صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

بررسی دلایل و علل بحران کمبود معلم در دولت سیزدهم توسط صدای معلم

به گزارش ایلنا، رضامراد صحرایی با حضور در مراسم استقبال از نومعلمان استان خراسان رضوی اظهار داشت ( 1 ) :

از سال ۹۴ تا ۱۴۰۲ جمعیت دانش‌آموزی ایران حدود ۳ میلیون نفر اضافه شده است.

وزیر آموزش و پرورش با بیان این که در شهریور سال ۹۷ و در دوره دوم دولت قبل رئیس مرکز منابع انسانی وزارت وقت از کسری نیروی انسانی خبر داد و گفت: در سه سال از دولت پیشین مجوز استخدام صادر نشد، به این دلیل که رئیس دولت وقت در مجلس بیان کرد، هزینه تربیت دانش‌آموز در دولت ۴ میلیون تومان و در مدرسه خصوصی یک میلیون تومان است.

وی با تاکید بر این موضوع که از همان زمان، آهنگ تقویت مدارس خصوصی در کشور آغاز شد، ادامه داد: بین تقویت مدرسه خصوصی و دولتی رابطه معکوس وجود دارد، تعداد مجوزهای استخدامی صادره در دو سال دولت جاری معادل ۸ سال قبل از آن است.

وزیر آموزش و پرورش اذعان کرد: امسال نیز مجوز استخدام بیش از ۵۰ هزار معلم جدید داشتیم و ۲۵ هزار نفر از دانشگاه‌ فرهنگیان به بدنه آموزش و پرورش ملحق خواهند شد.

وی در خصوص آزمون‌های استخدامی آموزش و پرورش بیانکرد: برای آزمون ابتدایی تنها۱۴ گرایش می‌توانستند شرکت کنند، ولی با پیگیری های انجام شده این رقم را به ۷۰ رشته و گرایش افزایش دادیم.

 صحرایی در پایان تصریح کرد: همین ۴۰ و چند هزار معلم که آنها را با وسواس انتخاب کردیم، افتخار ماست. آینده‌سازان و معماران آینده ایران کودکان ما هستند و این آینده‌سازان را باید به دست معلمان قوی تربیت کنیم.

در گفت و گوي مجازي ذيل به تحليل اين چالش مي پردازيم :

خلاصه قسمت هاي قبل :

فاني در برنامه ارائه داده به مجلس در سال 1394  درباره تقويت مشاركت عمومي در آموزش و پرورش چنين گفته است :

1- تهيه و اجراي «طرح همكاري و مشاركت دستگاه‌ها و نهادهاي دولتي و عمومي» در اجراي برنامه‌هاي آموزشي و پرورشي.

2- افزايش مشاركت دانش‌آموزان در فعاليت‌هاي آموزشي و تربيتي؛ از طريق سامانۀ تشكل‌هاي دانش‌آموزي؛ با تأكيد بر استفاده از ظرفيت سازمان دانش‌آموزي، بسيج دانش‌آموزي، انجمن اسلامي دانش‌آموزان و مجلس دانش‌آموزی.

3- تقويت مشاركت تشكل‌ها و انجمن‌هاي علمي و صنفي معلمان در برنامه‌هاي آموزشي و تربيتي و صيانت از حريم حرفهاي و حقوقي آنان.

4- اجراي كامل قانون مدارس غيردولتي؛ با تأكيد بر تأسيس صندوق حمايت از مؤسسان مدارس غيردولتي و پرداخت سرانۀ دانش‌آموزان به اين مدارس.

5- ايجاد سازوكارهاي مناسب براي حفظ و ارتقاي مستمر سطح مشاركت خيرين مدرسه ساز و واقفين.

اگر فاني در تقويت مشاركت تشكل‌ها و انجمن‌هاي علمي و صنفي معلمان در برنامه‌هاي آموزشي و تربيتي و صيانت از حريم حرفه‌اي و حقوقي آنان. موفق مي شد ! يا هر وزير ديگر آموزش و پرورش در

تقويت مشاركت تشكل‌ها و انجمن‌هاي علمي و صنفي معلمان در برنامه‌هاي آموزشي و تربيتي و صيانت از حريم حرفه‌اي و حقوقي آنان. موفق بشود ! مدارس ما بدون معلم حرفه اي نمي شد و کلاس هاي درس مدارس براساس استاندار ها برگزار مي شد .

 بر اساس آخرین وضعیت نیروی انسانی، حدود 50 درصد نیروی انسانی آموزش و پرورش، فارغ‌التحصیل مرکز تربیت معلم نیستند و با توجه به اینکه در تربیت معلم مهارت‌های حرفه‌ای معلمی را نیاموخته‌اند، عملا قادر به ایفای نقش معلمی نیستند.

در سال‌های اخیر تعداد قابل‌توجهی از معلمین بازنشسته شده‌اند که با توجه به افزایش آمار دانش‌آموزان، نیاز به نیروی انسانی بیشتر شده است. نیاز به نیروی انسانی به تفکیک دوره تحصیلی، رشته، جنسیت و منطقه جغرافیایی تابع خروجی‌های آموزش و پرورش اعم از بازنشستگی، ازکارافتادگی، فوت، بیماری، ادامه تحصیل و آمار دانش‌آموزان به تفکیک دوره تحصیلی، جنسیت و... ضرورت داشتن یک برنامه ده ساله نیروی انسانی را برای آموزش و پرورش تاکید می‌کند.

صلاحیت افراد داوطلب به حرفه ی مهم معلمی بر اساس میزان فرمانبری  تنظیم می شود نه بر اساس صلاحیت های حرفه ای لازم برای تصدی معلمی !

حرف زدن از تحول در این جا واقعا خنده دار است !

 این یک چرخه معیوب و غیر قابل حل است ، اگر قرار است آدم های سالم و توانمند و واجد صلاحیت وارد شوند باید آدم های واجد صلاحیت را راس کار بگذارند این چرخه نیاز به تدبیر ویژه ای دارد که اصلاح شود.

بررسی دلایل و علل بحران کمبود معلم در دولت سیزدهم توسط صدای معلم

در حال حاضر شورای عالی آموزش و پرورش عملا به یک معاونت و  زیرمجموعه آموزش و پرورش تبدیل شده است.

الان شورای عالی آموزش و پرورش به کارخانه تولید مصوبه تبدیل شده است .

شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی اساسا وظیفه نظارتی خود را فراموش کرده اند!

چه اشکالی دارد که حوزه را هم به معلمان بدهید تا برای آن برنامه ریزی کنند.

 آیا برای روحانیت ، ما معلم متخصص نداریم ؟

 معلمان می توانند به آنان درس تخصصی آموزش بدهند ؟

 تمام خواسته ها و از جمله متن همکاری حوزه و آموزش و پرورش را ملاحظه کنید صد در صد محتوایش ، مطالبه و درخواست از آموزش و پرورش است.

فکر می کنند آموزش و پرورش یک سفره ای است که پهن شده است !

همه اش مطالبه آن طرف است. باید ساختمان در اختیار بگذارند. باید نیروی انسانی در اختیار قرار دهند. باید ورودش این شکلی باشد.

آموزش و پرورش مانند خانواده ما است و آدم نمی تواند بی تفاوت بماند. این دردها را کسی نمی شنود و کسی هم توجهی نمی کند.

شاخص بدون استاندارد معنی ندارد ؛ مثلا شما با یک ابزار اندازه گیری موضوعی را اندازه بگیرید اما نتوانید نقطه مطلوبیت را مشخص کنید . این که کجا نقطه هدف و مطلوب ماست ؟

وارد استاندارد سازی شاخص های ارزیابی شدیم که حدود 45 یا 46 از این شاخص ها استانداردسازی شد .

یک شاخص ترکیبی درست کردیم . دغدغه ی ما روستاها ، مناطق کم جمعیت و کلان شهرها بود. در شهرهایی با جمعیت متوسط با استانداردهای کلاس ها خیلی مشکل نداشتیم.

 در کلان شهرها مانند تهران ، شیراز ، اصفهان ... با تراکم بالا شاخص ترکیبی را تعریف کردیم  ولی واقعا همان طور که تاکید شده تشکیل کلاس های بالاتر از 26 و حداکثر 31 دانش آموز ممنوع است.

کجای این مصوبه الآن دارد اجرا می شود ؟  ما کلاس چهل نفره و پنجاه نفره داریم !

یک بررسی اجمالی نشان می دهد که در خیلی از شهرهای ما نه تنها معلم کم نداریم بلکه معلم مازاد هم داریم. معلمی داریم که در حوزه های دیگر کار می کنند. به بخش های دیگر اعزام شده اند. معلمانی داریم که دستیار نماینده مجلس شده اند. سه تا چهار معلم شده کمک يار ِ یک نماینده .

چرا اینها را به آموزش و پرورش برنمی گردانید ؟ حتی اگر یک معلم باشد نباید کلاس ما خالی بماند . واقعا مایه تاسف است که آموزش و پرورش نیروهایش را از دست بدهد .می گویند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است .

مشکل ما ، نابه سامانی و ناتوانی در ساماندهی منابع انسانی است.

چگونه برای یک روحانی که به روستا به مدت یک ماه برای ماه رمضان می رود ؛ « خانه طلبه » ساخته اید ولی یک خانه سازمانی مانند خانه عالم و یا طلبه برای یک معلم در روستا نساخته اید ؟!

ما گفتیم جنبه های تشویقی برای معلمان در نظر بگیرید که اگر به روستاها و مناطق کم برخوردار  اعزام شدند از تسهیلاتی برخوردار شوند که انگیزه داشته باشند که چند سال در آنجا بمانند.

اما انگیزه ندارند . شما معلمان را در کلان شهرها جمع می کنید ، با سفارش و توصیه منتقل می کنید و جا به جا می کنید و در اینجا با کمبود معلم مواجه می شوید. اصلا بحث کمبود معلم وجود ندارد. اگر هم داشته باشد می باید ظرف چهار سال و یا پنج سال پیش بینی شود . مدیریت همین است.

***

بخش چهارم :

پرسش کننده :

آيا حق دانش آموز ايراني است که در کلاس هاي پر جمعيت ( خارج از استاندارد ) بنشيند ؟

بررسی دلایل و علل بحران کمبود معلم در دولت سیزدهم توسط صدای معلم

پاسخ دهنده ( 7 ) :

به هیچ وجه تشکیل کلاس های بالاتر از سی نفر به صلاح تعلیم و تربیت نیست و خلاف قانون است. حق بچه ها تضعیف می شود . شما در کلاس چهل نفره فقط می توانید مبصری کنید. دیگر معلمی نمی توانید بکنید. با چهل دانش آموز نمی توان ارتباط برقرار کرد. کلاس های حضوری یک فلسفه ای دارد.

متاسفانه اینها جزء مواردی می شود که هر روز ، بحران های آموزش و پرورش را بیشتر و بیشتر می کند.

 

پرسش کننده :

وظايف دولت ها در کشور هاي در حال توسعه در قبال آموزش و پرورش و بهداشت شهروندان چيست ؟

بررسی دلایل و علل بحران کمبود معلم در دولت سیزدهم توسط صدای معلم

پاسخ دهنده ( 8 ) :

توسعه منابع انسانی، کلید موفقیت در آینده است. سرعت بخشیدن به پیشرفت علم و تکنولوژی یکی از مسائل‌ عمده رشد اقتصادی است. در این راستا روند معمول در بیشتر کشورها، حرکت برای افزایش مداوم تعداد و نسبت متخصصان در مجموع نیروی کار است. از این رو، بسیاری از فعالیت‌های دولتی برای این طراحی نشده‌اند که فقط بازده اقتصادی داشته باشند، بلکه بازده غیراقتصادی نیز مدنظر است. آموزش و بهداشت و درمان دو نمونه از این‌گونه فعالیت‌ها است. بی‌گمان هدف‌های درازمدت آنها افزایش کارآیی و سهیم شدن افراد در رونق اقتصادی از طریق افزایش مهارت‌ها و نیز کاهش اتلاف وقت به واسطه بیماری و مرگ است. با وجود مزایای اقتصادی؛ این اقدامات به احترام ارزش‌های انسانی و کیفیت زندگی توسط دولت انجام می‌گیرد.

 

پرسش کننده :

تاريخچه برنامه ريزي آموزشي چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 8 ) :

رشد تقاضای اجتماعی برای آموزش و پرورش عمومی و آموزش عالی در کشورهای صنعتی غرب پس از جنگ جهانی دوم و از دهه ۱۹۶۰ میلادی به بعد در کشورهای جهان سوم به وجود آمد.

برای اولین بار در روسیه، پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بود که به برنامه‌ریزی در بخش‌های مختلف، از جمله در بخش آموزش، توجه جدی نشان دادند. در این کشور محور اصلی برنامه‌ریزی آموزشی مبارزه با بی‌سوادی بود. مبدا این کار، فرمان لنین در ۱۹۱۸ مبنی بر سواد آموزی به جمعیت ۱۵ تا ۵۰ ساله در آن کشور بود.

پس از کاهش میزان بی‌سوادی، از اواخر دهه ۱۹۳۰ میلادی، به گسترش آموزش متوسطه و آموزش عالی توجه شد؛ به طوری که از ۱۹۳۹ تا ۱۹۷۰ نسبت نیروی انسانی دارای تحصیلات عالی یا متوسطه در شوروی ۳/۵ برابر افزایش پیدا کرد. در ۱۹۱۴ تعداد دانشجویان ۱۲۷ هزار نفر بود که در ۱۹۵۹ این رقم به ۲۲۶۷ هزار نفر رسید . طي چهار و نيم دهه شاهد ِ حدودآ 18 برابر رشد بوده ايم .

 این گسترش، زمینه‌ساز توسعه علمی و فن آوری در شوروی بود که نماد بارز آن پرتاب سفینه اسپوتنیک به فضا در سال ۱۹۵۷ بود.

 

پرسش کننده :

تعريف ِ برنامه ريزي آموزشي چيست ؟

بررسی دلایل و علل بحران کمبود معلم در دولت سیزدهم توسط صدای معلم

پاسخ دهنده (8) :

به طور کلی، برنامه‌ریزی، به عنوان نظریه و عمل، در حیطه دو بعد عقلانیت و عدم قطعیت قرار دارد. کارکرد برنامه‌ریزی، بررسی و درک واقعیت‌ها برای ایجاد تغییرات مثبت در آنها است. اما برنامه‌ریزی آموزشی یکی از پیچیده‌ترین و مهم‌ترین برنامه‌ریزی‌ها در حوزه‌های مختلف است. «لکت» می‌گوید:

 «برنامه‌ریزی آموزشی (Educational Planning) فراگردی ( تغيير ممتد در طول زمان )  است برای تعیین کردن هدف‌های مناسب، تشخیص دادن مسائل و نیازها و امکانات و محدودیت‌هایی که برای رسیدن به آن هدف‌ها موجود است یا محتملا وجود خواهد یافت، و تنظیم کردن فعالیت‌ها و برنامه‌هایی که برای رسیدن به آن هدف‌ها لازم است.» طبق نظر زیملمان «برنامه‌ریزی آموزش و پرورش فراگردی ( تغيير ممتد در طول زمان ) است مشتمل بر تعیین نیازهای آموزش و پرورش، تنظیم استراتژی برای برآوردن نیازهای مزبور، تهیه طرح‌ها و پروژه‌های اجرایی استراتژی مزبور و گردآوردن آنها در یک مجموعه یا سند.»

 

پرسش کننده :

برنامه ريزي آموزشي از نگاه يونسکو چگونه است ؟ بیشتر سرمایه‌گذاری‌ های دولتی بدون اظهار نظرهای انتقادی کافی صورت می‌گیرد . گاهی هم اتفاق می‌افتد که دولت جدید اصلا برنامه‌هایی را که دولت گذشته آغاز کرده، پایان نمی‌دهد.

 

پاسخ دهنده (8) :

در کتاب «برنامه‌ریزی آموزش و پرورش» انتشارات یونسکو آمده است: برنامه‌ریزی آموزش و پرورش برداشتی است منطقی و علمی برای حل مسائل آموزشی. چنین برداشتی مشتمل است بر تعیین هدف‌ها و منابع، بررسی شقوق مختلف عمل و انتخاب عاقلانه‌ بین آنها، تصمیم‌گیری در مورد هدف‌های مشخص در محدوده زمانی معین، و بالاخره ساز کردن بهترین تدابیر و وسایل برای تحقق بخشیدن منظم به تصمیمات مزبور. به این ترتیب برنامه‌ریزی آموزشی به طرح‌ریزی و نوشته روی کاغذ ختم نمی‌شود بلکه فراگردی ( تغيير ممتد در طول زمان )  است مداوم مشتمل بر یک رشته اقدامات و عملیات مرتبط و وابسته به شرح زیر:

الف- روشن ساختن هدف‌های آموزش و پرورش:

هدف‌های آموزش و پرورش یک ملت، بازتابی است از آرمان‌هایی که ملت نسبت به آینده خود دارد.

به این جهت باید توسط جامعه، و نمایندگان و رهبران آن، تعیین شود.

بررسی دلایل و علل بحران کمبود معلم در دولت سیزدهم توسط صدای معلم

ب- شناسایی وضع کنونی و روند آن:

 برای آنکه «راه» خود را به سوی «مقصد» آموزش و پرورش بیابیم، باید علاوه بر تعیین مقصد، شناسایی روشنی از نقطه مبدا داشته باشیم. به عبارت دیگر باید بدانیم چه عوامل و شرایطی باعث شده است که آموزش و پرورش را در وضع کنونی آن قرار دهد و روند این عوامل به چه سویی است. اگر از وضع کنونی تصویر روشنی در دست نداشته باشیم، چگونه می‌توانیم شکل آینده را رسم کنیم؟

پ- سنجیدن شقوق مختلف:

کشیدن نقشه‌های ایده‌آل، آسان است ولی نتیجه‌ای ندارد. برنامه‌ریزی باید واقع‌ بینانه باشد.

 

پرسش کننده :

گروه مشاوران یونسکو چه فعاليت هايي را در برنامه ريزي آموزشي ، مهم مي دانند ؟

 

 پاسخ دهنده ( 8 ) :

گروه مشاوران یونسکو در اواخر دهه ۸۰ قرن بیستم، برنامه‌ریزی ‌آموزشی را «کاربرد روش‌های تحلیلی در مورد هر یک از اجزای نظام آموزشی با هدف استقرار یک نظام آموزشی کارآمد» تعریف کرده‌اند که این فعالیت‌ها را در بر می‌گیرد:

  • گردآوری سازمان یافته‌ اطلاعات و استقرار پایگاه داده‌ها درباره اجزای متشکله‌ نظام آموزشی و مسائل آن .
  • تشخیص دقیق منابع آموزشی مورد نیاز مانند بودجه، آموزش‌دهنده، تجهیزات، کتب و مواد .
  • برقراری ارتباط موثر با دولت، سیاست‌گذاران و تصمیم گیرندگان، کارفرمایان و صاحبان مشاغل، منابع مالی، افکار عمومی، رسانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی، منابع پژوهشی، مدیران آموزشی، آموزش‌ دهندگان، آموزش گیرندگان و خانواده‌ آنها در جهت تحقق اهداف برنامه‌ .
  • تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه آموزش‌ها برای تامین چه تعداد دانش آموختگانی با چه مهارت‌هایی (به تفصیل و تفکیک) مورد نیاز است .

پرسش کننده :

کارکردهای اساسی دولت در برنامه‌ریزی چيست ؟ هدف‌های آموزش و پرورش یک ملت، بازتابی است از آرمان‌هایی که ملت نسبت به آینده خود دارد.

 

پاسخ دهنده ( 8 ) :

برنامه‌ریزان با آشکار کردن روابط میان هدف‌های گوناگون، مراجع سیاسی را یاری می‌دهند که هدف‌های امکان‌پذیر را در نظر بگیرند.

کارکردهای اساسی دولت در برنامه‌ریزی عبارت است از:

  • سیاست گذاری
  • تهیه منابع مالی و امکانات
  • اجرای برنامه
  • نظارت
  • ارزشیابی برنامه

پرسش کننده :

نقش نیروی انسانی آموزش دیده در موفقيت برنامه ريزي توسعه چيست ؟

 

پاسخ دهنده ( 8 ) :

دولت‌ها در کشورهای در حال توسعه، مهم ترین استفاده کننده نیروی انسانی آموزش دیده هستند. اینکه این دولت‌ها چگونه این منابع انسانی را به کار می‌گیرند یک موضوع اساسی در موفقیت یا شکست تلاش‌های برنامه ریزی و توسعه است.

 

پرسش کننده :

آيا در برنامه ريزي از دولت به دولت ديگري تغيير مي کند ؟

بررسی دلایل و علل بحران کمبود معلم در دولت سیزدهم توسط صدای معلم

پاسخ دهنده ( 8 ) :

برای اینکه برنامه موفقیت‌آمیز باشد برای هر کشور ضروری است که تا حد امکان به دقت تعیین کند که هر کسی چه باید انجام دهد و چگونه. از این مهم‌تر، طراحی رویه‌های نظام یافته برای هماهنگ ساختن کارکردهای برنامه‌ریزی است که به سازمان‌های مختلف واگذار شده است. بیشتر سرمایه‌گذاری‌ های دولتی بدون اظهار نظرهای انتقادی کافی صورت می‌گیرد . گاهی هم اتفاق می‌افتد که دولت جدید اصلا برنامه‌هایی را که دولت گذشته آغاز کرده، پایان نمی‌دهد.

 همه اینها یعنی اتلاف سرمایه.

 امروزه توافق کلی وجود دارد که دولت‌های کشورهای در حال توسعه ضرورتا وظایفی کمتر از گذشته نباید انجام دهند بلکه باید وظایفی را انجام دهند که توانایی انجام بهتر آن را دارند. بسیاری از کارشناسان در این مورد توافق دارند که ماشین اداری بسیاری از دولت‌های جهان سوم بسیار فرسوده شده است. به علاوه معمولا به دلایل سیاسی، دولت‌ها آگاهانه مزیت بیشتری برای مصرف حال در مقایسه با مصرف آتی قائلند (بنابراین آنها تمایل زیادی به طرح‌های با دوره بازدهی طولانی ندارند).

همچنین، برای اینکه ظرفیت اداری اجرای برنامه افزایش یابد، باید تمام مسوولیت‌ها در زمینه برنامه‌ریزی توسعه در سطوح مختلف در درون دولت به روشنی مشخص شود.

تجربه بسیاری از کشورهای در حال توسعه نشان می‌دهد که عدم هماهنگی در تقسیم مسوولیت‌ها در موارد زیادی به آشفتگی، اتلاف و دوباره کاری انجامیده است.

 

پرسش کننده :

حکومت خوب ، قائم به افراد خوب است ؟ يا ساختار هاي خوب ؟

نقش ِ سازمان هاي غير حکومتي کنترل کننده دولت ها چيست ؟

( گفت و گو ادامه دارد )

بخش نخست

بخش دوم

بخش سوم

منابع :

1- ايلنا ؛ خبرگزاري کار ايران

2- برنامه علي اصغر فاني براي تصدي وزارت آموزش و پروش در سال 1394به مجلس شوراي اسلامي

 3- فانی اعلام کرد : ممنوعیت استخدام نیرو تحت هر عنوان در آموزش و پرورش

4- روزنامه اعتماد 15 مهر 1402 : « تامین و تربیت نیروی انسانی در آموزش و پرورش ؛ عنوان یادداشت علی اصغر فانی : 50 درصد معلمان قادر به ایفای نقش معلمی نیستند

5- صدای معلم : معلم فاقد صلاحیت حرفه ای را نباید وارد آموزش و پرورش کنند ؛ شورای عالی آموزش و پرورش به کارخانه تولید مصوبه تبدیل شده است !

6- صدای معلم : تشکیل کلاس های بالاتر از 26 و حداکثر 31 دانش آموز ممنوع است ! عدول از مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش تخلف است

7- صدای معلم : کمبود معلم نداریم ؛ در سامان دهی منابع انسانی ناتوان هستیم ! برای روحانی در مناطق کم برخوردار " خانه طلبه " ساخته اید .... برای معلم و شان او چه کرده اید ؟

8- روزنامه دنیای اقتصاد شماره 2960 مورخ 16 تیر 1402 ؛ نقش دولت توسعه گرا در برنامه ریزی آموزشی

9- ویکی پدیا ؛ سازمان نظام پزشکی

10- قانون تشکیل شورای آموزش پزشکی و تخصصی رشته های پزشکی


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی دلایل و علل بحران کمبود معلم در دولت سیزدهم توسط صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

با رویت این تابلوی بزرگ در یکی از بزرگراه های تهران باید شادمان شد و یا به حال خویش و آینده مان گریست ؟

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

با دیدن این تابلو چطور ؟

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

چندی پیش ؛ « صدای معلم » به عنوان نخستین رسانه گزارشی از قطع درختان در پارک ملی سرخه حصار تهران منتشر کرد . ( این جا )

با انعکاس گسترده این خبر ؛ از سوی مسئولان اعلام شد که دلیل قطع بیش از 4000 اصله درخت در این پارک ملی ؛ « سوسک پوست خوار » بوده که البته با مجوز « سازمان منابع طبیعی » بوده است ! ( این جا )

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

تصاویر زیر پل زیرگذر بلوار استاد معین به سمت طرشت را نشان می دهد که در زمان مدیریت پیشین شهرداری تهران ( حناچی ) یک لاین آن برای عبور و مرور دوچرخه طراحی شده بود و در زمان مدیریت زاکانی این لاین حذف شد .

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

« مهدی عباسی، عضو شورای شهر تهران، اوایل آبان از گم شدن پرونده یک باغ سه‌ هزار متری در شورای شهر پرده برداشت و گفت که صاحبان این باغ با رایزنی‌هایی که انجام دادند، توانستند پیش از بررسی این پرونده در شورای شهر از شهرداری مجوز ساخت‌وساز بگیرند و دلیل همراهی شهرداری تهران با آن‌ها نیز مشخص نیست.

پس از آن نیز روزنامه اعتماد به نقل از «اظهارنظرهای رسمی» نوشت که «مالک صاحب‌ نفوذ و قدرتمند باغ سه هزار متری در منطقه یک تهران می‌خواهد این باغ را به برج تبدیل کند و در روندی که خود اعضای شورا هم می‌گویند احتمال فسادآمیز بودنش زیاد است، در مسیر صدور پروانه ساخت قرار دارد و حتی برخی منابع می‌گویند پروانه آن هم صادر شده است.

طی ماه‌های اخیر قطع درختان خیابان‌های ولی‌عصر و ایتالیا و نیز کاخ سعدآباد هم خبرساز شد. در هر سه مورد، مدیران شهرداری و برخی اعضای شورای شهر از قطع درختان دفاع کردند و مدعی شدند که به دلیل «آفت و خشک‌ شدگی» آن‌ها را قطع کرده‌اند.

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

( دستور قطع درختان سعدآباد را چه کسی داده؟ )

 

مهدی چمران، رئیس شورای شهر، درباره قطع درختان مجموعه سعدآباد گفت: «وقتی درختی دچار آفت می‌شود، ممکن است سقوط کند و به جان و مال مردم آسیب برساند. لذا قبل از روی دادن چنین حادثه‌ای قطع می‌شود». چرا شهرداری به اجرای قانون هوای پاک بی اعتناست و حتی به قانون خود نیز در برخی مواقع عمل نمی کند ؟

رئیس شورای شهر تهران در حالی این ادعا را مطرح کرد که ناصر امانی، دیگر عضو شورای شهر، گفته بود که این درختان که تعداد آن‌ها کم هم نبود، بدون مجوز قطع شده‌اند.

پس از خبرساز شدن قطع درختان ایتالیا نیز حسن اختردانش، معاون شهرداری منطقه ۶، ادعا کرد که «دو اصله درخت خشکیده» در این خیابان «رفع خطر» شده‌اند. اما سایت انصاف‌نیوز به نقل از ساکنان محلی نوشت که دست‌کم یکی از چهار درخت قطع‌ شده، زنده بود.

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

( تصویری از قطع درختان خیابان ایتالیا - چند پیش ، رسانه ها از عزم جدی کشور عربستان سعودی برای تبدیل بیابان ها به جنگل خبر دادند :

عکسی از حرکت جدید بن سلمان برای محیط زیست خبر ساز شده است. ( این جا )

این عکس نشان‌ می‌دهد بیابان‌های عربستان در حال تبدیل شدن به جنگل است. این در حالی است که جنگل‌های ما در معرض نابودی قرار گرفته‌اند.

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

برخی گزارش‌ها حاکی است، در ایران هر سال یک میلیون هکتار بیابان ایجاد می‌شود و میزان تولید بیابان در کشور کمی بیش از ۳ برابر فعالیت‌های ما برای مقابله با بیابان‌زایی است) وضعیت کلان شهرهایی مانند تهران از لحاظ سایر آلودگی های مخرب مانند آلودگی صوتی ، آلودگی نوری ،  آلودگی بصری و... چگونه است ؟

 

مدیران شهرداری هرگز مسئولیت قطع شبانه ۱۷۹ اصله درخت خیابان ولی‌عصر و درختان پارک کوهپایه را نپذیرفتند.

در چند ماه اخیر ؛ ناصر امانی در صحن شورای شهر افشا کرد که دست ‌کم ۱۲ هزار اصله درخت پارک‌‌جنگلی‌های تهران خشک و بخشی از آن‌ها قطع شده‌اند. به گفته این عضو شورای شهر، چهار هزار و ۳۵۰ اصله درخت در پارک‌جنگلی سرخه‌حصار، ۷۲ اصله درخت در پارک لویزان و هفت هزار و ۹۸۱ اصله درخت در چیتگر در بازه زمانی یک‌ساله خشک شده‌اند و اینک اداره کل منابع طبیعی مجوز قطع آن‌ها را صادر کرده است » . ( این جا )

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

در حالی که در کشورهای توسعه یافته ؛ سیاست گذاری ها و تصمیم گیری ها به سمت توسعه حمل و نقل عمومی ، گسترش فضای سبز و پوشش گیاهی و فرهنگ سازی در جامعه برای استفاده همگان از « دوچرخه » به عنوان وسیله نقلیه حافظ و حامی محیط زیست پیش می رود اما در ایران همه چیز وارونه و معکوس جلو می رود . همین که وضعیت هوا به سمت اضطرار و بحران پیش می رود ؛ نهایت عقل و توان مدیران فقط تعطیل کردن مدارس است در حالی که این تعطیلی ها هم اثری در کاهش آلودگی هوا ندارد .

در حال حاضر ؛ « نفس کشیدن » و « استفاده از هوای پاک » برای بسیاری از شهروندان به یک آرزو تبدیل شده است .

وضعیت کلان شهرهایی مانند تهران از لحاظ سایر آلودگی های مخرب مانند آلودگی صوتی ، آلودگی نوری ،  آلودگی بصری و... چگونه است ؟

احداث این همه بزرگراه و اتوبان در تهران جز افزایش ترافیک و آلودگی های محیط زیستی چه تاثیر دیگری داشته است ؟

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

چه کسی و کدام مقام باید پاسخ گوی این وضعیت به هم ریخته و بی سامان باشد ؟

چرا شهرداری به اجرای قانون هوای پاک بی اعتناست و حتی به قانون خود نیز در برخی مواقع عمل نمی کند ؟

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

چرا این نهاد مهم و استراتژیک مدیریت شهری در اموری وارد می شود که هیچ ارتباطی با وظایف آن ندارد ؟ و به انتقادات و اعتراضات شهروندان در این موارد کاملا بی توجه است ؟ و ناکارآمدی های خویش را به انحای مختلف توجیه می کند ؟

همین که وضعیت هوا به سمت اضطرار و بحران پیش می رود ؛ نهایت عقل و توان مدیران فقط تعطیل کردن مدارس است در حالی که این تعطیلی ها هم اثری در کاهش آلودگی هوا ندارد .

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

مگر مدارس عامل ایجاد آلودگی هوا هستند که آن ها را تعطیل می کنید ؟

چرا رسانه ها در برابر این وضعیت منفعل هستند و جامعه را آگاه و حساس نمی کنند ؟

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

این همه بی اعتنایی ، رخوت و تخریب محیط زیست تا کی و کجا ؟

 

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

پایان گزارش /


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد صدای معلم از عملکرد شهرداری تهران در تخریب محیط زیست و احداث بزرگراه

منتشرشده در محیط زیست

گروه استان ها و شهرستان ها/

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر

پنج‌شنبه ۲ آذر ۱۴۰۲ مجمع خیرین شهرستان سراوان (سیستان و بلوچستان) ضمن بازدید از پروژه‌های بنیاد خیریه نصرِ استان البرز، نقطه‌ نظرات و تجربیات خود را با مسئولین بنیاد به اشتراک گذاشتند. در این بازدید دو ساعته آقایان:

صادق محمدی (رییس مجمع خیرین)

ملک‌زاده کوهکن (نایب رییس مجمع)

دکتر دهواری (رئیس آموزش و پرورش)

و تعداد دیگری از مسئولین مجمع خیرین نقطه‌نظرات و زمینه‌های همکاری‌های مشترک را بررسی کرده و نهایتا مقرر گردید با توجه به محرومیت ویژه بلوچستان و به ویژه شهرستان سراوان، موضوع چرایی حضور و چگونگی همکاری بنیاد خیریه نصر در پروژه‌های خیرساز این شهرستان محروم ( با۲۰۰ هزار نفر جمعیت)مورد بحث و بررسی و کنکاش قرار گیرد.

آنچه در ادامه می‌خوانیم ملهم از مذاکرات فی‌مابین و گپ و گفت مجمع خیرین سراوان با مراد مالمیر (قائم‌مقام بنیاد نصر) و سایر مسئولین می‌باشد:

کمبود بیش از ۱۰۰ مدرسه در سراوان

مجمع خیرین سراوان در مراجعه به وزارت آموزش و پرورش برای پیگیری اخذ امکانات و جذب خیرین پایتخت، از سوی مسئولین مرتبط وزارتی به بنیاد خیریه نصر شیفت شده بودند‌. به گفته مسئولین این شهرستانِ مرزی،.سیستان بلوچستان یکی از محروم‌ ترین استانها در سرانه آموزشی و دیگر امکانات پرورشی است.

ترک تحصیل و کودک همسری

مسئولین مجمع خیرین سراوان انسانهایی ساده و صمیمی و دلسوز نسبت به سرنوشت هموطنان محروم بلوچ هستند میهمانان ضمن تشریح مطالبات و بیان مشکلات خود پیگیر جلب نظر و مشارکت خیرین برای سرمایه‌گذاری در شهرستان سراوان بودند.

به گفته یکی از اعضای مجمع خیرین، زندگی بیش از نیمی از اهالی شهرستان سراوان وابستگی کامل به رقم ناچیز یارانه دارد. وجود سو تغذیه و نرسیدن کالری و پروتئین‌های مورد نیازِ سن بلوغِ کودکان، باعث ناهنجاری‌های آموزشی و پرورشی در بچه‌ها شده و نهایتا ختم به ترک تحصیل و تولید کودکان کار و تشدید معضل کودک همسری می‌شود.

مدارس کپری و ناعدالتی آموزشی

فاصله ماوارایی نُرم فضای آموزشی سراوان (دو متر مربع) با نرم کشوری(۶ متر مربع) و همچنین بهترین وضعیت فضاهای آموزشی کشور (۹ متر مربع در یزد) باعث تشدید، ناعدالتی آموزشی و محرومیت و مظلومیت حوزه پرورشی است.

شهرستان سراوان با بیش از ۵۰ هزار دانش‌ آموز، فاقد فضاهای آموزشی درخور و همچنین امکانات پرورشی،رفاهی و تفریحی مناسب است. پیدایی و وجود مدارس کپری و استیجاری باعث تسریع و تشدید پدیده مذموم ترک تحصیل در بین دانش‌آموزان محروم منطقه به ویژه دختران می‌باشد.

شایان توجه است که آموزش و پرورش استان‌های البرز و سیستان و بلوچستان از نظر تراکم فضاهای آموزشی انتهای جدول برخورداری استانها بوده و در برخی از شاخص‌ها البرز حائز آخرین رتبه می‌باشد.

بنیاد نصر و ساخت 50 باب مدرسه

لازم به ذکر است که تابستان امسال در بیش از سی مدرسه محروم و فوق محروم در چهار گوشه استان البرز با مشارکت  « بنیاد خیریه نصر » تعمیر، تجهیز، رنگامیزی و شاداب سازی صورت گرفته است.

همچنین  « بنیاد خیریه نصر »  در حال ساخت ۵۰ باب مدرسه و ۵۰ معلم‌ سرا در استان البرز بوده و قرار است در صورت همکاری‌های مناسب ادارات خدمات‌رسان، سالانه ۱۰ باب مدرسه تحویل آموزش و پرورش استان البرز گردد.

لازم به ذکر است که مسئولیت‌ مالی (صفر تا صد مدارس) در حال ساخت بر عهده بنیاد نصر می‌باشد.

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش خبرنگار صدای معلم از محرومیت های سراوان سیستان و بلوچستان و اقدامات بنیاد خیریه نصر

منتشرشده در گفت و شنود

بی سوادان بدون مدرک و بی سوادان مدرک دار مدعی  مادر بزرگ مرحوم من چند سالی است که به رحمت خدا رفته اند. سواد خواندن و نوشتن نداشتند اما آن چنان بخردانه می اندیشیدند و می گفتند که اغلب طرف مشاوره فرزندان و فامیل باسواد خود بودند. به تناسب ننوشتن و نخواندن، معمولا هر صحبتی نمی کردند مگر آن که مطمئن می شدند و به تناسب سالها تجربه می دانستند که کجا و کی می بایست در کاری دخالت یا سکوت کنند.

شما خوانندگان این چند سطر، حتما چنین بزرگی در خانواده داشته اید که علیرغم بی سوادی ظاهری، خردمندانه و هشیارانه مدیریت می کرده و مشاوره می داده است.

مشکل از آنجا شروع شد که تعریف سواد در خواندن و نوشتن خلاصه شد!

دانشگاه های ریز و درشت با مدارک فیک و کیک و واقعی و ..تاسیس شد که هدف همه آنها، دادن مدرک بود و فرستادن جوانان و میانسالان به درون جامعه آن هم توکل بر خدا و بدون هیچ گونه تضمینی برای کار و درآمد....

نتیجه آن شده که می بینید!

علوم انسانی به قهقرا رفت و علوم پایه آن چنان اشباع شده که بسیاری از فارغ التحصیلان آن به دنبال جذب در موسسات خصوصی به شکل نیروی خدماتی و یا بازاریابی و ....هستند.

تساهل بیمارگونه در اعطای مدرک به سیل عظیم جوانان خواهان تحصیلات موجب نوعی کرختی، ساده انگاری، بی دقتی و بی تفاوتی در میان مدرک داران شده به گونه ای که کسب مدرک با تقلب و بدون هیچ گونه آموزش و کسب مهارت یک بلیه دامن گیر در کشور شده است.

طبیعی است که یکی از خیل عظیم این بی سوادان مدرک دار ممکن است چنین جملاتی بر زبان براند !

فراموش نکرده ایم یکی از سلسله جنبان های خیل بی سوادی مدرک محور را که می گفت : « تا می توانید چاه بزنید که باران خدا در راه است و یا برای هر شهر یک استادیوم زد  و لیسانس عمران را وزیر نفت و رئیس شیلات کرد  و مرحوم ..را با مدرک افتخاری وزیر کشور و آن یکی را ....بگذریم!

بی سوادان بدون مدرک و بی سوادان مدرک دار مدعی

در چنین جوی است که افراد با کمال ساده انگاری که از سر کم سوادی و جهل است ؛ ناگهان می گویند از دیپلم به تخصص پزشکی برویم! کاری ندارد که!! و البته ملتی تاوان این قبیل نابخردی های کودکانه را در آینده خواهند داد همان گونه که همین الان در حال باز پرداخت است!

در هر حال « بی سوادی واقعی »  را باید ستود چرا که در نهایت به یک فرد محدود می شود اما بی سواد مدرک دار مدعی را که ابر و باد و مه و خورشید او را بر ملتی به هر دلیلی مسلط کرده، چطور می توان تاب آورد آن طور که تصمیماتش (شان) عوارض جبران ناپذیر در پی نداشته باشد؟

( کانال نویسنده )


بی سوادان بدون مدرک و بی سوادان مدرک دار مدعی

منتشرشده در یادداشت

 بررسی اهمیت امروزینِ مطالعه و نوشتن با شرحی بر جمله قصار فرانسیس بِیکن در صدای معلم  بزرگان عالم اندیشه، علم و سیاست سخنان مشهور فراوانی گفته‌اند ولی بسیاری از این سخنان  مختص شرایط و محدود به میزان آگاهی و افق تفکر عصر خود هستند. از جمله سخنانِ کماکان معتبر، جمله‌ای منسوب به اندیشمند انگلیسی فرانسیس بِیکن (1626-1561) است که این نوشته را با آن شروع می‌کنم. در عصر کنونی که ذهن در اسارت شبکه‌های مجازی‌ست، این جمله باید مورد استفاده قرار گیرد.  

Francis Bacon: Reading maketh a full man; conference a ready man; and writing an exact man.

ترجمه: خواندن کتاب باعث کامل شدن انسان، سخنرانی باعث آمادگی و حضور ذهن؛ و نوشتن باعث دقیق شدن وی می‌شود.

توضیح سخن بِیکن:

منظور از خواندن، خواندن کتاب یا نمونه‌های کوچک‌تر آن مانند مقالات توصیفی و تحلیلی است و نه خواندن متون کوچکی که افراد را در شبکه‌های مجازی سرگرم می‌کنند. البته مینی‌نوشته‌ها می‌توانند برای مطالعات بزرگ‌تر سرنخ دهند. در عصر بِیکن هیچ شبکه مجازی وجود نداشته و تنها ابزار مطالعه کتاب بوده است. البته در عصر حاضر کتاب‌های بسیاری اصطلاحاً کتاب‌های زرد هستند که محتوای ژرف و استدلالی نداشته و به ذهن انسان، دانش مفید و روشن‌گری اضافه نمی‌کنند. اگرچه تشویق به مطالعه کتاب از اهداف این مقاله است ولی به هیچ وجه، مطالعه این قبیل کتاب‌ها را سفارش نمی‌کند چون باعث اتلاف وقت و سطحی شدن فهم و شعور انسان‌ها می‌گردد.

بررسی اهمیت امروزینِ مطالعه و نوشتن با شرحی بر جمله قصار فرانسیس بِیکن در صدای معلم

کتاب‌های روانشناسی زرد با موضوع موفقیت یا ثروتمند شدن در 24 ساعت، رازِ انرژی و جذب در زندگی و بسیاری از کتُب خاطرات زندگیِ سلبریتی‌ها از این قبیل هستند. بنابراین انتخاب صحیح کتاب، اهمیتی کمتر از نفسِ مطالعه کتاب ندارد. در یکی از بخش‌های بعدی، توضیحات بیشتری در این مورد داده می‌شود.

واژه conference را نباید به معنای امروزی یعنی ارائه سمینارِ آماده علمی تعبیر کرد بلکه به معنای مباحثهِ هدف دار گروهی و سخن گفتن آموزنده برای جمع است. سمینارهای امروزه با ابزار آماده گرافیکی، کار ذهن را ساده و دامنه فعالیت آن را محدود می‌کنند. هر چه شرایطِ سخنرانی چالشی‌تر و غیرقابل پیش‌بینی باشد، ذهن باید به همان اندازه توانمند و آماده گردد. منظور از نوشتن عبارت‌ ست از نوشتنی که توأم با کاوش فکری، استدلال، انسجام و دقت باشد. نوشته‌های کوچک در شبکه‌های مجازی و کامنت‌های بی سر و تهی که بیشتر تخلیه یک نفرت، کینه و یا یک موضع‌گیری سریع هستند، مشمول سخن بِیکن نیستند.

بررسی اهمیت امروزینِ مطالعه و نوشتن با شرحی بر جمله قصار فرانسیس بِیکن در صدای معلم

هر چه افراد جامعه اهل مطالعه و آگاه باشند در مقابلِ نظام‌های هنجاربخش غیرمستدلّ و تحمیلی مقاومت می‌کنند. برای درستی هر سه ادعای جمله بِیکن تجربه خودم را نقل می‌کنم.

تعامل با کتاب‌ها و خواندن آنها اولین علاقه و دل مشغولی من در زندگی بود. کتابخانه‌ها اماکن مقدسه برایم بوده و هستند. فضای کتابخانه و کتاب‌فروشی‌های بزرگ باعث نشاط روحی و گشایش فکری من می‌شوند ولی تا قبل از سی سالگی گمان نمی‌کردم نوشتنِ کتاب، مقاله و یادداشت، آن هم در یکی از سخت‌ترین ژانرهای نوشتاری یعنی فلسفی، استدلالی و کاوش مفهومی، فعالیت ثابت روزانه من باشد زیرا تا سی سالگی در دانشگاه ریاضیات خواندم ؛ فعالیتی که همواره متصل و چسبیده به زندگی من بوده و است. کاملاً رسم است نه تنها شعور و توانایی هر فرد را برحسب رشته تحصیلی‌اش تعیین می‌کنند بلکه خود افراد را هم همین طور. یعنی مثلاً می‌گویند فلانی شیمی است ولی من ریاضی هستم. یا می‌پرسند آقا شما فیزیک هستید؟ خیر من برق هستم. کاهش دادن افراد به رشته تحصیلی‌شان تصوّری کلیشه‌ای‌ست که در مورد من صدق نکرد و نمی‌کند. یازده سال تحصیل در ریاضی (یا در هر رشته دیگر) لاجرم فرد را در امر ارائه کنفرانس و سمینار مسلط می‌کند ولی سخنرانی از نوع کاوش فکری آزاد و در عین حال منسجم و مستدلّ، مقوله‌ای کاملاً متفاوت و نیازمند ذهنی مستعد و حاضر است. مسئله نوشتن برای من مانند اغلب محصلین رشته‌های علوم پایه و مهندسی، غامض و بیگانه بود.

ناتوانی در نوشتن مطلب، نکته ضعف برنامه آموزشی رشته‌های علوم پایه و مهندسی است. القصه، از دبیرستان پی بردم نوشتن برایم کاری بسیار سخت است و نویسندگی را از تمایلات ذهنی‌ام کاملاً دور کردم. سال‌ها گذشت تا اینکه انگیزۀ تبدیل افکار به نوشتار در من بیشتر و بیشتر شد و می‌بایستی به هر طریقی بر دشواری نوشتن غلبه می‌کردم.

بررسی اهمیت امروزینِ مطالعه و نوشتن با شرحی بر جمله قصار فرانسیس بِیکن در صدای معلم

وقتی محتویات افکار را مکتوب می‌کنیم دو اتفاق رخ می‌دهد. هر کسی در هر زمان می‌تواند به آنها رجوع کرده و قضاوت کند پس باید مسئولانه بنویسیم.

دوم، نوشته ما، بخشی از هویت و مواضع فکری‌مان است پس باید با اطمینان، با دقت و حدالامکان بدون نقص بنویسیم تا موجب سوءبرداشت و سوءتفاهم نشود. در نتیجه، نوشتنِ افکار و عقاید، علاوه بر افزایش دقت و وضوح همین عقاید، در واقع ذهن و اَعمال انسان را دقیق می‌کند. شاید موقعیت سخنرانی برای همه خوانندگان این نوشته فراهم نشود ولی خواندن و نوشتن دست خودتان است. با این حال، هنوز امکان افزایش توان سخنرانی و خطابه برای افراد میسر است و آن عبارت است از گفت و گوی درون‌ذهنی و پرسیدن سؤال و پاسخ به آن به طور ذهنی توسط خود شخص. این روش باعثِ پر شدن خلاء‌های افکار و دلایل، و جایگزین شدن آنها با محتویات صحیح می‌شود و ذهن را آماده‌تر می‌سازد.

 بررسی اهمیت امروزینِ مطالعه و نوشتن با شرحی بر جمله قصار فرانسیس بِیکن در صدای معلم متأسفانه یکی از خصوصیات ذهنی که ایرانیان در این دوره و زمانه دارند ناتوانی آنها در تمرکز ذهن برای مطالعه است. همان طورکه تنقّلات خوراکی انسان را سرگرم می‌کند، کلیپ‌ها و تصاویر مُهیج و مینی‌نوشته‌ها حکم تنقّلات رسانه‌ای داشته و تا ساعت‌ها ذهن را سرگرم می‌کنند ولی همین ذهن، حوصله و تمرکز لازم برای خواندن نیم ساعت کتاب یا مقاله را ندارد و نمی‌تواند آن را  تحمل کند. این پدیده را به طور قطع مطرح می‌کنم و به عنوان یک مسئلۀ پژوهشی علت و تحلیل آنرا برای رشته‌هایی مانند علوم‌تربیتی و جامعه‌شناسی پیشنهاد می‌دهم. این سؤال را نیز می‌توان مطرح کرد.

چرا بسیاری از اساتید دانشگاه میزان مطالعه غیرتخصصیِ کمی دارند و چندان اهل کتاب نیستند؟

به دلیل اهمیت این مسئله، ادامه بحث را به موضوع مطالعه، فواید کتاب‌خوانی و مضرّات عدم مطالعه در قالب چند بخش معطوف می‌کنم.

همان طور که قبلاً گفته شد «کتاب‌های بی‌محتوا و زرد» از دایره بحث ما خارج هستند. برخی، برای عدم رغبت افراد جامعه به کتاب‌خوانی، گران بودن کتاب را دلیل می‌آورند ولی این دلیل موجه نیست زیرا از کتابخانه می‌توانند استفاده کنند. صدها کتابخانه در کشور بدون خوانندۀ کافی خاک می‌خورند.

بررسی اهمیت امروزینِ مطالعه و نوشتن با شرحی بر جمله قصار فرانسیس بِیکن در صدای معلم

  • افرادی که کتاب‌های استدلال‌محور و پرسش‌گر می‌خوانند به راحتی تحت تأثیر تبلیغات و پروپاگاندا قرار نمی‌گیرند. آنها هر تبلیغ و پروپاگاندا را در چارچوب دانشی که آموخته‌اند مورد بررسی و نقد قرار می‌دهند. در نقطه مخالف آن، بسیاری از افراد، باور در مورد مسائل مختلف زندگی، جامعه و سیاست را با توسل به محتویات شبکه‌های مجازی به دست می‌آورند. آنها به اشتباه فکر می‌کنند دیگر نیازی به مطالعه کتاب و تأمل روی مباحث ندارند. باورها و عقایدی که با مطالب کوتاه در شبکه‌های مجازی حاصل شوند بسیار سطحی و شکننده هستند. ناتوانی در نوشتن مطلب، نکته ضعف برنامه آموزشی رشته‌های علوم پایه و مهندسی است.
  • افرادی که کتاب می‌خوانند از دایره واژگان وسیعی برخودار بوده و ارتباطات مفهومی وسیع و عمیقی بین کلمات و جملات برقرار می‌کنند. مطالعه باعث وسعت، تعمیق و وضوح افکار می‌شود. بالعکس، کتاب‌نخوان‌ها مجموعه لغات بسیار محدودی دارند. و در نتیجه در بیان مطالب و استدلال مشکلات زیادی داشته و لاجرم باید بسیار سطحی بیان و گفت و گو کنند. لازم است گفته شود حرّافی و پرچانگی با سخن گفتن واضح، عمیق و تا جای ممکن کامل، بسیار متفاوت است.
  • یکی از معیارهای اصلی صحت و مقبولیت سخنان و اندیشه‌ها، استدلال‌های موجود در آنهاست. خواندن کتاب‌های چالشی باعث کاوش استدلالی در ذهن شده و توانایی و مهارت مستدلّ اندیشیدن افزایش می‌یابد. بالعکس، کتاب‌نخوان‌ها استدلال‌های نادرست، بی‌ربط و اغلب مغلطه‌آمیز به کار می‌برند و به گمانشان استدلال ارائه می‌دهند. اگر ذهن را به چالش نکشید قدرت استدلالی آن مضمحل می‌گردد.
  • تربیت ذهن از طریق مطالعه باعث می‌شود افراد همواره کنترل شده و سنجیده سخن بگویند و بدانند که اظهار نظر بی‌مورد در همه زمینه‌ها صحیح نیست و اصلاً ضرورتی هم ندارد. بالعکس، کتاب‌نخوان‌ها در همه زمینه‌ها، اظهار نظر می‌کنند. آنها در مباحثات خیلی راحت بر ‌دیگران القاب می‌گذارند و بر آنچه می‌گویند کنترل زیادی نداشته و حرف‌های نسنجیده و نامنسجم می‌زنند.
  • کتاب‌خوان‌ها هرچه بیشتر مطالعه می‌کنند به اشتیاقشان اضافه می‌شود. بالعکس، کتاب‌نخوان‌ها، توان و انگیزه یادگیری خیلی کمی دارند و ذهنشان منجمد می‌شود. کتاب‌نخوان‌ها، فرصت فکر کردن در زندگی را از دست داده و با واژه «انتقاد» بیگانه‌اند. آنها حکومت‌های استبدادی و عوام‌فریب را خوشحال می‌کنند زیرا به راحتی تحت تأثیر پروپاگاندا قرار گرفته و متقاعد می‌شوند. برای رشد فکری، شخصیتی و خودشکوفایی، احساس نیاز نمی‌کنند. تعریف‌شان در خصوص زندگی، به سختی از غرایز بشری و نیازهای اولیه انسانی فراتر می‌رود. نسبت به ابعاد جهل و جهالت، آگاهی ندارند.
  • مؤسسه اقتصاد و صلح (Institute for Economy & Peace) هر ساله آماری از خشن‌ترین و مهربان‌ترین (صلح‌طلب‌ترین) کشورها منتشر می‌کند که در ایران نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. در گزارش 2023 میلادی که به تازگی در صفحه وب این مؤسسه منتشر شده، کشورهای آیسلند، دِنمارک، ایرلند، نیوزیلاند، اطریش و سنگاپور به ترتیب اولین و ششمین صلح‌طلب‌ترین جوامع را در دنیا دارند. متأسفانه ایران با یک پله نزول نسبت به سال قبل رتبه 147 از 163 کشور را کسب کرده است. آمارهای مؤسسه اقتصاد و صلح در کنار آمار سرانه مطالعه کشورها نشان می‌دهد بین میزان مطالعه مردمان یک کشور و صلح‌طلبی (مهربانی) مردم آن کشور رابطه مستقیم و بسیار معنادار وجود دارد و هر سال وجود این رابطه مستقیم، اثبات می‌شود. گزارش‌های داخلی مانند ایسنا و غیره حاکی از پائین بودن سرانه مطالعه در ایران است. به تعبیری، اکثریت مردم ایران کتاب‌ نخوان هستند.

بررسی اهمیت امروزینِ مطالعه و نوشتن با شرحی بر جمله قصار فرانسیس بِیکن در صدای معلم

بخش آخر را به این سؤال اختصاص می‌دهم که چه نوع کتاب‌هایی بخوانیم؟

جواب این سؤال علاوه بر اینکه به نیازها و علایق شخص خواننده و به استانداردهای «کتاب خوب» وابسته است، به اصول فرهنگ فکری نیز وابسته است یعنی معیار روشن‌اندیشی و انصاف در تفکّر. قطعاً برای تشخیص کتاب‌ها و نشریات زرد نشانه‌هایی وجود دارند مانند مطالب سرسری، تبلیغی، غیر مستدلّ و بدون ارائه مراجع لازم. ولی جواب این قلم به سؤال فوق از دیدگاه اندیشه به این شرح است:

بررسی اهمیت امروزینِ مطالعه و نوشتن با شرحی بر جمله قصار فرانسیس بِیکن در صدای معلم   افرادی که در حوزه باور و اندیشه فعال هستند بهتر است هر از گاهی کتاب‌هایی مخالف با عقایدشان بخوانند. هر چه شما به عقاید و باورهایتان تعلق عاطفی داشته باشید یا آنها را مسلّم و مُتقن تلقی کنید نه تنها خواندن کتاب‌ها و متون متضاد با باورهایتان بسیار سخت است بلکه حتی رؤیت چنین کتاب‌ها و نوشتجاتی شما را آزار خواهد داد. در این وضعیت در معرض  عقاید کورکورانه و جزمیت (دگماتیزم) هستید. اجتناب از هر عقیده مخالف با عقاید خودتان به دشمنی با افرادی که مثل شما نمی‌اندیشند می‌انجامد و این رفتار همراه با خطرات بالقوه سیاسی است. پشتوانه این آموزه در حوزه اندیشه، نظریه «هیوریستیک سوگیری تأیید» است. هرقدر شما توانایی خواندن متون متضاد یا مغایر با باورهایتان داشته باشید به همان اندازه از خطر جزمیت و دگماتیزم در امان خواهید ماند. این فرهنگ مطالعاتی باعث می‌شود باورها و عقایدتان را تغییر، اصلاح و یا با رفع نکات ضعف افکارتان، آنها را مستحکم کنید. فرض کنید در کشوری دو جناح چپ و راست در مجادله و رقابت هستند. در اینجا دو اصطلاح چپ و راست در معنای کلی به کار رفته و هر تعبیر خواننده از آنها کفایت می‌کند. همچنین به جای چپ و راست می‌توان هر دو جناح فکری و یا سیاسی رقیب را قرار داد. وقتی که چپ‌ها فقط متون دست‌چپی و راست‌ها فقط متن دست‌راستی بخوانند امکان گفت و گو و درک متقابل منتفی شده و ارتباط آنها تبدیل به لج‌بازی و مخاصمه می‌شود. در جهت عکسِ این وضعیت و با هدف «سمپاتی در اندیشه و عقاید»، نگارنده پیشنهاد زیر را مطرح می‌کند. یک مسابقه بین ایدئولوگ‌ها و نظریه‌پردازان چپ و راست برگزار شود و تیم چپ موظف است افکار و دلایل تفکرات راست را چنان شرح دهد که جناح راستی‌ها راضی شوند که نظرات و دلایل آنها به درستی و کامل بیان شده است و به طور مشابه تیم راست نیز همین کار را چنان انجام دهند که رضایت جناح چپ را جلب کنند. تعدادی داور بی‌طرف نیز در این مناظره حضور دارند. هر تیمی که بتواند نظرات و دلایل تیم مقابلش را دقیق و کامل شرح دهد برنده مسابقه است. در واقع آنها توانسته‌اند حرفِ حساب و حقوق مطالبه شده جناح مقابلشان را خوب درک کرده و بفهمند.

به جز رابطه بین سرانه مطالعه و خشونت و نیز رابطه بین مطالعه و پروپاگاندا که در بالا شرح دادم، تاکنون اهمیت مطالعه در مقیاس فردی و با هدف فضیلت‌های فردی مدّ نظر گرفته شد. ولی مطالعه کتاب و رواج مباحثات اجتماعی در جامعه، برای حوزه‌های فرهنگی-اجتماعی- سیاسی هر کشوری اهمیت اساسی دارد.

بررسی اهمیت امروزینِ مطالعه و نوشتن با شرحی بر جمله قصار فرانسیس بِیکن در صدای معلم

در هر جامعه، یک نظام استدلالی (بعضاً شبه-استدلالی) وجود دارد که هنجارها و قوانین حاکم بر جامعه را برای عموم موجه‌سازی کرده و به آنها مشروعیت می‌دهد تا افراد از آنها تبعیت کنند. برخی مواقع نظام هنجارگذار، هنجار یا قانونی را بدون موجه‌سازی مستدلّ و متکی بر استدلالی نادرست یعنی مغاطه‌آمیز و یا بدون اجماع عمومی تجویز می‌کند. هر چه افراد جامعه اهل مطالعه و آگاه باشند در مقابلِ نظام‌های هنجاربخش غیرمستدلّ و تحمیلی مقاومت می‌کنند. این موضوع در حوزه سیاست نیز قویاً مثمرثمر است. تعامل فکری گروه‌های سیاسی رقیب که در سطور بالا در قالب یک مسابقه بین تیم‌های چپ و راست مطرح کردم در راستای تحقق «نظام سیاسی استدلال‌محور» است. امکان شکل‌گیری چنین نظام سیاسی، کاملاً متکی بر تعداد افراد اهل تحقیق و مطالعه در جامعه و انجام مباحثه و تبادل نظر مستدلّ مابین گروه‌های اجتماعی اعمّ از رفیق و رقیب است. در فقدان چنین جمعیت آگاه و پرسش‌گر، بسیار محتمل است نظام‌های هنجاری و سیاسی از پروپاگاندا، استدلال‌های نادرستِ بدون اجماع عقلانی و یا روش‌های تحمیلی استفاده کنند. پس بیایید در مورد موضوعات و مسائل اصلی زندگی، فرهنگ، اخلاق و جامعه کتاب بخوانیم، کتابخانه‌ها را پر کنیم، بیاندیشیم و گروه‌های اجتماعی مباحثه تشکیل دهیم.

آدرس تماس:     https://t.me/zaker_notes


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی اهمیت امروزینِ مطالعه و نوشتن با شرحی بر جمله قصار فرانسیس بِیکن در صدای معلم

منتشرشده در دیدگاه

تاریخ استبدادی ایران و عزل محمدعلی شاه از قدرت  امروز اول آذر مصادف است با عزل محمدعلی شاه از قدرت. کسی که مجلس ایران را به توپ بست.

هر چند از وقتی که این مجلس آمده به جز دوران کوتاهی، بارها به توپ بسته شده ،اما تاریخ نشان داده کسانی که آن را به توپ بسته اند عاقبت خوبی نداشته اند.

پرده اول:

نقل است که محمدعلى شاه وقتی مجلس اول را به توپ بست، پس از قلع و قمع مشروطه طلبان و کشتن فجیع میرزا جهانگیرخان و ملک المتکلمین در باغ شاه، با غرور و نخوت، بادی در بروت انداخته و موقع ناهار با تکبر گفته بود:

آیا مشهدی باقر بقال وکیل (نماینده صنف بقالان در مجلس اول) اجازه می دهد شاه مملکت ناهار صرف کند یا خیر؟

سپس قهقهه خنده از سر تمسخر سر داده بود...

روزگار بگذشت ....

قیام تبریز شروع شد سپس، مجاهدین شمال و جنوب تهران را فتح کردند و شاه متکبر که با تمام دریوزگی برای حفظ جانش گریخته و مجبور به تحصن در سفارت روسيه در زرگنده شده بود، در این زمان، حسین بیگ تبریزی به تمسخر فریاد زده بود:

«دیدی بالاخره مشهدی باقر بقال اجازه ناهار خوردن نمی دهد!»

تاریخ استبدادی ایران و عزل محمدعلی شاه از قدرت

پرده دوم:

زمانی که دیکتاتور به سفارت روسیه پناهنده شد، عين‏ السلطنه در خاطراتش می نویسد شاه مغرور پشم هایش ریخته و در عرض یک ماه لاغر شده، غبغب اش تحليل رفته و آرزوی خودکشی می کرد: هر کدام از آن میلیون ها مردمِ گرفتارِ جهل و عقب ماندگی، بالقوه یک محمدعلی شاه بودند و به قول میرزا آقاخان «در وجود هر ایرانی یک میرغضب وجود دارد...».

«رفتيم زرگنده‏ و خدمت شاه ماضى. فرمودند : مفسدين و مغرضين كار را به اينجا رسانيدند. چند مرتبه خواستم خودم را بكشم...ريشش بلند شده بود. لاغر شده بود. غبغب اش تحليل رفته بود...»
(خاطرات عين‏ السلطنه...ج‏ 4.ص2697)

البته سفیر روسیه هم هی مته به خشخاش می گذاشت که محمدعلی شاه در سفارت مزاحم کارش است و باید هرچه زودتر سفارت روسیه را تخلیه کند «تا ديروز او را قبله عالم، سايه خدا مى‏ خوانديم. امروز بايد در خانه غيرى اين قسم نسبت به او اهانت كنيم . سفير روس به شاه پيغام داده‏ عمارت را خالى كرده يا در يكى از عمارات كوچك كه خالى است منزل ‏كنيد، يا چادر زده و جاى ديگر نزدیک سفارت كرايه كنيد»!
(همان منبع...ج‏4ص2761).

تاریخ استبدادی ایران و عزل محمدعلی شاه از قدرت

پرده سوم:

زمانی که پس از 56 روز اقامت در سفارت روسیه، بعد از تحویل عتیقه جات و طلاها (مقایسه شود تکرار تاریخ یعنی زمان تبعید رضاشاه و بحث عتیقه جات...) مجبور به ترک ایران به مقصد اودسا در اوکراین شد، وقتِ ترک ایران، طرفداران معدودش که عادت به نظام استبدادی داشتند در جلوی کالسکه اش به خاک افتاده و گریه و زاری می کردند که پس از رفتن شما، ما از چه کسی باید اطاعت کنیم؟!

« ...زنهاى شهر طهران اغلبى در امامزاده حسن و امامزاده معصوم جمع شده بودند. كالسكه شاه را كه مى ‏بينند صدا به گريه و شيون بلند مى‏ كنند...در اغلب خانه ‏ها، زنها آش پشت پا براى شاه درست كردند...» (همان...ج‏4ص2820)

این مردم، گویی انترهایی بودند که لوطی شان مرده و بی زنجیر گشته بودند!

تاریخ استبدادی ایران و عزل محمدعلی شاه از قدرت

پرده چهارم:

وقتی پس از دربه دری های بی شمار در بندر ساوونا در ایتالیا در 1304درگذشت، روزنامه حبل المتین در مورد مراسم تغسیل و تدفین اش در عباراتی طعنه آمیز در همان زمان چنین نوشته بود:

«در سان ریبوی ایتالیا، سدر و کافور هم برایش پیدا نشده بود، فقط روی تخته گذاشته با صابون عطری غسل دادند. غسال کی بود؟ یونس خان آبدار و یک نفر دیگر به نام اسماعیل طوپالی که ترک اسلامبولی است...دکتر روزلسکی، پنبه می گذاشت، روسی خان کفن می دوخت، دیگری دعای روسی می خواند....».

تاریخ استبدادی ایران و عزل محمدعلی شاه از قدرت

پرده پنجم:

پس از فرار محمدعلی شاه، ایران بهشت نشد و بعدها نیز بهشت نشد! نا امنی های گسترده کشور را فرا گرفت حتی پایتخت امنیت نداشت! تهران میدان شرارت یک دسته اجامر و اوباش شد که به اسم بختیاری و مجاهد و سیلاخوری به جان و مال مردم افتادند.

معروف است شبی در بازار، شخص مسلّحی جلوی آدم کاسبی را گرفته، پرسیده بود طرفدارِ مشروطه‌ای یا مستبد؟ بیچاره چون در تاریکیِ نمی دانست طرف مقابل کیست، ترسید اگر بگوید مشروطه است مبادا یارو طرفدار استبداد باشد و اگر بگوید مستبد است، طرف شاید مجاهد مشروطه باشد...
گفت والله من جاکشم و عیال‌ بار و عبا را به سر کشیده فرار کرد...!

ایرانیان فکر می کردند مشکل، محمدعلی شاه مستبد است و اگر او رود همه چیز درست می شود، اما او و چندین محمدعلی شاه دیگر از بین رفتند، اوضاع بهتر نشد. چون، هر کدام از آن میلیون ها مردمِ گرفتارِ جهل و عقب ماندگی، بالقوه یک محمدعلی شاه بودند و به قول میرزا آقاخان «در وجود هر ایرانی یک میرغضب وجود دارد...».

تاریخ استبدادی ایران و عزل محمدعلی شاه از قدرت

و آن میرغضب تنها با تربیت دراز مدت و یک انقلاب فرهنگی، دست از غضب خواهد کشید...

⚡️این فیلم جالب را از آرشیوهای روسی گرفته ام، کاخ محمدعلی شاه در ادساست:

( دل نوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای )


تاریخ استبدادی ایران و عزل محمدعلی شاه از قدرت

منتشرشده در یادداشت

انتقاد از وضعیت روابط عمومی در آموزش‌ و پرورش هرمزگان و  شوخی ایران قوی

چندین گلایه از وضعیت نامطلوب روابط عمومی در رسانه « صدای معلم » منتشر شد و تنها پاسخی که مدیران آموزش‌ و پرورش به انتقادها دادند لغو ابلاغ و خاموش کردن صدای انتقاد به شیوه معمول خودشان بود.

اما این روزها همان میرزا بنویس درباری نیز از چرخه فعالیت بازمانده است و سایت خبری آموزش‌ و پرورش شهرستان خمیر به خوابی حدودا چهار ماهه فرو رفته است.

تنها کانال خبری آموزش‌ و پرورش این شهرستان نیز به نام «اطلاع‌ رسانی فعالیت‌های پرورشی» تغییر نام داده است و تنها عکس‌ها و برنامه‌های این حوزه در آن باز ارسال می‌شود.

شنیده‌ها حاکی است مسئول روابط عمومی اداره کل آموزش‌ و پرورش هرمزگان نیز بیش از یک ماه است از سمت خود استعفا داده است و این اداره کل نیز بدون مسئول «روابط عمومی» است.

هر چند روابط عمومی‌ها در زمان حضور و وجودشان نیز کاری چندان مفید و کاربردی برای دستگاه بزرگ تعلیم و تربیت انجام نمی‌دهند اما این بی‌ توجهی گسترده که از دیدگاه مدیران سرچشمه می‌گیرد جایگاه احترام به مخاطبین و شفاف‌ سازی برنامه‌ها و گردش اطلاعات را به‌خوبی نشان می‌دهد.

هر گاه در گوشه و کنار شهر جوان و نوجوانی می‌بینم که در ریختن زباله، کثیف کردن محیط و رفتارهای پرخطر چون موتورسواری ناایمن یا سیگار کشیدن در مکان‌های عمومی مهارت و تبحر دارد و بویی از حقوق شهروندی و احترام به دیگران نبرده است ابتدا به یاد «تعلیم و تربیت» در مدارس می‌افتم و با خود فکر می‌کنم چرا مدارس «شهروند بد» تحویل اجتماع می‌دهند؟!

انتقاد از وضعیت روابط عمومی در آموزش‌ و پرورش هرمزگان و شوخی ایران قوی

بدیهی است که بار یک تربیت بد تنها بر دوش آموزش‌ و پرورش نیست اما تجربه عینی من معلم می‌گوید آنچه در مدارس اتفاق می‌افتد نه آموزش درست‌ و حسابی است و نه پرورشی شایسته که به کار کسی آید!

حتی می‌توان گفت با وجود مدارس تخریبی، بی‌ برنامگی در مدیریت مدارس، عدم واقعیت پذیری، معلمانی درمانده که دائم از معیشت دم می‌زنند و یا محتوای کتب درسی که در مدارس جلو چشم دانش آموزان است فرایند تربیت همواره نتیجه معکوسی داشته است.

بیشتر مدارس پایگاهی برای اطلاع‌رسانی ندارند و گاهی حتی تابلویی برای نصب برنامه کلاسی هم فعال نیست و فعالیت آن‌ها ورود دانش‌آموز در هفت صبح و خروج در ساعت دوازده ظهر است.

علاقه و سلیقه دانش‌آموز برای شاداب سازی فضای آموزشی بی‌ اهمیت است و حتی مهم نیست دانش‌آموز چهارنفری سوار بریک موتور به خانه برمی‌گردند!

انتقاد از وضعیت روابط عمومی در آموزش‌ و پرورش هرمزگان و شوخی ایران قوی

نه تصادف و مرگ آن‌ها مهم است نه احترام به قوانین و رعایت ارزش‌های اجتماعی مورد توجه است.

در سطحی دیگر کارشناسان اداری نیز با ورق زدن یک تقویم اجرایی کپی شده از اینترنت صورت‌ جلسه‌ای به‌عنوان رضایت از مدرسه تنظیم می‌کنند و با نوشیدن چایی و لبخندی دفتر مدرسه را ترک می‌کنند.

انتقاد از وضعیت روابط عمومی در آموزش‌ و پرورش هرمزگان و شوخی ایران قوی

اقدامات سلیقه‌ای مدیران و نادیده‌گیری تخصص همواره بلای جان آموزش‌ و پرورش بوده است چنان‌ که شعارها بر عمل همیشه فزونی داشته است و عجب‌تر اینکه تملق و فریب نیز دارای جایگاه است.

دلسوزی واقعی در پس جنجال و نمایش عده‌ای که سودای پست و ریاست دارند کم‌رنگ می‌شود و در این میان دود این آتش به چشم دانش آموزان می‌رود و ساخت آینده‌ای با رنگ تاریک رقم می‌خورد.

در هفته‌ی کتاب‌خوانی نه ارزش کتاب که به‌عنوان نماد روشنفکری و آگاهی هر جامعه است کسی یادآور می‌شود و نه وزیر و مدیرکلی به فکر تهیه چند جلد کتاب برای مدارس می‌افتد!

این‌ که مدیران با این شیوه پوسیده می‌خواهند ایران قوی بسازند و می گویند «مدل حکمرانی در آموزش‌ و پرورش باید به سمت مدرسه محور بودن پیش رود»! تا چه اندازه غیرواقعی و خیالی است قطعاً خودشان بهتر می‌دانند!

انتقاد از وضعیت روابط عمومی در آموزش‌ و پرورش هرمزگان و شوخی ایران قوی

در دنیایی که عصر ارتباطات است می‌توان نظر و دیدگاه و انتقادها را گرفت و برای آن برنامه‌ریزی کرد و مدیران باید بپذیرند شعارهای یک‌ طرفه و کلمات عاریتی دیگر راه‌ حل ماجرا نیست.

انتقاد از وضعیت روابط عمومی در آموزش‌ و پرورش هرمزگان و شوخی ایران قوی

به قول سعدی:

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد از وضعیت روابط عمومی در آموزش‌ و پرورش هرمزگان و  شوخی ایران قوی

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور