شبکه شرق 7 اسفند 1401نوشت ( 1 ) :
در شرایطی که هم مجلس و هم دولت میدانستند اقتصاد کشور بیمار است و در تحریم قرار دارد، با وعده رفع مشکلات اقتصادی و توجه به معیشت مردم سکان اداره کشور را به دست گرفتند و بر کرسیهای سبز بهارستان تکیه زدند ؛ اما حالا گامهایی که برای حل مشکلات اقتصادی برداشتهاند چندان مؤثر نبوده است. مثلا در وضعیتی که طی یک هفته قیمت ارز رکوردشکنی کرده و هر دلار آمریکا از کانال 55 هزار تومان در بازار آزاد هم عبور کرده است، طبق اعلام قبلی، صبح روز ششم اسفند 1401 ، تیم اقتصادی دولت به مجلس آمد و در جلسهای غیرعلنی به توضیح دلایل افزایش قیمت ارز پرداخت.
مسئلهای که حتی در حد مُسکنی موقتی هم اثربخش نبود؛ چرا که به جای بیان راهکارهای علمی و عملی، باز هم به گفتار درمانی پناه بردند. در نهایت هم دولت مدعی شد کمبود ارز برای هیچ یک از نیازهای کشور نداریم و مشکل ورودی ارز از برخی کشورها هم رفع شده و قیمت اعلامی ارز در بازار غیرواقعی است! بنابراین در واکنشی همسو، هم نمایندگان مجلس و هم نمایندگان اقتصادی دولت به این نتیجه رسیدند که نوسانات قیمت ارز کار دشمن و نتیجه جنگی ترکیبی است.
در پایان هم مقرر شد کمیته شش نفره هماهنگی متشکل از نمایندگان مجلس و نمایندگان دولت و سایر دستگاههای مربوطه برای بررسی و نظارت بر بازار ارز تشکیل شود. البته این اولین بار نیست که با جهش قیمت ارز و طلا مواجه میشویم و پیش از این هم تجربه مشابهی برای افزایش قیمت ارز در دوره تصدی محمود احمدینژاد بر کشور وجود داشت.
با دنیا آشتی کنید
علاوه بر رئیس و سخنگوی مجلس، برخی نمایندگان هم درباره تشکیل جلسه غیرعلنی مجلس با تیم اقتصادی دولت نظراتی داشتند که در گفت و گو با «شرق» به بیان این نقطهنظرات پرداختند.
مسعود پزشکیان، نماینده چند دوره مردم تبریز در مجلس در این باره به «شرق» گفت: «در این جلسه هم نمایندگان دولت و هم تعدادی از نمایندگان مجلس صحبت کردند و قرار شد کمیتهای تشکیل دهند و با همفکری یکدیگر تصمیم بگیرند که برای کنترل بازار چه کاری انجام دهند».
این نماینده با تجربه مجلس با بیان اینکه به جز دو نکته که بارها متذکر شدهام، راهی برای برون رفت از این وضعیت کشور نداریم، افزود:
« تا این دو مشکل اساسی حل نشود همه راهکارهایی که میدهیم موقتی است و مشکلی حل نمیشود. اولین نکته ایجاد وحدت و انسجام ملی است. تا زمانی که کشور درگیر گروه بازی و جناح بازیهای سیاسی است، مشکلی حل نمیشود » .
او ادامه داد:
« اینکه یک گروه سیاسی تصور کنند عقل کل هستند و بقیه جریانات سیاسی چیزی سرشان نمیشود، سنگ روی سنگ بند نمیشود؛ پس اول باید این موضوع را حل کنیم » .
پزشکیان تأکید کرد: « باید اول سرمایه اجتماعی را برگرداند؛ سرمایه اجتماعی هم با حذفکردن و کنار گذاشتن و تهمتزدن برنمیگردد. نکته دوم هم باید با دنیا آشتی کنیم. همانطور که شاعر میفرماید: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است، با دوستان مروت با دشمنان مدارا. تا این اصل را یاد نگیریم مشکلی حل نمیشود ».
جعفر قادري عضو کمیسیون برنامه و بودجه در انتقاد به تشکیل جلسات غیرعلنی عمومی که برخی بدون تخصص در این جلسات حضور دارند، گفت: « اینکه انتظار داشته باشیم در جلسات عمومی افرادی که تخصصی در این حوزه ندارند نظر بدهند، کار درستی نیست. این جلسات مشترک عمومی بیشتر برای بیان دغدغهها و نگرانیها و تخلیه هیجانات نمایندگان خوب است، اما جلسات تخصصی و کارشناسی نیست. اینکه انتظار داشته باشید از این جلسات راهکار بیرون بیاید آن هم به این شکل که در آییننامه وجود دارد و با قرعهکشی چند نفر بدون تخصص صحبت کنند، خروجی ندارد. مثل این است که من با تخصص برنامه و بودجه درباره مسائل امنیتی و سیاست خارجی صحبت کنم » .
باید بپذیریم متغیرهای ارز متأثر از مسائل سیاسی نیز هست و اینکه امروزه فشار را بیشتر کردهاند و تعداد شرکتها و افراد تحریمی را افزایش میدهند، مردم را نگران میکند .
احمد راستینه، نماینده شهرکرد در مجلس این جلسه را مفید دانست و در گفت و گو با «شرق» گفت:
« در جلسه غیرعلنی روز گذشته ( ششم اسفند ) که به منظور بررسی دلایل نوسانات بازار ارز تشکیل شد، دولت تأکید کرد که در بحث منابع ارزی مشکل و کمبودی نداریم و با توجه به فرایندی که برای وصول ارزهای کشور در خارج از کشور وجود دارد، مشکلات رفع شدهاند و این ارزهای بلوکه شده به کشور برمیگردند » .
او ادامه داد: « ظرفیتی در دولت برای تأمین ارز مورد نیاز کالاهای خدماتی و اساسی و نیازمندی وارداتی کشور درباره کالاهای سرمایهای، با توجه به راهاندازی بازار مبادلهای به تمام معنا فراهم شده است. همچنین با مدیریت و بررسیهای انجامشده، قصه ساماندهی تأمین ارز مورد نیاز واردکنندگان را در دستور کار قرار خواهیم داد » .
سخنگوي کميسيون فرهنگي در پاسخ به اینکه دولت مدعی میشود کمبود ارز نداریم، اما اوضاع اقتصادی کشور به هم ریخته است، دلیل این موضوع را چه چیزی عنوان کرده است؟ گفت:
« دو نگرش مطرح است؛ اول اینکه تورم بر بازار ارز اثرگذار است و دومین نگرش اینکه تکانههای ارزی بر تورم اثرگذار است. این یک اختلاف دیدگاه ماهوی است که بسیار مهم است. قرار شد در قالب بررسیهای دقیق کارشناسی سه مورد جمع بندی شود و دولت با بررسی همه عوامل و مؤلفههای اثربخش بر قیمت ارز، به یک بسته جامع و دقیق در این باره دست یابد » .
جمع بندي :
از آن جایی که مشخص نیست کدام یک از عوامل فوق وضعیت بازار ارز را به اینجا رسانده است، باید از نگاه کارشناسان و صاحبنظران استفاده شود تا بتواند جلوی افزایش بیش از این قیمت ارز و به دنبال آن کالاهای اساسی و ضروری مردم گرفته شود.
در گفت و گوي مجازي ذيل به بررسي اين موضوع مي پردازيم .
***
خلاصه قسمت قبل :
در تمام سالهای بعد از انقلاب، اقتصاد ایران با تورم دورقمی با میانگین 22 درصد روبهرو بوده است. به همین دلیل همیشه میان قیمت واقعی ارز و قیمت مصنوعی فاصلهای نامعقول وجود داشتهاست. دولت ها هم تمام تلاش خود را صرف تثبیت نرخ ارز میکرند ولی با پسلرزههای اندک در بازارهای جهانی یا فضای سیاسی بینالمللی، زلزلههای چند ریشتری در بازار ارز ایران رخ داده که دلیل آن همین حفاظت سخت از قیمت مصنوعی دلار در بازار ارز کشور بوده است .
سياست انقباضي روحاني را برخي از کار شناسان اقتصادي تأئيد مي کردند ولي ثابت نگهداشتن نرخ ارز همان اشتباهي است که معجزه هزار سوم مرتکب شد و جمشيد بسم الله را روانه زندان کرد ! روحاني هم همان اشتباه را کرد و گناه خود را به گردن جمشيد بسم الله ها انداخت !
کنترل دستوري نرخ ارز همچون فشردن فنري است که يک مرتبه رها مي شود و جهش با سرعت آن ، جمشيد بسم الله و جمشيد بسم الله ها را روانه زندان مي کند !
قسمت دوم :
پرسش کننده :
از معجزه هزاره سوم سخن گفتيد ، معجزه ي رئيسي در هزار سوم تداعي شد .
لطفا از غافل گيري اقتصادداناني که پنجم فروردين 1401 ، بازار ارز را پيش بيني کردند و امروز در کنار مردم ايران شگفت زده هستند ، بگوئيد .
پاسخ دهنده ( 4 ) :
خبر آنلاين 5 فروردين 1401 : در پیشبینی 10 کارشناس از قیمت دلار در سال 1401 | سرمایهگذاری بر دلار سود ده است؟ با ده کارشناس اقتصادي گفت و گو مي کند و پيش بيني آنان را جويا مي شود .
در صدر اين پيش بيني آمده است :
قرن نو نوشت: سید حمید حسینی معتقد است پیش بینی قیمت دلار در بازار به نتیجه مذاکرات وین بستگی مستقیم دارد و احیا یا عدم احیای برجام میتواند دو بازه قیمتی متفاوت را پیش روی دلار قرار دهد .
پرسش کننده :
پيش بيني ده کارشناس در 5 فروردين 1401 ( کمتر از يک سال ِ گذشته ) چه بوده است ؟
پاسخ دهنده ( 4 ) :
از ده کارشناس مشارکت کننده در اين گفت و گو ، برخي نگاه خوش بينانه تر داشته اند و افزايش قيمت را براي دلار پيش بيني نکرده بودند ، برخي از کارشناساني که باور به افزايش دلار داشتند سقف ِ 30 الي 35 هزار تومان يا بيشتر را پيش بيني نموده اند و سه مشارکت کننده هيچ سقفي را براي جهش ارز تعيين نکرده اند .
الف : عطا بهرامی :
بهرامي با اشاره به تعیین کنندگی قیمت دلار در اقتصاد ایران در پیشبینی قیمت دلار در سال جاری گفت: برخی معتقدند فنر دلار جمع شده و آماده انفجار است اما به نظر میرسد در این تحلیل، پیشفرضی ذهنی وجود دارد که باید تورم همواره افزیشی باشد.
وی افزود: کسی اگر در سال ۱۴۰۱ دلار نگهداری کند بیتردید زیان خواهد کرد . دلار دیگر جایی برای پسانداز نیست چرا که نرخ تسعیر در محدوده ۲۳ هزار تومان و نرخ بازار در محدوده ۲۵ هزار تومان است و تغییر چندانی در نرخ دلار را شاهد نخواهیم بود .
ب : سعید اشتیاقی، عضو اتاق بازرگانی ایران و چین نیز میگوید:
درباره نرخ دقیق تا پایان سال پیشبینیهایی مبنی بر بسته شدن قیمت در محدوده ۲۵ هزار و ۵۰۰ تا ۲۷ هزار تومان بود، اما چنانچه مذاکرات احیای برجام به نتیجه رسد، میتوان امیدوار بود که قیمت تا ۲۲ هزار تومان و کمتر هم در کوتاه مدت عقبنشینی کند.
ج : علی شریعتی، عضو اتاق بازرگانی :
وي معتقد است سیاست دولت در قبال دلار سیاست سخت گیرانهای است و حتی عدم احیای برجام نیز نمیتواند بهای دلار را بالا ببرد . به گفتهی وي در صورت عدم احیای برجام قیمت دلار بالاتر از ۲۸ هزار تومان نخواهد رفت .
د : اصغر سمیعی ظفرقندی، رییس اسبق کانون صرافان در پیشبینی قیمت دلار میگوید:
ما در ذهن تصمیمگیران اقتصاد کشور، که یا تحتتاثیر بازیها و جوسازیها نیستیم. ولی اگر اساس را علم اقتصاد و نرخهای موجود درباره تورم و بهره و بیکاری در کشور و تفاوت آن با کشورهای حوزه دلار در نظر بگیریم، میتوانیم نرخ دلار برای سال جدید را حدود ۳۵ هزار تومان برآورد کنیم.
ﻫ : میثم رادپور، تحلیلگر اقتصادی :
میثم رادپور، بر این عقیده است که قیمت کنونی دلار به واسطه انتظار برای تعیین تکلیف مذاکرات تعیین شده و عددی قابل استناد نیست .
وی افزود: اگر بازار ناامید شود و به این نتیجه برسد که مذاکرات به نتیجهای نخواهد رسید و افق مذاکرات به اندازه کافی تیره شود جابهجایی های رو به بالا قابل اعتنایی را از ارز شاهد خواهیم بود و بنده فکر میکنم دلار مرز ۳۰ تا ۳۵ هزار تومان را به راحتی رد خواهد کرد که با توجه به تورم ۴۰ درصدی اتفاق عجیبی نخواهد بود و اگر عامل مذاکرات کنار رود و خوش بینی ها به یاس بدل شود این اتفاق خواهد افتاد.
و : علی طباطبایی، کارشناس بازارهای مالی :
وي درخصوص چشمانداز دلار در سال ۱۴۰۱ گفت: اگر توافق اتفاق بیفتد کف قیمت دلار ۲۴ هزار تومان و سقف آن ۲۵ هزار تومان است اما اگر توافقی حاصل نشود بهای دلار از سی هزار تومان در بازه زمانی چند ماهه فراتر خواهد رفت .
ز: محمد علوی، کارشناس بازار ارز :
اين کارشناس بازار ارز معتقد بود در صورت احیاي برجام ، دولت خود مانعی بر سر راه کاهش قیمت دلار ایجاد می کند چرا که انتظارات تورمی و در خروج سرمایه دو عاملی است که مانع از کاهش بهای دلار به مقاطع پایینتر میشود و کاهش بیشتر قیمت دلار خود میتواند تاثیری منفی در خروج سرمایه از کشور داشته باشد و این اتفاق ناگوار را شدت دهد. از این رو کف قیمت دلار در کوتاه مدت ۲۴ هزار تومان و در بلند مدت ۲۸ هزار تومان است.
به گفته وی در صورت عدم احیای برجام قیمتها بالاتر از سی هزار تومان میایستد.
ح : وحید شقاقی شهری میگوید :
اگر مذاکرات برجام به ایستگاه نهایی رسيده بود امروز راحتتر میتوانستیم در این باره صحبت کنیم اما با توجه به عدم تعیین تکلیف مذاکرات در فضایی از ابهام در این باره پیش بینی میکنیم . به گفته وی در خوش بینانهترین حالت کف قیمت دلار برای کوتاهمدت ۲۴ هزار تومان خواهد بود اما سقف قیمتی دلار با توجه به شرایط عدم احیای برجام و تبعات جنگ روسیه و ... قابل تشخیص نیست .
ط : حمید باقریان ،کارشناس اقتصادی :
باقريان معتقد است: آن چیزی که برای اقتصاد ما مفید است تثبیت قیمت دلار و تورم است نه کاهش نرخ دلار و تورم. به گفته وی آزادشدن منابع و تکلیف ارز ۴۲۰۰ تومانی نیز در کنار مذاکرات در تعیین قیمت دلار موثر هستند.
ي : حمید حسینی، فعال اقتصادی در گفتگو با قرن نو :
تشدید تحریمها سبب شده است دلار به کالای کمیاب اقتصاد ایران تبدیل شده و قیمت آن روزانه از سوی افکار عمومی رصد شود. هر چند بهای ارز در دامنه یا کانال بیست هزار تومانی، سال ۱۴۰۰ را به پایان برد اما انتظار بسیاری از فعالان اقتصادی کاهش بهای ارز به کانالهای پایین تر بیست هزار تومان، با احیای توافق وین بود، اتفاقی که رخ نداده است. حمید حسینی، فعال اقتصادی در گفت و گو با قرن نو در پاسخ به این سئوال که بهای دلار در بازار چقدر پیشبینی میشود؟ گفت: با توجه به حجم نقدینگی و تورم بالا، بهای ارز در میانمدت و بلندمدت افزایشی است اما احیای برجام سبب میشود دلار از کانال بیست هزار تومان خارج نشده و در محدوده قیمتی ۲۴ تا ۲۸ هزار تومان باقی بماند.
وی عدم احیای برجام را زمینهای برای خروج دلار از کانال بیست هزار تومان و صعود آن به کانالهای بالاتر میداند.
لازم به ذکر است ؛ همان طور که شما در پرسش تيز بينانه خود مطرح کرديد معجزه ي ابراهیم رئيسي در هزاره سوم يعني غافل گير کردن اقتصاددانان ، افکار عمومي را به ياد معجزه هزاره سوم مي اندازد .
پرسش کننده :
تغييرات ارزش ارزهاي خارجي در چند سال گذشته چگونه بوده است ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
وبلاگ آيرومات سوم اسفند 1401 ، در مقاله ي نمودار قیمت دلار در ۱۰ سال گذشته نوشت :
« نمودار قیمت دلار و قیمت روز دلار، دو مورد از پُر جست و جو ترین کلماتی محسوب میشوند که مردم همه روزه به دنبال آنها هستند. زیرا اکثر کالاهای موجود و به طور کلی اقتصاد زندگی افراد، به قیمت دلار بستگی دارد. قیمت دلار بر روی قیمت آهن، مسکن، خودرو، ابزار آلات، هزینههای سفر و حتی لباس و مواد غذایی تاثیرگذار است » .
پرسش کننده :
بررسي قیمت دلار در 10 سال گذشته براي برخي از خوانندگان جالب است ، لطفأ بيشتر توضيح دهيد .
پاسخ دهنده ( 5 ) :
در اين وبلاگ بررسي قیمت دلار در 30 سال گذشته را به پنج دوره تقسيم کرده است :
پیش از آنکه نمودار قیمت دلار در ۱۰ سال گذشته را به شما نمایش دهیم، خوب است که از ۳۰ سال گذشته شروع کنیم و بررسی کنیم که همواره چه مواردی بر قیمت دلار تاثیرگذار بودهاند؟ برای بررسی وضعیت نرخ ارز در ۳۰ سال گذشته، سیر تحول نرخ غیررسمی دلار را میتوان به پنج دوره تقسیم کرد:
دوره اول ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷،
دوره دوم از ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۳،
دوره سوم از ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۱،
دوره چهارم ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۲
و دوره پنج از 1392 تا به امروز.
با توجه به اطلاعات قیمت دلار در ۳۰ سال گذشته تحلیلهای زیر را در این پنج دوره خواهیم داشت.
پرسش کننده :
اطلاعات دوره اول ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷ چيست ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
دادههای سری بانک مرکزی در رابطه با نمودار قیمت دلار در بازار آزاد نشان میدهد که در سالهای اولیه پس از انقلاب، نرخ ارز از ۷ تومان به ۱۰ تومان رسیده است. بنابراین افزایش ۴۰ درصدی نرخ ارز در سال ۱۳۵۷ اولین شوک ارزی به اقتصاد کشور بود. لازم به ذکر است که تا اواسط سال ۶۸ کالاهای اساسی با نرخ دلار ۷ تومان وارد میشدند.
پرسش کننده :
درباره دوره دوم سال هاي 1367 –1373 چه مي دانيم ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
در سال ۱۳۶۷، یک شوک اقتصادی متفاوت رخ داد و تغییرات وارونهای را به وجود آورد. به طوری که نرخ واقعی ارز با شوک منفی ۳۰ درصد اتفاق افتاد و قیمت آن به ۶ تومان رسید. بهبود درآمدهای نفتی با نزدیک شدن به پایان جنگ و کم شدن تقاضای ارز در آن سال، از دلایل اصلی اولین شوک منفی ارزی به اقتصاد ایران بهشمار میرود. به جز در اوایل دهه شصت، تغییرات نرخ ارز در این دوره تقریبا کنترل شده بود.
در سالهای ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱، با وجود تورم ۲۰ درصدی، سیاستگذاران پولی سعی کردند بازار را سرپا نگه دارند. به طوری که در این دو سال نرخ واقعی ارز در اقتصاد کشور برای دو سال متوالی ۲۰ درصد کاهش یافت. برخی کارشناسان تثبیت نرخ ارز در بازار غیررسمی را ناشی از ماهیت اقتصاد در سالهای ذکر شده و نگرانی مسئولان اقتصادی از تاثیرات افزایش نرخ ارز بر تورم میدانند.
پرسش کننده :
رشد نرخ ارز در دوره سوم ( 1373- 1381 ) چگونه بوده است ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
جهش بی سابقه نرخ ارز در سال های 1373 و 1374 ؛
با توجه به افزایش قیمتهای داخلی و تورم اقتصادی، نرخ ارز به یکباره در سالهای ۷۳ و ۷۴ جهش بیسابقهای را تجربه کرد. در همین راستا، پس از شوک اولیه در سال ۵۷، اولین شوک بزرگ در نرخ ارز در این دوره ظاهر شد.
در سال ۷۳ نرخ ارز با افزایش ۴۶ درصدی به ۲۶۳ تومان و در سال ۷۴ با افزایش ۵۳ درصدی به ۴۰۳ تومان افزایش یافت. اقتصاد کشور در سالهای گذشته و سالهای بعد تا سال ۱۳۸۹، شاهد چنین جهشی در نرخ ارز نبوده است. البته تورم در این دوره نیز مشابه بود. بنابراین نرخ تورم در سال ۱۳۷۳ حدود ۳۵ درصد و در سال ۷۴ نرخ تورم ۴۹ درصد بود که نشاندهنده جهش بی سابقه قیمتهای داخلی در این مدت است.
نرخ ارز رسمی بانک مرکزی تنها با ۵ ریال افزایش از ۱۷۵ تومان در سال ۱۳۷۳ به ۱۷۵.۵ تومان در سال ۱۳۸۰ رسید. این در حالی است که نرخ ارز در بازار آزاد سال ۱۳۸۰، قیمتی حدود ۷۹۲ تومان بود. بنابراین قیمت دلار در سال ۱۳۸۰ برابر ِ ۷۹۲ تومان ثبت شده است.
در این سال، شکاف ایجاد شده در نظام ارزی چند نرخی، سیاستگذاران پولی را مجبور به تعدیل نرخ غیررسمی ارز کرد. در سال ۱۳۸۰ ارزش ارز بازار آزاد چهار و نیم برابر نرخ رسمی آن بود. به این ترتیب در سال ۱۳۸۱ به دلیل آشفتگی بازار ارز و رانتهای گسترده ناشی از چند نرخی بودن ارز، بانک مرکزی نرخ رسمی ارز را تا ۷۹۵ تومان افزایش داد. نرخ ارز از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۹، از ۸۱۳ تومان به ۱۱۰۰ تومان افزایش یافت که تقریبا ۲۸ درصد رشد داشت.
پرسش کننده :
نوسانات ارزش دلار در دوره چهارم ( 1381- 1392 ) چگونه بوده است ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
نرخ غیررسمی ارز در پایان سال ۱۳۸۹ معادل ۱۰۳۳ تومان بود، اما در پایان اسفند ماه ۹۰، قیمت ارز بازار آزاد ایران ۱۸۹۲ تومان تعیین شد. به این معنی که قیمت دلار سال ۹۰ و نرخ ارز غیررسمی، ۸۳ درصد افزایش یافت. حداکثر افزایش قیمت مربوط به دی ماه این سال و افزایش ۱۸ درصدی نرخ ارز در یک ماه بوده است.
شوکی که در سال ۹۰ رخ داد، در سال بعد نیز ادامه یافت و در تابستان ۹۱ نرخ ارز از حدود ۱۸۰۰ تومان در تیرماه به حدود ۲۳۰۰ تومان افزایش یافت.
افزایش ناگهانی بعدی نرخ ارز در مهرماه ۱۳۹۱ اتفاق افتاد که در این ماه نرخ ارز نزدیک به ۹۰۰ تومان بالا رفت و به ۳۱۸۲ تومان رسید.
البته در سال ۱۳۹۱ دامنه نوسانات نرخ ارز بسیار بالا بود و ارزش دلار نیز به ۴۰۰۰ تومان رسید.
پرسش کننده :
تداوم تکرار مکرر افزايش قيمت دلار در دوره پنجم ( 1392- تا امروز) چگونه مي باشد ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
بر اساس تغییرات میانگین نرخ ارز در ماههای فروردین تا اسفند از سال ۹۳ تا ۹۶، نرخ ارز هر سال از مهر تا دی ماه افزایش قابل توجهی داشته و پس از دی ماه کمی کاهش مییابد، اما به نقطه قبلی برنمیگردد.
مثلا در فروردین ۹۳ نرخ ارز ۳۰۹۹ تومان بود و در پایان آذر همان سال این رقم از ۳۵۰۰ تومان فراتر رفت. اما در بهمن و اسفند مجددا کاهش یافت و به ۳۳۹۳ تومان رسید.
در سال ۹۴ نیز وضعیت به همین منوال بود و تا مرداد ماه قیمت دلار در محدوده ۳۳۰۰ تومان قرار داشت. اما در شهریور ماه به ۳۴۰۰ تومان میرسد و این روند در مهر، آبان، آذر و دی ادامه دارد و به ۳۶۷۳ تومان میرسد. این رقم همچنان ۱۲۹ تومان بیشتر از سال ۱۳۹۳ است.
تغييرات قیمت دلار در سال ۱۴۰۱ شگفت انگيز است !
دلار ابتدای سال ۱۴۰۱ را با نرخ ۲۷ هزار تومان آغاز کرد اما روند آن افزایشی بود. به طوری که در اواسط آبان، با توجه به نرخ دلار در صرافی بانک ملی، کانال ۳۳ هزار تومان برای آن ثبت شد. این در حالیست که دلار در بازار آزاد در این تاریخ در کانال ۳۶ هزار تومان بود. قیمت دلار آبان ماه را با ۳۵۴۷۰ تومان به پایان رساند. درحالیکه از نظر برخی کارشناسان اقتصادی، علت اصلی افزایش نرخ دلار در این بازه، تورم است.
سیر صعودی قیمت دلار را میتوانید در نمودار سالانه قیمت دلار مشاهده نمایید. در نمودار قیمت دلار در بازار آزاد میتوانید افزایش شدیدی که ماهانه است را مشاهده نمایید. این افزایش در ماههای آخر سال با شدت یافتن تورم و وضعیت سیاسی کشور، شدت یافت.
افزایش بی سابقه قیمت دلار در ۵ سال گذشته :
در سال ۹۵ نیز همین وضعیت تکرار شد و در نهایت دلار در فروردین ماه به ۳۴۹۳ تومان رسید و در پایان اسفند به ۳۷۷۲ تومان رسید. در واقع سکوی پرتاب دلار برای سال 1393 -1396 یک افزایش ۴ ماهه بین مهر تا آذر برای قیمت های بالاتر است و قیمت دلار تقریبا در اینجا به اوج میرسد.
از سال ۹۶ تا ۹۷ قیمت دلار با روند افزایشی همراه بود، اما از سال 1397، به دلیل اتفاقات سیاسی دلار به طرز بیسابقهای رشد کرد. به طوری که در مدت زمان بسیار کوتاهی قیمت دلار حتی از دو برابر نیز فراتر رفت.
در پایان سال ۹۶، قیمت دلار در حدود ۴۸۹۹ بود، ولی در پایان سال ۹۷ به ۱۲۸۹۴ رسید. همان طور که در نمودار مشاهده میکنید، قیمت دلار به روند افزایشی خود ادامه داد تا اینکه در اواخر سال ۹۸ کمی کاهش یافته، ولی باز هم نسبت به سالهای پیش خیلی بالا بود. در پایان سال ۹۹ قیمت دلار به ۲۳۹۶۳ رسید و با توجه به نوسانات موجود، در پایان سال ۱۴۰۰ قیمت دلار به ۲۷۷۳۵ افزایش یافت.
بانک مرکزی در سالهای اخیر همواره بر این باور بوده است که اثر تورم بر نرخ ارز به پایان خواهد رسید و به نظر میرسد فصل پاییز و دی ماه با توجه به تقاضای فصلی ارز و تحولات در اوج بازارهای جهانی، موقعیت مناسبی برای تعدیل نرخ ارز با بهای واقعی آن باشد. زیرا با گذر کردن از دی ماه، نرخ ارز با وجود کاهش خود به سطح قبل از افزایش باز نمیگردد.
در دو سال اخیر نوسانات بازار ارز به حدی بوده که تاثیر عواملی مانند تغییر تقاضا یا تغییر قیمت های جهانی را کاهش داده است.
پرسش کننده :
نمودار تغييرات ارزش دلار از 1391 تا 1401 چگونه است ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
پرسش کننده :
نمودار تغييرات ارزش دلار از 31 فروردين تا 1401 آخر بهمن 1401 ، چگونه است ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
پرسش کننده :
نمودار تغييرات ارزش دلار در يک ماه بهمن 1401 ، چگونه است ؟
پرسش کننده :
وبلاگ آيرومارت ، چه عواملي را در افزايش قيمت دلار نقش آفرين مي داند ؟ معجزه ي ابراهیم رئيسي در هزاره سوم يعني غافل گير کردن اقتصاددانان ، افکار عمومي را به ياد معجزه هزاره سوم مي اندازد .
پاسخ دهنده ( 5 ) :
بر اساس مصوبهای که در اواسط دهه ۸۰ توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تایید شد، ارز کالا محسوب میشود و افزایش آن با توجه به تورم داخلی و خارجی مشخص میشود. در حقیقت، در صورتی که تورم داخلی ۲۰ درصد و تورم خارجی ۵ درصد باشد، نرخ ارز در یک سال، حدود ۱۵ درصد افزایش خواهد داشت. از طرفی، افزایش نرخ ارز معلول سه عامل مهم کاهش ارزش پول ملی، رشد نقدینگی و افزایش تورم است.
یکی دیگر از عوامل، توقف مذاکرات برجامی همزمان با اوضاع سیاسی و شرایط روز کشور است که بار روانی نیز بر اقتصاد دارد. از سوی دیگر، نمیتوان سوء استفاده دلالان را نیز نادیده گرفت.
اگرچه به طور کلی از ابتدای سال ۱۴۰۱ روند قیمت دلار افزایشی بوده اما بیشترین شدت افزایش را در یک ماه اخیر داشته است. عواملی که در بالا ذکر شد، همگی از علل افزایش نرخ دلار در یک ماه گذشته به شمار میروند. با این حال توقف مذاکرات برجامی، اوضاع سیاسی و شرایط کنونی کشور از مهمترین عوامل افزایش شدید نرخ ارز به شمار میروند.
پرسش کننده :
« محمدرضا فرزین » روز دوشنبه اول اسفند 1401 از مرکز مبادله ارز و طلای ایران رونمایی کرد ، کنش بازار ِ ارز به اين مرکز چگونه بوده است ؟
( گفت و گو ادامه دارد )
منابع :
1- شبکه شرق 7 اسفند 1401 ساعت صفر
5- آيرومارت ، سوم اسفند 1401 نمودار قیمت دلار در ۱۰ سال گذشته
11- همتی خطاب به رئیسی : « استعفا بدهید» و کنار بروید / مردم را معطل نکنید !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
در خصوص مسمومیت های سریالی دانش آموزان در مدارس ؛ انجمن اسلامی معلمان تبریز بیانیه ای صادر کرد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار « صدای معلم » قرار گرفته به شرح زیر است .
گروه تشکل ها
در خصوص دو مساله مهم روز یعنی و ـ انجمن اسلامی معلمان شهرستان های تهران بیانیه ای صادر کرد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار « صدای معلم » قرار گرفته به شرح زیر است .
شبکه شرق 7 اسفند 1401نوشت ( 1 ) :
در شرایطی که هم مجلس و هم دولت میدانستند اقتصاد کشور بیمار است و در تحریم قرار دارد، با وعده رفع مشکلات اقتصادی و توجه به معیشت مردم سکان اداره کشور را به دست گرفتند و بر کرسیهای سبز بهارستان تکیه زدند ؛ اما حالا گامهایی که برای حل مشکلات اقتصادی برداشتهاند چندان مؤثر نبوده است. مثلا در وضعیتی که طی یک هفته قیمت ارز رکوردشکنی کرده و هر دلار آمریکا از کانال 55 هزار تومان در بازار آزاد هم عبور کرده است، طبق اعلام قبلی، صبح روز ششم اسفند 1401 ، تیم اقتصادی دولت به مجلس آمد و در جلسهای غیرعلنی به توضیح دلایل افزایش قیمت ارز پرداخت.
مسئلهای که حتی در حد مُسکنی موقتی هم اثربخش نبود؛ چرا که به جای بیان راهکارهای علمی و عملی، باز هم به گفتار درمانی پناه بردند. در نهایت هم دولت مدعی شد کمبود ارز برای هیچ یک از نیازهای کشور نداریم و مشکل ورودی ارز از برخی کشورها هم رفع شده و قیمت اعلامی ارز در بازار غیرواقعی است! بنابراین در واکنشی همسو، هم نمایندگان مجلس و هم نمایندگان اقتصادی دولت به این نتیجه رسیدند که نوسانات قیمت ارز کار دشمن و نتیجه جنگی ترکیبی است.
در پایان هم مقرر شد کمیته شش نفره هماهنگی متشکل از نمایندگان مجلس و نمایندگان دولت و سایر دستگاههای مربوطه برای بررسی و نظارت بر بازار ارز تشکیل شود. البته این اولین بار نیست که با جهش قیمت ارز و طلا مواجه میشویم و پیش از این هم تجربه مشابهی برای افزایش قیمت ارز در دوره تصدی محمود احمدینژاد بر کشور وجود داشت. در تمام سالهای بعد از انقلاب، اقتصاد ایران با تورم دو رقمی با میانگین 22 درصد روبهرو بوده است.
با دنیا آشتی کنید
علاوه بر رئیس و سخنگوی مجلس، برخی نمایندگان هم درباره تشکیل جلسه غیرعلنی مجلس با تیم اقتصادی دولت نظراتی داشتند که در گفت و گو با «شرق» به بیان این نقطهنظرات پرداختند.
مسعود پزشکیان، نماینده چند دوره مردم تبریز در مجلس در این باره به «شرق» گفت: «در این جلسه هم نمایندگان دولت و هم تعدادی از نمایندگان مجلس صحبت کردند و قرار شد کمیتهای تشکیل دهند و با همفکری یکدیگر تصمیم بگیرند که برای کنترل بازار چه کاری انجام دهند».
این نماینده با تجربه مجلس با بیان اینکه به جز دو نکته که بارها متذکر شدهام، راهی برای برون رفت از این وضعیت کشور نداریم، افزود:
« تا این دو مشکل اساسی حل نشود همه راهکارهایی که میدهیم موقتی است و مشکلی حل نمیشود. اولین نکته ایجاد وحدت و انسجام ملی است. تا زمانی که کشور درگیر گروه بازی و جناح بازیهای سیاسی است، مشکلی حل نمیشود » .
او ادامه داد:
« اینکه یک گروه سیاسی تصور کنند عقل کل هستند و بقیه جریانات سیاسی چیزی سرشان نمیشود، سنگ روی سنگ بند نمیشود؛ پس اول باید این موضوع را حل کنیم » .
پزشکیان تأکید کرد: « باید اول سرمایه اجتماعی را برگرداند؛ سرمایه اجتماعی هم با حذفکردن و کنار گذاشتن و تهمتزدن برنمیگردد. نکته دوم هم باید با دنیا آشتی کنیم. همانطور که شاعر میفرماید: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است، با دوستان مروت با دشمنان مدارا. تا این اصل را یاد نگیریم مشکلی حل نمیشود ».
جعفر قادري عضو کمیسیون برنامه و بودجه در انتقاد به تشکیل جلسات غیرعلنی عمومی که برخی بدون تخصص در این جلسات حضور دارند، گفت: « اینکه انتظار داشته باشیم در جلسات عمومی افرادی که تخصصی در این حوزه ندارند نظر بدهند، کار درستی نیست. این جلسات مشترک عمومی بیشتر برای بیان دغدغهها و نگرانیها و تخلیه هیجانات نمایندگان خوب است، اما جلسات تخصصی و کارشناسی نیست. اینکه انتظار داشته باشید از این جلسات راهکار بیرون بیاید آن هم به این شکل که در آییننامه وجود دارد و با قرعهکشی چند نفر بدون تخصص صحبت کنند، خروجی ندارد. مثل این است که من با تخصص برنامه و بودجه درباره مسائل امنیتی و سیاست خارجی صحبت کنم » .
باید بپذیریم متغیرهای ارز متأثر از مسائل سیاسی نیز هست و اینکه امروزه فشار را بیشتر کردهاند و تعداد شرکتها و افراد تحریمی را افزایش میدهند، مردم را نگران میکند .
احمد راستینه، نماینده شهرکرد در مجلس این جلسه را مفید دانست و در گفت و گو با «شرق» گفت:
« در جلسه غیرعلنی روز گذشته ( ششم اسفند ) که به منظور بررسی دلایل نوسانات بازار ارز تشکیل شد، دولت تأکید کرد که در بحث منابع ارزی مشکل و کمبودی نداریم و با توجه به فرایندی که برای وصول ارزهای کشور در خارج از کشور وجود دارد، مشکلات رفع شدهاند و این ارزهای بلوکه شده به کشور برمیگردند » .
او ادامه داد: « ظرفیتی در دولت برای تأمین ارز مورد نیاز کالاهای خدماتی و اساسی و نیازمندی وارداتی کشور درباره کالاهای سرمایهای، با توجه به راهاندازی بازار مبادلهای به تمام معنا فراهم شده است. همچنین با مدیریت و بررسیهای انجامشده، قصه ساماندهی تأمین ارز مورد نیاز واردکنندگان را در دستور کار قرار خواهیم داد » .
سخنگوي کميسيون فرهنگي در پاسخ به اینکه دولت مدعی میشود کمبود ارز نداریم، اما اوضاع اقتصادی کشور به هم ریخته است، دلیل این موضوع را چه چیزی عنوان کرده است؟ گفت:
« دو نگرش مطرح است؛ اول اینکه تورم بر بازار ارز اثرگذار است و دومین نگرش اینکه تکانههای ارزی بر تورم اثرگذار است. این یک اختلاف دیدگاه ماهوی است که بسیار مهم است. قرار شد در قالب بررسیهای دقیق کارشناسی سه مورد جمع بندی شود و دولت با بررسی همه عوامل و مؤلفههای اثربخش بر قیمت ارز، به یک بسته جامع و دقیق در این باره دست یابد » . در واکنشی همسو، هم نمایندگان مجلس و هم نمایندگان اقتصادی دولت به این نتیجه رسیدند که نوسانات قیمت ارز کار دشمن و نتیجه جنگی ترکیبی است.
جمع بندي :
از آن جایی که مشخص نیست کدام یک از عوامل فوق وضعیت بازار ارز را به اینجا رسانده است، باید از نگاه کارشناسان و صاحبنظران استفاده شود تا بتواند جلوی افزایش بیش از این قیمت ارز و به دنبال آن کالاهای اساسی و ضروری مردم گرفته شود.
در گفت و گوي مجازي ذيل به بررسي اين موضوع مي پردازيم .
پرسش کننده :
نظر شما در مورد اين گزاره ِ در گزارش ِ شبکه شرق 7 اسفند 1401چيست ؟
« هم نمایندگان مجلس و هم نمایندگان اقتصادی دولت به این نتیجه رسیدند که نوسانات قیمت ارز کار دشمن و نتیجه جنگی ترکیبی است » .
پاسخ دهنده :
اين مباحث خارج از نگاه کارشناسان اقتصادي است که من در حد بضاعت بسيار اندکم ، تلاش مي کنم دست و پا شکسته نظرات آن کارشناسان را ارائه نمايم .
پرسش کننده :
شما در دوران رياست جمهوري روحاني جمشيد بسم الله را نقد کرديد ! حالا از پاسخ گويي طفره مي رويد .
پاسخ دهنده ( 2 ) و ( 3 ) :
بله قبلأ ، اينجانب به نقل از کارشناسان اقتصادي مقابله با جمشيد بسم الله و جمشيد بسم الله را نقد کرده ام .
در سال 1395 در همين تار نماي وزين صداي معلم ( 2 ) :
« نوسانات نرخ ارز : قدرت خرید پول را تنها با افزایش توان تولیدی و کنترل تورم میتوان حفظ کرد/ دولت روحانی از پوپولیسم اقتصادی پرهیز کند » .
و يا ؛
در سال 1397 باز هم در همين رسانه معتبر ( 3 ) :
ولي به دليل عدم اطلاع از دلايل برخي از نمايندگان مجلس و نمايندگان اقتصادي دولت ، عدم ارائه نگاه کارشناسان اقتصادي نسبت به نقش جمشيد بسم الله ها ، نمي توانم در اين باره اظهار نظر ِ قاطع داشته باشم !
پرسش کننده :
سال 1395 در نوسانات نرخ ارز : قدرت خرید پول را تنها با افزایش توان تولیدی و کنترل تورم میتوان حفظ کرد/ دولت روحانی از پوپولیسم اقتصادی پرهیز کند » . در مورد جمشيد بسم الله چه گفته ايد ؟
پاسخ دهنده ( 2 ) :
در قسمتي از متن ِ « نوسانات نرخ ارز : قدرت خرید پول را تنها با افزایش توان تولیدی و کنترل تورم میتوان حفظ کرد/ دولت روحانی از پوپولیسم اقتصادی پرهیز کند » ( چهارشنبه, 22 دی 1395) آمده است :
آيا همچون دورانˏ احمدي نژاد ، جمشيد بسم الله و... عامل افزايش نرخ ارز بوده اند ؟
« در طول سه سال گذشته ( 1392 الي 1395 ) دولت ( روحاني ) همواره سعی کرد قیمت ارز را تا حدودی ثابت نگه دارد. اگرچه دخالت آشکاری در تزریق ارز در بازار آزاد نمیکرد ، ولی با تزریق ارز مبادلهای به قیمت حداقل 500 تومان کمتر از نرخ بازار آزاد ، تعادلی میان قیمت ارز مبادلهای و بازار آزاد ایجاد کرد .
از طرف دیگر، رکود در اقتصاد کشور هم باعث کنترل تقاضا شد و در نهایت قیمت ارز در حدود 3 هزار و 300 تومان تا 3 هزار و 500 تومان باقی ماند. این روند تا هفته دوم آذرماه ادامه داشت و به ناگاه در این دوره زمانی قیمت ارز جهش پیدا کرد و بهای دلار در بازار آزاد تا مرز 4200 تومان بالا رفت.
دلایل رشد ناگهانی قیمت دلار بنيادين است و نیاز به آسیبشناسی جدی دارد.
در تمام سالهای بعد از انقلاب، اقتصاد ایران با تورم دو رقمی با میانگین 22 درصد روبهرو بوده است. به همین دلیل همیشه میان قیمت واقعی ارز و قیمت مصنوعی فاصلهای نامعقول وجود داشته است. دولت ها هم تمام تلاش خود را صرف تثبیت نرخ ارز میکرند ولی با پسلرزههای اندک در بازارهای جهانی یا فضای سیاسی بینالمللی، زلزلههای چند ریشتری در بازار ارز ایران رخ داده که دلیل آن همین حفاظت سخت از قیمت مصنوعی دلار در بازار ارز کشور بوده است .
باید در نظر داشت که تثبیت قیمت دلار علامت غلطی به تولیدکنندگان و مصرفکنندگان میدهد. در این شرایط واردات کالا از مسافت 15 هزار کیلومتری به کشور بهصرفهتر از تولید همان کالا در کارخانههای داخلی است.
آنچه در معادلات تصمیمگیری و سیاستگذاری دولت ها در مورد نرخ ارز فراموش شده، رابطه قیمت دلار و تورم است. در این شرایط اگر دولت نمیتواند نرخ تورم را کنترل کند، باید به همان اندازه اجازه افزایش قیمت ارز را بدهد و اگر میخواهد قیمت ارز را کنترل کند، باید بتواند نرخ تورم را در سطح قابل قبولی که زیر 2 درصد در سال است، تحت کنترل دربیاورد ؛ در غیر این صورت حوزههای تولید و اشتغال داخلی که از مهمترین اولویتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور است بهشدت آسیب میبینند.
پرسش کننده :
سال 1397 در « الگوی ایرانی قابلیت کشف مزیتهای نسبی اقتصاد ایران را ندارد و ما را به آینده اقتصادی متفاوتی از وضعیت فعلی هدایت نمیکند » ضرورت اتخاذ اسلحه ارزی برای حمایت از کالای ایرانی ؛ چه نقدي به جمشيد بسم الله ها داشته ايد ؟
پاسخ دهنده ( 3 ) :
در قسمت پي نوشت ها ( اظهار نظر خوانندگان مطلب و احيانأ گفتگ و و و ديالوگ بين آنان و البته با نويسندگان ) در دو گفت و گوي جداگانه آمده است :
پاسخ اول ( 3 ) :
سياست انقباضي روحاني را برخي از کار شناسان اقتصادي تأئيد مي کنند ولي ثابت نگهداشتن نرخ ارز همان اشتباهي است که معجزه هزار سوم مرتکب شد و جمشيد بسم الله را روانه زندان کرد ! و روحاني هم همان اشتباه را کرد و گناه خود را به گردن جمشيد بسم الله ها انداخت !
پاسخ دوم ( 3 ) :
اگر شما متن ياداشت هاي من را مطالعه مي فرموديد ! در مي يافتيد که اينجانب به نقل از کارشناسان اقتصادي همواره سياست کنترل دستوري نرخ ارز ، يا نرخ بهره بانکي ، يا ... را نقد نموده ام . کنترل دستوري نرخ ارز همچون فشردن فنري است که يک مرتبه رها مي شود و جهش باسرعت آن ، جمشيد بسم الله و جمشيد بسم الله ها را روانه زندان مي کند !
پرسش کننده :
از معجزه هزاره سوم سخن گفتيد ، معجزه ي رئيسي در هزار سوم تداعي شد !
لطفا از غافلگيري اقتصاد داناني که پنجم فروردين 1401 ، بازار ارز را پيش بيني کردند و امروز در کنار مردم ايران شگفت زده هستند ، بگوئيد !
( گفت و گو ادامه دارد )
منابع :
1- شبکه شرق 7 اسفند 1401 ساعت صفر
5- آيرومارت ، سوم اسفند 1401 نمودار قیمت دلار در ۱۰ سال گذشته
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
از مدرسه سوزی در دهههای اول ۱۳۰۰ به مدرسه سازی در دهههای سی تا شصت رسیده بودیم. در نیمه دوم ۱۳۰۰ بزرگترین دغدغهیمان پوشش تحصیلی هرچه بیشتر و برقراری عدالت آموزشی بود. در همان دوران به این باور رسیده بودیم که همه چیز درست و سرِ جای خود است و تمام مؤلفههای لازم برای آموزش ایدهآل فراهماند و فقط خواستار بهرهوری حداکثری از شرایط موجود بودیم.
همه به کیفیّت آموزشی میاندیشیدند. در تمام محافل آموزشی و پژوهشی و مشورتی، سخن از کیفیّت آموزشی بود. عنوان اکثر پایان نامههای دانشجومعلمان و طرحهای پژوهشی مرتبط با تعلیم و تربیت، به واژه کیفیّت مزیّن بود. تا جایی که مدیرکل وقت آموزش و پرورش استان در جلسهای در جمع معاونین و اساتید علوم تربیتی به مزاح گفته بود؛ « بعد از این هر کس در مورد کیفیّت بنویسد، با من طرف است »!
تا اینکه سر و کلهی مدیران کمیّتگرا پیدا شد و پدیدهی درصد قبولی وارد بورس و بازار کالای آموزش گردید. رقابت بین مدیران مناطق و نواحی آموزش و پرورش بر سر بالا بردن ستونهای نمودار درصد قبولی، بالا گرفت و همین یک مورد کذایی ملاک محبوبیت و مقبولیت در نزد مسئولان مافوق واقع گردید و به عنوان یکی از مؤلفههای احراز صلاحیت برای ارتقاء سازمانی شناخته شد.
در چنین اوضاعی هر کسی مهارت بالاتری در آمارسازی و شهامت بیشتری در تولید و ارائه آمار و ارقام دروغین داشت، برنده بود.
هرگز یادم نمیرود که در یکی از شهرستانها مسئول امور تربیتی در مواقع ارائه بیلان کاری به مسئولین استانی، اعداد و ارقام عجیب و غریبی را در متن گزارشات خود میگنجاند که نه وسع آن شهرستان گنجایش آن اعداد ارقام را داشت و نه در بازههای زمانی قید شده انجام آن همه کار مقدور بود. خودش هم لبخند ملیح و مزهداری میزد و میگفت : « کی به کیه؟ چه کسی میخواد بیاد بررسی کنه؟ » او با این رویهها اغلب مقام اول استانی را کسب میکرد و بعدها تا پست ریاست اداره هم ارتقاء یافت.
یا رئیس اداره همان شهرستان، عاشق قد کشیدن ستونهای نمودارهای درصد قبولی بود (اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد). او به راز و رمز ارتقاء در سیستم کمیتگرای کشور به خوبی پی برده و شدیداً به آمارسازی و عددسازی روی آورده بود و از همهی معلمان منطقه فقط درصد قبولیِ مورد نظر خود را میخواست و بر سر این موضوع با تک تک معلمان در پشت درِ بستهی اتاق ریاست وارد چانهزنی میشد. البته بعد از چسباندن سر ستونهای درصد قبولی به سقف صد، این کار را با حساسیتی خاص و با دقت دهم درصد و صدمدرصد دنبال میکرد که جای افزایش میلیمتری برای سال تحصیلی بعدی نیز باقی بگذارد و روند رشد نمودار درصد قبولیاش بعد از شیب تند صعودهای قبلی، شیب ملایم دائمی داشته باشد و سیر صعودی آن دفعتاً متوقف و یا دچار افت ناگهانی نگردد.
وی بعدها یاد گرفت که افزایش سالانهی درصد قبولی را که -تماماً تحت فشار مستقیم حضرتش محقق میشد- رشد کمّی نامید و برای اعتبار بخشی به آن در نزد فرادستان، سند دیگری از معلمان میخواست و با به کارگیری فن بیان مناسب به آنان القاء میکرد که برای دور نگهداشتن خود از انگ و ننگ کمیّت گرایی، در بذل و بخشش نمره، در سطح اعداد ۱۲،۱۱،۱۰ متوقف نشوند و نمرات بالاتری به دانشآموزان خود بدهند! وی افزایش میانگین نمرات کلاس و مدرسه و منطقه را رشد کیفی آموزش قلمداد میکرد و امتیاز خود را نیز میگرفت. او در تمام سالهای خدمت خود مدیر ماند و به سمت مدیر کلی هم رسید.
در همان دوران، مدیر کلی داشتیم که علاقه چندانی به شنیدن گزارشات مربوط به کاستیها و نارساییها نداشت.
در سال ۱۳۸۲ یک روز بعد از ظهر که مشغول ارائه گزارش پژوهشی خود تحت عنوان « بررسی راههای افزایش کیفیت آموزشی » با چهار رویکرد « مدرسه با فضاهای تک موضوعی » ، « طرح کانونکهای آموزشی » ، « طرح کمیته کنترل کیفیت آموزشی » و « طرح نظارت درون کلاسی اولیا » بودم، تصاویری از دستخطهای دانشآموزان دورهی راهنمایی از مدارس مختلف را به نمایش گذاشتم که اصلاً قابل خواندن نبودند.
معاون آموزشی مدیرکل که کنارم بود، یواشکی گوشزد کرد که اینها را بگذار کنار که حاج آقا خوشش نمیاد!
تشدید و گسترش این کمیّتگراییها، به تساهل و تسامحی فراگیر و ویرانگر منجر شد؛ همه دریافتند که اجر و مزد سختکوشی و کاهلی و خدمت و خیانت در این سیستم کمیّتزده یکسان است و معلمان و دانشآموزان سختکوش و فعال همان نتیجه را در پایان سالتحصیلی از کار خود میگیرند که افراد کاهل و منفعل و سهلانگار! این بود که فاجعهٔ سقوط طیف متوسط در مدارس رقم خورد و انگیزهی تلاش و سختکوشی برای یاددهی-یادگیری بهتر و بیشتر، رو به افول نهاد.
همگام با این کمیتگراییها، عوام پروریها و ریا گستریها نیز شروع شد. درونمایههای آموزشی رنگ و بوی مدح و مجیز و شعار و نفرین و دعا به خود گرفت. انعقاد انواع تفاهمنامههای همکاری با نهادهای صرفاً تبلیغاتی و ایدئولوژیک، روز به روز بر غلظت مناسک و مانورهای مورد علاقهی آنها افزود و مأموریت ذاتی آموزش و پرورش یعنی توسعهی دانش و اندیشه و خرَد و مهارت و فن و هنر را از حیّز اهمیت ساقط کرد.
جمع شدن کارگاه ها و آزمایشگاه ها و کتابخانهها نیز نتیجه وسیعتر شدن روزافزون دایرهی سیاست و ایدئولوژی در زمین آموزش بود.
بدون تردید انبوه فارغالتحصیلانِ بی هنر و بدون مهارت و معطل و درمانده نیز محصول همین روندهای پوپولیستی و نامعقول بوده است.
اکنون در سال ۱۴۰۱ به جایی رسیدهایم که دغدغهمان نه کیفیّت آموزشی و نه کمیّت آن و نه پوشش تحصیلی و نه عدالت آموزشی، بلکه امنیّت جان دانشآموزان است! وقوع مسمومیتهای سریالی و سوءقصد به جان دانشآموزان در دهها مدرسه -که برخی آن را حمله شیمیایی و ترور بیولوژیکی مینامند- در واقع فراز دیگری از پرژهی ضدیّت مزمن با آموزش و نقطهی اوج بروز مدرسه ستیزی در این زمانه است. و با توجه به اینکه این اقدامات نابخردانه و سبوعانه تاکنون مدارس دخترانه را هدف گرفتهاند، گمان میرود همان تفکر زنستیزی که در طول تاریخ کوشیده است تا زنان را در چاردیواری خانهها به زنجیر کشد، پشت ماجرا باشد. آیا در این سیر قهقرا نسل جدیدی از مدیران ظهور کرده است که ارتقاء و استمرار دولتشان منوط به معاونت در ایجاد مدرسه هراسی هست؟
فارغ از اینکه آمران و عاملان این تهاجمات ابلهانه و ذلیلانه چه کسانی هستند، پرسش اصلی را باید از مسئولان مستقیم مستقر در مدارس و مناطق و نواحی و وزارت آموزش و پرورش پرسید.
آیا همان اولین مورد مسمومیتها کافی نبود که همه هشیار باشند و تدابیر کنترلی لازم در ورودی مجموعههای حساسی مثل مدارس -که در کنار رسالت تعلیم و تربیت، وظیفه امانتداری کودکان و نوجوانان و مسئولیت حفاظت از جان آنان را بر عهده دارند- به کار گیرند تا از تکرار موارد مشابه پیشگیری شود؟
چطور ممکن است دربان ، نگهبان ، مدیر و معاون مدرسه هر کسی را به داخل راه دهند و متوجه حرکات نامتعارف نااهلان نباشند آن هم بعد از این همه اقدام جنایتکارانه و وحشت فراگیر!؟ و یا کسی از عوامل مدرسه دچار مسمومیت نشود!؟
چطور ممکن است در یک فضای تنفسی واحد ؛ معلمان و مدیران و معاونان و... متأثر از این هوای مسموم و حملات شیمیایی نشوند؟
آیا هیچیک از این مدارس حادثه دیده مجهز به دوربین مداربسته نبودهاند که سر نخی از عوامل را به دست دهند؟ جمع شدن کارگاه ها و آزمایشگاه ها و کتابخانهها نیز نتیجه وسیعتر شدن روزافزون دایرهی سیاست و ایدئولوژی در زمین آموزش بود.
با توجه به اینکه هر مدیر و مسئولی اصولاً باید از ماوقع درونی سازمان تحت تصدی خود لحظه به لحظه و جزء به جزء آگاه و باخبر باشد، آیا نباید نسبت به غفلت و بیخبری مطلق مسئولان از آغاز و انجام این جنایتها به چشم تردید نگاه کرد؟
آیا آنها نباید لب به سخن بگشایند؟
راز این مخفیکاری چیست؟
آیا ممکن است آنها تهدید و وادار به سکوت شده و یا مجبور به همکاری اجباری یا اختیاری شده باشند؟
چرا مدیران کل و روسای مناطق و نواحی آموزش و پرورش و مدیران مدارس به خاطر وقوع این حجم از ناامنیها در حوزه مسئولیت آنها مؤاخذه نمیشوند؟ و چرا وزیر آموزش و پرورش استیضاح نمیشود؟ تا شاید پشت پردهی این ماجراجوییهای ددمنشانه نیز روشن گردد و گمانه زنیهای دوست و دشمن هم پایان یابد؟
آیا در این سیر قهقرا نسل جدیدی از مدیران ظهور کرده است که ارتقاء و استمرار دولتشان منوط به معاونت در ایجاد مدرسه هراسی هست؟
جای بسی درد و تأسف است که از نظر استانداردهای آموزشی، روز به روز از برترینهای جهانی دور و به ایدههای طالبانی نزدیکتر میشویم و به نقطهای رسیدهایم که مادران مضطرب در مقابل مدرسه فرزند مسمومشان در ملاء عام کتک میخورند!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بیش از بیست سالی که بر روی تاریخ ایران کار می کنم به این نتیجه رسیده ام که میزان نابخردی های ما ایرانیان، بیشتر از کارهای خردمندانه ما بوده است.
و یکی از این نابخردی ها، داستان نفت شمال بوده...
ایران در اشغال قوای متفقین بود که دولت ساعد مراغه ای در آبان 1323ش با درخواست امتیاز نفت شمال از سوی استالین مخالفت کرد . هیات روسی به رهبری کافتارادزه در کنفرانسی ایران را تهدید کرده و به روسیه بازگشت، اما براساس اسناد محرمانه، روسها از طرفداران خود مخصوصا حزب توده خواست که به خیابانها آمده و دولت ایران را برای واگذاری امتیاز زیر فشار بگذارند.
بلافاصله در ایران به مدت ده روز از 3 آبان 1323 تظاهرات و میتینگ ها در تهران و شهرهای مختلف با هدایت ارتش سرخ آغاز می شود و سرانجام باعث سقوط دولت ساعد میگردند!
با تلاش حزب توده و ارتش سرخ در اکثر شهرهای ایران مانند تهران، تبریز، ارومیه ، مشهد، اردبیل ، قزوین، سراب ، مهاباد...تظاهرات برگزار شد.
اما در اینجا تنها به تظاهرات تهران می پردازم که یکی از گسترده ترین تظاهرات تا آن تاریخ بوده، چون حزب توده به وسیله ماشینهای ارتش سرخ، هزاران نفر را از شهرهای مختلف اطراف تهران از ورامین، دماوند و حتی از زنجان، قزوین چالوس به تهران آورده بود تا بر علیه دولت ساعد شعار دهند که با واگذاری امتیاز نفت به روسیه مخالف کرده بود!
در پنجم آبان 1323ش ابتدا خود ارتش سرخ به حرکت درآمده و به گشت زنی در خیابانهای تهران پرداخت و سپس ، تظاهرات گسترده حزب توده در تهران و شهرهای مختلف آغاز شد و به مدت ده روز ادامه داشت.
در تهران، تظاهرات از جلوی کلوپ حزب توده آغاز شد و اتومبیل های ارتش سرخ افراد طرفداران روسی را برای تظاهرات جابه جا می کردند و حتی ارتش سرخ امنیت تظاهرات را بر عهده داشت!
آن تظاهرات را می توان یکی از ننگین ترین تظاهرات طول تاریخ ایران دانست که در آن، هزاران نفر که ادعای روشنفکری داشتند در کشور خود به خاطر منافع یک کشور بیگانه، دست به تظاهرات می زدند!
حرکت انبوه جمعیت از خیابان فردوسی آغاز شد و به خیابان سپه و میدان حسن آباد رسیده و از آنجا به سوی شمال تا چهار راه یوسف آباد، خیابان نادری و از آنجا طرف شرق گسترش یافت . سیل جمعیت پس از عبور از چهار راه اسلامبول و میدان مخبرالدوله، از سرازیری خیابان سعدی وارد میدان توپخانه شدند به طوری که وقتی جلوداران جمعیت داخل میدان سرازیر شدند هنوز دنباله جمعیت در خیابان فردوسی قرار داشت.
وقتی جمعیت وارد میدان سپه شدند یکی از رهبران تظاهر کنندگان از پله های ساختمان شهرداری بالا رفت و شعار داد:
مرگ بر ساعد...
انبوه جمعیت چون از کشاورزان و کارگرانِ بی سوادی بودند که از شهرهای مجاور با کامیونهای روسی آورده شده بودند و در نتیجه، معنی شعار را نمی دانستند، با مشاهده ساعتِ سر درب ساختمان شهرداری، مشتهای گره کرده خود را به طرف ساختمان شهرداری حواله کرده و فریاد می زدند:
مرگ بر ساعت!
هزاران نفر شعار مرگ بر ساعت می دادند...!
عجیب اینکه از شوخی روزگار، یک مرتبه ساعت بالای ساختمان شهرداری از کار افتاد، شاید هم خرابش کردند! البته اندکی بعد، دولت ساعد نیز بر اثر فشار ایادی روسها خراب شد! یعنی استعفا داد...
آل احمد که جزو انتظامات اين نمايش مسخره بود بعدها نوشت كه «وقتی حضور نظاميان شوروی را در خيابانها ديدم كه امنيت تظاهرات را بر عهده داشتند شرمنده شدم و بازوبند خود را باز كرده و از صف خارج شدم و گريه كردم».
انبوه جمعیت چنان بود که روزنامه رهبر ارگان مرکزی حزب توده ایران با افتخار آن را به رخ مخالفانش کشیده و نوشت:
«نمونه ای از نیروی ملت ایران.
باش تا صبح دولتش بدمد کین هنوز از نتایج سحر است.
دیدید؟! دیدید؟! با چشمان خودتان دیدید؟! طلیعه قوای حقیقی ملی را مشاهده کردید؟!...
نعره های پیاپی ما، اعتراض ما، اینها صدای رسای ملت ما بود. ما بودیم ما. پس ما زنده ایم، زنده ایم آری...»
(رهبر، شماره 414، مورخه شنبه 7آبان 1323)
هر موقع تعصبات ایدئولوژیکی و شور و احساسات و غلیان بر عقلانیت و منطق و بر منافع ملی چربیده بدون شک فاجعه آفرین بوده...!
منافع و مصالح ملی هر کشور باید قطب نمایِ حکومت، احزاب و تمامی آحاد آن ملت باشد و می باید که از کودکی در مدارس آموخته شود...
* فیلم کوتاه زیر مربوط به این تظاهرات می باشد.
کانال تاریخ تحلیلی ایران
گروه تشکل ها/
عصر پنج شنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ جلسه هم اندیشی احزاب و تشکلهای سیاسی اصولگرا ( شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی ) در سالن اجتماعات استانداری البرز برگزار گردید.
این نشست هم اندیشی سه ساعته با حضور تعدادی از دبیران،نمایندگان احزاب،تشکلهای سیاسی و همچنین اهالی رسانه با مجریگری مطلوب معصومه آقایی(مدیرکل بانوان استانداری) برگزار گردید.
در ابتدا ضیائی (معاونت احزاب شورای ائتلاف) با اشاره به ساختار شورا افزود: شورای ائتلاف متشکل از احزاب و تشکل های همسوی اصولگرا؛ دارای ۷ معاونت،۶ کمیته و ۴ دفتر میباشد.
معاونت احزاب البرز به دلیل فعالیتهای چشمگیر حائز رتبه اول در کشور میباشد.
در ادامه جمال پور (رئیس دفتر سیاسی شورای ائتلاف) ضمن تشکر از زحمات کابینه استاندار و گریز به کلیات و چرایی و چیستی ساختار شورا افزود:
جلسه استاندار با احزاب نادر بوده و جا دارد این جلسات با برنامهریزی و دستور جلسات مشخص به طور منظم برگزار گردد.
خرم جا (فعال سیاسی و عضو شهرکهای صنعتی استان تهران) ضمن ارائه یک گزارش از وضعیت درآمدی و دخل و خرج استان افزود: البرز در احصا درآمدهای مالیاتی از استانهای پیشرو و در جذب شاخصهای اعتباری (محرومیت های اعتباراتی استان) از آخر اول میباشد.
وی با اشاره به وجود ۵۳ نقطه حاشیه نشین افزود: ۳۳ درصد از استان غوطه ور در آسیبهای اجتماعی است. باید با هم افزایی، مشارکت و تشکیل کارگروههای رایزنی با پایتخت نشینان مسیر توسعه استان تسهیل گردد.
زالی (دبیر جامعه مهندسین البرز) با تبیین تاریخچه انقلاب اسلامی افزود: ما برای قدرت طلبی نباید حزب تشکیل دهیم .
وی ضمن برشماری آفتهای کارکردی احزاب افزود:دنبال شایسته سالاری و منافع مردم باشیم.
حجتاله حسامی از مسئولین احزاب و مشاور شهردار کرج گفت: احزاب قدرت خود را از مردم می گیرند؛ باید به نقش مثبت احزاب در کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی چند بعدی تاکید کنیم.
خانم محمدی (مسئول بانوان شورای ائتلاف) با اشاره به مسمومیتهای دختران در مدارس افزود: باید در جریان مسمومیتها آگاهانه عمل کرده و از جملات ناامید کننده بپرهیزیم.
سیفی (رییس شورای ائتلاف) در پایان بخش سخنرانان با تبیین ساختار و فلسفه وجودی شورای ائتلاف افزود: ما امروز نیازمند ائتلاف حداکثری برای تحکیم و تثبیت و ثبت شورای ائتلاف بر پایه احزاب همسوی انقلاب هستیم.
شورای ائتلاف باید در جذب نخبگان، پیشکسوتان، جوانان و بانوان کوشا باشد. «بهترین کار سیاسی در شرایط موجود استان البرز، کنش اجتماعی احزاب و تشکل هاست »
وی ضمن دفاع تمام قد از عملکرد دولت افزود: دولت با صندوق خالی تحویلی از روحانی، رتبه بندی معلمان را اجرا کرده و اکنون کشور ۵ هزار تریلیون بودجه دارد .
در ادامه ولیپور معاون سیاسی امنیتی استانداری البرز ضمن تبریک اعیاد و استقبال از نشست با شورای ائتلاف افزود: باید ظرفیت و توش و توان احزاب در جهت توسعه و ثبات کشور به کار گرفته شده و در راستای تامین منافع ملی باشد.وی احزاب را حلقه واسط بین مردم و حاکمیت خوانده گفت: احزاب باید تسهیلگر سیاستهای دولت در کشور و منطقه بوده و منشا آرامش، هم افزایی و پیشرفت استان باشند.
تلاش برای افزایش سرمایه اجتماعی جهت افزایش امنیت نظام از دیگر کارکردهای احزاب میباشد برگزاری جلسات هماندیشی و کرسیهای آزاد اندیشی باعث رشد و توسعه منطقه خواهد بود.
ولی پور در پایان افزود: از بین دهها حزب اصولگرای استان تنها ۴ حزب مجوز دار هستند الباقی باید با طی پروسه قانونی پرونده های خود را تکمیل نمایند.
در ادامه کاظمینی مدیرکل امور اجتماعی استانداری البرز با ارائه گزارش کار سالانه حوزه اجتماعی با آمار و ارقام به دفاع از عملکرد دولت در استان پرداخته افزود:
البرز کوچکترین استان کشور پذیرای بیش از سه میلیون جمعیت رو به رشد بوده و تراکم عمومی جمعیت ده برابر نرم کشوری (و در برخی از شهرستانها صد برابر کشور) است. وجود چهار زندان بزرگ باعث افزایش حاشیه نشینی و خلق دهها سکونت گاه غیر رسمی شده است.البرز ۱۵ درصد از آسیب های اجتماعی کشور را به دوش می کشد.
وی با اشاره به تشکیل قرارگاه اجتماعی افزود: با اینکه در سرانهها از استانهای آخریم ولی با تلاشهای انجام شده آمار آسیبهای اجتماعی جملگی نزولی است.با اینکه آمار جرایم کشور ۱۵ درصد صعود کرده ولی آمار البرز ۶ درصد نزولی بوده است.
کاظمینی با اشاره به عدم تعلق خاطر برخی از مهاجرین به استان افزود:البرز سالانه پذیرای یک شهر یک صدهزار نفری از مهاجرین استانهای دیگر و اتباع می باشد. عدم تعلق خاطر کافی سرزمینی، هویتهای متکثر قومی باعث تشدید مشکلات البرز شده است.
دکتر عبدالهی استاندار البرز سخنران پایانی نشست هماندیشی با تبریک ایام و اعیاد پیش رو، ضمن استقبال از نشست و تشکر از احزاب مطالبهگر و مشارکت جو افزود: در گذشته ارادهای برای حل مشکلات استان نبوده است. معیار استاندار خوب تنها برگزاری انتخابات بیحاشیه نیست. بلکه استاندار مطلوب باید در تمام جهات تحول آفرین باشد.متوسط عمر استانداران البرز زیر یک و نیم سال بوده و البرز فاقد اهمیت استانی و وحدت انسجام لازم برای رشد و توسعه میباشد.
ما امسال قرارگاه اجتماعی در استان راه اندازی کردهایم و البته مهمترین کارویژه ما قرارگاه اجتماعی است که در سطح کشور نیز به عنوان الگوی موفق زبانزد شده است.
راه اندازی قرارگاه اشتغال، عفاف و حجاب،امنیت غذایی، قرارگاه مسکن، نهضت ایجاد تختهای بیمارستانی و ساخت مدارس از دیگر کارویژههای استانداری البرز میباشد.
عبدالهی با اشاره به مسمومیتهای دانش آموزان افزود: شیطنت هایی برای تعطیلی مدارس در حال تکوین بوده و البته مسمومیتها کار دشمن میباشد.
عبدالهی با اشاره به برگزاری جلسات متعدد برای حل و فصل مشکلات مردمی افزود:۴۴ جلسه فقط برای پیشبرد امورات بر زمین مانده بیمارستان فردیس برگزار کردهایم. در تلاشیم تا شهرهای کماشهر، محمدشهر و ماهدشت به شهرستان ارتقا یافته و صاحب کرسیهای مستقل نمایندگی مجلس باشند.
وی در پایان با انتقاد از برخی احزاب موسمی و فصلی گفت: نقش احزاب در آرامش جامعه چیست؟
احزاب عمدتا اصولگرا در کارسازی و توسعه حزبی ناموفق بوده و باید به سمت جذب حداکثری و کادرسازی حرکت نمایند.
استاندار ضمن تاکید بر اردوگاه اجتماعی تشکیل شده در استان افزود: بهترین کار سیاسی در شرایط موجود استان البرز، کنش اجتماعی احزاب و تشکل هاست.
حواشی نشست:
جلسه با یک ساعت تاخیر شروع شده و برخی از سخنرانان احزاب با ادبیات دهه شصت به کلی گویی پرداخته و حوصله جمع را لبریز و لبالب نمودند به طوری که وقتی جمالی به عنوان نماینده فرهنگیان صحبت کرده و مشکلات آموزش و پرورش را صرفا معطوف به بقایای مدیران دوره روحانی نشانه رفتند استاندار با جمله معترضه حرفشان را نقض نمودند.
اصولا در کشورهای توسعه یافته احزاب موثر به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسند ولی در ایران حوالی سیصد حزب، تشکل سیاسی و نهادهای صنفی_ سیاسی داریم . به اذعان استاندار البرز اکثر این احزاب خاموش بوده و تنها در انتخابات پرچم و کرکره خود را بالا می کشند.
در شرایط فعلی بهترین کار برای به سامان کردن احزاب موجود، تشکیل خانه احزاب استان با پنج سال تاخیر زمانی میباشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
«همه یک بیماری داریم، چون بیماری یکی بود، دارو یکی بود، جمله بیماری غفلت داریم، بیایید تا بیدار شویم »
ابوالحسن خرقانی
گفته می شود از اول آذرماه سال جاری تا کنون، شاهد اتفاقاتی مرموز و خطرناک در دستکم دوازده مدرسه در قم و دو مدرسه در بروجرد بودهایم که جز یکی، همه دخترانه بودهاند .
نخستین پرسشی که به ذهن متبادر می شود که چرا پس از گذشت بیش از 3 ماه و در چنین ابعادی مساله رسانه ای شده و تقریبا کل جامعه ی ایران و نیز بیرون از آن را درگیر خود کرده است ؟
چگونه می شود در میانه ی اعتراض به بحث مهم « مولد سازی » و به یک باره مسمومیت های دانش آموزان تیتر یک اخبار و رسانه ها می شود ؟
و یا زمانی که قیمت ارزهای خارجی به ویژه دلار سر به فلک می کشد و تورم عقل هر کسی را دچار اختلال می کند ، بحث سه ماه و اندی پیش ، بحث روز می شود ؟ حاکمیت همچنان راه خود را می رود و طوری عمل می کند که سعی دارد همه چیز را « عادی » نشان دهد بی آن که در الگوهای حکمرانی خویش تحولی صورت دهد .
سه تشکل فرهنگی سازمان معلمان ایران، انجمن اسلامی معلمان ایران و مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در نامه ای به وزیر کشور در اعتراض به مسمومیت های سریالی دختران دانش آموز درخواست مجوز برای تجمع اعتراضی می کنند .
در بخشی از این نامه ی سرگشاده چنین آمده است :
« بی شک فاجعه غم انگیز مسمومیت های سریالی چند ماه اخیر دانش آموزان به واقع تلاش برای نسل کشی دختران و فرزندان و جگرگوشه های مادران و پدران این سرزمین، و ایجاد فضای ناامنی و ناامیدی در مدارس دخترانه، را نمی توان موضوع و مساله ای تصادفی و غیرعمدی دانست ... »
از دبیر کل سازمان معلمان ایران می پرسم :
« می شود در مورد واژه « نسل کشی » بیشتر توضیح دهید ؟
شما در نامه ی تان به ارتباط میان دو متغیر « مسمومیت » و « نسل کشی » اشاره داشته اید . به نظر می رسد حکومت با هدف « مدیریت و مهندسی افکار عمومی » وارد این معرکه می شود اما فراموش کرده است که نفرت توام با بی اعتمادی کامل بخش وسیعی از جامعه را فرا گرفته و ابزارهای پیشین هم اثربخشی و کارایی خود را از دست داده اند .
آیا تاکنون در این وقایع ، دانش آموزی به خاطر مسمومیت کشته شده است ؟
اگر اطلاعاتی دارید ؛ خوشحال می شوم شفاف سازی نمایید » .
پاسخی شفاف و اقناع گر دریافت نمی کنم جر کلی گویی های بی حاصل و قالبی و تکراری .
شبکه های اجتماعی را جست و جو می کنم بلکه بتوانم در کنار آمارهای بلند بالا و درازی که از مسمومیت های سریالی دانش آموزان در شهرهای مختلف منتشر می شوند به این نکته برسم که آیا در این مدارس معلمان و یا سایر کادر مدرسه هم دچار مسمومیت شده اند ... ؟
به نتیجه ای نمی رسم و این در حالی است که در دوران کرونا همین گروه ها و کانال ها ، اخبار معلمان فوتی و آسیب دیده را به صورت لحظه ای و آنلاین مخابره می کردند .
مگر می شود گازی سمی در مدرسه متصاعد شود و کاری به سایر افراد حاضر در آن واحد آموزشی نداشته باشد و فقط دانش آموزان را درگیر کند ؟
دوستی به طنز می گفت احتمالا معلمان در این مدرسه از جنس « آدم آهنی » هستند .
عملکرد دانش آموزان و خانواده های آنان در دوران کرونا هم که موجب استمرار تعطیلی مدارس تا 25 ماه و بیشتر شد و نیز رضایت نسبی آنان در تعطیلات بی سابقه مدارس به بهانه هایی مانند آلودگی هوا ، یخبندان و بارندگی و.. در ماه های اخیر که در تاریخ آموزش و پرورش ایران بی سابقه بود این ذهنیت را به من به عنوان « کنش گر حوزه آموزش و رسانه » تداعی کرد که باید با این رکن آموزش با احتیاط و تامل برخورد کرد . چرا تا زمانی که مدارس دایر هستند ؛ دانش آموزان در قالب گروه های کوچک شعارهای سیاسی و حتی ساختار شکن می دهند اما همین که به علت آلودگی هوا و یا عوامل دیگر مدارس تعطیل می شوند ؛ دیگر خبری از این اعتراضات سیاسی نمی شود ؟ حتی به آلودگی هوا واکنشی نشان نمی دهند ؟
در حال حاضر انتظار « نهاد خانواده » از « نهاد آموزش » به چیزی در حد « نمره » تنزل یافته است .
در واقع آنان از نظام آموزشی انتظار تربیت « شهروندان قانون مدار ، مدنی و مجهز به تفکر انتقادی و مهارت گفت و شنود » ندارند و مطالبه ی اصلی آنان چیزی جز دریافت مدرک نیست .
17 دی در یادداشتی گزارش گونه با عنوان « "نسل زد " و زومرهای ایرانی امتداد همان حکایت نوستالژیک قهرمان سازی؟ » نوشتم : ( این جا )
« می توان پذیرفت که اعتراضات بخشی از دانش آموزان به سیاست های آموزشی جمهوری اسلامی ایران بوده و هست و این که در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها ، دانش آموزان هم مانند معلمان « بازیگر » نبوده و نقش پیاده نظام را ایفا می کنند اما چرا دانش آموزان به دنبال « نهاد سازی » مستقل برای پژواک صدای خود نبوده اند ؟ چگونه می شود در میانه ی اعتراض به بحث مهم « مولد سازی » و به یک باره مسمومیت های دانش آموزان تیتر یک اخبار و رسانه ها می شود ؟
چرا اعتراضی به نهادهای دانش آموزی دولت ساخته نداشته و مطالبات خود را مدون نمی کنند ؟
برخی این نسل و آگاهی آنان را به « اینترنت » پیوند می دهند و این که شبکه های مجازی اجتماعی محرک آنان در چنین اعتراضاتی بوده است اما پرسش این است که چرا این گونه آگاهی ها همگام با سایر دانش آموزان جهان در مناسبت ها و یا مناسبات فراگیر مانند « محیط زیست » هویدا نمی شود ؟
چرا تا زمانی که مدارس دایر هستند ؛ دانش آموزان در قالب گروه های کوچک شعارهای سیاسی و حتی ساختار شکن می دهند اما همین که به علت آلودگی هوا و یا عوامل دیگر مدارس تعطیل می شوند ؛ دیگر خبری از این اعتراضات سیاسی نمی شود ؟ حتی به آلودگی هوا واکنشی نشان نمی دهند ؟
ساده ترین نتیجه گیری برای این فرضیه آن است که مشکل آنان باز بودن مدرسه است و با توجه با حساسیت مقامات امنیتی این کارها به نوعی تحریک برای تصمیم گیری در مورد تعطیل کردن مدارس است . » و یا زمانی که قیمت ارزهای خارجی به ویژه دلار سر به فلک می کشد و تورم عقل هر کسی را دچار اختلال می کند ، بحث سه ماه و اندی پیش ، بحث روز می شود ؟
این پرسش را شفاف مطرح می کنم که آیا واقعا مسمومیت ناشی از آلودگی هوا که سالانه و بنا بر آمار رسمی جان هزاران نفر را می گیرد خطرناک تر و آزار دهنده تر است و یا مسمومیتی که هنوز و با گذشت چند ماه حتی یک نفر هم تلفات نداشته است ؟
در حال حاضر انتظار « نهاد خانواده » از « نهاد آموزش » به چیزی در حد « نمره » تنزل یافته است .
وزارت آموزش و پرورش و سایر نهادهای حکومتی در ابتدا با احتیاط بسیار با این موضوع برخورد می کردند اما آن احتیاط ها و دور اندیشی ها و مصلحت سنجی ها به یک باره کنار می رود و خودشان هم بعضا می شوند مدعی و پیشران .
به نظر می رسد حکومت با هدف « مدیریت و مهندسی افکار عمومی » وارد این معرکه می شود اما فراموش کرده است که نفرت توام با بی اعتمادی کامل بخش وسیعی از جامعه را فرا گرفته و ابزارهای پیشین هم اثربخشی و کارایی خود را از دست داده اند .
تعداد قابل توجهی این وقایع را به جریان های مخالف آموزش و تحصیل دختران در ایران متصل می کنند که از زمان میرزا حسن رشدیه ( بنیان گذار آموزش نوین در ایران ) وجود داشته و اکنون در شکل « تفکر طالبانی» خود را بازتولید کرده و به دنبال اعاده شرایط به آن دوران می باشد .
البته در این آشفته بازار ؛ تحویل سفارت افغانستان به گروه تروریستی طالبان در تهران که تاکنون در سازمان ملل رسمیت پیدا نکرده اند و از قضا مخالف تمام قد تحصیل دختران هستند ؛ شائبه « هم پوشانی » این دو جریان داخلی و خارجی را بیش از پیش تقویت می کند .
زنی که پیش تر در ایران « خبرنگار » بود و اکنون به لطف سیاست های خرد گریز و بخشی نگر جمهوری اسلامی ایران به یک کنش گر تمام عیار در حوزه « سیاست » تبدیل شده در فراخوانی از دانش آموزان پسر ایرانی می خواهد که همسالان جنس مخالف را « تنها » نگذارند و مدارس را به تعطیلی بکشانند .
وضعیت به گونه ای شده است که تا روزنه ای برای « اعتراض » گشوده می شود فریاد و فغان از سایر حوزه ها به صورت خود گردان به یک « حوزه » تجمیع می شود و این زنگ خطری است که هنوز خیلی ها آن را جدی نگرفته اند .
حاکمیت همچنان راه خود را می رود و طوری عمل می کند که سعی دارد همه چیز را « عادی » نشان دهد بی آن که در الگوهای حکمرانی خویش تحولی صورت دهد .
لایه های مختلف اجتماع هم به مناسبت های مختلف سعی می کنند نارضایتی خود را به گوش این حاکمان برسانند اما این اکثریت خاموش اما ناراضی هم حاضر به پذیرفتن فرمول ها و قواعد کنش گری و مطالبه گری آگاهانه ، مدت دار و پایدار نیست و صد البته طبیعی است که هیچ دولتی حتی با آرای بالا اما بدون این جنس پشتوانه و سرمایه نمی تواند موجد « اصلاحات بنیادین » شود و تاریخ نشان داده با « اسطوره سازی » و بزرگ کردن آدم ها نمی توان به « دولتی توسعه گرا » دست یازید و از این بن بست تاریخی وهم انگیز رهایی یافت .
پدیده ای که در حال حاضر قابل مشاهده است ؛ « تعارض و اصطکاک منافع » میان دو بخش منفک « دولت » و « اجتماع » است که شکاف میان آن دو به گسلی تبدیل شده و این دو حاضر به گفت و شنود با حاکمیت بلامنازع « خرد » نیستند و در عرصه های مختلف و در غیاب « نهادهای مدنی » و « مفهوم سازی برای نهادهای مدرن » تقلا می کنند تا اهداف و مطالبات خویش را جلو ببرند .
جمهوری اسلامی تصریح کرده که در روزگار « جنگ روایت ها » به سر می برد، به این معنا که در هجوم رسانه هایی که از صبح تا شام می کوشند که دستاوردهای آن را انکار کنند به دنبال این است که روایت هایی واقعی از پیشرفت های اش را در داخل و خارج از ایران عرضه کند.
از دید جمهوری اسلامی مخاطبان داخلی رسانه ها افرادی منفعل اند که نسبت به واقعیت های موجود بی اطلاع بوده و در معرض شبیخون رسانه های فرامرزی قرار گرفته اند. همان کسانی که لازم است از رسانه های داخلی روایت های رسمی را دریافت کنند.
از همین منظر است که می توان سرمایه گذاری نظام سیاسی در انجام فعالیت های تبلیغاتی، سفارش روایت های رسمی، برکشیدن هنرمندان انقلابی، و تمایزگذاری میان هنر ارزشی و غیر ارزشی را بهتر درک کرد. این که باید از همه امکانات برای خلق موثرترین روایت ها بهره گرفت.
در همین راستا جمهوری اسلامی دو اقدام را در عرصه آموزش و پرورش پیگیری می کند :
از یک سو با بر قراری فیلترینگ شدید در گزینش معلمان آینده و جلوگیری از ورود مدرسان دگر اندیش به دانشگاه فرهنگیان می کوشد تا فرآیند انزوای (isolation ) دانشجویان از واقعیت های جامعه تکمیل شود، و از سوی دیگر سعی می کند تا روایت های رسمی را در متن کتاب های درسی بگنجاند.
به این فراز از متن کتاب جامعه شناسی یازدهم متوسطه توجه کنید :
« ناتوانی جهان غرب برای توجیه جهانی خود، در شرایطی که اقتصاد و سیاستش، به این حضور نیاز دارد، بعد دیگری از بحران معرفتی- علمی است... فرهنگی که توان معرفتی لازم برای دفاع از خود را ندارد به حیوان فرتوتی می ماند که آسیب پذیر شده است » .
به عبارت ساده تر کتاب متاثر از همان آفت روایت زدگی حاکم می خواهد بگوید که با ظهور اندیشه های پست مدرن دیگر غرب امکان توجیه برتری خود را از دست داده است حال آن که اگر این اتفاق هم افتاده باشد نه به دلیل نقصان روایت سازی در غرب بلکه به دلیل وجود اقتصادهای نوظهور در جهان است.
مولفان کتاب نمی خواهند بپذیرند که غرب بیش از اتکا به رسانه ها برای توجیه برتری خود، بر مجموعه ای از واقعیت های عینی در عرصه های اقتصاد و سیاست مانند؛ سهم بالا در اقتصاد جهان، فرآیند دموکراتیک تصمیم گیری ها، سرمایه اجتماعی قابل توجه، و حکمرانی کارآمد متکی است.
ورود جهان به دوران پست مدرن اگر چه رویداد مهمی به شمار می رود ولی هنوز نتوانسته هیمنه مدرنیته را از سپهر اندیشه جهان کنار زند. از سوی دیگر پست مدرنیته با تاکید بر نسبی بودن همه چیز همچون تیزآبی تلقی می شود که سنت و اقتدارگرایی برخاسته از آن را نیز در خود حل می کند.
شاید بتوان بخشی از کژ خوانی واقعیت های جهانی در ایران را به رونق اندیشه های آخرالزمانی نسبت داد که اکنون در لایه های فرهنگی جمهوری اسلامی زیر عناوینی مانند؛ نوید فروپاشی تمدن غرب، وعده نابودی فلان کشور، حاکمیت نظم شرقی بر جهان، و پایان یافتن حاکمیت لیبرال دموکراسی جریان دارد.
روایت زدگی اگر چه می تواند توجیه آسانی برای شکست ها باشد و بحران دستاورد نظام سیاسی را متوجه توطئه دشمنان سازد ولی با دور ماندن از واقعیت های حاکم بر عرصه های اقتصاد و سیاست در ایران و جهان، تصمیم گیرندگان را دچار خطای راهبردی ساخته و آن ها را از اندیشیدن به اصلاحات ساختاری باز می دارد.
کانال نویسنده
گروه گزارش/
در جلسه استیضاح مرتضی حاجی ، در شهریور ماه سال 82 ، حاجی بابایی به نمایندگی از سوی استیضاح کنندگان ، سیاست های دولت اصلاحات در حوزه آموزش و پرورش را در چند محور اساسی به چالش کشید .
او بر مسئولیت شخص وزیر تاکید کرد و گفت : « می فرمایند تقصیر وزیر نیست. تقصیر ساختار است. ما وزیر فرستادیم در آموزش وپرورش یا ساختار ؟ این ساختار را کی باید درست کند؟ ...» .
در همین ارتباط گفت :« چرا وزیر نفت می تواند در سازمان مدیریت برای کلیه پرسنل خود پول بگیرد اما وزیر آموزش و پرورش نمی تواند...».
وی مهم ترین ضعف وزیر وقت را در حوزه « رفاه ، معیشت ، رفع تبعیض و احقاق حقوق معلمان » دانست و گفت :« شما کدام تشکل آموزش و پرورش و نمایندگان معلمان را دارید که احساس رضایت از وضعیت بکند؟»
حاجی بابایی پا را از این هم فراتر گذاشت و خواستار برگزاری رفراندم شد تا معلوم شود « ...این یک میلیون و هشتاد هزار نفر چند درصدش شما و این وزیرتان را قبول دارد».
نماینده همدان در مجلس ششم به تفاوت حقوق بین مدیران و کارکنان اشاره کرد و با ذکر اطلاعاتی به مقایسه حقوق یک مدیر درجه چندم آموزش وپرورش که بیش از 15 برابر حقوق یک معلم است پرداخت .
وی در مورد صندوق ذخیره فرهنگیان گفت :« 613 هزار معلم عضو صندوق هستند ، آیا یک معلم نیست که مدیر عامل شود . که برود عضو هیات مدیره شود؟».
حاجی بابایی در بخشی از سخنان خود گفت :« وزیر یا می تواند از حقوق معلمین دفاع کند که باید آثار داشته باشد و اگر نمی تواند باید استعفا کند».
حدود 15 ماه است که از رای اعتماد مجلس انقلابی به یوسف نوری به عنوان وزیر آموزش و پرورش می گذرد .
نوری در این مدت واقعا برای ارتقا و بهبود نظام آموزشی ایران چه کرده است ؟ و این در حالی است که نه او و نه آن 57 نماینده ی مجلسی که به یوسف نوری رای مخالف دادند در برابر عملکرد وی سکوت کرده اند .
هر از چند گاهی و به مصلحت بحث استیضاح مطرح می شود و دوباره به بایگانی می رود .
- قریب یک سال است که از قانون شدن رتبه بندی معلمان می گذرد اما با آن که به پایان سال نزدیک می شویم خبری از اجرای آن بر اساس همان قانون ناقص و پر ایراد مجلس انقلابی هم نیست .
احکامی که در گوشه و کنار برای برخی از معلمان زده شده نارضایتی بسیاری را برانگیخته و این نشانگر آن است که اساسا مکانیسم و ساز و کاری برای اجرای این قانون طراحی و اجرا نشده و سخنان وزیر و سایر تیم همراه وی هم بیشتر جنبه تبلیغات و بازار گرمی دارد .
- تعطیلات بی حساب و کتاب و مدت دار مدارس به بهانه ی آلودگی هوا و ... در ماه های اخیر واکنش جدی نمایندگان مجلس را در پی نداشت هر چند این وزیر آموزش و پرورش به کرات از تعطیلی مدارس در دوران کرونا انتقاد کرده و آن را موجب وارد آمدن آسیب های جدی به نظام آموزشی دانسته است .
- برخوردهای امنیتی و بعضا خشن با دانش آموزان معترض و نیز تشکیل پرونده های مختلف برای فعالان صنفی در هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش حساسیتی در نمایندگان مجلس ایجاد نکرد .
« در همه ی دوره ها عضو این کمیسیون نشدم. برای آنکه کمیسیون آموزش و تحقیقات را کمتر مؤثر می بینم.» - اخیرا هم فروش مدارس خیر ساز ( مشارکتی ) به بهانه « مولد سازی » اعتراضات بسیاری را در سطوح مختلف جامعه ایجاد کرده است هر چند نه دولت مردمی و نه مجلس انقلابی پاسخی در خور به این حساسیت و دغدغه ها نداده اند .
« ابراهیم سحرخیز » در مطلبی با عنوان « محنت آموزش و پرورش » چنین می نویسد :
« چه کسی باور میکرد دولت رییسی ، به رغم آن وعده های پر طمطراق یا با به علم به نقش و جایگاه آموزش وپرورش به عنوان یک اولویت بدیهی و روشن نزد خانم علم الهدی ، استاد و دانش آموخته حوزه فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه به عنوان همسر رییسجمهور ، نصیب آموزش و پرورش از این جامعه نخبگانی متکثر و فرهیخته ، وزیر کم سوادی باشد که با نخستین الفبای مدیریت و تحلیل درست داده ها در آموزش وپرورش بیگانه بوده ، کار را به اطرافیانی بسپارد که برخی از آنها حتی از داشتن گواهی نامه کار آموزی اولیه، برای رسیدن به حرفه کلاس داری و معلمی محرومند؟!
چگونه انتظار دارید با سپردن کلیدی ترین منصب به عنوان پست حساس« معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع» به کسی که حتی به سن پختگی لازم نرسیده یا از داشتن اولین تجربیات ، بایسته ها و داشته ها محروم است دست و پای آموزش وپرورش همچنان در پوست گردو نماند؟!
این کار و معاونت شوخی بردار نیست تا محلی برای آزمون و خطای طرح کادی های صفر کیلومتر باشد.
آموزش و پرورشی که هر ساله با خروج بیش از ۷۰ تا ۸۰ هزار معلم بازنشسته ، به شدت در حال نحیف شدن یا تهی شدن است را نمی توان با حرف ، «اگر» و« مگر» ، تسویف و تاخیر یا انشاا... و ماشاالله... گفتن اداره کرد.
وزارتخانه ای که در عرض سه ماه، مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری آن ، سه سرپرست را یکی پس از دیگری تجربه کرده است و امروز چهارمین نفر را به انتظار نشسته است آیا می تواند ادعا کند که صاحب برنامه یا برنامه ریزی است؟! حاشا و کلا!
آیا از تحلیل صاحب نظران درباره سهم ناچیز ۱۰ تا ۱۱ درصدی آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت ، شفاف نبودن ردیف ها ، سهم میکرونی بخش غیر پرسنلی ، آب رفتن سرانه تحصیلی دانش آموزان مدارس شبانه روزی ، ناپدید شدن سرانه شیر و تغذیه رایگان مناطق نابرخوردار ، اعتبارات آموزش پیش از دبستان برای مناطق نابرخودار دوزبانه ، کسری آشکار در سهم اعتبارات پرسنلی ، صف بلا تکلیفی انواعی از معلمان و نیروهای قرارداد کار معین ،حق التدریس ، خرید خدماتی ، مطالبات سنگین هرساله از پاداش پایان خدمت گرفته تا حق التدریس بابت اضافه تدریس ماهیانه معلمان رسمی و پیمانی ، حق الزحمه امتحانات و انتخابات و هزار درد و گرفتاری دیگر باخبرید ؟!
این معاونت یا این وزارتخانه همان جایی است که خیلی ها با داشتن کلی سبقه و سابقه، کارنامه و رزومه، مدت ها تجربه زیسته ، سبک و سلیقه ، دانش و روش ، محاسن سفید و شرح صدر ، پس از سالها، سرانجام لنگ انداخته، دستها را به نشانه تسلیم بالا برده ، به ناتوانی خود در به دوش کشیدن این بار بزرگ و طاقت فرسا اعتراف کرده اند ! «الان شما فرض کنید من عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات . چه کسی به اندازه ی من در مجلس راجع به آموزش و پرورش حرف می زند؟ »
آری ، هرچه می کشیم ، برخاسته از وزیران کم سواد یا بی سوادی است که فقط می خواستند چند صباحی را به هر قیمتی شده وزیر شده یا وزیر بمانند.
بر خلاف تصور به غلط شایع و رایج شده امروز ، به یدک کشیدن مدرک دکتری آن هم نوع پولی ، کوپنی یا سهمیه ای آن نشانه باسوادی ، فرهیختگی ، شایستگی و درک درست از ماجرا نیست.
طی طریق در مسیر ناهموار و پر فراز و نشیب آموزش وپرورش ، مستلزم پختگی ، نخبگی ، درایت و نکته سنجی است که به آسانی فراهم نمی شود و بسیار سفر بایدش تا خامی از آن زایل شود.
وزیر آموزش و پرورش باید در کنار دیگر شایستگی ها ، اهل خطر کردن ، از خود گذشتگی و پرهیز از محافظه کاری ، دوختن جیب برای دل کندن از تعارض منافع ، باج دادن به اشخاص یا باند های سیاسی برای ماندن بر سر کار به هر قیمتی باشد .... »
پرسش صریح « صدای معلم » از مجلس انقلابی و به ویژه « حمیدرضا حاجی بابایی » به عنوان رئیس فراکسیون فرهنگیان این مجلس آن است که چرا مهر سکوت بر لب زده اند ؟
( حاجی بابایی در کنار یوسف نوری )
هر چند این مجلس دیگر در بسیاری از حوزه ها و مسائل عملا کاره ای نیست و از وظایف قانونی و نظارتی خویش دور افتاده و بسیاری از نهادهای موازی تحت عناوین مختلف آن را دور می زنند اما پرسش این است که چرا این نمایندگان حداقل به عنوان « شهروند » نسبت به این گونه مسائل بی تفاوت بوده و در برابر آن به وظایف خود عمل نمی کنند ؟
حاجی بابایی به عنوان نماینده مجلس و رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس چرا سکوت کرده و در برابر عملکرد وزارت آموزش و پرورش و خطاهای آن حرفی نمی زند ؟
کسی که در کسوت نماینده ی مجلس و در برابر فروش اردوگاه منظریه ( شهید باهنر ) در دولت پیشین آن گونه افشا می کرد و می تازید چه شده است که در برابر فروش مدارس سکوت پیشه کرده است ؟ برخوردهای امنیتی و بعضا خشن با دانش آموزان معترض و نیز تشکیل پرونده های مختلف برای فعالان صنفی در هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش حساسیتی در نمایندگان مجلس ایجاد نکرد .
چرا حاجی بابایی مانند سابق دیگر کاری به صندوق ذخیره فرهنگیان ندارد ؟
کسی که همیشه از فرمول افزایش حقوق معلمان بر اساس 80 درصد حقوق اعضای هیات علمی سخن می گفت چرا در مورد اهمال و کم کاری وزارت آموزش و پرورش در مورد اجرای همین قانون نیم بند هم دیگر حرفی نمی زند ؟
آیا این وزیر آموزش و پرورش در این مدت از حقوق قانونی معلمان دفاع کرده و معلمان او را قبول دارند ؟
چرا حداقل از وزیر آموزش و پرورش در مورد عمل به برنامه هایی که خودش ارائه کرده و به واسطه آن رای اعتماد گرفته سوالی نمی شود ؟
آیا حاجی بابایی آنی نبود که در همایش سالانه تشکل های فرهنگیان انقلابی استان اصفهان به مناسبت بزرگداشت مقام معلم در پاسخ به پرسش خبرنگار صدای معلم چنین گفت : ( این جا )
« در همه ی دوره ها عضو این کمیسیون نشدم. برای آنکه کمیسیون آموزش و تحقیقات را کمتر مؤثر می بینم.
من رییس فراکسیون فرهنگیانم که 120 نفرند و کمیسیون آموزش و تحقیقات 23 نفرند. به این نکته توجه کنید.
من روز اولی که وارد مجلس شدم و تحقیق کردم ، گفتند هر نماینده ای که عضو کمیسیون برنامه و بودجه بشود ، این به نفع آموزش و پرورش است و من عضو این کمیسیون برنامه و بودجه شدم و رییس کمیسون تلفیق برنامه ششم هم هستم و در این کمیسیون مطالبی برای آموزش و پرورش نوشتم که در یازده برنامه گذشته در 44 سال نوشته نشد و این نشان می دهد که کمیسیون برنامه و بودجه خیلی برای آموزش و پرورش بهتر است. از طرفی فراکسیون فرهنگیان مجلس را هم داریم.
الان شما فرض کنید من عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات . چه کسی به اندازه ی من در مجلس راجع به آموزش و پرورش حرف می زند؟ »
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید