مدنیت در ایران به طفلی می ماند که تازه شروع به سخن گفتن کرده است. یعنی هنوز اول راه است.
چرا موضوع به این مهمی با توجه به مبارزات زیاد مردم ما هنوز در اول راه است؟
چون اولا وزارتخانه آموزش و پرورش که محل آموزش همگانیست به این مسئله مهم عمیقا نپرداخته است. دلیل آن هم دخالت نیروهای خارج از حوزه در این وزارتخانه است که سعی میکنند از طیف خودشان (کم سواد و دگم) را بر تدوین کتب درسی تحمیل کنند. نتیجهاش این می شود که در کتاب پایه چندم مینویسند در ایران موضوع کرونا به صورت گل و بلبل انجام شده است. نمینویسند که مردم قتل عام کرونایی شدند.
دوم: در طول دوران مبارزات، پس از آنکه مبارزات میدانی فروکش کرد، مبارزان توسط اراذل و اوباش راه یافته در قدرت سرکوب شدند. به همین خاطر جرات مطالبهگری را از دست دادهاند و همه نگاه میکنند، ببینند کی جان خودش را نادیده میگیرد و میآید وسط تا حقوقشان را زنده کند. مثل معلمانی که معاش بقیه را فریاد زدند و حالا هم در زندانند و بقیه معلمها (اکثرا) هم فقط نگاه میکنند و از ترس حتی جرات فریاد زدن در اتاق خالی خودشان را هم ندارند.
من فکر میکنم اصلاح امور (البته اگر کار از کار نگذشته باشد و راهی برای اصلاح وجود داشته باشد) با راهکارهای مدنی میتواند، جاهطلبان و قدرتطلبان و رانت خواران کثیف را سرجای خودشان بنشاند، به شرطی که تداوم داشته باشد.
کانال دکتر خدیجه گلین مقدم
مطابق با فصل سوم قوانین و مقررات مربوط به تخلفات اداری در مورد مجازات ها و در ماده ۹ این آیین نامه در بند «و» آمده است:
تنزل مقام و یا محرومیت از انتصاب به پستهای حساس و مدیریتی در دستگاههای دولتی و دستگاههای مشمول این قانون، در بندهای این ماده هرکدام از مجازات ها از مجازات بند قبل از آن سنگین تر است.
در بند «ز» آمده است : تنزل یک یا دو گروه و یا تعویق در اعطای یک یا دو گروه به مدت یک یا دو سال .
مدیرکل آموزش و پرورش فارس در انتصاب یکی از مسئولان زیر دست خود با علم به اینکه مدیرکل سابق نامبرده را برکنار نموده است و پرونده ایشان در هیئت بدوی تخلفات اداری در حال رسیدگی است و بحث مبلغ ۱۵ میلیارد ریال دریافت شهریه اضافی مطرح است، اما متاسفانه علی رغم تذکرات منتقدین تحت فشار قرار گرفت و ابلاغ ایشان را صادر نمود.
پس از مدتی هیئت بدوی مجازات بند «ز» را برای نامبرده صادر نمود و متخلف نیز در هیئت تجدید نظر اعتراض نمود. در آنجا نیز حکم قبلی مورد تایید قرار گرفت. سنگینی مجازات بند «ز» نسبت به بند و را به این دلیل متذکر شدم که یادآوری کنم متخلف حتماً بایستی برکنار می گردید. اما عملاً با لجاجت های بی مورد این اتفاق نیفتاد و بر موضوعی خلاف قانون پافشاری گردید.
حال که روزهای آخر مسئولیت جناب اسماعیلی است توقع می رود ایشان به اشتباهات خود در طول ۱۸ ماه مسئولیت خود صادقانه اعتراف کند و این رویه را در آموزش و پرورش فارس نهادینه کند، و از جامعه فرهنگیان عذر خواهی نماید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صمد در دوم تیرماه 1318ش. در محله چرنداب تبریز در یک خانواده ی تهیدست چشم به جهان گشود و تنها 29 سال زندگی کرد و در 1347ش در ارس غرق شد.
زندگی او ، بیش از تمامی داستانهایش به زندگیِ قصه معروفش « ماهی سیاه کوچولو» شباهت داشت.
مانند او شک می کند، به وضع موجود قانع نمی شود، تشنه جست و جو و دانستن و خطر کردن بوده و به خاطر همین، به زودی پایش به دادگاه کشانده شده و آزار و اذیت ساواک و دریافت حکم تعلیق و ...
مثل ماهی سیاه کوچولو، به وضع موجود معترض بود و روح اعتراض به نظام حاکم را در دانش آموزانش پرورش می داده، پای پیاده در روستاها راه می افتاد، کتابخانه درست می کرد، برای بچه ها کتاب می برد و کتاب می خواند و از آنها می خواست کتابها را خلاصه نویسی کنند...
کتاب«ماهی سیاه کوچولو» از اینجا آغاز می گردد که در یک شب چله، ماهی پیری، در ته دره برای دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هایش نقل می کند و می گوید:
«ماهی سیاه کوچولو» به همراه مادرش در جویباری زندگی می کرده روزی تصمیم می گیرد آنجا را ترک کرده و سفر کند تا ببیند در دنیا چه خبر است و آخر این جویبارِ حقیر به کجا می رسد.
مادرش و همسایگانش می خواهند مانع سفرش شوند اما موفق نمی شوند...
او در طی سفر پر خطرش با جانوران مختلفی برخورد می کند و سرانجام پس از مبارزات و کشمکش ها، به دریا می رسد اما در دریا، گرفتار مرغ ماهی خوار گشته و در شکم مرغ ماهی خوار، یک ماهی ریزه ایی نیز می بیند که قبل از او گرفتار شده. ماهی سیاه کوچولو با مرغ ماهی خوار درگیر می شود و موفق می شود آن ماهی ریزه را نجات داده اما از خودش خبری نمی شود:
«مرغ ماهی خوار همین طور پیچ و تاب می خورد و فریاد می کشد تا اینکه شروع کرد به دست و پا زدن و پایین آمدن و بعد شلپی افتاد توی آب و باز دست و پا زد تا از جنب و جوش افتاد، اما از ماهی سیاه کوچولو هیچ خبری نشد و تا حال هم هیچ خبری نشد»
بدین ترتیب، قصه ایی که ماهی پیر در یک شب چله در ته دره، برای دوازده هزار ماهی روایت می کرده به پایان می رسد، یازده هزار و نهصد و نود و نه بچه ماهی می روند و می خوابند« اما ماهی سرخ کوچولویی هر چقدر کرد خوابش نبرد، شب تا صبح همه اش در فکر دریا بود...»
در این داستان، صمد به آینده امیدوار است چون ماهی ها پس از شنیدن داستان می روند می خوابند اما یکی نمی خوابد و به دریا فکر می کند. و خودِ آن پیرماهی آغازین که داستان را تعریف می کرده در واقع، خودِ ماهی سیاه کوچولو بوده که پس از بازگشت از سفر طولانی، اکنون در مرحله فرزانگی برای نوه های خود، ماجرای خویش را بازگو می کند و دانسته ها و تجاربش را به آنها منتقل می کند و باعث بیداری و بیدار ماندن «ماهی قرمز کوچولو» و استمرار مبارزه می گردد.
کتاب ماهی سیاه کوچولو جزو کتاب های بالینی چریکها در خانه های تیمی بوده و قهرمان آن؛ سمبل و نماینده نسل جوان انقلاب و شورشی دهه چهل و پنجاه بوده است.
وجه تمایز ماهی سیاه کوچولو با ماهی های دیگر، نه آگاهی بیشتر و متفکر بودن، بلکه شجاعت و اهل عمل بودنش است. آنجا که ماهی سياه کوچولو، ماهی ريزههای ترسیده از مرغ سقا را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید:
«شما زيادی فکر می کنيد. همه اش که نبايد فکر کرد راه که بيافتيم، ترسمان به کلی میريزد».
در اینجا تقدم پراتیک و عمل بر تئوری و نظر به روشنی بیان شده، موضوع محوری که بعدها به کرات در آثار و کتابهای رهبران چریکی تکرار خواهد شد.
جالب اینکه، ابتدا اسم این كتاب، «ماهی سياه كوچولوی دانا» بود، اما بعداً کلمه «دانا» از آن حذف شد، چرا که این کلمه در میان چریکها نه تنها ارزش نبوده است، بلکه بار معنایی منفی نیز دربرداشته....
و ای کاش، آن جنبه دانایی بر جنبه عمل، تفوق می داشت... ( کانال تاریخ تحلیلی ایران )
***
صدای معلم :
صحنهای از سریال ترکیهای «دستمالام گُلدوزیه» درباره برخورد امنیتی با کتاب «یک هلو هزار هلو» اثر صمد بهرنگی در ترکیهی دوران حکومت نظامیان. این سریال تقریبا ۱۵ سال پیش از کانال D ترکیه پخش شده است.
متاسفانه شرایط روحی و معیشتی معلمان کشور در حال نزدیک شدن به حالت رادیکالیزه و ورود به مرحله تقابل فیزیکی است و شوربختانه آموزش در کشور، به حال خود رها شده است.
این شرایط بحرانی، اصلا برای سیستم آموزشی کشور مناسب نیست.
معلمان حس نادیده گرفته شدن دارند و به این اعتقاد رسیدهاند که فقط برای انتخابات و مشارکت های ساختگی مورد نیاز هستند که این موضوع به شدت آزار دهنده است و موجبات نارضایتی معلمان را فراهم کرده و آنان را مجبور به عبور از اصول اخلاقی خود میکند.
میانگین حقوق دریافتی معلمان، کمتر از پنج میلیون تومان و خط فقر بالای ده میلیون تومان است که این موضوع نشان از زیر خط فقر بودن تمام معلمان کشور دارد.
ورود به سالتحصیلی جدید با این هجمه وحشتناک مسؤلان در مورد فرهنگیان و اعلان چندین باره خبری که ده سال است از تصویب آن گذشته و اجرا نشده است و همچنین این حجم از مشکلات مالیِ مدارس، در تاریخ آموزش و پرورش کشور بیسابقه است، باید برای آرامش روحی معلمان فکری عاجل شود و متولیان امور وعده دادن و زمان خریدن را از استراتژی خود کنار بگذارند چرا که ممکن است اینبار آخرین فرصت اصلاح سیستم آموزشی کشور بوده و فردا قطعا دیر است.
اولویت های مهمِ معلمان برای آغاز سالتحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰:
الف: اولویتهای قبل از آغاز سال تحصیلی که در صورت عدم اجرا، انتظار همکاری از معلمان نداشته باشند،
۱. اجرای اصل سیام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای همه دانشآموزان حتی دانشآموزان مدارس غیردولتی،
۲. اجرای رتبه بندی معلمان قبل از شروع سال تحصیلی جدید،
۳. تجهیز تمام مدارس کشور به امکانات و تجهیزات مورد نیاز آموزش الکترونیک،
۴. پرداخت تمامی مطالبات معلمان تا قبل از شروع سال تحصیلی (حقالتدریسها، حقالزحمهها، پاداش بازنشستگی، دیون سالهای قبل، حقوق معوقه و ...)
ب: سایر اولویتها،
۵. انتخاب مدیران مدارس با رای معلمان آن مدرسه،
۶. انتخاب حداقل سی نفر معلم به عنوان نمایندگان منتخب معلمان در شورای عالی آموزش و پرورش با داشتن حق رای،
۷. تشکیل بانک ویژه فرهنگیان با سرمایه مشارکتی معلمان،
۸. رعایت سلسله مراتب انتخاب مدیران بالادستی و پیشگیری از اعمال نظر سلیقهای در انتصابات.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط یکی از مهارت آموزان معرفی شده در دوره سوم به دانشگاه فرهنگیان برای صدای معلم ارسال گردیده است .
از دانشگاه فرهنگیان و مسئولان مرتبط انتظار می رود در برابر عملکرد خویش و پرسش های جامعه و ذی نفعان پاسخ گو باشند .