رضوان حکیم زاده از آن دسته مدیرانی است که دانش آشتیانی پس از رسیدن به کرسی وزارت آموزش و پرورش از وزارت علوم آورد. حکیم زاده پس از چند ماه بلاتکلیفی معاونت ابتدایی در ۱۲ دی ماه ۱۳۹۵ به این سمت منصوب شد. او در چند ماه کاری خود در مجامع و رسانه ها حضور نسبتا فعالی داشته است ولی بیشتر از اینکه چهره ی یک مدیر ارشد را به نمایش بگذارد نقش یک کارشناس علمی و منتقد کلان را ایفا می کند.
فعالیت های حکیم زاده چندان هم بی حاشیه نبوده است خیلی ها فعالیت ها و مصاحبه های یک ماه اخیر حکیم زاده را در راستای خیز وی برای تصاحب صندلی وزارت می دانند .
رضوان حکیم زاده در سخنرانی هایش به آیات قرآن و شعر شعرایی مانند سعدی و خیام و ... نیز استناد می کند اما سوالی که ذهن بسیاری از معلمان و کارشناسان را به خود مشغول کرده است چقدر از این حرف ها و کارها صادقانه بوده است ؟
رضوان حکیم زاده که برکشیده دانش آشتیانی است تا ۶ ماه قبل چهره ای کاملا ناشناخته برای معلمان بود ولی اکنون به صورت علنی خود را گزینه ی مناسبی برای وزارت آموزش و پرورش می داند .
او در مصاحبه با روزنامه ی اعتماد چنین می گوید : "من گزينه مناسبي براي آموزش و پرورش هستم ولي دليلش زن بودن من نيست."
به قول سعدی مُشک آنست که ببوید نه آنکه عطار بگوید !
حال که حکیم زاده خود را گزینه مناسب می داند، ما هم به گفته و کرده های حکیم زاده دقت کنیم شاید مساله برای ما نیز روشن تر شود که ایشان تا چه اندازه گزینه ی مناسبی برای تصدی صندلی آموزش و پرورش می باشد ؟
یکی از اصلی ترین مسایلی که دولت روحانی در انتخابات به خاطر آن تحت فشار بود مساله سند ۲۰۳۰ بود که متولی و مجری اصلی آن آموزش و پرورش بود ؛ حکیم زاده در جواب پرسش و پاسخ صدای معلم در مورد سند ۲۰۳۰ چنین می گوید :
" صدای معلم : چرا در مورد سند 2030 سکوت کردید؟
حکیم زاده : برای این که در حوزه کاری من نبود.
صدای معلم : مگر جزو شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش نبودید؟
حکیم زاده : من جزو شورای معاونین بودم.
صدای معلم : آیا رسم جوانمردی ایجاب نمی کرد که از آقای روحانی یک حمایتی هم بکنید که ایشان در آنجا در آن کارزار انتخاباتی تنها نباشد ؟
حکیم زاده : از من نخواستند که این کار را انجام بدهم. بعضی چیزها هست که به خاطر محرمانه بودنش نمی توانم به شما بازخورد بدهم.
صدای معلم : ما می دانیم بیشترین هجمه به روحانی در آموزش و پرورش از جانب سند 2030 بود و این که به نادرست و غلط از آن بهره برداری انتخاباتی کردند. با توجه به این که سند 2030 پاشنه آشیل روحانی در آموزش و پرورش شد پس چرا ما تحرکی در مسئولان آموزش و پرورش که شما هم جز آن مجموعه بودید نبودیم ؟
حکیم زاده : گفتند که متولی رسمی 2030 در آموزش و پرورش آموزش متوسطه است .
این طبق صورت جلسه بود و گفتند کسی دخالت نکند ! تمام !
صدای معلم : در سند 2030 چقدر در مورد آموزش ابتدایی و اهمیت آن صحبت شده است.
این بخش را شما به عنوان مقام مسئول برای جامعه و معلمان توضیح می دادید ؟
حکیم زاده : از من این جوری خواسته شده بود . یک تقسیم کار شده بود .گفتند طرح ضربتی مناطق محروم مال آموزش ابتدایی باشد که به تفکیک مناطق دربیاید . 2030 هم مال آموزش متوسطه باشد . هیچ کس هم در حوزه دیگری دخالت نکند . این تقسیم کار ما بود . من به عنوان کسی که یک مافوق دارم و یک سیستمی که دارد تصمیم گیری می کند خیلی غیر حرفه ای است که آن را رعایت کنم . "
این ادعای حکیم زاده را با اسناد و دلایل متعددی می توان رد کرد.
یکی از سخنرانی های دفاعی خوب در مورد سند ۲۰۳۰ که در زمان انتخابات انجام شد و بازتاب وسیعی در جامعه پیدا کرد سخنان مهدی فیض معاونت پرورشی وزارت خانه در دفاع از ۲۰۳۰ بود . ( این جا )
فیض به صورت محتوایی زیاد وارد اصل سند نشد ولی در کلیت آن دفاع منطقی را انجام داد .
اگر به گفته حکیم زاده تقسیم کار انجام شده و کسی نباید به حیطه ی کاری دیگری وارد می شد پس قاعدتا این تقسیم کار و منع ورود شامل فیض و دیگران هم باید می شده ولی می بینیم که چنین نبوده است.
در خصوص جدا سازی حیطه کاری که گفته است این حیطه ی کاری دیگران بوده است ، بله ؛ درست است که حوزه های مختلف حیطه ی کاری مشخصی دارند ولی این قضیه به معنای عدم همکاری و عدم تامل نیست کما اینکه در EFA مدیریت با آموزش ابتدایی بود اما معاونت متوسطه نیز مشارکت داشت.
حکیم زاده در مسایل دیگر مانند تفکیک مدارس و استرس کنکور و ... به عنوان کارشناس وارد حیطه های دیگر می شود ولی اینجا تقسیم کاری را مانع ورود خود می داند، علاوه بر همه ی اینها موضوع ۲۰۳۰ از یک مسأله بخشی و یا حتی وزارت آموزش و پرورشی به مسأله دولت تبدیل شد و در فضای انتخابات طرفداران راستین دولت منتظر دستور دفاع یا عدم ورود نماندند و به قضیه ورود کردند.
در بخش دیگر از مصاحبه حکیم زاده با صدای معلم می خوانیم :
" حکیم زاده : این بی انصافی است که شما بدون دانستن اینها من را متهم کنید که برای دفاع از آقای روحانی .من رفتم در گلیل در جمع چهارصد نفر از معلم برگزیدگان عشایر کشور . استاندار خراسان آمد محافظه کارانه صحبت کرد . من تنها کسی بودم که با زبان قرآن گفتم ... تیتر خورد و سازشکارانه عین دستور خداوند همان کاری که دولت کرده تعامل است با استفاده از آیاتی که حضرت موسی که خداوند به او دستور داد که با فرعون برود " «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَكَّرُ أَوْ یَخْشَى» " در واقع آن ماجرای ملکه صبا که البته آن جا خردمند بود . من آن جا اعلام کردم که تنها مثال از یک فرمانروای خردمند که قومش را نجات داده است و در قرآن آمده است یک " خانم " بوده است : " ملکه صبا " بوده است . متاسفانه نمرود و فرعون قوم شان را به تباهی کشاندند .
صدای معلم : خانم حکیم زاده . منظور شما این بود که از من بخواهند تا آن را انجام دهم ؟
حکیم زاده : به هیچ وجه !
کسی از من خواست بروم در مورد انتخابات صحبت کنم ؟ هیچ کس از من نخواست ! چرا من به شیراز رفتم ؟ چرا به مشهد رفتم ؟ چرا به نیشابور رفتم .... "
با وجود حضور پر رنگ برخی مدیران آموزش و پرورش در ستاد فرهنگیان تا جایی که من اطلاع دارم خانم حکیم زاده به جز حضور کمرنگ به عنوان مدعو و مقام دولتی در همایش های بزرگ فرهنگیان در هیچ جلسه ی ستاد فرهنگیان حضور نداشته است .
شهین دخت میاندشتی مسول ستاد فرهنگیان روحانی می گوید: " ایشان از طرف ما برای هیچ جا سخنرانی نرفته اند .بسیاری از فعالین و مدیران را به شهرهای مختلف برای سخنرانی فرستادیم ولی تنها جایی که برای خانم حکیم زاده در نظر گرفته بودیم ساری بود که نرفتند."
در خصوص فعالیت های انتخاباتی حکیم زاده در شهرهای دیگر به نقل از مسئولین ستاد خراسان :
" او چندین بار در ایام انتخابات و پس از آن، در مشهد حضور داشته است و در جلسات و همایش های اداری دولتی و غیر دولتی سخنرانی های خوبی در دفاع از دولت داشته است."
مسئولین ستاد روحانی در استان فارس هم گفتند:
" تا جایی که ما مطلع هستیم حکیم زاده یکبار در اوایل اردیبهشت برای ماموریت اداری به شیراز آمده بود . در آن جلسه و جلسه ای در حاشیه آن سخنرانی و از دولت دفاع کرده است."
من منظور حکیم زاده را در خصوص این گفته ها نمی دانم طبیعی است که ایشان و دیگر مدیران به عنوان مدیران دولت روحانی از دولت روحانی دفاع کنند و ایرادات دولت احمدی نژاد را بگویند ، این کار شاقی نیست برعکس آن جای شگفتی دارد.
آنها که این کار را نمی کنند یا کمتر می کنند همان مدیرانی هستند که به قول روحانی گیوه هایشان را نکشیدند اما اگر منظور حکیم زاده از طرح این مسایل ایجاد حق برای وزارت خودش است بیشتر از نصف شورای معاونین از او محق تر هستند.
حکیم زاده که در سخنرانی های این چند ماه با وجود اینکه به آیات قرانی و شعر و اصول فلسفی و اخلاقی زیاد استناد می کند و حتی منتقدان خود را با استناد به آنها نصیحت می کند در عمل چگونه رفتار می کند ؟
با نگاهی به پرتال معاونت آموزش ابتدایی می توان دید این سایت که باید اخبار و بخشنامه و وقایع آموزش ابتدایی را تحت پوشش قرار دهد به رسانه ای برای نشر و تبلیغ سفر و سخنرانی های حکیم زاده بیشتر شباهت دارد.
در گفت و گو با کارمندان وزارت خانه و همکاران حکیم زاده می توان فهمید او به استناد گذشته ی کاری خود در آموزش عالی با تکبر و ادبیاتی غیر مرسوم نسبت به دیگران رفتار می کند و در بیشتر تاملات سعی می کند از جایگاه دانای کل سخن بگوید.
حکیم زاده در مصاحبه اش با صدای معلم در مورد خودش این چنین می گوید :
" من فکر نمی کنم هیچ جایی در عمرم به این اندازه مسلط و نزدیک به آن چیزی که در واقع دارم کار می کنم بوده ام . چیزی نیست که من در مورد آن آگاهی نداشته باشم. من در آموزش و پرورش تطبیقی تدریس کرده ام . یکی از درس هایی که همین ترم داشتم و تدریس می کردم همین بود که ساختارهای نظام های آموزشی کشورهای مختلف چگونه است، شرایط جذب معلمان چگونه است ... هیچ کسی نمی تواند در این مورد خودش را با من مقایسه کند که تا این اندازه اطلاعات به روز و بین المللی در مورد شاخص های تاثیرگذار در آموزش و پرورش داشته باشد . شما چه کسی را پیدا می کنید که از من به آموزش و پرورش نزدیک تر باشد .
خیلی نزدیکم . اصلا شک نکنید ! ".
این سخنان او از جنبه ی خودستایی و اعتماد به نفس بسیار قابل توجه است و این همان ماجرای تعریف عطار از مُشک خویش می باشد !
در حادثه ای نادر حکیم زاده با مشاور خود آقای سیفی برای ماموریت اداری به استان کرمان سفر می کند ...
ناگهان متوجه می شود محسن بیگی مدیر کل آموزش و پرورش کرمان نه تنها در رهگذرش گل و سمن نکاشته است بلکه برای استقبال از حکیم زاده معاونش را فرستاده است !
آنجا حکیم زاده با ناراحتی و به نشانه اعتراض به تهران برمی گردد و مشاورش آقای سیفی برنامه ها را انجام می دهد در نقطه مقابل با توجه به استقبال گرمی که از مدیران خراسان دیده است در این چند ماه، چندین و چند بار برای کارهای مختلف به خراسان سفر کرده است.
اینکه برای حفظ احترام مدیرکل و مدیران ارشد استان باید به استقبال مدیران کشوری بیایند یک امر عرفی و رایج است ولی در هیچ کجای قانون این مساله وجود ندارد که در صورت عدم حضور آنها، مدیر دولتی می تواند برنامه و وظایف خود را ترک کند .
این نشان از نوعی خود شیفتگی برای جلب احترام است که موارد مشابه ان نیز از سوی خانم حکیم زاده دیده شده است.
در راستای همین ویژگی خانم حکیم زاده ، محمد رضا سیفی را در تاریخ ۳۰ فرودین به عنوان مشاور خود انتخاب کرده است .
آقای سیفی در این مدت بیشتر تلاشش جور کردن مصاحبه و تبلیغ حکیم زاده بود . ایشان در سایت و رسانه های مختلف برای حکیم زاده مصاحبه هماهنگ می کند سپس این مصاحبه ها و دیگر کارهای حکیم زاده را در گروه ها تبلیغ می کند .
یکی از این تبلیغ ها که هم خود حکیم زاده در مصاحبه هایش بسیار آن را پررنگ می کند و سیفی نیز آن را با آب و تاب تبلیغ می کند نامه ۱۰۰ نفر دانشگاهی در معرفی ۴ گزینه برای وزارت آموزش و پرورش است . جدا از جایگاه علمی این ۱۰۰ نفر که از استاد داشگاه بناب تا پژوهشگر مسایل آموزش و پرورش را شامل می شود این نوع نامه ها بیشتر جنبه تبلیغی دارد که اکثرا دوستان و اطرافیان و همکارانِ افراد برای طرح آنها می نویسند.
این نامه گرچه از سوی اساتید دانشگاه و افراد مرتبط با حوزه ی آموزش و پرورش نوشته شده است ولی فقط یک نامه پیشنهادی است ؛ قطعا معلمان و مدیران آموزش و پرورش و تشکل و رسانه های آموزش و پرورش در این زمینه محق ترند و آنچه که عیان است تا کنون حکیم زاده نتواسته جایگاه مشابهی که بین همکاران سابق خود دارد، در بین اهالی آموزش و پرورش به دست آورد. ولی مساله محتمل این است که این فعالیت ها در ارتقای شغلی سیفی بی تاثیر نبوده است و حکیم زاده در کمتر از سه ماه پس از حضور سیفی در سمت مشاور در معاونت ابتدایی او را به عنوان مدیر کل مدارس عشایر کشور معرفی کرده است که این کار او نوعی سواستفاده از منصب دولتی به حساب می آید و روی وجهه حکیم زاده تاثیر بسیار منفی خواهد گذاشت.
نظرات بینندگان
خانم حکیم زاده چه گلی به سر معلمان ابتدایی زدند , که می خواهند وزیر بشوند ....وای به حال ما فرهنگیان ...وقتی انسانهای شایشته پارا کنار بکشند , انسانهای ناشایست به میدان امده و کاررا خراب می کنند ..
دراین جامعه پول جای هر چیزی را گرفته , اگر واگر برای حقوق فرهنگیان کاری نکنند , هر کاری بیهوده است ....به امید موفقیت
اینها معلمان و تمام سیستم رو در ریا و دورویی غرق کرده اند.
همیشه حس خفگی به هم دست میده، از دست این سیستم ریاکار و گدا صفت با مدیران گدا صفتش.