صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه استان ها و شهرستان ها/

نامه ی زیر توسط « رضا علیزاده » فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان برای صدای معلم ارسال گردیده است .

منتشرشده در یادداشت

گروه تشکل ها/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست تقدیر از «مدیران آموزش و پرورش شهر تهران در دولت تدبیر و امید » یکشنبه 28 فروردین با میزبانی انجمن اسلامی معلمان شهر تهران در رستوران ایده آل فرهنگیان برگزار گردید .

کاظم اکرمی وزیر پیشین آموزش و پرورش در سخنانی ضمن اشاره به تجارب خود در حرفه ی معلمی گفت : « موقعی که معلم دانشگاه شدم تجربه ای که من دارم این است که فرصت زیادی به دانشجویان می دادم که « نقد » کنند .

« علیرضا راه پیما » مجری این نشست با اشاره به سوابق و تجارب مدیران عضو انجمن اسلامی معلمان گفت : « انجمن اسلامی از ابتدا نقش گرد هم آیی داشته است و اعضا را دور هم جمع می کرد . ممکن است ایرادات زیادی به انجمن اسلامی معلمان وارد باشد اما این که در گرد هم آیی ها سعی می کند همه را دور هم جمع کند من به آن نمره می دهم .

« علیرضا شفیعی مطهر » عضو این تشکل با بیان اشعاری گفت : « هر جامعه ای که بخواهد راه پیشرفت را پیش بگیرد ، راه توسعه را پیش بگیرد ، باید از آموزش و پرورش شروع کند . از هیچ دستگاه دیگری ممکن نیست و اگر طبقه معلم یک جامعه بجنبند و تصمیم بگیرند لااقل می توانند نسل بعد را توسعه یافته تر کنند . متاسفانه ما در این چهار دهه خیلی باختیم و در خودشکوفایی معلم موفق نشدیم یعنی ما هر چقدر هم جار بزنیم و داد بزنیم که معلمی شغل انبیاست اما خود معلم شخصیت خودش را بروز ندهد ، شاگردان خودش را شیفته ی خودش نکند . با عمل خودش هدایت نکند . یعنی اول خودش را ملزم کند که موارد اخلاقی را رعایت کند شاگردان او هم یاد می گرفتند .

چند صباحی مدیر بودیم و اگر بخواهیم به مدیران جدید راه حل بدهیم واقعا باید معلمان را به خودشکوفایی برسانیم یعنی معلم بتواند با عمل خودش الگو قرار بگیرد . می دانیم که معلم در جامعه ما منزلت ندارد . در کشورهای دیگر ، حقوق معلم در مقایسه با سایر اقشار چقدر است و در ایران چقدر است ؟

می خواهم همه چیز را در پول خلاصه کنم . می خواهم منزلت را عرض کنم .

دو سال در ترکیه ماموریت داشتم .

روز اولی که رفتم مدیر گفت یک قطعه عکس بدهید . می خواهیم آن را به شهرداری بدهیم .

همان روز یک کارت صادر کردند . با آن کارت می توانستم تمام آثار باستانی ترکیه که دلاری بود و قیمت های سنگین داشت تماما رایگان بود . مترو رایگان و... الان هم یک کارت منزلت به ما داده اند و کلی شروط و قیود برای آن گذاشته اند !

داریم فرمالیته عمل می کنیم و در این چهار دهه موفق نشدیم . الان دیگر نسل جوان به حرف ما گوش نمی دهد و آهنگ دیگری می نوازد . به این سازی که ما می زنیم دیگر نمی رقصد و به راه دیگری می رود !

بعد از این که بازنشسته شدم به خیلی از جاها جار زدم که به خدا من انتظار پولی ندارم . تا نمردمدوست دارم یک دوره ،  یک کلاس دانشجویی برای من بگذارید تا من این سبک « گلستان » را کار کنم . بعد از 4 ماه عمق سواد شان را بسنجید .  تا زیر خاک نرفتیم ، این زنده بماند . هیچی هم نمی خواهیم .

در جواب ؛ همه شان گفتند که ما برای « کنکور » می خواهیم !

آن چه در زیر می آید ؛ بخش نخست سخنان « علی اصغر فانی » وزیر پیشین آموزش و پرورش است که در این نشست مطرح شده است .

منتشرشده در گفت و شنود

نگاهی به اعتراضات معلمان ئ تفاوت آن با سایر اصناف و اقشار

اعتراضات قانونی و مشروع فردی و گروهی در راستای احقاق حقوق از دست رفته، حق مسلم تمامی افراد، اقشار، اصناف و گروه‌های مختلف اجتماعی تمامی جوامع و کشورهای عصر ماست که در قوانین اساسی اکثریت مطلق کشورهای جهان از جمله ایران به رسمیت شناخته شده است.

اعتراض در راستای احقاق حقوق مسلم تضییع شده، حقی‌است غیر قابل انکار. این نوع از اعتراضات فردی یا گروهی تفاوت‌های عمده‌ای با شورش‌های توده‌ای و سردرگم دارند. در این نوع اعتراضات، حق یا حقوق مورد مطالبه کاملاً و دقیقاً مشخص و قانونی بوده و اعتراض نیز تنها و تنها برای به دست آوردن آن صورت می‌گیرد نه بیشتر و نه کم‌تر. این نوع اعتراضات در واقع استانداردترین، قانونی‌ترین و موثرترین نوع اعتراض‌های اجتماعی در جوامع مدرن بوده و هستند. بی‌دلیل نیست که در جوامع مترقی امروز، اعتراض‌هایی وجهه‌ی مقبول و مشروع می‌یابند که از سوی یک یا چند نهاد شاخته شده‌ی دولتی، مردمی یا دولتی- مردمی مانند سندیکاهای صنفی با مطالبات، اهداف و برنامه‌های کاملاً مشخص و طبق اصول و ضوابط معین صورت می‌گیرند. از دیگر ویژگی‌های مهم این نوع اعتراضات، پیوستگی و تداوم سرسختانه‌ی آنها تا نیل به مطالبه‌ی مورد نظر است. این نوع اعتراضات، گام‌های متعدد و ادامه‌دار کوچک در راستای سازندگی بزرگ‌اند در حالی که اعتراضات ناگهانی و توده‌ای که عمدتاً به صورت شورش‌های مخرب ظهور می‌کنند، هیچ‌یک از این ویژگی‌ها را نداشته و تنها گام‌هایی بزرگ و ترسناک‌اند در راستای تخریب بزرگ. این شورش‌های بنیان‌برافکن و کور تنها یک هدف مشخص دارند؛ برانداختن حکومت، اما نتیجه‌ی نهایی و واقعی این براندازی چه خواهد بود، هیچ‌یک از شورش کنندگان نه متوجه آنند و نه به آن می‌اندیشند. در این نوع اعتراضات، هر شخص شرکت کننده، تنها یک سنگ کر و کوری‌ است که پرتاب می‌شود، نابود می‌کند یا نابود می‌شود.

جای تأسف و تأثر عمیق است که جریان‌های اجتماعی و روشنفکری ما در صد سال اخیر عمدتاً متمایل به اعتراضات از نوع دوم (شورش‌ها و عصیان‌های کور توده‌ای) بوده و هدف اصلی آنها تحریک اجتماعی و براندازی حکومت‌ها بوده است (بدون توجه به این اصل مهم تاریخی- اجتماعی که اکثریت مطلق سیستم‌های اداری- سیاسی برآمده از شورش‌های کور، سیستم‌هایی فاسد و سرکوبگر بوده‌اند). براندازی‌هایی که هیچ‌یک از آنها نتیجه‌ی مطلوبی به بار نیاورده، موجب قهقرا شده و مشکلات ما را پیچیده‌تر کرده‌اند. تنها نتیجه‌ی مثبت این تحریکات اجتماعی و شورش‌های ناگهانی حاصل از آنها، به نان و نوا رسیدن اقلیتی بسیار کوچک بوده است در حالی که سرگردانی، گرفتاری و مشکلات اکثریت مطلق جامعه به‌ویژه مشکلات اقتصادی- معیشتی همچنان پابرجا بوده و حتی بدتر نیز شده است. معلمان ایران دیرگاهی‌است که به این بی‌ مهری عمومی عادت کرده و اکنون در اعتراضات قانونی، عمیق و وسیع خویش تنها به خویش، مطالبات و خواسته‌های مشروع و قانونی خویش و نیروی اجتماعی- فرهنگی خویش متکی هستند.

البته نمونه‌های موفقی از اعتراضات نوع اول نیز در تاریخ معاصر ما قابل مشاهده و مطالعه‌اند اما این اعتراضات اصولی معدود، هیچ‌گاه توان رقابت با سیل خروشان شورش‌های توده‌ای را نداشته و در میان آنها گم و فراموش شده‌اند.

در مقطع تاریخی حاضر یعنی بعد از انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی نیز شاهد چندین نمونه از اعتراضات اجتماعی، هم از نوع اول و هم از نوع دوم بوده‌ایم. اعتراضاتی که از نوع دوم بوده‌اند (شورش‌های کور توده‌ای) به راحتی و به صورت رسمی و موجه سرکوب شده‌اند. اساساً در جوامع امروزی با وجود سیستم‌های کنترل و سرکوب کاملاً آماده و توانمند، کسب موفقیت این شورش‌ها نیز احتمالی بسیار ضعیف است یعنی گذشته از این که تغییرات ناگهانی حاصل از این نوع اعتراضات به اصلاح و بهبود اوضاع منجر می‌شوند یا نه، در جهان امروز اساساً احتمال به نتیجه رسیدن آنها نیز روز به روز ضعیف‌تر می‌شود. به عبارت دیگر؛ صرف نظر از نتایج مطلوب یا نامطلوب، اگر هم تاکنون این نوع شورش‌ها موفق به غلبه بر حکوت و تغییر آن می‌شدند، امروزه با وجود سیستم‌های پلیسی کنترل و سرکوب همه‌جانبه، این احتمال هر روز یک گام به صفر نزدیک‌تر می‌شود. حتی وقوع این نوع اعتراضات، به خفقان هر چه بیشتر و پلیسی شدن بیش از پیش جامعه منجر شده است.

نگاهی به اعتراضات معلمان ئ تفاوت آن با سایر اصناف و اقشار

اعتراضات از نوع اول در جامعه‌ی ما بسیار معدود بوده اما اکثر آنها به نتایج هر چند کوچک و محدود اما مشخصی رسیده‌اند. اگرچه نمی‌توان در ادعای موفقیت کامل این نوع اعتراضات پافشاری کرد اما به هر حال نتایج آنها غیر قابل انکار است. صورت دادن این نوع اعتراضات نیازمند چند پیش‌ نیاز اساسی‌ است. مطالبه‌ی دقیق، مشخص و قانونی، سازمان‌یابی ضابطه‌مند به‌ویژه سازمان‌یابی صنفی، وجود سازوکار مشروع برای چانه‌زنی با بوروکراسی حاکم و پی‌گیری مستمر امور، وجود مدیران توانمند، آگاه و مسلط به تمامی قوانین و حقوق قانونی مغفول و مورد مطالبه در رأس اعتراضات، برنامه‌ی منسجم در چهارچوب قوانین موجود در جهت شکل‌دهی اعتراض از قبیل انتشار خواسته‌ها و بیانیه‌ها، برگزاری تجمعات و پایان دادن به آنها، توانمندی سازمانی برای ادامه دادن اعتراض به مدتی طولانی و جلوگیری از به انحراف رفتن اعتراضات به‌ویژه مورد سو استفاده قرار گرفتن از سوی جریان‌های سیاسی مختلف، شفاف‌سازی در زمینه‌ی اقدامات انجام شده چه برای صنف یا قشر معترض و چه مقامات حکومتی و بوروکراسی حاکم، توان چانه‌زنی و مذاکره با سیستم حاکم، هوش مدیریتی لازم برای اتخاذ تاکتیک‌های به‌جا و مناسب، استقلال ویژه‌ی قشری یا صنفی و عدم وابستگی به دیاسپورا و اوپوزیسیون سیاسی خارج از کشور و همچنین جریان‌های سیاسی داخل کشور، از جمله‌ی این پیش‌نیازهای اساسی هستند.

با توجه به این مباحث و مطالب، معلمان ایران تنها صنفی بوده‌اند که بعد از انقلاب، توان اعتراض از نوع اول را داشته و از سال‌ها پیش تا کنون اعتراضات خود را سازمان و ادامه داده‌اند و در عین هزینه دادن (البته به نسبت سایر اعتراضات بی‌ضابطه هزینه‌ای بسیار کم‌تر) توانسته‌اند اعتراضات خود را بر اساس مطالبات کاملاً قانونی و مشروع، وسعت و تعمق بخشند. اشکال بروز اعتراضات معلمین ایران نیز الگویی بسیار قابل تأمل و آموزنده بوده و هست. این اعتراضات ابتدائاً، بیش و پیش از هر نمود عینی، مذاکره و مکاتبه بوده است. بخش مهمی از این اعتراضات، به صورت مذاکرات و دیالوگ‌هایی بوده که بین معلمین و مقامات یا نهادهای دولتی از جمله رؤسای جمهور، وزرای آموزش و پروش، مجلس شورای اسلامی و وزارت آموزش و پروش صورت گرفته و می‌گیرد. بخش بزرگ و مهم دیگر آن مکتوبات و نوشته‌جاتی بوده که به دو صورت مکاتبه با اشخاص، مقامات و نهادهای دولتی و یادداشت‌ها و مقالات انتقادی بسیار متین، مستدل و قانونی که در فضاهای مختلف حقیقی یا مجازی مانند نشریات و پایگاه‌های اینترنتی از جمله وب‌ سایت صدای معلم منتشر شده و می‌شود. بررسی و مطالعه‌ی جامعه‌شناختی این یادداشت‌ها و مقالات، امری بسیار ضروری‌است تا الگویی بسیار آموزنده از اعتراض قانونی و مشروع را به جامعه‌ عرضه کرده و جامعه‌ی ما را متوجه این امر مهم نماید که معلم تنها مدرس دروس مدرسه‌ای برای پس دادن امتحان کنکور نیست بلکه علی‌رغم تمامی مشکلات به‌ویژه مشکلات معیشتی، هنوز هم که هنوز است الگویی بهتر از معلم برای مطالبه‌گری اصولی و قانونی در جامعه‌ی ما وجود ندارد.

نگاهی به اعتراضات معلمان ئ تفاوت آن با سایر اصناف و اقشار

شکل و نوع دوم اعتراضات، تشکیل کارگروه‌های مجازی در شبکه‌های اجتماعی‌است که هم‌اکنون تبدیل به مراجعی کاملاً قانونی در جهت ایجاد ارتباط بین معلم و نهادهای دولتی و نیز اطلاع‌رسانی سراسری در جهت چگونگی پیشرفت امور و اتخاذ تدابیر لازم برای ادامه‌ی اعتراضات شده‌اند. نکته‌ی بسیار قابل تأمل و آموزنده در این گروه‌های مجازی و حتی کامنت‌هایی که درج می‌شود این است که علی‌رغم عضویت چندصد هزار نفر در آنها، هیچ بحث و حرکت انحرافی، سیاسی و غیر قانونی و غیر مشروع در آنها مشاهده نمی‌شود و این صبر، متانت و خرد پیشگی جمعی، حقیقتاً یکی از شاهکارهای عبرت‌آموز است.

آخرین نوع و شکل اعتراضات نیز حضور و تجمعاتی‌است که در مقابل وزارت و ادارات آموزش و پرورش در تهران و سایر شهرها برگزار شده و می‌شود. این تجمعات نیز کاملاً مشروع و قانونی بوده و تاکنون کوچک‌ترین شعار یا حرکت غیر قانونی و غیر مشروع در آنها مشاهده نشده است. این متانت و قانون‌ مداری نیز ویژگی بارزی‌ است که شاید به سختی بتوان در سایر تجمعات قانونی و غیر قانونی مشاهده کرد.

با وجود تمامی این واقعیت‌ها و واقعیت تلخ‌ وجود تبعیض‌های شدید، نامشروع و غیر قانونی بین معلمین و سایر کارمندان و کارکنان دولت از جمله کارمندان وزارت علوم، واقعیت تلخ‌تر این است که نه سایر اصناف و اقشار و نه جریان‌ روشنفکری ایران، هیچ حمایت جدی از این اعتراضات به‌حق، قانونی و پندآموز نکرده و نمی‌کنند چرا که از سویی در این بی‌عدالتی و نابرابری غیر مشروع ذی‌نفع‌اند و از سوی دیگر اعتراضات قانونی، اصولی و قدرتمند معلمان، نان و آب سیاسی برای جریانات مختلف نداشته و ندارد. معلمان ایران دیرگاهی‌است که به این بی‌ مهری عمومی عادت کرده و اکنون در اعتراضات قانونی، عمیق و وسیع خویش تنها به خویش، مطالبات و خواسته‌های مشروع و قانونی خویش و نیروی اجتماعی- فرهنگی خویش متکی هستند. اما جریان‌های اجتماعی و روشنفکری ما اگر هم حمایتی از این اصولی‌ترین، مشروع‌ترین، قانونی‌ترین و موفق‌ترین اعتراض اجتماعی و صنفی نکرده و نمی‌کنند، حداقل از این تجربه و الگوی اصولی درس بگیرند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نگاهی به اعتراضات معلمان ئ تفاوت آن با سایر اصناف و اقشار

منتشرشده در یادداشت

گروه تشکل ها/

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی با محوریت گرامی داشت مرحوم « عادل عبدی » و « تقدیر از مدیران آموزش و پرورش در دولت تدبیر و امید » پنج شنبه اول اردیبهشت در باغ تالار توسکا برگزار گردید .

در این نشست « حمید رضا کفاش » معاون پیشین پرورشی و امور فرهنگی وزارت آموزش و پرورش ، « محمد بطحایی » وزیر پیبشین آموزش و پرورش ، « فرج کمیجانی » دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ،  « غلامرضا کریمی »  رئیس پیشین  مرکز امور بین‌الملل و مدارس خارج از کشور و « محمود صادقی » نماینده مجلس شورای اسلامی در دهمین دوره به ایراد سخن پرداختند .

کمیجانی در ابتدا ضمن گرامی داشت یاد و خاطره معلم فقید ، مرحوم عادل عبدی که به تازگی و بر اثر بیماری سرطان درگذشت چنین گفت :

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

«  من با آقای عادل عبدی در سال 1376 در ستاد جناب آقای سیدمحمد خاتمی آشنا شدم .

زمانی که کارشناس مسئول تربیت سیاسی در وزارتخانه بودم ، کارشناس آن قسمت هم با آقای علیرضا هاشمی بود و با همدیگر نشریه « تربیت سیاسی » وزارت آموزش و پرورش را هفته ای یک شماره منتشر می کردیم . واقعا وقت می گذاشتیم .

از سال 1380 که تشکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی را منتشر کردیم شاید موثرترین فرد همین آقای « عادل عبدی » بودند . این آقای وزیر آموزش و پرورش که جدید تشریف آورده اند نه « تیم » دارد نه « برنامه » .

تمام کارهای تشکیل تشکل مان مانند تدوین اساسنامه ؛ مرامنامه و..را مرهون زحمات آن بزرگوار هستیم .

در دولت آقای روحانی زمانی که آقای فانی وزیر آموزش و پرورش بودند با شناختی که از آقای عبدی داشتند ایشان را به عنوان « مشاور وزیر در امور تشکل ها » منتصب کردند .

آقای عبدی ابتدا این سمت را قبول نمی کرد اما ایشان سرانجام پذیرفت و در زمان فعالیت ایشان یک آشتی بین همه تشکل ها برقرار شد .

در زمان آقای بطحایی و مسئولیت آقای عبدی ، « خانه تشکل ها » ایجاد شد . همه ی تشکل های اصلاح طلب و اصول گرا و صنفی را دعوت کردند .

در واقع ، آقای فانی به حضور تشکل ها در عرصه ی آموزش و پرورش رسمیت دادند .

در زمان وزارت آقای بطحایی هم این رسمیت ، پر رنگ تر شد .

در دولت جدید هم که حدود 8 ماه گذشته است ؛ وزیر آموزش و پرورش حتا یک جسله با تشکل های فرهنگیان طیف اصول گرا نگذاشته است  چه برسد به ما !

در 43 سال گذشته  آموزش و پرورش در اولویت هیچ یک از دولت ها نبوده است .

مطالبات انباشته شده زیادی در حال حاضر وجود دارد . سقف مطالبات فرهنگیان در حال حاضر بسیار بالاست . اگر کاری هم انجام می شود اصلا به چشم نمی آید .

در جلساتی که درپنج شش ماه گذشته داشتیم ، به صراحت عرض می کنم :

ضعیف ترین ، ضعیف ترین تیم مدیریتی در این 43 سال گذشته در حال حاضر در وزارت آموزش و پرورش حاکم شده اند .

این آقای وزیر آموزش و پرورش که جدید تشریف آورده اند نه « تیم » دارد نه « برنامه » .

افرادی را که آورده و انتصاب کرده نه تجربه دارند و نه تخصص این کار را دارند .

طوری شده که برنامه ها در وزارتخانه قابلیت اجرایی پیدا نمی کنند .

این وزیر آموزش و پرورش آن قدر در رتبه بندی معلمان بد عمل کرد که 40 هزار میلیارد تومان از بودجه دارد مصرف می شود .

این وزیر باید آن قدر درایت داشت که آیین نامه ای بنویسد که مورد قبول قاطبه جامعه ی فرهنگیان باشد  .

این وزیر آموزش و پرورش از هیچ کس مشورت نمی گیرد . البته ما توقع نداریم که با ما مشورت کند . نه به آقای رئیسی رای دادیم و منتقد او هم هستیم ولی از صمیم قلب آرزو داشتیم که دولت آقای رئیسی موفق بود و مشکلات کشور را به نوعی حل کند اما دارند این دولت را از درون تهی می کنند .

یک سری از اعضای شورای مرکزی و شورای تهران در وزارت آموزش و پرورش ، در اداره کل ، در مناطق تهران قبول مسئولیت کردند . وقتی که آقای روحانی با آن چالش های عظیم دولت تشکیل داد این دوستان با از خودگذشتگی رفتند ، وقت گذاشتند ، کار کردند . ما هم از آن تشکر می کنیم . هم پاکدست بودند ، هم با صداقت بودند ، هم تخصص داشتند ، به خوبی کار کردند .

از طرف مجمع فرهنگیان ایران اسلامی برای این عزیزان تقدیرنامه هایی آماده کرده ایم . حداقل آن هایی که جایگزین شدند آن قدر بد عمل کردند که یک تشکر ساده هم از آن ها نکردند !

ما حداقل خودمان از این عزیران تشکر می کنیم . »

مشروح این نشست در « صدای معلم » منتشر خواهد گردید .

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم از نشست مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انتقاد از تیم مدیریتی وزارت آموزش و پرورش در دولت ابراهیم رئیسی

منتشرشده در گفت و شنود

اصل ۲۷ قانون اساسی و تجمعات معلمان

در یکی از کتاب های آمادگی آزمون ارشد حقوق تستی به صورت زیر جلب نظر می کند :

شرط آزادی تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها چیست؟

۱- عدم حمل سلاح و اخلال در مبانی اسلام

۲-عدم نقض اصول استقلال ، آزادی و اساس جمهوری اسلامی ایران

۳- اخذ مجوز از وزارت کشور

۴- اخذ مجوز از نیروی انتظامی

پاسخ گزینه ۱ صحیح است. مطابق با اصل ۲۷ قانون اساسی

مطالب زیر بخشی از دروسی است که در دانشکده های حقوق ایران تدریس می شود.

در ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید:

هر شخصی حق دارد از آزادی تشکیل اجتماعات، مجامع و انجمنهای مسالمت آمیز بهره مند گردد. در عین حال هیچ کس نباید به شرکت در هیچ اجتماعی مجبور کرد.

آزادی های گروهی عبارت از این است که افراد بتوانند در جهت افکار و عقاید خود به طور آزادانه و مسالمت‌آمیز، دور هم گرد آیند. آزادی های گروهی ادامه منطقی و جمعی آزادی بیان و اندیشه و در عین حال بهترین ابزار در جهت تحقق حقوق بشر است.

آزادی های گروهی را می توان به دو صورت آزادی‌های اجتماعی عمومی و آزادی های تشکیلاتی تعریف کرد.

اصل ۲۷ قانون اساسی و تجمعات معلمان

اجتماع مسالمت‌آمیز، حرکت جمعی است که به طور موقتی، توسط عده‌ای از افراد برای بیان عقاید خود تشکیل می شود و به شرط مسلح نبودن اجتماع کنندگان، از وصف مسالمت آمیز برخوردار می گردد.

آزادی اجتماعی یعنی افراد بتوانند آزادانه، برای بیان و تبادل افکار و یا دفاع از منافع خود در اجتماعاتی مانند سخنرانی، میتینگ و یا تظاهرات خیابانی شرکت نمایند.

از آنجا که قانون اساسی کشور ما نیز قانونی بسیط است ؛ در اصول ۲۶ و ۲۷ خود تمامی قواعد حقوق بشری را رعایت کرده و علاوه بر آن اصول ۲۴ و ۲۶ و ۲۷ و ۱۷۵ قانون اساسی پاسداشت امر به معروف و نهی از منکر نمودن دولت توسط مردم است که در اصل ۸ قانون اساسی آمده است.

برخی از ضابطین قضایی و بازپرسان قوه قضائیه تجمع فرهنگیان را غیر قانونی می دانند.

آیا تناقضی بین اصل ۲۷ و این گونه دیدگاه‌ها وجود دارد؟

ناخودآگاه ذهن به اصل ۹ قانون اساسی معطوف می شود که :

هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور ، آزادی های مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.

دولت و مجلس می باید دست از تقابل با فرهنگیان برداشته و در جهت احقاق حقوق مسلم آنان اقدام کنند و از کشاندن فرهنگیان به خیابان خودداری کنند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اصل ۲۷ قانون اساسی و تجمعات معلمان

منتشرشده در یادداشت

سکته ها و گسست های مدیریتی در آموزش و پرورش ناکارآمد ایران

در سال ۷۶ و پس از انتخابات دوم خرداد با به وزارت رسیدن آقای حسین‌ مظفر به جای آقای محمدعلی نجفی به یکباره سیلی بنیان کن مدیران نظام‌ تعلیم و تربیت را از کجا کند و تغییرات هم رفت. مدیران را با این شعار که «پیام دوم‌ خرداد را درک‌ نکرده اند » از دم‌ تیغ تغییر گذراندند.

من آن زمان وقتی مدیران آموزش و پرورش در شهرستان های استان خودمان را که در معرض تغییر قرار گرفتند نگاه می کردم می دیدم که این ها اصل داشته های ما در آموزش و پرورش هستند ؛ ترکیبی از تجربه و دانش مدیریتی و آدم هایی که سرمایه انسانی و اجتماعی ما بودند.

همین‌ اتفاق و بلکه بدتر از آن در سال ۸۴ افتاد این بار با شعار مهرورزی! مدیران وقتی به صورت فله ای عزل می شدند گفته می شد که مورد مهرورزی قرار گرفته اند. آموزش و پرورش کشور دیگر کشش این سکته های مدیریتی پی در پی هر هشت سال یکبار را ندارد و این انقطاع تجربی باعث آشفتگی شدید در سیاست گذاری و اجرا می شود.

آقای احمدی نژاد همان اول گفته بود که می خواهد آموزش و پرورش را شخم‌ بزند و منظورش هم تغییر از دم تا دم در مدیران آموزش و پرورش بود. مدیرانی که عزل می شدند و بین زمین و هوا معلق می ماندند و‌ گاه تا ماه‌ها تعیین تکلیف نشده و ابلاغ تدریس در یک مدرسه برایشان زده نمی شد.

سکته ها و گسست های مدیریتی در آموزش و پرورش ناکارآمد ایران

همین اوضاع در سال های ۱۳۹۲ و ۱۴۰۰ هم‌ تکرار شده است. البته با تفاوت هایی، مثلا در سال ۹۲ بسیاری از مدیرانی که آقای دکتر فانی منصوب کرد دیگر صفر کیلومترهای سال ۷۶ نبودند بلکه هشت سال مدیریت و هشت سال تاملات مدیریتی با خود داشتند. مدیرانی که در ۱۴۰۰ اکثرا پس از عزل بازنشسته شدند در حالی که هنوز آموزش و پرورش می توانست از توانایی آنها بهره بگیرد.

در هر یک از مقاطع ۷۶، ۸۴، ۹۲ و ۱۴۰۰، یک‌ انقطاع مدیریتی بزرگ اتفاق افتاده و به ناگاه آموزش و پرورش از سرمایه کلان مدیریتی و حجم‌ بزرگی از تجربه و توانایی تهی شده است.

روزنامه کیهان‌ اخیرا نوشته که کشور با کمبود نیروی کارآمد در مدیریت روبه روست. من از مدیران مانده از دولت قبل در آموزش و پرورش می شنوم که‌ می گویند علت کند شدن تغییرات در مدیران آموزش و پرورش هم‌ این است که دست مدیران بالا دستی از جهت داشتن نیروی مناسب برای جایگزینی خالی است و مدتی وقت صرف می شود تا آدمی پیدا بشود که از حافظان وضع موجود نبوده باشد بعنی در دولت قبل مسئولیت نداشته باشد و جمیع عوامل ارضی و سماوی هم برای انتصاب او موافقت کرده باشند و گذر این زمان باعث نارضایتی طرفداران دولت می شود.

آنها معتقدند اگر اوضاع کشور به سامان نمی شود علتش این‌ است که هنوز برخی از بانیان وضع موجود یعنی عوامل دولت قبل بر سر کار هستند و آنها در پیشبرد برنامه های دولت جدید کارشکنی می کنند.

واقعیت این است که آموزش و پرورش کشور دیگر کشش این سکته های مدیریتی پی در پی هر هشت سال یکبار را ندارد و این انقطاع تجربی باعث آشفتگی شدید در سیاست گذاری و اجرا می شود.

دولت جدید که تشکیل می شود وزیر آموزش و پرورش به جای این‌ که ببیند چه کاری می خواهد بکند و برای این‌کار چه عده و عده‌ای لازم است اول کمیته انتصابات تشکیل می دهد و قبل از این که برآوردی از مدیران‌ موجود خودش داشته باشد اول آنها را عزل می کند!

provincesmanagers98shah1

امروز با یکی از مدیران با تجربه معزول صحبت می کردم می گفت ما را به عنوان پیران طاغوتی! عزل می کنند تا جوانان انقلابی را به جایمان بنشانند اما کسی که به جای من‌منصوب کرده اند تجربه ای در مدیریت آموزش و پرورش ندارد و سن و سنوات خدمتش هم از من بیشتر است.

باید به شکلی این اعوجاج را علاج کرد. این بحرانی آست در نظام مدیریت تعلیم و تربیت.

فلان مدیرکل آموزش و پرورش که یک مقام‌ اجرایی محدود است و یا از آن‌ محدود تر مدیر آموزش و پرورش شهرستان چه نقشی در بنای وضع موجود کشور داشته که به عنوان بانی وضع موجود معزول می شود؟

وضع موجود آموزش و پرورش نارضایتی معلمان از وضعیت معیشت خودشان است ؛ خوب مگر مدیرکل این وضع را پیش آورده است؟ ضعف معیشت معلمان عمدتا ناشی از دو چیز است یکی این که آموزش و پرورش جزو اولویت های راهبردی کشور نیست و دیگر این‌که کشور در تحریم است و درآمد ناکافی است.

سکته ها و گسست های مدیریتی در آموزش و پرورش ناکارآمد ایران

مدیران سطوح استانی و شهرستانی چه نقشی در شکل گیری این دو عامل دارند تا به عنوان بانیان وضع موجود از کار برکنار بشوند؟

حاصل این برکناری های دسته جمعی و انبوه این است که دیگر آدم مناسبی نمی ماند تا‌ منصوب بشود و ِلذا صدای جریده کیهان‌نورد هم در می آید که کشور با کمبود نیروی کار آمد مدیریتی مواجه است.


چو پرده دار به شمشیر می زند همه را
کسی مقیم حریم‌ حرم نخواهد ماند

کانال هفت جوش


سکته ها و گسست های مدیریتی در آموزش و پرورش ناکارآمد ایران

منتشرشده در یادداشت

اصلاح حکمرانی در آموزش و پرورش و خردگرایی

انتظار می رفت همزمان با استقرار دولت سیزدهم ، با بهره گیری از توان نخبگانی درون آموزش و پرورش ، خون تازه ای در رگ های خشکیده آموزش و پرورش جاری شده، دیگر باره راه برای اعتلا و پیشرفت نظام آموزشی کشور هموار شود. دوام و قوام هر سازمانی مرهون به کارگیری نیروی انسانی سرآمد، خلاق ، با انگیزه و شایسته ای است که در کنار برخورداری از روحیه کار جمعی ، آینده نگری ، توان حل مساله، از تجربه ، دلبستگی و تعلق خاطر وافر سازمانی برخوردار باشد.

آموزش و پرورش نوین و معاصر در ایران نباید به رغم داشتن قدمت یا پیشینه یک صد ساله در ایران این بار به بهانه جوان گرایی ، تغییرات نهادی یا اقدامات تاسیسی با خط بطلان کشیدن بر تمامی تجارب پیشین ، به میدان آزمون و خطای مدیرانی مبدل شود که وزارتخانه یا شخص وزیر ، برای آنان ، درخواست استخدام قرار داد کارمعین کرده است .

 اصلاح حکمرانی در آموزش و پرورش و خردگرایی چرا باید اتاق فکر آموزش و پرورش یا مسند پر چالش تصمیم سازی و تصمیم گیری در باره سرنوشت شغلی و تحصیلی میلیون ها معلم و دانش آموز ، دو دستی به کسانی تقدیم شود که تا کنون یک روز تجربه حرفه آموزگاری را در کارنامه خویش ندارند ؟

یادش به خیر !

یکی از نمایندگان مجلس در مخالفت با وزیر پیشنهادی دولت خاتمی در آن روزگاران گفت : « ایشان غیر از دوران تحصیل دوازده ساله در آموزش و پرورش البته در کسوت یک دانش آموز ، دیگر هیچ سنخیتی با آموزش و پرورش ندارد ».

در پس سالیان دراز ، از مفاخر و رجال فرهیخته آموزش و پرورش ، بسیار شنیده یا آموخته ایم که جولانگاه خطیر تعلیم و تربیت ، بسان عرصه سیمرغی است که سیر و سلوک یا طی طریق در آن مستلزم همراهی با قلاوزی است کاربلد و آزمون داده تا بلد راه دیگران شود.

چگونه است که برای قرار گرفتن در جایگاه مدیریت یک مدرسه فکسنی ، حداقل پنج سالی تجربه لازم است اما برای نشستن بر صندلی معاونت وزیری که قرار است ۱۱۰ هزار مدرسه را راهبری کند ، تنها سفارش فلان یا بهمان کس کافی است ؟! کافی بود همکلاس یا هم دانشگاه فلان آقا می بودید نانتان امروز در روغن بود. آموزش و پرورش ما دیگر باره نیازمند یک دگردیسی مدیریتی است. تصمیم کبرایی که باید تا دیر نشده اتخاذ شود.

شکایت این تعارض و تناقض را به کجا باید برد؟!


به قول مولانا :
هیچ قنادی نشد استاد کار
تا که شاگرد شکرریزی نشد

اصلاح حکمرانی در آموزش و پرورش و خردگرایی

آن چه در هفت ماه گذشته در آموزش و پرورش ما به عیان البته به وفور دیده می شود ، شتاب زدگی و تناقض در گفتار ، ناکوکی در ساز و سمفونی ستاد ، بلاتکلیفی و تردید در حوزه تصمیم گیری ، تاخیر هفت ماهه در انتصاب و جابه جایی مدیران استانی ، بسنده کردن به انتخاب مدیران ضعیف در کلان شهر تهران ، به حراج گذاشتن حاکمیت و استقلال آموزش و پرورش به قیمت جلب رضایت مردان سیاست ، افتادن در چرخه دور و تسلسل چرایی ترجیح آموزش حضوری یا غیر حضوری ، به حاشیه راندن سند تحول ، بزک کردن مدارس چارتری و خصوصی سازی این بار با شعار مهمل و مبهم مردمی سازی مدارس ، برداشت گزینشی و ناصواب از دگرگونی بنیادین آموزش و پرورش در سند تحول دولت، مثله شدن رتبه بندی معلمان ، کنار آمدن مصلحتی با بانیان وضع موجود در بیشتر بخش های ستادی و برخی از معاونت ها ، بلاتکلیف گذاشتن مدیریت دو دانشگاه راهبردی وابسته به آموزش و پرورش، ادبیات و مکاتبات ضعیف برخی از مدیران تازه منصوب شده ، نبود وحدت و هماهنگی ، شکستن رکود میانگین سنی در انتصاب مدیران کل استانی با ۳۸ سال سابقه خدمت در کنار به کارگیری افراد صفر کیلومتر در ستاد وزارتخانه تا الخ!

در مجموع آنچه در افواه بر سر زبان هاست و خاص و عام بر سر آن اتفاق و اتحاد دارند این است که آموزش و پرورش ما دیگر باره نیازمند یک دگردیسی مدیریتی است. تصمیم کبرایی که باید تا دیر نشده اتخاذ شود.

بدون شک توفیق دولت سیزدهم در حوزه آموزش و پرورش در گرو حضور کشتیبان توانمندی است که با بهره‌گیری از انباشت عقل و خرد در اصلاح حکمرانی آموزش و پرورش بکوشد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اصلاح حکمرانی در آموزش و پرورش و خردگرایی

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 06 فروردين 1401 08:10

تفکر ایدئولوژیک و ایدئولوژی

تفاوت تفکر ایدئولوژیک و ایدئولوژی چیست  یعنی برای تفکر، قید و بند تعیین کردن. یعنی اگر شما می خواهید راجع به مساله ای تحقیق و تفکر کنید باید از یک سری اصل ها آن ورتر نروید. مثلا گفته می شود بله بروید فکر کنید و بعد بپذیرید ولی اگر رفتید و فکر کردید و به این نتیجه رسیدید که فلان امر معقول نیست، در این صورت اندیشه و انتخاب شما را گمراهی می خوانند و خودتان را هم گمراه!

چرا؟ زیرا افراد ایدئولوژیک اندیش، تفکری را تفکر می دانند که طبق اصول مطلق آنان باشد! اگر اندیشه ی شما از آن اصول فراتر رفت، آن دیگر تفکر نیست، گمراهی است ، کفر است ، بدعت است و خلاصه تفکر نیست.

در نزد چنین جماعتی، تفکر ذلیل شده است ، قالبی شده است. نُرم و فرم دارد که همگان می باید در همان فرم و نرم بيانديشند و همان اصول تعیین شده را تایید کنند وگرنه اگر کسی وارد ساحت اندیشه ی محض شود و قید و بند ها و قالب های مفروض را رعایت نکند، دیگر اندیشه نکرده است بل از راه راست خارج شده است و از حقیقت دست شسته است.

به همین جهت است که در تفکر ایدئولوژیک همه چیز طبق اصول تعیین شده بررسی و تجزیه و تحلیل و ارائه می شود. مثلا اگر قرار است راجع به تربیت سخن گفته شود، تربیت را طبق اصول مطلق تعریف می کنند.

اگر قرار است راجع به امر جنسی ارائه ای انجام شود، امر جنسی را بر اساس همان قالب ها ارائه می دهند.

در واقع تفکرشان از یک حد و مرزی آن ورتر نمی رود ؛ شهامت و جرات رفتن به فراسوی مرزهای تعیین شده که فکر را در بند می کند و از افق ها و چشم انداز های متفاوت و متکثر محروم و ممنوع!

و چون از چشم اندازهای متفاوت غافل است گمان می کند که تمام حقیقت نزد او است و بس لذا حکم به ضال و مضل بودن دیگری می دهد و او را غیر خودی و دشمن می انگارند. دشمنی که آمد است تا تفکر او را از قالب هایش خارج کند!

و خوب می دانید که برای کسی که به قالب و قید و بند و اسارت در قفس ایدئولوژی عادت کرده است و به آن عقیده و ایمان به مثابه ی نقطه ی امن زندگی اش می نگرد، تصورِ فهم دیگر و تفسیر متفاوت هولناک است و وحشتناک و غیر قابل قبول!

تفکر ایدئولوژیک و ایدئولوژی چیست

آلتوسر می گفت : تفاوت علم و ایدئولوژی در این است که علم جرح و تعدیل بر می دارد و ایستا نیست و سیال است و صیرورت دارد اما ایدئولوژی از اساس ایستا است و هیچ نقد و اصلاحی هم نمی‌پذیرد (ایدئولوژی معرفتِ نابسنده است)

و من اضافه می‌کنم که تفاوت فلسفه و تفکر اصیل با ایدئولوژی در این است نه تنها ایستا نیست و نه تنها جرح و تعدیل می پذیرد بل اصولا هیچ فرم ثابتی برای پاسخِ قالبی و بسته بندی شده دادن ندارد.

یعنی پرسش‌هایش از اساس مزاحم اند: (مزاحم بودن پرسش‌های فلسفی تعبیر برایان مگی، فیلسوف زحمت کش و اهل دغدغه‌ است)

- مزاحمِ عقیده ی بی پشتوانه ی عقلی
- مزاحم انسداد فکری و استبداد
- مزاحم شارلاتانیزم و اسهالیسم
- مزاحم عوام فریبی سیاسی و اجتماعی
- مزاحم خرافه و مروّجان جهل و...

تفکر ایدئولوژیک و ایدئولوژی چیست

فرق است بین ایدئولوژی در معنای جهان بینی و قاموس فکری با اندیشه ی ایدئولوژیک در معنای باید و نباید های فرقه ای و حزبی و سیستماتیک و تحمیل یک سری اصول مطلق و ارزش گذاری بر اساس آن اصول (و نه بر اساس شایستگی و نبوغ و تلاش و تخصص) در تفکر ایدئولوژیک همه چیز طبق اصول تعیین شده بررسی و تجزیه و تحلیل و ارائه می شود.

و همچنین ایجاد ثنویت هایی مثل خودی و غیر خودی و دشمن تراشی و تفرقه و...

ایدئولوژی در این معنا ایستا است ، سیال نیست برخلاف علم و فلسفه که هم سیال است و هم نقدپذیر.

ایدئولوژی در این معنا معرفتی نابسنده و دستوری است. فضایش فضایی پلیسی امنیتی است.

بنابراین وقتی می گوییم تفکر ایدئولوژیک ؛ اشاره به تفکری خشک و ایستا و منجمد و تحمیل گر می کنیم و وقتی می گوییم ایدئولوژی به مثابه ی قاموس فکری، اشاره به جهان بینی می کنیم پس باید بین این دو تفکیک قائل شد.

کانال ابوذر شریعتی - فلسفه


تفاوت تفکر ایدئولوژیک و ایدئولوژی چیست

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور