به گزارش ایلنا، رضامراد صحرایی با حضور در مراسم استقبال از نومعلمان استان خراسان رضوی اظهار داشت ( 1 ) :
از سال ۹۴ تا ۱۴۰۲ جمعیت دانشآموزی ایران حدود ۳ میلیون نفر اضافه شده است.
وزیر آموزش و پرورش با بیان این که در شهریور سال ۹۷ و در دوره دوم دولت قبل رئیس مرکز منابع انسانی وزارت وقت از کسری نیروی انسانی خبر داد و گفت: در سه سال از دولت پیشین مجوز استخدام صادر نشد، به این دلیل که رئیس دولت وقت در مجلس بیان کرد، هزینه تربیت دانشآموز در دولت ۴ میلیون تومان و در مدرسه خصوصی یک میلیون تومان است.
وی با تاکید بر این موضوع که از همان زمان، آهنگ تقویت مدارس خصوصی در کشور آغاز شد، ادامه داد: بین تقویت مدرسه خصوصی و دولتی رابطه معکوس وجود دارد، تعداد مجوزهای استخدامی صادره در دو سال دولت جاری معادل ۸ سال قبل از آن است.
وزیر آموزش و پرورش اذعان کرد: امسال نیز مجوز استخدام بیش از ۵۰ هزار معلم جدید داشتیم و ۲۵ هزار نفر از دانشگاه فرهنگیان به بدنه آموزش و پرورش ملحق خواهند شد.
وی در خصوص آزمونهای استخدامی آموزش و پرورش بیانکرد: برای آزمون ابتدایی تنها۱۴ گرایش میتوانستند شرکت کنند، ولی با پیگیری های انجام شده این رقم را به ۷۰ رشته و گرایش افزایش دادیم.
صحرایی در پایان تصریح کرد: همین ۴۰ و چند هزار معلم که آنها را با وسواس انتخاب کردیم، افتخار ماست. آیندهسازان و معماران آینده ایران کودکان ما هستند و این آیندهسازان را باید به دست معلمان قوی تربیت کنیم.
در گفت و گوي مجازي ذيل به تحليل اين چالش مي پردازيم :
خلاصه قسمت هاي قبل :
فاني در برنامه ارائه داده به مجلس در سال 1394 درباره تقويت مشاركت عمومي در آموزش و پرورش چنين گفته است :
1- تهيه و اجراي «طرح همكاري و مشاركت دستگاهها و نهادهاي دولتي و عمومي» در اجراي برنامههاي آموزشي و پرورشي.
2- افزايش مشاركت دانشآموزان در فعاليتهاي آموزشي و تربيتي؛ از طريق سامانۀ تشكلهاي دانشآموزي؛ با تأكيد بر استفاده از ظرفيت سازمان دانشآموزي، بسيج دانشآموزي، انجمن اسلامي دانشآموزان و مجلس دانشآموزی.
3- تقويت مشاركت تشكلها و انجمنهاي علمي و صنفي معلمان در برنامههاي آموزشي و تربيتي و صيانت از حريم حرفهاي و حقوقي آنان.
4- اجراي كامل قانون مدارس غيردولتي؛ با تأكيد بر تأسيس صندوق حمايت از مؤسسان مدارس غيردولتي و پرداخت سرانۀ دانشآموزان به اين مدارس.
5- ايجاد سازوكارهاي مناسب براي حفظ و ارتقاي مستمر سطح مشاركت خيرين مدرسه ساز و واقفين.
اگر فاني در تقويت مشاركت تشكلها و انجمنهاي علمي و صنفي معلمان در برنامههاي آموزشي و تربيتي و صيانت از حريم حرفهاي و حقوقي آنان. موفق مي شد ! يا هر وزير ديگر آموزش و پرورش در
تقويت مشاركت تشكلها و انجمنهاي علمي و صنفي معلمان در برنامههاي آموزشي و تربيتي و صيانت از حريم حرفهاي و حقوقي آنان. موفق بشود ! مدارس ما بدون معلم حرفه اي نمي شد و کلاس هاي درس مدارس براساس استاندار ها برگزار مي شد .
بر اساس آخرین وضعیت نیروی انسانی، حدود 50 درصد نیروی انسانی آموزش و پرورش، فارغالتحصیل مرکز تربیت معلم نیستند و با توجه به اینکه در تربیت معلم مهارتهای حرفهای معلمی را نیاموختهاند، عملا قادر به ایفای نقش معلمی نیستند.
در سالهای اخیر تعداد قابلتوجهی از معلمین بازنشسته شدهاند که با توجه به افزایش آمار دانشآموزان، نیاز به نیروی انسانی بیشتر شده است. نیاز به نیروی انسانی به تفکیک دوره تحصیلی، رشته، جنسیت و منطقه جغرافیایی تابع خروجیهای آموزش و پرورش اعم از بازنشستگی، ازکارافتادگی، فوت، بیماری، ادامه تحصیل و آمار دانشآموزان به تفکیک دوره تحصیلی، جنسیت و... ضرورت داشتن یک برنامه ده ساله نیروی انسانی را برای آموزش و پرورش تاکید میکند.
صلاحیت افراد داوطلب به حرفه ی مهم معلمی بر اساس میزان فرمانبری تنظیم می شود نه بر اساس صلاحیت های حرفه ای لازم برای تصدی معلمی !
حرف زدن از تحول در این جا واقعا خنده دار است !
این یک چرخه معیوب و غیر قابل حل است ، اگر قرار است آدم های سالم و توانمند و واجد صلاحیت وارد شوند باید آدم های واجد صلاحیت را راس کار بگذارند این چرخه نیاز به تدبیر ویژه ای دارد که اصلاح شود.
در حال حاضر شورای عالی آموزش و پرورش عملا به یک معاونت و زیرمجموعه آموزش و پرورش تبدیل شده است.
الان شورای عالی آموزش و پرورش به کارخانه تولید مصوبه تبدیل شده است .
شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی اساسا وظیفه نظارتی خود را فراموش کرده اند!
چه اشکالی دارد که حوزه را هم به معلمان بدهید تا برای آن برنامه ریزی کنند.
آیا برای روحانیت ، ما معلم متخصص نداریم ؟
معلمان می توانند به آنان درس تخصصی آموزش بدهند ؟
تمام خواسته ها و از جمله متن همکاری حوزه و آموزش و پرورش را ملاحظه کنید صد در صد محتوایش ، مطالبه و درخواست از آموزش و پرورش است.
فکر می کنند آموزش و پرورش یک سفره ای است که پهن شده است !
همه اش مطالبه آن طرف است. باید ساختمان در اختیار بگذارند. باید نیروی انسانی در اختیار قرار دهند. باید ورودش این شکلی باشد.
آموزش و پرورش مانند خانواده ما است و آدم نمی تواند بی تفاوت بماند. این دردها را کسی نمی شنود و کسی هم توجهی نمی کند.
شاخص بدون استاندارد معنی ندارد ؛ مثلا شما با یک ابزار اندازه گیری موضوعی را اندازه بگیرید اما نتوانید نقطه مطلوبیت را مشخص کنید . این که کجا نقطه هدف و مطلوب ماست ؟
وارد استاندارد سازی شاخص های ارزیابی شدیم که حدود 45 یا 46 از این شاخص ها استانداردسازی شد .
یک شاخص ترکیبی درست کردیم . دغدغه ی ما روستاها ، مناطق کم جمعیت و کلان شهرها بود. در شهرهایی با جمعیت متوسط با استانداردهای کلاس ها خیلی مشکل نداشتیم.
در کلان شهرها مانند تهران ، شیراز ، اصفهان ... با تراکم بالا شاخص ترکیبی را تعریف کردیم ولی واقعا همان طور که تاکید شده تشکیل کلاس های بالاتر از 26 و حداکثر 31 دانش آموز ممنوع است.
کجای این مصوبه الآن دارد اجرا می شود ؟ ما کلاس چهل نفره و پنجاه نفره داریم !
یک بررسی اجمالی نشان می دهد که در خیلی از شهرهای ما نه تنها معلم کم نداریم بلکه معلم مازاد هم داریم. معلمی داریم که در حوزه های دیگر کار می کنند. به بخش های دیگر اعزام شده اند. معلمانی داریم که دستیار نماینده مجلس شده اند. سه تا چهار معلم شده کمک يار ِ یک نماینده .
چرا اینها را به آموزش و پرورش برنمی گردانید ؟ حتی اگر یک معلم باشد نباید کلاس ما خالی بماند . واقعا مایه تاسف است که آموزش و پرورش نیروهایش را از دست بدهد .می گویند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است .
مشکل ما ، نابه سامانی و ناتوانی در ساماندهی منابع انسانی است.
چگونه برای یک روحانی که به روستا به مدت یک ماه برای ماه رمضان می رود ؛ « خانه طلبه » ساخته اید ولی یک خانه سازمانی مانند خانه عالم و یا طلبه برای یک معلم در روستا نساخته اید ؟!
ما گفتیم جنبه های تشویقی برای معلمان در نظر بگیرید که اگر به روستاها و مناطق کم برخوردار اعزام شدند از تسهیلاتی برخوردار شوند که انگیزه داشته باشند که چند سال در آنجا بمانند.
اما انگیزه ندارند . شما معلمان را در کلان شهرها جمع می کنید ، با سفارش و توصیه منتقل می کنید و جا به جا می کنید و در اینجا با کمبود معلم مواجه می شوید. اصلا بحث کمبود معلم وجود ندارد. اگر هم داشته باشد می باید ظرف چهار سال و یا پنج سال پیش بینی شود . مدیریت همین است.
***
بخش چهارم :
پرسش کننده :
آيا حق دانش آموز ايراني است که در کلاس هاي پر جمعيت ( خارج از استاندارد ) بنشيند ؟
پاسخ دهنده ( 7 ) :
به هیچ وجه تشکیل کلاس های بالاتر از سی نفر به صلاح تعلیم و تربیت نیست و خلاف قانون است. حق بچه ها تضعیف می شود . شما در کلاس چهل نفره فقط می توانید مبصری کنید. دیگر معلمی نمی توانید بکنید. با چهل دانش آموز نمی توان ارتباط برقرار کرد. کلاس های حضوری یک فلسفه ای دارد.
متاسفانه اینها جزء مواردی می شود که هر روز ، بحران های آموزش و پرورش را بیشتر و بیشتر می کند.
پرسش کننده :
وظايف دولت ها در کشور هاي در حال توسعه در قبال آموزش و پرورش و بهداشت شهروندان چيست ؟
پاسخ دهنده ( 8 ) :
توسعه منابع انسانی، کلید موفقیت در آینده است. سرعت بخشیدن به پیشرفت علم و تکنولوژی یکی از مسائل عمده رشد اقتصادی است. در این راستا روند معمول در بیشتر کشورها، حرکت برای افزایش مداوم تعداد و نسبت متخصصان در مجموع نیروی کار است. از این رو، بسیاری از فعالیتهای دولتی برای این طراحی نشدهاند که فقط بازده اقتصادی داشته باشند، بلکه بازده غیراقتصادی نیز مدنظر است. آموزش و بهداشت و درمان دو نمونه از اینگونه فعالیتها است. بیگمان هدفهای درازمدت آنها افزایش کارآیی و سهیم شدن افراد در رونق اقتصادی از طریق افزایش مهارتها و نیز کاهش اتلاف وقت به واسطه بیماری و مرگ است. با وجود مزایای اقتصادی؛ این اقدامات به احترام ارزشهای انسانی و کیفیت زندگی توسط دولت انجام میگیرد.
پرسش کننده :
تاريخچه برنامه ريزي آموزشي چيست ؟
پاسخ دهنده ( 8 ) :
رشد تقاضای اجتماعی برای آموزش و پرورش عمومی و آموزش عالی در کشورهای صنعتی غرب پس از جنگ جهانی دوم و از دهه ۱۹۶۰ میلادی به بعد در کشورهای جهان سوم به وجود آمد.
برای اولین بار در روسیه، پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بود که به برنامهریزی در بخشهای مختلف، از جمله در بخش آموزش، توجه جدی نشان دادند. در این کشور محور اصلی برنامهریزی آموزشی مبارزه با بیسوادی بود. مبدا این کار، فرمان لنین در ۱۹۱۸ مبنی بر سواد آموزی به جمعیت ۱۵ تا ۵۰ ساله در آن کشور بود.
پس از کاهش میزان بیسوادی، از اواخر دهه ۱۹۳۰ میلادی، به گسترش آموزش متوسطه و آموزش عالی توجه شد؛ به طوری که از ۱۹۳۹ تا ۱۹۷۰ نسبت نیروی انسانی دارای تحصیلات عالی یا متوسطه در شوروی ۳/۵ برابر افزایش پیدا کرد. در ۱۹۱۴ تعداد دانشجویان ۱۲۷ هزار نفر بود که در ۱۹۵۹ این رقم به ۲۲۶۷ هزار نفر رسید . طي چهار و نيم دهه شاهد ِ حدودآ 18 برابر رشد بوده ايم .
این گسترش، زمینهساز توسعه علمی و فن آوری در شوروی بود که نماد بارز آن پرتاب سفینه اسپوتنیک به فضا در سال ۱۹۵۷ بود.
پرسش کننده :
تعريف ِ برنامه ريزي آموزشي چيست ؟
پاسخ دهنده (8) :
به طور کلی، برنامهریزی، به عنوان نظریه و عمل، در حیطه دو بعد عقلانیت و عدم قطعیت قرار دارد. کارکرد برنامهریزی، بررسی و درک واقعیتها برای ایجاد تغییرات مثبت در آنها است. اما برنامهریزی آموزشی یکی از پیچیدهترین و مهمترین برنامهریزیها در حوزههای مختلف است. «لکت» میگوید:
«برنامهریزی آموزشی (Educational Planning) فراگردی ( تغيير ممتد در طول زمان ) است برای تعیین کردن هدفهای مناسب، تشخیص دادن مسائل و نیازها و امکانات و محدودیتهایی که برای رسیدن به آن هدفها موجود است یا محتملا وجود خواهد یافت، و تنظیم کردن فعالیتها و برنامههایی که برای رسیدن به آن هدفها لازم است.» طبق نظر زیملمان «برنامهریزی آموزش و پرورش فراگردی ( تغيير ممتد در طول زمان ) است مشتمل بر تعیین نیازهای آموزش و پرورش، تنظیم استراتژی برای برآوردن نیازهای مزبور، تهیه طرحها و پروژههای اجرایی استراتژی مزبور و گردآوردن آنها در یک مجموعه یا سند.»
پرسش کننده :
برنامه ريزي آموزشي از نگاه يونسکو چگونه است ؟ بیشتر سرمایهگذاری های دولتی بدون اظهار نظرهای انتقادی کافی صورت میگیرد . گاهی هم اتفاق میافتد که دولت جدید اصلا برنامههایی را که دولت گذشته آغاز کرده، پایان نمیدهد.
پاسخ دهنده (8) :
در کتاب «برنامهریزی آموزش و پرورش» انتشارات یونسکو آمده است: برنامهریزی آموزش و پرورش برداشتی است منطقی و علمی برای حل مسائل آموزشی. چنین برداشتی مشتمل است بر تعیین هدفها و منابع، بررسی شقوق مختلف عمل و انتخاب عاقلانه بین آنها، تصمیمگیری در مورد هدفهای مشخص در محدوده زمانی معین، و بالاخره ساز کردن بهترین تدابیر و وسایل برای تحقق بخشیدن منظم به تصمیمات مزبور. به این ترتیب برنامهریزی آموزشی به طرحریزی و نوشته روی کاغذ ختم نمیشود بلکه فراگردی ( تغيير ممتد در طول زمان ) است مداوم مشتمل بر یک رشته اقدامات و عملیات مرتبط و وابسته به شرح زیر:
الف- روشن ساختن هدفهای آموزش و پرورش:
هدفهای آموزش و پرورش یک ملت، بازتابی است از آرمانهایی که ملت نسبت به آینده خود دارد.
به این جهت باید توسط جامعه، و نمایندگان و رهبران آن، تعیین شود.
ب- شناسایی وضع کنونی و روند آن:
برای آنکه «راه» خود را به سوی «مقصد» آموزش و پرورش بیابیم، باید علاوه بر تعیین مقصد، شناسایی روشنی از نقطه مبدا داشته باشیم. به عبارت دیگر باید بدانیم چه عوامل و شرایطی باعث شده است که آموزش و پرورش را در وضع کنونی آن قرار دهد و روند این عوامل به چه سویی است. اگر از وضع کنونی تصویر روشنی در دست نداشته باشیم، چگونه میتوانیم شکل آینده را رسم کنیم؟
پ- سنجیدن شقوق مختلف:
کشیدن نقشههای ایدهآل، آسان است ولی نتیجهای ندارد. برنامهریزی باید واقع بینانه باشد.
پرسش کننده :
گروه مشاوران یونسکو چه فعاليت هايي را در برنامه ريزي آموزشي ، مهم مي دانند ؟
پاسخ دهنده ( 8 ) :
گروه مشاوران یونسکو در اواخر دهه ۸۰ قرن بیستم، برنامهریزی آموزشی را «کاربرد روشهای تحلیلی در مورد هر یک از اجزای نظام آموزشی با هدف استقرار یک نظام آموزشی کارآمد» تعریف کردهاند که این فعالیتها را در بر میگیرد:
- گردآوری سازمان یافته اطلاعات و استقرار پایگاه دادهها درباره اجزای متشکله نظام آموزشی و مسائل آن .
- تشخیص دقیق منابع آموزشی مورد نیاز مانند بودجه، آموزشدهنده، تجهیزات، کتب و مواد .
- برقراری ارتباط موثر با دولت، سیاستگذاران و تصمیم گیرندگان، کارفرمایان و صاحبان مشاغل، منابع مالی، افکار عمومی، رسانهها و مراکز اطلاعرسانی، منابع پژوهشی، مدیران آموزشی، آموزش دهندگان، آموزش گیرندگان و خانواده آنها در جهت تحقق اهداف برنامه .
- تصمیمگیری در مورد اینکه چه آموزشها برای تامین چه تعداد دانش آموختگانی با چه مهارتهایی (به تفصیل و تفکیک) مورد نیاز است .
پرسش کننده :
کارکردهای اساسی دولت در برنامهریزی چيست ؟ هدفهای آموزش و پرورش یک ملت، بازتابی است از آرمانهایی که ملت نسبت به آینده خود دارد.
پاسخ دهنده ( 8 ) :
برنامهریزان با آشکار کردن روابط میان هدفهای گوناگون، مراجع سیاسی را یاری میدهند که هدفهای امکانپذیر را در نظر بگیرند.
کارکردهای اساسی دولت در برنامهریزی عبارت است از:
- سیاست گذاری
- تهیه منابع مالی و امکانات
- اجرای برنامه
- نظارت
- ارزشیابی برنامه
پرسش کننده :
نقش نیروی انسانی آموزش دیده در موفقيت برنامه ريزي توسعه چيست ؟
پاسخ دهنده ( 8 ) :
دولتها در کشورهای در حال توسعه، مهم ترین استفاده کننده نیروی انسانی آموزش دیده هستند. اینکه این دولتها چگونه این منابع انسانی را به کار میگیرند یک موضوع اساسی در موفقیت یا شکست تلاشهای برنامه ریزی و توسعه است.
پرسش کننده :
آيا در برنامه ريزي از دولت به دولت ديگري تغيير مي کند ؟
پاسخ دهنده ( 8 ) :
برای اینکه برنامه موفقیتآمیز باشد برای هر کشور ضروری است که تا حد امکان به دقت تعیین کند که هر کسی چه باید انجام دهد و چگونه. از این مهمتر، طراحی رویههای نظام یافته برای هماهنگ ساختن کارکردهای برنامهریزی است که به سازمانهای مختلف واگذار شده است. بیشتر سرمایهگذاری های دولتی بدون اظهار نظرهای انتقادی کافی صورت میگیرد . گاهی هم اتفاق میافتد که دولت جدید اصلا برنامههایی را که دولت گذشته آغاز کرده، پایان نمیدهد.
همه اینها یعنی اتلاف سرمایه.
امروزه توافق کلی وجود دارد که دولتهای کشورهای در حال توسعه ضرورتا وظایفی کمتر از گذشته نباید انجام دهند بلکه باید وظایفی را انجام دهند که توانایی انجام بهتر آن را دارند. بسیاری از کارشناسان در این مورد توافق دارند که ماشین اداری بسیاری از دولتهای جهان سوم بسیار فرسوده شده است. به علاوه معمولا به دلایل سیاسی، دولتها آگاهانه مزیت بیشتری برای مصرف حال در مقایسه با مصرف آتی قائلند (بنابراین آنها تمایل زیادی به طرحهای با دوره بازدهی طولانی ندارند).
همچنین، برای اینکه ظرفیت اداری اجرای برنامه افزایش یابد، باید تمام مسوولیتها در زمینه برنامهریزی توسعه در سطوح مختلف در درون دولت به روشنی مشخص شود.
تجربه بسیاری از کشورهای در حال توسعه نشان میدهد که عدم هماهنگی در تقسیم مسوولیتها در موارد زیادی به آشفتگی، اتلاف و دوباره کاری انجامیده است.
پرسش کننده :
حکومت خوب ، قائم به افراد خوب است ؟ يا ساختار هاي خوب ؟
نقش ِ سازمان هاي غير حکومتي کنترل کننده دولت ها چيست ؟
( گفت و گو ادامه دارد )
منابع :
2- برنامه علي اصغر فاني براي تصدي وزارت آموزش و پروش در سال 1394به مجلس شوراي اسلامي
3- فانی اعلام کرد : ممنوعیت استخدام نیرو تحت هر عنوان در آموزش و پرورش
8- روزنامه دنیای اقتصاد شماره 2960 مورخ 16 تیر 1402 ؛ نقش دولت توسعه گرا در برنامه ریزی آموزشی
9- ویکی پدیا ؛ سازمان نظام پزشکی
10- قانون تشکیل شورای آموزش پزشکی و تخصصی رشته های پزشکی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
به طور خیلی خلاصه واجمالی باید گفت ساختار سالم وافراد خوب در کنار هم به عنوان دوبال برای حرکت در هر سازمانی لازم وملزوم یکدیگرند به عبارت دیگر هریک از این دو عنصر ناسالم باشند؛اگر قدرت داشته باشند دیگری را طرد میکنند بدین معنی که ساختار ناسالم تحمل فرد سالم در سیستم را ندارد وفرد نا سالم نیز در ساختار سالم اصلاامکان حضور پیدا نمیکند. واما آنچه سلامت این دوبال را پیوسته کنترل وتضمین میکند ومانع از تبانی وانحراف این دوعنصر میشود؛عامل سوم یعنی وجود نهادهای مردمی مستقل و خارج از کنترل این دوبال است (احزاب)