گروه اخبار/
پنجشنبه ۲۵ آبان در خیابان دادمان شهرک غرب تهران در معیت بانو بهاور (موسس پویش «نه به ته سیگار » ) ؛ مهندس ارسطونژاد (مخترع و پژوهشگر حوزه محیط زیست) و آقای قیاس وند (مجری طرح های محیط زیستی) از نمایشگاه و گالری آثار هنری حاصل از بازیافت و پسماند بازدید میکنیم.
این نمایشگاه خصوصی به همت موسسه بنکار (برادران شریکیان) در موقعیت مناسب و کیفیت عالی برای بازدید عموم برپاست. در این نمایشگاه با کلکسیونی از آثار خلاقانه و جذاب در حوزههای مختلف از کیف و کفش تا لباس، از مجسمهها و تابلوهای هنری تا کارهای دستی فاخر، از تندیسها و سردیسها تا شخصیتها و ادوات موسیقی و...که جملگی از دورریز پسماند و ضایعات درست شدهاند چشم نوازی و خودنمایی میکنند.
مشارکت همگانی و فرهنگ سازی
مهندس « امین شریکیان » در گپ و گفت رسانهای با خبرنگار صدای معلم میگوید: موسسه بنکار (ریشه و پیشه) مجموعهای است که با انواع امکانات همانند ارائه اپلیکیشن تا برگزاری انواع نمایشگاه ها در بحث فرهنگ سازی در حوزه زباله و پسماند فعال است. ما برای کسب موفقیت در این مهم به سراغ هنرمندان رفته و با واگذاری مکانِ رایگان و متریال مناسب آنها را تشویق و ترغیب به ساخت آثار هنری از آشغال و دور ریز زباله میکنیم.
همچنین مقوله ترویج فرهنگ تفکیک زبالهی تر و خشک، جمعآوری و بازیافت پسماند و ایجاد صنایع تبدیلی نیز برای افزایش مشارکت عمومی و فرهنگ سازی همگانی، روی میز کار و اولویت موسسه بنکار میباشد. این نمایشگاه تلنگری برای ماست تا بدانیم از برخی از دورریزها میتوان آثار هنری و قابل استفاده ساخت.این نمایسگاه اولین کار ما بوده و ماه آتی نیز دومین نمایشگاه با کیفیت بهتر و کمیت بالاتر در شهسوار مازندران برگزار خواهد شد.
سوزاندن و دفن کردن راه حل نیست
مهندس ارسطونژاد (پژوهشگر و مخترع حوزه محیط زیست) با مشارکت در گپ و گفت محیط زیستی میگوید: در این نمایشگاه برای اولین بار آثار بسیار خوب و ستودنی به همت موسسه بنکار و برادران شریکیان به نمایش گذاشته شده است.آشغال طلاست و هر دورریز پسماند و زباله در زمان و مکان خود میتواند یک دکور تلقی شود.
امروز تنها راه نجات انسان تبدیل زباله به مصالح با ارزشِ افزوده میباشد.
ارسطو نژاد معتقد است که:
سوزاندن و دفن کردن زباله باید منقرض شود چرا که دفن کردن باعث تولید شیرآبههای خطرناک و همچنین سوزاندن نیز باعث اختلال در چرخه محیط زیست و تولید انواع سرطانها خواهد شد.
دستگاه پاک سازی هوا در راه است
لازم به ذکر است که مهندس ارسطونژاد اخیرا در انستیتوی تحقیقات توتون ایران موفق به استخراج و تولید رنگ از ضایعات توتون شدهاند.
وی میگوید: تصمیم دارم هوای تهران و سایر کلان شهرها را با دستگاهی که در دست ساخت میباشد با کمک مسئولین و مشارکت مردم پاک سازی، احیا و قابل استفاده نمایم.
تیم مهندس ارسطونژاد در حوزه پسماندِ سیگار نیز فعال بوده و در صورت جذب سرمایهگذار و پیدایی اسپانسر میتوانند در پویش نه به ته سیگار نیز اقدامات عملی در جهت تبدیل تهسیگارهای خطرناک به میز و نیمکت،آسفالت و تیر برق و...صورت دهند.
یاران جدید پویش « نه به ته سیگار »
سرکار خانم کبوتر بهاور (موسس پویش مردمی و ملی « نه به ته سیگار » )نیز در مصاحبه با خبرنگار صدای معلم ؛ ارزیابی خود را از کیفیت و کمیت نمایشگاه مثبت اعلام کرده میافزاید: برای محافظت از یگانه کره قابل سکونت، چارهای جز فرهنگ سازی در قالب آگاهی بخشی، اطلاعرسانی،آموزش و مشارکت همگانی نیست. برای شروع این مهم آموزش و پرورش بهترین مکان میباشد.
ما در سه سال گذشته در پویش « نه به ته سیگار » نشان دادیم که خواستن توانستن بوده و علیرغم موانع و چالشهای چند لایه همچنان میتوان با استقامت، پایمردی و استمرار از مشکلات و مصائب مردم فروکاست.
بهاور میافزاید: در بازدید از این گالری و نمایشگاه توانستم با رسته هنرمندان و دلسوزان عرصه محیط زیستی و زیست محیطی ارتباط گرفته و برای پویش مردمی و ملی « نه به ته سیگار » یارگیری نمایم .
از مسئولین برپایی نمایشگاه بابت ایجاد چنین فرصتهای طلایی سپاسمندم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مقدمه :
آنچه مسلم است صندوق ذخیره فرهنگيان و بیمه معلم ، قصد دارند سهم الشرکه اعضاي محترم بازنشسته کنونی را جذب نمايند .
در بازار آزاد و رقابتی می توان بهترین خدمات را با کمترین بها دریافت کرد .
امروز از يک طرف سهم الشرکه (سرمایه ) دريافتي بازنشستگان ، از صندوق ذخیره فرهنگیان مورد توجه بیمه معلم و قطعا بیمه های دیگر قرار گرفته است و از سوي ديگر تعداد کثيري از فرهنگيان ذينفع ، تمايل دارند سهم الشرکه خود را در طرحي مناسب وارد نمايند تا ارزش دارايي آنان ، توسط تورم لجام گسيخته بلعيده نشود .
آنچه مسلم است این که فرهنگيان عزيزي که سهم الشرکه خود را تا کنون دريافت کرده اند و يا در آينده نزديک دريافت مي نمايند ، هر چقدر آگاه تر و متحد تر باشند منافع بیشتری عاید ِ آنان می شود .
بخش نخست ، کنش مناسب به پیشنهاد انواع بیمه گر ها چیست؟
قابل ذکر است که یک نسخه ، استقبال از طرح ِ میعاد بيمه معلم ( يا هر بيمه گر ديگر ) یا بی اعتمادی به آن، برای همه اين ذينفعان جایز نیست .
بازنشستگان امروز یک طیف وسیع از افراد هستند که از یک سو ، قدرت ریسک پذیری ، دانش مالی ، امکانات سرمایه گذاری و .. متفاوت دارند . از سوی دیگر نیاز های عاجل یا برنامه کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت ِ متفاوت دارند .
1- فرزندان برخي از فرهنگيان در شرف ازدواج هستند .
2- برخي از فرهنگيان درگير بيماري پر هزينه هستند .
3- همسر برخي از فرهنگيان از تمول مالي خوب ، بهره مند است .
4- فرزندان برخي از فرهنگيان ، کمک خرج خانواده هستند و خود فرهنگي منزل شخصي دارد .
5- فرزندان برخي از فرهنگيان ، بيکار هستند و خود فرهنگي در منزل اجاره اي زندگي مي کند .
تقلیل نگاه صفر و یکی ( سیاه و سفید ) به این ظرفیت سرمایه گذاری براي همه ذينفعان شاید اشتباه باشد .
به نظر نگارنده ، فرمول و روش ِ پیشنهادی به این طیف گسترده چنین می تواند باشد :
1- انتقال تمامی سهم الشرکه + پس انداز کنونی به بیمه يا ديگر مراکز سرمايه گذاري .
2- انتقال بخش قابل توجهی از سهم الشرکه + پس انداز کنونی به بیمه يا ديگر مراکز سرمايه گذاري .
3- انتقال بخش ِ اندکی از سهم الشرکه + پس انداز کنونی به بیمه يا ديگر مراکز سرمايه گذاري .
4- حتی یک ریال از سهم الشرکه + پس انداز کنونی به بیمه منتقل نشود و در کل بیمه تحریم شود .
بخش دوم : نگاه گسترده ، علمی و دقيق به خدمات بیمه
قبل از آنکه مورد قضاوت کنشگران مدنی فعال در حوزه صندوق ذخیره فرهنگیان قرار بگیرم ، لازم است بیان کنم منظور نگارنده ، طرح میعاد نیست بلکه لازم است جزئيات دقيق همه خدمات بیمه ای مورد تحليل قرار بگيرد .
یک . آگاهی کامل و اطلاع دقیق از جزئیات خدمات بیمه گر ، بیمه معلم یا هر بیمه گر ِ ديگر لازم می باشد .
به قرار شنیده ها ، طرح میعاد ، مادام العمر سود ۲۲٪ و بیمه اکمل ، خدمات بستری بیمارستانی و ... به بیمه گزار ارائه می نمايد که لازم است از جزئیات بیشتر ِ بیمه اکمل ، خدمات بستری و ... آگاه شویم .
آگاهي از جزئيات در بيمه بسيار بسيار مهم است .
اهميت ِ توجه به جزئيات درانواع بيمه ها را با ذکر مثال توضيح مي دهم .
اگر دو بيمه گر الف و بيمه گر ب به يک نفر ( فقط و فقط به يک نفر ) که به هر دليلي نياز مبرم به پرداخت کمک حقوق ماهيانه ندارد و بيشتر تمايل دارد ارزش دارايي هاي خود را در مقابل تورم حفظ کند ، بگويند :
يکسال حقوق خود را به ما بدهيد دو سال از ما ، حقوق بگيريد .
فرد مورد مثال ؛ با کدام بيمه گر ، قرارداد بيمه تنظيم مي کند ؟
براي پاسخ به اين پرسش و اقدام صحيح ، لازم است از جزئيات خدمات هر دو بيمه گر آشنا شويم !
اگر بيمه گر الف (شرکت بيمه الف ) در جزئيات خود ، بگويد پس از پرداخت يک سال ( هر ماه 10 ميليون تومان از سوي بيمه گزار ) در دو سال بعد ، هر ماهه 5 ميليون تومان به بيمه گزار ( فرهنگي مورد نظر )پرداخت مي کند .
و
اگر بيمه گر ب ( شرکت بيمه ب ) در جزئيات خود ، بگويد پس از پرداخت يک سال ( هر ماه 10 ميليون تومان از سوي بيمه گزار ) در دو سال بعد ، هر ماهه 4 ميليون تومان به بيمه گزار ( فرهنگي مورد نظر )پرداخت مي کند .
شايد به نفع بيمه گزار ( فرهنگي مورد نظر ) باشد که با بيمه گر ب ( شرکت بيمه ب ) وارد عقد قرار داد شود .
زيرا در قرار داد بيمه جزئيات مهم است .
اگر بيمه گر ب ( شرکت بيمه ب ) در جزئيات بيشتر بگويد : هر ماه 4 ميليون به حساب فرد واريز مي نمايد و يک ميليون ديگر را براي وي سرمايه گذاري با سود تضميني حداقل 30% مي نمايد ، در اين صورت بيمه گزار ( فرهنگي مورد نظر ) چون به حقوق مکمل ، نياز مبرم ندارد و بيشتر تمايل دارد ارزش واقعي سرمايه اش کاهش نيابد . پيشنهاد ِ بيمه گر ب را مي پذيرد.
زيرا در بيمه جزئيات مهم است .
مثال ديگر :
اگر دو بيمه گر الف و ب به يکصد نفر که به هر دليلي برخي از آنان نياز مبرم به پرداخت کمک حقوق ماهيانه ندارد و بيشتر تمايل دارند ارزش دارايي هاي خود را در مقابل تورم حفظ کنند و تعدادي از آنان نياز مبرم به پرداخت کمک حقوق ماهيانه دارند و تمايلي به حفظ ارزش دارايي هاي خود را در مقابل تورم ندارند ، بگويند :
يکسال حقوق خود را به ما بدهيد دو سال از ما ، حقوق بگيريد ؛ يکصد فرهنگي مورد مثال با کدام بيمه گر، قرار داد بيمه تنظيم مي کنند ؟
قطعآ آن دسته از افراد که به هر دليلي به گذران ِ زندگي امروز بيشتر توجه دارند تا حفظ ارزش واقعي دارائي هاي خود ، ترجيح مي دهند که با بيمه گر الف قرار داد منعقد نمايند و قطعآ ان دسته ديگر از يکصد نفر که به هر دليلي به حفظ ارزش واقعي دارائي هاي خود توجه بيشتري دارند ، ترجيح مي دهند که با بيمه گر ب قرار داد منعقد نمايند .
پس پيشنهاد يک نسخه براي تمام يکصد نفر مورد مثال فوق ، کارشناسانه نيست .
زيرا در بيمه جزئيات مهم است .
آنچه از طرح میعاد شنيده ام ، کليات اين طرح چنين بیان می شود :
اگر شخصی یکصد میلیون تومان از صندوق ذخیره فرهنگیان طلب داشته باشد و در طرح میعاد سرمایه گذاری کند ، ماهانه یک میلیون هشتصد هزار تومان مادم العمر مستمری دریافت می کند .
براي دانستن جزئيات ِ پيشنهادات طرح ميعاد و تجزيه و تحليل آن ، لازم است متخصصین علم بیمه ( متخصصینی که نفع مادی از حضور بیمه گزار در این یا آن موسسه بیمه گر را ندارند .) در این باره بیشتر اظهار نظر کنند .
اعضا و کنشگران مدنی بدون نگاه سیاسی و صف بندی های سياسي ، فقط و فقط با نگاه علمی و صنفي براساس منافع شخصی ذينفعان فرهنگي ، تلاش نمایند تا اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان را با مفاهیم و مزایا و معایب بیمه آشنا شوند .
بخش سوم
تجمع بيمه گزار با تعداد بيشتر به نفع بيمه گزار و بيمه گر است و هرچه تجمع بزرگتر باشد منافع دو طرف بيشتر مي شود .
اگر يک نفر بخواهد خودش را بيمه خدمات درماني کند ، هزينه بيشتري پرداخت مي کند .
اگر يک نفر بخواهد خانواده ده نفري خود را بيمه خدمات درماني کند ، هزينه کمتري براي هر فرد پرداخت مي کند .
اگر مدير ِ يک کارگاه سي نفره بخواهد خانواده پرسنل خود را بيمه خدمات درماني کند ، هزينه بسيار کمتري براي هر فرد پرداخت مي کند .
اگر مدير ِ يک کارخانه ي سيصد نفره بخواهد خانواده پرسنل خود را بيمه خدمات درماني کند ، هزينه بسيار بسيار کمتري براي هر فرد پرداخت مي کند .
به سه منتخب عزيز در هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان و کنشگران مدني فعال در حوزه صندوق ذخيره فرهنگيان ، پيشنهاد مي گردد امکان بهره مندي از ظرفیت تجمع و فروانی گسترده بازنشستگان عزيز فرهنگي در صندوق ذخيره فرهنگيان را بررسي نمايند و در صورتي که امکان ِ عقد قرار داد دسته جمعي براي فرهیختگان عزيز وجود دارد ؛ اين امکان را از بالقوه به بالفعل تبديل نمايند .
در بازار آزاد و رقابتی می توان بهترین خدمات را به کمترین بها دریافت کرد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« اگر هیچ چیز حقیقت نداشته باشد، آن وقت همه چیز یک نمایش بزرگ خواهد بود. و هر آن که جیب پُرتری دارد کورکنندهترین چراغها را خواهد خرید.
وقتی تفاوت میان آنچه میخواهید بشنوید و حقیقت را انکار کنید، تسلیم استبداد شدهاید.
این انکار واقعیت میتواند طبیعی و خوشایند به نظر برسد، ولی نتیجهی آن سقوط و تنزل فردیِ شماست.
تیموتی اسنایدر
از کتاب " در برابر استبداد " »
***
ساعت 5 صبح .
اواخر مهر 1402.
هوای دل انگیز و کوهستانی منطقه کُلکچال تهران تا حدی رنج های زندگی کردن در شهر خسته کننده ای مانند تهران را از یاد هر انسانی حداقل به صورت موقت از یاد می پراند .
در این فضای آرامش بخش طبیعت ، بوق های ممتد و آزار دهنده راننده ای به یک باره تو را به خود می آورد .
راننده اتومبیل که به نظر می رسد یا کارمند شهرداری و یا پلیس است چون فقط این دو حق تردد اختصاصی با اتومبیل را در این مسیر دارند .
راننده به خود زحمت نمی دهد تا از پیله ی آهنی خویش و تفکرات محصور خود برای اندکی فاصله بگیرد و ترجیح می دهد با همان بوق های گوش خراش و ممتد ، نگهبان را متوجه حضور خود نماید .
پس از چند دقیقه ، « مانع » بالا می رود و راننده با شتاب به اتومبیل خود گاز فراوان می دهد تا زودتر خود را به مقصد برساند . واقعیت فاجعه بار آن است که بر اساس مستندات تاریخی ؛ این « روحیه استبدادگری » با « تنبلی مزمن و نهادینه شده » در فرهنگ ایرانی در می آمیزد و پدیده ای منحصر به فرد را رقم می زند و مشخص نیست عاقبت چنین هژمونی به کجا خواهد رسید و به چه نقطه خواهد انجامید ؟
با کوله پشتی نسبتا سنگین خود به او می رسم .
مودبانه و با لحنی دوستانه به او می گویم :
آیا بهتر نبود این موقع صبح از اتومبیل پیاده می شدی و با چند ضربه آرام به شیشه نگهبانی او را بیدار می کردی ؟
با چهره ای عبوس ، خشمگین و طلبکار پاسخ می دهد :
« به تو ربطی نداره » .
این عبارتی بسیار آشنا و تکراری برای کسانی است که مانند اکثریت ؛ بی تفاوت نیستند و سعی می کنند تا حریم خصوصی و فضای عمومی را به دیگران یاد آور شوند .
دیگرانی که مانند 50 سال و یا بیش تر دیگر بی سواد نیستند و بسیاری از آنان مدارک بالای تحصیلی را بر پشت خود حمل می کنند و میزان آن را به رخ یکدیگر می کشند .
ضعف نظارت بیرونی و به طور مشخص پلیس و نهادهای کنترل کننده موجب شده است تا همراه با بی تفاوتی و حتی لبخند و تایید دیگران که تقریبا در بسیاری موارد مانند هم هستند و به راحتی حقوق مدنی و شهروندی دیگران را زیر پا می گذارند ؛ وضعیت قلب شود و جای طلبکار و بدهکار عوض شود .
دیگرانی که تصور می کنند با « جا خالی دادن » و « رد شدن و نادیده گرفتن » مسائل به صورت خود به خودی حل خواهند شد در حالی که وضعیت هر روز و هر روز غیر قابل تحمل تر می شود .
دوستی می گفت در امریکا و برخی کشورهای اروپایی اگر کسی احساس کند که دیگری فقط به او « خیره » شده است می تواند پلیس را فرا بخواند و از او شکایت کند و خواهان اعاده حقوق شهروندی خود شود .
بارها گفته و نوشته ام ؛
در ایران چیزی به نام حریم و یا حقوق شخصی وجود ندارد و اساسا بسیاری از مردم برداشت و یا درکی از فضا و یا حوزه عمومی ندارند و در حوزه عمومی مانند ملک شخصی خود برخورد می کنند بدون آن که ذره ای در مورد ماهیت کنش ها و رفتارهای خود فکر کنند و بین آن دو تفاوت و یا مرزی قائل شوند اما از سوی دیگر ؛ فریاد و فغان شان از دست حکومت بلند است که چه نشسته اید که چرا این دولت و... برای حوزه شخصی مردم ارزش و جایگاهی قائل نیست ؟
آیا این افراد اکثرا تحصیل کرده و همه چیز دان این مسائل و موضوعات ساده و ابتدایی را نمی دانند و یا آن که خود را به تغافل و تجاهل می زنند ؟
این ناهنجاری ها و بی قانونی ها از فرط تکرار ، کاملا حالتی طبیعی پیدا کرده و به « هنجار عمومی » تبدیل شده اند و کسی که مخالف و یا معترض این وضعیت باشد ؛ غالبا توسط جامعه طرد می شود .
نگاهی به رفتارهای همسان ایرانی ها در کشورهای دیگر این فرضیه را به « واقعیت » نزدیک می کند که ژن استبداد که بارزترین جلوه ی آن « لجبازی و انتقام » است در ایرانی های خوش نشین هم وجود دارد اما وضعیت آن در حالت « نهفته » است .
واقعیت فاجعه بار آن است که بر اساس مستندات تاریخی ؛ این « روحیه استبدادگری » با « تنبلی مزمن و نهادینه شده » در فرهنگ ایرانی در می آمیزد و پدیده ای منحصر به فرد را رقم می زند و مشخص نیست عاقبت چنین هژمونی به کجا خواهد رسید و به چه نقطه خواهد انجامید ؟
اما مهم ترین تفاوت در دو چیز است :
نخست سیستم و یا نظام آموزشی در کشورهای توسعه یافته که همسان با قانون و نظامات پذیرفته شده این ارزش ها را به نسل جدید منتقل می کند و خود را در برابر جامعه و وضعیت آن « مسئول » می داند و دیگری نهادهای کنترل کننده مانند « پلیس » و « قضا » که ابتدا خودشان این مفاهیم را آموزش دیده و درونی کرده اند و بی قانونی ها و ناهنجاری ها را عادی سازی نکرده اند و بر اساس « تربیت خانواده و مدرسه » به وظایف ذاتی خود عمل کرده و مسئولیت پذیر هستند بدون آن که منتی به سر دیگران بگذارند .