در بحبوحه رقابت های انتخاباتی، بحث «آموزش و پرورش»به صحن علنی و عمومی جامعه کشیده شد. اما آن اولویت های آموزشی و رسالتهای بر زمین مانده دستگاه تعلیم و تربیت و کاستی های ریز و درشتی که دانش آموزان و معلّمان را می آزارد و این مجموعه را از دستیابی به اهداف راستین خود باز میدارد، نبود. بلکه بحث بر سر نسخه فارسی یک سند آموزشی معروف به سند ۲۰۳۰ بود که بود و نبودش در فضای فکری کنونی، برای«آموزش و پرورش» یکسان بود و هست و یارای هیچ تغییری در روند کار آن نبود و نیست. با این وصف، در سطح وسیعی به بحث گذاشته شد و تفاسیر حیرت انگیزی از آن تولید و با تعابیر تکان دهنده ای به مردم معرفی شد و موضوع « آموزش و پرورش » را بر سر زبان ها انداخت.به حاشيه راندن يك طرح
هر چند، تعابیر و تفاسیری که در رابطه با آن سند، بر زبان ها جاری شد، هیچ قرابتی با محتوای آن نداشت، اما حساسیت ها را نسبت به امر «آموزش و پرورش» برانگیخت و هر چند که واژه ها و جمله هایی که به آن سند منتسب شد نه خود و نه مشابه شان در آن یافت نشد، اما همان موارد، خوراکی شد برای نطقها و شب نامه های بسیاری در سراسر کشور براي جلب نظر مردم از زن و مرد و کودک و پیر و جوان تا کارمند و صنعتگر و کارگر و چوپان به سمت «آموزش و پرورش!».
هر چند عدهای چنین پنداشتند که هدف از آن همه واژه سازی خلاف واقع، تخطئه و تخریب دولت و اغوای ملت و کسب رأی اکثریت بود! اما این،«آموزش و پرورش» بود که جایگاه حساس و اهمیتش در سطح وسیعی مطرح شد.
روزهای تبلیغات انتخاباتی سپری شد. مردم در ۲۹ اردیبهشت با حضور حداکثری خود در پای صندوق های رأی ريیس جمهور مورد نظر خود را انتخاب کردند. اول خرداد ۹۶، نشست خبری ريیس جمهور برگزار شد. خبرنگاران زیادی از داخل و خارج سوالات متعددی از حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، سیاست خارجی و داخلی، اوضاع منطقه و پدیده شوم تروریسم، تولید و اشتغال، آموزش و پرورش و ... پرسیدند که آقای رییس جمهور با کمال آرامش و گشادهرویی و با حضور ذهن تحسین بر انگیز، پاسخهای بسیار سنجیده و قاطع و روشن به همه سوالات خبرنگاران دادند. اما در خصوص سند آموزش ۲۰۳۰ سخنی گفتند که شاید هیچوقت از یادها نرود.
روحاني گفت: «... هر کس به من تهمت زده، غیبت کرده، توهین کرده ... از همه گذشتم. اما از این توطئه ۲۰۳۰ من نمی گذرم...»!
ولی بحث و تفسیر و تولید محتوا در رابطه با آن سند، از سوی طیفی از تریبون داران، باز هم ادامه یافت و «آموزشو پرورش» همچنان در صدر مسائل باقی ماند تا اینکه ريیس جمهور منتخب مردم، روز ۲۳ خرداد ۹۶ و تنها سه هفته بعد از آن نشست خبری، سند ۲۰۳۰ را از دستور کار خارج، و تمام رسانه ها، لغو سند ۲۰۳۰ را تیتر خبری خود و خبر مربوطه را با این عنوان منتشر کردند:«جلسه ۷۹۶ شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست حسن روحانی برگزار شد. در این جلسه سند ۲۰۳۰ لغو و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مبنای تمام فعالیتها عنوان شد».
توجه به كار تخصصی
اما به راستی چه ویژگی هایی در این سند وجود دارد که تا این حد مساله ساز و مناقشه بر انگیز شد و مدافع و معارض پیدا کرد و در نهایت از دستور کار خارج شد؟
واضح است که ذهن های پویا، پاسخ این سئوالات را به راحتی می توانند با مطالعه آن سند که از تولیدات فکری دیگران و دگر اندیشان است و مقایسه آن با اسناد آموزشی و تربیتی کشورمان از جمله سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، بیابند. نسخه فارسی آن سند و این سند همه جا در دسترس است.
در اينجا ذكر چند نكته در باب لزوم توجه دوباره به سند 2030 ضروري است.
اول آنكه طیف وسیعی از مردم به لحاظ شغلی قاعدتا هیچ ارتباطی با مقوله آموزش ندارند و اصولا نباید انتظار داشت که در مورد سند آموزش ۲۰۳۰ ، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش - که یک سند داخلی است - و یا هر آیین نامه و قانون آموزشی دیگری چیزی بدانند. حتی با وجود اینکه شعور سیاسی و بلوغ اجتماعیِ مردم - در پرتو رهنمودهای مقام معظم رهبری و سایر بزرگان آنها را جهت تعیین سرنوشت خویش به پای صندوقهای رأی آورد، باز نمی توان توقع داشت که بعد از سیاسی و رسانه ای شدن آن سند و بروز مناقشه بر سر آن، خود را ملزم به مطالعه آن بدانند و جهت کسب اطلاعات درست، مراجعه مستقیم به متن سند داشته باشند. لذا به رد یا قبول همان شنیده ها بسنده میکنند و چه بسا موضوع، همچنان برایشان مبهم میماند.
فهميدن اصل ماجرا
عده ای که قاعدتا به لحاظ شغلی با نهاد تعلیم و تربیت و امر آموزش و پرورش سر و کار دارند و یا به خاطر مسئولیت های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیاز به آگاهی از حقایق و تجهیز خود به اطلاعات روز دارند، به مطالعه سند ۲۰۳۰ پرداختند و با محتوای آن آشنا شدند که این حسن بزرگ این مناقشات و کارکرد مثبت تبلیغات انتخاباتی بود. یعنی حداقل، اقلیتی بر آن شدند که یک سند آموزشی و مضمون و فحوای نهفته در آن را مطالعه کنند. لذا اکنون به جرات می توان گفت کسانی که متن فارسی سند ۲۰۳۰ یونسکو را خوانده اند بسیار بیشتر از کسانی هستند که متن سند تحول بنیادین خودمان را خوانده اند.
اما همه کسانی که بعد از احساس نیاز به خواندن سند ۲۰۳۰ ، به مطالعه جزيی یا کامل آن اقدامکرده اند، اظهار نظر جالبی داشته اند؛ «هیچ یک از چیزهایی که تریبون داران و شبنامه نویسان، در مورد سند ۲۰۳۰ گفتند و نوشتند و انتشار دادند، در سندی که ما خواندیم نبود! نکند سند ۲۰۳۰ ، نسخه دیگری داشته باشد که ما ندیده ایم!»
مطالباتي كه بايد دنبال شود
بحث بر سر سند2030، در گرما گرم انتخابات و سیاسی شدن آن غنیمتی بود و دستاوردی شد برای مردم. چرا که در ابتدای بحث کسی حتی نمی دانست که منظور از ۲۰۳۰ چیست! حتی اکثر مردم خیال میکردند خبری از اخبار ۲۰:۳۰ مورد بحث است!
اما تدریجا زمینه آشنایی قاطبه مردم با یکی از کارهای مهم یونسکو که توجه به آموزش و بهبود زندگی است فراهم شد و به آشنایی عموم با یک سند مدون آموزشی تحت عنوان سند آموزش ۲۰۳۰ منجر شد.در نهايت اينكه شاید یکی از مهمترین شاخصه های حقوق شهروندی، آشنایی شهروندان با مطالبات خویش است.
شایسته است هموطنان عزیز هم نسخه فارسی سند آموزش ۲۰۳۰ و هم متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کشورمان را مطالعه و باهم مقایسه كنند. مطالعه این دو، علاوه بر اینکه به برطرف شدن بسیاری از ابهامات کمک ميكند بلکه مردم را با مطالبات خود در زمینه زیربناییترین شئون زندگیشان - که همانا آموزش و پرورش است - آشناتر میسازد.
به نظر می رسد حلقه اعتماد و تفاهم میان تشکل ها گسسته شده است و بعید است که این شکاف ترمیم شود/ وجه غالب این گفت و گو بر این گزینه تعلق گرفته است که اکثر مصاحبه شوندگان تمایل و یا حسی برای پاسخ گویی و یا توضیح ندارند و مخاطب تصور می کند که گویی این افراد منتی بر سر دیگران برای ادای حقوق شهروندی می گذارند/ وقتی فردی حوصله ، توان و یا زمانی برای پاسخ گویی به پرسش را ندارد چگونه می تواند پس از تصدی یک مقام او را پاسخ گو دانست/ " پاسخ گویی " همواره " ترجیع بند " سخنان روحانی بوده است/ حضور بانوان در بخش " صف " و نیز " مدیریت های تحتانی " پر رنگ است . می توان ادعا کرد که تقریبا مدارس دوره ابتدایی تحت مدیریت بلامنازع زنان هستند/ در بحران مدیریتی که خانم تندگویان بر آن تاکید می کند و اصرار می ورزد " زنان " نیز آن چنان بی سهم و مقدار نیستند / نتايج اين تحقيق نشان مي دهد زنان بيشتر از مردان با شغل شان عجين مي شـوند. طبق نتايج اين تحقيق بين تعهد سازماني مردان و زنان تفاوت معناداري مشاهده نمي شود. داده هاي تحقيق نشان مي دهد رفتار شهروندي زنان بيشتر از مردان است/ تحقيق حاضر نشان داد كه تفاوت معني داري بين مديران مدارس دخترانه و پسـرانه ابتـدايي در زمينه سبك هاي مديريتي وجود دارد. ايـن اختلاف در سـبك هاي مديريتي آمرانه، مشاوره اي و استبدادي-خيرخواهانه است/ می توان چنین نتیجه گیری کرد که زنان در بحث " مدیریت " نسبت به اهداف سازمان که همان آموزش و پرورش باشد متعهدتر هستند/ این گونه تقید و تعهد به اهداف سازمانی می تواند در تقابل با " مدیریت ریسک یا خطر " حتی در سطح قابل قبول باشد/ این وضعیت قابل تسری به عنصر " کنش گری " و " مطالبه گری " در حوزه آموزش و پرورش و مطالبات نیز می شود/ " زنان نسبت به مردان پی گیری کم تری نسبت به موضوعات آموزش و پرورش و نیز مطالبات فرهنگیان و معلمان " حداقل در فضای مجازی دارند "/ کافی است در همین رسانه صدای معلم به تعداد مقالات ، یادداشت ها و مطالب درج شده نگاهی انداخت تا به میزان مطالبه گری و کنش گری و مقایسه آن بین مردان و زنان واقف شد/ تیپ شناسی و رفتارشناسی وزیران آموزش و پرورش در حدود 4 دهه پس از انقلاب نشان می دهد که فارغ از فاکتور " جنسیت " به جز تعداد بسیار معدودی اکثرا " محافظه کار " و با " مدیریت ریسک " پایین بوده اند/ آموزش و پرورش ما برای خروج از این وضعیت نیاز به وزیری جسور ، برنامه ریز ، پی گیر و با قدرت چانه زنی بالا دارد هر چند این صفات چندان در بخش " صف " و " ستاد " نیز قابل مشاهده نیستند/ آن چه قابل چشم پوشی نیست نقش " الگویی " وزیر آموزش و پرورش در رفتار کارکنان و معلمان است....
گروه رسانه/ « صفحه مدرسه » روزنامه اعتماد به بررسی احتمال انتخاب وزیر آموزش و پرورش از میان زنان پرداخته است
هاشمی : مخالفان دانش به عنوان "پوشش" ذیل نام "معلمان و فرهنگیان" کار میکنند/ چون دانش زیر بار خواستهی آنها نرفته و فرد مورد نظر آنها را منصوب نکرده، فضاسازی میکنند/ هاشمی : مسوول ستاد فرهنگیان، "نجفی" است او باید مانع سواستفاده زیر مجموعه اش شود / فرج کمیجانی : نجفی در ستاد فرهنگیان "نقش اجرایی" نداشت و کارها را ما انجام می دادیم/ در جلسه اعضای ستاد فرهنگیان به دعوت کمیجانی در باره وزیر ماندن یا رفتن دانش رای گیری شد و تنها 25 درصد حاضران به ابقای دانش رای دادند/ یک عضو سازمان معلمان : نجفی با پذیرش عضویت در هئیت مدیره صندوق ذخیره فرهنگیان، عملا حمایت خود را از وزیر فعلی اعلام کرد/ هشت گروه و حزب اصلاح طلب حامی دانش، کم کم راهشان از هم جدا شد/ دو گروه سازمان معلمان (هاشمی ) و شاخه فرهنگیان حزب اتحاد ملت (زندیه )، طرفدار دانش ماندند/ شاخه فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه (زینی وند) و مجمع فرهنگیان (کمیجانی) و حزب ندا (سهراب قنبری ) و انجمن اسلامی معلمان (داودمحمدی ) و کانون مدرسین دانشگاه فرهنگیان (نورعلی عباسپور ) به درجات متفاوت از دانش فاصله گرفته اند/ کاندیدای مجمع فرهنگیان ( کمیجانی) برای وزارت یکی از سه نفر ،مختار موسوی ، سید محمد بطحایی و سمیع الله مکارم حسینی است/ انجمن اسلامی داود محمدی ، علی محمد مصلحی یا فولادوند را به رییس جمهور معرفی می کند/ آمدن محمد باقر نوبخت دبیرکل حزب اعتدال بعد از نقل قولی از او درباره حق الزحمه امتحانات دشوار شد/ حزب ندا فعلا کاندیدا ندارد / رضوان حکیم زاده و عبدالرسول عمادی هم انفرادی در حال تبلیغ برای خودشان هستند/ مشکل دانش فراتر از لابیگری چند گروه معلمی و فعال سیاسی است/ در قضیه محموله لواسان و 2030 دانش و مدیران نزدیک او با ستاد فرهنگیان روحانی همکاری نکردند/ آموزش و پرورش در موضوع سند استراتژی دفاعی روشنی نداشت/ در بحث محموله لواسان "قاچاق" بودن آن منتفی شد اما واکنش افکار عمومی به "واردات پوشاک از ایتالیا" توسط "شرکت خانوادگی وزیر " و انبار آن در "ویلای لواسان" نسیار منفی بود/ رابطه نزدیکان روحانی مانند باقر نوبخت و دانش شکرآب است/ دانش در میان اصولگرایان مجلس (طرفداران لاریجانی) و معتدل ها پایگاهی ندارد/ در میان فراکسیون امید توافقی روی دانش شکل نمی گیرد/ معلمان یکی از 4 گروه اجتماعی ذینفع در انتخاب وزیرند/ گروه های اصلاح طلب به جای نزاع بر سر تقسیم غنایم و دفاع از "شخص" باید جایگاه خود را در جامعه مستحکم کنند و روی معیارها و شاخص های "آموزش و پرورش کارآمد" کار کنند
آنچه مشهود است در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم اوضاع چندان تغییری نکرده است و در بر همان پاشنه سابق می چرخد/ این افراد برای سال های طولانی در سطح اول سیاسی - مدیریتی ماندگار هستند که هنوز هم برخی از آن ها در سطح اول مدیریت مشغول به کارند/ آنها نیز به دلیل عدم توانمندی و ارتقا به سبب رابطه دوستی و جناحی، هزینه های بزرگی را بر کشور تحمیل کردند و خاطره ی بدی از تجربه ی میدان دادن به جوانان در اذهان باقی گذاشتند/ مراحل رسیدن به قدرت و ریاست در ایران لزوما به شایستگی و توانایی فرد ارتباطی ندارد و معیارهایی چون داشتن رابطه و متصل بودن به تیم و جناح و انجام برخی کارهای مورد نظر حکومت از جمله این عوامل است/ شوربختانه اصلاح طلبان نیز، که مدعی ارزش های دموکراسی و شایسته سالاری هستند هیچ وقت برای بر هم زدن این قاعده همت جدی نکردند/ در آموزش و پرورش ایران وضع از این هم خراب تر است/ هنوز پس از گذشت ۲ دهه از زمان وزارت محمد علی نجفی، او گزینه ی اصلی اصلاح طلبان برای وزارت آموزش و پرورش است و یا حاجی بابایی سال های سال است که گزینه ی اول تصاحب وزارت آموزش و پرورش در دولت اصولگرایان معرفی می شود . این افراد در صورت عدم رسیدن به صندلی وزارت نیز ، صحنه گردان اصلی آموزش و پرورش هستند و نوعی نقش وزیر سازی و ارنج تیم را بر عهده می گیرند/ فضای افکار عمومی و رسانه ها نیز به این فضا دامن می زنند/ آموزش و پرورش توسط تیم های شناخته شده آن هم متشکل از بازیکنانی محدود و قدیمی مدیریت می شود/ عزل و نصب ها در ایران و آموزش و پرورش جدا از دلایل شخصی و منافع افراد و گروه ها معمولا به دلیل تغییر ویترین و ارضای افکار عمومی است از این رو این مهره ها جابه جا می شوند/ قضیه این است که بسیاری از مدعیان اصلاح طلبی و نزدیکان آنها فکر می کنند به دست آوردن قدرت و حفظ آن اصلی ترین و مهم ترین هدف است/ عملکرد برخی مدیران و رسانه و اهالی رسانه و تشکل های مدعی اصلاح طلبی بزرگترین ضربه به اعتبار اصلاح طلبی می زند و آبروی اصلاح طلبی را می برد...
مباحث حضور زنان صرفا در کلیشه های کلامی و تزئینی برای سخنرانی ها و نوشته های آنان در رسانه های مکتوب حقیقی و مجازی خلاصه نشود/ گرچه هم نباید در دام تاکید فمنیستی افراطی افتاد و هم اینکه صرفا به خاطر رفع تکلیف، احقاق حقوق زنان را در حضور چندین خانم به عنوان زینت المجالس یا تزیین وزارتخانه ها خلاصه کرد/ رخی مدیران ارشد فقط برای مانور تبلیغاتی و اظهار آن در رسانه ها نسبت به چند انتصاب از میان بانوان که عمدتا هم با ارتباطات صورت می گیرد و چندان هم بر اساس شایستگی و کارآمدی نیست،اقدام می کنند و خیل عظیم بانوان فعال،کاردان و متخصص هم باید تاوان عواقب ناکارآمدی آن عده محدود و معدود خانم مدیر شده را بپردازند و هم هر موقع که بحث مجدد حضور زنان مطرح می شود این عده اندک را مثال زده و سعی می کنند جرات و اعتماد به نفس بیان آن مطالبه را از زنان بگیرند
گروه اخبار/ وزیر آموزش و پرورش گفت: آن برداشتی که فکر کنند مساله همراه با خشونت و موارد مشابه است چنین چیزی مورد نظر مقام معظم رهبری نبوده بیشتر بحث هشدار دادن به همه مردم و گروهها و روشنفکران را مدنظر داشتهاند که مواظب توطئههای دشمنان باشند
برخی از مطالب شما در خصوص ستاد فرهنگیان با واقعیت تطابق ندارد/ هسته اولیه فرهنگیان ستاد روحانی را آقای کمیجانی و دوستان ایشان تشکیل دادند/ کمیجانی گفت بهتر است نجفی را مسئول ستاد کنیم/ شریعتمداری خوشحال شد اما گفت من جرات نمی کنم به نجفی چنین پیشنهادی بدهم/ کمیجانی به نجفی گفت اسم شما به ستاد اعتبار می دهد اما همه کارها را ما انجام می دهیم/ لیست اسامی شورا را کمیجانی به نجفی پیشنهاد کرد نجفی هم چند نفر را اضافه کرد/ نجفی تاکید کرد فرد تاثیرگذاری از گردونه جا نماند/ اسم مدیران آقای دانش به ویژه مهدوی مشاور عالی ، زندیه و جدایی هم در لیست بود / نزدیکان دانش حتی یک بار هم درجلسات شورای سیاست گذاری شرکت نکردند/ آموزش و پرورش یکی از دستگاه هایی بود که بیشترین انتقادها ازطرف رقبا و مخالفان دولت نسبت به آن مطرح بود/ کمیجانی با وزیر ملاقات کرد و به آقای دانش گفت که به مدیران بگویید اطلاعات لازم رابدهند تا به دفاع ازآموزش و پرورش ودولت بپردازیم امادریغ ازیک برگ کاغذ/ وقتی کاندیدایی پیروزمی شود از نزدیک ترین همراهان خود که فعالین ستاد باشند برای تعیین وزیر استمزاج می کند/ آقای کمیجانی فعالین ستاد را دعوت کرد و همه موافقان و مخالفان وزیر هم آزادانه اظهارنظر کردند/ ازقبل باهیچ کس هماهنگی و به اصطلاح لابی گری صورت نگرفت/ حداقل 4-5 نفر که مخالف ابقای دانش بودند در جلسه حضور نداشتند
دولت به نمایندگان کمیسیون آموزش مجلس گفته که ادامه کار دانش آشتیانی منتفی است/ دانش آشتیانی بی انگیزه ، خسته و افسرده است/ دانش در هفته دو روز به دانشگاه می رود و یک روز به دبیرستان مفید / دانش آشتیانی مود حمایت دکتر نجفی و 8 تشکل سیاسی اصلاح طلب بود/ چرخش دانش به سمت شاخه فرهنگیان حزب اتحاد ملت بقیه تشکل های حامی را ناامید کرد/ رقبای روحانی از ناحیه اهمال و سستی وزیر آموزش و پرورش دو گل طلایی به دروازه دولت زدند/ شاخه فرهنگیان حزب اتحاد ملت و سازمان معلمان از تداوم وزارت دانش آشتیانی دفاع می کنند/ آیا معنای عضویت نجفی در هیات امنای صندوق ذخیره با حکم دانش ،حمایت از ابقای وزیر است / هیات اجرایی ستاد فرهنگیان روحانی متشکل از فرج کمیجانی ، علی محمد مصلحی، سهراب قنبری ، مجتبی زینی وند، ایمان زاده ، علیرضا هاشمی سنجانی و شهیندخت میاندشتی بود/ از مدیران سابق آموزش و پرورش کاظم اکرمی ، رحیم عبادی ، سمیع الله مکارم حسینی ، حمیدرضا کفاش و مختار موسوی عضو شورا بودند/ اگر قرار است که وزیر نماینده کارکنان این وزارتخانه باشد ، باید سازوکار عادلانه ای برای نظر خواهی از کارکنان ایجاد شود/ این درست نیست که 30-40 نفر با استفاده از رانت دسترسی به نمایندگان مجلس و مقامات دولتی به جای حدود یک میلیون نفر کارکنان آموزش و پرورش تصمیم بگیرند/ از مجموع 24 نفر اعضای شورا 6 نفر با ابقای دانش آشتیانی موافق و 16 نفر خواهان معرفی فرد جدیدی به جای او در دولت دوازدهم شدند/ خانم میاندشتی و خانم فاطمه سعیدی به پیشنهاد ابقا یا برکناری دانش رای ندادند/ از12 تن مدیر ستادی حاضر در جلسه فقط دو تن به ماندن دانش رای دادند/ شفافیت موضع گیری سازمان معلمان در حمایت از دانش آشتیانی جدا از جهت آن قابل تحسین است/ شاخه فرهنگیان حزب اتحاد ملت در تاریکی شمشیر می زند/ اعضای 30 نفره شورای معاونین وزارتخانه به دو گروه اکثریت مخالفِ پنهان و اقلیت موافقِ محتاط تقسیم شده اند/ موافقان دانش فقط نیمی از تخم مرغ های خود را در سبد حمایت از دانش گذاشته اند/ مخالفان ماندن دانش همه پل ها را پشت سر خود خراب نمی کنند/ مشکل وزارت آموزش و پرورش مدیر اصلاح طلب و اصولگر نیست نا کارآمدی و فقدان اقتدار مدیریتی است/ رییس مرکز سنجش وقت خود را در گروه های تلگرامی به مشاعره و بحث سیاسی می گذراند و بزرگترین افتضاح سالهای اخیر در حوزه امتحانات نهایی ثبت می شود/ کم کم وارد فصل ثبت نام و بلبشوی گرفتن پول از اولیا می شویم اما وزارتخانه بلاتکلیف است/ مدیران اصلاح طلب وزارتخانه مشغول یارگیری و تک و پاتک هستند/ پنج دانگ از شش دانگ حواس تشکل های نیمه سیاسی – نیمه صنفی که ذاتا متعلق به جامعه مدنی هستند معطوف به زد و بندهای اداری و تقسیم غنایم بعد از انتخابات است
دمای وعده وعیدها پایین آمده و قدری عقلانیت حاکم است/ هنجارشکنی هم جزء لاینفک انتظارات انتخاباتی است/ دختران جوان سودای کار جمعی دارند و چونان می رزمند که گویی به واقع در میدان مبارزه هستند ، مبارزه با لحظاتی که اجازه ی دیده شدن به آنان نمی دهد/ تو می پنداری همه چیز نمایشی بوده است تا تو را روی صندلی نمایش میخکوب کنند/ در این رهگذر اوضاع در حوزه زنان قدری عجیب تراست/ بعد از انتخابات چند زن معرفی می شوند تا از پلکان قدرت بالا روند . وقتی به نوع نگاه و نگرش تک تک زنان منتخب دقیق می شوی احساس می کنی به هیچ کدام از بانوانی که با تو دریک کارزار انتخاباتی می جنگیدند شبیه نیستند/ چقدر این زنان سیاست مدار شبیه بانوانی هستند که در جبهه مقابل تو می جنگیدند/ درحوزه آموزش و پرورش شرایط دشوارتری حکمفرما است/ آموزش و پرورش بزرگترین نهاد در کشور است که حدود شصت درصد از نیروهای آن زن هستند . بانوان فرهنگی فارغ از بایدها و نبایدهای حاکم در آموزش و پرورش سهم ناچیزی درتصدی پست های مدیریتی دارند/ سطح توقعات زنان برای دستیابی به پست های کلان مدیریتی پایین است و همین مسأله باعث شده است تا مردان باسهولت از نردبان قدرت بالا روند/ این محدودیت ها باعث می شود ؛ مردان را توانمندتر از زنان نشان دهد/ اما آنچه در کارزار انتخابات از همبستگی و کار جمعی زنان دیدیم در تقابل با این اندیشه ی مرد سالاری است/با پایان یافتن انتخابات دوباره روزمرگی ها در ذهن زنان آغاز می شود/ "صبور به اختیار " بودن مشق شبانه ی زنان سرزمین من است...