در ایران از سال 1314 هنرستان فنی راه آهن اولین آموزش کارکنان را آغازکرد اما به طور رسمی در قانون استخدامی 1345 بود که آموزش کارکنان دولت گنجانده شد و سپس در سال 1348 "مرکز آموزش مدیریت دولتی "تشکیل شد/ هدف اصلی از آموزش ضمن خدمت از نظر سازمانی طبق تعاریف مرسوم این چنین بیان شده است : آموزش نیروهای به کار گماشته شده (استخدامی) در طی دوران خدمت جهت بهبود توانایی ها و مهارت های کارکنان برای انجام بهتر مسئولیت های خود / نگاهی به عناوین و موضوعاتی که نگارنده خود از سال 1379 درآموزش های ضمن خدمت شرکت کرده ام حاکی از آن است که از تعداد 56 دوره ی آموزش و آزمونی که شرکت داشته ام تعداد 25 دوره آزمون های عمومی بوده ، تعداد24 دوره آزمون های مذهبی -سیاسی-ایدئولوژیک بوده و فقط 7 دوره آموزش های تخصصی برگزارشده است / این آمار حاکی از آن است که اکثریت قریب به اتفاق آزمون های ضمن خدمت فرهنگیان آزمون هایی علمی -تخصصی با هدف توانمندسازی همکاران در تدریس در جایگاه یک نیروی موفق موثر در کلاس نیست و سیطره بینش غیرعلمی و یا سیاسی - ایدئولوژیک باعث شده است تا اغلب آزمون ها حول مسائل عمومی یا عقیدتی - سیاسی باشد که عمدتا یا آزمون دهندگان خود با این دست مسایل آشنایی دارند و یا اینکه در خلوت خود و در زندگی فردی نیزمی توانند آنها را پی گیری کنند و یا اصولا دانستن آن ارتباطی با دانش و رشته تحصیلی همکاران ندارد/ .این دوره ها هم نسبت به دوره های تخصصی ،بسیار بیشتر است و هم دوره های برگزارشده آن اغلب تکرار مکرراتی هست که هر ایرانی مسلمان یا تحصیل کرده در دوره نوجوانی و جوانی در مدارس یا دانشگاه ها ویاازطریق جراید و رادیو و تلویزیون و سایر رسانه ها به عناوین مختلف در تریبون های عمومی شنیده و خوانده است ؛ در نتیجه نه فهم تازه ای به همکاران فرهنگی می بخشد و نه کاربردی در تدریس و عملکرد او دارد/ اگر به تحقق توسعه درکشور می اندیشیم و درصدد تعلیم دانش آموزانی "خلاق ،تحلیل گر، کارآفرین و شهروندانی مسئول و سازگار با پیرامون خود (طبیعت و دیگر همنوعان ) هستیم باید که آموزگارانی مجهز به دانش روز و حیطه های تخصصی تدریس خود داشته باشیم و این مهم برعهده برنامه ریزان و تصمیم سازان دوره های آموزشی ضمن خدمت می باشد که در نوع آموزش ها و آزمون ها تجدید نظر اساسی کرده و گام عملی و قابل حصولی را جهت تغییر در ساختار آموزشی وزارت آموزش و پرورش بردارند...
گروه استان ها و شهرستان ها/
در پاییز ۹۲ "گودرز کریمی فر" تازه برصندلی مدیرکلی آموزش و پرورش لرستان نشسته بود که تابستان سال ۹۳ نتایج کنکور سراسری اعلام شد و دو نفر از دانش آموزان خرم آبادی رتبه ی تک رقمی کسب کردند!
مدیرکل جدید، این موفقیت را حاصل تلاش همکاران خود دانست و رشد هشت پله ای آموزش و پرورش لرستان را به مردم وعده داد.
دو سال از آن زمان می گذرد و حالا سازمان و سنجش ، عملکرد مقایسه ای آموزش و پرورش استان های کشور را منتشر کرده که براساس این آمار استان لرستان درجایگاه سی و دوم کشور نشسته است.
جالب است که بدانید تنها استانی که پشت سر لرستان قرار گرفته، کهکیلویه و بویراحمد است. یعنی در شاخصه ی "رتبه دهی استان های کشور در آزمون سراسری۹۴" نه تنها رشدی نداشته، بلکه چند پله سقوط نیز داشته است!
باید منتظر ماند و دید آموزش و پرورش لرستان در سایر شاخصه های آموزشی کشور چه نتایجی را کسب کرده است.
صدای لرستان
معلمی که نسبت به وضعیت موجود بی تفاوت نبوده و برای رسیدن به نقطه مطلوب فعالیت می کند ، " کنش گر " نامیده می شود/ معلمی که به دنبال تغییر است و نسبت به وقایع و رخدادهای آموزش و پرورش تحلیل دارد ؛ کنش گر است/ در جامعه ما به علت توسعه نیافتگی و نیز فقدان تفکیک دقیق میان مفاهیم " صنف " و " سیاست " و نیز در هم تنیدگی مسائل اجتماعی و سیاسی چنین امری در واقعیت اتفاق نمی افتد و کنش گران با پرچم صنف پس از مدتی ، دچار تضاد و تعارض در هویت صنفی شده و کارکردها اکثرا سیاسی می شود/ برخی از کنش گران نیز هدف را در مقیاس بالاتری تعریف کرده و اصلاح وضعیت آموزش و پرورش را به عنوان یک " زیر سیستم " تابعی از " فرا سیستم " می دانند/ معلمی که در مورد مشکلات آموزش و پرورش و حتی درس خود نامه می نویسد و آن را منتشر می کند و یا در " رسانه " فعالیت می کند کنش گر است/ معلمی که نسبت به وضعیت موجود بی تفاوت نیست و در جریان روزمره آموزش و پرورش و مدرسه استحاله نشده است و به دنبال کسب " هویت شغلی و سازمانی " خویش است می تواند در حوزه " کنش گری " طبقه بندی شود/ هیچ گاه این نشریات نتوانسته اند تغییری مهم در وضعیت فعلی آن به وجود بیاورند و یا " معلم کنش گر " تربیت کنند/ تعداد کنش گران معلم در حوزه رسانه شاید به اندازه یک درصد از کل فرهنگیان کشور هم نشود/ در کشور ما تعداد سازمانهای مردمنهاد به نسبت جمعیت کشور، نسبت یک درصد دارد، درصورتیکه در کشوری مثل کنیا، این رقم شش درصد است/ در سال ٩٤ جمعیت ایران حدود ٧٨ میلیون نفر است که ٢٩١ هزار نفر از آنها با نهادهای مدنی ارتباط دارند که این تعداد کمتر از نیمدرصد جمعیت ما را تشکیل میدهد/ در این جامعه نیم درصدی تشکل های فرهنگی نیز رویه و یا تئوری مشخصی برای کنش گری اقتضایی و یا واقع بینانه وجود ندارد/ « تجمع » ، « تحصن » و « سر کلاس نرفتن » مهم ترین اشکال کنش گری توسط کانون های صنفی تاکنون بوده است/ با توجه به اصل " هزینه – فایده " و نیز روحیه محافظه کاری این جامعه ، این گونه راهبردها و کنش گری مورد استقبال معلمان واقع نگردیده است/ کانون صنفی معلمان ایران ( تهران ) با وجود تبلیغات فراوان در شبکه های اجتماعی و مجازی و نیز داشتن بیش از 18000 عضو تلگرامی ، نتوانست حتی 200 نفر از فرهنگیان ( شاغل – بازنشسته ) را برای برگزاری مجمع عمومی که بیش از 10 سال به تعویق افتاده بود سازمان دهی نماید/ فعال کردن معلمان در ارکان مدرسه مانند شورای معلمان ، نماینده معلمان و تعریف یک هویت شغلی و صنفی می تواند از " مدرسه " آغاز شود/ تا نگرش معلمان نسبت به وضعیت موجود تغییر پیدا نکند و رفتارهای آنان بر اساس هویت شغلی تعریف و تبیین نشود نمی توان وارد فاز و یا مرحله " کنش گری " که سطح بالاتری است شد/ الزام و پیش درآمد منطقی این کار – همان گونه که قبلا بیان شده است – فاصله گرفتن از فرهنگ شفاهی رایج میان معلمان و روی آوردن آنان به فرهنگ نوشتاری و نیز پرسش گری مستند مبتنی بر روحیه پژوهش است...
اگر فرد نباشد جمعی پدید نمی آید و اکثریت هر چقدر هم که بر حق باشند چه سان می توان حقوق فرد و اقلیت را به بایگانی متروک تاریخ سپرد/ لیبرالیسم و اندیویدآلیسم نمی توانند از جامعه و نظام و دولت و پارلمان منقطع گردند. بدون قانون و پارلمان و عدلیه و اجرائیات چگونه می توان نظم، رفاه، سعادت، امنیت، عدالت و آسایش و رشد و توسعه ملی و اقتصادی را پدید آورد/ استبداد، استبداد است حال چه فردی باشد و چه جمعی، مهم نفس و ذات حقیقت و واقعیت گرایی و کرامت افراد جامعه است/ فلسفه فردگرایی، مالکیت خصوصی را شرط ضروری آزادی می داند و با دخالت دولت در امور اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مخالف است و دخالت دولت را تنها در صورتی که به منظور تامین آزادی عمل فرد انجام گیرد، مجاز می شمارد/ در جوامع بی بهره از عدالت اجتماعی ، آزاد گذاشتن افراد در میدان رقابت اجتماعی، تنها به سود اشخاصی تمام می شود که در مسابقه برای کسب قدرت اقتصادی و منزلت اجتماعی از برکت زیرکی و فریب کاری سودگرانه با پیوند های خانوادگی از مردم ساده و بی پناه چندین گام جلوتر باشند...
در سال های اخیر ، جریانی نیمه رسمی و چالش انگیز با عنوان آماده سازی کودکان برای قبولی در مدارس سمپاد (تیز هوشان) آسیب های مختلفی را برای دانش آموزان دبستانی و متوسطۀ دورۀ اول به همراه داشته است. یکی از آسیب های آن نتیجه گرایی، آزمون محوری و خلاقیت زدایی است/ یکی از چالش های عمدهای که نظام آموزش و پرورش ما با آن مواجه است، فقدان فرصت های یکسان تحصیل برای همۀ آحاد جامعه می باشد/ آزمون هایی که به منظور سرندکردن دانش آموزان جهت ورود به مدارس خاص تهیه می شود بیشتر از آنکه یک آزمون هوش باشند، آزمون سنجش پیشرفت تحصیلی، می باشند/ . این نخبگان از آنجایی که در مدارس خاص درس خوانده اند، وقتی بزرگ می شوند خود را جزو خواص می دانند و انتظار دارند، جامعه نسبت به سایر افراد امکانات بیشتری در اختیار آنها قرار دهد، این امر آنها را دچار از خود بیگانگی می نماید و خود محوری نیز از مشخصه های برخی از آنهاست/ خانواده، تعلیم و تربیت و جامعه در آرمانی ترین چشم انداز خود به سوی تربیت انسان هایی گام بر می دارد که از پیلۀ تنگ و تاریک خودبینی بیرون آمده و به عناصری دیگر بین و جامعه محور تبدیل شوند/ نظام تعلیم و تربیت بایست راه های اصولی آموزش « خودشکستن » به جای « آیینه شکستن » را به افراد آموزش دهد. اما در مدارس خاص که دانش آموزان خود را تافته ای جدا بافته از جامعه می دانند، این خود محوری تحکیم می یابد و درک نظر و عقیدۀ دیگران به عنوان افرادی مستقل، به خاطر تمایزنیافتگی فکری از دیگران دچار مشکل می شود/ این مدارس رفته رفته، الگوی سایر مدارس دولتی و رقبای غیر انتفاعی آنها می شود و بیشتر از آنکه فلسفۀ تشکیل دهندۀ آنها بر توانایی افراد بنا یافته باشد، رنگ طبقاتی به خود می گیرد/ کسانی که در رقابت از دور خارج می شوند، خودکارآمدی شان کاهش می یابد و در موقعیت های دیگر نیز احساس کارآمدی کمتری می کنند/ یکی دیگر از مؤلفه های خودکارآمدی، مشاهدۀ موفقیت همسالان می باشد/ در چنین مدارسی معلمان نیز سطح انتظار خودرا از دانش آموزان پایین می آورند و چندان به مسائل آموزشی دانش آموزان توجهی نمی کنند، به طوری که خودکارآمدی خودشان نیز کاهش می یابد/ آزمون های تیزهوشان با تکیه بر تست زنی از ظهور و رشد خلاقیت جلوگیری می کند.آموزش روش های تست زنی به دانش آموزان جهت قبولی در آزمون تیزهوشان به مأموریت اصلی و فلسفۀ وجودی برخی از مدارس مبدل شده است و پرورش استعدادهای مختلف از جمله خلاقیت به فراموشی سپرده شده است/ توجه به نخبگان از رسالت های مهم آموزش و پرورش است/ طرح شهاب به عنوان نخستین سند رسمی بنیاد ملی نخبگان در حوزۀ دانش آموزی است. هدف این طرح شناسایی و پرورش استعدادهای برتر در قالب هویت دینی و ملی است. این طرح رویکردی عدالت محورانه داشته و تمامی دانش آموزان کشور را تحت پوشش قرار می دهد...
مبانی و اصول نظام آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایران برگرفته از مکتب اسلام و جهان بینی آن توام با ایدئولوژی اسلامی است. آموزش این دکترین از اولویت های اساسی است که بر عهدهء تعلیم و تربیت است.برای تحقق این امر سعی و تلاش شده تا مفاد درسی مانند قرآن و کتب تعلیمات دین و اخلاق ، هدیه های آسمان،دین و زندگی و...در برنامهءدرسی در مقاطع تحصیلی گنجانده شود. در این مواد درسی فصولی باعنوان مبحث خداشناسی آورده شده است .مربیان این دروس بعضا با سوالات عدیده ای مواجه می گردند که لزوما جهت پاسخ دادن می باید از معلومات زیادی در این زمینه بر خوردار باشند و دیگر اینکه مجهز به نظریات گوناگون پیرامون آن مبحث از مکاتب تربیتی دیگر باشند چرا که اگر این گونه نباشند ،خواسته و ندانسته نگرش دینی و سمت و سوی اعتقادی دانش آموزان را بالاجبار در جهتی سوق خواهند داد که اندیشه آنان چشم و گوش بسته ،فراتر از آموخته ها نگردد و اصل تفکر و تدبر نادیده گرفته شود .
در این راستا بر آن شدم جهت بهره گیری مربیان تربیتی ،نظریاتی راجع به خدا و دین مرقوم نمایم ؛ امید است موجبات تعالی اندیشه را فراهم آورده و مربیان با تامل خاص بتوانند مجهز به نقدی منصفانه در خصوص این مطالب گردند تا دچار چالش در این حوزه نشوند.
جورج رومانز زیست شناس ، دنباله رو داروین
او در اثر خود با نام "بررسی ساده و صریح خداشناسی"با نام مستعار "فیزیکوس"مطرح ساخته که :تا آن جا که عقل ما کار می کند چه بسا هیچ جهانی بدون خدا نتواند پدید آمده باشد ،ولی شاهد راستینی بر وجود خداوند وجود ندارد".
او می گوید:"علم بالضروره این تصور را مفروض می گیرد که طبیعت، یک نظام و نمایانگر نظم جهانی است و خداشناسی دینی ،تبیین معقولی از این نظم جهانی به دست می دهد.
باری اگر ما بخواهیم از آفریننده ی مفروض نظم و نظام جهان ،به عنوان یک "ذهن الوهی"سخن بگوییم ،باید در نظر داشته باشیم که هیچ یک از صفات متعلق به اذهانی که ما با آن آشنا هستیم، به درستی قابل اطلاق به خداوند نیست .بنابراین بحث در بارهء خداشناسی به لا ادری گری می انجامد".
بیان مذکور در بر گیرنده این مطالب است که :
1- نبود شاهد راستین بر وجود خدا
2- خداشناسی دینی فقط از طریق تبیین عقلی نظم جهان ،خدا را می شناساند و این امری ذهنی است .
3- خداشناسی ذهنی رد می شود .
4- در مورد خداشناسی لاادری گری بهتر است چرا که پایانش همین می شود.
جان استوارت میل و آگوست کنت
اعتقاد این دو به یک خدای متناهی است که انسان می تواند با او همیاری داشته باشد.
اعتقاد "میل" بر آن است که دین همانند شعر می تواند در دل انسان ،آرمان هایی بر انگیزد که فراتر از آنهایی باشد که در زندگی عادی بشر تحقق می یابد .بنابراین ارزش دین برای فرد در گذشته و حال به عنوان منبع خشنودی خاطر و احساسات والا ،محل چون و چرا نیست و ما در مسیحیت صورتی از خیر و خوبی آرمانی را در شخص مسیح مجسم می یابیم .
اسپنسر
به عقیده ی او "وحدت وجود" و "توحید یا خداپرستی دینی" دفاع ناپذیرند. مراد او از وحدت وجود ،قول به وجود جهان واحدی است که از وجود بالقوه به وجود بالفعل می رسد.در مورد توحید یعنی این قول که جهان را یک عامل خارجی آفریده است ،نیز باید بگوییم که دفاع ناپذر است چون این مساله فهم ناپذیر است.او در پایان به وجود موجودی به نام "شناخت ناپذیر"معترف می شود .
او معتقد به خدایی با قدرت محدود نه با قدرت مطلق است.چون از نظر وی همان گونه که برای ساخت یک دوچرخه از ادوات و وسایل استفاده می کنیم ،خدا هم برای ساخت عالم هستی از ادوات و وسایل استفاده کرده است ،پس قدرت او مطلق نیست و محدود است.
جان دیوئی
او خدا را می پذیرد اما نه به شرط این که این یک معنای وجود فراطبیعی موجود است بلکه به معنای وحدت امکانات آرمانیی است که انسان می تواند از طریق عقل و عمل تحقق بخشد.
او می گوید:"ما نه در حضور آرمان هایی هستیم که در عالم هستی تجسم یافته باشد و نه آرمان هایی که صرفا بی ریشه و خواب و خیال و مدینه فاضله اند ؛ زیرا نیروهایی در طبیعت و جامعه هست که این آرمان ها را تکوین و از آنها حمایت می کند ،بعدا این نیروها به کمک عمل با هم یگانه می شود و انسجام می یابد .همانا رابطه ئ فعال بین آرمان و عمل است که من به آن نام خدا می دهم.
بخشی از نگرشها که ممکن است عنوان گردد :
۱- پیرامون نظم حاکم بر جهان که ما را رهنمون به سمت خدای واحد می کند ،اگر شخصی ادعا کرد که بی نظم تر از این جهان چیزی وجود ندارد و این انسان هایی که ظرف شان کم حجم و سطح فهم و حواس شان محدود است،فکر می کنند که جهان منظم است و هر یک از دید خویش چنین ادعایی می کند در صورتی که از کجا معلوم بی نظم ترین امور همین نظم به ظاهر حاکم بر جهان نباشد.
۲- کسی مدعی شود خدایی که فقط در ظرف عقل انسان بگنجد و با دلیل عقلی اثبات شود خدا نیست چرا که دلیل عقلی دلیل راستین نیست.پس حتما با مرگ انسان و یا حالت اغماء که عقل کار نمی کند ،دیگر خدا هم از بین می رود .
۳- انسان معتقد به "خدای واحد" صرفا اعتقادش از روی ناچاری و عجز و ناتوانی برای رسیدن به اکمال است و راه نجات از سرگردانی و تحیر همین است و تنها همین اعتقاد ساختگی( موجود ماورایی ) او را خشنود می سازد.
۴- یک نظر در مورد دین این است که اگر تمام ادیان الهی اند ،مربی تربیتی حق تدریس دین خاصی را ندارد و تمام ادیان به لحاظ الهی بودن ،مقدس اند و تعصب در تدریس یک دین خاص جایگاهی ندارد.
موارد یاد شده از جمله ملزوماتی است که مربیان تعلیم و تربیت می بایست به آنها پرداخته و اعتقاد خود و شاگردان خود را در هر سطح ،اعتقادی راسخ گردانده و اعتقاد راسخ با پژوهش و تامل و انتخاب ،فارغ از هرگونه تعصب در آرائ مکاتب گوناگون صورت می پذیرد.
(بر گرفته از وبلاگ شخصی ماحصل تحقیقات نویسنده است).
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها - علی حاجی/
سید حسین صفوی و عباس ابراهیمی دانش آموزان دبیرستان شهدای صوفیان و از اعضای انجمن شیمی پژوهش سرای رازی صوفیان حائز رتبه دوم کشوری در جشنواره جوان خوارزمی در رشته شیمی شدند.
طرح "کیت تشخیص عسل صنعتی از عسل طبیعی و تعیین کیفیت عسل" که توسط دانش آموزان یاد شده در پژوهش سرای رازی صوفیان و تحت راهنمایی دکتر محمد حاجی انجام گرفته است، موفق شد در مرحله نهایی کشوری رتبه دوم را کسب کند.
لازم به ذکر است که طرح یاد شده با مساعدت و پشتیبانی مالی و معنوی از طرف مهندس یعقوب جهانگیری مدیر پژوهش سرای رازی صوفیان به مرحله اجرا در آمده است.
از کل 7420 طرح ارائه شده از سراسر کشور در این جشنواره، تعداد 890 طرح به عنوان منتخب استانی انتخاب شدند که از بین این تعداد 62 طرح به مرحله نهایی داوری راه یافتند و از این تعداد نیز 33 طرح به عنوان برگزیده در زمینه علمی خود شدند. از این 33 طرح، 4 طرح در رتبه اول، 7 طرح در رتبه دوم و 22 طرح در رتبه سوم قرار گرفتند. در رشته شیمی تنها دو طرح برگزیده انتخاب شدند که حائز رتبه های دوم و سوم شدند. همچنین طرح یاد شده، تنها طرح برگزیده استان آذربایجان شرقی می باشد.
پایان پیام/
هیات دولت طی لایحه ای واحد پول ملی ایران را از ریال به تومان تغییر و شاخص ارزش هر تومان را ده ریال تعیین نمود/ جدا از پیامدهای تورمی این مصوبه،معرفی تومان به عنوان واحد پول ملی کشور این پیام را به میلیون ها پارسی گوی در سراسر جهان القا می کند که زبان فارسی به چنان برهوت معنایی و نازایی واژگانی درافتاده است که توان ساخت و پردازش کلمه ای ناب و وطنی برای نام گذاری نماد مالی سرزمین مادری نداشته و دولت به ناچار به کاربرد رسمی کلمه مغولی تومان روی آورده است/ حال با این خاطره تلخ تاریخی، وام گیری واژه تداعی گر آن مصیبت عظیم و رسمیت بخشیدن به نفوذ فرهنگ مغولی،چه توجیهی دارد/ در شرایطی که سالانه مبالغ هنگفتی صرف ترویج و گسترش زبان فارسی و ایجاد نهادها و کرسی های معتبر برای پاسداشت فرهنگ ایرانی و دفاع از نمادها و نشانه های تاریخی زبان فارسی در سراسر جهان می شود؛این فارسی ستیزی، با کدام منطق سازگار است...
وزارت آموزش و پرورش در اقدامی عجولانه و بدون فراهم کردن زیرساخت های لازم، تصمیم به تغییر سامانه ثبت نام اینترنتی دانش آموزان (سناد) در سال تحصیلی جدید گرفت که این سامانه، سامانه اصلی این وزارتخانه بوده و تمام سامانه های دیگر آموزش و پرورش اطلاعات خود را از این سامانه دریافت می کنند/ هنوز تعداد قابل توجهی از دانش آموزان به دلیل مشکلات بی شمار، در سامانه ثبت نام نشده اند/ شرکت پشتیبان سناد که در کنار طراحی این سایت، وظیفه پشتیبانی سامانه را نیز برعهده دارد به قدری مستاصل شده است که دیگر جواب ایمیل های ارسالی از مناطق را نمی دهد و تمام مشکلات و سوالات مناطق بدون جواب مانده است و هیچ کس پاسخ گو نمی باشد/ اگر این امر صحیح باشد، باید فاتحه آموزش و پرورش را خواند و به حال وضعیت تحصیل در کشور گریست...