در بین نشریاتی که در زمان نخست وزیری دکتر مصدق منتشر می شد، نشریه طنز آمیز و سیاسی «چلنگر» با مدیریت محمدعلی افراشته وابسته به حزب توده، بیشترین حملات را بر دکتر مصدق می کرد.
چلنگر به معنی قفل و کلید ساز است...
در دولت مستعجل و 27 ماهه مصدق که با کودتا سرنگون شد، حدود 50 نشریه وجود داشت که بر ضد مصدق بودند. سالها صرف خواندن و تورق این نشریات کرده ام و آنها را به صورت زیر دسته بندی می کنم:
- برخی از آنان مذهبی بودند و از این موضع بر مصدق می تاختند مانند:
تقوی، شاهد، ملت ما، نبرد ملت، ستاره اسلام، ندای حق...
- اکثرشان سلطنت طلب بودند و از موضع دربار مصدق را می کوبیدند مانند:
داد، مرد آسیا، مهر میهن، کیهان، احدی، بختیار، دیده ور، ندای سپهر، آرام، تهران مصور، زلزله، پیمان نو، روح آزادی، سیاست شرق، شعاع شرق، هوشمند، ستاره، سعادت بشر، شایسته، لاله، مشعل آزادی، رستاخیز خلق، پیک ایران، سحرگاه، شاه داد، جوانمرد امروز، دوشنبه، اتحادیه، خدمتگزار ملت، مرد میدان، داد ایران، مرد آهنین، ایران ما، غوغای امروز، احساسات، شرف...
- برخی نیز مانند اطلاعات که 45 هزار دلار از کرومیت روزولت گرفت به اصطلاح، وسط باز بودند گهی به نعل می زدند و گهی به میخ، اما در حساس ترین زمان به نعل زدند و درباری شدند!
- اما در این میان، برخی نشریات چپی مانند اراده توده، دنیا، شجاعت، شهباز و مخصوصا چلنگر ...بودند که هر چند مخالف غرب و آمریکا بودند و دلاری نیز دریافت نکرده بودند اما در کوبیدن مصدق، حتی از نشریات سلطنت طلب نیز گاها تندتر بودند . روزنامه چپی چلنگر به مدیریت افراشته، همسو با حزب توده گوی سبقت را از همگان ربوده بود و از هر گونه فحاشی و توهین به مصدق صرف نظر نمی کرد . در کاریکاتورهایش، مصدق را «عَنتر=بوزنیه» نشان می داد که آلت فعل عموسام (آمریکا)ست!.
(شماره ۱۱۸،مورخه ۱۵اردیبهشت ۱۳۳۱)
عجیب است که مصدق روزنامه ها را کاملا آزاد ساخته بود و آن وقت این روزنامه توده ای (چلنگر)، حتی از فحاشی بر علیه مصدق روگردان نبود . گاهی مصدق را نوکر انگلیس و سپس نوکر آمریکا معرفی می کرد و با الفاظ توهین آمیزِ «کرکس مکّار و فرتوت»، «دست پرورده آمریکا عموسام»، «رقّاصه بزم سلطان جهانخوارالدّین نفتعلیشاه»(انگلیس)، «حکومت مردم کُش»، «پیشوای مفنگی» و... نام می برد. قلم افراشته به درستی همواره در خدمت محرومان بود اما آنچه مهم و برای ما بسی عبرت انگیز است اینکه تنها نیت های خوب به تنهایی کافی نیستند چون انگاره های کج و معوج ذهنی همیشه ما را گرفتار انجماد فکری می کنند و از شناخت واقعیت باز می دارند .
مثلا شعر زیر:
میان پایتخت در روز روشن پدر سگ رخت من را کرده بر تن
بگو احمق، چلنگر زنده بادا کت و شلوار او ارزنده بادا
مصدق زنده باد! گفتنت چیست پدرسگ این لباس پیشوا نیست
و یا حکومت مصدق را مردم کُش می نامید:
هر کس که به راستی شرف دارد و هش
نبود ز حکومت مصدق سرخوش
کابینه او به چشم ما خون ها ریخت
ای ننگ بر این حکومت مردم کُش
مرحوم محمدعلی افراشته مدیر چلنگر، در 51 سال زندگی کوتاهش، اغلب فقیر بود، همه گونه کار کرده:
گچ فروشی، کارگری، بنگاه معاملات املاک، آموزگاری، هنرپیشگی تئاتر، مجسمه سازی، نقاشی، روزنامه نگاری و ... به خاطر همین، دردهای اجتماع را می فهمید اما در جهت گیری سیاسی به بیراهه رفت...
به درستی می گفت که خریدار شعر من بالاشهری ها نیستند ، پایین شهری ها هستند و از توپخانه به پایین، بازار من هست!
نمونه های نادری در تاریخ مطبوعات ایران وجود درد که وقتی آزادی فراهم شده، قدر آن را ندانسته و به جای صیانت از آن، راه فحاشی، تندروی، رادیکالیزم و آنارشیسم...را در پیش گرفته اند که البته اندکی بعد، استبداد بازگشته و گلوها را گرفته و آن وقت حسرت و حسرت...
افراشته که آن همه بر مصدق می تاخت با سقوط مصدق، بلافاصله گرفتاری هایش آغاز شد . پس از کودتا مجله اش را توقیف و در صدد دستگیریش برآمدند، او با هویت و گذرنامه جعلی از ایران خارج شده و پس از دربه دری ها، در 1338ش در صوفیه (بلغارستان) درگذشت و در همان جا نیز دفن شد .
بر روی سنگ قبرش این شعرش حک شده:
بشکنی قلم ای دست اگر
پیچی از خدمت محرومان سر
قلم افراشته به درستی همواره در خدمت محرومان بود اما آنچه مهم و برای ما بسی عبرت انگیز است اینکه تنها نیت های خوب به تنهایی کافی نیستند چون انگاره های کج و معوج ذهنی همیشه ما را گرفتار انجماد فکری می کنند و از شناخت واقعیت باز می دارند . باعث می گردند واقعیت را نیز کج و معوج ببینیم و در نتیجه، مانند افراشته در تشخیص تضاد اصلی به بیراهه رویم و در این صورت، مصداق ضرب المثل « دوستی خاله خرسه » شویم و به جای خدمت، ضربه خواهیم زد...!
کاریکاتور زیر، گویاترین نمونه از عملکرد ضد مصدقی چلنگر است که مصدق با ساز انگلستان و آمریکا می رقصد:
( کانال تاریخ تحلیلی ایران )
نظرات بینندگان
در این گونه کشورها بسیاری از ارزش به خوبی جا نیفتاده و فهم نشده و درک و بینش سیاسی خوبی بین مردم و حتی روشنفکرها وجود نداشته و ندارد چون مانند غرب بن مایه فکری و فلسفی در آن ها شکل نگرفته و بیشتر میخواهند ادای کشورهای توسعه یافته را در بیاورند
بند سازد همه را آنکه خودش دربند است.
مصدق آزاد بوده و آزادی را در نهایت اقتدارش از هیچ طیف و رسانه ای نگرفته حتا از دشمن.