صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش/

درخواست صدای معلم از وزارت آموزش و پرورش برای بازگشایی مدارس و دانشگاه ها در سال 1400

امروز شنبه 14 فروردین 1400 است . مدارس در ایران 408 روز است که در " تعطیلی " به سر می برند .

علی رغم تبلیغات و سخنان غیرواقعی و حتی توام با " توهم " مسئولان وزارت آموزش و پرورش مبنی بر آن که " آموزش هیچ گاه تعطیل نمی شود " ؛ اما واقعیات و آمارها چیزهای دیگری را نشان می دهند .

« ایرج حریرچی » معاون کل وزیر بهداشت در یک برنامه تلویزیونی خبر از ورود قطعی کشور به موج چهارم کرونا می دهد . ( این جا )

سخنگوی وزارت بهداشت از سه رقمی شدن آمار جان باختگان کرونا بر اثر کرونا خبر می دهد و همه این ها در حالی است که  مدت هاست همه جا باز است و فعالیت های روزمره و اقتصادی در جریان هستند، مراسم مذهبی و ملی کماکان برگزار می شوند و مسافرت های تفریحی و جمعی به اقصی نقاط کشور با شدت بسیار بیشتری جریان یافته اما مدارس و دانشگاه ها همچنان در تعطیلی به سر می برند . امانول مکرون رئیس جمهور فرانسه ، هفته ی پیش ضن پذیرش ارتکاب اشتباهاتی در جریان مدیریت بحران همه گیری ویروس کرونا ؛ باز نگه داشتن مدارس از زمان آغاز سال تحصیلی جاری تاکنون را یکی از موفقیت های دولت خود بر می شمرد اما در کشور کسی در مورد بروز اشتباهات و شکست برنامه ها پاسخ گو نیست .

بهروز محبی نماینده مجلس یازدهم در گفت‌وگو با ایلنا اظهار می دارد :

 « در ابتدا این نکته مهم را باید متذکر شوم که آمار ترک تحصیلی در برخی از شهرستان‌های کشور ۳۰ تا ۴۰ درصد است. علاوه بر این زیرساخت‌های مناسب جهت استفاده از نرم‌افزار شاد و فضای اینترنتی برای آموزش مجازی در برخی نقاط دوردست و شهرستان‌ها آماده نبود، از این رو متاسفانه عده زیادی از دانش آموزان فرصت تحصیل را از دست دادند که مساله حائز اهمیتی است .

در حوزه ما که شش شهرستان و یک منطقه ۵ هزار کیلومتر مربعی داریم، متاسفانه شرایط به همین ترتیب است و دانش آموزان ما شرایط بسیار سختی را می‌گذرانند. بنابراین ارتباط خیلی خوبی بین معلمان و دانش آموزان برقرار نشد . »

هنوز هیچ مقام رسمی در درون و بیرون وزارت آموزش و پرورش به گزارش های انتقادی صدای معلم در مورد عواقب و نتایج ناگوار و زیان بار تعطیلی مدارس پاسخی ارائه نکرده است .

درخواست صدای معلم از وزارت آموزش و پرورش برای بازگشایی مدارس و دانشگاه ها در سال 1400

مسئولان و مقامات وزارت آموزش و پرورش با فرافکنی مسئولیت های حرفه ای و شغلی خویش ، علت تعطیلی مدارس را به " ستاد ملی مقابله با کرونا " حواله می کنند .

از آخرین نشست رسانه ای با خبرنگاران که توسط وزارت آموزش و پرورش برگزار شده است نزدیک به دو ماه است که می گذرد . ( این جا )

و این در حالی است که با وجود مصوبه همان ستاد ملی مقابله با کرونا ( مصوبه چهل و چهارمین جلسه ستاد ملی مدیریت کرونا در ۲۴ آبان ۹۹ ) در مورد مجاز بودن برگزاری جلسات در شهرهای قرمز تا سقف ۱۵ نفر با رعایت بقیه پروتکل ها ، وزارت آموزش و پرورش بر خلاف قانون عمل می کند و وقعی به انتقادها نمی نهد .

مسئولان وعده داده اند که سال تحصیلی آینده به صورت حضوری بازگشایی خواهند شد . هر چند اعتماد به سخنان مسئولان و مقامات با توجه به تناقض گویی ها و خلف وعده ها بسیار کم رنگ شده است اما پذیرش بازه زمانی 6 ماهه برای تحقق این وعده با توجه به عوارض زیان بار تعطیلی مدارس مانند ترک تحصیل ، افت تحصیل ، به خطر افتادن بهداشت روان ، کودکان کار ، کودک همسری و... به هیچ وجه منطقی و عقلانی نیست .

امانول مکرون رئیس جمهور فرانسه ، هفته ی پیش ضمن پذیرش ارتکاب اشتباهاتی در جریان مدیریت بحران همه گیری ویروس کرونا ؛ باز نگه داشتن مدارس از زمان آغاز سال تحصیلی جاری تاکنون را یکی از موفقیت های دولت خود بر می شمرد ( این جا ) ؛ اما در  این کشور کسی در مورد بروز اشتباهات و شکست برنامه ها پاسخ گو نیست .

نظام آموزشی را دریابید !

فردا دیر است !

***

 اولین جلسه شورای معاونین در سال جدید : ( این جا )

درخواست صدای معلم از وزارت آموزش و پرورش برای بازگشایی مدارس و دانشگاه ها در سال 1400

درخواست صدای معلم از وزارت آموزش و پرورش برای بازگشایی مدارس و دانشگاه ها در سال 1400

درخواست صدای معلم از وزارت آموزش و پرورش برای بازگشایی مدارس و دانشگاه ها در سال 1400

درخواست صدای معلم از وزارت آموزش و پرورش برای بازگشایی مدارس و دانشگاه ها در سال 1400

 

پایان گزارش/


درخواست صدای معلم از وزارت آموزش و پرورش برای بازگشایی مدارس و دانشگاه ها در سال 1400

منتشرشده در گفت و شنود

تعریف ترس و هیجان و ریشه های ترس و محافظه کاری معلمان

مقدمه
از انواع هیجان می توان به ترس، خشم، اندوه، تنفر، شادی و تعجب اشاره کرد. برای بررسی هیجان ترس، از لحاظ علمی در حیطه طب و روانشناسی، مباحث بسیار زیادی وجود دارند اما قصد من پرداختن به هیچ یک از آنها نیست. در این مبحث برای درک بیشتر موضوع مورد نظر، مختصری به توضیح برخی از مفاهیم مربوط به ترس پرداخته ام. شاید در همین جا بتوانیم به تشخیص ترس ها یا هراس های خود دست یازیم و علاوه بر تشخیص، به تمیز این دو نیز دقت داشته باشیم چون آنچه که ترس خود می نامیم ممکن است فوبی یا هراس ما از یک چیز یا یک موقعیت باشد.



ویژگی های هیجان ترس
هیجان ترس به نوع تربیت فردی و اجتماعی افراد بستگی دارد. نوع برخورد والدین با کودک، نوع رفتار معلمان با دانش آموزان و نوع برخورد دیگر افرادی که در جامعه با آنها در ارتباط هستیم. شاید برخی از تظاهرات ترس، ذاتی باشد اما هر فرد هنگام بزرگ شدن و به تدریج از زندگی و جوانب آن ترس هایی در خود حس می کند. ترس هایی که واقعی هستند و ترس هایی که از توهمات ما برانگیخته می شوند. شدت ترس ما می تواند عامل تسلط دیگران بر ما شود و ما مجبور به اطاعت از او می گردیم. او می تواند یک فرد، گروه ، سازمان و یا یک نظام سیاسی باشد.

هیجان ترس بحث مهمی است تا حدی که آن را به عنوان علت اصلی اختلالات عصبی می شناسند. اما ترس همیشه ایجاد کننده ناراحتی و مشکل نیست. وجود آن در خیلی از مسائل موقعیت های زندگی لازم است. این هیجان شاید از آن جهت اهمیت ویژه‌ای دارد که در آن حالت فشار و تخریب به طور بالقوه از نظر مقدار و اهمیت بر حالت سازنده تفوّق دارد و معمولا آمادگی برای بروز واکنش های اجتنابی بیشتر از آمادگی برای کنش های اکتسابی است.

شکسپیر می‌گوید:

" از میان همه تمایلات و احساسات بد ، ترس منفورترین آنهاست."

ارسطو " ترس را ناشی از برداشت فرد از جهان بیرونی و مرتبط با احساس درد و لذت می دانست."

میلر در تفاوت ترس و اضطراب معتقد است که " منبع در ترس مشخص است در حالی که موضوع هدف در اضطراب مبهم یا ناشناخته است."

فرهنگ نیز بر شمار، محتوا، الگو و شدت ترس ها تأثیر می گذارد. به طور مثال کودکان و نوجوانان نیجریه ای و چینی (که فرهنگ آن ها بر خویشتن داری، خودداری و رعایت قواعد اجتماعی، تأکید بیشتری دارد) بیش از کودکان آمریکایی و استرالیایی از ارزیابی می ترسیدند و ترس های اجتماعی و امنیتی آن ها بیشتر هستند .

تعریف ترس و هیجان و ریشه های ترس و محافظه کاری معلمان

علائم ترس
علائم ترس عبارتند از لرزیدن بدن، سفید شدن پوست، فعال شدن غدد عرقی، راست شدن مو بر بدن، زیاد شدن ترشحات دستگاه گوارش و کلیه‌ها، زیاد شدن تنفس، تند و شدید شدن ضربان قلب، مختل شدن قوای ذهنی به مقدار زیاد. این علائم حتی در چهارپایان مثل سگ و گربه و میمون ها نیز دیده می‌شوند. پرندگان نیز در هنگام ترس تمامی پرهای خود را در هم فرو می‌برند و در این حالت جثه‌شان کوچک تر به نظر می‌رسد.

دیگر علائم ترس عبارت است از باز شدن دهان، بالا رفتن ابروها، فردی که دچار ترس شده است در آغاز مثل یک مجسمه از حرکت باز می‌ایستد، قوز می‌کند و دولا می‌شود، به طوری که گویی می‌خواهد خود را از دیده‌ها پنهان کند. فعالیت غدد بزاقی کم و دهان خشک می‌شود. گاه ترسِ ضعیف باعث می‌شود در فرد میل شدیدی به خمیازه کشیدن پیدا کند. چشم ها در حالت ترس شدید از حدقه بیرون می‌افتند و به سوی عامل ایجاد کننده وحشت ثابت می‌مانند، یا این که بی قرار از جهتی به جهت دیگر می‌چرخند. ترس همچون سایر هیجانات از شدت و ضعف های مختلف برخوردار است. ترس شدید علاوه بر علائم متفاوت (از لحاظ شدت) کارکردهای مختلف می‌تواند داشته باشد.

تفاوت ترس با فوبی (هراس)
واژه phobia به معنی هراس از ریشه یونانی phobos به معنی ترس fear گرفته شده است . این واژه را استانلی هال برای نخستین بار در روان شناسی به کار برد. برخی از رایج ترین هراس ها عبارتند از هراس از مار، عنکبوت، فضاهای بسته، پرواز، شلوغی. فرد مبتلا، برای اجتناب از موضوع هراس، احساس اجبار می کند و اگر نتواند اجتناب کند، بسیار بیمناک خواهد شد. هراس، ترس واقعی محسوب نمی شود زیرا تناسبی با میزان تهدید و خطری که متوجه فرد است، ندارد. به طور مثال فردی که هراس مار دارد، به این دلیل که مار می تواند سمی باشد از آن نمی ترسد، بلکه صرفا به این دلیل که مار است از آن می ترسد. به طور کلی هراس، ترسی است شدید، پایدار و غیر منطقی از یک شیء یا موقعیت که به اجتناب هشیارانه از شیء یا موقعیت منبع ترس منجر می شود.(1)

هیجانات ترکیبی
نمونه‌هایی از هیجانات ترکیبی که هر یک قابل تأمل و تفکر است:
خشم + شادی = غرور
شادی + پذیرش = عشق
پذیرش + تعجب = کنجکاوی
ترس + غم = ناامیدی
غم + تنفر = تأسف
خشم + انتظار = کینه
خشم + پذیرش = تسلط
پذیرش + ترس = اطاعت
ترس + انزجار = شرم
غم + انتظار = بدبینی
خشم + تعجب = جسارت
شادی + ترس = احساس گناه
غم + خشم = حسد (2)

ترکیب ترس و غم، ناامیدی است که بسیاری از ما بدان مبتلائیم. شاید بدین طریق بیشتر درک کنیم که چرا این قدر نومید هستیم. چون ترس ها و غم های ما هر دو بسیار زیاد هستند. گویی هر یک از ما برای زنده ماندن از هر دو تغذیه می کنیم چون تارو پودمان با هر دو عجین شده است. مادامی که ترس ها و غم های ما تداوم دارد امیدواری ما در هر حیطه ای غیرممکن است.

تعریف ترس و هیجان و ریشه های ترس و محافظه کاری معلمان

ترکیب ترس و انزجار، شرم است. انزجار یعنی منع و نهی شدن. انزجار پاسخی هیجانی از جنس پس زدن یا تنفر نسبت به چیزی توهین‌آمیز، نفرت‌انگیز یا ناخوش‌آیند است.

وقتی ترس با پذیرش شرایط موجود یا تحمیل شده ترکیب می شود، اطاعت پدید می آید. خیلی از زیردستان، از مدیران خود این چنین اطاعت می کنند. چون شرایط تحمیلی را می پذیرند و می ترسند پس به سادگی اطاعت می کنند. اطاعت کورکورانه چنین چیزی است. البته او در باور خود برای دست یافتن به امتیازات مدنظر خود، به اطاعت تن در می دهد و متوجه خفت رفتار خود نیست.

و تلخ تر از سه ترکیب فوق، احساس گناهی است که حاصل شادی و ترس است. برخی از ما وقتی بیشتر و از اعماق وجود می خندیم، نگران می شویم که حتما اتفاق بدی خواهد افتاد حتی گاه احساس گناه می کنیم که چرا این همه شاد هستیم. در حالی که در فرهنگ غرب با دست یازیدن به تمامی لذایذ حرام و حلال زندگی و جهان هستی، یک فرد ثانیه های عمر خود را بر حول لذت گرایی می گذراند ما هنگام خنده واقعی نیز آن را بر خود حرام می دانیم و احساس گناه می کنیم. اما چرا؟ راستی چرا از آنها می ترسیم و مدیر یا یک کارشناس ساده اداری از این ترس و هراس ما چه بهره هایی می برد؟

ترس های ما
حدی از ترس مانع رخ دادن حوادث بد می گردد و جان و مال و آبروی ما در سایه آن حفظ می شود. ترس مانع ریسک کردن می شود. ترس حِرف را می توان محافظه کارانه یا مصلحت گرایانه تعبیر کرد، هر دو برای حفظ جان و مال هستند.

تعدادی از همکاران ما این نوروز و نوروز سنوات قبل در بند بودند. اما ما سال نو را به آنان و خانواده گرامی شان از همین جا تبریک نگفتیم و آرزو و یا درخواست خلاص شدن برای آنها نکردیم. کثیری از ما مال یا ثروت نداریم اما چون به طور ماهیانه حقوق دریافت می کنیم از قطع احتمالی آن ترسیدیم. ترس جان نیز هست. آنان چگونه عمل کرده اند که مستوجب کیفر حبس و تبعید گردیده اند، فقط می توان حدس زد، اما دقیقا چه گفتند و کردند، نمی دانیم. آنان مطالبات همه ما را طلب کردند و امروز ما در سایه عدم ترس آن همکاران ارجمند به برخی از خواسته های خود رسیده ایم.
هر چند هنوز تا رسیدن به شرایط مطلوب از لحاظ کمی و کیفی، فاصله بسیار داریم اما ظاهرا همین اندازه تلاش سازمان برنامه و بودجه و دولت جهت اجرای برخی از تعهدات و مطالبات به تأخیر افتاده برای همکاران شاغل و بازنشسته رضایت بخش بوده است. از جمله اجرای بخشی از تعهدات رتبه بندی، همسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلان آموزش و پرورش، استخدام برخی از گروه ها چون حق التدریس و نهضت سوادآموزی و.... آیا ما همترازی و همسانی حقوق خود را با شاغلین دیگر سازمان ها خواسته بودیم یا با شاغلان سازمان خود؟ چون هنوز زیر خط فقریم. خط فقر بدو ما بدو، تا تصور می کنیم که آن را خاک کردیم و دو دست خود را به نشانه پیروزی می خواهیم بالا ببریم و هورا بگوئیم، خط فقر بدو بدو باز شتابان پیش می تازد. آری دیگر همانند گذشته قلمی به اعتراض و نارضایتی به رقص در نمی آید و از درخواست مطالبات خبری نیست. آرامش حاکم است. معتقدم که کرونا بیشتر ما را به خواب مصنوعی برده است.

تعریف ترس و هیجان و ریشه های ترس و محافظه کاری معلمان

حال باید پرسید آیا افراد در دیگر مشاغل چون نترسیده اند و با کارکردی جسورانه به شرایط مطلوب شغلی و رفاه نسبی دست یازیده اند پس برخورداری آنان از مزایای متفاوت و شاخص تری نسبت به فرهنگیان، نتیجه چنان عملی است؟ یا شرایط شغلی آنها ربطی به هیجان ترس ندارد و کم تعداد بودن آنها، شرایط آنها را نسبت به فرهنگیان ایده آل، برجسته و متمایز ساخته است؟ ترس حِرف را می توان محافظه کارانه یا مصلحت گرایانه تعبیر کرد، هر دو برای حفظ جان و مال هستند.

دو فرضیه می توان مطرح ساخت:
فرضیه اول: نوع و حساسیت شغلی معلمان، باعث می شود تا نظام های سیاسی در دوره های گوناگون، معلمان را از مزایا و امتیازات متناسب و همتراز دیگر شاغلین، محروم نگه دارند.
فرضیه دوم: زیاد بودن تعداد فرهنگیان علت محرومیت اجتماعی آنان است.
از آنجایی که می باید بودجه هر سازمانی به طور معقول و متناسب با ساختار و نیروی انسانی شاغل در آن به طور واقع بینانه و برحسب مجموع نیازها تنظیم و پیش بینی شود، پس فرضیه اول قبول و فرضیه دوم رد می گردد.

در همین سایت طی یادداشتی با عنوان " عدم پاسخگویی به خواسته های معلمان برای آن است که او پرچم دار آگاهی و روشنگری جامعه نباشد. " به همین مورد اشاره کرده ام . در پاراگراف پایانی آن نوشته شده است:
" وظیفه اصلی من معلم، افزایش حجم علمی معلومات فعلی بشر است. گفت و گو، نقد و بررسی، بحث، سخنرانی، نوشتن، تحقیق و تفحص، همفکری با هم رشته ای خود و.... تربیت دانش آموزان فهیم و خردمند از اهمّ آنهاست. این رسالت اصلی منِ معلم را قربانی زندگی مشقت بارم ننمائید. "
در واقع رسالت ما معلمان، قربانی نحوه زندگی ما شده است که ناخودآگاه برای همه ما ترسیم و به عنوان پیش فرض تعبیه شده است. ترس یا هراس کثیری از معلمان در دوران اشتغال و بازنشستگی، خود عاملی برای تحمل بسیاری از مشکلات رایج هست. گاه ترس های ما آنقدر غیرموجه هست که با دستان خود شرایط زندگی را برای خود سخت می سازیم. منظورم ترس از مدیران مدارس یا نیروهای ستادی ادارات است.

تعریف ترس و هیجان و ریشه های ترس و محافظه کاری معلمان

راستی چرا از آنها می ترسیم و مدیر یا یک کارشناس ساده اداری از این ترس و هراس ما چه بهره هایی می برد؟ این نوع ترس ها محافظه کارانه است یا مصلحت گرایانه؟ همه ما آنها را در وجود خود یا برخی از همکاران به خوبی تجربه کرده ایم. اصولا ما چنین افراد را به تملّق و چاپلوسی متهم می سازیم.

حال ما می ترسیم یا هراس داریم؟
آنچه که ما ترس های خود می نامیم اگر شدید باشند، می توانند فوبی و یا هراس های ما نامیده شوند. استانلی هال می گوید: " هراس، ترسی است شدید، پایدار و غیر منطقی از یک شیء یا موقعیت که به اجتناب هشیارانه از شیء یا موقعیت منبع ترس منجر می شود. هراس، ترس واقعی محسوب نمی شود زیرا تناسبی با میزان تهدید و خطری که متوجه فرد است، ندارد."
حال اگر توانایی تشخیص مرز این دو را داشته باشیم خودمان به تعریفی از ترس یا هراس های خود بپردازیم و گرنه اگر شدت آن بسیار زیاد است و موجبات ناراحتی روحی - روانی در ما و اطرافیان ما می شود باید از کارشناس روانشناسی کمک بگیریم. سازگاری با مسایلی که ما را آزار می دهد عادت ناخوشایندی در بین ما هست، اما ارزش نفس کشیدن و زندگی کردن بسیار والاتر و ارزنده تر از تحمل مجموع ترس ها یا هراس های ما هست. بیایید قدری بیشتر بر روی رفتار خود دقت نظر داشته باشیم و از واکاوی زندگی دیگران بپرهیزیم. فضای مجازی عرصه آگاهی و دانایی بیشتر است نه تاروپودی برای اسارت و گم گشتی و بی هویتی ما. بیایید به خودیابی و خودآگاهی بیندیشیم. فقط قدری تأمل و واقع بینی لازم هست. به قول مولوی:


روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم

با آرزوی خلاص شدن تمامی همکاران دربند، امیدوارم بهار این سال با آزادی این عزیزان، نیکو بودن خود را یک بار دیگر به همه ما سفیران فرهنگ ایرانی، به عنوان باوری مفرّح ثابت نماید.

منابع :
1 ) روان راهنما. ترس چیست؟
2 ) رشد، شبکه ملی مدارس. انواع هیجان.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تعریف ترس و هیجان و ریشه های ترس و محافظه کاری معلمان

منتشرشده در یادداشت

روز طبیعت و 13 بدر

اسم این روز سیزده بدر باشد یا روز طبیعت یا هر نام دیگر و مناسبتش بر اساس اسطوره ها به کیومرث برسد و یا جشن تقدس آب ، هر چه باشد سیزده فروردین ، با فرهنگ مردم این سرزمین ، پیوند خورده است و روز جشن و شادی است. فرصتی است تا دل را بهاری کنیم و با طبیعت مانوس شویم.
سیزده فروردین ، واپسین روز تعطیلات نوروز است.
تعطیلاتی که طلیعه بهار و سال نو ، مبارکش کرده اند و بوی سبزه و شکوفه می دهد.
مردمی که به بهار عشق می ورزند ، می خواهند در آخرین روز تعطیلات ، کام دل از طبیعت بگیرند و موسیقی دل انگیز بهار را با گوش جان بشنوند.
گروهی بساط سبزه لگدکوب می کردند و گروهی زیر سایه درختی یا کنار نهری یا جنگلی بساط می گستراندند.

دوستداران و حافظان طبیعت ، در این روز هم کوه و دشت و رود را پاکیزه می کنند و حفظ محیط زیست و حرمت به طبیعت را به نمایش می گذارند.
در این روز ، سبزه هایی که زینت بخش سفره هفت سین بودند ، به دشت و رودخانه هدیه می شوند.
کودکان شادمان از اینکه اهالی خانه ، برای سفر به طبیعت ، تدارک می بینند.
جوانان آرزوها را در دل مرور می کنند تا سبزه ها را گره بزنند.
آرزوها متنوع هستند از قبولی کنکور گرفته تا یافتن شغل و خرید خانه و یافتن شریک زندگی و .....
اگر چه برآورده شدن آرزوها با گره زدن سبزه تحقق نمی یابد اما این گره ها ، نوعی سرگرمی و امیدبخشی بود . شاید هم نشانی از پیوند و دوستی انسان با طبیعت است.

روز طبیعت ، روز قدردانی از طبیعت است برای تمام زیبایی ها و نعمت هایی که به انسان ها هدیه کرده است.
قدردانی از کوه و درخت و جنگل که تفرجگاهی برایمان گسترده اند.

روز طبیعت و 13 بدر

از سبزه ها و بابونه ها و شقایق هایی که بی هیچ رنج کاشت و داشت ، سخاوتمندانه بر پهنه دشت ها می رویند.
قدردانی از چشمه و رود که از دل سنگ جاری می شوند و می خروشند. از کوه که از کوهپایه تا قله اش ، نشان از استواری دارد.
اگر چه امسال ، روز طبیعت در خانه می مانیم اما خاطرات دوستی با طبیعت را از یاد نمی بریم. دیدن مناظر زیبای طبیعت -- چه حقیقی ، چه مجازی -- یادآوری خوبی است که قدر زیباترین نعمت های عالم هستی را بدانیم.

روز طبیعت ، پاسداشت زمین و آب و کوه و دشت است که نسبت به آنها مهر بورزیم.
به آنها آسیب نرسانیم و بهره مندی از آنها را برای نسل های آینده هم فراهم سازیم.


روز طبیعت و 13 بدر

منتشرشده در یادداشت

ریشه های تولید تمدن کجا هستند

قبلا شنیده اید که یک ﻛﻤﭙﺎﻧﯽ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺭﺥ ﻛﺸﻴﺪﻥ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﺧﻮﺩ، ﺳﻴﻤﯽ ﺑﻪ ﺿﺨﺎﻣﺖ یکﻫﺰﺍﺭﻡ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ تولید و ﺑﺮﺍﯼ ﻛﻤﭙﺎﻧﯽ ﺭﻗﻴﺒﺶ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﻛﻤﭙﺎﻧﯽ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﻴﻢ ﺭﺍ ﭘﺲ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﻛﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺳﻴﻢ ﺑﻪ ﻓﻮﺍﺻﻞ ﻣﻨﻈﻢ ﺳﻮﺭﺍﺥ و سه سیم نازک تر از داخل آن رد ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ! ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﺎﻟﯽ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﮕﺮﺍﻧﻴﻢ!
شگفت انگیز بود، نه؟!!!

ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎیی ﻛﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﺷﻜﻮﻩ ﺗﻤﺪﻥ ﮊﺍﭘﻦ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮﮊیک ﺁﻥ ﺑﺮﻣﯽﺧﻴﺰﺩ، ﺩﭼﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩﺍﻧﺪﻳﺸﯽ ﻭ ﺳﻄﺤﯽﻧﮕﺮﯼﺍﻧﺪ.

ﺗﻤﺪﻥ، ﻳﮕﺎﻧﻪ ﻛﺎﻻﻳﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺒﺎﺩﻟﻪ ﻧﻤﯽﭘﺬﻳﺮﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ یک ﻣﻠﺖ ‏«ﺗﻮﻟﻴﺪ‏» ﺷﻮﺩ. ﺍگر ﺁﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻠﺖﻫﺎ ﺑﺎ ﺧﺮﻳﺪ ﻓن آﻭﺭﯼ ﻣﺘﻤﺪﻥ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ.
ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻣﺪﻝ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎﯼ ژاپنی ﺑﺎ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻓن آﻭﺭﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ.

ﻗﺪﺭﺕ ﻓن آﻭﺭﯼ ﺧﻴﺮﻩ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﭼﺸﻢ بادامی های ﮊﺍپنی، ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﻫﻤﻪ ﺟﻼﻝ ﻭ ﺷﻜﻮﻫﺶ، ﯾﮏ ‏«ﻓﺮﻉ» ﻛﻮچک ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺗﻤﺪﻧﯽ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻠﺖ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

‏«اصلِ» ﺍﻳﻦ ﺗﻤﺪﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﺧﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﻣﻌﻈﻢ ﺍﻳﺎﻟﺖ ﺍﻭﺯﺍﻛﺎ ﺑﺘﻮﺍﻥ ﻳﺎﻓﺖ، ﺩﺭ ﻭﻳﺮﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺩﻟﺨﺮﺍﺵ ﺍﻳﺎﻟﺖ ﻓﻮﮐﻮﺷﻴﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺩﻳﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺘﻤﺪﻧﺎﻧﻪ ﺁﻭﺍﺭﮔﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﯽ ﻣﺨﻮﻑﺗﺮﻳﻦ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻗﺮﻥ، ﻣﻨﻈﻢ ﻭ ﺗﻤﻴﺰ ﺩﺭ ﺻﻒ آﺏ ﻣﯽﺍﻳﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﯽﺟﻨﺠﺎﻝ ﻭ ﻫﻴﺎﻫﻮ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ، ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺼﺮﻑ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩ، ﺁﺏ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻣﯽﻛﻨﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭِ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ یک ﻛﺸﻮﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻣﯽ، ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻄﯽ ﻛﺎﻣﻼ ﻋﺎﺩﯼ، ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻣﯽﻛﻨﻴﻢ، ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺗﻤﺪﻥ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ.

ریشه های تولید تمدن کجا هستند

ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻓﻴﻠﻢﻫﺎ ﻭ ﻋﻜﺲﻫﺎﯼ ﺧﺒﺮﯼ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻭ ﺳﻮﻧﺎﻣﯽ ﻭﻳﺮﺍﻧﮕﺮ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ، یک ﺻﺤﻨﻪ ﺩﺭﮔﻴﺮﯼ، ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ، ﻫﺠﻮﻡ، ﻏﺎﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ، ﻭَﻟَﻊ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ کمک‌های ﺍﻋﻄﺎﻳﯽ، ﺑﯽﻧﻈﻤﯽ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻭ ﺟَﺰَﻉ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﻤﯽﺷﺪ.

ﻳﻜﯽ ﺍﺯ ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼﻫﺎ ﺧﻼﺻﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪﺍﺕ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺩﺍﺩ:

۱ - ﺻﻔﻮﻑ ﻣﻨﻈﻢ ﺁﺏ ﻭ ﻏﺬﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻴﭻ ﺣﺮﻑِ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﻳﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺧﺸﻦ.

۲ - ﻫﻴﭻ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺯﻟﺰﻟﻪ ۹ ﺭﻳﺸﺘﺮﯼ ﺁﺳﻴﺐ ﻧﺪﻳﺪ، ﻫﻤﻪ ﺧﺴﺎﺭﺕﻫﺎ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺳﻮﻧﺎﻣﯽ ﻭ ﻭﺭﻭﺩ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺑﻮﺩ. (مدیریت پیشگیری) « ﺗﻤﺪﻥ‏» ﻣﺤﺼﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﯼ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ، ﻣﺘﻌﻬﺪﺍﻧﻪ، هوﺷﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻏﺎﻳﺖ ﻣﻨﻈﻢ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﻮﺩ. ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺗﻤﺪﻥ، ﻧﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻭ نه ﻛﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﻭﺯﺍﺭﺗﺨﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ، ، بلکه ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ‏ ﻭ ‏آﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ‏ ﺍﺳﺖ.

۳ - ﻏﺎﺭﺗﮕﺮﯼ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﺸﺪ. ﺯﻭﺭﮔﻮﻳﯽ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺑﻮﺩﻥ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﺸﺪ. ﻓﻘﻂ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺑﻮﺩ. (مدیریت انتظامی)

۴ - ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﻧﻴﺮﻭﮔﺎﻩ ﺍﺗﻤﯽ ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﻧﺸﺖ ﻣﻮﺍﺩ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﺍﻛﺘﻴﻮ، ﺑﺎ اﺯ ﺟﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﮕﯽ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ خنک ﻛﺮﺩﻥ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩﻫﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻨﺪ. (مدیریت بحران)

۵ - ﺣﺘﯽ یک ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭﯼ ﺷﺪﻳﺪ ﻳﺎ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﻤﯽﺷﺪ. ﻣﺼﻴﺒﺖ ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻃﻤﺄﻧﻴﻨﻪ ﺑﻮﺩ. (مدیریت روانپزشکی)

۶ - ﻣﺮﺩﻡ ﻓﻘﻂ ﺍﻗﻼﻡ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻬﻴﻪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﺏ ﻭ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺑﺮﺳﺪ. (مدیریت تدارکات)

۷ - ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﭘﻴﺮ ﻭ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﯼ ﻣﯽﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥﻫﺎ ﻗﻴﻤﺖﻫﺎ ﺭﺍ ﻛﺎﻫﺶ ﺩﺍﺩﻧﺪ. (مدیریت اجتماعی)
ﺧﻮﺩﭘﺮﺩﺍﺯﻫﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ!!!

۸ - ﻫﻤﻪ ﺩﻗﻴﻘﺎً ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ. ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ! (مدیریت مانورهای عملیاتی)

۹ - ﺭﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻣﺤﺘﺎﻁ ﻭ ﺩﻗﻴﻖ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﮔﺰﺍﺭﺵﻫﺎﯼ اﻟﺘﻬﺎﺏﺁﻓﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺁﺭﺍﻡﺑﺨﺶ ﭘﺨﺶ ﻣﯽﺷﺪ. (مدیریت ارتباطات و رسانه ها)

۱۰ - ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﺩﺭ یک ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﺮﻕ ﺭﻓﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺟﻨﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻧﺪ ﺳﺮﺟﺎﻳﺸﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺭﺍ ترک ﻛﺮﺩﻧﺪ. (مدیریت اجتماعی)

"ﺍﻳﻦ "ﻫﻤﺎﻥ "ﺗﻤﺪﻧﯽ" ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻘﻴﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻭ ﻣﺼﻨﻮﻋﺎﺕ ﺗﻤﺪﻧﯽ، ﺑﺮ ﺁﻥ ﺑﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺳﻮﻧﯽ ﻭ ﭘﺎﻧﺎﺳﻮنیک ﻭ ﻫﻴﺘﺎﭼﯽ ﻭ ﺗﻮﻳﻮﺗﺎ ﻭ ﻫﻮﻧﺪﺍ ﻭ ﻧﻴﺴﺎﻥ ﻣﻮﺗﻮﺭﺯ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺗﻤﺪﻥ ﺑﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺪﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻋﺮﺻﻪﻫﺎ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
ﺯﻳﺮﺑﻨﺎی ﻧﺎﺏ ﺗﻤﺪﻥ یک ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺩﻳﺪ. ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ، ﺁﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﻭ ﺛﺒﺎﺕ، ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ.

ریشه های تولید تمدن کجا هستند

ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﻭﻳﺮﺍﻧﮕﺮ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻭ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺩﻭ ﺑﻤﺐ ﺍﺗﻤﯽ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭﺵ، ﻛﺎﺭﮔﺮﺍﻧﺶ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ می‌خوردند ﻭ ﻫﺮ یک ‏«ﺳﻨﺖ‏»ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ‏«ﻳﻦ‏» ﺗﺒﺪﻳﻞ میﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺳﺮﺯﻣﻴﻨﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ، ﺑﺎ ﻗﺸﺮ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻣﯽ ﻛﻪ ﻫﺮ یک ‏«ﻭﺍﺣﺪ ﭘﻮﻝ ﻣﻠﯽ‏» ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻻﺭ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﯽﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻏﺮﺏ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬﺍﺭﯼ ﻛﻨﻨﺪ.

ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻧﻘﻞ ﻣﯽﻛﺮﺩ: ﺳﺎﻟﻴﺎﻥ ﭘﻴﺶ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭼﻨﺪ ﻫﻤﻮﻃﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﮊﺍﭘﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺍﺗﺎﻕ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﺟﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ. ﺍﺗﺎﻕﻫﺎ ﻗﻔﻞ ﻭ ﺑﺴﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﺻﺎﺣب حانه ﮔﻔﺘﻴﻢ ﭼﺮﺍ ﻗﻔﻞ ﻭ ﻛﻠﻴﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﮔﻔﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﻴﺪ؟ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺍﻣﻦ ﺍﺳﺖ! ﻛﺴﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻛﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﺎﻟﯽ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﮕﺮﺍﻧﻴﻢ!
ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎﻝ، ﺗﻤﺪﻥ ﺭﺍ ﻧﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺷﻌﺎﺭ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ.
« ﺗﻤﺪﻥ‏» ﻣﺤﺼﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﯼ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ، ﻣﺘﻌﻬﺪﺍﻧﻪ، هوﺷﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻏﺎﻳﺖ ﻣﻨﻈﻢ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﻮﺩ. ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺗﻤﺪﻥ، ﻧﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻭ نه ﻛﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﻭﺯﺍﺭﺗﺨﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ، ، بلکه ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ‏ ﻭ ‏آﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ‏ ﺍﺳﺖ.

کانال دکتر خدیجه گلین مقدم


ریشه های تولید تمدن کجا هستند

منتشرشده در آموزش نوین

طرح نماد چیست و نقش مدرسه در پیشگیری از آسیب های اجتماعی

اختلالات رفتاری و آسیب های اجتماعی با هم ارتباطی دوجانبه دارند، به طوری که گاه ریشه برخی از اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان، وجود آسیب های اجتماعی نظیر فقر، بیکاری، اعتیاد و ... در خانواده شان است و گاه اختلالات رفتاری در کودکان و نوجوانان زمینه ساز بروز آسیب های اجتماعی در سنین بالاتر می باشد. به طوری که مطالعات نشان داده تقریباً از هر 5 کودک و نوجوان 1 نفر در مقطعی  از کودکی اش، صرف نظر از محل و چگونگی زندگی ‏اش مبتلا به یک اختلال رفتاری - هیجانی می شود. از هر 10 کودک مبتلا به اختلالات رفتاری، فقط 2 نفر خدمات درمانی دریافت می کنند و از آن دو نفر فقط یک نفرشان درمان می شود.

چنان که ملاحظه می شود اختلالات رفتاری از سنین کودکی شروع می شوند و در صورت عدم دریافت درمان مناسب می تواند آسیب های اجتماعی متعددی را موجب شود، شناسایی درست و ارائه خدمات درمانی مناسب عامل بسیار مهمی در کاهش میزان این اختلالات و آسیب های منبعث از آنها دارد. پیامدهای اختلالات رفتاری شامل طرد شدن از جامعه و جرم و بزهکاری، مشکلات خانوادگی، شکست تحصیلی، خشونت و پرخاشگری، انواع اعتیاد و مشکلات بین فردی است. جرائم مهم نوجوانان شامل جرائم مستوجب تعزیر، ضرب و شتم عمدی، صدمه بدنی و غیر عمدی، توهین به اشخاص عادی، تهدید، تخریب اموال عمومی و خصوصی، نگهداری و مالکیت مواد مخدر و خیانت در امانت است. جرائم مجازی به منظور کسب منافع مادی، مسائل ضد اخلاقی، تسویه حساب فردی و افتخار به توانایی خود در انجام این اعمال و اذعان به سرگرمی از طریق انجام این اعمال می باشد.  

 آسیب شناسی  اجتماعی  ( social-pathology ) مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفته شده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماری های عضوی و آسیب های اجتماعی (کجرویها) قائل می شوند. واژه آسیب شناسی از دیدگاه پزشکی به فرایند ریشه یابی بیماری ها گفته می شود. به طور مثال وقتی در بدن بیمار کیست مشاهده می شود، متخصصین امور پزشکی پس از عمل جراحی و برداشتن کیست آن را به قسمت پاتولوژی می دهند تا علت به وجود آمدن آن را بررسی نمایند و از پیدایش کیست های بعدی پیشگیری کنند. بنابراین در آسیب شناسی اجتماعی نیز جامعه شناسان در صدد بررسی علل به وجود آمدن آسیب های اجتماعی هستند، تا به نحو متناسبی از شیوع آنها جلوگیری نمایند. 

آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق می شود که با چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی رسمی و غیر رسمی جامعه در تعارض است و در نتیجه از نظر قانون، عرف یا اخلاق جمعی جامعه یا نوعی کجروی به حساب می آید و یا ریشه سایر کجروی های اجتماعی است. در واقع آسیب شناسی اجتماعی، مطالعه ناهنجاری ها و نابسامانی های اجتماعی نظیر  بیکاری ، فقر، اعتیاد ، خود کشی ، روسپیگیری ، رشوه خواری ، ولگردی، زورگیری ، گدایی و ... همراه با علل و شیوه های پیشگیری و درمان آنها و نیز شرایط بیمار گونه اجتماعی است.

در مورد راهکارهای اصلاح و بهبود آسیب های اجتماعی هم نظرگاه های مختلفی وجود دارد. عده ای روش انکار و پرده پوشی را تجویز می کنند و عده ای دیگر به روش های پلیسی و سرکوب اعتقاد دارند. جوامعی هم وجود دارند که به این مسائل نگرشی علمی و منطقی دارند و سعی می کنند با قبول وجود این آسیب ها، علت آن ها را با استفاده از روش های علمی بشناسند و برای حذف یا به حداقل رساندن آنها از روش های منطقی سود ببرند .

در جوامع مدرن امروز تمایل بر این است که این سیاست ها هرچه بیشتر توسط نهاد آموزش و پرورش و نهاد خانواده به جامعه تزریق شده و نهاد سیاست حداقل دخالت را در این امور داشته باشد.

باید توجه داشت الزاماَ ارائه طرح خوب و کارآمد نمی تواند تضمین کننده موفقیت آمیز بودن آن باشد، باید ابتدا با روش های مختلف طرح را برای مجریان و مخاطبان آن شناساند. عدم شناخت کافی معلمان و عوامل اداری آموزش و پرورش باعث می شود آنها در اجرای طرح مشارکت کافی نداشته باشند و این امر باعث عقیم ماندن طرح و شکست آن می شود. علاوه بر این باور مسئولان آموزش و پرورش اعم از عوامل وزارتی، مدیران کل استان ها و ... به لزوم مقابله با آسیب های اجتماعی و کارایی طرح در کاهش آسیب های اجتماعی و همکاری آنها در تخصیص اعتبارات کافی و امکانات لازم برای اجرای طرح می تواند به اجرایی شدن آن کمک کند. شکست طرح باعث می شود، مسئولین امر در کارآیی آن تردید پیدا کرده و برای حل مشکل متوسل به کارشناسان امور اجتماعی شوند و این کارشناسان لزوم ارائه طرحی دیگر را مطرح کنند و باز از نو اعتبارات زیادی جهت طراحی و ارائه طرح یا طرح های جدید تخصیص یابد و همین امر مبین وجود آسیب در طرح های متعددی است که در آموزش و پرورش طراحی یا اجرا می شود.  

 

تجارب قبلی در پیشگیری از وقوع جرم:

قبل از طرح نمادطرح های مختلفی برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی تدوین و اجرا شده اند که موفقیت هایی را نیز به همراه داشته اند از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد: 

- طرح تحقیقاتی تدوین پیش نویس سیاست کلی پیشگیری از جرم و اصلاح مجرمین

- لایحه قضایی قانون تشکیل دادگاه اطفال بزهکار

- طرح پیشگیری از سرقت

- طرح « اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین»: لزوم نیل به راهکارهای اصلاح مجرمین با برگزاری کارگاه ها و آموزشگاه ها برای تغییر شخصیت و اصلاح رفتار و اعمال تدابیری در سطوح دبستان و دبیرستان در جنبه های مختلف آموزش و پرورش

- طرح جامع پيشگيري از وقوع جرم:

دو نهادِ وزارت راه و شهرسازي و دبيرخانه شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران با توجه به اینکه طراحي و معماري شهري تأثير مستقيمي در نزديك شدن يا دور شدن شهروندان از يكديگر، تقويت حس صميميت و نوع دوستي و يا تضعيف آن دارد، طرح فوق را نگارش کردند. هر چند شهرنشيني از شاخص‏هاي اساسي توسعه قلمداد مي گردد؛ اما در نقطه مقابل، شهرگرايي آفت اجتماعات بزرگ است آن چنان كه افزايش جمعيت ساكن در شهرها بدون رشد زيرساخت هاي شهري از عوامل مهم رشد بزهكاري و جرائم شهري محسوب مي شود.

طرح «قاضی مدرسه»: 

مدیریت  پیشگیری از جرم دادگستری خراسان رضوی در این طرح اقدام به فرستادن قضات به مدارس و ارائه کارگاه های آموزشی در مدارس با هدف آشنا کردن کودکان با مباحث امنیت و قضایی و تدوین مواد آموزشی مورد نیاز، کرد.

طرح «توانمند سازی شهروندان در راستای پیشگیری از جرم و آسیب های اجتماعی» :

معاون اجتماعي و پيشگيري از وقوع جرم دادگستري آذربايجان شرقي، در راستای پیشگیری از جرم و آسیب های اجتماعی  با محوریت آموزش حقوق شهروندی، آموزش مهارت های زندگی، حفاظت از محیط زیست و پیشگیری از آسیب های اجتماعی اقدام به تدوین برنامه توانمندسازی شهروندان نموده است.

طرح «دیده‌بانان پیشگیری از وقوع جرم»:

ریاست مرکز مطالعات اجتماعی و جرم‌شناسی دادگستری استان لرستان اقدام به ایجاد تفاهم‌نامه و سند همکاری با سازمان آموزش‌ و پرورش، در راستای پیشگیری‌های رشد مدار و ارتقای آگاهی جامعه هدف آموزش‌ و پرورش شامل دانش‌آموزان، انجمن اولیا و مربیان و مشاوران، طرح قاضی با حضور قضات دادگستری استان کرده است.

طرح نماد چیست و نقش مدرسه در پیشگیری از آسیب های اجتماعی

برخی محدودیت های برنامه های داخلی

- عدم استفاده از منابع غنی دینی و فرهنگی خود در بومی سازی این برنامه ها

- تمرکز بر پیشگیری ثالثیه یا توانبخشی با شمول کودکان دارای تشخیص های مختلف یا تعیین نقطه برش بالا و عدم توجه به گروه کودکان دارای مشکلات رفتاری خفیف یا بدون مشکل

- عدم توجه به سلامت والدین و روابط خانوادگی در کنار آموزش مهارت های فرزند پروری حتی اگر برنامه آموزشی این مؤلفه را توصیه نموده باشد؛ مثلاً، اجرای سطح پنجم برنامه فرزندپروری مثبت برای زمانی که اختلالات خانوادگی یا سطح بالای استرس در والدین وجود دارد، الزامی است (ترنر و ساندرز، 2005).

- در نظر نگرفتن نگاه رشدی و چند بعدی (مثلاً رشد خود- کنترلی، رشد اجتماعی، رشد هیجانی و رشد شناختی- تحصیلی) به آسیب شناسی روانی کودکان

- به کارگیری برنامه غیر مستند یا نامشخص بودن منبع برنامه

 

برنامه پیشگیری آرمانی

1-جامع بوده و در برگیرنده ابعاد مختلف رشد و نهادهای مختلف شامل رسانه، مسجد، مدرسه و خانواده است. در این طرح که جنبه اجتماع محور دارد به اجتماعی کردن مقابله با آسیب های اجتماعی توجه شده است. در این زمینه می توان به نحوه پیشگیری از مصرف سیگار در اماکن عمومی اشاره کرد. چنانچه می دانید قبلا در اکثر مکان ها اعم از اتوبوس ها، مساجد، ادارات و ... سیگار کشیدن مرسوم بود. اما در اتوبوس مسافران، در مسجد نمازگزاران و در ادارات مراجعان اجازه ندادند که افراد سیگاری در این مکان ها سیگار مصرف کنند به طوری که در حال حاضر ما شاهد مصرف سیگار در اماکن عمومی نیستیم. بنابراین با رویکردی اجتماعی محور می توان در مورد سایر آسیب های اجتماعی نیز می توان مقابله کرد.   

2-  رشدمدار است، یعنی قبل از تشکیل نطفه تا 24 سالگی؛ از زمان پیش از بارداری، بارداری، شیرخوارگی، خردسالی، دبستان، نوجوانی، جوانی پیشگیری تداوم دارد. به طور مثال اختلال شخصیت ضد اجتماعی که در بزرگسالی دیده می شود، ممکن است در نوجوانی به شکل اختلال سلوک نمایان شود و در کودکی به شکل اختلال بیش فعالی یا لجبازی و بی اعتنایی مقابله ای مشاهده شود، بنابراین اگر در مراحل ابتدایی یک اختلال شناسایی و درمان شود، از بروز مشکل در سنین بعدی پیشگیری می شود.

3- خانواده مدار است، آموزش های لازم به خانواده ها جهت فرزند پروری و مدیریت هیجانات ارائه می شود.

4- مستند، قابل فهم ، بومی و ارزشی است.  به طوری که در آموزش های فاز ارتقایی به آموزش مهارت های توکل، صبر و بخشش توجه شده است.

5- نظارت و مشارکت  این برنامه با ائتلاف نهادهای آموزش و پرورش، قوه قضائیه، تعاون، کار و امور اجتماعی، سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت، کمیته امداد، وزارت کشور، موسسه بنیاد برکت تاسیس شده است. البته همکاری عملی این نهادها با وزارت آموزش و پرورش در سطوح ملی، استانی و منطقه ای به صورت مستمر و فعال لازم است که تاحال اتفاق نیافتاده است.

 

خدمات و برنامه های طرح نماد:

1- آموزش های ارتقایی

2- غربالگری

3- حمایت های روانی و اجتماعی

4- خدمات مبتنی بر آی تی و خط ملی نماد (1570)

آموزش های ارتقایی به منظور مراقبت از دانش آموزان در برابر رفتارهای پرخطر، آسیب‌های اجتماعی و جرائم از طریق مداخله به موقع و موثر می باشد. بسته های ارتقایی نماد شامل:

1- بسته های ارتقایی والدین (بسته های ویژه والدین و بسته های ویژه آموزش والدین به فرزندان)

2- بسته های ارتقایی معلمان

3- و بسته های ارتقایی دانش آموزان می باشد.

در بسته های آموزشی طرح نماد بیشتر بر مهارت آموزی تأکید شده است. مهارت های آموزشی شامل موارد ذیل می‏ شوند:

* مهارت خودآگاهی

* مهارت خودمدیریتی

* مهارت مقابله با استرس

* مهارت تنظیم شناختی هیجان

* آموزش و مدیریت مشارکتی

* مهارت صبر و شکیبایی

* مهارت توکل به خدا

* مهارت بخشایشگری

* مهارت حل مسئله با رویکرد معنوی

* مهارت خیرگزینی/ حسن گزینی

کتاب هایی که به همین منظور نگاشته شده است 32 جلد است و در سامانه همگام وجود دارد و وقتی اولیای دانش آموزان با رمز خود وارد سامانه همگام می شوند در بخش نماد می توانند برای مطالعه به این کتاب های الکترونیکی دسترسی داشته باشند.

طرح نماد چیست و نقش مدرسه در پیشگیری از آسیب های اجتماعی

مهارت خود آگاهی

توانایی تشخیص افکار، باورها، هیجان ها، صفات شخصیتی، ارزش‌های شخصی، عادت ها، توانمندی‌ها، ضعف‌ها و نیازهای روان‌شناختی ،که رفتار آدمی را برمی انگیزاند. خودآگاهی به معنای توانایی شناخت خود، آگاهی از خصوصیات، نقاط قوت و ضعف، خواسته‌ها و انزجارهاست.

اهداف آموزش خودآگاهی:

- تدبر در خویشتن

- شناخت نیاز افراد و یافتن راه‌های مناسب برای برآورده کردن آنها

- ایجاد توانایی شناخت و تشخیص تفاوت‌های بین خود و دیگران

- پذیرش خود، پذیرش دیگران، مسئولیت پذیر بودن از دیگر آثار خودآگاهی می باشد.

مهارت مقابله با استرس

 مهارت مقابله با استرس تلاش های ذهنی و رفتاری، برای کاهش نشانه های استرس در جهت افزایش آرامش روانی فرد می باشد.

واکنش در مقابلـه بـا یـک تهدید ادراک شده (واقعی یا خیـالی) نسبت به سلامت روانی، جسمانی، هیجانی و معنوی فــرد که منجر بــه یک سلسله پاسخها و ناسازگاریهای فیزیولوژیک می شود، استرس نام دارد.

منابع استرس، بدنی جسمانی، ناکامی ها و محرومیت، باورها، عقاید و انتظارات و عوامل شخصیتی می باشند.

تکنیکهای مقابله با استرس شامل: آموزش آرمیدگی عضلانی، تنفس شکمی، آگاهی از ارتباط افکار و احساسات، مدیریت زمان، آموزش مسئله گشایی، آموزش ابرازگری و اصلاح عقاید غیرمنطقی هستند که توسط مدرسان آموزش بسته های ارتقایی (سفیران نماد) آموزش داده می شوند.

 

مهارت تنظیم شناختی هیجان

منظور از تنظیم هیجان این است که ما بتوانیم هیجانات مان را کنترل و احساسات مثبت مانند شادی، غرور و رضایت را افزایش و خشم و نگرانی و ترس و دیگر هیجانات منفی را کاهش دهیم. منظور ما از تنظیم هیجان، جلوگیری از ابرازِ شدید و ناگهانیِ پاسخی است که در صورت بروز آرامش، امنیت و سلامت ما و دیگران را به خطر می اندازد.

اهداف تنظیم هیجان شامل: حفط آرامش، محافطت در برابر اتفاقات و حفط سلامت روانی و جسمانی می باشد. برای تنظیم هیجانات نیز تکنیک هایی در نظر گرفته شده است که در بسته های آموزشی ارائه می شود.

 

 مهارت خودمدیریتی

منظور از مدیریت خود، توانایی فرد برای نظم دادن به احساسات، مقابله با مشکلات، نیاز ها و اتفاقات پیش بینی نشده و تلاش برای رسیدن به اهداف صحیح و مورد قبول جامعه است. مدیریت بر خود، در تلاش است تا توانمندی فرد برای نظارت و کنترل بر رفتارش را تقویت کند.

عوامل موثر بر خودمدیریتی شامل: عوامل شخصی، عوامل بیرونی و اجتماعی و مدیریت نتایج می باشد.

تمرین های خودمدیریتی شامل: مدیریت اعتماد به نفس، خودپذیری، دیگری پذیری، خود ابرازی، آگاهی از افکار منفی، توجه به خود و رفتار و خودتقویتی می باشد.

 

مهارت صبر

آموزش مهارت صبر مبتنی بر مبانی دینی و فرهنگی کشور ما برگزیده شده است و شاید در آموزه های روان شناختی معادل تاب آوری باشد.

مفاهیم صبر: صبر به معنی تحمل کردن، خود را باز داشتن و خودداری کردن، مقاومت در برابر سختی‌ها و از دست ندادن تاب و قرار،  صبر به شکل انتظار کشیدن، صبر کردن به معنای تأمل کردن و پرهیز از شتابزدگی و عجله در کارها، صبر کردن به معنای مهار خشم خود، به معنی مداومت در انجام کارها و ناامید و سرخورده نشدن، به معنای پرهیز از قضاوت عجولانه و پیشداوری کردن و صبر کردن در مقابل وسوسه‌های گوناگون می باشد.

فوائد صبر: افزایش سلامت جسمی و روانی، خودداری از افراط و تفریط، بهبود تمرکز، پرورش معنوی، بهبود روابط بین فردی و ارزشمندی است.

 به منظور آموزش مهارت صبر تأکید بر به کارگیری محرک های کلامی برای صبوری، معرفی الگوهای دینی، تاریخی و الگوهای زنده صبر، تقویت مثبت رفتارهای صبورانه، تقویت منفی (رهایی از پیامدهای منفی با صبوری کردن)، تقویت تفکیکی رفتارهای صبورانه، تقویت رفتارهای نا همساز با رفتارهای غیر صبورانه، مشارکت در بحث های کلاسی و گروهی و صبر برای ارائه نظرات خود و تحمل نظرات دیگران، به کارگیری روش های آرام سازی، استفاده از خودگویی های مقابله ای و خودنظارتی ( انجام تکالیف منزل- یادداشت کردن رفتارهای صبورانه خود در موقعیت های زندگی) در نظر گرفته شده اند.

 مهارت بخشایشگری

بخشایشگری به معنی تمایل فرد رنجیده به گذشت کردن از قضاوت منفی، انتقام‌جویی و یا بی‌تفاوتی نسبت به کسی  است که غیرمنصفانه او را رنجانده است، می باشد. شیوع مشکلات برون ریزی شده (خشم، خشونت، پرخاشگری و خصومت، درون ریزی شده (اضطراب، افسردگی، گوشه گیری) و مشکلات اجتماعی (جرم و بزهکاری و اعتیاد) در بین دانش آموزان باعث شده است که با اتکا به مبانی دینی و بومی بر آموزش این مهارت تأکید شود. هدف از آموزش این مهارت، تغییر ارتباط بین ما و کسانی که به ما آسیب رسانده‌اند، می‌باشد.

بنیان های اساسی برنامه های بخشایشگری شامل: همدلی، احترام، سخاوتمندی، عشق معنوی و مهربانی و ارزش ذاتی انسان می باشد و در مفاهیم روان شناختی می تواند معادل شفقت درمانی باشد.

طرح نماد چیست و نقش مدرسه در پیشگیری از آسیب های اجتماعی

مهارت حل مسئله با رویکرد معنوی

در فرایند حل مسأله با رویکرد معنوی افراد بر اساس نظام جهت‌گیری از پیش موجود خود، راهبردهایی در حل مسأله انتخاب می‌کنند که رویکرد معنوی دارد. جست و جوی امر مهم و معنادار در زمان‌های استرس‌زا بدون شک شامل ایمان آنها نیز می‌شود.

مهارت حل مسأله با رویکرد معنوی شامل 3 سبک می شود که شامل:

- سبک اشتراکی ؛

فرد معتقد است که باید به‌صورت فعالانه‌ای د‌ر جهت حل مشکل خود تلاش و کوشش کند و خداوند نیز در این جریان به او کمک و یاری خواهد کرد.

- سبک واگذاری به خدا ؛

در این نوع حل مسأله، فردخود را بی اختیار یافته و  منتظر می‌ماند تا خداوند مصلحت خویش را به وی نشان دهد.

- سبک خود راهبری شده ؛

فرد معتقد است خداوند به او عقل سلیم، منطق و تفکر داده است و وظیفه اوست که مسائل و مشکلات خود را حل کند

- مهارت حل مسئله با رویکرد معنوی ؛

پیدا کردن معنی در مواجهه با اوضاع غیرقابل توصیف و اغلب ناگوار، به‌دست آوردن کنترل، به دست آوردن آرامش به‌علت نزدیکی به خدا، احساس پشتیبانی خدا به‌عنوان پایگاه امن و پیدا کردن جرأت اقدام به مسائل بزرگ،  و تفسیر پیامد و دادن معنای الهی به اتفاقات و مسائل گوناگون می باشد.

 

مهارت توکل بر خدا

توکل عبارت است از نگرش و حالتی که موجب می‌شود شخص در تمام کارهایش بر خداوند متعال، اعتماد کند و این اعتماد در دل او آرامشی ایجاد می‌کند که در اثر حوادث زندگی دچار لغزش و شک و تردید نمی‌گردد، شخص متوکل از هر چه غیر خداست نظر و امیدش را برمی‌دارد و ذهن خود را متوجه و معطوف خداوند می کند.

پیامدهای توکل بر خدا شامل:

- کسب آرامش درونی

- جرأت پیدا کردن برای مواجهه با مشکلات و ناهمواری‌های زندگی

- آمادگی برای رشد معنوی و ابراز وجود

- معنا دادن به اتفاقات زندگی و پیدا کردن معنا در ناهمواری‌ها، رنجها و سختی‌ها

- ایجاد ارتباط عملی باوجود متعالی

- رها شدن از ترس های واهی که مانعی در راه اقدام به کارها اساسی و رسیدن به اهداف زندگی می‌باشد.

- حرکت عملی به‌سوی پیوند عمیق‌تر در سیر و سلوک معنوی (تفویض، تسلیم و رضا)

- هماهنگ ساختن تدریجی انگیزه‌ها و خواسته‌ها با قوانین خداوند متعال در اثر ایجاد هماهنگی با قوانین متعالی معنوی

- تعادل در ابعاد زندگی فردی، اجتماعی، روانی و معنوی

- پیوند تدریجی فرد به خود متعالی و حرکت به‌سوی خودشکوفایی تمام عیار در زندگی می باشد.

 

مهارت خیرگزینی

خیرگزینی مهارتی است که سبب می شود تا فرد خِیر و آن چیزی را که دارای اولویت است و بهتر است؛ بشناسد و انتخاب کند. توان خیرگزینی در کودکی، مبدایی برای شروع دوره بعد یعنی حسن گزینی در نوجوانی است و اخلال در این دوره، سرمنشا وارد شدن لطمات و نقصان های رشدی در سال های بعدی زندگی است.

 مهارت حسن گزینی

به معنای بهره مندی انسان از توان اختیاری خود در نزول خیرات و برکات که در نهایت زندگی او تحت تأثیر برکات حسن فرار می گیرد.

مراتب و مراحل حسن گزینی شامل: همراهی علم و عمل، انجام عمل خیر و تبدیل عمل خیر به حسن، خلق بهترین حسن، احسان به دیگران و خُلق حَسَن و هنرنمایی با خَلق حسنه می باشد.

مهارت های مشارکتی

مشارکت کودک به معنای فرصتی است که وی برای بیان دیدگاه خویش، تأثیر بر تصمیم گیری‌ها و نیز ایجاد تغییر دارد. کودکان در هر سن و با هر توانایی حتی چنانچه منزوی و در حاشیه باشند، حق حرف زدن در مواردی که به آنان مربوط است را دارند.

- تکنیک های آموزش و مدیریت مشارکتی

- بحث در گروه های کوچک

- مخالفت سازنده

- یادگیری مشارکتی

- تحقیق گروهی

بارش افکاری و برخی از تکنیک های دیگر می باشد که به مشارکت کودکان و نوجوانان در تصمیم گیری های مربوط به خود و زندگی کمک شان می کند.

با وجود اینکه آموزش مهارت های فاز ارتقایی طرح نماد مورد استقبال معلمان، اولیا و دانش آموزان قرار گرفته است و ارزیابی های مختلف صحت این امر را نشان داده است، ولی در فرایند اجرا با توجه به شرایط مدارس مختلف اشکالاتی نیز به همراه داشت. به طوریکه در آموزش به دانش آموزان، از بین آنها افرادی به عنوان همتا انتخاب می شوند و مهارت های فاز ارتقایی به آنها آموزش داده می شود و آنها به سایر دانش آموزان این مهارت ها را انتقال می دهند. با اینکه آموزش همتایان دارای ثمرات زیادی است ولی مسأله انتخاب آنها و قرار دادن آنها در کلاس های ویژه باعث می شود آنها از کلاس های درسی خود در مدارس بازمانند و بروز مشکلات درسی شان مانع شرکت آنها در این جلسات می شود، علاوه بر این در همه مدارس مکان مناسبی برای ارائه آموزه های فاز ارتقایی وجود ندارد. در زمینه آموزش به والدین نیز مشکل نبود مکان مناسب و همچنین انگیزه پایین والدین برای شرکت در کلاس ها مانعی برای اجرای طرح است. اغلب پدران و برخی از مادران شاغل هستند و نمی توانند در کلاس ها شرکت کنند و حضور کم رنگ آنها در کلاس ها باعث می شود محتوای آموزشی به درستی انتقال پیدا نکند. بنابر تجربه شخصی در آموزش به معلمان ارائه تکنیک های طرح نماد مورد استقبال قرار گرفت ولی برخی از مهارت ها نظیر صبر، توکل، بخشایشگری و خیرگزینی نیازمند غنی سازی محتوایی و تکنیکی داشتند.

طرح نماد چیست و نقش مدرسه در پیشگیری از آسیب های اجتماعی

فاز غربالگری

برای شناسایی دانش آموزان دارای مشکلات گوناگون نیاز به استفاده از ابزارهای خاصی است که از جمله پرسشنامه ها و مشاهدات علمی. در این بخش از طرح نماد پرسشنامه هایی که دارای روایی و پایایی لازم هستند باید توسط دانش آموزان، والدین و معلمان تکمیل شوند و از طریق نمراتی که دانش آموزان کسب می کنند به شناسایی مشکلات رفتاری آنها مبادرت ورزید. علاوه بر پرسشنامه ها مشاهدات معلمان و حتی والدین نیز می تواند به شناسایی دانش آموزان مشکل دار کمک کند به همین منظور ثبت مشاهدات نشانگان محور و موارد اورژانسی در سامانه همگام مورد توجه واقع شده است و مدیران مدارس باید موارد مشخص شده را در صورت مشاهده ثبت نمایند.    

 

آزمون سلامت روانی- رفتاری

شناخت دانش آموزان در ابعاد جسمی، اجتماعی، روانی و رفتاری به منظور طراحی برنامه های آموزشی و اقدامات درمانی باعث شده است یک آزمون جامع برای دانش آموزان دورۀ اول متوسطه اجرا گردد و با ترسیم نیمرخ روانی- رفتاری برای آنها بر اساس داده های آزمون سلامت روانی- رفتاری امکان ارائه خدمات روان شناختی برای شان فراهم گردد.

 آزمون سلامت روانی – رفتاری دارای ابعاد فردی، نگرش به حانواده، نگرش به مدرسه، حمایت های روانی- اجتماعی، نحوه گذران اوقات فراغت و مسائل و مشکلات مرتبط با دانش آموز می باشد.

در بعد عوامل فردی به هیجانات، رفتارهای پرخطر، افکار منفی، خودآگاهی و طرح ریزی تحصیلی- شغلی و روش‏های مقابله با استرس اعم از هیجان مدار و مسأله مدار توجه شده است که خرده مقیاس های عزت نفس، خوش بینی و امید، نشاط و شادکامی، افسردگی، اضطراب و خشم، افکار سایکوتیک را در بر می گیرد. در بعد نگرش به خانواده خرده مقیاس های نظارت خانواده، جو عاطفی خانواده و پیوند و دلبستگی نسبت به خانواده مورد توجه قرار گرفته اند.

در بعد نگرش به مدرسه: خرده مقیاس های رضایت کلی از مدرسه، نگرش و عاطفه نسبت به مدرسه، نگرش به دبیران و معلمان، سازگاری با مدرسه، مدرسه فرصتی برای پیشرفت و انگیزه پیشرفت در مدرسه مورد تأکید قرار گرفته است. و در ابعاد اوقات فراغت و مسائل و مشکلات دانش آموز به سؤالاتی در ارتباط با این موضوعات پرداخته شده است. پس از پاسخگویی دانش آموزان به این سؤالات پروفایل وضعیت سلامت روانی- رفتاری دانش آموزان در اختیار مشاوران مدارس قرار می گیرد و آنها با توجه به نتایج این آزمون و همچنین انجام مصاحبه های روان شناختی نسبت به تشخیص، در مان و یا ارجاع دانش آموزان دارای مشکلات روانی- رفتاری اقدامات لازم را به عمل می آورند. همچنین امکان گزارش گیری آماری برای کارشناسان مناطق و مسؤلان مشاوره در استان و وزارت فراهم است.

خدمات روانی- اجتماعی

 به دنبال شناسایی دانش آموزان دارای مشکلات حاد اورژانسی و نیازمند ارائه خدمات مرتبط با فوریت های روانی – اجتماعی تیم فوریت های روانی- اجتماعی که شامل، روانپزشک، پزشک، روان شناس، مشاور، مددکار و کارشناس مسائل حقوقی است متناسب با نیاز، وارد عرصه می شود و با ارائه خدمات اضطراری، بحران های به وجود آمده برای دانش آموزان را مدیریت می کند و تا رفع مشکل با ارائه خدمات مددکاری موارد را پیگیری می نماید.

با شناسایی مشکلات دانش آموزانی که دچار شرایط اورژانسی نیستند، و یا از طریق مشاهدات نشانگان محور، آزمون‏های غربالگری نماد و یا آزمون سلامت روانی-رفتاری مورد شناسایی قرار گرفته اند، ابتدا مشاور مدرسه و در صورت نبود مشاور از طریق معلم منتخب و یا رابط هسته های مشاوره که با مسائل روان شناختی و کمک به فرایند حل مشکلات آشنایی دارد، خدمات اولیه ارائه می شوند و در صورت عدم رفع مشکل، دانش آموز مورد نظر به هسته ها یا مراکز روان شناختی و مراکز مشاوره ارجاع داده می شود. در مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی و هسته های مشاوره مناطق دانش آموز دارای مشکل مورد بررسی دقیق قرار می گیرد و در صورتی که مشکل او جنبه خانوادگی داشته باشد به مراکز مشاوره خانواده انجمن اولیا و مربیان ارجاع داده می شود، در صورتی که مشکل ایشان جنبه روانپزشکی داشته باشد به مراکز خدمات بهداشتی و علوم پزشکی و در صورت نیاز به خدمات مددکاری به سازمان بهزیستی و سایر سازمان های مرتبط ارجاع داده می شود. اگرمشکل جنبه روان شناختی داشته باشد مشاوران و روان شناسان حاضر در هسته های مشاوره اقدام به ارائه خدمات روان شناختی به دانش آموز تا مرتفع شدن مشکلات وی می نمایند. به منظور ارتقاء توانمندی مشاوران و روان شناسان حاضر در مراکز روان شناختی و هسته های مشاوره تدوین کنندگان طرح نماد اقدام به طراحی پروتکل های درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری نموده اند که خود می تواند راهنمای مناسبی برای ارائه خدمات روان شناختی باشد.

 

 خدمات خط ملی نماد (1570)

به منظور تسهیل در دسترسی (دانش آموزان، کارکنان و والدین) به خدمات راهنمایی، مشاوره، روان درمانی و مددکاری اجتماعی و همچنین تسریع در ارائه خدمات مرتبط با فوریت های روانی- اجتماعی و کیفیت بحشی به این خدمات با بهره گیری از متخصصان آموزش دیده و جامعیت بخشی به خدمات درمان و حمایت های روانی و اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان با رویکردی ائتلافی و سیستمی و بلاخره به منظور پیشگیری، کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی دانش آموزان، وزارت آموزش و پرورش اقدام به راه اندازی خط ملی نماد نموده است.

خدمات پیش بینی شده از طریق این خط ملی (1570) شامل ارائه خدمات مشاوره ای (تحصیلی، سازگاری، مسیر زندگی و ...)، دریافت گزارش و مداخله در فوریت های روانی اجتماعی نظیر خودکشی، خشونت و کودک آزاری، سوء استفاده های جنسی، فرار، بدسرپرستی، فقرشدید، بی سرپرستی و بی پناهی، بزهکاری و مصرف مواد می باشد. همچنین ارائه خدمات راهنمایی تلفنی به دانش آموزان و خانواده های آنها و ارائه خدمات مددکاری نیز از جمله خدمات مورد توجه در راه اندازی این خط بوده است. در ارائه خدمات فوریتی به دانش آموزان علاوه بر مداخله به موقع و سریع تیم فوریت های روانی - اجتماعی آموزش و پرورش به طور همزمان و در صورت نیاز از خدمات خطوط پلیس 110، اورژانس 115 و اورژانس اجتماعی 123 استفاده می شود. پیگیری وضعیت دانش آموز مورد نظر از طریق متخصصان روانشناسی و مشاوره آموزش و پرورش و مددکاران اجتماعی تا کنترل، کاهش و رفع مشکل تداوم می‏یابد.

چنانچه ملاحظه می شود طرح نماد در نوع خود جامع و عملیاتی بوده و در صورت حمایت مسئولین وزارتی و استانی و سایر دستگاه ها از آن می تواند در پیشگیری و کنترل آسیب های اجتماعی در مدارس موفقیت آمیز عمل کند. اما انتخاب و به کارگیری نیروی انسانی متخصص، آموزش مستمر و مداوم آنها تهیه امکانات لازم اعم از خودرو مناسب برای انجام خدمات فوریتی و اورژانسی، پرداخت متناسب و به موقع هزینه خدمات ارائه شده توسط نیروی انسانی از ملزوماتی است که به موفقیت طرح کمک می کند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

طرح نماد چیست و نقش مدرسه در پیشگیری از آسیب های اجتماعی

منتشرشده در آموزش نوین

فرهنگ یک جامعه چگونه تضعیف یا نابود می گردد

 

برای نابود کردن یک فرهنگ؛ نیازی نیست کتاب ها را بسوزانید، کافی است کاری کنید مردم آنها را نخوانند.

ویکتور هوگو شاعر و داستان نویس فرانسوی ( 1855 - 1802 )


مقدمه
با مشاهده این جمله از ویکتور هوگو متوجه شدم که برخلاف تصور غالب، عوامل بسیاری باعث نابودی فرهنگ یک جامعه می گردد. اگر طبق تعریف تایلور، فرهنگ را شامل ارزش‌های اجتماعی و هنجار‌های موجود در جوامع بشری و همچنین مجموع دانش، ادبیات، باورها، هنرها، قوانین، آداب و رسوم، فلسفه و دین، توانایی‌ها و عادت‌های افراد بدانیم، (1) پس با ترفندهای گوناگون می توان در نابودی فرهنگ یک جامعه اقدام کرد.
جهت تضعیف یا نابودی فرهنگ یک جامعه نباید تهاجم فرهنگی را به عنوان متغیر واحد سیاسی - فرهنگی نام برد. بلکه از درون یک جامعه و آهسته آهسته نیز می توان بدین هدف دست یازید. گاه عامدانه این عمل انجام می شود و گاه جاهلانه و بدون آگاهی، نتیجه هر دو اضمحلال فرهنگی است. همان فرهنگی که تا دیروز منش و نگرش ما را به جهان هستی ترسیم می ساخت و ما از همراهی نَفَس خود با آن بسیار خرسند بودیم. در واقع در این شرایط، تنه فرهنگ ما از درون مبتلا به کرم خوردگی می شود که سمپاشی و آفت زُدایی آن با تبلیغات و شعار نیز غیرممکن می گردد. و با کمال تأسف مدام تکرار می کنیم که چرا مردم ما نمی فهمند؟ یا مردم ما چرا کمتر می فهمند؟ جملاتی است که بدون تعارف خیلی از ما بیشتر اوقات بری خود و یا دیگران بیان می کنیم. همه به جز من، فهمی ناقص و معیوب دارند که نشان از کج فرهنگی یا بی مایگی او از فرهنگ است!

راستی چرا ما معلمان را فرهنگی می نامند؟ تصور می کنم چون به طور متعارف می بایست ما معلمان مروّج دستمایه های فرهنگ کشور باشیم و یا سفیر فرهنگ هر کشوری معلمان هستند. اما اگر حساسیت خاصی از خود نشان ندهید باید گفت که ما فقط نام فرهنگ را با خود یدک می کشیم، کافی است به طور منصفانه سری به خاطرات کلاس درس خود بزنید.

تعریف ارزش
برای رسیدن به توافق انگاره ای از دو مفهوم ارزش و هنجار، ابتدا ترجیح می دهم تعریفی از هر دو مفهوم داشته باشم:
ارزش در اصطلاح دانش جامعه‌شناسی، عقایدی است که افراد یا گروه‌های انسانی درباره آنچه که مطلوب، مناسب، خوب یا بد است، دارند.
ارزش‌ها زيربناى هنجارها، نهادها و ساخت اجتماعى را تشکيل مى‌دهند. چارچوبی هستند براى مشروع ساختن رفتارهاى انسانی. ارزش‌ها به مفهوم فرهنگ در جامعه عمق و معنا مى‌بخشند و در قضاوت ارزشی و يا ارزشيابى اجتماعی توسط افراد گوناگون، عملاً مقايسه ميان بهتر و بدتر صورت مى‌گيرد.

تعدادی از ارزش ها جهانی هستند همانند: صداقت، احترام به حقوق ديگران، آزادى و دموکراسی، ازدواج، قدرت، سلامت، محبت، احترام، داشتن مهارت و دانش. و برخی گروهی و محدود به اقوامی خاص هستند مانند: دادن مهريه و جهيزيه به دختران ازدواج کرده، ازدواج در سنين پایین تر از سن قانونی ( زیر 14 سالگی ) که در بین مردم روستاها و مناطق محروم اجتماعی مرسوم می باشد. افرادی که از اجرای ارزش های اجتماعی و یا گروهی سر باز زنند، آنان ضدارزش خوانده می شوند و نظارت اجتماعی بر آنان فشار روحی - روانی وارد می سازد.

ارزش ها می توانند فردی و یا اجتماعی باشند. اصولا نظام های سیاسی مستبد و دیکتاتور با تلاش همه جانبه خود ارزش های فردی مدنظر خود را به تدریج به صورت ارزش های اجتماعی در می آورند و بدین طریق با عمومیت آنها بر اذهان مردم نفوذ می کنند.

فرهنگ یک جامعه چگونه تضعیف یا نابود می گردد

تعریف هنجار
هنجار فرهنگی رفتار قابل قبول یک جامعه را تعیین می‌کند و به عنوان راهنمای نحوه رفتار، پوشش لباس، زبان، و حرکت در یک موقعیت خاص و همچنین انتظارات در یک گروه اجتماعی عمل می‌کند.
هنجارها در اصطلاح دانش جامعه‌شناسی به یک الگوی رفتاری گفته می‌شود که روابط و کنش‌های اجتماعی را تنظیم می‌کند. اکثریت جامعه خود را به آن پای بند می‌دانند و در صورتی که شخصی آن را رعایت نکند هنجار شکنی کرده و جامعه او را مجازات می‌کند. هنجار با قانون کنترل می‌شود، در حالی که این حکم درباره ارزش‌ صدق نمی‌کند. هنجارشکنی باعث از بین رفتن استحکام نظام اجتماعی می‌شود.

هنجارها اموری نسبی هستند و در جوامع مختلف، نگاه متفاوتی نسبت به آنها وجود دارد. مثلا سیگار کشیدن و آشغال به بیرون انداختن و نقاشی کردن یا نوشتن بر روی دیوار در کشور سنگاپور هنجارشکنی شمرده می شود و افراد با پرداخت جریمه مجازات می شوند، اما این امور در کشور ما رفتارهایی طبیعی و بلامانع شمرده می شوند لذا علیرغم ناهنجار بودن، هنجار هستند!

اگر به تعریف هر دو مفهوم از مصادیق فرهنگ، دقت نمایید شاید متوجه شوید که سازوکار هر یک در جامعه کنونی ما اثر بازدارندگی و کاربردی خود را از دست داده است. شاید بتوان گفت معیار هر یک در جامعه امروزی ما تابع منافع و تمایلات فردی یا گروه های خاصی شده است . و چون این افراد و گروه ها در بین همه مردم محبوبیت و مقبولیت ندارند، پس ما شاهد عدم رعایت آنها توسط افراد مختلف در جامعه هستیم. شاید بتوان گفت تعداد منصور حلاج های جامعه ما به قدری زیاد شده است که هر فرد خود را حق و معیار سنجش آن می داند. هنجارشکنی مردم به نوعی دهن کجی به همان افراد و گروه هاست اما متأسفانه به قیمت از بین رفتن اصول اخلاقی.

فرهنگ یک جامعه چگونه تضعیف یا نابود می گردد

در گذشته افرادی که هنجارها و ارزش های مرسوم جامعه را در روابط اجتماعی خود رعایت نمی کردند مورد سرزنش و مذمت قرار می گرفتند و نظارت اجتماعی، مردم را وادار به تقیّد به اجرای هر یک می کرد. اما امروزه در جامعه ما نظارت اجتماعی یا تعهدی برای وفاداری حتمی به ارزش ها و هنجارها وجود ندارد و چون قانون در حتمیّت تحقق ارزش، نقشی ایفا نمی کند و رفتاری آرمانی و تمایلی است پس روز به روز بیشتر توسط مردم نادیده گرفته می شود. تا حدی که کمتر اثری از آنها در بین ما باقی مانده است. مثلا ارزش هایی همچون صداقت، احترام به حقوق ديگران و آزادى و دموکراسی دیگر حتی انتخاب برتر ویترین هیچ مغازه ای نیست تا چه رسد به یقین مردم. یا ریختن زباله بر زمین و بیرون انداختن آن از پنجره آپارتمان و اتومبیل، برای ما یک حس خوشایند روانی است. پس در تعریف فرهنگ، مفهوم ارزش و هنجار، کیمیای سعادتی دست نیازیدنی گردیده است.

فرهنگ یک جامعه چگونه تضعیف یا نابود می گردد

ارزش ها و هنجارها باید آموزش داده شوند
ارزش ها و هنجارها، اموری اکتسابی هستند و نیاز به آموزش دارند. بعد از نهاد خانواده به عنوان نخستین نهاد اجتماعی، مدرسه این رسالت مهم را برعهده دارد تا به طور شفاهی با بیان معلمان و دیگر پرسنل مدرسه و به طور کتبی در لابه لای مفاهیم و مباحث کتاب های درسی، آموزش داده شوند. فرهنگ عمومی و رسمی هر جامعه ای نوع، شدّت و حدّت کاربرد ارزش ها و هنجارها را مشخص می سازد. اما در چندین سطر و پاراگراف و در کدامین کتاب درسی پایه های آموزشی ما و چگونه ارزش ها و هنجارهایی آموزش داده می شود؟ گویی سوزنی را در کاهدان بخواهیم جست و جو کنیم.
لذا کودکان با کمتر موردی از ارزش ها و هنجارهای لازم برای داشتن یک زندگی مطلوب آشنا می شوند. ابتدا آشنایی و سپس رعایت کردن هر ارزش و هنجاری، ما را به مرحله بسیار مهم و ارزنده ای به نام " اخلاق " هدایت می کند. ملتی که پای بند ارزش ها و هنجارهای رایج در جامعه خود هستند افرادی با اخلاق و با فرهنگ و برعکس آن ، افرادی هنجار شکن و ضدارزش نامیده می شوند. علیرغم این که دولت و ملت هر دو آخر تلخ بی اعتنایی خود را در این داستان می دانند اما آگاهانه یا ناخودآگاه، اهتمامی برای آموزش آنها در دوران کودکی، از خود نشان نمی دهند. آموزش ارزش ها و هنجارها در مرحله رشد سریع کودکان، به درونی شدن هر یک منجر می شود و او تا آخر عمر پایبند و وفادار به سازوکار هدایتی هر یک از آنها در جامعه باقی می ماند. بی اعتنایی به این دو عنصر مهم، از عمده ترین دلایل تضعیف یا مسکوت ماندن فرهنگ جامعه ایرانی است.

بی توجهی به دانش و نابودی فرهنگ
در تناسب دانش روز با پیشینه معلومات افراد، نوعی بی میلی و سستی موج می زند لذا جهت دسترسی به دانش روز سطح نیاز جامعه را در پذیرش فرد در دانشگاه و مدرک تحصیلی او خلاصه می کنند و این بخش فرهنگ نیز پویایی لازم برای اصل صیرورت را از دست می دهد.

امر آموزش از سنین پایین تر از 7 سالگی آغاز و تا اتمام دوران تحصیلات عمومی و رسمی ادامه می یابد. اگر فردی علاقه و یا ترجیحی برای ادامه تحصیل داشت در دانشگاه نیز به هدف خود ادامه می دهد. البته به طور طبیعی اهداف افراد در این مسیر متفاوت است. اما یک چیز برای غالب جمعیت ما یکسان است و آن خواندن که بهانه و شرط اصلی برای اجبار در تحصیل است یعنی حضور در کلاس درس. چون بعد از آن خود را فارغ التحصیل می نامند و فراموش می کنند که فقط مقطع خاصی از تحصیلات را به اتمام رسانده اند. و خیلی ها از آنها پس از آن، درگیر مشکلات گوناگون زندگی و جامعه می شوند و با ذکر بهانه وقت ندارم، دیگر اصلا کتابی جهت مطالعه به دست نمی گیرند. جالب آن که باز منتظر کلاسی برای حضور و خواندن هستند، یعنی توفیق شرکت در یک دوره آموزشی ضمن خدمت. لذا دسترسی به دانش روز در رشته ها و مشاغل گوناگون در جامعه ما، امری غیرممکن می گردد. دولت و سازمان های مختلف نیز به چنین اسرافی نیاز نمی بینند، پس همه از شرایط خود راضی هستند. ایشان کارشناس حیطه تحصیل خود شناخته می شود و دولت و سازمان هم بر خود مباهات می ورزد که تحصیل کرده ها را استخدام نموده است.

فرهنگ یک جامعه چگونه تضعیف یا نابود می گردد

دیگر عناصر موجود در تعریف فرهنگ
* یک شاهکار ادبی مجموعه ای از ارزش ها و موضوعات خواندنی و قابل تأمل و تفحص هست. ادبیات منتقل کننده زبان و دستمایه ای از برجستگی های زندگی مردم و بزرگان اعصار گوناگون در یک جامعه هست. ادبیات هم ارزش خلق می کند و هم ارزش را به مردم اعصار گوناگون منتقل می سازد. ادبیات شکلی ممتاز و هنری در بیان روابط اجتماعی است. برای همین حائز اهمیت بسیار است و نادیده گرفتن آن با تقلیل محتوایی در دو بُعد کمی و کیفی، آسیب جدّی به فرهنگ اصیل یک ملت وارد می آورد. امروزه می توان این اثر تخریبی را در محتوای کتب درسی زبان فارسی مدارس خود ملاحظه و مشاهده کرد، که بهتر است اهل فن در این مورد سخن بگویند. ادبیات فقط حاوی شکل و نقاشی های متون آن نیست که با دستکاری و یا حذف و اضافه های دینی بدان، بخواهیم به اهداف ایدئولوژیک خود برسیم. مغزمایه ادبیات در عمق معنا و بیان بزرگان شهیر ادبیات ملی ایران نهفته است و ما با حذف متون و اشعار آنان در این کتاب بسیار ارزشمند، در واقع به نابودی فرهنگ خود کمر همّت بسته ایم. در چندین سطر و پاراگراف و در کدامین کتاب درسی پایه های آموزشی ما و چگونه ارزش ها و هنجارهایی آموزش داده می شود؟

* در جامعه ما، باورها بر اساس مصلحت گروهی انتخاب و تبلیغ می شود. مابقی در این جامعه کاربرد ندارد و میراث نیاکانی است که مورد تأیید نظام اجتماعی نیست. پس یک به یک آنها نیز کنار گذاشته می شوند و ناکارآمدترین بخش فرهنگی شمرده می شوند. اما در جوامع پیشرفته باورها با صلاحدید جمع، پذیرفته می شوند و با توجه و عمل کردن اکثر مردم بدان ها موجبات ترویج آنها را فراهم می سازند.

* بی اعتنایی یا صامت نگه داشتن صدای هنرمند و هنر او در موسیقی، نقاشی، پیکرتراشی و مجسمه سازی و........ بخشی از فرهنگ یک جامعه را نابود می سازد. مثلا مردم را با بلاتکلیف گذاشتن در تشخیص حلال و حرام بودن یک هنر، نسبت بدان بی میل می سازند. برخی از این مرز پا فراتر می گذارند و سازی به دست می گیرند و یا در کلاسی ثبت نام می کنند اما تعداد آنها به قدری ناکافی است که موجب ترویج این بخش از هنر و فرهنگ نمی گردد.

* قوانین به عنوان بخش دیگر فرهنگ، ناکارآمد و گاه متناقض با واقعیت های اجتماعی هستند و گاه توسط خود قانونگذار نقض یا نادیده گرفته می شوند. وقتی آنان قانون را رعایت نمی کنند رعایت آن توسط عموم مردم جدّی گرفته نمی شود. پس بی قانونی خود به شکلی از قانون پذیرفته شده در جامعه تبدیل می شود که کراهت آن از بین می رود. این بخش فرهنگ نیز خاموش باقی می ماند.

* آداب و رسوم که در گذشته نسل به نسل و سینه به سینه به ما منتقل می شد و انتظار می رود امروز، آموزش نیز در انتقال آن سهمی برعهده داشته باشد با برخورد سرد و بی اعتنایی بدان ها و خرافه آمیز تلقی کردن آنها، کم کم به فراموشی سپرده شده و دیگر جریان انتقال آن به نسل بعدی، دغدغه مردم نیست. گرانی و فاصله اجتماعی بسیار زیاد مردم نیز عامل فاصله گرفتن آنان از بیشتر آداب و رسوم ملی و محلی شمرده می شود، چون توانایی های مادی خود را از دست می دهند. پس این بخش فرهنگ نیز کم رنگ و بی رگ می گردد.

* بی عدالتی آموزشی و تضاد طبقاتی، اجازه نمی دهد تا توانایی های افراد در گروه های مختلف اجتماعی دیده شود. لذا دارایان در داخل و خارج از کشور با توسل به قدرت ثروت خود، امکانات را جهت ایجاد و تقویت توانایی های داشته و نداشته خود ، می خرند و تبدیل به عنصری می شوند که باور کردن آن دشوار است، چون او را از قبل می شناسید و سطح توانایی های ذاتی و اکتسابی او را می دانید. پس توانایی های اقشار محروم جامعه قابلیت تولید فرهنگ را از دست می دهد و این بخش لنگان لنگان و وابسته به ثروت چنین افرادی پیش می رود.

* عادت هایی که در روابط اجتماعی خود به وجود می آوریم تبدیل به بخشی از فرهنگ جامعه ما می گردد. مطلوب و نامطلوب بودن یا زشتی و زیبایی آنها، توسط خود ما به فرهنگ تزریق می شود. نباید هوشیاری و درایت خود را در انجام کاری با عادات غلط، از دست بدهیم. مثلا داشتن موبایل از شروط حتمی نیازهای دنیای معاصر شمرده می شود اما عادت بیش از اندازه بدان تا حدی که روابط خانوادگی یا دوستی ما از آن آسیب ببیند و یا ما را انجام امور مهم بازدارد، تبدیل به عادتی غلط و رایج شده است. چنین عاداتی گاه به طلاق زوجین منجر می شود و یا به سوءاستفاده های جنسی و کلاهبرداری می انجامد، یعنی به طور مستقیم بر نوع روابط اجتماعی ما اثر می گذارد که بیشتر به دلیل پنهان بودن هویت افراد، با شیطنت و آزادی بی قید و شرطی همراه می شود. انتخاب نوع عادت و تزریق آن به فرهنگ، توسط من و شما انجام می گیرد پس به رفتارهای فردی خود بیشتر توجه نمائیم.

* فلسفه و دین نیز بخشی از فرهنگ هر جامعه ای را تشکیل می دهد. برجسته ساختن این بخش نسبت به دیگر عناصر فرهنگی، شکل و ماهیت جامعه را تک بُعدی و تک ساحتی می سازد. هر دو عنصر، هویت اعتقادی یک جامعه را مشخص می سازد. تعریفی که از فلسفه و دین، در یک جامعه بر اساس مجموع اعتقادات ارائه می گردد، جهان بینی و نوع نگرش مردم را نسبت به مسائل حیات و ممات، اخلاقیات، اصول زندگی معنوی و.... را مشخص می سازد. این بخش در جامعه کنونی ما پر رنگ ترین بخش در فرهنگ را به نمایش می گذارد که باعث تضعیف و کم رنگ شدن سایر حیطه های فرهنگی می شود. بسیاری از مشکلات امروزی جامعه ما از جمله دوگانگی ارزشی یا مطلق گرایی از همین نگرش زائیده شده است.

سخن آخر
تصور می کنم پاسخ سئوال خود مبنی بر چگونه فرهنگ یک جامعه تضعیف و یا نابود می شود را دریافتیم. حال به جمله ویکتور هوگو برگردیم:
" برای نابود کردن یک فرهنگ، نیازی نیست کتاب ها را بسوزانید، کافی است کاری کنید مردم آنها را نخوانند."

امروز به عمد یا غیرعمد، کاری کرده اند که مردم یا کتاب نمی خوانند و یا بسیار کمتر از نیاز واقعی می خوانند. بهانه بیشتر ما برای عدم مطالعه، گرانی کتاب و نداشتن وقت با وجود مشکلات فراوان است. اما دلیل واقعی و اصلی ما برای عدم مطالعه، سهل الوصولی و گستره وسیع اطلاعات در اینترنت و فضای مجازی است. هر دو مورد دلیلی موجه هستند، اما آنچه که باعث حفظ فرهنگ یک جامعه می شود سنت انتخاب کتاب از کتابخانه خصوصی یا عمومی، سپس ورق زدن صفحات و مطالعه آن است. از کودکان خود شکایتی نداشته باشیم که الگوی رفتاری آنها، خود ما هستیم و چون ما این هنر را نداریم پس آنان نیز همانند خود ما غرق در گوشی، تبلت و لپ تاپ خود گردیده اند.

فرهنگ یک جامعه چگونه تضعیف یا نابود می گردد

لابد شما هم هر روز تعداد زیادی از افراد موبایل به دست را مشاهده می کنید که هنگام عبور از خیابان یا از روی پل هوایی، هنگام رانندگی یا توقف کنار خیابان و در داخل اتومبیل، در اتوبوس و مترو، در صف خرید نان سنگک و..... تمامی حواس شان به صفحه گوشی خودشان است که علیرغم نادرست بودن رفتار، تبدیل به نوعی هنجار و فرهنگ عمومی شده است. اما در کشورهای دیگر آنچه که در اماکن عمومی برای استفاده بهینه از زمان، همراه و در دستان مردم هست کتاب است.

آری !

کنار گذاشتن عادت و سنت نیکوی کتابخوانی، به تدریج به نابودی فرهنگ رسمی یک جامعه منجر می شود.می توان نتیجه گرفت که مطالعه کتاب، آنچنان که تصور می کنیم یک رفتار فردی نیست. شاید برای همین در برخی از کشورها همچون ژاپن و کره جنوبی و آمریکا، ساعت مطالعه آزاد در مدارس یا خانه وجود دارد و از گروه های سنی مختلف به خصوص در دوره ابتدایی خواسته می شود که رأس ساعت معینی مطالعه کنند و خلاصه ای از آن را در کلاس برای همکلاسی های خود بخوانند تا دیگران نیز استفاده کنند. یعنی این کشورها سعی دارند علیرغم پیشتاز بودن در فضای مجازی، فرهنگ کشور خود را با سنت کتاب خوانی حفظ کنند.

در این جوامع یک فرد حتما می بایست چند صفحه ای از کتاب مورد نظر را قبل از خواب مطالعه کند تا بهانه وقت ندارم طی روز آنها، مانع از مطالعه آنان نگردد. یک عادتی نیکو که اگر بدان عمل نکنند نمی توانند شب را راحت بخوابند. پس یکی از منابع غنای فرهنگی آنان، پاسداشت همین بخش از فرهنگ است.

و برای همین است که آنان تولید کننده دانش و ره آوردهای آن هستند و ما مصرف کننده آن. امروز دغدغه آنان شتاب گرفتن برای چگونگی زندگی در کرات دیگر از جمله مریخ هست و دغدغه ما در صف مرغ ایستادن جهت بی پروتئین نماندن در ماه رمضان! راستی آنانی که در صف مرغ هستند، ماه های دیگر قمری مرغ و پروتئین مصرف نمی کنند؟

یا وقتی خبر فروش نقاشی از تصویر مسجد قرن دوازدهمی کوتوبیا در مراکش هنگام غروب آفتاب، با کوه‌های اطلسی رنگ در پس زمینه آن، در حراج کریستی لندن به قیمتی بیش از ۹.۵ میلیون یورو (۸.۲۵ میلیون پوند) را خواندم متعجب شدم که این مردم عقل ندارند. اما امروز می بینم که آنان با اهمیت قائل شدن به این نقاشی، فرهنگ اصالت و سیاست را در بین خود رواج می دهند. این نقاشی تنها اثر وینستون چرچیل است که در طول جنگ جهانی دوم در فاصله سال‌های ۱۹۴۵-۱۹۳۹ به اتمام رسیده است. او این نقاشی را پس از کنفرانس ژانویه ۱۹۴۳ در کازابلانکا، جایی که نخست وزیر بریتانیا و رئیس جمهوری آمریکا، فرانکلین دی روزولت، برای شکست آلمان نازی برنامه ریزی می‌کردند، کشیده است. (2) از کودکان خود شکایتی نداشته باشیم که الگوی رفتاری آنها، خود ما هستیم .

ما کدام نقاشی را می کشیم یا کدام اثر هنری را می توانیم بخریم؟

قبول دارم همه نقاش نیستند اما اگر ما به هر زمینه ای از فرهنگ خود ، بی اعتنا باشیم به جز انباشتی از ماهیت نخ نما شده از آن، چیزی دیگر در دستان مان باقی نخواهد ماند که بخواهیم آنها را به عنوان میراث فرهنگی به فرزندان مان منتقل سازیم. خلق هنر به خالق هنر نیازمند هست. نمی توان فقط با اتکا به آثار گذشتگان زیست. باید هر زمان آثار هنری خاصی آفریده شود تا گویا و مشخصه آن زمان گردد.

مثلا صنایع دستی ارزش معنوی و فرهنگی بسیار بالاتری دارند که با تأثیر پذیری روز به روز آن از تورم موجود در جامعه ، قدرت خرید مردم خود را به صفر برسانیم و با صادرات آن فقط بخواهیم نفع مادی داشته باشیم. صِرف چنین نگاهی به هنر صنایع دستی شهرها و استان های مختلف، باعث از بین رفتن آن خواهد شد. صنایع دستی هر قوم و تبار ایرانی، هویت فرهنگی آنان را مشخص می سازد و با بی اعتنایی هر یک از ما و عدم شناساندن آن به دیگران و نبود مباحثی در این خصوص در کتب درسی، به نابودی آن منجر خواهد شد. اساتید هر هنر اگر شاگردانی برای پرورش نداشته باشند رو به نابودی خواهند رفت. هم استاد آن صنعت و هم هنر او.

فرهنگ یک جامعه چگونه تضعیف یا نابود می گردد

حال هر یک از شما می توانید بدون هر نوع ارزشگذاری و یا پیشداوری نسبت به عناصر فرهنگی در کشور خود، قضاوت کنید که کدام بخش ها ضعیف یا قوی هستند، نیّت فردی یا اجتماعی مردم برای سهیم بودن در رشد و غنای فرهنگی تا چه اندازه قابل قبول و تأیید است؟ کدام سازمان ها و یا گروه های شغلی مسئولیت سنگین تری نسبت به مابقی در شناساندن فرهنگ دارند؟ هر یک از ما تا چه اندازه در این مهم احساس مسئولیت می نمائیم؟ اهداف فردی افراد در جامعه مهم هستند یا اهداف جمعی و عامه المنفعه؟ تا کی و کجا خودخواهی و فردگرایی در این جامعه بلعنده همه خوبی های لازم برای تحقق یک زندگی در خور انسانی خواهد بود؟ به خود آئیم قبل از آن که تضعیف یا نابودی فرهنگ ایرانی، ما را میان تهی سازد.


1) تعریف فرهنگ از ادوارد بارنت تایلور . (۱۹۱۷–۱۸۳۲) . ویکی پدیا . دانشنامه آزاد.
2) همشهری آنلاین. آنجلینا جولی نقاشی چرچیل را فروخت. کد خبر 588307 . 12 اسفند 1399.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

فرهنگ یک جامعه چگونه تضعیف یا نابود می گردد

منتشرشده در یادداشت

فرهنگ کتاب خوانی و آسیب شناسی نسل آنلاین

در نقطه شروع خواندن هرکتابی، حالم برای مدت کوتاهی بد می شود. جایگزین های کتاب جوانند، جذابند، و مرتب فضا را بر کتاب تنگ می کنند. اشکم جاری می شود وقتی "مرگ کتاب" ذهنم را اشغال می کند. البته اندک زمانی بعد، به خود آمده و می گویم : نسل ما هم باید " تغییر " را بپذیرد، همان طور که تبدیل منقولات به مکتوبات، آنها را ماندگارتر و موثرتر کرد، شاید حضور در فضای مجازی و دنیای تصویر، هم گامی به جلو باشد.

سرعت توسعه و جهانی شدن، فرصت تامل و تدبر را از ما گرفته و مقاومت ها در برابر آن نیز اکثرا ناموفق بوده وهستند.

یکی از تعابیر مشهور، انسان را حیوان ابزارساز می داند. این ابزارسازی دو وجه دارد، سخت و نرم ! تمدن و فرهنگ حاصل فرایند شدن های انسان در طول تاریخ هستند. علی القاعده نرم افزار پس از سخت افزار معنی می یابد و برای استفاده، بهتر از آن است. اختراع سخت افزارهای جدید می تواند نرم افزارهایی متناسب با خود بسازد. سخت افزارهای یکسان، نرم افزارهای یکسان می آفرینند و فرهنگ جهانی امروز حاصل این روند است.

بحران کتاب و کتاب خوانی بحرانی جهانی است و نسل جدید ابزارهای فرهنگی متناسب با تحولات سخت افزاری این دوران را به کار می گیرد ومی فهمد!

برای فهم ریشه های این تغییرات فرهنگی، پیشنهاد من، باز یک کتاب است! کتاب " تمدن و فرهنگ " اثر با ارزشی از "مرتضی مردیها ". یک ماهی است توسط نشر ثالث روانه بازار شده و مانند سایر نوشته های مردیها، دارای نگاهی نو و بدیع به تحولات جامعه ایرانی با تکیه به آخرین یافته های علوم انسانی است.

فرهنگ کتاب خوانی و آسیب شناسی نسل آنلاین

خواندن این کتاب را به همگان توصیه می کنم و یقین دارم برای تمام کسانی که در حیطه علوم انسانی مشغول فعالیت های نظری و عملی هستند آورده های فراوانی در زمینه ارتباط تمدن و فرهنگ (برساخته های سخت و نرم و نحوه ارتباطش) خواهد داشت.

گاهنامه فرهیزش


فرهنگ کتاب خوانی و آسیب شناسی نسل آنلاین

منتشرشده در معرفی کتاب

نقدی بر رفتار پریناز بنیسی و عنابستانی و آسیب شناسی رفتارهای ایرانی و نظام آموزشی ایران

" بیشتر مردم علاقه چندانی به آزادی ندارند، چون آزادی مستلزم و در بر گیرنده ی مسئولیت است و بیشتر مردم از مسئولیت واهمه دارند.

زیگموند فروید "

 

سخنان « پریناز بنیسی » در صدا و سیما با واکنش گسترده مردم و نیز فعالان شبکه های مجازی رو به رو گردید .

کسی را ندیدم که سخنان او را حتی به صورت " تلویحی " تایید کند اما در آن سو نیز اکثریت قریب به اتفاق منتقدان و مخالفان روی یک چیز دور می زد . این که او از واقعیات جامعه بی خبر است و فقر  و فلاکت گسترده را در میان مردم نمی بیند و یا خود را به " ندیدن " زده است .  « زندگی اصیل را فقط کسانی می کنند که بگویند ما دو سرمایه داریم یکی عقل ما است در مسائل نظری و یکی وجدان اخلاقی مان در مسائل عملی »

بسیاری با استناد به روزمه و پیشینه وی ، به تعدد مناصب شغلی وی اشاره کرده و این که وی وضعیت مالی خیلی خوبی دارد .

« صدای معلم » هم همان موقع یادداشتی از سهند ایرانمهر را منتشر کرد و نظرات بسیاری ذیل آن پست نگارش گردید . ( این جا )

برخی حتی به ظاهر  و فیزیک بدنی وی اشاره کرده و با تمسخر چاقی وی ، او مورد شدیدترین  و رکیک ترین حملات قرار دادند . این هم رسمی است میان ایرانیان زمانی که سخن کسی باب طبع " ما " نیفتد ، به یکی از عیب های ظاهری او تمسک جسته و سعی می کنیم او را به شدیدترین وجه مورد " تحقیر " قرار دهیم . این هم غالبا نه از باب حرکت در مسیر اصلاح فرد و جامعه که بیشتر به جهت تخلیه عقده های روانی و یا خشم انباشته شده صورت می گیرد ، حالتی که می توانست با وضعیت معقول و مسئولیت پذیرانه ای تعریف و تبیین شود .

نقدی بر رفتار پریناز بنیسی و عنابستانی و آسیب شناسی رفتارهای ایرانی و نظام آموزشی ایران

اما برخی مسائل و نکات بود که به نظر می رسید کم تر کسی روی آن ها تمرکز کرده و یا آن را مورد تحلیل قرار داد .

در یادداشت آقای ایرانمهر آمده بود  :

" همکاری با دولت احمدی‌نژاد در تولید « سند ملی آموزش‌ و پرورش» و « بررسی تطبیقی حقوق زنان در اسلام و غرب» از طرح‌های پژوهشی او بوده . "

استاد، همچنین نایب‌رئیس هیات‌مدیران شرکت خدمات بیمه‌ای وحید ایمن در خیابان ظفر، در شمال تهران، است که طرف قرارداد با صدا و سیما است و از سال ۱۳۸۰ تاکنون خدمات بیمه‌ای به کلیه کارکنان بازنشسته و شاغل آموزش و پرورش ارائه می‌دهد . »

آن گونه که از شواهد بر می آید زمینه همکاری خانم بنیسی با آموزش و پرورش بسیار وسیع تر از این بوده که در این جا به برخی از  آن ها اشاره می گردد : ( این جا )

نقدی بر رفتار پریناز بنیسی و عنابستانی و آسیب شناسی رفتارهای ایرانی و نظام آموزشی ایران

* کارگاه آموزشی مدیران کل کشور دفتر مدارس غیرانتفاعی آموزش و پروش، آموزش و پرورش تطبیقی، 1384.

* کارگاه آموزشی مدیران کل کشور دفتر اعتبارات برنامه و بودجه آموزش و پرورش، اصول مدیریت آموزشی، 1383.

*  کارگاه آموزش مدیران کل کشور دفتر عشایر آموزش و پرورش، آموزش و پرورش و توسعه، 1382.

* کارگاه آموزشی مدیران و موسسان مدارس غیرانتفاعی شهرستان قم، آموزش و پرورش تطبیقی، 1384.

*  کارگاه آموزشی مدیران دفتر نظری و متوسطه، EFQM ارزیاب و خودارزیاب، مهر 1385.

* کارگاه آموزشی مدیران مدارس نسیم شهر، مدیریتکیفی جامع، شهریور1385.

* مشاور و مدرس آموزش خانواده، مجتمع آموزشی آفرینش، تهران، 1385.

*  مشاور و مدرس آموزش خانواده، مدرسه شفیعه، قم، 85-1384.

* کارگاه آموزشی مدیران کل دفتر عشایر آموزش و پرورش، مدیریت استراتژیک، 1383.

*  کارگاه آموزشی مدیران آموزش و پرورش شهرستان‌های تهران، مبانی برنامه‌ریزی آموزشی، و شاخص‌های عملکردی، 1385.

* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی آموزش و پرورش، مدیریت تحول و بهبود روش‌ها، 1385.

*  کارگاه آموزشی مدیران آموزش و پرورش شهرستان‌های تهران، تدوین عملکرد و بهبود روش‌ها، 1385.

* کارگاه آموزشی مربیان منطقه 8 آموزش و پرورش تهران، کلیات پژوهش،1385.

* کارگاه آموزشی کارشناسان ضمن خدمت کل کشور، برنامه ریزی آموزشی و بهبود منابع انسانی، 1385.

* کارگاه آموزشی مشاوران زن استان‌های کشور، شیوه‌های نوین مدیریت در آموزش و پرورش، 1386.

* کارگاه آموزشی روسای سازمان دانش آموزی، رفتار وروابط انسانی،1386.

* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، برنامه‌ریزی استراتژیک، 1386.

*  کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، برنامه ریزی و کنترل پروژه، خرداد 1387.

* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، مهندسی خلاقیت در آموزش و پرورش، تیر 1387.

* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، اعتبارسنجی و کیفیت پخش برنامه‌ها، مرداد 1387.

* کارگاه آموزشی مدیران مدارس شهر رودهن، برنامه‌ریزی استراتژیک، 1387.

* کارگاه آموزشی مدیران مدارس رودهن، خلاقیت ونوآوری در مدارس، مهر1387.

* مدرس دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، فلسفه آموزش و پرورش، 1387.

*  کارگاه آموزشی مدیران مدارس شهرستان آمل، مهندسی خلاقیت در آموزش و پرورش، 1387.

*  کارگاه آموزشی شورای معلمان مدارس کوثر، طالقان، سجادیان رودهن، خلاقیت در کلاس درس، آبان 1387.

*  کارگاه آموزشی روسای ضمن خدمت آموزش و پرورش کل کشور، تفکر سیستمی‌ در آموزش و پرورش، آذر 1387.

* کارگاه آموزشی روسای مراکز تربیت معلم کل کشور، تیم و گروه، بهمن 1387.

* کارگاه آموزشی کارگاه آموزشی کارشناسان غیر انتفاعی کل کشور، مدیریت مشارکتی، اسفند 1387.

* کارگاه آموزشی انجمن اولیا و مربیان، برنامه ریزی استراتژیک، اسفند 1387.

* آموزش خانواده و مدرسه راهنمایی حبیبی عادل، اردیبهشت 1388.

 * کارگاه آموزشی مدیران مدارس رودهن، برنامه‌ریزی استراتژیک، مهر1388.

*  کارگاه آموزشی مدیران مدارس رودهن، مدیریت زمان، آبان 1388.

 * کارگاه آموزشی معلمان مدارس نوید آینده، طرحدرس، آذر 1388.

*  کارگاه آموزشی کارکنان منطقه 4 آموزش و پرورش، اداره معیار، آذر 1388.

*  کارگاه آموزشی مدیران مدارس منطقه 4 آموزش و پرورش، مدیریت مشارکتی، دی 1388.

* کارگاه آموزشی مدیران منطقه 13 آموزشی و پرورشی، رهبری آموزشی، دی 1388.

 * کارگاه آموزشی معلمان مدرسه شهید محمد باقر صدر منطقه 4 آموزش و پرورش، طرح درس، دی 1388.

*  کارگاه آموزشی حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، برنامه‌ریزی استراتژیک، بهمن 1388.

*  کارگاه آموزشی مدیران منطقه 1 آموزش و پرورش، رهبری آموزشی، اسفند 1388.

* کارگاه آموزشی دبیران مدرسه سمیه منطقه 1، تدوین طرح درس، اسفند 1388.

*  کارگاه آموزشی دبیران مدرسه سمیه منطقه 1، تدوین طرح درس، اردیبهشت1389.

*  کارگاه آموزشی مدیران مدارس منطقه 1، مدیریت شوراها، اردیبهشت 1389.

* کارگاه آموزشی مدرسه کار و اندیشه منطقه 1، آموزش خانواده، بهمن 1389.

*  کارگاه آموزشی سرگروه‌های زیست‌شناسی استان‌ها، سنجش و اندازه‌گیری، بهمن 1389.

* کارگاه آموزشی روسای ادارات آموزش و پرورش، تفکر سیستمی، اسفند 1389.

*  کارگاه آموزشی روسای ادارات آموزش و پرورش، تحلیل و ارزیابی شاخص‌های سنجش، اسفند 1389.

* کارگاه آموزشی راهکار‌های ارتقا پرورش دینی، منطقه 6، اسفند 1389.

*  کارگاه آموزشی برنامه‌ریزی درسی، منطقه 5 اسفند 1389.

*  کارگاه آموزشی، آموزش خانواده، مدیریت زمان، مدرسه راهنمایی پسرانه سما 2 تهران، اردیبهشت 1391.

* کارگاه آموزش ارزشیابی توصیفی، مدرسه پسرانه الغدیر منطقه 4 تهران، اردیبهشت 1391.

* کارگاه آموزشی ارزشیابی توصیفی، مدرسه دخترانه امام موسی کاظم منطقه 5 تهران، اردیبهشت 1391.

*  کارگاه آموزشی برنامه‌ریزی درسی، دبیرستان دخترانه جویایی علم، شهریور 1391.

*  کارگاه آموزشی بلوغ، مدرسه هرمز آرش، آبان 1391.

* کارگاه آموزشی مهارت‌های زندگی، دبیرستان دخترانه جویای علم،آذر 1391.

*  کارگاه آموزشی مهارت‌های زندگی، مدرسه هرمز آرش، آذر 1391.

*  کارگاه آموزشی بلوغ، مدرسه کوثر شاهد، آذر 1391.

* کارگاه آموزشی مدیران متوسطه منطقه 4 شهر تهران، توانمند‌سازی مدیران آموزشی، دی 1391.

*  کارگاه آموزشی، مهارت‌های زندگی، دبستان دخترانه سعدی منطقه 4، دی 1391.

* کارگاه آموزشی، مهارت‌های زندگی، دبستان پسرانه کوثر شاهد، دی 1391.

* کارگاه آموزشی مدیریت استرس، نهضت سواد‌آموزی آموزش و پرورش شهر تهران، 1393.

*  کارگاه آموزشی، مهارت‌های ارتباطی با نوجوان، دبیرستان جویای دانش، 1393.

*  کارگاه آموزشی تعلیم و تربیت، مدرسه برگزیدگان، 1393.

* کارگاه آموزشی اختلالات یادگیری ،آموزش و پرورش منطقه 3، شهریورماه 1395 »

پرسشی که ذهن مرا به شدت درگیر خود کرده آن است که که تصویر ذهنی ساخته شده برای مدیران و معلمان در خلال این کارگاه ها و نشست ها چه بوده و چگونه بوده است ؟

اگر در میان این همه نشست و برخاست ها آن هم در محیطی مانند آموزش و پرورش واقعا معلمان و مدیران این دستگاه وی را مورد پسش های جدی و علمی در طی فرآیند " تفکر انتقادی " قرار می دادند باز هم این خانم دکتر چنان با خودشیفتگی و اعتماد به نفس کاذب سخن می گفت ؟

نقدی بر رفتار پریناز بنیسی و عنابستانی و آسیب شناسی رفتارهای ایرانی و نظام آموزشی ایران

یک مشکل اساسی و عمیق در جامعه ایرانی همین تعارفات و تظاهری است که به صورت یک نرم و یا هنجار درآمده است .

بسیاری رفتارهای واقعی خود را پنهان می کنند و زمانی که تخلف و یا اشتباهی در مخاطب می بینند بر اساس ملاحظه و مصلحت سنجی خود را سانسور می کنند . « ما بر اساس فهم و تشخیص خودمان زندگی نمی کنیم . همیشه باید دریچه مغز ما را باز کنند و کسی بیاید که رایی را به مغز ما بچپاند. خودمان بر اساس این که من چه استدلالی برای این دارم »

همین وضعیت موجب می شود تا در فقدان فضای تفکر انتقادی ،غرور کاذب ، خودمداری و خودبرتر بینی شخصیت افراد را استحاله نماید .

پس متهم نخست در این قضایا نه بنیسی بلکه کسانی هستند که یا با تعریف های غیرواقعی و یا ملاحظات غیرعقلانی و منفعت طلبانه ، فضا را برای پرورش و ارتقای چنین شخصیت هایی ساخته و پرداخته کرده اند .

در ادامه ، ایرانمهر می نویسد :

« استادی که به قناعت توصیه‌مان می‌کند جز درآمد اداری و علمی که از سمت‌های دانشگاهی دارد، در دو نقطه مرفه‌نشین تهران؛ در خیابان آفریقا و شهرک اکباتان، مطب خصوصی دارد و برای یک مشاوره ۴۵دقیقه‌ای، ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزارتومان حق مشاوره می‌گیرد . »

این گونه قضایا متاسفانه دیگر عادی شده است .

افراد در برابر تربیون ها و انظار عمومی چهره ای غیرواقعی ، بزک کرده و یا روتوش شده از خود به نمایش می گذارند اما در حوزه شخصی  معمولا به گونه ای دیگر زیست می کنند .

وقتی هم با اعتراض و یا انتقاد به این دو گانگی رو به رو می شوند ، با رندی و زرنگی که من آن را " زیرکی های حقیر " می نامم ؛ این مسائل را به حوزه شخصی و یا خصوصی نسبت داده و ورود دیگران به آن  ورطه را غیراخلاقی و ناپسند قلمداد می کنند و این در حالی است زمانی که سخن و عملکرد یک فرد شعاع و برد اجتماعی دارد و رفتار جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد دیگر نمی توان این دو گانکی را تحت لوای حوزه خصوصی توجیه و یا ماله کشی کرد .

افراد در هر سطح و طبقه ای در برابر رفتار و سخن خود مسئولیت دارند و این دقیقا تعریفی ملازم با " آزادی " است .

نقدی بر رفتار پریناز بنیسی و عنابستانی و آسیب شناسی رفتارهای ایرانی و نظام آموزشی ایران

این زیست دوگانه وضعیت عموم جامعه ایرانی است اما نکته این جاست که این سخنان بهانه ای شد برای بسیاری که اعتراض خود را به وضعیت کنونی ابراز دارند .

همان مردمی که برخوردهایی از نوع تعارف و یا مصلحت سنجی دارند و شهامت انتقاد ندارند ؛ در پناه و سایه اکثریت اکثریت و بدون پذیرفتن مسئولیت شخصی صرفا خشم خویش را نسبت به وضعیت جاری تخلیه می کنند .

این واکنش های دسته جمعی را نمی توان و صرفا نشانه بلوغ جامعه  قرار گرفتن در مدار " عقلانیت و مسئولیت پذیری " دانست .

چندی پیش هم « عنابستانی » مامور قانونی را که دغدغه ای جز اجرای قانون ندارد می نوازد و همکاران وی هم در مجلس نه تنها رفتار نادرست وی را تقبیح نمی کنند که تشویق هم می کنند و حتی سعی می کنند قانونی در جهت منفعت شخصی خود در خانه ملت تصویب کنند .

عنابستانی ، بنیسی و خیلی های دیگر محصول و معلول همین نظام آموزشی هستند و البته ساختار غلط و هویت ناقص شکل گرفته و نهادینه شده در خانواده ایرانی را هم باید به افزود .

نقدی بر رفتار پریناز بنیسی و عنابستانی و آسیب شناسی رفتارهای ایرانی و نظام آموزشی ایران

به نظر می رسد محتوای سخنان پریناز بنیسی انتقاد از وضعیت فرهنگی جامعه بوده اما مشکل این جاست که این افراد در سایه همان عوامل کوتوله زا به کوتوله هایی تبدیل شده اند که جرات و شهامت انتقاد از سیستم سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های کلان کشور را از دست داده اند و زورشان فقط به طبقات پایین دست می رسد .

شاید بهتر بود بنیسی و خیلی ها در کنار توضیح و توجیه فقر اقتصادی ، عوامل اصلی و موجده " فقر فرهنگی " را در جامعه ایرانی به صورت درست و شفاف تبیین و تعلیل کنند .

آن جا که مصطفی ملکیان می گوید : ( این جا )

« مجموعه این عواملی که گفتم یعنی بها دادن به ارزش داوری های دیگران ، همرنگی با جماعت، تلقین پذیری، القا پذیری، تقلید و تعبد. مجموعه این شش تا که عرض کردم اینها همه ناشی از یک عامل واحد است و آن این که ما زندگی اصیل نداریم. زندگی اصیل به تعبیر روان شناسان انسان گرا و به تعبیر اگزیستانسیالیست ها و به تعبیر عرفا در همه ادیان و مذاهب  ؛زندگی اصیل یعنی زندگی بر اساس فهم و تشخیص خود.

ما بر اساس فهم و تشخیص خودمان زندگی نمی کنیم . همیشه باید دریچه مغز ما را باز کنند و کسی بیاید که رایی را به مغز ما بچپاند. خودمان بر اساس این که من چه استدلالی برای این دارم .

هیچ وقت زندگی اصیلی نداشته ایم .

 زندگی اصیل را فقط کسانی می کنند که بگویند ما دو سرمایه داریم یکی عقل ما است در مسائل نظری و یکی وجدان اخلاقی مان در مسائل عملی. »

( کلیپ را مشاهده فرمایید )

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 07 فروردين 1400 09:20

آموزش حضوری یا مجازی ؟

آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران در دوران کرونا و مشکلات آموزش حضوری و آموزش مجازی

مقدمه
تشخیص سره از ناسره توسط افراد در یک جامعه و در هر حیطه ای، به سادگی اتفاق نمی افتد، چون برای نیل به این هدف، عوامل بسیاری مؤثر است از جمله: نوع و میزان آموخته های قبلی، سطح تحصیلات، شرایط روحی - روانی افراد هنگام قضاوت و ارزشگذاری، موقعیت اجتماعی و جغرافیایی یک فرد، میزان بهره مندی یا بی نصیبی افراد از نتایج آن رویداد، میزان ضرر یا منفعتی که از آن به ما می رسد و....

البته این دشواری تشخیص بیشتر در جوامعی مشهود است که نابه سامانی اجتماعی در آن جریان دارد و ترکیب سازمانی در آن بیشتر تصادفی و کمتر سیستماتیک و برخاسته از عقلانیت و آریستوکراسی است.

اولین آموزش از راه دور به چه زمانی مربوط است؟

آموزش از راه دور ریشه در زمان های قدیم داشته و به عقیده بعضی از صاحب نظران به زمان افلاطون و شاگردش دیونسیس می رسد!
اما اولین آموزش از راه دور در جهان به شیوه پستی و مبادله مواد آموزشی و پرسش و پاسخ از طریق پست در سال 1728 میلادی انجام گرفته است و آموزش از راه دور در کشورمان به جز تجربه کوتاه دانشگاه آزاد قبل از انقلاب و دانشگاه پیام نور مبتنی بر استفاده از شیوه ارتباط از راه دور ، دارای سابقه طولانی نیست. در پایان دهه 70 ، نرم افزار آموزش مجازی LMS یا Learning Management System در دستور کار دانشگاه تهران قرار گرفت و پروژه های تحت این عنوان آغاز شد. (1)

آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران در دوران کرونا و مشکلات آموزش حضوری و آموزش مجازی

فاصله زمانی 293 سالِ غربیان و بازه زمانی محدود 21 ساله ایران جهت بهره مندی از آموزش مجازی، خود گویای ناگفته های بسیار است. قدر مسلم آنان فرصت تکمیل و غنابخشی ابزار و دانش خود را در این حیطه در حدود سه قرن داشته اند و ما با هنر مصرف کنندگی دائمی خود و با به کارگیری دانش و تجربیات و تکنولوژی آنان، قادر به قرار گرفتن در جایگاه آنان نیستیم.

گذشت بیش از یک سال از آموزش مجازی آن هم با توفیق اجباری برای ما، یقین فرصتی مناسب است که نظام آموزشی با به کارگیری مهارت اهل فن در عرصه نرم افزار و سخت افزار و در کل دانش متخصصان علوم الکترونیک و علم کامپیوتر، بنیانی سیستماتیک برای این مهم پایه گذاری نماید. البته شرایطی که در آن رعایت عدالت آموزشی اصلی برتر و مهم برای پیاده سازی اصول آموزش مجازی باشد.

آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران در دوران کرونا و مشکلات آموزش حضوری و آموزش مجازی

آموزش حضوری یا مجازی؟

چرا آموزش را حضوری نامیدیم؟ چون در مقابل آموزش مجازی قرار گرفت. در جهان هستی همه چیز تغییرپذیر و اثر پذیر است. قبل از شرایط کرونایی حداقل در کشور خود، کمتر دغدغه آموزش مجازی را داشتیم و آن را به عنوان یک راهکار تکمیلی برای آموزش نمی دیدیم و فقط در آموزش هوشمند با ساز و کاری مختصر و کم رنگ مانده بودیم، تناقض مابین کرده و گفته نظام آموزشی ما و به تبعیت از آن توسط معلمان و دیگر کادر مدارس، دانش آموزان را گیج و منگ ساخته بود. از یک سوی تابوی استفاده از موبایل به عنوان پیش شرطی لازم برای دسترسی به فضای مجازی وجود داشت و دانش آموزان بسیاری از این کانال دچار آسیب های روحی - روانی جبران ناپذیری شدند و حتی برچسب های ناعادلانه ای توسط ما خوردند و از سوی دیگر با آموزش هوشمند در سطح نمونه ای محدود برای دریافت نمره ارزشیابی خود، آنان را متوجه چنین آموزشی ولو به طور ناقص نموده بودیم. این روند از بزرگ ترین ضعف های نظام آموزشی ما بوده و هست. باید در انتظار ماند و عکس العمل وزارت آموزش و پرورش را در دوران پساکرونا ملاحظه کرد که بعد از این چگونه با این مهم برخورد خواهد کرد. به ابزار لازم جهت استفاده از اینترنت، به عنوان شرط لازم برای آموزش نگاه خواهد کرد و به ترکیب آموزش حضوری و مجازی خواهد پرداخت یا به همان روش سنتی پادگانی خود با بازداشتن دانش آموزان از واقعیت استفاده صحیح از تکنولوژی پیشرفته، به مسیر خود ادامه خواهد داد.

آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران در دوران کرونا و مشکلات آموزش حضوری و آموزش مجازی

سه دسته از افراد با ترجیح نوع آموزش متفاوت، که هر یک نظر خود را سره تشخیص می دهند.
موضوعی که در تشخیص سره یا ناسره بودن آن، به چند دسته تقسیم شده ایم نحوه و نوع آموزش کودکان در شرایط بحرانی ایپدمی کروناست. سه دسته که هر یک انتخاب و باور خود را ارجح تشخیص می دهند:
الف) حامیان آموزش حضوری
ب )حامیان آموزش مجازی که خود دو دسته اند:
به دلیل همه گیری کرونا برای تضمین سلامتی دانش آموزان و معلمان و فرهنگیان و حتی اولیا.
به دلیل نارضایتی از اوضاع و نحوه آموزش سنتی در مدارس و در مقابل، معتقد به انعطاف پذیری آموزش مجازی هستند.
ج ) حامیان آموزش ترکیبی (حضوری به علاوه مجازی)

در یک نگاه ، هر سه دسته، برداشتی درست نسبت به موضوع دارند و بیان حق با من است مهم نیست، چون من یک نفر در متن یا حاشیه جریان آموزش و نوع آن هستم اما آنچه که اهمیت دارد کودکانی هستند که در بطن نظام آموزشی با بیشترین آمار و اثرپذیرترین گروه سنی قرار دارند. داستان اثرپذیری کودکان در مدارس و در جریان آموزش حضوری، از لحاظ جامعه شناختی و روانشناختی جوانب بسیاری جهت بررسی دارد اما در این مقال فقط به سه اصل یعنی: محبت، تشکیل گروه و تخلیه هیجانات، اشاره می کنم.



معلمان باغبانان کودکان هستند
ما وقتی بهایی برای خرید یک گیاه آپارتمانی می پردازیم با توجه به حساسیت آن نسبت به میزان نور، آب، نوع خاک و کودی که چند وقت یک بار باید به آن بدهیم، چه واکنشی نسبت به آن داریم؟ بسیار مراقب هستیم که پژمرده و پلاسیده نشود. هم زیباست و ما را سرزنده ساخته است هم مبلغ خرید آن ما را به دقت بیشتر وامی داردو به نوعی با آن مأنوس شده و حتی هنگام آب دادن با خود کلماتی را زمزمه می کنیم. پس ما به عنوان باغبان جدید این گلدان، تمام تلاش خود را می کنیم تا شادابی و عمر آن طولانی گردد.

ما معلمان و کالبدی به نام نظام آموزشی و بِستری به نام مدرسه نیز باغبان کودکانی هستیم که به امانت نزد ما سپرده شده اند. آنها به نگاه گرم آتش افروز معلم و مدیر و ناظم و...... جهت رشد و نموّ خود محتاجند. اگر این گرمای نگاه و وجود از پشت تلفن، گوشی و چت با دیگران، قابل انتقال بود که تبریک و تسلیت دریافتی توسط آنها را سرد، بی روح و کلیشه ای نمی نامیدیم و پدران و مادران از دوری فرزندان خود غمگین نمی شدند و با دریافت صدا، پیام و تصویر آنان دلخوش بودند، اما نیستند و بدتر آن که این شکل از نوع ارتباط را نامهربانی روزگار می نامند و با آه و افسوس از دورهمی گذشتگان یاد می کنند.

مدرسه کانون مهرورزی است
کودکان در گروه های مختلف سنی، محبت کردن را یاد می گیرند. محبت یک احساس اکتسابی است که از دیگری دریافت و به او نثار می گردد. یک بده بستان معنوی که بُعد انسانی فرد را غنی می سازد و به او اعتماد به نفس و استواری شخصیتی هدیه می بخشد. عناصری که برای ایستادگی در مقابل شداید زندگی برای همه افراد لازم هست. افرادی که حین بزرگ شدن در خانواده و طی تعلیم و تربیت در حد متعادل، محبت را دریافت و تقدیم می کنند از عشق و دوستی سیراب گشته و قدرت بیان " نه " را در مواقع لزوم دارند. آنان دختران و پسران فراری از نامهربانی و بی توجهی والدین خود در خانواده نیستند. آنان بیزاران مدرسه هم نیستند چون خلاهای عاطفی اعضای خانواده را در محیط مدرسه و با دوستی همسالان و عشق و مِهر معلمان خود برطرف می سازند.

پس برای انتقال مهربانی و عشق و محبت و برای آموزش هر یک تا حد درونی شدن آنها در جریان جامعه پذیری، داشتن ارتباط چهره به چهره یا مستقیم و حضوری، واقعیتی انکارناپذیر و اجتناب ناپذیر است. ضعف های ساختاری مدارس نباید ما را از آن متنفر و بیزار نماید تا حدی که دل کَندن از آن را باور قلبی مان سازد.

دانش آموزان در هر گروه سنی از ابتدا تا آخر در مدارس به همراهی، همنشینی و همدلی با گروه همسالان خود نیازمندند. این بخشی از مسیر رشد روحی، روانی، فیزیکی، عقلی و احساسی آنهاست. فرق نمی کند این کودک فرزند من باشد یا دانش آموز من، برای یک معلم واقعی، هرگز چنین مرزبندی وجود ندارد و همه کودکان جهان، دانش آموزان او محسوب می شوند. آنان در همه جای کره زمین به توجه، عشق و مهربانی ما معلمان نیازمندند و داشتن جهانی عاری از زشتی و پلشتی ما را به باور و اعتقاد تربیت صحیح همه کودکان ترغیب می نماید چون تربیت همه جانبه کودکان، تضمینی برای تأمین امنیت اجتماعی و بیمه ارزشی بزرگسالان در جامعه محسوب می شود.

اهمیت تشکیل گروه برای دانش آموزان
تقسیم بندی کودکان به گروه های سنی یا آموزشی، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است تا حدی که توجه و تأمین نیازهای آموزشی، انتخاب نوع بازی و اسباب بازی و تنظیم و چاپ کُتبی مناسب برای کودکان از همین طبقه بندی تبعیت می کند. نوع نیازهای این گروه ها همسو و در یک راستا قرار دارد، اما متفاوت از یکدیگر است. این گروه ها عبارتند از:
گروه 1 : آمادگی و سال اول دبستان
گروه 2 : سال‌های دوم و سوم دبستان
گروه 3 : سال‌های چهارم، پنجم و ششم دبستان
گروه 4 : هفتم و هشتم و نهم راهنمایی
گروه 5 : دهم و یازدهم و دوازدهم دبیرستان

کودکان در مدرسه به قابلیتی دست می یازند که در خانواده خود قادر به دسترسی بدان نیستند. یعنی تشکیل گروه. آنان با تشکیل گروه های مختلف هنری، اجتماعی، درسی و..... و از طریق کنش متقابل اجتماعی بر یکدیگر تأثیر می گذارند. میزان و شدت این اثرگذاری برای کودکان بسیار مهم است چون خود را برای قرار گرفتن در اجتماع بزرگ تر شغلی و حرفه ای آماده می سازند، یعنی کسب مجموع مهارت ها و توانایی هایی که در دوران بزرگسالی عملیاتی می گردد.

برخی از ظرفیت های لازم جهت همراهی اعضای گروه عبارتند از :

شنونده خوب بودن و تحمل رأی مخالف را داشتن، اِبراز وجود و شهامت بیان نظر در جمع، داشتن توانایی همفکری و مشورت و اهمیت دادن به نظرات زیردستان، وفاداری و احترام به اهداف و خواسته های گروه، شکل دهی به نگرش و رفتار همدیگر و..... مهم تر از همه او درک می کند که به تنهایی هرگز قادر به تأمین و رفع احتیاجات و نیازهای خود نیست، پس تشکیل گروه و عضو شدن در آن یکی از اصول حتمی زندگی و آموزشی ماست. از همین رو ، گروه بندی دانش آموزان توسط معلمان بر اساس فاکتورهایی که مصلحتی را در پی دارد، یکی از بهترین راهکارهای آموزش پویاست. چون کودکان در گروه به توانایی ها، استعدادها و علایق خود پی می برند و خود را بهتر می شناسند.
البته تأثیر پذیری از گروه همیشه نتایج مثبت و مطلوبی در پی ندارد و یک دانش آموز می تواند با همراهی فردی که او را دوست خود می داند به هنجارشکنی و رفتارهایی ضدارزشی گرایش پیدا کند. اینجاست که اهمیت شغل معلمی بیشتر درک می شود و او باید ناظر بر احوال و تغییرات منفی رفتار دانش آموزان خود در گروه دوستی یا همسالان باشد و تمهیدات لازم را با همفکری دیگر همکاران جهت پیشگیری، بکار بندد.

تخلیه هیجانات در گروه
گروه همسالان بستر مناسبی جهت تخلیه هیجانات دوران کودکی و نوجوانی است، هیجانات کودکان خالص و بی غل و غش است. این هیجانات بیشتر از انرژی نهفته در جسم سالم او برانگیخته می شود. کودک آرام و قرار ندارد و خستگی را تا خواب آلودگی چشم هایش حس نمی کند. در گروه همسالان، کودکان با بازی و نقاشی، به تخلیه هیجانی می پردازند و طی آن به مهارت هایی همچون خلاقیت، تخیّل و آفرینش دست می یازند که در رشد هوشی آنان تأثیر به سزایی دارد. در دوران کرونا و با تعطیلی مدارس، خصوصا تک فرزندها از این بابت بیشتر آسیب دیده اند که اثرات آن در آینده قابل لمس خواهد بود. حذف رفت و آمدهای خانوادگی در این دوران نیز مانع برقراری ارتباط کودکان با افراد بیشتر گردیده است که کم تحرکی، بی اشتهایی و بی میلی به جنب و جوش از اثرات اولیه و فعلی چنین محدودیت اجباری است.

اما در دوران نوجوانی، حسابگری های شخصی وارد میدان شده و بر رفتار فرد اثر می گذارد. نوجوان دوست دارد هدایت گر رخدادها باشد و در تغییر مسیر آنها نقش اساسی ایفا کند. او دوست دارد تصمیم بگیرد و نتایج تصمیمات او توسط بزرگترها دیده شود و مورد تأیید قرار بگیرد. او بیشتر ترجیح می دهد نقش لیدر را در گروه بازی کند. او برای تخلیه هیجانات دوران بلوغ خود دست به خطر هم می زند و از عواقب آن هیچ واهمه ای ندارد و یا بدان نمی اندیشد.

اگر به آمار خودکشی دوران کرونا نگاهی بیفکنیم و کاهش سن را به عنوان فاکتوری تأسف بار، مدنظر داشته باشیم، خلاهای گفته شده و نشده در زندگی کودکان و دانش آموزان را در دوران کرونا، بیشتر متوجه خواهیم شد. آمار خودکشی در دوران کرونا، در بیشتر کشورها افزایش یافته است که خشونت خانوادگی و افسردگی از مهمترین دلایل آن عنوان می شود. در حالت کلی، خودکشی زمانی بیشتر رخ می دهد که همبستگی اجتماعی افراد با دیگران رو به کاهش باشد.

آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران در دوران کرونا و مشکلات آموزش حضوری و آموزش مجازی

احمد حاجبی، مدیرکل دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفته است: آمار اختلالات روان شناسی در کشور در گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال ( ۲۳.۶ درصد ) است و شایع‌ترین اختلال با ( ۱۲.۷ درصد ) در کشور افسردگی است.(2)

" بر اساس جدیدترین تحقیقات پژوهشگران رشته علوم اجتماعی آمار خودکشی در ایران طی مدت چهار ساله ۱۳۹۸-۱۳۹۴ به میزان ۶۰ درصد افزایش نشان داده و هر سال ۱۵ درصد به آمار خودکشی در کشور افزوده شده است و برخلاف سابق، این خودکشی‌ها فقط متعلق به استان‌های مرزی و غرب کشور نبوده و دامنه خودکشی‌ها اکنون به سراسر کشور کشیده شده است.

نکته قابل توجه این که آمار خودکشی‌ها در مدت سه ماهه نخست سال ۱۳۹۹ نسبت به مدت مشابه در سال گذشته افزایش معنی‌داری در تعداد پیدا کرده و حتی ماهیت و کیفیت آن متفاوت شده است. آمار خودکشی‌ها در ایران اکنون نسبت به سال ۱۳۹۸ با افزایش ۲۳ درصدی همراه بوده و ماهیت و کیفیت آن هولناک‌تر و وحشتناک‌تر بوده و در مدت کوتاه ۱۰ روزه استمرار داشته و به صورت زنجیره‌ای و سریالی در نقاط مختلف کشور مشاهده شده است.

از دیگر نکات حائز اهمیت در خصوص روند خودکشی‌ها در کشور و رفتار افرادی که اقدام به این عمل کرده‌اند خودکشی فرد آسیب‌دیده در محیط بیرون از خانه و در محل کار و همچنین در انظار عمومی بوده است. علاوه بر این، خودکشی‌ها در گذشته بیشتر شامل نوجوانان، جوانان و بزرگسالان در سنین ۴۵-۱۵ سال به روش‌هایی هولناک بود، اما امروزه خودکشی‌ها با روش‌های جدیدتر همراه شده و دامنه آن به کودکان نیز منتقل شده است و اخیرا جامعه شاهد خودکشی‌های دسته‌جمعی خانوادگی در کشور بوده و با این وصف می‌توان به جرأت از کاهش سن خودکشی و افزایش تلفات خودکشی کشور یاد کرد.(3)

ترک تحصیل اجباری به دلیل فقر و عدم دسترسی به امکانات آموزشی در شرایط فعلی و کودک همسری و طلاق از دیگر عواقب گرایش به خودکشی در بین کودکان است. بر اساس آمار منتشر شده توسط مرکز آمار ایران تنها در سه ماهه نخست سال ۱۳۹۹ بیش از ۷۰۰۰ ازدواج دختر بچه ۱۰ تا ۱۴ ساله و یک ازدواج دختر بچه کمتر از ۱۰ سال به ثبت رسیده است . طبق آمار رسمی طی این مدت، ۱۳۱ دختربچه زیر ۱۴ سال و ۲۶۵۰ دختر ۱۴ تا ۱۹ ساله طلاق گرفته اند و ۳۴۶ نوزاد در بهار سال جاری از مادران زیر ۱۵ سال متولد شده اند. این آمار برای دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله نیز بیش از ۱۶ هزار تولد نوزاد بوده است. آمار ازدواج دختران بین ۱۵ تا ۱۹ ساله برای فقط فصل بهار سال ۹۹ ، چیزی در حدود ۳۶ هزار نفر است.(4)  ضعف های ساختاری مدارس نباید ما را از آن متنفر و بیزار نماید تا حدی که دل کَندن از آن را باور قلبی مان سازد.

ترجیح نوع آموزش طبق نظر شما
یک هفته از تعطیلات نوروز به پایان رسید و یک هفته دیگر، برای تصمیم نهایی اما معقول خود زمان نداریم. من و شما علیرغم این که رکن اساسی نظام آموزشی هستیم اما هرگز دیده نمی شویم و فقط قادریم تا نظر شخصی خود را در انتخاب نوع آموزش در شرایط فعلی، برای یکدیگر بیان کنیم. با رعایت عدل و داد و انصاف، می توان بهترین گزینه را برای بیشترین جمعیت تحت پوشش آموزشی تمنا کرد. اصولا در بیشتر موارد، حالت ترکیبی بهتر و کامل تر از انتخاب و اجرای یک مورد به تنهایی است. مسایل اجتماعی آنچنان در هم تنیده شده اند که تفکیک و تجزیه آنها از همدیگر کاری غیرممکن و عبث است، اما تشخیص مصالح عموم با ترجیح سره از ناسره می تواند راهگشا باشد.

باور داشته باشیم که اهمیت نهاد دوم تربیتی از نخستین نهاد، نتنها کمتر نیست بلکه بیشتر هم هست. در شرایط کرونایی مشاهده کردیم که خانواده قادر به انجام بیشتر کارکردهای مدرسه نیست. هر چند برعکس آن نیز صادق است، اما کارکردهای مدرسه هم زمان با بزرگ شدن کودکان، به تحقق مهارت ها و توانایی هایی منجر می شود که هر جامعه ای جهت تداوم بی قید و شرط خود بدان نیاز حیاتی دارد. در این دوران، ارزش و اهمیت آموزش در مدارس برای بسیاری از گروه های اجتماعی مشخص شد و اولیا دریافتند و معترف شدند که کار معلمان بسیار بزرگ و حرفه ای تر از تصور آنها بوده است.

آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران در دوران کرونا و مشکلات آموزش حضوری و آموزش مجازی

ما بیشتر از هر چیز باید نگران خواب مصلحت جویانه نظام آموزشی کشورمان باشیم که بدون نیاز به تحمل دردسرهای مدارس حضوری، در پشت درهای بسته و پنهان از آرای صاحب نظران، به کار همیشگی اما کم اثر خود ادامه می دهد. بیان اگر و مگر و مشروط کردن بازگشایی مدارس طبق نظر ستاد مقابله با کرونا، فقط حکایت از وابستگی وزارتخانه و عدم احساس مسئولیت آن نسبت به آیندگان و شرایط سلامت افراد و جامعه دارد. آموزش و پرورش باید پیشرو هر تصمیم و عملی در جامعه باشد تا دیگر سازمان ها به تبعیت از آن مکلّف گردند. تابع بودن آموزش و پرورش به دیگر سازمان ها و اشخاص، بر مدت زمان وابستگی آن افزوده و هر نوع احتمال اخذ روش مناسب آموزشی را رد می نماید.

دو چیز در هیچ جامعه ای حق خوابیدن و حتی حق چرت زدن را هم هرگز ندارند :

" آموزش و تولید ".

ملتی که از پویایی این دو هنر طلایی محروم هستند هرگز به سرمنزل مقصود نخواهند رسید. تولید و آموزش خفته همانند آب راکد به زودی متعفن و غیرقابل استفاده خواهد شد. مهم ترین ویژگی هر دو سرزندگی است یعنی هر یک باید سیستمی زنده باشند تا زندگی ببخشند. حال تشخیص سره از ناسره نظام آموزشی برعهده شما، کدام نوع آموزش ترجیحا مناسب هست؟


منابع :
1 ) استارتاپ آکادمی . تاریخچه آموزش آنلاین (مجازی) در ایران و جهان .
2 ) اقتصاد آنلاین. کرونا میزان خودکشی را افزایش داده است؟ کد خبر 440421 . ۱۳۹۹/۰۲/۳۰ .
3 ) سایت بهار. افزایش ۲۳درصدی آمار خودکشی در ایران. کد مطلب : ۲۱۸۸۳۳ . ۱۳۹۹/۰۳/۲۴ . مرجع : جهان صنعت.
4 ) خبر آنلاین. واکنش‌ها به ازدواج دو کودک در کازرون/ ماجرا چه بود؟ کد خبر 149645. 99/12/27.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران در دوران کرونا و مشکلات آموزش حضوری و آموزش مجازی

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور