
داشتن جامعه ای توسعه یافته با کمترین مشکلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، آرمانی است که کمابیش در میان هر ملتی دنبال می شود. برای دستیابی به چنین هدف مهمی، باید فاکتورها و مسیر درست شناسایی شده و بر اساس آنها جامعه را برای وارد شدن به چنین مدینه ای آماده ساخت. یکی از مهمترین مولفه زیربنایی برای توسعه، آموزش است. زیربنایی بودن آموزش به این دلیل است که هر مولفه ای باید از سیستم منظم و درست آموزش برخوردار باشد تا بتوان به دستیابی آن امیدوار بود.
بنابراین هر جامعه ای باید سیستم مناسب آموزشی داشته باشد، وجود آموزش صحیح برای کودکان و جوانان در مدارس و دانشگاهها می تواند آن جامعه را از گزند بسیاری از دشواری ها نجات دهد. اما آموزش نادرست و غلط و پایین آمدن سطح و کیفیت آموزش با روشهای تجاری سازی دانشگاهها، جزوه گرایی، مدرک گرایی، تقلب در امتحانات، نمره گرایی و... به دست می آید. این نوع سیستم بیمار می تواند عامل بدترین اتفاقات و نتایج برای یک ملت باشد.
خروجی چنین آموزشی در جامعه چنین انعکاس می یابد:
پزشکان به راحتی عامل مرگ بیماران می شوند به طوری که می شود ضرب المثل که سالم هم بری بیمارستان کاری می کنند که بمیری!
خزانه، منابع مالی، صندوقها و... خالی خواهند شد چون مدیر و حسابدار نه سواد کافی در نگهداری منابع دارند و نه وجدانی برای عدم اختلاس و دزدی...
خانه ها و ساختمان ها با کیفیت بد ساخته می شوند چون نه مهندسی سواد لازم برای ساخت و ساز را دارد نه سیستم ساخت و ساز علمی و مناسبی حاکم خواهدبود. بنابراین کسی که با تقلب مهندس شده حتما خانه های تقلبی به جامعه ارایه خواهد کرد.
قضاوت در چنین جامعه ای درست نخواهد بود. وقتی قاضی با آموزش ضعیف وارد حوزه قضاوت شود می توان شاهد قضاوت های نادرست، ناعادلانه و مغرضانه بود.

دین و اصول آن در میان مردم به شدت آسیب می بیند و مردم گریزان از آن دین و مذهب خواهند شد. سیستم آموزشی بد نمی تواند عالم دینی درستی را تحویل جامعه دهد بنابراین مردم نه از طریق تکنولوژی که اغلب به خاطر عالمان بی عمل و خطاکار از دین گریزان می شوند.
و همه مشاغل و مسئولیت هایی که زیربنای دستیابی به آن آموزش است لطمه خواهد دید و نتیجه آن جعل و جهلی خواهد بود که دامان جامعه را گرفته و آتش آن خاکستری چون عقب ماندگی، دورویی، دروغ، پارتی بازی، دزدی و غارت، حق کشی، بردگی، فقر و تبعیض را بر جای خواهد گذاشت.
بنابراین برای نابودی یک ملت نیازی به بمب اتمی، هیدروژنی و شیمیایی و موشک های دوربرد و.... نیست کافی است تا در آموزش آن جامعه خیانت صورت گیرد. وقتی که آموزش یک ملت سقوط کرد، سقوط آن ملت حتمی است.
کانال جامعه شناسی علامه

خمید خامه کند ناله ای زمین برخیز
دلم گرفته و خسته ز مردم خونریز
تفکری است غم آلوده فکر هست خسته
توهمی است نهانی و فکرها هست تیز
ولی چه حیف حدیثی کنم که مرگِ علم
چو مرده بی حرکت راه می رود پرویز
سخن شنو و مگو هیچ و پند من بشنو
زبان ببند و ظواهر نشان بده پرهیز
ز دست ناطق نطقی که مو به مو گوید
عمل که نیست چه گویم علوم را تجویز
غنی است روح مجسم که عاجز از هنر است
هنر سخیف هنرمند نیست اشکی ریز
شدی تو تشنه علم ای گرسنه دوران
خوری تو دود هنر دیگری بگیرد میز
زمانه نان ندارد دهد به هر درویش
زبان فرو کش و بشنو ز مردمان بگریز
وطن اسیر حصار روندگان هنر
فقط به فکر زراند شغل نیست دست آویز
ز روزگار تمدن که عاری از هنرند
هنر دو تخته کند درد را و درمان نیز
ولی چه سود درست دولت هنر پر سود
هدف چو شد تو بسوزان دلت به آه نسوز
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
واقعيت اين است که آموزش و پرورش از کسري بودجه مزمن رنج ميبرد و بخشي از اين کسري به عدم تخصيص بودجه و اعتبارات کافي بر ميگردد و بخش مهمتر به ضعف مديريت در استفاده درست و بهينه از منابع و افزايش بهرهوري بر ميگردد/ اصلاح شکل بودجهريزي و استاني شدن بودجه آموزش و پرورش را ميتوان مهمترين راهکار « کاهش منطقي کسري بودجه » اين نهاد در نظر گرفت چراکه ميتوان با « مديريت بهينه منابع و ارتقاي كارايي » بخشي از کسري بودجه هميشگي اين نهاد را برطرف کرده و يا دست کم کاهش داد/ از نکات مثبت استاني شدن بودجه ميتوان به « کاهش تمرکزگرايي و حذف برخي بروکراسي غير ضروري » از طريق واگذاري اختيار تخصيص بودجه بر اساس عملکرد آموزش و پرورش به استانها اشاره کرد. البته در نظام بودجهريزي استاني، اعتبارات در « شوراي برنامهريزي استان » و با « مسئوليت استاندار » به کار گرفته خواهد شد که در صورت ايجاد سازوکارهاي مناسب ممکن است اثرات مثبتي فراتر از جبران کسري بودجه نيز داشته باشد و منجر به بهينهسازي و بهرهبرداري از منابع مادي و فيزيکي متناسب با نيازهاي کمي و کيفي نظام تعليم و تربيت و رعايت استانداردهاي مصرف و پيشگيري از اسراف گردد/ مخالفان طرح استاني شدن بودجه آموزش و پرورش معتقدند استاني شدن بودجه باعث انتقال کانون بحرانها به استانها شده و به جاي حل کردن مشکلات آموزش و پرورش، خود باعث ايجاد مشکل در پرداخت هماهنگ حقوق و اضافهکار خواهد شد چرا که ايجاد هماهنگي ميان استاندار و مدير کل آموزش و پرورش يک استان در خصوص اينکه چه موضوعي در آموزش و پرورش اولويت دارد، خود يک چالش واقعي است/ فرآيند بودجهريزي و تعيين اعتبارات وزارت آموزش و پرورش در دو دهه گذشته بيانگر آن است که اعتبارات وزارت آموزش و پرورش از يك روند صعودي واقعبينانه و منطقي برخوردار نبوده است. افزايش ناکافي و نامتناسب بودجه آموزش و پرورش در سالهاي گذشته باعث شده است تا بزرگترين دستگاه اجرايي کشور هر سال از نظر اقتصادي ناتوانتر شده و با مشکلات بسيار جدي دست به گريبان باشد...
از منظر تئوریک سه کلید واژه ی " بانوان" ،" خیر" و" مدرسه ساز" حلقه هایی هستند که توانایی تکوین یک چهارچوب نظری غنی را دارند که پایه در سه حوزه مهم جامعه شناختی یعنی حوزه زنان ، جامعه شناسی توسعه و جامعه شناسی سازمان های مردم نهاد دارد/ زنان ظرفیت ایفای نقشی موثر و کارا در مسیر "توسعه پایدار" ایران عزیز را دارا هستند علی الخصوص که حلقه مرکزی موسسه، زنان معلم شاغل یا بازنشسته ای هستند که تجربه خدمت در آموزش و پرورش رسمی کشور را هم دارند/ این "معلمان زن" به تجربه دریافته اند که برای درمان بیماری توسعه نیافتگی و فقر زدایی در جامعه باید به سراغ ریشه ها رفت/ زنان معلم به جهت توانایی ها تخصصی و تجارب ارزنده آموزشی و پرورشی می توانند گام های بلندی در مسیر توسعه پایدار ایران عزیز بردارند/ متاسفانه امروزه عملگرایی صرف و تقبیح آرمان گرایی و ارزشی بودن آفت برنامه ها و عملکردهای توسعه ای شده است. آرمان ها ، آرزوها و ارزش ها می تواند موتور محرکه عملکردها و راهبردها باشد. تلفیق عاقلانه آرمان و واقعیت می تواند گره از کارهای فروبسته فراوانی بگشاید/ امروز دختر نوجوان یا زن جوان ایرانی " هویت" خود را گم کرده است. او پاسخی همه جانبه و فراگیر به پرسش "من کیستم؟" ندارد. و سراسیمه به هر مسلک و مکتبی سرک می کشد و به هر مدی تن می دهد