به نظرم یکی از ده ها چالش همیشه ماندگار آموزش و پرورش در حوزه یادگیری و آموزش ، کنار نیامدن با درس انشا یا همان سخن نگاری ، سخن پردازی ، خلق اندیشه و نویسندگی است.
درسی که خیلیها با آن مشکل داشته و دارند.
عنوانی که هیچ وقت در برنامه درسی مدارس جدی گرفته نشد ! هم از سوی دانش آموز هم از طرف معلم!
در گذشته حیاط خلوت خیلی از معلمان بود برای جوری جنس ، پر کردن ساعت موظف هفتگی معلمان مازاد یا همان آچار فرانسه های مدارس ، پیشکش به صورت اضافه تدریس که گاهی نیز به مثابه « مال بد بیخ ریش صاحبش » نصیب مدیر یا معاونی از مدرسه می شد که در نوشتن یک نامه دو خطی به اداره عاجز بود تا چه رسد به انشا و نویسندگی که هم ذوق و مهارت می خواست هم خالی نبودن چنته از شعر و ادب پارسی!
این اواخر آموزش وپرورش چاره را در آن دید تا به جای حل مسأله ، صورت مسأله را پاک کند تا شاید از شر انشا و نویسنده شدن دانش آموزان نجات پیدا کند.
با شیوع و گسترش صنعت تلفن همراه و دامنه فضای متکثر مجازی ، شکر خدا مشکل املا و خوش نویسی یک جورایی حل شد تا دانش آموزان ایرانی به تقلید از الگوی « لودویگ زامنهوف» لهستانی برای خود خط و زبان اختراع کرده ، دیگر نگران درست نوشتن کلماتی مانند خواهر ، دوچرخه ، مریض ، صابون و امثال ذلک نباشند هرطور که دل تنگشان می خواهد بنویسند .
تنها دغدغه ی دانش آموزان برای درس املا ، کنکور و امتحانات نهایی بود که آن را هم با پول حل کردند ! کلاس خصوصی و آزمونهای چهار گزینهای مرگ نیست که علاج نداشته باشد! راه حلش فقط اسکناس است که فک و فراوان ریخته یکی باید جمعش کنه !
اما برگردیم به انشا !
مشکل انشا را هم با ارائه و خوانش چند قطعه ی کوتاه دو یا سه سطری از متون به صورت سوالات چهارگزینه ای درهم تنیده با املا ، صنایع ادبی و حفظ کردن نام چند اصطلاح برای همیشه حل و فصل کردند تا کارخانه بی سواد سازی آموزش و پرورش روی دور تند همچنان با حداکثر ظرفیت شب و روز فعال باشد.
باز هم یاد گذشته به خیر . هر از گاهی تو هر چند مدرسه ، برحسب اتفاق یا بر سبیل تصادف یک نفر پیدا می شد که به تمام معنا ، معلم انشا بود ! دود چراغ خورده بود و خودش دستی بر آتش داشت. عنوانی که هیچ وقت در برنامه درسی مدارس جدی گرفته نشد ! هم از سوی دانش آموز هم از طرف معلم!
اتفاقا به یاد دارم در همان سالهای آغازین انقلاب ، دبیرستان، معلمی داشتیم که این کاره بود .
میان قامت ، با ابروانی کشیده و پر پشت ، صورتی تکیده، استخوانی و لاغر ، صورتی سه تیغه شده و عاری از ریش که اغلب عینکش روی بینی لیز خورده ، پادر هوا معلق می ماند !
موهای جو گندمی با سبیلی پر پشت به سبک مرحوم جلال آل احمد! سعی می کرد زنگ تفریح را با چاق کردن یک نخ سیگار روی چوب سیگار ، یا کشیدن پیپ گوشه دفتر همراه با یک استکان چای غلیظ قند پهلو به پایان برده ، نفسی تازه کرده به عنوان آخرین نفر پس از بقیه همکاران راهی کلاس شود.
قیافه حق به جانبی داشت، بچه ها اورا جدی نگرفته بودند ؛ از وجناتش چنین پیدا بود که او نیز از عملکرد بچه ها راضی نیست !
هر موضوع انشا برای دو هفته متوالی تکرار می شد ! تمامی موضوع های پیشنهادی او ، تک کلمهای بودند . کلماتی که خیلی از آنها را هنوز هم به یاد دارم، مثل عروسک ، گوشت ، مداد ، سنگ و ....
ما تا دیروز به موضوعات تکراری و تک خطی مثل توصیف چگونه گذراندن تعطیلات تابستانی، فواید گاو و گوسفند ، فصول چهارگانه ، سفرهای نوروزی و امثال آن که راحت می شد آنها را از روی کتاب هایی که به همین منظور چاپ و تنظیم شده رونویسی کرد عادت کرده بودیم با دیدن این قبیل موضوع ها ، شوکه می شدیم می گفتیم آقارو باش ، مارو مسخره کرده!
اما امروز می فهمم ...
انتخاب آن واژه ها به عنوان موضوعی باز پاسخ ، وسیع و بیکرانه برای جولان و غلیان ذهن آدمی چقدر لازم بوده و او چقدر سعی داشت با انتخاب این واژه ها به دانش آموزان خود کمک کند تا در مواجهه با دنیای پیرامون خویش ، تفکری خلاق و واگرا داشته باشند.
یعنی همان چیزی که از یک معلم انشا انتظار می رفت.
امروز جای درس انشا یا شاید معلم خوب برای درس انشا در مدرسه ها چقدر خالی است!
سوگ مندانه باید عرض کنم کنکور یا همان آزمونهای بسته پاسخ ساندویچی تمام حال خوش آموزش و پرورش را از ما گرفته است! ناخوش احوالیم!
همنوا با مولوی که او از جدایی ها شکایت می کند باید گفت :
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مدیرکل وقت جناب سحرخیز بودند.
حتماکلاس ایشان وامثالهم دردرس انشاضعیف بارمی ایند
آقای سحر خیز وقتی ماشین امضای تقدیرنامه های کذایی بودی از این حرفها نمی زدی:
نخورد هیچ توانگر غم مسکین و فقیر
مگر آنروز که خود مفلس و مضطر گردد
باتشکر از تقدیرنامه ای که برایم امضا کردی!!!!!!!!!!!!!!!!
حسنی نژاد عبدالصاحب
زیبانویسی از اصول انشانویسی است.