یکی از شرایط ماندگاری یک تئوری یا اندیشه سیاسی ، سازگاری آن با نیازهای عصرهای مختلف است. اگر یک اندیشه سیاسی، نتواند جوابگوی نیازهای متغیر عصر خود و مقتضیات زمان های آینده باشد ، محکوم به شکست است وبالتبع یا ازبین می رود، یا حداکثر در لابه لای آرشیوهای تاریخ اندیشه سیاسی جای می گیرد.
نظام سیاسی معاصر ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.این نظام سیاسی بعد از گذشت سی و هفت سال و سپری کردن مراحل تبیین، تثبیت و استقرار، و با پشت سر نهادن مشکلات داخلی و خارجی، به عنوان مدلی از یک حکومت، به حیات سیاسی خود ادامه می دهد. لذا شایسته است میزان کارآمدی و کارآیی آن در اداره امور کشور و تنظیم روابط بین المللی مورد ارزیابی قرار گرفته و به بوته نقد درآید. علاوه برآن، چنانچه در سطور بالا نیز ذکر شد، باید سازگاری این اندیشه با نیازهای متغیر زمان های مختلف نیز مورد بررسی قرار گیرد تا ضریب ماندگاری اش معلوم گردد.
مقدمتا لازم است مروری اجمالی بر زمینه های فکری واندیشه های سیاسی که منجر به وقوع انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران شد، داشته باشیم.
1- تئوریزه کردن نظریه حکومت اسلامی
در طول حیات اسلام ، همواره این سوال در بین مسلمانان مطرح بوده است که آیا بدون تاسیس دولت و داشتن تشکیلات حکومتی ، قوانین اسلامی قابلیت اجرایی دارد ؟ کسانی که دین را محدود به اعمال عبادی و فردی می دانستند چندان نیازی به شکل گیری حکومت دینی نمی دیدیدند ، در نقطه ی مقابل، کسانی که به جامعیت قوانین اسلامی معتقد بودند و آن را برای اداره حکومت کافی می دیدند، همواره در فکر تاسیس حکومت دینی بودند . اما در این میان ارائه ی یک تئوری جامع و شامل، که بتواند مدلی از حکومت را نیز ارائه دهد ، حلقه ی مفقوده بود. امام خمینی بحث های تئوریک حکومت اسلامی را در سال های اقامت در نجف از سال 1347 شروع کرد و آن را در قالب طرحی به داوری افکار عمومی نهاد. ارائه ی این تئوری باعث شکل گیری مبارزات انقلابی، با هدف حاکمیت قوانین دینی شد.
به عبارت دیگر می توان گفت: تدوین مبانی و اصول حکومت اسلامی، توسط ایشان، به مبارزات مردم شکل جدیدی داد و اهداف مبارزه، جنبه ی عینی به خود گرفته و بحث های کلی ، جای خود را به طرح های اجرایی و برنامه های عملی داد.
2- ارائه ی مدل اجرایی برای حکومت اسلامی
نظریه «حکومت اسلامی» که بعدها در قالب نظریه «جمهوری اسلامی» عرضه شد ، مدلی از حکومت را ترسیم کرد که در آن، حق حاکمیت ملی، از طریق مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی تامین شده و حق انتخاب مردم به رسمیت شناخته می شود و با توجه به اینکه اکثریت مردم ایران، مسلمان هستند ، اسلام و قوانین شرعی به عنوان منبع ومنشا قانون در نظر گرفته می شود. در عین حال حقوق سایر ادیان، فرق و مذاهب نیز، در قانون اساسی به رسمیت شناخته می شود. در این مدل از حکومت ، مشروعیت نظام از قوانین دینی، و مقبولیت آن از خواست و اراده ی ملت ناشی می شود. این دو قابل انفکاک از یکدیگر نیستند واساسا بدون حضور مردم ، حکومت شکل نمی گیرد. چنانچه بقاء حکومت نیز وابسته به خواست و اراده ی مردم است.
امام علی ( ع )با بیان عبارت : « لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر... » در نهج البلاغه ، به نقش کلیدی مردم در شکل گیری حکومت اشاره کرده و موضوعیت حکومت را بدون حضور مردم، منتفی می داند. بنابر این، حکومت مسوولیتی است که از جانب ملت به عنوان امانت به حاکم سپرده می شود و بدون خواست مردم، حکمرانی بر آن ها جایز نیست.
3- جهت دادن به مبارزات سیاسی مردم
در نیمه ی دوم قرن بیستم ، یعنی سال های بعد از جنگ جهانی دوم ، که جهان عملا به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده بود، مبارزات ملت ها عموما، با حمایت یکی از دو بلوک قدرت ،علیه دیگری شکل می گرفت . در ایران نیز به دلیل وابستگی رژیم شاه به بلوک غرب ، برخی از مبارزان، از سوسیالیسم به عنوان علم مبارزه نام می بردند و معتقد بودند بدون شناخت و اعتقاد به آرمان های سوسیالیسم نمی توان با حکومت شاه مبارزه کرد. در چنین فضایی تفکر دینی، ارتجاعی و باز دارنده تلقی می شد و از طرفی برخی متحجرین نیز شاه را « سایه ی خدا » می نامیدند و مبارزه با او را جایز نمی شمردند.
امام خمینی سعی کرد از اسلام به عنوان محرک و جهت دهنده ی مبارزات سیاسی بهره بگیرد. چنانچه برخی از دانشگاهیان و روشنفکران مسلمان نیز مثل مهندس بازرگان و دکتر شریعتی ، با تبیین و دفاع از آرمان های مذهبی در محیط های دانشگاهی، کمک بزرگی به این هدف کردند و در نتیجه، زمینه برای حضور و گسترش تفکر دینی در دانشگاه ها، مهیاتر شد.
4- اثبات کارآمدی تفکر دینی برای اداره سیاسی جامعه
برخی رسالت دین را در جنبه ی فردی زندگی انسان دانسته و آن را محدود به اعمال عبادی فردی، تهذیب نفس و تزکیه روح می دانند . در چنین دیدگاهی، دین با دنیای مردم کاری ندارد و مسوول آخرت است. امام خمینی کوشید کارآمدی تفکر دینی را برای اداره ی امور سیاسی جامعه به اثبات برساند و بدین منظور نظام و شیوه ی حکومت جمهوری اسلامی را به رفراندوم گذاشت تا با پذیرش ملت شکل قانونی و اجرایی بگیرد. در این شیوه از حکومت، دین به عنوان منشا و منبع قانون است اما قدرت سیاسی از حضور مردم ناشی می شود و دولت تبلور اراده ی مردم است. مدیران منتخب افراد جامعه بوده و مجری اراده ی عمومی می باشند. فرد مدیر در برابر قانون و خواسته های عمومی مسوول است و در قبال اعمالی که انجام می دهد پاسخگوست.
5- رد ناسازگاری تفکر دینی با تمدن جدید
سابقه ی ناخوشایند حاکمیت دین بر ارکان زندگی مردم در قرون وسطای اروپا، و حاکمیت طبقاتی روحانیون کلیسا بر شوون اجتماعی مردم در آن دوره ، موجب شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، خیلی ها نسبت به سازگاری نظام جمهوری اسلامی با نیازهای انسان امروزی، نگرانی هایی را ابراز کنند ، به خصوص در نزد مردم اروپا تصویری مبهم از نظام جمهوری اسلامی ترسیم شد، و در مجامع علمی و دانشگاهی غربی به دیده ی شک و تردید بدان نگریستند. همچنین طرفداران نظریه ی جدایی دین از دولت نیز، نسبت به تکرار خاطرات تلخ قرون وسطی هشدار دادند. امام خمینی سعی کرد با مطرح کردن چهره ی تمدنی اسلام، آن را به عنوان یک مکتب پیشرو و سازگار با تمدن به جهانیان معرفی کند.
لذا صراحتا در مصاحبه هایی که در پاریس انجام می داد احترام به قواعد بین المللی و تعامل با جهان را مورد تاکید قرار داده و همچنین آزادی های اساسی از جمله آزادی بیان، آزادی مطبوعات و احترام به حقوق سایر ادیان را بارها و بارها اعلام کرد و بعدا نیز به عنوان اصول قانون اساسی به رفراندوم عمومی گذاشته شد تا با تایید ملت شکل اجرایی پیدا کند.
6- جمهوریت و تفکر جمهوری در ایران
بعد از رنسانس اروپا و تغییر فضای فکری جوامع بشری، آرام آرام اندیشه های سیاسی جدیدی شکل گرفت و مباحثی از قبیل حق انتخاب ، آزادی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، حقوق شهروندی، حاکمیت ملی، نظام پارلمانی و تاسیس مجالس قانون گذاری، شکل گیری احزاب سیاسی، حق نظارت مردم بر کار مسوولان، پاسخگو بودن مدیران و رهبران در برابر قانون، استیضاح هیات حاکمه و مسوولان اجرایی توسط نمایندگان منتخب ملت،توزیع عادلانه امکانات اجتماعی، انحصاری نبودن حاکمیت در دست طبقه ای خاص، مساوی بودن همه ی افراد در برابر قانون، احترام به حقوق اجتماعی مردم، عدم محرومیت از امتیازات اجتماعی به خاطر اعتقادات، آزادی بیان و مطبوعات، نقد پذیری دولت و هیات حاکمه و ... در جوامع بشری شکل گرفت و روشنفکران ملت های مختلف کم و بیش به این مباحث پرداخته و نظریه های گوناگونی را در هریک از موارد مذکور مطرح کردند. این در حالی بود که هنوز در ایران ، سلسله پادشاهان حکومت می کردند و قدرت به صورت موروثی از پدران به پسران منتقل می شد. شاهان با اختیار کامل فرمانروایی می کردند بدون اینکه از قانون تمکین کنند یا خود را در برابر قانون مسوول بدانند . در چنین فضایی مردم نیز رعایای شاه فرض می شدند که جز تبعیت از شخص پادشاه و کارگزاران او چاره ای نداشتند. قرن بیستم به سال های پایانی نزدیک می شد و هنوز از تفکر جمهوری در ایران خبری نبود. وقوع انقلاب در سال 1357 شمسی در ایران ، نقطه ی پایانی بود بر سلسله پادشاهانی که در بیش از دو هزار سال بر کشور ایران حکومت کرده بودند. بزرگترین هدف مردم ایران در این انقلاب، تاسیس نظامی مبتنی بر مردم سالاری و جمهوریت بود.
7- تضمین مشارکت مردم در سرنوشت ملی
بعد از پیروزی انقلاب، در اولین زمان ممکن ، ساختار و شکل نظام سیاسی کشور به رفراندوم گذاشته شد و بعد از تصویب مردم ، قانون اساسی کشور توسط منتخبین ملت نوشته و مجددا به رفراندوم گذاشته شد. بر اساس اصول مصرح قانون اساسی، مجلس قانون گذاری و قوای اجرایی کشور با رای مردم تعیین می شود. و نهادهای نظارتی،بر کار مسوولان و مدیران جامعه نظارت می کنند. مراجعه مکرر به آرای عمومی، حهت تعیین رئیس جمهور ، نمایندگان مجلس ، مجلس خبرگان و شوراهای شهر، از جلوه های حاکمیت ملی و مشارکت سیاسی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی جامعه است.
8-عدم تناقض ذاتی بین تفکر دموکراسی و دینداری
برخی فکر می کنند پایبندی به دین ، با پذیرفتن دموکراسی و نظام پارلمانی و انتخاباتی منافات دارد ، و این دو با هم در تعارض هستند . البته تبیین صحیح موضوع و عمل درست به آنچه ادعا می شود می تواند خیلی از تردید ها و تشکیک ها را برطرف نماید.
برای روشن شدن موضوع ، بهتر است قدری در باب جمهوریت و نظام دموکراتیک سخن بگوییم.
آنچه امروزه از آن به نام نظام دموکراتیک نام برده می شود دارای ویژگی هایی به شرح زیر است:
- در نظام های مبتنی بر دموکراسی، قدرت سیاسی از حضور مردم ناشی می شود.
- دولت، تبلور اراده ی مردم است.
- مدیران مجری اراده و فرمان مردم هستند.
- حاکم در برابر قانون و خواسته های عمومی پاسخگو است.
- تبلور جمهوریت در نظام پارلمانی و انتخابات است.
- نهادهای نظارتی، امر نظارت بر کار مسوولان جامعه را بر عهده دارند.
- احزاب سیاسی به عنوان اهرم کنترل اجتماعی و وجدان بیدار جامعه ، هیات حاکمه را به چالش و نقد می کشند.
- مطبوعات مستقل بوده و فضای نقد در جامعه حاکم است.
خوشبختانه موارد مذکور در فوق، در بسیاری از مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی انعکاس یافته و در اصول مصرحه قانون اساسی علاوه بر تاکید بر حق حاکمیت ملی و تعریف و تضمین آزادی های اساسی، حق انتخاب سرنوشت سیاسی به دست مردم سپرده شده است.
البته میزان پایبندی هر حکومت در هر دوره ای به موارد مذکور ، بیانگر تعلق آن دولت به تفکر دموکراسی است .
در غیر این صورت باید فرهیختگان و روشنفکران جامعه در آفریدن فضای لازم برای رشد دموکراسی تلاش کنند.
( آسیب شناسی نظام سیاسی معاصر ایران )
هر نظام سیاسی ممکن است در میدان عمل با مشکلات و کاستی هایی روبه رو شود ، لذا معمولا بعد از سپری شدن یک دوره ی بیست ساله می توان با نگاهی نقادانه به آسیب شناسی آن پرداخت و مشکلات و کاستی ها را از میان برداشت. به شرطی که این نگاه، به دور از تعصب و جانبداری بوده و به قصد اصلاح ، رشد و ارتقاء صورت پذیرد.
به نظر نگارنده تامل در نکات زیر می تواند در آسیب شناسی نظام سیاسی معاصر ایران راهگشا باشد:
1- از تئوری تا عمل، فاصله زیاد است
بعد از تبیین نظریه ، گام بعدی بررسی امکان اجرایی آن و ضمانت های اجرای قانون است. اینکه در میدان عمل و در برنامه ریزی های مدیریتی کشور به چه میزان به اهداف ترسیم شده در قانون اساسی جامه عمل پوشانده ایم ، جای تامل و بررسی دارد.
هر چند عملی نشدن یک نظریه یا عدم امکان اجرایی آن به دلیل موانع عدیده ، از نظر منطقی به استحکام آن نظریه خدشه ای وارد نمی کند اما معمولا کارآمدی و قابلیت اجرایی یک اندیشه سیاسی در میدان عمل ، معیار قضاوت دیگران قرار می گیرد . علاوه بر آن خیلی از افراد، توجهی به بحث های تئوریک و آکادمیک نداشته و میزان توفیق و کارآیی یک سیستم را معیار قضاوت خود قرار می دهند.
از طرفی هم می دانیم که بهترین نظریه ها ی سیاسی آنهایی هستند که از انسجام لازم برخوردار بوده و در میدان عمل به تغییر و تحول مثبت در زندگی مردم منجر شوند.
نمی توان از مردم انتظار داشت که یک تئوری را به خاطر ثواب و پاداش آخرتی آن بپذیرند هرچند نتواند در میدان عمل زندگی دنیایی آنها را آباد کند. بنا بر این تایید یک نظریه به معنای نادیده گرفتن سوء مدیریت برخی از مدیران نیست.
علاوه بر آن به این نکته هم باید تاکید کرد که سوء تدبیر و بی برنامگی و فقدان استراتژی در برخی امور را نمی توان به حساب اصل نظریه گذاشت . ولی به هر حال وظیفه ی اندیشمندان و روشنفکران جامعه در ساختن جامعه ای نمونه به عنوان الگوی سایر ملت ها ، بسی سنگین است. مردم جهان نیز منتظرند کارآیی و کارآمدی نظام سیاسی معاصر ایران را ببینند و و بدان افتخار کرده و تاسی کنند.
2- مشکلات مدیریتی و اجرایی کشور
نظام اداری کشور در سال های قبل از انقلاب به دلیل گرفتاری در بوروکراسی، از چابکی لازم برخوردار نبود و نتوانست در اجرایی کردن اهداف انقلاب ، انتظارات انقلابیون را برآورده کند لذا با تاسیس نهادهای انقلابی بخشی از اهداف انقلاب به آنها سپرده شد . بعدها برخی از نهاد های انقلابی مثل جهاد سازندگی به ادغام در وزارتخانه های دیگر تن دادند . این ادغام که با تصویب نمایندگان مجلس صورت گرفت یا به دلیل رفع ضرورت بود یا صلاحدید جدیدی، مد نظر بود. اما آنچه مسلم است مشکلاتی بر سر راه مدیریت اجرایی کشور وجود دارد که دولتهای مختلف نیز بعد از انقلاب سعی در حل آنها داشته اند، اما میزان توفیق هریک از آنها در جلب رضایت مردم ، نیاز به تامل و بررسی دارد.
3- فراموش کردن عدالت اجتماعی و بسنده کردن به ظواهر
یکی از مشکلات این است که با بسنده کردن به بعضی تغییرات ظاهری از اصلی ترین هدف انقلاب که عبارت از توسعه عدالت اجتماعی بود، غفلت کنیم. قطعا مردم جهان انتظار دارند که تمدنی نمونه و مبتنی بر عدالت را شاهد بوده و به عنوان الگویی جهانشمول آن را به کار ببندد. پاسخگویی عملی به این انتظارات وظیفه ی همه ی انقلابیون است.
4- فقدان استراتژی در اقتصاد ملی
اقتصاد مایه ی قوام اجتماع است . جوامع بشری از طریق تلاش اقتصادی به حیات خود ادامه می دهند. امروزه رقابت اصلی ملت ها بر سر منافع اقتصادی است. بنابراین داشتن یک استراتژی برای تعیین خط مشی اقتصادی کشور از ضروری ترین مسائل است تا در نتیجه مردم بتوانند برای فعالیت های اقتصادی خود برنامه ریزی کنند. در غیر این صورت انرژی و سرمایه های مردم هدر رفته و پیشرفت کشور، دچار رکود می شود.
تعیین سهم دولت برای دخالت در اقتصاد و میزان آزادی عمل مردم در تجارت ، تولید ، صادرات و واردات از مقوله هایی است که به دلیل تصمیم های متغیر دولت های مختلف و قوانین متعارض، هنوز تصویر روشنی ندارد .
لذا مردم ،دچار سردرگمی شده ودر رفتار های اقتصادی خود نمی توانند تصمیم درستی اتخاذ کنند این مساله سرمایه گذاران خارجی را نیز دچار شک وتردید کرده است. اقتصاد ایران نیاز به شکوفایی دارد و اگر استراتژی آن مشخص شود ، می تواند به اقتصاد اول منطقه تبدیل شود.
5- جناح بازی های بی حاصل و حذف مدیران نخبه از سیستم مدیریت
در جوامعی که به شیوه ی دموکراسی اداره می شوند، چرخش قدرت امری طبیعی است. در هر انتخاباتی احزاب پیروز مسوولیت های کلیدی دولت را برای مدت معینی در اختیار می گیرند، اما بدنه مدیریتی جامعه که عناصری با تجربه و متخصص هستند معمولا در دولت های مختلف به کار خود ادامه می دهند . آنچه بعد از هر انتخابات تغییر می کند سیاست ها و خط مشی هاست و لزوما نباید همه ی مدیران اجرایی تغییر کنند.
یکی از آسیب ها این است که بعد از برگزاری هر انتخابات، سیستم مدیریت میانی را به دلیل همسو نبودن برخی از مدیران با احزاب پیروز از گردونه مدیریت خارج کرده و در نتیجه جامعه را از تجربه و تخصص آن ها محروم کنیم.
6- عدم ترسیم آینده ی روشن برای تحصیل کردگان
معمولا یکی از شاخص های توسعه در هر جامعه ای ، آمار فارغ التحصیلان دانشگاهی است. اما اگر برنامه ریزی های درست انجام نپذیرد ممکن است همین موضوع به یکی از معضلات اجتماعی تبدیل شود. جامعه امروز ایران به دلیل برخورداری از تعداد قابل توجه جوانان دانشگاهی ، پتانسیل خوبی برای رشد و توسعه دارد . ولی فراموش نکنیم که همت دولت ها در به کارگیری صحیح و اصولی آن ها، از نخستین شرایط توسعه است. در غیر این صورت شاهد خروج نخبگان و یا دلسری و افسردگی نسل جوان خواهیم بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
حجت الاسلام مجید انصاری در مورد نقش مهم و موثر فرهنگیان در انتخابات اظهار کرد: حقیقتا از قشر بزرگ و فهیم فرهنگیان تشکر می کنم. بار عمده اجرای انتخابات در 36 سال گذشته بر دوش فرهنگیان بوده و مردم بر اساس اعتمادی که به این قشر فرهیخته و معتبر داشتند، از اول انقلاب صندوق های رای را به عنوان مجریان انتخابات به مدارس، فرهنگیان و مدارس و معلمان سپردند و این قشر هم امانت داران خوبی بودند، از این بابت باید تشکر کنم.
وی ادامه داد: در مرحله دوم نقشی که معلمان محترم در ایجاد انگیزه شرکت در انتخابات از طریق دانش آموزان، انجمن اولیا و مربیان در این میان ایفا کردند نقش برجسته ای است و الان هم برجسته است.
انصاری گفت: به هر حال معلمان مرجع اجتماعی هستند. مردم به این قشر احترام می گذارند، حرف معلمان و فرهنگیان برای مردم حجت است، از معلمان و فرهنگیان عزیز درخواست می کنم همان نقشی که در 36 سال گذشته ایفا کردند این بار هم در دعوت مردم به شرکت در انتخابات بیشتر ایفا کنند.
وی افزود:همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند شرکت در انتخابات بیعت با پیامبر است چرا که نظام ما نظام اسلامی است و به هر میزان که این نظام تقویت شود و مردم حضور پیدا کنند ، تجدید پیمان کرده اند با این نظام مقدس و آرمان های انقلاب. ( پانا )
گروه گزارش / آن جه می خوانید گفت و گوی 5 ساعته گروه سخن معلم و حمیدرضا حاجی بابایی در مورد نقد عملکرد ایشان در زمان نمایندگی و مقام وزارت آموزش و پرورش است .
به درخواست آقای حاجی بابایی از برحسته کردن مطالب و یا کلمات پرهیز شده است تا خوانندگان و همکاران خود دست به ارزشیابی و قضاوت بزنند .
مقدمه :
از دیرباز سرمایه های مورد استفاده انسان به اشکال مختلفی تقسیم بنده شده بودند که می توان به سرمایه های فیزیکی , سرمایه های مالی , سرمایه های انسانی و … اشاره کرد . اما از آغاز قرن بیستم سرمایه جدیدی مطرح شد که به سرمایه اجتماعی (Social Capital)معروف گردید . حال باید دید سرمایه اجتماعی چیست و چه کارکردهایی دارد.
مفهوم سرمایه اجتماعی در برگیرنده مفاهیمی همچون اعتماد، همکاری و همیاری میان اعضای یک گروه یا یک جامعه است که نظام هدف مندی را شکل میدهند و آنها را در جهت دست یابی به هدفهای ارزشمند هدایت میکند. دغدغه تنزل روابط اجتماعی، از جمله موضوعاتی است که به کرات در جامعهشناسی کلاسیک و معاصر به چشم میخورد. جامعهشناسان معاصر برای بررسی کمیت و کیفیت روابط اجتماعی از مفهوم سرمایه اجتماعی بهره جستهاند.
در دیدگاههای سنتی مدیریت توسعه، سرمایههای اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا میکردند اما در عصر حاضر برای توسعه بیشتر از آنچه به سرمایهاقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به سرمایه اجتماعی نیازمندیم زیرا بدون این سرمایه، استفاده از دیگر سرمایهها به طور بهینه انجام نخواهد شد.
در جامعهای که فاقد سرمایهاجتماعی کافی است سایر سرمایهها ابتر میمانند و تلف میشوند. از اینرو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل اساسی برای نیل به توسعه پایدار محسوب شده و حکومتها و دولت مردانی موفق قلمداد میشوند که بتوانند با اتخاذ سیاستهای لازم و ارائه راهکارهای مناسب در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نائل شوند.
اگر به مفهوم سرمایه اجتماعی نگاه کنيم بايد گفت :
دولت به تنهایی و بدون حضور مردم توان انجام کاری را ندارد و از دیرباز در هر کاری مردم وارد شده و به دولت کمک کرده اند کارها به سرعت پیش رفته و جایی که مردم حاضر نبوده اند از دولت کار چندانی برنیامده است .
تفاوت بين توسعه با توسعه پايدار در آن است که در کشوري که به سرمايه هاي اجتماعي کم توجهي يا بي توجهي مي شود ممکن است به توسعه برسند ولي با يک تلنگر سقوط مي کند ولي کشورهاي که به سرمايه هاي اجتماعي تکيه مي کنند با طوفان هاي سهمگين هم پايدار مي باشند زيرا به توسعه پايدار دست مي يابند .
با چند مثال موضوع را توضيح مي دهم .
الف : کم توجهي يا بي توجهي به سرمايه هاي اجتماعي و عواقب خطرناک توسعه ناپايدار :
در کشور ترکيه پ ک ک با پذيرش قواعد پارلمانتاريسم سلاح را زمين گذاشته به عرصه انتخابات مجلس حضور يافت و چند کرسي هم در پارلمان به دست آورد .
حمله به مواضع پ ک ک ، همانند انداختن کبريت افروخته به بشکه پر از باروت بود .
از ويژگي هاي کشور هاي توسعه يافته ولي ناپايدار آن است که با تلنگري ، در لحظه ، هرچه رشته اند پنبه مي شود .
1. در خبرگزاري مهر ، معاون حزب کارگر ترکیه در گفت و گو با مهر ( روز شنبه 11 مهر 1394 ) گفت :
حزب عدالت و توسعه در حال فروپاشی است/ اهداف عملیات علیه پکک
پروفسور سمیه کورای معاون حزب کارگر ترکیه معتقد است: امروز حمایت مردمی حزب عدالت و توسعه روز به روز در حال کاهش است و هم اکنون این حزب برای جلوگیری از فروپاشی دست و پا می زند.
حملات گسترده هوایی نیروی هوایی ترکیه به مراکز لجستیکی پ ک ک در کوه های قندیل واقع در شمال عراق طی ۱۰ سال اخیر بی سابقه است.
امروز حمایت مردمی حزب عدالت و توسعه روز به روز در حال کاهش است و هم اکنون این حزب برای جلوگیری از فروپاشی دست و پا می زند.
ب: توجه به سرمايه هاي ملي و نتايج رضايت بخش حرکت به سوي توسعه پايدار:
1. نقش سرمايه هاي اجتماعي در بلاياي طبيعي :
وقتی در منطقه ای زلزله رخ می دهد قبل از آنکه دولت دست به کاری بزند این مردم و گروه های اجتماعی و غیر دولتی هستند که اقدام به کمک رسانی و انجام عملیات امدادی می کنند و بعد دولت اقدام به بسیج نیروها و پشتیبانی نموده و شاید فعالیت اصلی دولت بعد از اتمام کارها و بازسازی منطقه باشد که به هر حال قبل از دولت این مردم و گروه های مردمی هستند که کار را به پیش می برند پس می بینیم که مردم می توانند در بسیاری از زمینه های کارهای مهمی را انجام دهند و همیشه هم نباید منتظر دولت باشند.
2. نقش سرمايه هاي اجتماعي رفع چالش هاي اجتماعي :
خیرین در بسیاری از مناطق محروم اقدام به ساخت مدرسه , بیمارستان , ورزشگاه و … می نمایند در حالی که شاید بودجه های دولتی به سختی به این مناطق و امور اختصاص یابد اما آیا این نکته که مردم دارای توان اجتماعی هستند مسئولیت دولت را کم می کند؟
باید گفت :
خیر ، مردم می توانند خیلی از کارها را با همکاری خود انجام دهد اما دولت هم باید برای استفاده بهینه از این سرمایه عظیم مردم (که همان سرمایه اجتماعی می نامیم ) آن را تقویت نماید و با حمایت خود از گروه های مردم نهاد , اجتماعات , هیات ها , گروه های شهروندی , موسسات خیریه و … آنها را در راه ایفای این نقش حیاتی در جامعه حمایت نماید.
3. نقش سرمايه هاي اجتماعي ( عزم ملي) :
در روزدوشنبه, 20 بهمن 1393 در سايت وزين " گروه سخن معلم مطلبي به قلم بنده درج شده به نام یک دیالوگ اتوبوسی و یک نتیجه گیری ! ( 2) در يک قسمت از ديالوگ اتوبوسي آمده است :
"اولي به دومي مي گفت ، راهپيمايي 22 بهمن امسال ، چون حمايت از تيم مذاکره هسته اي را در بر دارد ،من مي خواهم امسال پس از چندين سال ،به خاطر حمايت از تيم مذاکره هسته اي در يک عزم ملي ( در راهپيمايي 22 بهمن ) شرکت کنم . "
همان طور که خوانندگان محترم اطلاع دارند :هم برگزاري باشکوه راهپيمايي 22 بهمن و هم به فرجام رسيدن برجام نشانه يک عزم ملي است . اجماع اصلاح طلب، ميانه رو، اصولگرا که همه مردم با همه سليقه ها را به صحنه مي آورد را عزم ملي يا سرمايه هاي اجتماعي مي گويند .
4. نظرعلي لاريجاني به سرمايه هاي اجتماعي ( وفاق ملي ) :
در خبر گزاري دانشجويان ايران ايسنا آمده است (5) :چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
لاریجانی: انتخابات بهترین تجلی گاه وفاق ملی است
علي لاريجاني رياست محترم مجلس شوراي اسلامي
رییس مجلس شورای اسلامی با تاکید برضرورت حفظ وحدت، همگرایی و ایجاد وفاق ملی، گفت: انتخابات بهترین تجلی گاه وفاق ملی به شمار می آید.
علی لاریجانی همزمان با فرارسیدن سی و هفتمین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران و ایام اله دهه فجر در دیدار با اعضای شورای مرکزی و جمعی از نمایندگان عضو فراکسیون حامیان انقلاب اسلامی تاکید کرد: باید تلاش کنیم مجلس محلی برای تجمع نخبگان باشد.
رییس مجلس شورای اسلامی به ضرورت افزایش ظرفیت سه قوه اشاره کرد و گفت: با توجه به گشایش پیش آمده در مساله هسته ای و تلاش دشمنان منطقه ای و بین المللی برای تحت شعاع قرار دادن این موضوع، نیازمند صف آرایی بر اساس وفاق ملی هستیم.
وی با تاکید به برگزاری شکوهمند دو انتخابات پیش رو (خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی )، بیان داشت: در شرایط حساس منطقه ای، نیازمند همگرایی و وفاق ملی در داخل کشور هستیم.
لاریجانی با اشاره به اینکه در وضعیت به هم ریخته امنیتی در منطقه برگزاری انتخابات رقابتی شکوهمند بسیار حایز اهمیت است، افزود: در شرایط حساسی که به سر می بریم برگزاری انتخابات پرشور و با حضور حداکثری در ارتقای جایگاه ایران درعرصه بینالمللی بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
وی با اشاره به نقش تشکل های سیاسی و به ویژه جبهه حامیان انقلاب اسلامی در افزایش میزان مشارکت مردم، افزود: جبهه حامیان انقلاب اسلامی به عنوان یک تشکل تاثیر گذار سیاسی می تواند موجی همراه با شور و نشاط انتخاباتی را در جامعه ایجاد کرده و منجر به افزایش سطح مشارکت اقشار مختلف مردم در پای صندوق های رای شود.
اولویت جبهه حامیان انقلاب اسلامی تلاش برای افزایش میزان مشارکت است
5. فصل برجام ملي حسن روحاني رياست محترم جمهور مردم براي حل مسائل داخلي (4)
حجتالاسلام والمسلمين حسن روحاني در مراسم روز فناوري فضايي اظهار كرد: امروز نياز به يك برنامه جامع مشترك ملي داريم چرا كه از برجام1 عبور كردهايم و بايد برجام 2 را آغاز كنيم.
وي افزود: موافق، مخالف و منتقد همه بايد دست به دست هم بدهند تا مشكلات كشور را حل كنيم چرا كه ما در اهداف ملي و توسعه كشور اختلاف نداريم و خوشبختانه در حل مشكلات اصلي كشور نظرات به هم نزديك است. رييسجمهور ادامه داد: بايد آن چيزهايي را كه ميتوانيم به مردم واگذار كنيم و دستگاههاي دولتي را كوچك و چابكسازيم. بخشهايي كه ميتوان به مردم و بخش خصوصي واگذار كرد بايد به آنها واگذار شود. در فناوريهاي نو نيز بايد اولويتبندي و بر مبناي آن اولويتها حركت كنيم. بايد برنامههايمان را براي مردم توضيح بدهيم تا مردم در سياست گذاري حضور پيدا كنند و اطلاعات شفاف در اختيارشان قرار گيرد.
رييسجمهور در بخش ديگري از صحبتهاي خود با تبريك و گرامي داشت دهه مبارك فجر، افزود: در بهمن 57 انقلاب ما تمام تاريخ آن ايام را تحتتاثير قرار داد و هفتهها و شايد ماهها حركت انقلابي مردم اين سرزمين در صدر اخبار جهان بود. وقتي انقلاب پيروز شد برخي فكر ميكردند كه اين مردم تنها چند هفته و چند ماه به آرمان خود دست مييابند اما بهزودي انقلاب سرنگون خواهد شد. وي ادامه داد: تعبير سياستمداران آن دوره اين بود كه روحانيت، امام و مردم توانستند رژيم قبل را سرنگون كنند اما ساختن نظام نو امكانپذير نخواهد بود.
خوشحالم كه سي و هفتمين سال انقلاب با يك تحول ديگر همراه شد و مردم ما ايستادند و تحريمها، فشارها و سختيها را به جان خريدند. اگر ايستادگي مردم، درايت و ارشاد مقام معظمرهبري و كارداني كاردانان و كارشناسان باتجربه و فداكار پشت ميز مذاكره نبود، امروز نميتوانستيم شاهد فرجام برجام باشيم.
رييسجمهور خاطرنشان كرد: همه فشارها براي تسليم مردم ما در برابر قدرتهاي جهاني بود و اين مقاومتهاي مردم به خاطر اين بود كه بگوييم ميايستيم اما در برابر حرف زور سر تواضع و تسليم فرود نميآوريم. اين شعار و عمل مردم ما بود. آنچه در طول 30 ماه گذشته تحقق پيدا كرد اعتقاد به اين سخن بود كه ميتوان با دنيا حرف زد و با منطق، افكار عمومي دنيا را تحتتاثير قرار داد و ميتوان در معامله با دنيا كاري كرد كه پيروز شويم و طرف مقابل هم احساس شكست نكند.
براي اين كار به وحدت، همدلي و همزباني نياز بود لذا سال وحدت و همدلي نامگذاري شد تا در برابر قدرتهاي بزرگ به اين نتيجه برسيم.
رييسجمهور در پايان گفت: من در برابر همه آنهايي كه به نام ملت ايران و براي مردم ايران تلاش ميكنند سر تعظيم فرود ميآورم.
6.خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران ( 5) مورخ 20 دي ماه 1394 آمده است :
حمایت رهبری از مشارکت حداکثری در انتخابات اسفند 1394
آیت الله خامنه ای صبح روز گذشته در دیدار پرشور با مردم قم، ضمن تجلیل از قیام تاریخ ساز 19دی 1356 مردم این شهر، بر مشارکت همه مردم در انتخابات های پیش رو، حتی کسانی که نظام را قبول ندارند تاکید کردند. آیت الله خامنه ای با تأکید مجدد برضرورت شرکت همه واجدان شرایط رأی دادن در انتخابات افزودند: همچون گذشته اصرار داریم که همه، حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند پای صندوق ها بیایند چرا که انتخابات متعلق به ملت، ایران و نظام جمهوری اسلامی است.
بر اساس این گزارش، حضرت آیت ا... خامنه ای شرکت همگان در انتخابات را موجب پایداری و تقویت نظام اسلامی، استمرار تأمین امنیت کامل، افزایش اعتبار و آبروی ملت در چشم جهانیان و باعث ابهت جمهوری اسلامی ایران در نزد دشمنان خواندند.
خلاصه آن که :
اگر سرمایه اجتماعی را ارتباط و شبکههای اجتماعیای که میتوانند اطمینان و حس همکاری را در میان افراد حاضر در شبکههای مورد بحث ایجاد کنند بدانیم، آنچه بیش از پیش اهمیت پیدا میکند نقش نهادهای جامعه مدنی در تشکل این سرمایه است.
حال بعد از اینکه اهمیت سرمایه های اجتماعی را فهمیدیم سوالی که مطرح می شود این است که برای تقویت و حمایت از آن چه باید کرد؟
آیا این سرمایه ثابت است یا با تلاش می توان آن را افزایش داد؟
در پاسخ باید گفت اگر امروز بر وجود کارهای گروهی و حضور اقشار مردم در صحنه های مختلف تاکید می شود (پیاده روی های همگانی – جشن های عمومی – مراسمات دینی مانند ایام محرم و ماه مبارک رمضان – گروه های خیریه – گروه های شهروندی مانند گروه زیست محیطی و …) همانا استفاده از سرمایه های اجتماعی و بسط و گسترش آنها مد نظر است چون اثرات آنها اثبات شده و می دانیم که هر چقدر سرمایه اجتماعی افزایش یابد موجب رشد و توسعه روزافزون جامعه خواهد شد پس باید تا حد ممکن در تقویت فعالیت های فوق و هرگونه فعالیت دیگری که موجبات رشد سرمایه اجتماعی می شود تلاش کرد بدین منظور باید از اجتماعات مردم مانند گروه های غیر دولتی ، گروه های ورزشی ، هیات ها ، گروه های دوستی ، اتحادیه ها و …بهترین استفاده را انجام داد و با حمایت و تقویت این گروه ها سرمایه های اجتماعی را دایما در حال رشد قرار داده و آماده استفاده در جهت توسعه پایدار جامعه نگه داشت.
نتيجه گيري :
عزم ملي که بنده مطرح کرده ام .
وفاق ملي که دکتر علي لاريجاني رياست محترم مجلس شوراي اسلامي مطرح کرده اند .
برجام 2 که دکتر حسن روحاني رياست محترم جمهور مردم مطرح کرده اند .
مشارکت حداکثري که رهبر معظم انقلاب مطرح نموده اند .
همه يعني توجه به سرمايه هاي اجتماعي و نگاه به توسعه پايدار است .
حضور فعال همه آحاد ملت، در انواع عرصه هاي اجتماعي، يک سرمايه اجتماعي است .
برگزاري انتخاباتي فراگير،
حضور گسترده و آگاهانه در راهپيمايي 22 بهمن را فراهم مي آورد.
منابع :
1. خبرگزاري مهر ، معاون حزب کارگر ترکیه در گفت و گو با مهر
2. سايت وزين " گروه سخن معلم
3. خبرگزاري دانشجويان ايران ايسنا
4. روزنامه اعتماد
5 . خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران
• مقدمه و واژه شناسی :
شهروندی (Citizenship) همان طور که روشن است از مشتقات شهر (City) است. شهروندی را قالب پیشرفتهٔ « شهرنشینی » میدانند. به باور برخی از کارشناسان، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام گذارده و به مسئولیتهای خویش در قبال شهر و اجتماع عمل نمایند به «شهروند» ارتقاء یافتهاند.
شهروندی تا پیش از این در حوزهٔ اجتماعی شهری بررسی میشد اما پس از آن شهروندی مفاهیم خود را به ایالت و کشور گسترش دادهاست، اگرچه امروزه بسیاری به شهروندی جهانی نیز میاندیشند .بنابراین شهروندی امروزه کاربردها و معانی مختلفی یافتهاست.( ویکی پدیا)
موضوع شهروندی (Citizenship) یکی از مهمترین و پرکاربردترین نظریههای امروزی است. شهروندی به رسمیت شناختن حق همه افراد برای برخورداری از حقوق قانونی و همچنین مسئولیتهایی است که آنها باید برای برخورداری از یک زندگی مناسبتر برعهده بگیرند .
شهروندی مقوله ای است که با مفهوم فرهنگ هر جامعه گره خورده و از آنجا که فرهنگ هر مرز و بوم ناشی از سه قلمرو اساسی فعالیت های اجتماعی، فضای سیاسی و وضعیت اقتصادی آن جامعه است فرهنگ هر جامعه ای کاملا منحصر به فرد و هر فرهنگی نیز شهروند ویژه خود را می طلبد.
در تعریف شهروند می توان گفت که شهروند کسی است که حقوق فردی و جمعی خود را می شناسد و از آنها دفاع می کند ، قانون را می شناسد و به آن عمل می کند و از طریق آن مطالبه می کند، از حقوق معینی برخوردار است؛ می داند که فرد دیگری هم حضور دارد و دفاع از حقوق او یعنی دفاع از حقوق خودش و فردی که در امور شهر مشارکت دارد.
پس شهروندی نه تنها به معنای سکونت در یک شهر به مدت مشخص که به معنای مجموعه ای از آگاهی های حقوقی فردی و اجتماعی است. در یک جامعه مدنی حقوق یک فرد عبارتند از:
حقوق اساسی به معنای حقوق بنیادی شهروندان یک جامعه، حقوق سیاسی به معنای حق مشارکت در فرآیندهای سیاسی، حقوق اجتماعی که در برگیرنده حقوق اقتصادی و نیز حداقل استانداردهای زندگی در تسهیلات اجتماعی است.
• شهروند کیست و آیا هر یک از افراد ساکن شهر را می توان "شهروند" نامید؟
واژه شهروند معادل واژگان انگلیسی Citizen و فرانسه Citoyen قرار داده شده است که در آن واحد می تواند دارای دو مفهوم باشد. نخست مفهومی که به یک منشا تاریحی باز می گردد، یعنی زمانی که انقلاب های سیاسی بورژوازی در قرن نوزده اتفاق افتاد و دولت های جدیدی به وجود آمدند که مدعی شدند مشروعیت خود را دیگر نه همچون دولت های گذشته از بالا ( از کلیسا یا از اشرافیت) بلکه از پایین یعنی از «مردم» یا «ملت» می گیرند. از این زمان بود که شهروند نیز به مثابه واحد تشکیل دهنده این مردم یا این ملت به وجود آمد. در این معنا شهروند یک مفهوم کاملا سیاسی و حقوقی است که در قوانین تمام دولت های ملی به آن اشاره شده است. این واحد یا کنشگر اجتماعی بر اساس گروهی از قرار دادهای اجتماعی یا همان قوانین گوناگونی که در حوزه های مختلف زندگی وجود دارد با دولت پیوند می خورد . این قوانین برای شهروند گروهی از حقوق و گروهی از وظابف را مشخص می کنند که وی باید از آنها برخودار و به آنها پایبند باشد و در غیر این صورت می پذیرد که جامعه با وی رفتارهای تنبیهی داشته باشد و یا او را حاشیه ای کند. اما مفهوم شهروند به ویژه در کشور ما معنای دیگری نیز گرفته است که با این معنا بیشتر رایج شده است. در این معنا، ساکنان شهرها که بزرگترین گروه اجتماعی را در کشور ما تشکیل می دهند و رابطه آنها با حوزه مدیریتی شهر، یا شهرداری، به موضوع اصلی تبدیل شده است و در این رابطه تقریبا همان موقعیتی را می بینیم که در رابطه پیش گفته یعنی میان شهروندان یا اتباع یک دولت ملی و این دولت. به عبارت دیگر به هر یک از ساکنان شهر می تواند «شهروند» خطاب کرد زیرا درچارچوب حقوقی و سیاسی گروهی از وظایف و حقوق تعریف شده قرار می گیرد اما اینکه تا چه حد خود را با این چارچوب تطبیق دهد، چگونه می توان او را به این کار تشویق یا وادار کرد و چگونه باید با انحراف او از این چارچوب مقابله کرد مباحثی است که باید در تشریح این مفهوم به آنها پرداخت.
• صفات یک شهروند جامعه اسلامی
یک شهروند جامعه اسلامی از دیدگاه قران در مناسبات اجنماعی و سیاسی چه صفاتی را باید داشته باشد؟ از آموزه های قرآن کریم مچموعه ای از صفات را در سه محور شناخت ، گرایش و مهارت می توان استنباط کرد که عناوین آن ها عبارت است از :
الف) صفات بینشی و شناختی
1) آزاد اندیشی ( سوره های اسراء/36 ؛ بقره/ 256؛ زمر/ 18؛ نحل /125 )
2) عقلانیت، تفکر هدفمند و نظام مند و قدرت تدبیر (سوره های لقمان/12 ؛ بقره/ 242؛ آل عمران/190؛ انبیاء/24 و 67 )
3) بصیرت و قدرت تحلیل و شناخت حق از باطل (سوره های انفال/ 29؛ انبیاء / 48 ؛ حجرات/ 6؛ یوسف / 39 ؛ زمر/17 و18 )
4) علم آموزی و پرهیز از عمل بدون علم (سوره های حج / 3 و 8 ؛ لقمان/20 ؛ علق/ 5و 6 )
5) پرهیز از تقلید محض ( سوره زخرف/23).
ب) صفات گرایشی و ارزشی
1) ایمان و تقوا ( سوره توبه / آیه های 111 و 112 )
2) توکل به خداوند ( سوره آل عمران/ آیه ی 159 )
3) حق طلبی ( سوره های یونس/ آیه 35 ؛ نساء / آیه ی 171 )
4) اخلاص ( سوره های اعراف/ آیه 29 ؛ یوسف / 24)
5) نرم خویی ( آل عمران / 159 ؛ طه / 44)
6) صداقت در گفتار و رفتار ( یوسف / 51 )
7) خودشناسی و هویت مستحکم( یس / 78 ؛ تین / 4 ؛ حشر/ 18 و 19 )
8) تواضع و فروتنی ( اسراء / 37 ؛ قصص/ 83)
9) استقامت ( هود / 112 ؛ کهف / 28 ؛ فصلت/ 30 ؛ اسراء / 75 ؛ احزاب / 1و2 )
10) ولایت مداری ( نساء / 59 ؛ انفال / 1 و 20 و 46 ؛ طه / 90 ؛ نور / 54 )
11) قانون مداری (شعرا / 110 و 169 ؛ طلاق / 11 )
12) عزت مندی ( فاطر / 10 ؛ منافقون / 8 )
ج) مهارت های عملی و رفتاری
1) سازگاری اجتماعی ( آل عمران / 103 ؛ توبه / 71 ؛ حجرات / 13 )
2) قدرت انتقاد از وضع نامطلوب ( اعراف / 157 )
3) استقلال ( قیامه / 14 ؛ مدثر / 38 ؛ بقره / 256 )
4) مسئوولیت پذیری ( فاطر / 18 ؛ اسراء / 36 )
5) احترام به انسان های دیگر ( حجرات / 13 ؛ قصص / 83 ؛ و ممتحنه / 7و 8 )
6) همکاری با دیگران ( مائده /2 ؛ توبه / 71 )
7) محاسبه گری ، و قدر زمان و امکانات را دانستن ( قارعه / 6 و 9 ؛ حشر / 18 و 19 ؛ بقره / 110 ) ( موسوی علی گودرزی).
• شهروند موثر کیست؟
از مطالب بالا می توان نتیجه گرفت که شهروندی موثر و مفید است که دارای شرایط ذیل باشد:
۱) از حوادث و مشکلات جاری جامعه آگاهی داشته باشد.
۲) در مسائل، مشکلات و امور جامعه ملی و محلی مشارکت فعال داشته باشد.
۳) در قبال وظایف و نقش های تفویض شده مسوولیت پذیر باشد.
۴) نگران و دل مشغول رفاه و آسایش دیگران باشد.
۵) رفتار و عملکرد وی مبتنی بر اصول اخلاقی باشد.
۶) نسبت به قدرت افرادی که دارای موقعیت مدیریتی و نظارتی هستند پذیرش داشته باشند.
۷) توانایی بررسی و انتقاد از عقاید و ایده ها را دارا باشد.
۸) توانایی اتخاذ تصمیمات آگاهانه را دارا باشد.
۹) درباره حکومت و دولت خودآگاهی و دانش کافی داشته باشد.
۱۰) دارای حس وطن پرستی باشد.
۱۱) نسبت به مسوولیت های خاص پذیرش و مسوولیت داشته باشد.
۱۲) از جامعه جهانی و مسائل و روندهای آن آگاهی داشته باشد.
۱۳) به وجود تکثر و تنوع در جامعه احترام قائل باشد.
به هر روی زندگی شهری یک زندگی جمعی است و برای موفقیت در این نوع زندگی بایستی فردگرایی و منفعت طلبی تا حدودی مهار شده و اخلاق جمعی رواج یابد.
شهروند کسی است که هم خویش و منافع خویش را بنگرد و هم منافع دیگران را در نظر آورد و در سایه همکاری و همراهی با دیگران و پذیرش مسئولیت ها شرایط بهتری را برای خویش و دیگران فراهم سازد.
منابع و ماخذ:
آذر؛ شکوفه مقاله " مفاهیم کلیدی شهروند و فرهنگ شهروندی در ایران، در گفت و گو با دکتر ناصر فکوهی"
.سایت انسان شناسی و فرهنگ: http://anthropology.ir/article/449 2/1/2016.
- بابلی بهمئی ، عزیزاله . مقاله " تربیت سیاسی" . وبلاگ شخصی و پایگاه تحلیلی معلمان ایران ( سایت سخن معلم )
- موسوی علی گودرزی، سید مهدی. مقاله " در آمدی بر تربیت سیاسی از دیدگاه قرآن کریم" . فصلنامه راه تربیت شماره 5 سال 1387 .
-مجله الکترونیکی: http://vista.ir/article/75234/-
-http://ataei.blog.ir/post/39
- ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
گروه گزارش /
روز سه شنبه سیزدهم دی ماه نشست کمیته فرهنگیان تهران با حضور برخی معلمان از مناطق تهران و نیز نواحی شهر ری ، فشافویه و کهریزک برگزار گردید .
علی محمد مصلحی به عنوان « مسئول ائتلاف فراگیر فرهنگیان » در این نشست گزارش کوتاهی از کارهای انجام شده را ارائه کرد .
طاهره نقی ئی ، مسئول کمیته فرهنگیان ائتلاف اصلاح طلبان در این رابطه به سخن معلم گفت :
دوستان نقطه نظرات خود را بیان کردند. رئوس برنامه های ما در موضوع " انتخابات " حول موارد زیر خواهد بود :
1- قرار شد دوستان شرکت کننده در این نشست با همکاری دیگر دوستان فرهنگی نشست های منطقه ای خود را برگزار کنند و با دعوت از چهره های موثر منطقه و یا فعالان خوشنام صنفی و سیاسی با بدنه آموزش و پرورش ارتباط فعال برقرار کنند.
2- دوستان در هر منطقه با جذب فرهنگیان خود را برای حضور پر تعداد در اجتماعات شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز آماده نماید.
3- هدف نهایی ما برگزاری یک گردهمایی متشکل از فرهنگیان است که ان شاءالله با تلاش و همراهی و هم افزایی همه دوستان امکان پذیر خواهد بود.
4- در همه این مراحل از چهره هایی مانند دکتر نجفی ، دکتر اکرمی و جناب حاجی و دیگر چهره های احتمالی مثل همکاران زندانی ( اگر در مرخصی بودند) کمک خواهیم گرفت.
5- با توجه به استقبال معلمان از فضای مجازی توصیه هایی برای در خدمت گرفتن این رسانه شد.
مسئول کمیته فرهنگیان در ادامه ضمن طرح برخی پیش فرض ها در زمینه انتخابات تصریح کرد :
* در انتخابات شرکت می کنیم.
* با جریان اصلاح طلبی هم سو هستیم.
* برای قرار دادن کاندیداهای فرهنگیان در لیست ائتلاف تلاش می کنیم.
* برای قرار دادن مطالبات فرهنگیان در برنامه های ائتلاف تلاش می کنیم.
* از لیست ائتلاف اصلاح طلبان کاملا حمایت می کنیم.
* از کاندیداهای فرهنگی لیست ائتلاف اصلاح طلبان به شرط آنکه میثاق نامه معلمان را امضاء کنند جداگانه حمایت می کنیم.
* با ستاد در زمینه انتخابات به صورت فعال همکاری خواهیم کرد.
پایان گزارش /
گروه اخبار /
« مسعود کردپور » یکی از معلمان آذربایجان غربی است که به دلیل پاره ای فعالیت ها ، توسط هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش به " مجازات بازخرید خدمت با پرداخت 45 روز حقوق مبنای مربوطه در قبال هر سال خدمت " محکوم و دیوان عدالت اداری نیز شکایت ایشان را رد نمود .
« مسعود کردپور » در اول دی ماه سال جاری در نامه ای که به وزیر آموزش و پرورش نگارش و در سخن معلم منتشر گردید ( این جا )این طور نوشته بود :
" خواهشمند است با توجه به بيانات حضرتعالي در رسانه ها و مطبوعات جهت بازگشت به كار كساني كه در دولت قبلي با برخورد روبه رو گشته اند و با توجه به سياست هاي دولت تدبير و اميد و رعايت حقوق شهروندي و قانون اساسي و بيانات مقامات عالي نظام مبني بر جذب حداكثري دستورات لازم را جهت بررسي پرونده و بازگشت به كار صادر فرمائيد .
اجركم عندالله "
پیش از آن جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامه ای به وزیر آموزش و پرورش خواهان بازگشت به کار ایشان شده بودند . ( این جا )
نامه زیر توسط نماینده وزیر و مدیر کل دفتر هماهنگی هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش به دفتر امور مجلس نگارش و ارسال گردیده است :
پایان پیام /
ما : ضمن تشکر از زمانی که برای گفت و گو با ما دادید مقدمتا بفرمایید : خصوصی سازی یعنی چه ؟
رفیق صنفی : خصوصیسازی یعنی کوچک کردن دولت
ما : کوچک کردن دولت خوب است یا بد ؟
رفیق صنفی : خصوصی سازی و کوچک کردن دولت باعث سلطه شرکتهای چندملیتی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت و بانک جهانی و نئولیبرالیسم و مناسبات سرمایهداری و ریگانیسم و تاچریسم و اتاق بازرگانی نهاوندیان می شود. البته خوشبختانه امپریالیسم جهانی نفس آخرش را می کشد و دولت به کوری چشم دشمنان روز به روز بزرگ تر می شود. کوچک شدن دولت یعنی مشت آهنین فرادستان !
ما : آیا شما الگویی از آموزش دولتی موفق در جهان سراغ دارید ؟
رفیق صنفی : بله دولت های رفاه بعد از جنگ جهانی در کشورهای سرمایه داری که البته اشتباه نکنید ، رفاه این دولت ها نتیجه فعالیت احزاب کارگری و برابری طلب در این کشورها بود و گرنه ماهیت سرمایه داری همیشه استثمار و خصوصی کردن مدارس و اخراج معلمان بوده است. همان گونه که در دولت روحانی می بینیم.
ما : اگر احزاب کمونیست اروپایی این قدر مردمی و محبوب بودند چرا در اروپای غربی به قدرت نرسیدند ؟
رفیق صنفی : لطفا گرا ندهید . بنده گفتم احزاب کارگری و برابری طلب . در پاسخ شما باید بگویم که شرکتهای چندملیتی و صندوق جهانی پول و سازمان تجارت و بانک جهانی و نئولیبرالیسم با مشت آهنین تاچر و ریگان اجازه رشد احزاب کارگری را ندادند.
ما : خوب در جاهایی مانند شوروی و بلوک شرق که کمونیست ها به قدرت رسیدند آیا عدالت آموزشی اجرا شد؟
رفیق صنفی : باز هم گرا دادی ؟ در آنجا هم انحصارات بین المللی و تاچریسم و ریگانیسم و صندوق بین المللی پول و اتاق بازرگانی نگذاشتند عدالت و برابری پیاده شود.ما با امپریالیسم و استکبار جهانی مخالفیم و آنها را دلیل بدبختی بشریت می دانیم. شما اتاق بازرگانی را دست کم گرفته ای . نهاوندیان نماینده کیست؟
ما : سوالم را تکرار می کنم ، آیا شما در جهان امروز الگویی از بخش دولتی موفق سراغ دارید؟
رفیق صنفی : بله ! دولت های سوئد و نروژ و دانمارک و فنلاند نمونه ای از دمکراسی های خلقی و اقتصاد دولتی هستند.
ما : آیا این کشورها باقیمانده دولت های رفاه سرمایه داری اروپا نیستندکه همواره مورد طعن و لعن کمونیست ها و مارکسیست ها بودند ؟
رفیق صنفی : سلطه شرکتهای چندملیتی و صندوق جهانی پول و سازمان تجارت و بانک جهانی و نئولیبرالیسم در مناسبات سرمایهداری و ریگانیسم در این کشورها خیلی زیاد نیست. ما الان به صورت تاکتیکی از آنها حمایت می کنیم لابد انتظار داشتی کره شمالی را مثال بزنم تا مچ گیری کنی ؟
ما: شما خبردارید که در کشورهای اسکاندیناوی بخش خصوصی آموزش و پرورش از دهه 90 فعال است و این کشورها حضور بخش خصوصی در آموزش و پرورش را تشویق می کنند. پس دلیل حمایت شما به عنوان یک فعال صنفی برابری طلب و عدالت خواه از آنها چیست؟
رفیق صنفی : البته اینها همان سوسیال دمکرات های سازشکاری هستند که ما اصلا قبولشان نداشتیم و در مقابل جریان اصیل کارگری ایستادند . ولی در برابر تهاجم شرکتهای چندملیتی و صندوق جهانی پول و سازمان تجارت و بانک جهانی و نئولیبرالیسم و ریگانیسم، از اینها حمایت می کنیم .
ما : چرا شما از سیستم دولتی کره شمالی و کوبا و زیمبابوه و نیکاراگوه و ونزوئلا مثال نمی زنید؟ آیا اینها نمونه های بهتری برای آموزش و پرورش دولتی نیستند؟
رفیق صنفی : متاسفانه شما فریب تبلیغات تاچریسم و ریگانیسم و نئولیبرالیسم را خورده اید. خطر نفوذ نئولیبرالیسم به دستور صندوق بین المللی پول در ایران جدی است. شما بحث را منحرف می کنید. مساله اصلی دولت نئولیبرال و فرادست و کاربدست روحانی است.
ما: نظر شما در مورد اینکه 90 درصد مدارس آیالات متحده پابلیک هستند و هزینه آموزش را دولت می پردازد چیست؟ حتی دولت به مدارس خصوصی سوبسید می دهد.
رفیق صنفی : اینها همه نتیجه فریبکاری بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و نئولیبرالیسم است. در ایالات متحده سرمایه داران خون کارگران را می نوشند. استثمار کارگران و فقر عمومی یعنی 99 درصد جامعه بیداد می کند . اما با تبلیغات مردم را فریب می دهند. مردم امریکا آرزو دارند به کوبا پناهنده شوند اما به زور جلوی آنها را گرفته اند. دیکتاتوری سرمایه نامرئی است.
ما : اما در همه کشورهای سرمایه داری دولت هزینه آموزش و پرورش دوره عمومی را می پردازد. این تبلیغات نیست یک رویه است.
رفیق صنفی : در این کشورها دولت در اختیار فرادستان است و توده های خلق و کارگران را استثمار می کنند و بخش ناچیزی ازدسترنج کارگران را خرج آموزش و پرورش رایگان می کنند تا مانع انقلاب کارگران شوند. اما کارگران فریب سرمایه داران خونخوار را نمی خورند.
ما : حالا برگردیم به ایران . آیا در آموزش و پرورش ایران خصوصی سازی جریان دارد؟
رفیق صنفی : عجب سوالی ! رفسنجانی این بزرگ سرمایه دار لیبرال، کلید خصوصی سازی را زد. خاتمی سازشکار هم ادامه داد و الان با رجعت تئوریسینهای خصوصیسازی دولت رفسنجانی به کابینه روحانی، این سیاست با شتاب بیشتری در راستای ادغام مناسبات اقتصادی در بازار جهانی انجام میگیرد.
ما : در این مرحله وظیفه مبرم زحمتکشان چیست ؟
باید جلو ورود ایران با بازارهای جهانی را هر طور شده بگیریم. دولت روحانی خیلی خطرناک است چون مجری سیاست های بانک جهانی است.
ما : برخی می گویند که شما و دلواپسان جبهه پایداری دغدغه های مشترکی دارید؟ دولت احمدی نژاد در زمینه تقویت بخش دولتی و حمایت از مستضعفان شعار می داد. این روزها محمد مهدی زاهدی و حاجی بابایی هم مرتبا در مورد خطر خصوصی سازی هشدار می دهند.
رفیق صنفی : این تهمت همسویی ما با سرمایه داری ناجوانمردانه است. اتفاقا احمدی نژاد عامل رفسنجانی و مجری سیاست های صندوق بین المللی پول بود. احمدی نژاد و خاتمی دستشان در یک کاسه است. احمدی نژاد به ظاهر شعارهای چپی می داد. اما هدفش بدنام کردن جریان های اصیل مدافع طبقه کارگر مثل "سندیکای کارگران نقاش" و رفیق چاوز و رفیق اورتگا بود.
ما : الان سیاست دولت روحانی در بخش آموزش و پرورش چیست که شما مخالف آن هستید؟
رفیق صنفی: اجرای تاچریسم و ریگانیسم و نسخه صندوق بین المللی پول به نفع فرادستان آموزشی و از بین بردن اصل 30 قانون اساسی .
ما : ممکن است کمی توضیح بدهید ؟
رفیق صنفی : کاملا واضح است. دولت آموزش را کالایی کرده و مدارس غیرانتفاعی را توسعه می دهد و در مدارس دولتی از دانش آموزان پول می گیرد. پس نتیجه می گیریم که دولت مدارس دولتی را به خویشان و دوستان خود فروخته و معلمان را اخراج کرده است.الان آموزش در ایران فقط مختص طبقات فرادست است.
ما : لطفا یکی از مصادیق خصوصی سازی و فروش مدارس دولتی را بفرمایید .
رفیق صنفی : سیاست ظالمانه و ضد آموزشی خرید صندلی از مدارس خصوصی از مصادیق فروش مدارس دولتی است.
ما : اینکه یک عده دانش آموز در مناطق پرتراکم با پول دولت در مدرسه غیر انتفاعی درس بخوانند چه اشکالی دارد ؟ اینکه خصوصی سازی نیست.
رفیق صنفی : سرتا پا اشکال است . اولا دولت از این طریق می خواهد در هزینه ها صرفه جویی کند . آیا این خیانت نیست؟ وظیفه دولت ریخت و پاش است نه صرفه جویی . ثانیا این دقیقا دستور صندوق بین المللی پول است. تاچریسم و ریگانیسم از همین جا شروع شد. ما باید جلو پیشروی دولت لیبرال نو روحانی را بگیریم. این دولت با پشتیبانی رفسنجانی خطر بزرگی است.
ما : مدافعان خصوصی سازی می گویند، مجبور کردن خانواده ها به ثبت نام فرزندانشان در مدارس دولتی ، سلب آزادی شهروندان است.
رفیق صنفی : تأکید بر اصل آزادی از سوی نئو لیبرالها گمراهکننده است ، زیرا حق آزادی و انتخاب شامل فرزندان اقلیت فرادست میشود .ما با فرادستان مخالفیم. اما شما از حق آزادی و انتخاب آنها دفاع می کنید؟ لیبرالیسم چه کهنه و چه نو جز بدبختی برای بشر دستاوردی نداشته است. ما طرفدار حکومت برابری طلب و عدالتخواه هستیم.
ما : شما با چه نوع رویکردی در آموزش و پرورش موافقید ؟ دولتی ؟ خصوصی ؟ مشارکتی ؟
رفیق صنفی : دولت باید اداره مدرسه را از صفر تا صد به ذینفعان واقعی آن یعنی معلمان و دانش آموزان و والدین واگذار نماید و فقط پول بدهد.
ما : این که پیشنهاد آقای روحانی بود که گفت اداره مدارس را به تعاونی های معلمی با هزینه دولت واگذار کنند. مدارس هیات امنایی هم نوعی از اداره مدارس توسط معلمان و اولیا با پول دولت است.
رفیق صنفی : اگر قبول کنیم که دولت روحانی چنین پیشنهادی داده است تحلیل های ایدئولوژیک ما غلط از آب در می آید و دیگر نمی توانیم بگوییم دولت روحانی مجری سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است. در نتیجه ما این خبر را تکذیب می کنیم و می گوییم دولت روحانی طرفدار واگذاری مدارس به بخش خصوصی بر اساس اصول تاچریسم و ریگانیسم است و ما از حقوق فرودستان و مزدبگیران حمایت می کنیم.
ما: اما روحانی در عالم واقع چنین حرفی زده است . سندش موجود است .
رفیق صنفی : واقعیت اگر با ایدئولوژی ما جور در نیاید گور پدر واقعیت ! کاری می کنیم که واقعیت خودش را نظرات علمی ما سازگارکند. واقعیت ارزش ندارد مهم حقیقت است که نزد ماست و مولای درزش نمی رود. ما علمی حرف می زنیم و شما ایده آلیستی و خرده بورژوایی .
ما : اما وزیر آموزش و پرورش گفته : "توسعه مدارس غیردولتی به معنای خصوصیسازی در آموزشوپرورش نیست."
رفیق صنفی : مسئله اصلی ایشان خرید خدمات آموزشی و بسترسازی برای سیاستهای پولی کردن آموزش است که البته همسو باسیاست کلان امپریالیسم جهانی و صندوق بین المللی پول و نئو لیبرالیسم و خصوصی سازی مدارس دولتی است. سیاست روحانی سلب مالکیت عمومی در عرصه آموزش به سود بخش خصوصی است.
ما : آیا شما یک نمونه ، تنها یک نمونه از سلب مالکیت مدارس دولتی و واگذاری آن به بخش خصوصی سراغ دارید؟
رفیق صنفی : وقتی ماهیت دولت روحانی ،سرمایه داری نئولیبرالی است وقتی دولت مجری سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است .وقتی دولت می خواهد اقتصاد ایران را در نظام بین المللی امپریالیسیتی ادغام کند شما دنبال نمونه می گردی ؟ طبق تحلیل علمی ما همه چیز واضح و مبرهن است . مساله آن قدر واضح است که نیازی به مثال ندارد.
ما : الان باید معلمان چه کار کنند ؟
رفیق صنفی : معلمان باید با دولت سرمایه داری نئولیبرال روحانی که مجری سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است، مبارزه کنند و نگذارند اقتصاد ایران در نظام بین الملل ادغام شود. معلمان ایران نباید رفسنجانی پولدار و خاتمی سازشکار را فراموش کنند. اگر دیر بجنبیم مدارس دولتی را فروخته و معلمان را اخراج می کنند و فقط بچه های فرادستان حق دارند به مدرسه بروند.
ما : چرا این کار را می کنند ؟
رفیق صنفی : چون ماهیت امپریالیسم و سرمایه داری همین است. خطر روحانی و رفسنجانی جدی است. دشمن اصلی ما امپریالیسم و مناسبات سرمایه داری بین المللی و سلطه شرکتهای چندملیتی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت و بانک جهانی و نئولیبرالیسم و مناسبات سرمایهداری و ریگانیسم و تاچریسم است. اگر همه اینها را در یک جمله خلاصه کنیم می شود دولت روحانی . دولت روحانی یعنی نظام سلطه.
ما : آیا صحبت های شما بوی سیاست و ایدئولوژی نمی دهد؟
رفیق صنفی : سوال خوبی است. مبارزه طبقات فرودست علیه فرادستان یک مبارزه کاملا صنفی است. تهمت مارکسیست و کمونیست و سیاسی کاری به ما نمی چسبد. ما خواهان اتحاد مزدبگیران ایران یعنی کارگران و معلمان و پرستاران زیر پرچم سرخ کارگری و مبارزه برای ایجاد جامعه ای بی طبقه و برابر هستیم. مبارزه صد درصد صنفی و مسالمت آمیز ما تا نابودی نظام سرمایه داری و بر قراری برابری ادامه دارد.ما به هیچ حزب و جناحی وابسته نیستیم و پیاده نظام هیچ جناحی نمی شویم و فریب بازی های انتخاباتی جناح های سرکوبگر سرمایه داری را نمی خوریم. مخصوصا اصلاح طلبان سازشکار را قبول نداریم. همه سروته یک کرباسند.
ما: به عنوان سوال اخر چه پیامی برای معلمان دارید؟
رفیق صنفی : معلمان باید بدانند که خطر اصلی و عمده دولت نئولیبرال روحانی است که خصوصی سازی را به دستور شرکتهای چندملیتی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت و بانک جهانی و نئولیبرالیسم و مناسبات سرمایهداری و ریگانیسم در ایران اجرا می کند. اگر روحانی موفق به ادغام اقتصاد ایران در اقتصاد بین المللی شود، آموزش کالایی می شود و همه مدارس دولتی را می فروشند و معلمان را اخراج می کنند. کما اینکه این کارها شده است . اما ما نباید بگذاریم این دولت موفق شود.این را هم که ما داریم آب به اسیاب راست افراطی می ریزیم شایعه لیبرال های نو است و ما کاملا مستقل هستیم و هیچ مبارزه ای بدون هژمونی ما به سرانجام نمی رسد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
علی اصغر فانی در آموزش و پرورش مدیری شناخته شده و رده دوم و دور از سیاست بود ، اما دو اتفاق در دوره پر حادثه ریاست جمهوری احمدی نژاد، نام فانی را در فضای سیاسی مطرح کرد. اولی گرفتن حکم سرپرستی وزارتخانه از دست احمدی نژاد درسال 84 و و دوم ریاست ستاد فرهنگیان مهندس میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری 88 .
رای عدم اعتماد مجلس به محمدعلی نجفی در تابستان 92 معلمان را آزرده کرد. سایه نجفی روی صندلی وزارت فانی تا مدت ها سنگینی می کرد. در سال 84 پس از ناکامی علی اکبر اشعری وزیر پیشنهادی احمدی نژاد در اخذ رای اعتماد مجلس هفتم ، علی اصغر فانی به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش منصوب شد.
مدیران وقت آموزش و پرورش تمایل داشتند آقای احمدی نژاد، فانی را به عنوان وزیر به مجلس معرفی کند، اما رییس جمهور ، محمود فرشیدی دبیرکل " کانون تربیت اسلامی " را به مجلس معرفی کرد. با معرفی محمود فرشیدی و رای اعتماد مجلس به او ، دوره 70 روزه سرپرستی فانی هم تمام شد. دلیل اینکه چرا احمدی نژاد، فانی را به عنوان وزیر آموزش و پرورش کابینه دولت نهم معرفی نکرد، مشخص نیست، اما همان زمان در راهروهای وزارتخانه به نجوا می گفتند که فانی شرط عزل همه مدیران اصلاح طلب آموزش و پرورش از سوی احمدی نژاد را نپذیرفته است.
بخت و اقبال با فانی یار بود که به عنوان وزیر کابینه احمدی نژاد به مجلس معرفی نشد زیرا هم اعتبار خود را به عنوان یک تکنو کرات از دست می داد و هم احتمالا عمر وزارت او طولانی نمی شد.
سرنوشت خواب دیگری برای فانی دیده بود .
در انتخابات 88 مسئولیت ستاد فرهنگیان مهندس موسوی به عنوان جدی ترین رقیب احمدی نژاد را به عهده گرفت. با اعلام نتیجه انتخابات فانی بی سروصدا به دانشگاه برگشت و موضع گیری سیاسی خاصی از او ثبت نشد. با اینکه بسیاری از افراد دورتر از فانی به عنوان عامل فتنه یا ساکت فتنه مشمول محرومیت شدند اما فانی در کابینه اعتدالی حسن روحانی موفق شد از مجلس اصول گرا به عنوان وزیر آموزش و پرورش رای اعتماد بگیرد.
فانی متولد محله نازی آباد تهران در سال 1333 ، دارای همسر فرهنگی و دو فرزند است. همسر او خانم شیر محمدی هم فرهنگی است . او مدرک فوق لیسانس راه و ساختمان از دانشکده فنی دانشگاه تهران و دکترای مدیریت رفتار سازمانی و منابع انسانی از دانشگاه تربیت مدرس دارد. به گفته خودش از کلاس دهم دبیرستان کار ندریس در دبیرستان ها را شروع کرد و در دوره دانشجویی به عنوان یکی از بهترین دبیران منطقه 16 تهران شناخته می شد. معلمان قدیمی او را انسانی مودب و اخلاق گرا و استوار بر باورهای عقیدتی خویش به یاد می آورند.
یکی از همکاران سابق او می گفت : "فانی در گفتار و کردار نرم ، اما در اعتقادات مذهبی خود سرسخت است."
در دهه 60، از مدیران وابسته به طیف خط امام بود و البته رابطه کاری خوبی با نمایندگان جناح راست مانند علی اکبر پرورش و حدادعادل در آموزش و پرورش داشت. در شهریور 59 به استخدام رسمی آموزش و پرورش در آمد و با درس و تخته سیاه خداحافظی کرد.
ابتدا معاون و کمی بعد رییس منطقه 16 آموزش و پرورش تهران شد . از استخدام در آموزش و پرورش تا سرپرستی منطقه ۱۶ در شرایط ویژه آن دوره فقط چندماه طول کشید، فانی در باره کارهای انجام شده در دوره سرپرستی منطقه ۱۶ می گوید: "استراتژی اصلی ما در منطقه ۱۶ پاک سازی معلم ها، اصلاح مدیریت، آرام کردن فضای مدرسه ها، جایگزینی معلمان مرد در مدارس دخترانه و تربیت جوانان برای جایگزینی خودمان بود."
در سال های اول انقلاب هزاران تن از معلمان و مدیران مدارس به دلایل سیاسی و عقیدتی اخراج و یا بازنشسته و بازخرید شدند. برای اخراج مخالفان از اصطلاح تحقیر آمیز "پاک سازی" استفاده می شد و منظور، پاک کردن محیط های آموزشی از وجود مخالفان بود.
فانی که در خانواده ای مذهبی و متعصب بزرگ شده بود، می نویسد: "معلم کلاس اولم خانم بود، ولی از کلاس دوم علاقه مند بودم که به کلاسی بروم که معلمش مرد باشد؛ شاید دلیل آن تعصبات دینی بود که به واسطه پدرم... در ما ایجاد شده بود."
فانی در سال 93 در گفت و گو با روزنامه جمهوری اسلامی چگونگی استخدام خود را این گونه شرح می دهد: "سال ۵۹ آقای [حسین] مظفر رئیس ناحیه ۷منطقه ۱۶ فعلی بود. عزت الله عباسی معاون آموزشی و آقای [ رحیم ] عبادی معاون پرورشی بودند...بچه مسلمان های ناحیه ۷ به آموزش و پرورش شهر تهران رفتند و برای من یک ردیف استخدامی گرفتند. بعدها آقای مظفر معاون استان تهران شد و عباسی ریاست اداره شد و برای من حکم معاونت ناحیه ۷ را صادر کردند. عباسی که به جبهه رفت آقای خوشنویسان که مدیر کل شهر تهران بود برای من حکم سر پرستی زد.
در سال 60 یک سال بعد از استخدام در حالی که دوره 2 ساله آزمایشی او تمام نشده بود ، ابلاغ مدیرکلی آموزش و پرورش کردستان را از دست علی اکبر پرورش گرفت و از سال 60 تا 64 در این استان به عنوان مدیرکل خدمت کرد.
او ادعا می کند که یکبار یک دختر خانم وابسته به تشکیلات مجاهدین خلق در کردستان نقشه ترور او را کشیده . اما با دستگیری این دختر نقشه ترور فانی لو رفت. با انتصاب کاظم اکرمی به عنوان وزیر ، فانی به تهران برگشت و از 64 تا 68 معاون آموزشی وزیر بود.
فانی این گونه مدیرکل آموزش و پرورش کردستان شد: "سال ۱۳۶۰ من مسئول منطقه ۱۶ آموزش و پرورش (ناحیه ۷ قدیم) تهران بودم. توسط وزیر وقت آموزش و پرورش -ـ مرحوم آقای پرورش ـ- احضار شدم. گفتند که چند پست مدیریتی از جمله دفتر آموزش عمومی وزارتخانه و ادارات کل استانهای بوشهر، آذربایجان غربی و کردستان فاقد متولی است و از من خواستند یکی از این مسئولیتها را بپذیرم. من به اراده خودم سختترین (کردستان) را انتخاب کردم تا دینم را به انقلاب اسلامی ادا کرده باشم."
فانی اضافه می کند: "من انصافاً به کردستان رفتم که دیگر برنگردم ! این را خدا میداند و بس!"
روایت فانی از انتصابش به عنوان مدیرکل کردستان همه واقعیت را در بر ندارد. رفتن او به کردستان بی مقدمه و تصادفی نبود. قبل از پذیرش مسئولیت در آموزش و پرورش کردستان به عنوان نماینده ویژه علی اکبر پرورش وزیر وقت، به کردستان رفته بود. فانی پس از بازگشت با ارائه یک گزارش هشت صفحه ای محرمانه، خواهان برنامه ریزی برای حاکمیت فرهنگی در کردستان شد. این گزارش مورد تایید قرار گرفت و حکم مدیرکلی فانی صادر شد.
وی هنگام گرفتن ابلاغ مدیرکلی آموزش و پرورش کردستان ۲۷ سال سن و یک سال سابقه خدمت رسمی در آموزش و پروش داشت. فانی استثنا نبود. نشستن جوانان 20 تا 30 ساله روی صندلی مدیریت حتی در سطح وزارت و وکالت عادی بود. آن زمان بحث "تعهد یا تخصص" در بین انقلابیون مسلمان در مورد شرایط احراز پستهای مدیریتی وجود داشت و نظر غالب این بود که تعهد بر تخصص مقدم است و حتی اگر کسی فقط تعهد داشته باشد می تواند پستهای حساس را اشغال کند.
فانی از سال 68 تا دوم خرداد 76 از آموزش و پرورش فاصله گرفت. او از سال 68 تا 72 معاون دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس و از 72 تا 76 ، معاون فرهنگی بنیاد شهید بود .
بازگشت مظفر به عنوان وزیرآموزش و پرورش دولت اول خاتمی در سال 76 ، علی اصغر فانی را در سمت معاون وزیر به آموزش و پرورش کشاند. فانی ، اکرمی و مظفر را می توان سه یار دبستانی آموزش و پرورش نامید.
اکرمی در سال ۶۴ وزیر آموزش و پرورش دولت میرحسین موسوی شد ، او فانی را از کردستان احضار کرد و به او پیشنهاد کرد که مدیر کل آموزش و پرورش استان تهران شود. فانی این پیشنهاد را رد کرد و در اظهار نظری غیر متعارف بلافاصله به وزیر پیشنهاد کرد که او را به عنوان معاون خودش انتخاب کند.
فانی ماجرا را این گونه شرح می دهد: "شخصا پیشنهاد تصدی پست معاونت آموزش وزارت اموزش و پرورش را در شرایطی به وزیر وقت دادم که کمترین تجربه کارستادی نداشتم."
آقای اکرمی این پیشنهاد را پذیرفت.
فانی در ادامه می گوید: "روزی که اکرمی حکم معاونت آموزشی را برای من صادر کرد، از من پرسیدند: شهر تهران را به چه کسی بدهیم؟ من آقای مظفر راپیشنهاد کردم." آقای اکرمی هم توصیه او را می پذیرد و مظفر را مدیرکل تهران می کند. فانی مدعی است که در سال ۷۶ یکی از گزینه های سید محمدخاتمی برای وزارت آموزش و پرورش بوده، اما وقتی مظفر به او خبر می دهد که او نیز پیشنهاد وزارت را دریافت کرده، به جای رقابت، در تهیه برنامه به مظفر کمک می کند.
مظفر نیز بعد از انتخاب به عنوان وزیر آموزش و پرورش در سال ۷۶، علی اصغر فانی را به عنوان معاون خود انتخاب کرد.
دوستی بین فانی ، حسین مظفر و سیدکاظم اکرمی تا کنون پایدار مانده است. لابی گری مظفر در مجلس در رای اعتماد نمایندگان مجلس نهم به فانی موثر بود.
فانی هم بعد از رسیدن به وزارت تلافی کرد . فانی هم در سال ۹۲ مظفر را به عنوان عضو هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان و سید کاظم اکرمی را به عنوان مشاور ارشد خود برگزید. هر چند حسین مظفر از نظر سیاسی از این دو تا حدودی فاصله گرفته است اما تفاوت مشرب سیاسی تاثیری در رابطه دوستی این سه تن نگذاشته است.
در سال ۶۷ محمدعلی نجفی به عنوان وزیر آموزش و پرورش وارد کابینه میرحسین موسوی شد و بعد انتخاب اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس جمهور، نجفی در پست وزارت آموزش و پرورش باقی ماند. کانون تجمع مدیران چپ گرا، اداره کل آموزش و پرورش تهران حول حسین مظفر بود. حسین مظفر دستور محمد علی نجفی برای عزل یکی از مدیران سخت گیر تربیت معلم را اجرا نکرد و نجفی هم حسین مظفر را برکنار کرد.
فانی پس از آمدن نجفی به آموزش و پرورش، این وزارتخانه را موقتا ترک کرد و معاون فرهنگی بنیاد شهید شد. در سال ۷۰ علی اصغر فانی، حسین مظفر و عزت الله عباسی که دورنمایی برای بازگشت خود به مدیریت نمی دیدند، مجتمع آموزشی غیر انتفاعی جماران را در منطقه ۱۱ تهران تاسیس کردند. این مجتمع آموزشی پسرانه با مساحت ۲۷۰۰ مترمربع در خیابان امام خمینی ، نرسیده به میدان حر ، خیابان شهید مرادی واقع شده است. مدیریت این مجتمع را یکی از دوستان فانی در دوره مدیرکلی کردستان بر عهده دارد.
بعد از دوم خرداد 76 و روی کار آمدن دولت اصلاحات ، حسین مظفر سکان وزارت اموزش و پرورش را در دست گرفت و علی اصغر فانی را به عنوان معاون خود انتخاب کرد.
در دولت دوم سید محمد خاتمی بار دیگر به عنوان معاون وزیر منصوب شد. در دوره وزارت مرتضی حاجی، همچنان پست معاونت آموزشی را حفظ کرد. بعد از دوره 70 روزه سرپرستی و با به حرکت درآمدن ماشین عزل و نصب ها توسط فرشیدی در سال 84 ، فانی بار دیگر به دانشگاه تربیت مدرس کوچ کرد و به عنوان استادیار و سرپرست دبیرخانه شورای تعلیم و تربیت ، مشغول به کارشد.
نمودار مدیریتی فانی نشان می دهد که از عمر 33 ساله مدیریتش ، نیمی را در آموزش و پرورش و نیم دیگر را در دانشگاه تربیت مدرس و بنیادشهید گذرانده است.
چپ گرا های دهه 60 وزارت آموزش و پرورش بر خلاف چپ های وزارت ارشاد ، هیچ گاه تبدیل به اصلاح طلب تمام عیار نشدند و عده ای از آنها با راست های جدید ، همپوشانی و قرابت های فکری و عملی دارند. حسین مظفر به دلیل همین قرابت ها از اردوی چپ به جمع هواداران احمدی نژاد پیوست.
فضای مدیریتی آموزش و پرورش به برهوت می ماند.
در میان مدیران سابق و کنونی آموزش و پرورش، محمدعلی نجفی توانست به مدد هوش و سواد و تجربه به سطح یک مدیر استراتژیک ملی ارتقا یابد. اما نجفی دقیقا محصول فضای مدیریتی آموزش و پرورش نبود.
امروز در میان مدیران آموزش و پرورش چه اصول گرا و چه اصلاح طلب یا اعتدالی پیدا کردن یک مدیر در حد و اندازه وزارت بسیار مشکل است.
بعد از انتخابات ۹۲ و رای عدم اعتماد مجلس به نجفی این بحث در محافل نزدیک به رییس جمهور مطرح بود که چه کسی از خانواده آموزش و پرورش به مجلس معرفی شود؟
از هر طرف که می رفتی به سه چهار تا اسم مشخص برخورد می کردی که کم و بیش در حد و اندازه فانی بودند.
به نظرم سوال اساسی این است که چرا سطح مدیریت یک وزارتخانه آموزشی و فرهنگی حتی با مقیاس ها و استاندارد های داخلی تا این اندازه نازل است؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بسیاری از اوقات برخی از فعالان در حوزه زنان و کنشگران زن صنفی در حوزه آموزش و پرورش این پرسش را مطرح می کنند که چرا و با وجود جمعیت کارکنان و پرسنل غالب زنان نسبت به مردان ؛ زنان سهم اندکی در تصدی مدیریت های آموزش و پرورش در سطوح میانی و فوقانی دارند ؟
از سوی دیگر این فرضیه نزد تعداد قابل توجهی از فرهنگیان به ویژه مردان مطرح است : به علت آن که ترکیب جنسیتی شاغل در آموزش و پرورش متعلق به زنان است ؛ همین مساله موجب شده است تا آنان به علت برخی ویژگی ها همواره مدافع وضع موجود باشند و " زنانه شدن آموزش و پرورش " در بخش " صف " موجب شده است تا پیگیری مطالبات صنفی به یک صدای واحد تبدیل نشود ؟
نزديك ۵۳ درصد پرسنل آموزش و پرورش را خانمها تشكيل ميدهند اين درحالي است كه ۵۱ درصد دانشآموزان پسر هستند.
در شهر تهران بيش از ۸۰ درصد معلمان خانم هستند .
سال ٩٢ رييس مركز آمار و فن آوري ارتباطات و اطلاعات وزارت آموزش و پرورش اعلام كرد: « تعداد كل معلمان و كاركنان، يك ميليون و ١٣ هزار و ٦٥٥ نفر است كه از اين تعداد ٤٨١ هزار نفر را معلمان و كاركنان مرد و ٥٣٢ هزار نفر را كاركنان و معلمان زن تشكيل ميدهند. »
در تابستان سال 1393 بود که وزیر آموزش و پرورش در مورد افزايش تعداد معلمان زن هشدار داد .
برای پاسخ به این پرسش ها می توانیم به برخی آمارها در این زمینه اشاره کنیم :
سایت الکسا رتبه سایت ها را به همراه برخی اطلاعات دیگر در اختیار کاربران قرار می دهد .
جداول زیر میزان مراجعه زنان نسبت به مردان را در فضای مجازی و در سایت های آموزش و پرورش و معلمی نشان می دهد :
وزارت آموزش و پرورش :
اداره کل آموزش و پرورش تهران :
سایت سخن معلم :
سایت فرهنگیان نیوز :
سایت آموزش نیوز :
سایت مدرسه نیوز :
سایت معلم پرس :
حتی در سایت میگنا که مجموعه کاملی از مقالات و مطالب روان شناسی، تربيتی و اخبار علمی و آموزشی و اطلاعات تحصيلات تکميلی را ارائه می کند باز میانگین زنان مراجعه کننده به این سایت کم تر از مردان است :
نمودار زیر میزان مراجعه افراد بر اساس جنسیت را به سایت سخن معلم نشان می دهد :
همان گونه که در تصویر مشخص است ؛ 2 / 81 درصد از مراجعه کنندگان به سایت سخن معلم " مردان " و تنها 8 / 18 درصد را زنان تشکیل می دهند .
این آمار بسیار شبیه ترکیب جنسیتی شاغل در آموزش و پرورش شهر تهران است که بیش از 80 درصد معلمان را زنان تشکیل می دهند .
می توان از این جداول و نیز آمارهای ارائه شده چنین نتیجه گرفت که :
" زنان نسبت به مردان پی گیری کم تری نسبت به موضوعات آموزش و پرورش و نیز مطالبات فرهنگیان و معلمان " حداقل در فضای مجازی دارند . "
شاید با ملاحظه اندکی تغییرات بتوان این وضعبت را به فضای غیرمجازی هم تعمیم داد البته اگربپذیریم که یکی از لوازم حرفه معلمی آشنا بودن به مسائل روز و اطلاع از آخرین تحولات در این حوزه باشد .
روند رو به افزایش جنسیت زنانه آن گونه که وزیر آموزش و پرورش هشدار داده است می تواند مبین این فرضیه باشد که میان مطالبه محوری در آموزش و پرورش و افزایش جنسیت زنان رابطه معکوس وجود دارد .
پس می توان اکنون به فرضیه اول پاسخ گفت .
زنان کنشگری که همواره به حضور کم رنگ زنان در پست های مدیریتی ( میانی – فوقانی ) اعتراض دارند باید توجه کنند که آیا اصولا و با توجه به جداول ارائه شده در بالا ، زنان می توانند واجد تصدی چنین جایگاهی شوند در حالی که خیلی به موضوعات آموزش و پرورش حساس نیستند و یا حداقل پی گیر موضوعات در فضای مجازی نمی باشند ؟
در واقع ، احتمالا به علت همین صفت است که مدیران و برنامه ریزیان ترجیح می دهند از افراد پی گیر و مطلع تر در حوزه های مدیریتی استفاده نمایند .
و اما در مورد فرضیه دوم که در بالا مطرح شود باید گفت :
آمار رسمی و قابل استنادی در مورد نسبت جنسیتی معلمان شرکتکننده در اعتراضات صنفی این قشر در دسترس نیست ولی با تکیه بر مشاهدات و تجربیات شخصی میتوان با اطمینان گفت که معلمان مرد نسبت به معلمان زن مشارکت و فعالیت بیشتری در اعتراضات و تحصنهای صنفی دههی اخیر معلمان داشتهاند.
دلیل مشارکت بیشتر مردان معلم نسبت به زنان معلم در اعتراضات و تحصنهای صنفی با وجودی که تعداد مردان در آموزش و پرورش کمتر است؛ تا حد زیادی روشن به نظر میرسد. اکثریت غالب معلمان زن سرپرست خانوار محسوب نمیشوند و با وجود کم بودن حقوق معلمی به دلیل درآمد شوهرشان مشکلات معیشتی و اقتصادی کمتری دارند و به همین دلیل انگیزه و فشار کمتری برای بیان مطالبات صنفی خود دارند ولی معلمان مرد به دلیل آنکه سرپرست خانوار محسوب میشوند و لزوما هم همسرانشان شاغل نیستند با مشکلات معیشتی و اقتصادی بیشتری درگیر هستند و به همین دلیل انگیزه و فشار بیشتری برای همراهی در حرکتهای صنفی معلمان دارند. علاوه بر این به دلایل متعدد در تمامی جوامع مردان نسبت به زنان مشارکت بیشتری در اعتراضات جمعی دارند و به همین دلیل امکان حضور یک مرد در اعتراضات و تحصنهای صنفی و اجتماعی بیشتر از یک زن است. ( 1 )
در مجموع می توان گفت که بر طبق نظریه " نیاز و انگیزش " افراد می توانند حضور خود را در در رفتارهای سازمانی تعریف و تببین کنند .
از نظر نگارنده تنها فرمولی که می توان در بخش اول یعنی بحث " مدیریت برای سطوح میانی و فوقانی " ارائه نمود موضوع " شایسته سالاری " است .
قضاوت در مورد حق زنان در تصدی مدیریت های میانی و فوقانی بدون استناد به شایستگی ها ، کاراکترهای شخصیتی و حتی مهارت های ادارکی و تنها بر اساس " جنسیت " یک شعار از جنس پوپولیسم و یا عوام پسندانه است و طرح چنین مباحثی کمکی به حل مساله و موضوع مطالبه محوری در آموزش و پرورش نخواهد کرد .
باید به این موضوع توجه ویژه داشت که گفت و گو از نوع " کنشی " و " متعصبانه " ما را به جایی نمی رساند و موجب « تقریب نگرش ها » نمی شود .
در نظام مدیریتی که بر اساس " شایسته سالاری " نباشد و کار به دست کاردان سپرده نشود ؛ " زن بودن " و یا " مرد بودن " خیلی تفاوتی ندارد !
شاید این توع شعارها خوشایند عوام باشد اما گره های اصلی را نخواهند گشود .