علیرضا کمریی مدیرکل سابق آموزش و پرورش شهر تهران تنها بعد از 11 ماه، برکنار و با حکم وزیر سرپرست " اداره کل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات" وزارتخانه شد. عباسعلی باقری که در آذز 95 با حکم دانش آشتیانی مدیر کل تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش شده بود به عنوان سر پرست اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران جای کمریی را گرفت.
یک ماه قبل از آن علیرضا جدایی رییس مرکز اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش ظاهرا با حفظ سمت ، به سرپرستی مرکز امور بین الملل و مدارس خارج از کشور منصوب شد. این جابه جایی ها از چه منطقی پیروی می کند ؟ از روی حکم های انتصاب فقط می توان فهمید که خدا را شکر همه مدیران اعم از معزول و منصوب"متعهد و شایسته" بوده اند.
باقری سرپرست اداره کل شهر تهران هم فورا دست به قلم شد. وی طی حکمی آقای جواد نظریان رئیس منطقه 11 را به ریاست منطقه 6 تهران منصوب کرد و به خانم زهرا پروازی مقدم (رییس منطقه 6 تهران ) پست "مشاور مدیر کل در اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و کیفیت بخشی تربیت در مدارس" را اعطا کرد.
در ادامه تحولات ، محمد حسين لوني رئيس اداره تعاون و امور رفاهي آموزش و پرورش شهر تهران را ، رییس منطقه 11 آموزش و پرورش کرد. همه احکام صادره برای مدیران نظر به "تعهد و شایستگی" آنها صادر شده است. معلوم نیست اگر آقای کمریی، "متعهد و شایسته "بود چرا بعد از 11 ماه از سمت مدیرکلی تهران کنار گذاشته شد؟ اگر آقای جواد نظریان در پُست ریاست منطقه 11 موفق و خلاق بود چرا به منطقه 6 منتقل شد؟
البته در این عزل و نصب ها و جابه جایی ها کار خلاف قانون صورت نگرفته است. اما آیا تعویض و جابه جایی مدیران در آخرین روزهای وزارت یک وزیر امری متعارف است؟
اگر آقای رئیسی رییس جمهور شده بود این جابه جایی ها را می توانستیم نوعی "واکنش سیاسی" به دولت و وزیر بعدی تصور کنیم، اما آقای دانش آشتیانی اصلاح طلب است و حتی برخی انتظار دارند که دوباره به عنوان وزیر آموزش و پرورش در کابینه دوازدهم خدمت کند.
بنابراین تصور "مشکل آفرینی" از سوی دانش آشتیانی برای رئیس جمهور منتخب و اعضای کابینه او در دولت دوازدهم بعید است. از نظر سیاسی هم تضعیف دولت در برنامه کار دانش و همفکران او نیست.آقای دانش آشتیانی به حزب "اتحاد ملت" نزدیک است و این حزب از پشتیبانان دولت دوازدهم است.
برخی طرفداران دانش القا می کنند که آقای دانش در آبان 95 ، از رییس جمهور روحانی تضمین وزارت 5 ساله گرفته است و خیالش از بابت انتخاب دوباره راحت است. اکنون وزیر 5 ساله ،برای خدمت عجله دارد و کمی قبل از وقت دست به کار چیدمان مدیرانش بر اساس "تعهد و شایستگی" شده است. اما تمرکز جابه جایی ها بر مدیران شهر تهران این فرضیه را دچار اشکال می کند. مثلا معلوم نیست که باقری با چه شاخصی جای کمریی آمد . یا اگر آن گونه که تبلیغ می شود آقای نظریان در منطقه 11 بسیار موفق بوده است، آوردن او به منطقه 6 (جابه جایی عرضی ) چه معنایی دارد؟ برداشتن یک رییس منطقه 6 (زهرا پروازی مقدم ) در وزارتخانه ای که فقط حدود 3 درصد پستهای مدیریتی به زنان اختصاص دارد و دادن پست سرِکاری "مشاور در اجرای سند..." به یک مدیر زن با چه معیاری صورت گرفته است.
برخی منتقدان جابه جایی ها را در جهت حفظ منافع اقتصادی برخی مدیران اداری در مدارس غیر انتفاعی می دانند. آقای عباسعلی باقری صاحب امتیاز مجموعه ای از مدارس غیرانتفاعی در منطقه 16 است. برخی حتی پای مسایل خانوادگی را به میان می کشند و می گویند یکی از رفقا و مشاوران وزیر از کمریی خواسته بود که برای همسرش حکم معاونت مدیرکل تهران صادر کند و چون آقای کمریی مقاومت کرده بود ، او را برکنار کرده اند. وقتی مسئولان توضیح نمی دهند و شفاف نیستند، افراد بر اساس شنیده ها که ممکن است درست یا غلط باشد قضاوت می کنند. متن حکم های کلیشه ای اداری توهین به شعور مخاطب است. حالا فرض کنیم حکم اداری فرمت ثابتی دارد ، چرا وزیر خارج از حکم رسمی نمی گوید فلسفه این جابه جایی ها چه بوده است؟
یک فرضیه هم تمرکز اصلاح طلبان بر شهر تهران است که سابقه تاریخی هم دارد. بر اساس توافق شفاهی در سال 76 پست وزارت آموزش و پرورش با این شرط به حسین مظفر (کاندیدای انجمن اسلامی معلمان ) واگذار شد که آموزش و پرورش شهر تهران سهم جبهه مشارکت باشد .
نصرت الله جواهری پور مدیرکل بود اما مرد نیرومند این اداره کل، حیدر زندیه عضو موسس جبهه مشارکت و معاون جواهری پور بود. مدیریت ستاد و استان های وزارت آموزش و پرورش به چپ های اسلامی دهه 60 (عمدتا وابسته به انجمن اسلامی معلمان ) که هنوز با ارزش هایی مانند دموکراسی و آزادی بیگانه بودند واگذار شد ، اما در شهر تهران ، مدیرانی روی کارآمدند که از چپ گرایی انقلابی عبور کرده و خود را اصلاح طلب تعریف می کردند و به آقای خاتمی نزدیک تر بودند.
این فرضیه بر این اصل مبتنی است که آموزش و پرورش شهر تهران به اندازه یک وزارتخانه وزن سیاسی دارد. هر تحولی در تهران اتفاق بیفتد روی سایر استانها اثر می گذارد . 90 درصد فعالیت تشکل های صنفی و صنفی سیاسی معلمان در تهران متمرکز است . از نظر سیاسی هم فضای شهر تهران بازتر و زمینه برای فعالیتهای اصلاحی فراهم تر است. هر جریانی که آموزش و پرورش تهران را در اختیار داشته باشد بی گمان کل آموزش و پرورش را در اختیار دارد. در این فرضیه نقش سیاسی و اعتراضی معلمان تهرانی هم واجد اهمیت است. در واقع تهران را از هر نظر "پیش ران" ایران فرض می کند. این یک نظریه سیاسی است و فاقد عناصر آموزشی و پرورشی است.
ظاهرا اجرای این طرح ابتدا به علیرضا کمریی مدیرکل سابق آموزش و پرورش شهر تهران پیشنهاد شد. اما کمریی درباره نقش تشکل ها دیدگاه متفاوتی داشت و به همین دلیل طرح تعویض او در دستور کار قرار گرفت و باقری اجرای پروژه را پذیرفت. پروژه ای که بر این اساس استوار است که دانش شانسی برای ادامه وزارت ندارد ، اما نباید همه چیز را واگذار کرد. باید تهران را با چنگ و دندان و به کمک 8 تشکل اصلاح طلب حفظ کرد. بر اساس شنیده ها این طرح در اتاق فکر متشکل از اعضای دو تشکل اصلی حامی دانش با حضور دو شخصیت معروف اصلاح طلب که شان دانشگاهی دارند مورد بحث قرار گرفته است.
دوشنبه 10 تیرماه عباسعلی باقری سرپرست اداره کل شهر تهران میزبان نمایندگان 8 تشکل سیاسی صنفی فعال در حوزه معلمان بود. در این جلسه نمایندگان سازمان معلمان (علیرضا هاشمی سنجانی ) ، انجمن اسلامی معلمان (علی محمد مصلحی ) ، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ( رحمانی و عبدالحسینی)، شاخه فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه (رسول پاپایی ) ، شاخه فرهنگیان حزب کارگزاران (شهیندخت میان دشتی) ، شاخه فرهنگیان حزب ندای ایرانیان (کامران رحیمی) ، کانون صنفی معلمان شاخه غیرکارگری (ایمان زاده ) ، کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان (طبری) همراه با کاظم قاسمی مشاور وزیر در امور تشکل ها حضور داشتند . آقای باقری به نمایندگان تشکل گفتند که ما بانک اطلاعات نداریم و برخلاف دوره اصلاحات دستمان خالی است. شما باید افراد شایسته را به آقای قاسمی معرفی کنید تا ما از آنها استفاده کنیم. (نقل به مضمون )
به نظر می رسد مدیران اداری رگ خواب تشکل های اصلاح طلب معلمی را پیدا کرده اند. اسم پُست که می آید بقیه مسایل به حاشیه می رود. سال 92 یک مدرس دانشگاه فرهنگیان به عنوان دبیرکل کانونی که هنوز ثبت نشده بود، چند جلسه به عنوان نماینده تشکل همراه بقیه با فانی ملاقات کرد و صدایش از همه بلندتر بود .چند یادداشت تند انتقادی هم در لایی روزنامه آرمان نوشت. همان سال 92 دستش بند شد و الان در سال 96 عضو شورای معاونان وزارت آموزش و پرورش است. چرا بقیه این راه را نروند؟
یادداشت انتقادی نوشتن و عضویت در برخی تشکل ها و عرضه خود در گروه های تلگرامی و انتصاب شایسته این مدیرکل و آن رییس منطقه را تبریک گفتن و شاید هم همشهری بودن و هم قومی بودن ممکن است به شما کمک کند ، در همین جلسه با باقری نماینده حزب اعتدال و توسعه از باقری خواست که فلانی را در فلان پُست نگه دار.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
درحال حاضر روند رو به جلو اداره کل ا.پ که در زمان دکتر کمریی درحال شکل گیری بود بازگشت به تفکرات باری به هر جهت زمان چهار بند منتها با اجراء جناب باقری.در ضمن بنده معلم ساده منتها پی گیری هستم
ای بابا اونی که از همه کم اهميت تره،معلم هست و معلم
شما نوشتید : طالب زاده با اون عظمت رفت .....
کدام عظمت ؟ نقض قانون و تخلفات عدیده و منصوب نمودن مدیران بسیار ضعیف و نارضایتی شدید ذبیران و.. سبب بر کناری مشارالیه گردید .
لطفا اندکی تفکر.
چوبد کردی مشو ایمن زآفات
که واجب شد طبیعت را مکافات
بدرود
و اینک فقط با هفت کلاس ادامه ی حیات می دهد ،این زیبنده نیست