سهم سید محمد فرزان در مقام رئیس ادارة فرهنگ و معارف، در باروری عقلانیت در محیط آموزشی و به کارگیری خرد در امر ریاست، بسیار مهمتر و اثرگذارتر از نوشته های او در نقد آثار است/ امروز بیش از آنکه به منتقدانی بسیار دانشمند و جامع الاطراف و متبحر، نیاز داشته باشیم، در نهاد آموزش و پرورش خود به مدیران و معلمانی چون فرزان سخت نیازمندیم/ در هر جامعه ای هیچ گاه تحولی اساسی و رو به ترقی محقق نمی شود و هیچ وقت آن جامعه روی سعادت و آرامش نمی بیند مگر اینکه در نهاد آموزش و پرورش آن جامعه طرحی نو افکنند تا آموزگاران و معلمانی پویا و توانا زمام تعلیم و تربیت را در دست گیرند و این همه محقق نمی شود جز اینکه لایقان را از در نرانیم و بی مایگان را بر صدر ننشانیم/ تمامی کتاب های درسی دوره های دبستان و دبیرستان را تصحیح و غلط گیری و ویرایش زبانی و ادبی کرد/ با ملاحظة شیوة مدیریت اثربخش سید محمد فرزان در دوران خدمتش و نیز کوشش وی در تربیت شاگردانی با فضل و علم، تأمل در احوال و آثار فرزان و معلمانی چون او برای مدیران و معلمان کشور امری ضروری به نظر می رسد...
حکومت ها برای توسعه جوامع خود و داشتن شهروندانی مسئول برای ارتقا نظام آموزش و پرورش تلاش کردند/ وزارت آموزش و پرورش در بیش از سه دهه ی گذشته از ضعف آماری و داشتن مستندات لازم رنج می برد/ یکی از اولیه ترین لازمه های یک برنامه ریزی خوب و قابل اجرا ، داشتن اطلاعات مستند و کامل از وضیعت و داده های مرتبط با حوزه آموزش می باشد/ وزارت آموزش و پرورش در بیش از سه دهه ی گذشته از ضعف آماری و داشتن مستندات لازم رنج می برد/ در بستر سازی برای اجرای طرح ها هم معمولا به دلیل غیر کارشناسی و اجتهادی بودن برنامه ها وضیعت چندان مطلوب نیست/ به دلیل سیستم اداری کشور و فرهنگ پوپولیستی و تبلیغاتی اکثر برنامه ها در پی افزایش آمار و شاخص های کمی هستند و جنبه کیفی چندان مورد توجه قرار نمی گیرد/ مدیران آموزش و پرورش و تیم های برنامه ریزی خود را کارشناس تر از قبلی ها دانسته و طرح های قبلی را یا با طرحی متفاوت و گاه متضاد جایگزین می کنند و شروع به بیان کردن نواقص و ایرادات طرح های قبلی و تمجید از طرح خود می پردازند و بدون رعایت قوانین و اصول اجرایی برنامه ریزی ها دست به تغییر و تحول می زنند/ نظام آموزشی ایران به جای آنکه برنامه محور باشد بیشتر شخص محور است/ آنچه که در نظام آموزشی ایران مشهود است تاثیر و دخالت دیگر مراجع و مراکز غیر مرتبط که گاه صلاحیت این کار را ندارند در برنامه و سیستم آموزشی است ....
نمیدانم وقتی قرار است خودم فریاد بزنم چطور میتوانم صدای فریاد همه مردم را بشنوم/ همه تصمیم گرفته بودند برای شنیدن صدای فریاد دیگران فقط دهانشان را باز نگه دارند و خودشان فریاد نکشند/ مردم و شاهزاده برای اولین بار صدای آواز پرندهای کوچک، صدای زمزمه باد در میان برگها و صدای آب نهرها و صدای طبیعت را می شنیدند/ آموزش موسیقی از رحم مادر شکل می گیرد/ در خانوادههايي هم که قصهگویی و شعرگویی رواج دارد، بچهها زبانآورترند/ آنها معنا و مفهوم این مهارت را در سکوت درون انسان و سکوت فضای بیرون جست و جو می کنند/ تنها وقتی میتوان صدای پنهان درون را فهمید و شنید و دید که عریانی لباس ذهن ما باشد/ کشف هویت از طریق گوش فرادادن به درونیات خویشتن و بازتابهای آنها و به آنچه که درون آدمی میگذرد و تحقق می یابد. این نوعی تعلیم و تربیت تجربی است/ ینها را گفتیم تا برسیم به بحث اصلی و درد تاسفآور آموزش و پرورش. جایی که از هیاهوها، فریادها، تکرارها، پرسشها و امتحانها پر است و از لذت و نشاط و خلاقیت خالی و از بدیهیات تربیتی محروم/ کودکان ما در آموزش فعال نیستند و موضوعات و پدیدهها را حس و تجربه نمیکنند/ شنیدن آموختن است، چون آن دم که در سکوت میشنوی تمام هستی با تو سخن میگوید هنگامی که به تمامی سکوت پیشه میکنی مهم ترین لحظه آموختن آغاز میگردد. آنگاه که در سکوتی زندگی رازهای خود را آشکار میکند...
« صدای معلم » از مسئولان وزارت آموزش و پرورش این پرسش را مطرح کرد/ وزارت آموزش و پرورش چگونه و با چه منطقی می تواند هر گونه مسئولیت خود را در خصوص نحوه اجرای این دوره نفی کند/ « صدای معلم » از مسئولان وزارت آموزش و پرورش می خواهد تا با واقع بینی و صداقت در برابر عملکرد خود با شفافیت و صداقت برخورد نموده و نیز به دنبال کیفیت بخشی دوره های آموزش ضمن خدمت در درون وزارت آموزش و پرورش باشند/ بر اساس آخرین آمار ؛ ۴۲۲۰۳۱ نفر از پرسنل وزارت آموزش و پرورش در آزمون شرکت کرده اند/ آن چه در این میان مهم و قابل ذکر است اطلاع رسانی گسترده خبرگزاری ها و سایت های مختلف در این زمینه بود/ در این میان برخی از شبکه های مجازی و گروه های تلگرامی معلمان نیز که بیشتر به دنبال جذب مخاطب و افزایش جمعیت آماری خود هستند تا دغدغه ارتقای آگاهی و روشنگری ؛ به تبلیغات وسیع در این مورد پرداخنتد/ آیا سایر وزارتخانه ها ، نهادها و دستگاه ها نیز برای برگزاری یک آزمون ضمن خدمت چنین تبلیغات و هیاهویی راه می اندازند / واقعیت مهم آن است که وزارت آموزش و پرورش تاکنون نتوانسته است در زمینه " ارتقای حرفه ای " معلمان عملکرد مثبت و قابل دفاعی داشته باشد/ در دولت های نهم و دهم وضعیت به مراتب بدتر و غیرحرفه ای تر بوده است/ در نظرسنجی که در صدای معلم برگزار شده است ؛ 3/ 73 درصد فرهنگیان و معلمان آموزش های ضمن خدمت را " ناکارآمد و غیر مرتبط " ارزیابی کرده اند/ چرا مسئولان وزارت آموزش و پرورش بر اساس فرآیند " نیازسنجی " و نیازهای واقعی و شغلی معلمان اقدام بر برگزاری دوره ها نمی کنند و بیشتر سلیقه ای و بر مبنای فشارهای بیرونی است/ اگر قرار است ارزشیابی واقعی از کار یک معلم صورت گیرد باید بر اساس عملکرد و بازده کاری معلم باشد/ وزارت آموزش و پرورش باید بر اساس داده های خویش ، انتظارات خود را تنظیم نماید/ برگزاری چنین آزمون هایی فارغ از جنبه تبلیغاتی و نمایشی آن در افکار عمومی و در میان جامعه ، به تربیت " معلم حر فه ای " نخواهد انجامید....
گروه رسانه/
ماراتن کتاب خوانی جهک، طرحی است در راستای ترویج خواندن میان کودکان و نوجوانان و پرورش مروج کتاب خوانی.
در چهارمین سال از برگزاری این طرح در مدارس، همایشهایی برای توانمندسازی مربیان و علاقه مندان برگزار میکنیم. این همایشها به صورت رایگان و شیوههای مشارکتی برگزار میگردند تا مسیر پیش رو در ترویج کتاب خوانی در مدارس و گروههای کوچک کودک و نوجوان، هموارتر و روشنتر شود.
از شما معلمان، کتابداران و علاقه مندان دعوت میکنیم تا در پنجمین همایش ماراتن کتاب خوانی که بر مراحل رشد و شیوۀ انتخاب کتاب مناسب برای هر گروه سنی متمرکز است، شرکت کنید.
این مسیری است که با حضور و اندیشههای بیشتر، روشنایی و قوت بیشتری میگیرد.
پنجشنبه، دوم دی ماه | ساعت 10:30 تا 12 | سرای اهل قلم، خیابان انقلاب، خیابان برادران مظفر جنوبی، کوچۀ خواجه نصیر، شمارۀ 2، طبقه همکف
لطفاً برای ثبت نام با این شماره تماس بگیرید:
09124370562 خانم عراقی
پایان پیام/
هر انسان در برخورد با پدیده های پیرامونی، صاحب شناخت و معرفت می شود، ولی این معرفت و شناخت در صورتی در جامعه کاربردی شده و یا قابلیت تعمیم خواهد داشت که از زیر بنایی سیستماتیک و مبنایی عقلی برخوردار شود/ اهداف آموزشی و برنامه های درسی باید به گونه ای انتخاب و سازماندهی شوند که دانش آموزان در فرآیند آموزشی بدون تحمیل و به طور آزاد و متفکرانه به کاوش پرداخته و یافته ها را با آموخته های خود تلفیق نمایند/ شيوه تدريس باید به گونه اي سازماندهی شود که دانش آموز با پژوهش و تحقیق میدانی و کتابخانه ای در موضوعات درسي به گسترش و تعمیق دانش خويش همت گمارد/ تأسیس موسسات نظریه پردازی، تحقیقاتی و پژوهشی بسیار حائز اهمیت است/ باید ردیف بودجه مشخص و چشم گیری به امر پژوهش در هر سال اختصاص یابد/ برای طراحی و اجرای پروژه های تحقیقاتی، وجود اطلاعات دقیق و دسترسی به یک نظام آماری کارآمد ضرورت دارد/ برای نهادینه سازی امر پژوهش و تحقیق باید از مدارس شروع کرد/ توجه به پژوهش در دوران تحصیل منجر به تقویت روحیه کنجکاوی ،خلاقیت، پرسش گری، تفکر، همکاری، مشورت و دانش اندوزی می شود/ در کشورهای توسعه یافته، بخشی از بودجه فعالیت های پژوهشی در دانشگاه ها از طریق بخش صنعت تأمین می شود؛در حالی که در ایران، به دلیل ارتباط ضعیف دانشگاه و صنعت و مجامع صنفی این کار صورت نمی گیرد.هفتاد درصد تحقیقات کشور در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی وابسته به آن صورت می گیرد اما تنها ده درصد از بودجه پژوهش کشور به بخش تحقیقات در آموزش عالی اختصاص یافته است ....
گروه اخبار/
جمعی از « دبیران ریاضی کشور » در نامه ای که برای « صدای معلم » ارسال کرده اند خواهان توجه مسئولان ذی ربط به مشکلات کتاب های ریاضی 1 تجربی و ریاضی ، هندسه 1 ،ریاضی و آمار رشته انسانی، ریاضی فنی شده اند .
این همکاران ضمن برشمردن عوارض و پیامدهای این اشکالات خواهان توجه جدی برای تصحیح و رفع آن ها گردیده اند .
او شرمنده من است و من شرمنده ی خودم/ زمانه، زمانه ی رفع تکلیف است/ .علی الظاهر دم از آرمان ها و بایدهای هرحوزه ی معرفتی می زنیم اما در واقع خود را کنار می کشیم تا همه چیز روال عادی و طبیعی خویش را طی کند/ هنوز، در دانشمند سازی و کتابخوان نمودن و پژوهشگر ساختن نسل نوجوان و جوان خویش مشکل داریم. کمتر کسی حال و حوصله پژوهش گری دارد/ بخشی از آسیب های امروز پژوهش ، ریشه در دیروز تعلیمات آموزش و پرورش دارند/ ما در سرزمین سمینارها زندگی می کنیم/ نکته ی قابل تامل این که جهت تبلیغ اسم سازمان خویش، برای دریافت تحقیق و مقاله، ابتدافراخوان عمومی داده می شود اما در پایان ، گزینش خصوصی انجام می شود/ مناسبات سلیقه ای ، حرف اول را می زند و به جای « چه نوشته »، به « که گفته » توجه می شود و این که همسویی و رابطه صاحبان مطالب ارسالی با اداره و مجریان برنامه چقدراست/ تاکید و توجه صرف به رعایت مراحل علمی پژوهش، از تهیه طرح تحقیق، تعیین فرضیه، تعریف مفاهیم وادبیات تحقیق گرفته تا تحلیل داده ها ، ارائه آمار ، جمع بندی و ذکر منابع، چنان با ذهن و زبانی خشک و بی روح باید قلمی گردد که هم پژوهش گر و خواننده را از اندیشیدن به موضوع اصلی پژوهش دور می سازد/ پژوهش گران از تشکیلاتی منسجم و در قالب نهادهایی غیردولتی برخوردار نیستند/ گاهی اداره ی امور پژوهشی نه به شایسته ها که به افرادی خاص و آن هم به واسطه ی سن، سابقه، لباس و رابطه ای که با سیستم دارند، سپرده شده است/ ذهن چنین مدیرانی مصلحت اندیش و عافیت طلب است و نمی تواند کنجکاوی و نقادی و پرسش گری کافی پیشه کند/ قبل از آنکه نگران و مشتاق یافته های تحقیق باشند، به فکر راضی ساختن مقامات پیشنهاد دهنده هستند/ یادمان باشد که ما پیرو آئینی هستیم که معجزه پیامبرش، کتاب است و در همین کتاب، به آنهایی بشارت داده شده که همه ی حرف ها را می شنوند و بهترین شان را انتخاب می کنند/ ما زیاد حرف می زنیم و کمتر کار می کنیم.«فرهنگ گپ» در میان ما نهادینه شده است. ما همه چیزدانیم و در همه باب صاحب نظریم/ عادت کردن به این روحیه ، کمتر کسی را مجبور می سازند که دمی خاموش بنشیند و به بررسی کردن و تامل و تدبر در چند و چون مسائل، بپردازد...
اقتصاد جوامع مدرن، مبتنی براقتصاد دانش بنیان است/ در جوامع توسعه یافته ،محققان سرمایه ی جامعه محسوب می شوند که تنها دغدغه ی شان تحقیق و پژوهش است. مدیران و مسوولان جوامع پیشرفته برای پژوهش و تحقیق دست و دلبازند و بی منت هزینه می کنند تا پژوهشگر و محقق آسانتر در مسیر اختراع و ابتکار و اکتشاف تلاش نماید/ در کشورهای جهان سوم ازجمله ایران، داستان از جنس دیگری است/ در اینجا مدیران بر این باورند که پژوهش و تحقیق کالایی تزیینی است و پژوهشگران افرادی هستند که صرفا در مناسبت های خاص می بایست از آنها استفاده کرد و از این افراد خاص بخواهیم که در مسیر حقیقت ،آن گونه که ما می خواهیم قدم بردارند و یافته های تحقیقشان مبتنی بر خواسته های ما باشد/ مدیران در این سرزمین براین باورند آنچه ما می خواهیم و آنچه گزاره های ذهنی ماست و آنجه ما می دانیم ،توسط محققان و پژوهشگران به وسیله انجام پژوهش و تحقیق تایید شود/ مدیران و مسوولان نه می دانند مساله را چگونه حل نمایند و نه می خواهند که مساله حل شود که قطعا اگر بخواهند با ابزاری به نام پزوهش می توان بسیاری از مشکلات را برطرف نمود/ نهادینه شدن پژوهش در آحاد جامعه منجر به روحیه نقد پذیری، گفت و گو و تفاهم،احساس مسوولیت ،احترام متقابل ،مقابله با خرافات و مهمتر از همه روحیه پرسش گری می شود/ اینکه بپرسیم و بخواهیم و بدانیم و بدون معیارعلمی و منطقی قبول نکنیم و زود قانع نشویم که خواستن و دانستن و پرسش گری حق ماست...
انتظار این بود که محتوای کتب درسی غنی تر و عینی تر و جذاب تر و کاربردی تر شود. انتظار این بود که حجم مواد درسیِ دست و پا گیر و غیر مفید و بی مصرف و وقت کُش، کم و جایگاه دروس کاربردی و سودمند و ضروری، تقویت شود/ انتظار این بود که کتاب های درسی - که محور فعالیت های آموزشی و پرورشی هستند - فرآیند آموزش و یادگیری را از محفل حرف، به کارگاه عمل بکشانند و معلمان و دانش آموزان را از فضای بسته و دلگیر اتاقک های محقر و پشت میزهای چند وجبی برهانند و سر انگشتان شان را با ابزارِ کار و آزمون و خطا و پروسه های عملی، مأنوس سازند. اما افسوس که در بر همان پاشنه چرخید و بدتر از آن، بر پاشنه ای معیوب تر قرار گرفت/ اغلب معلمان از محتوای کتب درسی ناراضی اند/ کتاب های درسی، حجیم، پرحرف، سنگین و در عین حال، تهی و سطحی و کم محتوایند و در همین حال، زمان اختصاص داده شده به آنها در برنامهٔ درسی هفتگی ناکافیست/ مطالب درسی از درون مایهٔ ژرف و غنی برخوردار نیست. انسجام و پیوستگی لازم بین مباحث ارائه شده در دروس وجود ندارد/ زمان اختصاص داده شده به درس علوم تجربی دورهٔ اول متوسطه با توجه به ماهیّت، اهمیّت و تنوّع مباحث آن، بسیار اندک است/ ساعات هفتگی آموزش علوم تجربی در سال های اخیر و با اجرای نظام جدید موسوم به شش - سه - سه، فقط ۳ ساعت در هفته تعیین گردیده است در حالی که قبل از اجرای این نظام، ۴ ساعت از برنامهٔ هفتگی کلاس، به این درس اختصاص داشت و در سال های قبل تر، این زمان حتی بیش از این و ۵ ساعت در هفته بود/ معلمان نیز با توجه به کمبود شدید وقت و لزوم تدریس مطالب درسی مطابق بودجه بندی و ضرورت اتمام کتاب ها تا پایان سال تحصیلی، بر سر نحوهٔ ارائهٔ مطالب، بلاتکلیف و صد البته دچار چالشی نامنصفانه اند....