جناب مستطاب آموزش و پرورش صوت الرحمانت آشوبمان کرد.
باید برای روزنامه آگهی ترحیم فرستاد.
فاتحهات را خواندیم.
چه جوان ناکامی...
آن خزندهی لجوج و سمج، آن تمامخواهِ تکبعدی، آن قشری ننگر، همانها که استادانه از فرصتها، تهدید ساختند؛
همآنها باز هم جان گرفتند...
آن مدرسینِ بیاخلاقی و رکورددارانِ تکامل نیافتهیِ تنگ نظرِ قشرینگر!
به یاد آر ؛
آنها که از فرصت حضور بی شمار ملت در تشییع پیکر سردار دلهاشان، تهدید ساخت، باز هم جان گرفتند.
آقایان این یک تپه را گلکاری نمیکردید، نمیشد؟ آخر این چه کمر همتیست که در فروپاشیِ ساحت علم بستهاید؟ بوی نفت و زرِّطلا نیست اینجا! دلارها جای دیگری است!
هر چند بقای شما در جهلِ مرکبِ نهادینه است.
همه آنها که دل در گرو انقلاب دارند و حرمت خون شهدا و شعائر اصلی انقلاب را قرآنِ سرنیزهها نساختهاند، کسانی که ساحت آموزش و پرورش را از رخنهی تنگچشمی شرارِ حسادتِ خویش نمیبینند، نه حبِ جاهشان هست و نه بغضِ مقام، سوختند و فاتحه خواندند.
چه کردی با خودت ؛ ای نظام تعلیم و تربیت! هنوز خندهی تلخ و مسخرهی فقدان عقلانیت در آموزش و پرورش بر لبمان بود.
آخر آن روز که تخمِ این جریانِ خزندهیِ موذی را بر زمین پرورش و تربیت کشور کاشتند، با یونیفورمِ سبزِ نظامی نیامدند و زنارِ دقایشان پیدا نبود! ؟
این سونامی درهم شکننده و برهمزننده ویرانگر است!
شگفتا، آخر کسی این گونه فجیع به کشتن خویش برنخواست، که تو بر جهان علم، زیست میکنی!
تودیع حسین عبادتی و معارفهی وحید بیگدلی؟
بر سازمان دانش آموزی؛ خدنگگذاری، چرااا؟
آخر با کدام سنگ محک به ترازو نشستهای ؟
اگر هم قد نیستی هم قواره باش! اگر همگن نیستی لااقل همگون باش.
جناب آقای آموزش و پرورش !
تو چشم بینا، تن برنا، بازوی توانا و شنوا گوش خود را از دست دادهای... آخر این چه کمر همتیست که در فروپاشیِ ساحت علم بستهاید؟
مبادا راست باشد این خبر ، زنهار...
حال این تنِ درنوردیدهیِ محتضر را به که سپردهای!!؟
با کدام سوابق اجرایی؟
به کدام مدرک دانشگاهی؟
به چه دانش و سبک و محتوایی؟
آخر این بابا که مهمترین فعلِ تاریخ ادوار هستیاش، حملِ لپ تاپ فلان معاون است و خدنگی و وسطکاری ویژهگیِ عمدهاش، به مهمترین تشکلِ نظامِ تعلیم و تربیت!!"
مسلمان نشنود کافر نبیند!
انتحاری زدی ! آقاااا...
ما هنوز داغدار خداحافظی «رخشانیمهر» از سازمان نوسازی بودیم. هنوز در فهمِ معاونتِ ابتداییِ منتصب؛ درماندهایم، آخر ما همچنان سیاهپوش کانون پرورش فکری هستیم و نسبتِ رئیس سازمان «تعلیم و تربیت کودک» را از اصول ابتدایی علم "پداگوژی" به نسبت عرش و فرش میپنداشتیم که صاعقه آمد.
هنوز خندهی تلخ و مسخرهی فقدان عقلانیت در آموزش و پرورش بر لبمان بود.
مگر هفته گذشته نبود که «یوسف نوری» سامانهی پاسخگویی به شبهات اعتقادی و سیاسی دانشآموزان را به دستان با کفایت خویش رونمایی کردند و منت سر همگان نهاده و این سامانه را به نام نامی خویش مزین فرمودند، سامانهِ «نورینو» شما بخوانید: «نورینو» !
شگفتا، دیگر امیدی نیست. باید برای روزنامه آگهی ترحیم فرستاد:
- با نهایت تاسف و تاثر فوت نابه هنگام نظام تعلیم و تربیت، چراغ راه آیندهسازان کشور را تسلیت عرض کرده و از خداوند منان، تسلی خاطر داغداران را خواستاریم.
دیگر به واقع سازمان دانشآموزی به گروگانِ معاونت پرورشی درآمد.
سرب داغ بریزید بر حلقمان اگر جریان خزنده کشورمان را بر باد نداد!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پرتال وزارت آموزش و پرورش به نقل از « خانه ملت » خبر از برگزاری نشست جمعی از دانشآموزان نخبه مدارس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد ) با « محمد باقر قالیباف » رئیس مجلس شورای اسلامی داده است . ( این جا )
آن گونه که گزارش شده این جلسه سه ساعت به طول انجامیده اما محتوای این خبر تطویل این همه زمان را نشان نمی دهد .
به نظر می رسد خبرنگاری از حوزه آموزش و پرورش در این نشست حضور نداشته است و از این نظر باید به « روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش » آفرین گفت !
نسخه کامل تر این نشست در سایت تابناک منتشر شده است . ( این جا ) ( 1 )
مقایسه این دو گزارش یکی در سایت تابناک و دیگری در پرتال وزارت آموزش و پرورش به وضوح می تواند نوع نگاه مسئولان این وزارتخانه و قامت فکری آنان را نسبت به « مطالبات دانش آموزی » و در مقیاس کلان تر « جامعه ایران » مشخص نماید .
در این گزارش ها ، نام دانش آموزان بیان نمی شوند .
دلیل این وضعیت چیست ؟
اگر قرار است شفاف سازی و با شناسنامه سخن گفتن که در واقع مهارت ابراز وجود است و در نظام آموزشی ایران جایگاهی ندارد نوعی تهدید برای فرد منتقد و یا معترض به شمار آید ؛ اساسا چرا این نشست برگزار می شود ؟
این نشست ظاهرا به مناسبت 13 آبان روز دانش آموز برگزار شده اما در گزارش تابناک ،دانش آموزی از علامه حلی 10 چنین عنوان می کند : « از وقتی گفتند همچین جلسه ای است دقیق متوجه نشدم چه موضوعی دارد اما تصور کردم درباره اتفاقات اخیر است که البته مسائل دانش آموزی بی ربط به مسائل اخیر نیز نیست، زیاد هم هست . »
پرسش « صدای معلم » این است که چگونه نشستی برقرار می شود اما مدعوین نمی دانند که برای چه و به چه منظوری دعوت شده اند ؟
دانش آموزی از علامه حلی 10 چنین می گوید : « مدرسه ما خیلی خوب است اما کسی حرفی نمی زند و بنای حرف زدن ندارند . »
در این نشست ظاهرا دانش آموزی از فلسفه این همه تشکل های دانش آموزی و مهم تر از همه « مجلس دانش آموزی » در آموزش و پرورش پرسش نمی کند .
عمده انتقاد برخی دانش آموزان در این نشست بر محور « رسانه » و تاکید بر ضعف « سواد رسانه » در میان دانش آموزان و بی توجهی به این درس در آموزش و پرورش است اما همان گونه که بیان شد کسی از « نهاد تشکل » نمی پرسد و این در حالی است که مسئولان وزارت آموزش و پرورش دائما حضور و فعالیت این تشکل های را دال بر وجود دموکراسی و مشارکت در این دستگاه قلمداد می کنند .
البته الهام یاوری رئیس مدارس سمپاد در پایان اشاره به « مجلس دانش آموزی » می کند و می گوید : « ممکن است با همه حرف هایی که در این جلسه گفت موافق نباشم اما فکر می کنم برای پخته شدن این بحث ها و گفتگوها حتما به این احتیاج داریم که بچه های خود را به فضای تصمیم گیری و سیاستگذاری نزدیک کنیم که یکی از مثال های آن مجلس دانش آموزی است اما طرح دیگری که بارها طرح کرده و خواهش کرده ایم این است که اجازه دهند این بچه ها به عنوان مستمع آزاد در محافل تصمیم گیری و سیاستگذاری حاضر باشند و درباره پیشنهادهایی که داده اند ببینند نظر دیگران هم هست یا اولویت ها و موانع سر راه آن چیست تا پخته تر درباره حوزه های مختلف تصمیم بگیرند. »
« صدای معلم » محتوای این نشست را قابل تامل و گامی به پیش ارزیابی می کند اما پرسش این است که آیا رئیس مجلس و سایر مسئولان شهامت و جسارت این را دارند که در حضور رسانه های مستقل و منتقد پای صحبت دانش آموزانی که بازداشت شده و یا متحمل آسیب هایی شده اند بنشینند ؟
آیا این گونه نشست ها فراتر از « حرف زدن » و تخلیه ی هیجان مجال و نشانی از تغییرات در اصول حکمرانی و نوع نگرش مسئولان به اداره کشور را پیدا خواهد کرد ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
« اکبر زارعین ریزی » معلم شاغل در آموزش و پرورش منطقه 2 تهران چهارشنبه 4 آبان بازداشت شده است .
از نهاد بازداشت کننده این معلم اطلاعی در دست نیست .
شنیده ها حاکی از آن است که پیش تر ، حقوق این معلم قطع شده بود .
اگر چنین فرضی صحت داشته باشد ؛ پرسش « صدای معلم » از مسئولان وزارت آموزش و پرورش آن است که آیا فرآیندهای قانونی و حقوقی برای اتخاذ چنین تصمیمی طی شده است ؟
آیا کرامت و احترام به آقای زارعین به عنوان یک معلم و شهروند رعایت گردیده است ؟
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش /
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
« مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور تشکلها تاکید کرد: حفاظت و صیانت از دانش آموزان اولویت اصلی است و لازم است روش گفت و گو و تبیین و اقناع را مد نظر داشته باشیم و در این مسیر با محبت و سعه صدر و صبوری رفتار کنیم.
به گزارش مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، هاشمی نکو در محل باشگاه فرهنگیان تبریز در نشستی با حضور روسای ستادی اداره کل گفت: حرکت دستگاه تعلیم و تربیت در حال حاضر باید به سمت فعالیتهای تربیتی باشد.
مشاور وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: مدل تربیتی تک بعدی مدنظر نیست و طبق تاکید سند تحول بنیادین تربیت چند ساحتی در دستور کار قرار دارد.
وی با مطرح کردن تربیت اعتقادی به عنوان زیربنا، افزود: مدرسهای موفق است که به تمامی ابعاد تربیت توجه نماید.
هاشمی نکو افزود: اثرگذاری در تربیت نیاز به برنامهریزی و ممارست در کار دارد و چاشنی آن محبت و تحمل است.
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور تشکلها در نشست با تشکلهای انقلابی استان آذربایجان شرقی گفت: حرکت آموزش و پرورش باید در راستای پیشگیری از تکرار بحران باشد.
هاشمی نکو در جلسه تشکلهای انقلابی استان آذربايجان شرقي بر اهمیت تشكلها تاكيد كرد و گفت: صدور ابلاغ مشاور وزیر در امور تشکلها نشان از اهميت تشكلها است و با نیروهای مجربی که در تشکلهای فرهنگیان وجود دارد این اقشار میتوانند نقش اتاقهای فکر را برای آموزش و پرورش ایفا نمایند.
مشاور وزیر آموزش و پرورش افزود: نظام سلطه رسانهای دشمن مشغول کوچک نمایی خدمات ارائه شده و بزرگ نمایی نقائص است و باید مراقب بود ناخواسته در زمین دشمن بازی نکنیم. وقتی دانش آموزان معترض را بازداشت و به کانون های اصلاح و تربیت می برند و وزیرشان این کار ضد آموزشی و غلط را تایید می کند و با آنان همراهی می کند ؛ مشاور وزیر در امور تشکل ها از کدام « حفاظت و صیانت از دانش آموزان » سخن می گوید ؟
وي تاکید کرد: باید در آموزش و پرورش به سمت پیشگیری و برنامه ریزی برای جلوگیری از تکرار بحرانها حرکت کنیم
آن گونه که از « محتوای خبر » بر می آید ، « مشاور وزیر در امور تشکل ها » نشست با تشکل هایی داشته که متصف به صفت « انقلابی » است .
نخستین پرسش « صدای معلم » از آقای هاشمی نکو آن است که چرا سایر تشکل های غیر هم سو و نیز « کانون های صنفی » به این نشست دعوت نشده اند ؟
این تشکل های انقلابی ، چند درصد از معلمان و افکار عمومی را رهبری و نمایندگی می کنند ؟
مشاور وزیر در امور تشکل ها در این نشست تاکید می کند که مدل تربیتی تک بعدی مدنظر نیست .
آیا ایشان فقط مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور تشکل های انقلابی اند و یا آن که قرار است با تشکل های دگر اندیش هم گفت و گو و تعامل داشته باشند ؟
آقای هاشمی در این نشست حرف های قشنگی زده و عنوان می کند که لازم است روش گفت و گو و تبیین و اقناع را مد نظر داشته باشیم و در این مسیر با محبت و سعه صدر و صبوری رفتار کنیم .
ایشان در جای دیگر تصریح می کند که اثرگذاری در تربیت نیاز به برنامهریزی و ممارست در کار دارد و چاشنی آن محبت و تحمل است
پرسش « صدای معلم » از مشاور وزیر در امور تشکل ها آن است که در کدام کشور و جامعه این حرف ها را می زند ؟
نظر مشاور وزیر در امور تشکل ها در مورد « برخورد امنیتی با دانشآموزان » چیست ؟
نظر ایشان در مورد « ورود نیروهای نظامی و انتظامی و به ویژه نیروهای غیر قانونی لباس شخصی به مدارس و رویارویی خشونتآمیز آنها با دانشآموزان و کادر مدارس » چیست ؟
وقتی دانش آموزان معترض را بازداشت و به کانون های اصلاح و تربیت می برند و وزیرشان این کار ضد آموزشی و غلط را تایید می کند و با آنان همراهی می کند ؛ مشاور وزیر در امور تشکل ها از کدام « حفاظت و صیانت از دانش آموزان » سخن می گوید ؟ ( این جا )
آقای هاشمی نکو از « نظام سلطه رسانه » می گوید .
ما نمی دانیم « سواد رسانه ای » این مشاور وزیر آموزش و پرورش در چه حد است و تا چه میزان از فضای رسانه حداقل در حوزه آموزش مطلع است اما بهتر است پیش از اظهار نظر مطالعه ای در مورد عملکرد و دستاوردهای « روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش » در آستانه یک سالگی وزارت یوسف نوری داشته باشد و با « اطلاع » سخن براند !
پایان گزارش /
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اعتراضاتی که پس از درگذشت مظلومانه « مهسا امینی » در جامعه ایران رخ داد بیشتر از سوی نسل جوان ، دانشجویان و دانش آموزان است . نسلی که محصول همین نظامند بر مطلوب های نظام شوریده اند و بی محابا بر نفی سیاست های رسمی اصرار می کنند . از سوی دیگر چشم اندازی از تحول در سیاست های رسمی و پذیرش تکثر در مسائلی همچون حجاب هم دیده نمی شود .
بر مبنای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ، هدف تعلیم و تربیت کشور نیل به « حیات طیبه » است . سند فوق به عنوان مهم ترین سند رسمی نظام آموزش و پروش حیات طیبه را « وضع مطلوب زندگی بشر بر اساس نظام معیار ربوبی می داند که با انتخاب و التزام آگاهانه و اختیاری این نظام معیار در همین زندگی دنیایی و در جهت تعالی آن از سوی خداوند به انسان اعطا می شود و تحقق آن باعث دست یابی به غایت اصیل زندگی انسان ، یعنی قرب الی الله خواهد شد » .
نویسندگان سند فوق حیات طیبه را از آیه 97 سوره نحل برگرفته اند : « مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ » هرکس از مرد و زن کار نیکی انجام دهد و مومن باشدما او را با زندگانی نیکو زنده گردانیم و پاداش شان را بهتر از آنچه عمل می کرده اند می دهیم .
در آیه فوق از جانب خداوند به مومنان زن و مرد که عمل صالح انجام می دهند وعده زنده شدن با زندگی نیکو داده شده است .
ارتباط وعده فوق که از جانب خداوند حتی بر دوش پیامبران گذاشته نشده است با نظام آموزش و پرورش مشخص نیست .
در مورد حجاب نیز همین نگاه در مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد .
« راهبردهای گسترش فرهنگ عفاف » مصوب 4 / 5 / 1384 شورای عالی انقلاب فرهنگی از مهم ترین استنادهای مدافعین حجاب قانونی است .
مصوبه فوق در 47 بند راهبردهایی را برای گسترش فرهنگ عفاف بیان می نماید . در هیچ یک از بند های مصوبه فوق به اجبار در حجاب پرداخته نشده است و حتی با اجباری بودن حجاب مرزبندی می کند ولی به حقوق انسان ها برای انتخاب نوع پوشش نیز بی توجه است .
از منظر این سند حجاب یک الزام است که حتی تحقیق درمورد آن باید به اثبات آن برسد . این مصوبه حجاب را به عنوان یک امر وجودی و اخلاقی نمی نگرد بلکه بی حجابی باید محو گردد .
دو سند مهم که در مود حجاب و آموزش و پرورش مورد اشاره قرار گرفت با آنچه امروز در سطح خیابان ها و مدارس دیده می شود تفاوت اساسی دارد و به نظر می رسد به دو دلیل مهم هر دو سند فوق و سایر سند ها و قوانین مانند آن ها به شکست رسیده اند .
ذهنیت یکسان انگار :
دکتر بیژن عبدالکریمی با نگاهی دغدغه مندانه به آسیب شناسی نظام فرهنگی و فکری و درمان آن تاکید می کند :
« مادام که روحانیت شیعه در چارچوب تفکر تئولوژیک و کلامی باقی بماند ، نخواهد توانست با مخاطبان غیرمسلمان و غیر شیعی خود حتی با قشر عظیمی از طبقات متوسط و بالای اجتماعی جوامع مسلمانی چون ایران که تحت تاثیر عقلانیت و سکولاریسم جدید ، بسیاری از باورهای اسلامی و شیعی را مورد شک و تردید قرارداده اند ، به خصوص با با جوانان ارتباط فکر ی و مفهومی برقرار کند» . (آینده روحانیت و جهان معاصر ، بیژن عبدلکریمی ،نشر نقد فرهنگ ، چ سوم ،1400،صص 66 و 67)
وی در ادامه روحانیت ر ا به یک تغییر شیفت پارادایمی فرا می خواند تا « از یک رویکرد محدود قومی و تئولوژیک ( کلامی ) به یک رویکرد فلسفی و حکمی مبادرت ورزد تا برایش امکان دیالوگ و ایجاد ارتباط با غیرمسلمانان و غیر شیعیان و نیز با جریان سکولاریسمی که در جوامع مسلمان به شدت نیرو گرفته است فراهم شود» . ( همان 67)
معضلی که دکتر عبدالکریمی به آن اشاره می کند در هر دو سند تحول آموزش و پرورش و راهبردهای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی و سیاستگذاری فرهنگی کشور مشاهده می گردد.
رویکرد قومی و کلامی ؛ مجموعه سیاست های فرهنگی و آموزشی کشور را از هر نوع فهم تحولات عمیق اجتماعی و فرهنگی بازداشته است . همین باعث شده تا توان برقراری دیالوگ با نسل جدید جامعه ایران وجود نداشته و راه بر هر نوع پذیرش تکثر بسته شود .
جدال حق و شرع :
انقلاب اسلامی ایران انقلابی برخاسته از رویکردی نو به دینداری بود ولی پس از انقلاب و به شریعت محوری محدود شد . همین نگاه شریعت محور منجر به جدال های متفاوتی در عرصه جامعه شده است . دانش آموزانی که باید بر اساس برنامه های آموزشی و پرورش به حیات طیبه برسند خواسته هایی متضاد با سیاست های رسمی دارند .
در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی حتی زنان بی حجاب مشارکت داشتند ولی با نگرش شریعت محور حجاب اجباری بر حقوق شهروندی غلبه کرد و تلاش شد بدن ها در چارچوب شرع تنظیم شوند . این رویکرد در سطح جامعه سال هاست که با چالش روب رو شده است .
رویکرد فوق به دلیل ناتوانی در حل مسئله در پس اخلاق گرایی پنهان می گردد تا با یکی کردن حجاب و اخلاق مشکل بنیادین خود را بپوشاند و نوعی ادبیات اخلاقی تولید نماید . عدم برقراری تناسب بین حق و شرع موجب می گردد سخنگویان این جریان از مسئله ای مثل حجاب به عنوان یک امر شرعی و لازم الاجرا دفاع کنند و به ناچار به تئوریزه کردن اندیشه هایی آپارتایدی مانند محروم کردن بی حجابان از برخی حقوق اجتماعی رو آورند.
ذهنیت یکسان انگار که در مواردی همچون سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد حجاب وجود دارد نسبتی با تحولات اجتماعی و فرهنگی و تغییرات نسل جدید ندارد و جایگاهی نیز برای حق انتخاب انسان ها باقی نمی گذارد . در برابر این ذهنیت یکسان انگار که به حق انسانی بی توجه است نسلی قرار دارد که برخلاف تعلیمات رسمی زندگی می کند و خواهان تحول در آن می باشد . نسلی که رویکرد سنتی و رسمی به دینداری را نمی پذیرد .
مولانا در دفتر اول مثنوی معنوی نتیجه عکس دادن داروها برای درمان بیمار را این گونه توصیف می کند :
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام گرمی می نمود
از هلیله قبض شد اطلاق رفت
آب آتش را مدد شد همچو نفت
دو بیت فوق تمثیلی بر شرایط فرهنگی امروز جامعه ایران است .
دانش آموزانی که باید بر اساس برنامه های آموزشی و پرورش به حیات طیبه برسند خواسته هایی متضاد با سیاست های رسمی دارند . همان طور که سیاست هایی که باید به گسترش فرهنگ حجاب می رسید منجر به نارضایتی عمومی شده است .
سیاست های فرهنگی و آموزشی کشور به دلیل ذهنیت یکسان انگار و بی توجه به تکثر ، عدم پذیرش حقوق شهروندی و برقراری تناسب میان شرع و حق همچون سرکنگبین هایی بوده اند که صفرا افزوده اند و چاره ای جز پذیرش شکست آن ها نیست .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
روز چهارشنبه بیستم مهر ماه در دبیرستان دخترانه شاهد راثی نظام واقع در ناحیه ی یک آموزش و پرورش اردبیل وقایعی صورت پذیرفت که منجر به واکنش برخی مقامات و مسئولان در آموزش و پرورش و بیرون از آن گردید .
در این راستا و برای مشخص شدن واقعیت ماجرا ، « صدای معلم » به تحقیق و نیز گفت و گو با برخی از معلمان و شهروندان در این قضیه پرداخت .
قضیه از این قرار است که روز چهارشنبه قرار بر این می شود تا جمعی از بانوان اردبیلی تجمعی را در محکومیت اعتراضات اخیر برگزار کنند .
« خبرگزاری ایسنا وابسته به جهاد دانشگاهی » در این زمینه چنین نوشت : ( این جا )
« جمعی از بانوان اردبیلی در اعتراض به اغتشاشات اخیر و در دفاع از مقام شامخ زن ساعتی قبل در پیادهراه عالی قاپو اردبیل دور هم جمع شدند .
شرکت کنندگان در این تجمع با سردادن شعارهای مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر فتنهگر، لبیک یاخامنه ای و جانم فدای رهبر، ضمن ابراز انزجار از هرگونه اقدام خرابکارانه و به هم زدن امنیت و آسایش شهروندان بار دیگر با آرمانها و ارزشهای والای اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی تجدید پیمان کردند .
همچنین همزمان با اردبیل این تجمع با حضور بانوان در شهرهای خلخال، مشگین شهر، پارسآباد، سرعین، نمین، بیلهسوار و سایر شهرهای استان اردبیل برگزار شد . »
منابع خبری و گزارش ها در این زمینه گفتند که در برگزاری این تجمع ، آموزش و پرورش هم سعی کرد تا برخی دانش آموزان را با کمک مدارس در این زمینه بسیج کرده و به میان تجمع کنندگان بفرستد . واقعیت ماجرا آن است که بر خلاف آن چه مدیر کل آموزش و پرورش استان اردبیل می گوید این برخوردهای غیرفرهنگی و غیرتربیتی روز چهارشنبه انجام شده و آقای مدیر کل و سایر مقامات مسئول با استناد به همین اشتباه درجه ی دو یعنی تاریخ این واقعه سعی کرده اند اصل را ماجرا را پاک کنند .
روال بر این است که خروج دانش آموزان از محیط مدرسه باید با « اطلاع و رضایت » اولیای دانش آموزان صورت گیرد .
« نیما » یکی از اولیای دانش آموزان به « صدای معلم » گفت : « البته دانش آموزان شاهد شهید یعقوبی رو هم بردند به بچه ها گفتند میریم اردو . دخترم وقتی برگشت داشت گریه می کرد حالا خیلی ترسیده تنها نمی تونه بمونه . »
« غلامرضا » در این زمینه چنین می گوید :
« اتفاقا یک ربع مانده به ساعت 10 صبح روز چهارشنبه 20 مهرماه دخترم که در مدرسه ی شاهد شهید یعقوبی فلسطین درس می خواند برام زنگ زد و موضوع را برام گفت و حتی گوشی را به مدیر مدرسه داد که از بنده کسب اجازه کند و بنده مخالفت کردم و سریع برای آوردن فرزندم به مدرسه رفتم و به مدیر و معاون مدرسه که بدون اخذ رضایت کتبی از اولیا ، دانش آموزان را به مراسم اعزام کرده بود اعتراض کردم .
فقط چندنفری باقی مانده بودند .
حتی مدیر از تماس دانش آموزان با اولیایشان ممانعت کرده بود و دخترم به اصرار خودش با بنده تماس گرفت .
ضمن عرض تاسف از این بی قانونی برخی مدیران و نامعلمان که در امتحانات خردادماه هم به خودکشی یکی از دانش آموزان دختر کلاس ششم انجامید .
امیدواریم که از این به بعد درس عبرتی باشد تا از بی قانونی و اطاعت محض از مسئولان رده بالا به صرف خودشیرینی و بابت حق الزحمه ی چندرغاز ، دست بردارند و مسئولیت قانونی خودشان را انجام دهند . »
« بهرام » که معلم است چنین می گوید :
« خوشبختانه خبر فوت یک از دانش آموزان درست نیست و تایید نشده .
ولی واقعیت غیر قابل انکار اینه که همه مدیران مدارس دخترانه ای که باعث به وجود آمدن حادثه روز چهار شنبه شدند ، قطعا کار غیر قانونی و غیر اخلاقی انجام دادند و برای بیرون بردن دانش اموزان به دروغ متوسل شده و اظهار داشته اند که دانش آموزان رو برای شرکت در همایش یا بازدید از موزه می برند و از دانش آموزان معصوم ، استفاده ابزاری کرده اند تا اهداف سیاسی و ایدئولوژیک گروه خاصی رو تامین بکنند و کمترین مجازات این همه بیشرمی و بی شرافتی و دروغ و کار غیر قانونی ، باید موارد زیر باشد : آیا با این گونه اقدامات ضد تربیتی ، نگرش منفی نسبت به مدرسه و عملکرد کارکنان مدرسه ایجاد و تشدید نخواهد شد ؟
1- عذرخواهی رسمی همه افراد مرتبط با این قضیه از مدیر مدرسه تا مدیر کل از دانش آموزان و اولیا ، به خاطر فریبکاری.
2- ارجاع پرونده تخلف به هیات تخلفات
3- ارجاع شکایت اولیا به دستگاه قضایی
4- عذرخواهی از جامعه معلمان به خاطر تخریب چهره همه معلمان
5- استعفای بدون قید و شرط و فوری همه عوامل مرتبط با حادثه .
پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان اردبیل در خبری که روز جمعه 22 مهر منتشر کرد چنین نوشت : ( این جا )
« در حالی برخی رسانههای معاند مدعی دستگیری تعدادی دانشآموز در دبیرستان شاهد اردبیل و فوت یک نفر طی روز پنجشنبه شدهاند که این مدرسه روز های پنجشنبه کلاس درس نداشته و تعطیل است .
مدیر کل آموزش و پرورش استان اردبیل در واکنش به برخی شایعات در مورد بازداشت دانش آموزان در اردبیل، ضمن تکذیب این خبر گفت: هیچ دانشآموز بازداشتی در استان وجود نداشته و خبر فوت یک دانش آموز از اساس کذب است .
کلام اله صفری افزود: موارد مطرحشده همه ساخته و پرداخته ذهن مخدوش و شایعه و توطئه دشمنان بوده و با قصد بر هم زدن آرامش فکری و روحی خانواده ها طراحی می شود .
صفری ادامه داد: مردم انقلابی، شهیدپرور و حسینی اردبیل به چنین شایعاتی توجه نمیکنند .
مدیر کل آموزش و پرورش استان اردبیل یادآور شد: در کذب بودن این خبر همین بس که روز پنجشنبه مدرسه مذکور تعطیل بوده و دانش آموزان در این مدرسه حضور نداشتهاند که کسانی بخواهند به آنجا مراجعه و تعدادی را بازداشت کنند ! »
« شورای هماهنگی تشکل های صنفی معلمان ایران » در خبری چنین نوشت :
« در روز پنجشنبه ۲۱ مهرماه، در اردبیل، بعد از آنکه تعدادی از دانش آموزان دختر در دبیرستان شاهد دست به اعتراض زده و شعارهایی در اعتراض به وضعیت موجود سر دادند، نیروهای لباس شخصی به این مدرسه حمله کرده و بعد از ضرب و شتم دانشآموزان تعدادی از آنها را دستگیر کردهاند .
همچنین نیروهای لباس شخصی تعدادی از والدین دانشآموزان را نیز مورد حمله قرار دادند. شاهدان عینی گفتهاند که نزدیک به ۱۰ نفر از دانشآموزان زخمی شدهاند و برای مداوا به بیمارستان فاطمی منتقل شدهاند. ۷ تن از دانش آموزان نیز با همکاری مدیر مدرسه به نیروهای امنیتی تحویل داده شدهاند که هیچ گونه خبری از محل نگهداری آنان وجود ندارد . »
واقعیت ماجرا آن است که بر خلاف آن چه مدیر کل آموزش و پرورش استان اردبیل می گوید این برخوردهای غیرفرهنگی و غیرتربیتی روز چهارشنبه انجام شده و آقای مدیر کل و سایر مقامات مسئول با استناد به همین اشتباه درجه ی دو یعنی تاریخ این واقعه سعی کرده اند اصل را ماجرا را پاک کنند .
(ویدئویی در این مورد تجمع و شعار دانش آموزان را در بیرون و در محوطه مدرسه نشان می دهد . )
پرسش « صدای معلم » از مدیر کل آموزش و پرورش استان اردبیل و به خصوص وزیر آموزش و پرورش آن است که آیا با این گونه اقدامات ضد تربیتی ، نگرش منفی نسبت به مدرسه و عملکرد کارکنان مدرسه ایجاد و تشدید نخواهد شد ؟
آیا حریم تعلیم و تربیت و قداست مدرسه با این اقدامات لکه دار نمی شود ؟
« صدای معلم » بارها و بارها در گزارش های متعدد خود بر این نکته و موضع تاکید کرده است که هر گونه استفاده ی ابزاری از دانش آموزان چه توسط « گروه ها و افراد » و چه توسط « حاکمیت » در جهت مقاصد صنفی و یا سیاسی به منزله سمی مهلک برای جوهر و اساس تعلیم و تربیت بوده و کارکردهای اصلی آموزش و تربیت را تحت الشعاع خویش قرار می دهد و از هر نظر مطرود و محکوم است .
آیا وزیر آموزش و پرورش اساسا فهمی از « تربیت » و حریم دستگاه تحت مدیریت خود دارد ؟
« صدای معلم » در گزارش پیشین خود خطاب به یوسف نوری که عملکردش تاکنون نشان داده است تا عنوان ضعیف ترین و منفعل ترین وزیر آموزش و پرورش را در طول بیش از چهار دهه نصیب خود کند چنین نوشت : ( این جا )
« آیا اگر دانش آموزی اعتراض کند و خواهان توجه به حقوق اساسی و قانونی اش شود ، مصداق « شخصیت ضد اجتماعی » است ؟
متر و معیار وزیر آموزش و پرورش برای بر چسب زدن به دانش آموزان پیش از آن که نظر آنان خواسته شود و مورد ارزیابی علمی و نه ایدئولوژیک قرار گیرد ، چیست ؟
آیا کسی که خود را وزیر آموزش و پرورش می داند تاکنون با این دانش آموزان معترض منهای گروه ها و دسته جاتی که دست چین و گزینش می شوند و بیشتر حالت نمایش و تبلیغات دارند ؛ در یک فضای انتقادی و صریح به « گفت و شنود » پرداخته است ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش اساسا اختیار و یا استقلالی از خود دارد و یا آن که هر چه نهادهای غیر مسئول و غیر تخصصی در حوزه آموزش که همه چیز را با « نگاه امنیتی » می بینند ، می شنود و اجرا می کند ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
وزیر آموزش و پرورش در گفت و گو با « روزنامه شرق » تایید کرده است که در جریان اعتراضات اخیر، برخی دانش آموزان بازداشت و برای اصلاح و تربیت به مراکز روان شناسی ارجاع داده شده اند تا مانع از تبدیل آنها به شخصیتهای ضداجتماعی شوند .
به گفته یوسف نوری، دانش آموزی در زندان نداریم و مواردی هم اگر بازداشت باشند برای بحث اصلاح و تربیت است که در مرکز روان شناسی هستند و دوستان کارشناس کارشان را انجام می دهند تا بعد از اصلاح به محیط مدرسه برگردند .
وی همچنین در پاسخ به این سوال که تعداد دانش آموزان بازداشتی چند نفر است؟ گفته است: تعدادشان زیاد نیست و این قدری نیستند. نمی توانم آمار دقیقی از تعدادشان بدهم . آیا کسی که خود را وزیر آموزش و پرورش می داند تاکنون با این دانش آموزان معترض منهای گروه ها و دسته جاتی که دست چین و گزینش می شوند و بیشتر حالت نمایش و تبلیغات دارند ؛ در یک فضای انتقادی و صریح به « گفت و شنود » پرداخته است ؟
1- « صدای معلم » تاکنون نقدهای جدی بر عملکرد وزیر آموزش و پرورش وارد کرده اما همان گونه که انتظار می رود ایشان دفاعی در برابر عملکرد خود حتا در مورد برنامه های خویش ندارد و مهم تر از آن روابط عمومی این وزارتخانه هم بودن یا نبودن اش تاثیری در تعریف و یا بهبود اوضاع جاری نداشته و فلسفه ی وجودی آن از حیز انتفاع ساقط گشته است .
2- وزیر آموزش و پرورش می گوید تعداد دانش آموزان بازداشتی زیاد نیست و از ارائه آمار طفره می رود .
این در حالی است که در پرتال این وزارتخانه ، « سامانه ملی انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات » بارگذاری شده و در صفحه اصلی این سامانه با خط درشت چنین نوشته شده است :
« هر شخص ایرانی حق دسترسی به اطلاعات موسسات عمومی و خصوصی را دارد . »
این موضوع در ماده دو « قانون انتشار و دسترسي آزاد به اطلاعات » تصریح شده است .
اصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاکید می کند :
« هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران كمترین خدشه ای وارد كند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب كند . »
از مفاد و مواد « منشور حقوق شهروندی » مصوب در همین ساز و کار و نظام فاکتور می گیریم ...
پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش است آن است که آیا می توان « قانون » و اجرای آن را به بهانه های مختلف تعطیل و یا تعلیق کرد ؟
آیا بازداشت دانش آموزان حتا سایر افراد « روند قانونی » خود را طی کرده است ؟
پرسش صریح « صدای معلم » از آقای نوری آن است که آیا اساسا وزارت آموزش و پرورش اختیاری در این زمینه دارد که وزیرش به اظهار نظر در مورد آن می پردازد ؟ متر و معیار وزیر آموزش و پرورش برای بر چسب زدن به دانش آموزان پیش از آن که نظر آنان خواسته شود و مورد ارزیابی علمی و نه ایدئولوژیک قرار گیرد ، چیست ؟
وقتی مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی خودشان به قوانینی که تصویب کرده اند ، شان و منزلتی قائل نیستند ، آیا می توان از دیگران و جامعه انتظار پیروی و تمکین داشت ؟
3- « دوستان کارشناسی » که آقای وزیر به آنان اشاره می کند چه کسانی هستند ؟
مراکز روان شناسی که وزیر آموزش و پرورش به آن ها اشاره می کند کجا هستند ؟
آیا ماده 304 آیین دادرسی کیفری در مورد آنان اعمال شده است ؟
4- آیا اگر دانش آموزی اعتراض کند و خواهان توجه به حقوق اساسی و قانونی اش شود ، مصداق « شخصیت ضد اجتماعی » است ؟
متر و معیار وزیر آموزش و پرورش برای بر چسب زدن به دانش آموزان پیش از آن که نظر آنان خواسته شود و مورد ارزیابی علمی و نه ایدئولوژیک قرار گیرد ، چیست ؟
آیا کسی که خود را وزیر آموزش و پرورش می داند تاکنون با این دانش آموزان معترض منهای گروه ها و دسته جاتی که دست چین و گزینش می شوند و بیشتر حالت نمایش و تبلیغات دارند ؛ در یک فضای انتقادی و صریح به « گفت و شنود » پرداخته است ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش اساسا اختیار و یا استقلالی از خود دارد و یا آن که هر چه نهادهای غیر مسئول و غیر تخصصی در حوزه آموزش که همه چیز را با « نگاه امنیتی » می بینند ، می شنود و اجرا می کند ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
اخبار ضد و نقیض درباره برخورد با دانش آموزان در پی اعتراضات اخیر
اعتراضاتی که بعد از مرگ مهسا امینی آغاز شد، تفاوت عمدهای با اعتراضهای سالهای 96 و 98 داشت. تفاوت عمده آن حضور گروهی از جامعه بود که تاکنون در اعتراضهای گذشته نقشی نداشتند، اما این بار به صورت جدی پا به میدان گذاشتند و خواستار مطالباتی از جنس خودشان بودند. دانشآموزان در مقاطع تحصیلی مختلف که پیش از آغاز مدارس در کف خیابان در میان مردم بودند، امروز با بازگشایی مدارس مطالباتشان را در حیاط مدرسه و در مسیر مدرسه به خانه طلب میکنند. خروجی این مطالبات و حضور این قشر از جامعه در اعتراضات این بود که با وجود سن و سال کم، آنچه نباید رخ میداد، داد و تعدادی از دانشآموزان معترض در خیابانها توسط پلیس بازداشت شدند. نکته قابل تامل آنکه با وجود وعدهها برای پیگیری و آزادی این گروه سنی اما هنوز خبری از نتایج این وعدهها در دست نیست. این درحالی است که درباره آزادی دانشجویان در بند هر روز اخباری منتشر میشود.
در طول هفتههای اخیر شاهد حضور دانشجویان و به دنبال آن دانشآموزان در تجمعات اعتراضی بودیم؛ اعتراضاتی که به داخل مدارس نیز گسترش یافت. نوجوانان و جوانان طی هفتههای گذشته با حضور در خیابانها سعی کردند مطالبات و خواستههای انباشتشده خود را فریاد بزنند. در این شرایط، اخبار ضد و نقیضی درباره برخورد با دانشآموزان معترض منتشر شده است. اولین سخنان درباره بازداشت دانشآموزان بعد از جلسه کمیسیون آموزش مجلس بیان شد؛ جلسهای که در آن یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش و محمدعلی زلفیگل وزیر علوم نیز حضور داشتند. بعد از این جلسه که یکشنبه هفته گذشته برگزار شد، رضا حاجیپور سخنگوی این کمیسیون عنوان کرد:«در این جلسه درباره آزادی دانشجویان و دانشآموزانی که در اعتراضات اخیر بازداشت شدهاند، صحبت شده و با هماهنگیهایی که از طریق دادستان کل کشور صورت گرفته، بنا است هر چه سریعتر این دانشجویان و دانشآموزان آزاد شده و به کلاسهای درس بازگردند.» چندی قبل هم احمد امیرآبادیفراهانی، نماینده مردم قم در رابطه با دانشآموزان بازداشتی گفته بود: «وقتی از این دانشآموزان میپرسیم که چرا در اغتشاشات حاضر شدید، میگویند تحت تأثیر فراخوان و توئیتهای فلان فوتبالیست اسبق قرار گرفتیم.» سخنانی که به صورت تلویحی بازداشت دانشآموزان معترض را تایید میکرد.
سردار علی فدوی، جانشین فرماندهی کل سپاه، نیز میانگین سنی بازداشتشدگان را ۱۵ سال اعلام کرد؛ یعنی همان گروه سنی دانشآموزان. مساله قابل تامل اینکه در شرایط کنونی به جای گفتوگو با این گروه سنی، راه بازداشت در پیش گرفته شده، بدون آنکه به این مساله توجه شود که بارها روانشناسان و جامعهشناسان به صراحت اعلام کردهاند، در چند سال اخیر میزان خودکشی نوجوانان رشد داشته است و عمده دلیل آن نیز رفتارهای تلخ و اشتباه با این گروه سنی و فقر خانواده در کنار عدم برخورداری از یک زندگی مرفه و حداقلی است. مسالهای که نشان میدهد این گروه سنی نسبت به گروههای سنی مشابه خود در دهههای گذشته صبر و طاقتی برای محرومیت و سکوت در قبال بیعدالتی و محرومیت از آنچه حق خود میدانند را ندارند. نسلی که باک و هراسی از بازداشت و ارعاب و تهدید ندارد و دقیقا به همین دلیل تصمیمسازان و تصمیمگیران باید متوجه این باشند که بهترین راه برای تعامل با این نسل که آیندهسازان کشور هستند، گفتوگو و برآورده کردن مطالباتشان بدون وعدههای پوشالی است.
متاسفانه آمار درست و دقیقی از تعداد دانشآموزان بازداشتشده و دانشآموزان آزادشده در این اعتراضات وجود ندارد. این سوال پیش میآید که وقتی دانشآموزان به راحتی بازداشت میشوند، آیا ممکن است از مدارس خود نیز اخراج شوند؟ سوالی که محمدمهدی کاظمی، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، در پاسخ به آن گفت:«هیچ دانشآموزی در این راستا اخراج نشده است. اگر مشکلی برای یکی از این دانشآموزان پیش آید ما خود را موظف میدانیم برای آموزش او تلاش کنیم.» با این حال، کاظمی هم همچون نمایندگان مجلس درباره آمار دانشآموزان بازداشتشده و آزادشده و نیز اقدامات انجامشده برای آزادی آنها سکوت کرد.
با توجه به اهمیت موضوع اخراج دانشآموزان از مدارس از فعالان صنفی معلمان پیگیری کردیم. علی پورسلیمان، مدیرمسئول سایت صدای معلم، درباره برخورد با دانشآموزان معترض به هممیهن توضیح داد:«متاسفانه فضای مدارس ما به شدت بسته است و فضای آزادی که دانشآموزان به دنبال آن هستند، در نظام آموزشی ما وجود ندارد. با این حال آئیننامه اجرایی مدارس مصوب شورای عالی آموزش و پرورش توسط مدارس تفسیر به رای میشود و حتی برخی مدارس منشورهای انضباطی را به آن اضافه کردهاند و به دلخواه خود با دانشآموزان برخورد میکنند که نمونهای از آن، برخورد با دانشآموزان دختر و پسر درباره «موی سر» است که همواره محل تنش بوده است؛ قانونی که در این زمینه در آئیننامه اجرایی مدارس آمده، مبهم و غیرشفاف است و شرایط را برای برخورد سلیقهای با دانشآموزان به لحاظ مو و ظاهر آنها مهیا میکند.»
( کوتاه کردن موی دانش آموز به روش تحقیر در برابر دیگران )
او ادامه داد:«نظام آموزشی ما از دانشآموزان انتظار دارد که یکسری از دستورات و مسائل مطروحه در قوانین و صحبتهای مسئولین را رعایت کنند. فضای مدارس ما بهگونهای نیست که از دل آن تفکر انتقادی، خلاقیت و حرکت به سوی داشتن جامعهای دموکراتیک برخیزد. از طرف دیگر این دانشآموزان از نسل جدید هستند و فضای موجود پاسخگوی نیازهای این نسل نیست.»
پورسلیمان اظهار کرد: «در حال حاضر نهادهایی که در آموزش و پرورش مختص دانشآموزان ایجاد شده است، مانند اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان یا پارلمان دانشآموزی تبدیل به کاریکاتوری از دموکراسی شدهاند.»
او اضافه کرد:«وقتی دانشآموز نتواند حرف خود را از طریق این نهادها بزند و حق نهادسازی مستقل برای دانشآموزان به رسمیت شناخته نشود، نتیجه آن حضور دانشآموزان در خیابان و طرح مطالباتی است که گاهی ممکن است به گفتن سخنانی بینجامد که تناسب چندانی با خواست دانشآموزان در این سنین ندارد.»
مدیرمسئول سایت صدای معلم، درباره اخراج دانشآموزان از مدارس به دلیل مشارکت در اعتراضات گفت:«به لحاظ قوانین، هیچ مدرسهای حق اخراج دانشآموز از مدرسه را ندارد و تنها میتوانند دانشآموز را از یک واحد آموزشی به واحد آموزشی دیگر منتقل کنند. محرومیت از تحصیل برخلاف قانون اساسی بوده و هیچ مقامی حق ندارد دانشآموزی را از تحصیل محروم کند، اما با توجه به اینکه معلم هستم و ارتباطاتی دارم تا جایی که اطلاع دارم مواردی بوده که دانشآموز احضار شده یا مورد تذکر و توبیخ کتبی از سوی مدرسه قرار گرفته است اما درباره اخراج دانشآموز از مدرسه اطلاعی ندارم.»
وی افزود:«به لحاظ آئیننامهای اینکه دانشآموز خارج از فضای مدرسه اعتراض کند، ارتباطی به مدرسه ندارد و بهتبع آن هیچ مسئولی در مدرسه حق ندارد دانشآموزی را به این دلیل مورد بازخواست قرار بدهد. اما اگر داخل مدرسه چنین اقدامی کنند، شورای انضباطی مدرسه براساس اختیارات قانونی خود میتواند برخوردی در حد تذکر داشته باشد.»
پورسلیمان در پاسخ به این سوال که آیا آموزش و پرورش برای آزادی دانشآموزان بازداشتشده اقدامی کرده است یا نه؟ گفت:«در سالهای گذشته دانشآموزانی داشتهایم که بازداشت شدهاند، اما با پیگیریهای آموزش و پرورش در دولت قبل آزاد شدهاند اما نمیتوانم پیشبینی کنم که وزارت آموزش و پرورش در دولت سیزدهم در خصوص آزادی دانشآموزان اقدامی میکند یا نه. امیدوارم در این زمینه اقدام کند و حق اعتراض را به رسمیت بشناسد.»
مژگان باقری، عضو انجمن صنفی معلمان فارس نیز درباره اخراج دانشآموزان معترض به هممیهن گفت:«اخبار غیررسمی بسیار است، اما تا جایی که من اطلاع دارم تاکنون دانشآموزی در این رابطه اخراج یا تهدید به اخراج نشده است و بیشتر سعی شده که با آنها گفتوگو شود. مثلا در مدرسهای که در آن تدریس میکنم معاون و مدیر مدرسه با دانشآموزان صحبت کردهاند.» او ادامه داد: «از من خواسته شد که وقتی با دانشآموزان صحبت میشود در کلاس نباشم اما تا جایی که میدانم به بچهها گفتهاند در راهروها دوربین هست و اگر مقنعهها را درآورید یا حرفی بزنید دوربین آن را ثبت میکند و از اداره میآیند فیلمها را میبینند و مشکل ایجاد میشود». باقری در پاسخ به این سوال که اگر از اداره بیایند چه مشکلی برای بچهها ایجاد میشود، گفت: «به نظر من بیشتر بچهها را ترساندهاند و هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است. عموما دل مدیران و معلمها با بچهها است، من بیش از این نمیدانم و هرچه شنیدهام از دانشآموزان بوده است.»
نکته مهم در بازداشتهای اخیر که بهویژه نوجوانان و جوانان را شامل شده است، تبعات نامطلوبی است که این برخوردها بر سلامت روان خانوادههای بازداشتشدگان و جامعه برجای خواهد گذاشت. افسر افشارنادری، جامعهشناس ضمن اعلام مخالفت با دخالت دادن دانشآموزان در امر سیاست و قرار دادن آنها در برابر برخوردهایی که با معترضان میشود، به هممیهن گفت: «نباید اجازه داد دانشآموزان در چنگ پلیس در خیابانها گرفتار شوند. گرچه حضور دانشآموزان میتواند باعث ایجاد حس مسئولیت بیشتر در بزرگسالان شود.» او اضافه کرد:«وقتی خانوادهای فرزندان خود را از دست بدهد یا اینکه شاهد بازداشت آنها باشد، کل نظام خانواده به هم میریزد و این مساله در نظام اجتماعی هم تاثیرگذار خواهد بود. لذا نظام باید به رای مردم احترام بگذارد. وقتی مردم در هر سن و سالی اعتراض میکنند، دولت نباید آنها را نادیده بگیرد، باید چشم بینا داشته و شرایط را بررسی کند که آیا تعداد معترضان واقعا اندک است؟»
افشارنادری با بیان اینکه درحال حاضر روان جامعه ما آزرده است، اضافه کرد:«اگر امروز بازداشت درباره فرزند من رخ ندهد، ممکن است برای فرزند دیگری رخ دهد و فرقی نمیکند؛ این روان جامعه را پریشان میکند. این جوانان شرایطی مناسب برای آینده خود متصور نیستند، اما برخی برخوردها با آنها باعث جریحهدار شدن روان و وجدان عمومی جامعه میشود.»
برخلاف دانشآموزان که هیچ خبری درباره تعداد و وضعیت آنها در بازداشتگاهها یا تعداد آنهایی که آزاد شدهاند در دست نیست، اما اطلاعیه و اخباری از آزادی دانشجویان از طریق دانشگاهها و سایر نهادهای ذیربط منتشر شده است. روز گذشته علیرضا منادیسفیدان، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، درباره آخرین وضعیت دانشجویان بازداشتی اعتراضات اخیر گفت: «در سطح هیأت دولت و پایینتر تلاش کردیم در حمایت از دانشجویان و نبود دانشجوی بازداشتی پیگیریهایی داشته باشیم که جا دارد از اینکه قوه قضائیه صدای ما را شنید و بالای ۹۸ درصد دانشجویان بازداشتی آزاد شدند تشکر کنیم. باید به دانشجو اجازه داده شود تا حرف او شنیده شود.»
همچنین روز گذشته مصدق معاون اول قوه قضائیه درباره دانشجویان بازداشتشده، از آزادی همه دانشجویان بازداشتشده دانشگاه شریف خبرداد و گفت:«ما هیچ دانشجویی از دانشگاه شریف نداریم که آزاد نشده باشد. ما دستور دادیم به دادگستریهای سراسر کشور که با سرعت به همه این پروندهها رسیدگی شود و افرادی که اغفال شدهاند، خیلی سریع آزاد شوند.اما آن تعداد معدود افرادی که به طور مسلحانه آمدند و امنیت جامعه را به هم زدند، بانک و اموال مردم را آتش زدند، با قید فوریت دادسراها باید رسیدگی کنند، پروندهشان با صدور کیفرخواست به دادگاه برود، دادگاه هم بهطور فوق العاده وقت رسیدگی تعیین کند و تکلیف این افراد معدود هم روشن شود.»
خبرگزاری دولتی ایرنا نیز به نقل از یک منبع آگاه که ظاهرا از مسئولان دانشگاه شریف است، نوشت: «همه دانشجویانی که در تجمعات دانشجویی دستگیر شده بودند، آزاد شدند. دانشگاه پیگیر آزادی تعداد چهار نفر هم از دانشجویان شریف که در تجمعات غیردانشجویی در تهران و شهرستان دستگیر شدهاند، هست.» این منبع آگاه همچنین گفته است:«پرونده بخشی از دانشجویان که تعهد داده یا با وثیقه آزاد شدهاند، باز است و باید منتظر اقدام قضایی بعدی بمانند و به طور کلی وضعیت آنها بستگی به تصمیم بعدی مقامات دارد. البته افرادی که با وثیقه آزاد شدهاند، محدود هستند. ولی آنها که بدون وثیقه آزاد شدهاند، مشکلی ندارند.» به گفته این منبع آگاه: «دانشگاه شریف اقدام به تشکیل یک کمیته حقیقتیاب کرده است تا هم اصل قضیه و واقعیتها را روشن کند و هم مسببان این رخداد و خطاها از سوی دانشجویان و افراد بیرون دانشگاه را بررسی کند. در این کمیته حتما هتاکیهای دانشجویان نیز در چارچوب قوانین دانشگاه بررسی و پیگیری میشود. ما دو مورد دانشجوی حبس ابد از قبل داریم که حتی برای تحصیل آنها هم اقدام کردهایم، زیرا ادامه تحصیل دانشجویان برای دانشگاه مهم است.» این مقام آگاه اضافه کرده است:«برخی دانشجویان بدون اینکه هیچ جرمی داشته باشند، بازداشت شدند، مثلا دانشجوی ورودی جدید که کلاس فیزیک داشته و از دانشگاه آمده بیرون، دستگیر شده است. اینگونه افراد مقصر نبودند و اصلا در تحصن حضور نداشتند. متاسفانه در اینگونه حوادث تر وخشک با هم میسوزند. نیروهای امنیتی که با در دست داشتن عکس دنبال لیدرها (سردستهها) بودند، در این میان تعدادی از دانشجویان را هم بازداشت کردند یا استادانی که زنجیره انسانی تشکیل داده بودند برای اینکه این دانشجویان رد بشوند و اذیت نشوند، کتک خوردند یا با باتوم و تفنگ ساچمهای به آنها حمله شد. به همین دلیل باید از این افراد دلجویی شود.»
گروه استان ها و شهرستان ها/
در روزهای گذشته برخی عزل و نصب های مدیریتی در سطح مدارس در کرج انجام شده که تابع منطق مشخص و اقناعی نبوده و همچون سایر عزل و نصب ها در آموزش و پرورش دولت سیزدهم از جنس « سیاسی » است .
برخی از اولیای دانش آموزان در تماس با « صدای معلم » ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به وضعیت آتی مدرسه شان و اعتراض به این گونه اقدامات سطحی ، خواهان پاسخ گویی مسئولان در این مورد شده اند .
در خبری که « صدای معلم » 7 بهمن 1400 منتشر کرد ؛ از قول « علی حجر گشت ، مدیر کل جدید آموزش و پرورش استان البرز » چنین نوشت : ( این جا )
« در ادامه "علی حجرگشت" مدیرکل جدید آموزش و پرورش استان البرز ضمن استقبال از جلسات هم اندیشی با همکاران افزود: از احساسات برادرانه همکاران نسبت به خادم خود ممنونم قطعا هیچ تقابلی بین ما نبوده و ما در کنار همیم.
وی با اشاره به تحصیلات دانش سرا و تربیت معلم خود گفت:در واقع بدون احتساب تحصیلاتم در این دو مرکز، ۲۹ سال سابقه معلمی داشته و الباقی مربوط به تحصیل در این مراکز است. بومی استانم و همه چیز در موردم شفاف و شیشه ای است.
قطعا بهترین نفر از بین ۲۵ هزار فرهنگی شاغل استان برای مدیر کلی آموزش و پرورش نیستم ولی سعی می کنم با اخلاق مداری ،شایسته سالاری، خلوص نیت و تعهد کاری در پایان دوره مدیریت شرمنده همکاران نباشم.
وی با اشاره به پتانسیل های بالای استان و قوانین دست و پاگیر مدیریتی گفت: از ایده های خلاق و نو استقبال کرده و آماده هم اندیشی با تشکلهای فرهنگیان هستم و مطالبات همکاران را بی لکنت از مجاری قانونی و در جلسات با مسئولین مرتبط جار خواهم زد.
حجرگشت در پایان ضمن رد شکاف کاذب بین صف و ستاد افزود: همین الان ۳۱ پست خالی در آموزش و پرورش استان هیچ جذابیتی برای همکاران نداشته و عملا متقاضی همکاری برای آنها نداریم » .
« صدای معلم » بر اساس گفته های خود مدیر کل که در ابتدا ادعا کرد همه چیز در مورد وی شفاف و شیشه ای است ؛ خواهان شفاف سازی و پاسخ گویی در مورد این گونه اقدامات در حوزه مدیریتی وی می باشد .
آن چه در زیر می آید ؛ یادداشت انتقادی « مهدی توسلی » در این موارد و به ویژه رفتارهای غیرآموزشی و سیاسی نسبت به « رضا قاسم پور » مدیر پیشین شهیدستان کرج و خبرنگار فعال و توانمند « صدای معلم » است .
گروه تشکل ها/
پس از ماه ها و در آستانه یک ساله شدن وزارت « یوسف نوری » بر آموزش و پرورش ، « یوسف نوری » به فکر افتاده تا فردی را به عنوان « مشاور وزير در امور تشكل های فرهنگيان » منصوب نماید .
جایگاه رسمی با عنوان " مشاور وزیر در امور تشکل ها " در زمان وزارت مرتضی حاجی ایجاد شد .
در 8 سال دوران وزارت آموزش و پرورش در دولت احمدی نژاد ، مشاور وزیر در امور تشکل در محاق ماند و تحرک خاصی مشاهده نشد .
در 8 سال دولت روحانی رویکرد تعاملی وزارت آموزش و پرورش با تشکل های فرهنگیان به جز دوره وزارت « حاجی میرزایی » قابل توجه بود .
محمد بطحایی حتا مکانی را برای برگزاری نشست های تشکل های فرهنگیان با عنوان «هیات های اندیشه ورز » تدارک دید .
یوسف نوری در این مدت هیچ گونه نشستی با تشکل های فرهنگیان نداشته هر چند « رسانه ها » هم وضعیت چندان بهتری در این مورد ندارند .
آخرین فردی که این سمت با بر عهده داشت ؛ مرحوم « عادل عبدی » بود که در 28 اسفند 1400 درگذشت .
یکشنبه 10 مهر خبری در این مورد در پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر گردید . ( این جا )
در حکم انتصاب وزیر آموزش و پرورش خطاب به مشاور جدید در امور تشکل های فرهنگیان چنین آمده است :
« جناب آقاي سيد بابك هاشمی نكو
باتوجه به تعهد، تجارب ارزنده و شايستگي جنابعالي، به موجب اين ابلاغ به عنوان «مشاور وزير در امور تشكلهاي فرهنگيان» منصوب ميشويد.
اميد است با استعانت از پيشگاه خداوند متعال، پيروي از منويّات و مطالبات مقام معظم رهبري «مدظله العالي» و پيگيري سياستهاي رئيس جمهور محترم، با درنظر داشتن مفاد بيانيه گام دوم انقلاب، سياستهاي كلي ايجاد تحول در آموزش و پرورش، سند تحول بنيادين آموزش و پرورش و قوانين و مقررات آموزش و پرورش و جلب همكاري اعضاي شوراي معاونان و مديران كل استانها، در جلب مشارکت تشکلهای قانونی فرهنگیان در راستای تحقق مطالبات مقام معظم رهبری از دستگاه تعلیم و تربیت رسمی کشور و نیل به اهداف مندرج در سند تحول بنیادین موفق و مؤید باشید.
در اين راستا، رعايت اصول «عدالت محوري»، «انقلابگري»، «مردمداري»، «پاكدستي و فسادستيزي» و «قانون مداري» دولت مردمي، الزامي است.
توفيق روزافزون جنابعالي را در انجام وظايف محول از خداوند متعال مسألت دارم . »
تاکنون تشکل های فرهنگیان واکنشی به این انتصاب نداشته اند .
برخی از آخرین دیدگاه های سيد بابك هاشمی نكو که در حساب توئیتری وی ثبت شده اند .
وی خود را چنین معرفی می کند :
« دانش آموخته تربیت و در جست و جوی تربیت ناب | با افتخار ، معلم | جامعه اصلاح نمی شود مگر با ارتقا ( ی ) آموزش و پرورش
به مسئولین قضایی پیشنهاد می کنم خسارت تمام آسیب رسانی ها به اموال عمومی یا شخصی را از چهره هایی که با گفتار خود باعث تحریک احساسات مردم شدند اخذ نمایند چه شخصیت سیاسی باشد یا هنری یا ورزشی فرق نمیکند .
آموزش تفکر انتقادی در مدارس ضروری است تا دانش آموز بتواند سره را از ناسره تشخیص دهد و در بحران ها قدرت ریشه یابی و شناخت حقیقت را کسب کند تا هر خبری که توسط رسانه ها به ویژه آنهایی که با پول صهیونیستها و سعودی ها ارتزاق می کنند را باور نکند ، زودباوری و سطحی نگری ترمز عقلانیت است.
همه ایرانی ها از مرگ مهسا امینی ناراحتند و فقط دشمنان ایران که در هر حادثه ای از آب گل آلود ماهی میگیرند خوشحال هستند در موضوع حجاب و عفاف همه نهادها و دستگاهها باید وظیفه خود را انجام دهند و پلیس فقط در مرحله آخر و در مبارزه با بی حجابی های سازمان یافته و عریانی ها وارد شود .» .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید