فرسودگی مختص جنبه ظاهری و سختافزاری نظام آموزشی نیست. در زمینه ساختار و محتوای برنامههای آموزشی و درسی، روشهای پیادهسازی این برنامهها، سیستم مدیریت منابع انسانی، اقتصاد آموزش و… یا به بیان دیگر بُعد نرمافزاری نظام آموزش نیز وضعیت چندان مساعد نیست/ فعالیتهایی که توسط معلمان انجام میشود در جهت حافظه محوری بوده و برای ساختن یا تربیت و پرورش شهروند مسئول نیست/ روحی که باید به عنوان موتور محرکه نظام آموزشی باشد، وجود ندارد/ مسئولان حرف از هوشمند سازی مدارس میزنند، اما حتی مدارس غیرانتفاعی، مدارسی فرسوده با نیمکتهایی غیراستاندارد هستند که با تخته هوشمند و ویدیو پروژکتور تناسبی ندارند. علت آن است که طرحهایی مانند مدرنسازی آموزش را ابتدا به صورت الگو و برنامه تعریف کردهایم و بحث سختافزاری مسئله از دید مسئولان و سیاستگذاران آموزش و پرورش کشور پنهان ماندهاند/ به تنها چیزی که توجه نمیشود، ساختن روح، پردازش فکر، تربیت شهروند مسئول و پرسشگر است که اگر به این مسائل توجه شود، بحرانهای اجتماعی کمتری را در جامعه شاهد خواهیم بود/ آنها به فکر ارائه و بیان آماری غیر واقعی هستند. ارقامی که هیچ سودی برای نظام فرسوده آموزش و پرورش ندارد

قدس آنلاین- هوشمند سازی مدارس،تبلت دانشآموزی، ایزایران و بسیاری دیگر را امروز تنها نامی از طرحهایی میدانیم که روزگاری نه چندان دور، چشم و دلمان را برای ایجاد تحولی در نظام آموزش و پرورش روشن کرده بودند. طرحهایی که مطرح شدند، حتی چند سالی هم در برخی نقاط اجرایی شدند، اما ادامه نیافته و با عوض شدن مدیران به فراموشی سپرده شدند.
طرحهایی که کپی میشوند
یک کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه بسیاری از طرحها در آموزش و پرورش مطرح شده، اما پیگیری نمیشود، به خبرنگار ما میگوید: این کار میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد. مهمترین آن کپی بودن این طرحهاست. مسئولان ارشد آموزش و پرورش به کشورهای دیگر، به خصوص کشورهای اروپایی رفت و آمد داشته و با این شعار که جهانی فکر کنید و بومی عمل کنید، این طرحها که کپیبرداری محض از آن کشورهاست را در کشور اجرایی میکنند. اما این طرحها در کشور با اقبال خوبی روبه رو نمیشود؛ چرا که به گرفتاریها و مسائل بومی توجه چندانی نمیشود.
محمدرضا نیکنژاد اضافه میکند: بیشتر مدیران مایل هستند تغییراتی شکیل داشته باشند. این تغییرات به اسم آنها ثبت و برند آنها شود.
این طرحها فقط برای سرکیسه کردن خانوادههاست
وی با بیان اینکه فناوری بخشی از زندگی همه انسانها شده است، توضیح میدهد: وقتی ضریب نفوذ اینترنت در کشور ۴۵ میلیون نفر است، نمیتوان تأثیر آن را نادیده گرفت، اما این کار زیرساختهای لازم را نیاز دارد. وقتی طرح هوشمند سازی مدارس مطرح میشود، باید از مسئول مربوطه پرسید که آیا برای این کار زیر ساختهای لازم وجود دارد؟ آیا امکانات سختافزاری و نرمافزاری آن وجود دارد؟ وقتی مدارسی داریم که ۶۰ سال بیشتر از ساخت آنها میگذرد، میتوان انتظار هوشمند کردن آنها را داشت؟
بیشتر کلاسها امکان هوشمندسازی ندارند، علاوه بر آن بودجه و پول هم وجود ندارد. به نظر میرسد این طرحها با هدف سرکیسه کردن خانوادهها و جذب کمکهای آنها عنوان میشود و بازدهی دیگری ندارد. وقتی ۳۰ درصد مدارس تخریبی کامل و ۳۰درصد نیاز به بازسازی و نوسازی دارند، هوشمند سازی معنایی ندارد. وقتی زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری این طرح مهیا نیست، این طرحها فراموش میشوند. چند درصد معلمان ما هوشمند هستند؟ اصلاً آموزش و پرورش چه کاری برای هوشمند کردن معلمان انجام داده است؟ در گذشته کلاسهای آموزش ضمن خدمت داشتیم، اما برای کم کردن هزینهها چند سالی است که این دورهها به صورت مجازی برگزار میشود که بازدهی چندانی به همراه ندارند. این طرحها خیلی خوب است، اما زیر ساختهای لازم آن در کشور وجود ندارد. طرحهایی که هزینه بر دار است و مانند موجی میآید و میرود.
کمبود بودجه بلای جان آموزش کشور است
نیکنژاد مشکل دیگر این طرحها را نبود نظارت میداند و توضیح میدهد: باید از آموزش و پرورش تمرکز زدایی شده و بخش زیادی از کارها به مدرسه و معلمان واگذار شود. پیش از اینکه مدرسه یا نیروهای ستادی و سیاستگذاران دخالت کنند، باید پایشی نیز وجود داشته باشد.اما وقتی مدرسهها گرفتاری و کمبود نیرو دارند، این طرحها باری اضافه بر عهده مدیر بوده و طبیعی است که آن هم دنبال فرصتی برای شانه خالی کردن از این طرحها باشد. پایش لازم در این طرحها از نکاتی اصلی است که باید به خود مدرسه سپرده شود.
وی تصریح میکند: اتکای مادی این طرحها بر خانوادههاست و آموزش و پرورش برای این طرحها هزینه نمیکند.مدارس هم مجبور میشوند با خواهش، زور، تمنا یا تهدید از خانوادهها پول گرفته تا مدارس را بچرخانند. رایگان بودن آموزش و پرورش در کشور، به طور کلی زیر سؤال رفته است. وقتی همه میدانیم که شرایط اقتصادی خانوادهها هم خوب نیست، پس بر این باور هستیم که این طرحها باری بر دوش خانوادههاست. طرحهایی که موجب به وجود آمدن شکاف طبقاتی شده و آنها که پول بیشتری دارند، میتوانند از خدمات پیشرفتهتری حتی در آموزش و پرورش برخوردار باشند.
نیکنژاد در پایان به بودجه آموزش و پرورش نیز اشاره کرده و عنوان میکند: مدیرهای رده بالا با وجود اینکه میخواهند کار مثبتی انجام دهند، اما کمبود بودجه همانند هیولایی بالای سرشان است. درگیریهای اقتصادی سبب شده است که وزیر آموزش و پرورش تنها وزیر نهادی آموزشی نباشد. در عمل باید همیشه چرتکه داشته باشد، التماس کرده و کسر بودجه این نهاد را دنبال کند. کسر بودجه ۵۰۰۰ میلیاردی در آموزش و پرورش و بسیار مشکلات دیگر که با خود به همراه دارد، موجب میشود طرحهای آموزشی در کشور همانند موجی بیاید، عدهای از آنها استفاده سیاسی کرده و پس از مدتی هم دیگر پیگیری نشود.
طرحهایی که همراه هر وزیر میآید و میرود
یوسف نوری، رئیس اسبق مرکز برنامهریزی، منابع انسانی و فناوری اطلاعات وزارت آموزش و پرورش که طرح مدرسه هوشمند در دوره وی، پیشنهاد و تدوین شد، نیز میگوید: با وجود تلاشهایی که در نظام آموزشی برای تعلیم و تربیت شده است، این تلاشها از دید صاحبنظران و ذینفعان این نهاد مانند دانشآموزان و معلمان قابل قبول نیست؛ چرا که ما قصور کردهایم. بحث هوشمندسازی مدارس هم از جمله این اقدامات و کاستیهاست.
وی ادامه میدهد: سال ۸۹ مطالعه این موضوع را آغاز کردیم. سال ۹۰ مطالعه به سرانجام رسید و سال ۹۱ طرح بیرون آمد. کل فرایند در یک سند به نام هوشمند سازی مدارس تعریف شد. اما عمر مدیریتی در این کشور که تمام میشود، برخی طرحها هم به اتمام میرسد. شاید یکی از دلایل متوقف شدن طرحها این باشد که وزرا دوست دارند در دوره مدیریت خود بِرند خودشان را داشته باشند.

آموزش و پرورش شهروند مسئول تربیت نمیکند
بر اساس اعلام مسئولان ۵۰ هزار کلاس درس خشت و گلی در کشور وجود دارد و دانشآموزان بسیاری نیز در جایجای کشورمان در کانتینرها، کپرها و ساختمانهایی با کاربری غیر آموزشی درس میخوانند. اما انگار فرسودگی مختص جنبه ظاهری و سختافزاری نظام آموزشی نیست. در زمینه ساختار و محتوای برنامههای آموزشی و درسی، روشهای پیادهسازی این برنامهها، سیستم مدیریت منابع انسانی، اقتصاد آموزش و… یا به بیان دیگر بُعد نرمافزاری نظام آموزش نیز وضعیت چندان مساعد نیست.
علی پورسلیمان، فعال در حوزه آموزش و پرورش کشور نیز با بیان اینکه قالب و ساختار آموزش و پرورش کشور سنتی است، به خبرنگار ما میگوید: دلیل این به روز نبودن، حافظه محوری در آموزش و پرورش است. فعالیتهایی که توسط معلمان انجام میشود در جهت حافظه محوری بوده و برای ساختن یا تربیت و پرورش شهروند مسئول نیست. تمام امکانات در آموزش و پرورش دست به دست هم دادهاند تا بتوانند فردی مطیع و غیر مطالبهگر تربیت کنند.
وی در ادامه اضافه میکند: روحی که باید به عنوان موتور محرکه نظام آموزشی باشد، وجود ندارد. فناوری آموزشی که در قالب طرحهای مختلف عنوان میشود نیز به همین صورت است. بحثی به نظام آموزشی تحمیل میشود بدون اینکه در دادهها و روح اصلی نظام آموزشی تغییری به وجود بیاوریم. باید نگاهی بالاتر از بحثهای روزمره یا سیاسی داشته باشیم که متأسفانه این طور نیست. باید نوع نگاه به آموزش و پرورش و کارکرد آن را تغییر دهیم که بعید است در این زمینه کار خاصی انجام شده باشد.
مسئولان آموزش و پرورش با طرحها «شوآف» میکنند
این کارشناس آموزش توضیح میدهد:مسئولان حرف از هوشمند سازی مدارس میزنند، اما حتی مدارس غیرانتفاعی، مدارسی فرسوده با نیمکتهایی غیراستاندارد هستند که با تخته هوشمند و ویدیو پروژکتور تناسبی ندارند. علت آن است که طرحهایی مانند مدرنسازی آموزش را ابتدا به صورت الگو و برنامه تعریف کردهایم و بحث سختافزاری مسئله از دید مسئولان و سیاستگذاران آموزش و پرورش کشور پنهان ماندهاند.کمیتگرایی به جای کیفیتگرایی مشکل عدیده نظام آموزشی است. از طرحهایی مانند هوشمند سازی مدارس حرف میزنیم اما به آوردههای این طرح توجهی نمیکنیم.
پورسلیمان تشریح میکند: طبق آنچه مسئولان اعلام کردهاند سالانه ۱۳۸میلیون جلد کتاب چاپ و در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد. اکثر این کتابها یک بار مصرف بوده و با پایان سال تحصیلی راهی سطلهای زباله شده یا در بهترین حالت بازیافت میشوند. در حالی که برای چاپ این کتابها سالانه ۲۵ هزار تُن کاغذ مصرف میشود. آن هم در شرایطی که کاغذها و ملزومات چاپ آن عمدتاً از کشورهای دیگر وارد میشود.
با یک حساب ساده، اگر مبلغ پرداختی هر دانشآموز برای خرید کتابهای آموزشی را فقط ۳۰ هزار تومان در نظر بگیریم، جمع پرداختی برای 5 / 13 میلیون دانشآموز افزون بر ۴۰۰ میلیارد تومان است. اما وقتی برای جلوگیری از این هزینهها، تبلت دانشآموزی مطرح میشود، کلی دغدغه و نگرانی عنوان میشود.

آموزش و پرورش تبدیل به تجارتخانه شده و از مسیر، کالبد و وظیفه اصلی خودش جدا شده است. حالا به تنها چیزی که توجه نمیشود، ساختن روح، پردازش فکر، تربیت شهروند مسئول و پرسشگر است که اگر به این مسائل توجه شود، بحرانهای اجتماعی کمتری را در جامعه شاهد خواهیم بود.
پورسلیمان به واژه تازه وارد در ادبیات جامعه نیز اشاره کرده و میگوید: این روزها در ادبیات جامعه کلمهای به نام «شوآف» را زیاد میشنویم.
وقتی فرهنگ نمایش با ظاهر سازی قاطی شود، میشود پُز دادن یا همان شوآف.
به نظر میرسد در این طرحها افراد، مسئولان یا حتی برنامهریزان کشور شوآف میکنند. آنها به فکر ارائه و بیان آماری غیر واقعی هستند. ارقامی که هیچ سودی برای نظام فرسوده آموزش و پرورش ندارد.
گروه اخبار/

با خبر شدیم خانم « مهناز دهقانی » همسر گرامی آقای « عبدالرسول عمادی » ( رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش ) دار فانی را وداع گفته اند .
« صدای معلم » درگذشت این فرهنگی دلسوز و پرتلاش را تسلیت می گوید .
مراسم ختم آن مرحومه مغفوره روز دوشنبه چهارم دی ماه از ساعت ده تا یازده و نیم در « مسجد نور »واقع در میدان فاطمی تهران برقرار است .
پایان پیام/
گروه رسانه/
« محسن رنانی » به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید یاداشتی را تقریر کرد .
این یادداشت انعکاس های فراوان و بعضا متفاوتی را در بین اقشار مختلف ایجاد کرد .
« صدای معلم » بر اساس اصل " تفکر انتقادی " و " تاسیس و تثبیت فرهنگ گفت و گو » یادداشتی را از احد نویدی ( دانشیار و پژوهشگر تعلیم و تربیت ) منتشر کرد . ( این جا )
« بنفشه امیری اسفرجانی » نقدی بر نقد « محرم آقازاده » نگارش کرد .
پس از انتشار یادداشت خانم امیری ؛ آقای آقازاده نقدی کوتاه بر آن به رشته تحریر درآورد .
« احمد شبانی بانه » از دبیران آموزش و پرورش بانه نقدی بر یادداشت « محرم آقازاده » نگاشته است .
گروه گزارش/
امروز شنبه به مناسبت " هفته سوادآموزی " نشست رسانه ای با حضور « علی باقرزاده » معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نهضت سوادآموزی برگزار گردید .
در این نشست که در ساختمان شماره 1 این سازمان برگزار شد رئیس سازمان نهضت سوادآموزی در مورد روز شمار این هفته و نیز عملکرد آن توضیحاتی ارائه کرد .
پس از آن نمایندگان رسانه ها پرسش های خود را مطرح کردند .
متن کامل پرسش و پاسخ صدای معلم با رئیس سازمان نهضت سوادآموزی به شرح زیر است:
گروه رسانه/ در پی درج نامه ای از سوی « جمعی از معلمان آموزش و پرورش استثنایی استان لرستان و نیز اولیاء دانش آموزان » در صدای معلم ( این جا ) ، مدیر کل آموزش و پرورش استان لرستان به آن پاسخ داد .
ضمن تشکر و قدردانی از پاسخ گویی مدیر کل و مجموعه ایشان ؛ عین پاسخ که از سوی اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش این استان در اختیار صدای معلم قرار گرفته است به شرح زیر است
تقریبا همگان از اوضاع نامطلوب و نامتعارف آموزش و پرورش کشور مطلع هستیم. ادامه روند فعلی بدون هر نوع تغییر و اصلاح نگرش و بینش سیستماتیک ، موجب عدم رشد آموزشی و فرهنگی کشور خواهد شد.
تغییر در تعریف عبارتست از حرکت از یک وضعیت به وضعیت دیگر.
در فرهنگ لغت وِبستر، تغییر چنین تعریف شده است: "حاصل یک اصلاح و تبدیل به یک وضعیت متفاوت" *
ما طی تغییر باید از وضع نامطلوب فعلی به وضعی خوشایند و پویا برسیم، یا وضع موجود را اصلاح کنیم. ایجاد هر نوع تغییر مثبت و کارآمد در یک جز یا بخشی از نظام آموزشی بر سایر اجزا و بخش ها نیز مؤثر خواهد بود. رابطه متقابل به وجود آمده بر تمامی ابعاد اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصادی و سیاسی اثر خواهد گذاشت.
تغییر نیازمند فعل مشخص است
تغییر نیازمند فرآیند سازمان یافته است.
تغییر نیازمند سیاستگذاری و برنامه ریزی است.
با توجه به دور باطل معضلات موجود در نظام آموزشی کشور، انتخاب درست در آغاز تغییر، مهم می باشد. قبل از هر تغییری در وزارت آموزش و پرورش همانند تمامی وزارتخانه ها، بهتر آن است که تصمیم گیرنده و اجرا کننده شخص وزیر باشد و ضروری است از دخالت سایر اشخاص یا سازمانها یا قوا در امور این وزارتخانه جلوگیری به عمل آید.
تغییراتی که می توان ایجاد کرد:
1- مهمترین حرکت، پیوند دو رسالت خطیر منفک شده نظام آموزشی در اوایل انقلاب یعنی " آموزش" و "پرورش " کشور با غنای فرهنگ رسمی کشور است و مطلوب تر آن است که ارتباط آن با سیاست قطع گردد. دخالت سیاست در نظام آموزش و پرورش یعنی مقیّد کردن آن به محدودیت ها و محرومیت ها.
2- جایگاه و منزلت علمی و معیشتی معلمان را حیاتی دوباره بخشیم. رسانه ها و سایت های گوناگون تخصصی و غیر تخصصی به نقش کلیدی معلمان در باروری دانش و توانمندی آینده سازان مکرر قلمفرسایی نمایند و برنامه های شاد و جذابی در حیطه محتوی و نحوه آموزش تهیه کنند. امروز ما چرا باید شهرک الفبایی استاد گرانمایه دکتر فردوس حاجیان را فراموش کنیم و آن را در برنامه های آموزشی تلویزیون نداشته باشیم؟
3- حذف روز معلم ملی و پیوستن به روز جهانی معلم برای اثبات وجود معلمان کشور در سطح جهان، برای هم عهدی همه معلمان بدون در نظر داشتن مرز و حدود.
4- جلوگیری از رسانه ای کردن اوضاع معاش فرهنگیان و پایان بخشیدن به دروغ های افزایش حقوق آنان توسط اشخاص مسئول و غیرمسئول.
5 - آموزش و پرورش به ولی نعمتی ثروتمند چون وزارت نفت یا صنعت و معدن نیازمند است تا هیچ گاه ناله کسری بودجه، سر ندهد.
6 - ممانعت از به کار گیری نیروهای دوره متوسطه در ابتدایی . مدرسین دوره ابتدایی باید به طور تخصصی برای اهداف همین دوره تربیت شوند.
7 – ایجاد تغییرات اساسی و منحصر به فرد برای جذب و استخدام هدفمند معلمان با انگیزه و اشتیاق در آموزش و پرورش. باید تصور شغل ناچاری بودن را از جامعه معلمان بزُدائیم یا بُن بست بیکاری، معلمی است را از اذهان جامعه پاک نمائیم. اصلاح نگرش بهترین راه کار است.
8 - تفکیک بودجه پرداخت حقوق و مزایا از سایر مخارج وزارت آموزش و پرورش.
9- افزایش بودجه آموزش و پرورش برای هزینه های جاری و عمرانی از تولید ناخالص داخلی به میزان 3 تا 4 برابر فعلی. (در سال 92 این میزان 3/7 % بوده است) . هم زمان با این افزایش باید قدرت خرید معلمان را نیز افزایش داد، و گرنه صِرف افزایش بودجه ، نفعی به حال معلمان نخواهد داشت ، همانطور که تا حال نداشته است. (در لایحه بودجه سال 96، بودجه وزارت آموزش و پرورش معادل 31 هزار و 681 میلیارد و 562 میلیون تومان است که این رقم در بودجه سال 95 معادل 28هزار و 690 میلیارد تومان بود)**
اما به دلیل وجود تورم ، این افزایش بهبودی در اوضاع زندگی معلمان نداشته است.
10- تغییر افراد ناشایست یا ناتوان به عنوان مدیران مدارس ، مدیر کل ها و معاونان آنان و انتخاب بر اساس مدیریت ضابطه مند و علمی نه بر اساس جناح و حزب و....... و قطع نفوذ آرای نمایندگان مجلس برای مدیران سطوح مختلف.
11 - یکسان سازی مدارس در نظام آموزشی کشور ( با اختصاص ارزش افزوده تولیدات و بخشی از مالیات های مستقیم و غیر مستقیم و حمایت وزارت نفت و صنعت و معدن کشور از آموزش و پرورش. همه خانوارهای این وزارتخانه ها به نوعی با آموزش و پرورش در ارتباط هستند و باید مالیات این وابستگی را بپردازند. آموزش و پرورش مُلک خصوصی وزیر یا فرهنگیان نیست که آنها را تنها بگذاریم . 39 سال ملت این وزارتخانه را مدیریت مالی کرده است و امروز وظیفه هیئت دولت است که سنگینی این بار را برای 40 سال آینده بر دوش بگیرد.)
12 - هماهنگی سیستم ارزشیابی دوره های آموزشی کشور (یا توصیفی یا سیستم نمره دهی . سیستم ارزشیابی منقطع از هم ترکیب واحد را از بین می برد و موجبات سر درگمی می گردد.)
13 - ایجاد تغییرات در مفاهیم و محتوی کتب درسی با مؤلفان جدیدتر برای دمیدن روح و نگرش نویی در آنها.

اگر دقت کنید شماره بندی روی اصول اجرای کوتاه مدت و بلند مدت تنظیم گردیده است.
شماره 1 تا 5 ، فقط تصمیم وزیر را می طلبد کافی است عزم را جزم کنند یا بخواهند عمل کنند.
شماره 6 و7 باز مربوط به تصمیم گیری شخص وزیر است منتهی با عملیاتی کردن آنها.
شماره 8 و 9 مربوط به تصمیم شخص رئیس جمهور و تأیید مجلس شورای اسلامی است.
شماره 10 تا 13 سیاست گذاری بلند مدت است.
اما همه این موارد همانند حلقه های زنجیر به یکدیگر پیوسته اند. اجرای همه این تغییرات یک شبه و فی الحال مقدور نیست. اما با سیاستگذاری و برنامه نویسی و هدایت فاکتورهای تغییرات می توان طی یک دوره 5 ساله شاهد کلی اصلاحات در نظام آموزش و پرورش کشور گردید. مهم باور مسیر و آغاز حرکت است. ما به تغییرات فرهنگی جدیدی در وزارت آموزش و پرورش نیازمندیم. و اساس این تغییرات حتما باید از دوره ابتدایی آغاز و به سایر دوره ها سرایت نماید.
شاید برخی از این موارد یا همه در سند بنیادین تحول نظام آموزشی کشور آمده باشد، اما مهم احساس ضرورت برای شروع شروع حرکت است. جسارت و شهامت ایجاد تغییر از ویژگی های یک وزیر است.
کل برنامه های تغییرات باید همسو ، پایدار و منضبط پی گیری شوند و مهمتر از هر چیز هیچ وزیر آموزش و پرورش یا مقام دیگری سعی در توقف آن یا اِعمال نظر شخصی خود نداشته باشد. یعنی تغییرات منوط به شخص یا جناح بندی و سلیقه ای نباشد. هر وزیری مکلف به ادامه مسیر تدوین شده باشد، مثل خیلی از وزارتخانه های دیگر.
ما به جای آغاز حرکت، در نقطه ای ایستاده ایم و با وجود این که می دانیم با شرایط فعلی ناتوانیم اما باز در جا می زنیم. باید تغییرات یا اصلاحات لازم را وزیر آموزش و پرورش شخصا تدوین و اجرا نمایند و مجلس شورای اسلامی فقط در تصویب بودجه دخالت نماید و شورای عالی انقلاب فرهنگی بر اجرای وظایف نظارت داشته باشد. در غیر این صورت وفاق اجتماعی برای اجرای تغییرات با دخیل بودن سایر عناصر شدنی نخواهد بود. ما فقط زمان را از دست نمی دهیم، شعور و تفکر و خلاقیت و پتانسیل های نیروی انسانی و اذهان بِکر و بایر دانش آموزان را نیز از دست می دهیم. ما قابلیت های بالقوه فرهنگ کشور را به سیر قهقرایی وا می داریم. ما بِستر آموزشی کشور را در خلاء اداره می نماییم. برای همین دخول هر نوع دشواری و نابایستگی در مسیر مان اجتناب ناپذیر گردیده است.
*منبع : پایگاه اطلاعات صنعتی ایران
**نمایش خبر : 785 | تاریخ انتشار : 2 دی 1395 (فراهان خبر)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید