صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

آموزش سواد جنسی در کودکان و مدارس در صدای معلم  فرزندان ما در هر سنی به چه میزان با مسائل جنسی آشنا باشند؟

همه پدر و مادرها باید سواد جنسی را بدانند.

 الف- تا سن ۵ سالگي بچه ها باید بدانند:

1- نام صحيح و علمی اعضاي بدن از جمله اعضاي تناسلي‌ مثل واژن، آلت تناسلی.

2- درک کنند که نوزادان از رحم مادر متولد مي‌شوند.

3- مفهوم فضاي خصوصي را هنگام تعويض لباس و رفتن به توالت بدانند. به ويژه کودکان 5 ساله تفاوت خصوصي و سِري را بفهمند.

4- بتواند به راحتي با والدين يا فرد بزرگسال قابل اعتماد ديگري، درباره جنسيت صحبت کنند.

5- نسبت به هويت مذکر يا مونث خود عزت نفس داشته باشند و به هویت جنسی خود افتخار کنند.

آموزش سواد جنسی در کودکان و مدارس در صدای معلم

 ب- بين 6 تا 9 سالگي:

1- بتوانند توليد مثل حيوانات و گياهان را به عنوان بخشي از چرخه زندگی درک کنند.

2- در پاسخ به سوالاتي چون «نوزادان از کجا مي‌آيند؟ » ؛ «چطوري به دنيا مي‌آيند» مطالب علمی شنيده باشند.

( از دروغ گفتن خودداری شود مثلا" از دهان تو را زائیدم و... )

3-  از تفاوت بين دو جنس آگاه باشند و بتوانند نام صحيح اندام تناسلي خود و هر دو جنس را نام ببرند.

4- درک کلي از ايدز و عفونت‌هاي ديگري که از طريق جنسي منتقل مي‌شود را داشته باشند.

5-  نسبت به سلامت کلي و نيازهاي ايمني بدن خود مسئوليت روزافزون پيدا کنند و بهداشت شخصي خود را با مسواک زدن، دوش گرفتن، تغذيه مناسب و ...حفظ نمایند.

6- مفاهيم و شاخص های دوستي و عدالت را بفهمند و بتوانند احساسات خود را با والدين يا افراد بزرگسال قابل اعتماد ديگر در ميان بگذارند.

آموزش سواد جنسی در کودکان و مدارس در صدای معلم

 ج- بين 9 تا 13 سالگي:

1- جنسيت را به عنوان بخشي طبيعي از زندگي درک کنند.

2-  با تغييرات فیزیولوژیکی دخترها و پسرها در دوران بلوغ (عادت ماهيانه و احتلام یا خروج منی درخواب) آشنا شوند.

3- شاخص دوستی را بدانند، بتوانند با ديگران دوست شوند و دوستي‌هايشان را حفظ کنند.

4-  روند توليد مثل و از جمله مفاهيمي چون: آميزش جنسي، پدر و مادرشدن، سقط جنين و روش های بارداري را درک کنند.

5-  بدانند سوء استفاده جنسي چيست؟ چگونه مي‌توان آن را تشخيص داد و در موقعيت‌هاي بالقوه خطرناک چگونه بايد رفتار کرد؟

 با توجه به مراحل رشد کودک، به پرسشهاي او پاسخ دهيد. هر چه سن او کمتر است پاسخ‌ها را عيني‌ تر و با لحن جدي بگوئيد. جواب آنها را حداکثر در دو تا سه جمله بدهيد. بچه‌هاي١٢-١٠ ساله به اطلاعات بيشتري نياز دارند که مي‌توان از طريق کتاب‌ها،CD  و آموزش مجازی به آنها دست يافت.

آموزش سواد جنسی در کودکان و مدارس در صدای معلم

آموزش جنسی در سه سطح در مدارس توسط معلمان یا کارشناسان مدعو مسلط به سواد جنسی توصیه می شود:

1- از اول دبستان تا سوم دبستان در مورد بهداشت اندامهای جنسی از طریق نمایش ، بازی عروسکی ، داستان و آموزش نحوه تولید مثل درحیوانات.

از سکس در حیوانات گفته شود مثلا"پنگوئن وفادار به جنس مکمل اش است و تا آخر عمر آن را ترک نمی کند.

از به کار بردن جنس مخالف خودداری شود و به جای آن از جنس مکمل یا غیر هم جنس استفاده شود زیرا کلمه مخالف بارمنفی دارد و گاهي منجربه ترس از جنس مكمل و گرايش به هم جنس مي شود.در این سن به بچه ها آموزش منطقه ممنوعه داده می شود که اگر کسی به جز والدین به دستگاه های جنسی دست زدند آن را به والدین بگويند .

همچنین به بچه توضیح داده شود که از واژن به دنیا آمده است و از واژه های پزشکی و آناتومی استفاده گردد .

به سوالات بچه ها پاسخ علمی داده شود و از گفتن جملاتی مانند : « بزرگ می شوی و می فهمی خودداری گردد » .

آموزش سواد جنسی در کودکان و مدارس در صدای معلم

2- از چهارم دبستان تا هشتم در مورد نحوه به دنیا آمدن و تشكيل جنين ، جداکردن بستر خواب، مفهوم خانواده، ازدواج و طلاق، درخصوص سلول های جنسی و سوءاستفاده جنسی توضیح داده می شود.

3- از کلاس نهم تا قبل از ازدواج در مورد روابط جنسی مشروع و نامشروع  ، نحوه انتخاب جنس مکمل، روش جلوگیری از حاملگی و تفاوت فیزیولوژیکی زن و مرد.

* اگر آموزش متناسب با سن کودک نباشد باعث بلوغ زودرس جنسی در کودک می شود.

بايد دقت شود دختران در سنين ۱۵-۱۳سالگي و پسران ۱۷-۱۵سالگي در حساس ترين دوره بلوغ هستند زيرا بلوغ عاطفي و جنسي در اين سن با هم تلاقي پيدا مي كنند و نیاز به مربیان حرفه ای دارند.

4- بعد از ازدواج تا 5 سال اول زندگی زوجین؛ مشکلات روانی و عملی فعالیت جنسی شرح داده شده و اختلالات توسط مشاوران برطرف شود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

smiedu1@gmail.com

آموزش سواد جنسی در کودکان و مدارس در صدای معلم

منتشرشده در آموزش نوین

کدام چراها برای ایرانی ها مهم هستند و باید از همیشه از خود و دیگران بپرسند   آیا تا کنون فکر کرده اید شاید همه و یا بسیاری از باورها، رفتارها و آداب و عاداتی که در اجداد ما جهت تنازع بقا، در تحتِ سلطه ی حکومت‌های خودکامه به وجود آمده و به ما منتقل شده اند به موانعی در مقابل پیشرفت ما تبدیل شده اند؟

لحظه ای درنگ کنید و از خود بپرسید:

- آبروداری چیست؟

- مهمان به چه کسانی اطلاق می شود و چرا باید مهمان را بنوازیم؟

- خونگرمی یعنی چه؟

- چرا باید حرمت نان و نمک را نگه داریم؟

- نان و نمک از چه اهمیتی در تاریخ و فرهنگ ما برخوردار است و چرا ملل مترقی چنین آداب و عاداتی ندارند؟

- این همه تاکید در فرهنگ ما بر حرمت استاد، پدر، موی سپید، همسایه، و فلان و بهمان ریشه در کجا دارد؟

- اصولا حرمت چیست و چه نوع رفتارها و گفتارهایی حرمت نام گرفته اند و اگر این حرمت ها با حرمت حق و حقیقت و انسانیت در تضاد قرار گرفت چه باید کرد؟

- چرا بلند شدن جلوی پای دیگران و  تعظیم کردن و بوسیدن دست حرمت محسوب می شود؟ 

- چرا کودک احترام کمتری دارد تا بزرگ و اصولا چرا نباید همه انسان ها محترم شمرده شوند؟

- چرا با دیدن یک خصلت که در کسی نمی پسندیم بر ویژگی های خوب او  نیز خط بطلان می کشیم؟

- چرا وقتی رابطه مان با کسی به هم می خورد با تمامی خویشان او نیز قطع رابطه می کنیم؟

- چرا تمایل به تحمیل عقیده مان به ضعیف تر از خود را داریم؟

- چرا اشتباهاتمان را به سختی قبول می کنیم و چرا معذرت خواهی برایمان مشکل است؟

- چرا تمایل به دخالت در زندگی دیگران داریم؟

- شکسته نفسی چیست و چرا کسی باید نفس خود را بشکند؟

کدام چراها برای ایرانی ها مهم هستند و باید از همیشه از خود و دیگران بپرسند

- تمایل در به اشتراک گذاشتن مسایل شخصی (رازهای) دیگران از کجا در ما به وجود آمده است؟

- چرا حرف های دیگران را بدون تحقیق در مورد آنها قبول می کنیم؟

- چرا ما به زودآشنایی و خونگرمی معروف شده ایم؟

- چرا به یکدیگر اعتماد نداریم؟

- چرا مسائل را شخصی می گیریم؟

- چرا کمترین انتقادی را توهین به خود تلقی می کنیم؟

- چرا از شنیدن تعریف و تمجید لذت می بریم؟

- چرا ضعف ها و شکست هایمان را از یکدیگر مخفی می کنیم؟

- چرا تمایل به بزرگ نشان دادن موفقیت های خود داریم؟

- چرا به قضاوت دیگران در مورد خود اهمیت می دهیم و تمایل به قضاوت کردن در مورد دیگران داریم؟

- چرا استفاده از عناوین و القاب در جامعه ما به شدت نامعقولی ، رواج دارد؟

- چرا از خوش رویی یکدیگر سوء استفاده می کنیم؟

- چرا خانه خودمان را تمیز نگاه می داریم اما به نظافت محیط زیست توجهی نمی کنیم؟

کدام چراها برای ایرانی ها مهم هستند و باید از همیشه از خود و دیگران بپرسند

- چرا از اموال خودمان محافظت می کنیم اما از اموال عمومی محافظت نمی کنیم؟

- چرا از آداب و عاداتی دنباله روی می کنیم که دیگر هیچ دلیلی برای انجام شان نیست؟

- چرا شایعاتی را که اطمینانی نیز از آنها نداریم به دیگران منتقل می کنیم؟

- چرا دیگران را به دلیل سن و جنس و قومیت و لهجه  و در یک کلمه به خاطر شبیه نبودنشان به خودمان مورد تمسخر قرار دهیم؟

- چرا کارها را جدی نمی گیریم؟

چرا در لفافه سخن می گوییم و از صراحت بیان عاجزیم و چرا...

چه راهکارهایی برای تعدیل یا ترک این رفتارها به نظر  شما می رسد؟

کانال در اسارت فرهنگ


کدام چراها برای ایرانی ها مهم هستند و باید از همیشه از خود و دیگران بپرسند

منتشرشده در آموزش نوین

گروه رسانه/

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

تهیه برنامه‌های توسعه، سابقه بیش از هفتادساله دارد که بررسی و تحلیل  توفیق یا ناکامی هریک از برنامه‌ها، بحث درازدامنی است که از حوصله مخاطب خارج است. گرچه مطالعات و بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد «طی ۶ دوره گذشته از برنامه‌های توسعه، به‌طور میانگین تنها ۳۰تا ۳۵ درصد از آن‌ها به منصه ظهور یا اجرا رسیده است» که قطع به‌یقین، عواملی مانند تمرکزگرایی، آمرانگی، تدوین برنامه در فضایی بلندپروازانه و رؤیایی، دوری جستن از مدل چندبعدی مأموریت‌گرا در برنامه‌ریزی یا توجه به اولویت‌های اصلی کشور، نبود ثبات اقتصادی و سیاسی، فقدان زیرساخت‌ها و پیش‌نیاز لازم، تعارض منافع،  تعیین تکلیف نشدن برخی از تضادها و دوگانگی‌ها،  دیوان‌سالاری و ناکارآمدی دولت‌ها در این ناکامی‌ها بی‌تأثیر نبوده است.

اما در این میان، آموزش‌ و پرورش به‌رغم برخورداری از جایگاه به‌ظاهر پرآوازه و بی‌بدیل در اسناد فرادستی مانند سیاست‌های کلی تحول در آموزش‌ و پرورش و حمایت‌های همیشگی رهبر انقلاب از شأن و جایگاه تعلیم و تربیت، تاکنون نتوانسته است در هیچ‌یک از برنامه‌های توسعه، در زمره اولویت‌های اصلی کشور قرار گیرد. این گزاره نه یک ادعا، که به گواه داده‌ها و اطلاعات موجود، یک واقعیت است. 

براین اساس سه کارشناس و صاحب‌نظر، نگرش و تحلیل خود را درباره جایگاه آموزش‌ و پرورش در برنامه هفتم توسعه و جهت‌‌‌‌گیری فعالیت‌‌های حوزه تعلیم ‌‌و‌‌ تربیت کشور تا ۵ سال آینده مطرح کرده‌اند که در ادامه می‌خوانید. 


  وزن و جایگاه آموزش‌ و پرورش در برنامه‌های توسعه 

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

ابراهیم سحرخیز-  معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش‌ و پرورش: به نظر می‌رسد با پشت سر گذاشتن ۶ برنامه توسعه، هنوز هم محض خالی نماندن عریضه، فصل مربوط به آموزش‌ و پرورش صرفا با همان عبارات کپی پیست شده از سند تحول بنیادین آموزش‌ و پرورش به مثال وعده سر خرمن، پرشده است. همان بلایی که در برنامه پنجم و ششم توسعه بر سر آموزش‌ و پرورش آمد.

با مروری در فصل نوزدهم لایحه پیشنهادی دولت برای برنامه هفتم توسعه می‌توان به این واقعیت پی برد که آموزش‌ و پرورش و معلمان هنوز هم با اولویت‌های اصلی کشور فرسنگ‌ها فاصله‌ دارند.

تنها عقب‌نشینی آشکار دولت رئیسی نسبت به حرف‌های پیشین خود در سند تحول دولت یا سند انتظار از وزیر آموزش‌ و پرورش، ظاهرا عدول از اسم رمز «مردمی سازی مدارس» یا  همان واگذاری آن‌ها به بخش خصوصی  است که امید است در عمل نیز این‌گونه باشد.

اما درمجموع، حرف تازه‌ و اتفاق بارزی در برنامه هفتم توسعه مشاهده نمی‌شود! به‌عنوان‌مثال باید همراه با جدول شماره ۲۰ با عنوان اهداف کمی سنجه‌های عملکردی ارتقای نظام آموزشی در ذیل ماده ۸۶، سنجه‌های عملکردی دیگری  مربوط به اقتصاد آموزش‌ و پرورش گنجانده می‌شد از جمله اینکه:

1-  نسبت اعتبارات پرسنلی به اعتبارات غیر پرسنلی (سرانه مربوط به کیفیت‌بخشی ) در برنامه هفتم چه تغییر کمی را تجربه خواهد کرد؟

2- میانگین سهم آموزش‌ و پرورش از بودجه عمومی دولت، از میانگین ۱۰ درصد سال‌های اخیر، در طول مدت اجرای برنامه چه میزان افزایش خواهد یافت؟

3- نسبت کمی اعتبارات عمرانی مربوط به توسعه، تجهیز و نوسازی مدارس به چقدر در سال آخر برنامه خواهد رسید؟ 

البته همین جدول نیز با اشکالات آشکاری روبه‌رو است که دست‌کم می‌توان به دو مورد اشاره کرد:

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

1- به صفر رساندن تراکم کلاس‌های بالاتر از ۴۰ نفر تا پایان برنامه به چه معناست؟ مفهوم این گزاره خبری آن  است که ما در عمل کلاس‌های تا چهل نفر را طبیعی و نرمال تلقی کرده و آن‌ها را  به رسمیت شناخته‌ایم؛ این در حالی است که پیش‌تر از سوی شورای عالی آموزش‌ و پرورش تراکم مورد انتظار در دوره ابتدایی به ازای هر کلاس عدد ۱۹ و در دوره‌های متوسطه اول و دوم  ۲۳تا ۲۵ نفر اعلام‌ شده است.

2- به‌ آسانی از متن سند تحول بنیادین آموزش‌ و پرورش می‌توان فهمید مراد از آموزش یک مهارت برای تمامی دانش آموزان شاخه نظری همراه با اخذ مدرک دیپلم، یک مهارت شغلی برای کسب و امرار معاش است. بنابراین تقلیل آن خواسته به یک مهارت فرهنگی، هنری و … از مصادیق رفع تکلیف یا تحریف در سند محسوب می‌شود. 

همچنین لایحه پیشنهادی دولت در فصل نوزدهم، در مواردی مانند زمان‌ بندی اجراشدن نظام جامع هدایت تحصیلی، پژوهش محور شدن ارزشیابی از عملکرد دانش آموزان، چگونگی استقرار نظام جامع سنجش تربیتی دانش آموزان ، تبیین رویکرد اصلاحی آموزش‌ و پرورش در مواجهه با ارزشیابی کیفی (توصیفی) دوره ابتدایی برای ارتقای مهارت سواد خواندن و نوشتن باهدف بهبود جایگاه ایران در آزمون بین‌المللی «پرلز »، الگو یا مدل مطلوب برای ساخت و ساماندهی منابع کالبدی و فضاهای آموزشی در قالب ایجاد و توسعه مجتمع‌های تربیتی شهری و روستایی منطبق باسیاست‌های کلی تحول که از اولویت‌های بیشتری برخوردارند، سکوت پیشه کرده است. 

متن ماده ۸۷ برنامه پیشنهادی نیز حرف‌ و حدیث کم ندارد. به‌عنوان‌مثال گره زدن آيین‌نامه انضباطی معلمان به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی بدون دخالت دادن دیگر مراجع رسمی و ذیصلاح مثل مجلس یا شورای عالی آموزش‌وپرورش بسیار محل تأمل است! 

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

روشن نیست چرا این لایحه در برابر تأسیس و راه‌اندازی تشکیلاتی همچون سازمان نظام معلمی، به رسمیت شناخته شدن جایگاه قانونی گروه‌های درسی و آموزشی، انجمن‌های علمی تخصصی معلمان و مشارکت فعال آن در فرآیند سنجش یا احراز صلاحیت حرفه‌ای همکاران و رتبه‌بندی آنان بی‌تفاوت مانده است؟! یا در حالی‌که آموزش‌ و پرورش با بازنشسته شدن سالانه ۷۰ تا ۱۰۰ هزار معلم، با کمبود ۳۰۰  هزار نفری معلم روبه رو است، تخصیص حداکثر ۳۰ درصد از ظرفیت دانشگاه‌های فرهنگیان و شهید رجایی به دوره‌های کارشناسی ارشد واقعا اولویت اول ماست؟ 

در مجموع به نظر می‌رسد دولت سیزدهم نیز در برنامه هفتم توسعه در خصوص آموزش‌ و پرورش هنر تازه‌ای‌ جز گفتاردرمانی برای عرضه ندارد.


 برنامه‌ای برای طبقاتی‌تر شدن آموزش!

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

علی پورسلیمان- مدیر صدای معلم و کارشناس آموزش:

برنامه‌های توسعه معمولا در تحقق اهداف خود ناکام می‌مانند و هیچ‌گاه نهادی به‌صورت مشخص با مسئولیت‌های تعریف‌شده و قانونی در مورد موانع و دلایل عدم اجرای این برنامه‌ها به افکار عمومی گزارش نمی‌دهد. برای اینکه بتوانیم وضعیت قابل قبولی برای آموزش‌ و پرورش در برنامه هفتم توسعه داشته باشیم، علاوه بر آسیب‌شناسی مشکلات فعلی نظام آموزش‌ و پرورش، باید برنامه ششم و حتی برنامه‌های قبلی را مورد بررسی قرار داد تا با نگرش واقع‌بینانه‌تری سهم آموزش‌وپرورش را در توسعه کشور ارتقا بخشیم. 

با نگاهی به برنامه ششم توسعه در بخش ۱۲ که اختصاص به آموزش عمومی، آموزش عالی و علم و فن آوری دارد متوجه خواهید شد که اجرای سند تحول بنیادین، نظام رتبه‌‌بندی معلمان، ارتقای جایگاه آموزش‌‌ و‌‌ پرورش، هوشمندسازی مدارس ‌‌و اختصاص ۳ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای تجهیز و مقاوم‌سازی و بازسازی مدارس از مهم‌ترین موارد برنامه‌‌ ششم توسعه در حوزه آموزش ‌‌عمومی است. اما باگذشت بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی هنوز بیش از ۳۰ درصد مدارس فرسوده و ناایمن هستند و عدم تحقق و اجرای این موارد سؤال‌برانگیز است. 

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

با شعارهایی چون «آموزش‌ و پرورش به‌ مثابه امر ملی» نمی‌توان تغییری در واقعیت موجود به وجود آورد! جایگاه آموزش‌ و پرورش در برنامه‌های توسعه از آن‌ جهت اهمیت دارد که جهت‌‌‌‌گیری فعالیت‌‌های حوزه تعلیم ‌‌و‌‌ تربیت کشور تا ۵ سال آینده را مشخص می‌کند و بی‌‌شک اگر برنامه هفتم توسعه مبنای برنامه‌‌ریزی‌‌های کلان سیاست‌گذاران آموزشی قرار گیرد، افق روشنی را در تحول نظام آموزش‌‌و‌‌پرورش خواهیم دید. 

فصل نوزدهم لایحه برنامه هفتم، به ارتقای کیفیت نیروی انسانی آموزش‌ و پرورش اختصاص پیداکرده که می‌توان آن را نقطه قوت این برنامه دانست. در ماده ۸۷  این فصل آمده است، «سند جامع سرمایه انسانی آموزش‌وپرورش» ظرف مدت ۶ ماه پس از ابلاغ برنامه، با پیشنهاد وزارت آموزش‌ و پرورش و تأيید سازمان اداری و استخدامی کشور به تصویب هیئت‌وزیران می‌رسد. بی‌تردید نگاشتن این سند می‌تواند به ورود و نگهداشت نیروی انسانی کمک کند. در حال حاضر بحران کمبود معلم سبب شده که آموزش‌ و پرورش در زمینه گزینش و جذب نیرو به بی‌برنامگی و حتی شتاب‌زدگی دچار شود. از طرفی ضعف در مدیریت منابع انسانی طی سالیان گذشته گریبان آموزش‌‌ و پرورش را گرفته و وضعیت نقل‌‌وانتقال معلمان به‌‌گونه‌‌ای ساماندهی شده است که در برخی شهر‌‌ها و مناطق برخوردار با پدیده مازاد معلم و در برخی مناطق کم‌‌ برخوردار و حاشیه‌‌ای با کمبود معلم مواجهیم. بنابراین اگر سند مذکور به‌درستی تدوین و اجرایی شود بسیاری از مشکلات در این بخش حل خواهد شد و به یک تعادل در ورود و خروج نیروی انسانی دست می‌یابیم. 

ماده ۸۷ در بخش دیگری، هرگونه به‌کارگیری نیروی جدید از طریق خرید خدمات آموزشی، حق‌التدریس ‌آزاد و آموزشیار‌‌ نهضت سواد‌آموزی در مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی دولتی را ممنوع اعلام و البته عنوان‌ شده است که مقررات این حکم مانع از مشارکت افتخاری نخبگان بدون ایجاد هرگونه تعهد استخدامی برای دولت، نیست. پرواضح است که آنچه می‌تواند در سال‌های آینده وزارت آموزش‌‌ و پرورش را از پای درآورد . کمبود شدید نیروی انسانی درنتیجه افزایش نرخ بازنشستگی کارکنان این وزارتخانه در سال‌های آتی است. آموزش‌ و پرورش دستکم تا سال ۱۴۰۴ با بحران کمبود معلم مواجه است و پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که امسال صد هزار معلم از آموزش‌ و پرورش خارج می‌شوند و حتی براثر تشدید چالش‌های نظام آموزشی، ممکن است این عدد به ۲۰۰ هزار آموزگار افزایش یابد. مادامی‌که مسئله کمبود معلم در نظام آموزش‌ و پرورش جدی است و سند جامع سرمایه انسانی تدوین، اجرا و ابلاغ نشده، برنامه‌های توسعه نمی‌توانند درصد قابل توجهی از برنامه را محقق کنند‌. هم‌اکنون خروجی دانشگاه فرهنگیان، ۲۵ هزار نفر است که با احتساب ماده ۲۸ ممکن است به ۴۰ هزار نفر برسد. اما همان‌طور که اشاره شد، همین امسال حداقل بیش از صد هزار معلم از سیستم رسمی آموزش‌ و پرورش خارج می‌شوند.  

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

مطابق ماده ۸۸ برنامه هفتم توسعه، وزارت آموزش‌ و پرورش مکلف است به‌منظور برخورداری دانش‌آموزان از فرصت‌های تعلیم و تربیت با‌کیفیت و تأمین و بسط عدالت تربیتی، با همکاری دستگاه‌های ذی‌ربط تا پایان سال اول برنامه، بودجه مدارس را متناسب با سطح کیفیت آموزشی و تربیتی تعیین و به هر واحد آموزشی ابلاغ کند. براساس اصل ۴۳ قانون اساسی، بهداشت و درمان و آموزش‌ و پرورش باید برای عموم مردم رایگان باشد. اما دهه‌هاست که دولت‌ها به این موارد پای بند نیستند. طبق اصل ۳۰ قانون اساسی، دولت موظف است امکانات آموزش‌ و پرورش رایگان را به‌طور یکسان برای همه کودکان در کل ایران فراهم کند. سال‌ها است که مدیران آموزش‌ و پرورش در رسانه‌ها ادعای ممنوع بودن دریافت شهریه از والدین در مدارس دولتی را مطرح می‌کنند اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، این است که مدارس تحت عنوان کمک به مدرسه، از والدین هنگام ثبت‌نام پول طلب می‌کنند و می‌گویند برای تأمین هزینه‌های خود کسری بودجه دارند.

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

از سویی دیگر، در برنامه‌های قبلی توسعه در طول چهار دهه اخیر، نسبت دانش‌آموزان غیردولتی به‌کل دانش‌آموزان یکی از اهداف کمی در عرصه آموزش بوده است و نتایج این روند امروز به‌روشنی نشان می‌دهد که آموزش در ایران به عرصه تمایزیابی طبقاتی تبدیل‌ شده است. اینک و در چنین شرایطی ماده ۹۱ لایحه برنامه هفتم توسعه به «آموزش‌ و پرورش به‌ مثابه امر ملی» پرداخته و بند الف این ماده دستگاه‌های اجرایی را مکلف کرده که «نسبت به در اختیار گذاشتن امکانات و منابع خود بر اساس اعلام نیاز واحدهای آموزشی، پرورشی و ورزشی وزارت آموزش‌ و پرورش اقدام نمایند.» اما واقعیت می‌گوید آموزش در ایران نه ملی که طبقاتی است و با شعارهایی چون «آموزش‌ و پرورش به‌ مثابه امر ملی» نمی‌توان تغییری در واقعیت موجود به وجود آورد! این عبارت‌ها روی کاغذ زیباست، چراکه از یک‌سو هیچ‌گاه آموزش‌وپرورش به‌عنوان امر ملی دیده نشده و از سوی دیگر، همکاری و تعاملی بین دستگاه‌ها و نهادها وجود ندارد و در این برنامه به‌صورت مصداقی نام هیچ دستگاهی ذکر نشده است. 

در ماده ۸۹ برنامه هفتم به جذب بازماندگان از تحصیل با اولویت دوره ابتدایی اشاره‌ شده است. در سه بند این ماده اقداماتی به وزارت آموزش‌ و پرورش تکلیف شده: ایجاد انعطاف در نحوه اجرای برنامه‌ها، شیوه‌ها و ساعات آموزشی و اصلاح تقویم آموزشی مدارس، تهیه و تأمین کتبی درسی و تغذیه رایگان، بسته‌های حمایتی (نوشت‌افزار و کیف، کفش و پوشاک) و منابع آموزشی و کمک‌آموزشی برای دانش‌آموز یا اعطای کمک نهادهای حمایتی به خانواده، توسعه مدارس شبانه‌روزی، روستا مرکزی، استثنایی و آموزش از راه دور با تأمین هزینه‌های سرویس ایاب و ذهاب برای دانش‌آموزان روستایی و استثنایی (به‌ویژه دختران).

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

اما به‌جای این موارد شعاری، باید مسیرهایی که به بازماندگی از تحصیل منجر می‌شود را مسدود کرد. همواره به علت سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی ناصحیح و مدیریت ناکارآمد، دانش آموزان از تحصیل بازمی‌مانند و تازه پس‌ازآن، مسئولان چاره‌اندیشی و برنامه‌ریزی کرده و می‌کوشند با صرف بودجه، دانش آموزان تارک و بازمانده از تحصیل را به مدرسه بازگردانند. راه صحیح آن است که آموزش‌ و پرورش در اقدامی پیشگیرانه، در همان گام نخست اجازه ترک تحصیل را به دانش آموزان ندهد، اما نگرش مادی و پول‌ساز به عرصه آموزش عمومی در طول چند دهه به این موضوع دامن زده است که یکی از نتایج‌اش حذف بخش قابل‌توجهی از دانش‌آموزان از چرخه آموزش بوده است. در چنین وضعیتی هدف‌گذاری برنامه ۵ساله دولت این است که با چند اقدام جزئی، که تجربه نشان می‌دهد همان‌ها هم اجرا نخواهند شد، بازماندگان از تحصیل را کاهش دهد.

گزارش‌های رسمی ازجمله گزارش دبیرخانه شورای عالی رفاه و تأمین اجتماعی درباره سرشماری کودکان بازمانده از تحصیل که به سال ۹۹ مربوط است می‌گوید ۵۸ درصد از کودکان بازمانده از تحصیل در بازه سنی ۶ تا ۱۱ سال، مربوط به پنج دهک درآمدی اول هستند. گزارش دیگری از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم می‌گوید در سال ۱۳۹۹ حدود ۷۰ درصد از کودکان بازمانده از تحصیل در دهک یک تا پنج قرار دارند و استان سیستان و بلوچستان با بیش از ۷۳ درصد دارای بیشترین نرخ فقر کودکان بازمانده از تحصیل است. 

طبق آمار مرکز پژوهش‌های مجلس، تعداد کل افراد بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۴ برابر ۷۷۷۸۶۲ نفر است که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ با ۲۶ درصد رشد به ۹۱۱۲۷۲ نفر افزایش‌یافته است. طبق گزارش سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰، پنج استان سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، تهران، خوزستان و آذربایجان غربی دارای بیشترین فراوانی مطلق بازماندگان از تحصیل هستند. از این میان، استان سیستان و بلوچستان «وضعیت بغرنجی» دارد به‌گونه‌ای که از سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۴ تاکنون بیشترین فراوانی مطلق و نسبی را در شاخص مذکور داشته و در سال تحصیلی ۱۴۰۰۱-۱۴۰۰ تعداد ۱۴۵۳۴۰ کودک بازمانده از تحصیل دارد.

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس می‌گوید علی‌رغم سیاست‌گذاری‌های مکرر در قبل و بعد از انقلاب در خصوص پوشش کامل تحصیلی و جذب همه کودکان بازمانده از تحصیل، این اهداف تحقق‌نیافته است و تعداد ۹۱۱۲۷۲ کودک لازم‌التعلیم در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۰ از تحصیل بازمانده‌اند و تعداد ۲۷۹۰۱۹ دانش‌آموز در همین سال ترک تحصیل‌کرده‌اند. در گزارش این نهاد آمده است که «خانوارهایی که در دهک‌های پایین، فاقد بیمه، فقیر، فاقد درآمد ثابت و… هستند بیشتر در معرض بازماندگی از تحصیل قرار دارند. به‌طورکلی می‌توان گفت که بازماندگی از تحصیل با وضعیت رفاه خانوار مرتبط است.» این گزارش تأکید دارد که نرخ جذب بسیار ناچیز کودکان بازمانده از تحصیل در کنار تعداد بالای ترک تحصیل سالیانه (از ۳۴۷ هزار نفر تا ۲۷۰ هزار نفر) سبب شده است تا روند بازماندگی از تحصیل در نظام آموزش‌وپرورش تا سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ رو به رشد باشد. بر این اساس می‌توان گفت برنامه هفتم توسعه در این زمینه هیچ توجهی به آمارهای موجود و گزارش‌های نهادهای مختلف نداشته و ظاهرا تدوین‌کنندگان آن اطلاعی از این آمارها و گزارش‌ها نداشته‌اند. 

این نگاه غیرواقع‌بینانه در برنامه هفتم ابعاد دیگری هم دارد: آموزش یک مهارت در پایان هر دوره تحصیلی، به صفر رساندن کلاس‌های با تراکم بالای ۴۰ دانش‌آموز. آمارهای رسمی در هر دو زمینه می‌گوید که این‌ها تنها آرزوهای دست‌نیافتنی است. در مورد آموزش مهارت در پایان هر دوره تحصیلی باید به این نکته هم توجه کرد که در شرایط نابرابری که در مدارس دولتی و غیردولتی وجود دارد چگونه می‌توان به همه دانش‌آموزان «یک مهارت» آموخت. 

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

 برنامه آمال‌ و آرزوها

خسرو سلجوقی- مؤلف کتاب‌های درسی:

برنامه هفتم توسعه بیشتر به آمال و آرزو شبیه است و به‌مراتب از ۶ برنامه قبلی ضعیف‌تر است. البته این ضعف تنها مختص دولت سیزدهم نیست و مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، برنامه‌های توسعه‌ای ۶ دوره گذشته در کشور را موردبررسی قرار داده که این برنامه‌ها نیز به علت نقاط ضعف، حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد اجرایی شده‌اند. 

برنامه هفتم توسعه با واقعیت‌های نظام تعلیم و تربیت فاصله دارد و «اقتصاد» آموزش‌ و پرورش به‌عنوان مهم‌ترین مسئله نادیده گرفته‌شده، حال‌ آن که بخشنامه آموزش‌ و پرورش مبنی بر ممنوع بودن دریافت کمک به مدرسه از والدین در تمام سال‌های گذشته جدال میان مسئولان و خانواده‌ها را در پی داشته است؛ درصورتی‌که آموزش‌ و پرورش باید یک‌بار برای همیشه و صادقانه اعلام کند که، تحصیل رایگان نداریم! 

کسری زمین‌گیر کننده بودجه باعث کاهش  نیروهای رسمی و درنتیجه افزایش تراکم دانش‌آموزی در کلاس شده است که پیامد آن افت بیشتر کیفیت آموزش است. اکنون در استان‌های تهران، البرز، اصفهان و مشهد ۵۰ درصد مدارس دو شیفته و کلاس‌های درس ۴۰ نفره هستند و تأکید برنامه هفتم توسعه براینکه تراکم کلاسی بالای ۴۰ نفر باید به صفر برسد، مصداق «سنگ بزرگ، نشانه نزدن» است. 

ماده ۸۷ این برنامه، هرگونه به‌ کارگیری‌ نیروی جدید از طریق خرید خدمات آموزشی، حق‌التدریس ‌آزاد و آموزشیار‌‌ نهضت سواد‌آموزی در مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی دولتی را ممنوع اعلام کرده است. اما استخدام نیروی انسانی هم مستلزم اختصاص بودجه است و وزارت آموزش‌ و پرورش همواره این نیروها را به خدمت گرفته، تا بار مالی برای دولت به همر‌اه نداشته باشد. یکی از مصادیق آشکاری که نشان می‌دهد دولت قادر نیست بودجه بیشتری به این بخش اختصاص دهد، مسئله رتبه‌بندی معلمان است. 

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

هدف اصلی این طرح ارتقای کیفی آموزش‌ و پرورش بود. تصویر منعکس‌شده از جانب دولت و خاصه وزارت آموزش‌ وپ رورش که در رسانه­‌ها و جامعه معلمی از این طرح ارائه شد، عملا نشانگر طرحی برای افزایش حقوق معلمی بود و از همین‌ رو مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش به تکرار از میزان افزایش حقوق فرهنگیان ناشی از اجرای طرح مذکور سخن گفته‌اند.

این امر موجب شد تا نوعی توقع و انتظار در جامعه فرهنگیان  و اذهان عمومی جامعه ایجاد شود. ارائه تصویر نادرست از طرح رتبه‌بندی فرهنگیان، به‌مثابه نسخه شفابخش وضعیت معیشتی فرهنگیان، سبب شد که این طرح در همان ابتدا نسبت به هدف اصلی‌اش به انحراف کشانده شود، کما اینکه دولت به دلیل مسائل اعتباری، در بهبود وضعیت معیشتی معلمان هم ناکام ماند. 

روزنامه رسالت

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

smiedu1@gmail.com

گفت و گوی علی پورسلیمان مدیر صدای معلم با روزنامه رسالت در مورد برنامه هفتم توسعه و ماهیت طبقاتی آموزش در ایران

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

آن چه در زیر می آید ؛ گفت و شنود « صدای معلم » با « عبدالرسول عمادی » رئیس پیشین مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش می باشد که به موضوع « برنامه هفتم توسعه » و « جایگاه آموزش » در آن پرداخته شده است .

 این رسانه مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران گزارش های متعدد و تخصصی را در مورد جایگاه آموزش و پرورش در برنامه هفتم توسعه و سایر برنامه های توسعه منتشر کرده است .

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

جایگاه واقعی مدرسه در نظام آموزشی ایران

وزیر آموزش و پرورش در در آیین امضای چندین تفاهم‌ نامه با مجمع خیرین کشور گفته است :

« کارهای بزرگ را باید از مدارس شروع کرد و مدرسه بستری مناسب برای ساخت آینده این کشور است .

پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )

« به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، رضامراد صحرایی صبح امروز در آیین امضای تفاهم‌نامه‌‍‌های «بانک زمان»، «نذر تخصص» و «روزی به یاد دیروز» مابین وزارت آموزش و پرورش و مجمع خیرین کشور که در ساختمان مجمع خیرین کشور برگزار شد، اظهار کرد: اگر نگاه به آینده، مبنای تمامی برنامه‌ریزی‌ها باشد متوجه‌ می‌شویم که دولت نمی‌تواند به تنهایی از عهده بسیاری از کارها بر بیاید و قطعا نیاز به حضور مردم، خیرین و گروه‌های اجتماعی دارد . آیا ترسی از مشارکت واقعی و کامل اولیای دانش آموزان در امور مدرسه و آموزش وجود دارد که با ساختار بوروکراتیک و از بالا به پایین و نیز نگاه های امنیتی به نهاد آموزش در ایران تعارض و یا تضاد پیدا می کند ؟

وی ادامه داد: هرکاری که می‌خواهیم شروع کنیم، باید هدف مند و جهت‌دار باشد و در راستای رسیدن به یک هدف نهایی حرکت کند؛ چراکه اگر فعالیت‌ها بدون جهت باشد تابع سلایق و علایق خواهند شد.

جایگاه واقعی مدرسه در نظام آموزشی ایران

وزیر آموزش و پرورش عنوان کرد: در مدرسه‌سازی و مدرسه‌ یاری از خیرین مدرسه‌ساز کمک گرفته‌ایم؛ واقعیت این است که مدرسه‌سازی کاری بسیار بزرگ و خداپسندانه به شمار می‌آید. در همین راستا مدیریت اداره مدارس عام‌‌المنفعه و خیرساز با مشارکت خیرین در آینده‌ نزدیک ایجاد خواهد شد که گامی بزرگ در راستای مردمی‌سازی آموزش و پرورش است.

صحرایی در پایان با تاکید بر این‌که هر کار بزرگی که قرار است در عرصه‌های مختلف کشور اثر داشته باشد را باید در مدرسه شروع کنیم و آن را در محیط و فضای مدرسه انجام دهیم،گفت: مدرسه بستری مناسب برای ساخت آینده این کشور است . »

نخستین پرسش « صدای معلم » از آقای صحرایی آن است که آیا ایشان قدرت و اختیارات کافی برای تحقق این امر و این گونه سخنان را دارد ؟

جایگاه واقعی مدرسه در نظام آموزشی ایران

در حالی که مدیر مدرسه حتی اختیاری برای جذب و گزینش نیروی مورد نیاز مدرسه را ندارد و گزینش های آموزش و پرورش با معیارهای ایدئولوژیک ، سیاسی و فاقد استانداردهای جهانی آموزش برای صلاحیت منابع انسانی تعیین تکلیف می کنند ؛ وزیر آموزش و پرورش به صورت دقیق از کدام کارهای بزرگ نام می برد و کدام آینده مد نظر است ؟

جایگاه واقعی مدرسه در نظام آموزشی ایران

آیا وزیر آموزش و پرورش می تواند توضیح دهد که « قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش » تا چه میزان به اهداف خود رسیده است و موانع اجرای آن که تجلی واقعی مشارکت می تواند باشد ؛ چیست ؟

 آیا نهاد « انجمن اولیا و مربیان » در مدرسه و تا سطوح بالاتر توانسته است مشارکتی واقعی و غیرشعاری در امور مدرسه داشته باشد ؟

چرا در سال های اخیر آن قدر که نقش « خیرین » بزرگ و تعیین کننده نشان داده می شود ؛ نام و نشانی از نهاد مردمی انجمن اولیا و مربیان نیست ؟

جایگاه واقعی مدرسه در نظام آموزشی ایران

آیا ترسی از مشارکت واقعی و کامل اولیای دانش آموزان در امور مدرسه و آموزش وجود دارد که با ساختار بوروکراتیک و از بالا به پایین و نیز نگاه های امنیتی به نهاد آموزش در ایران تعارض و یا تضاد پیدا می کند ؟

لازم است که مقامات جمهوری اسلامی بار دیگر در حوزه اختیارات مدرسه و آینده آموزش که آینده کشور به آن ارتباط دارد به صورت جدی و البته علمی و غیرایدئولوژیک یک بازنگری اساسی داشته باشند .

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

smiedu1@gmail.com

جایگاه واقعی مدرسه در نظام آموزشی ایران

منتشرشده در گفت و شنود

نقدی بر ریشه های فرهنگ مهجور اعتراف و اعتراف‌ نویسی در میان ایرانی ها و فرهنگ تعارف و تظاهر   اعتراف و اعتراف‌ نویسی بین غربی‌ها خیلی رایج است. وقتی هم اعتراف می‌کنند گاهی خیلی صریح و بی‌پروا همۀ پته‌هاشان را روی آب می‌ریزند! برای ما، هر که باشیم و هر جایگاهی که داشته باشیم «اعتراف» اصلاً کار راحتی نیست. رواج فرهنگ پرده‌ پوشی یکی از دلایل اجتناب از اعتراف است. از طرف دیگر نان و آب خیلی‌ها در پنهان‌کاری و رابطه‌بازی است و طبعاً مصلحت نیست که چیزی علنی شود. یک دلیل دیگر برای اعتراف نکردن سرپوش گذاشتن بر ضعف‌ها و بی‌عرضگی‌هاست. مقام یا مدیری که خودش می‌داند چه دسته‌گل‌هایی به آب داده و چه خرابکاری‌هایی کرده است، هیچ‌وقت دم به تله نمی‌دهد.

بر مبنای فرهنگ ایرانی می‌توان دلایل دیگر هم برای طفره رفتن از اعتراف بیان کرد.

در این بین یک نکتۀ ظریف هم وجود دارد. ما گاهی بنا به ضرورت‌هایی اعتراف می‌کنیم اما این اعتراف نیست بلکه نوعی کلک و ماست‌مالی کردن ماجراست. مثلاً در ادعیه می‌گوییم که من گناهگار، ظالم، ذلیل، ناتوان، فانی، بخیل، گمراه، متکبر و غیره هستم، اما بیشتر اینها کلی‌گویی و کلیشه‌ای است و اعتراف واقعی محسوب نمی‌شود. گاهی هم اعتراف از سر ظاهرسازی و ریاکاری است. نمایشی از صداقت و ایمان می‌دهیم تا به خواسته‌های دیگری برسیم. اعتراف زمانی هم مصلحتی است، مثل شرایطی که گیر افتاده‌ایم یا ناچاریم قسمتی از واقعیت را بگوییم تا بقیۀ واقعیت لو نرود.

زمانی می‌توان اعتراف را پذیرفت که اعتراف با ذکر جزییات و عین واقعیت باشد. این که به‌طور کلی در دعا بگویی من گناهکارم، و بعد نه گناهانت را قبول کنی و نه آنها را کنار بگذاری، کلاه گذاشتن سر خدا و خودت و دیگران است. اگر اعتراف به گناهکار بودن می‌کنی، حداقل نزد وجدان خودت بگو که چه کرده‌ای و زمان و مکان و موقعیت گناهانت را با جزییات به یاد بیاور.

از نظر روان‌شناسی اعتراف کار خوبی است.

نقدی بر ریشه های فرهنگ مهجور اعتراف و اعتراف‌ نویسی در میان ایرانی ها و فرهنگ تعارف و تظاهر

ما با فرهنگ اعتراف و اعتراف‌نویسی خیلی فاصله داریم، چون حتی با خودمان هم راحت نیستیم چه برسد به دیگران.

اعتراف کردن نزد همه کار سختی است و اعتراف‌نویسی هم سخت‌تر.

نقدی بر ریشه های فرهنگ مهجور اعتراف و اعتراف‌ نویسی در میان ایرانی ها و فرهنگ تعارف و تظاهر

کاش حداقل نزد خودمان اعتراف کنیم، اما نه اعتراف کلی، کلیشه‌ای و الکی.

اعتراف اگر بتواند ما را به شناخت جزییات وجودی خودمان برساند و آینه‌ای برای درک خودمان باشد، ارزشمند خواهد بود. اعتراف نوعی درون‌کاوی و تحلیل خود است.

کانال شوق تغییر


نقدی بر ریشه های فرهنگ مهجور اعتراف و اعتراف‌ نویسی در میان ایرانی ها و فرهنگ تعارف و تظاهر

منتشرشده در آموزش نوین

گروه گزارش/

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

یکشنبه 31 تیر 1397 ؛ « صدای معلم » در گزارشی با عنوان « حاجی بابایی در مورد واگذاری اموال و املاک آموزش و پرورش در زمان وزارت خودش هم پاسخ گو باشد » نوشت : ( این جا )

« « حمیدرضا حاجی بابایی » رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس و وزیر اسبق آموزش و پرورش در نامه ای به رئیس جمهور عنوان کرد که اردوگاه شهید باهنر تهران به شرکتی به نام « واسط مالی شهریور سوم » به ثمن بخس ( یک سوم قیمت واقعی ) در قالب اجاره به شرط تملیک در اسفند ماه 1395 فروخته شده است .

وزیر سابق آموزش و پرورش در گفت و گو با خبرگزاری فارس عنوان کرد اردوگاه شهید باهنر حیثیت و آبروی آموزش و پرورش است .

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

در زمان وزارت حاجی بابایی ؛ هیات دولت در تاریخ 19 / 3 / 89  دبیرستان مروی که از قدیمی ترین مدارس تهران بود را طی مصوبه شماره 61614 / 44601 تخلیه و به موقوفه مروی واگذار کرد.

حاجی بابایی نه در هیات دولت و نه بعد از آن به این مصوبه اعتراض نکرد و با عاملیت زکریا یازرلو مدیرکل وقت آموزش و پرورش تهران ، این مدرسه تخلیه و تحویل موقوفه مروی شد.

حتی به انتقاد منتقدان هم اعتنایی نکرد ...

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

دوشنبه 20 آذر 1396  « سیدمحمد بطحایی » در آیین تکریم  محمود مهرمحمدی و معارفه حسین خنیفر در محل سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان گفت که شانزده هزار میلیارد تومان ارزش خالص 167 آموزشکده هایی بود که در سال 90 از آموزش و پرورش جدا شد . ( این جا )

بر اساس اخبار و گزارش های رسیده به « صدای معلم  » در استان آذربایجان شرقی و در زمان وزارت حاجی بابایی املاک زیر به حوزه علمیه واگذار شده اند :

1- دانشسرای دخترانه شهید باهنر ( منطقه مارالان تبریز - چهارسوق ) که بعدا مرکز آموزش ضمن خدمت شهید رجایی  و سپس مجتمع ایثارگران  شد و در نهایت به حوزه علمیه واگذار گردید .

2- بخشی از ( مدرسه راهنمایی و زمین پشت مدرسه ) دبیرستان بزرگ آشتاب ( خیابان آزادی منطقه گلگشت ، جنب پمپ بنزین ) که از مشهورترین مدارس ناحیه چهار در نزدیکی آبرسان  تبریز بود به حوزه علمیه واگذار شد .

3-در آذرشهر مدرسه شهید رجایی  به حوزه علمیه واگذار شد والبته آموزش و پرورش در حال حاضر با شکایت حقوقی خواهان بازپس گیری این مکان آموزشی شده است اما همچنان در اختیار حوزه علمیه است .

4- در شهرستان " مرند " مدرسه « فرخی » و مدرسه « قیام » به حوزه علمیه واگذار شدند .

و....

پرسش صدای معلم این است که آیا املاک و اموالی که واگذار شدند ؛ آبرو و حیثیت آموزش و پرورش نبودند ؟

حاجی بابایی بر چه اساس و یا منطقی این دست و دل بازی ها را انجام داده است و آیا حتی  از این واگذاری ها سود و یا منافعی نصیب آموزش و پرورش و معلمان شده است ؟ آیا این گونه اقدامات با سیاست های وزارت آموزش و پرورش و نظام جمهوری اسلامی برای توسعه چنین مدارسی و ایجاد انگیزه برای دانش آموزان در جهت استقبال از هنرستان ها اساسا شباهت و تجانسی دارد ؟

ممکن است رئیس فراکسیون فرهنگیان برای رفع مسئولیت از خود این تصمیم را به اشخاص و واحدهای حقیقی و حقوقی دیگر احاله دهد .

پرسش ما این است که در این صورت نقش وزیر آموزش و پرورش  که ادعای " مدافع حقوق فرهنگیان " و " وزیری از جنس معلمان " را داشته است چه می شود؟

« صدای معلم » از « حمیدرضا حاجی بابایی » انتظار دارد تا در برابر عملکرد خویش به یک رسانه " معلمی " پاسخ گو بوده و آدرس های غلط  ندهد .

« صدای معلم » از فرهنگیان سراسر کشور دعوت می کند چنان چه اموال و یا املاکی از آموزش و پرورش  در زمان وزارت آقای حاجی بابایی و نیز آقای فرشیدی و آقای علی احمدی واگذار شده اند را به این رسانه اطلاع رسانی کنند . »

اخبار و گزارش های رسیده به « صدای معلم » حاکی از آن است که بخشی از حریم هنرستان فنی سروش واقع در ناحیه 4 آموزش و پرورش اصفهان دیوار کشی شده و به  همسایه آن یعنی امام زاده شاه میر حمزه اضافه شده است .

این هنرستان یکی از قدیمی ترین و بهترین هنرستان های کشور می باشد .

یکی از  دانش آموزان در این رابطه به « صدای معلم » می گوید :

« چند سال پیش ورزشگاه این هنرستان گرفته شد و دور آن دیوار کشیده شد  اما به بچه های هنرستان اجازه ی ورزش کردن را نمی دهند . البته بابت آن اجاره دریافت می کنند .

وی در پاسخ به این پرسش که آیا امیدی به تحرک مسئولان آموزش و پرورش دارد چنین پاسخ می دهد : آنان به فکر ما نیستند و فقط به دنبال حفظ پست و مقام شان هستند . امیدی به آنان ندارم

م . الف از پرسنل اداری به « صدای معلم » می گوید :

« البته پس از آن قسمتی از این هنرستان نیز جدا شده و به عنوان پارکینگ اداره آموزش و پرورش مورد استفاده قرار گرفته است .

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

همچنین قرار شده بخش هایی از این هنرستان به امام زاده اضافه شود .

تاکنون واکنش خاصی نه از سوی اداره آموزش و پرورش ناحیه 4 و نیز مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان به این وضعیت مشاهده نشده است و در برابر دیوار کشی سکوت کرده اند .

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

این در حالی است که در لایحه ی برنامه هفتم توسعه ذیل ماد 88 ( کیفیت و عدالت تربیتی ) وزارت آموزش و پرورش با همکاری سایر دستگاه ها مکلف شده است تا پایان سال اول برنامه این مهم را جامه عمل بپوشاند :

 « ث- رشته های آموزش های فنی ، حرفه ای و مهارتی در دوره متوسطه دوم مبتنی بر آمایش و آینده پژوهی و توسعه زیر ساخت های کمی و کیفی هنرستان ها بر اساس بسته های حمایتی مصوب دولت با مشارکت سازمان ها ، نهادهای عمومی غیردولتی ، شهرک های صنعتی ، صاحبان صنایع و مشاغل اتحادیه های حرفه ای اصناف و بنگاه های اقتصادی برای راه اندازی هنرستان های جوار کارخانه ، شهرک های صنعتی و پارک های علم و فن آوری را بازطراحی و توسعه دهد » .

آیا این گونه اقدامات با سیاست های وزارت آموزش و پرورش و نظام جمهوری اسلامی برای توسعه چنین مدارسی و ایجاد انگیزه برای دانش آموزان در جهت استقبال از هنرستان ها اساسا شباهت و تجانسی دارد ؟

آیا مطابق معمول این بیش از چهار دهه ؛ دیواری کوتاه تر از آموزش و پرورش یافت نمی شود ؟

« صدای معلم » این موضوع را با « قاسم احمدی لاشکی » معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش در میان نهاد .

ایشان نیز قول دادند که مساله را پی گیری نمایند .

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان فنی سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

smiedu1@gmail.com

گزارش صدای معلم از تصاحب هنرسنان سروش اصفهان توسط امام زاده شاه میر حمزه و اعتراض به عملکرد وزارت آموزش و پرورش

منتشرشده در گفت و شنود
دوشنبه, 26 تیر 1402 17:21

اعتراض یک خدمتگزار مدرسه

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور