« فلسفه ویتگنشتاین » از جمله فلسفه ها و نظریه هایی است که عمق خاص خود را دارد و به تعبیر و گفته اندیشمندان حوزه فلسفی- نظری و فکری فهمی دشوار دارد و از پیچیدگی ویژه و تامل برانگیز برخوردار می باشد.
طرز بیان این دانشمند فکور و اندیشمند به معما شباهت دارد و عبارت از کلمات قصاری است که به نحو خاصی آنها را شماره بندی نموده و آن چه را که در اوان جوانی اظهار کرده به لحاظ سیر تکاملی اندیشه و تفکر و تطور و تکامل علم و فلسفه و هزار توی اندیشه و بی نهایت بودن نظر و فکر، در سن کهولت انکار کرده است!
چنین پارادایم و فرآیندی به ویژه وقتی پای ترقی و تکامل و تعالی و رشد به میان بیاید و منیت و خودخواهی و ارتجاع و واپس گرایی و جمود و ایستایی رخت بربندد و چارچوب و مانفیست انسان، علم، اندیشه و وجدان و معنویت و معرفت لحاظ گردد، امری پسندیده و متعارف می باشد.
مطالعه و اندیشه در آثار این بزرگ مرد عرصه علم و فلسفه نشان می دهد که بیشتر آن چه در رساله منطقی، فلسفی گفته شده و پیرامون آنها مانور داده شده در کتاب تحقیقات فلسفی هم از نظر مطلب و هم از لحاظ روش و متد علمی – فلسفی رد شده است، با این وصف وجوه مشترک میان مطالب و موضوعات این کتاب کم نیست، در این جا دیگر بحث محوریت و سانترالیسم مطرح می باشد.
در هر دو کتاب عمیق و ارزشمند ویتگنشتاین، غرض و منظور وی بیان ساختمان و حدود فکر انسانی است و روش او بررسی و ارزیابی ساختمان وجود کلام و زبان است.
از منظر نظریه پردازان و منتقدان و پژوهندگان میدان علم و فلسفه و حوزه اندیشه، فلسفه این متفکر از این حیث، خیلی به فلسفه کانت شباهت دارد. همان طور که ایمانوئل کانت می خواست نقد تحلیلی فکر انسان را انجام دهد، ویتگنشتاین می خواهد نقد تحلیلی زبان بشر را بر عهده بگیرد و به غواصی و شکار مرواریدها و گوهرهای ناب در بحر عظیم و طویل و عمیق دانش بپردازد. او نیز مانند آقای کانت عقیده داشت که برخی فلاسفه اغلب من غیر عمد از حدود و مرزها، تجاوز می کنند و گاها مهملات ظاهر فریبی به هم می بافند که هر چند به نظر می آید که معنی دارد، اما در واقع بی معنی و پیچیده و اعجاب برانگیز است.
آقای ویتگنشتاین در واقع می خواهد موضع دقیق خطی را که کلام مستعمل را از کلام مهمل جدا می سازد پیدا کند تا مردم آن را بشناسند و از تجاوزبه آن اجتناب ورزند.
این فیلسوف نظریه پرداز و اندیشمند می گوید: زبان ماست که نظر ما را درباره واقعیت تعیین می کند. زیرا ما واقعیت را از خلال زبان و کلام لحاظ می کنیم. در واقع بسیاری از مشکلات، انحرافات، جدل ها و حوادث غیر مترقبه و چالش ها از آن جا ناشی می شود که انسان ها ارزش و جایگاه زبان و ویژگی ها و طبقات و اعماق آن را درک ننموده و با زبان و کلام به مفهوم دقیق کلمه آشنایی و مؤانست نداشته باشند.
زبان، کانال و بستری است منطقی و عقلایی و فطری و در عین حال کاربردی برای انتقال مفاهیم، ارزش ها و معارف و اندیشه و تفکر، این کلام و بیان است که به عنوان ویژگی بارز و ممتاز انسان در پهنه هستی و جهان اندیشه، محسوب می گردد و مکنونات و بواطن و ذات آدمی را بر ملا می سازد.
یک انسان والا و متکامل و صاحب کرامت و وجاهت انسانی، اخلاقی و معنوی و حامل اندیشه و ایمان و همت که مقامی بالاتر از ملائکه و عرش و فرش و کرسی دارد و حقیقتا مقصود و منظور و مطلوب نظام حکیمانه آفرنش و مشیت الهی است و می بایستی نمونه و خلاق باشد و جامعه و جهان را به زیور علم و دانش مزین سازد، سعی می کند کلام و بیانی زیبا، شایسته و طیب و طاهر و اندیشمندانه داشته و از تباهی، بازی های پوچ و بی هدف و نیهیلیسم پرهیز نماید.
کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم و منشور تمامی فلاسفه و متفکران و دانشمندان برای زبان و بیان، جایگاهی والا و ممتاز و شایان توجه، قائل شده اند.
آنچه از نظر ویتگنشتاین و پیروان و علاقمندان به او پنهان نمانده و در خور تحسین و تجلیل است، عنایت به این نکته می باشد که تکامل، ترقی، رشد و نقادی در جهان بینی، انسان شناسی و متد علمی، فلسفی او جایگاه مهمی دارد و شجاعت و شهامت علمی و کلامی ایجاب می کند که انسان و هر صاحب مکتب و حزب و ایدئولوژی، دگماتیسم را پس زده و دریچه نوآوری و تفکر را بگشاید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان