عباسعلی باقری سرپرست اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران میزبان نمایندگان 8 تشکل سیاسی - صنفی فعال در حوزه معلمان بود/ نماینده شاخه غیر کارگری کانون صنفی معلمان تهران هم در این جلسه حاضر بود/عباسعلی باقری به نمایندگان تشکل ها گفت که شما باید افراد شایسته را به آقای قاسمی معرفی کنید تا ما از آنها برای پست های مدیریتی استفاده کنیم/ اگر علیرضا کمریی، "متعهد و شایسته "بود چرا بعد از 11 ماه از سمت مدیرکلی تهران کنار گذاشته شد/ بر اساس حکم های انتصاب، همه مدیران اعم از معزول و منصوب"متعهد و شایسته" اند/ اگر رئیسی رییس جمهور شده بود این جابه جایی ها را می توانستیم نوعی "واکنش سیاسی" به دولت و وزیر بعدی تصور کنیم/ می گویندجواد نظریان در منطقه 11 بسیار موفق بوده است، آوردن او به منطقه 6 چه معنایی دارد/ در وزارتخانه ای که فقط حدود 3 درصد پستهای مدیریتی به زنان اختصاص دارد ، زهرا پروازی مقدم رییس منطقه 6 تهران را برداشتند / دادن پست سرِکاری "مشاور در اجرای سند..." به خانم پروازی مقدم با کدام اصل اصلاحات منطبق است/ برخی منتقدان جابه جایی ها را در جهت حفظ منافع اقتصادی برخی مدیران اداری در مدارس غیر انتفاعی می دانند/ آقای عباسعلی باقری ذینفع در مجموعه ای از مدارس غیرانتفاعی در منطقه 16 است/ یکی از مشاوران وزیر از کمریی خواسته بود که برای همسرش حکم معاونت مدیرکل تهران صادر کند و چون آقای کمریی قبول نکرد برکنار شد/ متن کلیشه ای حکم های انتصاب مدیران توهین به شعور مخاطب است/ سال 76 وزارت آموزش و پرورش با این شرط به حسین مظفر (کاندیدای انجمن اسلامی معلمان ) واگذار شد که آموزش و پرورش شهر تهران سهم جبهه مشارکت باشد/ انجمن اسلامی در سال 76 با ارزش های دموکراسی و آزادی بیگانه بود و در فضای چپ گرایی دهه 60 سیر می کرد/ کمریی درباره نقش تشکل ها دیدگاه متفاوتی داشت و طرح اتاق فکر دانش را نپذیرفت و معزول شد/ در اتاق فکر دانش ، اعضای دو تشکل اصلی حامی دانش و دو شخصیت معروف اصلاح طلب حضور دارند / جذب فعالان صنفی و مدنی و مطبوعاتی به پست های مدیریتی یک حرکت ارتجاعی است/ یک حزب می خواهد به کمک تشکل های اصلاح طلب معلمی مدیریت آموزش و پرورش شهر تهران را در اختیار بگیرد/ سال 92 خودش را دبیرکل یک تشکل ثبت نشده معرفی کرد و چند یادداشت انتقادی در لایی روزنامه آرمان نوشت و دستش بند شد و حالا عضو شورای معاونین وزیر است
نبود استقلال رای و نظر در تصمیم گیری های مدیریتی،نداشتن اعتقاد به آزادی اندیشه و عمل،جمع گرا و عدالت محور نبودن،عدم آگاهی به حقوق فردی خویش و مجموعه و از همه مهمتر،نداشتن تعهد و دلسوزی به برنامه های دولت نیز از عوامل و موانع توسعه نیافتگی ادارات آموزش و پرورش به حساب می آید/ در ذکر عوامل موثر بر توسعه نیافتگی آموزش و پرورش می توان به سیاست زدگی آن اشاره داشت ؛ مانع و آفتی که نه تنها دغدغه فرهنگیان و صاحب نظران،بلکه خانواده های دانش آموزان رانیز نگران کرده است/ مدیر آموزش و پرورش که مجری برنامه های دولت و وزارتخانه باید باشد،آیا باید با نظر نماینده تعیین شود/ وظیفه نماینده عزل یا نصب مدیران نیست .در اصل تفکیک قوا،نماینده مجلس قانونگذاراست و ناظر بر اعمال قانون/ چنان چه نماینده در حوزه فرهنگ از جایگاه نظارت به دخالت تنزل یابد، عامل تنش در محیط های آموزش و پرورش،قطبی شدن و رقابت ناسالم بین مجموعه می شود/ مدیران موفق و مستقل، سوای عملکرد رضایت بخش دوران مدیریت شان بعداز خدمت، پویا و بیش از پیش از مقبولیت و اعتماد اجتماعی برخوردار می شوند که در امور مهم اجتماعی و سیاسی نقش موثر ایفا می کنند اما متاسفانه مدیرانی که جهت حفظ میز مدیریت،خویش را باخته و مجری برنامه های نماینده و اطرافیان شدند،نه تنها در زمان مدیریت،بلکه بعد از آن به دلیل ایجاد نارضایتی و بی عدالتی،پشتوانه اجتماعی را از دست داده و حتی خویش را از حضور در بین فرهنگیان محروم و مطرود می دانند/ امیدواریم با شروع کار دولت دوازدهم شاهد مدیرانی مستقل ،دانش محور، متعهد و همگام با برنامه های دولت در ادارت آموزش و پرورش باشیم....
در آنجا، ضمن شنیدن خاطرات و وقایع آموزشی و اجتماعی ناشی از فقر و فلاکت آن روستائیان ،با کتاب ' کند و کاو در مسائل تربیتی ایران ' نوشته ی صمد بهرنگی آشنا شدم/ مطالعه ی آن کتاب ، عشق و انگیزه ای عجیب را نسبت به آموزش و پرورش و رفع فقر و ستم آن روزگاران ، در من برانگیخته کرد. آن طور که تقریبا تصمیم به معلم شدن در من قطعی شد/ بیشتر به صحبت های همکاران گوش می دادم ،تا بهتر بشناسم و آشنا شوم/ این آدم آن قدر پست بود که :' حتی می رفت به منزل شاگردان خودش و آنها را درس خصوصی می داد و پول می گرفت / در حالی که معلم ریاضی در مدرسه ی راهنمایی بودم ، اما همیشه در فعالیت های فوق برنامه از قبیل اردوهای دانش آموزی و گردش های علمی و تهیه ی روزنامه های دیواری کوشا و فعال بودم/ این حرف ها به گوش حراست اداره و از آنجا به ساواک شهر رسید/ در آنجا متوجه شدم که ناظم مدرسه که اظهار دوستی با من می کرد ، عامل خبرچینی و انتقال این مطلب به حراست اداره بوده است ...
از 8 تشکل حامی دانش آشتیانی، فقط دو تشکل پشت او ایستادهاند/ اگر وزیر توصیهها را بپذیرد شورای معاونان وزارتخانه تبدیل به شرکت سهامی احزاب و گروهها میشود که نتیجهاش از بین رفتن اقتدار قانونی و سازمانی در وزارتخانه و هرج و مرج است و اگر زیربار فشار نرود و یا مثلا مانند دانش به برخی گروهها امتیاز بدهد و برخی را طرد کند جبههبندیها شروع میشود و زیرپای او را جارو میکنند/ در واپسین روزها شاهد عزل و نصبهایی در مدیریت آموزش و پرورش بخصوص در اداره کل شهر تهران و مناطق آن هستیم که تنها با منطق سیاسی و امتیاز دادن به برخی گروهها قابل توضیح است/ تشکلهای اصلاحطلب باید با حضور در جامعه مدنی پایگاه اجتماعی دولت را تقویت کنند/ اکثر معلمها اصلاحطلبند اما تشکلهای اصلاحطلب موجود نماینده بخش بسیار کوچکی از جامعه معلمان هستند/ در آموزش و پرورش تنها یک گروه ذینفع واقعی وجود دارد که اساسا تاسیس وزارتخانه آموزش و پرورش و مدرسه و استخدام معلم و مدیر و تعیین وزیر برای خدمت به این گروه بیصدا است: دانشآموزان/ بر اساس اصل مشتریمحوری، جلب رضایت اولیا از طریق بالابردن کیفیت خدمات آموزشی در مدارس دولتی و ایجاد تنوع واقعی در دسترسی به خدمات آموزشی در مدارس غیردولتی، اصلیترین و مهمترین ماموریت وزارتخانه و وزیر است....
گروه اخبار/ به اطلاع فرهنگیان گرامی می رساند، احکام کارگزینی این افزایش حقوق، که از اول فروردین 96 قابلیت اجرا داشت، قرار بود قبل از انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری صادر شده و در حقوق خرداد ماه نیز لحاظ گردد.
حکیم زاده بیشتر از اینکه چهره ی یک مدیر ارشد را به نمایش بگذارد نقش یک کارشناس علمی و منتقد کلان را ایفا می کند/ چقدر از این حرف ها و کارها صادقانه بوده است/ یکی از اصلی ترین مسایلی که دولت روحانی در انتخابات به خاطر آن تحت فشار بود مساله سند ۲۰۳۰ بود که متولی و مجری اصلی آن آموزش و پرورش بود/ صدای معلم : ما می دانیم بیشترین هجمه به روحانی در آموزش و پرورش از جانب سند 2030 بود و این که به نادرست و غلط از آن بهره برداری انتخاباتی کردند. با توجه به این که سند 2030 پاشنه آشیل روحانی در آموزش و پرورش شد پس چرا ما تحرکی در مسئولان آموزش و پرورش که شما هم جز آن مجموعه بودید نبودیم/ حکیم زاده : گفتند که متولی رسمی 2030 در آموزش و پرورش آموزش متوسطه است/ یکی از سخنرانی های دفاعی خوب در مورد سند ۲۰۳۰ که در زمان انتخابات انجام شد و بازتاب وسیعی در جامعه پیدا کرد سخنان مهدی فیض معاونت پرورشی وزارت خانه در دفاع از ۲۰۳۰ بود/ فیض به صورت محتوایی زیاد وارد اصل سند نشد ولی در کلیت آن دفاع منطقی را انجام داد/ اگر به گفته حکیم زاده تقسیم کار انجام شده و کسی نباید به حیطه ی کاری دیگری وارد می شد پس قاعدتا این تقسیم کار و منع ورود شامل فیض و دیگران هم باید می شده ولی می بینیم که چنین نبوده است/ خانم حکیم زاده به جز حضور کمرنگ به عنوان مدعو و مقام دولتی در همایش های بزرگ فرهنگیان در هیچ جلسه ی ستاد فرهنگیان حضور نداشته است/ یکی از این تبلیغ ها که هم خود حکیم زاده در مصاحبه هایش بسیار آن را پررنگ می کند و سیفی نیز آن را با آب و تاب تبلیغ می کند نامه ۱۰۰ نفر دانشگاهی در معرفی ۴ گزینه برای وزارت آموزش و پرورش است/ این نوع نامه ها بیشتر جنبه تبلیغی دارد که اکثرا دوستان و اطرافیان و همکارانِ افراد برای طرح آنها می نویسند
به حاشيه راندن يك طرح
هر چند، تعابیر و تفاسیری که در رابطه با آن سند، بر زبان ها جاری شد، هیچ قرابتی با محتوای آن نداشت، اما حساسیت ها را نسبت به امر «آموزش و پرورش» برانگیخت و هر چند که واژه ها و جمله هایی که به آن سند منتسب شد نه خود و نه مشابه شان در آن یافت نشد، اما همان موارد، خوراکی شد برای نطقها و شب نامه های بسیاری در سراسر کشور براي جلب نظر مردم از زن و مرد و کودک و پیر و جوان تا کارمند و صنعتگر و کارگر و چوپان به سمت «آموزش و پرورش!».
هر چند عدهای چنین پنداشتند که هدف از آن همه واژه سازی خلاف واقع، تخطئه و تخریب دولت و اغوای ملت و کسب رأی اکثریت بود! اما این،«آموزش و پرورش» بود که جایگاه حساس و اهمیتش در سطح وسیعی مطرح شد.
روزهای تبلیغات انتخاباتی سپری شد. مردم در ۲۹ اردیبهشت با حضور حداکثری خود در پای صندوق های رأی ريیس جمهور مورد نظر خود را انتخاب کردند. اول خرداد ۹۶، نشست خبری ريیس جمهور برگزار شد. خبرنگاران زیادی از داخل و خارج سوالات متعددی از حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، سیاست خارجی و داخلی، اوضاع منطقه و پدیده شوم تروریسم، تولید و اشتغال، آموزش و پرورش و ... پرسیدند که آقای رییس جمهور با کمال آرامش و گشادهرویی و با حضور ذهن تحسین بر انگیز، پاسخهای بسیار سنجیده و قاطع و روشن به همه سوالات خبرنگاران دادند. اما در خصوص سند آموزش ۲۰۳۰ سخنی گفتند که شاید هیچوقت از یادها نرود.
روحاني گفت: «... هر کس به من تهمت زده، غیبت کرده، توهین کرده ... از همه گذشتم. اما از این توطئه ۲۰۳۰ من نمی گذرم...»!
ولی بحث و تفسیر و تولید محتوا در رابطه با آن سند، از سوی طیفی از تریبون داران، باز هم ادامه یافت و «آموزشو پرورش» همچنان در صدر مسائل باقی ماند تا اینکه ريیس جمهور منتخب مردم، روز ۲۳ خرداد ۹۶ و تنها سه هفته بعد از آن نشست خبری، سند ۲۰۳۰ را از دستور کار خارج، و تمام رسانه ها، لغو سند ۲۰۳۰ را تیتر خبری خود و خبر مربوطه را با این عنوان منتشر کردند:«جلسه ۷۹۶ شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست حسن روحانی برگزار شد. در این جلسه سند ۲۰۳۰ لغو و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مبنای تمام فعالیتها عنوان شد».
توجه به كار تخصصی
اما به راستی چه ویژگی هایی در این سند وجود دارد که تا این حد مساله ساز و مناقشه بر انگیز شد و مدافع و معارض پیدا کرد و در نهایت از دستور کار خارج شد؟
واضح است که ذهن های پویا، پاسخ این سئوالات را به راحتی می توانند با مطالعه آن سند که از تولیدات فکری دیگران و دگر اندیشان است و مقایسه آن با اسناد آموزشی و تربیتی کشورمان از جمله سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، بیابند. نسخه فارسی آن سند و این سند همه جا در دسترس است.
در اينجا ذكر چند نكته در باب لزوم توجه دوباره به سند 2030 ضروري است.
اول آنكه طیف وسیعی از مردم به لحاظ شغلی قاعدتا هیچ ارتباطی با مقوله آموزش ندارند و اصولا نباید انتظار داشت که در مورد سند آموزش ۲۰۳۰ ، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش - که یک سند داخلی است - و یا هر آیین نامه و قانون آموزشی دیگری چیزی بدانند. حتی با وجود اینکه شعور سیاسی و بلوغ اجتماعیِ مردم - در پرتو رهنمودهای مقام معظم رهبری و سایر بزرگان آنها را جهت تعیین سرنوشت خویش به پای صندوقهای رأی آورد، باز نمی توان توقع داشت که بعد از سیاسی و رسانه ای شدن آن سند و بروز مناقشه بر سر آن، خود را ملزم به مطالعه آن بدانند و جهت کسب اطلاعات درست، مراجعه مستقیم به متن سند داشته باشند. لذا به رد یا قبول همان شنیده ها بسنده میکنند و چه بسا موضوع، همچنان برایشان مبهم میماند.
فهميدن اصل ماجرا
عده ای که قاعدتا به لحاظ شغلی با نهاد تعلیم و تربیت و امر آموزش و پرورش سر و کار دارند و یا به خاطر مسئولیت های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیاز به آگاهی از حقایق و تجهیز خود به اطلاعات روز دارند، به مطالعه سند ۲۰۳۰ پرداختند و با محتوای آن آشنا شدند که این حسن بزرگ این مناقشات و کارکرد مثبت تبلیغات انتخاباتی بود. یعنی حداقل، اقلیتی بر آن شدند که یک سند آموزشی و مضمون و فحوای نهفته در آن را مطالعه کنند. لذا اکنون به جرات می توان گفت کسانی که متن فارسی سند ۲۰۳۰ یونسکو را خوانده اند بسیار بیشتر از کسانی هستند که متن سند تحول بنیادین خودمان را خوانده اند.
اما همه کسانی که بعد از احساس نیاز به خواندن سند ۲۰۳۰ ، به مطالعه جزيی یا کامل آن اقدامکرده اند، اظهار نظر جالبی داشته اند؛ «هیچ یک از چیزهایی که تریبون داران و شبنامه نویسان، در مورد سند ۲۰۳۰ گفتند و نوشتند و انتشار دادند، در سندی که ما خواندیم نبود! نکند سند ۲۰۳۰ ، نسخه دیگری داشته باشد که ما ندیده ایم!»
مطالباتي كه بايد دنبال شود
بحث بر سر سند2030، در گرما گرم انتخابات و سیاسی شدن آن غنیمتی بود و دستاوردی شد برای مردم. چرا که در ابتدای بحث کسی حتی نمی دانست که منظور از ۲۰۳۰ چیست! حتی اکثر مردم خیال میکردند خبری از اخبار ۲۰:۳۰ مورد بحث است!
اما تدریجا زمینه آشنایی قاطبه مردم با یکی از کارهای مهم یونسکو که توجه به آموزش و بهبود زندگی است فراهم شد و به آشنایی عموم با یک سند مدون آموزشی تحت عنوان سند آموزش ۲۰۳۰ منجر شد.در نهايت اينكه شاید یکی از مهمترین شاخصه های حقوق شهروندی، آشنایی شهروندان با مطالبات خویش است.
شایسته است هموطنان عزیز هم نسخه فارسی سند آموزش ۲۰۳۰ و هم متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کشورمان را مطالعه و باهم مقایسه كنند. مطالعه این دو، علاوه بر اینکه به برطرف شدن بسیاری از ابهامات کمک ميكند بلکه مردم را با مطالبات خود در زمینه زیربناییترین شئون زندگیشان - که همانا آموزش و پرورش است - آشناتر میسازد.
به نظر می رسد حلقه اعتماد و تفاهم میان تشکل ها گسسته شده است و بعید است که این شکاف ترمیم شود/ وجه غالب این گفت و گو بر این گزینه تعلق گرفته است که اکثر مصاحبه شوندگان تمایل و یا حسی برای پاسخ گویی و یا توضیح ندارند و مخاطب تصور می کند که گویی این افراد منتی بر سر دیگران برای ادای حقوق شهروندی می گذارند/ وقتی فردی حوصله ، توان و یا زمانی برای پاسخ گویی به پرسش را ندارد چگونه می تواند پس از تصدی یک مقام او را پاسخ گو دانست/ " پاسخ گویی " همواره " ترجیع بند " سخنان روحانی بوده است/ حضور بانوان در بخش " صف " و نیز " مدیریت های تحتانی " پر رنگ است . می توان ادعا کرد که تقریبا مدارس دوره ابتدایی تحت مدیریت بلامنازع زنان هستند/ در بحران مدیریتی که خانم تندگویان بر آن تاکید می کند و اصرار می ورزد " زنان " نیز آن چنان بی سهم و مقدار نیستند / نتايج اين تحقيق نشان مي دهد زنان بيشتر از مردان با شغل شان عجين مي شـوند. طبق نتايج اين تحقيق بين تعهد سازماني مردان و زنان تفاوت معناداري مشاهده نمي شود. داده هاي تحقيق نشان مي دهد رفتار شهروندي زنان بيشتر از مردان است/ تحقيق حاضر نشان داد كه تفاوت معني داري بين مديران مدارس دخترانه و پسـرانه ابتـدايي در زمينه سبك هاي مديريتي وجود دارد. ايـن اختلاف در سـبك هاي مديريتي آمرانه، مشاوره اي و استبدادي-خيرخواهانه است/ می توان چنین نتیجه گیری کرد که زنان در بحث " مدیریت " نسبت به اهداف سازمان که همان آموزش و پرورش باشد متعهدتر هستند/ این گونه تقید و تعهد به اهداف سازمانی می تواند در تقابل با " مدیریت ریسک یا خطر " حتی در سطح قابل قبول باشد/ این وضعیت قابل تسری به عنصر " کنش گری " و " مطالبه گری " در حوزه آموزش و پرورش و مطالبات نیز می شود/ " زنان نسبت به مردان پی گیری کم تری نسبت به موضوعات آموزش و پرورش و نیز مطالبات فرهنگیان و معلمان " حداقل در فضای مجازی دارند "/ کافی است در همین رسانه صدای معلم به تعداد مقالات ، یادداشت ها و مطالب درج شده نگاهی انداخت تا به میزان مطالبه گری و کنش گری و مقایسه آن بین مردان و زنان واقف شد/ تیپ شناسی و رفتارشناسی وزیران آموزش و پرورش در حدود 4 دهه پس از انقلاب نشان می دهد که فارغ از فاکتور " جنسیت " به جز تعداد بسیار معدودی اکثرا " محافظه کار " و با " مدیریت ریسک " پایین بوده اند/ آموزش و پرورش ما برای خروج از این وضعیت نیاز به وزیری جسور ، برنامه ریز ، پی گیر و با قدرت چانه زنی بالا دارد هر چند این صفات چندان در بخش " صف " و " ستاد " نیز قابل مشاهده نیستند/ آن چه قابل چشم پوشی نیست نقش " الگویی " وزیر آموزش و پرورش در رفتار کارکنان و معلمان است....
گروه رسانه/ « صفحه مدرسه » روزنامه اعتماد به بررسی احتمال انتخاب وزیر آموزش و پرورش از میان زنان پرداخته است
هاشمی : مخالفان دانش به عنوان "پوشش" ذیل نام "معلمان و فرهنگیان" کار میکنند/ چون دانش زیر بار خواستهی آنها نرفته و فرد مورد نظر آنها را منصوب نکرده، فضاسازی میکنند/ هاشمی : مسوول ستاد فرهنگیان، "نجفی" است او باید مانع سواستفاده زیر مجموعه اش شود / فرج کمیجانی : نجفی در ستاد فرهنگیان "نقش اجرایی" نداشت و کارها را ما انجام می دادیم/ در جلسه اعضای ستاد فرهنگیان به دعوت کمیجانی در باره وزیر ماندن یا رفتن دانش رای گیری شد و تنها 25 درصد حاضران به ابقای دانش رای دادند/ یک عضو سازمان معلمان : نجفی با پذیرش عضویت در هئیت مدیره صندوق ذخیره فرهنگیان، عملا حمایت خود را از وزیر فعلی اعلام کرد/ هشت گروه و حزب اصلاح طلب حامی دانش، کم کم راهشان از هم جدا شد/ دو گروه سازمان معلمان (هاشمی ) و شاخه فرهنگیان حزب اتحاد ملت (زندیه )، طرفدار دانش ماندند/ شاخه فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه (زینی وند) و مجمع فرهنگیان (کمیجانی) و حزب ندا (سهراب قنبری ) و انجمن اسلامی معلمان (داودمحمدی ) و کانون مدرسین دانشگاه فرهنگیان (نورعلی عباسپور ) به درجات متفاوت از دانش فاصله گرفته اند/ کاندیدای مجمع فرهنگیان ( کمیجانی) برای وزارت یکی از سه نفر ،مختار موسوی ، سید محمد بطحایی و سمیع الله مکارم حسینی است/ انجمن اسلامی داود محمدی ، علی محمد مصلحی یا فولادوند را به رییس جمهور معرفی می کند/ آمدن محمد باقر نوبخت دبیرکل حزب اعتدال بعد از نقل قولی از او درباره حق الزحمه امتحانات دشوار شد/ حزب ندا فعلا کاندیدا ندارد / رضوان حکیم زاده و عبدالرسول عمادی هم انفرادی در حال تبلیغ برای خودشان هستند/ مشکل دانش فراتر از لابیگری چند گروه معلمی و فعال سیاسی است/ در قضیه محموله لواسان و 2030 دانش و مدیران نزدیک او با ستاد فرهنگیان روحانی همکاری نکردند/ آموزش و پرورش در موضوع سند استراتژی دفاعی روشنی نداشت/ در بحث محموله لواسان "قاچاق" بودن آن منتفی شد اما واکنش افکار عمومی به "واردات پوشاک از ایتالیا" توسط "شرکت خانوادگی وزیر " و انبار آن در "ویلای لواسان" نسیار منفی بود/ رابطه نزدیکان روحانی مانند باقر نوبخت و دانش شکرآب است/ دانش در میان اصولگرایان مجلس (طرفداران لاریجانی) و معتدل ها پایگاهی ندارد/ در میان فراکسیون امید توافقی روی دانش شکل نمی گیرد/ معلمان یکی از 4 گروه اجتماعی ذینفع در انتخاب وزیرند/ گروه های اصلاح طلب به جای نزاع بر سر تقسیم غنایم و دفاع از "شخص" باید جایگاه خود را در جامعه مستحکم کنند و روی معیارها و شاخص های "آموزش و پرورش کارآمد" کار کنند