رضا خان از همان روز اول کودتا (سوم اسفند 1299) به زور، قلدری و خشونت وجههی قانونی داد و همچون شبحی تاریک بر تمامی ارکان دولت سایه افکند چنان که هیچ نخستوزیری نتوانست این وضعیت را تحمل کند و از کودتا ( اسفند 1299) تا نخستوزیری او یعنی در مدت دو سال (1302-1300) شش دولت سر کار آمده و سقوط کرد.
رضا خان یک قزاق جاهل و قلدر بود و هسته و حلقهی اصلی کارگزارانش نیز از همین قزاقهای جاهلی بودند که میراثدار سنت ارتش تزاری روس در مستعمرات آن دولت بودند.
رضا خان تا جایی که میتوانست با اعمال زور، ارعاب و تهدید، خشونت و قلدری را به امری مشروع و قانونی تبدیل کرد و در هر موردی که منویات شخصیاش ایجاب میکرد، حتی از این قوانین نیز تخطی میکرد. او حتی سالها بعد و پس از تجربهی جایگاههای وزارت جنگ، نخستوزیری و حتی پادشاهی، به شخصیتی رشد یافته و فرهیخته تبدیل نشد. از قزاقی تا پادشاهی، پرخاشگر، فحاش، قلدر و بزن بهادر بود. او یک جاهل بود، جاهل ماند و جاهل رفت.
از روزی که رضا خان کودتا کرده و سردار سپه شد، اکثر وزرای کابینههای پی در پی با دخالت و تأیید او سر کار میآمدند. این وزرا افرادی بودند که به راحتی تسلیم قلدری او شده و حتی برای تقرب به او مسابقه میدادند. آنها که عاجز از هر نوع تدبیر اصولی بودند، بهترین راه چاره را در توسل به قلدرمآبی و زورگویی به تأسی از سردار سپه یافتند. چنان که گویی روشی نو در تدبیر امور یافتهاند. اگر هم وزیری باب میل رضا خان نبود، با کارشکنیها و آزارهای پنهان و آشکار او مواجه میشد تا جایی که یا همکاری کند (حداقل سکوت) یا کنارهگیری.
از نمونههای بسیار جالب این مقامات و رفتارهای زورگویانه، رفتار وزیر فرهنگ با معلمین معترض بود.
در سال 1300 حقوق معلمین مدارس به مدت 6 ماه پرداخت نشد. سرانجام در روز 27 مهر ماه 1300 (16 صفر 1340 ق)، معلمین مدارس که چندین بار به نخستوزیر مراجعه کرده و نتیجه نگرفته بودند، اعلامیهای منتشر کرده و اعتصاب کردند. مدارس تعطیل شدند و معلمین معترض در مسجد سپهسالار گرد آمدند.
از میان معلمین معترض یک نماینده انتخاب شده و برای مذاکره با وزیر فرهنگ نزد او رفت. همچنین بیانیهای با عنوان «دیوار آهنین» منتشر کرده و اعلام کردند تا حقوقشان پرداخت نشده، سر کار نخواهند رفت.
وزیر فرهنگ در گفت و گو با نمایندهی معلمین با تحکم گفت: مخارج قشون بر همه چیز مقدم است! و تنها حقوق 2 ماه از 6 ماه معوق پرداخت شد (مکی، 1361، ج1: ص542). این در حالی بود که تنها دلیل موجه قزاقها برای کودتا به فرماندهی رضا میرپنج و آن همه بیقاعدگی، عقب افتادن حقوق و مواجبشان به مدت 4 ماه بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
می کردید سر قلدری یا خان بودن رضا شاه، چانه زده نمی شد.
« الحق که بادمجان غذایی نیکوست .»
ندیمی که آنجا بود، مدّتی دراز در وصف بادمجان و خواصش سخن گفت و سلطان همچنان میخورد. تا اینکه سیر شد و گفت :
« بادمجان غذایی تلخ و مضر است .»
آن ندیم باز لب به سخن گشود و این بار دیر زمانی از مضرات بادمجان گفت. سلطان متعجّب شد و گفت:
« ای مردک ، تو نبودی که در خواص بادمجانها سخن گفتی ؟ »
ندیم گفت :
« ای سلطان ، من ندیم توام نه ندیم بادمجان . باید چیزی گویم که تو را خوش آید ، نه بادمجان را . »
رضاشاه ابتدا در مقام وزیر جنگ،1- بسیاری از ناآرامیها و راهزنیها را از بین برد و سپس در ۵ آبان ۱۳۰۲، با فرمان احمدشاه قاجار به منصب نخستوزیری گمارده شد و دو سال بعد،2- با رأی مجلس مؤسسان به پادشاهی رسید. اگرچه رضاشاه با کودتا در عرصهٔ سیاست ایران رخ نمود، اما پادشاهی را مدیون 3-پشتکار و ارادهاش در نظم دادن به امور در سمت وزارت جنگ و نخستوزیری بود.4- ایران در دورهٔ پادشاهی رضاشاه شاهد ایجاد نظمی نوین بود. 5-او نهادهای مدرن را در ایران پایهگذاری کرد که از مهمترین آنها راهآهن سراسری، ارتش نوین، دادگستری نوین و دانشگاه تهران است.(ویکی پدیا با منابع)
سوال1-آیا این امور از یک جاهل و قلدر برخاسته است؟2-آیا رای مجلس که به رضاخان مشروعیت بخشید به یک قلدر یا جاهل مشروعیت بخشیده اند؟3-آیا ازیک جاهل ساخته است که دست انگلیس را از دامان بنادر ایران کوتاه کند؟ و سوال و امّاهای بسیار دیگر. بیشتر بیندیشیم .و اگر قرار است از دایرهء انصاف در تاریخ نگاری خارج شویم آیا خودمان مصداق جاهل و خود رای و قلدر نخواهیم بود؟
جناب شیبانی، زیاد به تاریخ اعتماد ندارم اما برای زحمتی که در ارائه خدمات رضاشاه متحمل شدید، تشکر
می نمایم.
والله به ما فقط گفته اند که ایشان قلدر بوده و کشف حجاب کرده و با مدرس دشمنی داشتهاست. والسلام.
سلام.هر حکومتی محاسن و معایب دارد.اصلا امر مطلق وجود ندارد.سیاه و سفید و خاکستری به نسبت خود دارد.و اما امر کشف حجاب:سوال. آیا حجاب را به زور از سر کسی بردارند یا به زور حجاب بر او بپوشانند هردو از منبع زور صادر شده است یانه؟ و آیا هردو به دلیل زورمندی و اجباری امری مقبوح است یا نه؟آیا اصلا اگر امر خدا باشد بازهم باید با زور صورت گیرد؟اما مرحوم مدرس.آیا دشمنی کردن، دشمنی می آفریند یا نه؟آیا در آن مجلس همه نظرشان نادرست بود و فقط مدرس درست می گفت؟اینکه ما می گوییم دانش آموزان را به تفکر انتقادی آزادنه وادارید برای همین است که نتیجه ای درست بگیرند و چشم و گوش بسته نباشند.
جناب شیبانی،
با هر دو موردی که مطرح کردید یقین موافقم. هیتلر چنان نظمی در ارتش بوجود آورد که همانند ندارد. یا حس وطن دوستی. بلی ظالم و خونخوار و دیکتاتور هم بود.
حجاب نیز نوعی اسارت برای زنان است. چون در هر صورت مرد جنس برتر است و بردگی شایستگی زن.
البته صد در صد مخالف بهره کشی جنسی در غرب به هر شکلی هستم.
که این نیز لایق و حق زن نیست.
هر دو کریه است: حجاب اجباری و زن یعنی ارضای مطلق نیاز جنسی مردان با نمایش و سواستفاده از جسم به بهای بی مقدار کردن روح او.
زن و مرد هر دو انسان هستند و وقتی به زن به عنوان وسیله نگاه می شود سخن از هر دو به انحراف، به میان
می آید. و چون بسیاری از مردم جهان انسان نیستند پس خوی حیوانی او زن را به اسارت می پسندد.
چون مخاطبین سایت وزین معلم خوشبختانه بیشتر با معلمین وفرهیختگان فرهنگی هستند .قطعا به همه نوع دانش آموز با سطوح مختلف یادگیری سر وکار داشته اند .اگردو دانش آموز در یک درس یکی نمره "۸" ودیگری نمره "۲"بگیرد؛اگر چه در این درس هردو مردود شده اند اما قطعا آنکه ۸ گرفته جلوتر است.قضاوت در مورد مردان موثر در تاریخ هم باید با همین نگاه باشد .
من نیز دقیقا نگاه شما را دارم. در
پاسخ هایم به آقای حسینی، می توانید مشاهده کنید. انکار واقعیت، درجازدگی و واپسگرایی است.
فقط مورخان نان به نرخ روز
نمی خورند که راویان نیز همچنین.
در مقام قضاوت و ارزشیابی نیستم اما شنیده هایی از گفته های ایشان دارم، چون خسرو معتضد در رسانه.
کاخ نگارستان وباغ و عمارت لالهزار وبرج نوش وبخشی از بناهای باغ شاه وقصر قاجاروبنای قدیمی کاخ نیاوران.در دوران او بوده است.(ویکی پدیا)
اگر فتحعلی شاه با صفت برباد دهِ ایران نامبرده اید و بدنامی اینچنینی و زنباره ای به او داده شده است در کامنت قبلی دقت کنید متوجه خواهید شد که اگر بخشهای منضم به ایران در دوران آقا محمد خان ،دردوران فتحعلی شاه از ایران جدا شد ،مایهء اصلی آن چه کسانی بودند و چقدر دستشان باز بوده و مدام شاه را تحریک به جنگ با روس می کردند و نتیجهء آن شکست ایران و عهدنامه ها شد.همیشه سعی کنیم در تاریخ به درستی غور کنیم و به ظواهر بسنده نکنیم و با شعار و صفتهای نامرتبط ،زحمات را نادیده نگیریم و معایب را هم زیاد برجسته نسازیم.از افراط و تفریط و حتا نمره دهی به زعم خویش پرهیز کنیم.موفق باشید و منصف.
اگر زمانی که آقامحمد خان قاجار برای به چنگ آوردن لطفعلی خان زند ،به کرمان لشکر کشید و در برف و سرمای زمستان دروازه را به رویش نگشودند و از پشت حصار ،تمام مردان و زنان و کودکان با الفاظ رکیک و زشت و بی ادبانه خطابش نمی کردند مجبور به آن نمی شد که متانت شاهی کنار بگذارد و با آنان چنان کند که در تاریخ آمده و با لطفعلی خان زند همان کند که قضاوت بی شرمانه و اهانت بسیار بی شرمانه در محضرش کرد.افولهای ایران از همین افراط و تفریطهای تاریخی است.امروزه باید پند آموخت و مردمان و حاکمان ،آنچنان رشد فرهنگی و شهروندی و حقوقی کنند که از شعار و تحریک و ادعاهای توخالی بپرهیزند و واقعیات جامعه و بین الملل را در نظر گیرند اگر خواهان رشد هستند و اگر میل به واپسگرایی تاریخی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی ندارند.والسلام علی من التبع الهدی.درود بر پیروان هدایت و هدایتگر.
فرض واجب شد که حضرتعالی نیز منبع ذکر نمایید.
بخشی از ویکی پدیا و بخشی از کتاب خواجهء تاجدار که دیر زمانی است مطالعه کرده ام.
متن زیر را مطالعه کنید.
چه مناطقی از ایران در زمان پهلوی جدا شد؟/ خیانت آشکار پهلوی
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:فروش خاک کشاورزی جنوب کشور که اتفافاً از بحران بیآبی و خشکسالی هم رنج میبرد و ارسال آن برای شیوخ ثروتمند و خوشگذرانی که با استفاده از خاک این مردم محروم، برای خود در حیاط و پشت بام برج هایشان، باغچههای زیبا و باغهای میوه درست کنند و یا به مصارف دیگر برسانند، خیانتی نابخشودنی است که برای رسیدگی به آن دولت و مقامهای ذیربط با همت تمام باید وارد عمل شوند.
که ابلیس را دید شخصی به خواب
به بالا صنوبر به دیدن چو حور
چو خورشیدش از چهره میتافت نور
فرا رفت و گفت: «ای عجب! این تویی؟!
فرشته نباشد بدین نیکویی!
تو کاین روی داری به حسن قمر
چرا در جهانی به زشتی سَمَر؟
چرا نقشبندت در ایوان شاه
دژم روی کردهست و زشت و تباه؟»
شنید این سخن بختبرگشته دیو
به زاری برآورد بانگ و غریو
که: ای نیکبخت، این نه روی من است
ولیکن قلم در کف دشمن است
مرا همچنین نام نیک است لیک
ز علت نگوید بداندیش نیک
سعدی
اینکه علت کودتای ۱۲۹۹ را صرفا به تعویق افتادن حقوق قزاق ها عنوان وتنهادلیل کودتا بدانیم ؛در واقع ناخواسته گرفتار ساده سازی تاریخ وسطحی نگری شده ایم به عبارت دیگر. این نگاه نگاهی غیر منصفانه وبه زمینه وزمانه کودتا اسفند ۹۹است..در این دوره از تاریخ؛ ایران به دلیل وقوع جنگ جهانی اول اشغال توسط روس وانگلیس وعثمانی در بدترین شرایط اجتماعی واقتصادی وسیاسی بود قدرت دولت مرکزی اگرچه ظاهرا مشروطه بود .اما فقط محدود به پایتخت بود.بنا بر آمارهای متفاوت میلیونها نفر در اثر قحطی مصنوعیی که توسط اشعالگران بوجود آمده بود تلف شدند.در این شرایط پادشاه مشروطه(احمد شاه)با احتکار گندم حتی حاضر گندم را برای بذر در اختیار دولت بگذارد چون فکر میکرد گران میشود ....ادامه
لطف کنید برای احتکار گندم از سوی احمد شاه منبع و سند ذکر کنید.
حتی اگر احمدشاه گندم احتکار کرده بود، کودتا لازم نبود. باید به محکمه می رفت که اگر اقدام می شد حتماً می رفت چون به خاطر شکایت یک نفر دادگاه رفته و از خود دفاع کرد. اولین و آخرین مقام اول در تاریخ ایران که به دادگاه رفت.
منابع را هم بنویسید
اگر رضاخان قلدر است پس این حکومت فعلی چی هست
خاطرات احمد امیر احمدی؛ فرمانده لشکر غرب و اولین سپهبد در تاریخ ایران. خاطرات آیرون ساید. فایل p.d.f اکثر این منابع هم موجود است می توانید به راحتی از اینترنت دانلود کرده بخوانید.
فراموش نکنید که رضا خان حکومت اختناق و ترور را در ایران بنیانگذاری کرد. تمام نخست وزیرانش را کشت به استثنای فروغی که زورش به او نمی رسید. البته زورش می رسید از عواقب کشتن او می ترسید چون یهودی بسیار معتبر و صاحب نفوذ بود.
رضا خان نظامی اجتماعی پیشامدرن یعنی نظامی ایلی را از میان برده و جامعه ما را بی نظام و گله-فله کرد. ابعاد این فاجعه بسیار است. انشالله در کتابی که در دست تألیف دارم توضیح خواهم داد.
قلدر بودن یا نبودن رضا خان ارتباط منطقی با چیستی حکومت فعلی ندارد.
به نظر حقیر رعایت یک نکته در مورد این بحث واصولا هربحث علمی واجتماعی ضروری ست.انهم رعایت حرمت نویسنده مطلب است؛ ولو از نظ نظر من خواننده مطلب ایشان نادرست باشد. وما خدمت جناب حسینی عزیز که در خصوص احتکار گندم احمد شاه درخواست مدرک نموده اند باید به عرض برسانم با یک جستجوی ساده در گوگل میتوان ده ها منبع مدرک مستند پیدا کرد.منجمله خاطرات میرزا خلیل خان ثقفی پزشک در بار(اعلم الدوله)که از قول مستوفی الممالک نخست وزیر وقت این ماجرا را مشروحا بیان میکند منبع دیگر کتاب قضاوت تاریخ وچندین منبع دیگر....اما ذکر احتکار گندم صرفا برای نشان دادن اوضاع آشفته آن دوران بود والله کیست که نداند در آن شرایط بیسوادی تقریبا مطلق مردم .ناامنی .فقر بینوایی امراض فراگیر مثل حصبه وتراخم والا یا و با پوزش مقاربتی وجامعه با درصدهايي تریاکی صحبت از دمکراسی بیشتر به طنز میماند ....ادامه
این تقابل آرا و گاه تندگویی از نظر من کاملا طبیعی و بجاست.
چون ما تاریخ شفاف و واقعی را
نمی خوانیم. تحریف تاریخ همیشه در ایران رایج بوده است.
برای همین یکی x را مثبت و دیگری منفی می یابد.
یاد کتاب تاریخ ایران دوره دوم متوسطه در دهه ۸۰ افتادم که دقیقا چه سالی، به خاطر ندارم. ۸۵ یا سالی دیگر. کتاب چندین بار تغییر تالیف شده بود و تدریس آن به تعویق افتاده بود. دعوا سر مصدق و کاشانی بود.
ظاهرا بجای تعریف و تمجید کاشانی به موازات حاکمیت، مصدق چهره ملی گرا
معرفی شده بود.
من تاریخ تدریس نمی کنم اما یقین جناب حسینی به خاطر دارند.
ادامه دارد....
رضاشاه یا خان یا قلدر، از نظر منِ دانشجوی جامعه شناسی، برهه ای از واقعیت تاریخ ایران است و زشت و زیبا دیدن آن یک تجربه فردی و غیر قابل تعمیم است. مردم ترکیه هنوز در استبداد تعریف و تمجید از آتاترک اسیرند. یقین همه در ابعاد شخصیت فردی و اجتماعی خود زوایای مثبت و منفی دارند.
این وارثان تاریخ است که چگونه ببیند.
زنده باد و مرگ بر...... از فجیع ترین
بازتاب های ملت ایران به استبداد و دیکتاتوری است که هیچ پایانی ندارد.
ظاهرا مجیزگویی باب روزگار شده است و همه از آن دَم می زنند.اما چرا؟
همکار شما اهمیتی بسیار بیشتر از یک
رژیم یا شخص اول مملکتی دارد که به قول شما قلدری بیش نبوده است.
اگر امروز ما نمی توانیم همانند مثال شما در متن ، متحد و یکپارچه حرکت کنیم، چون قبل از دیگران، خودمان همدیگر را می کوبیم. احترام بگذاریم تا احترام ببینیم.
رضا خان از اول کودتا تا سقوط غیر مشروع و تحمیلی بود. خان هم که مینویسم از باب نزاکت است.
هدف شما کدامیک است اثبات قلدری رضا شاه یا تشویق فرهنگیان به الگوجویی؟
میلیون ها بار هم بنویسیم و بگوییم رضاشاه قلدر، آنچه بر ملت ایران گذشته است، تغییر نخواهد کرد.
اول آن که به تنها منبع نوشته بالا
می گویید ربطی به متن شما ندارد.
دوم حقوق معلمان همین اسفند ۱۴۰۱ پرداخت نشد و دیدید ماوقع را!
سطح نیاز و توقعات امروز با زمان رضا شاه اصلا و ابدا یکی نیست. در گذشته قناعت و کم خوری و ساده زیستی رواج داشت چون جامعه سنتی بود اما امروز اگر شیرینی و آجیل و میوه و لباس تازه نباشد عید نیست. نه برای همه اما همه در حد توان تلاش می کنند.
این فقط یک مثال بسیار کوچک بود.
ساختار زندگی خانوادگی به تبع جریانات اجتماعی دیروز و امروز همخوانی ندارد.
سوم چرا احساس کردید که لازم هست یک دفعه قلدری رضا شاه را به اثبات برسانید؟
چهارم دقیقا معلوم نیست متن گویای چه پیامی است. اگر هدف تان کشته شدن خانعلی و بی حقوق ماندن معلم نیست پس چیست؟
خودتان دچار تناقض شده اید، خواننده
متن چه کند؟
حال هی توضیح دهید هدفم این بوده یا آن! ما را چه حاصل؟
اما در زمان مرحوم خانعلی چنین نشد.
هر زمان ویژگی خاص خود را دارد.
) نمی دهد اینها شعارند
امید در کتابی که در دست به بیان خودتان تالیف دارید از چنین شعار هایی بپرهیزیدزیرا آزاده بودن هزینه هایی دارد که یکی از آنها با وجودِ نامداری گمنامی ست خیلی برای به چنگ آوردن آن نکوشید
کلماتی که ما استفاده می کنیم شخصیت ما را به دیگران معرفی
می کند. صدام یزید کافر، چیزی از او کم یا زیاد نمی کند.
یا در دوره دبیرستان زمان تحصیل خودمان اگر دانش آموزی حرف زشت می زد، دبیر فیزیک می گفت فوری برو دهنت را بشوی که کثیف شد.
منظور همان رعایت نزاکت از سوی یک معلم است که باعث زایش فرهنگ و ارزشمندی روابط اجتماعی می شود.
این مثال ها برای نهی صفتی نیست که
تاریخ ملبس به بددهنی شده است.
هدف بزرگنمایی هم نیست. فقط رعایت
نزاکت واقعی است. ما از همدیگر حرمت نبینیم هرگز یک بیگانه حال افغانی یا یک سوئدی و آمریکایی، به من ایرانی احترام نخواهد گذاشت.
وجهه ایرانیان به دست خود ایرانیان
مخدوش می شود. حال به جمعیت و ملت امروز یا دیروز. در هر طبقه و پایگاه اجتماعی و اقتصادی.
وبسایت تان را فقط مشاهده کردم، اهل تعهد و وفا نسبت به رشته تحصیلی خود دارید و این ستودنی است. کلی زحمت کشیده اید و می کشید.
اما فقط یک خواهش دارم چرا چنین تقابلی بین متن یا کامنت های شما با خوانندگان بوجود آمده است؟
جناب حسینی، شما خود اهل فن هستید
خود با خویشتنِ خویش، در جستجوی علت باشید. مشکل از کجاست؟
بار دیگر برای ارزشی که به رشته تحصیلی تان قائل هستید، شما را تحسین می کنم.
موفق و پایدار باشید.
می فرستند.
وقتی من و شما ایران و ایرانی را فدا می کنیم نفوذ و سواستفاده بیگانه از شرایط امری طبیعی است.
علت درود فرستادن، فشاری است که زنان در چهل سال و اندی حول واژه اجبار که از هر سوی مسدود شده است می باشد. مسدود از عرف و شرع و قانون. کمتر وقعی در جامعه ما مشمول هر سه می شود. اما فشار امر حجاب، منگنه ای بسیار عمیق است.
آقای حسینی شما این فشار را متحمل نشدید که مثل فنر، میل به پرش داشته باشید. هر نوع محدویت یا اجباری که حدود آزادی انسان را به مخاطره بیندازد، همیشه واکنش منطقی ندارد. حرکت آنان دهن کجی خوانده می شود. اگر افسار اجبار را کنار زنند، زن امروز تحصیل کرده و فهیم است. کودک را هم بیازارید لجبازی می کند. علت درود فرستاده که یک حق فردی است کشف حجاب رضاه شاه است. که صد البته هر دو غلط و اشتباه است.
ادامه دارد......
چنین نگاهی به زن طبیعی است که
منطق و عقل و شعور را در غلاف کند و از او یک عاصی خطاکار بسازد.
در کنار هم زیستن با نگاه انسانی را فرا بگیریم و بازیچه نشویم. هر دو انسان و مخلوق خداست که مدت محدود عمر خود را تا حد امکان با اختیار سپری می سازد. عدم احترام به حق و حقوق، موجب فراموشی خیلی از چیزها می شود.
بیحجاب شدن دانشجوی دانشگاه تهران در جلسه دفاع | در اطلاعیه هم عکس بدون حجابش را منتشر کرد!
یک دانشجوی دوره کارشناسی فلسفه دانشگاه تهران با زیر پا گذاشتن قوانین بدون حجاب در جلسه ارائه دانشجویی حاضر شد و از کار خود دفاع کرد.
واکنش انجام شده برای خنثی شدن شجاعت این زن:
برخی منابع آگاه درباره جنسیت دانشجوی مورد اشاره تشکیک ایجاد کرده اند.
در ماده ۹۳۹ قانون مدنی ایران، اگر در شخص خنثی (هرمافرودیت) علائم جنسیتی بر علائم جنسیت دیگر غالب باشد، شخص تابع احکام جنسیتی است که علائم آن در او غالب است.
از کرامات شیخ ما این است قند را خورد و گفت شیرین است!!!!
حدود پانزده سال قبل در یکی از دانشگاههای غربی، همکلاسی من که اهل چین بود، مشغول آماده کردن پایان نامه دکتری اش بود. استاد راهنمایش هم متولد چین بود ولی سالها در آن کشور غربی اقامت داشت و به قول مسوولان ایرانی، دو تابعیتی بود.
همینطور که پایان نامه را ورق می زدم دیدم که استادش با ماژیک قرمز روی یک عکس خط کشیده است. عکسی بود از یک رودخانه در چین که در کنارش چندین خانه کوچک و محقر ساخته شده بود.
چرای این خط زدن را پرسیدم دوستم گفت:
این عکس چهره خوبی از چین در ذهن خواننده ایجاد نمی کند. پایان نامه شما صدها سال در کتابخانه می ماند و شما نباید نابسامانی ها و زشتی های کشورت چین را در ذهن مخاطب خارجی بزرگ جلوه بدهی.” همان جا بود که به خودم قول دادم تا زنده هستم از ایران جلوی غریبه بدگویی نکنم….
جناب حسینی، اینکه در تاریخ هر چه می گویند را مورد نقد قرار می دهید زیبا است و مورد تحلیل قرار می دهید.
اما به نظر می آید چندان در این راه روش مشخص و معتدلی ندارید و احتمالا حتی احساس بر کارها غالب باشد.
نوشته های دیگری از شما در این سایت هم دیده ام.
مثلا وقتی در مورد کسی صحبت می کنید یا با او هستید یا نیستید.
به نظر من هم، از نظر بحث انقلاب و تغییر در ایران، رضاخان این فرد انقلاب مشروطه بزرگ ایران را نابود کرد و قابل بخشش نیست حتی با وجود تحولات مثبت دوره او و به نظرم انگلیس و شوروی کثیف با حمایت های خود از او، به خوبی مشروطه را نابود کردند.
تنها انقلاب واقعی ما همان مشروطه بود که چند صباحی هم دوام داشت و باعث افتخار ایرانیان است
مجری تلویزیون طالبان با نقل سخن وزیر خارجه کشورمان که گفته است ایران، دولتی را در افغانستان به رسمیت خواهد شناخت که همه شمول باشد، گفت مسئولین ایرانی حق ندارند در مورد مسائل افغانستان نظر بدهند.
خبر عجیب / احتمال فروش کیش و قشم برای پرداخت حقوق بازنشستگان!
تحریریه اقتصادآنلاین
سجاد پادام مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار گفت: به زودی مجبوریم کیش، قشم و خوزستان را بفروشیم تا بتوانیم حقوق بازنشستگان را بدهیم!
به گزارش اقتصادآنلاین، سجاد پادام مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار گفت: کشور یونان ۱۰۰ جزیره فروخت تا بتواند مطالبات بازنشستگانش را بدهد، ما هم به زودی به این وضعیت دچار میشویم.
بر اساس گزارش مرکز روابطعمومی و امور بینالملل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در پی اظهارات حاشیهساز و خلاف واقع مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، درخصوص ناتوانی دولت در پرداخت حقوق بازنشستگان، وی با دستور معاون رفاه و امور اقتصادی این وزارتخانه از سمت خود برکنار شد.
امپراطوری هخامنشی شامل آشوریها، سومریها، اشکانیان، مادها، مصریها و … بود. این امپراطوری تقریبا کل آسیای میانه که شامل فرهنگها، امپراطوریها و قبایل مختلف بود را با هم متحد کرد. اساساً پارسها بزرگترین امپراطوری تاریخ باستان را داشتند و در اوج قدرتشان تقریباً هشت میلیون کیلومتر مربع را تحت سلطه خود درآوردند. امپراطوری ساخته شده توسط کوروش بزرگ، بخشهای بزرگی از سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا را شامل میشد.
و امروز کو آن شکوه و جاه و جلال؟!