گروه گزارش/
امروز دوشنبه « صدای معلم " گفت گوی تفصیلی را با آقای دکتر محمود مهرمحمدی سرپرست دانشگاه فرهنگیان در مورد مسائل مهم این دانشگاه و موضوعات مرتبط با آن انجام داده است .
این گفت و گو به محض پیاده سازی در صدای معلم منتشر خواهد شد .
پایان پیام/
راویان شیرین گفتار و طوطیان شکرشکن پارسی آورده اند در ازمنه قدیم، یکی از بزرگان و ریش سفیدان قوم که از قضای روزگار عضو مجلس ریش سفیدان و معتمدان قبیله نیز بود و در اکثر سخنرانی ها در مجلس شیوخ و امرا ، نطق های آتشینش بر علیه رئیس کل مکتب داران و به نفع مکتب داران و نوگلان مکتب خانه زبانزد عام و خاص بود از سوی شیوخ و رئیس کل روسا به عنوان مکتب دار اعظم انتخاب گردید تا از توان و قدرت او جهت تحول در نظام مکتبخانه ها استفاده شود و بدین ترتیب بود که تاریخ برگ جدیدی در عرصه مکتبخانه و مکتب دار و... خلاصه همه چی دار در ایران آغاز نمود.
این بزرگ مرد و اعظم مکتب داران و مکاتب و عزیز علما و صلحا در نطقی بعد از تحویل مکتب خانه بزرگ بر علیه قدمای مکتبخانه ها ، اعلام فرمودند که من نظام آموزش مکتبخانه ها را تغییر می دهم و آن را (3-3-6) می کنم تا بفهمند که من که هستم و چه ها توانم کرد.
ناگاه ساده لوحی از میان جمع برخواست و پرسش کرد: که قربان ، آنچه شما فرمودید در بلاد غرب نام آمپولی است قوی که رفع زکام و عفونت می کند از بیماران ، از چه رو شما این نام بر آن نهاده اید؟
آن بزرگ مرد در کمال متانت و افتادگی فرمودند: آری ! جانم راست می گویی . من فهمیده ام که نظام آموزشی در مکتبخانه های ما بیمار است و برای این که بتوانم این مکتبخانه ها را به تحرک بیاورم و بیماری عفونی و زکام اینها را از بین ببرم نامش را 3 -3-6 گذاشته ام و چون طبیبان به جنگ آمده ام بهر اصلاح آموزش و تربیت فرزندان شما.
و در ادامه فرمایشات گوهربارشان فرمودند: من مکتبخانه ها را مجتمع می کنم و مدیران را با تمام معاونان و معلمان را با معلمان قاطی می نمایم تا شود چیری که هنوز نمی دانم چه می شود و اگر توانستم خادمان و رفتگران مکتب خانه را تبدیل به مکتب دار می نمایم تا کیفیت آموزش را بالا برم و خیال شما از تحصیل و آموزش فرزندانتان راحت باشد، کاری می کنم که اگر مکتب را تا آخر بپیمایند (منظورش دیپلم بود ) ازسواد اثری در وی نباشد.
مردم پرسیدند: آقای ما این مجتمع دیگر چه صیغه ای است؟ و مکتب دارشدن سرایدار و خادم مدرسه دیگر چیست؟
آن کاردان همه چیز بلد فرمودندی : در بلاد ترکستان که با دوستان برای سیاحت و تحقیق رفته بودیم دریافتیم که آنجا مکتب خانه ها مجتمعی اداره می شوند و ما نیز خوشمان آمد و تصمیم گرفتیم که صواب یا ناصواب انجامش دهیم و تغییری در ارکان مجموعه مکتبها به راه بیاندازیم و از طرفی چون کمبود مکتب دار داریم چه ایرادی دارد که خدمتگزاران و سرایداران مکتبخانه ها نیر مکتب دار بشوند و تغییر وضعیت حاصل نمایند.
از آن طرف مکتب دار بی نوایی فریاد برآورد که ای ناخدای کشتی طوفان زده علم و مکتب ،آیا از آفات آن خبردار گشتی؟
آیا می دانی ما سالها تجربه در مکتب داری داریم و از ضعف و قوت آن خبر داریم؟ آیا نظر ما را نمی پرسی؟
آن بزرگ فرزانه فرمود، آری خبر دارم ولی مقداری قابل توجهی سکه از بیت المال صرف شده برای انجام این کار تا بیازماییم که چه می شود و اگر خطا کرده باشیم رئیس المکاتب بعدی حتما" جبران می کند و حذف می نماید و شاید طرحی نو دراندازد که ما طراحانی نواندازیم بهر بلاد و شما مکتب دارها به فکر آموزش تان باشید و در کار بزرگترها دخالت نکنید که فضولی کار درستی نیست.
تا این لحظه که بهلول دانا چیزی نگفته بود بلندشد و مجلس را ترک نمود.
راوی می گوید با چشمانی اشکبار او را دیدم که مجلس را ترک می کرد و زیرلبش زمزمه ای داشت .
پرسیدم ای دانا تو را چه می شود ؟ چه بر تو گذشت که چون ابر بهارانی؟
بهلول گفت: سالها من و راویان داستانهایم فکر می کردیم ما دانایانیم و زیاد می دانیم اینک در محضر این استاد ( رئیس مکتب و مکتب دار ) فهمیدم که هیچ نمی دانم و شرمسارم. چگونه به تاریخ بگویم که من دانا نبوده ام که در حقمان گزافه گویی نموده اند.
و بدین سان بود که بهلول هم شرمنده دانایان عصر ما شد.
و ما ماندیم و این همه مکتب دار اعظم نخبه ، که بسیار حرف می زنند و هیچ عمل نمی کنند و همچنان مکتبخانه ها به بیراهه می روند و در این میان مکتب دار و دانش آموز فدای خیانت اینها می شوند.
راستی چرا اینها جرات ندارند بگویند که ما شایستگی سکانداری این خانواده بزرگ را نداریم؟!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
از ساعت ۱۵:۱۰ دقیقه امروز (دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۶) اخباری مبنی بر حمله مردم و درگیری در محله اسلام آباد ارومیه منتشر شده است.
مردم مقابل مدرسه ازدحام کرده و با دادن شعار، شکستن شیشه ها و تخریب وسایل مدرسه ، علت درگیری ها را اخبار هولناک و تکان دهنده ای در مورد آزار جنسی دختر بچه ۱۲ ساله و کلاس ششمی مدرسه اعلام می کنند.
شایان ذکر است که هنوز هیچ مقام رسمی درباره اتفاقات مدرسه راە شهدا اظهار نظر نکردە است.
شهروندان و ساکنین اسلام آباد علت این ازدحام را آزار دانش آموز دختر کلاس ششمى از سوى سرایدار این مدرسه اعلام می کنند .
پایان پیام/
پایگاه خبری و اطلاع رسانی رکنا
مقدمه
تاریخچه ای برای تربیت معلم یا روند تغییرات تربیت معلم در ایران
ضرورت تربیت معلم
تفاوت شغل معلمی با سایر مشاغل
عوامل مؤثر بر عنصر توسعه
ویژگی های آموزش و پرورش در کشورهای توسعه نیافته
مشکلات امروز آموزش و پرورش کشورمان چیست؟
راه حل های بلند مدت اصلاح ساختار آموزش و پرورش
راه حل های کوتاه مدت اصلاح ساختار آموزش و پرورش
سه جمله آخر
منابع
مقدمه
شهیدان رجائی و باهنر، تربیت معلم را سرآغاز تحول در آموزش و پرورش بعد از انقلاب می دانستند. اما حل ضربتی یا دفعتی مشکلات آموزش و پرورش ، تربیت معلم را از اهداف تحول بنیادی دورنمود. نیاز به تعدا د بیشتر معلم به نسبت رشد جمعیت دانش آموزی ، آموزش و پرورش را در این مدت واداشته است تا از هر دری و به هر قیمتی معلم جذب نماید. و این بی در و پیکری آموزش و پرورش ، لطمات جبران ناپذیری بر اهداف "تربیت معلم "و خود "ساختار آموزشی" کشور وارد نموده است.
همین نیاز باعث شد که برای 17 نوع مدارس کشور( تعبیر آقای دکتر زاهدی ، رئیس کمسیون آموزش و تحقیقات مجلس) به طور شتابان نسخه ای به نام مبصر کلاس تجویز گردد و آنچه در این میان اهمیت و دقت لازم را در پی نداشت روند کیفی آموزش کشور و سرنوشت پا درهوای دانش آموزان کم سواد یا بیسواد وپشت درهای بسته مانده عاشقان تدریس و همچنین هدر رفت سرمایه های ملی بود.
به خاطر دارم زمانی را که خبر ایجاد دانشگاه فرهنگیان رسمیت پیدا کرد برداشت اولیه آن بود که معلمینی که علاقه مند به ادامه تحصیل هستند می توانند به راحتی با رعایت ساعات موظفی تدریس خود در مدارس ، در این دانشگاهها فرصت ادامه تحصیل داشته باشند.اما بعدها اهداف دیگری تعقیب شد که تربیت معلم ، یکی از آنهاست.
تاریخچه ای برای تربیت معلم یا روند تغییرات تربیت معلم در ایران
پس از تأسیس "دارالفنون" در سال 1229 و ایجاد مدارس جدید نیاز به معلم برای تدریس در مدارس به ویژه معلمانی که با اصول تعلیم و تربیت جدید آشنا باشند، احساس شد.
تصویب قانونی دراردیبهشت ماه سال 1290 توسط مجلس شورای ملی اولین اقدام رسمی در زمینه تربیت معلم در ایران بود .
تصویب قانون تأسیس دارالمعلمین مرکزی در سال 1297 توسط مجلس شورای ملی انجام شد.
تصویب دوره تحصیلات فنی دارالمعلمین ابتدایی ولایات و ایالات در مهر ماه 1306 توسط شورای عالی معارف از ابتدایی ترین اقدامات صورت گرفته در تاریخ ایران برای تربیت معلم محسوب می شود.
برابر قانون تربیت معلم درسال 1312 " دارالمعلمین عالی" به " دانشسرای عالی" تغییر نام یافت.
در سال 1343 نیز دانشسرای عالی صنعتی تأسیس شد که هدف آن تربیت دبیران فنی برای هنرستانها بود که این دانشسرا نیز بعدها به دانشگاه علم و صنعت تبدیل شد.
در سال 1343 دانشسرای عالی منحل وبه جای آن سازمان" تربیت معلم و تحقیقات تربیتی " ایجاد شد.
و در نهایت در سال 1353 به دانشگاه "تربیت معلم " تغییر نام یافت.
در سال 87 پیشنهاد تأسیس دانشگاه فرهنگیان از سوی وزیر وقت علی احمدی داده شد. تحول بنیادی قرار بود از این کانال صورت گیرد.اما این فقط یک بُعد حساس و مهم از آموزش و پرورش هست و تحول بنیادی به تغییرات همزمان سایر ابعاد نیز نیازمند است.
ضرورت تربیت معلم
آموزش و پرورش ، همانند یک سد یا ساختمان ساخته شده نیست که اگر اهل فن یا شهرداری تأیید نکرد دستور تخریب آن داده شود. در تخریب سد ،زمان و سرمایه و انرژی از دست می رود. اما اثرات تخریب در آموزش و پرورش طی سالهای متمادی در اذهان و تفکر و اندیشهء به بلوغ نرسیده جامعه باقی می ماند. با " گسست فرهنگی " یا قطع ارتباط با فرهنگ گذشته و اتصال آن به آینده ،و علیل و ناتوان در جا می زند. ناپیوستگی در همه ابعاد آموزش و پرورش همانند نوار قلبی نا متوازن بیمار است که ریتم متعادل قلب فرد سالم را ندارد. درماندگی در آموزش و پرورش یعنی تحجر، یعنی اصرار در"ماند فرهنگی " و "اجتماعی" نا متناسب با توسعه و پیشرفت زمان.
یعنی عقب نگه داشته شدن ؛ یعنی به جز نخبگان که خودشان بارسنگین فراگیری علمی شان را در سطوح بالاتر بر دوش می کشند، افراد عادی جامعه از روند توسعه افسارگسیخته ، باز می مانند.
تربیت معلم یعنی تربیت توانائی ، تربیت خرد، تربیت بار درخت دانش ، تربیت شعور یک ملت ، تربیت خواستگاه ملی برای رشد و توسعه همزمان با جهان، تربیت روشن ضمیری و خود آگاهی، تربیت فرهنگ عمومی و فرهنگ و تمدن کشور، تربیت توانمندی و قدرت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در مقابله با مخالفین و متجاوزین و متجاسرین و.....
تفاوت شغل معلمی با سایر مشاغل
اگر ما معلمان این همه خود شیدائی از خود نشان می دهیم نه به دلیل غرور و کبر ، که به دلیل اهمیت استراتژیک شغل معلمی است که جهان به باور آن در رعایت "اصل صیرورت" یعنی دائم در حال شدن و تغییرهمه ابعاد زندگی رسیده است و ما با نادیده گرفتن این اصل با نسخه های موقتی به فکر درمان موضعی مشکلات و معضلات موجود هستیم.
معلمی شبیه هیچ شغل دیگری نیست. همهء مشاغل شبیه هم نیستند اما شرح وظایف یکسان یا مشخصی دارند ، چون شاغلین آب و برق و گاز و صنعت و معدن و..... تفاوتهای تخصصی دارند اما همه با ابزار و اهداف مشخصی فعالیت تولیدی یا خدماتی می کنند .اما همه چیز یک جامعه در دستان معلم است. البته او به تنهایی قادر به این حاکمیت نیست. تربیت او به عنوان یک معلم حرفه ای از یک سو ، تدوین کتب کارآمد و با محتوا از سوی دیگر، و همچنین سیاست گذاریهای معقول و بنیادی وزارت آموزش و پرورش ، رسالت تعلیم و تربیت معلم را حساس تر و مهم تر می سازد. معلم جامعه را می سازد. انعطاف پذیری شغل معلمی بسیار بیشتر از سایر مشاغل است. معلم حاکم قلب و مغز و احساس و ادراک دانش آموز هست و این وظیفه مهم ، دشواری و استراتژیک بودن شغل او را بر همگان یادآور می شود. معلم با تدریس خود بزهکار و خلافکار هم می تواند تربیت کند، عابد و زاهد و دانشمند هم می تواند تربیت کند. معلمی در واقع شغل خطرناکی است و اگر حواسمان بدان نباشد همانند شمشیر دو دَم ، خدا داند چه کند. در تعجبم که خطیری این شغل چرا مسئولان را نمی ترساند؟ معلم را درست انتخاب کنید ، درست تربیت کنید تا ساز و کار درستی در نظام آموزشی داشته باشید. و گرنه خسران خسران و باز خسران.
امروز تنبیه معلم به چشم می آید، امروز خشم معلم برای تأدیب دانش آموز به چشم می آید اما ناتوانی معلم در ادارهء زندگی خویش برای داشتن روح و روان سالم و با نشاط و پرانرژی ، به چشم نمی آید. از شرایط هر شغلی تأمین مالی ، رضایت شغلی و داشتن انگیزه برای ادامه فعالیت است و ما معلمین از این اولین شرایط شغلی محروم هستیم ، حال اگر به دلیل عشق به آموزش برای آنانی که با دنیای دانستن و دانایی ، نا آشنا و بیگانه اند ما از خود جان گذشتگی نشان می دهیم نباید که برای خاطر این هنر، تنبیه و محروم از حقوق انسانی شویم. قدر این موهبت الهی را که همانند نعمت محبت سرشتی والدین به فرزندان، مباح و پایان نیافتنی در وجود معلم نیز هست مغتنم بشمارید و همه جانبه معلم را دریابید.
معلمی بر خلاف سیاست های رایج آموزش و پرورش کشور ، شغل ناچاری و مستأصلی جوانان کشور نیست. معلمی انتخاب آخر افراد نیست . معلمی باید انتخاب اعتقادی و اولی علاقi مندان باشد. مگر رسالت و جایگاه کلاس و کلاس داری به همین سادگی است که فقط مبصر به آن می فرستید؟
ما معلمین با دانش آموزان خود روابط رو در رو و صمیمانه ای داریم که هر نوع حرکت و رفتار و گفتار ما بر آنان تأثیر می گذارد. بیشترین مدت زمان با هم بودن بعد از خانواده به ارتباط دانش آموز و معلم بر می گردد. دانش آموز ارباب رجوع نیست که بعد اتمام کار از سازمان جدا شود. اثرگذاری و اثرپذیری در مدرسه تنگاتنگ است. معلم را دریابید . معلمی را دریابید. معیشت و رفاه معلم را دریابید. حق مسکن و ازدواج و تحصیل معلم را دریابید. و گر نه هیچ طرح بنیادی یا غیر بنیادی در آموزش و پرورش موفقیتی کسب نخواهد کرد. معلم برای مطالعه و تسلط به دانش روز باید تأمین باشد. مطالعه به آسودگی خیال ،به ماهیت محتوی کتب درسی ، به تغییرات منطقی کتب درسی نیازمند است. مثلا از سال 71 تا سال 90 کتاب مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه چه تغییراتی یافت؟ بi جز تغییر فصل بندی و درج فعالیت های درسی؟ چشم بسته هم می شد تدریس کرد، چون 20 سال همان مطالب بود.
عوامل مؤثر بر عنصر توسعه
اهمیت آموزش و پرورش در زندگی اجتماعی همه افراد جامعه انکار ناپذیر است. حتی افراد بیسواد با سرشکستگی یا با احساس نیاز به آموزش و یا با تحصیل فرزندان خود ، به نحوی با آموزش و پرورش درگیر هستند. لذا برای اطلاع از وضعیت آموزشی کشور، نکات زیر را ارزیابی نمائید.
آموزش به طور مستقیم از طریق " اصلاح مهارت ها " به ظرفیت تولیدی نیروی کار و به رشد درآمد ملی کمک می کند. پنج عامل توسعه عبارت است از:
1. آموزش و پرورش
2. تندرستی و تغذیه
3. محیط زیست سالم
4. اشتغال
5. آزادی های سیاسی و اقتصادی
اگر دقت نمائید سرآمد توسعه یک کشور ، آموزش و پرورش است. اهمیت شغل معلمی و نظام آموزشی همین زیربنا بودن کل ماهیت زندگی اجتماعی آن است.
ویژگی های آموزش و پرورش در کشورهای توسعه نیافته
1 - نیمی از جمعیت این کشورها از امکانات آموزشی بهره مند نیستند.
2 - افراد این کشورها انگیزه تحصیلی پایینی دارند.
3 - از لحاظ کادر آموزشی و پژوهشی در تنگنا هستند.
4 - کیفیت برنامه های آموزشی در سطح پایینی است.
5 - از تکنولوژی آموزشی جدید بهره کمی دارند.
6 - برای ورود به مراکز آموزش عالی تقاضای زیادی وجود دارد.
7 - عدم تعادل آموزشی جنسی، منطقه ای و طبقه اجتماعی.
8 - بحث های نظری بخش غالب آموزش است.
9 - خروج نخبگان آموزشی در قالب فرار مغزها.
10- بین رشته های تحصیلی و مواد آموزشی با نیازهای فنی جامعه پیوندی وجود ندارد.
اگر بدون تعصب و جانبداری بر هر 10 بند ذکر شده دقت نمائید ، همه در نظام آموزشی کشور ما وجود دارد. راستی باید چه کرد تا از این دور باطل توسعه نیافتگی ، رهایی یافت؟
مشکلات امروز آموزش و پرورش کشورمان چیست؟
** ترس و واهمه از ایجاد تغییر و تحول.
** عدم آغاز حرکت برای ایجاد تغییر و تحول.
** تدوین سیاستهای دفعتی و ضربتی غیر پایه ای.
** تدوین برنامه های کوتاه مدت .
** سلیقه ای بودن نحوه سازماندهی مدیریت آموزشی.
** منوط بودن آموزش به دیدگاهها و توانایی های شخص وزیر.
** عدم حمایت مجلس شورای اسلامی از بُعد مالی و ساختاری.
** عدم حمایت سازمانها و وزارتخانه ها ی پردرآمد از آموزش و پرورش.
** پائین بودن میزان بودجه اختصاص یافته به آموزش و پرورش.
** ثبات مدیریت های ناکارآمد یا غیرمؤثر و عدم پویائی آموزش.
** برگزاری سمینارها و جلسات غیرمفید بین مدیران سطوح مختلف آموزشی.
** ناکارآمدی آموزش های ضمن خدمت و اتلاف بودجه و زمان و انرژی.
** جدائی مفهوم "آموزش" و "پرورش" از یکدیگر، رسالت و توانایی شغل معلم را چند شقه کرده است. از نفوذ
معلم بر روح و روان دانش آموز کاسته شده است.او فقط تدریس می کند و ارتباط معنوی با دانش آموز ندارد.
** استفاده از هر داوطلب بعنوان معلم در کلاسهای درسی یعنی سهل الوصولی آن.
** تخصیص بودجه آموزش و پرورش هم جهت پرداخت حقوق و هم مخارج سرانه مدارس. این دو باید از هم جدا و
میزان هردو باید افزایش یابد.
** مراکز دانشگاه فرهنگیان ، تکلیف خود را مشخص سازد که : به تربیت معلم مشغول است یا به امر ادامه تحصیل
علاقمندان این شغل.
** به دلیل ناکافی و ناکارآمد بودن محتوی کتب درسی ، رشد قارچ گونه و افسارگسیخته و کنترل ناپذیر
آموزشگاههای آموزشی برای دروس مدارس و همچنین چاپ غیر قابل کنترل کمک درسی ها.
راه حل های بلند مدت اصلاح ساختار آموزش و پرورش
1 - متمرکز کردن همه توانایی ها و امکانات بر اصل تربیت معلم هدفمند و هدفدار.
2 - برنامه ریزی در دوره پیش دبستانی و دوره ابتدایی با تسلط به دانش روز.
3 - استفاده هم سو نه جسته و گسخته از تجارب کشورهای موفق در امر آموزشی.
4 - یکسان سازی آموزشی و رهایی از چند گانگی مدارس کشور.
5 - تغییرات اساسی محتوی کتب درسی دوره ابتدایی و در ادامه طی 6 سال در دوره های بعدی آموزشی.
6- جلب سرمایه های ملی صنایع برتر در آموزش و پرورش .
7 - اختصاص ارزش افزودهء کلیه تولیدات بخش های مختلف اقتصادی به آموزش و پرورش.
8 - استفاده از تجارب معلمان و دبیران شاغل و بازنشسته در تدوین کتب درسی.
9 - استفاده از دیدگاههای روانشناسان و جامعه شناسان دلسوز کشور جهت نیازسنجی دانش آموزان هر پایه.
10- دانشگاه فرهنگیان همزمان با رشته های دبیری دانشگاهها با دسترسی به دانش روز و اعتبار منطقی بودجه ،
در تعالی شغل معلم سرمایه گذاری و هدف گذاری وسواس انگیزی داشته باشد.
راه حل های کوتاه مدت اصلاح ساختار آموزش و پرورش
** برقراری آزمون بین نیروهای موجود غیر رسمی در آموزش و پرورش و غربالگری آنان.( حق التدریس و ....)
** برقراری کلاسهای کارورزی برای قبولین این آزمون.
** استفاده از نیروهای خود مدارس برای اضافه تدریس در دروس بدون معلم ، با رعایت استاندارد تدریس جهت جلوگیری از کاهش کارآیی و حفظ سلامتی جسمانی و روانی معلم.
** قبل از 15 آذر ماه که لایحه بودجه کشور به مجلس ارائه خواهد شد، پافشاری وزیر آموزش و پرورش برای افزایش قابل توجه بودجه آموزش و پرورش کشور.
سه جمله آخر
*** واقعیت تلخ توسعه نیافتگی آموزشی کشور را باور کنیم.
*** حرکت را همین ماه آغاز کنیم.
*** آموزش و پرورش کشور را با عزم ملی و تزریق اساسی بودجه رهایی دهیم.
منابع استفاده شده :
گزارش خبری مهر، شناسهٔ خبر: 1235215 - ۱۵ اسفند ۱۳۸۹
گزارش خبری مهر، شناسه خبر: 737373 - ارديبهشت ۱۳۹۴
کتاب جامعه شناسی توسعه دکتر مصطفی ازکیا و دکترغلامرضا غفاری
تلخیص کتاب ذکر شده توسط دکتر علی زهره وند
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
کم درآمدها شما سرمایه داران جهان
با سهامی برگه دولت بی نیاز از این کسان
یک دهک بگذشت یک پنجم دهک هم بگذرد
برگه ها آزاد لا این چه سهامی ای احد
با گذر اثنا عشر سالی سهامی برگه ها
لا رها از دست دولت تا رسد دستان ما
ما که خود طالب نبودیم از شما این برگه را
خود شما طراح بودید ای شما عادل گرا
بین اقشاری درآمد کم سهامی برگه ها
ارزشی دارد به اسمی لا به رسمی غم چرا
حال مطرح مابقی پولی حدودا" نصف شان
را بپردازید گر آزاد برگه سهم هان
طرح ها ناقص به اجرا این چه حکمی ای خدا
حکم ها فرضیه قانون لا خطا گر از شما
از عدالت برگه سهمی یاد شد آزاد لا
دست مردم باد کی آزاد دردی را دوا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید