شنیده ها حاکی است که هنوز گزینه نهایی برای وزارت آموزش و پرورش در دولت دوازدهم مشخص نشده است و البته احتمال قوی وجود دارد که تا دو هفته دیگر پرونده این مجادلات ، لابی گری ها و رایزنی ها بسته شود .
بر عکس آن چه در دولت یازدهم بود و تشکل های فرهنگیان به چند گزینه رسیدند اما این بار تفرق ، اختلاف نظر و پراکندگی مانع از اجماع برای رسیدن به گزینه مشخصی شده است .
به نظر می رسد حلقه اعتماد و تفاهم میان تشکل ها گسسته شده است و بعید است که این شکاف ترمیم شود .
اوایل کار شنیده شد که قرار است تعدادی از زنان برای وزارت در دولت دوازدهم برگزیده شوند .
حتی از افرادی فاطمه تندگویان ، مانند فاطمه سعیدی ، زهرا شجاعی ، شهین دخت مولاوردی ، رضوان حکیم زاده و... نام برده شد .
« صفحه مدرسه » روزنامه اعتماد روز پنج شنبه گفت و گویی را با برخی از زنان مطرح در این حوزه انجام داده است . ( این جا )
وجه غالب این گفت و گو بر این گزینه تعلق گرفته است که اکثر مصاحبه شوندگان تمایل و یا حسی برای پاسخ گویی و یا توضیح ندارند و مخاطب تصور می کند که گویی این افراد منتی بر سر دیگران برای ادای حقوق شهروندی می گذارند !
این را باید داخل پرانتز عنوان کنم که وقتی فردی حوصله ، توان و یا زمانی برای پاسخ گویی به پرسش را ندارد چگونه می تواند پس از تصدی یک مقام او را پاسخ گو دانست !
و نکته مهم آن که این زنان اکثرا مدیران دولت تدبیر و امید هستند و " پاسخ گویی " همواره " ترجیع بند " سخنان روحانی بوده است !
« فاطمه تندگویان » در گفت و گو با روزنامه اعتماد در مورد " انتخاب وزیر زن " چنین می گوید :
" اگر بهعنوان گزينه نباشم حاضرم مصاحبه كنم در غيراينصورت تمايلي به مصاحبه ندارم كه ما هم از ايشان خواستيم صرف نظر از اين موضوع نظرشان را در مورد تصدي وزارت آموزش و پرورش توسط يكي از زنان توانمند ابراز كند كه او اينگونه پاسخ داد: به نظر من در حال حاضر با بحران مديريتي كه آقايان در آموزش و پرورش به وجود آوردند هيچ يك از خانمها صلاح نيست وزير شوند."
بیش از 53 درصد از پرسنل آموزش و پرورش را خانم ها تشکیل می دهند .
حضور بانوان در بخش " صف " و نیز " مدیریت های تحتانی " پر رنگ است . می توان ادعا کرد که تقریبا مدارس دوره ابتدایی تحت مدیریت بلامنازع زنان هستند .
در حال حاضر 2 معاون از 11 معاون وزیر آموزش و پرورش زن هستند .
پستی نیز به نام "مدیر کل امور زنان و خانواده " در وزارت آموزش و پرورش وجود دارد .
در حال حاضر ، پست هایی مانند معاونت رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و معاونت دفتر وزارتی نیز در اختیار زنان هستند .
در میان مدیران مناطق 19 گانه شهر تهران دو مدیر زن وجود دارد .
پس می توان نتیجه گرفت در بحران مدیریتی که خانم تندگویان بر آن تاکید می کند و اصرار می ورزد " زنان " نیز آن چنان بی سهم و مقدار نیستند !
مطالعه پژوهشی در مورد میزان کارایی و اثربخشی زنان در 4 سال گذشته و یا بیشتر در مقایسه با مردان در دست نیست اما می توان به چند مورد مشابه اشاره نمود :
مجله پژوهش زنان، دورة 5 ،شماره 3 ،زمستان1386 :168 -141 موضوع پژوهش را به بررسي صحت و سقم كليشه هاي منفي زنان در سازمان ها اختصاص داده است . ( این جا )
پژوهشگران مهدي روحي خليلي ، ميثم قاسمي ، امين بلاغي اينالو و آرين قلي پور هستند .
در بخش " نتایج " چنین آمده است :
1- نتايج اين تحقيق نشان مي دهد زنان بيشتر از مردان با شغل شان عجين مي شـوند.
2- طبق نتايج اين تحقيق بين تعهد سازماني مردان و زنان تفاوت معناداري مشاهده نمي شود.
3- داده هاي تحقيق نشان مي دهد رفتار شهروندي زنان بيشتر از مردان است.
در فصل نامه مطالعات رفتار سازماني ( ويژه نامه ) - سال چهارم، 5 شماره شماره پياپي 16 ،( زمستان 1394 ) :صص 149-172 با موضوع بررسي رابطه بين سبك مديريت با اثربخشي سازماني که توسط زهره سوري ، حسن گودرزي و دكتر محمدعلي زكي نگارش گردیده است در بخش " نتیجه گیری " چنین آمده است ( این جا ) :
تحقيق حاضر نشان داد كه تفاوت معني داري بين مديران مدارس دخترانه و پسـرانه ابتـدايي در زمينه سبك هاي مديريتي وجود دارد. ايـن اخـتلاف در سـبك هاي مديريتي آمرانه، مشاوره اي و استبدادي-خيرخواهانه است.
بنابر نتايج آماري بين ميزان اثربخشي مدارس دخترانه و پسرانه تفاوت معني داري بـه نفع دخترانه مشاهده مي شود.
می توان چنین نتیجه گیری کرد که زنان در بحث " مدیریت " نسبت به اهداف سازمان که همان آموزش و پرورش باشد متعهدتر هستند .
به عبارت دیگر میزان تقید و پای بندی به قانون و وظیفه در زنان نسبت به مردان بیشتر است .
اما در سوی دیگر می توان چنین نتیجه گیری کرد که این گونه تقید و تعهد به اهداف سازمانی می تواند در تقابل با " مدیریت ریسک یا خطر " حتی در سطح قابل قبول باشد .
تجارب شواهد نشان می دهد زنان تا چیزی به آنان محول نشود کاری انجام نمی دهند .
در گفت و گویی که صدای معلم با رضوان حکیم زاده داشت از ایشان در مورد سکوت ایشان در مورد سند 2030 پرسش شد .
پاسخ ایشان چنین بود : " از من خواسته نشد ! "
این وضعیت یعنی درجه خطر پذیری در سطوح پایین مدیریت زنانه به وضوح قابل مشاهده و ارزیابی است هر چند وزیر آموزش و پرورش مرد نیز رفتار قابل دفاعی در این زمینه نداشت !
این وضعیت قابل تسری به عنصر " کنش گری " و " مطالبه گری " در حوزه آموزش و پرورش و مطالبات نیز می شود .
در یادداشت قبلی با عنوان " زنان ، آموزش و پرورش و مطالبه محوری " چنین نوشتم ( این جا ):
" می توان از این جداول و نیز آمارهای ارائه شده چنین نتیجه گرفت که :
" زنان نسبت به مردان پی گیری کم تری نسبت به موضوعات آموزش و پرورش و نیز مطالبات فرهنگیان و معلمان " حداقل در فضای مجازی دارند . "
شاید با ملاحظه اندکی تغییرات بتوان این وضعبت را به فضای غیرمجازی هم تعمیم داد البته اگر بپذیریم که یکی از لوازم حرفه معلمی آشنا بودن به مسائل روز و اطلاع از آخرین تحولات در این حوزه باشد .
روند رو به افزایش جنسیت زنانه آن گونه که وزیر آموزش و پرورش هشدار داده است می تواند مبین این فرضیه باشد که میان مطالبه محوری در آموزش و پرورش و افزایش جنسیت زنان رابطه معکوس وجود دارد .
پس می توان اکنون به فرضیه اول پاسخ گفت :
زنان کنش گری که همواره به حضور کم رنگ زنان در پست های مدیریتی ( میانی – فوقانی ) اعتراض دارند باید توجه کنند که آیا اصولا و با توجه به جداول ارائه شده در بالا ، زنان می توانند واجد تصدی چنین جایگاهی شوند در حالی که خیلی به موضوعات آموزش و پرورش حساس نیستند و یا حداقل پی گیر موضوعات در فضای مجازی نمی باشند ؟
در واقع ، احتمالا به علت همین صفت است که مدیران و برنامه ریزان ترجیح می دهند از افراد پی گیر و مطلع تر در حوزه های مدیریتی استفاده نمایند .
و اما در مورد فرضیه دوم که در بالا مطرح شود باید گفت :
آمار رسمی و قابل استنادی در مورد نسبت جنسیتی معلمان شرکتکننده در اعتراضات صنفی این قشر در دسترس نیست ولی با تکیه بر مشاهدات و تجربیات شخصی میتوان با اطمینان گفت که معلمان مرد نسبت به معلمان زن مشارکت و فعالیت بیشتری در اعتراضات و تحصنهای صنفی دههی اخیر معلمان داشتهاند."
به عنوان نمونه ؛ کافی است در همین رسانه صدای معلم به تعداد مقالات ، یادداشت ها و مطالب درج شده نگاهی انداخت تا به میزان مطالبه گری و کنش گری و مقایسه آن بین مردان و زنان واقف شد !
وزارت آموزش و پرورش از مهم ترین دستگاه هایی است که تاکنون نقش کلیدی و راهبردی آن نزد سیاست گذاران و برنامه ریزان مغفول مانده است .
تیپ شناسی و رفتارشناسی وزیران آموزش و پرورش در حدود 4 دهه پس از انقلاب نشان می دهد که فارغ از فاکتور " جنسیت " به جز تعداد بسیار معدودی اکثرا " محافظه کار " و با " مدیریت ریسک " پایین بوده اند .
آموزش و پرورش ما برای خروج از این وضعیت نیاز به وزیری جسور ، برنامه ریز ، پی گیر و با قدرت چانه زنی بالا دارد هر چند این صفات چندان در بخش " صف " و " ستاد " نیز قابل مشاهده نیستند .
آن چه قابل چشم پوشی نیست نقش " الگویی " وزیر آموزش و پرورش در رفتار کارکنان و معلمان است .
تاکنون 13 وزیر آموزش و پرورش مرد بوده اند .
غیبیت وزیر " زن " به طور طبیعی این فرضیه را مطرح کرده است که ممکن است جنسیت تاثیر قابل ملاحظه ای در تغییر وضعیت موجود داشته باشد .
این فرضیه ای است که باید در " عمل " به اثبات برسد .
نظرات بینندگان
دوست عزیز
" تفکیک " در مدارس ما یک قانون است .
خانم ها در این زمینه اختیاری برای تغییر قوانین ندارند .
اما برخی مدارس هم این کار را می کنند .
به نظرم باید مساله را عمقی تر و ریشه ای تر دید .
پایدار باشید .
فانی ادبیات بسیار نازل و گاهی هم زشت داشت.
دوست عزیز
آقای علیرضا
بنده در مورد دیدگاه های خانم مولاوردی در مورد آموزش و پرورش و معلمان اطلاعی ندارم .
اما می دانم که ایشان عضو کارگروه های سند 2030 بودند و حرفی در مورد آن نزدند .
پایدار باشید .
فقط مرد باشد به تمام معنی.شجاع و عملگرا.نه وابسته و ترسو و منفعت طلب.