« هرگز بدون تفکر از بزرگان علمی، سیاسی و مذهبی پیروی نکنید.
همچنین بدون تفکر از سنت و قراردادهای اجتماعی پیروی نکنید.
برای خودتان به طور مستقل فکر کنید.
به شواهد موجود نگاه کنید و سعی کنید دیدگاهها و رفتارتان را بر پایهٔ اینکه مسائل واقعاً چگونه هستند، بگذارید.
"جان لاک" »
***
چندی پیش خبری منتشر شد که در آن جایزه قلم مقدس به 5 فرد اعطا شده است .
« جوان آنلاین » نوشت : ( این جا )
« کاظم انبارلویی، عبدالله گنجی، پیام تیرانداز، حسین شریعتمداری و سیدمسعود شجاعی طباطبایی، پنج چهرهای بودند که روز گذشته جایزه قلم مقدس در قالب مراسمی به آنها اعطا شد.
دومین دوره اعطای «جایزه قلم مقدس»، نماد روزنامه نگار تراز انقلاب اسلامی روز گذشته با حضور محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرشاد مهدیپور معاون امور رسانهای و تبلیغات وزارت فرهنگ و جمعی از مدیران مسئول رسانهها در تالار رودکی برگزار شد.
جایزه قلم مقدس همه ساله به پنج نفر از روزنامهنگاران تراز انقلاب اسلامی اهدا میشود که به گفته علیرضا ملکیان، عضو شورای سیاستگذاری این رویداد، روزنامه نگار تراز انقلابی آگاه و عامل اصول اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی است و چنین روزنامه نگاری آزادی اندیش، مدافع استقلال کشور، رسواگر توطئه داخلی و خارجی، تابنده نور بر تاریکیها، روایتگری امین و صادق است و قلمش را جز در رضایت خداوند به کار نمیگیرد.
رویداد «جایزه قلم مقدس» بهمن ماه سال گذشته به همت معاونت امور رسانهای و تبلیغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور اهالی رسانه رونمایی شد و نخستین نشان به خانواده مرحوم رضا مقدسی اهدا شد » .
وقوع این رویداد با توجه به آن که یک « نهاد دولتی » آن هم دولت سیزدهم طراح و مجری آن بوده خیلی تعجب برانگیز نیست و قابل حدس و یا پیش بینی است .
تنها نکته ی قابل تامل در این خبر استفاده از صفت « آزاد اندیش » می باشد که در این خبر آزادی اندیش ذکر شده است .
جالب این است که همه این ها متعلق به یک طیف فکری و جناح سیاسی می باشند .
وزارت ارشاد ابراهیم رئیسی حتی برای حفظ ظاهر و یا عدالت سعی نکرده که حتی شده یک نفر منتقد وضعیت موجود را در این فهرست بیاورد .
از این رویداد که بگذریم اما خبری دیگر آن هم در حوزه « آموزش و پرورش » منتشر شد که بر اساس آن فراخوانی از خبرنگاران و روزنامه نگاران به عمل آمد تا آثار و یا کارهای خود را تحت عنوان « جایزه خبر تعلیم و تربیت » به نهاد متولی این کار یعنی « بنیاد برهان » ارسال کنند .
در معرفی این موسسه چنین آمده است : ( این جا )
« Muallem Prize
جایزه معلم
عنوان جایزهای است که به طور سالانه از طرف بنیاد عامالمنفعه و مردمی برهان و حامیان این جایزه به برگزیدگان اهدا میشود. هدف از اهدای جایزه معلم، تکریم مقام والای معلم است » .
دبیر جایزه خبر تعلیم و تربیت کسی نبود جز « میثم حاجی پور » رئیس پیشین روابط عمومی سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور و البته رئیس دفتر مهراله رخشانی مهر که با آمدن « حمیدرضا خان محمدی » رئیس جدید نوسازی از سمت خود برکنار و به جایگاه سازمانی نازل تری منتقل شد.
به تصور آن که مجری این برنامه شاید یک « موسسه ی غیردولتی » است تعدادی از کارها و مکتوبات خود را به نشانی داده شده ارسال کردم .
وقتی از آقای حاجی پور نتایج را پی گیری کردم لینک زیر را برای من ارسال کرد . ( این جا )
در خبر چنین آمده بود :
« به گزارش خبرگزاری برنا، در مراسم اهدای اولین جایزه بینالمللی معلم، دومین جایزه خبر تعلیم و تربیت اهدا شد.
میثم حاجی پور دبیر جایزه خبر تعلیم و تربیت در این مراسم گفت: جای جایزه خبر تعلیم و تربیت در کشورمان خالی بود که این رویداد باعث شد تا خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش از تلاشگران اصلی این عرصه هستند نیز دیده شوند و از زحمات آنها تقدیر شود.
به نظرم خبرنگاران به واقع مهندسان افکار عمومی هستند و خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش که ممنون زحمات آنها هستیم، در صدر این جایگاه قرار دارند.
از میان قریب به ۲۰۰ اثر دریافتی از استانهای سراسر کشور، در نهایت و لاجرم به انتخاب یک اثر برگزیده و ۳ اثر شایسته تقدیر شدیم. انتخاب بین اثرهای دریافتی بسیار سخت بود، زیرا بسیاری از این گزارشات واقعا فوق العاده و عالی بود که انتخاب را سخت میکرد.
از تمامی خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش که آثار خود را ارسال کرده بودند و منتخب نشدند، عذرخواهی میکنم. رقابت نزدیک و گزارشات دریافتی از کیفیت بالایی برخوردار بود.
جوایز آثار برگزیده جایزه خبر توسط میثم حاجیپور به عنوان دبیر این بخش و محمود امانی طهرانی دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش اهدا شد ».
در این خبر هیچ گونه اشاره ای به اسامی افراد برنده نشده است .
عکسی هم منتشر نشده است .
اما خبرگزاری فارس این اسامی را منتشر کرد . ( این جا )
« در این مراسم گزارش «آقا معلمِ همه چی تمام» نوشته قمر طالبی فتحآباد از استان آذربایجان شرقی به عنوان اثر برگزیده معرفی شد.
همچنین، معصومه درخشان با گزارش «دانشمندان کوچک در دل روستا»، مجید حسین زاده با گزارش «تدریس عاشقانه در دل کوهها» و غزل رضایی ثانی با گزارش «شانههای نحیف؛ کولههای سنگین» در این رویداد شایسته تقدیر شدند » .
جست و جویی کردم تا ببینم از این چهار نفر قبلا چه مکتوباتی منتشر شده است .
چیزی نیافتم .
اما با مشاهده عناوین می توان فهمید :
این آثار احتمالا به کسی بر نمی خورند و یا به صورت خلاصه کسی و یا مقامی از نقد آنان بر آشفته و یا مکدر نمی شود و یا تلنگری بر خود احساس نمی کند .
و همان حکایت تکراری :
« معلمان فداکار » برای پوشاندن کم کاری و ناکارآمدی و یا بهتر بگویم بی عرضگی مدیرانی که اصلی ترین وظیفه شان فراهم کردن یک آموزش مناسب و آبرومند برای تحصیل دانش آموزان در سایه ی یک معلم حرفه ای ، متخصص بدون دغدغه ی معیشت است.
پرسش من از آقای حاجی پور که وظیفه ی خبرنگار را « مهندسی افکار عمومی » و نه « ارتقای آگاهی و کنش گری آگاهانه و موثر در حوزه ی عمومی » تصور می کند آن است که این سه فرد چه تاثیر و یا عملکردی بر تحولات آموزش ایران داشته اند ؟
در لوگوی موسسه ی یاد شده با کمی دقت می توان به همان محوری رسید که در جایزه قلم مقدس مستتر است .
« بررسی مسائل نظام تعلیم و تربیت با رویکرد راه حل
اطلاع رسانی رویدادها و اخبار امید آفرین نظام تعلیم و تربیت
و... »
آیا وظیفه یک خبرنگار و یا روزنامه نگار بر اساس « علم رسانه » ، ارائه راه حل است و یا تحلیل دقیق و درست مساله ؟
مگر یک روزنامه نگار کارشناس ستادی و یا اداری است ؟
بر فرض که راه حل هم بدهد ؛ تجربیات و مشاهدات نشان می دهند معمولا کسی و مقامی در این سیستم فشل و روزمره ، صدای او را نمی شنوند و یا به آن اهمیتی نمی دهند .
اخبار امید آفرین یعنی چه ؟
آیا قرار است خبرنگار به جای انعکاس و یا روزنامه نگار حرفه ای به جای تحلیل و تعلیل مساله ، به ماله کشی برای توجیه خطاهای بی شمار نامدیران و فرصت طلبان منفعت طلب تبدیل شود ؟
این همان جریانی است که در روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش دولت سیزدهم به جد دنبال می شود .
در حالی که اساسی ترین ، بنیادی ترین و دوراندیشانه ترین وظیفه و کارکرد آموزش باید تربیت شهروندانی باشد که « تفکر انتقادی » را آموخته اند ، در مدرسه تمرین کرده اند و در جامعه به کار می گیرند .
گروه گزارش/
رضامراد صحرایی در همایش فرهنگیان شهر تهران به مناسبت گرامی داشت دهه فجر و دست آوردهای انقلاب اسلامی می گوید : ( این جا )
« دست آوردهای انقلاب اسلامی که امروز به آن پرداخته می شود و مایه افتخار برای همگان است، ریشه آن در آموزش و پرورش بوده و حاصل تلاش معلمان گرانقدر است .
در دوران طاغوت از هر دو نفر، یک نفر بی سواد بود اما امروز نزدیک به ۹۸ درصد مردم در کشور باسواد هستند و این فراهم بودن زمینه آموزش و دسترسی برای همگان به برکت خون شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی ممکن شده است .
وی در پایان با اشاره به ظرفیت رسانه ای معلمان، تصریح می کند: معلمان تریبون دارند و رسانه های قوی هستند، نباید از این ظرفیت در تربیت نسل آینده و بزنگاه های تاریخی کشور مانند انتخابات غافل شد و مقدمه گفتمان سازی در مسائل گوناگون را با همین تربیون ها در کشور آغاز نمود » .
در مورد نخست همان گونه که پیش تر نیز به آن پرداخته شده است ؛ هر از چند گاهی اغراق ها و مبالغه هایی در مورد نرخ بی سوادی و رشد آن در دوران پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن صورت می گیرد .
مقصود فراستخواه در گفت و گو با « صدای معلم » در این حوزه به واقعیت هایی پنهان اشاره می کند : ( این جا )
« صدای معلم » از ایشان می پرسد :
« منظورتان این است که رشد کمی آموزش و پرورش در بعد از انقلاب ، با رشد کیفی و توازن و عدالت همراه نبوده است ؟ »
فراستخواه در پاسخ چنین می گوید :
« حتی در همین رشد کمّی آموزش هم ما اغراق می کنیم. بنده محاسبه ای و مقایسه هایی کرده ام . قبل از انقلاب در فاصله 1335 تا سال 1355 نرخ رشد با سوادی افراد بالای شش سال در سال 35 ، 1 / 15 درصد بود که در سال 45 به 14 / 29 درصد رسید و در سال 55، 5 / 47 درصد شد.
متوسط رشد سالانه در این سالهای قبل انقلاب 7 / 10 درصد می شود. بعد آمدم و از سال 55 تا 95 را نیز هم محاسبه کردم که مجموعا 6 / 87 درصد رشد داشت و سالانه 11 / 2 درصد رشد می شود. پس آهنگ قبل از انقلاب از خیز بیشتری برخوردار بود.
آن رشد سالانه ای که در سال 35 تا 55 بود اگر با همان روند ادامه پیدا می کرد و با همان نرخ در بعد انقلاب ادامه داشت ما خیلی زودتر از این بیشتر این مردم باسواد می شدند. پس حتی آنگاه که می گوییم در بهداشت و آموزش پیشرفت کمّی کرده ایم حتی این جا هم ممکن است اغراق کنیم . » اگر واقعا معلمان تریبون دارند و رسانه های قوی هستند پس چرا هیچ گاه آموزش و پرورش در اولویت دولت ها نبوده است ؟
وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم ادعا می کند معلمان تریبون دارند و رسانه های قوی هستند .
پرسش « صدای معلم » از آقای صحرایی آن است که این تریبون دقیقا در کجاست ؟
منظور از رسانه های قوی چیست ؟
آیا « صدای معلمان » در همین پرتال وزارت آموزش و پرورش منعکس می شود ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم اطلاع ندارد که انتخابات شورای عالی آموزش و پرورش آن هم تنها برای حضور سه معلم در جمع 22 نفره آن شورا تعطیل شده و دیگر برگزار نمی شود ؟ ( این جا )
معلمان حتی در سطح اداره آموزش و پرورش منطقه نیز حق انتخاب سر گروه های آموزشی برای خود را نیز ندارند .
اگر واقعا معلمان تریبون دارند و رسانه های قوی هستند پس چرا هیچ گاه آموزش و پرورش در اولویت دولت ها نبوده است ؟
چرا نشست های خبری این وزارتخانه تعطیل شده و حتی در صورت تشکیل فقط « رسانه های هم سو » امکان حضور دارند ؟
البته فراستخواه در این زمینه به صدای معلم چنین می گوید : ( این جا )
« بدبختی آموزش و پرورش این است که حوزه عمومی ندارد، صدای معلم ندارد. مطالبه ای نیست. خانواده ها متأسفانه بالاجبار می خواهند خودشان را سر پا نگه دارند. به دومینوی تست زنی می پیوندند تا بلکه بچه های شان رشد کنند .
متاسفانه تعلیم و تربیت ایران حوزه عمومی چندان ندارد.
درد آشنایانی مستقل و صاحب رأی که در این حوزه مطالبه بکنند. کنش داشته باشند. همه، متأسفانه کارکنان آموزش و پرورش شده اند و اندک است کنش گران آموزش و پرورش. رشدیه کارمند آموزش و پرورش نبود. کنش گر بود. باغچه بان، بهمن بیگی ، توران میرهادی، محمد باقر هشیار اینها همه کنش گر بودند.
اگر می خواهیم مشکلات آموزش و پرورش حل شود باید حوزه عمومی آموزش و پرورش توسعه پیدا کند » .
شعار و نمایش دیگر کافی است .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پس از گذشت نزدیک به 9 ماه از رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به رضامراد صحرایی ؛ سرانجام و البته کم تراز یک ماه مانده به برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی ؛ « رضا مراد صحرایی ؛ وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم » نشستی با تشکل های فرهنگیان داشته و زمان آن از سه ساعت فراتر رفته است .
هر چند این نخستین نشست صحرایی با تشکل های فرهنگیان نیست اما آن چه این نشست را از سایر نشست های پیشین متمایز می کند ؛ برگزاری و گفت و شنود با « تشکل های غیرهم سو » می باشد .
پرتال وزارت آموزش و پرورش مطابق معمول فقط سخنان وزیر آموزش و پرورش را منعکس کرده و خبری از سخنان و مواضع نمایندگان تشکل های فرهنگیان در آن نیست .
روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش حتی به خود زحمت نداده که عکس های این نشست را منتشر کند .
پرتال وزارت آموزش و پرورش در خبر نسبتا کوتاه خود حتی اسامی تشکل های شرکت کننده در این نشست را منعکس نکرده است .
واقعا مشخص نیست این شیوه خبر نویسی در روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش بر اساس کدامین آموزه ها و اصول در علم روزنامه نگاری و علم روابط عمومی است ؟
محض اطلاع وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم و نیز تیم منتصب وی در روابط عمومی باید گفت که انتقاد « صدای معلم » به این گونه نشست ها فقط مختص این دولت نبوده و و در دولت های پیشین هم ساری و جاری بوده و این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران به آن « حساس » بوده و به ابعاد آن پرداخته است .
به عنوان نمونه ؛ در 27 آذر 1395 ؛ « صدای معلم » در مطلبی با عنوان « تاملی بر نشست اخیر وزیر آموزش و پرورش با انجمن اسلامی معلمان ایران و مجمع فرهنگیان ایران اسلامی : دانش فانی نشود ! » چنین می نویسد : ( این جا )
« اما نکته مهم در این گونه دیدارها که در زمان وزارت فانی نیز وجود داشت نوع انعکاس و گزارش این نشست ها است .
نگاهی به هر دو گزارش در پرتال وزارت آموزش و پرورش مبین یک سویه بودن و گزینشی بودن گزارش نشست ها است .
هیچ خبری از صحبت ها و نقطه نظرات اعضای تشکل ها نیست و فقط نظرات وزیر آموزش و پرورش منعکس شده است .
با این وجود ؛ محتوای گزارش و جهت گیری سخنان دانش آشتیانی نشان از جو موجود و نیز نقطه نظرات مطرح شده دارد .
نکته ی قابل تامل ؛ فقدان و یا عدم دعوت از رسانه ها به ویژه رسانه های مستقل به این گونه نشست هاست و البته این مساله نیز به کرات در « صدای معلم » مورد اشاره و نقد قرار گرفته است .
« صدای معلم » در 24 خرداد 1398 در مطلبی چنین نوشت : ( این جا )
« همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست تشکل های فرهنگیان با علی ربیعی سخنگوی دولت و سیدجواد حسینی سرپرست وزارت آموزش و پرورش چهارشنبه 22 خرداد در محل وزارت آموزش و پرورش برگزار گردید .
در این نشست فقط از 4 رسانه ایرنا ، ایلنا ، ایسنا و خبرآنلاین برای تهیه خبر و گزارش دعوت شده بود .
پرتال وزارت آموزش و پرورش فقط سخنان سخنگوی دولت و سرپرست وزارت آموزش و پرورش را منتشر کرد و خبری از اظهار نظر مدعوین و نمایندگان تشکل ها نبود .
مطابق معمول ، حتی خود تشکل های شرکت کننده نیز گزارش جامع و شفافی در این مورد به افکار عمومی ارائه نکردند ».
در طول بیش از یک دهه ی گذشته ، فقط در زمان سرپرستی علی اصغر فانی در آموزش و پرورش بود که « صدای معلم » به نشست تشکل های فرهنگیان دعوت شد و البته این گزارش انعکاس قابل توجه و گسترده ای در میان فرهنگیان و رسانه ها داشت . ( 1 ) ( این جا )
« سخن معلم » ارگان سازمان معلمان ایران در اخباری جسته و گریخته به انعکاس برخی مطالب مطروحه در این نشست پرداخته است .
سخن معلم می نویسد :
« به گزارش سخن معلم در این دیدار که توسط هاشمی نکو مشاور وزیر در امور تشکل ها مدیریت می شد نمایندگان تشکل ها هر کدام به مدت 5 دقیقه به قید قرعه نظرات خود را ارائه کردند.
امیری به نمایندگی از کنگره معلمان انقلاب اسلامی، سیدفوائد حسینی به نمایندگی از انجمن اسلامی معلمان ایران، فیروزجایی از طرف جامعه اسلامی فرهنگیان، غلامی به نمایندگی از انجمن دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان، میرزاپور از اعضای جمعیت اسلامی فرهنگیان، علیرضا بهرامی از طرف شبکه معلمان ایران، محمد داوری به نمایندگی از سازمان معلمان ایران، عسگری و ویسی از طرف مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، احمدی از طرف کانون تربیت اسلامی، داوود روستایی از طرف جمعیت معلمان جهادی، سرگزی به نمایندگی از جمعیت فرهنگیان و فرهیختگان، امیرحسین پوربخش از طرف گروه معلمان فکور و سلطانی از طرف جمعیت فرهنگیان جوان در این جلسه صحبت کردند.
در این جلسه سخنگوی سازمان معلمان خواستار شفاف سازی در هویت تشکل ها شد و گفت باید مشخص شود که تشکل های مدعی اعلام کنند که چه زمانی تاسیس شده اند و مجوز مربوطه را از کجا گرفته اند و متولیان آنها چه کسانی هستند.
وی افزود؛ ابهام در ماهیت و هویت تشکل ها به کنشگری فعالان آسیب می زند و به اعتماد عمومی خدشه وارد می کند » .
ارگان سازمان معلمان ایران در ادامه چنین می نویسد :
« سخنگوی سازمان معلمان ایران سخنان خود در نشست دیروز (دوشنبه نهم بهمن) نمایندگان تشکل ها با وزیر آموزش و پرورش را با هفت پرسش کلیدی آغاز نمود.
وی خطاب به وزیر پرسید؛ آیا به تصور شما آموزش و پرورش بر روی ریل کارآمدی قرار دارد؟ آیا آموزش و پرورش در کشور ما محور توسعه است؟ آیا آموزش و پرورش در مسیر مطالبات دانش آموزان و خانواده ها قرار دارد؟ آیا آموزش و پرورش در مسیر ارتقای عدالت و کیفیت آموزشی قرار دارد؟ آیا آموزش و پرورش ایران از رتبه مناسبی در سطح جهان و حتی منطقه برخوردار است؟ آیا معلمان از آموزش و پرورش به عنوان دستگاه حامی و بسترساز رضایت دارند؟ آیا صاحب نظران و کارشناسان حوزه آموزش و تعلیم و تربیت به این نظام آموزشی امید دارند؟ محض اطلاع وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم و نیز تیم منتصب وی در روابط عمومی باید گفت که انتقاد « صدای معلم » به این گونه نشست ها فقط مختص این دولت نبوده و و در دولت های پیشین هم ساری و جاری بوده و این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران به آن « حساس » بوده و به ابعاد آن پرداخته است .
داوری پس از طرح پرسش های فوق افزود : پاسخ بنده و دوستان ما در سازمان معلمان ایران به این پرسش ها و پرسش های مشابه متاسفانه منفی است و باید راه کارهای حل مسائل پیچیده و متعدد و ریشه دار آموزش و پرورش را در چنین پرسش ها جست و جو نمود ».
خبرگزاری صدا و سیما در گزارشی با عنوان «نشست نمایندگان تشکلهای مختلف فرهنگیان با وزیر آموزش و پرورش » در بخشی چنین می نویسد : ( این جا )
« نماینده جامعه اسلامی فرهنگیان با اشاره به انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی چنین می گوید : هر کس هر چه در توان دارد باید مردم را برای مشارکت در انتخابات دعوت کند. موتور جمهوری اسلامی در ۱۱ اسفند باید شارژ شود و همه تشکلها، معلمان را به حضور در عرصه انتخابات کشور دعوت کنند و سپس از مجلس دوازدهم مطالبهگری کنیم » .
پرسش ساده ای که می توان از نماینده جامعه اسلامی فرهنگیان پرسید آن است که به صورت مستند و شفاف توضیح دهد حداقل و تا کنون چه مطالبه ای را در راستای حقوق قانونی و مدنی فرهنگیان در مورد مجلس مستقر مطرح کرده و آن مورد پی گیری قرار داده است ؟
« غلامی، نماینده انجمن دانشآموختگان دانشگاه فرهنگیان تاکید می کند: این تشکل به عنوان تنها مرجع رسمی و سازمانی، وظیفه گردهمآوری و سازماندهی فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان را بر عهده دارد.
وی با پیشنهاد اینکه یک سال آخر تحصیل دانشجومعلمان در اِعمال رتبهبندی محاسبه شود، خاطر نشان کرد: نومعلمان را برای حضور بیشتر در انتخابات، بسیج و تشویق کرده و خانوادهها را پای کار میآوریم که این امر نیازمند برنامه منسجم آموزش و پرورش برای استفاده از ظرفیت فرهنگیان است » .
آن چه به نظر می رسد در این نشست مغفول واقع شده و آن گونه که شایسته و بایسته است به آن پرداخته نشده و یا مورد تاکید قرار نگرفته ؛ غلبه فرهنگ امنیتی بر امنیت فرهنگی است .
پرسش صریح « صدای معلم » در این موارد که در گزارش های پیشین هم مورد تصریح قرار گرفته تاکید بر حقوق شهروندی و مدنی و انتقاد از عملکرد هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش است که به انحای مختلف برای فعالان صنفی و کنش گران آموزشی ، « پرونده سازی » کرده و حتی آنان را از حقوق قانونی مانند برخورداری از رتبه بندی محروم ساخته اند و در مورد عملکرد خود هم پاسخ گو و شفاف نیستند .
پایان گزارش/
***
( 1 )
گزارش مشروح دیدار نمایندگان تشکل های معلمان با دکتر فانی ، سرپرست وزارت آموزش و پرورش
همان گونه که قبلا در سخن معلم آمد ، یکی از مصوبات تشکل های معلمان نشست با سرپرست فعلی آموزش و پرورش ، دکتر فانی بود .
با پیگیری های صورت گرفته ، آقای دکتر با این نشست موافقت و جلسه ساعت 18 در محل کار ایشان در وزارت آموزش و پرورش انجام گرفت .
در این نشست نمایندگان تشکل های معلمان شامل سازمان معلمان ایران ( علیرضا هاشمی و علی پورسلیمان ) ، کانون صنفی معلمان ایران ( محمود بهشتی لنگرودی و ایمان زاده ) ، مجمع فرهنگیان اسلامی ( فرج کمیجانی و عادل عبدی ) ، انجمن اسلامی معلمان ( مصلحی و عباسی ) ، کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان ( عباسپور ) ، انجمن کارشناسان حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش ( اسماعیلی ) حضور داشتند .
نشست در یک فضای صمیمی و معلمی صورت گرفت و نمایندگان تشکل ها ، شفاف و صریح نظرات و پیشنهادات خود را بیان کردند :
در ابتدای جلسه ، آقای مصلحی به عنوان هماهنگ کننده جلسه ، ضمن خیر مقدم به حاضران تاکید کرد که آموزش و پرورش با حضور دکتر فانی ، تحولی را که مردم انتظار دارند تجربه کند .
پس از آن ، آقای عباسپور از کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان چنین بیان کرد :
این جلسه را در نشست های خودمان مطرح کردیم . آقای فانی از جنس آموزش و پرورش و فرزند آن است .انتظارات هم فراوان است . خوشحال هستیم که به حوزه های مختلف آموزش و پرورش احاطه دارید . از جهت تجربی و دانش هم تسلط کافی دارید . یک جلسه خدمت حضرتعالی بودیم و مفصل مطالبات را مطرح کردیم . فلسفه این تشکل هم مانند سایر تشکل ها ، دیده بانی و نظارت را بر عهده دارد .
تشکل می تواند در یک سازمان هم فرصت باشد و هم تهدید . تهدید در صورتی است که سازمان متبوع به تشکل بهایی ندهد و فرصت زمانی است که سازمان از توان مندی تشکل استفاده کند . یک ظرفیتی را فراهم کردیم که مدرسان باسابقه تربیت معلم دور هم جمع شوند . یک سری مطالعات نظری را هم آماده کردیم . تربیت معلم اساس آموزش و پرورش است و معلم هم محور آن است .
قبلا با آقای مهر محمدی هم نشست داشتیم و تعامل خوبی برقرار شد . نگاه ما این است که تربیت معلم باید در درون آموزش و پرورش دیده شود . معلم باید نیازهای مدرسه را در تربیت معلم ببیند . در سند تحول بنیادین به طور صریح به تاسیس دانشگاه اشاره شده است . قبلا تربیت معلم بلاتکلیف بوده است و هویتی نداشته است و البته پارکینگی برای مدیران معزول بوده است !
طی این یکی دو سال که دانشگاه تاسیس شده است به این نقطه رسیدیم که شروع آن با آسیب های جدی رو به رو شده است .با مسئولین دانشگاه ، نشستی داشتیم . جمعی از مسئولان سابق وزارتخانه وارد این مجموعه شده اند . ما مکاتبه کردیم و با مسئولان دانشگاه جلسه حضوری داشتیم و به آن ها گفتیم که دانشگاه را آلوده نکنید !
آقای فانی !
از حضرتعالی انتظار داریم که جایگاه علمی دانشگاه و شان آن حفظ شود و از ورود نیروهایی که نسبتی با دانشگاه ندارند جلوگیری شود .
انتظار ما این است که در راستای تغییراتی که در جامعه ایجاد شده است ، آموزش و پرورش هم حرکت کند و در راستای شعارهای دولت حرکت کند ».
آقای محمود بهشتی لنگرودی به عنوان سخنگوی کانون صنفی معلمان گفت : « از این که فرصتی ایجاد کردید خدمت شما برسیم تشکر می کنم . دوره سرپرستی شما در آن 72 روز این ذهنیت را برای فرهنگیان ایجاد کرده است که این دوره هم یک دوره گذار است . به نظر من خیلی مهم نیست ، چون فرقی نمی کند که چهار روز باشد یا 4 سال . مهم این است که چه اقداماتی انجام می شود ... امیدوارم با فضایی که ایجاد شده است علی رغم یاسی که پس از عدم رای اعتماد آقای دکتر نجفی به وجود آمده است ؛ این فضا تعدیل شود .
دوران خیلی سختی به آموزش و پرورش گذشته است . آدم هایی که دلسوز بودند ، بیشتر سختی ها را لمس کردند . وجود تشکل ها و نیروهای نظارتی که البته دلسوز باشند ، فرصت است نه تهدید . متاسفانه در دو دولت گذشته این دید وجود نداشته است و فضا به سمت « امنیتی شدن » حرکت کرده است وزیر به عنوان « متکلم وحده » آنچه را که مصلحت می دانسته است اجرا کرده است . آسیب هایی را اولیا دانش آموزان و فرهنگیان دیدند و البته تشکل ها بیشتر دیدند .
اولین توقع ما این است که یک فضایی را ایجاد کنید که این گسل بین تشکل ها و وزارتخانه برطرف شود . ما انتقاد از دولت را کمک می دانیم . نهادی تعریف شود . دوستان با همکاران ارتباط دارند و این نهاد به عنوان واسطه ، دو طرف را تعدیل می کند . در همه جای دنیا ، نهادهای مدنی ، یک امر پذیرفته شده است . در این جا حضور آقای باغانی را نداریم و صحبت از تعامل بین دو قوه مجریه و قضاییه است . در درون قوه مجریه ، تعامل بین وزارت آموزش و پرورش و وزارت اطلاعات مهم است . دوست ما ، آقای باغانی ، الان برایش مشکلی ایجاد شده است . نامه اجرای احکام او از زندان اوین آمده است و باید به زندان برود .
از جنابعالی انتظار داریم که یک رایزنی با آقای علوی داشته باشید ... ».
( آقای فانی در این جا از آقای بهشتی می خواهد که نامه ای تهیه کنند و می گوید : « فردا در دولت جلسه داریم . نامه را به وزیر اطلاعات می دهم . من ، بالای سر او می ایستم تا نامه را بخواند و پاسخ دهد » )
آقای کمیجانی ، از مجمع فرهنگیان ایران اسلامی گفت : « این 8 سال گذشته بسیار سخت بوده است . پرونده سازی هایی برای جمعی از معلمان اصلاح طلب شکل گرفته است . یک مسئول حراست مومن و متدین می خواهیم که این پرونده سازی های قلابی را جمع کند .
اخباری شنیده می شود ... من به عنوان یک فعال فرهنگی از شما انتظارم این است که اولین انتصاب شما کسی نباشد که در ستادهای دیگر فعال بوده است ! این باعث ناامیدی در طیف های مختلف فرهنگیان می شود . حداقل کسانی باشند که در ستاد آقای روحانی فعال بوده اند و یا اصلا فعالیت سیاسی نکرده اند .
پیشنهاد من این است که وزیران پس از انقلاب را دعوت کنید و از آن ها خواسته شود تا با شما همکاری کنند و یا مشاور باشند .
در این یک دو هفته ، جایگاه تشکل ها در وزارتخانه تعریف شود . آقای دکتر روحانی ، در بخش آموزش و پرورش ، برنامه هایی را معرفی کرده است و آقای دکتر صالحی هم آن ها را در تلویزیون تبیین کرده است ، ما همان ها را می خواهیم »
آقای عباسی ، به نمایندگی از انجمن اسلامی گفت : « این انتخاباتی که بالاخره شمارش شد و آقای روحانی و جنابعالی در جهت برآیند خواست های این مردم هستید ... چقدر به مردم خلاف گفته شده است ... با مردم صادق باشید . به مردم بگویید مشکلات چه هستند . این عین تدبیر و اعتدال است . ما معلمان انتظار زیادی نداریم . می توان در این فضا ، شور و شعفی ایجاد کرد . می توان در آن فضایی ایجاد کرد که آن معلم دیگر دست و پایش به تخت بیمارستان بسته نشود ...
بالاترین مقامی که دارید این که « معلم » هستید و خود را از « معلمان » می دانید .انتظار ما این است که به عنوان « شاخص » در کابینه ، دردهای معلم را مطرح کنید . می دانیم بودجه نیست ، اما قشری هستند که مظلوم واقع شدند . امیدواریم که چهره جنابعالی ، چهره یک شاخص باشد .
انجمن اسلامی ، قابلیت کارشناسی و برنامه ریزی دارد و می تواند در کنار سایر تشکل ها در خدمت شما باشد .
ما معلمان ، نداشتن و نخواستن هنر ماست ، اما خصلتی که معلمان دارند « آزادگی » است .
خواسته ما این است که در جهت حرمت معلمان و مطابق با برنامه های دکتر روحانی حرکت کنید .
این دسته گلی که به شما دادند و ما نمی دانیم که خشکیده است و یا نه ... ان شاء الله که این گزارش ها داده شود و یکی از آن ها آرامش در نظام آموزشی است . مردم فکر می کنند که این نظام آموزشی اگر آرامش داشته باشد در جهت اعتدال است .
در ادامه ، آقای علیرضا هاشمی از سازمان معلمان ایران چنین گفت :
چند نکته را باید بگویم :
اول این که آموزش و پرورش از تحولات داخلی و جهانی عقب است . دوم این که آموزش و پرورش فربه و چاق است و دولت زدگی در آن مشکل عمده ای شده است . در مدرسه حتی در کوچک ترین مسائل هم قدرت تصمیم گیری ندارند و فقط منتظر بخشنامه هستند !
در آموزش و پرورش ، یک رابطه تعریف شده است و آن هم « عمودی » است . ما از آقای روحانی شنیدیم که باید زمینه « ارتباط افقی » را مهیا کنیم . یک قسمت از مقبولیت شما ، دفاع از فرصت هایی است که ایجاد شده است . بحث حقوق شهروندی و حقوق دانش آموزش و معلمان کاملا تعطیل شده است . تاکیدی که دولت در مورد حقوق شهروندی کرده بود باید در آموزش و پرورش ایجاد شود .
وقتی صحبت از تشکل ها می شود منظور باید تشکل هایی باشد که اجتماعی ترند وگرنه مثلا کسی کاری با تشکل های درسی ندارد ...
آقای دکتر !
ما در جامعه مان ، فضای خصوصی مان پر رنگ است و فضای دولتی پر رنگ تر است ! « فضای عمومی » خیلی کوچک و باریک است ، باید این فضا بهتر شود .
آیا حاضرید که برای تشکل های نوپا ، امکان نشر دهید ، جا بدهید ، امکان گرد همایی بدهید ...
باور کنید که ما صادقانه تر از تمام کارشناسان وزارتخانه کار می کنیم . اکثر کارشناسان ، « اتوبوسی » آمده اند ! در عزل و نصب ها باید این ها مورد توجه قرار گیرد .
ما مخالف سرعتیم ! اما نباید سرعت را آن قدر کم کنیم که به صفر برسد !
سازمان معلمان ایران ، خود را در کنار شما می بیند و نقش « حامی – منتقد » را خواهد داشت .
نقش معلمان در تصمیم گیری ها باید پر رنگ تر شود نه این که مثلا در شورای عالی آموزش و پرورش به جای یک معلم « یک مدیر کل » بگذارند !
نفر بعدی ، آقای اسماعیلی از کارشناسان حوزه ستادی بود .
او چنین گفت : ما حدود 200 نفر از حوزه ستاد دور هم جمع شدیم . تصمیم گرفتیم برنامه هایی را که به کیان تعلیم و تربیت آسیب می رساند را شناسایی کنیم و روی نیروها کار کنیم . البته در این راه هم همکاران هزینه هایی دادند ...
اخیرا بیانیه ای منتشر کردیم و کف انتظارات مان را در 12 مورد از شما بیان کردیم .
آن چه که دوستان به عنوان مشکلات معلمان مطرح می کنند یک روی سکه است . گرفتاری های معیشتی و امنیتی و... اتفاقاتی است که در حوزه ستاد رخ می دهد و منجر به مشکلات اول می شود .
آقای عبدی در ادامه از مجع فرهنگیان ایران اسلامی افزود : « یکی از گزینه های تشکل ها شما بوده اید . ارتباطات شما با عرصه عمومی کم است . یک حالت سکونی در فضا عمومی ایجاد شده است . الان فضا سکوت است و یا علیه شماست . شما همین ارتباط با فضای عمومی را تعریف کنید . دیگر این که به غیر از خودتان به کسی اجازه مصاحبه ندهید . خودتان این کار را انجام دهید .
آقای مصلحی از آقای علی پورسلیمان خواست که به ارائه نظر خود بپردازد . ایشان هم ضمن تشکر از آقای دکتر فانی که این فرصت را در اختیار تشکل ها گذاشتند عنوان کرد که زمان خود را به جهت کمبود وقت در اختیار دکتر فانی می گذارد تا بیشتر با دیدگاه های سرپرست آشنا شوند .
در ادامه ، آقای ایمان زاده از کانون صنفی معلمان اظهار امیدواری کرد تا با نگاه صادقانه و شفاف ، فضای خوش بینی میان فرهنگیان و مردم ایجاد شود .
آقای دکتر فانی ، سرپرست وزارت آموزش و پرورش به پرسش های نمایندگان تشکل ها پاسخ گفت .
« ما باید در چینش نیروی انسانی دانشگاه فرهنگیان دقت کنیم . باید برنامه ریزی نیروی انسانی به دانشگاه فرهنگیان سنجاق شود . این که مثلا 4 سال دیگر در چه شهر و چه رشته ای چه نیازی داریم و بر اساس آن نیاز سنجی کنیم و متعاقب آن ردیف استخدامی تعیین کنیم .
اصل دانشگاه فرهنگیان چیز خوبی است و البته آقای حاجی بابایی و دیگران برای تاسیس آن تلاش کردند .
تشکل ها فرصت هستند و نه تهدید .
آقای علی پورسلیمان از سازمان معلمان پیشنهاد کرد که تشکل ها فردی را انتخاب و به آقای دکتر فانی جهت تایید پیشنهاد کنند و ایشان ضمن تایید این پیشنهاد گفت که تشکل ها به انتخاب خودشان 3 نفر را تعیین کنند و من یکی را تایید و حکم می زنم .
من از جنس خود معلمان هستم و می خواهم نشان دهم که ما معلمان می توانیم این وزارتخانه را اداره کنیم .
در مورد ارتباط با فضای عمومی ، تمهیداتی اندیشیده شده است که رسانه ها موردی بیایند و مصاحبه کنم .
در مورد رای اعتماد با این مجلس و این سابقه کار باید هوشیارانه حرکت کرد .
در مورد پرونده فعالان صنفی که در هیات های تخلفات هستند شخصا رسیدگی خواهم کرد و حداکثر سعی ام را می کنم تا آن ها را حل کنم .
این ها را حل می کنم و وظیفه خود می دانم که در مورد آن کار کنم . معلمی حرفی زده است نباید که برای او پرونده درست کنند .
قبول دارم که تشکل ها پتانسیل کارشناسی دارند .
باید شرایط احراز برای پست ها بگذاریم . کار اصلی ما تعیین « کمیته انتصابات » است . این کمیته کارش مطابقت شرایط احراز با مصادیق است . مدیران باید مقبولیت و محبوبیت داشته باشند ، برخی اوقات کسی رئیس منطقه ای بوده است که به درد مدیریت یک مدرسه هم نمی خورده است !
یکی از برنامه های من ، ایجاد معاونت اقتصادی برای ایجاد منابع مالی جدید است .
باید از منابع خودمان به نحو بهینه استفاده کنیم . مثلا همین بحث بیمه ... اگر برای دانش آموزی مشکلی پیش آید ، آیا بیمه پولی می هد و این در حالی است که مبالغ هنگفتی تحت عنوان « بیمه دانش آموزی » از آن ها گرفته و به حساب آن ها واریز می کنیم ! در مورد معلمان هم همین طور ...
چه اشکالی دارد خودمان شرکت بیمه تشکیل دهیم ؟
کرامت معلم از دو راه می رسد :
یکی از طریق رابطه مدیر و معلم و دیگری رفاه معلم .
من سازمان رفاهی فرهنگیان ایجاد می کنم .
در پایان ، سرپرست وزارت آموزش و پرورش ضمن تشکر از نمایندگان تشکل ها از آنان خواست که ارتباط خود را داشته باشند و جلسه در یک فضای صمیمی و دوستانه خاتمه یافت .
پایان گزارش /
گزارشگر : علی پورسلیمان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« تربیت » وظیفه ی اصلی نهاد آموزش و پرورش است . طبق گفته ی دکارت دو کار در دنیا سخت ترین است : اول سیاست ، دوم تربیت . پرورش و تربیت این مسولیت خطیر بر عهده ی دو تن می باشد :
اول مادر دوم معلم.
نظر به اینکه آموزش و پرورش هر کشور آینه تمام نمای آن کشور است و مقطع ابتدایی ابتدای آن کشورتلقی میشود ،متاسفانه بعد از انقلاب اسلامی هیچ گاه این نهاد مهم اولویت دولتها نبوده است .
مجموعه ای که همیشه با کسری بودجه و کمبود معلم متخصص و بی انگیزگی معلمان کارآمد مواجه بوده است . کسری بودجه ای که بیشترین خسارت را به امر مهم پرورش وارد کرده است .
عدم حضور وزرای کارآمد و متخصص که با شیوه ی پلکانی و از بدنه ی سازمان بر مسند وزارت تکیه زده باشند موجب شده است بر پیکره ی آموزش وپرورش توسط افراد نابلد ضربات متعددی وارد شود.
در این بین رضا مراد صحرایی کارنامه ای عجیب داشت !
دکتر زبان شناسی که با گچ و تخته و کلاس ابتدایی بیگانه است. تصمیمات عجیب و غریب و آسیب زایی که یک باره رسانه ای می شد خاطر جامعه ی آموزشی را مشوش می کرد. تغییر یک باره 20 هزار مدیر، ادغام رشته های نظری، اعلام یک باره تغییر گسترده محتوا و متون درسی ،حمایت بی چون و چرا از مدارس غیر انتفاعی و شهریه ی حاکم بر مدارس در رسانه ملی، آموزش زبان چینی در مدارس و اینک مدارس مسجد محور و..
« مدرسه مسجد محور » زنگ خطری برای دین و آموزش و پرورش است. باید رابطه مدرسه و مسجد تبیین شود.
مشخص نیست در مسجد چه رویکردی تبیین می شود که در عصر حاضر می تواند تبدیل به مدرسه شود ؟
در صدر اسلام ؛ مساجد به عنوان پایگاه سیاسی عبادی مهم با هدف عبادت ،حفظ و کتابت قرآن شکل گرفت .
با نوگرایی جامعه ی آن زمان رفته رفته ،خواندن نوشتن و حفظ قرآن به مکتب خانه ای که در جوار مساجد شکل گرفته بود سپرده شد . حتی حوزه های علمیه هم کلاس هایش در داخل مساجد برگزار نمی شود. چون کارکرد مدارس- علی الخصوص مدارس ابتدایی از منظر مکان و فضا- جدای از مساجد است.
مدرسه یک نهاد کوچک از سازمان عظیم آموزش و پرورش است که دو عضو مهم آن معلم و شاگرد است که خروجی آن در بلند مدت ، انسان تراز اسلامی است . در حالی که به گفته ی رئیس دانشکده معارف دانشگاه امام صادق (ع ) ؛ « متولیان امور مسجد ۱۸ نهاد هستند و مسجد در کشور ما بین ۱۸ دستگاه توزیع شده است و هرکس متولی یک بخش است. اصلاً یکی از مشکلات ما امروز این است که یک وحدت فرماندهی در حوزه مساجد نداریم » .
با این توصیفات ؛ قرار است مدارس هم ذیل مساجد تعریف شود ؟!
سنی که روز حشر شفیعش « عمر » شود
کوری عصاکش کور دگر شود
مدارس مسجد محور چه خروجی و گزارش و پژوهشی در کارگروهایشان ارائه داده اند که ادعای موفقیت دارند؟
متولیان این مدارس باید چه ویژگی هایی داشته باشند؟ صرف داشتن تعهد و تقوا که نمی شود دایه ی مهربان تر از مادر شد.
شاید باز هم باید به این سوال تکراری و مهم در جامعه امروزی پاسخ محکم بدهیم که تخصص بالاتر است یا تقوا ؟
- نقش طلاب و روحانیت در این مدارس چیست؟ مدارس دولتی عادی در آموزش پرورش ما یتیم شده و توسط مدارس خصوصی و مدارس دولتی خاص در حال بلعیده شدن هستند .
- متون و محتوای درسی و پرورشی مورد نظر در این مدارس چیست؟
- چه خانواده ها و اقشاری از جامعه تمایل دارند تا فرزندانشان در این مدارس تحصیل کنند؟
- هزینه و بودجه این مدارس از کجا تامین می شود؟
- آیا نباید نگران بود که تحجر در بستر آموزش این گونه مدارس شکل بگیرد؟
نگاه و مروری به مدارس مذهبی پاکستان داشته باشیم.
سال 1367 که تاسیس مدارس غیرانتفاعی تصویب شد و آموزش در این کشور کالا شد ؛ به تدریج شاهد ظهور مدارس متفاوتی با دلایل مختلف شده ایم. مانند همسر فلان مسئول که گفتند مدرسه غیرانتفاعی تاسیس کردیم چون مدرسه مناسبی برای پسرم وجود نداشت ...
ثروتمندان و سیاسیون و مسئولین خاص و دانشگاهیان و اینک مذهبیون هم با همین سطح تفکر بهتر دیدند فرزندانشان جدای از سایر اقشار جامعه اولین تجربه ی اجتماعی شدن شان را در محیطی کاملا ایزوله و جدای از سایر اقشار سپری کنند. با این روندی که سپری شد تشکیل مدارس مسجدمحور دور از انتظار نبود.
منیّت و خودخواهی و خود برتربینی عده ای هر قشری را به یک سو به انزوای آموزشی کشاند.
مدارس دولتی عادی در آموزش پرورش ما یتیم شده و توسط مدارس خصوصی و مدارس دولتی خاص در حال بلعیده شدن هستند .
در این آشفته بازار تنها راه علاج این است شیوه نامه ای تدوین شود که مدارس عشایری، شبانه روزی، استثنایی و اقلیت ها باید باقی بمانند و اما مدارس بزرگسالان، راه دور، تطبیقی، ایثارگران، شاهد، سمپاد، نمونه دولتی و هیات امنایی مسجد محور و.... « باید » که با مدارس دولتی عادی ادغام شوند.
مطالبه ی منطقی و بنیادین ؛
حذف تمامی مدارس غیردولتی با عناوین مختلف و ادغام آنها با مدارس دولتی است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ناتوانی وزیر امور خارجه از خواندن متنی که به زبان انگلیسی است، تعجب و تأسف بسیاری را برانگیخت تا آنجا که پرسشهایی مهم از قبیل پیام و محتوای آن متن چه بوده است یا پرسش در مورد چرایی ناتوانی یک وزیر از خواندن یک متن سادهی انگلیسی، به فراموشی سپرده شد. آنچه از اهمیت برخوردار است، هماهنگی و تابعیت از نهادهای قدرت و عمل بر اساس ایدئولوژی مسلط است.
در این نوشتار علل ناتوانی در خواندن آن متن، مورد بررسی قرار گرفته میشود :
1. به طور کلی، نظام آموزشی ایران سالهاست از بحرانهای فراوانی رنج میبرد. در واقع در این حوزه، هیچ گوش شنوایی برای شنیدن مطالبات، انتقادات و راهکارهای معلمان و کارشناسان آموزشی وجود ندارد.
معلمان، مدتهای مدید و به شیوههای گوناگون، کمبودها، نارساییها و بحرانهایی را که در نظام آموزشی وجود دارد و آن را ناکارآمد کرده است، تحمل کردند، در حد توان و حتی بیشتر از آن برای حل آنها تلاش کردند، نوشتند، فریاد زدند و اعتراض کردند اما نه تنها گوش شنوایی نیافتند بلکه هزینههای فراوانی را نیز بر ایشان تحمیل کردند.
برای آن که وضعیت بحرانی نظام آموزشی را دریابیم کافی است نگاهی به معدل دانشآموزان در سال 1402 داشته باشیم:
این آمار نشان میدهد یادگیری و انتقال معلومات به دانشآموزان در یک وضعیت بحرانی قرار دارد به گونهای که هر سال بدتر از سال قبل میشود: «میانگین کشوری نمرات دانشآموزان در امتحانات نهایی خرداد ۱۴۰۲ در رشته تجربی ۱۱.۲۳، رشته ریاضی ۱۰.۷۹، رشته انسانی ۸.۷۵ و در رشته معارف ۱۰.۵۶ بوده است».
برای رفع بحرانهای مختلفی که در نظام آموزشی وجود دارد، چه تدابیری در نظر گرفته شده است؟
اگر نگاهی به مهمترین دغدغههای این روزهای مسئولین نظام آموزشی داشته باشیم به عمق بحران پی میبریم: استخدام 3000 طلبهی آشنا به تعلیم و تربیت، راهاندازی مدارس وابسته به حوزه علمیه و فراهم کردن امکان حضور طلاب جهادی در مدارس در قالب طرح امین آن هم نه در زمان کلاسهای رسمی بلکه با حضور در دفتر مدرسه، زنگهای تفریح و یا کلاسهای فوق برنامه این امر انجام میشود.
در مورد درس زبانهای خارجی و به طور خاص، انگلیسی این وضعیت بدتر است. شاید پربیراه نباشد اگر گفته شود که در میان تمامی درسهایی که تدریس میشود، زبان انگلیسی و معارف دینی کمترین میزان یادگیری و موفقیت آموزشی را در میان دانشآموزان دارند.
آموزش زبان، پیچیدگیها و مهارتهای خاص خود را دارد، حداقل، به لابراتوار، کتابخانه و فیلمهای آموزشی فراوانی نیاز دارد که هیچ کدام از آنها در مدارس یافت نمیشود. علاوه بر این، در مورد سن آموزش زبان، مطالب درسی، روش تدریس و ساعات اختصاص یافته به درس زبان نیز انتقادات فراوانی وجود دارد.
2. معیارهای سیستم گزینش، دومین عاملی است که در پدید آمدن این وضعیت تأثیر دارد. برای این سیستم، تسلط بر زبان انگلیسی و حتی دانش سیاسی و حقوقی در اولویت نیست. آنچه از اهمیت برخوردار است، هماهنگی و تابعیت از نهادهای قدرت و عمل بر اساس ایدئولوژی مسلط است. به همین دلیل، بسیاری از کسانی که واجد تواناییهای لازم برای تصدی این مقام و موقعیت سیاسی هستند، کنار گذاشته و نادیده گرفته میشوند.
3. معمولاً کسانی که عزت نفس دارند، سعی میکنند مرتکب چنین خطاهای آشکاری نشوند. ممکن است با تلاش و کوشش فراوان، نواقص و ناتوانیهای خود را رفع کنند یا اگر فاقد استعداد لازم برای یادگیری زبان هستند، حداقل، خاموشی اختیار کنند.
سعدی (علیه الرحمه) داستان زیبایی دارد که این وضعیت را به خوبی توصیف میکند، در حکایت 13 باب چهارم در فواید خاموشی آمده است:
یکی در مسجد سنجار به تطوّع بانگ گفتی به ادایی که مستمعان را از او نفرت بودی. و صاحب مسجد امیری بود عادل نیک سیرت، نمیخواستش که دلآزرده گردد. گفت: ای جوانمرد! این مسجد را مؤذنانند قدیم. هر یکی را پنج دینار مرتب داشتهام. تو را ده دینار میدهم تا جایی دیگر روی.
بر این قول اتفاق کردند و برفت. پس از مدتی در گذری پیش امیر باز آمد. گفت: ای خداوند! بر من حیف کردی که به ده دینار از آن بقعه به در کردی که اینجا که رفتهام، بیست دینارم همیدهند تا جای دیگر روم و قبول نمیکنم! امیر از خنده بیخود گشت و گفت: زنهار تا نستانی که به پنجاه راضی گردند!
به تیشه کس نخراشد ز روی خارا گل
چنان که بانگ درشت تو میخراشد دل
( دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی )
پس از گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان تربیت دینی و اسلامی سازی مهم ترین هدف مسئولان آموزش و پرورش است .
تاسیس امور تربیتی اولین گام مهم آموزش و پرورش پس از انقلاب برای یکسان سازی فضای آموزش و پرورش بود ولی با گذشت زمان و گذر از فضای انقلابی ، راهکارهای جدیدی در این مسیر به کار گرفته شد و همچنان ادامه دارد .
از جمله آخرین اقدامات برای خالص سازی و دینی سازی فضای مدرسه مصوبه روز یکشنبه 10 دی مجلس شورای اسلامی در مورد تشکیل « مسجد - مدرسه » است .
بر اساس این مصوبه وزارت آموزش و پرورش مکلف است به درخواست اشخاص حقیقی و حقوقی که متقاضی ایجاد مدرسه و یا مرکز آموزشی و پرورش غیر دولتی به عنوان بخشی از یک مسجد هستند مشروط به موافقت هیات امنا مسجد رسیدگی کرده و ضمن رعایت ضوابط فنی برای ساختمان مسجد منظور شده از سوی متقاضی مجوز ایجاد مدرسه مسجد محور و یا مرکز آموزشی و پرورشی مسجد محور را به متقاضی مربوطه بدهد.
رضامراد صحرایی وزیر فعلی آموزش و پرورش نیز مرتب از استخدام نیروهای طلبه و جهادی در آموزش و پرورش خبر می دهد . وی روز شنبه 16 دی در سی امین اجلاس سراسری نماز در زنجان اظهار کرد: با حمایتهای دولت سیزدهم مقدمات جذب ۱۹ هزار مربی پرورشی پس از پانزده سال انتظار در سال جدید پیش رو تحقق یافته است.
در برابر برنامه های مذکور اخباری مثل پایین بودن میانگین نمره دینی در امتحانات نهایی پایه دوازدهم و دین گریزی گسترده در میان دانش آموزان نشانه فضای مقاومت در میان دانش آموزان است .
از یک سو مسئولان در نظر دارند تا با تاسیس مسجد مدرسه و استخدام روحانیان و نیروهای همفکر ، محیط آموزش و پرورش را مطلوب نمایند و از سوی دیگر مقاومت دانش آموزان در بی علاقگی به درس دینی و برنامه های پرورشی خود را نشان می دهد . ایده های مسئولان آموزش و پرورش برنامه ای برای تحول در برنامه های دینی و تربیتی نیست بلکه تلاش مضاعف برای اعمال قدرت است تا بر سردرگرمی ذهنی سرپوش گذاشته شود .
نعمت الله فاضلی در کتاب ارزشمند خود ؛ « مسئله مدرسه » به نکته مهمی در مورد امتناع دانش آموزان از گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اشاره دارد .
وی عامل اصلی این امتناع را نه صرفا محتوای دینی و آموزه ها و جهان بینی و ایدئولوژی بلکه شیوه های آشکار و پنهان اعمال قدرت روی سوژه ها می داند ؛ سوژه هایی که عملا به ابژه تقلیل یافته اند و فاقد هر گونه اختیار و آزادی می شوند . (مسئله مدرسه ، دکتر نعمت الله فاضلی ،نشر هوش ناب ، چاپ اول ، پاییز1401، ص 57)
همین رویکرد اعمال قدرت یک سویه مهم ترین ویژگی برنامه های تربیتی و دینی آموزش و پرورش است . براساس این روش نیازی به حق انتخاب دانش آموزان نیست .
مهم ترین سند ایدئولوژیک سازی نظام تعلیم و تربیت کشور ، « سند تحول بنیادین آموزش و پرورش » است که در سال 1390 به تصویب رسید و با تصویب آن « حیات طیبه » به عنوان هدف آموزش و پرورش تعیین شد .
بر این اساس آموزش و پرورش باید دانش آموزان را به حیات طیبه برساند و مدرسه نیز باید مدرسه ای صالح باشد که در جهت حیات طیبه فعالیت کند.
بر اساس « سند برنامه درسی ملی » که به منزله نقشه جامع یادگیری در آموزش و پرورش است ، حوزه یادگیری حکمت و معارف اسلامی به عنوان یکی از دوازده حوزه یادگیری و تربیت آموزش و پرورش برشمرده می شوند .
بر اساس بند یاد شده ؛ « حکمت به عنوان علم متین ، صحیح و استوار دست آورد قوه تعقل دانسته می شود و زمانی به وقوع می پیوندد که فرد در فرآیند صحیح تفکر با هدایت و رهبری عقل سلیم و نقل صحیح قرار گیرد . هر چند در جملات مزبور از قوه تعقل استفاده می شود ولی فرایند صحیحی برای تفکر وجود دارد که نیازمند هدایت و رهبری عقل و نقل است . این عبارات ، تکلیف تربیت دینی در آموزش و پرورش را مشخص می سازد.
از همین روست که همه سوالات در کتاب های دینی جواب مشخصی دارند و جواب دیگر یا امکان انتقاد یا عدم پذیرش آن ها متصور نیست .
برنامه درسی ملی ؛ حوزه یادگیری حکمت و معارف اسلامی را به سه حوزه اعتقادات (دانش در باره واقعیت ها ) ، اخلاق ( دانش در مورد باید و نبایدها ) و احکام تقسیم می نماید . همین تقسیم بندی نشانه آنست که کتاب دینی آموز ش و پرورش باید در چارچوب گفتمان فقهی - کلامی حجم زیادی از مطالب مختلف را به دانش آموزان منتقل نماید و توجهی به سایر گفتمان های دینی مانند گفتمان های عقلی – فلسفی و گفتمان عرفانی نمی شود .
بیژن عبدالکریمی گفتمان فقهی کلامی را به دلایل ویژگی های خاص خود هم چون تکیه بر ظواهر دینی ، تبدیل جوهره وجودی ، حضوری ، قلبی و غیر مفهومی ایمان به پاره ای آموزه ها و گزاره های حصولی ، تاریخی و نظری اعتقادی و نیز اتخاذ روش جدلی برای اثبات آموزه های فرقه ای و کلامی و تعهد و انقیاد نسبت به پاره ای از آموزش های خاص و وجود خط قرمز های فراوان در آن و صدور حکم تکفیر برای هرگونه نوآوری و تفسیر های جدید از دین ، منجر به سلب آزادی فکری و معنوی که از شرایط رشد و بالندگی فکری و نظری هر فرهنگی ، از جمله فرهنگ دینی است می داند . (رهایی بخشی یا سلطه ، نقدی بر مبانی تعلیم و تربیت در ایران ،انتشارات نقد فرهنگ ،چاپ دوم ،1397، ص 132)
احاطه گفتمان فقهی - کلامی موجب شده است که کتب دینی راهکار مناسبی برای روزگار فعلی نداشته باشند . کتب دینی برای زمانه ای دیگر نوشته شده اند که با جهان امروز تفاوت دارد . این ناهمخوانی میان زمان فکری کتب دینی با زمانه فعلی موجب قهر میان دانش آموز و گفتمان مدرسه می شود .
مهم ترین مبنای دین در برانگیختن ایمان است .
ایمان به عنوان اصل دینداری پیش از متون فقهی و کلامی به وجود آمده است . بر اساس آیه 14 سوره حجرات ، قرآن کریم میان مسلمان بودن و مومن بودن تفاوت می گذارد و لازمه ایمان را ورود به قلب می داند :
« قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ... ؛ عرب های بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم، بگو: شما ایمان نیاورده اید، ولی بگویید اسلام آورده ایم. اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است». این آیه تاکیدی بر قلبی بودن و وجودی بودن ایمان است و امکان اینکه امری دولتی و رسمی و تابع سیاست ها و برنامه ریزی های دولتی نشود ندارد . در حالی که برنامه تربیتی آموزش و پرورش و محتواهای آموزشی سعی در رسمی نمودن اعتقاد بدون در نظر گرفتن ایمان دارند ؛ حال آن که اگر اعتقاد بدون ایمان باشد منجر به تحولی نمی شود .
کتب دینی و برنامه های تربیتی و پرورشی آموزش و پرورش در تعیین نسبت بین دینداری و ایمان سردر گمند و گمان دارند با سخنرانی یک مبلغ یا خواندن یک کتاب و ... بنیانی های فکری دانش آموزان متحول می شود.
ایمان امری وجودی است که با نیازهای زمان و واقعیت ارتباط دارد و با انتقال انبوهی از اطلاعات فقهی و کلامی بر مبنای اعمال قدرت به دانش آموزان پدید نمی آید . پذیرش به عنوان پیش فرض ایمان در کتاب های دینی و آموز های حکمت و معارف اسلامی آموزش و پرورش به آن آزادی و کرامت انسان توجهی می شود.
در جهانی که صدها شبهه و سوال در مورد مسائل دینی وجود دارد با کتاب های دینی کسی مومن نمی شود بلکه نیازمند حق تفکر انتقادی و آزادی پذیرش یا رد آموزه ها است .
مسئولان آموزش و پرورش ایدئولوژی اعمال قدرت دارند و سردرگمی خود در زیر پوشش اعمال قدرت را پنهان می کنند . آن ها می کوشند با خالص سازی فضا از طریق به کارگیری نیروهای طلبه و جهادی یا تاسیس مسجد - مدرسه آن را به سمت مطلوب خود نوسازی کنند در حالی که خالص سازی آموزش و پرورش از طریق این گونه تغییرات آموزشی ، جذب معلمان همفکر و به کارگیری روحانیان فقط بر شدت مقاومت دانش آموزان می افزاید .
ایده های مسئولان آموزش و پرورش برنامه ای برای تحول در برنامه های دینی و تربیتی نیست بلکه تلاش مضاعف برای اعمال قدرت است تا بر سردرگرمی ذهنی سرپوش گذاشته شود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
امروز چهارشنبه 27 دی ماه 1402؛ عبدلله مومنی ؛ معلم و کنش گر مدنی برای اجرای حکم حبس خود راهی زندان اوین شد .
اخبار و مشاهدات حاکی از بدفتاری و خشونت عاملان و ضابطان « قانون » در هنگام انتقال وی به بند است .
بهمن احمدی امویی کنش گر سیاسی در این باره در کانال تحکیم ملت چنین نوشت : « چهارشنبه 27 دی ماه 1402، ساعت 10 صبح و برای چندمین بار مقابل زندان اوین. عبدالله مومنی برای اجرای یک سال حکم زندانش، آمده تا خودش را معرفی کند. او بابت سخنرانی در کنفرانس « نجات ایران » به اجرای احکام دادسرای ۳۳ احضار شده بود. هوا سرد است و آلوده. چند نفری برای بدرقه و دیدار گرد آمده بودند.
چند دقیقه ای گذشت و صدای عبدالله بلند شد که چرا کتک می زنید ؟ نباید به من دستبند بزنید، من با پای خودم آمده ام و این دیگر چه رفتاری است؟رفتیم مقابل در ورودی دادسرا. ماموری او را هل می داد که : برو ! پرو بازی در نیار ... »
این گونه رفتارها و برخوردها از سوی کسانی که باید نماد و تجسم اجرای « قانون » باشند به هیچ قابل قبول نیست به ویژه در مورد شهروندانی که معلم هستند و احترام به شان و جایگاه معلمان همواره از سوی مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی مورد تاکید قرار می گیرد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در سال جاری به جای پرسش مهر، مسابقه پویش مهر ۱۴۰۲ با موضوع « پیشرفت های کشور از دوره انقلاب تا به امروز » برگزار خواهد شد.