صدای معلم: جناب آقای دکتر عباس زاده از اینکه زمان ارزشمندتان را در اختیار ما قرار دادید ، از محضرتان سپاسگزارم ، اولین سوال این است که برداشت تان از مشکلات و معضلاتی که گریبانگیر نظام آموزشی کشور هستند را ارائه نمایید؟ در واقع وضعیت کنونی نظام آموزشی چگونه ارزیابی می کنید؟
وضعیت نظام آموزشی علیرغم زحمات ارزشمند و صادقانه قشر زحمتکش فرهنگیان و مسئولان محترم وزارت آموزش و پرورش در حد انتظار نیست. از علل وقوع این وضعیت می توان در درجه اول به ترویج فرهنگ اشرافی گری اشاره نمود که معیار برتری و مطلوبیت را برخورداری مادی و اقتصادی افراد تعریف نموده است.
از سوی دیگر دست فرهنگیان را در رسیدن به آنها کوتاه کرده ایم و با تسلط چنین فرهنگی، شأن فرهنگی و جایگاه معلمان،دچار افت قابل توجهی شده است . شأن فرهنگی و موقعیت اجتماعی یک قشر را می توان مهمترین هویت آن قشر دانست که متاسفانه امروزه فرهنگیان ما از این جنبه شغل خویش ناراضی اند.
نکته دوم، مخاطبان فرهنگیان هستند که در دهه های گذشته این مخاطبان را کودکان و جوانان معصوم و با انگیزه تشکیل میدادند. اما امروزه کودکان با انواع ناهنجاری ها و مشکلات عدیده شناختی و روان شناختی از جمله کودکان طلاق ،کودکان اعتیاد و دیگر مشکلات و ناهنجاری ها پا به مدارس می گذارند .
نقش شبکه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی و رواج خشونت در جامعه را نیز در وضعیت فعلی مخاطبان فرهنگیان، نباید از نظر دور داشت. این امور کار را برای یک معلم بیش از پیش دشوار کرده و جنبه تربیتی را در فرآیند تعلیم و تربیت تضعیف میکند. همچنین برخی از خانواده ها به آنچه که توسط نظام آموزشی اشاعه و بعضا القا می گردد مقید نیستند.
در چنین شرایطی کودکان دچار دوگانگی فرهنگی در معیارهای اخلاقی و ارزشی می گردند که از میان هنجارهای خانواده و نظام آموزشی ناگزیر به انتخاب می شوند. این تعارضات به دو گانگی تشخیصی در میان کودکان دامن میزنند و همچنین به بی اعتمادی نسبت نظام آموزشی منجر می گردد .
در واقع ، این امر که در طی این سال ها منزلت اجتماعی (اقتصادی) فرهنگیان کشور حفظ نشده است، در دراز مدت باعث رویگردانی افراد مستعد و نخبگان از نظام آموزشی شده و همین طور معلمان را از بالندگی و فرهیختگی کافی باز داشته است.
در نتیجه از نظر سطح عملکرد، دچار افت محسوسی گردند و در ایفای ماموریت و رسالت خویش ناموفق باشند. این مساله به دور باطلی دامن میزند که سیستم آموزشی از سطح عملکرد معلمان، دچار آسیب شده و متقابلا معلمان از جانب نظام آموزشی به سمت فشار و در مضیقه قرار می گیرند .
این دو مشکل به باز تولید یکدیگر منجر میشود و نظام آموزشی را در سایر جنبهها و دیگر جوانب نیز دچار آسیب و مشکلات مختلفی می سازند و عملا نظام آموزشی را دچار ناکار آمدی در تربیت نسل آتی مینمایند .
صدای معلم: جناب دکتر عباس زاده با توجه به شرایط و دلایلی که برشمردید علل وقوع این مشکلات چیست؟ چه کارهایی انجام شده یا انجام نشده است که به این وضعیت دچار شده ایم؟
باید توجه داشت که تا زمانی که وزارت آموزش وپرورش یک نهاد مصرفی تلقی شود و حاضر به هزینه بیشتر در این زمینه نباشیم وضعیت به همین منوال ادامه خواهد یافت.
امروزه معرفی کردن یک زن خانه دار به عنوان یک فرد بی کار، بدین معناست که فرزندداری ورسیدگی به امور خانواده یک کار با بازده مفید به شمار نمیآید، در حالی که سایر کارخانجات تولیدی و دیگر عرصه های خدماتی به تولید اشیا و گیاهان اقدام میکنند و نگاه تولیدی وسرمایه ای به آنها وجود دارد. اما باید توجه کرد که ارزش تربیت و آموزش انسان به عنوان یکی از کارکردهای خانواده بیش از سایر عرصه هاست .
در همین رابطه ارزش شغل معلمی نیز (که در واقع انسان سازی است) باید بیش از سایر مشاغل در نظر گرفته شود. متاسفانه در حال حاضر این نگاه به شغل معلمی در کل فرآیند آموزش وجود ندارد. در این زمینه می توان دولت را نیز مقصر دانست چرا که توجه کافی بدین امر نشده و فرهنگ سازی کافی نیز صورت نگرفته است.
اما باید در نظر داشت که لازمه ی این اتفاق نیز رونق اقتصادی در تمام بخش های کشور است و با وجود ضعف در بخش بودجه نیز نمی توان انتظار ترمیم رفع نارسایی های موجود در نهاد آموزش و پرورش را داشت.
در کل می توان این طور عنوان کرد که دولت های مختلف از نظر بهبود شرایط اقتصادی و فضای کسب وکار، عملکرد چندان موفقی نداشته اند و در نتیجه نتوانسته اند توجهات لازم را به مسائل اقتصادی بخش آموزش وپرورش معطوف دارند .
صدای معلم: جناب دکتر عباس زاده در فرمایشات خود به نگاه مصرفی به نهاد آموزش اشاره فرمودید ؛ در همین رابطه بخشی از فرهنگیان نیز معتقدند نگاه سیاسی به امر آموزش و وزارت آموزش وپرورش اشاره می کنند و این امر را موجب بسیاری از نارضایی ها می دانند. نظر جنابعالی در این رابطه چیست؟
در زمینه ، نگاه سیاسی به آموزش و پرورش و همچنین مساله تشکل یابی در این نهاد که به ایفای فضای امنیتی در این سیستم دامن می زند، انتقادات و ایرادات اساسی وارد است، ما باید اجازه دهیم که فرهنگیان فعالیت های سیاسی خود را داشته باشند و اهل سیاست باشند اما از سیاست زدگی و همچنین سیاسی کاری در این بخش پرهیز کنیم چرا که ممکن است به استفاده ابزاری از مخاطبانشان اعم از کودکان یا خانواده ی آنها بیانجامد.
در زمینه پی گیری مطالبات صنفی نیز فرهنگیان باید نهایت آزادی عمل را داشته باشند تا خواسته های معقول صنفی خود را بیان دارند.
صدای معلم: آقای عباس زاده در زمینه ی نقش سیاسی خود نهاد آموزش، و اینکه وزارت آموزش و پرورش به عنوان زیر مجموعه دولت، به عنوان ابزار تبلیغ واشاعه اهداف غیر آموزشی و سیاسی مسئولان مبدل گردد، چه نظری دارید؟
غالب کارشناسان حوزه آموزش معتقدند که آموزش وپرورش باید در زمینه مسائل سیاسی بطور فراجناحی عمل نموده وبه جای تبلیغ و جهت گیری سیاسی خاص به تربیت شهروندانی با توانایی نقد سیاسی و با دانش سیاسی بپردازد. نظر شما در این رابطه چیست؟
برخورد امنیتی با مسائل و امنیتی کردن فضا، نمی تواند آورده مفیدی برای دولت و حاکمیت داشته باشد. در این زمینه بنده معتقدم امروزه باید به فرهنگیان اعتماد داشت ، فضای کافی برای ابراز وجود و فعالیت های مختلف در اختیارشان نهاد. همان طور که در زمینه سپردن فرزندان مان به دست این قشر زحمتکش و ارزشمند با کمال اطمینان عمل می کنیم.
اما در زمینه سوال بعدی تان یعنی استفاده ابزاری از نهاد آموزش و پرورش در جهت تبلیغ سیاسی و ایدئولوژیک به جای ایفای نقش ذاتی در تربیت شهروندان مسئول، منتقد و آگاه؛ باید عرض کنم که این تناقض وجود دارد.
مأموریت اصلی این نهاد، آموزش و پرورش است. آموزش یک بخش نظری و یک بخش حرفه ای و مهارتی دارد؛ این دو بعد مکمل یکدیگرند. نظام آموزشی باید با تاکید هماهنگ بر این دو جنبه شهروندی مقتدر را تربیت نماید که همچنین افرادی متعهد و مهذب نیز باشد.
رسالت اصلی آموزش و پرورش این است. حاکمیت و سیاست گذاران اگر در پی انتقال مفهوم خاصی به ذهن دانش آموزان باشند می بایست تلاش گردد تا این امر در بستری حقیقی و واقعی شکل بگیرد. به عنوان مثال اگر در پی جلب اعتماد بیشتر کودکان و جوانان به نظام اسلامی هستیم، این اعتماد صرفا با بیان آن از سوی معلم انتقال نمییابد.
در واقع دانش آموزان در وهله نخست از خانواده خود تاثیر میگیرند و بخش عمده ای از حقایق جامعه در بستر خانواده به آنان منتقل می شود؛ دوم اینکه وقتی دانش آموزان به بلوغ عقلی می رسند و قدرت تمییز خوب و بد را پیدا می کنند و اختیار و انتخاب در شخصیت شان شکل می بندد، حتی گفته های والدین هم در آنها کمتر تاثیر می گذارد و بیشتر در پی فهم عقلانی و منطقی امور هستند لذا اگر گمان کنیم معلم در زمینه انتقال مفاهیم سیاسی از قدرت تام برخوردار است و یگانه علت موثر است، دچار قضاوت اشتباهی شده ایم. همچنین واقعیت های عینی جامعه نیز از تاثیر گذاری منظم در این زمینه می کاهد. در نتیجه گمان بنده این است که مأموریت دادن به معلمان در این رابطه نیز امر نادرستی است.
صدای معلم: افرادی که رویکرد ایدئولوژیک به مقوله آموزش و پرورش دارند معتقدند که آموزش می بایست دانش آموزان را متعصب به دیدگاه های خاص تربیت نمایند و رویکرد دیگر معتقد است که وظیفه آموزش و پرورش تربیت دانش آموزان شکاک و جست و جو گر است. با توجه به آنکه حضرتعالی علاوه بر سابقه طولانی معلمی، در زمینه دینی هم تسلط دارید در صورت امکان نظرتان را این رابطه بفرمایید.
در پاسخ باید عرض کنم که دو گونه شک وجود دارد، شک ابتدایی که سکوی پرتاب به سوی علم است و یکی از روش های تعلیم و تربیت این است که به جای ارائه ی محتوای آماده به یادگیرنده، وی را با سوال و مسأله مواجه می کنند.
اینکه عنوان کنیم معلمان و نظام آموزشی در ذهن دانش آموزان نسبت به حقایق هستی یا حتی دینی شک ایجاد کند اگر منظور همین شک ابتدایی باشد یقینا شیوه ای مطلب است. چرا که طرح سوال و بیان مسأله برای ایجاد چنین شکی صورت می گیرد؛ اما اگر قصدی وجود داشته باشد که شک مبدل به منزل گاه دائمی شود نه برای دست یابی به واقعیت و ریشه امور، چنین شکی قطعا مطلوب نیست و شایسته ی مقام انسانی نیز نیست. چرا که چهار چوب زندگی انسان را نمی توان بر شک استوار نمود؛ در واقع بنده با ایجاد شک موافق اما با بقاء در شک مخالفم.
صدای معلم: جناب آقای دکتر عباس زاده، با توجه به سابقه ی ۱۶ ساله حضور در کسوت معلمی، ارزیابی تان از مشکلات و مصائب درونی نهاد آموزش کشور چیست؟
به نظر بنده آموزش و پرورش ۴ رکن دارد. یک رکن آن کتاب (محتوا) است. رکن دیگر معلم و سایر کارکنان، رکن بعدی مخاطب یعنی دانش آموز و خانواده وی و آخرین رکن ساختمان و تجهیزات فیزیکی است که آموزش در آن صورت می گیرد.
متاسفانه باید اذعان نمود که در حال حاضر در هر ۴ بعد ارکان نظام آموزشی دچار مشکل هستیم. مشکلات از ناحیه دانش آموزان را پیش تر اشاره ای گذرا داشتم اما از دیگر مشکلات مرتبط به یادگیرندگان می توان به فقدان انگیزه اشاره نمود. بدین معنا که معلمان و در کل نظام آموزشی ما می بایست در قدم نخست به ایجاد انگیزه نزد دانش آموزان اقدام نمایند و در مرحله بعدی آموزش ها (برنامه درسی) را ارائه کنند. در حالی که در سایر بخش ها غالبا ابتدا نیازها مشخص می شوند و برای رفع آن اقدام می شود به همین منظور در قضیه آموزش ابتدا باید انگیزه یادگیری ایجاد شود این نیاز توسط دانش آموز احساس گردد و سپس به آموزش وی پرداخته شود.
در زمینه کتاب درسی و محتوای مطالب آموزشی نیز مشکلات جدی وجود دارد . کتب درسی ما غالبا از اطلاعاتی انباشته شده اند که با زندگی واقعی و روزمره ی دانش آموزان کمترین ارتباط را دارند و مهارت های زندگی به آنان آموزش داده نمی شود.
همچنین در این زمینه مسأله تناسب زمان و محتوا مطرح است که اغلب محتوای درسی بسیار حجیم است و زمان آموزش برای آن اندک. رکن سوم هم به همین منوال و به مانند دانش آموزان می باید انگیزه ارائه ی محتوای آموزشی و یاد دادن داشته باشند همچنین مهارت های تدریس را به خوبی از نظر غالبی و شکلی آموخته باشند و در آن رشته ای که تدریس می کند دارای تسلط علمی به مباحث باشد و در نهایت از آموزش های ضمن خدمت اثر بخش در طول خدمتش نیز برخوردار گردد تا به روز و همگام با سرعت پیشرفت و رشد علوم باشد.
متاسفانه در حال حاضر این آموزش های ضمن خدمت به صورت صوری و جهت دریافت گواهی در نظر گرفته می شود. در زمینه ی رکن چهارم یعنی فضای فیزیکی نیز باید توجه داشت وقتی که دانش آموز و معلم در این فضا و ساختمان دارای امنیت روانی و امنیت جانی نباشند نمی توان وضیعت آن را مطلوب دانست فضای فیزیکی مدارس باید از نظر بهداشت، شادابی ، نظم، زیبایی و سایر مولفهها در حد قابل قبول و استاندارد باشند. تمامی این موارد در کنار یکدیگر باعث کارآمدی یا ناکارآیی سیستم آموزشی می شوند.
صدای معلم: جناب دکتر عباس زاده در تحلیل تان سه رکن از ۴ مورد یاد شده، مسائل مالی و اقتصادی تاثیر گذار هستند یعنی در زمینه انگیزه شغلی معلمان و تجهیز فیزیکی مدارس و نیز شرایط دانش آموزان. این عامل اقتصادی پر رنگ تر به نظر میرسد در نتیجه موافق هستید که این مشکلات مالی هستند که بر ناکار آمدی نظام آموزشی دامن می زنند ؟
بله همین طور است. شما این مسأله را در نظر بگیرید که به عنوان مثال در یک روستا از سه مورد مدرسه دو مورد آن ها تخریب شده و قابل استفاده نیست از طرفی مدرسه دیگر با کمبود بودجه و امکانات درگیر است آموزش و پرورش می تواند با تعیین تکلیف آن دو به نحو فروش یا اجاره یا ... مشکل مالی این مدرسه را مرتفع کند. آموزش و پرورش می تواند با برنامه ریزی صحیح در این زمینه مسائل اقتصادی این نقایص را رفع کند؛ همچنین نیاز به برنامه ریزی آموزشی به طور جدی احساس می شود تا کاهش و افزایش جمعیت دانش آموزان در سال های آتی پیش بینی شود و منابع لازم برای آنها از جمله تعداد کلاس ها و معلم و تجهیزات مهیا گردد.
صدای معلم: جناب دکتر عباس زاده؛ عده ای از کارشناسان آموزش معتقدند آموزش و پرورش به خود مسئولان و دست اندرکاران نظام آموزشی سپرده نشده است و عواملی از جمله سیاست مداران و نهادهای دیگر در زمینه ی مدیریت آموزش و پرورش دخالت می کنند و در نتیجه آموزش و پرورش استقلال خود را از دست داده است و متاسفانه در حال حاضر نگاه به نظام آموزشی، نگاه ابزاری است. به نظرتان دورنمای این دخالت سیاست در آموزش و پرورش چگونه است ؟
بنده معتقدم با این امور نه می توان کاملا موافق بود و نه کاملا مخالفت نمود؛ بلکه بسته به شرایط می توان در این رابطه اظهار نظر کرد. برای مثال اگر حاکمیت با دلسوزی و کار کارشناسی و برنامه ریزی و هدف گذاری دقیق در زمینه مسایل آموزش و پرورش ورود پیدا کند نتایج مثبتی می تواند کسب شود یا بالعکس اگر حاکمیت اداره این حوزه را به معلمان بسپارد و به افراد اجازه دهیم همانند مجلس و شورا در نظام آموزشی این شیوه ها را به کار ببندند و معلمان خود مدیران مدارس را انتخاب کنند و به همین ترتیب مدیران مدارس، مدیران مناطق را انتخاب کنند و الی آخر.
در حال حاضر چنین روشهایی عملیاتی نشده است به این معنا که اکنون نمایندگان در انتخاب مدیران مناطق دخالت می کنند یا مدیر کل را به وزیر تحمیل می کنند و به همین ترتیب مسئول ناحیه مدیر را بر معلمان تحمیل می کند.
فردای این اتفاقات اگر در مورد عملکرد مدیریتی این افراد بازخواست شود به راحتی از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند و این گونه توجیه می شود که اجازه داده شده است تا امکان چینش مهرهها و آزادی عمل داشته باشد. در حال حاضر نه وضعیت چنان است که حاکمیت به طور کاملا متمرکز مدیران را منصوب می کند و از دخالت عوامل حاشیه ای جلوگیری می کند و نه وضعیت به نحوی است که این فرآیند ها انتخابی و دموکرات باشد.
در واقع ما از معایب هر دو شیوه مذکور آسیب می بینیم ولی از مزایای هیچ یک بهره مند نیستیم. در نهایت بنده معتقدم ما باید یکی از این دو شیوه را انتخاب کنیم و به شرایط هر یک نیز پای بند باشیم.
باید توجه داشت که در وضیعت فعلی کار انجام نشده در حیطه آموزش بسیار است و جوانان ما نیمی از عمرشان را در حال آموزش و در مدارس به سر می برند! یا اینکه هنگام اتمام تحصیلات از مهارت های لازم برای ورود به زندگی واقعی برخوردار نیستند ! این مسایل چندان منطقی نیستند. ما میتوانیم با برنامه ریزی دقیق و طراحی آموزشی این وضیعت را تغییر دهیم در زمینه آموزش و پرورش می باید به مهارت ها و یادگیری معنادار بیشتر اهمیت دهیم و دانش آموزان را برای ورود به زندگی اجتماعی و ایفای نقش شهروندی در دنیای مدرن آماده کنیم. انباشتن ذهن دانش آموزان از اطلاعات بلا استفاده راه به جایی نخواهد برد.
صدای معلم: جناب دکترعباس زاده یکی از مسایلی که در مورد کمیسیون آموزش مجلس مطرح است ترکیب اعضای این کمیسیون است و همچنین عملکرد آنان از نظر جبهه گیری سیاسی و دخالت در عزل و نصب ها و مواردی از این دست مورد نقد کارشناسان آموزش و پرورش است. این کمیسیون باید در صدد پی گیری چه مسایل و قوانینی در حوزه آموزش و پرورش باشد ؟
ابتدا در زمینه نیروی انسانی عرض کنم که بنده اعتقاد چندانی به تغییرات پیاپی و عجولانه مدیران ندارم. البته تغییر در مواردی که التزام به قوانین نبوده است ضروریست یعنی تغییر در هنگام تخطی از قوانین باید عملی شود. تغییر در هر زمینه ای برای ایجاد تحول لازم است اما این تغییرات باید بر اساس مطالعات عمیق و پژوهش های گستره باشد در زمینه ی علوم انسانی تغییرات و نتایج آن ها بسیار عمیق و گسترده تر است و عواقب آن ها گریبان گیر افراد و خانواده هاست از جمله دیگر مسایل در زمینه ی نیروی انسانی مسأله استخدام در نظام آموزشی است .
به نظر بنده مجلس می بایست این رویه را نظام مند کند و بطور مصداقی ورود پیدا نکند؛ در زمینه نظام پرداخت حقوق نیز معتقد هستم که افراد بر اساس سابقه، تحصیلات، تجارب، مهارت و سطح عملکرد می باید دریافتی متناسبی داشته باشند برای مثال یک فرد با سابقه و مدرک و عملکرد برابر در شرکت نفت و بانک و آموزش و پرورش باید دریافتی متناسبی داشته باشند و این گونه مسأله جذب نیروهای نخبه در یک ارگان و نهاد و فقدان نیروی کارآمد و باانگیزه در نهادی دیگر حل میشود از این منظر اکنون فاصله ی پرداختی در سازمانهای مختلف از جمله آموزش و پرورش و سایر ارگانها قابل قبول نیست و باید در پی حل آن بود.
*جناب آقای دکتر عباس زاده با کمال تشکر از جنابعالی که وقت تان را در اختیار صدای معلم گذاشتید و با آرزوی توفیق برای شما .
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
برای موفقیت لیست امیددعامیکنم
همسر ایشون هم معلم هست.
رای ایستیر سن ؟؟؟؟؟