صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از نمایش و شوآف ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش

روزی روزگاری احساس نیاز می‌کردیم که چیزی را که پشت این دنیای آشکار پنهان شده بود پرستش کنیم.

از آغاز قرن هفدهم، سعی کردیم که «عشق به حقیقت» را به جای «عشق به خدا» بگذاریم، وصفی از جهان را پذیرا شویم که «علم به عنوان شِبه‌خدا» مطرح می‌کرد.

از پایان قرن هجدهم سعی کرده‌ایم «عشق به خود» را به جای «عشق به حقیقت» بگذاریم، سرشت عمیق روحانی یا شاعرانه‌ی خود را بپرستیم و آن را به عنوان شِبه‌خدایی دیگر پذیرا شویم و اکنون ما در راه رسیدن به نقطه‌ای هستیم که دیگر هیچ‌چیزی را نپرستیم، هیچ‌چیزی را یک شِبه‌خدا نیانگاریم و همه‌چیز را زاده‌ی زمان و تصادف بیانگاریم.

رسیدن به این نقطه که «تصادف را شایسته‌ی رقم زدن تقدیر خود» بدانیم.

ریچارد رورتی

از کتاب پیشامد بازی همبستگی

***

چهارشنبه 25 مرداد و پس از این که « نرگس کارگری ، خبرنگار صدای معلم » از پاسخ و نحوه ی برخورد کارگزاران مستقر در اداره کل آموزش و پرورش اصفهان در مورد تعلیق از کار خود نتیجه ی مشخصی نگرفت به تهران آمد تا در جلسه ای که قبلا برای آن ثبت نام کرده بود و نامش « ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش » بود بتواند با رضامراد صحرایی دیداری داشته باشد .

بر حسب وظیفه ی حرفه ای و اخلاقی  او را تا محل این ملاقات مشایعت کردم و از آن جا فکر می کردم شاید حضورم در آن جا قوت قلبی برای همکار زحمت کش و دلسوز رسانه ی صدای معلم باشد به داخل رفتم .

قبلا و در زمان وزارت علی اصغر فانی ؛ « خاتون جان بادپر » آموزگار کانتینری هم نشستی با این عنوان داشت اما این ملاقات نه به صورت « هیاتی » بلکه به صورت انفرادی و با حفظ « حریم شخصی » افراد صورت می گرفت . ( این جا )

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از نمایش و شوآف ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش

محل این ملاقات های مردمی در طبقه هم کف و در نمازخانه وزارت آموزش و پرورش ساختمان شهید رجایی بود .

در حالی که در آن جا نشسته بودم ؛ فردی آمد و از من سوال کرد که آیا برای ملاقات با وزیر آمده ام ؟

صادقانه گفتم که برای همراهی با خانم کارگری آمده ام .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از نمایش و شوآف ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش

او مرا نمی شناخت اما دیگرانی که به او « گرا » داده بودند کاملا مرا می شناختند و ذهنیت سازی کرده بودند .

ایشان گفت که من نمی توانم در آن جا باشم در حالی که من نه به عنوان مدیر یک رسانه بلکه فقط به عنوان یک معلم و وظیفه ی اخلاقی در آن جا حضور پیدا کرده بودم .

این را در آن جا توضیح دادم .

تصورم این بود که این جا « خانه ی معلمان » است .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از نمایش و شوآف ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش

ایشان با جدیت توام با کمی خشونت کلامی گفت که همین الان باید این جا را ترک  کنم .

از آن جا که نمی خواستم آرامش این مکان به هم بریزد سریع بیرون آمدم و به آن فرد که پوشه ای را با خودش حمل کرد جمله ای را گفتم :

« من از شما انتظاری ندارم ».

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از نمایش و شوآف ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش

آن فرد گفت که متوجه منظور من نشده است .

من هم به صراحت به او پاسخ دادم که از دولت رئیسی و مدیرانی که این جا نصب کرده است ؛ بیش از این انتظاری نیست » . گویی این کشور بدون نمایش و شوآف و تبلیغات نمی چرخد .

این جلمه آتش خشم او را شعله ور کرد و به عوامل اش دستور داد تا مرا تا لحظه ی اطمینان از خروج از ساختمان بتونی آموزش و پرورش همراهی کنند .

صبح « مهدی توسلی » زنگ زد و به من گفت که رضا قاسم پور خبرنگار دیگر صدای معلم را بازداشت کرده و در حال بردن او به دادسرا هستند .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از نمایش و شوآف ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش

جرم او نگارش یادداشتی در « صدای معلم » در نقد عملکرد مدیر آموزش و پرورش اداره ناحیه 3 کرج بوده است . ( این جا )

من کاری نمی توانستم انجام دهم و مدیر کل آموزش و پرورش البرز را نمی شناسم اما به ایشان  گفتم که با مدیر کل صحبت کند و حداقل حرمت و جایگاه معلم را نگاه دارند . کسی هم در جلسه اعتراض نکرد که چطور می شود مساله ای را که روزها و هفته ها آن ها را درگیر ساخته و حتی ممکن است زندگی شان را مختل کرده باشد فقط در یک « دقیقه » خلاصه کنند اما شاید خوشحال بودند که می توانند با وزیر چهره به چهره شوند و عکس شان در پرتال وزارت آموزش و پرورش بیفتد .

کجای دنیا یک مدیر مدرسه را و یا معلم را به خاطر انتقاد از سیستم به زندان می برند ؟

کجای دنیا ؛ بیش از 1200 نفر در دایره ای به نام « روابط عمومی » کار می کنند و حقوق و مزایا می گیرند اما وزیر آموزش و پرورش اش چیزی درست می کند به نام « ملاقات مردمی » ؟

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از نمایش و شوآف ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش

جالب است که مسئول هماهنگ کننده این ملاقات ها قبل از ورود وزیر آموزش و پرورش به داخل نمازخانه آمده و گفت که وزیر از محل اردوگاه منظریه ( شهید باهنر ) که زمان برگزاری اجلاس روسای مدیران مناطق و نواحی کشور است آمده و وقت اندکی دارد و پس از آن باید چند جای دیگر هم برود .

او از حاضران با اصرار خواست که حرف های خود را در « یک دقیقه » جمع و جور کنند در حالی که می گفت می داند که مطالبه ی هر کسی چه هست و چه می خواهند .

کسی هم در جلسه اعتراض نکرد که چطور می شود مساله ای را که روزها و هفته ها آن ها را درگیر ساخته و حتی ممکن است زندگی شان را مختل کرده باشد فقط در یک « دقیقه » خلاصه کنند اما شاید خوشحال بودند که می توانند با وزیر چهره به چهره شوند و عکس شان در پرتال وزارت آموزش و پرورش بیفتد .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از نمایش و شوآف ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش

گویی این کشور بدون نمایش و شوآف و تبلیغات نمی چرخد .

دیروز و قبل از آن که به محل ملاقات مردمی بروم ، با فردی از کشور ژاپن به نام Daisuke Tsunehiro و از دانشکده آموزش دانشگاه واسدا (  Waseda University's Faculty of Education  ) برای یک نشست دو ساعته برای بررسی چالش های نظام آموزشی ایران هماهنگ کرده بودم .

او « صدای معلم » را مطالعه کرده بود و از من می خواست که در مقایسه تطبیقی بین نظام آموزشی ایران و نظام آموزشی ژاپن برای برخی نکات منفی نظام آموزشی ژاپن ( Negative points ) پیشنهاد ارائه کنم .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از نمایش و شوآف ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش

***

آموزش مطالبه گری به زبان ساده :

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

گزارش صدای معلم از انحلال نهضت سواد آموزی و پیشنهاد برای حرفه ای کردن آموزش در ایران

« صدای معلم » در گزارش خود به تاریخ 22 فروردین 1401 با عنوان « ادامه فعالیت سازمان نهضت سوادآموزی در حال حاضر فاقد منطق کارشناسی است » چنین نوشت : ( این جا )

« از تشکیل « سازمان نهضت سوادآموزی » 43 سال است که می گذرد . این سازمان جزء سازمان های اقماری وزارت آموزش و پرورش به شمار می رود .

آن گونه که در پرتال این سازمان آمده است ( این جا ) ؛ در اولین اساسنامه نهضت سوادآموزی، هدف از تشکیل این نهاد از بین بردن بی سوادی در کشور اعلام شد. به صورتی که حداکثر تا 3 سال دیگر بتوان میزان باسوادی را از مرز 90 درصد بالاتر برد. براساس این طرح لازم بود هر سال حداقل 3 میلیون نفر از افراد بی‌سواد کشور باسواد شوند.

ماده چهار از اساسنامه نهضت سوادآموزی وظایف این سازمان را چنین بیان می کند : ( این جا )

گزارش صدای معلم از انحلال نهضت سواد آموزی و پیشنهاد برای حرفه ای کردن آموزش در ایران

« ماده 4- وظایف نهضت عبارت است از:

الف) آموزش بزرگسالان در حد خواندن و نوشتن، و آموختن حساب

ب) تربیت و بالا بردن سطح فرهنگ و نشر فرهنگ اسلامی مناسب با سوادآموزان درمحدوده ضوابط نهضت سوادآموزی

تبصره 1- افراد فوق ده سال که از تحصیل بازمانده اند طبق آئین نامه ثبت نام وزارت آموزش و پرورش جز بزرگسالان می باشند .

تبصره 2- نهضت می تواند در مناطقی که هنوز وزارت آموزش و پرورش نتوانسته است حضور داشته باشد، اطفالی را که به سن سوادآموزی رسیده اند، زیر پوشش قرار دهد.

ج) تهیه و تدوین آئین نامه ها و دستورالعمل ها و قراردادهای مورد لزوم به منظور سوادآموزی کارکنان دولت و نهادهای انقلابی

د) تهیه کتب لازم با استفاده از متخصصین متعهد و تدوین برنامه و تهیه مواد آموزشی وکم آموزشی منطبق با فرهنگ اسلامی تبصره نهضت می تواند جهت جذب افراد به سوادآموزی از هنر متناسب با کار خویش و منطبق با فرهنگ اسلامی استفاده نماید.

ه) گزینش اعضا نهضت و تربیت آنان در زمینه های عقیدتی و آموزشی و تعلیم مهارتهای لازم طبق تعالیم عالیه اسلام با استفاده از رهنمودهای مقام رهبری

و) ایجاد اشتیاق در مردم از طریق مادی و معنوی برای شرکت در کلاسهای نهضت سوادآموزی و تشویق اعضا نهضت و آموزشیاران و بیسوادان و سایر افرادی که به نحوی ازانحاء با نهضت همکاری دارند. »

نکته ی قابل تامل آن است که در این مدت ، مفهوم و مصادیق « سواد » در جهان تغییر کرده است اما شواهد و قرائن حاکی از آن است که تغییر و یا تحول خاص و علم محوری در ماموریت ها و کارکردهای این سازمان رخ نداده است .

گزارش صدای معلم از انحلال نهضت سواد آموزی و پیشنهاد برای حرفه ای کردن آموزش در ایران

سازمان نهضت سواد آموزی مدعی است در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال که اولویت اصلی سازمان محسوب می شود، درصد باسوادی به بیش از %۹۴/۷ رسیده است . ( این جا )

این دو عامل یعنی فقدان به روز رسانی و تطبیق و نیز آمار نزدیک به صد درصد ایجاب می کند تا بر اساس اصل چابک سازی ساختار و کاهش هزینه ها ، تدبیری اساسی برای سازمان نهضت سوادآموزی صورت گیرد .

از سوی دیگر  منطق و عقلانیت ایجاب می کند به جای آن که به سازمانی ماموریت داده شود تا بازمانده های از تحصیل را دوباره پوشش دهد ؛ بهتر است از همان ابتدا با برنامه ریزی و تخصیص بودجه های لازم و مکفی مبادی تولید چنین ناهنجاری هایی مسدود شده و از « موازی کاری » پرهیز گردد .

در نشست رسانه ای به تاریخ 9 خرداد 1401 که در شورای عالی آموزش و پرورش برگزار گردید ؛ یکی از پرسش های « صدای معلم » معطوف به این موضوع مهم بود . ( این جا )

عضو کمیسیون تلفیق لایحه برنامه هفتم توسعه از مصوبه این کمیسیون برای انحلال نهضت سوادآموزی خبر داد و می گوید با تصویب کمیسیون، نهضت سوادآموزی به شکل سابق ادامه کار نمی‌دهد.

احمد نادری در گفت‌وگو با ایسنا می گوید : در این جلسه کمیسیون تصویب کرد که نهضت سوادآموزی به شکل سابق منحل شده و ادامه کار ندهد؛ اعتقاد ما بر این است که نهضت در ابتدای انقلاب کارکرد خاص خود را داشته که با توجه به فراگیر شدن شرایط پست مدرن در کشور، دیگر نهضت کارکردهای سابق را ندارد. »

این مصوبه کمیسیون تلفیق لایحه برنامه هفتم توسعه گامی به پیش است هر چند کافی نیست و باید با نظارت مستمر و موثر همراه با کارشناسی مستقل به سرانجام خوبی برسد .

« صدای معلم »  در سلسله گزارش های متعدد خواهان تغییرات اساسی و ساختار محور در ماموریت های آموزش نیز گردیده است .

این رسانه ی  مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران بر این باور است که وظایف و ماموریت اصلی دستگاه آموزش و پرورش نیاز به بازخوانی جدی و صریح دارد و نباید تحت الشعاع سیاست بازی ، تعارف و یا نگرش ایدئولوژیک قرار گیرد .

در دنیای امروز و توسعه یافته نیازی نیست که فرضا وزارت آموزش و پرورش معلم تربیت کند و یا کار نوسازی و بهسازی مدارس را انجام دهد .

این وظایف قابل انتقال به دستگاه های دیگر در حوزه عمرانی به شهرداری ها و نیز در حوزه جذب ، گزینش و تربیت معلم به دانشگاه ها هستند .

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم از انحلال نهضت سواد آموزی و پیشنهاد برای حرفه ای کردن آموزش در ایران

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ چهارشنبه هفتم تیر ، شاخه ی علوم تربیتی گروه علوم انسانی فرهنگستان علوم میزبان برخی کارشناسان و صاحب نظران برای نقد و ارزیابی « لایحه برنامه ی هفتم توسعه » بود .

در این نشست تخصصی ؛  عباس صدری ، رئیس دفتر منطقه ای آیسسکو ؛ محسن حاجی میرزایی ، وزیر پیشین آموزش و پرورش ؛ علی زرافشان معاون پیشین متوسطه وزارت آموزش و پرورش حضور داشتند .

این نشست توسط محمود مهرمحمدی استاد بازنشسته دانشگاه تربیت مدرس و سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان اداره می شد .

در این نشست که سه ساعت به طول انجامید برخی از فرهنگیان که به صورت آنلاین در نشست حضور داشتند پرسش هایی را مطرح کردند .

در این بخش ، بخش سوم سخنان «« محسن حاجی میرزایی » وزیر پیشین آموزش و پرورش» را می خوانید .

منتشرشده در گفت و شنود

نقدی بر رفتار ایرانی ها و صفت زالو

محمد امین اخیراً وام ازدواج گرفته بود ، با دو ضامن و سفته هایِ قابلِ اجرا در مراجعِ قضایی . مبلغِ وام پنجاه میلیون تومان بود که در پرداختِ شش ساله با احتسابِ سود سالانه به حدود هفتاد میلیون تومان می رسید.

او فارغ التحصیل فوق لیسانس مهندسیِ عمران از دانشگاهِ امیر کبیر بود ، امّا عاجز از فراهم کردنِ بساطِ عروسی با نامزدش که دو سال بود عقد کرده بودند .

پدرش آقای محمد طاها ثروت زیادی داشت و به هیچ احدی حتی اعضایِ خانواده یِ خود به قولِ معروف « نم پس نمی داد » ؛ امّا کلِّ دارایی اَش نه که حاصلِ دست رنجش باشد ، حاصلِ رِبایی بود به قولِ خودش مبتنی بر اصلِ « تَقیه » در شریعت .

یک شب سرِ شام محمد امین از پدرش پرسید : « تقیه یعنی چه ؟ » خواهرش سُمیّه و مادرش عالیه خانم نیز بد بینانه منتظرِ پاسخ بودند .

پدر گفت : خیلی ساده تر بگویم یعنی « مصلحت » .

نقدی بر رفتار ایرانی ها و صفت زالو

به عنوان مثال ؛ دیروز خانواده ای که یخچالشان سوخته بود و نیازِ شدیدی به آن داشتند ، یخچالی را قیمت کرده بودند بیست میلیون تومان ، پول نداشتند امّا احتیاج چرا ؟ از من کمک خواستند ، به فروشنده گفتم کالا را در عمل بیست میلیون تومان ولی در حرف بیست و دو میلیون تومان از شما می خرم و با تقسیطِ شش‌ماهه با چک و سفته یِ معتبر به آنها می فروشم ؛ این کار به مصلحتِ فروشنده شد که جنس اش را فروخت ، به مصلحتِ آن نیازمندان شد که نیازشان بر طرف گردید ، به مصلحتِ من شد که به سودی رسیدم .

عالیه خانم و سُمیّه سکوت کردند ؛  با خود می گفتند تو که محتاج نبودی بهتر نبود به آن نیازمند وام بی بهره می دادی ، هم ذخیره یِ آخرتت می شد ، هم نیازِ آنها بر طرف می گردید و هم فروشنده را به بیعِ حرام تشویق نکرده و در سیستمِ اقتصادیِ ناکارآمد و زالویی غرق نمی ساختی ؟

محمد امین هم از خود می پرسید در بِرکه ای که به سر می برم چند زالو هست ؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر رفتار ایرانی ها و صفت زالو

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

انتقاد صدای معلم از سرهم بندی کردن رتبه بندی معلمان توسط وزیر آموزش و پرورش

« صحرایی با بیان اینکه ما در مدت ۵۰ روز سرپرستی خود نشان دادیم که می‌شود کار جهادی کرد، گفت: ما در متلاطم‌ترین روزها رتبه بندی را تحویل گرفتیم و به گونه‌ای آن را تحویل دادیم که می‌بینید که بیش از ۷۵ هزار نفر رتبه گرفتند و همه توانستند اعتراض کنند. نزدیک ۳۰۰ هزار نفر معترض شدند، اعتراض خود را داشتند و همه امکانات برای ثبت اعتراض شان فراهم شده است.

صحرایی به همه معلمان قول داد که در صورت حمایت مجلس به ویژه کمیسیون آموزش و تحقیقات، آئین نامه رتبه بندی اصلاح شود . ( این جا )

« در ادامه جلسه رضامراد صحرایی سرپرست وزارت آموزش و پرورش با ارائه گزارشی از فعالیت‌ها و اقدامات آموزش و پرورش و همچنین روند رسیدگی به اعتراضات معلمان نسبت به رتبه‌هایی که کسب کرده‌اند، گفت: اعتراضات معلمان در مورد رتبه‌بندی به دقت بررسی می شود تا حقی از کسی ضایع نشود.

وی اظهار کرد: توجه جدی به دغدغه‌های فرهنگیان در مورد مسائل آموزشی و پرورشی و رتبه‌بندی معلمان مهم و ضروری بوده و هدف این است که همکاران به حق خود برسند . ( این جا )

« به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، رضامراد صحرایی سرپرست وزارت آموزش و پرورش در نشست مجازی تبیین فرایند رسیدگی به اعتراضات رتبه‌بندی معلمان اعلام کرد: به همه معلمان اطمینان خاطر می‌دهم که به تمام اعتراضات رسیدگی می‌شود و فرهنگیان، رتبه استحقاقی خود را کسب می‌کنند . » ( این جا )

انتقاد صدای معلم از سرهم بندی کردن رتبه بندی معلمان توسط وزیر آموزش و پرورش

« رضا مراد صحرایی سرپرست وزارت آموزش و پرورش در برنامه تلویزیونی «صف اول» درباره مشکلات رتبه‌بندی معلمان اظهار کرد: تاثیر مدرک تحصیلی و سابقه در رتبه‌بندی معلمان کمتر از 10 درصد است.

به گزارش تسنیم، وی افزود: بیش از 40 هزار میلیارد تومان برای اجرای رتبه‌بندی اختصاص یافته است و هم‌اکنون با نگاه حمایت از معلمان در حال بررسی اعتراضات به رتبه‌بندی هستیم و بیش از 200 هزار نفر به رتبه خود اعتراض دارند و 70 درصد نیز از رتبه‌های خود رضایت دارند .

انتقاد صدای معلم از سرهم بندی کردن رتبه بندی معلمان توسط وزیر آموزش و پرورش

سرپرست وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: اعتراضات به رتبه‌بندی کاملا جدی بررسی می‌شود و ممکن است رتبه برخی افراد تنزل یابد البته امیدوارم، رتبه هیچ فردی کاهش نیابد و اعلام کردم اگر رتبه برخی افراد تنزل داشت، آن را نگه دارند تا هماهنگی‌های لازم در کمیسیون‌ها انجام شود.

وی افزود: کارگروه نظارت و ارزیابی رتبه‌های اعطا شده به معلمان را بررسی می‌کند تا مشخص شود به‌ویژه در رتبه‌های 4 و 5 تا چه اندازه رتبه‌های اعطا شده دقیق است.

صحرایی متذکر شد: یکی از اشکالات قانون رتبه‌بندی معلمان این است که برای رتبه بندی سقف بودجه تعیین کرده است، آموزش و پرورش اعلام کرد، هر فردی باید رتبه خود را بگیرد بنابراین نیاز به بودجه افزایش یافت و در اینجا بین آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه اختلاف ایجاد شد و با دستور رئیس جمهور برای رتبه‌بندی 5 هزار میلیارد تومان اضافه‌تر پرداخت شد . » ( این جا )

نقل قول هایی که در بالا آورده شده اند مربوط به زمانی بود که هنوز « رضا مراد صحرایی » سرپرست وزارت آموزش و پرورش بود و به نظر می رسید این حرف ها را دائما در رسانه ها بیان می کند تا بتواند دل افکار عمومی و به تبع آن شاید نظر مساعد نمایندگان مجلس شورای اسلامی را برای « تبدیل وضعیت » کسب کند .

انتقاد صدای معلم از سرهم بندی کردن رتبه بندی معلمان توسط وزیر آموزش و پرورش

اما یکشنبه 22 مرداد وزیر آموزش و پرورش در دومین کنگره معلمان انقلاب اسلامی برگزار می شود چنین گفته است : ( این جا )

« رتبه‌بندی ۱۰ سال در دولت قبل اجرا نشد‌ اما دولت سیزدهم آن را اجرا کرد و امروز ۲۶ درصد حقوق معلمان از رتبه‌بندی است.  چگونه می خواهید « اعتماد معلمان » که مهم ترین و بزرگ ترین سرمایه در نظام آموزشی است را دوباره احیا کنید ؟

اعتراضات رتبه‌بندی فرهنگیان بررسی شده و عموما وارد نیست. اما با این وجود، کاهش رتبه نمی‌دهیم و از هفته آینده افزایش رتبه‌ها را اِعمال می‌کنیم . »

نخستین پرسش « صدای معلم » از « صحرایی تبدیل وضعیت شده » آن است که آیا  رسیدگی به اعتراضات معلمان از این مهندسی ناشیانه رتبه بندی با « نگاه حمایت از معلمان » صورت گرفته است ؟

آن کارگروه های تخصصی ؛ هیات های ارزیاب تخصصی و... که این همه وزارت آموزش و پرورش در مورد آن ها تبلیغات می کند دقیقا در کجای جغرافیای اداری و ستادی آموزش و پرورش قرار دارند و آیا معلم و یا رسانه ای می تواند آنان را رویت کند و از آنان پرسش کند ؟

 انتقاد صدای معلم از سرهم بندی کردن رتبه بندی معلمان توسط وزیر آموزش و پرورش

آیا معلمان واقعا رتبه های استحقاقی خود را کسب کرده اند در حالی که اخیرا « صدای معلم » در گزارشی با عنوان « تعارض میان سقف اعتبار مالی و رتبه های استحقاقی در رتبه بندی به معلمان چه ارتباطی دارد ؟ » ( این جا ) به سخنان مبهم و متعارض « مجتبی هاشمی مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش » و « رئیس پیشین مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش » واکنش نشان داده و نوشت :

« پس از ابلاغ قانون رتبه بندی معلمان و کش و قوسی مدیدی که در نوشتن آیین نامه و اجرای آن رخ داد و نیز پس از آن که احکام رتبه بندی برای معلمان صادر گردید ؛ بسیاری از کنش گران و نیز معلمان مدارس بر این باور بودند که پاشنه ی آشیل اجرای این قانون ، منابع مالی آن است و احکام معلمان بدون ارزیابی واقعی و درست صلاحیت های حرفه ای آنان صورت گرفته است .

در واقع ؛ وزارت آموزش و پرورش در یک ظرف زمانی کوتاه اقدام به مهندسی ناشیانه رتبه بندی معلمان بر اساس بودجه در اختیار خود کرد و اکنون این مقام دو شغله وزارت آموزش و پرورش این گمان معلمان را تایید کرده است .

انتقاد صدای معلم از سرهم بندی کردن رتبه بندی معلمان توسط وزیر آموزش و پرورش

البته همان زمان وزارت آموزش و پرورش در این موارد شفاف برخورد نکرد و در مورد انتقادات کارشناسان مستقل سکوت اختیار کرد . آن کارگروه های تخصصی ؛ هیات های ارزیاب تخصصی و... که این همه وزارت آموزش و پرورش در مورد آن ها تبلیغات می کند دقیقا در کجای جغرافیای اداری و ستادی آموزش و پرورش قرار دارند و آیا معلم و یا رسانه ای می تواند آنان را رویت کند و از آنان پرسش کند ؟

 پرسش این است که آیا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خیل عظیم کارشناسان ستادی متوجه این تعارض نشدند ؟

آیا وزارت آموزش و پرورش می داند که به واسطه اجرای غلط ؛ ناشیانه و ناقص قانون رتبه بندی معلمان چه جفایی را در حق معلمان روا داشته  و چه خیانتی به آینده نظام آموزشی ایران کرده است ؟ آیا این تحقیر معلمان نبود ؟

معلمی که بر اساس صلاحیت های حرفه ای و شغلی خود به صورت واقعی ، علمی و میدانی ارزیابی نشده است چگونه می خواهد در حرفه ی خویش موفق بوده و وظایف خود را درست انجام دهد ؟

« تعارض » میان سقف اعتبار مالی و رتبه های استحقاقی » اساسا چه ارتباطی به معلمان دارد ؟ معلمانی که بر خلاف سایر نظام های آموزشی توسعه یافته و حتی در حال توسعه از تشکیل یک تشکیلات حرفه ای مستقل و پاسخ گو محروم هستند ؟

انتقاد صدای معلم از سرهم بندی کردن رتبه بندی معلمان توسط وزیر آموزش و پرورش

  مقامات وزارت آموزش و پرورش می گویند که چون این اول کار است ؛ به تدریج معایب این قانون و آیین نامه رفع و اصلاح خواهند شد در حالی که بررسی و مرور تجارب پیشین و نوع عملکرد مسئولان فقط بر تنور بی اعتمادی و نارضایتی می دمد با تاکید بر این که خشت اول را کج بنا نهاده اند .

منطق و عقلانیت ایجاب می کرد که وزارت آموزش و پرورش بر اساس همان قانون و آیین نامه ای که مصوب شده است رتبه های واقعی معلمان را مشخص می کرد .

اگر هم  بعدا مشکلی در حوزه منابع مالی وجود داشت ؛ می باید که شفاف و صادقانه آن را بیان می کرد و به دنبال مسیر و راهی برای حل مساله می گشت .

انتقاد صدای معلم از سرهم بندی کردن رتبه بندی معلمان توسط وزیر آموزش و پرورش

 چگونه می خواهید « اعتماد معلمان » که مهم ترین و بزرگ ترین سرمایه در نظام آموزشی است را دوباره احیا کنید ؟ »

بدون تردید اصلاح احکام رتبه بندی معلمان بر اساس همان آمار 300 هزار نفر که در زمان سرپرست وزارت آموزش و پرورش و از زبان ایشان خارج شد و به نظر می رسد نزدیک به آمار واقعی باشد ؛ بار مالی جدیدی برای وزارت آموزش و پرورش ایجاد خواهد کرد و وزیر آموزش و پرورش و اتاق فکر ایشان هم با علم بر این مساله و فقدان چنین منابعی باز هم رویه غلط و پراشتباه خویش را ادامه داده و معلمان در فقدان ساز و کار شفاف و پاسخ گو از دریافت رتبه های واقعی خود محروم خواهند شد و این چیزی نیست که بتوان آن را در پس هیاهوی رسانه های دولتی و شوآف مقامات نادیده گرفته و یا لوث کرد .

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد صدای معلم از سرهم بندی کردن رتبه بندی معلمان توسط وزیر آموزش و پرورش

منتشرشده در گفت و شنود

نگاهی بر عملکرد رسانه های مستقل و آزاد و رسانه‌ ستیزی یا واقعیت‌ گریزی  اگر در حوزه‌ای تخصص و شناخت کافی داشته باشید، با بررسی مطالبی که رسانه‌ها در همان حوزه منتشر می‌کنند، ضعف اعتبار رسانه‌ها را تشخیص خواهید داد. به عبارت دیگر فقط زمانی متوجه می‌شوید که رسانه‌ها چقدر کم‌ اعتبارند که مطالبی را که شما درباره آن اطلاعات زیادی دارید پوشش دهند.

اما این به معنای تأیید شعارهای رایج نیست که دائماً فریاد می‌زنند :  « به رسانه‌ها اعتماد نکنید » . چون خود این افراد این شعارها را از رسانه‌ها یاد گرفته و تقلید می‌کنند!

صیرورت رسانه در تاریخ و به‌ویژه رسانه‌های جدید مثل شبکه‌های اجتماعی اندکی به گسترش آزادی در جوامع بسته کمک کرد و به همان سیاق که آزادی مانند آینه‌ی جامعه عمل می‌کند، رسانه‌های جدید مانند آینه‌ عمل کردند.

ارزش آزادی چیز غریبی نیست و در واقع تنها ارزش آزادی به این است که مانند آینه، عیب و هنر جامعه را پیش چشم می‌نهد و کاستی‌ها و نارسایی‌ها را می‌نمایاند. رسانه‌های جدید که ماهیت شخصی‌تری دارند و از زیر یوغ قدرت‌ها تا حدودی خارج شدند در واقع مانند آینه ‌عمل کردند، اما نه آینه‌ای کاملا شفاف و بدون هیچ لکه و کثیفی روی آن. به‌ عبارت دیگر ؛ رسانه هرچه آزادتر و مستقل‌تر باشد، مثل آینه‌ای شفاف‌تر و تمیزتر تصویر واقعیات را بازتاب می‌دهد.

برای نمونه، رایج شده است که شبکه‌های اجتماعی این حجم از پلشتی‌ها و ابتذال‌ فرهنگی موجود را ایجاد نموده‌اند در حالی که چنین فهمی کاملا خطاست.

شبکه‌های اجتماعی بسیاری از مردم را احمق نکرده، بلکه احمق‌ها و حماقت شان را بیشتر منعکس کرده اند.

نگاهی بر عملکرد رسانه های مستقل و آزاد و رسانه‌ ستیزی یا واقعیت‌ گریزی شبکه‌های اجتماعی موجد ابتذال و انحطاط فرهنگی نیست و عقده‌های فوران کرده، برساخته‌ی رسانه نیست بلکه رسانه‌ها بازتاب ‌دهنده‌ی آن‌هاست. از قضا این سوءبرداشت که فضای مجازی را نباید واقعی تلقی کرد چون افراد در آن خود واقعی شان را بروز نمی‌دهند، داوری‌ بسیار ناقص و عقیمی‌ست چون بسیاری از کنش‌ها، واکنش‌ها، رفتارهای زننده و نکوهیده که در این فضا شاهدیم، ماهیت واقعی‌تری از افراد را به معرض نمایش می‌گذارد.

در واقعیت کمتر از این‌گونه رفتارها می‌بینیم چون مصداق « ندیدن آب و شناگر ماهر بودن»  جامعه سبب شده تا به‌ عنوان کاربر و نه شهروند، لایه‌های عمیق‌تری از وجودشان را از پشت عناوین جعلی یا حتی واقعی بروز دهند، چرا که این امکان فراهم است تا حتی مسئولیت اعمال خویش را هم نپذیرند.

البته اگر کسی بگوید در این فضا افراد دائما در حال تظاهر و ریا و نمایش هستند چون این فضا امکان تظاهر بیشتری را در اختیار افراد می‌گذارد، کاملا حق با اوست اما خود این تظاهر و نمایش هویت‌های جعلی و عدم مسئولیت‌پذیری نیز خبر از یک واقعیت و ماهیت حقیقی افراد می‌دهد که حالا در این فضا امکان بروز و ظهور یافته است.

نمی‌توان مدعی شد که خود این شبکه‌های اجتماعی موجب آفات فراوان نیستند، اما اگر تاریخ را مرور کنیم می‌بینیم که مردم یا برخی تحلیلگران، همان‌وقت نیز مشکلات متعدد فرهنگی را گردن پدیده‌های دیگری می‌انداختند: از رسانه‌های مکتوب، کتاب‌ها، حتی کتاب‌های داستانی، تلویزیون و غیره.

حالا صرف‌نظر از این بحث‌ها، ما در جامعه‌ی خود با نوعی رسانه‌ستیزی و از آن‌سو رسانه‌دوستی افراطی مواجهیم که در این یادداشت محل بحث ما رسانه‌ستیزها هستند. کسانی که معتقدند رسانه می‌تواند تمام واقعیات را واژگون یا حتی به طور کامل تحریف کند. برای نمونه، رسانه‌ها جامعه‌ای که وضع اقتصادی مناسب یا قابل قبولی دارد را به شکلی معکوس به تصویر بکشند و افراد جامعه نیز این تصویر را نسبت به تصویر دیگری که واقعیت اقتصادی را بازنمایی می‌کند ترجیح دهند یا به عنوان نمونه‌ای دیگر به طور کلی با جنگ‌ رسانه‌ای شرایط یک جامعه را از اساس متفاوت با واقعیت آن جامعه بازنمایی کنند. اکنون سوال اینجاست که آیا چنین چیزی ممکن است؟ با گذر زمان، رسانه‌ها آهسته آهسته آزادتر و مستقل‌تر شده‌اند، به‌ویژه با ظهور شبکه‌های اجتماعی و تولد شهروند-خبرنگارها، که سایر شهروندان را از بطن و متن واقعیت‌ها باخبر می‌کنند، به سادگی می‌توان فهمید که رسانه‌ستیزی چه کاربردی دارد.

این نوع ادعاها یا اصطلاحاتی که به همراه آن‌ها مشاهده می‌کنیم مثل جنگ رسانه‌ای، جنگ هیبریدی، سایبری و این دست اصطلاحات، مفاهیم جدیدی نیست و تقریبا می‌توان گفت از روزگاری که رسانه‌ها در تمام دنیا از چنگ قدرت‌ها و دولت‌ها آهسته آهسته بیرون می‌جستند و از میزان استقلال و آزادی بیشتری برخوردار می‌شدند به همان نسبت چنین ادعاهایی مطرح می‌شد زیرا تا پیش از آن واقعاً رسانه‌ها در چنگ عده‌ی معدودی از قدرتمندان صاحب نفوذ در عرصه قدرت سیاسی یا اقتصادی قرار داشت. در نتیجه ذهنیت افراد جامعه تحت سیطره رسانه‌ها بود به جز محدوده‌ی کوچکی که خود افراد در زیست روزمره خویش شاهد خلاف آن بودند، آن‌هم با کلی اما و اگر. اما با تحولات شگرفی که در عرصه تکنولوژی رخ داد و متاثر از آن دامنه آزادی و استقلال رسانه‌ها آهسته آهسته بیشتر شد، بخشی از این ادعاها در مورد رسانه‌های جدید که از آزادی و استقلال بیشتری برخوردار بوده و هستند از سوی همان قدرت‌های صاحب نفوذ مطرح می‌شد که حالا دیگر یکی از کارت‌های بازی قدرت، از کف ایشان رفته بود.

نگاهی بر عملکرد رسانه های مستقل و آزاد و رسانه‌ ستیزی یا واقعیت‌ گریزی

اما بخش دیگر آن توسط برخی از اندیشمندان و فیلسوفان و حتی اهالی خود رسانه مطرح شد که از جمله مشهورترین آنها بودریار که می‌گفت رسانه‌ها فراواقعیت می‌سازند (پیش‌تر در یادداشتی کوتاه در باب نگرش بودریار توضیح دادم). محل بحث ما در باب اندیشه‌های بودریار نیست که نه فقط او، بلکه تمام جریان‌های نسبی‌گرای پست‌مدرن را می‌توان در بحثی مفصل با ادله‌ای بی‌شمار به چالش کشید. اما این اندیشه‌ها به سوءاستفاده‌ی اصحاب قدرت و رسانه‌ستیزها کمک کرد تا برای دفاع از وقایعی غیرقابل دفاع، به رسانه هجوم ببرند و اصطلاحات یاده شده را چاشنی گفتار خود کنند. اما این رسانه‌ستیزی به چه کار می‌آید؟

نخست بیایید فرض کوتاه همدلانه‌ای با رسانه‌ستیزها داشته باشیم.

نگاهی بر عملکرد رسانه های مستقل و آزاد و رسانه‌ ستیزی یا واقعیت‌ گریزی

اگر رسانه‌ها توانایی تحریف تمام و کمال یا حداکثری وقایع را داشتند هم دیر یا زود به قول نویسنده‌ و روزنامه نگار اهل بلاروس، سوتلانا الکسیویچ که در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه نوبل ادبیات شد:  « عاقبت یخچال بر تلویزیون پیروز خواهد شد » . یخچال به‌عنوان‌ نمادی از واقعیت اقتصادی، بر تلویزیون به‌عنوان نمادی از رسانه، دیر یا زود غلبه می‌کند. زیرا هرچقدر رسانه وضع من را بد یا خوب نشان دهد، من در زندگی روزمره با واقعیت ملموس اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره مستقیما مواجه خواهم شد.

نگاهی بر عملکرد رسانه های مستقل و آزاد و رسانه‌ ستیزی یا واقعیت‌ گریزی

از این نکته که در گذریم همان‌طور که پیش‌تر توضیح داده شد، با گذر زمان، رسانه‌ها آهسته آهسته آزادتر و مستقل‌تر شده‌اند، به‌ویژه با ظهور شبکه‌های اجتماعی و تولد شهروند-خبرنگارها، که سایر شهروندان را از بطن و متن واقعیت‌ها باخبر می‌کنند، به سادگی می‌توان فهمید که رسانه‌ستیزی چه کاربردی دارد.

اصل ماجرا رسانه‌ستیزی نیست، بلکه  « واقعیت‌گریزی » است، زیرا رسانه‌ها هرچه پیش‌تر رفته‌ایم آینه‌ی تمیزتری شده‌اند و بازتاب شفاف‌تری از واقعیت‌ها عرضه می‌کنند، ولو هم‌چنان آینه‌هایی پر از لک و کِدِری باشند که فقط بخشی از واقعیت را به سختی بتوان در آن‌ها نظاره کرد. پس برای پرده‌پوشی و پنهان و کتمان کردنِ واقعیت، باید رسانه را هدف قرار داد یا یا بهتر بگوییم همان آینه‌ها را شکست، که این رویکرد نیز از اساس رویکرد ناموجهی‌ست زیرا به قول شاعر:

آینه چو نقش تو بنمود راست
خودشکن آینه شکستن خطاست

( سایت نویسنده )


نگاهی بر عملکرد رسانه های مستقل و آزاد و رسانه‌ ستیزی یا واقعیت‌ گریزی

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

عصر جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ در معیت « هیات مدیره کانون حقوق شهروندی البرز » برای تهیه خبر و بازید از فرونشست و رانش زمین در خط ۴ حصار کرج عازم محل حادثه می‌شویم.

به روایت اهالی محل، حوالی ساعت ۴ صبح ۱۹ مرداد فرونشست و رانش زمین باعث تخریب چهار واحد مسکونی و یک باب مغازه مشرف به کمربندی جنوبی شده است‌.خوشبختانه این حادثه تلفات جانی نداشته ولی باعث قطع حامل‌های انرژی برای بیش از ۶۰ خانوار و همچنین بی خانمانی چندین خانواده شده است.

چرایی و چیستی حادثه

با توجه به شواهد و قرائن و همچنین مصاحبه شورایاران و اهالی زیان دیده دلیل فرونشست و رانش زمین، خاک برداری‌های غیر اصولی شهرداری از تتمه کوهپایه مشرف به کمربندی و در نتیجه تضعیف مقاومت بناهای غیرمجاز ساخته شده روی تپه مشرف به جاده در ادوار مختلف بوده است‌.

گرچه شهرداری با ساخت دیوار بتنی سعی در تقویت استقامت تپه مشرف به جاده کرده ولی جاری شدن آب‌های سطحی و فاضلاب بنیه خاک را شل کرده و نهایتا حادثه فرونشست و رانش در چندین نوبت اتفاق افتاده است.

دو روایت متضاد مردم و مسئولین

مسئولین دست اندرکار عمدتا با یک جمله معترضه « ساخت و ساز غیرقانونی و بدون مجوز در منطقه » سعی می‌کنند سر ته حادثه را بند آورده و مسئولیت مدنی حادثه را به دوش مردم حواله نمایند. در عوض مردم نیز یک دست و هم‌صدا خاک برداری غیر اصولی و همچنین رها بودن فاضلاب و سست کردن مقاومت خاک و اهمال مسئولین و عدم توجه به هشدارهای مکرر شفاهی و مکتوب مردم را باعث و بانی حادثه معرفی می‌کنند.

یکی از اهالی که علاوه بر خانه سوپر مارکتش نیز کامل تخریب شده با صدای ارزان و گرفته توام با ناله و افغان می‌گوید: هزاران نفر ساکن تپه‌های الله اکبرند ؛ اگر ساخت و سازها غیر قانونی است چرا دولت آب، برق، گاز، تلفن و سایر امکانات شهری را به ما داده است؟

خانم میان سالی که از زمین و زمان شاکی بوده و ما را با خبرنگاران صدا و سیما اشتباه گرفته با پرخاش می‌گوید: خانه ما صد درصد ویران شده و دیشب جلو خانه چادر زده‌ایم ؛ تکلیف ما چیست؟ الان نه چیزی برای خوردن داریم نه سر پناهی برای ماندن .

یکی دیگر از اهالی  با صدای بلند می‌گوید:

ساعت چهار صبح حادثه رخ داده است . ما ده‌ها بار به مسئولین و نهادهای مرتبط زنگ زده و درخواست کمک کردیم ولی متاسفانه تنها آتش نشانی ،پلیس و اورژانس به موقع در محل حاضر شدند ؛ بقیه نهادهای مرتبط بعد از ساعت ۸ صبح کم کم سر و کله‌شان پیدا شد.

 پیرزنی جهاندیده نیز به خبرنگار ما می‌گوید: در دو روز گذشته برخی از مسئولین در منطقه حاضر و عکس سلفی گرفته و بی توجه به مردم آسیب دیده رفتند به قول شاعر کنون تنها علی مانده است و حوضش ! چشم ما روشن...

پیگیری‌های کانون حقوق شهروندی

پس از بازدید میدانی و مصاحبه با اهالی زیان‌دیده بلافاصله با مسئولین مرتبط تماس برقرار می‌کنیم تا شاید بتوانیم اندکی از درد و آلام مردم حادثه دیده بکاهیم. برای اسکان خانواده‌های آواره با حجرگشت مدیرکل آموزش و پرورش و نورمحمدی رئیس ناحیه ۱ تماس گرفته و درخواست آماده سازی مدرسه قلمچی در بالای تپه‌های الله اکبر را می‌کنم . هر دو مدیر بلافاصله پاسخ گو بوده و به دلیل نبود امکانات در مدرسه قلمچی مدارس آماده و امکانات دار تزکیه عظیمه را برای اسکان موقت پیشنهاد می‌کنند. خانم‌ها ختایی و خاکپور خبرنگاران همراه‌مان پی در پی در حال رایزنی با مسئولین مرتبط بابت حضور مسئولین و کمک به ساماندهی آوارگان هستند.

نکته قابل تامل ؛ وجود چندین مسجد و حسینیه (با چراغ های روشن و درب‌ های بسته به روی مردم) در حوالی منطقه حادثه دیده می‌باشد.

 

چه باید کرد؟

کلانشهر کرج میزبان سالانه حداقل صدهزار نفر از هموطنان و اتباع افاغنه می‌باشد به دلیل سخت شدن شرایط زندگی در تهران بخش مهمی از سرریز پایتخت نیز کرج را نشانه رفته است. اسکان سیل مهاجران در کرج در حال تبدیل شدن به معضلی جدی بوده و باعث سونامی حاشیه نشینی و فوران آسیب‌های چندلایه اجتماعی است‌.

یکی از مظاهر سیل مهاجران وجود ساخت و سازهای بی قاعده و بی ضابطه در گوشه و کنار شهر (همانند تپه‌های الله‌اکبر) و بدتر از آن رشد سرطانی فردیس به عنوان کوچک‌ترین و متراکم‌ترین شهر و شهرستان کشور می‌باشد.

پیشنهاد می‌شود استاندار البرز معاونت « مهاجرت و اسکان » راه‌اندازی کرده و ضمن تجمیع امور مربوط به این معضل از پراکنده‌کاری، موازی‌کاری و اقدامات سلیقه‌ای جلوگیری کرده و سیل مهاجران را مدیریت و ساماندهی نماید.

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم از فرونشست و رانش زمین در کرج

منتشرشده در محیط زیست

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور