ماجرای تافل نماینده معروف جنجال آفرین شد / دانشجو یک سؤال ساده به زبان انگلیسی از کاندیدا پرسید/ هر شهروند با یک موبایل یک رسانه است/ اگر مسئولی دروغ بگوید نمی تواند شب راحت بخوابد/ مناسبات عصر ارتباطات با قبل از ان متفاوت است/ رسانه معنایی فراتر از تلویزیون و روزنامه دارد/ شبکه های اجتماعی عامل نظارت همگانی بر مسؤولان / ورزشکاران ، هنرمندان ، سیاست مداران و فعالان اجتماعی باید سنجیده سخن بگویند
روزنامه «رسالت» در سرمقاله روز پنج شنبه خود نوشت:
در اردیبهشت هرسال به دلیل تقارن با سالروز شهادت روحانی گران قدر استادمطهری و براساس یك سنت ملی و دینی نسبت به برگزاری مراسم گرامی داشت مقام معلم اقدام می شود و از معلمان نمونه كه اكثر آنها براساس احراز شرایط مربوط برگزیده شده اند تجلیل به عمل می آید. تكریم معلم از نشانه های ارج و منزلت علم و فرهنگ در افق فرهنگی یك كشور است اما دولتی یا مردمی برگزار شدن آن تابع میزان كارآمدی معلم است. تحقیقا بخشی از كارآمدی یا ناكارآمدی معلم معلول كیفیت ریل گذاری نظام تعلیم و تربیت، و تحت تأثیر نگرش و بینش مسئولان عالی آن است.
در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، معلم محور است و انسان، انسان را تربیت می كند نه تجهیزات یا كتاب. دانش آموز نیز تربیت را از شخصیت معلم(مربی) می گیرد و بیش از آن كه گفتار معلم بر شخصیت و تربیت دانش آموز اثر بگذارد، منش ، متانت و نجابت او مؤثر است. كتاب و مدرسه نیز قدرت نفوذ خود را از اخلاق و شخصیت معلم می گیرند.
ولذا در گام اول بیشترین دقت باید صرف كشف بهترین استعدادها برای كار معلمی شود. هرچه بذر بهتری برای این كشتزار انتخاب شود محصول عالی تری در آموزش و پرورش دانش آموزان به دست می آید. نظام تربیت معلم بیش ازآن كه بخواهد نسبت به انباشته سازی حافظه معلم با آثار نظریه پردازان غربی اقدام كند باید با شیوه های بومی و اسلامی به «تربیت» و پرورش معلم و روش اعتلای ظرفیت های باطنی و معنوی و ارتقای دانش و فرهیختگی او بیندیشد. این دوراندیشی حوزه اصلی «بزرگداشت مقام معلم» و بسیار مهم است. قطعا تربیت چنین معلمی در افق آرمانهای انقلاب اسلامی، به طور خودجوش و تصادفی نمی تواند اتفاق بیفتد، و مساله ساده ای هم نیست كه برون سپاری شود.
اگر دانشگاه فرهنگیان وزارت آموزش و پرورش علی رغم فلسفه شكل گیری خود، از مهندسی نظام تربیت معلم در تراز جمهوری اسلامی ناتوان باشد، وزارت علوم و دانشگاه آزاد و...به طریق اولی از تحقق چنین مهمی ناتوان تر خواهند بود. این مهم فرآیند سازمان یافته و مشخصی را طلب می كند.
آن چه كه تاكنون در گزینش معلم معیار بود سنجش توانایی های اكتسابی بود و ظرفیت های ذاتی كه بخش زیر ساختی و اساسی شخصیتی او بود معمولا مورد غفلت واقع میشد ! در صورتی كه فقد مسائل اكتسابی از طریق آموزش قابل جبران است اما فقد اقتضائات ذاتی مثل نجابت و متانت و عزت نفس و شرح صدر و...از طریق آموزش های متعارف نوعا قابل جبران نیست.
به دلیل نقش خطیری كه معلم در معماری آینده نظام جمهوری اسلامی به عهده گرفته، انتخاب معلم باید مبتنی بر كشف باشد نه براساس مراجعه، تا عالی ترین استعدادها برای تعلیم و تربیت آینده سازان كشور اختصاص یابد و هر كسی دنبال شغلی است یا در جای دیگری توفیقی به دست نیاورده، در صف جذب معلم قرار نگیرد. اگر آموزش و پرورش این مدارس را در اختیار نداشت باید منطقه به منطقه به جست و جو می رفت و بهترین استعدادها را برای كار معلمی انتخاب می كرد.
اما اكنون كه مدارس را در اختیار دارد می تواند از دوره نوجوانی و حتی كودكی از بین دانش آموزان بهترین استعدادهای معلمی را كشف، و برای امر خطیر معلمی هدف تربیت ویژه قراردهد. این مسئله امری ممكن اگر چه دیربازده است. اما وزیری كه براساس ملاحظات حزبی و جریانی انتخاب شده باشد،اراده و انگیزه ای برای كارهای دیربازده ندارد هر چند امری بسیار مهم و استراتژیك باشد چون ممكن است وزیر بعدی بهره آن را ببرد!!.
اگر بسیاری از مدیران عالی آموزش و پرورش هنوز ضرورت تحول را در ابعاد عمیق اش باور ندارند و یا مسائل دیگری را در اولویت می پندارند! یا از پذیرش مسئولیت در این دستگاه راهبردی و سرنوشت ساز برای ملت و كشور اهداف دیگری دارند، ممكن است تحول به بیراهه رود یا درحد یك سلسله اصلاحات سطحی متوقف بماند.
اكنون كه پنج سال اول (بعد از تصویب) سند تحول بدون دستاورد قابل اعتنایی در عرصه اجرا، سپری شده است و سند براساس پیش بینی روزآمدی هر پنج سال یك بار(درفصل هشتم خود)، در آستانه بازنگری قرار گرفته است انتظار می رود شورای عالی انقلاب فرهنگی با اجتناب از خوش بینی مجدد در امیدواری به اجرای سند تحول به دست مدیرانی كه دغدغه نخست آنها مسائل حزبی است، از هدر رفت پنج سال دوم و عمر ارزشمند یك نسل پیشگیری كنند و راه حل واقع بینانه ای برای اجرایی شدن سند و امیدواری خانواده ها به تحول در آموزش و پرورش فرزندانشان بیابند.
خانواده هایی كه قرار بود براساس تصریح قانون اساسی از تعلیم و تربیت كارآمد و رایگان برای فرزندانشان برخوردار باشند اكنون هم باید به مدرسه هزینه بدهند هم به كلاس های تقویتی و مؤسسات آموزشی و بعد هم به كلاس های كنكور. و این در شرایطی است كه دولت نیز در ازای هر دانش آموز سالانه 20میلیون ریال از جیب دیگر همین مردم در اختیار وزارت آموزش و پرورش قرار می دهد و هزینه ای كه خانواده ها صرف تحصیل هر یك از فرزندان خود می كنند نیز با اضافه شدن لباس و كیف و كتاب و لوازم التحریر و سرویس ایاب و ذهاب و اردوها و...به موارد فوق الذكر بیش از رقم اختصاص یافته از سوی دولت می شود.
با این هزینه و بودجه كلان دستاورد این وزارت و خانواده ها در صورت كسب موفقیت تحصیلی دانش آموزان (و نادیده گرفتن چند هزار تكرار پایه آشكار و پنهان) این است كه تنها چند كتاب درسی از حافظه معلم به انبار ذهن فرزند آنها منتقل شده است یعنی به جای علم به "معلوم"دست یافتند! و بدون احساس توانمندی و خودباوری و خوداتكایی و ازعهده اداره یك زندگی مختصر برآمدن! و بدون فرصت یابی برای رویش استعدادهای خدادادی ، اخلاقی و شخصیتی. با این همه بودجه و اعتبار دولتی و مردمی و انواع و اقسام برون سپاری های صرفه جویانه نه خانوده ها از دستاورد مدرسه راضی اند و نه معلمان از معیشت و چرخش ناموزون چرخ زندگی خود.
راستی اگر مدیری به قامت بلند آموزش و پرورش برای تصدی این وزارت انتخاب شده بود، شاهد هدر رفت میلیاردها نفر ساعت از بهترین سال های عمر فرزندان ملتی كه با همه نجابت و كرامت خود به وعده "تدبیر"، امید بسته بود، می شدیم؟
جناب آقای روحانی رئیس محترم جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی
وزارتی كه سند تحول اش پس از 3سال از سپری شدن عمر این دولت ، اجرایی نشده است و هنوز چشم اندازی برای نیمی از مأموریت خود یعنی "پرورش" ترسیم نكرده و برای جبران كاستی های تخصصی نیم دیگرش نیز، خود به هزاران مؤسسه آموزشی و كمك آموزشی مجوز فعالیت داده است! و آنان اكنون یك نظام آموزشی در سایه به وجود آورده و داد و ستدهای خود را در عرصه های مختلف پیش می برند.
پوزارتی كه همچنان در نظام تربیت معلم خود بی برنامه و متحیر است و نمی داند كه چه میخواهد بكند؟ وزارتی كه رقم مختصر پاداش و سنوات بازنشستگی معلمان خود را پس از یك سال (و كاهش ارزش آن) نمی تواند بپردازد و....
اگر بدون وزیر هم رها شود از این كه هست نه كندتر می شود و نه سرگردان تر. و چه بسا مردم مثل سایر عرصه های بر زمین مانده، خود به كمك بیایند و برای آن چاره اندیشی اضطراری شبیه عمل "احیاء" به عمل آورند.
«پوپولیسم» را به اشکال مختلف تعریف کردهاند؛ من اگر بخواهم پوپولیسم را در یک عبارت کوتاه بیان کنم آن را نظام فکریای میدانم که بر فضیلت بیسوادی پای میفشارد!
پوپولیستها هم عوامزدهاند، هم عوامفریب! آنها به زبان تودههای کمسواد سخن میگویند و تودههای کمسواد را در مقابل طبقه باسواد و نخبه تهییج و تحریک میکنند.
پوپولیسم همانطور از ریشه لغویاش (Popular) برمیآید، ادعای «مردمی بودن» دارد ولی کدام مردم؟ مردمی که نگاهی غیرکارشناسانه، بدوی، روزمره و عرفی-عادتی-عاطفی به همه چیز دارند!
گرچه پوپولیسم در عرصه سیاست نمودهای وسیعی دارد ولی من میخواهم در این یادداشت از نمودهای غیرسیاسی پوپولیسم سخن بگویم. «رسالت روشنفکر» این است که با توده مردم صحبت کند، با زبانی که برای آنها قابل فهم باشد و در عین حال سخت مراقبت کند که دچار عوامزدگی و عوامفریبی نشود. این کار، کار آسانی نیست و نیاز به تمرین و مراقبت دارد. کاری است شبیه بندبازی!
هرکدام از ما به درجاتی دچار پوپولیسم هستیم؛ هروقت که نظر «عوامانه» را به نظر «کارشناسی» و «تخصصی»، ترجیح میدهیم یک پوپولیست هستیم!
نمونههایی از گزارههای پوپولیستی را که در محاورات روزمره ما شنیده میشوند ذکر میکنم:
«مگر پدربزرگها و مادربزرگهای ما مشاوره پیش از ازدواج میرفتند که سالهای سال به خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکردند؟!»
«این داروهای شیمیایی یک جا را درست میکنند،صد جا را خراب میکنند، داروهای گیاهی طبیعیاند و به بدن صدمه نمیزنند!»
«جلوگیری از بارداری دخالت در کار خداست، روزی دست خداست، خدایی که دندان دهد نان دهد!»
این همه آدم حتما یک چیزی میفهمند که دارند این کار را میکنند! مگر میشود این همه آدم اشتباه کنند؟!»
«پوپولیسم» چگونه «بازتولید» میشود؟
دو جریان (گرچه بهظاهر ضد هم) تقویتکننده پوپولیسم هستند: یکی جریانی که با باورهای عوامانه کاسبی میکند؛ برای مثال مدتی پیش پای سخنرانی کسی نشستم که ادعا میکرد با «طب اسلامی» همه بیماریها را درمان میکند، این فرد تمام پیشرفتهای پزشکی از «سیتی اسکن» و «آنژیوگرافی» گرفته تا «رادیولوژی» و «شیمیدرمانی» را توطئه یهود برای بیمارکردن مسلمانان میدانست و ادعا میکرد در «مطب» خود تمام بیماریها را از «اسکیزوفرنی» گرفته تا «لوسمی» از طریق داروهای گیاهی و رژیم غذایی و حجامت درمان میکند! بدیهی است که این گفتمان چیزی جز یک کاسبکاری عوامفریبانه نیست.
اما از آنطرف متخصصان و نخبگانی که حاضر نیستند از «برج عاج» فرود آیند و برای مخاطب غیرمتخصص حرف بزنند و بنویسند هم تقویت کننده پوپولیسم هستند.
گاهی که با برخی همکاران پزشک، روانپزشک یا روانشناسم در محافل اجتماعی و حتی مهمانیها مینشینم میبینم که آنها آنقدر حتی در محاورات روزمره از اصطلاحات تخصصی (چه بهجا و چه نابهجا!) استفاده میکنند که ارتباطشان با بخش بزرگی از بدنه اجتماع قطع میشود. این گروه از نخبگان «برج عاج نشین» هم ناخواسته آب به آسیاب پوپولیستهای کاسبکار میریزند.
«رسالت روشنفکر» این است که با توده مردم صحبت کند، با زبانی که برای آنها قابل فهم باشد و در عین حال سخت مراقبت کند که دچار عوامزدگی و عوامفریبی نشود. این کار، کار آسانی نیست و نیاز به تمرین و مراقبت دارد. کاری است شبیه بندبازی!
سایت شخصی
عفو رسول بداقی ، موضع رادیکال ها و چپ ها را در کانون های صنفی تضعیف می کند/ مطالبات صنفی را با چه روش هایی پی گیری کنیم/ بدون هزینه و زحمت هیچ امرمطلوبی حاصل نمی شود/ هزینه فعالیت صنفی ، توببخ ، احضار حراست ،کسر حقوق، بازداشت و زندان است ؟ / در فعالیت صنفی باید فایده بیش از هزینه باشد/ رادیکالیزه کردن فعالیت صنفی و تحمیل بار سیاسی و انقلابی و ایدئولوژیک بر آن فقط باعث درد و رنج بیشتر معلمان می شود. این اتفاقی است که از سال 86 به این سو افتاده است/ اصل عدالت خواهی را به خاطر ضرر جانی یا مالی نمی توان تعطیل کرد/ فعالیت صنفی نه جنبش عدالت خواهانه است و نه مبارزه برای آزادی و دموکراسی/ قهرمان بازی و زندان کشیدن در کنش های صنفی نتیجه معکوس می دهد/ آزادی چند معلم زندانی، حربه ای احساسی را از دست رادیکال ها می گیرد/ آموزش و پرورش در اصل یک نهاد حکومتی است
هر حرکتی که از مجاری قانونی پیگیری شود هیچ گاه با برخورد مواجه نخواهد شد/ سکوت و منتظر ظهور قهرمان بودن خصوصیت بارز اغلب ما ایرانی هاست/ منتقد درکنار جامعه بوده و قصد ویرایش و اصلاح آن جامعه را دارد/ با مطالعه و آگاهی کامل از حق و حقوق قانونی خود ، در چارچوب قانون و موازین تعیین شده بایستی پیگیر مطالبات خود باشیم
قدرتمندترين ابزاری که سندیکاها ، اتحاديه ها و نهاد هاي مدني از آن بهره مي برند مذاکره دسته جمعی متکي به کارˏ کارشناسي است/تا زماني که معلمان ايران به تشکل هاي معلمي خود ، بي مهري مي کنند و از عضويت در نهادهاي مدني شانه خالي مي کنند انتظار بهبود شرايط فرهنگيان خوش خيالي و خامي مي باشد/معلمان ايران و اغلب تشکل هاي مدني معلمان نه تنها ، اقشار مختلف جامعه را با خود همراه نمي کنند بلکه آنها را درموضع مقابل خود قرار مي دهند/در ايران تشکل هاي مدني بدون کار ˏکارشناسي ˏکار گروه هاي تخصصي و بدون مذاکره نفس گير با دولت مردان در رسانه ها ، معلمان را به اعتراض دعوت مي کنند/اگر اعتصاب يا اعتراض بي نتيجه باشد ديگر گزينه بعدي وجود ندارد/در ايران تشکل هاي مدني براي آنکه از يکديگر سبقت بگيرند دست به اعتراض يا اعتصاب مي زنند /راز ماندگاري آنان پرهيز از پوپولیبسم ( عوام فريبي ) و فرصت طلبي است
آقای حاجی بابایی امتحان خود را در آموزش و پرورش پس داده است/ حاجی بابایی راه احمدی نژاد را بدون تابلوی احمدی نژاد ادامه می دهد /حاجی بابایی به افزایش قیمت دلار از 900 به 3500 تومان و سقوط پول ملی اشاره نکرد/ حاجی بابایی : با 150میلیارد کشور گلستان می شود/ چرا در دوره احمدی نژاد با 700 میلیارد درآمد ارزی ایران ویرانه شد/حاجی بابایی به درستی، اقتصاد مقاومتی را راه حل می داند. اما نمی گوید که برباد دادن 700 میلیارد دلار درامد نفتی در دوره احمدی نژاد چه نسبتی با اقتصاد مقاومتی دارد / حاجی بابایی دور زدن تحریم ها توسط بابک زنجانی ها را از قلم انداخت/ آیا واردات گسترده کالاهای مصرفی از چین در جهت اقتصاد مقاومتی بود؟ /چرا حاجی بابایی از فسادهای گسترده چند هزار میلیاردی حرفی نزد؟/ آن زمان برخی از معلمان شعارهای پوپولیستی حاجی بابایی را جدی می گرفتند و می گفتند اگر او به وزارت برسد می تواند تغییری در وضع معیشتی معلمان ایجاد کند/ پُز دادن به افزایش حقوق بدون در نظر گرفتن نرخ تورم ، عوام فریبی و غوغاسالاری است
گروه گزارش / چالش های آموزش و پرورش بی شمارند . مطالبات فرهنگیان و معلمان نیز از مهم ترین مشکلات این دستگاه مولد و موتور توسعه پایدار است .
در این زمینه » گروه صدای معلم » با « دکتر عباس عباس زاده » در این زمینه گفت و گو کرده است .
دکتر عباس زاده 16سال سابقه معلمی در وزارت آموزش و پرورش داشته و هم اکنون استاد دانشگاه علوم پزشکی تبریز است .
شما را به مطالعه این گفت و گو فرا می خوانیم .
فیلم فرود آپولو روی ماه ساختگی است/ همیشه کاسه ای زیر نیم کاسه وجود دارد/ ایرانی ها با دیدن سریال دایی جان ناپلئون به جهان بینی توطئه محور خندیدند/ در ایران افراد تحصیلکرده به تئوری توطئه گرایش دارند/ ذهن معتقدين به «تئوري توطئه» به صورت بي پايان گرفتار ترديد است/ مارکسیست ها در رواج تئوری توطئه در ایران نقش مهمی داشته اند/ سریال هزاردستان بر اساس تئوری توطئه ساخته شده بود/ تئوری توطئه در حوزه صنفی هم خریدار دارد/ انقلاب اسلامی تئوری توطئه در خصوص قدرت و نفوذ افسانه ای انگلیس و غرب را به چالش کشید
با سلام و عرض ادب به ساحت همه فرهنگیان و همکاران عزیز ، انسان های والامقامی که همیشه پرچم دار مبارزه با جهل و نادانی و عوام فریبی و منادی آزادی و عدالت و گسترش آن در جامعه هستند.
اساتید گرامی ، برادران و خواهران در روزهای نزدیک یعنی دهم اردیبهشت ماه آزمون سختی در پیش رو داریم یعنی حضور در تعیین سرنوشت مان که تبلور آن در انتخابات است و سپردن سرنوشت کشور به دست نمایندگان منتخب که مقارن با هفته معلم است .
از شما به عنوان یک معلم انتظار داریم ضمن شرکت و حضوری جدی و ایفای نقش در انتخابات و سفارش به حضور همگی در این رویداد مهم ، کارنیمه تمام در مرحله اول را به اتمام برسانید .
دوستان عزیز ، برادران و خواهران فرهنگی ، این بار باید با هوشیاری کامل و عنایت ویژه به شرایط کشور و جهان ، کسانی را انتخاب کنیم که به فکر توسعه کشور باشند و منافع ملی را بر منافع شخصی خود و اطرافیان خود ترجیح دهند و گذشته ی آنها نیز مبین این رویکرد باشد .
قطعا همکاران فرهیخته به فرد یا افرادی که نتوانسته اند در نزد معلمان و فرهنگیان ، سرافراز بیرون آیند و کارنامه ی قابل قبولی ارائه دهند ، اعتماد نخواهند کرد .
برادران و خواهران ، نماینده مجلس باید خود مظهر عمل به قانون باشد و عمل به قانون و دفاع از حق وعدالت ولو به ضرر خود و اطرافیانش باشد را باید سرلوحه کارش قرار دهد در صورتی که گاهی برخی مدعیان برعکس این رفتار را از خود بروز می دهند.
در اینجا یک نمونه از رفتار غیر عادلانه و منفعت طلبانه یک نماینده را بازگو می کنیم و قضاوت را به عهده همکاران می گذاریم. در یکی از مدارس ناحیه چهار تبریز مدیریک مدرسه به دلیل تخلفات اثبات شده و نارضایتی از عملکرد آن ، برکنار و به معارفه مدیر جدید طبق روال اداری انجام می شود .
یک نماینده خاص و اطرافیان او با فشار به مدیریت ناحیه چهار ، اصرار به باز گشت فرد متخلف دارند که مدیر ناحیه زیر بار نمی رود و نهایتا با فشار بر برخی مقامات موفق می شوند خارج از ضوابط اداری مدیر متخلف را برگردانند.
دلیل این دفاع جانانه هم فعالیت این خانم مدیر در ستاد انتخاباتی آن نماینده بود.
حال این است که نماینده قصد دفاع از حقوق یک فرهنگی را داشته است؟
آیا این گونه دخالت ها منجر به قانون گریزی در آموزش و پرورش نمی شود؟
چرا باید یک مدیر متخلف با حمایت یک نماینده از شمول اجرای قانون خارج شود؟
در کارنامه این نماینده سابقه ای در دفاع از حقوق فرهنگیان دیده نمی شود و حتی زمانی که رتبه بندی معلمان از سوی دولت تدبیر وامید مطرح شد، به مخالفت با آن برخاست واین مخالفت ها باعث شد که این طرح با دوسال تاخیر اجرا شود و تزدیک دوهزار نفر از فرهنگیان که در این مدت بازنشسته شدند از مزایای طرح محروم شوند ؟
دفاع تمام قد نماینده از یک مدیر متخلف حرکت سیستم را مختل می سازد و خارج از وظایف نمایندگی و نوعی سوء استفاده از موقعیت و جایگاه نمایندگی است.
از عموم فرهنگیان فرهیخته در نواحی پنچ گانه و شهرستان های اسکو و آذرشهر انتظار داریم برای عزت و سربلندی کشور و معلمان به افراد آزموده شده که در انجام وظایف نمایندگی مردود شده اند رای ندهند و این بار به کسانی رای دهیم که در مجلس مانند مدرس ها ، مصدق ها ، و ملک الشعرای بهار و ... عمل کنند و نام نیک از خود باقی گذارند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید