یکبار دیگر مشکلات را حل کردم؛ دیگران بدون من هیچ نیستند! ( یک مدیر خودشیفتهی ناشناس )
گروه تحقیقات بالینی مایو، اختلال شخصیت خودشیفته را اینگونه تعریف میکند: «یک بیماری ذهنی که در آن افراد به دلیل جایگاه و اهمیتی که دارند، مغرور میشوند و احساس نیاز شدیدی به تحسین شدن دارند. افرادی که دچار اختلال شخصیت خودشیفته هستند، به احساسات اطرافیانشان زیاد توجه نمیکنند؛ آنها باور دارند که از دیگران برترند. اما پشت این ماسک اعتماد به نفس بیش از حد، یک عزت نفس شکننده و آسیبپذیر نسبت به ملایمترین انتقادات وجود دارد.»
در محیط کار، مدیران خودشیفته در بهترین شرایط بیتفاوت و خودبین و در بدترین شرایط بهرهکش و سوءاستفادهگر هستند.
در ادامه ۱۰ نشانه معرفی میشود که به کمک آنها میتوانید تشخیص بدهید آیا مدیر شما هم خودشیفته است؟!
۱. نسبت به کارمندان بیتفاوت هستند
یک نشانهی رایج خودشیفتگی مدیران نادیده گرفتن احساسات و نیازهای منطقی کارمندان است. تا زمانی که شما یکی از افراد مورد علاقهی این مدیر نباشید، مدیر خودشیفته اغلب نسبت به شما بیتفاوت است. چه زیر بار حجم بالایی از کار باشید، چه بیمار باشید و چه روز بدی را بگذرانید، اصولا فقط با این جمله از سوی مدیر مواجه میشوید: «خب که چی؟ این مشکل من نیست. خودت باید باهاش کنار بیای». یک مدیر خودشیفته شاید بدون توجه به حقتان یا بدون در نظر گرفتن پاداش، از شما بهرهکشی کند. مثلا برایتان اضافهکاری بدون حقوق بیشتر در نظر بگیرد یا انتظار داشته باشد که از اتومبیل شخصی خود برای کارهای شرکت استفاده کنید، اما هزینههایتان را نپردازد.
۲. از شما برای رسیدن به اهداف خودخواهانهشان استفاده میکنند
یک نشانهی شایع از خودشیفتگی مدیران تمایل آنها به سوءاستفاده از شما برای رفع نیازهای خودخواهانهی خود و فراتر از وظایف شغلی شماست. مثلا از شما میخواهند که:
مأموریتهای شخصیشان را انجام بدهید.
کارهای روزمرهی بیربطی را انجام بدهید.
بر روی پروژههای شخصیشان کار کنید.
بخشی از مسئولیتهایشان را تقبل کنید.
که البته همهی این کارها بدون در نظر گرفتن پاداش مناسب یا تقدیر است.
۳. بر نام و رتبهی خودشان تأکید میکنند
بعضی از مدیران خودشیفته عادت دارند که افتخاراتشان را به رخ بکشند. آنها دوست دارند به افراد دیگر یادآوری کنند که دارای چه قدرتی هستند، به چه دانشگاه باکلاسی رفتهاند، در چه گروههای خاصی عضو هستند، با چه افراد ویژهای رفتوآمد دارند، بر روی چه پروژههای بزرگی کار میکنند و از تحسینهایی که از سوی هرکس دریافت میکنند، لذت میبرند. آنها دائما میخواهند با اغراق خود را مهم جلوه دهند. دفتر کار مدیران خودشیفته مکانی مملو از تقدیر و تشکر است: پلاک طلای نامشان بر روی میز، چندین جایزه و نشان پیروزی بر روی قفسهها و دیوارهایی که پوشیده از گواهی نامهها، تقدیرنامهها و تصاویری از دستاوردهایشان است. اگرچه در اصل مشکلی در مورد گواهینامهها و دستاوردها وجود ندارد، فردخودشیفته میخواهد این مسئله را در چشم شما فرو کند و مطمئن شود که تحت تأثیر قرار گرفتهاید.
۴. عاشق جلب توجه هستند؛ از شنیدن صدای خودشان هنگام حرف زدن لذت میبرند
از دیگر علائم خودشیفتگی مدیران این است که آنها عاشق این هستند که در مرکز توجه باشند و این کار را با تسلط بر جلسات، ارائهها، کنفرانسهای تلفنی و بحثهای ایمیلی بروز میدهند. در این روندها، آنها اغلب دوست دارند تا دستاوردهایشان را به دیگران یادآوری کنند و آنها را توجیه کنند که چرا ایدهها یا پیشنهاداتشان نیازمند توجه خاصی است. بعضی از خودشیفتهها از این فرصتها استفاده میکنند تا دیگران را تخریب کنند. آنها میخواهند تا حد امکان خود را قدرتمند و تأثیرگذار نشان بدهند.
۵. برای شما ارزشی قائل نمیشوند
یکی از نشانه های خودشیفتگی مدیران، ارزش قائل نشدن برای سخت کوشی شماست.
بعضی از رئیسهای خودشیفته شدیدا برای تحسین و تمجید خسیس هستند. آنها طوری رفتار میکنند که انگار تحسین و تمجید باعث کاهش درخشششان میشود. حتی زمانی که برایتان ارزش قائل میشوند، معمولا آن را ناشی از رهبری خودشان میدانند تا بتوانند منافع بیشتری به دست آورند. آنها شاید فقط زمانی از شما تعریف کنند که نیاز به چیزی از سوی شما داشته باشند. مهم نیست که چقدر سخت کار کنید، اگر برایشان بیاهمیت باشید به سادگی از شما استفاده میکنند و شما را نادیده میگیرند. اگر عملکرد خوب شما تهدیدی برای فرد خودشیفته باشد، شاید دست به هر کاری بزند تا شما را پایین بکشد تا همیشه کمتر از وی بدرخشید.
۶. تلاشهای دیگران را به نام خود ثبت میکنند و افتخاراتشان را میدزدند
عدهی مشخصی از مدیران خودشیفته به دزدیدن ایدهها و سختکوشی کارمندانشان مشهور هستند، یا مدعی افتخاری هستند که ربطی به ایشان ندارد یا تمجید و تحسین را از بقیه میدزدند. این یکی از جملاتی است که از سوی یک کارمند در مورد خودشیفتگی مدیرش شنیدم: «من یک ایده به مدیرم پیشنهاد کردم و او فورا ایده را از آنِ خود کرد!»
۷. قوانین و هنجارهای اخلاقی را میشکنند
بعضی از خودشیفتهها باور دارند که برحق و خاص هستند و بنابراین مقررات را زیر پا میگذارند. آنها به میانبر زدن و سوءاستفاده از افراد و کل سیستم علاقه دارند. این کار شامل طیف گستردهای از دستکاری هزینههای تجاری و نوشتن گزارشات بهرهوری دروغین تا جعل پروژههای بازاریابی غیراخلاقی و انجام جرائم اداری میشود. بسیاری از افراد خودشیفته فکر میکنند که بالاتر از قانون هستند و خود را مستثنی از قوانین میدانند.
۸. نسبت به انتقاد سازنده حساس هستند و دیگران را برای شکست سرزنش میکنند
یک ویژگی کلاسیک چنین سبک رفتاری، مخالفت نسبت به انتقاد است. بازخورد منفی، حتی وقتی منطقی باشد، حس خودایدهآلبینی خودشیفتهها را تهدید میکند و خطر ناراحتشدنشان وجوددارد. واکنشهای معمول به انتقاد عبارتند از: عصبانیت، تظاهر به بیتفاوتی و بهانهتراشی. به علاوه، بسیاری از افراد خودشیفته در سرزنش دیگران برای اشتباهات خود ماهر هستند و همیشه به نظرشان تقصیر یک نفر دیگر است.
۹. نگاه از بالا به پایین یا پایین به بالا دارند
خودشیفتگی مدیران به همین جا ختم نمیشود. بسیاری از مدیران خودشیفته نمیتوانند افراد را با خود برابر بدانند. آنها یا خود را در موقعیت پایینتری نسبت به افراد بالادستیشان میبینند یا فرض میکنند که به نوعی از شما بهتر هستند. آنها هم از موقیعت برتری و هم از موقعیت زیردستی طوری استفاده میکنند تا آنچه را که میخواهند به دست آورند. این رفتار آنها خصوصا در روابطشان بیشتر نمایان است. علاوه بر آن این مدیران خودشیفته همدلی و انسانیت کافی برای برخورد با دیگران به عنوان افراد برابر را ندارند.
۱۰. دارای احساسات منفی و سمی هستند
بعضی از رئیسهای خودشیفته از بروز احساسات منفیشان لذت میبرند تا توجهها را به خود جلب کنند، احساس قدرت کنند و شما را ناامن و بیتعادل سازند. آنها به سادگی در مورد هر چیز بیاهمیت واقعی یا خیالی، ناراحت میشوند. آنها حتی شاید اگر با نظراتشان موافق نباشید یا انتظاراتشان را برآورده نکنید، با شما بداخلاقی کنند. افراد خودشیفته اغلب سریع قضاوت، انتقاد و تمسخر میکنند. بعضی از این افراد خودشیفته سوءاستفادهگر هستند. تحقیر شما، نفس شکنندهشان را تقویت میکنند و احساسی بهتر در مورد خودشان پیدا میکنند.
همانطور که ابتدای مقاله هم اشاره کردیم، خودشیفتگی مدیران مسئلهای نیست که به راحتی بشود با آن کنار آمد؛ ولی حداقل از الان به بعد هروقت این نشانهها را دیدید میدانید که اینها از علائم خودشیفتگی مدیران است و کاری از دست شما برنمیآید!
بعضی افراد سعی میکنند با بریدن سر دیگران، بلندقد به نظر برسند!
– پاراماهانزا یوگاناندا
برگرفته از:
psychologytoday
منبع : چطور
نظرات بینندگان
هر چند که در نهایت حق رو به مدیر می دن!
بهره بردم بسیار عالی . بنظرم این موضوع در مورد کلیه افراد صدق می کند و نه فقط مدیر .
قدرت هر چند بسیار اندک! نه تنها رفتار و کردار فرد را تغییر میدهد بلکه در خود مغز نیز تغییر ایجاد میکند، تغییری که فقط نرم افزاری نیست بلکه سخت افزاری هم هست. به عقیده پروفسور رابرتسون حتی اندک قدرتی، سبب انتزاعیتر شدن تفکر میشود و نبود قدرت، دست کم بطور موقت، تیزی ذهن را کم میکند. پس قدرت بر ذهن تاثیر میگذارد، به ویژه با تغییر دادن ترشح هورمونها. قدرت سبب ترشح تستوسترون میشود و ترشح تستوسترون موجب افزایش ترشح دوپامین.
دوپامین اعتماد به نفس می بخشد و تستوسترون ایجاد حس برتری جویی و خشونت می کند!
مدیران عزیز چه می خوان بهتر از این؟
همیشه تهدید می کنه و باعث شده به اختلال شدید دستگاه گوارش مبتلا بشم.
خدا جوابش رو بده
اداره هم ازش حمایت می کنه.