این قانون نتوانسته است تبعیض و نابرابری بین حقوق و دستمزد فرهنگیان با مدرک تحصیلی بالا و اساتید دانشگاه را بر طرف نماید/ اوایل دهه ی هفتاد، وزارت آموزش و پرورش برای بهبود حقوق فرهنگیان با مدارک بالا مصوبه هم ترازی را اجرا نمود و بنا شد طبق این مصوبه حقوق فرهنگیان با مدارک تحصیلی بالا معادل ۸۰% حقوق اساتید دانشگاه شود/ هر افزایشی در حقوق فرهنگیان با مدرک تحصیلی بالا برایشان هیچ سودی ندارد زیرا وقتی به a اضافه می شود از b کاسته می گردد ....
به گزارش مركز اطلاع رساني و روابط عمومي وزارت آموزش وپرورش، پيش از ظهر امروز مهدي فيض دردومين روز از همايش معاونان آموزش متوسطه ادارات كل آموزش وپرورش سراسركشور كه در سالن اجتماعات باشگاه فرهنگيان برگزارشد، فعاليت هاي معاونت پرورشي در مدارس را اختياري عنوان كرد و افزود: در راستاي اجراي نگرش جديد تربيتي، معاونت هاي متوسطه و ابتدايي براي حل مشكلات مدرسه از جمله هدايت تحصيلي دانش آموزان بايد انجام فعاليت هايي را به معاونت پرورشي پيشنهاد دهند تا برنامه هاي پرورشي و فوق برنامه براساس نيازهاي دانش آموزان تدوين شود.
معاون پرورشي و فرهنگي وزير آموزش و پرورش اظهار كرد: اگر مدل مفهومي در ساختارها وجود نداشته باشد، ساختارها سليقه اي خواهد شد و اهداف تربيتي محقق نمي شود.
وي تدوين نظام جامع هدايت تحصيلي را ضروري دانست و افزود: در اين نظام كه در حال تدوين است و اتمام آن نيازمند گذشت زمان است دانش آموز از دوره پيش دبستاني تا پايه نهم توسط مشاورين و در مسيرگرايش و علاقه هايش هدايت مي شود كه البته مشاورين تحصيلي بايد در همه مقاطع و پايه ها حضور داشته باشند.
فيض گفت: براي حل مشكل هدايت تحصيلي در كوتاه مدت شيوه نامهاي را تدوين و به استان ها ارسال كرديم كه در آن رويكرد ما در هدايت تحصيلي، ظرفيت سازي براساس پاسخ گويي حداكثري به تقاضاي دانش آموزان است.
معاون پرورشي و فرهنگي وزير آموزش و پرورش، حذف آزمون هاي غيراستاندارد و عضويت معاون آموزش متوسطه در شوراي هدايت تحصيلي را از جمله اقدامات حوزه ستادي عنوان كردو افزود: توسعه متوازن رشته هاي تحصيلي نياز به مبنا دارد و اين مبنا نيازهاي شغلي جامعه است؛ بنابراين با مهندسي معكوس مي توان نياز جامعه به فارغ التحصيلان در رشته هاي مختلف را مشخص كرد و دانش آموزان را به آن سمت هدايت كرد.
وي تصريح كرد: در شيوه نامه جديد هدايت تحصيلي، الگوي توسعه متوزان اصل نيست، بلكه آنچه اصل است علاقه دانش آموز است و تلاش خواهيم كرد تا حد امكان ظرفيت ها به سمت تحقق علايق دانش آموز به پيش برود.
فيض خاطرنشان كرد: وظيفه مديران و مشاوران هدايت تحصيلي گرايش هاي دانش آموزان است تا آنها آزادانه، اگاهانه و هدايت شوند و رشته تحصيلي خود را انتخاب كنند.
وي از طراحي 2 فرم جديد براي هدايت تحصيلي در شيوه نامه ارسالي خبرداد و افزود: فرم اول هدايت تحصيلي يك فرم توصيه اي است و در فرم دوم اولويت هايي براي دانش آموزان مشخص شده است.
معاون پرورشي و فرهنگي وزير آموزش و پرورش گفت: در فرم شماره 2 افرادي كه در اولويت الف قرار دارند در يك محدوده زماني اقدام به ثبت نام مي كنند و درصورتي كه در زمان تعيين شده افرادي از اولويت الف ثبت نام نكنند، افرادي از اولويت «ب» مي توانند جايگزين آنها شوند و اين روند تا الويت هاي جيم و دال نيز ادامه دارد.
فيض تصريح كرد: اولويت ها نيز براساس معدل كتبي نمرات خرداد ماه سال هاي هفتم، هشتم و نهم ،در دروس موردنظر و هم چنين علاقه افراد تعيين مي شود و افراد بايد حد نصاب لازم را كسب كنند.
وي افزود: افرادي كه متقاضي ثبت نام در مدارس غيردولتي هستند، شامل محدوديت زماني ثبت نام نمي شوند،اما بايد حد نصاب رشته مربوط را كسب كرده باشند.
گروه اخبار/
متن کامل طرح سازمان نظام معلمی جمهوری اسلامی ایران
بررسی و تایید شده در جلسات 99 به تاریخ 7 / 10 / 87 الی 116 به تاریخ 2/ 6 / 88 کمیسیون برنامه های توسعه و منابع انسانی
( لازم به ذکر است که این پیش نویس در زمستان سال 1395 توسط کار گروه تخصصی سازمان نظام معلمی که توسط شورای عالی آموزش تعیین گردیده بود مورد بازنگری قرار گرفت . ) ( این جا )
ما باید هنگام رانندگی به قوانین و حقوق دیگران احترام بگذاریم/ رسانهها ذهن ما را طوری شستهاند که همیشه خودرو را مقصر بدانیم و انسانها تبرئه شوند/ تا وقتی که ما رانندگی کردن بلد نیستیم و عقدههای زندگیمان را پشت فرمان تخلیه میکنیم، اگر جدیدترین خودروهای دنیا هم در ایران فروخته شود، باز هم به همین اندازه حالا آمار مرگ و میر ناشی از تصادفات بالا خواهد بود/ خیلی از ما فقط گواهینامه داریم ولی رانندگی بلد نیستیم/ هرگز انتظار نداشته باشید که رسانهها به شما بگویند که لازم است این کتابها را بخوانید/ آنها از رقابتی که میان خودروسازان داخلی و واردکنندگان اتومبیلهای خارجی وجود دارد نفع میبرند و با گرفتن آگهیهای میلیونی و میلیاردی هر روز ثروتمندتر میِشوند ؛ پس برایشان بهتر است که هر روز به مردم بگویند مشکل از خودروهاست و نه رانندگی مردم...
دخالت ندادن فکر و اندیشه معلمان مجرب و نظریه پردازان مستقل دانشگاهی و مجامع علمی و عدم تهیه سازو کار منسجم در این مسیر ٬ بزرگترین ضربات را بر پیکر آموزش و پرورش ما نواخته است / نکته ای که در این اثنا از آن غفلت می شود تحلیل های کارشناسی و محاسبه مزایا و معایب چنین آزمون هایی است که مدارس بالاجبار و بدون در نظر گرفتن شرایط عمومی دانش آموزان هر ساله به برگزاری آنها ملزم و مکلف می گردد و از بازخورد نتایج کلی و انعکاس رسمی آن خبری منتشر نمی شود/ مراجعات مکرر اولیای مدارس به کلاس ها برای وصول مبالغ تعیین شده جنبه مادی قضیه را برجسته تر می کند و حس بدبینی را نسبت به فرهنگیان افزایش می دهد/ درآمدهای حاصل از این امر نیز بر معلمان - که مجریان اصلی آزمون ها هستند - در هاله ای از ابهام است/ بی تأثیر بودن نتیجه آزمون در مؤفقیت ها ٬ کامیابی ها و ناکامی های سالانه هم عامل دیگری است که نه تنها انگیزه دانش آموزان را ارتقا نمی بخشد بلکه اتلاف وقت و انرژی اکثر آنها را دامن می زند/ شائبه روابط طراحان سؤال با مؤسسات آموزشی مشهور و معروف ٬ خود موضوع آزاردهنده ای است که بسیاری از دلسوزان بزرگ تربیتی و آموزشی را به تأمل وا داشته است....
در شرایط حاضر خانواده ها توقع دارند کودکانشان در سنین پایین همه علوم را آموخته و تبدیل به دانشمندان کوچک بشوند/ در شرایط حاضر کودک تهرانی 19 ساعت سر کلاس هاست در نتیجه همین وضعیت است که کودک دچار مشکلاتی چون بیش فعالی، استرس، افسردگی و ناسازگاری اجتماعی می شود/ تسهیل گران با کودکان همیاری و همدلی می کنند. آنها سئوال کودک را با سئوال جواب می دهند و برایشان پاسخ قاطع سئوالات را مطرح نمی کنند بلکه تنها سعی می کنند کوکان خود به جواب برسند. تسهیل گران کودک را در بازی همراهی می کنند/ کودکان باید در فضای خودانگیختگی فرصت یادگیری داشته باشند. مدرسه طبیعت بر اساس باید و نباید و بکن و نکن شکل نمی گیرد بلکه کودکان بازی می کنند و تسهیل گران بر آنها نظارت دارند
اکنون کیفیت کار تخصصی و حرفه ای معلمان مورد ارزیابی مستمر قرار نمی گیرد و گروه های آموزشی و درسی فاقد توانایی و سازوکارهای لازم و قانونی برای اجرای این امور هستند/ حتی در برخی موسسات اقتصادی مانند صندوق ذخیره فرهنگیان که نماینده ای از معلمان در آن حضور ندارد، این سازمان می تواند نقش موثر و کارآمدی ایفا کند/ با شکل گیری این سازمان بر اساس معیارهای علمی، منطقی و روز دنیا می توان به صدای واحدی در جامعه بزرگ معلمان رسید/ سازمان نظام معلمی با مشارکت موثر و نظارت مستمر معلمان با رویکرد تاسیس 'هویت حرفه ای' می تواند با ترمیم فاصله میان 'صف' و 'ستاد' در آموزش و پرورش در راستای 'مردمی کردن آموزش و پرورش' حرکت کند/ اگر چه در سند تحول بنیادین در مورد 'معلم حرفه ای' و 'هویت حرفه ای' مفهوم سازی شده است اما اشاره ای به ساز و کار تحقق این مفهوم نمی شود/ گفته شده پیش نویس نهایی سند تحول بنیادین که قرار بود به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد؛ «سازمان نظام معلمی» توسط حاجی بابایی وزیر وقت آموزش و پرورش حذف شده است/ در گفت و گوی صدای معلم با حاجی بابایی، وی در مورد چرایی این تصمیم پاسخی نمی دهد و سکوت می کند اما باید توجه داشت که مسوولان به آموزش و پرورش و نیز جایگاه معلمان نگاه درست، منطقی و علمی ندارند/ در جامعه ما به «معلمی» به عنوان یک تخصص و یا حرفه نگریسته نمی شود/این که یک فرد مدرکی داشته باشد و صلاحیت او مورد تایید گزینش و یا حراست وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد می تواند پا به کلاس درس بگذارد بدون آن که صلاحیت های تخصصی و حرفه ای معلم مورد سنجش دقیق، هدفمند و مستمر قرار بگیرد/ در دوره وزارت حاجی بابایی برخی از نیروهای خدماتی جواز ورود به کلاس پیدا می کنند و هیچ گونه مخالفتی نیز با این امر نمی شود و این اقدامات و کارهای مشابه، جایگاه و ارزش کار معلمی را نزد افکار عمومی به شدت تنزل می دهد و انعکاس بیرونی موجهی ندارد....
سومین جشنواره فرهنگی مجازی به مناسبت ایام الله دهه فجر انقلاب اسلامی ویژه دانشجو معلمان و معلمان سراسر کشور برگزار می گردد.
علاقه مندان می توانند آثار خود را در رشته های ساخت انیمیشن، موشن گرافیک، اینفوگرافیک، طراحی پوستر، کاریکاتور، عکاسی و روایت گری (در دو بخش صوت و متن) با موضوعات زیر تا پایان اسفندماه 1395 به آدرس رایانامه این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید و آیدی تلگرامی @admin_stnn ارسال نمایند.
محورهای جشنواره :
* نقش انقلاب اسلامی ایران در بیداری اسلامی
* نقش معلمان در روشنگری و تداوم انقلاب
* انقلاب اسلامی و مسائل سیاسی روز
* دستاوردهای انقلاب اسلامی
* دهه فجر و حقوق بشر
معلمان و دانشجو معلمان گرامی توجه داشته باشند؛ هنگام ارسال اثر خود مشخصات کامل خود را ( نام و نام خانوادگی، رشته تحصیلی و شماره تماس) را ذکر نمایند.
لازم به ذکر است اثر برتر در هر رشته، پس از داوری اعلام خواهد شد و جوایز ویژه ای اهدا می گردد.
پایان پیام/
آموزگاری نیز به گفته ی سقراط بزرگ نقش مامایی اندیشه ها و شکفتگی حقیقت را دارد/ تاریخ دیرین استبداد و خودکامگی در سرزمین ما همواره مانع از دیدن ما از یکدیگر شده است/ باید تمرین گفت و گو باهم را بیاموزیم تا بتوانیم آموزگار شایسته ای درکنار نوآموزان و دانش آموزان خود باشیم/ به هر روی نمی توان بر سفره ی پرمهر گفت و گو نشست و حداقلی از شرط گفت و گو را نداشت/ گام نخستین در گفت و گو درهدف گفت و گو نهفته است/ گفت و گو کننده با هدف ایجاد نقطه وصل به گفت و گو بنشیند و مرزهای اشتراک را فربه ترسازد ،نه آنکه بر افتراقات انگشت نهد و شکاف ها را تشدید سازد .گو اینکه می توان از افتراقات گفت اما به نیت پررنگ کردن اشتراکات و نه عمیق ترکردن فاصله ها/ نگاهی به گفت و گو در میان ایرانیان نشان از آن دارد که محرومیت از تمرین گفت و گو باهم به ویژه چهره به چهره ،ایرانیان را ناشکیبا ،کم تحمل و در آستانه ی خشونت قرارداده است .این درحالیست که تاریخ ایران گرچه خشونت ها ی بسیاربه خود دیده و لکن تهی از مدارا نبوده است/ حکیمان و عارفانی چون مولانا ،سعدی ، حافظ و شیخ ابوالحسن خرقانی قله های این گفتمان مدارا جوی ایرانی هستند....
وقتی از چیزی به نام تجربه زیسته (lived experience) سخن میگوییم به چه میزان به کودکی و امر آموزش در ادراک بسیاری از مفاهیم توجه داریم؟ ما همواره از طریق فرآیندهای صرفا عقلانی نمیتوانیم فرهنگ و اخلاق رویکردهای آشتی جویانه را تبیین کنیم. برای فرهنگ آشتی جویانه باید آن را زیسته باشیم. درست اینجاست که توجه به کودکی و آموزش به کودک و نوجوان از نشانههای توسعه یافتگی و عدالت جویی دولت هاست. به قول دیلتای در اثر مهم و ارزشمندش «به فهم درآوردن جهان انسانی»: «تاسفبار است که دوران کودکی قربانی دوران بزرگسالی شود. حماقت بزرگی ست که با زندگی این گونه برخورد شود و بیوقفه مراحل اولیه زندگی تحت فشار قرار گیرد و صرفا وسیلهای برای مراحل بعدی به حساب آید»
یادمان باشد که فکر در فرآیند زندگی پدید میآید و فرآیند کودکی نوع تفکر ما و میزان خلاقیت نسلهای بعدی را رقم میزند. حفاظت از طبیعت یک شبه نهادینه نمیشود. لازم است برای آن مدیریت، برنامه ریزی و تخصیص عادلانه سرمایه داشته باشیم.
شما را به خواندن نظرات مژگان احمدیه از فعالان و کارشناسان این حوزه دعوت میکنم.
***
در مورد مهارتیابی انسان برای چگونه زیستن، فرآیند متفاوتی در زمانهای گذشته که زندگی انسان درون طبیعت جاری بود، وجود داشت. این فرآیند اکنون کاملا به فراموشی سپرده شده است. صنعتی شدن افزایش جمعیت از جمله دلایل این دور شدن از طبیعت است. اما علاوه بر اینها در این چند دهه اخیر که انسان به سهولت به اطلاعات فضاهای مجازی وابستهاند و به نوعی بمباردمان اطلاعات میشوند، خیلی زمانها و فرصتهاشان به طور طبیعی به دریافت این اطلاعات اختصاص پیدا میکند که البته خیلی هم جاذبه دارد به خصوص بنا به تفاوتهای فرهنگی میزان این جذابیت کمتر یا بیشتر میشود. ولی به طور کلی انسان با یک حافظه و مجموعهای از ژنها به دنیا میآید که این حامل نوعی از اطلاعات است که به چگونه زیستن او برمیگردد. حاوی اطلاعاتی است که بشر طی سالها به طور تجربی در تاریخ زیستش، کسب کرده است. این پیشینه در طول سالیانی که انسان تکامل پیدا کرده، همچنان برای زیستن در شهرهای بزرگ و صنعتی پردازش نشده است. انسان هنوز آمادگی حضور در این فضاها آماده نشده و این مساله بسیار مهمی ست. من چندی پیش هم از پروفسور کریمی در این باره پرسوجو کردم که ایشان هم در پاسخ به این سوال که آیا انسان برای زندگی در کلان شهرها آماده شده است یا نه؟ فرمودند فرآیند رشد و تکامل مغز در طول سالیان بسیار دراز در طبیعت شکل گرفته و برای زندگی در موقعیتهای شهری هنوز آماده نیست. این به خودی خود سرفصل قابل بحثی است.
بله، این بحث مستقلی میطلبد. در سمیناری مربوط به دستاوردهای علم آی.تی انسانها به سه دسته تقسیم میشدند. یک دسته آنهایی که به هیچ وجه نمیتوانند ارتباط بگیرند با مسایل تکنولوژیک و زندگی شهری. دسته دیگر آنهایی که بینابین بودند ولی ترجیح شان زندگی با شیوههای قدیم است اما با زندگی شهری هم کنار میآیند و دسته آخر آنهایی هستند که غیر از تکنولوژی و زندگی شهری با شیوه دیگری به هیچ وجه قادر به برقراری ارتباط نیستند. این در جامعه هم پیرامون خودمان با هر سه این گروهها میتوانیم برخورد کنیم. به هر حال حتما در جوامع پیشرفته سرعت هماهنگی مغز انسان و همسو شدنش با زندگی کلانشهری هم بیشتر از جوامع در حال توسعه است. ولی مجموعا تاریخ تکامل و زمانی که طول کشیده تا انسان توانمند شود و به انسان کنونی تبدیل شود، برآیند توانمندیهای حرکتی، حسی و ذهنی اوست. انسان وقتی تجربه زندگی در طبیعت را از دست میدهد، به نوعی دچار یک سری نقایص جدی از نظر رشد شخصیتی میشود که یکی از مهمترین آنها عدم تمرکز و عدم ارتباط و هماهنگی است بین کل مجموعه بدن به لحاظ فیزیکی و حرکتی و ذهن که از مغز نشات میگیرد. ما در بحث مدرسه طبیعت چون خواهان آیندهسازانی هستیم که میخواهیم چند وجه مهم شخصیتی در آنها بارز باشد، که مهمترین آنها مهارت حل مساله است. انسانی که تجارب گوناگونی دارد قادر هست مساله و موضوعات فرارو را حل کند. دومین مولفه مهم رشد انسانی ست که تعهد به طبیعت دارد یعنی طبیعت را به عنوان مامن خویش و جایگاه استقرارش میداند و سومین وجه خلاقیت است. پروسه مدیریت و مسوولیت فاقد تجربه و آگاهی و حس تعهد و عدم توانایی مهارت حل مساله در روند آموزش ما مورد بررسی و چالش قرار میگیرد تا در آینده مدیران توانمندی در حوزههای مختلف داشته باشیم. وقتی قادر به حل مساله باشید حتی مدرک تحصیلی زیر سوال میرود. کسی که تجربه رودررویی با مشکلات را دارد گاهی از کسی که دارای مدرک تحصیلی آن رشته است، میتواند مسوولانهتر و کارآمدتر عمل کند. کسی که به هر دلیلی نخواسته که ادامه تحصیل بدهد در این رویکردهای آموزشی میتواند تجربیات ارزشمندی کسب کند و به فردی توانا تبدیل شود.
وقتی بچهها وارد فضای طبیعی میشوند، شروع میکنند به ارتباط گیری با پیرامون. لزوما این ارتباط ممکن است حتی پرخطر باشد. مواجهه با طبیعت همیشه بخش خطر آفرینی هم دارد. در مدرسه طبیعت ما با گروه سنی سه تا دوازده سال طرف هستیم. تا این سن میشود دریافتهای طبیعی داشت از دوازده سال به بعد کودک آموزش پذیر میشود. بچههایی که در گروههای سنی سه تا دوازده سال در محیطهای طبیعی قرار میگیرند، با خیلی مسایلی روبه رو میشوند که به طور غیر طبیعی در زندگی آپارتمانی حتی در مهدکودکهای با استاندارد بالا، با آن روبه رو نخواهند شد. آموزش در شهر انتزاعی ست. درختی را که لمس میکنید و از آن بالا میروید و حرکت شاخ و برگش را به طور واقعی میبینید و لغزش نور را در ساعات مختلف روز بر تنهاش مشاهده میکنید، دیگر با آن شکل انتزاعی که در کتاب هست تفاوتهای ماهوی دارد. مشاهده تولید مثل حیوانات در طبیعت بدون توضیح خیلی خاصی دریافت میشود و در ذهن کودک معنا پیدا میکند. وقتی کودک میبیند یک حیوان تولههایی درست عین خودش به دنیا میآورد، دیگر فراگیری واژه تولید مثل بیواسطه رخ میدهد. درک بیواسطه تنوع رفتاری حیوانات تاثیر مستقیمی دارد در پذیرش تنوع رفتاری بین خود کودکان بسیار موثر است. من به تجربه میتوانم ادعا کنم بچه چهار، پنج سالهای که در مدرسه طبیعت رشد کرده از گروه همسال خودش که در مهد کودکهای شهری آموزش دیده با تجربهتر و به نوعی رشد یافتهتر است. در مدرسه طبیعت پرسشهای کودکان را بلافاصله پاسخ نمیدهیم بلکه آنها را درگیر خود موضوع میکنیم و با طرح سوال کودک را به پاسخ سوالاتش رهنمون میشویم. دکتر وهابزاده که ایدهپرداز مدرسه طبیعت است، خلاقیت را با ایجاد امکان پرسش میشود ایجاد کرد. اگر مدام به پرسشهای کودک پاسخ بدهیم به نوعی قدرت تفکر را از او میگیریم. نظام آموزشی ما درست از این زاویه در جهت تضعیف خلاقیت عمل میکند. این فرصتها را نباید از دست داد. خلاقها بیشتر کسانی هستند که در کودکی امکانهایی از این دست را داشتهاند و تنوع زیستی داشتهاند. کار گروهی در تربیت کودک شگفت انگیز است این رویکرد را بهتر است اهمیت بدهیم.
در حال حاضر دوازده نمونه از این نوع مدارس در کشور ما وجود دارد. یکی در مشهد با نام «کاوی کنج» که بیش از دوسال سابقه دارد و خود آقای وهابزاده آنجا حضور دارند. یادمان باشد مدرسه طبیعت با توجه به «بوم» هر منطقهای شکل میگیرد. مثلا مدرسهای که در کیاشهر هست، با توجه به پرباران بودن این منطقه که دقیقا دویست روز بارانی دارد، مسلما با مدرسه طبیعتی که در مشهد تاسیس میشود بسیار متفاوت است. طبیعتا این امکان در تهران بسیار متفاوت خواهد بود. در حال حاضر در تهران به صورت پرتابل در پارک پردیسان نمونه مدرسه طبیعت را داریم که با توجه به مناطق چندگانه شهری تهران به نظر لازم میرسد که در هر منطقه مدرسه طبیعت شکل بگیرد.
خیر، این مدارس با نظارت آقای وهابزاده و آقای درویش که مدیر مشارکتهای مردمی و آموزش محیط زیست هستند، فعالیت میکنند.
دو سال است. از زمانی که خانم ابتکار مجددا به فعالیت خودشان ادامه دادند، گروهی را به عنوان اتاق فکر تشکیل دادند از متخصصان محیط زیست که غالبا هم در سازمان حضور نداشتند. از این طریق مسایل عمده محیط زیست در این بخش مطرح و جمعبندی شد و اولویتهای اقدامی خانم ابتکار از این اتاق فکر بیرون آمد. با توجه به اینکه اتاق فکر 9 موضوع را انتخاب کرد و موضوع اول مدارس طبیعت شد که دو هدف را در پیش داشت. اول اینکه آیندهسازان کشور به این ترتیب اگر پیش بروند چیزی بدتر از اکنون است و دوم اینکه علاوه بر تقویت تعلق خاطر به محیط زیست مهارت حل مساله وخلاقیت هم در نظر گرفته شد. با طرح این دو موضوع مدارس طبیعت در امتیاز بندی رتبه اول را به دست آورد و آقای درویشی مسوول پیگیری آن شد. مدارس طبیعت در همه جای دنیا وجود دارد. آلمان مدارس جنگلی دارد حتی در مقطع مهدکودک هم تعلق و توجه به طبیعت در آموزش کودکان حرف اول را میزند. مدرسه طبیعت در کشورهای اسکاندیناوی و سوییس بیشتر به چشم میخورد.
این مراکز در حال حاضر دوازده تاست تا سال آینده ممکن است به سی تا هم برسد. یعنی در طول یک سالونیم توسعه پیدا کرده است. به مرور زمان هرچه بیشتر توسعه پیدا کند و افراد باورمند حضور بیشتری پیدا کنند، میتواند بسیار تاثیر گذار باشد. در سن سه تا دوازده سال دورهای ست که کودک حسهایی را دریافت میکند و این حسها باید مورد توجه مربیان و رویکردهای آموزشی قرار بگیرد. مدافع محیط زیست بودن علاوه بر نوعی فعالیت بیشتر نوعی اخلاق است. فعال محیط زیست لازم است که اخلاق این کار را داشته باشد. این رویکرد اخلاقی در حفظ محیط زیست را باید آموزش داد و تقویت کرد تا در حوزههای خصوصی زندگی و تمام جوانب حرفهای و فردی بتواند بروز پیدا کند. در غیر این صورت حفظ محیط زیست از آسیبهای جدی جاری کما کان به تعویق میافتد.
در طول سی سال اخیر که به همین شکلی که شما اشاره میکنید بوده است. محیط زیست روبه تخریب رفته است. زمینه ایجاد مداری در این دو، سه سال پدید آمده است. این سالها که دولت توجهاش به محیط زیست جلب شده که این توجه هم دلایل مختلف دارد. یکی فعالیت گروههای محیط زیست به ویژه پیرو خشک شدن دریاچه ارومیه و خشک شدن زایندهرود که تنشهای شدیدی به همراه داشت و نیز خشک شدن تالابها که مثل ضربهای به دولت مردان اعلام کرد که منابع را دارید از دست میدهید. نبود دانش و نبود حس و تخصیص بودجه و خلاصه سیاستهایی که نادرست بود این مشکلات را پیش آورد اما اکنون که این فرصت ایجاد شده حداقل میشود به تعداد انگشتشماری فرصت این آموزش را داد. هم زمان با این طرحی هم برای ایجاد مدارس سبز داده شده است که این مدارس بخش دوم یعنی از کلاس ششم به بعد را شامل میشود که خیلی جالب است و موثر. اینها مدارس جامع محیط زیست نام گرفته است که در لاهیجان دو شعبه بازگشایی شده است. یعنی مدارس طبیعت بعد هم مدارس جامع محیط زیست میتواند یک نسل کامل را تحت آموزش قرار دهد که طبعا تاثیر خود را خواهد گذاشت. ما برای داشتن فرزندانی شاد و بانشاط تحت آموزش تلاش میکنیم نسلی که بتواند با روحیهای به دور از افسردگی بحرانهای پیش رو را حل کند و توان و درک تعلق خاطر به طبیعت را داشته باشد.
این گفتوگو نتیجه زحمت خانم «کبوتر ارشدی» است.
گروه محیط زیست-پایگاه تحلیلی بنیاد باران
پایان پیام