صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه تشکل ها/

کانال شورای هماهنگی تشکل های فرهنگیان ایران نوشت :

اخراج محمد حبیبی از آموزش و پرورش

« محمد حبیبی سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران در آستانه روز جهانی معلم مجددا از آموزش و پرورش اخراج شد.

هیات تجدید نظر بررسی تخلفات وزارت آموزش و پرورش با ارسال نامه ای به اداره آموزش و پرورش شهریار ، با اعلام حکم قطعی ،رای به بازخرید اجباری و اخراج این معلم از آموزش و پرورش داد‌‌‌.

لازم به ذکر است که در اردیبهشت ماه سال ۹۹ هیات تخلفات وزارت آموزش و پرورش در شرایطی که این فعال صنفی دوران حبس خود را می گذراند ، حکم بازخرید و اخراج را صادر کرده بود ، که با شکایت به دیوان عدالت اداری و بنا برحکم دیوان ، حکم اخراج و بازخرید به صورت موقت متوقف شده بود.

با حکم جدید هیات تجدید نظر این معلم و فعال صنفی برای بار دوم از آموزش و پرورش اخراج شد و امکان حضور در فضای آموزشی از ایشان سلب شد .»

« صدای معلم » ضمن ابراز تاسف از صدور چنین رایی از علیرضا کاظمی سرپرست وزارت آموزش و پرورش انتظار دارد تا با استفاده از ظرفیت های قانونی و تعامل میان دستگاهی ، زمینه هر چه سریع تر  بازگشت این معلم دلسوز را به آموزش و پرورش و محیط معلمی فراهم نماید .

پایان پیام/


اخراج محمد حبیبی از آموزش و پرورش

گروه تشکل ها/

به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید ، انجمن اسلامی معلمان شهرستان های استان تهران بیانیه ای صادر کرد .

متن کامل این بیانیه که در اختیار « صدای معلم » قرار گرفته به شرح زیر است .

گروه تشکل ها/

درخواست تشکل های فرهنگیان در مورد معلمان زندانی

تشکل های فرهنگیان شامل سازمان معلمان ایران ، انجمن اسلامی معلمان ایران و مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در نامه ای مشترک به رئیس قوه قضائیه و سرپرست وزارت آموزش و پرورش خواهان آزادی معلمان زندانی شدند .

در این نامه آمده است :

« در آستانه بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی جدید هستیم .

خواهشمند است نسبت به آزادی معلمان زندانی مخصوصا همکار گرامی آقای اسماعیل عبدی اقدام عاجل مبذول گردد . ایشان به استناد به بخشنامه 27 فروردین 98 قوه قضائیه مشمول عفو شده ولی متاسفانه هنوز در زندان است .

شایسته نیست در شروع سال تحصیلی ، معلمی به جرم حمایت از مطالبات فرهنگیان در زندان باشد . »

این تشکل های فرهنگیان در پایان آورده اند :

« از سرپرست محترم وزارتخانه تقاضای پی گیری موضوع و از رئیس محترم قوه قضائیه می خواهیم دستورات لازم را جهت اعمال تسهیلات برای آزادی همکاران در بند ما صادر نمایند . »

پایان پیام/


درخواست تشکل های فرهنگیان در مورد معلمان زندانی

گروه گزارش/

سند 2030 و آموزش و پرورش ایران

22 شهریور ، از سوی سرپرست وزارت آموزش و پرورش بخشنامه «لغو سند یا بیانیه آموزش ۲۰۳۰» به ادارات کل آموزش و پرورش استان‌ها ابلاغ شد .

در این رابطه ، پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )

« به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، پیرو فرمایش مقام معظم رهبری(مدظله العالی) و ابلاغ مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مبنی بر «لغو سند یا بیانیه آموزش ۲۰۳۰» سرپرست وزارت آموزش و پرورش، مصوبه مذکور را جهت اجرا به ادارات کل آموزش و پرورش استان‌ها ابلاغ کرد .

کاظمی ضمن تأکید بر ممنوعیت اجرا یا استفاده از سند ۲۰۳۰، تصریح کرد: اسناد و مقررات حاکم و مبنای عمل در حوزه آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت کشور، صرفاً اسناد بالادستی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی و به‌طور خاص «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» است و اسناد، بیانیه‌ها و مقررات مغایر با سند تحول بنیادین و سایر اسناد بالادستی مذکور، لغو و کان لم یکن اعلام می شود.

وی تأکید کرد: مدیران کل آموزش و پرورش استان ها، مدیران مناطق و مدارس موظف اند با ایجاد کارگروه های تخصصی و برگزاری کارگاه ها، اجرای فعالیت های مکمل و فوق برنامه و انطباق کامل آن با اسناد تحولی، نسبت به تبیین و تشریح موضوع، اقدام نمایند.

سرپرست وزارت آموزش و پرورش تأکید کرد: مدیران کل آموزش و پرورش، معاونان پرورشی و آموزشی،بخش های نظارتی و کنترلی استان ها، موظف اند بر حسن اجرای این مصوبه، به طور مستمر نظارت داشته و با متخلفان برخورد قانونی نمایند . »

نخستین پرسش « صدای معلم » از سرپرست وزارت آموزش و پرورش آن است که سند و یا بیانیه آموزش 2030 در زمان کدام وزیر و یا سرپرست ابلاغ شده است که اکنون آقای کاظمی با استناد به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی دستور به لغو آن می دهد ؟

پرسش این رسانه از سرپرست وزارت آموزش و پرورش و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی آن است که در حال حاضر مصادیق اجرای سند 2030 در آموزش و پرورش کدام ها هستند ؟

اساسا چند درصد معلمان در مدارس کشور سند 2030 و حتی سند تحول بنیادین را می شناسند و آن را مطالعه کرده اند ؟

2030goalsnew1

صدای معلم بارها در نشست های رسانه ای و در پرسش از مسئولان مختلف این پرسش را مطرح اما پاسخی دریافت نکرده است . اساسا چند درصد معلمان در مدارس کشور سند 2030 و حتی سند تحول بنیادین را می شناسند و آن را مطالعه کرده اند ؟

« صدای معلم » امیدوار است این گونه مواضع و سخنان و اقدامات نظیر آن چه  که سرپرست وزارت آموزش و پرورش در بازدید از مرکز گزینش دانشجویان جدیدالورود دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی گفته بود ( این جا ) و موجب تعجب کارشناسان و نیز کنش گران آموزشی شد ؛ برای جلب اعتماد برخی محافل خاص جلب اعتماد رئیس جمهور و مجلس انقلابی برای معرفی خود به عنوان وزیر آموزش و پرورش نباشد .

سند 2030 و آموزش و پرورش ایران

علیرضا کاظمی 7 شهریور در بازدید از دو مرکز گزینش صلاحیت های عمومی و تخصصی دانشجویان جدیدالورود دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، که در دبستان سروش منطقه 2 و مرکز عالی دانشگاه باهنر، درحال فعالیت هستند گفته بود از مهم ترین نکات در گزینش دانشجویان جدیدالورود آشنایی و مأنوس بودن فرد با قرآن و نماز است.

پایان گزارش/


سند 2030 و آموزش و پرورش ایران

منتشرشده در گفت و شنود

انتقاد از قرار دادن سهمیه یا رانت در استخدام و تحصیل

قانون منطقی که می باید در قانون اساسی ایران درج گردد : هر گونه سهمیه و رانتی در راه یافتن به دانشگاه یا هر مقطع تحصیلی و گرفتن مدرک و همچنین در به دست آوردن مناصب و مشاغل مورد قبول نیست و در صورت مشاهده مجازات دارد.

البته بر خلاف این قانون منطقی ما، می بینیم که رانتی به نام سهمیه از اوایل انقلاب در ایران قانونی و جاری و عادی شده است.

بسیاری آمده اند و گفته اند و به خود بالیده اند که فساد را بر می چینند؛ یکی می گوید دولت الکترونیک را گسترش می دهم؛ یکی می گوید با فاسدان با شدیدترین شکل برخورد می کنم و ....

اما مهمترین یا یکی از مهمترین دلایل فساد در دوره انقلاب اسلامی، قرار دادن سهمیه یا رانت در استخدام و تحصیل، به فراموشی سپرده شده است که البته از آن هایی که بر مسند تصمیم گیری نشسته اند جای تعجب ندارد چرا که خود آن ها نتیجه همین سهمیه و رانت ها هستند و اگر بخواهند به مقابله با این عامل بر آیند و از آن بد گویند ابتدا باید با خود مقابله کنند و خود را از کار برکنار کنند.

رانت های مختلفی در به دست آوردن امتیازات اجتماعی و اقتصادی و ... در اجتماع ایران به خصوص بعد از انقلاب اسلامی در ایران رواج یافته است. این امتیازات در ابتدا جهت تشویق وفاداران نظام جمهوری اسلامی بود که بعدتر تبدیل به قانون و سپس تبدیل به عرف گردید به شکلی که حتی مردم نیز آن را عادی می بینند و این بسی دردناک تر از قانون شدن آن است.

سهمیه های مورد استفاده بسیارند از سهمیه های بنیاد شهید و امور ایثارگران تا سهمیه های نهادهای نظامی و مذهبی و سیاسی و حتی کمیته امداد و بهزیستی و حتی سهمیه مناطق محروم و ....

هر کسی که از مقابله با فساد سخن می گوید اما از مشکل سهمیه در کسب مدارج علمی و سیاسی و حکومتی سخن نمی گوید به این معناست که او در پی مبارزه با فساد نیست بلکه او به ظاهر ژست مبارزه با فساد را گرفته است.

انتقاد از قرار دادن سهمیه یا رانت در استخدام و تحصیل

نمی گوییم افرادی که از سهمیه و رانت تحصیل و استخدام استفاده می کنند افرادی ناشایست هستند اما ممکن است افرادی شایسته تر از آن ها نیز باشند و آنها در مراتب پایین تری قرار بگیرد.

سهمیه و رانت در یک کشور یعنی تقلب و تبانی در کسب امتیاز تحصیل و استخدام و این موضوع یعنی ایجاد دکتر، معلم، سیاستمدار، نماینده، مهندس و ... تقلبی !

در بسیاری از کشورها ممکن است برای افراد مرتبط با جنگ و ... امتیازاتی برای دریافت امکانات اجتماعی، درآمد و ... بگذارند و یا اینکه تنها یک مستمری برای او در نظر بگیرند اما هیچ وقت به او و اطرافیان او این اجازه را نمی دهند که با رانت تحصیل و استخدام وارد ساختار اجتماع گردند چرا که هر عقل سلیمی این رفتار را عامل فساد و تباهی جامعه می داند.

در عجایب موضوع رانتی به نام سهمیه مطلب بسیار است ولی خواننده گرامی و هر ایرانی خود می داند چه خبر است و چه دردی است و نگارش این مقاله حسب تلنگری و یادآوری است بر اجتماع خود و آنان که داعیه دار عدالت و مبارزه با فساد می باشند.

مقاله دیگری در همین سایت را مطالعه کنید : ( این جا )


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد از قرار دادن سهمیه یا رانت در استخدام و تحصیل

منتشرشده در یادداشت
سه شنبه, 15 شهریور 1400 11:46

جلسه مصاحبه یا خواستگاری ؟!

نقدی بر مصاحبه های ورودی دانشگاه فرهنگیان

پسر جوانی با لباس مشکی که همه دگمه هایش از بالا تا پایین بسته شده است، با ریش و انگشتری در دست روبه روی دختر خانم جوانی نشسته و از او می پرسد:

چه ویژگی هایی را برای خواستگار خود می پسندید؟

دختر: مومن باشد و صداقت هم داشته باشد.

پسر می پرسد پول چی؟

دختر جواب می دهد پول مهم نیست. می توانیم هر دو کار کنیم و پول به دست آوریم ولی صداقت و اخلاق را نمی توان با پول به دست آورد. حق دانش آموزان است که از معلمانی با توان علمی و تخصص و تعهداتِ اخلاقی، برخوردار گردند.

انگار خیال پسرک کمی راحت شده و ادامه می دهد ... اگر خواستگار شما هم مومن و هم پولدار بود و شما معلم شدید و او از شما بخواهد که سرکار نروید چه کار می کنید؟

دخترک سعی می کند با چند جواب، جوانک را متقاعد کند که توان قانع کردن همسر آینده اش را در این شرایط دارد ولی آن پسرِ جوان اصرار دارد که دختر با داشتن شغل معلمی، نمی تواند مادرِ خوبی باشد و در صورت معلم شدن، یا مادرِ خوب بودن را از دست می دهد یا از نعمت داشتن شوهر محروم می شود! اینجاست که دختر خانم به عنوان نمونه، مادرِ خودش را مثال می زند که هم در آموزش و پرورش کار می کند هم مادرِ خوبی است.

این صحنه، نه صحنه خواستگاریِ یک پسر از یک دختر است و نه حتی مشاوره ازدواج، بلکه بخشی از مصاحبه ی ورود به دانشگاه فرهنگیان است.

چند روز پیش همکارم با خوشحالی از قبولی دخترش در دانشگاه فرهنگیان و مصاحبه سختی که از او گرفته شده تعریف می کرد و وقتی از نوع سوالات  و پاسخ دخترش میگ فت حیرتم برانگیخته شد.

 آیا برای یافتن انگیزه داوطلب برای رشته معلمی، سوالات مناسب دیگری وجود ندارد؟ آیا مصاحبه کنندگان، آموزش های لازم را دیده اند و رعایت حریم شخصی مصاحبه شوندگان برایشان مشخص شده است یا آنها نیز با یک سری سوالاتی از این قبیل گزینش شده اند!

نقدی بر مصاحبه های ورودی دانشگاه فرهنگیان

بررسی انگیزه افراد برای ورود به حرفه معلمی یکی از مواردی است که صلاحیت آنان را مشخص می کند ولی به نظر می رسد همچنان سوالات عقیدتی و سیاسی دست و پاگیر این وزارتخانه عریض و طویل است. وزارتخانه ای که سهمی چشمگیر در تعلیم و تربیت فرزندان این سرزمین دارد.

گزینش نیروها بر اساس هم عقیده بودن با گزینشگران چه در حوزه دینی و چه سیاسی و چه فرهنگی، نه تنها به بدنه آموزش و پرورش لطمه جبران ناپذیری می زند بلکه اعتماد خانواده ها را نیز سلب می کند و هر سال، شاهد اقبال والدینی که توان مالی دارند به مدارس غیر دولتی خواهیم بود.

حق دانش آموزان است که از معلمانی با توان علمی و تخصص و تعهداتِ اخلاقی، برخوردار گردند. معلمانی که چه در علوم تجربیِ طبیعی و چه در علوم تجربیِ انسانی دارای علم و دانش کافی هستند و به امور اخلاقی ملتزم هستند.

نقدی بر مصاحبه های ورودی دانشگاه فرهنگیان

چه بسا کسانی که از لحاظ عقیدتی و سیاسی با گزینشگران همسو باشند ولی نه توان عملی و نه شایستگی اخلاقی برای تصدی حرفه معلمی را داشته باشند.

شاید بهتر باشد به جای گلایه مندی از دانش آموزان که انگیزه ای برای درس و مدرسه ندارند و مطالب را طوطی وار می خوانند، گاهی سوزنی هم به خودمان بزنیم و از خود بپرسیم که نیروهایی که با دانش آموزان سروکار دارند چقدر توان و تخصص لازم را برای ایجاد انگیزه و تدریس دارند، میزان سرانه مطالعه شان چقدر است، چه میزان با علوم روز آشنا هستند، چه میزان قدرت تعامل دارند، و بررسی هایی از این قبیل.

پیشنهاد مشخص من برای مسئولین ذیربط گزینشِ علمی و اخلاقیِ گزینشگرانی است که جنسیت را مانعی برای اشتغال در حرفه معلمی می دانند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر مصاحبه های ورودی دانشگاه فرهنگیان

منتشرشده در یادداشت

گروه تشکل ها/

اخراج « دکتر بیژن عبدالکریمی » از اساتید مستقل و باسواد حوزه دانشگاه از دانشگاهی که پسوند " اسلامی " را یدک می کشد ؛ واکنش ها و اعتراضات فراوانی را در محافل و مجامع مختلف برانگیخته است .

افراد و مقاماتی که در مناصب گوناگون نشسته اند به جای روی آوردن به فرآیندهای حذفی و کودکانه و دامن زدن به موج تنفر و خشونت نهادینه شده در جامعه ابتدا  آستانه تحمل و میزان نقدپذیری خود را افزایش دهند .

به جای این ؛ صاحب نظرانی چون عبدالکریمی بر صدر بنشینند و زحمات آنان در نقد وضعیت موجود می باید که مورد تقدیر حکومت قرار گیرد .

« صدای معلم » ضمن تقبیح این کنش نابخردانه و عقل ستیز انتظار جبران و عذرخواهی مجریان این اقدام سخیف را دارد .

 انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها بیانیه ای در این مورد صادر کرده است .

چرا دل به مدافعان پنجشیری افغانستان بسته ایم

دو هفته ای است که افغانستان، با تمام بی صدایش، خود را در صدر اخبار جهان جای داده است.

امپراطوران رسانه ای جهان با گرد و غباری که به راه انداخته اند، می خواهند چهره کریه و زشت طالبان را پنهان کنند. البته این شیوه پروپاگاندای امپریالیسم رسانه برای اهالی سیاست چندان ناآشنا نمی نماید . ولی متاسفانه تازگی ماجرای افغانستان اینجاست که حاکمیت ها و نیروهایی از منطقه هم که با تحجر، دگماتیسم و اقتدارگرایی طالبانی همدل اند، در فلسفه بافی های بی پایه ای جهت تطهیر تروریست های دیروز که دست شان به خون مردم کوچه و بازار افغانستان اغشته است، در تحلیل های شان از طالبان با عنوان جنبش اصیل منطقه ای یاد می کنند !

حاکمیت اول طالب ها بر افغانستان با حضور فیزیکی امریکایی ها برافتاد و به دنبالش دولتی ناکارآمد و فاسد اما مورد حمایت همه جانبه متجاوزان روی کار آمد. دولتی که در تحولات اخیر نشان داد چقدر ضعیف بود و نمایشی.

خروج اشغالگران امریکایی از افغانستان همانند تجاوز ۲۰ سال پیش شان منشا شر بود. چرا که استیلای مجدد طالب ها بر افغانستان، ماحصل توافق سیاسی ترامپ با طالبان و اجرایی کردن ان توسط بایدن بود.

باری ، درست است که افغانستان را موج سیاه طالبانیسم درنوردیده است، اما در دل کوه های سربه فلک کشیده هندوکش، دره ای عمیق و باریک به نام پنجشیر هنوز تسلیم سیاهی نشده و چون شمعی کوچک اما پرفروغ می سوزد تا شاید سیاهی تحجر در سرزمین دره ها فراگیر نشود.

این یاداشت بر آن است که از اهمیت کنش کنشگرانی بگوید که تسلیم صحنه آرایی خطرناک آمریکایی ها در افغانستان نشده اند.

چرا دل به مدافعان پنجشیری افغانستان بسته ایم

آری!

سخن از مدافعان دره پنجشیر است. سخن از مدافعان اسلام رحمانی در برابر مدعیانی است که یکی از خشن ترین قرابت ها از اسلام را دارند.

سخن از جنداللهی است که با عدوات اندک نظامی قصد اقامه سنت رحمانی رسول الله در مقابل جاهلانی را دارند که اقتدارگرایی را زیر لوای دین پنهان کرده اند.

مقاومت "جبهه ملی افغانستان " در دره پنجشیر صرفا یک پدیده نظامی و جنگی نیست. مقاومت مدافعان پنجشیری افغانستان سد سترگی است در برابر موج سیاه تمامیت خواهی و تحجر که هیچ وقعی به حقوق انسانی زنان، حقوق شهروندی مردم ،حق آزادی بیان و رسانه ، حقوق اقلیت ها و اقوام و مذاهب نمی گذارند. اما در عین حال مورد حمایت پنهانی مدعیان جهانی آزادی و حقوق بشر از یک سو و حاکمیت های اقتدارگرای منطقه از سوی دیگرند.

چرا دل به مدافعان پنجشیری افغانستان بسته ایم

موج سیاهی که عملکرد ۲۰ ساله اش ثابت می کند که جز تباهی و نکبت و جهل را نمی توانند نمایندگی کنند.

آنان مدرسه و دانشگاه را بر نمی تابند. هنر و موسیقی و جامعه مدنی را دشمن می پندارند. آنان حق تحصیل و اشتغال و فعالیت اجتماعی را از زنان سلب می کنند.

چرا دل به مدافعان پنجشیری افغانستان بسته ایم

از منظر من مقاومت مدافعان پنجشیری افغانستان بعد اخلاقی و آرمانی نیز دارد. در روزگاری که میدان داران جنگ تمدن ها ، دوگانه اسلام و غرب را دست مایه تاخت و تازشان به خاورمیانه کرده اند و داغ ننگ ترور و تروریسم را بر پیشانی بلند فرهنگ اسلامی ما زده اند و سال های سال است که از قِبل جنگ و برادرکشی در خاورمیانه چرخ کارخانه های اسلحه سازی شان را می چرخانند، شیران دره پنجشیر طرح نوی می حواهند در اندازند. رهبر جوان شان از آرمان ها، اندبشه ها و اشعاری می گوید که قرائتی زیباشناختی از اسلام و روایتی اخلاقمدار از مسلمانی به جهان ارائه می کند.

خلاصه آن که متجاوزانی که به بهانه جنگ با تروریسم اسلامی به منطقه ما لشکر کشیدند و به مردم منطقه وعده دادند که در انبان شان صلح ، آزادی و دموکراسی به ارمغان آورده اند، اکنون بعد از ۲۰ سال گروهی تروریستی را به نام امارت اسلامی به قدرت رساندند. تسلیم چنین سناریویی شدند ، در زمین واضعان و مجریان جنگ تمدن ها بازی کردن است. لذا فارغ از نتیجه بازی ، باید این صحنه آرایی خطرناک بر هم زده شود تا جهانیان ببینند و تواریخ بنویسند که اسلام دینی رحمانی است که در آن حقوق مردان ، زنان، کودکان، اقوام و اقلیت ها و مذاهب به رسمیت شناخته می شود.

و از قضای روزگار، امروز پرچم پاس داشت "کرامت انسان در اسلام" بر دوش شیران دره پنجشیر در دل کوهای هندوکش نهاده شده است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چرا دل به مدافعان پنجشیری افغانستان بسته ایم

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

گزارش انتقادی صدای معلم از عملکرد سازمان پژوهش و برنامه ریزی در مورد کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم

در 31 فروردین 1400 بود که « صدای معلم » در گزارشی با عنوان « آموزش دروغ در کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم »  نسبت به بخشی از محتوای منتشر شده در  این کتاب درسی در مورد بحران کرونا و ابعاد آن واکنش نشان داد . ( این جا )

در کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم صفحه 52 ، مطلبی آورده شده که قابل تامل است .

گفته شده است :

« جمهوری اسلامی ایران با در اختیار داشتن امکانات و تجهیزات بهداشتی و درمانی پیشرفته و کادر درمانی متخصص، دلسوز و پرتلاش، توانست جزء کشورهای برتر جهان در درمان بیماری کرونا باشد. این در حالی است که در برخی کشورهای غربی حتّی از پذیرش و درمان بیماران مسن نیز خودداری می شد. »

گزارش انتقادی صدای معلم از عملکرد سازمان پژوهش و برنامه ریزی در مورد کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم

پس از اعتراضات فراوان در رسانه ها و شبکه های اجتماعی ، سرانجام و مطابق معمول این سازمان با تاخیر فراوان جوابیه ای صادر کرد . ( این جا )

در پاسخ سازمان پژوهش و برنامه ریزی چنین آمده است :

« به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، متن این اطلاعیه به شرح زیر است:

در پی درج موفقیت جمهوری اسلامی ایران در کنترل کرونا در کتاب درسی مطالعات اجتماعی پایه نهم چاپ 1399 انتقادها و گاه مواضع تندی توسط برخی افراد اتخاذ شده است. این سازمان با استناد به اظهارات و گزارشات ارائه شده توسط مسئولان وزارت بهداشت و ستاد مقابله با کرونا و تلاش های علمی جمهوری اسلامی ایران در کنترل کرونا و گزارشاتی که مستندات آن در رسانه ها نیز موجود است؛ در پی اقدامات موثر پیک اول کرونا طی سال 1398، که منجر به کاهش آمار فوتی ها به دو رقم نیز شد؛ در آن مقطع زمانی و با توجه به اینکه تحولات اجتماعی و موفقیت‌های جامعه در کتاب های درسی باید منعکس شود؛ این دستاورد کشورمان در کنترل کرونا به دلیل همزمانی با روزآمد سازی کتاب درسی به اختصار در کتاب مذکور قید شده و در سال تحصیلی 1399 نیز در اختیار دانش آموزان قرار گرفت.

گزارش انتقادی صدای معلم از عملکرد سازمان پژوهش و برنامه ریزی در مورد کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم

از آنجا که به هیچ وجه تداوم انتشار و جهش‌‌های ویروس کرونا در پیک های متعدد قابل پیش بینی برای هیچ کشوری نبوده و نیست و متأسفانه این بیماری همچنان جان بسیاری از انسان های جهان را تهدید می‌‌کند؛ با مشاهده اوج گیری بیماری کرونا و عدم پیش بینی زمان و کیفیت مهار کامل این بیماری، این مطلب قبل از شروع انتقادهای اخیر و همزمان با روزآمدسازی سالانه مطالب، توسط کارشناسان این سازمان از کتاب درسی سال 1399 اصلاح و تعدیل و در چاپ جدید 1400 اعمال شده است. چرا باید این ادعاها آن قدر سخیف ، بی پایه و غیرعلمی باشد که فردی از فرط عصبانیت بخواهد آن را در برابر اداره آموزش و پرورش و در برابر دیدگان افکار عمومی اقدام به آتش زدن کتاب مربوطه نماید ؟

شایان ذکر است تعدیل این مطلب دلیل بر نادیده گرفتن تلاش کادر درمان، ‌ پزشکان و دانشمندان کشورمان نیست و قطعا نتایج و مستندات تلاش های آنها در کتاب های درسی درج خواهد شد . »

پرسش « صدای معلم » از سازمان پژوهش و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش که ظاهرا باید جای قلب و مغز این وزارتخانه ایفای نقش نماید آن است که به جز اظهارات مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی از کدامین نهادهای معتبر بین المللی این ادعاها را تایید کرده است ؟

همان موقع ، این رسانه در گزارش خود نوشت :

« جداولی که در پایین ارائه می شوند مربوط به آغاز همه گیری ویروس کرونا یعنی اول اسفند 1398 است :

واحد اطلاعات اقتصادی مجله اکونومیست، مرکز امنیت بهداشتی دانشگاه و جان هاپکینز و موسسه غیرانتفاعی برنامه تهدید هسته‌ای در گزارش مشترک "شاخص امنیت بهداشتی جهان" به بررسی آمادگی کشورهای مختلف برای مقابله با بیماری‌های همه‌گیر می‌پردازند .

گزارش انتقادی صدای معلم از عملکرد سازمان پژوهش و برنامه ریزی در مورد کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم

مطابق این گزارش آمادگی آمریکا در برابر چنین بیماری‌های بیش از هر کشور دیگری است. بریتانیا، هلند، استرالیا و کانادا هم در رتبه‌های بعدی این گزارش قرار دارند.

در این گزارش ایران در میانه جدول، در رتبه ۹۷ از میان ۱۹۵ کشور بررسی‌شده قرار دارد.

گزارش انتقادی صدای معلم از عملکرد سازمان پژوهش و برنامه ریزی در مورد کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم

یمن، کره شمالی و سومالی به عنوان ناآماده‌ترین کشورها معرفی شده‌اند.

کره جنوبی و تایلند تنها کشورهای غیرغربی هستند که "وضعیت زرد" دارند و شاخص امنیت بهداشتی جهان اغلب کشورهای خاورمیانه و اروپای شرقی را مانند ایران در "وضعیت نارنجی" قرار داده است.

افغانستان، عراق و سوریه در کنار اغلب کشورهای آفریقایی "وضعیت قرمز" دارند.

گزارش انتقادی صدای معلم از عملکرد سازمان پژوهش و برنامه ریزی در مورد کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم

البته ایران در مقایسه با کشورهای دیگر منطقه وضعیت خوبی ندارد و رتبه‌ای پایین‌تر از ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس دارد.

گزارش انتقادی صدای معلم از عملکرد سازمان پژوهش و برنامه ریزی در مورد کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم

مستندات مورد ادعای این سازمان که آن ها را به " رسانه ها " حواله کرده است کدام ها هستند ؟ آیا منظور رسانه هایی هستند که از اموال عمومی ارتزاق می کنند اما به کسی پاسخ گو نیستند ؟

هر چند طبیعی است که مسئولان و مقامات بخواهند کار خود را جامع و آینده نگرانه معرفی کنند اما آیا این مقامات تاکنون به قضاوت افکار عمومی و حوزه عمومی به آن اقدامات اندیشیده اند ؟

آیا سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ، کتاب درسی که مرجع میلیون ها دانش آموز و معلم و مخاطب در جامعه است را با کارکرد یک " وبلاگ " اشتباهی گرفته اند که سخن از به روز رسانی آن می کنند ؟

چرا باید این ادعاها آن قدر سخیف ، بی پایه و غیرعلمی باشد که فردی از فرط عصبانیت بخواهد آن را در برابر اداره آموزش و پرورش و در برابر دیدگان افکار عمومی اقدام به آتش زدن کتاب مربوطه نماید ؟ ( هر چند این اقدام شهروند ایرانی نیز مورد تایید نیست و در این مورد به آن پرداخته خواهد شد ).

سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی دقیقا مشخص کند که در کدام بخش از جغرافیای نظام آموزشی ایستاده است و نسبت این سازمان با تحولات جهانی ، مطالعات تطبیقی و معیارهای توسعه پایدار بر اساس مدیریت علمی و صحیح منابع انسانی چیست ؟

با این وضعیت در برنامه ریزی ، سیاست گذاری و ریل گذاری قرار است به کدامین ارزش های انسانی و اخلاقی برای تربیت جامعه دست یازیم ؟

پایان گزارش/


گزارش انتقادی صدای معلم از عملکرد سازمان پژوهش و برنامه ریزی در مورد کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور