گروه گزارش/
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در آستانه ی برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بیانیه ای صادر کرده است .
این تشکل می نویسد :
«چند روز به انتخابات مانده است و فضای اجتماعی نشان از بی رغبتی مردم نسبت به حضور در انتخابات حکومتی دارد. این وضعیت ریشههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مختلفی دارد که مجال پرداختن آن در اینجا نیست. ولی کافیست که نگاهی به قیامهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ بیندازیم که در آن مردم و خصوصا زنان، جوانان، کودکان و فعالان حوزههای مختلف مورد تهدید، ضرب و شتم، تیر مستقیم، زندان و…. قرار گرفتند تا نتیجه بگیریم که چرا رغبتی به حضور در انتخابات وجود ندارد. فراتر از این، نگاهی به مناظرههای انتخاباتی، حاکی از این واقعیتاند که هیچکدام از نامزدها هیچ برنامهای برای مردم و معلمان ندارند و فقط کلیگویی میکنند. به عنوان نمونه در بخش آموزش و پرورش هیچ برنامهای ارایه نمیشود.
تشکلهای سیاسی وابسته که اسم فرهنگیان را یدک میکشند برای گرم کردن تنور انتخابات از شیوههای مختلفی استفاده میکنند. تشکلهای وابسته به اصلاحطلبان تنها بخش کوچکی از مطالبات معلمان را به اسم کاندیدای خود جا میزنند و هنوز به قدرت نرسیده، از «نظام معلمی» نام میبرند که خود طلیعه تشکیل تشکلهای حکومتی و سرکوب تشکلهای صنفی مستقل است و به مطالبات واقعی معلمان نمیپردازند.
تشکلهای سیاسی وابسته به اصولگرایان هم با بیاخلاقی نام و لوگوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران را جعل میکنند تا از آن سواستفاده نمایند و مسئولیت خود در به وجود آمدن شرایط بد موجود را نمیپذیرند. همان گونه که قبلا و در گزارش های « صدای معلم » نیز آمده است پرسش آن است که آیا این شورا توانایی بسیج و سازمان دهی حتی 5 درصد از معلمان کشور را حتی در صورت غلبه فرهنگ امنیتی بر امنیت فرهنگی و برقرار بودن آزادی نسبی بیان دارد ؟
مطالبات واقعی مردم و معلمان در حوزه آموزش و پرورش که در این سالها در کف خیابان طنینانداز شده است از این قرارند :
اعتراض به نظام آموزشی ایدئولوژیک، اعتراض به کالایی شدن آموزش، مطالبه تشکلیابی مستقل، مطالبه حق تجمع و اعتراض، آزادیهای اجتماعی و سیاسی، آزادی معلمان زندانی، مطالبات معیشتی و منزلتی، بیمه کارآمد و مطالبات اجتماعی چون حق پوشش اختیاری و دفاع از حقوق زنان و کودکان و ... اینها بخشی از مطالباتی است که همین امروز نیز در تجمعات خیابانی تکرار میشوند. این مطالبات نه در مناظرههای اخیر نامزدهای ریاستجمهوری مطرح شدهاند و نه مورد اهتمام دولتهای پیشین اصولگرا و اصلاحطلب بوده است. ضمن این که نامزدهای انتخابات اخیر در دهههای گذشته نیز در مناصب بالای تصمیمگیری بوده و بخش مهمی از مشکلات و مسایل مردم و معلمان متوجه برنامهها و سیاستهای آنهاست.
با این تفاسیر انتخابات در این ساختار برای شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران موضوعیتی ندارد و ما مطالبات خود را از طریق تلاش برای تشکل یابی مستقل و تقویت نهادهای مردمی دنبال خواهیم کرد. ما سواستفاده از مطالبات صنفی برای گرم کردن تنور انتخابات و توهین به شعور فرهنگیان بازنشسته و شاغل و همچنین جعل و سواستفاده از نام شورای هماهنگی برای مقاصد انتخاباتی از سوی جناحهای سیاسی را به شدت محکوم میکنیم » .
مشخص نیست این شورا از کجا و بر اساس کدام مستندات به این نتیجه رسیده که مردم رغبتی برای شرکت در انتخابات ندارند اما پرسش اصلی و بنیادین « صدای معلم » از این شورا و اعضای آن در مورد زیر سوال بردن و نفی « سازمان نظام معلمی » است .
چگونه است که حاکمیت جمهوری اسلامی با وجود نهایی شدن طرح « سازمان نظام معلمی » که سال هاست از تصویب آن در شورای عالی آموزش و پرورش می گذرد اما رغبت و یا اراده ای برای تاسیس آن ندارد ؟
آیا تاکنون این پرسش به ذهن اعضای شورای مذکور نرسیده که آنان نیز هم صدا با این مسیر نادرست و بی سرانجام به نفی تشکیل سازمان نظام معلمی می پردازند ؟
آیا شورایی که خود را « صنفی » می داند و می خواند و ادعای « تشکل یابی مستقل و تقویت نهادهای مردمی » دارد تاکنون متن کامل طرح سازمان نظام معلمی را مطالعه کرده اند ؟
آیا تاکنون جز نفی و طرد و انکار ، نقدی بر آن نوشته اند ؟ و یا تصور می کنند وارد شدن در فاز نقد و نقادی مشروعیت بخشی به سیستم است ؟
اگر در این کشور آن چه روی کاغذ نوشته و تایید و تصویب می شود با آن چه در مرحله اجرا عینیت پیدا می کند تفاوت دارد ؛ آیا عقل و منطق حکم می کند که همه چیز را انکار کنیم و خود را « حق مطلق » و « دانای کل » بپنداریم ؟
آیا این شورا راهبردی جز « دو قطبی کردن » فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش می شناسد و آیا به دنبال ریشه های اجتماعی و فرهنگی این معلول بوده است ؟
آیا شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ؛ « سازمان نظام معلمی » را رقیبی برای خود می داند که به فرض تشکیل بازار تشکل های صنفی کساد خواهد شد ؟
« صدای معلم » در 21 خرداد 1403 در گزارش خود با عنوان : « بیانیه ی انتخاباتی در پرتال وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش ؟ » نوشت : ( این جا )
« نخستین پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش دولت سیزدهم آن است که این « شورای هماهنگی تشکلهای فرهنگیان » به صورت دقیق و شفاف متشکل از کدام تشکل ها بوده و آیا این تشکل و شورای هماهنگی مربوطه از وزارت کشور مجوز فعالیت دارند ؟
آیا تشکل های منتقد و یا مخالف هم می توانند نظرات و یا دیدگاه های خود را به همین سیاق در پرتال وزارت آموزش و پرورش منعکس کنند و یا محتوای آن را نقد کنند ؟
بدون تردید ، از دست دادن بالاترین مقام اجرایی کشور به همراه چند نفر دیگر بر این سیاق قطعا موجب تاسف و تاثر است . این که رئیس جمهور یک کشور و چند نفر دیگر سوار بر وسیله ای شوند که حدود نیم قرن از عمر آن گذشته و سایر پرسش هایی که مجال طرح آن ها در این گزارش نیست .
اما این مساله و نحوه درگذشت این افراد موجب نمی شود که نقد و یا نظری در مورد عملکرد دولت سیزدهم در 3 سال گذشته صورت نگیرد و بر روی همه چیز هاله تقدیس و تقدس کشیده شود .
آیا عملکرد دولت سیزدهم مورد قبول و پذیرش چند درصد جامعه ی ایران بوده است ؟
آیا در حوزه آموزش و پرورش و مسائل مرتبط با آن چند درصد معلمان و سایر ارکان تعلیم و تربیت از عملکرد مسئولان و مقامات مستقر رضایت دارند ؟ »
حال پرسش « صدای معلم » از گردانندگان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران که نگران از جعل و سوءاستفاده از نام آنان توسط وزارت آموزش و پرورش بوده و هستند آن است که اساسا چند درصد معلمان کشور این شورا و اعضای آن را می شناسند ؟
همان گونه که قبلا و در گزارش های « صدای معلم » نیز آمده است پرسش آن است که آیا این شورا توانایی بسیج و سازمان دهی حتی 5 درصد از معلمان کشور را حتی در صورت غلبه فرهنگ امنیتی بر امنیت فرهنگی و برقرار بودن آزادی نسبی بیان دارد ؟
دستاورد این شورا و تشکل های وابسته ی آن در این دو دهه جز راه انداختن تجمعهای خیابانی موقت که در نهایت به امنیتی شدن بیشتر فضای مدارس ، رواج فضای سرخوردگی و ناامیدی انجامیده چه بوده ضمن آن که در زمان استقرار دولت های اصلاح طلب که مورد انزجار این شورا بوده است ؛ دامنه ی این اعتراضات به فضای داخلی مدارس کشیده شده و شکل اعتصاب ( تحصن ) را پیدا کرده است ؟
« صدای معلم » بر اساس مستندات و مطالعات تطبیقی تاسیس « سازمان نظام معلمی » را یگانه مسیر برای شکل گیری « معلم حرفه ای » و به تبع آن شکل گیری یک جایگاه مشخص و حرفه ای برای معلمان ایرانی دانسته ضمن تاکید بر این نکته ی راهبردی که « نهادسازی » مسیری بی بدیل و کم هزینه برای استقرار دموکراسی و ممانعت از استبداد فردی و جمعی در جامعه ی ایران دانسته و می داند .
***
« از همه همکاران فرهنگی در تمام ایران استدعا دارم ، خواهش می کنم با دور اندیشی خود نسبت به این نقشه ی افراد سود جو در سازمان های وابسته به قدرت سیاسی که در فکر ایجاد سازمان نظام معلمی در ایران هستند ؛ شدیدا برخورد نمایند و هیچ وقت فریب نقشه های این افراد سودجو را نخورند .
سازمان نظام معلمی هیچ گاه نمی تواند نماینده ی خوبی برای تحقق خواسته های صنفی ما معلمان باشد .
پیروز باشید و سربلند . »
( تشویق و کف زدن معلمان حاضر در تجمع )
این ها سخنانی هستند که آقای صلاح آزادی در خصوص تأسیس سازمان نظام معلمی ایراد شده و توسط « کانال شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران » منتشر شده است .
کلیپ را ببینید :
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان و شهرستان ها/
دوشنبه چهارم تیر 1403 جلسه پرسش و پاسخ و سخنرانی افتتاحیۀ ستاد تشکلهای مدنی حامی دکتر پزشکیان در سایین قالا (شاهیندژ) برگزار گردید .
در جلسۀ پرسش و پاسخ و تریبون آزاد که در ستاد اصلاحطلبان حامی دکتر پزشکیان در سایین قالا (شاهیندژ) برگزار شد، جمعی از فعالان سیاسی و فرهنگی، دانشجویان، دانشآموزان و شهروندان شهر سایین قالا (شاهیندژ) و اهالی روستاهای منطقه برگزار شد.
در این جلسه، جمعی از اصلاحطلبان محلی حامی دکتر پزشکیان و سیدمرتضی حسینی نمایندۀ ستاد مردمی بیرلیک از تبریز به سوالات شرکت کنندگان بهویژه دانشجویان و دانشآموزان پاسخ دادند.
مهمترین بخش جالب توجه این برنامه گذشته از حضور پررنگ جوانان، حضور بانوان و دختران دانشآموز و طرح بیشترین پرسشها و گفت و گوهای چالشبرانگیز از طرف آنها بود.
منحصر به فردترین بخش این جلسه، صحبتهای دانشآموزان دختر بود. در بخش تریبون آزاد، دو نفر از دانشآموزان دختر حاضر در جلسه، صحبتهای انتقادی جسورانه کرده و مراتب اعتراض خود نسبت به وضعیت نامطلوب آموزش و پرورش بهویژه سردرگمیهای کنکور را به گوش حاضرین در جلسه رسانده و ابراز امیدواری کردند که با انتخاب دکتر پزشکیان به ریاست جمهوری، این مسائل به استماع و اطلاع او برسد.
همچنین یکی از معلمان حاضر در جلسه با ایراد نطقی کوتاه، بر لزوم انجام اصلاحات اساسی بهویژه در زمینه آموزش و پرورش تاکید کرده و پایههای ناکارآمدی را ضعفهای موجود در آموزش و پرورش دانست.
در بخش پرسشها نیز پرسشی درباره لزوم اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی و تدریس زبانهای غیر فارسی از سوی یکی از شرکت کنندگان طرح شده و مورد بحث قرار گرفت.
این جلسه از ساعت 18 تا 20 با گفت و گوی داغ درباۀ انتخابات، وضعیت کشور و بهویژه مسائل و مشکلات منطقه و آذربایجان برگزار شد.
در بخشی از تریبون آزاد نیز نخبگان و متخصصین جوان این شهر به طرح دیدگاههای خود دربارۀ انتخابات و انتقادات خود نسبت به مسائل جاری بهویژه مشکلات منطقه پرداختند.
پس از پایان یافتن جلسۀ پرسش و پاسخ در این ستاد، جمع حاضر در مراسم افتتاحیۀ ستاد تشکلهای مدنی حضور یافتند. این ستاد که با مدیریت آقای بابک قابلنژاد راهاندازی شده است، افتتاح شد.
در این مراسم نیز سیدمرتضی حسینی معلم و پژوهشگر تاریخ آذربایجان، به ایراد سخنرانی پرداخت. موضوع سخنرانی وی «تنوع جغرافیای طبیعی و انسانی در ایران، تمرکزگرایی و تمرکززدایی» بود.
حسینی در این سخنرانی، ابتدا وضعیت طبیعی و انسانی نرمال ایران پیش از دورۀ رضاخان را تبیین نموده، سپس به شرح روند اِعمال تغییرات اجباری از سوی رضاخان در آن پرداخت.
وی تأکید کرد : ورود مدرنیزاسیون به ایران امری اجتنابناپذیر بود اما روش اجرای آن از دورۀ رضاخان، بهکلی اشتباه و مضر بوده است. او مدرنیزاسیون آغاز شده در دورۀ قاجار بهویژه تداوم آن با انقلاب مشروطه را روندی بسیار اصولیتر از مدرنیزاسیون رضاخانی دانسته، به تبیین علل شکست و به قهقرا رفتن آن پرداخت که نتیجۀ آن ظهور استبداد رضاخانی بود.
وی در ادامه به ارائۀ توضیح کوتاهی دربارۀ روند مدرنیزاسیون تمرکزگرایانه و نقصها و مضرات آن پرداخت. یکی از مهمترین بخشهای سخنرانی وی، تبیین ویژگی تنوع فرهنگی در ایران و بایستگیهای حفاظت از زبانها و فرهنگهای ایرانی و لزوم وظیفهمندی دولت در این باره بود.
او یکی از مهمترین نیازهای عاجل برای اصلاح امور کشور را اصلاح آموزش و پرورش با لحاظ تمرکززدایی و رسمیت یافتن زبانهای غیر فارسی در سیستم آموزشی دانست.
حسینی در پایان صحبتهای خود گفت: از نظر من قومگرایی فارسمحور، تمرکزگرایی سیاسی- اقتصادی و فرهنگی- آموزشی، نادیده گرفتن تنوع اقلیمی و زبانی- فرهنگی ایران مهمترین موانع توسعه و دموکراسی در ایران هستند و اولین و مهمترین گام لازم برای آغاز اصلاح واقعی اوضاع، تغییر این شیوۀ مدیریت و تمرکز زدایی است.
گزارشگر : سیدمرتضی حسینی
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
یکشنبه سوم تیر و به دعوت سازمان بسیج فرهنگیان وزارت آموزش و پرورش جلسه مناظره انتخاباتی درباره «مسائل تعلیم و تربیت و وزارت آموزش و پرورش» با حضور نمایندگان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار گردید .
در این نشست سیدبابک هاشمی نکو به عنوان نماینده محمد باقر قالیباف ؛ مهدی کاظمی به عنوان نماینده سعید جلیلی ؛ محمود حدادی به عنوان نماینده حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پور محمدی ؛ عباسعلی زارعی به عنوان نماینده امیرحسین قاضی زاده هاشمی و عباس رمضانی به عنوان نماینده علیرضا زاکانی در نشست دعوت شده بودند اما محمد بطحایی در این مناظره حضور نداشت .
به گفته مجری این نشست ، نماینده ای از سوی بطحایی هم در جلسه حضور پیدا نکرد و البته این موضوع چندین بار توسط ایشان تکرار شد .
هنگامی که مجری نشست این تذکر را دوباره تکرار کرد ؛ « علی پورسلیمان مدیر صدای معلم » از جا برخاست و پیشنهادی مطرح کرد .
ایشان ضمن ابراز ناخرسندی از عدم حضور محمد بطحایی نماینده ی مسعود پزشکیان در این نشست با وجود اعلام قبلی پیشنهاد کرد با توجه به آن که در این جلسه سه محور مطرح شده و برای هر کدام دو مرحله 4 دقیقه ای پیش بینی شده است که جمعا می شود 24 دقیقه . این زمان را به مخاطبان جلسه اختصاص داده و پرسش و پاسخ صورت گیرد .
این پیشنهاد مورد تایید مدیر نشست قرار گرفت .
پرسش ها از پیش در سه محور تنظیم شده و با قرعه کشی برای نمایندگان نامزدها خوانده می شد و فرد مربوطه می توانست در 4 دقیقه در مورد آن توضیح دهد اما پرسش ها اکثرا کلی بوده و به تبع آن پاسخ ها هم به کلی گویی و بیان حرف های تکراری و کلیشه ای می گذشت .
پرسش و پاسخ های مطرح شده را می توانید در دو لینک زیر مشاهده فرمایید :
برنامه نامزدهای ریاست جمهوری برای نظام تعلیم و تربیت ( این جا )
دیدگاه و برنامه نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری درباره آموزش و پرورش از زبان نمایندگان آنها ( این جا )
به گفته ی مجری این نشست به صورت زنده در شبکه شاد پخش می گردید .
عمده ی نظرات و سخنان سیدبابک هاشمی نکو نماینده محمدباقر قالیباف و محمدمهدی کاظمی نماینده سعید جلیلی که اولی در حال حاضر مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور تشکل ها و دومی معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش را عهده دار است به دفاع از عملکرد دولت سیزدهم در حوزه ی آموزش و پرورش و انتقاد از عملکرد دولت روحانی گذشت .
محمود حدادی نماینده مصطفی پورمحمدی در بخش سوم از عملکرد مدارس سمپاد انتقاد کرد و گفت : مدارس سمپاد برای هوشهای برتر طراحی شده است و باید اقتضائات کشور خود را در نظر بگیریم، هوش با استعداد متفاوت است و درصد اندکی از دانشآموزان هوش برتر دارند.
حدادی موضوع « استعداد یابی » را مطرح کرد .
نکته ی مهمی که توسط عباسعلی زارعی نماینده امیرحسین قاضیزاده هاشمی در پایان مطرح شد بحث تشکیل « سازمان نظام معلمی » بود . زارعی با تاکید بر ضرورت تشکیل این نهاد عنوان کرد که چرا سایر گروه ها مانند پزشکان و مهندسان و پرستاران باید نظام صنفی داشته باشند اما معلمان فاقد چنین ساز و کاری هستند .
هیچ یک از تشکل های فرهنگیان مانند سازمان معلمان ایران ، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انجمن اسلامی معلمان و نمایندگان آنان با وجود حمایت صریح و اکید از مسعود پزشکیان اما در این نشست حضور نداشتند .
هنگام بحث و مناظره ، نمایندگان نامزدها تماس چشمی چندانی با یکدیگر نداشتند .
هنگامی که نوبت به طرح پرسش توسط مخاطبان نشست رسید و با وجود آن این پیشنهاد توسط مدیر صدای معلم مطرح شده و برای طرح پرسش اعلام آمادگی کرده بود اما مدیر نشست اولویت را به افراد دیگری داد .
عمده ی پرسش های مطرح شده نیز حول مسائل شخصی افراد بود . به عنوان مثال خانمی که خود را بحرینی و آموزگار قطع ابتدایی با مدرک کارشناسی ارشد با 10 سال سابقه ی کار معرفی کرد عنوان کرد که جزء نیروهای شرکتی و یا خرید خدمات است و تاکنون بلاتکلیف مانده است .
این آموزگار گفت که 26 هزار نفر در سراسر کشور این مشکل را دارند .
فرد دیگری در نشست عدم حضور بطحایی به عنوان نماینده ی مسعود پزشکیان را ناشی از « ترس » ایشان دانست .
و اما پرسشی که در این جا مطرح می شود آن است که آیا این فرد درست می گوید و بطحایی از این که توسط نامزدها و یا برخی حاضران محاصره شود از حضور در این مناظره امتناع کرده است ؟
دلیل هر چه باشد این عدم حضور به ضعف بطحایی برای حضور در چنین نشست هایی باز می گردد و این نکته ای است که بارها توسط « صدای معلم » و در گزارش های خود به آن اشاره کرده است . ( این جا )
یکی از حاضران در این نشست در پایان جلسه به « صدای معلم » گفت :
« گفته می شود که بطحایی توسط یوسف نجفی ( معاون حقوقی و امور مجلس در زمان وزارت دانش آشتیانی ) به آقای عبدالعلی زاده پیشنهاد شده است .با این حال معلمان از چنین انتصابی با وجود پیشینه و عملکرد آقای بطحایی رضایت ندارند و این که مبنای چنین انتصابی چه بوده است ؟
آیا فردا هم آقای پزشکیان در صورت پیروزی و رئیس جمهور شدن می خواهد بر اساس « سفارش » وزیر آموزش و پرورش را انتخاب کند ؟ »
سرانجام و در آخرین دقایق نشست نوبت به طرح پرسش به مدیر صدای معلم رسید .
آن چه در زیر می آید پرسش های علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و پاسخ های هاشمی نکو و کاظمی به این پرسش هاست :
« پورسلیمان:
من از شما تشکر می کنم از این که به من وقتی دادید و عدالت را برقرار کردید.
من علی پورسلیمان هستم مدیر سایت صدای معلم.
به لطف و مرحمت دولت سیزدهم سه سال است که از حضور در نشست های وزارت آموزش و پرورش محروم شدم.
این دوستان دائما از دولت سیزدهم و عملکرد آن تعریف و تمجید می کنند اما کسی نقد و پرسش نمی کند که در طی این سه سال بر آموزش و پرورش چه گذشته است؟
آقای کاظمی و آقای هاشمی نکو اشاره کردند به بحث مدیریت منابع انسانی و بحث دانشگاه فرهنگیان .
ما اساسا مدیریت منابع مدیریت انسانی در آموزش و پرورش نداریم. تعریف نشده است.
شما دائما می گویید دولت قبل استخدام در دانشگاه فرهنگیان را به صفر رسانده اما در مورد خروج فله ای نیروها به صورت بازنشستگی پیش از موعد در دولت احمدی نژاد حرفی نمی زنید ؟
ما نقشه راهی در زمینه مدیریت منابع انسانی نداریم و همه چیز روزمره تصمیم گیری می شود .
شما به رتبه بندی معلمان اشاره کردید.
آقای هاشمی نکو می فرمایند صد هزار میلیارد تومان تومان هزینه شده است اما خروجی آن چه بوده است؟
آیا معلمان از طرح شما راضی هستند؟
آیا کیفیت آموزش فرقی کرده است ؟
بله شما کاری را انجام داده اید اما معلمان هنوز ناراضی اند.
نماینده محترم آقای قاضی زاده به نکته مهمی اشاره کردند که تشکیل « سازمان نظام معلمی » است .
کلیات طرح سازمان نظام معلمی سال هاست که تصویب شده اما در کشوی مجلس خاک می خورد .
این آقایان در دولت سیزدهم برای آن چه کردند ؟
به صندوق ذخیره فرهنگیان اشاره کردند.
ماهیت صندوق مشخص نیست. معلوم نیست خصوصی است یا دولتی ؟
آقای هاشمی نکو جواب بدهند چرا اساسنامه مصوب تیر ماه 1400 اجرا نمی شود؟
چرا آقای صحرایی به عنوان رئیس هیات امنا و وزیر آموزش و پرورش از اجرای آن طفره می رود ؟
مجری برنامه:
لطفا دیگر سوال نپرسید . نظم جلسه به هم می خورد. اینجا جلسه پرسش و پاسخ نیست!
صدای معلم:
دوست عزیز
مناظره تعریف دارد. اینجا جلسه تعریف و تعارف نیست. پرسش ها باید شفاف مطرح شوند و پاسخ هم شفاف مطرح شود.
اگر این جلسه را برای تعارف و تعریف و تمجید و کوبیدن یک دولت خاص گذاشته اید ما هم تکلیف خودمان را بدانیم و دنبال کارمان برویم .
هاشمی نکو:
من پاسخ را به دو بخش تقسیم کردم.
یک . اقدام شهید رئیسی بزرگوار در اختصاص بودجه و بعد دو گفتم ایرادهایی در آیین نامه داشتیم. ما ایراد را قبول می کنیم.
دیکته ای که می نویسند ایراد دارد .
قطعا در دولت بعدی ایرادهایش برطرف خواهد شد .
رتبه بندی در زمان شهید رئیسی اقدام شد و بودجه برایش تخصیص یافت که جای تقدیر و تشکر دارد ولی ایرادهایی در اجرا داشت.
من پذیرفتم که ایراد دارد .
اما شما گفتید کل معلمان شاکی بودند ولی من این را قبول ندارم.
پورسلیمان :
من کی گفتم کل معلمان ناراضی هستند ؟
هاشمی نکو :
اصلا هر معلمی این مبلغ را از فیش حقوقی اش بر دارد. می گویید خوب نبود حذفش کنید !
این رقم را شما از حکم حقوقی حذف بکنید اتفاقی نمی افتد؟
پس یک اقدام بسیار موثری بوده است. آقا ! ایراد داشته معلمان اعتراض کردند سیصد و شصت هزار نفر اعتراض شان رسیدگی شده است .
( تشویق حاضران )
پورسلیمان:
مگر فرمول رتبه بندی از اول محاسبه بر اساس هشتاد درصد اعضای هیئت علمی نبود ؟
چرا منحرف شد ؟
هاشمی نکو:
سیصد و هفتاد هزار نفر اعتراضشان وارد تشخیص داده شد. رتبه به آنها داده شد. بعد از این هم همین طور اگر ایرادی باشد گردن ما از مو باریک تر است. ایراد را باید برطرف کنیم. آیین نامه را باید دوباره بنویسیم. حتما این رتبه بندی ادامه دار خواهد شد با رفع ایراداتش.
( تشویق حاضران )
کاظمی:
در مورد بحث نیروی استخدامی توضیح دادم که مسئله نیروی انسانی در وهله اول نیازمند تدوین برنامه جامع منابع انسانی است که ما بر اساس این هم تعداد دانش آموزانمان را تحلیل بکنیم تا هجده سال . تا هجده سال آینده هم دوازده سال دانش آموز فعلی به اضافه شش سال دانش آموزی که تازه امسال به دنیا آمده و دانش آموزانی که الآن شش سالشان است. و همچنین خروجی نیروی انسانی بر اساس هر رشته شغلی این تحلیل باید صورت بگیرد.
برنامه جامع نیروی انسانی ما نداشتیم.
صدای معلم:
آقای کاظمی
طرح جامع تامین منابع انسانی قبلا تدوین است . مهم این است که فرد و یا نهادی پی گیر آن نبوده است .
کاظمی:
در اواخر دولت سیزدهم و در روزهای پایانی دولت سیزدهم تصمیم بر تدوین برنامه جامع شد که قطعا در دولت آینده یکی از موضوعاتی که باید به آن پرداخته شود برنامه جامع منابع انسانی است که تحلیل هجده ساله آینده را پیش بینی کند.
رتبه بندی به عنوان یکی از افتخارات دولت شهید رئیسی است...
( تشویق حاضران )
که اجرا شد و گام اول در مسیر اجرا سازی رتبه بندی بود قطعا هر کار که اجرا می شود در وهله اول با مشکلاتی مواجه است و مشکلاتش در مسیر آینده باید قطعا برطرف بشود که یکی از این موضوعات اصلاح آیین نامه است. حتی در قانون هم مسائلی وجود دارد که باید اصلاح قانونی نسبت به این موضوع صورت بگیرد. مسئله صندوق ذخیره هم اشاره کردم که مهمترین مسئله صندوق ذخیره یکی از موضوعات مهمش اصلاح اساسنامه است که باید صورت بگیرد به همان نکته ای که اشاره داشتید برطرف شود.
در پایان نشست همانند نشست هایی که برای پزشکیان برگزار شدند انبوهی از زباله مشتمل بر دستمال کاغذی ، قوطی استفاده شده آب میوه ، لیوان یک بار مصرف و... توسط جمعیت حاضر رها شده بودند با این فرق که کسی در سالن این آشغال ها را با شتاب جمع آوری نمی کرد .
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
گزارشگر : علی پورسلیمان
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در زمانه انتخابات سخن از تغییرات اساسی از سوی کاندیداهای مختلف به گوش می رسد. برخی از داوطلبان ریاست جمهوری نیز به گونه ای سخن می گویند که گویی قصد بنا کردن کشور تازه ای را دارند . در زمینه آموزش و پرورش نیز حرف های مختلفی مطرح می شوند که امکان پذیر بودن آن ها نیازمند بررسی های مفصل است .
هر تغییری در سطح آموزش و پرورش نیازمند هم سویی و همگرایی بازیگران اصلی این عرصه است . معلمان ، دانش آموزان ، اولیای دانش آموزان و نهاد وزارت آموزش و پرورش را باید مهم ترین بازیگران عرصه تعلیم و تربیت برشمرد .
بازیگران فوق در زیر سایه سه گفتمان زیر قرار دارند: آیا قرار است که سند به طور کامل کنار گذشته شود که با توجه به شرایط موجود امکان پذیر نیست یا راهکاردیگری همچون تفاهم جریان های مختلف بر سر تعریف تعاریف مبهم سند پیشنهاد گردد ؟
1- گفتمان سنت گرای ایدئولوژیک :
این گفتمان مهم ترین عامل تعیین کننده محتوای آموزش و پرورش است . سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز مهم ترین برنامه این گفتمان است . این گفتمان درصدد آن است که نسلی یک دست تربیت نماید که مطابق با معیار های مطلوب باشند و هر نوع تکثر را رد می کند . این گفتمان جنبه های مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری از قبیل کتب درسی ، برنامه های پرورشی ، اعزام روحانیون و گزینش را در اختیار دارد .
سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ، دانشگاه فرهنگیان و ... از مهم ترین سازمان های وابسته به وزارت آموزش و پرورش است که گفتمان سنت گرای ایدئولوژیک به آن حساسیت دارد .
2- گفتمان معیشت:
این گفتمان مهم ترین نوع گفتمان بین معلمان است . معلمان در طول شش دهه گذشته همواره به وضعیت معیشت خود معترض بوده اند . اعنراضات معلمان نیز حول محور همین گفتمان شکل می گیرد . مهم ترین بحث معلمان در دفاتر مدارس از شهر تهران تا دورترین مناطق کشور حول همین مباحث است .
3- گفتمان موفقیت:
دانش آموزان به امید موفقیت قدم به مدرسه می گذارند . بخش هایی از جامعه برای تحصیل فرزندان خود مخارجی را پرداخت می کنند . وجود آموزشگاه های زبان ، علمی ، کنکور و انتشارات های کمک آموزشی همگی محصول این گفتمان هستند . برنامه های رسمی وزارت آموزش و پرورش توانایی پاسخ گویی به این نوع گفتمان و مطالبات برخاسته از آن را ندارند و همین موجب شکل گیری حوزه های خارج از آموزش و پرورش شده اند.
هر نوع تحول در آموزش و پرورش بدون در نظر گرفتن سه گفتمان مهم یاد شده امکان پذیر نیست .
فقدان برنامه مناسب و عملیاتی برای هماهنگ کردن این گفتمان های سه گانه موجب می شود که دولت های با رویکرد اصلاح طلبی در زمینه آموزش و پرورش موفق نباشند و تغییر در آموزش و پرورش محدود به تغییر تعدادی از مدیران باشد .
در صورت پیروزی دکتر پزشکیان تعداد زیادی از افراد متقاضی دریافت پست در دولت و به ویژه آموزش و پرورش می شوند . این تغییر مدیریت بدون در نظر گرفتن هماهنگی سه گفتمان فوق یک تغییر سطحی و در حد جا به جایی چند صندلی خواهد بود .
گفتمان اصلاح طلبی علی رغم داشتن سه تشکل فعال انجمن اسلامی معلمان ایران ، سازمان معلمان ایران و مجمع فرهنگیان ایران اسلامی نتوانسته است با این سه گفتمان ارتباط فعالی برقرار کنند و رویکرد مشخص خود را به صورت شفاف اعلام کنند.
تشکل های صنفی نیز می کوشند تا بر بال گفتمان معیشت سوار شوند و هر چند در سال های اخیر مطالباتی در زمینه عدالت آموزشی بیان می دارند ولی همچنان امیدوارند تا گفتمان معیشت را در عرصه عمومی فعال نگه دارند .
این که در صورت پیروزی دکتر پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری سرنوشت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش چه خواهد شد همچنان مبهم است .
آیا قرار است به سیاق یک دهه گذشته مدیران از اجرای سند حرف بزنند بدون اینکه بتوانند این سند را اجرا کنند یا تغییر دهند ؟
آیا قرار است که سند به طور کامل کنار گذشته شود که با توجه به شرایط موجود امکان پذیر نیست یا راهکاردیگری همچون تفاهم جریان های مختلف بر سر تعریف تعاریف مبهم سند پیشنهاد گردد ؟
طبیعی است که گفتمان سنت گرای ایدئولوژیک دست بالا را در مناسبات قدرت آموزش و پرورش خواهد داشت .
گفتمان معیشت نیز مهم ترین گفتمان بدنه آموزش و پرورش است .
گفتمان موفقیت نیز بر روابط اولیای دانش آموزان و آموزش و پرورش سیطره دارد .
رویکرد اصلاح طلبی و تحول خواهی باید بتوانند نسبت برنامه های خود را با شرایط فوق مشخص کنند، واقعیت های موجود را به خوبی بررسی و تحلیل کند و برنامه های مشخص و قابل اجرا داشته باشد و نسبت خود را با سه گفتمان فوق مشخص کند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست دوم فرهنگیان با مسعود پزشکیان کاندیدای چهاردهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار گردید .
در این نشست تعداد دانش آموزان و نیز دانشجو معلمان آن چنان قابل توجه نبود .
البته محمودوند در بخشی از سخنان خود ترس از برخوردهای حراستی و امنیتی را علت این وضعیت و عدم استقبال دانشجو معلمان از این نشست بیان کرد .
حتی اگر این دلیل هم باشد اما پرسشی که مطرح می شود آن است که لوازم مطالبه گری آگاهانه و مستمر آن هم در میان معلمانی که می خواهند عمری را در این دستگاه سپری کنند چیست ؟ ضمن آن که وقتی شرایط به اصطلاح گل و بلبل شد و سفره پهن شد ؛ همه در آن حاضر خواهند شد .
در این نشست ، علی اصغر فانی به عنوان رئیس شورای سیاست گذاری ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان به بیان دیدگاه ها و نظرات خود پرداخت .
فانی تعدادی از مطالبات و اولویت ها را به صورت « کارشناسی شده و طبقه بندی شده » بیان کرد و پزشکیان هنگامی که پشت تربیون قرار گرفت به تک تک آن مطالبات پرداخت و قول داد که نهایت تلاش خود را برای عملیاتی کردن آنان به کار برد .
مطالبات و انتظارات مطرح شده توسط وزیر پیشین آموزش و پرورش عبارتند از :
«1- هر معلم یک شغل و یک زندگی عزت مند . این خواسته ماست .
معلم فارغ البال می تواند به تعلیم و تربیت دانش آموزان بپردازد .
2- معلم ، معلم است . مثل مرحوم شریعتی که امروز سالروز شهادت ایشان است می گفت : فاطمه ، فاطمه است .
من هم می گویم : معلم ، معلم است .
3- با معلم نمی توان با قانون مدیریت خدمات کشوری که مخصوص کارمندان است برخورد شود .
ما نیاز به یک آیین نامه استخدامی معلمین داریم .
4- استقرار عدالت آموزشی .
5- جذب بازماندگان از تحصیل .
6- ارتقای مدارس دولتی .
و این مهم است :
7- اعمال یک نظام استخدامی واحد برای کلیه متقاضیان شغل معلمی .
کانال هایی نزنند و افرادی را خارج از ضابطه در آموزش و پرورش استخدام کنند .
8- مشارکت دادن معلمین در مدیریت مدرسه و یکسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلین .
در پایان و هنگامی که همه سالن را ترک کرده بودند ، باز مطابق روال نشست پیشین ، انبوهی از زباله ها مانند بطری آب ، لیوان یک بار مصرف ، دستمال کاغذی و... توسط فرهنگیان در زیر صندلی ها رها شده بود با این تفاوت که فردی با شتاب در حال جمع آوری آن زباله ها بود .
در این بخش سخنان نرگس ملک زاده معلم مطالبه گر و امیرحسین محمودوند را می خوانید .
ملّتها هر چه داناتر و به رشد و بلوغ نزدیکتر میشوند به حکومت ملّی متمایلتر میگردند، جز اینکه ملّتها چون غالباً دارای جمعیت فراوان و کشور پهناورند نمیتوانند هر روز یک جا جمع شوند و وظیفۀ قانونگذاری و اجرای قانون را خودشان مستقیماً به جا بیاورند. بنابراین بهترین ترتیبی که پیدا کردند این است که ملّت جماعتی را نمایندۀ خود قرار دهد که به نام او قانونگذاری کنند و مجمع آن نمایندگان را مجلس و ما مجلس شورای ملّی نامیدهایم. مجلس هم چند نفر را برای اجرای قانون اختیار میکند که هیئت وزیران نامیده میشود و این هر دو جماعت در تحت ریاست عالیۀ یک نفر هستند که اگر او انتخابی باشد رئیس جمهوری و اگر دائمی و موروثی باشد پادشاه است.
فراموش نکنید که معنی حکومت ملّی این است که اختیار امور کشور با ملّت باشد و البتّه میدانید که هرکس اختیاراتی دارد، در ازای آن اختیارات مسئولیتی متوجه او میشود. پس اگر مقتضای اختیارات خود چنانچه وظیفۀ وجدانی حکم میکند عمل نکند مسئول واقع میشود و معنی مسئول واقع شدن همیشه این نیست که کسی از او سؤال و بازخواست کند و مسئول واقع شدن غالباً به این است که شخص گرفتار عاقبت وخیم میشود.
مردم موظّفاند که در انتخابات نمایندگان خود برای مجلس شورای ملّی اهتمام داشته و نمایندگان صالح انتخاب کنند و پس از انتخاب مراقب رفتار آنان باشند و افکار صالح یعنی عقاید آزادیخواهی یعنی قانونخواهی یعنی میهندوستی نمایش دهند.
اگر ملّت عبرت گرفته باشد و به وظیفۀ وجدانی خود عمل کند امیدواری میتوان داشت که روزگار محنت و ذلّت سپری شود و دورۀ شرافت و سعادت و سرفرازی برسد. این مطلب را که اظهار کردم ممکن است بفرمایید سخنهای مبتذل بود که همهکس میداند و گفتن نداشت. من هم آرزومندم که چنین باشد، یعنی به عمل ثابت کنید که به این حقایق ایمان داشتید، در آن صورت من از مبتذلگویی دلتنگ نخواهم شد.
محمّدعلی فروغی
سخنرانی از رادیو تهران
سهشنبه، ۱۴ مهر ۱۳۲۰
بنمایه:
[سیاستنامۀ ذکاءالملک: مقالهها، نامهها و سخنرانیهای سیاسی محمّدعلی فروغی، بهکوشش ایرج افشار و هرمز همایونپور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۲۷-۲۲۸]
گروه گزارش/
این روزها و در ایام انتخابات واژه ای صحبت می شود و دائما مورد استناد قرار می گیرد به نام :
« کارشناس و کارشناسی » .
در میزگرد فرهنگی که روز گذشته 30 خرداد با حضور « مسعود پزشکیان » کاندیدای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در تلویزیون جمهوری اسلامی و با همراهی مشاوران ایشان «محمد فاضلی» جامعهشناس و «محمد بهشتی» رئیس اسبق سازمان میراث فرهنگی برگزار شد ؛ سه نفر به عنوان « کارشناس » حضور داشتند .
یکی از این افراد که ظاهرا قرار بوده نماینده ی بخش آموزش و پرورش ایران باشد و چالش ، بحران ها و مسائل آن را مطرح نماید ؛ « الهام یاوری » رییس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان بود .
یاوری به جای پرداختن به موضوعات اصلی آموزش و پرورش ایران تمرکز اصلی خود را بر دفاع از سازمان خویش قرار داد .
یاوری چنین می گوید :
« یکی از مواردی که مورد اختلاف کارشناسان حوزه ی آموزش و پرورش هست مساله مدارس غیرانتفاعی است .
در برنامه ی 100 روزه ی جناب آقای دکتر روحانی از جمله مشکلات حوزه ی آموزش و پرورش ( اجازه بدهید از رو بخوانم ) : توسعه ی بی رویه مدارس نمونه دولتی و مدارس پرورش استعدادهای درخشان در مناطق مختلف کشور ذکر شده و نسبت به – باز هم نقل می کنم – تاثیر مخرب آن بر سرمایه گذاری موسسان مدارس غیرانتفاعی هشدار داده شده ... »
در واقع ؛ خانم دکتر در این مناظره فرهنگی بیشتر نگران کم رنگ شدن اقتدار و نفوذ مدارس خاص یعنی تیزهوشان است و این که سیاست گذاری ها و یا تصمیم گیری ها در این زمینه ممکن است خدشه ای بر این نوع مدارس وارد کند .
یاوری نگران مدارس عادی دولتی نیست که بیش از 80 درصد دانش آموزان در سراسر کشور در حال تحصیل در این نوع مدارس هستند .
پرسشی که مطرح می شود آن است که موضوع مورد نظر ایشان مورد اختلاف کدام کارشناسان حوزه ی آموزش و پرورش است ؟
آیا منظور ایشان همان کارشناسانی هستند که زیر دست ایشان و در سازمان وی حقوق و مزایا می گیرند و باید بلند گوی تصمیمات ایشان باشند ؟
آیا چنین موضوعاتی دغدغه ی چند درصد از ذی نفعان و ارکان آموزش و پرورش و جامعه ی هدف هستند ؟
پرسش « صدای معلم » این است که آیا هر کسی سمت و یا منصب دولتی داشته باشد لزوما می توان او را در حیطه ی « کارشناس» به حساب آورد ؟ و نظرات او را حامل « بار کارشناسی » دانست ؟
اگر قرار بر نظر و دیدگاه کارشناسی باشد مطالب زیر باید مورد توجه قرار گیرند :
« صدای معلم » در گزارش خود به تاریخ 19 خرداد 1400 نوشت : ( این جا )
« پرسش این است که رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان با استناد به کدامین مستند و یافته پژوهشی ادعا می کند که تقویت مدارس سمپاد، «تقویت فرهنگ تعلیم و تربیت»، تقویت روشهای آموزش و پژوهش و پرورش ایدهها است ؟
فرهنگ حاکم در مدارس خاص چه سنخیت و تشابهی می تواند با فرهنگ تعلیم و تربیت در قرائتی مدرن از " علم پداگوژی " داشته باشد که تفاوتی میان افراد نمی گذارد و آنان را الک و غربال نمی کند ؟
« احد نویدی » عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در میزگرد علمی – تخصصی " بررسی و نقد پدیده تنوع مدارس در نظام آموزشی ایران " که به میزبانی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برگزار گردید ، اظهار داشته بود : ( این جا )
« پيام اصلي من اين است كه وجود مدارس تيزهوشان در نظام آموزش و پرورش، مصداق بارز نقض بيطرفي حكومت است كه نوعي تجاوز به حقوق ديگران و پايمال كردن حقالناس است. اين سياست ميتواند به ايجاد چرخه شوم فلاكت منجر شود.
وجود مدارس تيزهوشان حتي ممكن است به رشد و شكوفايي مشمولان لطمه بزند و اگر هم در اين مورد ترديدي وجود داشته باشد، در آثار مخرب آن بر دانشآموزان مدارس عادي و كل نظام آموزشي ترديدي باقي نمانده است. در سايه وجود مدارس تيزهوشان، كلاسهاي آمادگي براي ورود به اين مدارس و نيز منابع كمك درسي رونق معجزهآسايي پيدا كردهاند و تب كنكور تا سالهاي اول دوره ابتدايي سرايت كرده است. در سايه مدارس تيزهوشان، مدارس دولتي از منابع نرم افزاري (دانشآموز ممتاز و كوشا، معلم حرفهاي و متعهد و اولياي نسبتاً فرهيخته) تا حدي تهي شدهاند.
جان دیوئی معتقد است که هر کسی که فهم تعلیم و تربیت دارد باید این را جدی بگیرد.
آنچه بهترین، عاقل ترین والدین برای فرزند خودشان می خواهند باید اجتماع برای همه کودکانش بخواهد . »
در میزگرد علمی – تخصصی با عنوان : " بررسی و نقد پدیده تنوع مدارس در نظام آموزشی ایران " که به مناسبت هفته پژوهش به میزبانی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در سالن اجتماعات سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برگزار گردید ؛ بهزاد نظری عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران نتایج یک پژوهش را چنین بیان می کند :
در مورد مدارس استعدادهاي درخشان نيز لزوم بازگشت به اساسنامه اوليه مورد تاكيد بود و توسعه ايجاد شده در سنوات اخير را آسيب جدي نظام تعليم و تربيت كشور تلقي مي نمايند.
جمع نظرات مبتنی بر این بود که مدارس تیزهوشان قادر نیستند تیزهوشان واقعی را جذب کنند و افراد جذب شده تیزهوش نیستند و لازم است آزمون هاي مدارس استعدادهاي درخشان از نظر سطح علمي و كيفيت قادر باشند دانش آموزان تيزهوش را به طور واقعي و با تعداد محدودتر براي اين مدارس سرند نمايند .
این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران در پایان خطاب به رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان چنین آورده بود :
« پیشنهاد « صدای معلم » به رئیس جوان این سازمان آن است که ابتدا به رسانه ها پاسخ گو بوده و به جای بلند پروازی و بیان حرف های غیرواقعی و غیرعلمی به فکر ارتقای سطح ، کیفیت و جنس آموزش باشند» .
واقعا باید تاسف خورد در رسانه ای که ادعای ملی و مردمی بودن دارد چنین افرادی در کسوت « کارشناس » در برابر دید میلیون ها نفر حاضر شوند و معنا و مفهوم کارشناس را این چنین به ابتذال بکشانند .
***
کلیپ زیر نتیجه ی حضور کارشناسان مورد تایید صدا و سیما در میزگرد فرهنگی و واکنش مردم حاضر در مرکز همایش های برج میلاد به ترک استودیو توسط دکتر محمد فاضلی است :
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
نشست دوم فرهنگیان با مسعود پزشکیان کاندیدای چهاردهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اگر چه با جمعیت کم تری همراه بود اما به نظر می رسید که برنامه مند تر بوده و غیر معلمان در آن کم تر بودند .
برنامه قرار بود راس ساعت 17 آغاز شود اما تا یک ساعت خبری نبود و حاضران و مسئولان ستاد به پخش موزیک بسنده کرده بودند .
نکته ی مهم در این یک ساعت پخش کلیپ سخنان دیروز « محمد جواد ظریف » به همراه مسعود پزشکیان و یک نفر دیگر در تلویزیون جمهوری اسلامی بود که با تشویق ممتد و پر از احساس حاضران نشست رو به رو گردید .
با ورود مسعود پزشکیان به سالن ، جمعیت به تشویق ایشان پرداختند .
در ابتدای برنامه ، دانش آموزی در سنین دبستان و به صورت معمولی و بدون تشریفات به خواندن سوره ای کوتاه از قرآن کریم پرداخت و در آخر گفت که مکتوبی نوشته و آن را تقدیم پزشکیان می کند .
در این لحظه مسعود پزشکیان از جای خود برخاسته و به سوی آن دانش آموز حرکت کرد و او را مورد تشویق قرار داد .
بر خلاف نشست نخست که رسمی بود و برخی نمایندگان تشکل ها و چهره های شناخته شده به ایراد سخن پرداختند اما این بار نرگس ملک زاده از فعالان صنفی معلمان و امیرحسین محمود وند از نو معلمان به ایراد سخن پرداختند که با تشویق ممتد حاضران همراه گردید .
به نمایندگی از فرهنگیان بازنشسته آقای عشقی در پشت تریبون قرار گرفته و ضمن دعوت بازنشستگان برای رای دادن به پزشکیان مطالبات معلمان بازنشسته را بیان کرد .
در این گردهمایی انتخاباتی برخی از وزرای پیشین آموزش و پرورش مانند علی اصغر فانی ، کاظم اکرمی ، محسن حاجی میرزایی ، مرتضی حاجی و محمد بطحایی حضور داشتند .
نام « جواد حسینی » به عنوان سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش در پایان و با کمی فاصله توسط مجری نشست بیان شد .
در این نشست تعداد دانش آموزان و نیز دانشجو معلمان آن چنان قابل توجه نبود .
البته محمودوند در بخشی از سخنان خود ترس از برخوردهای حراستی و امنیتی را علت این وضعیت و عدم استقبال دانشجو معلمان از این نشست بیان کرد .
حتی اگر این دلیل هم باشد اما پرسشی که مطرح می شود آن است که لوازم مطالبه گری آگاهانه و مستمر آن هم در میان معلمانی که می خواهند عمری را در این دستگاه سپری کنند چیست ؟ ضمن آن که وقتی شرایط به اصطلاح گل و بلبل شد و سفره پهن شد ؛ همه در آن حاضر خواهند شد .
در این نشست ، علی اصغر فانی به عنوان رئیس شورای سیاست گذاری ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان به بیان دیدگاه ها و نظرات خود پرداخت .
فانی تعدادی از مطالبات و اولویت ها را به صورت « کارشناسی شده و طبقه بندی شده » بیان کرد و پزشکیان هنگامی که پشت تربیون قرار گرفت به تک تک آن مطالبات پرداخت و قول داد که نهایت تلاش خود را برای عملیاتی کردن آنان به کار برد .
وزیر پیشین آموزش و پرورش و رئیس شورای سیاست گذاری مسعود پزشکیان گفت :
« از این که آقای دکتر پزشکیان دعوت فرهنگیان را پذیرفتند و با دقت نظرات عزیزان را شنیدند و ان شاء الله امروز با سخنرانی شان و قول هایی که خواهند داد دل فرهنگیان را شاد خواهد کرد .
نکته ی اول این که آموزش و پرورش بزرگ فصل مشترک ملت و حاکمیت است .
آموزش و پرورش قریب به 50 میلیون مخاطب مستقیم دارد . حدود 15 میلیون دانش آموز ، 32 میلیون پدر و مادرها ، یک میلیون معلم می شود 49 میلیون .
قریب به 50 میلیون مخاطب مستقیم دارد . حالا اگر بستگان آن ها را هم اضافه کنیم می شود :
تمام ملت ایران .
ما قریب به دو میلیون معلم شاغل و بازنشسته داریم .
هیچ دستگاهی تا این حد شاغل و بازنشسته ندارد .
برخی از اولین های آموزش و پرورش را در این جا ذکر می کنم :
بزرگ ترین وزارتخانه : ما بعد از آموزش و پرورش بهداشت و درمان را با 400 هزار نیروی انسانی داریم .
آموزش و پرورش قریب به یک میلیون نیروی انسانی دارد .
بالاترین میانگین مدرک تحصیلی : میانگین سواد در میان پرسنل وزارت آموزش و پرورش قریب لیسانس است . یعنی 15 سال و هفت دهم .
15 کلاس و هفت دهم .
یعنی نزدیک به 16 کلاس یعنی لیسانس .
هیچ دستگاهی حتی وزارت علوم هم این میانگین را ندارد یعنی اساتید دانشگاه و کارمندان و خدمتگزار را جمع بزنید کم تر از میانگین وزارت آموزش و پرورش است .
بیشترین مخاطب در جامعه متعلق به آموزش و پرورش است .
حساس ترین دستگاه در کشور آموزش و پرورش است .
در همین امتحانات نهایی امسال دیدید چه فضاحتی به بار آورد ؟!
در توزیع و صدور کارت ورود به جلسه پا در هوا بودند ؛ حالا ببینید که در اعلام نتیجه چه مسائلی پیش خواهد آمد ؟
حساس ترین دستگاه :
هر تغییر و تحولی در آموزش و پرورش همه ارکان نظام را متاثر می کند .
اشاره کردند به نسل زد و نسل آلفا .
آیا وزارت آموزش و پرورش آمادگی مواجهه با نسل زد و نسل آلفا را دارد ؟
با هوش مصنوعی چه برخوردی می کند ؟
این ها خلاهایی هستند که در آموزش و پرورش دیده می شوند .
و اما چالش ها ؛
آموزش و پرورش تاکنون در اولویت نبوده و نیست .
ان شاء الله در آینده و با حضور آقای پزشکیان این مساله به آینده تسری پیدا نکند .
آموزش و پرورش با این حساسیت ها و با این اولویت ها و با این اولین ها و با این مخاطب ها متاسفانه در اولویت نبوده است .
من در این جا تجربه ژاپن را بگویم .
در سال 1948 که جنگ جهانی دوم به اتمام رسید ؛ سران کشور ژاپن دور هم نشستند که اولویت تعیین کنند .
عقلای آن ها در آن سال اولویت را بر آموزش و پرورش قرار دادند .
و امروز نتیجه ی آن تصمیم را می بینند . آموزش و پرورش دستگاهی است که دیر بازده هست و برای همین دولت ها به آن نمی پردازند ولی دستگاهی که زودبازده است و به چشم می آید و در دولت ها رای جمع می کند به آن پرداخته می شود .
فرهنگ امنیتی !
برخی از دوستان در مورد این مساله صحبت کردند . من هم در راستای صحبت های این عزیزان عرض می کنم .
گزینش ، دادگاه های تخلفات اداری و حراست ها . این ها با معلمین برخوردهای ناصوابی می کنند .
پرونده سازی برای معلمان ؛ برخورد گزینش ها با دانشجو معلمان ؛ نرم ردی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان 5 / 2 درصد برای سال ها بوده اما در این 3 سال اخیر این دو و نیم درصد به 5 / 12 درصد افزایش پیدا کرده است .
یعنی دانشجو معلم دو یا سه ترم می خواند بعد به او می گویند شما صلاحیت نداری و اخراجی !
حتی دانشجویی که فارغ التحصیل شده می گویند صلاحیت نداری و استخدام تان نمی کنیم !
فرهنگ امنیتی به جای امنیت فرهنگی !
متاسفانه فرهنگ امنیتی جای امنیت فرهنگی را گرفته است .
صدور احکام سنگین توسط دادگاه های تخلفات اداری . ضرب و شتم معلمان در این دو سه سال اخیر صورت گرفته و معلمین زیادی مجروح شده اند و کارشان به بیمارستان کشیده شده است .
و اما انتظارات :
1- هر معلم یک شغل و یک زندگی عزت مند . این خواسته ماست .
( تشویق حاضران )
معلم فارغ البال می تواند به تعلیم و تربیت دانش آموزان بپردازد .
2- معلم ، معلم است . مثل مرحوم شریعتی که امروز سالروز شهادت ایشان است می گفت : فاطمه ، فاطمه است .
من هم می گویم : معلم ، معلم است .
( تشویق حاضران )
با معلم نمی توان با قانون مدیریت خدمات کشوری که مخصوص کارمندان است برخورد شود .
ما نیاز به یک آیین نامه استخدامی معلمین داریم .
استقرار عدالت آموزشی .
جذب بازماندگان از تحصیل .
ارتقای مدارس دولتی .
و این مهم است :
اعمال یک نظام استخدامی واحد برای کلیه متقاضیان شغل معلمی .
کانال هایی نزنند و افرادی را خارج از ضابطه در آموزش و پرورش استخدام کنند .
مشارکت دادن معلمین در مدیریت مدرسه و یکسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلین .
از فرصتی که در اختیار معلمین گذاشتید تشکر می کنم » .
البته و پیش از ایراد سخن توسط پزشکیان ؛ دختر جوانی برخاسته و مطالباتی را بیان کرد که به نظر او دیدگاه دانش آموزان حاضر در نشست و نسل زد و آلفاست .
در پایان نشست ؛ پزشکیان به نکات مطرح شده توسط مخاطبان پاسخ داد .
پزشکیان تصریح کرد :
« این وعده را به شما می توانم بدهم که اجازه ندهم نیروهای حراستی و یا امنیتی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی بکنند که الان انجام می دهند !
این سخنان پزشکیان و سایر حرف های او با تشویق شدید و کف ممتد حاضران رو به رو گردید .
هنگام سخنرانی پزشکیان ؛ فردی که خود را غیرمعلم معرفی کرد با صدای بلند گفت که جو جامعه در حال حاضر سرد و بی تفاوت است . او از پزشکیان به کرات درخواست کرد تا حرف هایی بزند که موج در جامعه ایجاد کند .
مشروح سخنان پزشکیان و نیز سخنرانان در « صدای معلم » منتشر خواهد شد .
در پایان و هنگامی که همه سالن را ترک کرده بودند ، باز مطابق روال نشست پیشین ، انبوهی از زباله ها مانند بطری آب ، لیوان یک بار مصرف ، دستمال کاغذی و... توسط فرهنگیان در زیر صندلی ها رها شده بود با این تفاوت که فردی با شتاب در حال جمع آوری آن زباله ها بود .
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
گزارشگر : علی پورسلیمان
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هنگامی که جامعهای به دروغ گوییِ سازمان یافته روی آورد و دروغ گفتن تبدیل به اصل کلّی شود و به دروغ گفتن در موارد استثنایی و جزئی اکتفا نکند؛
« صداقت » به خودی خود تبدیل به یک عمل سیاسی میشود و گوینده حقیقت، حتی اگر به دنبال کسب قدرت یا هیچ منفعتی دیگر هم نباشد، یک «کنشگر سیاسی» محسوب می شود!
در چنین شرایطی شما نمیتوانید از سیاست کناره بگیرید و راه خود را بروید. شما ناچارید یکی از این دو راه را انتخاب کنید:
یا به تشکیلات دروغ میپیوندید
یا یک مخالف سیاسی محسوب میشوید!
از: حقیقت و سیاست
هانا ارنت
***
« در روزهای اخیر شنیده ها و اخبار نشان از این داشت که آقای علی زرافشان معاون متوسطه وزارت آموزش و پرورش ، به عنوان گزینه پیشنهادی این وزارتخانه در دولت دوازدهم نهایی شده و از سوی رییس جمهور به مجلس شورای اسلامی معرفی می شود .
این خبر با بازتاب منفی گسترده ای در میان معلمان و علاقه مندان به رییس جمهور مواجه شد. این یعنی دموکراسی و احترام به افکار عمومی و پذیرش منطق .
« صدای معلم » با انعکاس نظرات همکاران به نقد عملکرد آقای زرافشان پرداخت و ایشان را دعوت به پاسخ گویی در برابر افکار عمومی نمود.
« صدای معلم » زرافشان را گزینه مناسبی برای ایجاد تغییر و تحول در آموزش و پرورش تشخیص نداد.
( علی زرافشان )
اصولا انتخاب وزیر از میان دایره بسته مدیران این وزارتخانه که امتحان خود را پس داده اند و خود عامل ناکارآمدی و مشکلات موجود هستند باعث تداوم وضع موجود می شود .
آقای علی زرافشان با توجه به سوابق و عملکرد خود نمی توانست پاسخ گوی نیازهای امروز آموزش و پرورش و مطالبات فرهنگیان و معلمانی باشد که چشم به راه " تغییر " دوخته اند .
او نماد تثبیت بود و نه تغییر. درست است که وزارت آموزش و پرورش شفاف سازی کرد اما بطحایی که اکنون ریاست ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان را در اختیار دارد ؛ علی اللهیار ترکمن را تا آخرین روز وزارت خود نگاه داشت و این در واقع نوعی دهن کجی و تمسخر معلمان و رسانه های مستقل بود .
«صدای معلم » از آقای علی زرافشان که شجاعانه و با تشخیص درست موقعیت و شنیدن صدای معلمان، انصراف خویش را از قبول نامزدی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد ، تشکر و قدردانی می کند .
«صدای معلم » از همه همکارانی که در این موقعیت حساس به جای انفعال و سکوت و یا توجیه، با نگارش نظرات انتقادی خود ، مطالبه گری و کنشگری را به تمام معنا به معرض نمایش گذاشتند، تشکر و قدردانی می کند .
« صدای معلم » از تعدادی از نمایندگان مجلس که در این مدت کوتاه حرف دل معلمان را زدند و پژواک مطالبات آنان بودند تشکر و قدردانی می کند . آیا شایسته نیست که آقای پزشکیان همین حالا و در همین آزمون تکلیف خود را با این موضوعات و آموزه ها در فاز « عمل » نشان دهد ؟
« صدای معلم » مجدانه از رئیس جمهور منتخب ملت ایران انتظار دارد به وعده های خود در مورد " در اولویت بودن آموزش و پرورش " در دولت دوازدهم عمل کرده و در نخستین گام، فرهنگیان و معلمان را با معرفی یک وزیر مقتدر ، مقبول و دارای ایده های نو و خارج از دایره بسته مدیران که خود موجد مسایل و مشکلات عظیم آموزش و پرورش به شمار می روند، خانواده بزرگ آموزش و پرورش را شادمان و امیدوار سازد » .
مطلب بالا توسط « صدای معلم » در روز یکشنبه 15 مرداد 1396 منتشر گردید .
آن چه در گزارش بالا خواندید به همراه چند یادداشت و مطلب دیگر موجب شد تا علی زرافشان از قصد خود برای تصدی وزارت آموزش و پرورش منصرف شود . ( این جا )
این یعنی دموکراسی و احترام به افکار عمومی و پذیرش منطق .
حقیقتا پیش از تایید مسعود پزشکیان قصد جدی برای ورود به این عرصه را نداشتم اما حرف هایی که پزشکیان زد و صداقتی که در برخورد با افکار عمومی نشان داد ، مرا در این تصمیم مردد کرد اما انتصاب « سیدمحمد بطحایی » به عنوان رئیس ستاد فرهنگیان ایشان دوباره مرا به حالت نخست برگرداند مضافا بر آن که تاکنون این رویه غلط استمرار یافته و به نظر می رسد که قرار نیست تغییری در تصمیم رخ دهد .
ممکن است این گونه مطرح شود و برخی عنوان کنند که نباید عجله کرد و این چیز مهمی نیست و به طور قطع و در صورت پیروزی مسعود پزشکیان در ماراتن ریاست جمهوری گزینه وزارت آموزش و پرورش شخص دیگری خواهد بود .
پیش تر هم گفته و تاکید کردم که صدای معلم یک رسانه مستقل با رویکرد انتقادی در حوزه ی عمومی آموزش ایران است . وضعیت و نوع برنامه ریزی بطحایی به عنوان رئیس ستاد فرهنگیان به همراه تیم ایشان که اکثرا ستادی ها و اداری های قبل هستند برای نشستی که روز جمعه 25 خرداد در ساختمان تشریفات سعادت آباد برگزار گردید به خوبی کارآمدی ، برنامه ریزی و مدیریت بطحایی را دوباره نشان داد .
این تعریف موجب می شود تا سعی کنیم با نگاه تحلیلی و بر اساس شواهد و مستندان سخن بگوییم و بنگاریم تا آن که اسیر جو و شرایط شویم .
« صدای معلم » در دوران نیمه تمام وزارت بطحایی ، گزارش ها ، یادداشت ها و مطالب مختلفی را در نقد عملکردها ، رویکردها و به ویژه برنامه مورد تایید قرار گرفته ایشان در مجلس شورای اسلامی به رشته تحریر در آورده است اما آن چه در این میان و بیش از همه مورد تاکید این رسانه می باشد و تا ابد فراموش نخواهد شد نحوه و چگونگی برخورد « سیدمحمد بطحایی » به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت روحانی با مساله مدرک تحصیلی و دروغ گویی علی اللهیار ترکمن معاون پشتیبانی ایشان بود .
« صدای معلم » در تاریخ 16 دی 1396 در گزارش تفصیلی خود با عنوان « علی الهیار ترکمن معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش مدرک تحصیلی فوق لیسانس و دکتری ندارد ؛ ایمیل ارسالی و پاسخ دانشگاه آلبرتا در اختیار صدای معلم است » به این موضوع مهم پرداخت . ( این جا )
انتظار این بود که بر اساس مشی دولت روحانی و عنصر پاسخ گویی و شفاف سازی که در منشور حقوق شهروندی مورد تاکید قرار گرفته بود در این مورد اقدامات درخوری صورت گیرد .
در ابتدای کار نه تنها این کار انجام نشد که ادبیات تهدید و ارعاب به کار گرفته شد .
( در وسط « مرتضی نظری ، رئیس وقت مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش بطحایی نشسته است )
در جوابیه ی وزارت آموزش و پرورش چنین آمده بود : ( این جا )
«در پايان، ضمن تشكر از همراهي رسانه ها، همه فعالان عرصه مجازي و حوزه خبر را به دقت بيشتر به منظور حصول اطمينان از منابع خبري خود، قبل از انتشار هرگونه ادعا دعوت مي نمايد.
بدون شك، هر فردي كه اندك تجربه اي در امر اطلاع رساني داشته باشد، بر اين موضوع واقف است كه آزادي رسانه به معني آزادي تخريب و تهمت نيست و هرگونه اتهامِ بدون ارائه مدارك مستند، نوعي تضييع حق فرد و قابل پيگيري در محاكم رسمي است، ليكن در اين مورد به احترام افكار عمومي فرهنگيان عزيز، به پاسخ فوق بسنده كرده و در صورت تكرار تهمت ها، ساير نكات به همراه مدارك مناسب در مراجع قضايي مطرح خواهد شد » .
اما صدای معلم از این موضوع کوتاه نیامد و با پی گیری و مطالبه گری سرانجام وزارت آموزش و پرورش مجبور به عقب نشینی شد . ( این جا )
درست است که وزارت آموزش و پرورش شفاف سازی کرد اما بطحایی که اکنون ریاست ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان را در اختیار دارد ؛ علی اللهیار ترکمن را تا آخرین روز وزارت خود نگاه داشت و این در واقع نوعی دهن کجی و تمسخر معلمان و رسانه های مستقل بود .
( علی اللهیار ترکمن دست راست سیدمحمد بطحایی )
این مساله به وضوح نشان از استبداد مدیریتی بطحایی داشت و شاید همین مساله به همراه برخی آیتم های دیگر مقدمات برکناری او را از وزارت آموزش و پرورش فراهم ساخت .
آن چه مشخص است آن که افکار عمومی فرهنگیان که به گفته عبدالرضا فولاوند مدیر کل پیشین آموزش و پرورش شهر تهران و قائم مقام فعلی ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان- 80 درصد ستاد های انتخاباتی در سراسر کشور توسط معلمان اداره می شوند – از این وضعیت رضایت ندارند .
وضعیت و نوع برنامه ریزی بطحایی به عنوان رئیس ستاد فرهنگیان به همراه تیم ایشان که اکثرا ستادی ها و اداری های قبل هستند برای نشستی که روز جمعه 25 خرداد در ساختمان تشریفات سعادت آباد برگزار گردید به خوبی کارآمدی ، برنامه ریزی و مدیریت بطحایی را دوباره نشان داد .
این که ایشان با قبل فرق چندانی نکرده است .
دستپاچگی ، بی برنامگی و بی نظمی در آن نشست هویدا بود و به نظر می رسید بیش تر برای نمایش قدرت و نشان دادن جمعیت صورت گرفته بود تا به اصطلاح قدرت بسیج معلمان را در سه سوت به آقای پزشکیان و ناظران نشان دهند .
سخنان پزشکیان اما در 25 خرداد قابل تامل است .
پزشکیان به صراحت تاکید کرد :
« ما قادریم بحران را حل کنیم به شرطی که به کسانی که شایسته و توان مند هستند اجازه ی شکوفایی و خودنمایی بدهیم » ( این جا )
( پزشکیان به سمتی نگاه می کند و بطحایی به سویی دیگر )
پرسش من از آقای پزشکیان که همواره بر مبنای کارشناسی و منطق مدیریتی در برنامه های انتخاباتی اصرار ورزیده و می ورزد آن است که :
« مبنای کارشناسی و منطق مدیریتی » برای انتصاب « سید محمد بطحایی » به عنوان رئیس ستاد فرهنگیان ایشان چیست ؟
آیا شایسته نیست که آقای پزشکیان همین حالا و در همین آزمون تکلیف خود را با این موضوعات و آموزه ها در فاز « عمل » نشان دهد ؟
***
اهدای قلم به مسعود پزشکیان در نشست فرهنگیان توسط طاهره نقی ئی دبیر کل سازمان معلمان ایران :
سال ۱۳۷۶ که سیدمحمد خاتمی با حرفهای تازه و متفاوت آمد، من یک دانشآموز بودم. با اینکه چندان چیزی از پیچیدگیهای سیاست نمیدانستم اما چون کتابخوان و اهل فکر بودم، این تفاوت و تازگی را به خوبی حس میکردم و از همان سال شروع کردم به خواندن چیزهایی غیر از کتاب و تلاش برای سر درآوردن از سیاست.
سال ۱۳۷۹ وارد تربیت معلم شدم و با ذهنیتی که از خاتمی، حرفها و اندیشههایش داشتم، حرفهایی زدم و رفتارهایی کردم که برایم دردسر و هزینه تراشید. آنجا فهمیدم که از اندیشه و حرف در راس هرم تا عمل در قاعده هرم فاصله بسیار است. همچنین فهمیدم آموزش و پرورش بسیار عقبتر از قافله دولت و جامعه است.
در سال ۱۳۸۲ وارد دانشگاه خوارزمی شدم و کوشیدم ناکامی تحمیل شده بر من در تربیت معلم را جبران کنم. سرمان همچنان پر از عصیان بود و سودای تغییر.
شبانهروز در تکاپو بودیم از انتشار نشریه تا برگزاری انواع و اقسام برنامههای پیشرو و گاهاً رادیکال. اگرچه انتظار تغییرات جدی و عمیق به این زودیها، انتظاری از سر خامی جوانی بود اما انصافاً حتی در صورت مخالفت با کارها و برنامههایمان، حداقل دست و پایمان را نبستند، تهدید، بیحرمتی و صدایمان را به زور در دهان خفه نکردند.
اگرچه دوران سیاه واقعی از سال ۱۳۸۴ و ظهور لافزن کاپشنپوش آغاز شد اما استقرار واقعی خفقان تا سال ۱۳۸۵ طول کشید. در اسفند ۱۳۸۵ با دلی شکسته و روحی پریشان از دانشگاه خوارزمی خارج شدم و روزهای سیاه از پی هم سیاهتر و سیاهتر شد. روزگارمان به هم ریخت. خفقان نهتنها روح بلکه جسمهامان را نیز بیمار کرد. سالها قرص امپرازول همه جا همراهم بود برای تسکین درد بیپایان معده که سوغات فشارهای عصبی بود. زبانمان لال شد. اندیشههای بلندپروازانهمان در کاسه کوچک سر ماند و ماند و پوسید و حاصلش شد سردردهای لعنتی تحملناپذیر. افتضاح اقتصادی کمرها را شکست و...
اکنون میانسال مردانی هستیم با دلهایی شکسته و زودرنج، ریشی که خیلی زودتر از موعد سفید شده و دیگر امید و ناامیدی به یک نقطه رسیدهاند. در تمامی این سالهای سیاه تنها پناهگاهمان عشق بوده و کتاب. پناه بردن به خانه بوده، اندیشیدن، خواندن و نوشتن....
در تمامی این سالها که ۲۳ سال از آخرین رای دادنم میگذرد، هیچ حسی حتی برای خواندن خبرهای تغییر دولتها نداشتهام و هیچ کابینهای را نشناختهام. اما این روزها خودم هم نمیدانم چرا اندکی حس دیگری یافتهام.
دکتر پزشکیان واقعاً آنچه را که از ما گرفتند و ۲۳ سال خانهنشین مان کردند، به ما پس خواهد داد؟ نمیدانم. با خود در جنگ و ستیزم.
چند روز که در تهران بودم، ناخودآگاه به ستاد مرکزی رفتم. دوستان زیادی آنجا بودند. دیدارها تازه شد. گویی آنها هم با شک و تردید و دقیقاً مثل من با تناقض خاصی به ستاد آمده بودند. آیا این حس کاذب است یا واقعی؟ بعید میدانم با این همه تجربه، دلهای سرد شده و ریشهای سفید شده، فریب حس کاذب را بخوریم. حتماً چیزی در پزشکیان هست که ما را حداقل به یک گپ و چایی در دولتش دعوت میکند.
احساس میکنم همراهی با پزشکیان آخرین قماریاست که در میدان سیاست ایران میزنیم. اگر گرفت بازی ادامه مییابد و این جراح قلب، احیای قلبهای شکسته و یخزدهی ما را آغاز میکند و اگر نگرفت بازی برای ما تا همیشه پایان خواهد یافت.
بازی با پزشکیان آخرین قمار ما در میدان سیاست ایران است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید