صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
جمعه, 27 فروردين 1400 08:30

خرید واکسن بر عهده کیست؟!

خرید واکسن و بخش خصوصی در ایران

بیش از پنج ماه است که از ساخت واکسن ویروس کرونا می گذرد و بالاخره جناب آقای روحانی اعلام کردند که صبوری برای ساخت واکسن داخلی باعث مرگ و میر بیشتر شهروندان می شود و بخش خصوصی از هر طریقی که می تواند با ارز نیمایی واکسن وارد کند.

در نئولیبرالترین کشورهای دنیا هم دولت در حوزه هایی مانند آموزش، بهداشت، حمایت از خانواده های پرجمعیت، کهنسالان، افراد از کارافتاده و امثالهم دخالت می کند و تلاش می کند تا از کیفیت آموزش و سلامت شهروندان مطمئن شده و از گسترش فاصله افسارگسیخته طبقاتی جلوگیری نماید. در مقابل آنها سعی می کنند، از حوزه های پول ساز و پردرآمدی مانند فولاد، خودرو سازی، پتروشیمی و نفت یا حوزه هایی مانند بانکداری، ورزش و هنر و تلویزیون فاصله بگیرند و تا آنجا که می توانند دست بخش خصوصی را برای سرمایه گذاری در این حوزه ها باز بگذارند و جز در دریافت مالیات هیچ گونه دخالتی در نحوه اداره و عملکرد آنها نداشته باشند.

اما در ایران که دهه هاست شعار اصلی اش مبارزه با سرمایه داری است، خصوصی سازی منطقی کاملا مقابل جوامع نئولیبرال دارد. منطقی که حتی تمام نئولیبرال های افراطی غرب را هم انگشت به دهان می گذارد.

در ایران (برعکس دنیا) دولت علاقه ای به قبول مسئولیت در حوزه های هزینه بری مانند آموزش، واردات واکسن و بهداشت، خدمات اجتماعی- رفاهی و امثالهم ندارد و از هر فرصتی برای واگذاری این حوزه ها به بخش خصوصی دریغ نمی کند.‌ (نمونه های متعدد حمایت سیاست مداران و حاکمان از واگذاری مدارس و دانشگاهها و خوابگاههای دانشجویی و بیمارستان ها به بخش خصوصی حاکی از آن است که دولت علاقه ای به در دست نگه داشتن ارگان هایی که مصرف کننده صرف بوده و پولی به خزانه واریز نمی کنند، ندارند.)

در مقابل بخش های اقتصادی پول سازی مانند مخابرات، خودرو سازی، فولاد، ذوب آهن، بانک یا حوزه های تبلیغاتی مانند ورزش و تلویزیون [که در تمام کشورهای لیبرال خصوصی است] چیزهایی هستند که دولت ها چهار دست و پا خود را به روی آنها انداخته و با هیچ منطق و استدلالی حاضر به کوچکترین عقب نشینی و واگذاری آنها به بخش خصوصی را ندارند.

این اقتصاد دولتی عجیب و غریب و خاص ایران به چند طریق زمینه رانت خواری و فساد اقتصادی گسترده را ایجاد می کند. اول آنکه به مدیران رانتی با حقوق های نجومی نیاز است. دوم آنکه علت انتخاب اغلب این مدیران نه تخصص بلکه روابط با حاکمان است و به علت عدم کارآیی مشکلات فراوانی ایجاد کرده و باعث ورشکستگی آن صنعت و حرفه می شود. (به مدیران استقلال و پرسپولیس که تفاوت میان توپ و چغندر را نمی دانستند و نمی دانند را به خاطر بیاوریم) و سوم آنکه بستر مناسبی برای رانت خواری و پول شویی و فساد ایجاد می کنند و چهارم آنکه باعث افت بیشتر کیفیت حوزه بهداشت سلامت و آموزش برای مردم به ویژه اقشار فرودست می شود.

http://www.sedayemoallem.ir/%D8%AE%D8%A8%D8%B1/item/17772-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C

نکته:
یکی از شروط مهم برای بر عهده گرفتن مسئولیت های دولتی در بسیاری از کشورها جهان این است که فرد مورد نظر هیچ گونه فعالیت اقتصادی ذینفع مرتبط با پست پذیرفته شده نداشته باشد. به عنوان مثال کسی که می خواهد در یک کشور غربی وزارت نفت یا نمایندگی مجلس را بر عهده بگیرد، باید هیچ گونه فعالیتی از سوی او و نزدیکانش در حوزه نفت آن کشور در بخش خصوصی صورت نگیرد (چرا که شائبه تصویب قوانین به نفع منافع فردی پیش خواهد آمد) در ایران بسیاری از مسئولان و نزدیکانشان به عنوان فعالین اصلی حوزه کاری وزیر و وکیل مورد به شمار می روند و از این طریق از رانت های کلانی برخوردار می شوند.

کانال خرمگس


خرید واکسن و بخش خصوصی در ایران

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

« یارمحمد حسین بر » یکم مرداد 1397 توسط « سیدمحمد بطحایی » وزیر وقت آموزش و پرورش به عنوان مدیر کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش منصوب شد .

حسین بر پیش تر ، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی اداره کل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان بود .

بطحایی در حکم خود چنین نوشته بود : ( این جا )

  • استفاده از ظرفیت های موجود برای چابک سازی نظام اداری آموزش و پرورش.
  • به کارگیری سازوکارهای لازم برای اصلاح ساختار در راستای ارتقای بهره وری.
  • مدیریت جامع منابع انسانی.
  • ارائه گزارش های معظم از نحوه توزیع و به کارگیری منابع انسانی در ستاد، استان ها، مناطق و نواحی آموزش و پرورش.
  • مطالعه و بررسی درخصوص نظام حقوق و دستمزد و ارائه طرح های اصلاحی به منظور ایجاد هماهنگی در پرداخت های پرسنلی.
  • ارتقای نظام جامع نیروی انسانی آموزش و پرورش با مشارکت واحدهای ذی ربط.
  • تدوین و پیشنهاد برنامه های اجرایی در چهارچوب برنامه های توسعه و اسناد بالادستی با مشارکت سایر واحدهای وزارت آموزش و پرورش.
  • نظارت و ارزشیابی متمرکز فرآیند اجرای برنامه ها و حسن اجرای مقررات در ادارات کل آموزش و پرورش استان ها.
  • ایجاد تعامل مؤثر درون دستگاهی با سایر معاونت ها، سازمان ها و  دفاتر مختلف برای برنامه ریزی. »

« محسن حاجی میرزایی » دهم شهریور 1399 حسین بر را  به‌ عنوان « رئیس مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری » منصوب کرد .  آیا مرکز سنجش و پایش می تواند گزارشی جامع از همه بخش های این وزارتخانه به افکار عمومی ارائه کند ؟

در حکم حاجی میرزایی چنین آمده بود : ( این جا )

« با توجه به صلاحیت و تجربیات جناب‌عالی، بنا به پیشنهاد معاون برنامه‌ریزی و توسعه منابع، به‌ موجب این ابلاغ به‌عنوان «رئیس مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری» منصوب می‌شوید.

امید است با اتّکال به خداوند متعال، پیروی از منویات مقام معظم رهبری «مدظله‌العالی» و سیاست‌های  ریاست محترم جمهور، با مشارکت و هم‌فکری مدیران، کارشناسان و جلب مشارکت نیروهای زُبده و خبره، ضمن توجه به اولویت‌ها و سیاست‌های وزارت متبوع، در اجرای موارد ذیل اهتمام جدی داشته و نتیجه اقدامات را مستمراً به این‌جانب گزارش نمایید:

- ایجاد انسجام و یکپارچه‌سازی مدیریت شناسایی، تأمین، به‌کارگیری، سازمان‌دهی، آموزش منابع انسانی آموزش‌ و پرورش در چهارچوب زیر نظام تأمین و تربیت نیروی انسانی و سایر اسناد تحولی.

- پیگیری مستمر در جهت انطباق کامل برنامه‌های درسی دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی با اسناد تحولی، فعال‌سازی گروه برنامه‌ریزی تربیت‌معلم و پیگیری مداوم مصوبات آن.

- طراحی و اجرای برنامه سنجش صلاحیت حرفه‌ای فرهنگیان بر اساس اسناد تحولی و تعامل با دانشگاه‌های فرهنگیان و شهید رجایی در خصوص اجرای دوره‌های آموزشی برای شاغلین، متعهدین خدمت و پذیرفته‌شدگان ماه 28 با استفاده از فناوری‌های نوین و شبکه آموزشی دانش‌آموز.

- اقدام در جهت تهیه و راهبری برنامه‌های سنواتی مدیریت تشکیل کلاس، چابک سازی نظام اداری و سامان‌دهی و اصلاح ساختار و تشکیلات انسانی آموزش‌ و پرورش با تعامل مؤثر و سازنده با سازمان امور اداری و استخدامی.

- خط‌مشی گذاری، مدیریت، راهبری و نظارت یکپارچه بر تحولات کمی و کیفی نیروی انسانی اعم از توانمندسازی، افزایش بهره‌وری، سازمان‌دهی، ارتقای شغلی، نقل‌ و انتقال، مرخصی، مأموریت بازنشستگی و هرگونه ورود و خروج نیرو در آموزش‌ و پرورش و ارائه گزارش‌های مدیریتی.

- مطالعه و بررسی نظام حقوق و دستمزد و ارائه طرح‌های اصلاحی به‌منظور ایجاد هماهنگی در پرداخت‌های پرسنلی و جبران خدمات از طریق مبادی قانونی.

- همکاری مستمر با حوزه فناوری در جهت یکپارچه ­سازی سامانه‌‌ها، به خصوص سامانه‌های جامع دانش‌آموزی، نیروی انسانی و مالی، تهیه و ارائه سالنامه‌های آماری و تهیه داشبورد مدیریتی نشانگرها و شاخص‌ها برای بهره‌برداری مدیران سطوح مختلف. »

نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که آیا « حسین بر »  بر اساس حکم بطحایی تا چه میزان در تحقق موارد نه گانه موفق بود ؟

تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

معیار ارتقا از سمت پیشین به عنوان «رئیس مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری» چه بود ؟

 حسین بر در تحقق موارد هفت گانه حاجی میرزایی چگونه عمل کرد ؟

اگر صلاحیت و تجربیات معیار واقعی برای وزیر آموزش و پرورش بوده است چه اتفاقی افتاد که ظرف حدود هفت ماه حسین بر از سمت خود برکنار شد ؟

پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )

« وزیر آموزش‌ و پرورش طی حکمی، « ناصر سلیمان زاده» را به عنوان «رئیس مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری» منصوب کرد.

 به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، متن حکم محسن حاجی میرزایی به شرح زیر است :

با توجه به صلاحیت و تجربیات جنابعالی، بنا به پیشنهاد معاون محترم برنامه ریزی و توسعه منابع، به موجب این ابلاغ به عنوان «رئیس مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری» منصوب می شوید.

تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

امید است با اتکال به خداوند متعال، پیروی از منویات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و سیاست های ریاست محترم جمهور، با مشارکت و همفکری مدیران کارشناسان و جلب مشارکت نیروهای زبده و خبره، ضمن توجه به اولویت ها و سیاست های وزارت متبوع، در اجرای موارد ذیل اهتمام جدی داشته و نتیجه اقدامات را مستمر به اینجانب گزارش نمایید. » اگر یک مدیر در  این نظام برابر این پرسش جدی قرار بگیرد که دلایل فنی و کارشناسی برای عزل و نصب ها چیست چه حرف تازه ای جز قالب های کلیشه ای مانند " عزل و نصب ها از اختیارات هر مدیر است ، من با این فرد بهتر کار می کنم ، به او اعتماد دارم و... " خواهد داشت ؟

البته در این حکم کوتاه به موارد پیشین اشاره ای نشده است اما باز هم سخن  از صلاحیت و تجربیات به میان آمده است .

واقعا این پرسش جدی مطرح است که این عزل و نصب ها بر چه اساس و معیاری صورت می گیرد ؟

پیش تر صدای معلم در گزارشی با عنوان « از " سالنامه سنجش " و یا " گزارش ملی آموزش و پرورش " چه خبر » پرسش هایی را مطرح کرده بود :( این جا )

این رسانه ضمن استناد به سخنان رئیس پیشین مرکز سنجش و پایش کیفیت وزارت آموزش و پرورش پرسیده بود :

تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

« نخستین پرسش « صدای معلم » از رئیس مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش آن است که آیا مطالعاتی در زمینه تغییر ساختاری حوزه فعالیت خود داشته است ؟

کار سالنامه سنجش و یا " گزارش ملی آموزش و پرورش " به کجا رسیده است و آیا اساسا در این زمینه فعالیتی صورت گرفته است ؟

بررسی وضعیت عملکرد مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش نشان می دهد که این مرکز تاکنون جز صدور بخشنامه های تکراری و کلیشه ای در مورد برنامه امتحانات کار خاص دیگری انجام نداده است . حتی در « شیوه نامه برگزاری امتحانات » علی رغم شعار و تبلیغات وزیر آموزش و پرورش و سایر هیچ گونه جایگاه مشخص و شفافی برای « شورای مدرسه » تعریف و تببین نشد. ( این جا )

آیا آقای ساکی اقدامی در جهت تغییرات ساختاری متناسب با تحولات اجتماعی و مطالعات تطبیقی انجام داده است ؟

تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

 آیا مرکز سنجش و پایش می تواند گزارشی جامع از همه بخش های این وزارتخانه به افکار عمومی ارائه کند ؟ »

تا کی باید شاهد آزمون و خطا در حوزه تصمیم گیری باشیم ؟

اگر یک مدیر در  این نظام برابر این پرسش جدی قرار بگیرد که دلایل فنی و کارشناسی برای عزل و نصب ها چیست چه حرف تازه ای جز قالب های کلیشه ای مانند " عزل و نصب ها از اختیارات هر مدیر است ، من با این فرد بهتر کار می کنم ، به او اعتماد دارم و... " خواهد داشت ؟

چه زمانی  استارت مدیریت علمی و شاخص های سنجش غیرایدئولوژیک و غیرسیاسی در سامانه مدیریتی کشور زده خواهد شد ؟

پایان گزارش/


تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

منتشرشده در گفت و شنود

گروه رسانه/

چندی پیش « صدای معلم » خبری درباره تجمع معلمان جدید الاستخدام در برابر مجلس شورای اسلامی منتشر کرد . ( این جا )

« مینو امامی » از فرهنگیان تبریز نقدی بر انعکاس این تجمع و متن بیانیه صادر شده توسط این گروه از معلمان نگاشته است .

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

بخشنامه وزارت آموزش و پرورش با عنوان " برقراری فوق‌العاده ویژه به جای حق التدریس" (  طرح معلم تمام وقت " ) توسط دیوان عدالت اداری ابطال گردید .

در این رای آمده است : « اختیاری بودن برخورداری از فوق العاده ویژه که در بنـد ۳ بخشنامـه وزارت آموزش و پرورش به آن اشاره شده برخلاف تصریح بند ۱۰ مـاده ۶۸ قانون خدمات کشوری و مصوبه هیأت وزیران است. چرا که برقراری فوق العاده ویژه بر اساس بند ۱۰ ماده ۶۸ قانون خدمات کشوری برای ۲۵% مشاغل امکان پذیر است و وزارت آموزش و پرورش قبل از ابلاغ این بخشنامه فوق العاده ویژه را برای کارکنان اداری اش اجرا نموده است. بنابراین فوق العاده ویژه باید نسبت به تمام معلمان اجراء گردد. بر اساس ماده ۴ دستورالعمل «میزان ساعت تدریس هفتگی معلمان» با داشتن ۲۰ سال سابقه آموزشی یا معاونت یا مدیریت، رسیدن به سن ۵۰ سالگی، ۴ ساعت در هفته تقلیل می یابد که در بخشنامه وزارت آموزش و پرورش نه تنها ساعت تدریس معلمان مذکور تقلیل پیدا نکرده بلکه ۱۰ ساعت تدریس در هفته به ساعت کاری معلمان افزوده شده است که سبب افت کیفیت آموزشی می شود و بر اساس ماده ۳ دستورالعمل «میزان ساعت تدریس هفتگی معلمان زیر ۲۰ سال سابقه تدریس، ۲۴ ساعت در هفته است که بر اساس بخشنامه وزارت آموزش و پرورش ۳۰ ساعت در هفته است در حالی که مشمولان تقلیل ۴ ساعت در هفته باید ۱۰ ساعت تدریس اضافی در هفته داشته باشند و کسانی که مشمول ۴ ساعت تقلیل ساعات تدریس نیستند باید ۶ ساعت اضافه تدریس کنند که امر تبعیض آمیز و بر خلاف اصل سوم قانون اساسی است. "

نخستین بار و در 15 مهرماه 1398 مدیر صدای معلم در گفت و گو با رادیو فرهنگ از این طرح انتقاد و خواهان توقف آن شد . ( این جا )

 این رسانه در گزارشی خطاب به  « جواد حسینی » سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش به جد خواهان لغو طرح معلم تمام وقت شد . ( این جا )

24 تیر 1398 ؛ این رسانه در گزارشی به طور رسمی خواهان لغو طرح معلم تمام وقت شد . ( این جا )

صدای معلم در گزارش های متعدد خود این طرح را بر خلاف قوانین موجود و در تضاد با کیفیت و روح آموزش دانسته بود .

متن کامل رای دیوان عدالت اداری را می خوانید .

چهارشنبه, 25 فروردين 1400 17:24

چرا از شفافیت می ترسیم؟

دلایل فقدان فرهنگ شفافیت در جامعه ایران

۱.ژیژک داستانی نقل می کند از دو دوستی که قرار بود یکی از آنها به جایی در شوروی سفر کند. این دو با هم قرار گذاشتند که حتما دوستی که به سفر می رود از اوضاع و احوال آنجا بنویسد و به دوستش خبر بدهد اوضاع چگونه است و اگر اوضاع بد بود با خودکار قرمز بنویسد. این دوست به سفر می رود و پس از مدتی نامه ای به دوستش می نویسد. او در نامه خود می نویسد اینجا همه چیز خوب و آرام است و چیز بدی وجود ندارد و کلی از شرایط خوب آنجا می نویسد ولی در آخر می نویسد اگر چه اینجا همه چیز خوب است تنها یک مشکل وجود دارد و آن این است که خودکار قرمز نایاب است و خودکار قرمز برای خریدن نیست. ژیژک در تحلیل این وضعیت می گوید به دلیل اختناق موجود نویسنده مجبور شده رمز بین خود و دوستش را تبدیل به جزیی از نامه کند. ما بدون قحطی و کمبود خودکار قرمز خودمان همه خودکارهای قرمز را از پیش شکسته ایم و از بین برده ایم.

۲. در جامعه ما به نظر می رسد ما مجبوریم در مورد هر چیزی با رمز وراز و در لفافه و پوشیده در انواع و اشکال بازی های زبانی سخن بگوییم چون عمده مردم از شفافیت می ترسند. هنوز چیزی را منتشر نکرده ای که پیام ها به سمتت می آید که برادر عاقل باش، چرا اینا را نوشتی، چرا ساکت نمیشی، چرا می نویسی، تو مریضی و دنبال دیده شدن هستی، تو چقدر ساده ای، تو چقدر نادونی و......معلوم نیست چرا مردم ما، به ویژه تحصیل کرده های ما، این همه ترس دارند و در حالی که خودشان وارد هیچ فعالیت نوشتاری یا گفتاری نمی شوند چگونه این ترس را تجربه کرده اند مگر اینکه بگوییم خود آنها تولید کننده این ترس در جامعه هستند.

۳.حالا من دوست دارم از این طرف به قضیه نگاه کنم و از آنها بپرسم اگر شما هیچ کدام حاضر به گفتن چیزی نیستید و اصلا دوست ندارید دست به نوشتن یا گفتن هر گونه تحلیل از شرایط موجود شوید چرا از بد بودن شرایط می نالید و همه در خفا به زمین و زمان لعنت می فرستید ؟

 دلایل فقدان فرهنگ شفافیت در جامعه ایران

مگر این تغییر جز باید توسط شما انجام شود، مگر جمعیتی غیر از این جمعیت در کشور وجود دارد که آنها باید شرایط ما را تحلیل کنند و در صورت بد بودن شرایط آن را تغییر دهند ؟

مگر ایران مردمی غیر از شما دارد، مگر شما درس خوانده اید و تحصیل کرده اید که به هم دیگر بگویید آهسته بیا و آهسته برو و فقط حقوقتو بگیر؟

من واقعا نمی دانم مگر معنای زندگی جز حاصل فعالیت های انسان است و مگر صرف خوردن و خوابیدن و محدود ماندن به زندگی خانوادگی چقدر به زندگی ما معنا می دهد که خودمان را از هر نوع گونه فعالیت دیگر منع می کنیم و با ترس از آنها دور می مانیم.

ما بدون قحطی و کمبود خودکار قرمز خودمان همه خودکارهای قرمز را از پیش شکسته ایم و از بین برده ایم.

کانال رخداد تازه (مصطفی مهرآیین)

صدای معلم :

( کلیپ زیر را مشاهده فرمایید )


دلایل فقدان فرهنگ شفافیت در جامعه ایران

منتشرشده در یادداشت

ویژگی های انسان ایرانی

چند صباحی است به این می اندیشم که من به عنوان یک فرد اندیشنده در جامعه انسانی چقدر می توانم ماهیت اندیشندگی خود را برآورده کنم؟

آیا این ابراز وجود به عنوان اندیشنده لازم هست؟

آیا سیستم اجتماعی و اقتصادی انسان ها چنین امکان ابراز وجودی را برای من و آحاد اجتماع فراهم کرده است یا فرصت آن را به من می دهد؟

به زعم بسیاری از اندیشمندان، ویژگی اصلی انسان ، داشتن اندیشه می باشد که او را با دیگر موجودات متفاوت می کند و به نوعی انسان را موجودی اندیشنده می نامند.

البته خود موضوع اندیشه انسان نیز قابل بحث هست، به عبارتی کدام نوع اندیشه را می توان اندیشه یا خرد ناب نامید و بر آن تاکید کرد و بر اساس آن انسان را اندیشنده نامید.

اگر قرار بر مقایسه انسان با موجودات جاندار دیگر باشد پس در این مقایسه می توان گفت به شکلی همه موجودات برای بقا و زندگی خود در حال تلاش هستند و همه در این جهت چه به طور آگاهانه و یا ناآگاهانه در حال تلاش می باشند و بر همین اعتبار و تعریف از کارکرد اندیشه می توان گفت انسان ها تا زمانی که تنها در پی برآوردن نیازهای جنسی، جسمی و امنیت و بقای خود هستند به شکلی با حیوانات دیگر نیز تفاوت چندانی ندارند ، تنها تفاوت در روش برآوردن نیازهاست .

پس با این اوصاف تفاوت اصلی انسان با موجودات دیگر و با توجه به اندیشه آن ها زمانی بروز میکند که اندیشه خود را در جهت فراتر از احتیاجات حیوانی به کار گیرد. به شکلی جامعه انسانی ضد انسان شده است و این جامعه سیستمی به جای فراهم کردن فرصت جهت شکل گیری و رشد ویژگی اصلی هر فرد انسانی به عنوان اندیشمند، هر روز این فرصت ها را کمتر می کند تا هر فرد انسانی، تبدیل به یک مهره با جایگاه مشخص باشد.

تا اینجا به گونه ای مشخص کردیم منظور ما از اندیشه انسانی چیست.

اگر ویژگی و وصف اصلی انسان را اندیشه او به آن معنای اخص که گفته شد بدانیم این سوال را لازم هست جواب دهیم با توجه به سیستم های نامرئی اجتماعی، اقتصادی و ... آیا انسان فرصت بیان و ارائه اندیشه خود را دارد؟

برای بررسی این موضوع می توان به نوع زندگی انسان ها به طور موردی نگاه کرد مانند یک انسان ایرانی.

یک انسان ایرانی از زمانی که به دنیا می آید در زمانه اکنون به طور ثابت این مراحل را طی می کند:

1. 12 سال تحصیل در مدارس
2. برای پسر ها خدمت سربازی
3. برای هر دو جنسیت فرصت تحصیل دانشگاهی
4. ازدواج
5. تلاش در جهت داشتن امکانات زندگی مانند خانه ، ماشین و ...
6. قرار گرفتن در یک شغل مشخص به مدت 30 سال
7. بازنشستگی
8. تلاش در جهت افزایش ثروت
9. تلاش در جهت دریافت مدارج علمی بالاتر
10. تلاش در جهت ارتقا در شغل
11. تلاش در جهت فرزند آوری و فرزند پروری

می توان گفت تا حدود زیادی موارد بالا را همه ایرانی ها یا همه مردم جهان به شکلی از ابتدا تا انتهای زندگی خود می گذرانند ( البته در این بین ممکن است بعضی از موارد فوق را بعضی از انسان ها به جهت داشتن منابع مالی و ثروت به یک شکل طی نکنند ) همه این موارد که خود به شکلی انسان را درگیر خود کرده است هر کدام درگیر چندین نوع سیستم هست و تمام این موارد ثابت حتی تحصیل دانشگاهی را نمی توان تبلور خرد ناب انسانی را نشان دهد پس این خرد ناب انسانی در کجای زندگی انسان ها خودش را نشان می دهد ؟

ویژگی های انسان ایرانی

می توان گفت این خرد ناب، زمان های خردی را تشکیل می دهد که در آن انسان به موارد بالا یا موارد مشخص اجتماعی و اقتصادی و .... نمی پردازد و فارغ از این موضوعات، در حال یک اندیشه مستقل، خلاقانه و ناب خویشتنی می باشد. البته ممکن است در کنار یا در درون این موارد بالا و در جهت این موارد بالا اندیشه های ناب نیز خود را نشان دهند.

نکته دیگر این است که بسیاری از افراد چنان در سیستم ها حل شده اند که توانایی یا امکان بروز خرد ناب را ندارند و آنهایی که این امکان به هر شکل در آن ها فراهم شده است چقدر فرصت بروز چنین امکانی را دارند؟

سوال این جاست که یک فرد چه میزان توان برآورده کردن این لحظات خرد ناب را دارد یا توان آن را دارد؟

لحظات یا فرصت برآورده کردن یا نمایش خرد ناب، در زندگی انسان همینک دچار چنان تغییراتی شده است که می توان گفت وضع معیشت انسان ها با وجود اینکه بهبود یافته است اما خود انسان ها درگیر انواع سیستم و سپس رسانه ها شده اند به گونه ای که کمتر کسی اجازه و توان فکر کردن را دارد.

با توجه به موارد زندگی یک فرد که لیست شد می توان گفت به یک انسان در جامعه انسانی ایرانی فرصت انتخاب و اندیشه زیادی داده نشده و از ابتدا تا انتهای زندگی خود مجبور به طی مراحل مشخص و از پیش تعیین شده فوق می باشد همچنین با گسترده شدن رسانه های مجازی و تکنولوژی در خارج از موارد بالا به طور کامل در حال عقیم کردن خرد ناب انسانی و هر گونه تفکر می باشد  و به این شکل تفکر مستقل انسان یا خرد ناب هر فرد تبدیل به یک انعکاسی از اطراف خود می شود و وجود انسان به عنوان اندیشنده مخدوش می گردد و این سوال پیش می آید که در چنین شرایطی آیا انسان هنوز انسان هست به عنوان یک موجود اندیشنده؟

سیستم های کلان و خرد اطراف انسان و همچنین رسانه شکل گرفته پیرامون آن، به گونه ای رشد کرده و تمام زوایای زندگی انسانی را در بر گرفته است که می توان گفت فرصت بسیار کوتاهی به انسان ها داده شده است تا خودشان باشند و همچنین این سیستم فرصت شکل گیری آن خرد ناب را نیز میسر نمی کند و یا امکان بروز آن را به دست نمی دهد.

با این تحلیل می توان گفت جامعه انسانی با توجه به سیستم ها و رسانه های شکل گرفته در آن که هر روز فرصت های بیشتری از انسان را می گیرند تبدیل به ضد انسان شده اند و مثل این است که به عمد یا غیر عمد خلاف جهت رشد و تعالی انسان حرکت می کنند.

به شکلی جامعه انسانی ضد انسان شده است و این جامعه سیستمی به جای فراهم کردن فرصت جهت شکل گیری و رشد ویژگی اصلی هر فرد انسانی به عنوان اندیشمند، هر روز این فرصت ها را کمتر می کند تا هر فرد انسانی، تبدیل به یک مهره با جایگاه مشخص باشد.

به همین دلیل نیاز است که جامعه انسانی با توجه به ماهیت انسان، بار دیگر سیستمی جدید و روندی جدید برای رشد ویژگی اصلی انسانی فراهم آورد .

یکی از سیستم های مهم در این بین سیستم آموزش و پرورش به طور اخص در این جامعه می باشد و به شکلی بسیار سیستماتیک و خشک و غیرانسانی به خصوص در کشوری مانند ایران تنیده شده است و جلوی هر گونه تلاش فکری و رشد فکری و تولید اندیشه را گرفته است چرا که از ابتدا تا انتها با توجه به کتب مشخص، ساعات و سال های مشخص و بدون توجه به ویژگی های هر فرد اجرا می گردد.

ویژگی های انسان ایرانی

و اگر جامعه ایرانی خواهان یک تحول عظیم و یک آینده ای روشن برای خویشتن دارد نیاز می نماید که هر چه سریع تر بازبینی در ارتباط انسان اندیشنده با محیط پیرامون خود در جهان کنونی فارغ از هر گونه جانبداری عقیده ای و متعصبانه و تطبیقی نماید. به عبارتی حتی در بررسی این وضع نیز لازم است ابتدا اندیشه مستقل خویش را در جهت ایجاد اندیشه مستقل در افراد اجتماع خویش به کار گیرد و چنین شالوده و پالوده ساختاری در خدمت شکوفایی انسان اندیشه ورز برآورده کند و به این ترتیب سیستم و اجتماع در خدمت رشد و شکوفایی آحاد جامعه باشد و نه اینکه انسان در خدمت سیستم و محیط خود چرا که با منفعل شدن انسان، تعریف و ماهیت وجودی انسان دچار خدشه شده و دیگر نمی توان انسان را انسان نامید.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

ویژگی های انسان ایرانی

منتشرشده در یادداشت

نتایج کرونا برای آموزش و پرورش و دانش آموزان و عملکرد مدیران

در حیاط شهیدستان با دانش‌آموزانی که برای دریافت معافیت تحصیلی آمده‌اند در خوش و بش و گپ و گفتم و از دیدن بچه‌ها که هر کدام در هیاتی نوین ظاهر شده‌اند مرغ دلم به ابدیت پر می‌کشد و....

گوشی‌ام آژیر می‌کشد
- سلام آقای مدیر
من بردیا جوشنم
دانش‌آموز دهم ریاضی یک
شناختی آقا؟
- بردیا جان بگو
به گوشم
- "آقای مدیر ! من از خودم شکایت دارم"
خیلی هم شکایت دارم خیلی !
- چی شده عزیزم؟
مشکلی پیش اومده؟
- آره آقای مدیر
من نمی‌تونم درس بخونم
عاشق ریاضی بودم الان از ذوق افتادم
بقیه درسامم همینطور
اصلاً میل و اشتیاقم به درسم کور شده
من مجازی نمی‌تونم درسامو یاد بگیرم
قبل از کرونا معدلم مماس بر بیست بود
اما الان موندم چیکار کنم!
دارم‌ دیونه میشم...

ده دقیقه‌ای یک‌ریز و پی در پی بمبارانم می‌کند .
دعوتش میکنم فردا ۱۱ صبح بعد از اتمام کلاس‌های مجازی، در مدرسه حضوری صحبت کنیم.  احساسات فروخفته و انرژی‌های متراکم دانش‌آموزان در کدامین جنگل‌های مه‌گرفته رویا جیغ‌زنان سر بر آستان بالندگی و بوستان شکوفایی خواهند سایید؟
- چشم آقا خیلی ممنون دلم برای مدرسه هلاکه !

روز موعود سر ثانیه وارد اتاقم می‌شود .
- آقا من بردیا جوشنم .
نشناختین؟

ماسکش را جابه جا می‌کند تا اتصال بصری و ارتباط روحی حادث شود.
با بردیا طول و عرض جغرافیایی و تاریخی شهیدستان را قدم‌زنان به هم می‌دوزیم و نیم ساعتی بکوب به حرف‌هایش گوش جان می‌سپارم و بعد از تخلیه کلامی بردیا، از خاطرات و تجربیات شخصی خودم برایش تعریف می‌کنم. خلاصه حریم معلم و شاگردی به دنیای رفاقت و دوستی تبدیل می‌شود. به بردیا می‌گویم از فردا می‌تونی بیای مدرسه ، کلاس‌های شاد رو همین جا بتکونی.
لبخند رضایت در روح و جان بردیا جوانه زده و طغیان عاطفه و باران شکایت اندکی فروکش می‌کند و....

در دوره کرونا ویروس ، بردیا جوشن های زیادی دور و اطراف ما پرسه زده‌اند و برای بازگشایی مدارس بال بال می‌زنند.

کرونا ویروس به واقع عواطف و احساسات ما را در آپارتمان‌های تنگ و تاریک به اسارت گرفته است و دانش‌آموزان برای حضور در مدرسه لحظه‌شماری می‌کنند.

از شما چه پنهان من هم دلم برای دیدن ششصد دانش‌آموز و دبیرانم لک زده و عشق معلمی‌ام در انحصار کرونا قاب شده است.

نتایج زندانی کردن روحیات و عواطف دانش‌آموزان در شبکه شاد و در پشت گوشی‌های هوشمند روح و روان، چشم و جان کاربران را مستهلک و فرسوده نموده است.

در ماه‌ها و سال‌های آتی احتمالا این دمل‌های چرکین هر کدام به نوعی دهان باز خواهند کرد و افسردگی‌ها، دلمردگی‌ها، انقباض روحی و انبساط جسمی همه و همه گریبان اجتماع بی‌دفاع ما را خواهند درید.

sadstudentsseda1

احساسات فروخفته و انرژی‌های متراکم دانش‌آموزان در کدامین جنگل‌های مه‌گرفته رویا جیغ‌زنان سر بر آستان بالندگی و بوستان شکوفایی خواهند سایید؟

از طرفی کرونا ویروس ، استقلال آموزش و پرورش و اعتماد به نفس مدیران ما را به یغما برده است.

به راستی با کدام منطق قبل از پیک چهارم کرونا ویروس همه مسافرت‌ها، مراکز تفریحی، خرید و همه و همه باز بود الا آموزش و پرورش؟!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نتایج کرونا برای آموزش و پرورش و دانش آموزان و عملکرد مدیران

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

تجمع نو معلمان در برابر مجلس شورای اسلامی در مورد رتبه بندی معلمان

امروز دوشنبه تعدادی از معلمان جوان مقابل مجلس شورای اسلامی در اعتراض به لایحه جدید رتبه بندی تجمع برگزار کردند .

یکی از این معلمان به « صدای معلم » گفت :

« مطابق برنامه ششم توسعه حداکثر اختلاف حقوق در مشاغل مشابه نباید بیشتر از ۲۰ درصد باشد ولی با استخدام حدود ۴۰۰ هزار معلم جوان طی ۳ سال اخیر دولت برای کاهش بار مالی به جای افزایش متناسب حقوق معلمان به جیره بندی حقوق آنها رو آورده و به بهانه کم بودن سابقه اختلافی ۳۰۰ درصدی بین حقوق معلمان کم سابقه و با سابقه ایجاد کرده است .

در اقدامی جدید هم دولت به جای همسان سازی حقوق ها با ارائه لایحه جدید رتبه بندی معلمان باز هم قصد افزایش این تبعیض به جای کاهش آن را دارد.

سند تحول بنیادین بر رتبه بندی معلمان بر مبنای شایسته سالاری تاکید دارد اما لایحه دولت فقط یک جیره بندی حقوق بر مبنای سابقه بندیست. »

تجمع نو معلمان در برابر مجلس شورای اسلامی در مورد رتبه بندی معلمان

در پایان این تجمع بیانیه ای صادر گردید . متن کامل این بیانیه به شرح زیر است :

«مداد العلما افضل من دما الشهدا»

«قلم معلم بالاتر از خون شهید است.»

امروز ما معلمان جوان انقلابی که مفتخر به دریافت عنوان افسران جوان عرصه تعلیم و تربیت از مقام معظم رهبری هستیم اینجا گردهم آمده ایم تا از حقوق پایمال شده خود دفاع کنیم و به اقدامات مافیای پشت پرده که درصدد به انحراف کشاندن اهداف سند تحول بنیادین هستند، اعتراض کنیم.

مردم ایران آیا تاکنون از خود پرسیده اید چرا نظام آموزشی وطنمان ایران ناکارآمد است؟

امروز ما معلمان جوان در برابر این حجم از ناکارآمدی ها و ولنگاری ها احساس مسئولیت کرده و می خواهیم با تحول در نظام آموزشی بر اساس سند تحول بنیادین، عمر کودکان و نوجوانان وطنمان در مدارس به هدر نرود.

آیا کسی باور می کند در این دوره نومعلم جوان 2500 حقوق بگیرد؟!

در حالی که هر روز وضعیت معیشتی بدتر از روز قبل می شود، حقوق معلمان جوان با مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا دقیقا 2500 تومان می باشد. آیا کسی باور می کند که یک معلم جوان ماهانه 2500 تومان حقوق می گیرد؟!

امروزه بیشترین مشکلاتمان ناشی از عدم درایت و سوء مدیریت مسئولان کشوری است. قاعدتا وزارت آموزش و پرورش از این امر مستثنی نیست به نحوی که با تخلف های عامدانه شخص وزیر آموزش و پرورش (که البته ما امیدواریم عامدانه نباشد) معلمان جوان حقوق دو و نیم میلیون تومانی می گیرند که کاملا برخلاف قوانین جاری مملکت می باشد.

با وجود مافیای بزرگ فرهنگیان و عدم حمایت توسط وزارت آموزش و پرورش و شخص وزیر متاسفانه هیچ یک از قوانین تصویب شده توسط مجلس شورای اسلامی یا اجرا نمی شود و یا در صورت اجرا به نحوی مهندسی می شود که شامل معلمان جوان نباشد در حالی که تاکید مقام معظم رهبری و تمام مسئولان وطن پرست انقلابی دغدغه مند بر لزوم جوان گرایی در همه عرصه ها خصوصا در وزارت آموزش و پرورش است.

با وجود تخلفات فراوان وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه از تمام قوانینی که تنظیم شده است همچنان ما شاهد هستیم که نه تنها حقوق معلمان جوان شامل کوچکترین افزایشی هم پیدا نمی شود بلکه شخص وزیر جناب حاجی میرزایی در تمامی گفت و گوهای خود بر لزوم جوان گرایی و احترام و تکریم به مقام معلمان جوان و آینده سازی توسط ایشان به شدت تاکید کرده اند، جناب وزیر آیا شما طرفدار معلمان جوان هستید؟!

اگر طرفدار معلمان جوان هستید چرا صدای خرد شدن عزت، انگیزه، زندگی و آینده معلمان جوان را که به خاطر بی تدبیری ها و سوء مدیریت های شماست، نمی شنوید؟!

چند ماهی است که مشاهده می شود در رسانه ها اعلام می کنید که دولت پس از سال ها لایحه رتبه بندی معلمان را برای تصویب و اجرا به مجلس فرستاده است، حال سوال ما این است: جنابان مسئول ! آیا شما مفهوم رتبه بندی و شایسته سالاری را می دانید؟! با کدامین دلیل و منطق معلمان جوان را تا 10 سال در پایین ترین رتبه و با کمترین افزایش حقوق نگه داشته اید؟!

 با استناد به کدامین تبصره و ماده قانون همسان سازی حقوق کارمندان را از معلمان محروم کرده اید؟!

با استناد به کدام تبصره و ماده فوق العاده ویژه معلمان را مهندسی کرده اید و بر اساس سابقه؛ طبقه بندی کرده اید؟!

آیا لایحه رتبه بندی نوشته شده بر اساس سند تحول بنیادین است که مقام معظم رهبری بر آن تاکید داشته اند؟!

یا مهندسی لایحه رتبه به نفع مافیای فرهنگیان است؟!

هیچ کس صدای ما را نمی شنود و برای احقاق حقوق پایمال شده ما کمک نمی کند!

حتی جای تعجب است که مسئولانی همچون جناب دکتر محمد باقر نوبخت و سایر مسئولان نیز به جای استناد به اجرای صحیح قوانین از ما معلمان جوان می خواهند که به اعتراض و فشار رسانه ای پناه ببریم در حالی که هیچ یک از رسانه های داخلی حاضر به پوشش اخبار ما نیستند؟!

ای رسانه ها !

شما که کوچکترین افزایش حقوق معلمان را در بوق و کرنا می کنید و کل جامعه را خبردار می کنید، شما که برای لایحه رتبه بندی معلمان زمین و زمان را خبردار کرده اید، چرا صدای 200 هزار معلم جوان را نمی شنوید؟! (ما امروز 200 هزار نفر هستیم، مطابق آمارهای رسمی تا سال 1404 جمعیت معلمان جوان به بالای 640 هزار نفر خواهد رسید) چرا صدای 640 هزار معلم جوان را نمی شنوید؟!

نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران آیا شما نبودید که قوانین همسان سازی را تصویب کردید؟! مگر شما نبودید که بر لزوم ارجحیت سند تحول بنیادین بر سند 2030 تاکید کردید؟!پس امروز کجایید؟!

چرا صدای ما را نمی شنوید؟! چرا ما را نمی بینید؟! چرا خرد شدن ما را نمی بینید؟! آیا خبر دارید که یک معلم جوان حقوق دو و نیم میلیونی می گیرد؟!

تجمع نو معلمان در برابر مجلس شورای اسلامی در مورد رتبه بندی معلمان

نمایندگان مجلس انقلابی 

چرا به سیاه نمایی های وزیر آموزش و پرورش جناب  حاجی میرزایی ورود نمی کنید و استیضاح و طرح سوال نمی کنید؟!

جناب حاجی میرزایی حقوق های دو میلیونی ما معلمان جوان را با حقوق های 10 میلیونی معلمان بالای 25 سال سابقه میانگین می گیرد و می گوید میانگین حقوق معلمان از میانگین سایر وزارتخانه ها بیشتر است.

آیا نمی دانید که اختلاف بین کمترین حقوق و بیشترین حقوق بسیار زیاد است و نباید میانگین بگیرید؟! این مسئله ای است که یک دانشجوی کارشناسی هم می داند. شما چگونه نمی دانید که به جای میانگین باید از واریانس استفاده کنید تا اختلاف کمترین و بیشترین حقوق نمایان شود. تا نتوانید ادعا کنید که میانگین حقوقی معلمان از میانگین حقوقی سایر وزارتخانه ها بیشتر است.

در این روزهایی که پیک چهارم کرونا بیداد می کند و متاسفانه عده زیادی از هموطنان مان درگیر این بیماری منحوس شده اند که این هم ناشی از سوء مدیریت های مسئولان می باشد، ما معلمان جوان ریسک کرده و برای احقاق حقوق خود و جلوگیری از فروپاشی نظام آموزشی تجمع کرده ایم.

امیدواریم صدای ما را بشنوید و برای احقاق حقوق قانونی ما تلاش کنید تا شاید آیندگان از شما به نیکی یاد کنند. »

پایان پیام/


تجمع نو معلمان در برابر مجلس شورای اسلامی در مورد رتبه بندی معلمان

انتقاد مدیر صدای معلم از عملکرد ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت بهداشت و وزارت آموزش و پرورش

" تا زمانی که توده مردم برای بهبود حال یکدیگر احساس مسئولیت نمی‌کنند در آن جامعه هرگز عدالت اجتماعی تحقق نخواهد یافت ! "

هلن کلر

 

بیش از یک سال است که کشور ما درگیر کرونا است .

پیش از نوروز 1399 اغلب استان ها با هدف حفظ جان شهروندان و مسافران و جلوگیری از انتشار بیشتر این بیماری، اعلام کردند که در نوروز ۹۹ پذیرای مسافران نوروزی نیستند و نه تنها ورودی استان خود را به روی مسافران بستند بلکه مراکز اقامتی، گردشگری و پذیرایی را نیز تعطیل کردند .

در شهری مانند تهران مقررات قرنطینه وضع شد و بحران کرونا تا حد قابل قبولی مدیریت شد .

اما نوروز 1400 از سخت گیری های سال قبل خبری نبود .

« در حالی که پیش از این مقام‌های وزارت بهداشت ایران با هشدار درباره شیوع گسترده کرونا، بارها خواستار ممنوعیت سفر در ایام نوروز شده بودند، آمارهای پلیس و وزارت راه از افزایش ۷۰ درصدی سفر به برخی از مناطق گردشگری حکایت داشت .

در همین راستا، علیرضا قدمی، رییس پلیس راه مازندران گفته بود که تردد خودرو در محورهای منتهی به این استان در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۷۰ درصد افزایش یافته است .

اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای خراسان رضوی نیز گفته بود مجموع سفرهای جاده‌ای به این استان طی تعطیلات نوروزی، ۷۲ درصد در مقایسه با سال قبل افزایش یافته است . » ( این جا )

خانه های معلم که سال پیش توسط وزارت آموزش و پرورش تعطیل شده بودند اما امسال پذیرای برخی مسافران خاص بودند .

وزارت آموزش و پرورش اسکان فرهنگیان در مدارس را ممنوع کرد اما گریزی نبود و اگر این کار هم انجام نمی شد تعطیلی بیش از یک سال مدارس مورد پرسش ها و تردیدهای جدی قرار می گرفت .

در روزها و هفته های منتهی به سال جدید می شد مشاهده کرد که تقریبا همه مراکز و مکان ها در حوزه های مختلف باز بودند جز مدارس و دانشگاه ها .

انتقاد مدیر صدای معلم از عملکرد ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت بهداشت و وزارت آموزش و پرورش

مسئولان و مقامات هم برای خالی نبودن عریضه و رفع تکلیف موکدا از عبارت " با رعایت پروتکل های بهداشتی " استفاده کرده و می کنند اما مشخص نیست که چرا چنین وضعیت و قیودی برای مدارس و دانشگاه ها و مراکز فرهنگی کاربرد ندارند ؟ چه کسانی در ستادی که پسوند " ملی " را به عاریت گرفته مانع از بازگشایی مدارس و دانشگاه ها می شوند ؟

آیا نمی شود مدارس و دانشگاه ها مثل جاهای دیگر با رعایت دستورات بهداشتی به کارکرد اصلی خود بازگردند ؟

اما در این میان سخنان " ایرج حریرچی " معاون کل وزارت بهداشت در نوع خود قابل تامل و البته تاسف است . ( این جا )

« حریرچی در برنامه چاپ اول شبکه خبر با اشاره به اینکه خواسته ما ممنوعیت مسافرت بود می گوید: تاکید وزارت بهداشت این بود که از فرصت طلایی نوروز برای کاهش آمار کرونا استفاده کنیم و مانند سال گذشته که همه جا تعطیل بود امسال نیز همان گونه شود و جلوی مسافرتها گرفته شوند و با طرح شهید رجایی شعله‌های کرونا را خاموش کنیم .

معاون کل وزارت بهداشت تاکید می کند: برخی در ستاد ملی کرونا مانع شدند تا از فرصت طلایی عید برای خاموش کردن شعله‌های کرونا استفاده کنیم .

انتقاد مدیر صدای معلم از عملکرد ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت بهداشت و وزارت آموزش و پرورش

وی در پاسخ به این سوال که چه کسانی برای تعطیلی سفرها در نوروز ۱۴۰۰ مخالفت کردند گفت: نمی‌توانم اسامی این افراد را بگویم .

حریرچی با اشاره به اینکه تعداد شهرهای قرمز نسبت به دو سه روز گذشته ۳ برابر شده است افزود: در حال حاضر ۲۵۷ شهر قرمز، ۱۲۹ شهر نارنجی و ۱۱ شهر در وضعیت آبی کرونایی قرار دارد .

به گفته وی، در مجموع ۸۵ درصد شهرهای کشور در وضعیت قرمز و نارنجی کرونایی هستند و وضعیت تمامی مراکز استان‌ها قرمز است .

معاون کل وزارت بهداشت با اعلام اینکه شیب ابتلاء به کرونا در کشور موشکی شده است، اظهار داشت: پیش بینی می‌کنیم موج چهارم بدتر از موج های قبلی باشد .

وی ادامه داد: این احتمال بسیار زیاد است که به آمار روزانه ۶۰۰ فوتی برسیم .

حریرچی تاکید کرد: درخواست اعمال تعطیلی‌های شدید تر را به ستاد ملی کرونا داده ایم .

وی با عنوان این مطلب که به هیچ مقام مسئولی واکسن کرونا تزریق نشده است گفت: مقام معظم رهبری فرمودند منتظر واکسن داخلی می مانم . »

نخستین پرسش اساسی که ذهن هر شهروند مسئولی را به خود مشغول می دارد این است که آیا مسئولان امر از عواقب و پیامدهای خود آگاهی نداشتند ؟

قطعا پاسخ به این پرسش منفی است اما چرا برنامه و اراده ای برای مدیریت بحران مشاهده نمی شد ؟

انتقاد مدیر صدای معلم از عملکرد ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت بهداشت و وزارت آموزش و پرورش چه کسانی به قول آقای حریرچی مانع از اجرای برنامه های وزارت بهداشت برای مقابله با کرونا شدند ؟

چه کسانی در ستادی که پسوند " ملی " را به عاریت گرفته مانع از بازگشایی مدارس و دانشگاه ها می شوند ؟

آیا احتمالا منافعی در این تعطیلی ها نهفته هستند ؟ در روزها و هفته های منتهی به سال جدید می شد مشاهده کرد که تقریبا همه مراکز و مکان ها در حوزه های مختلف باز بودند جز مدارس و دانشگاه ها .

کدام فرد و نهادی باید در برابر وضعیت فعلی پاسخ گو باشد ؟

در کدام جامعه برای مقابله با یک بحران این همه نهادهای موازی درست می کنند و زمان حسابرسی و پاسخ گویی که می رسد ، باید شاهد فرافکنی ها و مسئولیت گریزی باشیم ؟

آیا از نظر آقای حریرچی ، منافع ملی مقدم است و یا مصالح عده ای در ستاد کرونا که حاضر نیستند به صورت شفاف ، مسئولیت تصمیم های خود را بر عهده بگیرند و به جامعه و افکار عمومی پاسخ گو باشند ؟

چرا باید این همه پنهان کاری در امور صورت بگیرد ؟

چرا ایران باید در زمینه مدیریت کرونا در رتبه های آخر در میان کشورهای جهان قرار بگیرد ؟ ( این جا )

اگر حرف وزیر بهداشت خریداری ندارد و یا قادر به کنترل اوضاع نیست ؛ ادامه جلوس بر صندلی مسئولیت با عقل و منطق سازگار نیست .

اما در کنار انتقاد از عملکرد این مقامات غیرپاسخ گو نمی توان و نباید از رفتار غیرمسئولانه مردم هم چشم پوشی کرد .

با پوپولیسم و عوام فریبی میانه ای ندارم و باور من همواره بر این است که یک روشنفکر مسئول در جامعه باید نسبت به پدیده ها و وقایع ، انتقاد جامع و متوازنی داشته باشد هر چند این قاعده در جامعه ایرانی خیلی جا نیفتاده و آدم ها معمولا یا از این سوی پشت بام و یا از آن سو به بیرون پرتاب می شوند .

پیش از نوروز به چند تن از مسئولان ستادی زنگ زدم و گفتم که در ایام نوروز می خواهم با آن ها در مورد مسائل حوزه کاری شان گفت و گویی داشته باشم .

جالب است که همه این دوستان قصد مسافرت داشتند .

وقتی وضعیت  و هشدار نسبت به موج چهارم و کرونای جهش یافته را گفتم اظهار داشتند که آن ها به خانه ای می روند و در آن جا می مانند و توجیهاتی از این دست ...

اما این دوستان که همیشه عادت به توجیه دارند فراموش کرده و می کنند زمانی که عزم مسافرت می کنند چه با وسیله شخصی و یا عمومی ؛ این خودش نوعی تبلیغ و ترغیب است .

انتقاد مدیر صدای معلم از عملکرد ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت بهداشت و وزارت آموزش و پرورش

از مشکلات کهنه و قدیمی ایرانی ها هم تقلید و جوگیر شدن است .

چون دیگران و یا اکثریت این کار را می کنند پس مجوزی برای رفتار درست است . مسئولان و مقامات هم برای خالی نبودن عریضه و رفع تکلیف موکدا از عبارت " با رعایت پروتکل های بهداشتی " استفاده کرده و می کنند اما مشخص نیست که چرا چنین وضعیت و قیودی برای مدارس و دانشگاه ها و مراکز فرهنگی کاربرد ندارند ؟ 

این وضعیتی است که به کرات یک معلم در برخورد با دانش آموزان و حتی همکاران خود آن را تجربه می کند .

در این مدت طولانی که از تعطیلی مدارس می گذرد کم تر مخالفت جدی و یا نقدی صریح در مورد این مساله دیده و یا خوانده ام .

به نظر می رسد نوعی توافق نانوشته و زیست مسالمت آمیز میان خانواده ها و معلمان برای بسته بودن مدارس و ادامه آن شکل گرفته است .

مهم ترین دلیل و به عبارت بهتر بهانه آنان برای استمرار این تعطیلی ، « سلامت » است و این در حالی است که بر اساس یک پیش فرض قدیمی ، بیماری روانی اساسا در میان جامعه ایرانی یک بیماری به شمار نمی آید و شاید تنها بیماری های جسمی هستند که به چشم می آیند و در خور اعتنا و ترحم .

از این روست که 30 درصد از جامعه ایرانی از اختلالات روانی رنج می برند و در جامعه در حال حرکت و گردش هستند و کسی هم در این میان احساس خطر جدی نمی کند .

انتقاد مدیر صدای معلم از عملکرد ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت بهداشت و وزارت آموزش و پرورش

دانش آموز در میان آموزش های مجازی بی کیفیت و غیراستاندارد به هدفش که نمره است دست می یازد . معلم هم فارغ از دردسرهای مدرسه رفتن و کلاسداری تنها به رفع تکلیف می اندیشد و اجرای پروتکل های اداری .

آن چه دست آخر می ماند جامعه ای رها شده با مردمی مسئولیت گریز ، قانون ستیز و متنفر از یکدیگر است که معنای زندگی به " صفر " گرایش پیدا می کند .

کاش می شد به جای این همه رفتارهای احساسی و کنشی کمی در مورد کارها و نتایج تصمیم هایمان فکر می کردیم تا حداقل در آینده در مورد گذشته و عمری که سوزانده ایم دائم در حسرت و فغان نباشیم .

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

درباره سعید حاجی زاده معلم فداکار

به معلمی که چند سال پیش یکی از کلیه‌هایش را رایگان به یکی از دانش‌آموزان بیمارش اهدا کرد و حالا هم با وجود ثروتمند نبودن، تبلت و تلویزیون خانه‌اش را به یکی از دانش‌آموزان نیازمندش داده چه می‌توان گفت ؟

آقای سعید حاجی‌زاده! مثل شما را هیچ کجای این کره خاکی نمی‌توان پیدا کرد .

این گونه خود را معرفی می‌کند:‌

« سعید حاجی زاده اصالتاً قزوینی، 40 ساله و 26 سال است که به معلم بودنم افتخار می‌کنم.

بچه قزوینم اما از آن جایی که به قومیت‌های مختلف کشور علاقه‌مندم، حدود یک سالی می‌شود که شهرستان جم استان بوشهر را برای زندگی انتخاب کرده‌ام تا این بار تاریخ را برای فرزندان این بخش از سرزمینم تدریس ‌کنم.

ماجرای فداکاری‌اش را ،این گونه شرح می‌‌دهد:

« سال 80 با معجزه خداوند از تصادفی شدید جان سالم به دربردم پس از آن بود که تصمیم گرفتم به شکرانه زندگی دوباره، کار خیری انجام دهم.

آن سال‌ها در شهر قزوین معلم بودم؛ در مسیر رفت‌وبرگشت هر روزه‌ام به مدرسه،‌ انجمن حمایت از بیماران دیالیزی قرار داشت از این رو شاهد رفت‌وآمد بیماران بسیاری به این انجمن بودم.

از آنجایی که به شکرانه زنده بودن برای انجام کار خیر قصد کرده بودم با دیدن این انجمن اهدای یکی از کلیه‌هایم به بیماران نیازمند به ذهنم خطور کرد.

زمانی که نیت خیرم را با همسرم در میان گذاشتم برخلاف تصوراتم، او ازاین نیت خیر استقبال کرد و همین موضوع منجر به آن شد تا در تصمیم خود راسخ‌تر شوم و سرانجام یکی از روزهای زمستانی سال 80 درمسیر بازگشت از مدرسه به سراغ انجمن رفته و از آنها خواستم دانش‌آموز نیازمند پیوندی را به من معرفی کنند تا کلیه‌ام را به او ببخشم.

روح‌الله دانش‌آموزی بود که به دلیل ابتلا به نارسایی کلیه، سال‌ها دیالیز می‌شد و این گونه بود که با حمایت انجمن کلیه‌ام را به این دانش آموز 15 ساله اهدا کردم.

پس از اهدای کلیه‌ به روح‌الله تا چند ماه با یکدیگر ارتباط داشتیم اما پس از آن ارتباطمان کمرنگ و به تدریج قطع شد.

سال 91 بود که زنگ خانه‌ به صدا درآمد، هنگامی که در را باز کردم با جوانی مواجه شدم که با بهت به صورتم خیره شده و گفت: « من را نمی شناسی؟» به واقع نیز نشناختمش اما جوان خود را روح الله معرفی کرد. او پس از سال‌ها از طریق پرس‌وجو محل سکونت جدیدم را پیدا کرده بود.

روح‌الله که حالا جوانی 30 ساله است در شغل آزاد مشغول بوده و در تلاش برای رفتن به خارج از کشور است.

او درباره دشواری‌های زندگی با یک کلیه این گونه می گوید:‌ در طول 15 سالی که کلیه‌ام را اهدا کرده‌ام به لطف خدا با مشکل جدی مواجه نشده‌ام اما سالانه یک بار باید برای بررسی و چک آپ به تهران بیایم، هر غذایی را نیز نمی‌توانم بخورم یعنی رژیم غذایی خاصی دارم.

درد خاصی همیشه همراهم هست و نمی‌توانم بر پهلویی که کلیه ندارد، بخوابم اما با وجود این درد همیشگی، هیچ گاه از نیت خیرم احساس پشیمانی نکردم چرا که این کار خیر را الهامی از سوی خداوند برای نجات جان یک نوجوان می دانم.

معتقد است، معلمی شغل نیست بلکه عشق است و همین موضوع منجر می‌شود که یک معلم با وجود تمام مشکلات مادی و گاه دو شغله بودن برای نجات جان دانش‌آموزان از جان خود نیز بگذرد آن هم در زمانه‌‌ای که ایثار و گذشت در حال رنگ باختن است.

( « صدای معلم » از مسئولیت پذیری و فداکاری این معلم ایرانی تشکر و قدردانی می کند . )

مادران


درباره سعید حاجی زاده معلم فداکار

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور