صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شعر معلم برای ارزش علم

ای جان عزیزتر به تو گویم که هوش کن
تا جان عزیز هست سخن را تو گوش کن

از من شنو که پند شنیدم بگویمت
آخر شوی تو هم پدر و یاد دوش کن

جامی به دست گیر که پر باشد از هنر
مستان علم را تو بنوشان و نوش کن

بر هوشمند مجلس ایمان کن اقتدا
فرزند علم باش در این ره خروش کن

راهی برو که چشمه حی است و آرزو
از کام دل تو گوش به پند سروش کن

مردان آرزو که رسیدن به قرب راست
از گوهرت تو دیو لعین را خموش کن

جایی رسی که محرم اویی شوی ولی
ای والیان طلب ز من می فروش کن

چون رَز در آستان الهی بجوش تا
جامی به دست والی پشمینه پوش کن


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

مشکلات بیمه ای و بازنشستگی معلمان حق التدریس

من یک فرهنگی شهر تهران هستم که در سالهای 78 تا 84 به صورت پاره وقت در مناطق محروم اطراف تهران خدمت کرده ام؛ در مناطقی که بسیاری از نیروهای رسمی حاضر به خدمت در آنجا نبودند؛ در مدارسی که با آنکه در کنار کلان شهر تهران قرار داشت، از گاز، تلفن، آب لوله کشی و جاده آسفالته بی بهره بود. روزهای بارانی حتی راننده های سرویس حاضر نمی شدند معلمان را تا جلوی مدرسه برساند چرا که ماشین شان در گل فرو می رفت. ما به ناچار نزدیک 200 الی 300 متر فاصله مدرسه تا جاده آسفالته را پیاده می پیمودیم در حالی که پاهایمان تا مچ پا در گلهای چسبناک فرو می رفت. در مدارسی که به دلیل نداشتن بخاری و شوفاژ همیشه سرد بود.
در چنین شرایط نابه سامانی با وجود نداشتن بیمه، تنها به امید آنکه روزی جذب آموزش و پرورش شویم، سختی ها را تحمل کردیم.
به رغم توانمندی بسیاری از همکاران که مدرک لیسانس و فوق لیسانس داشتند، ادارات آموزش و پرورش به هیچ عنوان حاضر نبودند بیش از 12 یا 18 ساعت برای ما ابلاغ بزنند ؛ بنابراین وقتی در سال 1384 نزدیک 40 هزار نیروی حق التدریس به استخدام آموزش و پرورش در آمدند، سنوات خدمت آنها به بهانه آنکه از 24 ساعت کمتر است و از نظر قانونی امکان احتساب آن نیست، نادیده گرفته شد.
با وجود نامه های بسیار که به وزیر و نمایندگان مجلس نوشته شد و به رغم اعتراض بسیاری از ما در دیوان عدالت اداری، نتیجه ای عایدمان نشد، زیرا هر بار در پاسخ ما گفته می شد سنوات زیر 24 ساعت به دلیل منع قانونی حساب نمی شود. تنها مجلس می تواند این منع قانونی را بردارد.
در طی 12 سال مکاتبات ما با مجلس بی نتیجه بود. تا امسال که ناگهان گفته شد منع قانونی احتساب سنوات برداشته شد و کسانی که واجد این شرایط هستند برای احتساب سنوات خود به ادارات مراجعه کنند.
با مراجعه به اداره و رویت بخشنامه متوجه شدیم صندوق محترم بازنشستگی بیمه و بازنشستگی سالهای دور را به نرخ روز و 22.5 درصد تعیین کرده است، ضمن آنکه عید و تابستان نیز محاسبه نمی شود.
بر اساس محاسبه صندوق بازنشستگی، سالهایی که 12 ساعت تدریس در هفته داشتیم، 4 ماه و 7 روز و سالهای 18 ساعت تدریس، 6 ماه و 12 روز حساب می شود و ماهیانه مبلغ 233 هزار تومان برای بیمه و بازنشستگی باید پرداخت شود ؛ به سخن دیگر برای احتساب یکسال سابقه مبلغ 2800000 تومان باید به حساب صندوق بازنشستگی ریخته شود.

بیمه خدمات درمانی در حالی از ما می خواهد بیمه سالهای حق التدریس را بپردازیم که در تمام آن سالها ما از هیچ گونه مزایای بیمه برخوردار نبودیم؛حتی یک دفترچه درمانی ساده و صندوق بازنشستگی برای احتساب یکسال سابقه از ما 2800000 تومان مطالبه می کند در حالی که در سال 1378، درآمد 9 ماهه یک معلم حق التدریس با 12 ساعت تدریس در هفته حدود 1100000 تومان بود.

وقتی از کارمندان صندوق بازنشستگی دلیل این همه بی انصافی را جویا می شویم، پاسخ می دهند همه چیز باید به نرخ روز مطالبه شود، مگر وقتی شما می خواهید مهریه بگیرید به نرخ 20 یا 30 سال پیش حساب می شود.

مشکلات بیمه ای و بازنشستگی معلمان حق التدریس

سوال ما نیروهای آموزش و پرورش از صندوق بازنشستگی این است:
بر اساس کدام قانون برای سالهایی که بیمه نبوده ایم باید مجددا حق بیمه رد کنیم؟
بر اساس کدام قانون شرع و اخلاق برای سالهایی که ماهیانه 12.500 تومان دریافتی داشته ایم اکنون باید ماهیانه 233 هزار تومان پول بیمه و بازنشستگی بپردازیم. این مبلغ برای دو سال سابقه 5.5 میلیون و برای 4سال سابقه، 11 میلیون می شود و اگر سابقه حق التدریس کسی بیش از این شود، مبلغ پرداختی اش از مرز 11 میلیون نیز می گذرد.

مگر نه این است که نرخ بازنشستگی و بیمه بر اساس درآمد ماهیانه کارمند تعیین می شود، صندوق محترم بازنشستگی بر اساس کدام محاسبات ، چنین مبالغی را از ما طلب می کند ؟

آیا روا است از معلمانی که سالها با حداقل حقوق و بدون هیچ مزایایی در مناطق محروم به تدریس مشغول بودند، چنین مبالغ ناعادلانه ای دریافت شود؟
مبنای محاسبات صندوق بازنشستگی چیست؟ قانون، شرع، اخلاق، عرف یا منفعت طلبی های سودجویانه؟

آیا صندوق تهی بازنشستگی قرار است با غارت معلمان پرشود؟
آیا درست است که به این غارتگری وجاهت قانونی دهید و توجیه سلیقه ای خود را افضل بر قانون و شرع و اخلاق بدانید؟

چرا با وجود اعتراض های گسترده معلمان و مکاتبات و ملاقات حضوری با نمایندگان، هیچ اقدامی جهت کاهش نرخ بیمه و بازنشستگی انجام نمی شود؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

اگر چه بحث بر سر ادغام معاونت های آموزش ابتدایی و متوسطه است و اگرچه صلاح مملکت خویش، خسروان دانند اما شایسته تر آن است دست به ترکیب این دو معاونت زده نشود چرا که همه ی موجودیت وزارتخانه بر پایه ی این دو بخش آموزشی است/ بد نیست تا تمهیداتی برای ادغام برای معاونت های دیگر یعنی معاونت معاونت حقوقی و امور مجلس با معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی یا معاونت پرورشی و فرهنگی با معاونت تربیت بدنی و سلامت اتخاذ شود/ در میان ما عبارت « آموزش و پرورش» که ترجمه کلمه Education است، از همان ابتدا منشا نوعی بدفهمی شد که گویا «آموزش» و «پرورش»، دو مقوله مجزا از هم و موازی هستند و به تدریج دو ساختار جداگانه برای یک مقوله واحد شکل گرفت/ این فرایند در سال ۸۰ تکمیل شد و در راستای دفاع از وحدت فعالیت‌های پرورشی و آموزشی، معاونت پرورشی در معاونت‌های دیگر ادغام شد. اما ابرام دولت های نهم و دهم، آن را در سال 1385نه احیا که دوباره ایجاد نمود و درطول پنج سال از راه اندازی دوباره آن،این معاونت پنج معاون را از سرگذرانید/ پروژه ادغام یا تلفیق امور تربیتی با امور آموزشی در واقع یک خانه تکانی در حوزه تربیتی وزارتخانه بود که اگر چه بعدا تعطیل شد اما باعث و بانی یک سری تحولات شد/ اجرای آن طرح می رفت تا همان حلقه ی مفقوده ی تعامل جدی معلمان با مربیان تربیتی به شمار آید/ با احیا معاونت پرورشی در دولت های نهم و دهم، ضمن تکرار مکررات در اجرای برنامه ها، نه از میزان مسائل غیراخلاقی و بزه کاری در میان دانش آموزان کاسته شد و نه طرح و برنامه تازه و کارآمدی در این حوزه اجرا شد/ از ادغام امورپرورشی در امور آموزشی نترسیم. دراجرای برنامه تلفیق دوره قبل، دیدیم که نه تنها ضرری نداشت که به سود وزارتخانه هم بود. این کار هم آغاز یکپارچگی و یگانگی در قلمرو تعلیم و تربیت است و هم منجر به احیای نقش تربیتی معلم خواهد شد/ معاونت تربیتی، تجربه های مختلف ایجاد، ادغام و احیا را از سرگذرانیده است و گویا هیچ یک پاسخگو نبوده اند.راز این نگاه های متفاوت به امور تربیتی در آن است که دیگران به آن چنان نمی نگرند که به امور آموزشی توجه می کنند/ اکنون با توجه به آنچه گفته شد و شعار دولت دوازدهم مبنی بر اعتدال و میانه روی در امور و نیز صبغه و سابقه وزیر پیشنهادی برای آموزش و پرورش، و از آنجایی که آزموده را آزمودن خطاست، باید در این زمینه طرحی نو در انداخت

منتشرشده در یادداشت

بهره وری در آموزش و پرورش و افزایش بودجه و حقوق معلمان  صرف نظر از بسیاری از مطالب جناب عبدالهی که جای نقد و تأمّل دارند،به مطلب اخیر ایشان و ذکر نکاتی پیرامون آن می پردازم. امیدوارم ایشان،بعد از این حرمت قلم را بیش از پیش پاس بدارند و در نگارش مطالبشان رضایت الهی و مظلومیت آموزش و پرورش و همکاران را مدّ نظر داشته باشند.
جناب عبدالهی باید نگاه شان به جامعه اسلامی ایران متفاوت از جوامعی باشدکه ایشان خود را به ظواهرشان باخته اند.
نگاه کاسبکارانه و بنگاهی به مقوله تعلیم و تربیت و «انسان» نه سنخیتی با فرهنگ ما دارد و نه با شریعت اسلام.


اما جوابیه ای بر مطلب اخیر ایشان:

در مورد ادامه تحصیل همکاران فرهنگی،ایشان معتقدندکه مدرک تحصیلی بالاتر،ارتباطی با کارایی معلمان ندارد و بارها در این مورد ساز ناکوک خویش را به ارتعاش درآورده اند، این درحالی است که در دانشگاه ها هم که اساتید،رسالتی مشابه معلمان دارند،تحقیق و پژوهش و دانش افزایی و نیز داشتن مقالات علمی،لازمهٔ تداوم موقعیت شغلی ایشان است.

آیا جناب عبدالهی معتقدند معلمی که اهل مطالعه و تحقیق و دانش افزایی است با معلمی که از ابتدای خدمتش، زحمت مطالعه یک صفحه روزنامه به خودش نداده،همسنگ هستند!

آیا شما که در هر زمینه ای اظهار نظر می فرمایید تحقیقی علمی انجام داده اید که اثبات کند کارآیی یک معلم دیپلمه با کارایی یک معلم لیسانسه یا بالاتر تفاوتی ندارد؟

چرا سطحی و غیرعلمی حرف می زنیم؟ نکندخدای ناکرده حب و بغض و عقده های شخصی محرّک قلم مان باشد.
شما که به راحتی نیمی از معلمان را فاقد سلامت روانی و فاقد شایستگی تدریس معرفی می فرمایید، بر اساس کدام شاخصه ها و کدامین تحقیقات به چنین نتایج شگرفی!! رسیده اید ؛ آیا در دادگاهی صالحه قدرت اثبات اتهامات تان ر ادارید؟
آیا شما تحقیقی علمی انجام داده ایدکه در آن آماری از معلمان معتاد دیپلمه،فوق دیپلم،لیسانس و فوق لیسانس و...ارائه شده باشد؟
بنده به زعم دیدگاه غیرکارشناسی شما معتقدم که:

یک معلم اهل مطالعه و باسواد (ولو با مطالعات غیرمرتبط با رشته تحصیلی)بهتر و تواناتر از معلمی است که میانه ای با کتابخوانی و تحصیل ندارد.


نکته دوم:

نگاه شما به مقوله فرهنگ و تعلیم و تربیت،نگاهی کاسبکارانه و دلال مآبانه است.شما معتقد به خرید خدمات آموزشی و برون سپاری تعلیم و تربیت هستید و معتقدید هر روشی که هزینه کمتری برای دولت داشته باشد روشی پسندیده است در حالی که بسیاری از کارشناسان واقعی تعلیم و تربیت نظرشان کاملا متفاوت است و تجربه برون سپاری و خرید خدمات آموزشی در سالهای اخیر نیز حاکی از مردود بودن نظر شماست.
شما معتقد به صرفه جویی در هزینه های پرسنلی! هستید،درحالی که معیشت فرهنگیان به شدت دچار مشکل است.
اشتغال به شغل های دوم و سوم به علت همین صرفه جویی دولت در حقوق همکاران صورت گرفته است حال شما بر اساس چه عقلی پیشنهاد صرفه جویی درحقوق ایشان رامی دهید!

گویا شما معتقدید حقوق همکاران آنقدر زیاد است که می توان با صرفه جویی در آن بر مشکلات اقتصادی کشور فائق آمد!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

پرسش ما از مسوولین وزارت متبوع و اداره کل آموزش و پرورش قم این است تا کی چوب بی برنامگی های شما را زیر دستانتان  باید بخورند/ چرا باید صدها نفراز پرسنل آموزشی و اداری مدارس بدون درخواست رسمی خود شخص که یکی از شرایط اصلی بخشنامه نقل و انتقالات  می باشد از ناحیه 4 به ناحیه 1 قم منتقل شوند؟ چرا با سرنوشت و آینده شغلی معلمان تا این راحت بازی می کنید/ چرا در این طرح بسیار بزرگ و مهم از نقطه نظرات همکاران ، کارشناسان ، صاحب نظران و پیشکسوتان  امر تعلیم و تربیت  استان استفاده نشد

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 05 آذر 1396 17:33

کودکان بازمانده از تحصیل

آمار کودکان بازمانده از تحصیل


وزارت رفاه از شهریورماه 1395 با استفاده از پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان اقدام به شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل (در مقطع ابتدایی) کرده است. براساس اطلاعات به‌دست‌آمده حدود 135 هزار کودک در سن ابتدایی خارج از مدرسه هستند که حدود 30 درصد این افراد بین 1 تا 4 سال تحصیل کرده و سپس مدرسه را رها کرده‌اند و 70 درصد دیگر هیچ گاه به مدرسه نرفته‌اند. 51 درصد این کودکان دختر و 49 درصد پسر هستند. همچنین 52 درصد این کودکان در مناطق شهری و 48 درصد در مناطق روستایی سکونت دارند.

بیشترین کودکان بازمانده از تحصیل در استان‌های سیستان‌ و بلوچستان (31600 نفر)، تهران (13820 نفر)، خوزستان (11970 نفر) و خراسان رضوی (10910 نفر) زندگی می‌کنند.

حدود 55 هزار نفر از این کودکان تحت پوشش نهادهای حمایتی (بهزیستی و کمیتۀ امداد) قرار دارند و حدود 102 هزار نفر از این خانوارها یارانه دریافت می‌کنند. 7 درصد این کودکان نیز در سه دهک پردرآمد جامعه قرار دارند.

براساس تماس تلفنی با تک‌تک سرپرستان این خانوارها مشخص شده است که معلولیت (20 درصد) مهم‌ترین عامل در بازماندگی از تحصیل این کودکان است. حدود 10 درصد این کودکان نیز به‌دلیل فقر خانوار از مدرسه بیرون مانده‌اند. حدود 28.4 درصد این کودکان نیز به‌دلایلی نظیر زندگی کوچ‌نشینی، دوزبانه‌بودن، زندگی در خارج از کشور، فوت، بیماری‌های صعب‌العلاج، و تحصیل در مدارس دینی از آموزش در مدارس ابتدایی بازمانده‌اند. حدود 5 درصد کودکان به‌دلیل بی‌علاقه‌گی مدرسه را رها کرده‌اند و 6 درصد نیز دوربودن مدرسه را دلیل ترک تحصیل اعلام کرده‌اند. 

کانال جامعه‌ شناسی علامه

منتشرشده در دانش آموز

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور