صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

 نگاهی تربیتی بر دلایل ناکارآمدی قوانین راهنمایی و رانندگی در ایران

1- متخصصان علوم تربیتی، در فرایند تعلیم و تربیت، بر اهمیت یادگیری و تمرین توانایی «نه»گفتن بسیار تأکید می‌ورزند. بدون تردید، این توانایی یکی از نشانه‌های سلامت روان و یکی از مهارت‌های لازم برای زندگی موفق است. هر فردی ممکن است در زندگی اجتماعی با خواسته‌های نامطلوب، غیرمنطقی یا غیراخلاقی روبه‌رو شود، به همین دلیل ضروری است از مهارت گفتنِ «نه» برخوردار باشد تا در برابر آنچه نمی‌پسندد، تسلیم نشود و توانایی مقاومت را داشته باشد. قوانین راهنمایی و رانندگی یکی از غیرایدئولوژیک‌ترین، زمینی‌ترین و انسانی‌ترین قوانین موجود در جامعه هستند.

علیرغم اهمیت فراوان این مهارت، در وضعیت کنونی که نهاد خانواده با تغییرات بنیادی مواجه شده است، مهارت دیگری تحت عنوان «شنیدنِ نه» نیز باید مورد بحث و توجه قرار گیرد. این مهارت، اگر اهمیت بیشتری از گفتنِ «نه» نداشته باشد، از آن کمتر نیست.

امروزه، در بسیاری از خانواده‌ها، فرزند و آینده‌ی او ؛ سبک زندگی، روابط اجتماعی، محل زندگی، هزینه‌های اقتصادی، توقعات و آرمان‌های والدین و … را مشخص می‌کند. از آنجایی که جمعیت خانواده نسبت به گذشته بسیار کمتر شده است و خانواده‌ها بیشتر نگران آینده فرزندانشان هستند، برخی از والدین، بدون در نظرگرفتن علایق و استعدادهای فرزند، تمامی خواسته‌ها و آرزوهای بربادرفته‌ی خود را بر فرزند یا فرزندان تحمیل، زندگی خود را وقف رفاه و تأمین آینده‌ای مطمئن برای آنها خلاصه می‌کنند . برخی دیگر، علایق و نیازهای خود را نادیده می‌گیرند و خود را موظف می‌دانند، هر آنچه را که فرزند طلب کند، حتی با دشواری‌های بسیار، برآورده ‌سازند. در نتیجه، فرزندان به‌گونه‌ای بار می‌آیند که سطح انتظارات بالایی داشته باشند و چنان‌چه مهارت و تاب تحمل شنیدن «نه» را نداشته باشند، در برابر ناکامی‌ها و برآورده‌ نشدن انتظارات‌شان، واکنش شدید عاطفی و گاهی جسمانی از خود نشان می‌دهند.

نگاهی تربیتی بر دلایل ناکارآمدی قوانین راهنمایی و رانندگی در ایران

( مسیر ویژه دوچرخه در ایران ! )


2-  جوان به طور خاص و انسان به طور عام، به جلب توجه دیگران، تخلیه انرژی و هیجان روانی نیاز دارد. بدین منظور، در هر جامعه‌ای در کنار تعلیم و تربیت صحیح و مراکز مشاوره، سازوکارها و تدابیری اندیشیده شده است که این امر امکان‌پذیر باشد. گسترش ورزش‌های فردی و گروهی مختلف، شهر بازی‌ها، به‌رسمیت شناختن اعتراض‌های جمعی و … زمینه‌ای را فراهم می‌کنند، بخشی از هیجان‌ها به صورت منطقی تخلیه ‌شوند تا به آسیب‌های اجتماعی و روانی تبدیل نگردند.

اگر این امکانات و سازوکارها در جامعه وجود نداشته باشد، فرد و به‌ویژه جوانان به کارها و روش‌ها خطرناک و غیرمنطقی روی می‌آورند. برای نمونه، «خیابان» به محلی برای تخلیه هیجان روانی و جلب توجه دیگران تبدیل می‌شود. پرسه‌زدن‌های بی‌هدف در پیاده‌روها و خیابان‌ها، سرعت‌های غیرمجاز خودروها، کورس‌گرفتن‌های خطرناک و … جایگزین روش‌های مقبول و منطقی تخلیه انرژی و هیجان افراد می‌گردد.

نگاهی تربیتی بر دلایل ناکارآمدی قوانین راهنمایی و رانندگی در ایران

3- امروزه، از هر کوچه و خیابانی گذر کنیم، «سرعت‌گیر»هایی که به‌سرعت در حال افزایش هستند، بیش از هر چیز دیگر جلب توجه می‌کنند، گویی، مهم‌ترین راهکار مسئولین بخش ترافیک برای پیشگیری از سرعت غیرمجاز و به تبع آن کاهش تصادفات جاده‌ای و خیابانی، پُرکردن خیابان‌ها و حتی کوچه‎‌ها از سرعت‌گیرهای عجیب و غریب سیمانی و پلاستیکی است.

فراوانی موانع فیزیکی در خیابان‌ها برای کنترل خودروها و در میان آنها «سرعت‌گیر»، عینی‌ترین نمود بحران «اقناع» در حکومت و «قانون‌گریزی» در جامعه است.

نگاهی تربیتی بر دلایل ناکارآمدی قوانین راهنمایی و رانندگی در ایران

قوانین راهنمایی و رانندگی یکی از غیرایدئولوژیک‌ترین، زمینی‌ترین و انسانی‌ترین قوانین موجود در جامعه هستند. به‌همین دلیل، اقناع مردم برای التزام به این قوانین نباید زیاد دشوار باشد؛ اما، تعدد روزافزون سرعت‌گیرها نشان می‌دهد میزان گریز از این قانون بسیار بالاست و بخش زیادی از رانندگان حاضر نیستند آنها را رعایت کنند.

قانون‌گریزی در این زمینه در حدی است که بسیاری از موانع فیزیکی – به‌ویژه نوع پلاستیکی آن – که برای کاهش سرعت تعبیه می‌شوند در مدت زمان کوتاهی تخریب می‌شوند.

سقزرووداو


نگاهی تربیتی بر دلایل ناکارآمدی قوانین راهنمایی و رانندگی در ایران

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

 در ادامه فرآیند کنش گری و مطالبه گری در حوزه عمومی آموزش ، كارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در بیانیه ای نسبت به بحران نارضایتی فراگیر معلمان و پیامدهای آن هشدار داد .

متن کامل این بیانیه که در اختیار صدای معلم قرار گرفته به شرح زیر است .

منتشرشده در پژوهش

گروه گزارش/

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان عباس نجار سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

به تازگی فایل صوتی در شبکه های اجتماعی در مورد « رتبه بندی معلمان » منتشر شده که گفته می شود منتسب به « عباس نجار  سرپرست مرکز برنامه‌ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش » است .

از سوی دیگر و با وجود گستردگی انتشار این فایل و حتا اعتراض مکتوب بسیاری از معلمان تاکنون جوابیه و یا پاسخی رسمی از سوی وزارت آموزش و پرورش در این مورد منتشر نشده است .

بدون تردید ، تدوین و نهایی کردن « قانون رتبه بندی معلمان » از مهم ترین اقدامات دولت سیزدهم در حوزه آموزش و پرورش است و « صدای معلم » به عنوان یک رسانه مستقل در حوزه عمومی بر خود لازم می داند که از همه عوامل و دست اندرکاران به سرانجام رسیدن این « مهم » پس از گذشت بیش از یک دهه از طرح آن تشکر و قدردانی نماید اما این قانون اگر مانند بسیاری از قوانین پیشین مانند « قانون مدیریت خدمات کشوری » مجری و ناظر موثر ، قانونی و دلسوز نداشته و یا اعتبارات  و بودجه مکفی و مناسب نداشته باشد گرهی از مشکلات و چالش های آموزش و پرورش نخواهد گشود و موضوع رتبه بندی که مهم ترین کارکرد آن « تعیین و ارزیابی صلاحیت های حرفه ای معلمان » است و قرار است با در نظر گرفتن سایر جهات و در نهایت به ارتقای کیفیت آموزش منجر گردد از فلسفه ی خود تهی شده و لوث خواهد شد .

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان عباس نجار سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

آقای نجار گفته است :

« اعلام کنید که ما تا ۱۵ شهریور سامانه رتبه بندی را باز نگه می داریم . بعد از آن سامانه را می بندیم و تمام تا ۵ سال دیگر . هر کسی هم از این قافله عقب بماند ، مسئول کم کاری خودش است . »

نخستین پرسش « صدای معلم » از سرپرست مرکز برنامه‌ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش آن است که اظهارات ایشان تا چه حد قانونی بوده و از مستندات لازم و کافی برای محروم کردن معلمان از حقوق قانونی شان برخوردار است ؟

آیا وظیفه ی معلم است که مدارک خواسته شده را که بسیاری از آن ها در سامانه های وزارت آموزش و پرورش در دسترس است و توسط وزارتخانه بارگذاری و تایید شده است مجددا ارسال کند ؟

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان عباس نجار سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

اگر سیستم های اداری و الکترونیک این وزارتخانه ناکارآمد بوده و به روز نیست و یا اگر اطلاعات آن پراکنده می باشد و... ، این مساله اساسا به معلم چه ارتباطی دارد ؟

پرسش این است ؛

این همه کارشناس و مسئول اداری و ستادی در وزارت آموزش و پرورش به چه کاری مشغول هستند و آیا اساسا حضور آنان کمکی به « بهره وری » در سیستم می کند ؟

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان عباس نجار سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

آیا مسئولی حق تهدید معلمان را برای انجام وظیفه ای که قانونا بر عهده ی خود اوست را دارد ؟

آقای نجار و سایر مسئولان ، « معلمان » را چه فرض کرده اند ؟

مسئولان وزارت آموزش و پرورش به جای تهدید و ارعاب بهتر است سپاسگزار معلمان باشند که بازنشستگی خود را به تاخیر انداخته و از این طریق به وزارت آموزش و پرورش در حل بخش قابل توجهی از بحران « کمبود معلم » کمک و همراهی هم نموده اند . این همه کارشناس و مسئول اداری و ستادی در وزارت آموزش و پرورش به چه کاری مشغول هستند و آیا اساسا حضور آنان کمکی به « بهره وری » در سیستم می کند ؟

شهریور ماه اساسا زمان شلوغ و پرترافیکی برای مدارس و ادارات آموزش و پرورش است که فعالیت ها در  آستانه آغاز سال تحصیلی است و میزان مراجعه به ادارات توسط ذی نفعان تعلیم و تربیت بالاست .

آیا منطقی و عقلانی است که معلمان به خاطر برخی مدارک و مستندات – همان گونه که ذکر شد و در پرونده پرسنلی هر کارمند موجود است – بر بار ترافیکی ادارات آموزش و پرورش بیفزایند ؟

« صدای معلم » در آخرین گزارش خود خطاب به سرپرست مرکز برنامه‌ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش در 26 فروردین 1401 با عنوان « آقای نجار به عنوان " سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش " تا اطلاع ثانوی حرف نزند ! چنین نوشت : ( این جا )

« هنوز ایشان و نهاد مربوطه به آخرین گزارش صدای معلم خطاب به عملکرد  با عنوان « سرپرست مرکز برنامه‌ریزی، منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش‌ و پرورش به جای اظهار نظرهای غیرمرتبط پاسخ گوی وظایف سازمانی خویش باشد ! » ایشان پاسخی ارائه نکرده است . ( این جا )

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان عباس نجار سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

نجار آن زمان گفته بود : « به معلمان قول می‌دهم نظام رتبه‌بندی در حقوق اسفند ماه اعمال می‌شود . » اگر سیستم های اداری و الکترونیک این وزارتخانه ناکارآمد بوده و به روز نیست و یا اگر اطلاعات آن پراکنده می باشد و... ، این مساله اساسا به معلم چه ارتباطی دارد ؟

نه تنها احکامی صادر نشد بلکه تازه در صورت تصویب در هیات وزیران تا سه ماه دیگر ، این احکام به دست معلمان خواهد رسید .

به نظر می رسد « عذرخواهی » بابت دروغ گفته شده به معلمان ، جایگاهی در قاموس و شخصیت سرپرست مرکز برنامه‌ریزی، منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش‌ و پرورش همچون بسیاری از مقامات و مدیران ندارد .

آیا سرپرست مرکز برنامه‌ریزی، منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش‌ و پرورش از گردش کار اداری این وزارتخانه و البته فشل بودن و ناکارآمدی آن اطلاعی ندارد ؟

آیا ایشان از ظرفیت کار هیات های من درآوردی ممیزی که هیچ گونه مشابهی در مطابقت با نظام های آموزشی توسعه یافته نداشته و ماهیتی کاملا اداری دارند و « معلمان متخصص و کارآمد »  هم هیچ نقشی در ارزیابی صلاحیت ها و شایستگی های حرفه ای همکارانشان ندارند اطلاعی ندارد ؟

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان عباس نجار سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

نخستین پرسش « صدای معلم » از سرپرست مرکز برنامه‌ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش آن است که اظهارات ایشان تا چه حد قانونی بوده و از مستندات لازم و کافی برای محروم کردن معلمان از حقوق قانونی شان برخوردار است ؟ آیا آقای نجار آخرین گزارش صدای معلم را در مورد « رتبه بندی معلمان » مطالعه کرده است ؟ ( این جا )

اگر واقعا ایشان و سایر افرادی که در هیات کارشناس در آن وزارتخانه فعالیت می کنند به ابعاد و جنبه های قانونی و کارشناسی مساله رتبه بندی معلمان اشراف داشتند دیگر چه نیازی بود که شورای نگهبان که مرجع کارشناسی و تخصصی برای  بررسی مسائل و چالش های آموزش و پرورش به شمار نمی آید ؛ آن همه ایراد را متوجه این لایحه معیوب نماید ؟ و اجرای این قانون به دقایق و لحظات پایانی موکول شود ؟

پیشنهاد و توصیه « صدای معلم » به ایشان و سایر همکاران شان آن است که به جای این همه دلسوزی برای مقام و کرامت معلم و اظهار نگرانی برای خدشه دار شدن شان و منزلت معلمان ، فکر و تدبیری برای سایر وظایف سازمانی و تخصصی خود نمایند که اگر کرونا نبود آموزش و پرورش در این دو سال از پای درآمده بود !

این مسئولان بهتر است به جای ایراد سخنرانی در  تریبون های یک طرفه ، پاسخ گوی پرسش های رسانه های مستقل و منتقد در نشست های رسانه ای باشند . »

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان عباس نجار سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

این رسانه در پایان آورده بود :

« و اما درخواست دیگر این رسانه از سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و اموراداری وزارت آموزش و پرورش آن است که با توجه به ارائه اخبار خلاف واقع و این که معلمان دیگر به سخنان ایشان اعتمادی ندارند و سخنان ایشان ، آتش خشم معلمان را بیش از پیش شعله ور خواهد کرد ؛ از اظهار نظر در این موارد اجتناب کرده و اگر ترس و واهمه ای از رسانه ها و خبرنگاران ندارند پاسخ گوی پرسش ها و دغدغه های اهل رسانه در مورد عملکرد خود و مرکز خویش باشند . »

« صدای معلم » بار دیگر از این مقام مسئول دعوت می کند تا با تدبیر و مطالعه وظایف سازمانی خود با معلمان سخن بگویند و بیش از این بر « نارضایتی فراگیر معلمان » ندمند .

پایان گزارش /


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان عباس نجار سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش در مورد رتبه بندی معلمان

منتشرشده در گفت و شنود

آیا عزم و اراده ای برای حل مشکلات ثبت نام مدارس وجود دارد  از تیمور لنگ سوال کردند چگونه امنیتی در کشور پهناور خود ایجاد نمودی،که وقتی زنی با طبقی از جواهرات طول کشور را طی می کند، کسی به او تعرض نکرده و جسارتی نمی کند؟ درجواب جمله کوتاه ولی با تأملی می گوید: در هر شهری که دزدی دیدم گردن داروغه را زدم چون یا دزد و داروغه همدست بوده اند یا داروغه در خواب.
(برگرفته از کتاب منم تیمور جهانگشا )

برنامه بازتاب در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ در مورد بررسی مشکلات ثبت نام مدارس از سیمای مرکز فارس پخش شد.جملاتی در این برنامه بین مجری و مهمان و مردم رد و بدل شد که نشان از هرج و مرج در امر ثبت نام و یک آبروریزی به تمام معنا برای آموزش و پرورش فارس بود. انگاری آموزش و پرورش و مدیران مدارس به امید خدا رها شده اند که این گونه صدا و سیما بر آنها می تازد و مثل هالک ایرانی مغلوب ضربات مشت زن قزاق شده بودند، مات و مبهوت و حرفی برای گفتن نداشتند.

برخی از جملات این برنامه را با هم مرور می کنیم:

ثبت نام در محدوده یا محدودیت ؟
یک پاسخ مشترک میان اولیا و مدارس در جریان است :

« ظرفیت تکمیل است ».

این در حالی است که پس از پرداخت کمک های مردمی ناگهان این محدودیت از بین رفته و امکان ثبت نام فراهم می شود.

در این میان دست انداز های طاقت‌فرسایی وجود دارد که برای گذر از آن دلالانی به کمک اولیا آمده و روند ثبت نام را تسهیل می کنند ، البته این تسهیل گری هزینه های گزافی برای خانواده ها دارد .پول های خیلی سنگین و رقم های عجیب و غریب عنوان می شود.

خانمی در تماس با برنامه از تقاضای ۱۰ میلیون تومان برای ثبت نام و دلال بازی می گوید.

پیامکی از داراب شهر مدیرکل خوانده می شود مبنی بر اینکه از دانش آموز مدرسه شبانه روزی مبلغ سه میلیون تومان دریافت کردند.

مجری برنامه از مدیری در نزدیکی میدان آزادی می گوید که تقاضای معادل ۸ میلیون تومان کاغذ A4 نموده است.

مدیر خانم تقاضای ۱۵ میلیون تومان وجه نقد در یک جعبه شیرینی نموده است .

در برابر تمامی این اتهامات ، معاون آموزش متوسطه وزیر که مجری او را مهندس خطاب می کند (و معلوم نیست که یک مهندس در راس آموزش متوسطه وزارتخانه چه می کند؟) کاملاً سکوت نموده بود.

آیا عزم و اراده ای برای حل مشکلات ثبت نام مدارس وجود دارد

مهمان دیگر معاون متوسطه مدیر کل بود که به جای معاونت مدیر کل به نظر می آمد معاون اداره تکذیبیه است. ایشان که مدعی بود ما نظارت بر روند ثبت نام داریم و در برابر هر پرسشی از قویا تکذیب می کنم، استفاده می کرد.

او مدعی بود تمامی این مطالب دروغ است و تکذیب می کرد.

از دیدگاه ایشان همه دروغ می گفتند به جز جناب شان.

وی را نیز دکتر خطاب می کردند اما نمی دانست منظور از پایه دوم مقطع ابتدایی است و اصرار می ورزید پایه دوم در چه مقطعی؟ ابتدایی یا متوسطه ؟

تکذیبیه های معاون مدیر کل مجری را به واکنش واداشت که بگوید :

« وقتی شما خبر از ثبت ۴۰۰۰ تخلف می دهید یعنی باید در ستاد نظارت تان تجدید نظر بفرمایید . (ستاد نظارتی که ماه هاست اداره بازرسی رئیس ندارد و از شش کارمند این اداره سه پست خالی است) پاسخ شما فرار رو به جلو است. این پاسخ ها را هر ساله می شنویم و تخلفات نیز رخ می دهد.
اگر مستندات میخواهید وجه نقد تحویل اولیا دهید یا کارت بانکی آنها را شارژ کنید آن وقت مشخص می شود مدیر دریافت می کند یا نه؟ »

فعالان صنفی سالهاست خواهان آموزش رایگان و برچیده شدن مدارس خاص هستند ،چرا که مطابق اصل ۳۰ قانون اساسی آموزش تا پایان دوره دوره متوسطه رایگان است .

آیا عزم و اراده ای برای حل مشکلات ثبت نام مدارس وجود دارد

مطابق با ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی هرکس مردم را از حقوق مطرح شده در قانون اساسی محروم نماید به مجازات حبس و انفصال از خدمت محکوم خواهد شد. بنابراین هر شکایتی در محاکم قضایی مطرح شود مدیران دریافت کننده شهریه در مدارس دولتی محکوم خواهند شد.

اما واقعیت را نیز نمی توان پنهان نمود که مدارس برای گذران امور نیاز به پول دارند و دولت نیز در این زمینه اقدام مثمر ثمری انجام نمی دهد.هر چند سرانه پرداختی وزارت به آموزش و پرورش فارس در سال گذشته ۵۰ میلیارد تومان بوده است اما این مبلغ با حدود یک میلیون دانش آموز ناکافی است.

اگر بخواهیم این مشکل حل شود و مدیران از اولیا تقاضای شهریه نکنند مبلغ باید به ۵ یا ۶ برابر افزایش یابد، و این نیز فقط از نمایندگان مجلس بر می آید که حتی در انتصاب یک کارشناس در ادارات نیز دخالت می کنند .

آیا عزم و اراده ای برای حل مشکلات ثبت نام مدارس وجود دارد

برخی مدیران مدارس شهریه های کلان از مردم دریافت می کنند. پرونده های مطرح در سازمان بازرسی و هيئت بدوی رسیدگی به تخلفات نیز تایید کننده این موضوع است. هرچند مدیران پاک دست هم داریم که صادقانه خدمت می کنند. در برخی مدارس دولتی شیراز شهریه های ۲۰ میلیون تومانی نیز دریافت می شود که در این بین ضعف نظارت و ناچیز بودن احکام صادره توسط هیئت تخلفات متخلفین را تشویق و ترغیب به تخلف می کند.

ناگفته نماند که نیروهای بازرسی اداره کل خالصانه کار می‌کنند اما.... در این بین برخی شایعات حکایت از آن دارد که برخی نیروهای اداری آموزش و پرورش لیست هایی از بستگان خود را به مدیران مدارس تحمیل می‌کنند.

خلاصه مطلب آن که برنامه بازتاب خبر از واقعیتی غیر قابل انکار می داد ؛ می توان صحت و سقم آن را با بررسی دفاتر آمار و سرویس مدارس بررسی کرد.

حل مشکل ثبت نام نیاز به یک عزم جدی دارد شاید به قول تیمور لنگ داروغه ها در خواب هستند


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آیا عزم و اراده ای برای حل مشکلات ثبت نام مدارس وجود دارد

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

پرسش های صدای معلم از رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان

نخستین نشست رسانه ای « رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان » پس از گذشت حدود چهار ماه از انتصاب ایشان به این سمت برگزار گردید .

این نشست در تاریخ یکشنبه ششم شهریور برگزار شد اما خبر آن یک روز بعد در پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر شده است .

پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )

« به گزارش مرکز اطلاع‌ رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش‌ و پرورش، رضا مراد صحرایی؛ در اولین نشست خبری با اصحاب رسانه، با بیان اینکه دانشگاه فرهنگیان میراث دار مراکز و دانش‌سراهای تربیت معلم با قدمتی بیش از۱۰۰ سال است گفت: هیچ گزاف نیست بگوییم امروز این دانشگاه قدیمی‌ترین دانشگاه معاصر کشور است.

پرسش های صدای معلم از رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان

وی افزود: امروز به دنبال آن هستیم دانشگاه فرهنگیان را به دانشگاهی مرجع، تحول ساز، تمدن ساز و امیدآفرین تبدیل کنیم. دانشگاه فرهنگیان جایی است که معلمان و مربیان تحول ساز و تمدن ساز را تربیت خواهد کرد.

سرپرست دانشگاه فرهنگیان با اشاره به اینکه آرمان ما تربیت معلمان الخیر است، معلمانی که همه جنبدگان آسمان و زمین برای وی طلب خیر می‌کنند، گفت: امروز اگر دانشگاه فرهنگیان، دانشجو معلم جذب می‌کند، چهار سال بعد وارد مدارس می‌شود و تا ۳۰ سال بعد خدمت می‌کند، وی را باید برای تربیت نسل آینده آماده کرد. باید معلمان جریان ساز و گفتمان ساز تربیت کنیم. به همین علت دانشگاه ما می‌خواهد جریان ساز باشد.

پرسش های صدای معلم از رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان

صحرایی ادامه داد: « هر معلم، یک مربی پرورشی » و  « هر معلم یک مربی ورزشی » از جمله برنامه‌ها و اهدافی است که در سال تحصیلی پیش رو دنبال می‌کنیم.

وی با اشاره به تنظیم و تعیین چند تحول چرخشی برای دانشگاه فرهنگیان، اظهار کرد: این چرخش ها می‌تواند تضمین کننده ایجاد تحول بنیادین باشد، چرخش نخست تبدیل از دانشگاهی عادی به دانشگاهی تحولی، چرخش دوم تربیت معلمان چندساحتی و چند مهارتی، چرخش سوم حرکت از انتقال دانش به ساخت دانش، چرخش چهارم حرکت به سمت مهارت های نوین و چرخش پنجم حرکت از دانشگاهی پراکنده به دانشگاهی مادر و جامع است » .

پرسش های صدای معلم از رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان

این گونه حرف ها و ادعاها پیش تر و در زمان ریاست حسین خنیفر بر دانشگاه فرهنگیان نیز مطرح شد .

پرسش « صدای معلم » از سرپرست دانشگاه فرهنگیان آن است که با کدام بضاعت و با کدامین برنامه و بودجه و اعتبارات مکفی می خواهد آن « شعارها » را عملی کند ؟

صحرایی در بخشی از سخنان خود چنین می گوید :

« ۵۰ هزار دانشجو معلم در دوران کرونا جذب شدند در حالی که تدابیر لازم برای خوابگاه و کلاس اندیشیده نشده است . »

ایشان عنوان می کند : « امکانات رفاهی دانشگاه زیبنده دانشجویان‌مان نیست و برای بهبود وضعیت فعلی در تلاشیم . »

در  آیین تکریم محمود مهرمحمدی و معارفه حسین خنیفر که با حضور « محمد بطحایی » ( وزیر پیشین ) آموزش و پرورش در محل سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان ،در 20 آذر 1396 برگزار گردید ؛ بطحایی چنین گفت : ( این جا )

پرسش های صدای معلم از رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان

« امروز در دانشگاه فرهنگیان شما خوابگاه ندارید که در اختیار دانشجویت بگذاری !

دانشجو معلمی که باید در فضای پر از نشاط را برایش ایجاد کنیم. از همین روزهای اول  خدمت در تربیت معلم که باید شهد شیرین معلمی را زیر زبانش بچشد با سختی زندگی می کند. کلاس ها در دانشگاه فرهنگیان شرم آور است که بگویم در زیر پله کلاس تشکیل می دهیم !

در چنین شرایطی سرمایه عظیمی از آموزش و پرورش خارج شده است. شاید من مورد انتقاد قرار بگیرم که تو عضوی از دولت هستی چرا داری این انتقاد را می کنی؟ پیشنهاد ما به سرپرست جدید دانشگاه فرهنگیان آن است که به جای این کلی گویی ها و شعار دادن ها بررسی کند ببیند تولیدات دانشگاه فرهنگیان در این چند سال کدامین جریان و تحول را در آموزش و پرورش فعلی ساز و کوک کرده اند و اگر مطابق اهداف و انتظارات نبوده دلایل آن را بررسی و پژوهش نمایند .

... ما امروز به شدت در آموزش و پرورش و در تربیت معلم با مشکلات زیر ساختی عجیب و غریب در حوزه فضا و تجهیزات مواجه هستیم.

من این حرف را می زنم ؛ ممکن است بعضی ها با شنیدن این حرف من خواسته یا ناخواسته در دلشان بخندند که آیا تا به حال کسی چیزی را داده و برگردانده است که تو می خواهی آن را برگردانی و وقت ما را با این حرف ها می گیری؟

من احساس تکلیف می کنم و چیزی را که می فهمم باید بگویم. این دانشجو معلمانی که همه ما جمع شدیم و صبح تا شب داریم کار می کنیم و تلاش می کنیم برای خدمت به آنها چشم امیدشان این است که بتوانیم فضای با نشاط و فضای آزاد و اخلاقی را برای تربیت آنها فراهم بکنیم و با این مسیری که سال ها داریم می بینیم حالا حالاها حاصل نخواهد شد. مگر این که یک خیز جدی در این زمینه برداشته شود .

پرسش های صدای معلم از رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان

بطحایی در بخش دیگری تاکید می کند : ( این جا )

« باید اعتراف کنیم کماکان در دانشگاه فرهنگیان با نقایص جدی در زیرساخت های فیزیکی و تجهیزاتی و حتی ساختاری مواجه هستیم. این نواقص به شدت در کیفیت کار تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان تاثیر گذاشته است . »

در نشست رسانه ای خنیفر رئیس این دانشگاه که در 13 بهمن 1397 برگزار شد ؛ « صدای معلم » از ایشان پرسید : ( این جا )

« گفته اید :

« دانشگاه فرهنگیان، تنها جایی است که برای جبران کسری نیرو، دو برابر ظرفیت دانشجو گرفته است اما مشخص نیست پولی برای این ظرفیت پیش‌بینی شده یا نه.

آیا این کار منطقی است ؟

پرسش های صدای معلم از رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان

گفته اید :

«کل بودجه ما یک هزار و ۲۱۹ میلیارد است، یعنی یک سوم اختلاس خاوری و پولی که از کشور برده است.»

 ۴۱هزار دانشجو در سال جاری برای اشتغال آتی در حوزه آموزش جذب شده‌اند اما بودجه حداقلی دانشگاه فرهنگیان کفاف هزینه‌های مربوطه را نمی‌دهد .

 دانشگاه فرهنگیان ۱۰۷ میلیارد تومان از آموزش و پرورش طلب دارد و از سال ۹۴ تا کنون، حق التدریس استادان مدعو را نپرداخته است: «پول‌هایی که می‌گیریم برای پر کردن چاله‌ چوله‌های این سال‌هاست.»

لطفا حمایت ویژه را در این موارد به صورت عملیاتی تعریف کنید .

در بهمن ماه 96 در استودیو الفبا در پاسخ به پرسش صدای معلم بیان کردید :

«  ما توانسته ایم شصت میلیارد ریال برای سال بعد بگیریم. باید از جایی شروع کرد. هنوز کسری بودجه است. من باید دنبال بودجه بدوم. من امروز به مجلس می روم برای پاسخگویی به شکایت های قبل از دوره من که حدود بیست و چهار میلیارد بدهی است که باید بدهم. در دوره قبل با این که از ماده 28 استفاده کردند نتوانستند بدهی شان را پرداخت کنند. من می گویم آنها را ترمیم می کنم و جنگ بودجه ای هم به راه می اندازم ؛ مراکز را نونوار می کنم بیست و پنج هزار نفر را هم می گیرم و این کار را هم می کنم اگر هم نشد خداحافظ !

فرموده بودید :

" من می گویم پول هست ؛ می خواهم متفاوت کار کنم  . »

پرسش های صدای معلم از رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان

 واقعا سرپرست دانشگاه فرهنگیان با کدام برنامه ، اعتبارات و بودجه و طرح عملی می خواهد از دانشگاه فرهنگیان یک دانشگاه جریان ساز بسازد در حالی که هنوز همان مشکلات بر سر جای خود بوده و تحول خاصی رخ نداده است ؟

سرپرست دانشگاه فرهنگیان با اشاره به اینکه معتقدم قانون تعیین تکلیف، ظلم بزرگی بود؛ گفت: صد و چندهزار نفر وارد شدند که بیش از نیمی از آنها رشته تحصیلی شان منطبق نیست. همانطور که شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه‌ای برای مبادی جذب نیرو داشت، مانع چنین آزمون های استخدامی نیز شود .

پرسش های صدای معلم از رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان

پرسش « صدای معلم » از سرپرست دانشگاه فرهنگیان آن است که ایشان با کدام پشتوانه و بضاعت می خواهد که این دانشگاه محور و گرانیگاه تربیت معلم برای آموزش و پرورش بوده و مانع دخالت و نفوذ سایر نهادها برای ورود فله ای و بی حساب و کتاب نیرو به آموزش و پرورش باشد ؟

آیا سرپرست دانشگاه فرهنگیان با بیان این گونه سخنان و شعارها به دنبال تبدیل وضعیت خود برای ریاست بر این دانشگاه است ؟ هر چند این تبدیل وضعیت هم پیش تر مشکلی از این دانشگاه که قرار بود مزین به « فاخر  » بودن باشد حل نکرد .

پیشنهاد ما به سرپرست جدید دانشگاه فرهنگیان آن است که به جای این کلی گویی ها و شعار دادن ها بررسی کند ببیند تولیدات دانشگاه فرهنگیان در این چند سال کدامین جریان و تحول را در آموزش و پرورش فعلی ساز و کوک کرده اند و اگر مطابق اهداف و انتظارات نبوده دلایل آن را بررسی و پژوهش نمایند .

پرسش های صدای معلم از رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پرسش های صدای معلم از رضا مراد صحرایی سرپرست دانشگاه فرهنگیان

منتشرشده در گفت و شنود

نقدی بر عدالت آموزشی در آموزش و پرورش ایران و سیاست های جداسازی در نظام آموزشی ایران  برنامه‌هاي آموزش و پرورش براي دانش‌آموزان مستعد از منظر ديدگاه برابري خواهانه با چالش‌هاي فلسفي و عملي مواجه است. برخي اظهار مي‌دارند كه مدارس استعدادهاي برتر به طور ذاتي تعهد به برابري در آموزش را تضعيف مي‌كند، اين مدارس نيازهاي دانش‌آموزان ممتاز را تأمين مي‌كنند ولي در مقابل اقليت‌هاي محروم تبعيض قايل مي شوند. مازيه[1] بعد از رد پيشنهادهاي غيردقيق در دو انتهاي طيف، در راستاي نظريه الزابت آندرسون تحت عنوان«مساوات طلبي دموكراتيك»، بيان  مي‌كند مدارس اختصاص داده شده به دانش‌آموزان مستعد زماني مي‌توانند با تعهد به برابري سازگار شوند كه سياست‌هاي پذيرش اين مدارس فراتر از اصول شايسته‌سالاري باشد و وجود تنوع در دانش‌آموزان را تضمين كند. ادغام نژادي و طبقاتي نهادهاي اجتماعي، از جمله مدارس و شايد مدارس نخبگان، بايد بيش از همه براي كساني كه مراقب دموكراسي هستند، اولويت داشته باشد (مازيه، 2009، به نقل نويدي، 1394).

به نظر مي‌رسد وجود تنوع در دانش‌آموزان به رشد بهتر آنان منجر شده و طبقه‌بندي دانش‌آموزان بر اساس استعداد و توانايي مي‌تواند مخاطراتي براي هر دو گروه برتر و كهتر به همراه داشته باشد. دانش‌آموزاني كه به هر دليلي برچسب كم‌توان بر آنها زده مي‌شود، در معرض خطر «اثرات انتظار معلم» قرار گرفته و آسيب مي‌ببينند و دانش‌آموزان برخوردار از استعداد برتر در معرض خطر محروميت از «اثر ماهي بزرگ در بركة كوچك»[2]قرار مي‌گيرند. اين مدل چهارچوب رجوع كه توسط هربرت دبليو مارش و جان وي پاركر (1984) مطرح شده است، فرض مي‌كند براي رشد خودپنداره تحصيلي بهتر است فرد به مثابه ماهي بزرگ در بركة كوچك (دانش‌آموز مستعد در ميان گروه مرجع عادي) باشد نه ماهي كوچك در بركة بزرگ ( دانش‌آموز مستعد در ميان گروه مرجع مستعد) باشد. زيدنر[3] و شليير[4] (1999) تعداد 1020 نفر از دانش‌آموزان مستعد را كه در دو برنامه مختلف (كلاس‌هاي همگن شده و كلاس‌هاي ناهمگن از نظر توانايي) شركت كرده بودند، مطالعه كرده و دريافتند كه دانش‌آموزان شركت كننده در كلاس‌هاي ويژه استعدادهاي درخشان، توانايي تحصيلي و شانس موفقيت تحصيلي خود را در مقايسه با گروه مقايسه كمتر ارزيابي مي‌كنند و اين اداراكات منفي به نوبه خود، مي‌تواند خودپنداره تحصيلي را تخريب كرده، سطح اضطراب ارزيابانه را افزايش داده و به كاهش نمره‌هاي عملكرد تحصيلي منجر شود. در ارتباط با همين مطالعه، پژوهش ديگري توسط گوتز[5]، پركل[6]، زيدنر و شليير (2008) كه بر روي 769 دانش‌آموز مستعد پايه‌هاي 4 تا 9 انجام شد و نشان داد كه بعد از حذف سهم موفقيت فردي، با افزايش سطح توانايي گروه همسالان مرجع، تجارب اضطراب آزمون افزايش مي‌يابد. اضطراب آزمون دانش‌آموز مستعد در ميان گروه مرجع برخوردار از استعداد برتر بيشتر از موقعيتي است كه گروه مرجع از همسالان عادي باشد. سياست جداسازی در ایران با موفقيت همراه نبوده است.

يكي از دلايلي كه به‌كرّات براي توجيه گروه‌بندي دانش‌آموزان برخوردار از استعداد برتر ارائه مي‌شود، تضمين چالش مناسب و پيشگيري از خستگي است. از طرف ديگر، منتقدان بر هزينه‌هاي روانشناختي اين طبقه‌بندي، نظير اثرات مخرب آن بر خودپنداره تحصيلي، تأكيد مي‌‌ورزند.پريكل، گوتز[7] و فرنزل[8](2010) در پژوهشي كه بر روي 186 دانش‌آموز پايه نهم اتريشي انجام دادند، دريافتند كه خودپنداره تحصيلي رياضي دانش‌آموزاني كه در كلاس‌هاي ويژه استعدادهاي برتر شركت مي‌كنند، كاهش مي‌يابد. بنابراين، گروه‌بندي مبتني بر توانش با اثرات منفي اجتناب ناپذير همراه است. در حالي كه ادعاي وجود خستگي بيشتر دانش‌آموز مستعد در كلاس‌هاي عادي پيدا مستند نيست.

نقدی بر عدالت آموزشی در آموزش و پرورش ایران و سیاست های جداسازی در نظام آموزشی ایران

در مباحث مربوط به برابری و عدالت آموزشی، بسیاری از متفکران، نظير مورتايمر ادلر[9] پيشنهاد مي‏ كنند كه همة دانش ‏آموزان بايد حداقل تا پاية 12 داراي برنامةدرسي يكساني باشند (پاك‌سرشت، 1385). ديويي در اين خصوص معتقد است: «آنچه بهترين و عاقل‏ ترين والدين براي فرزند خودشان مي‌خواهند بايد اجتماع براي همة كودكانش بخواهد.» هر ايدة ديگري براي مدارس ما كوته‌‏بينانه وغير جذاب است و هر اقدامي در جهت خلاف آن دموكراسي ‏ها را از بين مي ‏برد (نودینگ، 2005).

فلدهوسن[10] (1992) به آموزش و پرورش پيشنهاد كرد كه به جاي تلاش براي شناسايي دانش ‏آموزان تيزهوش و قرار دادن آنها در يك طبقه مجزا، بهتر‌ است به جست و جوي استعداد و نقاط قوت همة دانش ‏آموزان توجه شود و برنامه‏ هاي آموزشي براي شكوفاسازي استعداد تمامي دانش‏ آموزان طراحي شود.

الگوهاي آموزش و پرورش مبتني بر استعداد و يافتن نقاط قوت همة دانش‌آموزان، وقتي بهتر درك مي‌شود كه به عنوان مواضع فلسفي و اقدام‌هاي تربيتي، از رويكرد تربيتي شخصي سازي شده به فرايند تدريس و يادگيري را شكل مي‌دهد، در نظر گرفته شود.الگوهاي آموزش و پرورش مبتني بر نقاط قوت[11] نشان دهنده نوعي بازگشت به اصول اوليه تعليم و تربيت است كه بر جنبه‌هاي مثبت تلاش و موفقيت دانش‌آموز و نيز نقاط قوت انسان تأكيد مي‌كند.به‌طوري كه در اوايل دهه 1930، فروبل نخستين مهدكودك را براي بيرون كشيدن نيروي فعال يا قدرت‌هاي كودكان طراحي كرد. به علاوه، تعدادي از فيلسوفان تربيتي (براي نمونه، ديويي، فرانكلين، اسپنسر) تعهد مربيان به ارتقاي بهترين ويژگي‌هاي دانش‌آموزان را مورد تأكيد قرارداده‌اند.

امروزه ملاک شناسايي کودکان با توانایی‏ هاي بالا تغيير کرده است (فراسير[12]، 1997؛ ريچرت[13]، 1997) و رويکردهاي جامع ‏تري جايگزين رويکردهاي تک بعدي گذشته شده است. برخي از صاحب نظران پيشنهاد کرده‏ اند به جاي شناسايي افراد تيزهوش بهتر‌ است استعداد تمامي دانش ‏آموزان شناسايي و برنامه‏ هاي مناسب براي آنها طراحي شود (فلدهوسن[14]، 1992).

يزدان‌شناس(1392) در پژوهشي تحت عنوان«آسیب شناسی جداسازی دانش آموزان تیزهوش و سرآمد از دانش آموزان عادی» نتيجه گرفت كه سياست جداسازی در ایران با موفقيت همراه نبوده است.

نقدی بر عدالت آموزشی در آموزش و پرورش ایران و سیاست های جداسازی در نظام آموزشی ایران

امیر ناظمی عضو هيأت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی نقل مي‌كند كه مالكان بزرگترين شركتهاي تكنولوژي محور آمازون و گوگل (جوزف بزوس، سرگئي برين و لري پيچ) و مدیران و مالکین امروزین آن‌ها، علی‌رغم هزار تفاوتی که دارند، یک ویژگی مشترک دارند،هر سه فارغ‌التحصیل یک مدرسه هستند!آن‌ها در دانشگاه‌های مختلف میشیگان، استفورد و پرینستون درس خواندند، ولی هر سه فارغ‌التحصیل یک مدرسه هستند: مدارس مونته‌سوری! این مدارس را «ماریا مونته‌سوری»، (نخستین پزشک زن در ایتالیا) در ابتدای قرن بيستم ميلادي راه‌اندازی کرد. او ابتدا به پرورش کودکان معلول مشغول بود و همان جا بود که فهمید «جداسازی آموزشی به هر بهانه‌ای که باشد (چه معلولیت و چه تیزهوشی)، کودک را از دنیای واقعی دور می‌کند و یک اشتباه است. به زعم مونته‌سوری محیط آموزش باید از تنوع بالا برخوردار باشد: از تنوع هوش‌ و استعداد تا  تنوع در عقاید، حتي تنوع سني. هرچه تنوع بيشتر باشد، به دنیای واقعی شبیه‌تر است و آموزش زمانی کارآمد است که به دنیای واقعی آینده نزدیک‌تر باشد.

نقدی بر عدالت آموزشی در آموزش و پرورش ایران و سیاست های جداسازی در نظام آموزشی ایران

کنکور در ایران همچنان برگزار می‌شود؛ سياست جداسازي دانش‌آموزان و كاهش تنوع با وجود مدارس به اصطلاح«استعدادهاي درخشان» و انواع مدارس طبقاتي شده توسط حكومت اجرا مي‌شود. آيا اين تدابير تربيتي به باز توليد طبقات اجتماعي منجر نمي‌شود؟ آيا مسئولان نظام آموزشی دچار «وابستگی مسیر» شده‌اند؟ آيا حكومت حاضر است مسیر گذشته را تغییر و گامی در جهت عدالت آموزشی بردارد يا همچنان شاهد تضعيف فزاينده مدارس عادی دولتی خواهيم بود؟

[1] . Mazie

[2] . Big-Fish-Little-Pond Effect

[3] . Zeidner

[4] . Schleyer

[5] . Goetz

[6] . Preckel

[7] . Götz

[8] . Frenzel

[9]-Mortimer Jerome Adler

[10] Feldhusen

[11] . strengths-based educational models

[12] Frasier

[13] Richert

[14] Feldhusen


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر عدالت آموزشی در آموزش و پرورش ایران و سیاست های جداسازی در نظام آموزشی ایران

منتشرشده در پژوهش

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور