شنیده بودم گنجشگ را رنگ کرده به جای قناری به مشتری غالب می کنند اما باور نداشتم رتبه بندی نیز به چنین بلایی گرفتار شود.
حدس می زدم جناب نوبخت ، از اتفاقات زمان امثال فانی درس گرفته ، قرار نیست دوباره با چندر غاز افزایش ، سر و ته ماجرا را به هم آورده ،همان افزایش حقوق معمول در چارچوب قانون مدیریت خدمات کشوری را که دیگران بی منت دریافت کرده اند این بار به اسم رتبه بندی ، قطره چکانی در کام معلمان بریزند.
امروز دوباره رتبه بندی ،حکایت همان ضرب المثل " آفتابه و لگن هفت دست اما شام و ناهار هیچی" است.
پس از یک کش و قوس فرسایشی هشت ساله ، نشست های طولانی و پرزحمت ، ژشت های پوپولیستی گاه و بیگاه اما بی حاصل این و آن ،کاشف به عمل می آید جناب نوبخت در آستانه خداحافظی با سازمان برنامه و بودجه ، روغن ریخته را نذر امامزاده کرده، قرار است همان فوق العاده ویژه را البته" نصف و نیمه" و گاز خورده به جای رتبه بندی، به خورد معلمان دهد.
ناگفته نماند چوبی که امروز آموزش و پرورش و به تبع آن، معلمان می خورند محصول سکوت ،بی خیالی یا شاید هم توافق نانوشته وزرای پیشین دولت روحانی است که به موقع، جرات نطق کشیدن در جلسات هیات دولت را به خود ندادند، عاقبت نیز چوب و پیاز را با هم خورده از بهشت "روحانی " رانده، سپس عزل شدند .
وزرایی که به روز واقعه پشت معلمان را خالی کرده ، مصلحت را در سکوت و همراهی با نوبخت دیدند امروز خسارت و تاوان بزرگی روی دست آموزش و پرورش ما گذاشته اند که بدبینی ،بی اعتمادی و کاهش انگیزه شغلی در معلمان ،بخشی از این خسران است.
نمی دانم چه حکایتی است جناب نوبخت همیشه به سمت نجومی بگیران غش کرده ، با نگاه از بالا به پایین ، دستگاه عریض و طویلی مثل آموزش و پرورش را ریز و ذره بینی می بیند که لابد باید سهم آن از سفره انقلاب، سال به سال کمتر شده ، دست آخر صفر تا صد ماجرا به بخش خصوصی واگذار شود.
البته جناب نوبخت تقصیر ندارند که از قدیم گفته اند:" گر... کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟".
وقتی تولیت آموزش و پرورش را به مدیری می سپارید که خودش صاحب بزرگترین تجارت کده یعنی مجتمع آموزشی غیر دولتی در غرب تهران است یا دری به تخته خورده با التفات ویژه معاون اول بر تخت بخت بنشسته ، طبیعی است که جای وکیل مدافع معلمان در صندلی های هیات دولت خالی مانده، ریش و قیچی به دست جناب نوبخت بیفتد.
شور بختانه از دست نمایندگان نیز کاری ساخته نیست جز حواله دادن توپ رتبه بندی به زمین بی حصار دولت !
امان از دست" تعارض منافع " که به وقتش دولت و مجلس را سه سوته، متحد کرده پای کار می آورد.
برای نمونه در موضوع "متناسب سازی حقوق اعضای هیات علمی دانشگاه های وابسته به وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری با دیگر اعضای هیات علمی (غیر بالینی) شاغل در دانشگاه های زیر مجموعه وزارت بهداشت و درمان" از آنجا که امثال نوبخت ، خیلی از وزرا و نمایندگان مجلس ذینفع و ذی سهم ماجرا بودند قانون به فوریت تصویب ، اعتبار لازم تخصیص و ابلاغ می شود که ناگهان حتی دریافتی استادیاران علاوه بر ضریب سال جاری حداقل پنج میلیونی افزایش می یابد.
اما وقتی نوبت به رتبه بندی معلمان می رسد کفگیر به ته دیگ خورده ، داستان حسین کرد شبستری تحویل مردم می دهند.
حرف معلمان را بر سر زبانها می اندازند اما یواشکی حقوق خود را چند میلیونی افزایش می دهند.
این قصه نگارنده را به یاد مطلبی در مجله آن روز گل آقا انداخت که نوشته بود:
"برای رفاه حال معلمان به حقوق پاسبان ها اضافه شد".
از نمد امثال نوبخت برای ما معلمان، نه تنها کلاهی درست نشد بلکه بر تبعیض و بی عدالتی نیز افزوده شد.
امیدوارم دولت آقای رییسی وفای به عهد نموده جبران مافات کرده ،با انتخاب وزیری کارآزموده ،شجاع و با تدبیر ، جایگاه و منزلت واقعی معلمان را به آنان بازگردانده ، آموزش و پرورش را در مسیر جهش و پویایی قرار دهد.
انتظار می رود ؛
ابراهیم رییسی با خشکانیدن ریشه تعارض و تزاحم منافع ، بزرگ مدرسه داران بخش خصوصی را از ورود به حریم وزارت و سکانداری آموزش و پرورش بازداشته ، دیگر باره عدالت را به آغوش آموزش و پرورش دولتی بازگرداند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
حکایت ما حکایت همان تک چوب هایی است که به راحتی خرد می شوند وتاابددرباتلاق فقر دست وپا می زنیم وفقط دست وپازدن همدیگررا تماشا می کنیم غافل از اینکه رسیدن به رفاه همبستگی وخطر پذیری می خواهد
حسن کلید داشت اینطوری باهامون تا کرد. وای به بعدی که دست خالی اومده.
فقط تحصن همه جانبه موثر خواهد بود تاکی شرمنده خانواده شویم