گروه تشکل ها/
دو تشکل فرهنگیان ، « سازمان معلمان ایران » و « انجمن اسلامی معلمان ایران » در نامه ای به کمیسیون ماده 10 احزاب درخواست برگزاری تجمع کردند .
در این نامه آمده است :
« تشکل های رسمی و قانونی سازمان معلمان ایران و انجمن اسلامی معلمان ایران در راستای وظایف قانونی خود در دفاع از خواست و حقوق مسلم فرهنگیان و معلمان اعم از شاغل و بارنشسته و نومعلمان تقاضای مجوز برای تجمع بزرگ روز پنج شنبه 11 آذر سال 1400 در محدوده وزارت آموزش و پرورش یا مجلس شورای اسلامی و یا سازمان برنامه و بودجه را داریم .
خواهشمند است بر اساس اصل 27 قانون اساسی مبنی بر « تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها بدون حمل سلاح به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است » و نیز بر اساس بند 6 ماده 11 قانون نحوه فعالیت احزاب و گروه های سیاسی مصوب 1395 که از جمله وظایف و اختیارات کمیسیون احزاب « بررسی و اتخاذ تصمیم در خصوص درخواست برگزاری تجمعات و راه پیمایی ها » است ؛ مراتب همراهی های قانونی خود را اعلام فرمایند .
در پایان این نامه ، محورهای این تجمع چنین بیان شده اند :
« 1- اجرای رتبه بندی معلمان طبق تبصره 3 ماده 23 قانون برنامه ششم توسعه به میزان حداقل 80 درصد حقوق اساتید دانشگاه به صورت هم ترازی پایه به پایه
2- اجرای همسان سازی دائمی حقوق بازنشستگان با شاغلین
3- اجرای سازمان نظام معلمی مانند سازمان نظام مهندسی ، سازمان نظام پزشکی و نظایر آن
4- خصوصی ماندن صندوق ذخیره فرهنگیان و دادن اوراق سهام به اعضا
پایان پیام/
یادش به خیر؛ قبلنا که به آغاز فصلِ سرما و آلودگی هوا می رسیدیم تندروها چه بساط دادخواهی که به راه نمیاندختند: معصومه ابتکار بنزین نامرغوب وارد کرده بود؛ زنگنه وزیر نفت گازوئیل گوگرددار تولید کرده بود؛ شورای شهر به ریاستِ محسن هاشمی و شهردار، آقایِ پیروزحناچی هیچ طرح و برنامهایی برایِ بهبودِ هوایِ تهران نداشتند؛ سازمان محیطزیست و روحانی هم که اصلا به فکر نبودند. اما الان انگار نه انگار.
صد البته که نه از جناب رئیسی، نه از شورای شهر یا شهردار جدید و نه از هیچ یک از ارکانهای دولت جدید نمی توان انتظار داشت که بتوانند گامی به منظورِ کاستن از آلودگیِ هوا بردارند. اساساً اسباب و عللی که هوای تهران و شهرهای بزرگ را با شروع فصل سرما باین وضعیت در میآورند یکی دوتا نیستند که این دولت، شهرداری یا سازمان محیط زیستش بتوانند خلق الساعه کاری انجام دهند. اگر نظام امروز به گونهای جدی در خصوص مسائل مرتبط با محیط زیست، آب، هوا، جنگلها و توسعه پایدار برنامه ریزی کرده و بودجه و اعتباراتِ لازم هم تامین شود و بالاخره حاکميت هم آن طرحها و برنامهها را پیگیری نماید، سالها بعد می باشد که آثار آن طرحها و سیاستها به تدریج ظاهر می شوند.
در حالی که با کمال تاسف بایستی اذعان داشت که اساساً مسائلِ مرتبط با تامینِ آب، هوایِ پاک، حفظِ جنگل ها، مراقبت از محیط زیست و در یک کلام توسعه پایدار در قعرِ اولویت های نظام قرار دارند. صرف نظر از آنکه آقای روحانی رئیس جمهور باشند یا جنابِ رئیسی؛ خانم معصومه ابتکار اصلاح طلب مسئول محیط زیست باشند یا آقای عیسی کلانتری یا جناب علی سلاجقه اصولگرا.
کانال دکتر صادق زیباکلام
***
تصویر فوق از ایستگاه 5 کلچال در هفته آخر آبان گرفته شده است .
آلودگی هوا مانند سایر مسائل و بحران ها برای بسیاری از افراد و اقشار « عادی سازی » شده است . حتا کنش گران حوزه آموزش در مقیاس اکثریت نیز به حوزه محیط زیست و مسائل آن بی تفاوت شده اند و این در حالی است که محیط زیست باید نخستین و مهم ترین اولویت بوده و اهمیت آن از نان و سایر مسائل اساسی و حیاتی کم تر نیست .
کارکرد مدارس در این رابطه باید فرهنگ سازی و آموزش دانش آموزان و در مجموع جامعه برای حل مساله و نگاه به تجارب کشورهای موفق در این حوزه باشد .
پیش از شیوع کرونا و تعطیلی مدارس ، زمانی که آلودگی هوا شدت می گرفت بسیاری از این افراد کنش گر ، مسئولان آموزش و پرورش و سایر دستگاه ها و نهادها نخستین جایی را که هدف می گرفتند « مدارس » و توصیه اکید به تعطیلی آن ها بود .
برنامه گزينش معلم با ضوابط وروشهاي علمي ارزشيابي نميشود تا بتوان در باره آن به قضاوت دقيقتر دست يافت و كاستيهاي آن را تصريح كرد. با وجود اين، به اتكاي تجربه 40 ساله خود در حوزه تعليم و تربيت ميتوانم به برخي كاستيهاي آشكار در درونداد، فرايند و برونداد نظام گزينش معلم اشاره كرده و نگراني خود را در باره ناكارآمدي و پيامدهاي زيانبار آن، اجمالاً، بيان كنم.
1) اهداف گزينش معلم مناسب نيست. اهداف گزينش معلم اغلب سياسي و ايدئولوژيك است. همچنين، اين اهداف چندان روشن نبوده قابل سنجش نيستند.اگر هدف گزينش معلم انتخاب افراد واجد صلاحيتهاي عمومي و حرفهاي براي آموزش و پرورش است، آنگاه ضرورت دارد اين صلاحيتها با دقت كافي و بهصورت روشن تعريف و تصريح شده و منتشر شود تا هم مورد نقادي قرار بگيرد و هم افراد داوطلب براي كسب آن صلاحيتها تلاش كنند. گزينش براساس معيارهاي سياسي و ايدئولوژيك ممكن است بتواند برخي افراد هماهنگ با معيارها را تفكيك كند ولي، قادر به تشخيص و تميز متظاهران و رياكاران نيست.
رياكاران با خودنمايي به راحتي ميتوانند از سرند گزينش عبور كنند. به نظر ميرسد گزينش در طرد افراد واجد صلاحيت، بيشتر موفق است تا جلوگيري از ورود افراد ناشايست.كساني كه واقعاً با معيارهاي سياسي-ايدئولوژيكي هماهنگ نيستند و به تظاهر و خودنمايي سياسي-ايدئولوژيكي متوسل نميشوند،حتي اگر از صلاحيتهاي حرفهاي برخوردار باشند، نميتوانند وارد آموزش و پرورش بشوند.ترديدي نيست كه گزينشهاي سياسي- عقيدتي يكي از مهمترين عوامل مهاجرت نخبگان است.
2) فرآيند گزينش مطلوب نيست.سنجهها و ابزارهاي ارزيابي داوطلبان و نيز صلاحيت گزينشگران ( تحقيقات محلي، مصاحبه، معرفها، سابقه خانوادگي،سابقه تحصيلي) قابل اعتماد نيست. گزينش عالمانه مستلزم اين است كه گزينشگران از دانش و توان كافي و نگرش مناسب برخوردار باشند. براي مثال، ترديد دارم كه اين افراد فهم درستي از ديناميسم حاكم بر رفتار و اخلاق و عملكرد داشته باشند.در گزينشها توجه به شخصيت داوطلبان معطوف است درحالي كه رفتار و عملكرد بيشتر موقعيتي است.
3) درباره مناسب بودن خروجي نظام گزينش هم ترديد جدي وجود دارد.اين سئوال مطرح است كه آيا افراد گزينش شده براي شغل معلمي بهترين افراد قابل انتخاب هستند؟ اگر هدف اين است كه بهترين افراد از ميان داوطلبان انتخاب شوند، بايد ديد اين كار تا چه اندازه به درستي انجام شده است. آيا كساني كه نتوانستهاند از فيلتر گزينش بگذرند واقعا ضعيفتر از افراد انتخاب شده هستند؟ اگر با استفاده از پرتاب سكه (شير يا خط) انتخاب مي شدند، بدتر از اين ميشد؟
4) اصولاً در مورد معلم،گزينش يك مرحلهاي بدو استخدام قابل اعتماد نيست. افراد بايد در موقعيت واقعي به محك زده شوند. در حال حاضر چنين محكي وجود ندارد و فرايند گزينش عملاً يك مرحلهاي انجام ميشود. البته، در مقررات پيش بيني شده كه معلم براي استخدام رسمي، از مرحله استخدام پيماني و آزمايشي عبور ميكند ولي اين فرمايند صوري است و عملا همه مستخدمان پيماني به استخدام رسمي درميآيند مگر اينكه خود افراد قصد ترك خدمت داشته باشند. افرادي كه به استخدام آموزش و پرورش درآمدهاند، متناسب با انضباط حاكم بر محيط كار رفتار ميكنند. شرايط محيط كار از تخلفهاي سياسي و ايدئولوژيك جلوگيري ميكند ولي اين شرايط براي جلوگيري از تخلفهاي حرفهاي آماده نيست. هر معلمي بعد از استخدام ميتواند با انجام وظايف شغلي، حتي با نازل ترين كيفيت، امنيت شغلي خود را تأمين كند. در واقع، برنامهاي براي نظارت بر عملكرد حرفهاي معلم وجود ندارد و در ارزيابي رسمي تفاوتي ميان دوغ و دوشاب ديده نميشود.
( یک نمونه از نظرسنجی سایت هیات مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
«دانش سیاسی» که افلاطون و سقراط آن را «ارباب علوم» مینامند چیزی جدای آن چیزی است که امروز در دانشکدههای علومسیاسی کشور [سایر کشورها را نمی دانم] به دانشجویان آموزش داده میشود. علومسیاسی در جامعهٔ ما بیشتر «اطلاعات عمومی» است تا پرورش افرادی که قدرت اندیشیدن و پرسشگری و در انداختن طرحی جدید داشته باشند. اما دانش سیاسی مورد نظر سقراط و افلاطون، دانشی است که فرد را به انسانی پرسشگر تبدیل میکند که توان طرح سؤال در امور طبیعیشدهٔ سیاسی را دارد و به کنکاش در مورد چرایی، وظیفه و هدف وجودی و غایی مسائل سیاسی و حکومت و امثالهم میپردازد.
چیزی که امروزه در دانشکدههای علومسیاسی به دانشجویان تدریس میشود، بیشتر از آنکه سیاست و سیاستورزی و اندیشدن سیاسی باشد، انواع نظامهای سیاسی و آشنایی با سازمانهای بینالمللی و امثالهم است. اغلب واحدهای درسی که دانشجوی علومسیاسی میخواند، همان چیزهاییست که یک خبرنگار و رورنامهخوان حرفهای و دنبالکنندگان شبکههای خبری سیاسی با آنها آشناست. (بهعنوان مثال کسی که به مدت چهار سال مخاطب هر روزهٔ روزنامهٔ [مثلاً] شرق بودهاست، آگاهی و شناخت سیاسی او در بسیاری موارد بیشتر از کسی است که لیسانس علوم سیاسی دارد).
به متون و واحدهای درسی رشتهٔ علومسیاسی که مینگریم، میبینیم که هدف این رشته در بهترین حالت تربیت کارمند [آن هم برای خالی نبودن عریضه] برای برخی ادارات مانند فرمانداری ها و بخشداریهاست و کسی هم انتظاری از تبدیل شدن آنها به متفکر و اندیشمند سیاسی را ندارد.
اما باید توجه داشت، دانش سیاسی یا فهم تفکر سیاسی چیزی فرای شناخت انواع حکومتها و سازمانهای بینالمللی و شیوههای حکومت و امثالهم است. دانشجوی جامعهشناسی یا علومسیاسی باید بتواند به پرسش اساسی و وجودی چرایی سیاست و هدف سیاست بپردازد و با ذهنی انتقادی و پرسشگر به نقد تمام امور طبیعی پذیرفته شده در ساختار قدرت بپردازد.
دانشجوی علومسیاسی بیشتر از آنکه نام احزاب و جناحهای سیاسی ایران و آمریکا و... را بشناسد، باید بتواند به این پرسش که چرا در سپهر سیاسی ایران و جهان افرادی مانند ترامپ و احمدی نژاد و... ظهور کرده و به قدرت میرسند، پاسخ دهد.
علومسیاسی و جامعهشناسی و تاریخ و فلسفه صرفاً حفظ کردن متون و جزوههای [عمدتاً بیسروته اساتید] و پاس کردن واحدهای اعلام شدهٔ دانشگاهی نیست. علومسیاسی و فلسفه، علومی تزئینی و تقلید از دانشگاههای غربی نیستند. علومسیاسی و در کل علومانسانی آن کلیشهٔ مضحک «علوم ساده و حفظ کردنی» نیست. علومسیاسی و فلسفهٔ سیاسی نیاز به ذهنی خلاق و عمیق و تفکری انتقادی و مسئلهساز دارد و فارغالتحصیل این رشته باید توان پرداختن و تحلیل مسائل به دور از هیاهوهای رسانهای را دارا باشد.
اینکه دانشجو متونی را با حفظ کردن شب امتحانی و گاهی با تقلب پاس کند که کارشناس ادبیات و هنر و سیاست و تاریخ و جامعه و دارای ذهن و اندیشهٔ فلسفی نمیشود. حاکمیتِ چنین نگاه و گفتمانی بر علومسیاسی باعث شدهاست جامعهٔ دانشگاهی ما توان تربیت اندیشمند و نظریهپرداز سیاسی نداشته و هنوز پس از صدوبیست سال از مشروطه همچنان مسئلهٔ جامعه همان مسئلهای است که در عصر مشروطه مطرح شدهاست و چه بسا عقبگرد و پَسرفت هم داشتهاست.
@kharmagaas
گروه گزارش/
امروز و پس از ایراد سخنان موافق و مخالف نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مورد گزینه پیشنهادی ابراهیم رئیسی برای وزارت آموزش و پرورش در دولت سیزدهم ، مسعود فیاضی موفق به اخذ رای اعتماد نشد .
قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی آرای ماخوذه ی نمایندگان مجلس را در مجموع 260 عنوان کرد که از این تعداد 115 نفر موافق ، 140 نفر مخالف و 5 نفر ممتنع بودند .
بدین ترتیب ، دومین گزینه پیشنهادی برای وزارت آموزش و پرورش باز هم قادر به کسب رای اعتماد توسط مجلس یازدهم نشد .
رئیس مجلس گفت : مهم ترین وزارتخانه ما ، تغییرات زیادی در وزیر داشته است . این هم به کشور آسیب می زند . هم به آموزش و پرورش آسیب می زند . ان شاء الله که جناب آقای رئیسی وزیر بعدی آموزش و پرورش را در کم ترین زمان ممکن معرفی کنند که مجلس در حقیقت بتواند بررسی خودش را انجام دهد .
ابراهیم رئیسی هنگام حضور در مجلس شورای اسلامی جهت دفاع از وزیر پیشنهادی اش گفت :
« نسبت به آقای دکتر فیاضی عرض بکنم ایشان کلاس را ، مدرسه را ، تعلیم را ، معلم را می شناسد . سال ها معلم بوده . هم معلم آموزشی بوده ، هم معلم پرورشی . محتوای درسی را می شناسد . فرآیند محتوای درسی را آشناست . با بسته های یادگیری ، با فیلم های آموزشی آشنایی دارد . بعضا خودش در این ارتبط مباشرت دارد برای تهیه این بسته های یادگیری .
نسبت به ستاد آموزش و پرورش ایشان مدیر کل بوده در ستاد آموزش و پرورش .
زیر ساخت های آموزش و پرورش در حوزه نوسازی مدارس تو بخش های مختلف همین طور آشنایی دارد .
آموزش مجازی را بعضا طراح بوده مثل سامانه رشد که الان سامانه شاد فعال است آن وقت قبل از این که این قضیه باشد در 98 ایشان طراحی کرده . منتهاش به عنوان شاد نبوده ، عنوان رشد را داشته و برنامه های کمک درسی .
مسئول فن آوری وزارتخانه در یک مقطع بوده . کسی که مسئول فن آوری باشد به بخش های مختلفی آشنایی دارد . با انتشارات ، چاپ و کتاب آشنایی دارد .
من می خواهم عرض کنم نسبت به کسانی که مطرح بودند در آموزش و پرورش ، ایشان شناختش نسبت به آموزش و پرورش از هیچ کدام از این عزیزان کم تر نبوده .
ما چهره های شاخصی داریم الحمد الله در مجلس که آن ها هم افراد شایسته ای هستند . مطلع هستند از وضعیت آموزش و پرورش . در بخش های دیگر هم داریم افرادی که مطلع اند و آموزش و پرورش آشنا هستند .
ایشان کسی هستند که یک شناخت دارد . دو برای آموزش و پرورش برنامه دارد . برنامه قابل ارائه دارد . برنامه قابل دفاع دارد . کارشناسان نشستند . نظرات ایشان و دیدگاه های ایشان را شنیدند و انطباقش با سیاست های کلان ، انطباقش با سند تحول ، انطباقش با اسناد بالادستی کاملن بررسی کردند در دولت .
عزیزان مجلس هم علی القاعده بررسی خودشان را دارند .
برنامه دارد . برنامه داشتن بحث مهمی است . هم شناخت دارد . هم برنامه دارد .
سه . ایشان تحول گراست . ما عزیرانی داریم دارای مدارک و مدارج عالی . سوابق خیلی خوب و تجربیاتی دارند در آموزش و پرورش . اما ما آنی که احرازش برای ما مهم است مساله این است که روحیه تحولی داشته باشد . روحیه تحولی بسیار برای ما مهم است . که اتفاقی بیفتد والا وضع موجود همین است که معلمان محترم گله مندند . والدین گله مندند . بعضا نمایندگان محترم انتظارات دارند . این که بشود این انتظارات را برآورده کرد و انتظارات هم در این دولت خیلی بالاست .
هر چه امیدواری بیشتر می شود به دولت ، انتظارات هم افزون می شود .
امیدواری کنارش ، انتظارات می آورد .
شما تو حوزه های انتخابیه می روید . مردم می بینید انتظاراتشان خیلی بالا رفته است . می گویید چر ا قبلا این حرف ها را مطرح نمی کردید ؟ می گویید نه ! چون الان مجلس و دولت و.. با هم هستید . بنشینید فکر کنید . مشکل را حل کنید . این انتظار مردم است . انتظار به حقی هم هست ... »
پیش از این وزرای پیشین آموزش و پرورش حسین مظفر، علیرضا علیاحمدی، سید محمد بطحایی و محمود فرشیدی در نامهای مشترک به نمایندگان مجلس شورای اسلامی نوشتند:
« درخواست داریم که در صورت صلاحدید و پس از ارزیابی توانمندیها و برنامههای آقای فیاضی، به ایشان فرصت بدهید تا در سمت وزیر آموزش و پرورش با مدیریتی جهادی ایفای مسؤولیت کند.
همچنین با توجه به مشکلات متراکم مدارس و آموزش و پرورش، از کمبود معلم و کتابهای درسی گرفته تا نابه سامانیهای آموزش حضوری و مجازی و تأخیر طولانی در عدم پرداخت حقالتدریسها و رتبهبندی و بودجه سال آینده و نظایر آن ضروری بهنظر میرسد که هرچه سریعتر وزیر آموزش و پرورش منصوب شود تا بتواند با حمایت و هدایت نمایندگان دردمند و دولت برای کاهش مشکلات چارهاندیشی نماید. »
« صدای معلم » در گزارش و یادداشتی به نقد برنامه های مسعود فیاضی پرداخت و آن را فاقد تعریف و عناصر سازنده یک برنامه ارزیابی کرد . ( این جا ) و ( این جا )
این رسانه متذکر شد : « برنامه ای که مسعود فیاضی به مجلس جهت اخذ رای اعتماد عرضه کرده اکثرا و غالبا حاوی کلی گویی ها ، مبهم نویسی ها و حتا تناقض گویی هایی است که به وضوح بر این ادعا صحه می گذارد که گزینه پیشنهادی برای وزارت آموزش و پرورش اصولا و اساسا تعلیم و تربیت را نمی شناسد و بدین جهت در بخش « برنامه ها و اقدامات » هم دچار همان تسلسل و چرخه معیوب می شود و « برنامه » از ویژگی های ذاتی خود که مهم ترین آن « حل مساله » است تهی و درمانده می شود .
پایان گزارش/
گروه رسانه/
« صادق زیباکلام » استاد دانشگاه تهران در کانال تلگرامی خود نوشت :
« ابهام پیرامونِ جایگاهِ قانونیِ شورای عالیِ انقلابِ فرهنگی که همچنان نامشخص است به کنار، این شورا از قدرت و اختیارات نامحدود به علاوه میلیاردها تومان بودجه هم برخوردار بوده.درعین حال به هیچ ارگان، نهاد و مرجعی هم پاسخگو نبوده.
از صدر تا ذیلِ آموزش و فرهنگ، از پیش دبستان تا پسا دکترا را هم زیر نظر داشته، سیاستگذاری کرده و تعیین تکلیف نموده. در عین حال نه به مجلس و نه به هیچ ارگان و نهاد دیگری پاسخگو نبوده. ظاهراً فرض بر این است که هر تصمیمی اتخاذ نموده و هرسیاستی که اعمال نموده درست می بوده و نتایج ارزندهای برای فرهنگ، آموزش و پرورش و دانشگاههای کشور به بار آمده.
ای کاش برای یک بار هم که شده این شورا در ورای شعارهای پر طمطراق همیشگی، کلی گوییها و کلیشههای تکراری، می توانست بیلانی از عملکرد و دستاوردهای چهلساله اش ارائه می داد.
صدای معلم :
این رسانه ضمن تایید مواضع این استاد دانشگاه همواره و در دفعات مکرر در گزارش ها و نشست های رسانه ای وزارت آموزش و پرورش از فقدان پاسخ گویی و مسئولیت پذیری این نهاد فرهنگی سیاست گذار و تصمیم گیر انتقاد کرده و به جد خواهان برگزاری نشست رسانه ای شورای عالی انقلاب فرهنگی با خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش و پاسخ گویی نسبت به عملکرد خود گردیده است .
حجت الاسلام رئیسی ،مسعود فیاضی را به عنوان دومین گزینه پیشنهادی خود برای تصدی وزارت آموزش و پرورش معرفی نمود. قضاوت در این مورد که این گزینه نیز سرنوشتی همچون گزینه قبلی (حسین باغگلی ) می یابد و یا می تواند از سدَ رای اعتماد مجلس عبور کند هنوز زود است . هرچند شاید با توجه به نسبت فامیلی وی با برخی افراد تاثیرگذار در مجلس و حمایت قاطع تشکل های فرهنگیان احتمال زیادی در مورد رای آوردن وی وجود دارد .
تا کنون دو نفر از طرف رئیس جمهور برای تصدی سمت ریاست جمهوری معرفی شده اند که دو ویژگی مشترک داشته اند :
اول) خارج از بدنه آموزش و پرورش بوده اند . هرچند هر دو کوشیده اند خود را به بدنه آموزش و پرورش بچسبانند ولی سوابق مبهم و نامشخصی مثل 4 سال تدریس در دبیرستان و دو سال مدیر امور پرورشی بودن در یک مجتمع غیردولتی نشانه معلمی و یا حداقل آشنایی کارشناسانه با مقوله آموزش و پرورش و مشکلات بدنه آموزش و پرورش نیست .
دوم ) هر دو گزینه از یک مشرب و مذاق خاص به مقوله های آموزش و پرورش و فرهنگ برخوردارند . مشارکت موثر در طراحی طرح « صیانت از فضای مجازی » رویکرد وی را به مسائل فرهنگی نشان می دهد .
دولت می خواهد کشتیبانی بر آموزش و پرورش بگمارد که رویکردهای مطلوب دولت را اجرایی نماید ولی آیا هر فردی که به وزارت رسید کشتیبان آموزش و پرورش می شود یا نه ، مقوله ای دیگر است . با بررسی نحوه انتخاب وزرای پیشنهادی ، برنامه های آن ها و بررسی دغدغه دولت و وزرای پیشنهادی اش با دغدغه معلمان و جامعه ، تفاوت میان وزیر و کشتیبان قابل درک می باشد .
حسین باغگلی، گزینه قبلی وزارت آموزش و پرورش در سخنانی که در جلسه رای اعتماد مجلس بیان نمود بر چند نکته اساسی تاکید داشت : معلمان به شرایط موجود حقوق خود معترضند و امید داشتند که رتبه بندی کورسویی باشد که به نظر می رسد خزانه خالی دولت مانع از هرگونه افزایش حقوق خواهد شد .
اول ) «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» باید به صورت کامل اجرا شود و مشکلات فعلی آموزش و پرورش به دلیل عدم اجرای آن است .
دوم) باید در برابر «سند 2030 » به صورت کامل و شدید برخورد کرد ( بدون اشاره به اینکه جایگاه سند فوق در آموزش و پرورش چیست؟! )
سوم) باید دستاوردهای تربیتی خودمان را به سایر کشورها منتقل کنیم .
چهارم ) باید به نوعی تربیت بومی ( برای مثال تربیت ویژه دختران ) دست یافت .
بررسی برنامه 48 صفحه ای وزیر پیشنهادی جدید ( مسعود فیاضی ) نیز نشان می دهد همین رویکرد در برنامه های مسعود فیاضی نیز وجود دارد . رویکردهای موجود در برنامه فیاضی نیز بر مدار اجرای «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش » می چرخد و بیشتر مواردی که به عنوان رویکرد بیان شده است ، خیال پردازی و شعار هستند ؛ برای مثال در بندهای مختلف بر تمرکز ویژه بر ارتقای مدرسه ، کارآمدی مدارس و مانند اینها تاکید شده است که یک معنا و کاربرد و هدف دارند اما برای وزانت دادن به برنامه ، در چند رویکرد تقسیم شده اند تا دست وزیر پیشنهادی پر نشان داده شود .
رفع آسیب حافظه محوری که وزیر پیشنهادی به عنوان یکی از اهداف خود می داند مقوله ای پیچیده تر از چند خط برنامه است که وزیر هم راهکاری برای آن ندارد .
وزیر پیشنهادی رویکرد خود را محوریت ارزش های انقلابی و آداب و سبک زندگی ایرانی اسلامی و تقویت هویت ملی می داند در حالی که در جای دیگر از تقویت تضارب آرا نام برده است و مشخص است که تضارب آرا فقط در محدوده موافقان یک گفتمان صورت خواهد گرفت .
وزیر پیشنهادی در برنامه خود به صورت آشکار نشان می دهد که با معضلات اساسی آموزش و پرورش آشنایی چندانی ندارد زیرا :
نمونه های فوق موارد کوچکی از برنامه چهار ساله وزیر آموزش و پرورش می باشد که نشان می دهد رویکرد دولت فعلی به آموزش و پرورش را باید در پس سخنان و برنامه ها تحلیل نمود :
الف) گفتمان محوری : دولت فعلی با معرفی افرادی با ذائقه فرهنگی خاص نشان می دهد که بیشتر گفتمان محور است و در نظر دارد گفتمان خود را در آموزش و پرورش پیاده کند .حاملان این رویکرد بر اصالت گفتمان در برابر واقعیت های موجود تاکید دارند و معتقدند که مشکل اساسی آموزش و پرورش فقدان پای بندی به گفتمانی است که نیروهایی در طراز تفکر انقلابی تربیت نماید . عصاره این گفتمان در « سند تحول بنیادین آموزش و پرورش » ذکر شده است و حاملان این گفتمان صرف نظر از اینکه این سند چه میزان با واقعیت های موجود سازگار است و آیا قابل اجرا می باشد یا خیر ، فقط بر اجرای آن تاکید دارند و معتقدند با تغییر گفتمان و از طریق اجرای کامل و بی تنازل سند فوق الذکر مشکلات آموزش و پرورش حل می شود .
ب) آموزش و پرورش به مثابه ابزار : آموزش و پرورش از منظر حاملان رویکرد دولت فعلی بیشتر ابزاری است که به وسیله آن به اهداف مورد نظر رسید و بتوان نسلی نو و مطلوب دولت تربیت نمود . برای همین در گفته های گزینه های وزارت آموزش و پرورش اثری از نقش واقعیت های موجود ، مشکلات مدارس ، مسائل نیروی انسانی و ده ها مسئله دیگر دیده نمی شود و اگر گفته می شود در حد سخنان شعاری و برنامه های تکراری و رویایی است که بارها گفته شده است ولی اجرا نشده است لذا در برنامه های وزیر پیشنهادی نیز به صورت تکراری آمده است .
ج ) بی توجهی به واقعیت ها : تحولات عمیقی که در مناسبات فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران در طول سال های گذشته رخ داده است از منظر رویکرد دولت فعلی قابل تغییر می باشند و باید در مسیر فکر و اندیشه دولت قرار گیرند .به این ترتیب مناسبات آموزش و پرورش باید ابزاری برای دست یابی به نسلی نو در طراز اندیشه های سند تحول باشد ولی مشخص نمی گردد که در صورتی که دانش آموزان به عنوان هدف سند با آن همراهی نکنند چه باید کرد؟ اینکه نسل امروز دانش آموزان چگونه می اندیشند و چگونه رفتار می کنند و تا چه حد با رویکرد دولت همراهی دارند نیز از نگاه برنامه های دولت امر بی اهمیتی است . نیازی به درک مسائل و مشکلات معلمان نیز حس نمی شود زیرا اعتقاد دارند با اجرای طرح هایی مانند رتبه بندی تا حدی اعتراض ها فروکش خواهد کرد .
د) مهندس فرهنگی بهتر از معلم است: وقتی وزیری برای تصدی وزارت آموزش و پرورش معرفی می گردد که خارج از بدنه آموزش و پرورش می باشدو نمونه کار وی «طرح صیانت از فضای مجازی » است؛ نشانه بارز آنست که حتی معلمان اصولگرای حامی دولت نیز از منظر دولت نمی توانند طرح های مورد نظر را در آموزش و پرورش را اجرا کنند . عدم معرفی وزیر توانمند و دارای سوابق مدیریتی در آموزش و پرورش و آشنا با این حیطه نشانه بارز نگاه ابزاری است که بیشتر از اینکه وزیری با تدبیر بخواهد، فردی می خواهد که آموزش و پرورش را مهندسی فرهنگی نماید و بتواند با اجرای طرح هایی همچون طرح صیانت از فضای مجازی در آموزش و پرورش عنان این وزارتخانه و دانش آموزان را در اختیار گیرد.
وزارت آموزش و پرورش از مشکلات فراوانی رنج می برد . معلمان به شرایط موجود حقوق خود معترضند و امید داشتند که رتبه بندی کورسویی باشد که به نظر می رسد خزانه خالی دولت مانع از هرگونه افزایش حقوق خواهد شد . از سوی دیگر بی عدالتی آموزشی و شکاف طبقاتی در آموزش و پرورش ، تفاوت فاحش سبک زندگی و بینش دانش آموزان با آموزش و پرورش رسمی ، وضعیت بغرنج مدارس دولتی ، کاهش کیفیت آموزش ، آمار بالای ترک تحصیل ، وضعیت بحرانی نیروی انسانی آموزش و پرورش را رنج می دهند ولی رویکرد شعار محور و مهندسی و ابزار گونه دولت به آموزش و پرورش در نظر دارد که بزرگترین وزارتخانه دولت وزیری داشته باشد که بیشتر گفتمان محور باشد و بتواند رویکرد های دولت را جامه عمل بپوشاند . این فرد هرچند ردای وزارت آموزش و پرورش را هم برتن کند ولی کشتیبان این کشتی نخواهد بود بلکه فقط در قامت وزیر عده ای را در سمت های مختلف منصوب می کند و پس از چندی در برابر خیل مشکلات و کوه واقعیت ها درمانده خواهد شد . این کشتی را کشتیبانی مدَبر لازم است که کهن مردی باشد کار آزموده .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بیش از بیست سال است ؛ آبان که می شود در مدارس شور و حالی بر پا می شود. بچه ها می گویند انتخابات شورای دانش آموزی است و همه برای کاندید شدن یا رای دادن به کاندیدای منتخبشان در تلاش و تکاپویی جدی هستند. نگاه که می کنی باور می کنی حرکتی در راستای تحقق دموکراسی زیر پوست کریه استبداد رایج در حال شکل گرفتن است ولی پای سخن دانش آموزان که می نشینی و مسائل را از نزدیک که می بینی تازه متوجه عمق فاجعه می شوی. تعلیم و تربیت در جامعه ای می تواند منشا اثر باشد که خود ابزار دست حاکمیت نباشد.
دانش آموزان در قالب انتخابات شورای دانش آموزی تمرین دموکراسی نمی کنند بلکه هر آنچه از دروغ و بی اخلاقی در سطح و بطن جامعه میآموزند همه را در این فرصت به ظاهر صلاح بازنمایی می کنند.
دانش آموزان درس هایی را که از جامعه گرفته اند خوب به خاطر سپرده اند. کاندیداها خوب می دانند که برای رای آوردن مجازند دروغ بگویند و وعده های تو خالی به مردم بدهند و یاد گرفته اند که عموم انسانهای مخاطب خود را بیخرد و بی شعور فرض کنند. آنهایی هم که کاندید نیستند درسهایشان را که از جامعه آموخته اند خوب پس می دهند. آنها سر صف میایستند و به شوی مسخره کاندیداها با دقت نگاه می کنند و علیرغم این که می دانند همه دروغ می گویند و هرگز اختیاری برای ایجاد هیچ گونه تغییری ندارند با کف و هورا مهر تاییدی بر تغافل و نادانی خود می زنند. گویی همه با هم در یک صحنه نمایش تمرین می کنند که چگونه در آینده ایفای نقش کنند.
( انتخابات شورای دانش آموزی - دبیرستان علامه حلی 7 تهران - 1 / 8 / 1398 )
برایتان از اولیای مدرسه بگویم که چگونه به درستی و دقت نقش شورای نگهبان را ایفا می کنند و هر کس که خوششان نیاید را خط می زنند.
این صحنه های دردناک را که ببینی و تا مغز استخوانت از درد تیر بکشد اگر اهل دنیای تعلیم و تربیت باشی به یاد "جان دیوئی" و افکار بلندش در ارتباط با دموکراسی و تعلیم و تربیت میافتی.
جان دیوئی صد سال پیش باور داشت اگر کودکانمان در مدرسه دموکراسی را تمرین کنند، در آینده جامعه ای بر مبنای دموکراسی خواهیم داشت. او باور داشت که سیاست از تعلیم و تربیت اثر می گیرد و لذا تعلیم و تربیت می تواند منشا همه تحولات جامعه باشد ولی این دیدگاه در جامعه ما کار نمی کند.
دلیلش مشخص است.
تعلیم و تربیت در جامعه ای می تواند منشا اثر باشد که خود ابزار دست حاکمیت نباشد. تعلیم و تربیت ابزاری منشا هیچ گونه تحول مثبتی نخواهد شد و هیچ دلیلی بهتر از این، اندیشه زدودن مدارس از سطح جامعه را تبیین نمی کند.
تا زمانی که تعلیم و تربیتی مستقل از سیاست و حاکمیت نداریم، حذف مدارس گزینه ای بهتر از حفظ آنها خواهد بود.
کافیست هر چه از بی اخلاقی به فرزندانمان آموختیم. رهایشان کنیم به راه خود بروند که بی شک اگر بر مسیری منطبق بر سرشت و فطرت پاک خود بروند کمتر از اکنون شرم و ننگ تربیت نسلی تهی از خرد و اخلاق را به دوش خواهیم کشید.
کانال خرد و بینش