همزمان با ایجاد هر تشکل و دستگاه و نهاد و سازمانی شرح وظایفی هم برای آن متصوّر و مترتّب است. یا بر عکس؛ مسائل و وظایفی در جامعه وجود دارند که حل و انجام آنها تشکّل و دستگاه و نهاد و سازمان خاصی میطلبد. پس تجسم تشکیلات بدون رسالت و مسئولیت، باطل و انتظار انجام رسالتها و مسئولیتهای کلان نیز بدون وجود تشکّل و سازمان کاملاً نابه جاست.
قضیه بسیار ساده و روشن و مبرهن است و هیچ نیازی به صغری و کبری چیدنهای آنچنانی نیست.
دستگاه عریض و طویل آموزش و پرورش رسالت و مسئولیت و وظیفهی بسیار عظیم و البته واضح و روشن دارد؛ تأمین و تدارک امکانات آموزشی رایگان برای همهی فرزندان کشور وظیفه صدرنشینان دستگاه تعلیم و تربیت است. تأمین فضای آموزشی لازم و کافی برای تحقق تربیت به مفهوم متکثر آن، وظیفهی ذاتی همانهاییست که در همین دستگاه بر اریکهی اختیارات تکیه زدهاند. تأمین نیروی انسانی لازم اعم از معلم و مربی و مشاور و نیروی اداری و خدماتی و... جزو ابتداییترین وظایف همان وزارتنشینان است. تأمین معیشت نیروی انسانی شاغل در این دستگاه جزو تعهدات اولیهی همان حضرات است که حقوق و مزایایشان گاهاً بیش از سه برابر میانگین دریافتی معلمان و کارکنان شاغل در مدارس است. پاسداری از جایگاه علمی و فرهنگی معلمان و حفظ شأن و منزلت آنان یکی دیگر از وظایف ساده و بدیهی بالانشیان در دستگاه تعلیم و تربیت است...
این روزها، خبر تجمعات اعتراضی معلمان در مقابل ادارات و سازمانها به همه رسانههای داخلی و خارجی کشیده شده و در صدر اخبار قرار گرفته و افکار عمومی را با پرسش بزرگی مواجه کرده است؛
معلمان در کف خیابان از دولتمردان چه میخواهند؟
شایسته است دولتمردان و مجلسیان و سکانداران دستگاه تعلیم و تربیت و دستگاه قضا و نهادهای امنیتی محترم در شعارها و بیانیههای پایانی تجمعات اعتراضی معلمان کمی تأمل کنند. یادداشت ها و مقالات انتقادی و ارشادی معلمان را که در چند دههی اخیر به رشتهی تحریر درآمده و در جراید مختلف منتشر شده، بخوانند. به نصایح و رهنمودهای کارشناسان راستین تعلیم و تربیت بنگرند و توجه کنند. به خواستههای تشکلهای صنفی که به نمایندگی از جانب جامعه معلمان سخن میگویند، گوش فرادهند.
اگر به دیدهی انصاف بنگرند، خواهند دید که اعتراضات معلمان و نصایح کارشناسان، کلاً بر وظایف بر زمین ماندهی دولتمردان و مجلسیان و صدرنشینان دستگاه تعلیم و تربیت معطوف است.
معلمان از سالها پیش متوجه اوضاع رو به وخامت مدارس و افت کیفیت تعلیم و تربیت و بحران معیشت خود بوده و به طور پیوسته با فرادستان سخن گفتهاند و نسبت به وخامت اوضاع خیرخواهانه هشدار دادهاند اما چون ارادهی جدی برای حل انبوه مشکلات انباشته، شکل نگرفته است، اکنون در کف خیابان میپرسند؛
۱) چرا سی درصد از مدارس کشور از نظر فیزیکی ایمن نیستند؟
۲) چرا مدارس از امکانات و ملزومات لازم و کافی برای تحقق تربیت متناسب با نیازهای واقعی جامعه برخوردار نیستند؟ چرا صدرنشینان دستگاه تعلیم و تربیت نسبت به انجام وظایف ذاتی و بدیهی خود در طول سالیان متمادی همت نگماشته و مشکل بر مشکل انباشتهاند و این اوضاع بغرنج و بحرانی را به وجود آوردهاند طوری که اکنون مجاهدان خط مقدم تعلیم و تربیت در کف خیابان از حقوق دانشآموزان سخن میگویند و از درد نان، در کف خیابان مینالند!؟
۳) چرا ساختمانهای مدارس، فقر و نداری و خفت و خواری آموزشوپرورش را به ذهن تداعی میکنند؟
۴) چرا متناسب با آهنگ رشد جمعیت دانشآموزی، مدرسه ساخته نشده و شهرها و شهرکهای پر جمعیت، ۳ الی ۴ برابر نیاز واقعیشان، کمبود فضای آموزشی دارند؟
۵) چرا مجبوریم دانشآموزان را در مدارس دونوبته سازماندهی کنیم؟ آیا تأسیس و راهاندازی مدارس دونوبته و ترویج آموزش پارهوقت و افزایش یکونیم الی دو برابری تراکم دانشآموزی در کلاسهای درسی برای سرپوش گذاشتن بر کمبود ۳ الی ۴ برابری فضای آموزشی نبوده است؟
۶) چرا نسبت به سنجش صحیح صلاحیتها و کشف استعدادهای دانشآموزان و هدایت تحصیلی آنان به شیوه صحیح اهتمام نمیشود و همهی آنان از ابتدا تا انتهای تحصیل در مدرسه، درگیرِ محتوای آموزشیِ تحمیلی و تلقینی و وهمآلود و اکراه بر انگیز میشوند؟
۷) چرا بیش از سه میلیون نفر از فرزندان واجبالتعلیم کشور از درس و تحصیل باز ماندهاند؟
۸) چرا آموزش رایگان روز به روز به محاق رفته و آرزوی تحصیل علم برای طبقهی فرودست جامعه دست نیافتنی شده است؟
۹) چرا بسیاری از معلمان مجبورند برای امرار معاش، دو نوبت تدریس کنند و یا به مشاغلی دون شأن آموزگاری تن بدهند!؟
۱۰) چرا حقوق و مزایای کارمندان و کارکنان بسیاری از دستگاههای دولتی دو الی سه برابر حقوق و دستمزد معلمان است؟
۱۱) چرا میانگین حقوق معلمان پنجاه درصد پایینتر از خط فقر است؟
۱۲) چرا حقوق و مزایای برخی از وزارتنشینان دو الی سه برابر بیشتر از نیروهای خط مقدم تعلیم و تربیت -معلمان- است؟
چرا صدرنشینان دستگاه تعلیم و تربیت نسبت به انجام وظایف ذاتی و بدیهی خود در طول سالیان متمادی همت نگماشته و مشکل بر مشکل انباشتهاند و این اوضاع بغرنج و بحرانی را به وجود آوردهاند طوری که اکنون مجاهدان خط مقدم تعلیم و تربیت در کف خیابان از حقوق دانشآموزان سخن میگویند و از درد نان، در کف خیابان مینالند!؟
بزرگواران!
معلمان در کف خیابان وظایف بدیهی شما را به شما یادآوری میکنند؛ آنها بیش از نیمقرن برای تفهیم این وظایف سازمانی ذاتی تقلا و تلاش کردهاند و جز اعتلای تعلیم و تربیت کشور و تأمین معیشت چیزی نمیخواهند. شعارهای معلمان در کف خیابانها و محتوای بیانیههای پایانی تجمعات اعتراضی و یادداشت ها و مقالات انتقادی و ارشادیشان قطعاً به تفهیم وظایف سازمانیتان و انجام صحیح آن کمک خواهد کرد به شرطی که پای لجاجت و پردهی جهالت در میان نباشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
برادر عزيز اگر قراني افزايش حقوق براي شما قران است براي من ده قران حساب مي شود ولي رويه افراط گرايانه برخي از تشكل ها نشانه هاي خوبي ندارد.