آقای علیرضا هاشمی سنجانی یکی از فعالان سیاسی – صنفی معلمان است که صراحتا گفته که طرفدار ماندن دانش آشتیانی در پست وزارت آموزش و پرورش است. آقای هاشمی در گفت و گو با سایت انصاف نیوز می گوید : "دوستان ویژه خوار دنبال رفتن دانش آشتیانی هستند." او این دوستان "ویژه خوار" و به گفته او "تعداد اندکی از اصلاح طلبان" را در "اتحادی نانوشته با مخالفان دولت" می بیند. به گفته هاشمی این دو گروه یعنی اصلاح طلبان کم تعداد و مخالفان دولت ، برای اینکه "پوششی برای خودشان ایجاد کنند ذیل نام معلمان و فرهنگیان کار میکنند." به گفته هاشمی این متحدان می خواهند : " دانش آشتیانی را برکنار کنند."
اتهام "ویژه خواری" و "اتحادنانوشته با مخالفان روحانی" کم بود که "هویت شغلی" منتقدان دانش هم انکار شده است . این کنایه ها متوجه دبیر اجرایی ستاد فرهنگیان آقای روحانی (فرج کمیجانی ) و تعدادی از اعضای شورای سیاست گذاری این ستاد است. نکته اینکه خود آقای هاشمی با وجود اختلاف هایی که با کمیجانی داشته عضو این ستاد بوده است . اختلاف بین دوستان وقتی بالا گرفت که بعد از انتخابات، در جلسه ای، در باره وزیر ماندن یا رفتن دانش رای گیری شد و از 24 نفر حاضر 16 نفر با معرفی مجدد آقای دانش مخالفت کردند و 6 نفر موافق معرفی دانش بودند و دو نفر هم نظر متفاوتی داشتند.
آقای هاشمی در پاسخ سوال من که اگر سازوکار را قبول نداشتید چرا در رای گیری شرکت کردید؟ نوشت : " ما با توحه به شرایط کشور جبهه ای عمل کردیم و اکنون هم به آن باید ادامه دهیم. زیاده خواهی دوستانی چند این مشکل را پدید آورده که سعی ما اصلاح آن است ،مسوول ستاد فرهنگیان، نجفی است ، او باید مانع سواستفاده زیر مجموعه اش شود . دعوت صورت گرفته به اسم ستاد نبود و من هم به دلیل عدم رضایت از نوع رفتار جناب کمیجانی در جمع حضور نیافتم و فرد دیگری را فرستادم."
آقای هاشمی می گوید : "مسوول مستقیم این وضعیت جناب نجفی است که چندین بارهم درباره سو استفاده کمیجانی از این جایگاه به ایشان هم تذکر داده شده است..."
روایت آقای کمیجانی و دوستان از نقش نجفی و تشکیل ستاد متفاوت است: " کمیجانی از طرف فرهنگیان ستاد خدمت آقای دکتر نجفی رفته و از ایشان خواهش کرد که ریاست ستاد فرهنگیان را بپذیرد. آقای نجفی گفت که در اتاق فکر مسئولیت های زیادی دارد و اضافه بر این به آقای روحانی و جهانگیری نیز مشاوره می دهد و وقتی برای این امر ندارد. آقای کمیجانی به دکتر نجفی گفت : "همه امور ستاد را ما انجام می دهیم فقط اسم شما به این ستاد اعتبار می دهد و همه را هم زیر یک سقف جمع می کند." بر اساس این روایت دکتر نجفی در ستاد فرهنگیان مسئولیت اجرایی نداشته است.
نظر دکتر نجفی در باره وزیر آینده آموزش و پرورش همچنان محل مناقشه گروه های 8 گانه است. یک فعال صنفی در گفت و گو با سایت جماران گفت: " منتقدان سیاسی، می خواستند پای دکتر نجفی را هم به انتقاد از دانش آشتیانی باز کنند و خواسته ی خود خواهانه ی خود را به دکتر نجفی منتسب نمایند اما دکتر نجفی با پذیرش عضویت در هئیت مدیره صندوق ذخیره فرهنگیان، عملا حمایت خود را از وزیر فعلی اعلام کرده است."
مخالفان دانش هم از نجفی نقل می کنند که نجفی به آنها گفته که "طرفدار ماندن دانش نیست." البته نقل قول مخالفان دانش که من از آقای کمیجانی شنیده ام شفاهی و خصوصی است و نجفی جایی علنی آن را بیان نکرده است . نجفی در تایید دانش هم اظهار نظری نکرده ،اما پذیرش حکم عضویت در هیات امنا یک قرینه در تایید دانش است. بعید است نجفی در شرایط اختلافی، موضع گیری صریحی به نفع یا علیه دانش بکند. بنابراین راه برای تاویل و تفسیر نظر نجفی از روی نشانه ها ادامه می یابد.
آقای نجفی در مصاحبه ای در بهار 95 گروه های ذینفع که می توانند در باره عملکرد وزیر نظر بدهند را 4 گروه می داند :"معلمان، کارشناسان ، اولیا و دانش آموزان ." مکانیسمی برای آگاهی از نظر این 4 گروه در باره عملکرد وزیر فعلی (دانش ) یا قبلی (فانی) وجود ندارد. 8 گروه اصلاح طلب که حداقل سه گروه آن شاخه فرهنگیان احزاب سیاسی هستند. نقش اصلی را در برکناری فانی و برکشیدن دانش ایفا کردند. درحالی که معلمان فقط یکی از گروه های ذینفع هستند و علاوه بر این این 8 گروه نماینده تنها بخشی از جامعه معلمان به شمار می آیند.
آقای هاشمی می گوید: " چون دانش زیر بار خواستهی آنها[کمیجانی و بقیه] نرفته و فرد مورد نظر آنها را منصوب نکرده؛ آنها فضاسازی میکنند و میگویند فرهنگیان از دانش ناراضی هستند." منظور این است که آقای کمیجانی و دیگر مخالفان از دانش خواسته اندکه به افراد مورد نظر آنها پُست بدهد، اما دانش ایستادگی کرده و آنها هم علیه او فضاسازی می کنند.این نکته روشن است که دانش بعد از آمدن به وزارتخانه برخورد یکسانی با 8 گروه نداشت و بیشتر تحت تاثیر شاخه فرهنگیان حزب اتحاد ملت قرار داشت و همین امر باعث دلخوری بقیه گروه ها شد.
هشت گروه و حزب اصلاح طلب حامی دانش،بعد از برکناری فانی، کم کم راهشان از هم جدا شد. سازمان معلمان (هاشمی ) و شاخه فرهنگیان حزب اتحاد ملت (زندیه )، طرفدار دانش ماندند. فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه (زینی وند) و مجمع فرهنگیان (کمیجانی) و حزب ندا (سهراب قنبری ) و انجمن اسلامی معلمان (داودمحمدی ) و کانون مدرسین دانشگاه فرهنگیان (نورعلی عباسپور ) به درجات متفاوت مخالف ادامه وزارت دانش هستند. بخش غیرکارگری کانون صنفی(ایمان زاده ) هم موضعش مشخص نیست.
در بین دو طرف (مخالفان و طرفداران دانش ) حتما کسانی هستند که دغدغه آموزش و پرورشی دارند اما وجه غالب رقابت ها در دو طرف ماجرا سیاسی و طمع داشتن به رانت های مدیریتی است. 8 تشکل اصلاح طلب به شمول شاخه فرهنگیان چند حزب سیاسی، تحت مدیریت دکتر نجفی زیرپای فانی را جارو کردند و آقای دانش را با لابی گری به آقای جهانگیری و عارف قبولاندند. حالا صحنه عوض شده . اکثریت همان هایی که دانش را بالا آوردند، حالا خواستار تغییرند. دانش با لابی همین گروه ها بالا آمد و حالا اکثریت این گروه ها می خواهند او را زمین بزنند. دقیقا همان کاری که 8 گروه متحد با فانی کردند سر دانش می آید. (آسیاب به نوبت ) .
بر اساس شنیده ها ، مجمع فرهنگیان به دبیرکلی کمیجانی یکی از این این سه تن ،مختار موسوی (معاون مرتضی حاجی ) ، سید محمد بطحایی (معاون فانی ) و سمیع الله مکارم حسینی ( از کارکنان سابق مالی آموزش و پرورش) را به جهانگیری معرفی خواهد کرد.
انجمن اسلامی هم سه تن از اعضای خود، داوود محمدی نماینده مجلس و نایب رییس کمیسیون آموزش ، علی محمد مصلحی و فولادوند را برای نشستن برصندلی وزارت شایسته می داند. زمزمه آمدن باقر نوبخت دبیرکل حزب اعتدال هم مطرح بود که به تدریج فروکش کرد.
در واقع ، مخالفان دانش هم آلترناتیو قوی ندارند. افرادی مانند خانم حکیم زاده و عبدالرسول عمادی و برخی دیگر از اعضای شورای معاونان هم تحرکاتی را آغاز کرده اند.
به نظر من مشکل دانش فراتر از لابی گری چند گروه معلمی و فعال سیاسی است. تصور من این است که دانش در انتخابات اخیر از چشم رئیس جمهور افتاد. دانش و مجموعه او در انتخابات بسیار منفعل ظاهر شدند. دانش آشتیانی احتمالا یکی از مصادیق مدیرانی بود که به تعبیر رییس جمهور ، گیوه خود را ورنکشیدند. در جریان تهاجم سنگین رقبای روحانی بر سر مساله محموله ویلای لواسان و 2030 ،آقای کمیجانی به عنوان مسئول ستاد فرهنگیان، با دانش ملاقات می کند و از او می خواهد که مدیران اطلاعات لازم را بدهند تا ستاد به دفاع از آموزش و پرورش و دولت بپردازد اما به گفته کمیجانی حتی یک برگ کاغذ به ستاد انتخاباتی روحانی نمی دهند.
در قضیه 2030 که انتقادها و تخریب ها از 5 ماه قبل از انتخابات شروع شده بود ، آموزش و پرورش استراتژی دفاعی مشخصی نداشت. در قضیه محموله پوشاک وارداتی انبارشده در ویلای لواسان هم وزیر قاچاق بودن محموله را رد کرد. درحالی که افکار عمومی هم به ویلای لواسان وزیر و هم به وارد کردن پوشاک از ایتالیا توسط خانواده وزیر حساسیت نشان داد. روحانی و مجموعه دولت از این دو ناحیه ضربه خوردند . ضرباتی که هنوز هم تبعات آن ادامه دارد .
بسیار بعید است که روحانی سکون و سکوت وزیر آموزش و پرورش و این گل هایی که دانش به دروازه خودی زد را فراموش کند. میانه نزدیکان روحانی و دانش هم شکرآب است. به نظر می رسد سخنان اخیر نوبخت و تبلیغات گسترده علیه او هم جلوه ای از ناخوشنودی اطرافیان روحانی از دانش است.
دانش در میان اصولگرایان مجلس هم پایگاهی ندارد. به دلیل نزدیکی به حزب اتحاد ملت، اصولگرایان او را دارای تبار مشارکتی می دانند. نام او به محموله لواسان و 2030 گره خورده است و حتی اگر به مجلس معرفی شود ، احتمالا اصولگرایان روی این دو مساله مانور می دهند . در میان فراکسیون امید هم توافقی روی دانش وجود ندارد.
من بارها گفته ام وزیر آموزش و پرورش وزیر معلمان و نماینده صنفی یا سیاسی معلمان نیست. معلمان همان گونه که نجفی به درستی گفته یکی از 4 گروه ذینفع در تعیین وزیرند. گروه اصلی ذینفع دانش آموزان و اولیای آنها هستند. گروه سوم کارشناسان هستند که باید با معیارهای آموزشی و پرورشی و بر اساس برنامه کارنامه وزیر مستقر و انتظارات از وزیر آتی را بیان کنند.
گروه های اصلاح طلب هم به جای نزاع بر سر تقسیم غنایم، باید جایگاه خود را در جامعه مستحکم کنند و تبدیل به باشگاهی برای تجمع طالبان پست نشوند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
من برای گرفتن بودجه برای آموزش و پرورش، آدم سمجی هستم.
ولی شوربختانه، من آموزگار گچ به دست، هیچ نشانه ی مثبتی از این سماجت ، در به اصطلاح دریافت بودجه ندیدم!
تا جایی که جناب آقای نوبخت، معلمان مطالبه گر حق را، گروگانگیر خطاب فرمودند!
دو صد گفته، چون نیم کردار نیست.
معلمی باید شغل دوم شما باشد اگر میخواهید در زمان بازنشستگی حسرت به دل نمانید
وقتی سرانه هر دانش اموزش چندقاز است مدارس پول اب و برق ندارند
چرا من و شما دلمان بسوزد وقتی اکثر معلمان مستاجرند در حسرت یک زندگی در شان انسان مانده اند به ما چه
مملکت اقایون است با این دریافتی تمام روز مسافرکشی میکنم باز نمی رسم
زندگی واقعی خرج دارد زن و سه فرزند مستاجری بدبختی
میلیاردها تومن معلمان فرار کنه
معرفی افراد و جناح ها برای وزارت و طیف بندی ایشان جالب است .
دست مریزاد .
ما نیازمند وزیری قدرتمند در عرصه فکر و اندیشه و گفتمان و نترس هستیم .
اگر بگذارند ......
زنده باد جناب شیرزاد