در کشور ما در بسیاری از جنبه ها، روساخت ها ، زمان حال و هر آنچه به مانایی مناصب و موقعیت های کوچک و بزرگ کمک کند، بهتر و بیشتر دیده می شود. کمتر کسی به خود زحمت می دهد بکارد تا دیگری درو کند. کمتر کسی تلاش می کند تا ابتدا شیرازه کار را به درستی ببندد، بعد خشت روی خشت بگذارد. غالبا دیوار بی پایه و اساس را رنگ می زنیم و به کلاه گذاری بر سر حقیقت مشغولیم.
نهادهای مدنی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و ... غالبا سر از همین گریبان به در می کنند و تکرار ملال آور یکدیگرند. نتیجه آن است که دوران کودکی و خامی هر مقوله ای همچنان ادامه دارد. حاصل کار، آن است که اغلب فعالیت ها مختوم و محکوم به رکود و شکست است. بعد از هر شکستی هم متولی آن می فرماید : ما باید کار زیرساختی انجام دهیم ؛ باید فرهنگ این کار را داشته باشیم؛ باید کار ریشه ای کنیم و ... یعنی با زایمان «بایدهای» چندقلو برای دیگران نسخه می پیچیم؛ تئوری می بافیم و در این گویه هایِ مردم رنگ کن ؛ منظور خودِ نازنین مان نیست.
کنشگری صنفی فرهنگیان نیز در این المپیک فعالیت های روبنایی، کم نیاورده است. در هر شهری چند نفر نقش پیشرو را برعهده گرفته اند و دیگر هیچ. در این بی قاعدگی، هر کس گروهی درست می کند و پرچمی را به اهتزاز درمی آورد تا میانبری بزند و دستش به ضریح کعبه آمال خود برسد اما دست ها می سایم / تا دری بگشایم / بر عبث می پایم / که به در، کس درآید /
ادعاها و مجادله ها، صنفی است و رویکردها به سمت ناکجا. جنگ های کلامی و مبارزات روکم کنی بر اصل هدف سایه افکنده است. هرکس هم در اثنای این مبارزه های گلادیاتوری، حرفی از کار زیربنایی بزند، به رگبارش می بندند. چون در این فرهنگ ریازده، به دلیل عدم گرایش به آشکار بودن چهره واقعیت، سخنان پوپولیستی و عامه پسند بیشتر به دل می نشیند.
«هرکس مبالغه آمیزتر بگوید و پوپول تر بنماید، قدر بیشتری می یابد » .نتیجه و دستاورد آن هم اصلا محلی از اعراب ندارد.
در این روش یا موفقیتی به دست نمی آید یا نتایج، اندک و ناپایدار است. حتی اگر سال های متمادی تکرار شود. دلیل می خواهید؟ دستاوردهای دو دهه فعالیت صنفی فرهنگیان را با هزینه ها و زمان اختصاص یافته به آن مطابقت دهید. (سهم غیرقابل کتمان بدنه قدرت، سر جای خود)
فعالیت صنفی وقتی به سمت باروری پایدار، پیش خواهد رفت که در میان کنش وران آن صنف یا حرفه :
۱. عمومیت یابد.
۲.به باور تبدیل شود.
۳. توام با آگاهی باشد.
۴. استمرار داشته باشد.
۵. دارای قالب و چارچوب مشخص باشد.
۶. راس فعالیت چکیده قاعده آن باشد.
7. محصول مطالبات بدنه باشد نه آرمان بافی پیشروان.
سخت نیست که ماهیت کنونی کنشگری صنفی را ارزیابی کنیم و ببینیم شاخص های لازم برای موفقیت و اثرگذاری را دارد یا نه؟
این هفت بیجاری که در آن ؛ اصلی و مشابه، خوب و بد، راه و بیراه و ... درهم آمیخته است و هوایش عموما گرگ و میش است، هدف چنان دور و راهبردها چنان کور می نماید که یأس و دل زدگی بیشترین دست آورد آن است.
در چنین فضایی :
هنرپیشگی و نمایش صنفی بر مطالبه گری واقعی غلبه دارد؛ حقیقت در پس پرده تزویر و تجاهر جان می دهد . طناب دار بر صدر می نشیند و قدر می یابد. تبر، مدافع حق صنوبر می شود و بهار، وصله ی ناجور فصل ها می گردد.
روزگاری معیارها و داوری های نادرست و چه بسا بعضا از سر صدق کور، سبب شد کسانی که در خلوت خود یک رکعت نماز به جا نیاورده بودند، به امید صید انگاره های دلنشین، داغ بندگی بر جبین بنهند و ...
راه فعالیت های صنفی هم کم کم دارد به همان سمت متمایل می شود. آرام آرام ریش صنفی و تسبیح کنشگری در حال بازاریابی است. باور کنید : جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست.
پیشروان عرصه فعالیت های صنفی، باید در بنیان های موجود، بازنگری کنند وگرنه آیندگان زمزمه خواهندکرد :
اگر بیخ حنظل بود تر و خشک
نشاید که بارآورد شاخ مشک
نگردد نهالی همی زان سرشت
که پالیزبانش ز اول بکشت
( کانال خبری انجمن صنفی معلمان کرمانشاه )
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.