گروه گزارش/
یکشنبه بیست و یکم اسفند ؛ « صدای معلم » گزارشی را از مراسم بزرگداشت يكصد و يكمين سال تاسيس شوراي عالي آموزش و پرورش که با حضور برخی از اعضاي شورای عالی آموزش و پرورش ، مدیران ستادی و خبرنگاران در سالن اجتماعات دبیرستان شاهد شهدای هفتم تیر برگزار گردید را منتشر کرد . ( این جا )
در این نشست ،یوسف نوری وزیر ( مستعفی ) آموزش و پرورش هم حضور پیدا کرده و سخنرانی کرد . « صدای معلم » عملکرد یوسف نوری وزیر پیشین آموزش و پرورش را در این مدت ضعیف و غیر قابل دفاع ارزیابی می کند که حتی به برنامه های خودش هم چندان پای بند نبود اما گماردن افرادی چون رئیس دانشگاه فرهنگیان که خودش هم کارنامه و عملکرد بهتری از وزیر سابقش ندارد را به نوعی آدرس غلط و تاکتیکی برای خاموش کردن صدای اعتراض معلمان و حتا فریب افکار عمومی می داند .
« صدای معلم » در بخشی از این گزارش چنین نوشت :
« در ادامه ؛ یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش به عنوان « سخنران » در جایگاه قرار گرفت و به برخی مسائل روز مانند مسمومیت های سریالی دانش آموزان در مدارس ، نقش رسانه ها در هدایت این گونه وقایع و نیز اغتشاشات چند ماهه اخیر ، لزوم باز بودن مدارس تا پایان سال و... پرداخت اما هیچ گونه اشاره ای به بحث روز معلمان یعنی « رتبه بندی و اعتراضات فراگیر آنان نکرد .
با آن که ماده یک از آیین نامه ی داخلی شورای عالی آموزش و پرورش اشاره می کند که جلسات شورا به ریاست رئیس جمهور و در غیاب وی وزیر آموزش و پرورش رسمیت می یابد اما یوسف نوری در مقام پرسشگر از عملکرد شورای عالی آموزش و پرورش و نه پاسخ گو در برابر عملکرد آن ظاهر گردید .
یوسف نوری مطابق روال خویش بلافاصله پس از اتمام سخنرانی سالن را ترک کرد . »
فردای آن روز یعنی دوشنبه 22 اسفند ؛ « صدای معلم » در گزارشی با عنوان : آیا سرنوشت « محمود فرشیدی » به عنوان نخستین وزیر آموزش و پرورش در دوره نخست ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد که بزرگ ترین تجمعات اعتراضی معلمان در بهمن و اسفند سال 1385 و در زمان وزارت وی صورت گرفت نیز در انتظار « یوسف نوری » است؟ تهدید نمایندگان مجلس انقلابی به استیضاح وزیر آموزش و پرورش را می توان جدی گرفت ؟ ( این جا ) منتشر کرد . این امر ممکن است گشایشی در وضعیت آموزش و پرورش بحران زده ما ایجاد نکند اما از این جهت که برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی یک زن ( نه به علت شایستگی بلکه به خاطر وابستگی خانوادگی ) وزیر آموزش و پرورش می شود می تواند بسیار حائز اهمیت بوده و از بسیاری مسائل و ابهامات ممکن است شفاف سازی نماید .
این رسانه مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران چنین نوشت : « رفتارها و سخنان نمایندگان مجلس فعلی در مورد استیضاح وزیر آموزش و پرورش در حالی که شفافیت در آن غایب است را خیلی نمی توان جدی گرفت و روی آن حسابی باز کرد اما سخنرانی یوسف نوری روز گذشته و به مناسبت بزرگداشت یکصدو یکمین سال تاسیس شورای عالی آموزش و پرورش و ترک سریع این نشست در حالی که معاون امور مجلس رئیس جمهور در آن حضور داشت و سپس به ایراد سخن پرداخت می تواند نشانه ی یک علامت باشد .
آیا سرنوشت « محمود فرشیدی » به عنوان نخستین وزیر آموزش و پرورش در دوره نخست ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد که بزرگ ترین تجمعات اعتراضی معلمان در بهمن و اسفند سال 1385 و در زمان وزارت وی صورت گرفت نیز در انتظار یوسف نوری است ؟ »
و اکنون این پیش بینی « صدای معلم » به واقعیت پیوسته است .
قضایای پرداخت های شب عید به معلمان که در نوع خودش بی سابقه است و معلمان انتظار داشتند که مبالغ قابل توجهی دست آنان را بگیرد اما در کمال تعجب و ناباوری مشاهده کردند که دریافتی ماه اسفند آنان حتی از ماه های پیش هم کم تر بوده و این مساله موجب تشدید بیش از پیش نارضایتی فراگیر فرهنگیان گردید تا حدی که از میان جمعیت اکثرا محافظه کار و تقدیرگرای معلمان برای نخستین بار دو نفر در اداره آموزش و پرورش را « گِل » گرفته و آن را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشتند .
امروز دوشنبه چهاردهم فروردین و درست در نخستین روز از بازگشایی مدارس پس از نوروز خبر رسید که ابراهیم رئیسی رئیس دولت سیزدهم با استعفای یوسف نوری موافقت کرده و البته در حکمی « رضا مراد صحرایی » رئیس فعلی دانشگاه فرهنگیان را به جای ایشان به عنوان سرپرست منصوب کرده است .
« صدای معلم » عملکرد یوسف نوری وزیر پیشین آموزش و پرورش را در این مدت ضعیف و غیر قابل دفاع ارزیابی می کند که حتی به برنامه های خودش هم چندان پای بند نبود اما گماردن افرادی چون رئیس دانشگاه فرهنگیان که خودش هم کارنامه و عملکرد بهتری از وزیر سابقش ندارد را به نوعی آدرس غلط و تاکتیکی برای خاموش کردن صدای اعتراض معلمان و حتا فریب افکار عمومی می داند .
{ روی کاغذ نوشته شده : این ساختمان ( اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی ) به فروش می رسد جهت پرداخت حقوق معلمان }
گفته می شود که در حال حاضر آموزش و پرورش را افرادی خارج از آن اداره می کنند که جمیله علم الهدی همسر رئیس جمهور در راس این مجموعه قرار دارد .
« صدای معلم » در جهت تحقق امر مهم شفاف سازی به رئیس دولت سیزدهم که دولتش را « همواره مردمی » می خواند پیشنهاد می کند تا ایشان را به عنوان وزیر آموزش و پرورش به مجلس معرفی کند .
این امر ممکن است گشایشی در وضعیت آموزش و پرورش بحران زده ما ایجاد نکند اما از این جهت که برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی یک زن ( نه به علت شایستگی بلکه به خاطر وابستگی خانوادگی ) وزیر آموزش و پرورش می شود می تواند بسیار حائز اهمیت بوده و از بسیاری مسائل و ابهامات ممکن است شفاف سازی نماید .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اولین ناحقی اینست که چه کسی معلم شده و چه کسی به چه جرمی معلم نشده؟
ملعون باد، غاصب شغل معلمی و حامی او و تاییدکننده اش و راضی شده به غصب و قانون نویسی که با قوانین ناقص پدیده غصب را بوجود آورده و می آورد.
اینستاگرامم:
drsmhhosseini
نه ساختاری وجود دارد، نه سیستمی که وزیر لازم داشته باشد. انتخاب
سر مبصر برای تمامی مبصران
کلاس های کل کشور، تعبیری درخور و مناسبی است.
وقتی ساختمان یک اداره برای پرداخت حقوق به فروش گذاشته می شود، اگر ورشکستگی نیست، پس چیست؟
آیا جنسیت تعیین کننده راست آزمایی یک وزارتخانه است؟ خیر
مشکل اصلی زن و مرد بودن وزیر نیست، انتخاب نادرست برای قالبی که در تعریف سیستم، نظام اجتماعی، کانون تعلیم و تربیت
نمی گنجد. اگر قالب غنی و قوی بود هرگز اجازه نمی داد ناشایستگان بر مسند آن تکیه زنند.
آموزش و پرورش ما به تعبیری نیهیلیسم! را معنا می بخشد.
پس حقوق کودکان را چگونه تعریف کنیم؟
نیهیلیسم! (بی ارزش شدن ارزشها) از قوانین ناقص و معیوب نیز سرچشمه گرفته و متأسفانه به آن مهر تایید و اجرا و قضاوت نیز می زند.
نیهیلیسم خود یکی از عوامل ورشکستگی است؛ قطعاً جنسیت و سن و سال معیار شایسته سالاری نیست.
غصب شغل معلمی نیز یکی از عوامل ورشکستگی است و دهها عامل دیگر از جمله تکبّر و ...
ورشکستگی گاه نتیجه جهالت و بقای ستمگریست.
و اعتراف تلخ یعنی ( نه به علت شایستگی بلکه به خاطر وابستگی خانوادگی) استیصال و خودزنی نیست پس چیست؟
گویا هدف از پیشنهاد وابستگی خانوادگی، گرفتن بودجه بیشتر و ادراک دردمندیست ولیکن درد در کمبود تشخیص درد و تشخیص درمانهای درد است؛ ولیکن شاید ایشان گوش شنواتری باشد؛ آنچه قابل تامل و قضاوت است بررسی تفکّرات ایشان است؛ اعمال انسانها به تفکّراتشان نزدیک است؛ گویا در اینباره تفکّر و گوش در تضاد همند.
گفته می شود که در حال حاضر آموزش و پرورش را افرادی خارج از آن اداره می کنند که جمیله علم الهدی همسر رئیس جمهور در راس این مجموعه قرار دارد.
آموزش و پرورش چه زمانی مستقل بوده است؟ همیشه کنترل از راه دور شده است.
یا چه زمانی با نیروهای صفی خود رو راست بوده و ضرورتی برای
شفاف سازی لازم دیده است؟
با هر وزیر نالایقی که انتخاب و عزل
می شود، تمامی انگیزه ها و
انگیزش های دانش آموزان و معلمان به گِل می نشیند. با آزمون و خطاهای خواسته و ناخواسته، با روح و روان و مغز کودکان بازی نکنیم که نتایج تلخ آن
به خود ما و جامعه برمی گردد.
حاجی بابایی همان کسی بود که آزمون استخدامی در سال 89 برگزار کرد ولی عرضه نداشت، کارنامه آزمون صادر کند. از کم عرضگان و ستمکاران محصولی شایسته که لعن آنرا تعقیب نکند، بیرون نزند.
نوری حتی به برنامه های خودش هم چندان پای بند نبود.
مگر ایشان برنامه داشتند؟ فردی که برنامه داشته باشد چنین بی کفایت
و نپخته عمل نمی کند.
حالا فردا این فرد ناشایست مدیرکل یک سازمان یا رئیس سازمان برنامه و بودجه و حتی پژوهشگاه آموزش و پرورش می شود. چون دولت ها به مسئولان ناتوان ، پست
بزرگ تری می دهد.
سلام بر دولت و حکومت مهدی(عج) که از توهّم در جذب نیرو مبرّا است.
شایسته سالاری را به اثبات
می رسانند!!!!
لابد فردا اداره یا در خراب آباد
خواهد بود یا هم اجاره ای سنگین
خواهند پرداخت.
مانند همان خام اندیشان که وام می گیرند تا وام قبلی خود را بپردازند.
رئیس جمهور با استعفای «یوسف نوری» وزیر آموزش و پرورش موافقت و رضا مراد صحرایی رئیس دانشگاه فرهنگیان را با حفظ سمت به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش انتخاب کرد.
تا زمانی که از سر ناچاری انتخاب می کنید اوضاع همین است که هست و حتی بدتر.
منتظر شق القمر ایشان بمانیم که چگونه
کنار گذاشته می شود. یعنی استقلال رای و عمل صفر، پس هیچ در هیچ. ولو نابغه باشند.
رتبهبندی معلمان قربانی گرفت/ خداحافظی «نوری» از آموزش و پرورش
فعلی بهترین گزینه برای وزارت آموزش و پرورش هستند.
کلّی آدم تو آموزش و پرورش استثنایی منتظر پارتی بازی ایشون هستند
چنین گزینه ای ندارد. حداقل ایشان در مقام سرپرست، قبلا خودی نشان
داده اند.
در خبر آمده است:
"کارمندان بانک «خاورمیانه» با متوسط نفری ماهیانه «۴۱.۶ میلیون تومان» رتبه اول و کارمندان «بانک دی» با متوسط نفری «۱۷.۲ میلیون تومان»، به ترتیب بیشترین و کمترین دریافتی را در بین همه بانکها در سال ۱۴۰۰ داشتهاند."
اگر رفاه معلم تامین شود دومینوی تغییر و تحول و توسعه آموزش و پرورش نیز کلید می خورد.
واقعیت این است که مشاغل حساسی چون قضات و نمایندگان به دلیل حساسیت شغل و برای در امان ماندن از رشوه یا فروش اطلاعات مملکت، تامین می شوند که سراغ خطا نروند. کارمندان بانک نیز همین طور. دائم با پول سروکار دارند و وسوسه می شوند. لابد خبر اولین اختلاس ۱۴۰۲ را به رقم ۴ میلیارد تومان را که از موجودی حساب مشتریان بانک کسر و به حساب خود واریز می کرده را شنیده اید.
ادامه دارد......
حال سئوال من این است:
شغل و کارکرد معلم که حساس تر از همه این هاست. با روح و مغز کودکان در ارتباط نزدیک حتی گاه نزدیک تر از والدین بی اعتنا به تربیت و خواسته های فرزندان قرار دارند. حال چرا معلمان کشور از هر حیث باید در منگنه قرار بگیرند؟
نظام سیاسی که تمامی جوانب تعلیم و تربیت را در محاصره خود دارد چرا از تحقق نظریه فروید واهمه ندارد؟ ( نوزادی را به من بدهید من از او جانی بالفطره بسازم)!
ادامه دارد.....
۱. معلمان محافظه کار و ترسو هستند و هرگز خطا نمی کنند.
۲. وجدان شغلی معلمان به آنان اجازه نمی دهد حق کودکان را بخورند یا نسبت به آنان جفایی روا بدارند.
۳. معلمان تنها قشری هستند که به
دویست سیصد تومان اضافه حقوق
خرسند می شوند.
۴. معلمان تنها قشری هستند که می توان حق آنان را سال ها نداد و اتفاقی نیفتد.
۵. معلمان مجبور به انجام وظایف خود هستند و گر نه اگر بودجه بندی رعایت نشود مواخذه می شوند.
۶. معلمان در نهایت کم کاری
می کنند و به تدریس خصوصی و کنکور به همان دانش آموزان کلاس خود اهتمام می ورزند. اشکالی ندارد کمک هزینه است.
۷. دو کارکرد اصلی او را تجزیه کردیم ( جدایی پرورش از آموزش). کتب درسی را دستکاری کردیم، طلاب وارد آموزش و پرورش شد و........ اتفاقی نیفتاد.
۸. معلمان با تصور تجمعات اعتراض آمیز یا تحصن! فشارهای روانی خود را و حتی آنانی را که شرکت نکرده بودند را خالی می کنند و باز نقطه سرخط به زندگی و شغل خود ادامه می دهند.
ادامه دارد.....
بی سرانجام و حقارت آمیز تدوین می شود، معلمان هستند که کلی سرگرم می شوند و اصل ماجرا را فراموش می کنند. به نوعی
بی حسی روانی در آنان ایجاد
می شود.
۱۰. تنها شغلی که نیاز به مطالبه گری و شفاف سازی دارد، معلمان هستند.
و هرگز بدان دست نمی یابند.
۱۱. تنها شغلی که هیچ وقت قرار نیست وزیری شایسته و بایسته داشته باشد معلمان هستند.
دولت و مجلس به نیکی می دانند که مشکلات انباشته شده آموزش و پرورش با انتخاب هیچ وزیری، حل و فصل نخواهد شد. خود کرده را تدبیر نیست. همتی برای تحقق آموزش و پرورش نوین وجود ندارد.
همین بهترین است چون باعث تداوم نظام سیاسی و اهداف آن است. هیچ وزیری اراده ای برای تغییر ساختار فعلی نخواهد داشت چون خارج از برنامه و اهداف از پیش تعیین شده است.
ادامه دارد.....
1- اگر هم قرار باشد که وزیری شایسته و بایسته داشته باشد، آیا می توانند معیارهای صحیحی داشته باشند؟ عدم وجود و خلقت برخی پرسشهای کلی و در پی آن جزئی در آموزش و پرورش از بدو تأسیس تا کنون، خود نشانهای از عقب ماندگیهای متکبّرانه و متوهّمانه این وزارتخانه با داشتن کارشناسان متعدّد و به ظاهر متنوع است.
2- مشکلات انباشته شده گاه شبیه منزلگاهی شلوغ از کالاها یا آرای بهم ریخته است که گاه بدترین راه حل آن، انداختن در زباله دانی و ایدههای جدید اسرافکارانه بدون رعایت ضوابط حقوقی پیشین و باطل شونده یا ناقص غفلت زده یا عنواناً و اساساً مغفول مانده است؛ در حالی که علاوه بر ایدههای جدیدِ کمتر غفلت زده، بسیاری از آنها قابل بازیافت است. ادامه دارد ...
3- هر مشکلی راه حلی دارد و لو مشکل انباشتگی مشکلات باشد. ابتدا باید درست فکر کرد و سپس درست عمل کرد. محدودیتها کار را سخت میکند ولیکن یا باید محدودیتی را دافع بود یا مفرّی درست برای آن پیدا کرد یا جانشینی رافع ویا بین نشینی اکمل پیدا کرد و باید در نظر گرفت که مشکلات یک شبه بوجود نمیآید و یک شبه نیز بر طرف نمیشود به عنوان مثال ایجاد مدارس غیرانتفاعی یک مفرّ غالباً نادرست بود و رتبه بندی معلمان با معیارهای موجود یک جانشین غیر رافع و ...
4- مشکلات مرحله به مرحله قابل درست شدن هستند و تفکّر سیستمی درون و برون سازمانی و نبوغ نظری و عملی(تجربی) در این زمینه به آن سرعت فراوان میدهد.
5- الزاما هر چیز نوینی بهتر نیست.
اول باید عزمی برای حل مشکل وجود داشته باشد. درد ما بیشتر ماجرای انداختن سنگ توسط دیوانه به قعر چاه و ناتوانی و عجز ۱۰۰۰ عاقل از در آوردن آن، است.( البته ترکی این ضرب المثل زیباتر است).
دوم ترس از پیاده سازی تفکر و عمل نوین، هرگز فرصت آزمون و خطایی جهت کسب تجربه بیشتر و صیقل طریق نوین به آموزش و پرورشی ها نمی دهد.
عمده دلیل ترس نیز برهم خوردن نظم یا بی نظمی موجود است.
اگر طریق و سیستم نوین، درست
پیاده سازی شود از تحجر و قهقرایی
موجود، بهتر خواهد بود و حتی بهترین.
منتهی مراتب عقل و دانش و جسارت آن کو؟
در نتیجه می ماند سنگسار کلامی معلمان زخم خورده بر پیکر وزرایی که یک به یک ردای وزارت
می پوشند و با متهم شدن به
بی کفایتی و.... استیضاح، برکنار و استعفای نمایشی می شوند.
نمونه ای برای حل مشکل اخیر معلمان در مورد رتبه بندی بنویسم تا شاید قانع شوید:
اخبار ۲۰/۳۰ دوشنبه ۱۴ فروردین آقای منادی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات:
ما مثلا رتبه واقعی معلم را ۵ اعلام می کنیم ولی به دلیل نبود بودجه حقوق رتبه ۳ را به ایشان می دهیم.
همه راهکارهای ما این چنین کودکانه و مضحک هستند.
ما حتی اگر سازمان نظام معلمی هم داشته باشیم از سررشته انتخاب و نصب و عزل وزیر، تافته ای جدا بافته نخواهد بود.
مشکل اصلی ما زیرساخت ها و ساختار معیوبی است که هم دورِ باطل دارد و هم سیرقهقرایی.
باید به این جنبه بیندیشیم.
تغییر برون ساختی تحقق نمی یابد پس وظیفه ما در کلاس درس است. هر چند اثرگذاری آن بلند مدت خواهد بود، اما باید حرکت کرد.
سرمایه اصلی ما مغز و روح کودکان است فعلا آنها را دریابیم . در گرداب بازی رفت و آمد های بی نتیجه وزرا، اسیر نگردیم. اصلِ وظیفه رهایی بر دوش خودِ معلم است بدان بیندیشیم و دریاییم.
اما چگونه ؟ لقمه آماده ممنوع!
قرار شد بیندیشیم و در کلاس درس خود پیاده کنیم. اثرگذاری شما در کلاس درس که مغز جامعه است عمیق تر و بیشتر از هر قانونی است.
برخی فوری منفی می اندیشند. اما هدف ساختن است و پرداختن.
در خود بیندیشیم .
سالها دل طلبِ جامِ جم از ما میکرد/ و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد
یا معز الاولیاء مددی فرما.
و همچنین
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
آنچه پیش روست درد است و دردمندی،
نه موعظه و سخنرانی.
امید که احساس مسئولیت درد عمومی باشد. امید که مدرسه خانه دوم همه فرهنگیان باشد. امید که نگرانی از سرنوشت کودکان این مرز و بوم دغدغه هر فرد ایرانی باشد.
و بسیاری امیدهای دیگر که علیرغم بلوغ سنی و ذهنی مردان و زنان، چرا تحقق این امیدها از دهه ها به نیم و گاه یک قرن می رسد، در عجب و
شگفت زده ام ! چرا دو دوی آموزش تبدیل به معمای ریاضی لاینحل در سطح کشور گردیده است؟ این همه حداقل ادعای نخبه زایی و پروری در کشور است ، کو حل معمایی که ظاهرا خیلی پیچیده است. آموزش و پرورش فقط دنبال پاسخ ساده دو دو تاست.
سرپرست جدید هم برای جذب آرا همانند مابقی، اولین قول خود را پاسخگویی به اعتراضات رتبه بندی اعلام کرد. برای تثبیت جایگاه محتمل است سیستمی در رایانه نصب نماید که
فقط در آن یک متغیر وجود داشته باشد. یعنی سابقه اشتغال.
مثلا تا ۵ سال سابقه رتبه ۱
تا ۱۰ سال سابقه رتبه ۲
و......
اصلا هدف اصلی رتبه بندی چه بود؟
چرا فقط افزایش حقوق مدنظر قرار گرفت؟
باز شد سخنرانی!
به تازگی فیلمی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که در آن، شهرام جزایری، در زندان مشغول سیخ کردن کباب است. هرچند این ویدیو جنجال زیادی بر پا کرده اما تهیه اقلام خوراکی از فروشگاههای زندان امکانپذیر است. اما آنچه قابل تامل است وجود موبایل هوشمند و استفاده از شبکه های اجتماعی و ارسال این فیلم ها به خارج از زندان است.
شخصا سعی می کنم از کلی گویی پرهیز کنم. اگر در موارد گفته شده در بالا، همکاران بزرگواری در
مقوله بندی ذکر شده نمی گنجند و معلمانی متمایز از هر حیث هستند،
پوزش می طلبم.
استفاده از برخی قیود لازم بود.
«رییس جمهور ۱ فروردین:
هیچکدام از مدیران دولتی چک سفید دریافت نکردند که به صورت مستمر در دولت و در دستگاهها حضور داشته باشند.به صورت مستمر در معرض ارزیابی هستند.اگر ببینم فردی توان یا صلاحیت خدمت جهادی به مردم را ندارد با نیروی با انگیزه و متخصص دیگری جابجا میشود.»
* امتیاز ارزشیابی اساس علمی و ارزشی ندارد. فقط کافی است دنبال هیچ بیشتر بدوید و اصل و اساس فعالیت خود را به باد فراموشی بسپارید.
* امتیاز آموزش ضمن خدمت نیز باد هواست. کدام کلاس با معیارهای آموزشی درست از گذشته تا به حال بویژه در یک دهه اخیر، برای معلمان تشکیل شده است که امتیاز آن را در رتبه بندی دخیل بدانند؟
ماند دو مورد اساسی.
حال سئوال اساسی که طرح رتبه بندی عاجز از اندازه گیری آن است کیفیت تدریس و آموزشی یک معلم است، چگونه و کدام متغیرها را از کیفی به کمی تبدیل کنیم که گویای ماهیت فعالیت منِ معلم باشد.
شمای معلم تدریس ایده آل منجر به توسعه پایدار آموزشی دارید یا من؟
این تقابل به نوع و میزان فعالیت من و شما، چقدر آسیب می رساند؟ یا اصلا لازم است؟
* افزایش و هم سطحی حقوق معلمان با سایر مشاغل از جمله کارمندان بانک، نیاز به چنین ابزاری ناقص سنجش ندارد.
* افزایش حقوق، بر مشکلات تورمی کشور می افزاید. باید به افزایش تولید و اشتغال پرداخت تا رفاه عمومی برقرار گردد. ما نیازمند ثبات اقتصادی هستیم.
* افزایش حقوق نوعی رضایت زایی کاذب برای تحمیل شرایط نامساعد است. بیشتر روان در حال سوهان کشی است تا تامین معاش کارمند و کارگر.
۳۶۵ روز خبر افزایش حقوق این دو قشر، گواهی بر ادّعایم است.
در گرداب از پیش تعیین شده نیفتیم.
بایستیم و با هم بیندیشیم. فرهنگ همفکری، تفکر و بیان نظر را ترویج دهیم.
برخی ادعا کردهاند که سرپرست جدید آموزش و پرورش، اصلا معلم نبوده و از شرایط معلمان خبر ندارد که در پاسخ به این موضوع عنوان میشود صحرایی، سابقه ۱۵ سال تدریس به عنوان معلم رسمی آموزش و پرورش را در کارنامه خود بر عهده دارد. وی تربیت معلمی بود. در روستاهای کرمانشاه معلم ابتدایی چند پایه بوده و بعد از اخذ لیسانس زبان انگلیسی، معلم درس زبان انگلیسی در مدارس می شود.
در اینفوگرافیک جامعی که از رای اعتماد به وزاری آموزش و پرورش منتشر کرده اید. کاش از آقای دکتر غلامحسین شکوهی(چهره ماندگار تعلیم و تربیت) که حکم انتصاب خود را ( به پیشنهاد دولت موقت) به عنوان اولین وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران از امام خمینی گرفته اند و از سوم اسفند ۱۳۵۷ تا ۱۸ شهریور ۱۳۵۸ این مسئولیت را بر عهده داشته اند، نامی می بردید. درست است که بحث رای اعتماد به وزرا توسط مجلس است،اما وقتی که در صدمین سال تاسیس شورای عالی آموزش و پرورش نام ایشان که بعد استعفای از وزارت آموزش و پرورش، مسئولیت این شورا را برعهده داشته اند، حذف می شود، انتظار این است که ولو با توضیحی اندک نام و تصویر ایشان در اینفوگرافیک یک رسانه مستقل می آمد.
درود
نقد شما وارد است .
وزیر جدید که تعیین شود ؛ اصلاح می گردد .
سپاس .
پایدار باشید .
در این شب قدر از تو می خواهم، غاصبان شغل معلمی را ملعون داری
لعن و رزونانس لعن، بر غاصبان قانونی و غیرقانونی مشاغلِ دولتی علی الخصوص معلمی و حامیانشان و تأییدکنندگانشان و راضی شدگان به آن بر هر زمین و در هر زمان به حق مغصوبان و شایستگان! و اگر عبرت نگرفتند فرکانس طبیعی و فرکانس رزونانس لعن بر ملعون باد.
و.........
احمد محمدیزاده استاندار بوشهر با بیان اینکه باید همه معلمان بسیجی باشند گفت: نباید معلم غیر بسیجی در استان بوشهر وجود داشته باشد، معلمی موفق است که بسیجی باشد و با تفکر بسیجی به فعالیتهای دانشآموزان توجه کند.
خدا خیرش بده فقط بوشهر را گفته
نه کل کشور را.
هر چند با چنان ترجیحی برای وزارت بعید نیست که ......