در قرن گذشته و با توجه توسعه جوامع مختلف ، ارزش و اهمیت و ضرورت آموزش و پرورش بر همگان بیشتر هویدا شد و به همین دلیل حکومت ها برای توسعه جوامع خود و داشتن شهروندانی مسئول برای ارتقا نظام آموزش و پرورش تلاش کردند . از سویی خانواده ها نیز به دلیل تغییر شرایط و نحوه ی زندگی به تربیت فرزندان خود اهمیت بیشتری نسبت به قبل می دهند به مرور زمان و با تغییر شرایط ؛ تعاریف ، جنبه و معیارهای مختلفی در ارتقا و سنجش کیفیت و بازده در حیطه آموزش و پرورش به وجود آمد .
از آن زمان که تعلیم و تربیت از شکل مکتب خانه به مدرسه های امروزی و سیستم منسجم آموزشی تبدیل شد . یکی از مسایل مهمی که مطرح شد تهیه برنامه ریزی آموزشی مناسب بود . کارشناسان علوم آموزش و پرورش دریافتند که برای استفاده بهینه از منابع مالی و کسب نتایج بهتر در زمینه آموزش و پرورش باید برنامه ریزی منسجم و اصولی داشته باشند؛ با نگاهی به نظام آموزشی کشورهای توسعه یافته کاملا مشهود است که آن ها طرحِ برنامه ریزی آموزشی کارآمد در حوزه آموزش و پرورش و اجرای حداکثری این برنامه را در دستور کار خود قرار داده اند و این یکی از تفاوت های اساسی نظام آموزشی کشورهای توسعه یافته با کشورهای در حال توسعه یا فقیر است که اغلب این کشورها یا برنامه ریزی آموزشی مدونی ندارند یا به دلایل مختلف برنامه ریزی آموزشی دارند و قابلیت اجرای آن را ندارد .
آنچه که از این مقدمه کوتاه به دست می آید برای داشتن یک نظام آموزشی پویا و کیفی داشتن برنامه ریزی آموزشی مناسب امری ضروری است . متاسفانه کشور ایران نیز از لحاظ نظام آموزشی و برنامه ریزی آموزشی در ردیف کشورهای دسته دوم که اشاره شد قرار می گیرد .
برنامه آموزشی از لحاظ تعریف های علمی و جهانی اصولی دارد که پای بندی به آنها ضروری و موجب کارآمدی این برنامه ها می شود ولی متاسفانه چنان به نظر می رسد که برنامه ریزی آموزشی در کشور ایران هیچ گونه همخوانی با این اصول ضروری و بدیهی ندارد !
یکی از اولیه ترین لازمه های یک برنامه ریزی خوب و قابل اجرا ، داشتن اطلاعات مستند و کامل از وضیعت و داده های مرتبط با حوزه آموزش می باشد که به همین منظور مراکزی تشکیل می شود که آمار ها و اطلاعات لازم را تهیه و در اختیار مراکز و مراجع تصمیم گیر و برنامه ریز قرار دهند ولی وزارت آموزش و پرورش در بیش از سه دهه ی گذشته از ضعف آماری و داشتن مستندات لازم رنج می برد و نتیجه این امر در گفته مسئولین آموزش و پرورش و طرح و برنامه های این وزارت خانه به شکل مشهود به چشم می آید ! متولیان آموزش و پرورش باید بر تمام آمار و اطلاعات لازم گذشته و حال و آینده در زمینه های کمی و کیفی اشراف کامل داشته باشند تا بتوانند برنامه ریزی بهتر و دقیق تری داشته باشند از آمار تجهیزات و اموال گرفته تا آمار دانش آموزان و پرسنل و موارد مالی و همین طور مسایل کیفی و نتایج دقیق طرح ها و …. ؛
از مساله آمار و اطلاعات که بر تمام برنامه ریزی ها سایه افکنده است بگذریم ؛ پارامتر و اصول بسیار مهم دیگری در برنامه ریزی آموزشی مطرح می شود که جایگاه آنها در برنامه ریزی آموزشی ایران چندان مشخص نیست ،؛از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
فراهم نمودن بستر لازم برای اجرای برنامه ریزی، ارتقا کیفیت آموزش و پرورش همزمان با ارتقا کمیت آموزشی، واقع بینی در برنامه ریزی آموزشی، استمرار در اجرای برنامه ریزی، نحوه دخالت و تاثیر افراد و نهادهای تصمیم گیر و اجرایی در برنامه ریزی آموزشی و اجرای آن و …. با نگاهی به برنامه و طرح های آموزشی ایران می توان ضعف در هر یک از موارد اشاره شده را به وضوح مشاهده کرد.
در بستر سازی برای اجرای طرح ها هم معمولا به دلیل غیر کارشناسی و اجتهادی بودن برنامه ها وضیعت چندان مطلوب نیست . اغلب مشاهده می شود پس از شروع طرح ها سعی می شود لوازم و شرایط اجرای طرح فراهم شود که طبیعتا به دلیل عدم استمرار برنامه ها به مدت طولانی مدت، زمانی که شرایط نسبی اجرای طرح مهیا می شود طرح ملغی شده است . در اصل توسعه کیفی و کمی برنامه هم آنچه عیان است اینست که به دلیل سیستم اداری کشور و فرهنگ پوپولیستی و تبلیغاتی اکثر برنامه ها در پی افزایش آمار و شاخص های کمی هستند و جنبه کیفی چندان مورد توجه قرار نمی گیرد ولی مدیران و برنامه ریزان باید به این نکته توجه داشته باشند که با توسعه یک اشل کوچک بدون رفع ایرادات کیفی، نارسایی ها هم به همان اندازه بزرگتر خواهند شد ؛ برای مثال طرحی که در جامعه آماری ۱۰۰ نفره با ۲۵ درصد نارسایی اجرا می شود اگر به همان شکل برای ۱۰۰۰۰ نفر اجرا شود نارسایی آن اگر بیشتر ۲۵ درصد نباشد کمتر نخواهد بود .
در خصوص کارشناسی بودن برنامه ریزی ها به نظر می رسد مدیران آموزش و پرورش و تیم های برنامه ریزی خود را کارشناس تر از قبلی ها دانسته و طرح های قبلی را یا با طرحی متفاوت و گاه متضاد جایگزین می کنند و شروع به بیان کردن نواقص و ایرادات طرح های قبلی و تمجید از طرح خود می پردازند و بدون رعایت قوانین و اصول اجرایی برنامه ریزی ها دست به تغییر و تحول می زنند چنان که تجربه نشان می دهد اصل واقع بینی در برنامه ریزی که یکی از ضمانت های موفیقت اجرایی برای برنامه ها است در برنامه ریزی های ما لحاظ نمی شود و برنامه ها بیشتر به شکل آرمانی و آماری است و با آنچه که در عرصه عمل می بینیم بسیار متفاوت است چون بیشتر این برنامه ریزی ها به دلیل جبر شرایط تغییر می کنند و قابلیت اجرا پیدا نمی کنند یا ناقص اجرا می شوند .
مساله دیگری که در برنامه ریزی مطرح است تعیین بازه زمانی مناسب برای اجرا و نتیجه بخشی آن و استمرار در اجرای مراحل مختلف برنامه ها می باشد ولی چنان چه همگان می بینند بیشتر برنامه ریزی های آموزشی با تغییر مدیران بالایی آموزش و پرورش کان لم یکن می شوند و طرحی نو انداخته می شود و این حکایت از آن دارد که نظام آموزشی ایران به جای آنکه برنامه محور باشد بیشتر شخص محور است !
اصل آخری که می خواهم اشاره کنم و نباید از آن غافل شد مراکز و مراجع و افراد تاثیر گذار در برنامه ریزی آموزشی می باشد . در سیستم های آموزشی روز دنیا این مراکز و مراجع برنامه ریز و تاثیر گزار به صورت علمی و کاملا شفاف تعیین و فعالیت می کنند ولی متاسفانه آنچه که در نظام آموزشی ایران مشهود است تاثیر و دخالت دیگر مراجع و مراکز غیر مرتبط که گاه صلاحیت این کار را ندارند در برنامه و سیستم آموزشی است که این امر موجب ایجاد اختلال بیشتر در همان سیستم معیوب و مریض برنامه ریزی می شود .
مواردی که بیان شد تنها بخش کوچکی از مشکلات برنامه ریزی آموزشی در نظام آموزشی ایران بود .
امید است متولیان آموزشی و سیاست گزاران این عرصه با توجه بیشتر به اهمیت و جایگاه این بخش مهم آموزش و پرورش موجب ارتقا و اعتلای بیشتر نظام تعلیم و تربیت ایران شوند.
نظرات بینندگان