در جایی نشسته ام که تلویزیون روشن است و من به ناچار تماشاگر رسانه ای هستم که سال هاست آن را بر خود « حرام » کرده ام.
موضوع برنامه اش « خطرات کاهش جمعیت » است و دو خطر عمده برای رشد منفی جمعیت ایران ذکر می کند.
خطر اول ؛ « کمبود نیروی کار » است. جالب است که در کشوری که مشکل بزرگی به نام بیکاری وجود دارد رسانه فراگیر راجع به خطر « کمبود نیروی کار » هشدار می دهد!
خطر دومی که راجع به آن هشدار داده می شود خطرات روانی « تک فرزندی » است. برای اثبات این خطرات هیچ آمار و ارقام و نظر کارشناسی ارائه نمی شود ؛ به جای آن با سه چهار کودک دبستانی مصاحبه می شود که ادعا می کنند از این که خواهر و برادر ندارند ناراحت هستند!
آن جا که این رسانه راجع به خطر کمبود نیروی کار در جامعه ای با معضل بزرگ بیکاری هشدار می دهد دقیقأ مصداق آن چیزی است که « ژان بودریلار » فیلسوف پست مدرن به آن "Hyper-Reality" می گوید:
ابر واقعیت.
مفهموم ابر واقعیت دروغی است که تحت تأثیر قدرت رسانه وزن آن از واقعیت بیشتر می شود چنان که مردم واقعیت ملموس را نمی بینند و دروغ رسانه را باور می کنند.
و آن جا که « رسانه » بر مبنای مصاحبه با سه چهار کودک دبستانی می خواهد خطرات روانی تک فرزندی را به اثبات برساند دقیقأ مصداق آن چیزی است که در عرف سیاسی به آن پوپولیسم یا « عوام فریبی » می گوییم:
« برانگیختن توده بر علیه نخبگان، ترویج تفکر عوامانه و سرکوب تفکر کارشناسانه، باز تولید بی سوادی » !
رسانه ای که با سرمایه ملی و بودجه عمومی اداره می شود و رسالت آن ارتقای فرهنگ عمومی است به ترویج بی سوادی و عوام زدگی می پردازد.
سؤالم این است که آیا تا زمانی که چنین رسانه ناسالمی به صورت انحصاری فضای فرهنگ عمومی کشور را در اختیار دارد امیدی به توسعه فرهنگی در این جامعه وجود دارد؟
عجب دارم از کارشناسانی که امید دارند بدون اصلاح رسانه فراگیر و فضای آموزش و پرورش رسمی، آسیب های فرهنگی شایع در این جامعه همچون گسترش خشونت، قانون شکنی و قانون گریزی و رفتارهای بی مبالات و پرخطر را مهار نمایند!
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
این ره که تو می روی به ترکستان است!
سایت دکتر محمدرضا سرگلزایی
نظرات بینندگان
هر دو موضوع، واقعیتی انکارناپذیر است. رشد منفی جمعیت با کاهش جمعیت فعال مواجه می شود.
همچنان که در بیشتر کشورهای اروپایی با سیاست مهاجرپذیری و دیگر سیاست ها از جمله بالا بردن سن بازنشستگی که در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی ،در پی جبران آن بوده و هستند.
رشد منفی منفی جمعیت یعنی سالخوردگی جمعیت. یعنی افزایش جمعیت بالای ۶۵ سال بیش از ۱۵ درصد. در حالی که سن فعالیت اقتصادی ۱۵ تا ۶۵ سالگی است.
پس کمبود نیروی انسانی واقعیتی انکارناپذیر است. در ژاپن نیز از
ربات های هوشمند استفاده
می کنند.
نحوه و ماهیت رفتار جداگانه والدین با کودک و رفتار نک تک آنان با کودک بستگی دارد.
هر چه ارتباط و صمیمیت با کودک بیشتر، مخاطرات روانی یا رفتار نابهنجار کمتر.
البته پر اولادی هم به همان اندازه دارای مخاطرات متفاوتی است که موجب آسیب روحی- روانی کودکان می شود. بی توجهی به احساسات و عواطف کودکان، یکی از مهم ترین این آسیب هاست. یا استفاده چند فرزند ناهمجنس از اتاق واحد به دلیل نبود فضای کافی یا بی توجهی و ناآگاهی والدین. یا محرومیت کودکان از امکانات کافی بهداشتی و آموزشی و رفاهی.
* بیکاری موجود در جامعه ما به دلیل طبقاتی بودن بهره مندی از امکانات مادی و معنوی جامعه است.
* علم آمار در این نظام دچار مهجوریت اسفباری است. در لین مدیران ارشد، یک نوع فوبیای آماری حاکمیت دارد. چرا که علم آمار آیینه واقعیت های جامعه است.
* مدیران و مسئولان و کارشناسان خاص، قادرند با صلوات و حدیث و اصول فقه، مسایل اجتماعی و اقتصادی را تحلیل کنند. مردم هم به این نوع دیدگاه عادت کرده اند و علم آمار و آمارگیری هم فراموش شده است. رسانه غافل باشد، غفلت ملت بیشتر می شود.
۶۷ سال در دانمارک، اسرائیل، یونان،
ایسلند و ایتالیا است و ۵۸ سال در اندونزی.
افزایش سن بازنشستگی را در
کشور ما خواستند اما نتوانستند
حتی آن را اختیاری اعلام کردند.
آن هم فقط دو تا سال.
هنوز از استانداردهای جهانی بسیار فاصله داریم. و این مهم طبیعی است چون علم آمار و ارائه آمار در کشور ما جزو ضرورت های مقایسه، پژوهش و مطالعه نیست.
هر چند دو اصل در افزایش سن بازنشستگی مهم است: سطح درآمد و میزان فرسایش روحی- روانی و جسمی فرد شاغل.
اما نکته بسیار مهم در جامعه ما مقاومت شاغلان برای این افزایش و واهمه قوای مقننه و مجریه از تدوین قانون و اجرای آن است.
پس رشد منفی جمعیت در کشور ما با آنچه که گفته شد واقعا
مخاطره آمیز است. ضعف مدیران قرار است با افزایش زاد و ولد پنهان و مستتر گردد.
دارای ۲ فرزند و بیشتر یا ارائه زمین رایگان برای خانواده هایی با ۳ فرزند و بیشتر، در جهت تشویق مردم
به افزایش جمعیت بدون توجه به توانایی های مادی و معنوی والدین،
سیاستی تبعیض آمیز است که به ایجاد شکاف در عدالت اجتماعی منجر می شود.
لازم به یادآوری است که در تمام کشورها ، سن بازنشستگی برای دو جنس متفاوت می باشد که مربوط به شرایط خاص زنان در خانواده و جامعه می باشد.
اگرزباغ رعیت ملک خوردسیبی
برآورندغلامان اودرخت ازبیخ...
حرفتان درست است
اما اکثریت مردم از این رسانه قلیانی برگشته اند به خصوص نسل های جوان تر و اکثرا اطلاعات خود را از فضای مجازی انباشته می کنند
اما
متاسفانه
در همان فضای مجازی هم ما افرادی تحلیل گر و سلیم العقل نداریم که راهنمایی کنند
در انجا هم اکانت ها و کانال های چیپ و بی ارزش جولان می دهند
معنای دموکراسی واقعی یا حاکمیت مردم زمانی محقق می شود که این سه مقوله برای تک تک افراد جامعه فارغ از هر رنگ و نژاد و مذهب و دین توزیع گردد.صرف ادعا ،دموکراسی محقق نمی شود.مشکل اصلی هم که بی ربط با این قضیهء مذکور نیست ،درعدم تحقق دموکراسی ریشه دارد.این موضوع نیاز به هیج پیشوند و پسوندی با نام لیبرال دموکراسی یا دموکراسی اسلامی و غیر ذالک ندارد.کما اینکه زمانی دموکراسی واقعی از صندوق رای ها بیرون می آید که محصولش به طور متوازن برای همهء مردم توزیع گردد و گرنه از صندوقها هم، دموکراسی حاصل نمی شود و آن هم بهترین ابزار مخ زنی اجتماع خواهد بود و همچنان مهار جامعه در دست اشخاص خاص خواهد ماند.باید ریشه ها و نگاهها اصلاح اساسی شود وگرنه در بر همان پاشنه خواهد چرخید که می چرخد و چرخیده است.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از همشهری آنلاین، پیگیریها از سازمان برنامه و بودجه کشور نشان میدهد، جواد حسین زاده رئیس مرکز آمار ایران از ریاست مرکز آمار ایران به عنوان یکی از زیر
مجموعه های سازمان برنامه کنار رفته است.