صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه رسانه و تشکل/ همان گونه که قبلا نیز آمد ( این جا ) ، نمایندگان مجلس و فرماندار بجنورد از معارفه مدیر جدید آموزش و پرورش بجنورد ممانعت نمودند .

« انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی» در بیانیه ای که برای صدای معلم ارسال نموده است به این روند اعتراض کرده است

گروه استان ها و شهرستان ها/

دخالت نمایندگان مجلس و فرماندار بجنورد در معارفه مدیر آموزش و پرورش شهرستان بجنورد

در حالی که از مدت ها پیش آقای « م. الف » به عنوان مدیر آموزش و پرورش شهرستان بجنورد از سوی مدیر کل آموزش و پرورش خراسان شمالی مطرح بود، فرماندار بجنورد به خاطر عدم موافقت نماندگان مجلس این شهرستان از معارفه این فرهنگی جلوگیری کرد.
حاجی زاده در دیدار با مسوولان 3 حزب فرهنگیان اعم از انجمن اسلامی معلمان، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در خراسان شمالی و سازمان معلمان ایران گفت: باید مدیرکل گزینه اش برای مدیریت شهرستان بجنورد را با نمایندگان مجلس این شهرستان و بنده هماهنگ می کرد.
این در حالی است که « م الف » از مدت ها قبل با فرماندار شهرستان بجنورد دیدار و مصاحبه داشته است و مورد حمایت 3 حزب فرهنگیان استان و انجمن صنفی فرهنگیان استان بوده است.
این در حالی است که فرماندار دخالت افرادی را منتسب به گروه های بی نام و نشان را در مخالفت با م . الف ترجیح داده و جلوی معارفه این فرهنگی را گرفته است.

شایان ذکر است علی قربانی و علی اکبری هر دو از نمایندگان فهرست امید بودند که با حمایت قاطع  3 حزب فرهنگیان اعم از انجمن اسلامی معلمان، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در خراسان شمالی و سازمان معلمان هفتم اسفند ماه به مجلس راه یافتند.

پایان پیام/

نقدی بر سخنان دکتر صادق زیباکلام و انتقاد از فیش های حقوقی نجومی مدیران دولتی   به دنبال افشای گوشه ای از دزدهایی نجومی تحت عنوان حقوق نجومی بازار توسل به توجیه ، پاک کردن صورت مسئله و عذرهای بدتر از گناه داغ شده است. گروهی  برای تخریب دولت و جناحی برای تطهیر او قیام کرده اند. اینکه دولت قبلی با آتش زدن به مال مردم فاصله طبقاتی عظیم جامعه را وحشتناک کرد ، از ارزش های اجتماعی و باورهای دینی و منافع ملی برای خود و جناحش بنگاه ساخت و مداحان را کارشناس و کارشناس را مجیزه گو کرد ، با شعار عدالت ، عدل را از میان برد و اعتماد مردم را تاراج نمود ، دلالی را تاج سر تولید گردانید و با واردات سنگ قبر و چوب بستنی اشتغال را به سخره گرفت ، بیکاری را به رسم معمول جوانان بدل کرد، علم را قاعده را و حقوق داخلی و بین المللی را کاعذ پاره نامید و با تنش زایی در عرصه جهانی خسارات سهمناکی بر ملت تحمیل نمود، ثروت ملی و ذخیره ارزی مملکت را با شعار پوپولیستی یارانه به فقرا  به هدر داد. و هزاران کاری که نباید می کرد به خاطر لج و لج بازی انجام داد و شد آنچه نباید می شد....بحثی نیست ، احمدی نژاد هرچی بود تمام شد. اما روی سخن نگارنده  طرفداران دولت است که یکی می گوید نیت انتشاردهندگان فیش ها «فشار بر دولت » و دیگری می گوید « بسط احساس بی عدالتی» و آن یکی می گوید«  تک دوره ای کردن دولت» است و قس علی هذا ...                                               

متاسفانه رفتن آن مرد و آمدن این مرد تاثیری در احمدی نژادیسم نداشته است، دولت یازدهم هرگاه لازم شده به رویه دولت قبلی یعنی تخریب پیشینیان ، روی آورده است. گویا ، وظیفه دولت فقط انکار معایب موجود و تخریب دولت پیشین است. دولت یازدهم به دزدی های نجومی به قولی بی خبر و به قولی دیگر شاهد بوده است. اگر دولت آن قدر بی در و پیکر و دولت مردان آن قدر عاجزند که دریافت نجومی حقوق برخی و بدبختی دیگران را در عرض سه سال درک نکرده اند باید به این دولت تاخت و اگر دولت باخبر بوده و در مقابل تاراج عده ای بی وجدان شاهد و ناظر فلاکت اکثریت جامعه بوده بایستی به نکوهش او پرداخت. عذر خواهی آبکی کردن ، بعد از سه سال  معضلات را به گردن دولت قبلی انداختن و برای تطهیر خود به اختلاس دولت قبلی متوسل شدن ، هم مضحک و هم بی مسئولانه است. هیچ کس از دولت حاضر انتظار بهبود تمام ویرانی های معجزه هزاره سوم را ندارد ولی پاسخ گویی به حقوق به ناحق تضییع شده ملت در همین دولت حداقل انصاف و مینیمم مردانگی است.

این چه استدلالی است که ریشه حقوق های نجومی ، غارت بیت المال و ناعدالتی آشکار را در دولت قبل جست و جو می کنید ؟ گیریم دولت قبل ناکارآمد ، آیا نباید از خود بپرسید که اقدامات حضرات در این سه چه بوده است ؟

این چه منطقی است که انتشار فیش های نجومی را به دلیل  تضعیف دولت می کوبید؟

عزیزی در سایت بهار نوشته انتشار فیش ها برای بسط احساس بی عدالتی است ، مگر احساس تبعیض به فیش حقوقی است که این فیش ها سبب احساس بی عدالتی شوند؟

اگر هم چنین باشد به کدامین دلیل حاشیه را بر متن غالب کرده و مبارزه با بلیه بی عدالتی را رها می نماید ؟ احساس سوختن به تماشای فیش حقوقی نیست ، احساس سوختن زمانی است که ماحصل عمری تلاش ، مجاهدت ، مقاومت و ایثار ملتی را عده ای  زالو صفت مثل گنه می مکند و حضرات جناحین در فکر دفاع از این دولت و آن دولتند. احساس سوختن زمانی است که کثیری ازمردم برای لقمه نانی شبانه روز دویده و آخر سر شرمنده به خانه  بر می گردند. تبعیض قسمتی از فرهنگ و قانون غیر موضوعه این مردم مظلوم است.  

نگارنده که در به روی کار آمدن این دولت سهیم بوده ، به طرفداران دولت از زیبا کلام ها گرفته تا غیر زیبا کلام ها عرض می کند. یاد آوری خیانت دولت قلبی مجوزی برای خیانت این دولت نیست. جناب زیبا کلام ها ، در دولتی که کارگری گرسنه و شرمنده و کارگری دیگر به نام کارشناس کشور را می چاپد ، یا یک دهم معلمانش با عنوان هیت علمی از نهم دهم آنهای دیگردریافتی بیشتر دارند،در دولتی که رانت و دلالی عرف مرسوم است. لاجرم عملکرد چنین دولتی در حوزه عدالت اجتماعی قابل دفاع نخواهد بود .

جناب زیبا کلام ها!

مشکل آیا به فیش حقوقی چند هزار نفر و فشار بر دولت و یک دوره ای بودن این شخص ویا آن گروه منحصر است؟ والله و بالله سایر شئون و امور حکومتی ، از آموزش ، بهداشت ، آزادی های اجتماعی ، استخدام و اشتغال ، ورزش و فرهنگ گرفته تا سیاست بهتر از فیش های حقوقی نجومی نیست.

جناب زیبا کلام ها!

پاسخ فرمایند که ، شاهکار مدیر 60 میلیونی تامین اجتماعی یا رئیس بانک رفاهش چیست که شصت کارگر توانای انجامش را ندارند که با افتخار حقوق 60 کارگر را یکجا می بلعند ؟ یا هر یک از دکتر زیبا کلام ها چه گلی بر سر این ملک و ملت می زنند که 20 دکتر در وزارت فلاکت زده آموزش و پرورش نمی توانند بزنند؟

جناب زیبا کلام ها!

هدف وسیله را توجیه نمی کند ، شما را به خدا بس کنید ، انصاف کنید و اجازه بدهید دولت اگر دفاعی در برابر سه سال غارت بیت المال دارد از خود دفاع کند و اگر ندارد خود را اصلاح نماید و به جای دفاع از دولت در مقابل دلواپسان به دفاع از ملت در مقابل دولت ها بپردازید.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

فوران نوجوانی در جامعه / گروه سنی 13 تا 18 سال نوجوان یا تین ایجر هستند/ در گذشته نوجوانی‌ زیستی وجود داشت، ولی نوجوانی فرهنگی وجود نداشت/ آی‌تی سن بلوغ فرهنگی را کاهش می‌دهد و هویت جنسیتی زودتر شکل می‌گیرد/ نظام آموزشی کنونی از علوم انسانی ارزش‌زدایی می‌کند و به علم و فناوری ارزش می‌دهد/ اقتدار خانه و مدرسه  شکسته شده است/ اقتدار نهاد مدرسه موجب رشد کودکان می‌شود و درعین‌حال می‌تواند سرکوبگر هم باشد/ برای بچه‌های دبیرستانی آرمان دانشگاه و دکتر و مهندس شدن هم ناکارآمد شده است/ زمینه تفکر نسل نوجوان، آی‌تی و شبکه‌های اجتماعی است/ تین‌ایجرها هدفشان این است که زندگی خودشان را داشته باشند و کمتر دغدغه جامعه و مسئولیت اجتماعی دارند/  این نسل از اولین فرصت برای مهاجرت به دیگر سرزمین‌ها استفاده خواهد کرد و چندان خود را درگیر دغدغه‌های ماندن و ساختن نمی‌کند/ رفتار اجتماعی و فرهنگی و سبک زندگی جوانان و نوجوانان دلالت‌های سیاسی دارد /امروز یک بچه ١٣‌ساله می‌تواند طراح صنعتی باشد یا اثر هنری بیافریند یا یک سایت جهانی را هک کند

منتشرشده در آموزش نوین

عده‌اي مي‌خواهند بگويد مردم بدانيد دولت تدبير و اميد، دولتي كه به آن راي داده‌ايد در شرايطي كه بخش قابل توجهي از مردم و حقوق‌بگيران و بازنشسته‌ها حقوق كمي دريافت مي‌كنند و عده زيادي بيكاران هستند و مردم مشكلات زيادي دارند، به مديران ارشد دولت تدبير و اميد حقوق‌هاي 150 ميليوني پرداخت مي‌شود/ ذهن جست‌وجو‌گر سراغ ريشه‌هاي ماجرا را مي‌گيرد/ اساسا پرداخت چنين حقوق‌هايي از چه زماني شروع شده است/ اقتصاد كشور اقتصاد فاسد و ناكارآمد دولتي است كه چنين پديده‌هايي ظهور مي‌كند/ هيچ‌يك به‌طور شفاف اعلام نمي‌كنند كه چرا اين اتفاق در كشور افتاده است/ نتيجه افشاگري‌ها چيست؟ جامعه را جلو مي‌برد؟/شايد عده كثيري از مردم ما نيازي به يارانه ندارند ولي مي‌گيرند تا اعتراض خود به عدم اعتماد به دولت را به رخ بكشند / دست از شعار دادن برداريم

منتشرشده در اقتصاد

گروه اخبار/  هر دو قانون مدیریت خدمات کشوری و برنامه پنجم توسعه که در دولت محمود احمدی‌نژاد تدوین شده و توسط مجالس هفتم و هشتم به تصویب رسیده‌اند، عملاً دست مدیران را برای در نظر گرفتن فوق‌العاده‌های خاص در حقوق و پرداختی‌های خود اعم از مستمری ثابت و فوق‌العاده حقوق و همچنین پاداش‌ها و کمک هزینه‌های مختلف باز گذاشته‌اند/ بند «ح» ماده پنجاه قانون برنامه پنجم توسعه عملاً آغاز راه مجوز دولت سابق به مدیران دستگاه‌های اجرایی و بانکی و بنگاهی برای پرداخت‌های بی‌ضابطه محسوب می‌شود/ انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور به عنوان نهاد برنامه‌ریز و هچنین ناظر عملکرد دستگاه‌های اجرایی و مدیران کشور به ایجاد یک بی‌انضباطی شدید اداری و اقتصادی در کشور منجر شد/ مشکل از زمانی شروع شد که سازمان مدیریت را منحل کردند و اینها عوارض آن انحلال است/ سیستم اداری کشور مریض است

از لیست امید 9 نفر در کمیسیون آموزش مجلس حضور دارند/ دو نماینده اقلیت های مذهبی و سه روحانی اصول گرا عضو کمیسیون آموزش هستند/ دو وزیر دولت احمدی نژاد در کمیسیون اموزش مجلس حضور دارند / بر اساس برخی گمانه زنی ها، عارف با 12 رای به ریاست کمیسیون آموزش انتخاب می شود/ کوچکی نژاد: اعضای کمیسیون را جابه جا کردند تا عارف رییس شود/ با انتخاب عارف به ریاست کمیسیون ، فشار بر وزیر آموزش و پرورش و وزیر علوم کاهش می یابد/ نمایندگان اصول گرای کمیسیون تمرکز خود را روی شعار و نطق در باره مسایل معیشتی و افزایش حقوق معلمان خواهند گذاشت/ طرح نظام معلمی مورد علاقه اصول گرایان نیست/ آقای حاجی بابایی قبل از سال 84 مانند یک فعال صنفی در جمع فعالان صنفی سخنرانی می کرد/ در آذر و دی سال 80 از در و دیوار مدارس شبنامه های بدون امضا می بارید / سخنرانی حاجی بابایی در جلسه استیضاح مرتضی حاجی یک بیانیه صنفی پر از شعارهای پوپولیستی بود/ مارکس گفت که حوادث تاریخی دوبار اتفاق می افتند بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی/ حمیدرضا حاجی بابایی بعد از آن وعده ها  4 سال نماینده مجلس هفتم با اکثریت اصول گرا و 4 سال  وزیر آموزش و پرورش بود/ در دو سال آخر دوره حاجی بابایی ارزش واقعی حقوق معلمان به یک سوم رسید/ حاجی بابایی بر اساس ضرب المثل : "شتر دیدی ندیدی" ،می خواهد به مواضع خود در مجلس ششم برگردد / اصول گرایان در تامین وعده های معیشتی به مردم، رفوزه شدند و نه تنها رفاه نیاوردند بلکه اقتصاد کشور را ورشکسته کردند/ نمایندگان لیست امید نباید درزمینه نطق و شعار با اصول گرایان وارد مسابقه شوند. زمین بازی را باید خودشان تعیین کنند/ عنوان دفاع از حقوق معلمان، بسیار کلی و فراگیر و تقریبا بی معنا است/ آیا نمایندگان لیست امید برای افزایش حقوق معلمان، وزیر آموزش و پرورش را استیضاح خواهند کرد/ قوانین بالادستی مانند سند و... اجازه مانور جدی به مجلس نمی دهد/ نهاد اصلی قانونگذار و نظارتی بر آموزش و پرورش شورای انقلاب فرهنگی است که ترکیبی اصول گرایانه دارد

منتشرشده در یادداشت

افکار و اندیشه های دکتر علی شریعتی از نظر یک معلم  مرحوم دکتر علی شریعتی بر خلاف دکترین تجدید نظر طلبان افراطی و مفتونان و مرعوبان گلوبالیزم هرگز به گذشته تعلق نداشته و از آن جا که فردی متفکر، دوراندیش و جامع نگر بود و مهندسی اندیشه اش بر ساختار منطق و ایمان و نواندیشی استوار بود لذا هم اینک نیز از او تحت عنوان اندیشمندی برای عصر حاضر یاد می شود.

او بود که دانشگاه، روشن فکران، مذهبیون و مسجد و مردم را به یکدیگر وصل نمود و اسلام و دیانت را به میزان قابل توجه و شایانی از داخل حجره ها به صحنه ی اجتماع آورد و در عصر ترکتازی ماتریالیسم و مارکسیسم و لیبرالیسم و اگزیستانسیالیسم، سیمایی جدید و مولد و محبوب و زایا و پویا از اسلام و تشیع به جوانان و جهانیان عرضه نمود.

استبداد و استعمار را به چالش کشید و جامعه شناسی را از دپارتمان و داخل صفحات کتب و ویترین و مباحث جزمی و ذهنی و تجریدی بیرون کشید و آن را در خدمت مردم و تاریخ و مذهب قرار داد. چه روشن فکران و مستفرنگ ها و چه مذهبیون همگی به نحوی از انحاء به لحاظ نظری و عملی، علمی، دینی، مبارزاتی و انقلابی مدیون و مرهون آن شهید مظلوم و مهاجر فی سبیل الله می باشند.

او نیز همچون امام، مطهری، علامه و متقدمین و متاخرین مسئول و متعهد، در راستای پیراستن خرافات و جزمیات و گرد و غبار و اوهام از چهره ی اسلام عزیز و نهضت بیدارگری و بازگشتن به خویشتن و یا خویشتن خویش رنج و مرارت های فراوانی را متقبل گشت و از هیچ کوشش و ایثار و فداکاری دریغ نورزید.

ساعت ها می گذشت و علی شریعتی همچنان مشغول مطالعه و تحقیق بود و متوجه آب و غذای خود نمی شد. وقتی از دکتر شریعتی سوال می شد چرا وقتی به سخنرانی می پردازی سعی می کنی تا ساعت ها سخن بگویی و هر آن چه در ذهن و قلب خود انباشته ای برای مخاطبان عنوان می کنی و مرتب و بدون وقفه می نویسی؟ آن عزیز با یک دنیا عشق و ایمان و صداقت چنین پاسخ می داد.... شاید فرصتی دیگر در اختیارم نباشد!! وقتی چکامه ها و تکلمه هایش در مورد حقانیت و مظلومیت حضرت امام حسین (ع) و فاطمه ی زهرا (س) را برای مجتهدی پیر و معروف که از مخالفان دکتر بود برده بودند و آن عالم به سخنان شورانگیز و شعوربرانگیزی گوش می داد و سخت مجذوب و مفتون آن شهید بزرگوار شده و مرتب اشک می ریخت و ناگهان پرسیده بود این سخنان تکان دهنده و تحقیقی و اثربخش از کیست و چقدر به خاندان اهل بیت (ع) ارادت و عشق دارد؟! در پاسخ شنیده بود این فرد همان کسی است که تاکنون به او ناسزا می گفتی و لعنت می فرستادی!!

مرحوم دکتر علی شریعتی سهمی به سزا و غیر قابل انکار در نهضت و انقلاب اسلامی و مآلا بیداری اسلامی در منطقه و کل گیتی داشته است و کتب و سخن رانی های شریعتی منبعی غنی و سرشار از علم و عقیده و ایمان و ایقان برای مردم و به خصوص اندیشمندان و آزادی خواهان و مبارزان جهانی است.

علی شریعتی در سال های خفقان قبل از انقلاب با احساس تعهدی که می کند و از آن جا که خطر بزرگ و جدی متوجه جوانان و اسلام را مشاهده می کند در مبحثی تحت عنوان چگونه ماندن؟ می گوید:... وقتی که اسلام می خواهد از پوسته ی جامد و سنتی قرون وسطایی اش بیرون بیاید از رابطه ی فردی اش و از محدوده ی اخلاقی و روانی و شخصی و درونی اش خارج شود و به صورت یک موج، یک دعوت یک رسالت مسئولیت و به صورت یک عامل ساختن انسان و جذب نسل جدید در آید و در وسط زمینه و زمان طرح شود، خطرناک می گردد..... وقتی که مسئله به این صورت، به صورت یک حرکت مطرح می شود، قیام می کند و می ایستد و خود به خود به همان اندازه که امکانات به دست می آورد و به همان اندازه که اوج می گیرد، به همان اندازه که در زمان حاضر حضور می یابد، به همان اندازه که غنی می شود، قوی می شود، تکامل پیدا می کند، زنده می شود، به همان اندازه هم آسیب پذیر می شود و به همان اندازه هم دچار خطر می گردد و به همان اندازه هم تمامی مخاطرات از اطرافش به وی هجوم می آورند و او نیز به همان اندازه باید برای حفظ خودش و شناخت موقعیتش و جهت گیری درست در برابر این خطرات حساسیت و هوشیاری داشته باشد.

اسلام الآن دچار چنین شرایطی است. نمونه هایی داریم که شاید امثالش را جز در صدر اسلام و آن موج های اساسی و اولی اسلامی نداشته ایم و این شروع طرح یک اسلام امی اعتقادی مردمی متحرک و سازنده و خلاق است، اسلامی که به صورت یک ایدئولوژی اجتماعی، انقلابی انسان ساز و جامعه ساز و تغییر دهنده ی روابط و نظام و جو و محیط در آمده است و در می آید. این خود موفقیت بی نظیری است و شاید در طول قرن ها، این چنین موفقیتی نداشته ایم، حتی در قرون سوم و چهارم و پنجم اسلامی هم که تمدن اسلامی و فرهنگ اسلامی به اوجش رسیده است. زیرا آن چه در آن دوره مطرح است تمدن علمی و اجتماعی و فرهنگ اجتماعی و مدنی است که به اوج خود رسیده است.

ولی در همان ایام شاید روح و ایدئولوژی اسلامی به حضیض خویش رسیده باشد! اما آن چه اکنون مطرح است یک تمدن نیست، یک قدرت سیاسی نیست ، یک فرهنگ علمی و امثال این ها نیست، بلکه یک انگیزش انسانی از درون مردم و از درون وجدان ها و یک انقلاب روحی- فکری است که به صورت یک بعثت تازه مطرح شده است و این است که همه چیز را عوض می کند، همه چیز را ویران می کند و همه چیز را از نو خواهد ساخت. و هم این است آن چه دشمن دارد و هم این است که در همه جا حتی در نزد قدرت های بزرگ موجد احساس خطر می شود.

دکتر علی شریعتی در مقام پاسخ به نیاز و چراهای نسل جوان و ارائه ی طریق و برنامه جهت مصونیت این نسل و صیانت اسلام در مقابل اهداف و برنامه ها و توطئه های متلون و خطرناک دشمنان و یا لااقل رقیبان می گوید:

« اکنون برای این نسل جوان این مسئله مطرح است. در شرایطی است که از یک طرف فقر فکری، فقر کتاب، فقر محیط، فقر جو و اصلا فقر هر منبع و سرچشمه ای است که بتواند الهام بخش ایمان و اندیشه به وی باشد و از طرف دیگر غنا و وفور همه جانبه و حاکم فکری است که از یک سو می آید و فسادی است که از سوی دیگر. آن جوانی که از یک تیپ لش است، به دامن دام های استعماری می افتد و جوان دیگر که از یک تیپ مسئول خودآگاه جدی، عزیز و انسان است سر به دامن ایدئولوژی ای که بیگانه با ماست می نهد و این جوان ما این مسئله برایش مطرح است که بین این دو دریا و این دو عدم، چطور خودش را حفظ کند و چه کار کند؟.... اکنون مسئله به قدری حساس شده است که مسئله چه کردن  و چه نکردن، تابع مسئله ی فوری تری است که چگونه ماندن است؟ الآن باز به این جا برگشته ایم که چگونه بمانیم؟....

برای این که خود ماندن، مسلمان و شیعه ماندن حتی برای آدم های آگاه و مترقی و روشن، یک مسئولیت و یک ضرورت است که هر روز به یک جهاد نیاز دارد و هرگز نمی شود از نسل جدید، از جوان ها انتظار داشت که هر روز یک جهاد بکنند. باید یک بستر فکری یک زمینه ی اعتقادی و یک برنامه ی خودسازی وجود داشته باشد تا این کسی که دلش می خواهد خودش را نگه دارد و از مبتذل شدن و پوچ شدن هراس دارد بداند چه باید بکند. وی هراس از ابتذال دارد و به این مرحله از خودآگاهی رسیده و واقعا هم علاقه و دلبستگی اش به ارزش های اسلامی هنوز در مرحله ی عشق است.

اما حالا احساس خطر کرده که مبادا خودش عوض شود و خانواده اش تغییر پیدا کند. خودش را هر جور باشد با رودربایستی هم که شده نگه می دارد، اما نسل بعدش از دست می رود. سر یک سفره می نشینند، در یک خانه زندگی می کنند اما با هم چهار کلمه حرف ندارند که رد و بدل کنند، زبان شان کم کم از هم دور می شود و احساسشان، درهاشان و بعد می بیند که این بچه هنوز در خانه ی اوست و تازه به سن بلوغ رسیده است اما از درون کوچک ترین رابطه خویشاوندی خویشی انسانی با او ندارد.»

شریعتی برای درمان درد و بیماری و فتور زمانه و عصر حاضر به دو موضوع مهم "تجدید ساختمان طرز فکر مذهبی" و " تغییر جهت " اشاره کرده و معتقد است :" برای تجدید بنا ما داریم این مرحله را می گذرانیم و در این مرحله مسلما یکی از خطرناک ترین دشمنان، تغذیه ی بد است که ما باید از تغذیه ی هندی، مجوسی، آتنی و اسکندرانی بیرون بیاییم.....".... برای این که ما بتوانیم دوباره با چهره ی حقیقی اسلام نخستین و اسلام سالم و بدون میکروب و جرثومه ی خارجی، سروکار بیاییم احتیاج به کاری است نه از نوع بزک کاری و کاغذ دیواری چسباندن و رنگ آمیزی کردن بلکه کاری از بنیاد: درست مثل یک کار تازه.

منتهی تجدید بنای یک بنایی که حتی شاید دو تا آجرش هم درست روی هم گذاشته نشده است. در چنین دورانی که دوره ی جنینی است، تغذیه ی فاسد، فسادی ایجاد می کند که بعد از تولدش هم همراهش است."

پرهیز از پذیرش انفعال و بردگی سرمایه داری غرب و مصرف پرستی پوچ و پوک مبتذل و دیگر، قربانی نشدن مبانی ایدئولوژیک علمی، انسانی بیگانه با ما که" به خاطر مبانی اعتقادی اش اسلام را از بنیاد نفی می کند و می بینیم که در هر دو طرف ما ایدئولوژی مان را پایگاه مان را از دست داده ایم." تعیین مبانی مانیفیستی اسلام و جهت گیری مشخص اصول اعتقادی از جمله مواردی هستند که شریعتی بر آنها تصریح کرد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

مشت نمونه خروار است

خراسان شمالی

منتشرشده در نامه های دریافتی

نقد‌هایی که امروز به شریعتی وجود دارد، به مراتب بیشتر از تحسین و احترامی است که نسبت به او ادا می‌شود/ او فاقد یکی از «عادت‌های رایج روشنفکران» بود/ پیشرو به معنای این که روشنفکر، از فاصله‌ی زیادی که با سطح فهم و دغدغه‌های مردم دارد، لذت ببرد و احساس غرور کند. زندگی خودش را بکند و حرف‌های خودش را بزند و دیگران را «موظف» بداند که «بیشتر بخوانند و بفهمند و بزرگتر شوند» تا «لایق درک اندیشه‌ها و دغدغه‌های او» شوند/ شریعتی، ساده حرف زد و ساده نوشت. او در جلوی کاروان مردم راه نرفت/ رشد یک جامعه، در گروه رشد میانگین اندیشه و نگرش در آن جامعه است و کمتر فضایی را می‌توان یافت که روشنفکران پیشرو و دور از مردم، توانسته باشند تغییری جدی را در فضای جامعه خود ایجاد کنند/ پیام رفتار امروز ما، اگر تغییری بزرگ و جدی نداشته باشد، برای فرزندان مان مشخص است: «به زندگی خود فکر کنید و برای خود زندگی کنید که ما حتی نسبت به جنازه خدمتگزارانی که در مسیر توسعه و رشد، زیر دست و پایمان له می‌شوند نیز، ترحم نخواهیم داشت

منتشرشده در دیدگاه

نظرسنجی

آیا در مدرسه شما ماهی یک بار جلسه شورای معلمان تشکیل می شود ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور