صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

تعریف جدید لمپنیسم و لمپن کیست  کارل مارکس در ایدئولوژی آلمانی مفهومی به نام لمپن پرولتاریا را معرفی می کند . لمپن ها دسته ای از مردم هستند که از طبقه خود فاصله گرفته و دیگر خود را متعلق به آن نمی داند و نیز در امر تولید دخالتی ندارند و به زعم مارکس دلالان و گدایان و کلاهبرداران از این قماشند . 

تا سالیان سال مفهوم لمپنیسم با افرادی چون شعبان بی مخ ها ، اراذل و اوباش ، تبهکاران و قماربازان و فواحش و ... گره خورده بود اما امروز این مفهوم دست خوش تغییری بس بزرگ شده است .

طبق تعریف مارکس ، لمپن کسی است که خود را متعلق به طبقه خویش نمی داند و در تولید دخالتی ندارد . با این حساب ما با طیف گسترده ای از لمپن ها در هر کسوتی سروکار داریم یعنی لمپن کسی است که در حقیقت فقیر است اما به این فقر ، فقر فرهنگی هم اضافه می شود مثلا حسرت پولدار شدن ، با کلاس شدن و تظاهر به ثروتمند بودن خود از مظاهر لمپنیسم است .

به برکت تفکر مثبت این روزها همه به جای تولید ( در مفهوم عام به معنای تولید کالا ، خدمات و اندیشه ) در پی راه های میانبر هستند یعنی شما برای این که ثروتمند شوی باید مثل ثروتمندان رفتار کنی . خوب این دقیقا یکی از حقه های جامعه سرمایه داری برای تشویق به مصرف بیشتر است . دغدغه های طبقه کارگر ( که امروز کاملا این مفهوم تغییر پیدا کرده و کارگر هر کسی است که در امر تولید دخالت دارد ) باید دفاع از منافع طبقه اش باشد . با توجه به این تعریف حتی نویسنده و روشنفکری که از طبقه خویش سخن نمی گوید یک لمپن است ؛ نمود بارز این لمپنیسم در تضاد رفتاری روشنفکران نیز گاها به چشم می خورد ، این که روشنفکری باورهای سنتی را ابزاری در خدمت تحمیق توده ها می داند ولی در زندگی شخصی خود دقیقا از همین ها بهره می جوید ( تضاد حرف با عمل ) خود نمونه ای از رفتار یک لمپن است.

لمپن های امروز دیگر قمه و قداره به کمر نمی بندند ، فحش های آبدار هم نمی دهند اما خائن به طبقه خویشند . یک لمپن ممکن است رفتاری اعتراضی داشته باشد اما این اعتراض در قالب شورش و هتاکیست نه یک عمل آگاهانه و برای تغییر .

نمونه رفتاری که در قالب مثلا حمایت از مردم فرانسه و بلژیک کاربران شبکه های مجازی عکس پروفایل خود را به پرچم این کشورها تغییر می دهند یا با شنیدن خبر بیماری استاد شجریان کمپین های حمایتی درست می کنند مصداق بارز لمپنیسم است یعنی مطرح کردن خود به هر نحو! زیرا هیچ انسانی از کشته شدن یا بیمار شدن یک انسان دیگر خوشحال نمی شود اما این که شما مسائل اصلی طبقه خودت را به فراموشی بسپاری و با نمایشی درپی نشان دادن فرهیختگی خود باشی قطعا رفتاری لمپنانه است مثلا حق برگزاری یک کنسرت یکی از حقوق بدوی انسانیست و شجریان از کنسرت همنوا با بم به این طرف کنسرتی در ایران نداشته است و هیچ کس به این موضوع اعتراضی نکرده اما هم زمان با بیماری ایشان همه عکس پروفایل خود را به شجریان تغییر داده اند!

با این تعریف در حقیقت ، هر هنرمندی که دغدغه اجتماعی ندارد لمپن است .

لمپن ها ابزار خوبی برای سرمایه داران و دولت های توتالیتر هستند ، آنها چون فواحش نرخ دارند و در انتظارند که کسی این نرخ را پرداخت کند تا در همان جبهه شمشیر بزنند .

لمپن ها شیفته تایید هستند ، باید برایشان دست بزنید !

مرام گذاری و آئین زندگی انگلی بی شک از ابداعات ایشان است. برای یک لمپن فرقی ندارد که چه چیز و چه کسی را تایید می کند آنچه به او نفع می رساند خوب است آنچه بتواند بفروشد ، معامله می کند یعنی فرقی ندارد که کتاب می فروشد یا ملکی در شمال شهر ، حزب باد است و ...

و کلام آخر این که  لمپنیسم درد امروز جامعه ماست .

لمپن ها بی درد هستند  .دلشان جز به حال خود به هیچ چیزی نمی سوزد و در پس نمایش های دلالانه شان خود شیفتگی و دلواپسی موج می زند . و سوال این جاست که ما چه سهمی از تولید داریم ؟ ما چقدر به تعریف لمپن نزدیک هستیم ؟

منتشرشده در یادداشت

مدیریت مطالبات فرهنگیان و معلمان از طریق انتخابات مجلس و مشارکت در قدرت  وا کاوی مسائل و تحولات سال های اخیر آموزش و پرورش :

 

1- ظاهراً همگان در اصل وجود نابه سامانی و مشکلات عدیده در دستگاه رسمی تعلیم و تربیت کشور متّفق القول اند. هم دانش آموزان  و اولیاء از وضع موجود ناراضی هستند و هم معلمان و کارشناسان تعلیم و تربیت. اهم مسائل و مشکلاتی را که آموزش و پرورش امروز ایران با آن مواجه است می توان چنین بر شمرد:

- وجود انواع ناهنجاری های روحی، روانی، عاطفی و رفتاری در میان دانش آموزان مدارس

- بی انگیزه بودن دانش آموزان و بی علاقگی آنان به دروس و مباحث کتاب های آموزشی

- نپرداختن به نیاز ها و خواسته های واقعی دانش آموزان و مهارت های لازم برای زندگی در تدوین سیاست ها و برنامه های آموزشی و تألیف کتب درسی

- طبقاتی بودن مدارس

- ضعف شدید اقتصاد آموزش و پرورش، عدم تحقق بودجه های پیش بینی شده برای آن و کسری بودجه دولت ها

- به حاشیه رانده شدن نگاه حرفه ای و علمی به آموزش و پرورش و حاکمیت نگاه سیاسی و غیر کارشناسی

- فرسوده بودن مدارس، کمبود فضاهای آموزشی مناسب و تراکم بالای کلاسها در شهرها و مراکز استان ها

- کمبود تجهیزات و امکانات آموزشی

- نارضایتی شغلی بالا در میان معلمان به خاطر پایین بودن حقوق و مزایای دریافتی به نسبت سایر کارکنان دولت و نامطلوب بودن شرایط محیط کار (مدارس و کلاس ها)

 

2-آنچه در آن اختلاف نظر وجود دارد علل و عوامل این مشکلات و نابه سامانی ها و چگونگی رفع آن ها است. معلمان و آموزگاران عموماً بی توجهی دولت های بعد از جنگ را عامل اصلی عقب ماندگی و مشکلات گریبانگیر آموزش و پرورش می دانند.

در مقابل، در میان اولیا و دانش آموزان هستند کسانی که معلمان و آموزگاران را در افت تحصیلی دانش آموزان و ناکارآمدی آموزش و پرورش ایران دخیل می دانند.

موضع گیری ها و مصاحبه های برخی از مسؤولین و نوع برخورد صدا و سیما با اتفاقات و مشکلات آموزش و پرورش در سوق دادن افکار عمومی به این سمت و ایجاد این باور حداقل در بخشی از جامعه ایران بی تأثیر نبوده است؛ تا جایی که معلمان زیاده خواه معرفی می شوند. حداقل یکی از دلایل عدم حمایت جامعه از حرکت های اعتراضی معلمان می تواند معلول وجود چنین نگاهی در بخش هایی از آن باشد.

 

3- بخش هایی از جامعه معلمان که به ضرورت حرکت های یکپارچه و سراسری برای بیان مشکلات و جلب توجه افکار عمومی جامعه به خصوص کارشناسان، صاحب نظران و تصمیم گیران نسبت به معضلات آموزش و پرورش و چاره اندیشی و رفع کاستی های موجود در آن پی برده بودند، به یمن رویکرد اصلاح طلبانه دولت های هفتم و هشتم، با اخذ مجوز های قانونی لازم نسبت به تأسیس تشکل های صنفی ( به معنی غیر سیاسی ) اقدام نمودند و از آن طریق به فعالیت های صنفی، بیان مشکلات و چاره جویی برای رفع آن ها پرداختند.

این تشکل ها به دلیل نداشتن تجربه لازم و مواجه شدن با انباشت مطالبات معلمان، خیلی سریع وارد فاز اعتراضات سراسری با رویکرد سلبی شدند و این امر موجب نگرانی و ایجاد حساسیت در نهادهای امنیتی شد اما مدارا و بردباری دولت هشتم مانع از برخورد قهری با فعالان این تشکل ها می شد.

با روی کار آمدن دولت نهم برخورد های امنیتی و قضایی با فعالان صنفی آغاز شد و تشکل های صنفی برای ادامه فعالیت خود و اخذ مجوز برای برگزاری تجمّعات و برنامه های اعتراضی با موانع جدی روبه رو شدند و این انسداد تا پایان عمر دولت اصول گرای دهم به شدت اعمال می شد.

هر چند با مشی اعتدالی و گفتمان اصلاح طلبانه دولت یازدهم به تدریج گشایش های نسبی به وجود آمد اما فضای فعالیت قانونی برای تشکل ها و فعالان فرهنگی هنوز با وضعیت مطلوب بسیاری دارد.

 

4- معلمان با استناد به اصل بیست و هفتم قانون اساسی که برگزاری اجتماعات و راه پیمایی ها را به شرطی که مسلحانه و مخل مبانی اسلام نباشد مجاز و برپایی اجتماعات و اعتراضات سراسری را حق قانونی خود می دانستند.

تشکل های صنفی که به شدت از طرف اعضای خود و عموم بدنه آموزش و پرورش جهت تحقق مطالبات انباشته شده به شدت تحت فشار بودند بدون توجه کافی به محدودیت های دولت، تصور می کردند با انتشار بیانیه سراسری و تهدید به تعطیلی کلاس ها، دولت و مجلس خیلی سریع و شفاف به مطالبات شان رسیدگی و اقدامات عاجل و مؤثر به عمل خواهند آورد اما چون اقدامات انجام شده را کمتر از حد انتظار خود دیدند برای تحت فشار قرار دادن دولت و مجلس به تحصن و تعطیلی کلاس ها و برگزاری تجمّعات سراسری روی آوردند.

 

5- ما معلمان همواره به سهم کمی که از امکانات و خدمات رفاهی و اجتماعی دریافت می کنیم به نسبت نقشی که در جامعه و بدنه دولت داریم، معترض هستیم.

تصور ما این بوده و هست که در جامعه از تأثیر گذاری بالایی برخورداریم.

یکی از دلایل روی آوردن معلمان به حرکت های اعتراضی سراسری در دهه گذشته همین تصور بود.

برخی گمان می کردند بی اعتنایی جامعه به مشکلات آموزش و پرورش ریشه در بی خبری مردم از اوضاع نابه سامان آن دارد و این بی خبری جامعه را ناشی از عدم پوشش مناسب اعتراضات معلمان در صدا و سیما و محدودیت های ایجاد شده برای مطبوعات در پرداختن به آن می دانستند.

بنابر این تلاش کردند اعتراضات خود را به گونه ای سازمان دهی کنند که صدای شان به گوش همگان برسد.

اما همه شاهد بودیم که جامعه نسبت به اعتراضات معلمان واکنش مثبتی نشان نداد و یا با بی تفاوتی از کنار آن گذشت...

این امر نشان می دهد که برآورد ما از جایگاه و میزان تأثیر گذاری مان در فضای امروز جامعه ایران دور از واقعیت بوده است.

اتفاقات و تجارب یک دهه گذشته دال بر این مدعا است که ذهنیت ما معلمان چندان با واقعیت ها و شرایط امروز جامعه ایران همخوانی ندارد و گرنه با وجود اعتراضات گسترده و اطلاع همه اقشار جامعه از بحران حاکم بر آموزش و پرورش، وضعیت آن امروز باید به مراتب بهتر از آن چه هست می بود.

اشتباه دیگر ما این بود که تصور می کردیم با حرکت های مدنی صرف می توانیم در کوتاه مدت به نتیجه مطلوب برسیم؛ غافل از اینکه بدون مشارکت مؤثر در قدرت امکان افزایش سهم مان از برخورداری های رفاهی و اجتماعی هم تراز با سایر کارکنان دولت را پیدا نخواهیم کرد.

در واقع ، علت برخورداری نسبتاً بالای سایر کارکنان دولت و برخورداری کمتر کارکنان آموزش و پرورش، به خصوص معلمان، به میزان و کیفیت حضور و تأثیر گذاری شان در ارکان قدرت و مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر بر می گردد.

 

6- نتیجه آن که ضروری است معلمان و تشکل های فرهنگیان جایگاه شان را در جامعه امروز ایران « واقع بینانه تر » ارزیابی نموده، قبل از هر اقدامی به بررسی راه های تأثیر گذاری در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر (دولت و مجلس و دیگر نهاد های انتخابی) بپردازند.

در این صورت می توانند با اثبات نقش انکار ناپذیر خود در کم و کیف شکل گیری این نهادها و در راه یابی افراد به آن مراکز، قدرت چانه زنی خود را بالا ببرند ؛ آن گاه بسیاری از مشکلاتی که امروزه غیر قابل حل می نماید، قابل حل و مطالباتی که دور از دسترس به نظر می رسند، سهل الوصول خواهند شد.

به یاری خدا در بخش دوم این نوشتار، راه های تأثیر گذاری در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر و چگونگی بالابردن قدرت چانه زنی معلمان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

پایان بخش اول


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه و تشکل /

همان گونه که قبلا نیز آمد ( این جا ) نشست  فعالان صفی – سیاسی و نیز فعالان تشکل های معلمان روز  شنبه بیست و دوم اسفندماه در کانون تربیتی فرهنگی حر واقع در منطقه 11 تهران برگزار گردید .

در این نشست که نزدیک به 3 ساعت به طول انجامید ؛ دکتر محمدرضا عارف ، جمعی از منتخبان مجلس دهم و نیز تعدادی از شخصیت های فرهنگی و سیاسی حضور داشتند و به بیان دیدگاه ها و نقطه نظرات خود در مورد آموزش و پرورش و مسائل معلمان پرداختند که شما را به مطالعه آن دعوت می کنیم :

منتشرشده در گفت و شنود

گروه اخبار/ آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در پیام نوروزی خود خطاب به مردم ایران، گفت: اینک در نوروز باستانی، یک بار دیگر، با هم میثاق می‌بندیم که به یمن قدوم این عید تحول‌آفرین که «احسن الحال» دعای قلبی همه‌ ما در کنار سفره‌ها‌ی هفت‌سین است، حقیقت، صداقت، صلح‌جویی و احترام به خرد جمعی را جایگزین ناراستی، دروغ، جنگ‌طلبی و خودمحوری می‌سازیم. متن کامل پیام آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی به شرح ذیل است:

گروه رسانه و تشکل / امروز شنبه بیست و نهم اسفندماه دو فعال صنفی معلمان به مرخصی آمدند .

جراحی ناشیانه و سیاسی خبرگزاری فارس در مورد مصاحبه حاجی بابایی با صدای معلم

خبرگزاری فارس امروز جمعه بیست و هشتم اسفند ماه ، متن مصاحبه صدای معلم با حمید رضا حاجی بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش  را با عنوان " جراحی ناشیانه و سیاسی در ..." منتشر کرد ( این جا) .

خبرگزاری فارس  مدعی شد که : "این سایت به نفع خود تنها بخشی از این گفت‌وگو را منتشر کرده است."

در لید مصاحبه، خبرگزاری فارس بدون رعایت اصل بی طرفی حرفه ای و ارائه فکت نوشته است:

"نکته قابل توجه این بود که بخش‌های زیادی از مصاحبه به نفع مصاحبه‌گیرندگان حذف شد تا حدی که وزیر سابق آموزش و پرورش را بر آن داشت تا از سایت مربوطه بخواهد متن کامل گفت‌وگو را منتشر کنند چرا که با انتشار ناقص گفت‌‌وگو، حق مطلب ادا نشده و نقض حقوق مصاحبه شونده نیز مطرح می‌شود اما سایت مذکور از انجام چنین کاری ممانعت کرد. "

با این حال ، خبرگزاری هیچ اشاره ای به اینکه کدام بخش های مصاحبه حذف شده است نکرده است ، به این دلیل ساده که صدای معلم حتی یک جمله از مصاحبه را حذف نکرده است. 

مصاحبه صدای معلم با جناب حاجی بابایی در چند بخش، با رعایت امانت و بدون کم و زیاد در سایت درج شد.

اگر آقای حاجی بابایی یا خبرگزاری فارس مدعی هستند که بخش هایی از مصاحبه حذف شده است ، باید دقیقا قسمت های حذف شده را مشخص و منتشر کنند.

 روز چهارشنبه 26 اسفند شخصی به نمایندگی از طرف آقای حاجی بابایی با مدیرصدای معلم تماس گرفت و عنوان نمود که گفت و گوی انجام شده را از روی فایل صوتی پیاده کرده اند و خواستار انتشار دوباره متن مصاحبه در سایت صدای معلم شد.

مدیر سایت در پاسخ گفت : "تمام گفت و گو به طور دقیق و با امانت پیاده و منتشر شده است و ضرورتی برای انتشار مجدد متن مصاحبه وجود ندارد. ضمن آن که به لحاظ حرفه ای هیچ رسانه ای گفت و گوی اختصاصی خودش را با دو منبع منتشر نمی کند" .

در این مکالمه تاکید شد که صدای معلم حاضر است هر گونه نقد ، مقاله ،یادداشت و یا توضیح را در این زمینه از طرف آقای حاجی بابایی منتشر نماید.

آقای حاجی بابایی و خبرگزاری فارس که مدعی اند مصاحبه به صورت ناقص منتشر شده و بخش های زیادی از مصاحبه در صدای معلم حذف شده است باید ادعای خود را اثبات کنند. 

راه درست و حرفه ای آن است که بخش هایی از مصاحبه که مدعی حذف آن هستند را مشخص و منتشر کنند، تا خواننده دریابد این "جراحی ناشیانه " کجا انجام شده است؟!

به نظر ما این یک ادعای بدون دلیل است.

« سایت صدای معلم » متن کامل گفت و گو با جناب حاجی بابایی را بدون کم و زیاد و دقیق منتشر کرده است ( این جا ) و لزومی ندارد که دوباره متن مصاحبه را منتشر کند.

البته صدای معلم آمادگی دارد که اگر آقای حاجی بابایی بخش های از مصاحبه را که مدعی حذف آن است را ارسال کند در راستای رسالت حرفه ای خود منتشر کند ، هر چند اطمینان داریم که دست آقای حاجی بابایی در این زمینه خالی است.

در پایان نکته ای هم با همکاران بخش آموزش و پرورش خبرگزاری فارس مطرح و منتظر پاسخ آنها می مانیم.

آیا خبرگزاری فارس که اقدام صدای معلم را " جراحی ناشیانه و سیاسی " نامیده است خود اقدام به تطبیق متن منتشر شده با متن صدای معلم و فایل صوتی مصاحبه کرده است؟

اگر این کار انجام شده دقیقا در کدام بخش ها متن منتشره توسط صدای معلم با فایل صوتی مغایرت دارد؟

اگر هم به استناد ادعای بدون دلیل وزیر سابق آموزش و پرورش ، مدعی جراحی ناشیانه و حذف بخش های زیادی از مصاحبه و انتشار ناقص گفت وگو شده است، این عمل با اصول حرفه ای سازگار نیست .

پایان پیام/

10 نکته مهمی که از وقایع سال 94 آموختم:

10 نکته مهمی که از وقایع سال 94 آموختم:

1- هرگز بدون تنظیم و امضای قرارداد هیچ پروژه‌ای را انجام ندهم.

2- اگر به هر دلیلی قصد ندارم تا با کسی صحبت کنم، خودم به او بگویم، نه این که با من تماس بگیرد و جوابش را ندهم و روی هوا بماند.

3- پس از امضای یک قرارداد، حتما از کارفرما مبلغی را به عنوان پیش‌پرداخت بگیرم تا مطمئن شوم اراده او جدی است و از روی هوس و احساسات زودگذر تصمیم به همکاری نگرفته است. 

4- اجازه ندهم تا عده‌ای از احساسم نسبت به دیگران سود ببرند و سوءاستفاده کنند. مانند زمانی که مدیرعامل یک رسانه گفت برای دکتر ظریف و برجام مستند بساز، من همه کارهایم را تعطیل کردم و وقت و انرژی گذاشتم و چندین شب بیدار بودم و کار را به پایان رساندم، اما در نهایت فهمیدم کارفرما از ارادتی که به وزیر امورخارجه دارم، به نفع خودشان بهره گرفت و قرار نیست کسی بداند که آن فیلم مستند را ساخته‌ام و هیچ مبلغی هم بابت این پروژه دریافت نکردم.

5- پیش از دیدار و گفت‌وگو با چهره‌ها، هرگز به قضاوت رسانه‌ها درباره آنها اعتماد نکنم. مانند آنچه که درباره مهندس غرضی رخ داد. وقتی وزیر اسبق نفت را از نزدیک دیدم و صحبت کردیم، پی بردم دانش سیاسی و اقتصادی او از خیلی چهره‌های مشهور جامعه بیشتر است، اما  رسانه‌ها تمایلی ندارند تا غرضی واقعی را به مردم معرفی کنند.

6- پیش از آن که کیفیت خودروهای ساخت داخل را زیر سوال ببرم، درباره راننده‌هایی صحبت کنم که وقتی پشت فرمان می‌نشینند مانند زامبی رفتار می‌کنند و اگر تانک هم داشته باشند، باز هم در تصادفات آن را نابود می‌کنند.

بسیاری از مردم تصور می‌کنند راننده حرفه‌ای هستند و باید استحکام و ایمنی خودرو باید بالا باشد تا کسی در تصادفات نمیرد، اما هرگز به این فکر نمی‌کنند که مشکل از نحوه رانندگی ابلهانه خودشان است.

7- هیچ‌وقت نمی‌توانم ظلم‌های بزرگی که قالیباف، احمدی‌نژاد و ضرغامی در حق جامعه ایران کردند را فراموش کنم و باید بپذیرم که آنها هنوز در جامعه طرفدارانی دارند که برایشان جان می‌دهند.

8- ثبت کامنت در شبکه‌های مجازی مانند نوشتن شعار ماژیکی پشت در توالت عمومی، کار ساده‌ای است. نباید به کامنت‌هایی که بدون فکر یا از روی خشم و عقده‌گشایی و خودنمایی نوشته می‌شوند توجه کنم و حتی آن را بخوانم.

9 - از هر کسی که ژست هر چیزی را می‌گیرد، دوری کنم. چون هر کسی که روپوش سبز به تن کند، دکتر جراح نیست. اگر خودم را به او بسپارم، من را قصابی می‌کند، نه جراحی!

10- چیزی که یک‌بار رخ داد، ممکن است بار دوم هم تکرار شود. اما اگر چیزی برای بار دوم به وقوع پیوست، حتما بار سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم و هشتمی هم وجود دارد.

کانال تلگرامی فرورتیش رضوانیه

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه و تشکل - جواد بابازاده :

هم اندیشی فرهنگیان و معلمان تبریز با نمایندگان مجلس دهم

جلسه ی هم اندیشی معلمان تبریز با چهار تن از نامزدهای راه یافته به دور دوم انتخابات در دفتر انجمن اسلامی معلمان تبریز در روز دوشنبه مورخه ۹۴/۱۲/۲۴ برگزار شد . ابتدا جلسه با قرائت آیاتی چند از کلام الله مجید شروع شد . سپس مجری برنامه ضمن خوش آمد گویی به معلمان حاضر و میهمانان و نامزدهای راه یافته به دور دوم انتخابات مجلس در حوزه انتخابی تبریز و اسکو و آذرشهر از آقای الموسوی درخواست کردند تا نظرات خود را در خصوص مسایل آموزش و پرورش بیان کنند .

آقای « الموسوی » با بیان اینکه لازمه ی ارتقا و پیشرفت هر کشوری توجه به آموزش و پرورش آن کشور است از وجود مشکلات در این حوزه خبر داد و با مقایسه سیستم آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته با سیستم آموزش و پرورش ایران از پایین بودن کیفیت آموزش و هدف گذاری آن انتقاد کرد که به جای پرورش خلاقیت و تفکر به آموزش برخی مفاهیم و مسائل نا مطلوب می پردازد .


الموسوی در ادامه از لزوم تقویت تشکل های مدنی و صنفی برای ارتقا آموزش و پرورش گفت .

پس از او « عباس زاده » یکی از نامزدهای راه یافته به دور دوم انتخابات به ایراد سخنانی در خصوص آموزش و پرورش پرداخت .

او با اشاره به سابقه ۱۶ ساله خود در آموزش و پرورش و علاقه اش به مسائل و پیگیری مشکلات این حوزه گفت سه رکن اساسی در آموزش و پرورش معلم ، دانش آموز و کتاب است که متاسفانه در حال حاضر هر سه دارای مشکلات بسیاری هستند .

این روحانی دانشگاهی با انتقاد از نحوه مدیریت آموزش و پرورش، معیار عزل و نصب های آموزش و پرورش را شایستگی و عمل به قانون دانست .

وی با بیان اینکه هیچ کس از جمله نمایندگان نباید به دنبال سهم خواهی در مدیریت های آموزش و پرورش باشد .


پس از او « شهاب الدین بی مقدار » سومین نامزدی بود که سخنرانی کرد . بی مقدار با اشاره به مشکلات معیشتی معلمان و مالی در آموزش و پرورش عنوان کرد باید برای طرف کردن مشکلات آموزش و پرورش تلاش بیشتری کرد .

بی مقدار گفت با توجه به سابقه مدیریتی و تخصص خود به دنبال رشد اقتصاد کشور و در پی آن حل مشکلات آموزش و پرورش و ارتقا شأن و منزلت معلمان خواهد بود .


بعد از بی مقدار « زهرا ساعی » چهارمین نامزد بود که شروع به سخنرانی کرد . او سخنانش را با حضور کمرنگ زنان در جلسات و اجتماعات و مدیریت های آموزش و پرورش آغاز کرد و خواستار حضور پررنگ زنان به عنوان افراد تاثیر گذار این حوزه شد . سپس ساعی با اشاره به وجود مشکلات در آموزش و پرورش به لزوم توجه به مقوله فرهنگ و فرهنگیان اشاره کرد و نتیجه این کار را پیشرفت و توسعه ی کشور دانست.

پس از آن جمعی از معلمان نقطه نظرات خود را با این نامزدها در میان گذاشتند .


سپس « محمدی » یکی از نمایندگان معلمان با انتقاد از وضیعت حاکم بر آموزش و پرورش به وجود و بروز ناهنجاری های بسیار در جامعه اشاره کرد و گفت که از نتایج  کم توجهی و مدیریت نامطلوب در آموزش و پرورش وجود مشکلات بسیار در جامعه است.


پس از او « توفیق مرتضی پور » معلم دیگری بود که با اشاره به وضیعت نامطلوب تشکل های صنفی - سیاسی و معلمان زندانی و اعضای این تشکل ها ؛  عدم اعتماد و حمایت نهادهای مرتبط با این تشکل ها برای ادامه فعالیت ، خواستار پیگیری این مشکل آموزش و پرورش شد .


« جدیری » معلم بعدی بود که به انتقاد از محتوای کتب درسی و مسایل آموزشی پرداخت .

او با اشاره به غیر علمی و نامطلوب بودن کیفیت آموزش خواستار رسیدگی به این مشکل از سوی مسئولین امر شد .

در ادامه « بیرام زاده » که خود را مدیر مدرسه در تبریز معرفی کرد از دخالت افراد غیر مرتبط در حوزه مدیریت آموزش و پرورش انتقاد شدیدی کرد و عنوان کرد هم اکنون مدیریت مدارس نیز با اعمال نفوذ افراد دیگر ارگان ها جابه جا می شود .

پس از او محمدنیا به وجود مشکلات معیشتی در بین معلمان اشاره کرد که این مشکل موجب تنزل شأن معلمان و بروز مشکلات دیگر شده است و خواستار رسیدگی مسئولین به این مشکل مهم شد .

در پایان « حسن فیضی » با اشاره به وجود تبعیضات در سیستم استخدام و پرداختی و ارتقا آموزش و پرورش خواستار اصلاح این رویه اشتباه شد .

پایان گزارش/

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور