کتاب های درسی هر چه که هم در هشیارسازی و اندیشمندی ما نقش نداشته اند، حداقل دفتر خاطرات روح جمعی ما بوده اند/ هنوز روح نوستالژیک ما لابه لای صفحات کتاب های فارسی دوم و سوم دبستان وول می خورد/ با «چوپان دروغگو» زیاد حال نمی کردیم، بس که در آن دوران از دروغ بدمان می آمد/ در این میان تنها یکی بود که مثل هیچ کس نبود.یکی که دروغکی نبود. ساخته ی خیال مولف کتابهای درسی برای گول زدن و پند دادن ما نبود. یکی که از جنس ما بود. یکی که حس کردنش سخت نبود. یکی که مثل او شدن آرزوی هریک از ما بود/ ما او را خوب شناختیم اما کتاب فارسی درست او را معرفی نکرد/ او از آذربایجان نبود، از اهالی ایران بود.دهقان نبود، انسان بود. فقط فداکار نبود، بلکه یک آموزگار بود. آموزگاری که بی نیاز از حرف زدن، درس می داد/ «امروز ريزعلي رفت،فردا علي درشته / بسيار از اين علي ها،اين روزگار كشته!»
گروه رسانه/
تلاش تیم جدید مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در موضوع تعامل با رسانه و افکار عمومی قابل تامل و البته شایسته تقدیر است .
طراحی فضایی به نام " استوديو الفبا " با ویژگی های تعریف شده می تواند گامی در جهت نهادینه کردن « فرهنگ گفت و گو » و « تفکر انتقادی » در حوزه آموزش باشد .
« صدای معلم » ضمن استقبال از این اقدام امیدوار است که این فضا مطابق با اهداف تعریف شده در فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش و در جهت " پاسخ گویی و مسئولیت پذیری » مدیران تثبیت و نهادینه گردد .
كارشناسان معتقدند بحران موجود در صندوقهاي بازنشستگي و همچنين وابستگي منابع مالي كشور به درآمدهاي نفتي، ميتواند از جمله عوامل موثر در ايجاد تاخير در پرداخت حقوق اين افراد باشد/ بحران مربوط به صندوقهاي بازنشستگي از سالهاي گذشته هويدا بود و به عبارتي ميتوان گفت كه زنگ خطر از سالهاي پيش به صدا درآمد اما توجه خاصي به اين بخش صورت نگرفت و تدابير خاصي در اين خصوص انجام نشد/ دولت 118 هزار ميليارد تومان بدهكاري به سازمان تامين اجتماعي داشته و دركل حدود 170 هزار ميليارد تومان بدهي به تامين اجتماعي و صندوقهاي بازنشستگي نيز دارد/ تغيير پياپي مديران و استفاده از مديران چندشغله و مديران ناتوان، باعث شده كه ميانگين سود شركتهاي تحت پوشش اين صندوقها به زير 12 درصد برسد/ با اين وضعيت ميتوان پيشبيني كرد كه در چند سال آينده نصف بودجه دولت صرف پرداخت حقوق بازنشستگان شود/ به جز مديريت ضعيف و بدهي دولت به صندوقها ميتوان به نبود نهاد ناظر نيز اشاره كرد؛ چراكه نبود نهاد ناظر باعث شده كه هيچ كنترلي بر چگونگي عملكرد اين صندوقها به طور مداوم لحاظ نشود/ بيترديد تدابير مختلفي ميتواند در اين زمينه موثر باشد همچون پرداختن بدهيهاي دولت، ايجاد سيستم مديريتي چابك، تعيين نهاد ناظر، افزايش سن بازنشستگي و ايجاد فضاي مناسب كسب و كار در جهت افزايش بهرهوري و سودآوري شركتهاي مختلف كه مجموعه شركتهاي بازنشستگي در افزايش توليد سرمايهگذاري كردهاند؛ اين عزم ملي ميخواهد و اميدواريم اين عزم ملي را به صورت بيشتري در دولت و دستاندركاران ببينيم/ مشكل بزرگي كه در كشور ما وجود دارد، اين است كه همه پرداختها براساس درآمدحاصل شده از نفت، پايهگذاري ميشود/ پرداخت حقوق بازنشستگان نيز به طور غيرمستقيم به درآمدهاي نفتي برميگردد؛ بنابراين وقتي برنامهريزي درستي براي كسب درآمد براي كشور وجود نداشته باشد، حتي افزايش قيمت نفت نيز به ميزاني كه در دولت قبل شاهد آن بوديم، مشكلي از مشكلات كشور را حل نخواهد كرد
سال ها از گلایه های مرحوم خواجوی به خاطر گرفتار شدن در روزگار تنگدستی و عسرت می گذشت/ اسطوره سالخورده اخلاق در این جامعه که اتفاقا جزء نخستین مشعل داران کتاب های درسی ما هم به شمار می رفت نتوانسته بود زندگی راحت و بی دغدغه ای داشته باشد. بیمه درمانی پاسخگوی بیماری هایش در دوران کهنسالی نبود و او را حتی جویای کاری برای گذران زندگی روزمره اش ساخته بود/ دهقان فداکار اگر چه چهره نمادین" اخلاق دگرخواهانه" در روزگار ما به شمار می رفت ولی هرگز یگانه نبود/ بیش و پیش از او معلمانی داشتیم که اگر چه از طلایه داران آگاهی بخشی به نسل های آینده به شمار می رفتند ولی سرنوشتی بهتر از او نیافته بودند/ همچنین نویسندگان و مترجمانی بودند که به دلیل تن ندادن به مناسبات بازار و اصرار بر اصالت آثارشان بی وفایی ها دیدند و عسرت ها چشیدند/در همه این سال ها سیاست و اقتصاد( بخوانید قدرت و بازار) دست اندرکار تخریب اخلاق و فرهنگ در این دیار بوده است/ اخلاق دلالی، فرهنگ بازاری، رشد خودمحوری و منفعت جویی و ... از جلوه های رنگ باختن ارزش های جمعی محسوب می شوند/ سرنوشت او به نسل های آتی می آموزد که باید فداکارانه پای در مسیر تعهد و مسئولیت پذیری نسبت به دیگران بگذارند یا عافیت طلبی و منفعت جویی را پیشه خود ساخته و بار خود را ببندند...
ملولی لا اگر معلول حالی
خدا را شکر کن شادی ننالی
تو تقصیری نداری شد قضایا
جنینی اتفاقی یا بلایا
حوادث بس نمایان در جهانی
چه معلولان اخلاقی که جانی
جهانی غرق در آلام دنیا
تمدن های پوشالی چه غوغا
نمایان از صدا سیما جنایت
خبرهایی جنایت کن عنایت
مهاجم فردها غارتگرانی
جنایت روزگارانی جنایی
خبر اخبار شاهد عکس هایی
زمین افتادگانی بی نشانی
ز هر یک گوشه دنیایی نمایان
چه کشتاری چه کشتاری بلا هان
بلایی خانمان سوزی خدایا
به ید نا اهل دنیا گشت پیدا
یمن سوریه را یادی عراقی
میانماری نگاهی خوب دانی
جنایتکار تاریخی چو شیطان
بخواهد کشت و کشتاری عزیزان
ابر قدرت چنان مستی کند هان
به مستی می کشد هر جا که انسان
که معلولان همین افرادهایی
خدا نشناس دوران این جهانی
کنی خدمت به معلولین جهانی
به معلولین جنینی یا قضایی
به حرمت احترامی این کسان را
کسانی بی ریا در دار دنیا
خدایا بخش قدرت بر وجودی
عدالت گستر آید تا که جودی
چنان قدرت که اصلاحی جهان را
ابر قدرت به نابودی خدایا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
من یک معلم هستم . جرم من این است که معلم هستم و تصور یک معلم به عنوان فردی که همیشه باید زجر بکشد، ترسیم شده است/ طفلکی ها چه بتی را تصور می کنند نمی دانند این بت خودش برای اولین مایحتاج خود مانده است/ یاد گرفته بودم نباید با یک سرماخوردگی جا بزنم / در نهایت هم خوشحال بودم پول کرایه از ما نمی گرفتند/ من خودم از پولم برای بچه ها لوازم تحریر به عنوان جایزه می خریدم/ من بخاری را در بغل می گرفتم ولی انصافا گرمای مطلوب داشت/ دخترها خیلی شان ترک تحصیل می کردند. ازدواج در کلاس ابتدایی هنوز بسیار مرسوم است/ الان هم پشیمان هستم الان اگر دوباره به آن دوران برگردم همه کارهای گذشته خودم را انجام می دهم جزء کتک زدن/ در داستان دن کیشوت می خوانیم بالاترین لذت گرسنگی است که در نزد نیازمندان است که با آن اشتهای بالا غذا می خورند/ هنوز خدا را شکر آن آدم هنوز نیامده بود ، البته یارانه را داد و روستایی ها ذوق کردند اما وقتی که نان ماشینی 10 تومان بعدا 30 تا 40 برابر شد کامشان تلخ شد/ این داستان یک معلم است نه همه معلم ها این داستان واقعی من است....