گروه تشکل ها/
به مناسبت هفتاد و ششمین سالگرد نجات آذربایجان ،سازمان پژوهشگران جبهۀ ملی ایران بیانیه ای صادر کرد.
متن کامل این بیانیه که در اختیار « صدای معلم » قرار گرفته به شرح زیر است .
گروه گزارش/
شنبه 19 آذر ؛ « صدای معلم » در گزارشی نوشت : ( این جا )
« ظرف چند هفته اخیر این برای سومین بار است که در تهران مدارس تعطیل می شوند .
علت آن هم « آلودگی هوا » بیان می شود .
وزارت آموزش و پرورش و استاندار هم که رئیس شورای آموزش و پرورش این کلان شهر است طبق معمول مدارس را به برگزاری « کلاس های غیرحضوری » احاله می دهند .
آیا تجربه 25 ماه تعطیلی مدارس بر اثر کرونا و برگزاری آموزش غیرحضوری تجربه موفقی بود که دوباره همان آدرس تکرار می شود ؟
آیا اساسا در مدارس و در سال تحصیلی جاری فایل و برنامه ی مستقل و جداگانه ای برای این نوع آموزش طراحی شده است و یا آن که این حرف ها جنبه « رفع تکلیف » دارند ؟ »
استمرار تعطیلی مدارس در سطح کشور آن هم به خاطر آلودگی هوا که البته پدیده ی جدیدی نیست و ریشه در بی کفایتی مدیران و بی توجهی به مساله محیط زیست دارد پرسش های فراوانی را در مورد آینده و چشم انداز موضوع « آموزش » در ایران برانگیخته است .
تاکید این رسانه مستقل و منتقد آن است که آلودگی هوا چیز جدیدی نیست و رفتارها و شواهدی که اثبات کند اقدامات مهم و قابل توجهی حداقل برای تعطیل و یا تعدیل کردن « منابع آلوده کننده ی هوا » صورت گرفته است مشاهده نمی شود .
به نظر می رسد با توجه به اعتراضات سیاسی و التهابات جاری ، تعطیلی مدارس ریشه های سیاسی داشته اما اگر هم چنین چیزی صحت داشته باشد با توجه به محور بودن آموزش و تربیت در جامعه و نقش بی بدیل آن در توسعه ی پایدار این اقدام به هیچ وجه منطقی و عقلانی نبوده و قانع کننده نیست .
یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش 28 دی ماه 1400 در یک برنامه تلویزیونی در خصوص «برقراری عدالت آموزشی» چنین می گوید : ( این جا )
« بر اساس یک عادت دیرینه هر اتفاقی که میافتد مدارس را تعطیل میکنیم؛ با بارش برف، آلودگی هوا و .. که البته این صحیح نیست و باید با ارتقای سواد فرزندان مان در این حوزه و آموزش سواد سلامت در زمان آلودگی هوا، از دانش آموزان مراقبت شود.
در خیلی از کشورها آلودگی از شهرهای ما بیشتر است اما بچه ها همیشه به مدرسه میروند و با رعایت پروتکلهای مورد نظر از امر تعطیلی پیشگیری می شود که ما هم باید به این مرحله برسیم.
( منبع : کانال اخبار هواشناسی کشور ) - فروردین 1401 - این جا
نوری با اشاره به اینکه زمان آموزش ما کم نیست اما اینکه به راحتی مدارس را تعطیل کنیم و بچهها با موقعیتهای جدید آشنا نشوند خوب نیست، گفت: بچه ها باید با موقعیتها آشنا شوند و کرونا هم یکی از همین موقعیتهاست؛ اگر در برخی کشورها با شیوع کرونا تعطیلی داشتیم، تنها در حدود چند هفته یا حداکثر 6 ماه بود، در صورتی که در کشور ما مدارس حدود 2 سال تعطیل شد . » استمرار تعطیلی مدارس در سطح کشور آن هم به خاطر آلودگی هوا که البته پدیده ی جدیدی نیست و ریشه در بی کفایتی مدیران و بی توجهی به مساله محیط زیست دارد پرسش های فراوانی را در مورد آینده و چشم انداز موضوع « آموزش » در ایران برانگیخته است .
همچنین همین وزیر آموزش و پرورش در نشست شورای معاونین امور مجلس وزارتخانهها و سازمانهای دولتی که به میزبانی وزارت آموزش و پرورش در محل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و در 30 آبان سال جاری برگزار شد عنوان کرد : ( این جا )
« متاسفانه اندیشههای غربی دیگری مطرح شد که خانوادهها را هدف گرفته بود. مدارس ما سه سال تعطیل بود، اما یک نفر اعتراض نکرد که دانش آموزان مشکل فاصله تربیتی در بعد روانشناختی و جامعه شناختی پیدا میکنند در حالی که نهایت تعطیلی مدارس در جوامع دیگر، شش ماه بوده است. نظام سلطه به دنبال ایناست که مدارس و دانشگاهها را واقعا تعطیل کند . »
پرسش صریح « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است که این رفتارهای دوگانه ناشی از چیست ؟ آیا وزیر آموزش و پرورش سخنان و مواضع پیشین خود را فراموش کرده است ؟
آقای نوری به عنوان سکان دار آموزش و تربیت در نظام جمهوری اسلامی ایران در زمینه ارتقای سواد سلامت چه کرده است ؟
در کجای دنیا مدارس را به بهانه آلودگی هوا تعطیل می کنند در حالی که منابع اصلی آلوده کننده ی هوا همچنان فعال هستند و خبری از اجرای درست « قانون هوای پاک » نیست ؟
« صدای معلم » در طول 25 ماه تعطیلی مدارس به خاطر کرونا معترض انفعال مقامات و تصمیم گیران وقت در آموزش و پرورش و ستاد ملی مقابله با کرونا بود و تنها رسانه ای بود که گزارش های کارشناسی و تطبیقی قابل توجه و تاملی را در این زمینه منتشر کرد .
این رسانه مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران هم اکنون به این اقدام شما و سایرین اعتراض می کند و خواهان شفاف سازی سریع در این مورد و برگرداندن آموزش و تربیت به ریل اصلی خودش است .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
سرانجام و پس از گذشت بیش از هفت ماه از انتصاب « علیرضا صیادی » به عنوان سرپرست اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی امروز دوشنبه 21 آذر ، مراسم تودیع و معارفه مدیر کل جدید در تالار معلم این استان برگزار گردید .
این مراسم با حضور اصغر باقرزاده معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش و وحید بیگدلی، قائم مقام سازمان دانشآموزی کشور انجام شد که طی آن حجت الاسلام والمسلمین علی پوررادی جایگزین علیرضا صیادی گردید .
علیرضا صیادی با مدرک دکترای علوم سیاسی در تاریخ 10 اردیبهشت 1401 جایگزین « جعفر پاشایی » مدیر کل پیشین آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی شد .
به استناد ماده 94 قانون مدیریت خدمات کشوری مدت مجاز برای تصدی یک شغل با حکم سرپرستی حداکثر 4 ماه می باشد اما پرسش قابل تامل این است که چرا مقامات و مسئولان به قوانین احترام نمی گذارند اما زمانی که حتی نامه ای عادی به آنان ارجاع می شود در زیر نامه دائما چنین پاراف می کنند :
« مطابق ضوابط و مقررات ... »
این رسانه مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران در آخرین گزارش خود نسبت به عملکرد سرپرست اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در شکایت از یک فعال رسانه با عنوان : " شنیدن صدای اعتراض به معنای تکریم عملی « منتقد » و لحاظ کردن نظرات اصلاحی در فرآیندهای غلط و تصمیم های نادرست به منظور بهبود امور و شیوه حکمرانی و در نهایت ترمیم اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی است" به جای شکایت علیه منتقدان و اهل رسانه " صدای اعتراض " را بشنوید ! چنین نوشت : ( این جا )
« صدای معلم » در عمر یک سال و سه ماهه دولت سیزدهم و وزارت یوسف نوری بر آموزش و پرورش بارها نسبت به غلبه فرهنگ امنیتی بر امنیت فرهنگی انتقاد کرده و خواهان احترام به « قانون » و « منشور حقوق شهروندی » از سوی مقامات و مدیران شده است .
به تازگی ، « علیرضا صیادی » سرپرست اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی شکایتی را علیه « جواد لطف الله پور » معلم - به خاطر نگارش یک مطلب انتقادی از عملکرد این مقام آموزش و پرورش در موضوع اخراج ۶۹ نفر از مربیان پیش دبستانی شهرستان های سراب و مهربان- در محاکم قضایی اقامه کرده است .
« صدای معلم » ضمن دعوت از آقای صیادی و سایر مقامات آموزش و پرورش برای احترام به « قانون » و « پاسخ گویی » که مدعای مکرر رئیس دولت سیزدهم و نیز اظهارات اخیر سخنگوی این دولت در مورد پاسخ گو بودن مدیران این دولت است خواهان شنیدن صدای اعتراض کنش گران رسانه ای و معلمان معترض در راستای ایفاد حقوق قانونی شان است .
شنیدن صدای اعتراض به معنای تکریم « منتقد » و لحاظ کردن نظرات اصلاحی در فرآیندهای غلط و تصمیم های نادرست به منظور بهبود امور و شیوه حکمرانی و در نهایت ترمیم اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی است .
به جای شکایت علیه منتقدان آستانه تحمل و نقد پذیری خود را افزایش داده و پاسخ گوی عملکرد خویش باشید .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
سخنگو و دبیر هیأت دولت سیزدهم بعد از ظهر سه شنبه در نشست «حاکمیت قانون و اعتراض مدنی» که برای بررسی چارچوبها و ظرفیتهای حقوقی برگزاری تجمعات برگزار شد، حضور یافت و به طرح موضوعاتی پرداخت .
بهادری جهرمی به دو موضوع « رسانه » و نیز « مطالبات فرهنگیان » هم پرداخت .
ایشان گفت :
رسانهها، محلی برای بیان نگاههای متفاوت هستند .
در دهه اخیر با گسترده شدن فضای مجازی، یک بستر عمومی اطلاع رسانی در اختیار تمام شهروندان قرار گرفته است و طبیعتاً حرف معقول و کارشناسی راه خودش را پیدا کرده و شنیده میشود .
اولین و اصلیترین محلی که ساختار مبتنی بر حاکمیت قانون برای شنیدن شدن صدای اعتراض طراحی کرده، نظام حاکم رسانهها و مطبوعات است. در جوامع نخبگانی و دانشگاهها نیز بستر مناسبی برای طرح و نقد موضوعات مختلف حکمرانی وجود دارد . پرسش « صدای معلم » از سخنگوی دولت سیزدهم آن است که بر مبنای کدامین شواهد و مستندات چنین ادعاهایی را مطرح می کند ؟
سعی و تلاش دولت جدید این بوده که بتواند بستر را برای تحقق مطلوب انواع اعتراض فراهم کند زیرا اگر ما این بسترها را آماده نکنیم، مخالفان کشور و مردم، اجازه شنیده شدن صدای معترض را به حاکمیت نمیدهند، به این خاطر که میدانند اگر صدای معترضان شنیده شود، حل مسائل تسریع و تسهیل میشود .
ما در ابتدای شروع به کار در حوزه اطلاع رسانی در دولت جدید، میدیدیم که قراردادهای اطلاعرسانی دستگاهها و بخشهای مختلف با رسانههایی است که مجوز قانونی ندارند، درحالی که ما ۱۳ هزار رسانه مجوزدار در کشور داریم؛ نتیجه این روش، گلآلود شدن فضای رسانهای و دامن زدن به شایعات در کشور میشود .
حوادث اخیر نشان داد اصلیترین هدف عاملان و مسببان اغتشاشات این بود که نگذارند صدای معترضان شنیده شود زیرا وقتی آشوب در کشور ایجاد شود، حواسها به سمت آن منحرف میشود و صدای اعتراض شنیده نمیشود . » مسأله اصلي اين است كه آيا نظام آموزشي با معلمان نارضي ميتواند به مأموريت خود ادامه داده و رسالت خود را انجام دهد؟
سخنگوی دولت سیزدهم در حوزه آموزش و پرورش چنین گفت :
« وظیفه ی دولت و هر دولتی هم این است که پاسخ گو باشد .
این دولت در یک سال و سه ماه گذشته اثبات کرد صدای اعتراضی فرهنگیان را شنید و بعد از 11 سال رتبه بندی معلمان را اجرا کرد .
آیا وقتی فرهنگیان اعتراض می کردند کسی به آنان گفت اغتشاش گر ؟
کسی با آن ها برخورد کرد ... »
البته سخنگوی دولت صدای شنیده شده اعتراض را به بازنشستگان هم تعمیم داد ...
نخستین پرسش « صدای معلم » از سخنگوی دولت سیزدهم آن است که بر مبنای کدامین شواهد و مستندات چنین ادعاهایی را مطرح می کند ؟
آیا آقای بهادری جهرمی که از ساختار مبتنی بر حاکمیت قانون برای شنیدن شدن صدای اعتراض سخن می راند ؛ اطلاع دارد که برای نخستین بار و در دولت متبوع ایشان ، « صدای معلم » تنها رسانه ی مستقل و منتقد معلمی را که البته با رویکرد کارشناسی به مسائل و چالش های آموزش و پرورش می پردازد را از حضور در « نشست های رسانه ای » محروم کرده اند ؟
آیا اساسا تیم مستقر شما در حوزه ی آموزش و پرورش که بر اساس تفکر خودی و غیرخودی مدیریت می کنند ، چنین رسانه هایی را بر می تابند ؟
آقای بهادری جهرمی از کدام « پاسخ گویی » می گوید ؟
آیا اساسا در ادبیات و اتمسفر ذهنی مدیران شما در آموزش و پرورش حسی و تعهدی برای مسئولیت پذیری و پاسخ گویی دیده می شود ؟
تنها واژه ای که « معلمان کنش گر » در این یک سال و اندی از زبان مقامات شما در حوزه آموزش شنیده اند « جهاد تبیین » بوده است که البته « صدای معلم » در سلسله گزارش هایی با رویکرد علمی و کارشناسی به آن ها پرداخته است . ( این جا )
سخنگوی دولت سیزدهم تنها در حالی به تنها دست آورد دولت ایشان در حوزه آموزش و پرورش یعنی « رتبه بندی معلمان » می پردازد که شواهد و اخبار حاکی از تشدید « نارضایتی فراگیر معلمان » در حوزه های « معیشت » و « منزلت » است . ( این جا )
(توصیه « صدای معلم » به سخنگوی دولت سیزدهم آن است که گزارش پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش را که در این رسانه منتشر شد را با دقت مطالعه کنند ) ( 1 )
به عنوان مثال ؛ تنها واژه ای که « معلمان کنش گر » در این یک سال و اندی از زبان مقامات شما در حوزه آموزش شنیده اند « جهاد تبیین » بوده است .
معلمان می پرسند اگر قرار بود پس از گذشت بیش از 6 ماه و با تبلیغات فراوان برای همه آنان رتبه ی یک را بزنند چرا همان ابتدا این کار را انجام ندادند ؟
و یا ماجرای آن همه کسورات رنگارنگ در فیش حقوقی آنان چه بوده است ؟
معلمان می پرسند پس از این همه جار و جنجال رسانه های وابسته به دولت در زمینه افزایش حقوق معلمان ناشی از رتبه بندی معلمان و... هنوز تا « خط فقر » فاصله زیادی داریم .
آقای بهادری جهرمی که مخالفان و معترضان وضعیت موجود را به آدرس « شنیده شدن صدای اعتراض از کانال رسانه » حواله می دهد خبر دارد که وزیر آموزش و پرورش اش شهامت برگزاری حتا یک نشست رسانه ای را در ابتدای سال تحصیلی و البته با حضور رسانه های مستقل و منتقد نداشت ؟
طبیعی است که وقتی این چنین با رسانه های مستقل و منتقد برخورد شود ، متن و بدنه ی جامعه از این مجاری سرخورده و نا امید شده و راه « خیابان » را در پیش بگیرند و این مساله به وضوح در شعارهای آنان در کف خیابان مشهود و مبرهن است .
به جرات می توان گفت تنها دست آورد دولت سیزدهم در حوزه آموزش و پرورش جایگزینی و غلبه ی « فرهنگ امنیتی » بر » امنیت فرهنگی » بوده است .
در زمینه ی برخوردهای قضایی و اداری با معلمان کنش گر ، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران گزارش داد که فقط طی یک سال و سه ماه عمر دولت سیزدهم، بیش از ۱۵ فرهنگی حکم زندان گرفتهاند، بیش از ۸ فعال صنفی زندانی شدهاند، بیش از ۱۵۰ نفر به نهادهای امنیتی احضار شدهاند، برای بیش از ۵۰۰ نفر هیاتهای تخلفات اداری پرونده تشکیل شده است و کسانی که در تجمعات شرکت کردهاند مشمول رتبهبندی نشدهاند.
( 1 )
« .... در سالهای اخیر فضاي نارضایتی بر جامعه معلمان کشور حاكم شده است و نشانههاي اين نارضايتي فراگير در تجمعات اعتراضي آنها در سال تحصيلي گذشته آشكار شده است و بيم آن ميرود كه اين نارضايتي به اختلال عمده در كاركرد نظام آموزش و پرورش منجر شود. صرف نظر از موجه بودن اعتراضها و تجمعات اخير معلمان، اين تحركات تا مويرگهاي بدنه آموزش و پرورش نفوذ كرده است.
معلمان به عنوان يكي از گروههای مرجع، در شكلگيري و هدايت افكار عمومی، سهم قابل توجهي دارند. نارضايتی فراگير معلمان، ميتواند ساير اصناف جامعه را به نامطلوب بودن حكمرانی متقاعد ساخته و با گسترش دامنه اعتراض، مشروعیت و مقبوليت نظام سیاسی را تهديد كند.
با عنايت به آنچه بيان شد، طرح اين مسأله را نبايد در حد اظهار ناراحتي از وضع معاش معلمان تلقي كرد بلكه طرح مسأله به مثابه هشدار جدي و فرياد نالهاي است براي آينده نظام آموزش و پرورش ايران.
مسأله اصلي اين است كه آيا نظام آموزشي با معلمان نارضي ميتواند به مأموريت خود ادامه داده و رسالت خود را انجام دهد؟ »
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
تاکنون گزارش های متعدد و مستندی با رویکردی کارشناسی و بر محور « تفکر انتقادی » در مورد عملکرد دولت سیزدهم در حوزه آموزش و پرورش در یک سال اخیر منتشر شده است اما پاسخی شفاف و در خور از سوی مسئولان و مخاطبانی که مورد نقد قرار گرفته اند به « صدای معلم » ارائه نشده است .
یکی از این حوزه ها که البته راهبردی نیز می باشد ، « روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش » است .
به لحاظ منطقی و بر اساس آموز های علم « ارتباطات » زمانی که پاسخی به یک رسانه تخصصی و منتقد در حوزه آموزش ارائه نمی گردد ، فرض بر این است که پاسخی برای عرضه ندارند .
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
« به گزارش مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، مصطفی بابایی اظهار كرد: امروز در عصر ارتباطات زندگی میکنیم، بنابراين رسانهها انحصاری نیستند و هرکسی که یک گوشی هوشمند دارد نقش یک خبرنگار را ایفا میکند، لذا باید بهصورت جدی به این موضوع دقت داشته باشیم و بدانيم كه هر شهروندی میتواند نقش يك خبرنگار را داشته باشد.
وی گفت: اکنون در شرایطی هستیم که دشمن در حال پیادهسازی برنامه خود برای انجام عملیات روانی بر دانش آموزان این مرزوبوم است لذا ضرورت دارد تا تمام دستگاهها به آموزش و پرورش برای خنثیسازی این حمله دشمن یاری رسانند.
رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: امروزه روابط عمومی تنها در برگزاری مراسمها خلاصه نمیشود، بلكه مجموعهای از وظايف و مسئولیتهایی را بر عهده دارد كه در سازمان نقش تعیینکننده و حساسي دارند، لذا كاركنان روابط عمومیها نیازمند بهروزرسانی مداوم دانش خود هستند و مديران سازمانها نيز بايد با برگزاري کارگاهها و نشستهای گوناگون در بهروزآوری نيروي انساني خود تلاش نمايند.
وی ادامه داد: روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش به سمت یک روابط عمومی ماموریتگرا حركت میکند و بر اين اساس پویشهای مختلفی را برای نشان دادن واقعیتها و اهداف نظام بر اساس فرمايشات مقام معظم رهبري و اجراي «جهاد تبيين» انجام میدهیم.
بابایی با اشاره به اينكه يكي از وظایف روابط عمومیها ايجاد جريان سازي در جامعه و مخاطبان آن بر اساس برنامهها و اهداف سازمان است، گفت: براي جریان سازی، بايد تولید انبوه محتوا داشت، لذا مديران روابط عمومي پيش از اقدام به هر كاري بايد نيروي انساني توانمند، آشنا به علم روز با شناخت مخاطب را داشته باشند تا بتوانند محتواي مناسب را توليد نمايند.
وی با اشاره به دست آوردهای دولت در حوزه آموزش و پرورش گفت: در ۶ ماه نخست سال جاري بیش از ۹ هزار مدرسه در سطح کشور ساخته شده است و در سفرهاي استاني بودجههایی براي نوسازي و بازسازي مدارس اختصاص داده شده است. اگر در میان کنش گران و منتقدان بخش آموزش و پرورش و برخی اوقات « کلیت ساختار » نشانه گرفته می شود این چیزی نیست مگر عدم اقناع مخاطبان و پدیده « نارضایتی فراگیر معلمان » از عملکرد باژگونه و بد مقاماتی که به حتا به وظایف تخصصی و سازمانی خویش عمل نمی کنند و ارکان آموزش را نسبت به تصمیم گیرندگان بدبین می کنند .
بابایی در پایان خاطرنشان کرد: مخاطبان آموزش و پرورش امكان دريافت اخبار و اطلاعات را از منابع گوناگوني دارند، لذا ضرورت دارد تا براي اين كه به عنوان يك منبع خبر مطمئن و صحيح در نزد افكار عمومي شناخته شويم و مخاطبان به عنوان اولين منبع خبر در حوزه تعليم و تربيت به ما مراجعه نمايند، اخبار را صادقانه و سریع در اختیار افکار عمومی قرار دهيم »
نخستین پرسش « صدای معلم » از رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش این است که « روابط عمومی ماموریت گرا » یعنی چه ؟
آقای بابایی از کدام « ماموریت » سخن می گوید ؟
آیا در برابر این گونه ایفای ماموریت ها ، « حاکمیت » هم تحرکی برای توجه واقعی به « نهاد آموزش » و رکن اساسی « معلم » از خود نشان داده و یا آن که نقش معلم دائما به حاشیه رفته و از آموزش از معنای اصلی خود « تهی »گشته است ؟
ایشان که مدعی به روز رسانی دانش و مهارت همکاران خود در حوزه ی روابط عمومی است به یک پرسش ساده پاسخ دهد : توصیه این رسانه مستقل و منتقد به وزیر بعدی آموزش و پرورش همان است که پیش تر گفتیم و نوشتیم .
آخرین کتابی که در حوزه تخصصی وظایف سازمانی خویش مطالعه کرده چه بوده است ؟
تغییر کارکرد روابط عمومی یک حوزه تخصصی مانند « آموزش » به تریبون یک سویه حاکمیت و نشنیدن صداهای مخالف و منتقد در این بخش از سوی ارکان و ذی نفعان آن حداقل در یک سال اخیر موجب سیاسی شدن روابط عمومی آموزش و پرورش شده است .
آیا رئیس روابط عمومی این را قبول دارد ؟
این نحوه برخورد و عملکرد مدیر روابط عمومی گسترده ترین بخش دولتی با وظایف سازمانی خود موجب شده است تا برخی مخاطبان هم به جای وارد شدن در نقدهای تخصصی و بخشی در حوزه آموزش و پرورش « کلیت حاکمیت » را نشانه گرفته و آن را مورد پرسش و چالش های اساسی و بنیادی قرار دهند .
این نوع گفتمان که یک گفتمان کاملا غیرتخصصی و حتا امنیتی در حوزه آموزش است موجب « تحریک معلمان کنش گر و مطالبه گر » شده و موجب می شود که آنان با همه ی اقدامات تیم موجود در وزارت آموزش و پرورش مخالفت کنند .
اگر در میان کنش گران و منتقدان بخش آموزش و پرورش و برخی اوقات « کلیت ساختار » نشانه گرفته می شود این چیزی نیست مگر عدم اقناع مخاطبان و پدیده « نارضایتی فراگیر معلمان » از عملکرد باژگونه و بد مقاماتی که به حتا به وظایف تخصصی و سازمانی خویش عمل نمی کنند و ارکان آموزش را نسبت به تصمیم گیرندگان بدبین می کنند .
وقتی این مساله و به عبارتی بحران عمومیت داشته و اعتماد و سرمایه اجتماعی در نازل ترین تراز قرار گرفته است ؛ جهاد تبیین به چه دردی می خورد ؟ آیا در برابر این گونه ایفای ماموریت ها ، « حاکمیت » هم تحرکی برای توجه واقعی به « نهاد آموزش » و رکن اساسی « معلم » از خود نشان داده و یا آن که نقش معلم دائما به حاشیه رفته و از آموزش از معنای اصلی خود « تهی »گشته است ؟
شما و سایر همفکران شما دقیقا قرار است چه چیزی را برای « معلمان » و سایر ارکان آموزش مانند دانش آموزان تبیین و یا توجیه نمایید ؟
وقتی که شما حتا حاضر به شنیدن صدای مخالف و منتقد نیستید بوق و کرنا کردن چیزی که نیست چه مشکلی از مسائل و بحران ها حل خواهد کرد ؟
آیا تاکنون ایشان و سایرین نتیجه نظرسنجی « صدای معلم » از عملکرد دولت سیزدهم در حوزه آموزش و پرورش را مشاهده کرده اید ؟
ایشان که از عصر ارتباطات و تفوق شبکه های اجتماعی سخن می گوید آیا تاکنون نظرسنجی زیر را دیده است :
به نظر می رسد رئیس روابط عمومی این وزارتخانه از آن جا که طرح و برنامه ای برای حوزه ی تحت مدیریت خویش ندارند سعی می کنند تا به انحای مختلف پشت برخی نهادها سنگر بگیرند .
« صدای معلم » در دوره ی وزارت فانی ، بطحایی ، دانش آشتیانی ، حسینی و حاجی میرزایی در گزارش های متعدد خود بر انتخاب یک فرد متخصص ، باسواد و هوشمند در راس روابط عمومی وزارتخانه تاکید کرد .
برخی از آنان این هشدار را جدی گرفتند و در برابر افکار عمومی کارنامه ی قابل قبولی داشتند .
توصیه این رسانه مستقل و منتقد به وزیر بعدی آموزش و پرورش همان است که پیش تر گفتیم و نوشتیم .
جهت اطلاع رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش عرض می کنیم دست آوردی که ایشان در موضوع دست آوردهای دولت سیزدهم در حوزه آموزش و پرورش و در بخش « نوسازی مدارس » بیان داشته همه تحت مدیریت رئیس پیشین سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور صورت گرفته که چندی پیش از مقام خود برکنار شد .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط یک معلم از استان یزد برای « صدای معلم » ارسال گردیده است .
آقایان نمایندگان مجلس شما نما"بنده " نیستید که در قید بندگی خود و بستگان تان و یا "بندگی" اشخاص خاصی باشید.
سپاس بی کران به گردانندگان « سایت صدای معلم » که نسبت به قانون شکنی بعضی از نمایندگان مجلس در دخالت مستقیم و غیر مستقیم شان در عزل و نصب روسای ادارات و دستگاه های اجرایی حوزه انتخابیه خود ، به ویژه در وزارت آموزش و پرورش هشدار داده اند.
طبق گلایه های زیادی از سوی شهروندان در شهر های مختلف، نمایندگانی که باید طبق قانون، صرفا به وظایف نمایندگی خود بپردازند، با دخالت غیر قانونی در عزل و نصب مقامات محلی حوزه انتخابیه ، موجب نارضایتی شدید مردم شده اند.
طبق شنیده ها، شور بختانه این پدیده در شهر های استان های جنوبی شدت بیشتری دارد. نماینده گانی که به خیال خود برای حفظ توان و گرد آوری طرفدار برای انتخابات دوره بعد به چنین اعمال ناشایستی دست می زنند ، بدانند که این گونه اعمال از چشم تیز بین مردم هوشیار و آگاه هرگز پنهان نحواهد ماند.
این جانب شکراله مسیح پور متولد ۲۸ مرداد ۱۳۲۸ در بهبهان ، ساکن تهران از همشهریان عزیز بهبهانی درخواست می نمایم اگر هر یک از همشهریان در موارد چنین تخلفاتی مدارک مستندی داشته باشند به نحو مقتضی به دست اینجانب برسانند تا از دو طریق ، یادآوری به شخص نماینده و نیز راه های قانونی پیگیری شود.
خود شهروندان معترض هم می توانند در صورت داشتن شواهد و قرائن و مستندات در پیوند با تخلفات نماینده ، شکایت خود را به « شورای نظارت بر تخلفات نمایندگان مجلس شورای اسلامی »، به آدرس تهران، میدان بهارستان، مجلس شورای اسلامی ، شورای نظارت بر اعمال نمایندگان تسلیم و تا حصول نتیجه پیگیری نمایند.
بدین وسیله، خلاصه ای از آئین نامه نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان را به آگاهی شما همشهریان خوب و هموطنان عزیز می رساند:
قانون نظارت بر رفتار نمایندگان مصوب ۱۵/۰۱/۱۳۹۱ به شرح زیر اصلاح می گردد.
ماده ۱. نمایندگان در طول دوره نمایندگی، در مقام ایفای وظایف نمایندگی ، موضوع اصول ۵۸، ۷۶، ۸۴، ۸۷، ۸۸ و ۸۹ قانون اساسی و موارد مرتبط آئین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، ملزم به رعایت شئون نمایندگی هستند. شان نمایندگی بدین معنا است که افعال ، گفتار و نوشتار نماینده در داخل و خارج از مجلس، اعم از حضوری و مجازی، نباید مغایر با قانون موازین شرع، اخلاق حسنه، و اقتضائ جایگاه نمایندگی باشد.
هر گونه توصیه نامه توسط نمایندگان یا از طرف ایشان برای خود و بستگان درجه ۱، سببی و نسبی آنان در رابطه با دریافت تسهیلات، امور مالیاتی، امور اداری و استخدامی، ( این مورد شامل سفاش نماینده به عزل و نصب در شهرداری، ادارات منابع طبیعی، آموزش و پرورش، شوراهای شهر و روستا، ادارات آب و بر و گاز و غیره می شود)، دعاوی حقوقی و کیفری و اداری و مناقصات و مزایده های دستگاه های اجرایی ممنوع است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
« به گزارش مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، قاسم احمدي لاشكي در نوزدهمین نشست معاونان امور مجلس وزارتخانهها و سازمانهای دولتی كه با حضور حسینی؛ معاون امور مجلس ریاست جمهوری، يوسف نوری؛ وزیر آموزش و پرورش و معاونان امور مجلس وزارتخانهها و سازمانهای دولتی كه به ميزباني وزارت آموزش و پرورش برگزار شد، گفت: از ابتدای دولت سیزدهم ۱۹ هزار و ۶۸۱ مکاتبه از طرف نمایندگان داشتیم که با بازه زمانی سه روز پاسخ دهی میشوند و تاکنون ۹۱ درصد از این مکاتبات پاسخ داده شدهاند.
وی گفت: ۶۳ درصد از این مکاتبات در حوزه نیروی انسانی است که مباحثی مانند؛ استخدام، نقل و انتقال و....را شامل ميشود.
احمدی لاشکی افزود: ۲۶۶ نفر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی در دفتر وزیر و دفتر دولت و یا در سفرهای استانی وزیر محترم با ایشان ملاقات داشتهاند.
معاون حقوقي و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش که میزبانی این نشست را بر عهده داشت در فرازی دیگر از سخنان مقدماتی خودگفت: کتابچهای تحت عنوان «موضوعات رایج» تهیه شده است که در آن ۱۰۰ پرسش مورد تکرار نمایندگان در حوزه وزارت آموزش و پرورش پاسخ داده شده است و راهنمای بسیار خوبی برای نمایندگان خواهد بود.
وی همچنین از تهیه و تدوین بولتنها، اخبار و مسائل و تشکیل کارگروه و پیگیری دستورات وزیر در خصوص مکاتبات نمایندگان مجلس شورای اسلامی خبر داد و گفت: سامانهای تحت عنوان «سپام» راه اندازی کردهایم که تمامی موارد مربوط به امور مجلس در آن سامانه پیگیری می شود . »
در نخستین نشست رسانه ای که توسط «قاسم احمدی لاشکی » معاون حقوقی و امور مجلس یکشنبه 23 مرداد برگزار شد ( این جا ) ؛ یکی از پرسش های « صدای معلم » در مورد دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصب های آموزش و پرورش بود .
« این رسانه ی منتقد و مستقل در حوزه آموزش » از معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش پرسید :
« یکی از موارد مهم و تاثیرگذار که همواره مورد تاکید و هشدار کنش گران آموزشی و رسانه های مستقل بوده مساله دخالت نمایندگان مجلس در امور آموزش و پرورش به ویژه در مورد « عزل و نصب » هاست . نماینده ای که حوصله مطالعه قانون و پیشینه امور را نداشته و به روزمرگی و قانون گریزی در این حوزه دامن می زند آیا اساسا صلاحیت اشغال این جایگاه را دارد ؟
به نظر می رسد هنوز میان تعامل و دخالت فهم مشترکی پیدا نشده است .
این وضعیت تا کی باید استمرار داشته باشد ؟
نقش معاونت شما در حفظ استقلال ذاتی و حرفه ای وزارت آموزش و پرورش در چارچوب وظایف سازمانی چه می تواند باشد ؟ »
همان گونه که انتظار می رفت آقای احمدی لاشکی پاسخ شفاف و اقناع گرانه ای به این پرسش نداده و با بیان تعابیر مبهم ، چند پهلو و کشدار به نوعی از خود رفع مسئولیت کرد .
معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش گفت :
« آخرین عرض من و نکته آخر فرمایش شما دخالت نمایندگان در عزل و نصب ها است. من این را نگویم ، شما از عزیزان بپرسید. آقای دکتر نوری این استراتژی را داشتند که رئیس شورای آموزش و پرورش استاندار است که نماینده دولت والی یک استان است ، با ایشان هماهنگ کردند که شما با هماهنگی متخصصینی که در حوزه تعلیم و تربیت استان وجود دارد بررسی کنید سه نفری که فکر می کنید لیاقت این را دارند به ما معرفی کنید. تعامل هم بکنید. اگر قرار است چنین نمایندگانی به « خانه ی ملت » روانه شوند و در برابر صرف آن همه بودجه و هزینه برای برگزاری حتا یک دقیقه برگزاری مجلس به صورت علنی که مبالغ هنگفتی را شامل می شود در مورد عملکرد خود و فلسفه ی وجودی خویش به افکار عمومی پاسخ گو نباشند اساسا مجلس به چه دردی می خورد ؟
حضرت آقا فرمودند با نمایندگان محترم هم باید مشورت کنید. بالاخره در آن منطقه است ، خیلی از آنها را می شناسد ، ظرفیت افراد را می داند ؛ این کار انجام شد.
من شفاف بگویم اگر نماینده ای فردی را به وزارتخانه معرفی کرده باشد که حتما این فرد باید باشد حتما چنین اتفاقی در دوره آقای نوری نیفتاده است و ما دنبال این نبودیم. اینها را که می گویم در حوزه های اداره کل و شهرستانی است .
من در حوزه ستادی نه اطلاع دارم و نه صحبتی خواهم کرد. بنابراین در آن حوزه هم این کارها را انجام دادیم . سعی ما بر آن بود که مشورت عزیزان را می گیریم .
شما می دانید چند بندی که تحت عنوان سوال یا حتا استیضاح نوشته بودند بر اساس همین بود شاید ذائقه عزیزی را نتوانستیم باب طبع او نظر بدهیم و هماهنگ کنیم و الا اینها از کجا نشئت گرفت از این که سعی کردیم استقلال قوا مدنظر باشد در عین این که احترام و نظر مشورتی نمایندگان عزیز نیز لحاظ شود » .
در گزارش وزارت آموزش و پرورش از نشست مذکور هیچ گونه اشاره ای به این « معضل » نشده و تنها عنوان گردیده است که 63 درصد از این مکاتبات در حوزه نیروی انسانی است که مباحثی مانند؛ استخدام، نقل و انتقال و....را شامل مي شود .
به نظر می رسد وزیر آموزش و پرورش و به تبع آن معاون حقوقی ایشان جرات و شهامت طرح چنین مسائلی را ندارند و شاید راز ماندگاری ایشان در مدت یک سال با وجود مقبول نبودن کارنامه ی عملکردی ایشان و « نارضایتی فراگیر معلمان » همین باشد .
یوسف نوری حتا به برنامه ی خود به عنوان یک « تعهد » چندان پای بند نبوده است .
با وجود کثرت و تنوع مسائل ، چالش های و بحران های مبتلا به دستگاهی مانند آموزش و پرورش اما دغدغه غالب مجلسی که خود از ابتدا « انقلابی » نامیده است بر موضوعاتی مانند استخدام و نقل و انتقال محدود شده است .
البته این مساله هم دلیل دارد چرا که در « فصل انتخابات » معمولا فرهنگیان اعضای فعال ستادهای انتخاباتی را تشکیل می دهند و این گونه نمایندگان هم برای حفظ جایگاه خود و حفظ طرفداران و ایجاد توازن مثبت به نفع خود فارغ از توجه به « منافع ملی » ناگزیر به طرح و پی گیری چنین موضوعاتی می شوند که البته « قانون » به صراحت مسیر این گونه موضوعات را مشخص کرده و نیازی به تعبیر و تفسیر نظیر آن چه که معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش بیان می کند نیست .
پرسش « صدای معلم » آن است که با وجود « قانون اساسی » و این همه قوانین تدوین شده توسط همین نمایندگان و سایر اسناد و برنامه ها و... آیا واقعا نیازی به تدوین « کتابچه » برای راهنمایی نمایندگان باسواد ، مطلع و دلسوز در حوزه « آموزش » و « تقنین » است ؟
نماینده ای که حوصله مطالعه قانون و پیشینه امور را نداشته و به روزمرگی و قانون گریزی در این حوزه دامن می زند آیا اساسا صلاحیت اشغال این جایگاه را دارد ؟
رویکرد و عملکرد « شورای نگهبان قانون اساسی » در تایید صلاحیت چنین نمایندگانی چگونه توجیه می شود ؟ و مسئولان آن چه توضیحی دارند ؟
اگر قرار است چنین نمایندگانی به « خانه ی ملت » روانه شوند و در برابر صرف آن همه بودجه و هزینه برای برگزاری حتا یک دقیقه برگزاری مجلس به صورت علنی که مبالغ هنگفتی را شامل می شود در مورد عملکرد خود و فلسفه ی وجودی خویش به افکار عمومی پاسخ گو نباشند اساسا مجلس به چه دردی می خورد ؟
وظیفه ی مجلس به عنوان یک نهاد نظارتی و پرسشگر حرکت در جهت ایفای وظایفی است که « قانون » بر عهده ی او گذاشته و آنان هم برای دفاع از حقوق ملت و انجام بی کم و کاست آن ها قسم خورده اند .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
« سازمان پژوهش و برنامه ريزی آموزشی به مناسبت هفته گرامی داشت بسیج، مطالب مرتبط با این شجره طیبه در کتابهای درسی را اعلام كرد.
به گزارش مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، تحقق اهداف وآرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، در هر عرصهای، اعم از سیاسی، اقتصادی، نظامی و... نیازمند اتکا به فرهنگ پیشرو، قوی و اقتدارآفرین است، فرهنگی که بتواند کشور را از خطرهای احتمالی برهاند و زمینهساز استفاده مناسب از فرصتها گردد.
گفتمان بسیج که دارای تفکری آسمانی است و شالوده اصلی آن مردم پایه میباشد، ریشه در باورهای انقلابی، اسلامی و ملی ایران دارد. تفکر و اندیشه بسیجی، تفکری عقلانی-وحیانی، حکیمانه و عارفانه است که به دستور معمار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) تبیین و دستور تشکیل آن صادر گردیده است و مقام معظم رهبری آن را تضمین کننده حرکت انقلاب و عامل تفوق بر تحولات کشور میدانند.
سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در تألیف کتابهای درسی به این مهم آگاه بوده و تلاش کرده در قالبهای مختلف آموزشی قدمهایی را برای ترویج این گفتمان بلند بردارد.
بخش از این محتواهاي فرهنگ بسيج در كتابهاي درسي شامل: بسیج مدرسهی عشق/تعریف بسیج، تصاویر بسیجیان در دفاع مقدس و فعالیتهای بسیج در دوران بعد از دفاع مقدس در کتاب آمادگی دفاعی پایه نهم/ آشنایی با بسیج، ضرورت تشکیل بسیج از دیدگاه قرآن، آرم سازمان بسیج مستضعفین در کتاب آمادگی دفاعی پایه دهم و دوازدهم/درس روان خوانی: آقا مهدی (خاطرهای از شهید مهدی باکری) در کتاب فارسی پایه هشتم /سازمان بسیج دانش آموزی در فارسی نهم است . »
- مشخص نیست کدام فرد و یا بخش در سازمان پژوهش و برنامه زیزی آموزشی این جملات را بیان کرده است ؟
آیا این مواضع روابط عمومی است و یا رئیس این سازمان آن ها را بیان کرده است ؟
تاکنون « صدای معلم » پرسش هایی را در قالب گزارش های مستند خطاب به « سازمان بسیج فرهنگیان » مطرح کرده اگرچه تاکنون پاسخی دریافت نکرده است :
- " خبرگزاری فارس تاکنون در مورد پرسش های گروه صدای معلم پاسخ گو نبوده است " ؛ « سازمان بسیج فرهنگیان » هم به گزارش صدای معلم واکنش نشان داد ! ( این جا )
- " این رسانه پیش تر و به دفعات خواهان برگزاری نشست رسانه ای نهادهایی مانند سازمان بسیج فرهنگیان ، گزینش ، ستاد همکاری حوزه علمیه و وزارت آموزش و پرورش ، صندوق ذخیره فرهنگیان و... به منظور پاسخ گویی به افکار عمومی و حوزه عمومی بوده است " ؛ پرسش های " صدای معلم " از رییس سازمان بسیج فرهنگیان کشور ( این جا )
- سازمانی که در 20 سال گذشته حتا یک بار در مورد عملکرد خود به « حوزه عمومی » پاسخ گو نبوده چگونه سخن از کاهش شکاف و فاصله میان « صف » و « ستاد » می راند ؟ ؛ سازمان بسیج فرهنگیان تعریف دقیق خود را از " مطالبات معلمان " و " مطالبه گری " بیان کند ( این جا )
و اما پرسش این « رسانه ی تحلیلی و منتقد در حوزه ی آموزش» از سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی آن است که به صورت دقیق ، مستند و تحلیلی ویژگی ها و مختصات گفتمانی که آن را « گفتمان بسیج » می داند و می خواند را در شرایط اجتماعی و سیاسی حاضر توضیح داده و آن را شفاف سازی نماید .
گفتمانی که بسیج در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمده و بر اساس آن شکل گرفت منبعث از مفاهیمی مانند « استقلال » و « آزادی » بود که با مشارکت عمومی و توسط « مردم » به صورت خودجوش پایه گذاری گردید .
اما آیا بسیج امروز همان بسیج دیروز است ؟
آیا این گفتمان همان عصاره برخاسته از آرمان ها و ارزش های عمومی بود که بر علیه استبداد و اختناق شاه صورت گرفت ؟
آیا مردم ایران در حال حاضر همین برداشت و پندار را از کارکرد و رویکرد بسیج دارند ؟ نیرویی در ابتدای انقلاب اسلامی برای سازندگی و آبادانی کشور تشکیل شد اما در حال حاضر ساختاری نظامی پیدا کرده و به بودجه و اعتبارات دولتی وابسته است ؟
بسیج مدرسه عشق است
میرحسین موسوی در کنفرانس مطبوعاتی ۱۷ فروردین ماه ۱۳۸۸ گفت : ( این جا )
«من برای خودم غیر درست نمی کنم و این گونه نیست که سریع خط قرمز بکشم و افراد را به غیر نظام یا خودی و غیر خودی تبدیل کنم . من با اصلاح طلبان و اصولگرایان ارتباط قوی دارم و گفتم من اصلاح طلبی هستم که دایم به اصول رجوع می کنم و دستم را به کسانی که قانون، اصول و نظام را قبول دارند دراز می کنم .
من در آن زمان گفته بودم : « بسیج مدرسه عشق است » و هنوز هم به این مساله اعتقاد دارم. در عین حال می دانم در میان شعارهای اصلاح طلبی هم شعارهای زیبایی هست و به معنای این نیست که تایید آن شعارها اصول را نفی می کند».
همچنین میرحسین در همان ماه در جمع نخبگان علمی استان خوزستان در پاسخ به سوال یکی از سخنرانها در مورد عبارت «بسیج، مدرسه عشق است»، گفت:
«بنده این جمله را در یک مراسم که تعدادی از بسیجیان در حال اعزام به جبهه بودند، گفتم. این بسیجیان دلکنده از هر چیز در حال عزیمت به جبههها بودند و بنده نتوانستم با هیچ بیان دیگر احساساتم را در مورد بسیج بیان کنم و اکنون هم هنوز بر آن عقیده هستم؛ به نظر بنده یک بسیجی که متعلق به مدرسه عشق است، فراتر از جناح عمل میکند و دید ملی و نه جناحی دارد؛ تهدید و تطمیع در آن موثر نیست و وقتی به الگویی برای تبعیت و پیروی میاندیشد، به یاد شهید باکریها و همتها و امثال آن میافتد ؛ بسیجی که متعلق به مدرسه عشق است، از دوستی مردم لذت میبرد. حافظ عرض و ناموس مردم بدون توجه به اختلافات سلیقگی خود با آنهاست و این بسیجی حرمت حریمهای خصوصی مردم را در مقابل تهاجمات گوناگون حفظ میکند و در ادای وظیفه خود پیرو حق است.
بسیجی شاگرد مدرسه عشق شاگرد امام است که بازوان بلندش همه ملت را در برمیگرفت و در این بسیجی که آماده دفاع از حریم اسلام و ملت خودش است، پول و هدیه و متاع دنیوی ارزشی ندارد . »
توصیه ی و پیشنهاد « صدای معلم » به مسئولان سازمان پژوهش و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش آن است که ابتدا در مورد مفاهیم شفاف سازی کرده و سپس به تبیین و ترویج گفتمان مورد نظر خویش بپردازند .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
1. چرا دانش آموزان شرکت گسترده ای در اعتراضات اخیر دارند ؟ چرا این نسل معترض که محصول نظام آموزش و پرورش هستند، بر آرمان های مطلوب همین نظام آموزشی شوریده اند ؟ پاسخ مدافعان آموزش و پرورش موجود این است که مشکل از برنامه ها و متون آموزشی نیست و فضای مجازی ، کم کاری معلمان و مانند این ها عامل بروز چنین اعتراضاتی شده اند. از سوی دیگر منتقدان و بخش زیادی از صاحب نظران وضعیت فعلی را نتیجه طبیعی و گریز ناپذیر آموزش و پرورش موجود می دانند .
2. متون زیربنایی آموزش و پرورش :
نسل امروز دانش آموزان با آنچه در متون زیربنایی آموزش و پرورش به عنوان هدف نظام آموزشی در نظر گرفته شده است تفاوت های اساسی دارند . سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می کوشد نظام آموزشی را به مثابه مهم ترین دستگاه تربیت نیروهایی در تراز یک تفکر خاص قرار دهد .
مفهوم « حیات طیبه » به عنوان هدف آموزش و پرورش موجود مهم ترین نشانه هدف فوق است . این سند درصدد بوده است فلسفه ای برای تربیت در جمهوری اسلامی تبیین نماید که با دو پایه اصلی مدرنیته یعنی « اومانیسم و سکولاریسم » مرزبندی داشته باشد . برسازی مفهوم حیات طیبه به عنوان هدف نظام آموزش و پرورش ایران در برابر ایده های مدرنیته مهم ترین برنامه ای است که نویسندگان سند تحول بنیادین بر پایه آن می خواهند نظمی جدید را برسازند ولی اعتراضات اخیر ناکارآمدی این متون را نشان داد .
3. واکنش مسئولان :
امید می رفت که پس از اعتراضات اخیر مدافعان آموزش و پرورش موجود به تفاوت های اساسی دیدگاه های خود و دیدگاه های موجود در جامعه پی برده باشند . واکنش های مسئولان آموزش و پرورش و فرهنگی کشور در مورد اعتراضات اخیر نشان گر عدم درک نسل جدید از طرف آن هاست ؛ برای مثال یوسف نوری که یکبار از فرستادن دانش آموزان معترض به کانون های اصلاح و تربیت خبر داده بود در یک اظهار نظر دیگر تاکید کرد: آموزش و پرورش موجود دلیل اعتراض است و تا زمانی که قدرت واقعیت را به رسمیت نشناسد از بحران فعلی خارج نمی گردد .
« در مدت استفاده دانش آموزان از فضای مجازی، دشمنان از یکسو با استفاده از جنگ های نامتقارن و شناختی برخی از دانش آموزان را هدف قرار دادند و از سوی دیگر نوک حمله خود را به سمت دانشگاه هایی که محل شکوفایی جوانان می باشد گرفتند، بر این اساس باید این مسائل و اهداف دشمنان را برای دانش آموزان، دانشجویان و اولیای آنان تشریح کنیم » .( سایت فرارو ، 13 مهر 1401)
معاون پرورشی و فرهنگی وزیر نیز در اظهار نظری گفت : باید برای ۹ ماه سال تحصیلی حداقل بین ۲ تا سه ماه روی مخاطب کار شود زیرا این مخاطب کم حوصله و خشن و غالب آنها از طبقه مرفه هستند هر چند تعداد این عده خیلی کم است شاید یکدهم درصد باشد، اما همین تعداد هم مشکلزا هستند و تنها راه حرفزدن با این عده است که باید در دستور کار باشد .
هاشمی گلپایگانی دبیر ستاد امر به معروف و نهی ازمنکر نیز با انتقاد از نحوه گزینش معلمان تاکید نمود : « با این نحوه گزینش، احتمال اینکه معلمانی بی اعتقاد به دین وارد مدارس شوند بالاست و بعد انتظار داریم که خروجی مدارس، دختران باحجاب باشد! ( این جا )
از منظر مسئولان فوق برنامه های آموزش و پرورش فاقد ایراد است بلکه مشکل از دیگران است.
وزیر آموزش و پرورش مشکل را به فضای مجازی احاله می دهد . معاون پرورشی وی دانش آموزان را همچون بدن های رام و مطیع فرض می کند که فقط باید در هفته چند ساعت برروی آن ها کار شود تا مسئله حل گردد . در مورد دبیر ستاد امر به معروف نیز موضوع به دبیران بر می گردد که باید با گزینش های سخت تر مشکل را حل کرد .
4. متون آموزشی :
متون نظام آموزشی نیز بر مبنای سندهایی همچون سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی نوشته شده اند و با خواسته ها و مطالبات نسل جدید تفاوت های اساسی دارد . نمونه های این تفاوت در متون علوم اجتماعی آموزش و پرورش به وفور قابل مشاهده هستند .یکی از مهم ترین متون آموزش و پرورش کتاب « مدیریت خانواده و سبک زندگی » است که در پایه دوازدهم همه رشته های تحصیلی تدریس می گردد . هدف این کتاب تبلیغ یک نوع سبک زندگی مربوط به قشر مذهبی سنتی جامعه است .
براساس این کتاب :
« آزادی آن است که انسان بتواند از قید و بندهایی که از درون بر او تحمیل می شود رها شود و آزاد کسی است که نه تنها قدرت بیرونی محدود نشده است بلکه خودش نیز درگیر امیال یا عادات غلط و دست و پا گیر نباشد » . ( مدیریت خانواده و سبک زندگی ، ص 20)
برپایه فقره فوق آزادی به مثابه میل در نظر گرفته می شود و کوشش می شود اهمیت آزادی درونی به دانش آموزان فهمانده شود .به نظر نویسندگان کتاب فوق ، آزادی به امنیت جامعه آسیب می زند و ایمنی انسان ها را در خطر قرار دهد .
« امنیت و آزادی معمولا با هم رابطه معکوسی دارند . هرچه میزان آزادی را افزایش دهیم و ایمنی را کاسته ایم . اگر محور جامعه برمبنای ارضای کشش ها در در لحظه باشد ، آزادی را افزایش می دهد و اگر محور یک جامعه ارضای در لحظه نباشد و در پی ارضای رضایت بخش یا بهره وری بیشتر از ارضا باشد ایمنی جامعه را تقویت خواهد کرد .آن چیزی که برای جامعه اهمیت دارد ایمنی است » . ( همان ص 32) بنابراین باید از آزادی پرهیز کرد و کوشید به جای آزادی که مبتنی بر ارضای در لحظه است به آزادی درونی رسید که موجب ایجاد ایمنی در جامعه می گردد . این نوع نگاه به آزادی در لابه لای متون دیگر آموزشی نیز قابل مشاهده است .
مجموعه کتب علوم اجتماعی آموزش و پرورش درصدد هستند که دو پایه اصلی مدرنیته یعنی اومانیسم و سکولاریسم را مورد نقد جدی قراردهند و در برابر آن فرهنگی را که فرهنگ آرمانی و حق می دانند به دانش آموزان معرفی نمایند .این نوع زیر سوال بردن مفاهیمی از قبیل اومانیسم ، سکولاریسم ، لیبرالیسم و ..... آن چنان یک سویه انجام می شود که نویسندگان کتاب های علوم اجتماعی حتی یک نکته مثبت برای مفاهیمی فوق الذکر به رسمیت نمی شناسند . کتاب های آموزش و پرورش چهره ای آرمانی از وضعیت کشور نشان می دهند و در تلاشند نزاعی به نام نزاع حق و باطل را در ذهن بپرورانند . آن ها می خواهند هر گونه ناهمسانی را از میان بردارند .
کتب علوم اجتماعی در پی آن هستند که دانش آموزانی را تربیت کنند که همگی یک سان به مدرنیته و ایده ها و آثار آن نگریسته و بیندیشند .
تلاش نویسندگان کتب علوم اجتماعی صرف این می شود که حقانیت مطلق نظام سیاسی به دانش آموزان القا گردد. از منظر نویسندگان کتب فوق دانش آموزان باید بپذیرند که جمهوری اسلامی بهترین نوع حکومت است . در کتب علوم اجتماعی فرهنگ حق در برابر فرهنگ باطل قرار می گیرد و لیبرال دموکرا سی به عنوان نظامی که در آن همه چیز مباح است معرفی می گردد . (کتاب هویت اجتماعی پایه دوازدهم ؛ کتاب درسی همه رشته به جز علوم انسانی ، ص74)
5. جدال آموزش و پرورش رسمی و واقعیت:
واتسلاف هاول کتاب خود « قدرت بی قدرتان» را این گونه آغاز می کند :
« کابوسی به جان اروپای شرقی افتاده : کابوسی که در غرب به آن دگراندیشی نام داده اند . البته این کابوس از باد هوا نیامده است . کابوسی که اکنون نظام را گرفته نتیجه طبیعی و ناگزیر مرحله فعلی تاریخی آن است .این کابوس از زمانی پدید آمده که این نظام به هزار یک دلیل دیگر نمی تواند به اعمال بی قید و شرط و دلبخواهی قدرت بپردازد و همه جلوه های ناهمسانی را از میان بردارد . گذشته از این ها ، نظام آن قدر به لحاظ سیاسی متصلب شده که عملا به هیچ روی نمی تواند این ناهمسانی را در دل ساختار های رسمی اش جای دهد . » ( قدرت بی قدرتان ، واتسلاف هاول ، ترجمه احسان کیانی خواه فرهنگ نشر نو ،تهران 1398، ص 19) تلاش نویسندگان کتب علوم اجتماعی صرف این می شود که حقانیت مطلق نظام سیاسی به دانش آموزان القا گردد.
کلمات هاول در بند فوق را می توان با وضعیت فعلی نظام آموزشی ایران تطبیق داد . نظام آموزشی ایران که می خواهد همه مظاهر ناهمسانی را از میان بردارد با کابوس دگراندیشی دانش آموزان روبه رو شده است .
جدالی در سطح آموزش و پرورش ایران در جریان بوده و هست . از یک سو قدرت سیاسی از طریق آموزش و پرورش می خواهد دانش آموزانی در تراز ایدئولوژی رسمی تربیت کند و هرن وع ناهمسانی دربین دانش آموزان را از میان بردارد که به نمونه هایی از آن اشاره شد. از سوی دیگر ، واقعیت های جامعه مهم ترین مانعی است که مو جب جدال باورها در آموزش و پرورش می شود .
آموزش و پرورش رسمی قدرت واقعیت را نادیده گرفته است و همین حذف واقعیت به جدال باورها و تولد دگر اندیشی در نسل جوان منجر شده است . دانش آموزان با مقایسه آموزش رسمی و وضعیت واقعی جامعه به نقطه مقابل باروهای رسمی رسیده اند . قدرت واقعیت توانسته است قدرت نظام آموزشی را به چالش بکشد و در حالی که قدرت رسمی پاسخی برای سوالات و اشکالات دانش آموزان ندارد، قدرت واقعیت توانسته است بر خلاف سیاست های رسمی فریاد ناهمسان خواهی سر دهد .
6. این نسل معترض :
این نسل معترض از لابه لای همین کتاب های درسی سربرآورده اند و کابوس نظام آموزشی شده اند . کابوسی که همچنان از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش و مدافعان آموزش و پرورش وجود انکار می شود .. هر چه برنامه های آموزشی و تربیتی بر ناهمسانی و تصلب تاکید می کنند دانش آموزان از آن می گریزند و به سوی مقابل می روند .
آموزش و پرورش موجود دلیل اعتراض است و تا زمانی که قدرت واقعیت را به رسمیت نشناسد از بحران فعلی خارج نمی گردد .
این نسل معترض در جدال میان واقعیت و آموزش و پرورش رسمی خود دست به انتخاب زده اند و در نقطه مقابل تعالیم رسمی ایستاده اند و دگر اندیش شده اند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید