روزهای یکشنبه و دوشنبه 22 و 23 مهر ماه تعدادی از معلمان در شهرهای مختلف کشور در دفتر مدارس حضور پیدا کرده اما از رفتن به کلاس های درس خودداری کردند .
در اعتراضات پیشین که به سال های 92 و 93 برمی گردد اعتراض معلمان به صورت " تجمع " در مقابل مجلس و یا سازمان برنامه و بودجه و در استان ها و شهرستان ها در برابر ادارات کل و ادارات مناطق صورت می گرفت .
نخستین تجمع معلمان در سال 80 و در مرکز تربیت معلم شهید باهنر تهران و به دعوت سازمان معلمان ایران صورت گرفت .
پس از آن اعتراض معلمان در سال های 82 و 83 به صورت تحصن در مدارس برگزار گردید .
در نخستین دوره دولت احمدی نژاد اعتراضات معلمان در اسفند 85 و در موضوع استرداد لایحه مدیریت خدمات کشوری توسط دولت وقت صورت گرفت .
حضور معلمان در این دستگاه زیاد اما نفوذ و تاثیرگذاری شان در حوزه تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها بسیار ناچیز است اما سرکوب گسترده معلمان و تشکیل پرونده های مختلف برای فعالان صنفی و معلمان معترض که به صورت گسترده در هیات های تخلفات اداری و با همکاری حراست های آموزش و پرورش صورت گرفت موجب شد تا سال 92 شاهد هیچ گونه اعتراضی از سوی معلمان نباشیم .
اما چرا تجمعات معلمان به اعتصاب و یا تحصن در مدارس تغییر شکل داد ؟
شنبه 20 اردیبهشت ماه 97 تعدادی از معلمان در مقابل سازمان برنامه و بودجه برای بیان مطالبات صنفی و حقوق قانونی خویش دست به تجمع مسالمت آمیز زدند .
متاسفانه بر خلاف انتظار این تجمع به خشونت کشیده شد و تعدادی از معلمان بازداشت و مورد ضرب وشتم قرار گرفتند .
« صدای معلم » در این مورد نوشت : ( این جا )
" اصل 27 قانون اساسی صراحتا بر آزادی اجتماعات تاکید دارد .
در اصل نهم قانون اساسی هم آمده است :
" در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند. "
متاسفانه بر خلاف انتظار این تجمع به خشونت کشیده شد و برخورد نامناسب و غیرفرهنگی و خلاف حقوق شهروندی با فرهنگیان جامعه صورت گرفت .
خوشبختانه برخی از نمایندگان آگاه و مسئولیت شناس مجلس مانند فاطمه سعیدی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و پروانه سلحشوری رئیس فراکسیون زنان مجلس ، نسبت به برخوردهای صورت گرفته واکنش اعتراضی نشان دادند .
« صدای معلم » از مسئولیت شناسی این عزیزان تشکر و قدردانی می کند .
اما آن چه موجب تعجب و شگفتی ما است سکوت برخی دیگر از نمایندگان مجلس مدعی دفاع از حقوق معلمان به ویژه « حمیدرضا حاجی بابایی » رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی است .
حاجی بابایی که همیشه خود را مدافع سرسخت معلمان نشان می دهد و خود را معلم می نامد مشخص نیست که چرا در برابر این گونه حرمت شکنی ها و تعرض به کرامت معلمان سکوت کرده است ؟ " سرکوب گسترده معلمان و تشکیل پرونده های مختلف برای فعالان صنفی و معلمان معترض که به صورت گسترده در هیات های تخلفات اداری و با همکاری حراست های آموزش و پرورش صورت گرفت موجب شد تا سال 92 شاهد هیچ گونه اعتراضی از سوی معلمان نباشیم
شاید نخستین و مهم ترین عامل برای کشیده شدن پتانسیل اعتراضی برخی از معلمان به دفتر مدارس آن پیشینه ذهنی در مورد برخوردهای خشونت آمیز بوده است .
البته تشکل های صنفی و نیز خود معلمان با اطلاع و اطمینان از این که وزارت آموزش و پرورش دولت روحانی برای آن ها پرونده سازی نخواهد کرد این امر میسر گردید .
« رسول بداقی » که در حال حاضر بازرس کانون صنفی معلمان بوده و البته پیش تر از آموزش و پرورش اخراج گردیده است در یک کانال تلگرامی چنین می نویسد :
" ... ویژگی چهارم این اعتصابات هزینه پایین آن بود.
سوای از دستگیری محمدرضا رمضان زاده دبیر شورای هماهنگی تاکنون خبر دستگیری هیچ فردی از معلمان معترض به گوش نرسیده... "
اما در کنار این موضوع می توان دلایل دیگری برای تغییر شکل اعتراضات معلمان را هم ذکر کرد .
اعتصاب در مدارس قابل مشاهده نیست .
آمارهایی که توسط طرفین یعنی مسئولان وزارت آموزش و پرورش و فعالان صنفی ارائه می شود تفاوت های خیلی زیادی دارند .
فعالان صنفی و معلمانی که در اعتصاب شرکت کرده اند استتقبال را خوب و قابل قبول ارزیابی می کنند اما مسئولان وزارت آموزش و پرورش و مشخصا مدیران کل و مناطق برای آن که استمرار مدیریتی آن ها دچار خدشه نشود و یا متهم به ناکارآمدی و یا بی عرضگی نشوند یا از اساس صورت مساله را پاک می کنند مانند اداره کل آموزش و پرورش خراسان رضوی ( این جا ) و یا در شهری مانند تهران با 19 منطقه مدیر کل آن آقای باقری تعداد مدارس اعتصاب کننده را 5 فقره ذکر می کند .
و اما دلیل مهم دیگر که خیلی ممکن است به چشم نیاید کشاندن مشکلات صنفی توسط معلمان معترض به میان دانش آموزان می باشد .
از نظر نگارنده سپر قرار دادن دانش آموز برای احیای مطالبات صنفی نوعی استفاده ابزاری از دانش آموزان برای موضوعات مبتلی به معلمان است .
درست به همان دلیل که استفاده ابزاری از دانش آموزان برای مقاصد سیاسی محکوم و ناپسند و غیراخلاقی است این گونه کنش ها با یک آموزش حرفه ای تطابق ندارد .
معلم نباید در جریان آموزش دانش آموز را وارد دعواهای خود با دولت و حاکمیت کند .
هیچ فرد ، مقام و یا نهادی حق ندارد و نمی تواند از دانش آموزان برای اهداف و یا مقاصد صنفی و یا سیاسی خود از دانش آموزان استفاده ابزاری کند .
مهم ترین کار یک معلم باید آموزش تفکر انتقادی و مهارت های زندگی به دانش آموزان باشد .
اگر این دسته از معلمان واقعا برای " دانش آموز " در نظام آموزشی پایگاه و جایگاهی قائل هستند چرا در مورد نمایشی شدن و بی خاصیت بودن " شورای دانش آموزی " در مدارس اعتراض نمی کنند ؟
چرا فرضا زمانی که حقوق دانش آموز توسط همکار و یا معاون و مدیر مدرسه نادیده گرفته می شود معمولا در برابر آن سکوت می کنند ؟
در جریان تقلب و تخلفات هشتمین دوره مجلس دانش آموزی بسیاری از تشکل ها و فعالان صنفی از کنار آن به راحتی گذشتند ...
اگر دانش آموز ضلع مهم و رکن راهبردی تعلیم و تربیت است و فلسفه وجودی معلم و نظام اداری مدرسه و سطوح مدیریتی در برابر آن معنا پیدا می کند نباید در مقابل تضییع حقوق آنان سکوت کرده و مصلحت پیشه کنیم .
یک بار سر کلاس وقتی دانش آموزان اسامی دانش آموزان را برای حضور و غیاب قرائت می کردم یک دفعه دانش آموزان گفتند که فلانی اخراج شده است .
وقتی دلیلش را پرسیدم نماینده کلاس اظهار کرد که نسبت به عملکرد یک دبیر معترض بوده و در در کلاس انتقاد کرده است .
آن معلم هم کینه به دل گرفته و توانسته است با اجماع سایرین دانش آموز را به مدرسه دیگری منتقل کنند .
وقتی گفتم که آیا " شورای دانش آموزی مدرسه " در جریان است همه یکدیگر را نگاه می کردند ...
نکته مهم دیگری که البته در گزارش صدای معلم هم به آن اشاره شده بود ( این جا ) انتشار عکس های دسته جمعی معلمان متحصن در دفتر مدارس بود که البته در طول تاریخ اعتراضات معلمان بی سابقه بوده است .
البته برخی از رسانه ها مانند " باشگاه خبرنگاران جوان " با ناشی گری و دستپاچگی سعی کردند که این تصاویر را جعلی و دستکاری شده نشان دهند اما حجم زیاد این تصاویر در فضای مجازی که مرتبا ارسال می شد صحت این گونه فرضیه سازی را باطل نمود .
معلمان اکثرا محافظه کار و حسابگر بوده و حاضر نیستند برای مطالبات صنفی و حتی قانونی خویش هزینه ای را متحمل شوند .
برای بنده که روزانه در همین رسانه صدای معلم صدها کامنت ( نظر ) را مطالعه و منتشر می کنم و اکثریت قریب به اتفاق این نظران " ناشناس " هستند این گونه امور تعجب برانگیز و حتی غیر قابل باور هستند .
حتی افرادی که بعضا برای این رسانه مطلب می نویسند حاضر نیستند که عکسی از خود را پای نوشته خویش الصاق کنند .
و یا حتی مطلب خوب و درخوری ارسال می شود اما نویسنده آن ناشناس است .
هیچ فرد ، مقام و یا نهادی حق ندارد و نمی تواند از دانش آموزان برای اهداف و یا مقاصد صنفی و یا سیاسی خود از دانش آموزان استفاده ابزاری کند . آیا تغییر خاصی در روحیه معلمان رخ داده است ؟
وقتی فرضا در شورای معلمان مشاهده می کنم که کم تر معلمی از وضعیت موجود مدرسه و حتی اداره انتقاد می کند و اکثر وقت این نشست ها به تشکر و قدردانی معلمان از مسئولان مدرسه بدون آن که بحث جدی و یا مهمی مطرح شود و سخنرانی های مدیران و معاونین و سایر کادر اداری مدرسه می گذرد و برخی اعتراضات جدی در " سازمان غیررسمی مدرسه " طرح و بحث می شود و نماینده معلمان هم یک مقام تشریفاتی است که حتی خودش و جایگاهش را هم قبول ندارد پس چگونه می توان پذیرفت معلمی که احتمالا از کم شدن نمره ارزشیابی ای توسط مدیر سکوت می کند این گونه و بی باکانه عکس های خود را با چهره های خندان در فضای مجازی به اشتراک می گذارند ؟
شاید یک دلیل آن را بتوان به خصیصه عمومی جامعه ایرانی یعنی " جو گیر " شدن و پدیده هایی مانند " خودکشی دسته جمعی " مسبوق به تاریخ ایرانی نسبت داد .
حدود 3 دهه است که معلمان برای مطالبات خود در حال تقلا بوده و البته هنوز به یک فرمول واحد و کارآمد " کنش گری " و " مطالبه گری " دست نیافته اند .
در کشورهای توسعه یافته این سندیکاها و اتحادیه های قدرت مند هستند که این وظیفه را بر عهده دارند .
البته در کنار عضویت حداکثری معلمان در این مجامع آن ها به وظایف تشکیلاتی خود واقف بوده و حق عضویت پرداخت می کنند .
در جامعه ما انواع و اقسام تشکل ها حضور دارند .
تعدادی از آن ها به دنبال گرفتن پست ها و تصاحب صندلی ها هستند بدون آن که در مقابل این سهم خواهی مسئول و پاسخ گو باشند .
این ها این گونه حرکات را موجب تضعیف دولت می دانند .
برخی دیگر مانند کانون های صنفی که سهمی در قدرت ندارند حل چالش ها و بحران های آموزش و پرورش را در کنش هایی مانند تجمع و تحصن و... می بینند .
تعداد قابل توجهی از معلمان نسبت به وقایع و رودیدادهای پیرامون خود و مسائلی که در آموزش و پرورش اتفاق می افتد " بی تفاوت " هستند و نالیدن های آنان در مورد مشکلات شان از حد " اتاق معلمان و زنگ تفریح " فراتر نمی رود .
در سوی دیگر ؛ معلمان نسبت به این تشکل اقبال و یا اعتماد چندانی ندارند اما از سوی دیگر خودشان هم تلاشی برای عضویت موثر در این تشکل ها نمی کنند بدون آن که به این اصل بیندیشند که فقط با کنش های جمعی و عقلانیت مدار می توان به حقوق قانونی خود دست یافت .
فعالیت های جمعی و تشکیلاتی نیاز به حوصله ، مداومت و افکار نو دارد و اکثریت معلمان ما حوصله چنین اموری را ندارند و مهم تر این که آموزش ندیده اند .
پس از حدود 3 دهه کنش های اعتراضی و مطالبه گرانه هنوز معلمان در منطقه آموزشی خودشان یک نماینده ندارند . معلمان اکثرا محافظه کار و حسابگر بوده و حاضر نیستند برای مطالبات صنفی و حتی قانونی خویش هزینه ای را متحمل شوند
حضور معلمان در این دستگاه زیاد اما نفوذ و تاثیرگذاری شان در حوزه تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها بسیار ناچیز است .
یکی از حوزه های مهم برای مطالبه گری موثر " رسانه " است .
یکی از دلایل انعکاس وسیع خبر اعتصاب معلمان در رسانه ها که بیشتر در بخش " خارجی " بود همین شبکه های اجتماعی بود .
اما گذاشتن چند عکس و یا فرستادن سر پایی چند مطلب سطحی و بدون پشتوانه پژوهشی نمی تواند چندان کار ساز باشد .
حدود یک میلیون معلم شاغل و 700 هزار بازنشسته هنوز یک روزنامه سراسری ندارند .
رسانه های فعال در این حوزه هم قلیل و اندک هستند .
در نشست های رسانه ای وزارت آموزش و پرورش این فقط صدای معلم است که به عنوان یک رسانه اختصاصی در حوزه آموزش حضور دارد و بقیه را خبرنگاران حوزه آموزش خبرگزاری ها و یا روزنامه ها تشکیل می دهند .
بدون اغرق و یا تعریف اگر در نشستی حضور داشته باشم نشست چالشی و خبرنگاری می شود .
آیا این وضعیت در خور این تعداد از معلمان که ادعای فرهنگی بودن و مرجع بودن را دارند می باشد ؟
آیا این دور تسلسل ادامه خواهد یافت .
نظرات بینندگان
معلم مظلو است چون اگر معلم باشد و تفکر و عقیده داشته باشد باید بدبختی بکشد و این مسئولین حراست ها هستند که تصمیم گیرنده مه چیزند و بدون اینکه قاضی باشند ر مسند قضااوت نشسته اند .
همکار محترم
اگر چنین است گزارشی مستند برای صدای معلم ارسال فرمایید .
پایدار باشید .
انشاا...روزی برسه که بزرگان و حاکمان هم به معلم به اندازه انبیا و اولیاا...بها دهند در عمل نه در حرف و شعار و...
نقد خوبی بود و مسائل زیادی را عنوان کردید. یکی از نقدهای شما به حاج بابایی هست امیدوارم این اختلاف شما با حاج بابایی یک روزی حل شود. به هر حال از زمان وزارت ایشان و ناهمسویی جناح سیاسی اش با شما سالها می گذرد. اگر نظر سنجی انجام دهید اکثر فرهنگیان از عملکرد ایشان بسیار راضی تر از وزرای دولت تدبیر بوده و هستند.
پایدار باشد.
آقای علی
ضمن تشکر از نظر شما
1- بنده با کسی اختلاف شخصی ندارم .
آیا در صدای معلم خط قرمزی برای نقد عملکردها وجود دارد ؟
آیا برای کسی مصونیتی تعریف شده است ؟
2-کسی که می گوید من رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس هستم چرا در مورد چنین کنش هایی و ضرب و شتم معلمان و دستگیری آنان و... سکوت می کند ؟
3- تاکنون در صدای معلم برای هیچ یک از وزرای آموزش و پرورش نظرسنجی گذاشته نشده است .
آموزش قائم بر افراد نیست .
شما هم پایدار باشید .
*تغییر نظام اموزشی بدون در نظر گرفتن زیرساخت ها که بیشترین آسیب را زده به آموزش وپرورش.
*فرستادن خدمتگزار ها به کلاس های درس ابتدایی
ا*منیتی کردن فضای آموزش و پرورش
*برخورد با هرنوع اعتراض .
*عوام فریبی در عرصه آموزش و پرورش
واقعا چه کارنامه درخشانی؟؟؟؟؟؟؟؟
آقا / خانم محمدی
آیا انتقاد از افرادی چون حاجی بابایی معنایش " سیاست بازی " است ؟!
این در حالی است که ایشان خود عضو یک حزب سیاسی معروف هستند !
برای صدای معلم خط قرمزی در انتقاد از افراد وجود ندارد .
مسئولان و نمایندگان و... هم اگر حرفی دارند پاسخ گو باشند .
پایدار باشید .
- مردم با مشت گر کرده انقلاب می کنند ولی با دست های باز به گدایی روی می آورند واین برای ما فرهنگیان ( مخصوصا) بعینه وبهینه شده است و دلخوشی سیاستمداران ما هم همین سخن چرچیل می تواند باشد ولی باید بدانند اگر گرسنگی از حد خودش گذشت موشک های افتخار آمیز هم در مقابلش بادکنکی هم نمی ارزد چون آسمان و عرش خدا هم از آه وناله مظلوم به لرزه در میاد
اینها اگر معتقد به خدا بودند که رعایت حق الناس را در اولویت برنامه های خود قرا میدادند. با تصویب یک قانون یک شبه یکی را بعرش و دیگری را به فرش میبرند واژه خدا نزد اینها معنا و مفهوم حقیقی خود را از دست داده است.
باور بفرمایید اینها نه با امریکا دشمنی دارند نه با هیچ جا وقدرتی فقط قدرت نمایشان در مقابل ملت بدبخت وفلک زده داخل کشور است وبه هر نحوی از انحا می خواهند مردم درفقر وبدبختی بسر برند نا بهتر بچاپند و دزدی واختلاس نمایند چون اغلب آقا وآقازاده ها زندگیشان ومدارکشان در امریکا واز امریکاست وسایر کشورها وتمامی دعواهای ۴۰ ساله شان دعواهای زرگری است ولی متأسفانه ما ملت گول ریش وپشم وقسم های دروغینشان را خورده ایم
آقای فراهانی
ممنون از پی گیری شما .
متاسفانه دستگاه آموزش ما از قدیم تیول نگرش سنتی بوده است .
برای مدرنیزاسیون این نهاد باید همت و پشتکاری عالی داشت .
پایدار باشید .
متاسفانه فضا برای فعالیت کانونهای صنفی در هیچ صنفی مهیا نیست و ما برای رسیدن به خواسته هایمان از طریق احزاب و تشکلها هنوز مشکل داریم اما آنچه مسلم است چاره ای جز ایجاد تشکلهایی فراگیر نداریم...
دولت عنوان میکند مجلس طرح ارائه دهد و...
مجلس عنوان میکند دولت لایحه بیاورد...
مشکلات آپ یکی دوتا نیست و برای حل،عزم همزمان دولت و مجلس لازم هست...
یک نکته اینکه کم نیستند معلمانی که هم اکنون نماینده مجلس هستند ولی متاسفانه نه این نمایندگان و نه نمایندگان کمیسیون آموزش حرکت مثبتی برای حل مشکلات انجام نمیدهند ...
میتوانند سایر نمایندگان را مجاب کنند که واقع گرایانه مشکلات را ببیند و با تصویب قوانین مسیری برای رفع مشکلات ایجاد کنند...
فعلا ما گرفتار بازی مسئولین هستیم
جملاتی مثل:
در دست بررسی...
این کارشناسی ادامه دارد...
دولت باید...
مجلس باید...
باز تعریف طرح...
و....
زمانی آ.پ اصلاح خواهد شد که یک عزم عمومی شکل بگیرد وافراد متخصص برما حکومت کنند وگرنه چیزی درست نخواهد شدذبسیاری ازبازنشستگان فرهنگی بازنشستگی را تولدی دوباره می دانند وتوانسته اند موقعیت مناسبی با کارهای دیگر برای خود ایجاد نمایند
آقای شهاب
با بازنشستگی من و شما مشکلی حل نمی شود .
مهم این است که معلمان آینده نباید مثل ما شوند ....
فضا در آموزش و پرورش باید به سمت کنش گری و مطالبه گری درست و منطقی پیش رود .
پایدار باشید .
بدون شک از کوزه همان تراود که در اوست.
نظامی که برای فرهنگیان و تعلیم و تربیتش تره هم خورد نمی کند باید منتظر عواقب آن نیز باشد.!!
دوست عزیز ناشناس
سپاس از نظر شما .
شما عامدا و آگاهانه دو مساله را با هم مخلوط می کنید و تصور می کنید که اصرار بر این نوع گفتمان برای شما حقی ایجاد می کند .
بنده به برخوردهای وزارت کشور انتقاد دارم اما نکته این جا است که در زمان دولت احمدی نژاد این نقش به وزارت آموزش و پرورش محول شد .
در حال حاضر آقای اسماعیل عبدی از آموزش و پرور ش اخراج نشده است .
همین طور آقای محمد حبیبی .
حال تضور کنید این برخوردها در زمان دولت محبوب شما اتفاق می افتاد !
طرف را از هستی ساقط می کردید !
به نظرم شما و آقای حاجی بابایی برای توجیه سکوت و محافظه کاری و... خود خیلی نگران مواضع بنده و صدای معلم نباشید !
کاری را که درست است انجام دهید ....
پایدار باشید .
آقای قاسم پور
سپاسگزارم .
پایدار باشید .
تنها کاری که از دستم بعنوان یک معلم برمیاد روشنگری در کلاسهای درس از وضعیت اسفبار کنونی و آگاهی دادن به دانش آموزان است
دوست عزیز فرهنگی
همه مشکلات و گره های فرهنگی با شل کردن سر کیسه حل نمی شود !
باید همه نهادهای فرهنگی که از بودجه بیت المال استفاده می کنند پاسخ گو باشند .
حاکمیت هم باید تکلیف خودش را با آموزش و پرورش روشن کند .
اگر نهادی حاکمیتی است مانند سایر نهادهای خود با آن برخورد کند .
اگر هم پول ندارد آن را مردمی و پاسخ گو کند .
پایدار باشید .