قاسمی:
قبل از عید جلسه ای بود ، یک کنفرانس با حضور وزیر و دوستان در شورای معاونین برگزار شد و نکته ای در آنجا گفتم این که ای کاش قبل از این دو کار را هم انجام می دادیم. اول اینترنت رایگان برای معلمان و دوم اینترنت پر سرعت و سوم ما دو ماه دچار این گرفتاری شدیم.
من تلفنی به آقای وزیر گفتم گزارشاتی که مدیر کل ها به شما می دهند ، معلمان از ما جلوترند البته قبل از این که شبکه شاد بیاید.
گفتم من با همه احترامی که برای مدیران قائل هستم فکر نکنید گزارش هایی که استان ها می آید غوغا می کنند ، تولید محتوا می کنند از این خبرها نیست قبل از این که ما کاری انجام بدهیم خود معلمان و مدیران ما ورود پیدا کردند.
من که الآن با شما صحبت می کنم قبل از این که این اتفاق بیفتد نگاهم همین بود و این سرمایه اجتماعی آموزش و پرورش است. ما الآن چه کار کنیم که شبکه شادی که ایجاد کردیم کمک کنیم که به یک نتیجه ای برسیم.
پورسلیمان:
مدرسه محوری چند سال است که مطرح شده است. چند سال است که مسئولین هر جا که می نشینند وزیر ، معاون و .. مدام می گویند مدرسه محوری. من تعریف مدیریت مدرسه محور را آورده ام. اگر مسئولین این را قبول دارند اعلام کنند.
تجدید ساختار نظام آموزش و پرورش در جهت افزایش انعطاف پذیری، عدم تمرکز و تفویض اختیار به مدارس، به نحوی که با نزدیک نمودن محل اتخاذ تصمیم ها به محل اجرای آن و اتخاذ تصمیم به شیوه گروهی و مشارکت جویانه توسط کسانی که بیشترین اطلاعات درباره نیازمندی های مدرسه و شرایط حاکم بر آن برخوردارند و بیش از هر کس از نتایج آموزش ها متاثر می شوند (شامل والدین، دانش آموزان ، معلمان، کارکنان ستادی، گروه های ذی نفع جامعه از جمله صاحبان صنایع ، سازمان ملی و ….) سبب می شود که استقلال، مسئولیت پذیری و پاسخ گویی مدرسه افزایش یابد و نیز کیفیت و اثر بخشی آموزش ها بهبود یابد.
دفتر آموزش و بخش پژوهش های آموزشی امریکا (۱۹۹۶) مدرسه محوری را نوعی ایجاد تغییرات آموزشی و برنامه درسی می داند. این امر زمانی می تواند موثر باشد که همراه با درگیری فعال سازمان (مدرسه ) باشد یعنی تمرکز زدایی پایدار در نظام های آموزشی و انتقال اختیار و قدرت تصمیم گیری به مدرسه به نحوی که اداره مرکزی در سطح ملی و منطقه ای یا استانی ، برای مدارس هدف ها و اولویت ها را تعیین ، نتایج را تعریف و منابع را تامین و سپس هر مدرسه ای که در این چارچوب بتواند فعالیت کند بتواند راسا از نظر دانش (تصمیم های مربوط به برنامه درسی ) ، مهارت های مورد نیاز دانش آموزان ، اطلاعات ، پاداش ها ، تکنولوژی ، نیروی انسانی مورد نیاز ، مواد و تسهیلات و تجهیزات ، تخصیص زمان و استفاده از آن ، امکان اداره آموزش اختیار و قدرت تصمیم گیری داشته باشد.
آقای قاسمی
شما خودتان مدیر هستید و دوستان هم تجربه دارند. مدارس ما راسا حتی اختیار خرید یک کولر را ندارند. یک ارگ نمی توانند بخرند حتما باید مجوز آن را بگیرند.
من نمی دانم مدرسه محوری یعنی چه؟
در آموزش و پرورش ورژن جهش یافته مدرسه محوری یا شاهکار وزارت آموزش و پرورش، مدارس هیات امنایی است.
چند ماه پیش یک نشستی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برگزار شد .
آقای موسوی یک پژوهشی که در دانشگاه تهران انجام شده بود را منتشر کرد که به تفصیل در صدای معلم آمده است.
توصیه این پژوهش این بوده که مدارس هیات امنایی به هیچ وجه توسعه نیابند.
شما وقتی می گویید مدرسه محوری و تفویض اختیار ... مدرسه ای که نمی تواند خودش در شورای معلمان مصوب کند که مثلا من می خواهم آموزش آنلاینم این گونه باشد.
می خواهم ابزار شبکه ام این گونه باشد.من می خواهم از این ابزار استفاده کنم.
وقتی نمی تواند این چه مدرسه محوری است ؟
مدام از بالا دیکته می شود. شما باید از این استفاده بکنید. این گونه عمل بکنید. این دیگر مدرسه محوری نمی شود. آیا واقعا اینها شعار هستند ؟
جایگاه شورای مدرسه در این هرم متمرکز و متصلب تصمیم گیری و تصمیم سازی ها کجاست ؟
طراح اصلی ایده «برنامه ویژه مدرسه » محمود امانی طهرانی سازمان پژوهش و (بوم) می گوید: این برنامه را بر اساس اعتماد به مدرسه نوشتیم چون اگر این اعتماد را بگیرید، همه چیز تعطیل میشود.
بوم یا برنامه ویژه مدرسه یعنی اینکه مدیریت مدرسه، شورای مدرسه و معلمان مدرسه اجازه دارند و میتوانند برای زمان معینی از آموزش رسمی مدرسه، خودشان موضوع و محتوا ارائه دهند و معلم انتخاب کنند همچنین مواد آموزشی تولید کنند، آموزش دهند، ارزشیابی کنند، کارنامه ارائه دهند و به طور کامل یک برنامه درسی را طراحی و اجرا کنند.
مدرسه ای که اختیار برنامه ریزی در مورد آموزش آنلاین ندارد چه باید نامش را بگذاریم ؟
یا باید حرف هایشان را پس بگیرند و یا واقعا عمل کنند !
وزارت آموزش و پرورش با دیکته کردن شبکه شاد و زیر پاگذاشتن هویت و بلوغ مدرسه شعور مدارس و معلمان و ذی نفعان آموزش را به سخره گرفته است.
قاسمی:
ما اگر روی سامانه شاد خوب کار کنیم رویکرد مدرسه محوری تقویت می شود.
پورسلیمان:
مشکل اینجاست که مسئولان بر خلاف شعارشان اعتمادی در عمل به مدرسه ندارند و البته توانایی نظارت علمی و جامع هم ندارند. کارشان شده است تصدی و دخالت های غیرکارشناسانه و گرفتن فرصت خلاقیت و تنفس از مدارس .
من شبکه شاد را یک تنفس مصنوعی می دانم.
چالش بزرگی که در این وزارتخانه مشهود است ؛ عدم تناسب میان حقوق و تکالیف در آموزش و پرورش و بحث حقوق و مطالبات قانونی معلمان است .
کرونا پس از انتخابات مجلس اعلان رسمی شد .
وزارت آموزش و پرورش تا حدود یک ماه بلاتکلیف و سرگردان بود و برنامه ریزی نداشت .
وزارت آموزش و پرورش در نیمه شعبان رسما شاد را افتتاح کرد بدون هر گونه زیر ساخت و آموزش .
تهدید معلمان و مدیران ( اشاره به سخنان میرزاده ) هم که جای خود دارد .
توقع دارند 100 درصد معلمان و دانش آموزان و کادر در همه کشور از آن استقبال کنند و عضو شوند .
وزارت آموزش و پرورش مطالبات و معوقات معلمان را بخشی شب عید و بخشی را پس از آن پس از ماه ها انتظار پاسخ گفت .
آیا این منصفانه و عادلانه است ؟
مگر می شود بگویید که من این تکلیف را از شما می خواهم ، حقوقتان با کرام الکاتبین ! به مرور حل می شود !
حرف من این است وزارت آموزش و پرورش همان قدر که در برابر " تکالیف " حساس است و دستور می دهد و بخشنامه می دهد باید به وظایف قانونی خودش هم عمل کند. باید تناسب و توازن برقرار باشد .
در مورد برنامه شاد بحث مناطق محروم مطرح شده است. مناطق کم برخوردار و توسعه نیافته مطرح شده است. بیشتر در حد شعار است. مثلا در سیستان و بلوچستان شصت درصد دانش آموزان و معلمان اصلا به اینترنت دسترسی ندارند. در لرستان به همین صوررت مشکلات وجود دارد.
فکر می کنم در همین شهرستان های استان تهران همین مشکلات وجود داشته باشد. مناطق کم برخوردار در اطراف ما هم هست.
صبح خبری خواندم :
" اهدای لپ تاپ و اینترنت رایگان به دانش آموزان کم بضاعت برای جبران عقب ماندگی تحصیلی در انگلستان. "
اینجا هم فقط وعده و وعید است. حالا داریم مذاکره می کنیم ، داریم صحبت می کنیم دنبال این هستیم چه موقع می خواهند انجام بدهند خدا می داند....
کلام آخرم سخنان آقای دکتر فراستخواه است که نگاه آموزش و پرورش و حکومت را مطرح کنم.
گفت و گویی با ایشان قبل از کرونا در دانشگاه علامه طباطبایی داشتم .
آقای فراستخواه این گونه می گویند:
" مطالعات دانش آموزی من این است که در آنجا (کشورهای اسکاندیناوی و توسعه یافته) معلم پادشاه کلاس است. منتها نه پادشاهی که بچه ها را سرکوب بکند بلکه خلاقیت های تعلیم و تربیت آنها سر صحنه شکل می گیرد. درس، سر صحنه ساخته می شود. مدرسه در پناه اجتماع محله ای قرار دارد . یک اجتماع حرفه ای قوی و مستقل دارند ، اجتماع معلمین دارند ، هنجارها و منشور اخلاقی دارند، آموزش های تخصصی دارند. "
واقعا آموزش و پرورش در زمینه ی سواد سلامت و آموزش سلامت برای معلمان چه کار کرده است ؟ برای نظام آموزشی چور ؟
خیلی از معلمان ما حتی یک ایمیل را نمی توانند بسازند.
مدیران هم به همین صورت !
بعد از چهل سال بعد شما می گویید من سوت می زنم شما بدوید و به اینجا بیایید !
" حرفه معلمی و حرفه مدیریت مدرسه خودش هنجارساز است. معلمی حرفه است ، هنجار دارد طول می کشد تا کسی بیاید معلم بشود. همین طوری نمی تواند با یک حکم استخدامی بیاید معلم بشود. معلم ها می شناسند، انجمن ها می شناسند ، مجمع عمومی معلمان می شناسند، خانواده ها می شناسند پس آنجا همه کارها دست خانواده ها و حرفه ای ها و نهادهای مدرسه ای و شورای دانش آموزی است. "
متاسفانه در اینجا همه این تصمیمات پشت درهای بسته در آموزش و پرورش گرفته می شود ، می نشینند و ماسک هم می زنند که ظاهر کار را رعایت بکنند که همه پروتکل ها رعایت شده و همه چیز رعایت شده و امن و امان است . برای معلمان تصمیم گیری می کنند که این کار را انجام بدهید ، آن را نصب کن آن را نصب نکن .
انتظار دارند همه تعظیم کنیم و شما درست می گویید !
" مجموع اینها یک بالانسی ایجاد می کند از درون آن یک پیشرفت ایجاد می شود و خود تنظیم است." یعنی بحث سرمایه اجتماعی در سایه مکانیزم های خود تنظیمی در سیستم ایجاد می شود.
" حکومت ما نگاه هیزی به آموزش و پرورش دارد. نگاهش خیلی ابزاری است، یک نگاه هزینه ای دارد و آموزش را سربار می داند."
قاسم پور:
بر این موضوع تاکید می کنم که اعتماد عمومی به پیام رسان های داخلی کم است .
لحن تهدید آمیزی که از سوی وزارت آموزش و پرورش دیکته شده است و آقای پورسلیمان و آقای دکتر اشاره کردند من فکر می کنم باید حتما از این فضا دور بشویم.
معلم کسی نیست که شما او را با تهدید و بخشنامه های آمرانه رام کنید. ممکن است ظاهرا همه شبکه شاد را نصب کنند ولی در عمل به کار خودشان می پردازند. این را به بالادستی ها انتقال بدهیم و با مهربانی و عطوفت و ملایمت با این قضیه برخورد بشود. ما جلسه ای با مدیران داشتیم. آقای دکتر قاسمی کاره ای در برنامه شاد نیستند . سیستمی که از بالا به ایشان دیکته شده است را اجرا می کنند.
من صد در صد با آموزش مجازی موافقم . با شاد هم موافقم منتها شادی که مردم را شاد کند نه این که جماعت را به گریه بیاندازد و مردم را عاصی کند.
سه پیشنهاد دارم در جهت تقویت شاد. تشویق را به جای تهدید بگذاریم. حتما معلمان را تشویق کنیم .
رقابتی کردن آموزش مجازی است و ما باید به این سمت پیش برویم. مشک آن است که خود ببوید نه این که من بگویم شاد این گونه است ، اگر شاد خوب باشد خود به خود من معلم در کوتاه مدت و میان مدت جذب آن می شوم و لازم نیست آن را در بوق و کرنا بگذاریم.
آقای دکتر فرمودند انحصار را از آموزش مجازی برداریم و به نوعی رقابتی کنیم .
در کوتاه مدت به نظر من شاد شکست خورده است کاملا ولی در میان مدت امیدی به بهبود آن وجود دارد.
کشن روستا:
همگام، بسترش اصلا دو سویه نیست. بزرگترین نقطه ضعف همگام همین است.
پورسلیمان :
این قابل حل شدن است ! می توانند دو سویه کنند .
کشن روستا :
همین همگام دشواری هایی را برای اولیاء ایجاد می کرد . ما الآن یک اپ را ارائه دادیم به عنوان شاد ، یک تایر را لمس می کنند صحت سنجی می شود وارد کلاس می شود. این مهمترین مزیت این اپلیکیشن است. ولی در سایت باید تایپ می شد ... نکاتی که می شد همه اینها را قبول دارم ولی آیا ما سواد رسانه ای در این حد را داشتیم که این استفاده بشود ؟ ولی در بستر شاد به سادگی با کوتاه ترین زمان که انشاء الله تمانی مشکلاتش برطرف بشود اتفاق افتاده است. این نقطه قوتی است که نسبت به همگام دارد که می شود و به این نکته استناد کرد.
ما عادت کردیم وقتی یک تلفن همراه هوشمند دستمان است به جای این که به سایتی برویم و جست و جو کنیم ولی همه ما از اپ استفاده می کنیم. این در ناخودآگاه ما آموزش داده شده است. استفاده از اپلیکیشن برای ما خیلی راحت تر است. می شود این را در بستر شاد ایجاد کرد و به نتیجه رسید.
در مورد تلویزیون سینا که فرمودید نگاه تبلیغاتی روی آن بود. آنجا یک تعداد همکار برند می شدند . تبلیغاتی که داشتند انحصار واقعی انجام می شد. به نظر خوب است که این طرح به سرانجام نرسید. ولی انشاءالله در سامانه شاد این اتفاق نیفتد.
جناب پورسلیمان
خوشحالم که با شما آشنا شدم.
با شما موافقم که مطالبات همکاران به وقت در تایم پرداخت بشود. هیچ وقت هم پشت همکارانمان را خالی نمی کنیم.
خود کارشناسان آمریکا اعلام کردند کاری که ما با ونزوئلا انجام دادیم در طی سه ماه از کار افتاد و فلج شد. ولی ما عادت کردیم ... به خدا شعار نمی دهم در بستری که الآن قرار گرفتیم با وجود تحریم و تمامی نواقص ؛ فکر می کنم آقای دکتری که با کشورهای اسکاندیناوی مقایسه کردند و ایران را دیدند با توجه به شرایط فعلی ایران که در چه جایگاهی در تحریم قرار داریم از شما تشکر می کنم که در صدای معلم به همکارانمان توجه دارید .
این نکته که گفتید به شعور دانش آموز و معلمان توهین شده است در این موضوع پیش برویم ببینیم شدنی است یا نه.
خمیس آبادی:
همگام یک برنامه اطلاع رسانی در زمینه اخبار مدرسه است. کار اصلی همگام همین است. چون ما هیچ شبکه یا پیام رسانی نداشتیم که مدیر مدرسه کارهایی که انجام می دهد در اختیار اولیاء بگذارد مجبور است در همگام بگذارد با وجود شاد قطعا به کانال های شاد می پیوندد اگر شاد ادامه داشته باشد. ما در همگام کارنامه های بچه ها را بارگذاری می کردیم و معلم نمرات بچه ها را می گذارد و اطلاع رسانی می کند. در طرح شهاب و بخشنامه ها دانش آموز می توانست نمرات درسی اش را ببیند. کار همگام این بود. آن ارتباط دو طرفه نبود و بچه ها نمی توانستند مانند شاد فعالیت انجام بدهند.
در مورد مدرسه محوری ، شاد و بوم عین مدرسه محوری است. ما در بوم به معلم می گوییم شصت ساعت کلاس مال تو و محتوا تدریس کن . خودت تنظیم کن و با توجه به نیاز کلاست پیش برو. با توجه به این که نظام آموزش و پرورش متمرکز است یعنی دست معلم باز شده و به او بها داده شده است. کاری ندارم من معلم این کار را درست انجام می دهم یا نه. مثلا برای شاد ما خودمراقبتی را در پایه ششم داشتیم و فوق العاده به آن نیاز داشتیم. این می شود مدرسه محوری اگر مجری ها درست اجرا کنند.
ما می توانیم در شاد هم شاهد مدرسه محوری باشیم. چون معلم می تواند زنگ هایش را برنامه ریزی کند. حتی برنامه ریزی کلاس هایش را می تواند داشته باشد. حتی محتوایی که می خواهد آموزش بدهد و غیره. یادمان باشد که همیشه تغییر سخت است ولی اگر مدیریت شود قطعا از پیام رسان شاد شاهد موفقیت های خوبی می شویم چون به آن نیاز داشتیم.
پورسلیمان:
شما فرمودید اگر نظارت باشد ؟ اگر این گونه باشد . اتفاقا حرف من همین است. من می گویم وزارت آموزش و پرورش باید تصدی گری را کنار بگذارد . الآن وزارت آموزش و پرورش خودش را درگیر کرده با یک شبکه این یک کار تصدی گری است. من می گویم این را باید کنار بگذارد و آن را به دست مدرسه بسپارد. حریم مدرسه را به رسمیت بشناسد. به مدرسه اعتماد کند. به ارکان مدرسه اعتماد کند و نقش نظارتی اش را قبول بکند. این نقش نظارتی مهم است. به همین ترتیب در سایر امور هم هست. خود من در مورد دانشگاه فرهنگیان دیدگاه دارم. آموزش و پرورش نباید دانشگاه داری کند. باید نظارت کند. ولی متاسفانه ما عادت کردیم چون نظام از بالا به پایین است می خواهد کارش را انجام بدهد بدون کمترین نظارت.
جاویدنسب:
در مورد بحث اعتماد عمومی به جامعه فرهنگیان که طیف بسیار گسترده ای هستند هم معلم هم خانواده هم دانش آموزان ؛ این بحث مشارکت عموم مردم و خانواده ها به این سامانه است. اگر فقط معلمان را در نظر بگیریم در مدارس یک کلاسه از کوچکترین نقاط کشور حداقل می دانیم معلمان گوشی دارند. این مشارکت عمومی در سطح کشور می تواند یک مبنای بسیار خوبی برای اعتماد نظام به این مجموعه باشد و این را هزینه ندادند که اگر بخواهند اینترنت را رایگان بکنند ، این را هزینه ندانند اگر بخواهند برای تعدادی از مدارس و افراد نیازمند تبلت تهیه کنند.
به نظر من این بزرگترین فرصت است برای این که بتوانند یک شبکه گسترده ای از مردم را به سمت نظام بکشانند و اعتماد را بیشتر بکنند. شوخی نیست تقریبا یک جمعیت پانزده شانزده میلیونی بخواهند وارد یک کانال شوند و یک شبکه بشوند و به آن عنوان یک ابزار اعتماد نگاه کنند و یک فرصت نه این که یک نگاه امنیتی داشته باشند. این یک فرصت است که نظام بتواند به مردم اعتماد کند و ترقی فرهنگی یک ارزش گذاری است به شان و جایگاه معلم صرفا بحث حقوق و مزایای آن یک بعد است و بحث جایگاه و شان معلم می تواند یک مبنای خوبی برای اعتماد به نظام باشد.
خمیس آبادی:
در رابطه با همین پیام رسان شاد چون قرار است از طرف مدیران و معلمان اداره شود و می دانیم در مسئله کرونا خیلی از اتفاقات اخبار غلطی که از طرف پیام رسان های دیگر به دست مردم رسید مثل موضوع الکل که کشتگانش بیشتر از کرونا بود و پیام رسان هایی به دست مردم می رسید که هیچ نظارتی روی آن نبود. ولی اگر شاد را حفظ کنیم برای زمانی که بحران داریم آگاهی های درست را به مردم و بچه ها بدهیم.
جاویدنسب:
من نسبت به این موضوع نقد دارم .
نباید وارد این موضوعات بشویم. از بعد سیاسی و حاکمیتی خارج بشویم و بگذاریم مردم خودشان تصمیم بگیرند.
قاسمی:
اگر قرار است یک موضوعی در کشور به بهترین وجه ممکن و کیفی و آینده دار به دور از شعار و ظاهرسازی انجام شود همان ابتدا باید نقد آتشین شود و نقد بی پیرایه بشود.
اشتباه نکنید !
ما به عنوان متولیان آموزش و پرورش باید به جد خودم که مدیر کل هستم تمام اهتمام صد درصدی مدیر کل آموزش و پرورش باید برای اجرای این کار باشد. چون من مدیرم . اما این مدیر باید بپذیرد یعنی من الآن باید تمام وقتم را بگذارم برای اجرا و عضویت صد درصدی این جای خود اما ما مدیران نباید از این موضوع غفلت کنیم که اگر من این کار را انجام می دهم ، اگر موضوعی درست جا بیفتد باید نقد جدی و بی پیرایه و نقد درست باشد. این نقد می تواند موضوع را جا بیاندازد به جای این که ما جلوی نقدها را بگیریم و توجهی نکنیم و فرصتی ندهیم یا خدای ناکرده نقدها را به شکل نمایشی توجه کنیم که مثلا ما گوش شنوایی هم داریم.
اعتقاد من به عنوان یک مدیر مجموعه و هم به عنوان کارشناس تعلیم و تربیت اگر قرار است سامانه شاد پایدار شود و ما به عنوان مکمل نگاه می کنیم نه به عنوان هدف. هیچ چیزی جای کلاس و مدرسه حضور معلم و نفس گرم معلم را جایگزین نخواهد شد.
طبیب دوار می گوییم. فضای مجازی طبیب دوار نمی شود. ما باید به این موضوع به عنوان یک فرصت نگاه کنیم .
به نظر من این سامانه فرصت جریان سازی کم نظیر آموزشی - تربیتی از ستاد تا کف در کمترین زمان است به شرط شناخت ظرفیت ها ، فرصت ها ، چالش ها ، تهدید های حاکم ، اعتمادسازی معلمین و شرکای آموزش و پرورش.
اگر قرار است ما تلاشمان را داریم انجام می دهیم اعتقاد دارم برای بزرگترین فرصت جریان سازی آموزش و پرورش اما مشروط یعنی ما نمی توانیم شرط ها را کنار بگذاریم . به شرطی که ما روی فرصت هایش و تهدیدهایش چالش هایش و در نهایت اعتمادسازی معلمان و شرکای آموزش و پرورش که می شود حاکمیت و مردم و اولیاء . فرصتی برای آموزش و پرورش کشور ایجاد شده که نگاهمان مانند سند تحول نباشد .نگاه شعاری نکنیم.
یکی از شعارهای ما این است :
ارتقاء کیفیت آموزش مجازی. خیلی مواقع ما خیلی از کارها را انجام می دهیم ولی کیفی نیست . ارتقاء کیفیت آموزشی در فضای مجازی خیلی مهم است. نقدها را بپذیریم. نقد می تواند به ما کمک کند به مسیر اصلی خودمان برگردیم. نقد همان اعتماد سازی است. به قول آن هنرمند که هر جا ما طرف مردم شدیم کار می گیرد. ببینیم مردم چه می خواهند و ذائقه مردم چیست.
دوستان هم قبول داشتند که ما نباید زود قضاوت کنیم . هنوز بازه زمانی لازم را داریم.
تاکید دوستان در مورد سرمایه اجتماعی که نباید برخی از کارها برخی از اقدامات ،برخی از فرصت ها را ما باید تلاش کنیم به عنوان سرمایه آموزش و پرورش بشود نه خدای ناکرده فرصت ها را باعث بشویم که سرمایه های آموزش و پرورش از بین برود .
می توان با اعتماد سازی سرمایه اجتماعی تامین شود .
موضوع هوشمندسازی مدارس موضوع خیلی جدی است . حتی اگر قرار است امروز شبکه شاد خوب تقویت بشود باید هوشمندسازی مدارسمان را و هوشمندسازی معلم و سواد رسانه ای باید انجام بشود. در کنار شبکه شاد سامانه همگام را هم تلفیق کنیم . بسترهایی است که ایجاد شده و برای آن هزینه شده است. نباید سامانه همگام را به بهانه شبکه شاد کنار بگذاریم که هم از این بیفتیم هم از آن. باید در کنار یکدیگر قرار بگیرد.
در بحث محیط امن شبکه شاد یک محیط امنی است ولی باید این قدر امن باشد که اعتماد سازی به وجود بیاید. دانش آموز معلم و اولیاء فکر کنند که یک محیط امنی است حتی مدیر مدرسه. اگر ما این را انجام بدهیم و اگر احساس کند محیط امنی نیست هر چقدر هم ما برای این کار هزینه کنیم فایده ای ندارد.
نظر سنجی مهم است همان طور که ما به جلو می رویم باید از مردم نظر سنجی کنیم تا بدانیم نظرشان چیست. در پرتال آموزش و پرورش هم اشاره کرده ام که به نظر من نوزده درصد خیلی پیام دارد. دستورالعمل شبکه شاد باید سریع تر آماده شود ، ببینیم چه می گوید. ما الآن فرصتی نداریم و زودتر باید برای ما مشخص شود. عدم نگاه کنترلی و گزارش گیری خیلی درست است. ما نباید نگاه اداری داشته باشیم. دست و پای را ببندیم . اگر نگاه اداری داشته باشیم نظم آموزشی ایجاد نمی شود. وقتی من می گویم فرصت عظیم است به شرطی است که ما نگاه کنترلی نداشته باشیم. تا اینترنت پرسرعت در این شبکه حل نشود . کافی است دانش آموز یک ربع معطل بشود در این صورت زده می شود.
آموزش ما چهل دقیقه مفید است ولی وقتی دانش آموزی برای دانلود اپلودی می آید ده دقیقه یا یک ربع وقتش گرفته می شود او دیگر درس آن روز را از دست داده است. اصلاح این شبکه که در صحبت های دوستان بود. نگاه به اصلاح شبکه از دید معلم و اولیاء نه از دید من مدیر کل یا حتی از دید مدیر مدرسه. اگر بخواهیم این شبکه به جایی برسد باید ببینیم نگاه اصلاحی معلمی که در کلاس است چیست همان را به عنوان نگاه اصلاحی در نظر بگیریم و نه به عنوان نگاه دستوری و نظارتی ... این کیفیت شبکه را بالا نمی برد.
یکی از بحث ها می تواند نقد سند تحول بنیادین باشد .
رقابتی نکردن آموزش مجازی ؛ حتما این را دچار مشکل خواهد کرد. اگر بخواهیم شبکه شاد را با جدیت انجام بدهیم حتی بعد از این که جا افتاد بحث رقابتی آن را هم ایجاد کنیم که به مرور افت نکند. ممکن است ما با تمام این کارها جا بیفتد ولی اگر رقابتی در کنار آن نباشد یقینا به مرور زمان هم این شبکه شاد دانش آموزی افت خواهد کرد و آن کیفیت لازم را نخواهد داشت.
فاصله آموزش و پرورش تا خانه خیلی زیاد است. اگر این شبکه خوب اجرا شود ما فاصله خانه تا مدرسه را خیلی کم می کنیم. کار آموزش تربیتی یک از فرصت های این شبکه است. من اعتقاد دارم اگر داشبوردهای مدیریتی این شبکه تامین بشود حتی خود من مدیر کل می توانم به شکل رندوم به کلاس معلمان بگویم که چه خبر است. این شبکه برود در قالب مدرسه محوری. اگر ما نگاه و نظارت مدیریتی هم داشته باشیم به گونه ای انجام بدهند که خود معاون آموزشی در استان نشسته ، خود تحلیل محتوا که در استان نشسته بتوانند به یک نظارت کیفی نه کنترلی داشته باشد این برای ما ایجاد کرده است .
باید از نگاه اداری و سنتی دربیاییم. نظارت سیستمی یک فرصتی است که ایجاد کرده حتی اگر خوب روی شبکه کار کنیم وقتی می گوییم نظام آموزشی ما خلاق نیست این شبکه ها می تواند ایجاد خلاقیت کند.
ما ببینیم که معلم چقدر در کار خودش تولید محتوا و کار خلاقانه دارد تنوع و تکثر در یادگیری را این شبکه می تواند بالا ببرد. ما اگر بتوانیم آموزش مجازی این شبکه را در کنار آموزش حضوری قرار بدهیم تکثر فرایند یادگیری و یاددهی را انشاءالله بالاتر خواهیم برد.
پایان گزارش/
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان
"اگر فقط معلمان را در نظر بگیریم در مدارس یک کلاسه از کوچکترین نقاط کشور حداقل می دانیم معلمان گوشی دارند"
بدان که حداقل را نمی دانی چه برسد به حداکثر پس چقدر دانایی؟
عذر میخوام اون مدرسه لاکچری که خودت و رفقا در قزوین دارید رو اسمش یادم رفته میشه اسمش رو بگید بچه یکی از اشناها رو ببرم اونجا ثبت نام ؟؟
آخه میگفتن از نفوذت تو قزوین استفاده کردی و هر چی معلم خوب رو مجع کردی اونجا و با دوستان یه پول خوبی علی برکت ا...