وقتی سخن از قتل و کشتار به میان میآید، ذهنها معمولاً به جنگ میان حکومت ها و منازعات میان قدرت ها و جنایات اراذل و اوباش و دزدان و قاچاقچیان و این قبیل فرومایگان معطوف میگردد. اما جادههای ناامن و خودروهای ناایمن و رانندگان خطاکار نیز، همه روزه جان میستانند و افراد و خانوادههای پر شماری را به خاک سیاه مینشانند.
براساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان جهانی بهداشت، سالانه در سراسر دنیا بیش از یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر در اثر تصادفات جادهای جان خود را از دست میدهند و ۲۰ تا ۵۰ میلیون نفر دچار جراحت و معلولیت میشوند و بیش از ۲۵۰ هزار خانوار به علت صدمات مالی ناشی از همین سوانح به سمت فقر کشیده میشوند!
اگر هر خانواده را به طور میانگین، ۴ نفر در نظر بگیریم، سالانه بالغ بر یک میلیون نفر در جهان به واسطهی جادههای ناامن و خودروهای ناایمن و رانندگان خطاکار، در ورطهی فقر و فلاکت قرار میگیرند!
سهم ایران از این خسارتها خیلی تکان دهنده است؛ بر اساس اخبار و آمارهای منتشر شده، روزانه بین ۴۵ تا ۵۵ نفر در تصادفات جادهای ایران کشته و حدود یک هزار نفر مجروح میشوند که از این تعداد ۱۰ درصد آنها ویلچری میشوند و متأسفانه ۱۰ تا ۱۲ درصد کشتههای این تصادفات را کودکان تشکیل میدهند.
اکنون در انتهای تعطیلات نوروزی ۱۴۰۳ (و البته از آغازین روزهای تعطیلات)، گزارشهای خبری روزانه، از وقوع مکرر تصادفات مرگبار در جادهها حکایت داشته و دارند.
آخرین خبرها، حاکی از ثبت بیش از ۹۳ هزار تصادف در جادههای کشور است. بنا به گزارش پلیس راهور در تصادفات جادهای در این تعطیلات تقریباً سه هفتهای (از ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ تا ۱۴ فروردین ۱۴۰۳)، بالغ بر ۸۱۳ کشته و بیش از ۲۱ هزار مجروح و مصدوم بر جای گذاشته است. اما در ورای این خبرهای هولناک و آمارهای وحشتناک، مصائب هولناکتر و دامنهدارتری قرار دارند .
ناگفته پیداست که خانوادههایی که در پی این تصادفات، دچار مصائب و گرفتاریهای متعدد میشوند، خیلی بیشتر از این آمارهاست. این تصادفات، جان و مال قربانیان را توأمان، میگیرند و بازماندگان را با مصائبی چند وجهی مواجه میسازند. در برخی از این تصادفات، تمام اعضای خانوادهها یک جا در کام مرگ فرومیروند! این است که حکایات تلخ سفرهای بهاری و ترابرهای انتحاری همچنان باقیست و عجیب است که «جادهها» و «خودروها» و «رانندگان» با همدستی هم، جان میستانند و مدیران مسئولیتگریز و مسئولان خرَدستیز هنوز هم آن را تقدیر مینامند.
برخی از فعالین رسانهای آمار کشتههای تصادفات جادهای در دو هفتهی اول این تعطیلات را با آمار کشتههای دو جنگ خانمانسوز در خاک اوکراین و غزه در همین دو هفته مقایسه کردهاند و تعداد تلفات جانی جادهای در ایران در این دو هفته را بیشتر از تعداد کشتههای این دو جنگ در همین دو هفته دانستهاند!
اما مرگها به لحاظ علت و نشئت و بار حزن و حسرت، باهم متفاوتند؛ در مرگهای ناشی از جنگها و منازعات میان حکومت ها و جنایات جانیان و مرگهای ناشی از بیماری ها و حوادث طبیعی عمدتاً علل و عوامل خارجی دخیلاند. ولی مرگهای ناشی از تصادفات جادهای شباهت زیادی به خودکشی و انتحار دارند! چرا که خود نیز در خلق حادثه سهیماند و اغلب آنان که در سوانح رانندگی میمیرند، مجری برنامهی مرگ خویشاند و فاجعهی قتل خود و دیگران را با همدستی علل و عوامل محیطی رقم میزنند!
ولی مخرّبتر و فجیعتر از این مرگهای انتحاریِ تکراری، مشیّت انگاری و تقدیر پنداری و بسنده کردن به مراسم ختم و ترحیم و سوگواریست .
آنچه در پی این مرگ و میرهای انتحاریِ تکراری شاهدیم، همین است:
خبر در شهر و آبادی میپیچد. خویشان و آشنایان جامهی سیاه میپوشند. جنازهها به خاک سپرده میشوند. روضه خوانان بانگ « سفر به خیر » سرمیدهند. پیامهای تسلیت و تعزیت و تأسف و دلداری سرازیر میشوند. نوبت برگزاری مراسم ختم و ترحیم میرسد؛ مداحان و قاریان قرآن به نوبت به قرائت قرآن و ذکر مصیبت میپردازند و واعظان، به وعظ و نصیحت و ترسیم مسیرهای منتهی به خوشبختی در جهان آخرت!
مصیبتخوانان، صحنهی فجایع را با کمال ظرافت و قساوت و گاهی هم با نهایت وقاحت بازسازی میکنند و اشک میگیرند. کسی این مرگ های نابه هنگام و جانسوز را آسیبشناسی نمیکند! همه به حساب قسمت و نصیب و سرنوشت میگذارند، قضا و قدر مینامند، مشیّت پروردگار نام مینهند، مصیبتی بزرگ میخوانند، تا میتوانند مرثیه میسرایند و حاضران را میگریانند، از درگاه الهی برای رفتگان رحمت و مغفرت میطلبند، به بازماندگان تسلیت میگویند و آنان را به صبر و بردباری و تسلیم در برابر تقدیر فرامیخوانند و صبر بر مصیبت را فضیلتی بزرگ میدانند و « ایوب نبی » و « زینب بزرگ » را الگوی صبر معرفی مینمایند و صبر آنها را به رخ بازماندگان میکشند!
کسی در این میان نمیگوید که جادههای ناامن و خودروهای ناایمن و بیمبالاتی و بینظمی و بیاحتیاطی رانندگان، موهبت زندگی را از این همه انسان گرفته است! کسی نمیگوید که این مرگ ها، انعکاس بیحرمتی به قوانین و عکسالعمل جادهها به سهلانگاریها و رهآورد شوم مدیران ناکارآمد و مسئولان بیاخلاق و خودروسازان نالایق و بیوجدان است!
هیچ مدیر و مسئولی مؤاخذه نمیشود.
کسی نمیپرسد که چرا هزاران پلیس راهور با پنهان شدن در نقاط کور جادهها، نقش بازدارندگی خود را بیاثر میکنند و فقط به مچگیری متخلفان اکتفا میکنند؟ کسی از تعقّل و تأمّل و تدبّر در علل این حوادث و راههای پیشگیری از آنها سخن نمیگوید. کسی نمیگوید که آنچه اتفاق افتاده، فاجعهٔ «قتل و انتحار» است و قاتلین و مقتولین همه خودی هستند!
کسی نمیگوید که این حوادث جانسوز، نمودهایی از کشتار و انتحار این ملت به دست خویشتن است!
مقامات و مسئولین نیز به اظهار تأسف و ابراز همدری بسنده میکنند و تسلیت میگویند و عین واعظان و مداحان، برای ارواح رفتگان، رحمت و مغفرت و برای بازماندگان، صبر جمیل و اجر جزیل از درگاه رب جلیل طلب مینمایند و دیگر هیچ!
این است که حکایات تلخ سفرهای بهاری و ترابرهای انتحاری همچنان باقیست و عجیب است که «جادهها» و «خودروها» و «رانندگان» با همدستی هم، جان میستانند و مدیران مسئولیتگریز و مسئولان خرَدستیز هنوز هم آن را تقدیر مینامند.
بس که همپایش غم و ادبار میآید فرود
بر سر من عید چون آوار میآید فرود
میدهم خود را نوید سالِ بهتر، سالهاست
گرچه هر سالم بَتَر از پار میآید فرود
بر سر من عید چون آوار میآید، امید!
بس که همپایش غم و ادبار میآید فرود
زنده یاد مهدی اخوان ثالث
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
عصر ایران ــ نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی به تازگی گفته است که در ایام نوروز 1403 ، 206 میلیون سفر ثبت شد. مردم در آرامش و آسایش و تفریح تمام کفر را مضمحل می کنند آیا این انتقام سخت نیست؟
پایان دوران سلطنت هتل ها