گروه گزارش/
یکشنبه سوم تیر و به دعوت سازمان بسیج فرهنگیان وزارت آموزش و پرورش جلسه مناظره انتخاباتی درباره «مسائل تعلیم و تربیت و وزارت آموزش و پرورش» با حضور نمایندگان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار گردید .
در این نشست سیدبابک هاشمی نکو به عنوان نماینده محمد باقر قالیباف ؛ مهدی کاظمی به عنوان نماینده سعید جلیلی ؛ محمود حدادی به عنوان نماینده حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پور محمدی ؛ عباسعلی زارعی به عنوان نماینده امیرحسین قاضی زاده هاشمی و عباس رمضانی به عنوان نماینده علیرضا زاکانی در نشست دعوت شده بودند اما محمد بطحایی در این مناظره حضور نداشت .
به گفته مجری این نشست ، نماینده ای از سوی بطحایی هم در جلسه حضور پیدا نکرد و البته این موضوع چندین بار توسط ایشان تکرار شد .
هنگامی که مجری نشست این تذکر را دوباره تکرار کرد ؛ « علی پورسلیمان مدیر صدای معلم » از جا برخاست و پیشنهادی مطرح کرد .
ایشان ضمن ابراز ناخرسندی از عدم حضور محمد بطحایی نماینده ی مسعود پزشکیان در این نشست با وجود اعلام قبلی پیشنهاد کرد با توجه به آن که در این جلسه سه محور مطرح شده و برای هر کدام دو مرحله 4 دقیقه ای پیش بینی شده است که جمعا می شود 24 دقیقه . این زمان را به مخاطبان جلسه اختصاص داده و پرسش و پاسخ صورت گیرد .
این پیشنهاد مورد تایید مدیر نشست قرار گرفت .
پرسش ها از پیش در سه محور تنظیم شده و با قرعه کشی برای نمایندگان نامزدها خوانده می شد و فرد مربوطه می توانست در 4 دقیقه در مورد آن توضیح دهد اما پرسش ها اکثرا کلی بوده و به تبع آن پاسخ ها هم به کلی گویی و بیان حرف های تکراری و کلیشه ای می گذشت .
پرسش و پاسخ های مطرح شده را می توانید در دو لینک زیر مشاهده فرمایید :
برنامه نامزدهای ریاست جمهوری برای نظام تعلیم و تربیت ( این جا )
دیدگاه و برنامه نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری درباره آموزش و پرورش از زبان نمایندگان آنها ( این جا )
به گفته ی مجری این نشست به صورت زنده در شبکه شاد پخش می گردید .
عمده ی نظرات و سخنان سیدبابک هاشمی نکو نماینده محمدباقر قالیباف و محمدمهدی کاظمی نماینده سعید جلیلی که اولی در حال حاضر مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور تشکل ها و دومی معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش را عهده دار است به دفاع از عملکرد دولت سیزدهم در حوزه ی آموزش و پرورش و انتقاد از عملکرد دولت روحانی گذشت .
محمود حدادی نماینده مصطفی پورمحمدی در بخش سوم از عملکرد مدارس سمپاد انتقاد کرد و گفت : مدارس سمپاد برای هوشهای برتر طراحی شده است و باید اقتضائات کشور خود را در نظر بگیریم، هوش با استعداد متفاوت است و درصد اندکی از دانشآموزان هوش برتر دارند.
حدادی موضوع « استعداد یابی » را مطرح کرد .
نکته ی مهمی که توسط عباسعلی زارعی نماینده امیرحسین قاضیزاده هاشمی در پایان مطرح شد بحث تشکیل « سازمان نظام معلمی » بود . زارعی با تاکید بر ضرورت تشکیل این نهاد عنوان کرد که چرا سایر گروه ها مانند پزشکان و مهندسان و پرستاران باید نظام صنفی داشته باشند اما معلمان فاقد چنین ساز و کاری هستند .
هیچ یک از تشکل های فرهنگیان مانند سازمان معلمان ایران ، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انجمن اسلامی معلمان و نمایندگان آنان با وجود حمایت صریح و اکید از مسعود پزشکیان اما در این نشست حضور نداشتند .
هنگام بحث و مناظره ، نمایندگان نامزدها تماس چشمی چندانی با یکدیگر نداشتند .
هنگامی که نوبت به طرح پرسش توسط مخاطبان نشست رسید و با وجود آن این پیشنهاد توسط مدیر صدای معلم مطرح شده و برای طرح پرسش اعلام آمادگی کرده بود اما مدیر نشست اولویت را به افراد دیگری داد .
عمده ی پرسش های مطرح شده نیز حول مسائل شخصی افراد بود . به عنوان مثال خانمی که خود را بحرینی و آموزگار قطع ابتدایی با مدرک کارشناسی ارشد با 10 سال سابقه ی کار معرفی کرد عنوان کرد که جزء نیروهای شرکتی و یا خرید خدمات است و تاکنون بلاتکلیف مانده است .
این آموزگار گفت که 26 هزار نفر در سراسر کشور این مشکل را دارند .
فرد دیگری در نشست عدم حضور بطحایی به عنوان نماینده ی مسعود پزشکیان را ناشی از « ترس » ایشان دانست .
و اما پرسشی که در این جا مطرح می شود آن است که آیا این فرد درست می گوید و بطحایی از این که توسط نامزدها و یا برخی حاضران محاصره شود از حضور در این مناظره امتناع کرده است ؟
دلیل هر چه باشد این عدم حضور به ضعف بطحایی برای حضور در چنین نشست هایی باز می گردد و این نکته ای است که بارها توسط « صدای معلم » و در گزارش های خود به آن اشاره کرده است . ( این جا )
یکی از حاضران در این نشست در پایان جلسه به « صدای معلم » گفت :
« گفته می شود که بطحایی توسط یوسف نجفی ( معاون حقوقی و امور مجلس در زمان وزارت دانش آشتیانی ) به آقای عبدالعلی زاده پیشنهاد شده است .با این حال معلمان از چنین انتصابی با وجود پیشینه و عملکرد آقای بطحایی رضایت ندارند و این که مبنای چنین انتصابی چه بوده است ؟
آیا فردا هم آقای پزشکیان در صورت پیروزی و رئیس جمهور شدن می خواهد بر اساس « سفارش » وزیر آموزش و پرورش را انتخاب کند ؟ »
سرانجام و در آخرین دقایق نشست نوبت به طرح پرسش به مدیر صدای معلم رسید .
آن چه در زیر می آید پرسش های علی پورسلیمان مدیر صدای معلم و پاسخ های هاشمی نکو و کاظمی به این پرسش هاست :
« پورسلیمان:
من از شما تشکر می کنم از این که به من وقتی دادید و عدالت را برقرار کردید.
من علی پورسلیمان هستم مدیر سایت صدای معلم.
به لطف و مرحمت دولت سیزدهم سه سال است که از حضور در نشست های وزارت آموزش و پرورش محروم شدم.
این دوستان دائما از دولت سیزدهم و عملکرد آن تعریف و تمجید می کنند اما کسی نقد و پرسش نمی کند که در طی این سه سال بر آموزش و پرورش چه گذشته است؟
آقای کاظمی و آقای هاشمی نکو اشاره کردند به بحث مدیریت منابع انسانی و بحث دانشگاه فرهنگیان .
ما اساسا مدیریت منابع مدیریت انسانی در آموزش و پرورش نداریم. تعریف نشده است.
شما دائما می گویید دولت قبل استخدام در دانشگاه فرهنگیان را به صفر رسانده اما در مورد خروج فله ای نیروها به صورت بازنشستگی پیش از موعد در دولت احمدی نژاد حرفی نمی زنید ؟
ما نقشه راهی در زمینه مدیریت منابع انسانی نداریم و همه چیز روزمره تصمیم گیری می شود .
شما به رتبه بندی معلمان اشاره کردید.
آقای هاشمی نکو می فرمایند صد هزار میلیارد تومان تومان هزینه شده است اما خروجی آن چه بوده است؟
آیا معلمان از طرح شما راضی هستند؟
آیا کیفیت آموزش فرقی کرده است ؟
بله شما کاری را انجام داده اید اما معلمان هنوز ناراضی اند.
نماینده محترم آقای قاضی زاده به نکته مهمی اشاره کردند که تشکیل « سازمان نظام معلمی » است .
کلیات طرح سازمان نظام معلمی سال هاست که تصویب شده اما در کشوی مجلس خاک می خورد .
این آقایان در دولت سیزدهم برای آن چه کردند ؟
به صندوق ذخیره فرهنگیان اشاره کردند.
ماهیت صندوق مشخص نیست. معلوم نیست خصوصی است یا دولتی ؟
آقای هاشمی نکو جواب بدهند چرا اساسنامه مصوب تیر ماه 1400 اجرا نمی شود؟
چرا آقای صحرایی به عنوان رئیس هیات امنا و وزیر آموزش و پرورش از اجرای آن طفره می رود ؟
مجری برنامه:
لطفا دیگر سوال نپرسید . نظم جلسه به هم می خورد. اینجا جلسه پرسش و پاسخ نیست!
صدای معلم:
دوست عزیز
مناظره تعریف دارد. اینجا جلسه تعریف و تعارف نیست. پرسش ها باید شفاف مطرح شوند و پاسخ هم شفاف مطرح شود.
اگر این جلسه را برای تعارف و تعریف و تمجید و کوبیدن یک دولت خاص گذاشته اید ما هم تکلیف خودمان را بدانیم و دنبال کارمان برویم .
هاشمی نکو:
من پاسخ را به دو بخش تقسیم کردم.
یک . اقدام شهید رئیسی بزرگوار در اختصاص بودجه و بعد دو گفتم ایرادهایی در آیین نامه داشتیم. ما ایراد را قبول می کنیم.
دیکته ای که می نویسند ایراد دارد .
قطعا در دولت بعدی ایرادهایش برطرف خواهد شد .
رتبه بندی در زمان شهید رئیسی اقدام شد و بودجه برایش تخصیص یافت که جای تقدیر و تشکر دارد ولی ایرادهایی در اجرا داشت.
من پذیرفتم که ایراد دارد .
اما شما گفتید کل معلمان شاکی بودند ولی من این را قبول ندارم.
پورسلیمان :
من کی گفتم کل معلمان ناراضی هستند ؟
هاشمی نکو :
اصلا هر معلمی این مبلغ را از فیش حقوقی اش بر دارد. می گویید خوب نبود حذفش کنید !
این رقم را شما از حکم حقوقی حذف بکنید اتفاقی نمی افتد؟
پس یک اقدام بسیار موثری بوده است. آقا ! ایراد داشته معلمان اعتراض کردند سیصد و شصت هزار نفر اعتراض شان رسیدگی شده است .
( تشویق حاضران )
پورسلیمان:
مگر فرمول رتبه بندی از اول محاسبه بر اساس هشتاد درصد اعضای هیئت علمی نبود ؟
چرا منحرف شد ؟
هاشمی نکو:
سیصد و هفتاد هزار نفر اعتراضشان وارد تشخیص داده شد. رتبه به آنها داده شد. بعد از این هم همین طور اگر ایرادی باشد گردن ما از مو باریک تر است. ایراد را باید برطرف کنیم. آیین نامه را باید دوباره بنویسیم. حتما این رتبه بندی ادامه دار خواهد شد با رفع ایراداتش.
( تشویق حاضران )
کاظمی:
در مورد بحث نیروی استخدامی توضیح دادم که مسئله نیروی انسانی در وهله اول نیازمند تدوین برنامه جامع منابع انسانی است که ما بر اساس این هم تعداد دانش آموزانمان را تحلیل بکنیم تا هجده سال . تا هجده سال آینده هم دوازده سال دانش آموز فعلی به اضافه شش سال دانش آموزی که تازه امسال به دنیا آمده و دانش آموزانی که الآن شش سالشان است. و همچنین خروجی نیروی انسانی بر اساس هر رشته شغلی این تحلیل باید صورت بگیرد.
برنامه جامع نیروی انسانی ما نداشتیم.
صدای معلم:
آقای کاظمی
طرح جامع تامین منابع انسانی قبلا تدوین است . مهم این است که فرد و یا نهادی پی گیر آن نبوده است .
کاظمی:
در اواخر دولت سیزدهم و در روزهای پایانی دولت سیزدهم تصمیم بر تدوین برنامه جامع شد که قطعا در دولت آینده یکی از موضوعاتی که باید به آن پرداخته شود برنامه جامع منابع انسانی است که تحلیل هجده ساله آینده را پیش بینی کند.
رتبه بندی به عنوان یکی از افتخارات دولت شهید رئیسی است...
( تشویق حاضران )
که اجرا شد و گام اول در مسیر اجرا سازی رتبه بندی بود قطعا هر کار که اجرا می شود در وهله اول با مشکلاتی مواجه است و مشکلاتش در مسیر آینده باید قطعا برطرف بشود که یکی از این موضوعات اصلاح آیین نامه است. حتی در قانون هم مسائلی وجود دارد که باید اصلاح قانونی نسبت به این موضوع صورت بگیرد. مسئله صندوق ذخیره هم اشاره کردم که مهمترین مسئله صندوق ذخیره یکی از موضوعات مهمش اصلاح اساسنامه است که باید صورت بگیرد به همان نکته ای که اشاره داشتید برطرف شود.
در پایان نشست همانند نشست هایی که برای پزشکیان برگزار شدند انبوهی از زباله مشتمل بر دستمال کاغذی ، قوطی استفاده شده آب میوه ، لیوان یک بار مصرف و... توسط جمعیت حاضر رها شده بودند با این فرق که کسی در سالن این آشغال ها را با شتاب جمع آوری نمی کرد .
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
گزارشگر : علی پورسلیمان
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در زمانه انتخابات سخن از تغییرات اساسی از سوی کاندیداهای مختلف به گوش می رسد. برخی از داوطلبان ریاست جمهوری نیز به گونه ای سخن می گویند که گویی قصد بنا کردن کشور تازه ای را دارند . در زمینه آموزش و پرورش نیز حرف های مختلفی مطرح می شوند که امکان پذیر بودن آن ها نیازمند بررسی های مفصل است .
هر تغییری در سطح آموزش و پرورش نیازمند هم سویی و همگرایی بازیگران اصلی این عرصه است . معلمان ، دانش آموزان ، اولیای دانش آموزان و نهاد وزارت آموزش و پرورش را باید مهم ترین بازیگران عرصه تعلیم و تربیت برشمرد .
بازیگران فوق در زیر سایه سه گفتمان زیر قرار دارند: آیا قرار است که سند به طور کامل کنار گذشته شود که با توجه به شرایط موجود امکان پذیر نیست یا راهکاردیگری همچون تفاهم جریان های مختلف بر سر تعریف تعاریف مبهم سند پیشنهاد گردد ؟
1- گفتمان سنت گرای ایدئولوژیک :
این گفتمان مهم ترین عامل تعیین کننده محتوای آموزش و پرورش است . سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز مهم ترین برنامه این گفتمان است . این گفتمان درصدد آن است که نسلی یک دست تربیت نماید که مطابق با معیار های مطلوب باشند و هر نوع تکثر را رد می کند . این گفتمان جنبه های مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری از قبیل کتب درسی ، برنامه های پرورشی ، اعزام روحانیون و گزینش را در اختیار دارد .
سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ، دانشگاه فرهنگیان و ... از مهم ترین سازمان های وابسته به وزارت آموزش و پرورش است که گفتمان سنت گرای ایدئولوژیک به آن حساسیت دارد .
2- گفتمان معیشت:
این گفتمان مهم ترین نوع گفتمان بین معلمان است . معلمان در طول شش دهه گذشته همواره به وضعیت معیشت خود معترض بوده اند . اعنراضات معلمان نیز حول محور همین گفتمان شکل می گیرد . مهم ترین بحث معلمان در دفاتر مدارس از شهر تهران تا دورترین مناطق کشور حول همین مباحث است .
3- گفتمان موفقیت:
دانش آموزان به امید موفقیت قدم به مدرسه می گذارند . بخش هایی از جامعه برای تحصیل فرزندان خود مخارجی را پرداخت می کنند . وجود آموزشگاه های زبان ، علمی ، کنکور و انتشارات های کمک آموزشی همگی محصول این گفتمان هستند . برنامه های رسمی وزارت آموزش و پرورش توانایی پاسخ گویی به این نوع گفتمان و مطالبات برخاسته از آن را ندارند و همین موجب شکل گیری حوزه های خارج از آموزش و پرورش شده اند.
هر نوع تحول در آموزش و پرورش بدون در نظر گرفتن سه گفتمان مهم یاد شده امکان پذیر نیست .
فقدان برنامه مناسب و عملیاتی برای هماهنگ کردن این گفتمان های سه گانه موجب می شود که دولت های با رویکرد اصلاح طلبی در زمینه آموزش و پرورش موفق نباشند و تغییر در آموزش و پرورش محدود به تغییر تعدادی از مدیران باشد .
در صورت پیروزی دکتر پزشکیان تعداد زیادی از افراد متقاضی دریافت پست در دولت و به ویژه آموزش و پرورش می شوند . این تغییر مدیریت بدون در نظر گرفتن هماهنگی سه گفتمان فوق یک تغییر سطحی و در حد جا به جایی چند صندلی خواهد بود .
گفتمان اصلاح طلبی علی رغم داشتن سه تشکل فعال انجمن اسلامی معلمان ایران ، سازمان معلمان ایران و مجمع فرهنگیان ایران اسلامی نتوانسته است با این سه گفتمان ارتباط فعالی برقرار کنند و رویکرد مشخص خود را به صورت شفاف اعلام کنند.
تشکل های صنفی نیز می کوشند تا بر بال گفتمان معیشت سوار شوند و هر چند در سال های اخیر مطالباتی در زمینه عدالت آموزشی بیان می دارند ولی همچنان امیدوارند تا گفتمان معیشت را در عرصه عمومی فعال نگه دارند .
این که در صورت پیروزی دکتر پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری سرنوشت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش چه خواهد شد همچنان مبهم است .
آیا قرار است به سیاق یک دهه گذشته مدیران از اجرای سند حرف بزنند بدون اینکه بتوانند این سند را اجرا کنند یا تغییر دهند ؟
آیا قرار است که سند به طور کامل کنار گذشته شود که با توجه به شرایط موجود امکان پذیر نیست یا راهکاردیگری همچون تفاهم جریان های مختلف بر سر تعریف تعاریف مبهم سند پیشنهاد گردد ؟
طبیعی است که گفتمان سنت گرای ایدئولوژیک دست بالا را در مناسبات قدرت آموزش و پرورش خواهد داشت .
گفتمان معیشت نیز مهم ترین گفتمان بدنه آموزش و پرورش است .
گفتمان موفقیت نیز بر روابط اولیای دانش آموزان و آموزش و پرورش سیطره دارد .
رویکرد اصلاح طلبی و تحول خواهی باید بتوانند نسبت برنامه های خود را با شرایط فوق مشخص کنند، واقعیت های موجود را به خوبی بررسی و تحلیل کند و برنامه های مشخص و قابل اجرا داشته باشد و نسبت خود را با سه گفتمان فوق مشخص کند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست دوم فرهنگیان با مسعود پزشکیان کاندیدای چهاردهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار گردید .
در این نشست تعداد دانش آموزان و نیز دانشجو معلمان آن چنان قابل توجه نبود .
البته محمودوند در بخشی از سخنان خود ترس از برخوردهای حراستی و امنیتی را علت این وضعیت و عدم استقبال دانشجو معلمان از این نشست بیان کرد .
حتی اگر این دلیل هم باشد اما پرسشی که مطرح می شود آن است که لوازم مطالبه گری آگاهانه و مستمر آن هم در میان معلمانی که می خواهند عمری را در این دستگاه سپری کنند چیست ؟ ضمن آن که وقتی شرایط به اصطلاح گل و بلبل شد و سفره پهن شد ؛ همه در آن حاضر خواهند شد .
در این نشست ، علی اصغر فانی به عنوان رئیس شورای سیاست گذاری ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان به بیان دیدگاه ها و نظرات خود پرداخت .
فانی تعدادی از مطالبات و اولویت ها را به صورت « کارشناسی شده و طبقه بندی شده » بیان کرد و پزشکیان هنگامی که پشت تربیون قرار گرفت به تک تک آن مطالبات پرداخت و قول داد که نهایت تلاش خود را برای عملیاتی کردن آنان به کار برد .
مطالبات و انتظارات مطرح شده توسط وزیر پیشین آموزش و پرورش عبارتند از :
«1- هر معلم یک شغل و یک زندگی عزت مند . این خواسته ماست .
معلم فارغ البال می تواند به تعلیم و تربیت دانش آموزان بپردازد .
2- معلم ، معلم است . مثل مرحوم شریعتی که امروز سالروز شهادت ایشان است می گفت : فاطمه ، فاطمه است .
من هم می گویم : معلم ، معلم است .
3- با معلم نمی توان با قانون مدیریت خدمات کشوری که مخصوص کارمندان است برخورد شود .
ما نیاز به یک آیین نامه استخدامی معلمین داریم .
4- استقرار عدالت آموزشی .
5- جذب بازماندگان از تحصیل .
6- ارتقای مدارس دولتی .
و این مهم است :
7- اعمال یک نظام استخدامی واحد برای کلیه متقاضیان شغل معلمی .
کانال هایی نزنند و افرادی را خارج از ضابطه در آموزش و پرورش استخدام کنند .
8- مشارکت دادن معلمین در مدیریت مدرسه و یکسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلین .
در پایان و هنگامی که همه سالن را ترک کرده بودند ، باز مطابق روال نشست پیشین ، انبوهی از زباله ها مانند بطری آب ، لیوان یک بار مصرف ، دستمال کاغذی و... توسط فرهنگیان در زیر صندلی ها رها شده بود با این تفاوت که فردی با شتاب در حال جمع آوری آن زباله ها بود .
در این بخش سخنان نرگس ملک زاده معلم مطالبه گر و امیرحسین محمودوند را می خوانید .
ملّتها هر چه داناتر و به رشد و بلوغ نزدیکتر میشوند به حکومت ملّی متمایلتر میگردند، جز اینکه ملّتها چون غالباً دارای جمعیت فراوان و کشور پهناورند نمیتوانند هر روز یک جا جمع شوند و وظیفۀ قانونگذاری و اجرای قانون را خودشان مستقیماً به جا بیاورند. بنابراین بهترین ترتیبی که پیدا کردند این است که ملّت جماعتی را نمایندۀ خود قرار دهد که به نام او قانونگذاری کنند و مجمع آن نمایندگان را مجلس و ما مجلس شورای ملّی نامیدهایم. مجلس هم چند نفر را برای اجرای قانون اختیار میکند که هیئت وزیران نامیده میشود و این هر دو جماعت در تحت ریاست عالیۀ یک نفر هستند که اگر او انتخابی باشد رئیس جمهوری و اگر دائمی و موروثی باشد پادشاه است.
فراموش نکنید که معنی حکومت ملّی این است که اختیار امور کشور با ملّت باشد و البتّه میدانید که هرکس اختیاراتی دارد، در ازای آن اختیارات مسئولیتی متوجه او میشود. پس اگر مقتضای اختیارات خود چنانچه وظیفۀ وجدانی حکم میکند عمل نکند مسئول واقع میشود و معنی مسئول واقع شدن همیشه این نیست که کسی از او سؤال و بازخواست کند و مسئول واقع شدن غالباً به این است که شخص گرفتار عاقبت وخیم میشود.
مردم موظّفاند که در انتخابات نمایندگان خود برای مجلس شورای ملّی اهتمام داشته و نمایندگان صالح انتخاب کنند و پس از انتخاب مراقب رفتار آنان باشند و افکار صالح یعنی عقاید آزادیخواهی یعنی قانونخواهی یعنی میهندوستی نمایش دهند.
اگر ملّت عبرت گرفته باشد و به وظیفۀ وجدانی خود عمل کند امیدواری میتوان داشت که روزگار محنت و ذلّت سپری شود و دورۀ شرافت و سعادت و سرفرازی برسد. این مطلب را که اظهار کردم ممکن است بفرمایید سخنهای مبتذل بود که همهکس میداند و گفتن نداشت. من هم آرزومندم که چنین باشد، یعنی به عمل ثابت کنید که به این حقایق ایمان داشتید، در آن صورت من از مبتذلگویی دلتنگ نخواهم شد.
محمّدعلی فروغی
سخنرانی از رادیو تهران
سهشنبه، ۱۴ مهر ۱۳۲۰
بنمایه:
[سیاستنامۀ ذکاءالملک: مقالهها، نامهها و سخنرانیهای سیاسی محمّدعلی فروغی، بهکوشش ایرج افشار و هرمز همایونپور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۲۷-۲۲۸]
گروه گزارش/
این روزها و در ایام انتخابات واژه ای صحبت می شود و دائما مورد استناد قرار می گیرد به نام :
« کارشناس و کارشناسی » .
در میزگرد فرهنگی که روز گذشته 30 خرداد با حضور « مسعود پزشکیان » کاندیدای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در تلویزیون جمهوری اسلامی و با همراهی مشاوران ایشان «محمد فاضلی» جامعهشناس و «محمد بهشتی» رئیس اسبق سازمان میراث فرهنگی برگزار شد ؛ سه نفر به عنوان « کارشناس » حضور داشتند .
یکی از این افراد که ظاهرا قرار بوده نماینده ی بخش آموزش و پرورش ایران باشد و چالش ، بحران ها و مسائل آن را مطرح نماید ؛ « الهام یاوری » رییس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان بود .
یاوری به جای پرداختن به موضوعات اصلی آموزش و پرورش ایران تمرکز اصلی خود را بر دفاع از سازمان خویش قرار داد .
یاوری چنین می گوید :
« یکی از مواردی که مورد اختلاف کارشناسان حوزه ی آموزش و پرورش هست مساله مدارس غیرانتفاعی است .
در برنامه ی 100 روزه ی جناب آقای دکتر روحانی از جمله مشکلات حوزه ی آموزش و پرورش ( اجازه بدهید از رو بخوانم ) : توسعه ی بی رویه مدارس نمونه دولتی و مدارس پرورش استعدادهای درخشان در مناطق مختلف کشور ذکر شده و نسبت به – باز هم نقل می کنم – تاثیر مخرب آن بر سرمایه گذاری موسسان مدارس غیرانتفاعی هشدار داده شده ... »
در واقع ؛ خانم دکتر در این مناظره فرهنگی بیشتر نگران کم رنگ شدن اقتدار و نفوذ مدارس خاص یعنی تیزهوشان است و این که سیاست گذاری ها و یا تصمیم گیری ها در این زمینه ممکن است خدشه ای بر این نوع مدارس وارد کند .
یاوری نگران مدارس عادی دولتی نیست که بیش از 80 درصد دانش آموزان در سراسر کشور در حال تحصیل در این نوع مدارس هستند .
پرسشی که مطرح می شود آن است که موضوع مورد نظر ایشان مورد اختلاف کدام کارشناسان حوزه ی آموزش و پرورش است ؟
آیا منظور ایشان همان کارشناسانی هستند که زیر دست ایشان و در سازمان وی حقوق و مزایا می گیرند و باید بلند گوی تصمیمات ایشان باشند ؟
آیا چنین موضوعاتی دغدغه ی چند درصد از ذی نفعان و ارکان آموزش و پرورش و جامعه ی هدف هستند ؟
پرسش « صدای معلم » این است که آیا هر کسی سمت و یا منصب دولتی داشته باشد لزوما می توان او را در حیطه ی « کارشناس» به حساب آورد ؟ و نظرات او را حامل « بار کارشناسی » دانست ؟
اگر قرار بر نظر و دیدگاه کارشناسی باشد مطالب زیر باید مورد توجه قرار گیرند :
« صدای معلم » در گزارش خود به تاریخ 19 خرداد 1400 نوشت : ( این جا )
« پرسش این است که رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان با استناد به کدامین مستند و یافته پژوهشی ادعا می کند که تقویت مدارس سمپاد، «تقویت فرهنگ تعلیم و تربیت»، تقویت روشهای آموزش و پژوهش و پرورش ایدهها است ؟
فرهنگ حاکم در مدارس خاص چه سنخیت و تشابهی می تواند با فرهنگ تعلیم و تربیت در قرائتی مدرن از " علم پداگوژی " داشته باشد که تفاوتی میان افراد نمی گذارد و آنان را الک و غربال نمی کند ؟
« احد نویدی » عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در میزگرد علمی – تخصصی " بررسی و نقد پدیده تنوع مدارس در نظام آموزشی ایران " که به میزبانی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برگزار گردید ، اظهار داشته بود : ( این جا )
« پيام اصلي من اين است كه وجود مدارس تيزهوشان در نظام آموزش و پرورش، مصداق بارز نقض بيطرفي حكومت است كه نوعي تجاوز به حقوق ديگران و پايمال كردن حقالناس است. اين سياست ميتواند به ايجاد چرخه شوم فلاكت منجر شود.
وجود مدارس تيزهوشان حتي ممكن است به رشد و شكوفايي مشمولان لطمه بزند و اگر هم در اين مورد ترديدي وجود داشته باشد، در آثار مخرب آن بر دانشآموزان مدارس عادي و كل نظام آموزشي ترديدي باقي نمانده است. در سايه وجود مدارس تيزهوشان، كلاسهاي آمادگي براي ورود به اين مدارس و نيز منابع كمك درسي رونق معجزهآسايي پيدا كردهاند و تب كنكور تا سالهاي اول دوره ابتدايي سرايت كرده است. در سايه مدارس تيزهوشان، مدارس دولتي از منابع نرم افزاري (دانشآموز ممتاز و كوشا، معلم حرفهاي و متعهد و اولياي نسبتاً فرهيخته) تا حدي تهي شدهاند.
جان دیوئی معتقد است که هر کسی که فهم تعلیم و تربیت دارد باید این را جدی بگیرد.
آنچه بهترین، عاقل ترین والدین برای فرزند خودشان می خواهند باید اجتماع برای همه کودکانش بخواهد . »
در میزگرد علمی – تخصصی با عنوان : " بررسی و نقد پدیده تنوع مدارس در نظام آموزشی ایران " که به مناسبت هفته پژوهش به میزبانی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در سالن اجتماعات سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برگزار گردید ؛ بهزاد نظری عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران نتایج یک پژوهش را چنین بیان می کند :
در مورد مدارس استعدادهاي درخشان نيز لزوم بازگشت به اساسنامه اوليه مورد تاكيد بود و توسعه ايجاد شده در سنوات اخير را آسيب جدي نظام تعليم و تربيت كشور تلقي مي نمايند.
جمع نظرات مبتنی بر این بود که مدارس تیزهوشان قادر نیستند تیزهوشان واقعی را جذب کنند و افراد جذب شده تیزهوش نیستند و لازم است آزمون هاي مدارس استعدادهاي درخشان از نظر سطح علمي و كيفيت قادر باشند دانش آموزان تيزهوش را به طور واقعي و با تعداد محدودتر براي اين مدارس سرند نمايند .
این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران در پایان خطاب به رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان چنین آورده بود :
« پیشنهاد « صدای معلم » به رئیس جوان این سازمان آن است که ابتدا به رسانه ها پاسخ گو بوده و به جای بلند پروازی و بیان حرف های غیرواقعی و غیرعلمی به فکر ارتقای سطح ، کیفیت و جنس آموزش باشند» .
واقعا باید تاسف خورد در رسانه ای که ادعای ملی و مردمی بودن دارد چنین افرادی در کسوت « کارشناس » در برابر دید میلیون ها نفر حاضر شوند و معنا و مفهوم کارشناس را این چنین به ابتذال بکشانند .
***
کلیپ زیر نتیجه ی حضور کارشناسان مورد تایید صدا و سیما در میزگرد فرهنگی و واکنش مردم حاضر در مرکز همایش های برج میلاد به ترک استودیو توسط دکتر محمد فاضلی است :
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
نشست دوم فرهنگیان با مسعود پزشکیان کاندیدای چهاردهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اگر چه با جمعیت کم تری همراه بود اما به نظر می رسید که برنامه مند تر بوده و غیر معلمان در آن کم تر بودند .
برنامه قرار بود راس ساعت 17 آغاز شود اما تا یک ساعت خبری نبود و حاضران و مسئولان ستاد به پخش موزیک بسنده کرده بودند .
نکته ی مهم در این یک ساعت پخش کلیپ سخنان دیروز « محمد جواد ظریف » به همراه مسعود پزشکیان و یک نفر دیگر در تلویزیون جمهوری اسلامی بود که با تشویق ممتد و پر از احساس حاضران نشست رو به رو گردید .
با ورود مسعود پزشکیان به سالن ، جمعیت به تشویق ایشان پرداختند .
در ابتدای برنامه ، دانش آموزی در سنین دبستان و به صورت معمولی و بدون تشریفات به خواندن سوره ای کوتاه از قرآن کریم پرداخت و در آخر گفت که مکتوبی نوشته و آن را تقدیم پزشکیان می کند .
در این لحظه مسعود پزشکیان از جای خود برخاسته و به سوی آن دانش آموز حرکت کرد و او را مورد تشویق قرار داد .
بر خلاف نشست نخست که رسمی بود و برخی نمایندگان تشکل ها و چهره های شناخته شده به ایراد سخن پرداختند اما این بار نرگس ملک زاده از فعالان صنفی معلمان و امیرحسین محمود وند از نو معلمان به ایراد سخن پرداختند که با تشویق ممتد حاضران همراه گردید .
به نمایندگی از فرهنگیان بازنشسته آقای عشقی در پشت تریبون قرار گرفته و ضمن دعوت بازنشستگان برای رای دادن به پزشکیان مطالبات معلمان بازنشسته را بیان کرد .
در این گردهمایی انتخاباتی برخی از وزرای پیشین آموزش و پرورش مانند علی اصغر فانی ، کاظم اکرمی ، محسن حاجی میرزایی ، مرتضی حاجی و محمد بطحایی حضور داشتند .
نام « جواد حسینی » به عنوان سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش در پایان و با کمی فاصله توسط مجری نشست بیان شد .
در این نشست تعداد دانش آموزان و نیز دانشجو معلمان آن چنان قابل توجه نبود .
البته محمودوند در بخشی از سخنان خود ترس از برخوردهای حراستی و امنیتی را علت این وضعیت و عدم استقبال دانشجو معلمان از این نشست بیان کرد .
حتی اگر این دلیل هم باشد اما پرسشی که مطرح می شود آن است که لوازم مطالبه گری آگاهانه و مستمر آن هم در میان معلمانی که می خواهند عمری را در این دستگاه سپری کنند چیست ؟ ضمن آن که وقتی شرایط به اصطلاح گل و بلبل شد و سفره پهن شد ؛ همه در آن حاضر خواهند شد .
در این نشست ، علی اصغر فانی به عنوان رئیس شورای سیاست گذاری ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان به بیان دیدگاه ها و نظرات خود پرداخت .
فانی تعدادی از مطالبات و اولویت ها را به صورت « کارشناسی شده و طبقه بندی شده » بیان کرد و پزشکیان هنگامی که پشت تربیون قرار گرفت به تک تک آن مطالبات پرداخت و قول داد که نهایت تلاش خود را برای عملیاتی کردن آنان به کار برد .
وزیر پیشین آموزش و پرورش و رئیس شورای سیاست گذاری مسعود پزشکیان گفت :
« از این که آقای دکتر پزشکیان دعوت فرهنگیان را پذیرفتند و با دقت نظرات عزیزان را شنیدند و ان شاء الله امروز با سخنرانی شان و قول هایی که خواهند داد دل فرهنگیان را شاد خواهد کرد .
نکته ی اول این که آموزش و پرورش بزرگ فصل مشترک ملت و حاکمیت است .
آموزش و پرورش قریب به 50 میلیون مخاطب مستقیم دارد . حدود 15 میلیون دانش آموز ، 32 میلیون پدر و مادرها ، یک میلیون معلم می شود 49 میلیون .
قریب به 50 میلیون مخاطب مستقیم دارد . حالا اگر بستگان آن ها را هم اضافه کنیم می شود :
تمام ملت ایران .
ما قریب به دو میلیون معلم شاغل و بازنشسته داریم .
هیچ دستگاهی تا این حد شاغل و بازنشسته ندارد .
برخی از اولین های آموزش و پرورش را در این جا ذکر می کنم :
بزرگ ترین وزارتخانه : ما بعد از آموزش و پرورش بهداشت و درمان را با 400 هزار نیروی انسانی داریم .
آموزش و پرورش قریب به یک میلیون نیروی انسانی دارد .
بالاترین میانگین مدرک تحصیلی : میانگین سواد در میان پرسنل وزارت آموزش و پرورش قریب لیسانس است . یعنی 15 سال و هفت دهم .
15 کلاس و هفت دهم .
یعنی نزدیک به 16 کلاس یعنی لیسانس .
هیچ دستگاهی حتی وزارت علوم هم این میانگین را ندارد یعنی اساتید دانشگاه و کارمندان و خدمتگزار را جمع بزنید کم تر از میانگین وزارت آموزش و پرورش است .
بیشترین مخاطب در جامعه متعلق به آموزش و پرورش است .
حساس ترین دستگاه در کشور آموزش و پرورش است .
در همین امتحانات نهایی امسال دیدید چه فضاحتی به بار آورد ؟!
در توزیع و صدور کارت ورود به جلسه پا در هوا بودند ؛ حالا ببینید که در اعلام نتیجه چه مسائلی پیش خواهد آمد ؟
حساس ترین دستگاه :
هر تغییر و تحولی در آموزش و پرورش همه ارکان نظام را متاثر می کند .
اشاره کردند به نسل زد و نسل آلفا .
آیا وزارت آموزش و پرورش آمادگی مواجهه با نسل زد و نسل آلفا را دارد ؟
با هوش مصنوعی چه برخوردی می کند ؟
این ها خلاهایی هستند که در آموزش و پرورش دیده می شوند .
و اما چالش ها ؛
آموزش و پرورش تاکنون در اولویت نبوده و نیست .
ان شاء الله در آینده و با حضور آقای پزشکیان این مساله به آینده تسری پیدا نکند .
آموزش و پرورش با این حساسیت ها و با این اولویت ها و با این اولین ها و با این مخاطب ها متاسفانه در اولویت نبوده است .
من در این جا تجربه ژاپن را بگویم .
در سال 1948 که جنگ جهانی دوم به اتمام رسید ؛ سران کشور ژاپن دور هم نشستند که اولویت تعیین کنند .
عقلای آن ها در آن سال اولویت را بر آموزش و پرورش قرار دادند .
و امروز نتیجه ی آن تصمیم را می بینند . آموزش و پرورش دستگاهی است که دیر بازده هست و برای همین دولت ها به آن نمی پردازند ولی دستگاهی که زودبازده است و به چشم می آید و در دولت ها رای جمع می کند به آن پرداخته می شود .
فرهنگ امنیتی !
برخی از دوستان در مورد این مساله صحبت کردند . من هم در راستای صحبت های این عزیزان عرض می کنم .
گزینش ، دادگاه های تخلفات اداری و حراست ها . این ها با معلمین برخوردهای ناصوابی می کنند .
پرونده سازی برای معلمان ؛ برخورد گزینش ها با دانشجو معلمان ؛ نرم ردی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان 5 / 2 درصد برای سال ها بوده اما در این 3 سال اخیر این دو و نیم درصد به 5 / 12 درصد افزایش پیدا کرده است .
یعنی دانشجو معلم دو یا سه ترم می خواند بعد به او می گویند شما صلاحیت نداری و اخراجی !
حتی دانشجویی که فارغ التحصیل شده می گویند صلاحیت نداری و استخدام تان نمی کنیم !
فرهنگ امنیتی به جای امنیت فرهنگی !
متاسفانه فرهنگ امنیتی جای امنیت فرهنگی را گرفته است .
صدور احکام سنگین توسط دادگاه های تخلفات اداری . ضرب و شتم معلمان در این دو سه سال اخیر صورت گرفته و معلمین زیادی مجروح شده اند و کارشان به بیمارستان کشیده شده است .
و اما انتظارات :
1- هر معلم یک شغل و یک زندگی عزت مند . این خواسته ماست .
( تشویق حاضران )
معلم فارغ البال می تواند به تعلیم و تربیت دانش آموزان بپردازد .
2- معلم ، معلم است . مثل مرحوم شریعتی که امروز سالروز شهادت ایشان است می گفت : فاطمه ، فاطمه است .
من هم می گویم : معلم ، معلم است .
( تشویق حاضران )
با معلم نمی توان با قانون مدیریت خدمات کشوری که مخصوص کارمندان است برخورد شود .
ما نیاز به یک آیین نامه استخدامی معلمین داریم .
استقرار عدالت آموزشی .
جذب بازماندگان از تحصیل .
ارتقای مدارس دولتی .
و این مهم است :
اعمال یک نظام استخدامی واحد برای کلیه متقاضیان شغل معلمی .
کانال هایی نزنند و افرادی را خارج از ضابطه در آموزش و پرورش استخدام کنند .
مشارکت دادن معلمین در مدیریت مدرسه و یکسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلین .
از فرصتی که در اختیار معلمین گذاشتید تشکر می کنم » .
البته و پیش از ایراد سخن توسط پزشکیان ؛ دختر جوانی برخاسته و مطالباتی را بیان کرد که به نظر او دیدگاه دانش آموزان حاضر در نشست و نسل زد و آلفاست .
در پایان نشست ؛ پزشکیان به نکات مطرح شده توسط مخاطبان پاسخ داد .
پزشکیان تصریح کرد :
« این وعده را به شما می توانم بدهم که اجازه ندهم نیروهای حراستی و یا امنیتی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی بکنند که الان انجام می دهند !
این سخنان پزشکیان و سایر حرف های او با تشویق شدید و کف ممتد حاضران رو به رو گردید .
هنگام سخنرانی پزشکیان ؛ فردی که خود را غیرمعلم معرفی کرد با صدای بلند گفت که جو جامعه در حال حاضر سرد و بی تفاوت است . او از پزشکیان به کرات درخواست کرد تا حرف هایی بزند که موج در جامعه ایجاد کند .
مشروح سخنان پزشکیان و نیز سخنرانان در « صدای معلم » منتشر خواهد شد .
در پایان و هنگامی که همه سالن را ترک کرده بودند ، باز مطابق روال نشست پیشین ، انبوهی از زباله ها مانند بطری آب ، لیوان یک بار مصرف ، دستمال کاغذی و... توسط فرهنگیان در زیر صندلی ها رها شده بود با این تفاوت که فردی با شتاب در حال جمع آوری آن زباله ها بود .
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
گزارشگر : علی پورسلیمان
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هنگامی که جامعهای به دروغ گوییِ سازمان یافته روی آورد و دروغ گفتن تبدیل به اصل کلّی شود و به دروغ گفتن در موارد استثنایی و جزئی اکتفا نکند؛
« صداقت » به خودی خود تبدیل به یک عمل سیاسی میشود و گوینده حقیقت، حتی اگر به دنبال کسب قدرت یا هیچ منفعتی دیگر هم نباشد، یک «کنشگر سیاسی» محسوب می شود!
در چنین شرایطی شما نمیتوانید از سیاست کناره بگیرید و راه خود را بروید. شما ناچارید یکی از این دو راه را انتخاب کنید:
یا به تشکیلات دروغ میپیوندید
یا یک مخالف سیاسی محسوب میشوید!
از: حقیقت و سیاست
هانا ارنت
***
« در روزهای اخیر شنیده ها و اخبار نشان از این داشت که آقای علی زرافشان معاون متوسطه وزارت آموزش و پرورش ، به عنوان گزینه پیشنهادی این وزارتخانه در دولت دوازدهم نهایی شده و از سوی رییس جمهور به مجلس شورای اسلامی معرفی می شود .
این خبر با بازتاب منفی گسترده ای در میان معلمان و علاقه مندان به رییس جمهور مواجه شد. این یعنی دموکراسی و احترام به افکار عمومی و پذیرش منطق .
« صدای معلم » با انعکاس نظرات همکاران به نقد عملکرد آقای زرافشان پرداخت و ایشان را دعوت به پاسخ گویی در برابر افکار عمومی نمود.
« صدای معلم » زرافشان را گزینه مناسبی برای ایجاد تغییر و تحول در آموزش و پرورش تشخیص نداد.
( علی زرافشان )
اصولا انتخاب وزیر از میان دایره بسته مدیران این وزارتخانه که امتحان خود را پس داده اند و خود عامل ناکارآمدی و مشکلات موجود هستند باعث تداوم وضع موجود می شود .
آقای علی زرافشان با توجه به سوابق و عملکرد خود نمی توانست پاسخ گوی نیازهای امروز آموزش و پرورش و مطالبات فرهنگیان و معلمانی باشد که چشم به راه " تغییر " دوخته اند .
او نماد تثبیت بود و نه تغییر. درست است که وزارت آموزش و پرورش شفاف سازی کرد اما بطحایی که اکنون ریاست ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان را در اختیار دارد ؛ علی اللهیار ترکمن را تا آخرین روز وزارت خود نگاه داشت و این در واقع نوعی دهن کجی و تمسخر معلمان و رسانه های مستقل بود .
«صدای معلم » از آقای علی زرافشان که شجاعانه و با تشخیص درست موقعیت و شنیدن صدای معلمان، انصراف خویش را از قبول نامزدی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد ، تشکر و قدردانی می کند .
«صدای معلم » از همه همکارانی که در این موقعیت حساس به جای انفعال و سکوت و یا توجیه، با نگارش نظرات انتقادی خود ، مطالبه گری و کنشگری را به تمام معنا به معرض نمایش گذاشتند، تشکر و قدردانی می کند .
« صدای معلم » از تعدادی از نمایندگان مجلس که در این مدت کوتاه حرف دل معلمان را زدند و پژواک مطالبات آنان بودند تشکر و قدردانی می کند . آیا شایسته نیست که آقای پزشکیان همین حالا و در همین آزمون تکلیف خود را با این موضوعات و آموزه ها در فاز « عمل » نشان دهد ؟
« صدای معلم » مجدانه از رئیس جمهور منتخب ملت ایران انتظار دارد به وعده های خود در مورد " در اولویت بودن آموزش و پرورش " در دولت دوازدهم عمل کرده و در نخستین گام، فرهنگیان و معلمان را با معرفی یک وزیر مقتدر ، مقبول و دارای ایده های نو و خارج از دایره بسته مدیران که خود موجد مسایل و مشکلات عظیم آموزش و پرورش به شمار می روند، خانواده بزرگ آموزش و پرورش را شادمان و امیدوار سازد » .
مطلب بالا توسط « صدای معلم » در روز یکشنبه 15 مرداد 1396 منتشر گردید .
آن چه در گزارش بالا خواندید به همراه چند یادداشت و مطلب دیگر موجب شد تا علی زرافشان از قصد خود برای تصدی وزارت آموزش و پرورش منصرف شود . ( این جا )
این یعنی دموکراسی و احترام به افکار عمومی و پذیرش منطق .
حقیقتا پیش از تایید مسعود پزشکیان قصد جدی برای ورود به این عرصه را نداشتم اما حرف هایی که پزشکیان زد و صداقتی که در برخورد با افکار عمومی نشان داد ، مرا در این تصمیم مردد کرد اما انتصاب « سیدمحمد بطحایی » به عنوان رئیس ستاد فرهنگیان ایشان دوباره مرا به حالت نخست برگرداند مضافا بر آن که تاکنون این رویه غلط استمرار یافته و به نظر می رسد که قرار نیست تغییری در تصمیم رخ دهد .
ممکن است این گونه مطرح شود و برخی عنوان کنند که نباید عجله کرد و این چیز مهمی نیست و به طور قطع و در صورت پیروزی مسعود پزشکیان در ماراتن ریاست جمهوری گزینه وزارت آموزش و پرورش شخص دیگری خواهد بود .
پیش تر هم گفته و تاکید کردم که صدای معلم یک رسانه مستقل با رویکرد انتقادی در حوزه ی عمومی آموزش ایران است . وضعیت و نوع برنامه ریزی بطحایی به عنوان رئیس ستاد فرهنگیان به همراه تیم ایشان که اکثرا ستادی ها و اداری های قبل هستند برای نشستی که روز جمعه 25 خرداد در ساختمان تشریفات سعادت آباد برگزار گردید به خوبی کارآمدی ، برنامه ریزی و مدیریت بطحایی را دوباره نشان داد .
این تعریف موجب می شود تا سعی کنیم با نگاه تحلیلی و بر اساس شواهد و مستندان سخن بگوییم و بنگاریم تا آن که اسیر جو و شرایط شویم .
« صدای معلم » در دوران نیمه تمام وزارت بطحایی ، گزارش ها ، یادداشت ها و مطالب مختلفی را در نقد عملکردها ، رویکردها و به ویژه برنامه مورد تایید قرار گرفته ایشان در مجلس شورای اسلامی به رشته تحریر در آورده است اما آن چه در این میان و بیش از همه مورد تاکید این رسانه می باشد و تا ابد فراموش نخواهد شد نحوه و چگونگی برخورد « سیدمحمد بطحایی » به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت روحانی با مساله مدرک تحصیلی و دروغ گویی علی اللهیار ترکمن معاون پشتیبانی ایشان بود .
« صدای معلم » در تاریخ 16 دی 1396 در گزارش تفصیلی خود با عنوان « علی الهیار ترکمن معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش مدرک تحصیلی فوق لیسانس و دکتری ندارد ؛ ایمیل ارسالی و پاسخ دانشگاه آلبرتا در اختیار صدای معلم است » به این موضوع مهم پرداخت . ( این جا )
انتظار این بود که بر اساس مشی دولت روحانی و عنصر پاسخ گویی و شفاف سازی که در منشور حقوق شهروندی مورد تاکید قرار گرفته بود در این مورد اقدامات درخوری صورت گیرد .
در ابتدای کار نه تنها این کار انجام نشد که ادبیات تهدید و ارعاب به کار گرفته شد .
( در وسط « مرتضی نظری ، رئیس وقت مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش بطحایی نشسته است )
در جوابیه ی وزارت آموزش و پرورش چنین آمده بود : ( این جا )
«در پايان، ضمن تشكر از همراهي رسانه ها، همه فعالان عرصه مجازي و حوزه خبر را به دقت بيشتر به منظور حصول اطمينان از منابع خبري خود، قبل از انتشار هرگونه ادعا دعوت مي نمايد.
بدون شك، هر فردي كه اندك تجربه اي در امر اطلاع رساني داشته باشد، بر اين موضوع واقف است كه آزادي رسانه به معني آزادي تخريب و تهمت نيست و هرگونه اتهامِ بدون ارائه مدارك مستند، نوعي تضييع حق فرد و قابل پيگيري در محاكم رسمي است، ليكن در اين مورد به احترام افكار عمومي فرهنگيان عزيز، به پاسخ فوق بسنده كرده و در صورت تكرار تهمت ها، ساير نكات به همراه مدارك مناسب در مراجع قضايي مطرح خواهد شد » .
اما صدای معلم از این موضوع کوتاه نیامد و با پی گیری و مطالبه گری سرانجام وزارت آموزش و پرورش مجبور به عقب نشینی شد . ( این جا )
درست است که وزارت آموزش و پرورش شفاف سازی کرد اما بطحایی که اکنون ریاست ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان را در اختیار دارد ؛ علی اللهیار ترکمن را تا آخرین روز وزارت خود نگاه داشت و این در واقع نوعی دهن کجی و تمسخر معلمان و رسانه های مستقل بود .
( علی اللهیار ترکمن دست راست سیدمحمد بطحایی )
این مساله به وضوح نشان از استبداد مدیریتی بطحایی داشت و شاید همین مساله به همراه برخی آیتم های دیگر مقدمات برکناری او را از وزارت آموزش و پرورش فراهم ساخت .
آن چه مشخص است آن که افکار عمومی فرهنگیان که به گفته عبدالرضا فولاوند مدیر کل پیشین آموزش و پرورش شهر تهران و قائم مقام فعلی ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان- 80 درصد ستاد های انتخاباتی در سراسر کشور توسط معلمان اداره می شوند – از این وضعیت رضایت ندارند .
وضعیت و نوع برنامه ریزی بطحایی به عنوان رئیس ستاد فرهنگیان به همراه تیم ایشان که اکثرا ستادی ها و اداری های قبل هستند برای نشستی که روز جمعه 25 خرداد در ساختمان تشریفات سعادت آباد برگزار گردید به خوبی کارآمدی ، برنامه ریزی و مدیریت بطحایی را دوباره نشان داد .
این که ایشان با قبل فرق چندانی نکرده است .
دستپاچگی ، بی برنامگی و بی نظمی در آن نشست هویدا بود و به نظر می رسید بیش تر برای نمایش قدرت و نشان دادن جمعیت صورت گرفته بود تا به اصطلاح قدرت بسیج معلمان را در سه سوت به آقای پزشکیان و ناظران نشان دهند .
سخنان پزشکیان اما در 25 خرداد قابل تامل است .
پزشکیان به صراحت تاکید کرد :
« ما قادریم بحران را حل کنیم به شرطی که به کسانی که شایسته و توان مند هستند اجازه ی شکوفایی و خودنمایی بدهیم » ( این جا )
( پزشکیان به سمتی نگاه می کند و بطحایی به سویی دیگر )
پرسش من از آقای پزشکیان که همواره بر مبنای کارشناسی و منطق مدیریتی در برنامه های انتخاباتی اصرار ورزیده و می ورزد آن است که :
« مبنای کارشناسی و منطق مدیریتی » برای انتصاب « سید محمد بطحایی » به عنوان رئیس ستاد فرهنگیان ایشان چیست ؟
آیا شایسته نیست که آقای پزشکیان همین حالا و در همین آزمون تکلیف خود را با این موضوعات و آموزه ها در فاز « عمل » نشان دهد ؟
***
اهدای قلم به مسعود پزشکیان در نشست فرهنگیان توسط طاهره نقی ئی دبیر کل سازمان معلمان ایران :
سال ۱۳۷۶ که سیدمحمد خاتمی با حرفهای تازه و متفاوت آمد، من یک دانشآموز بودم. با اینکه چندان چیزی از پیچیدگیهای سیاست نمیدانستم اما چون کتابخوان و اهل فکر بودم، این تفاوت و تازگی را به خوبی حس میکردم و از همان سال شروع کردم به خواندن چیزهایی غیر از کتاب و تلاش برای سر درآوردن از سیاست.
سال ۱۳۷۹ وارد تربیت معلم شدم و با ذهنیتی که از خاتمی، حرفها و اندیشههایش داشتم، حرفهایی زدم و رفتارهایی کردم که برایم دردسر و هزینه تراشید. آنجا فهمیدم که از اندیشه و حرف در راس هرم تا عمل در قاعده هرم فاصله بسیار است. همچنین فهمیدم آموزش و پرورش بسیار عقبتر از قافله دولت و جامعه است.
در سال ۱۳۸۲ وارد دانشگاه خوارزمی شدم و کوشیدم ناکامی تحمیل شده بر من در تربیت معلم را جبران کنم. سرمان همچنان پر از عصیان بود و سودای تغییر.
شبانهروز در تکاپو بودیم از انتشار نشریه تا برگزاری انواع و اقسام برنامههای پیشرو و گاهاً رادیکال. اگرچه انتظار تغییرات جدی و عمیق به این زودیها، انتظاری از سر خامی جوانی بود اما انصافاً حتی در صورت مخالفت با کارها و برنامههایمان، حداقل دست و پایمان را نبستند، تهدید، بیحرمتی و صدایمان را به زور در دهان خفه نکردند.
اگرچه دوران سیاه واقعی از سال ۱۳۸۴ و ظهور لافزن کاپشنپوش آغاز شد اما استقرار واقعی خفقان تا سال ۱۳۸۵ طول کشید. در اسفند ۱۳۸۵ با دلی شکسته و روحی پریشان از دانشگاه خوارزمی خارج شدم و روزهای سیاه از پی هم سیاهتر و سیاهتر شد. روزگارمان به هم ریخت. خفقان نهتنها روح بلکه جسمهامان را نیز بیمار کرد. سالها قرص امپرازول همه جا همراهم بود برای تسکین درد بیپایان معده که سوغات فشارهای عصبی بود. زبانمان لال شد. اندیشههای بلندپروازانهمان در کاسه کوچک سر ماند و ماند و پوسید و حاصلش شد سردردهای لعنتی تحملناپذیر. افتضاح اقتصادی کمرها را شکست و...
اکنون میانسال مردانی هستیم با دلهایی شکسته و زودرنج، ریشی که خیلی زودتر از موعد سفید شده و دیگر امید و ناامیدی به یک نقطه رسیدهاند. در تمامی این سالهای سیاه تنها پناهگاهمان عشق بوده و کتاب. پناه بردن به خانه بوده، اندیشیدن، خواندن و نوشتن....
در تمامی این سالها که ۲۳ سال از آخرین رای دادنم میگذرد، هیچ حسی حتی برای خواندن خبرهای تغییر دولتها نداشتهام و هیچ کابینهای را نشناختهام. اما این روزها خودم هم نمیدانم چرا اندکی حس دیگری یافتهام.
دکتر پزشکیان واقعاً آنچه را که از ما گرفتند و ۲۳ سال خانهنشین مان کردند، به ما پس خواهد داد؟ نمیدانم. با خود در جنگ و ستیزم.
چند روز که در تهران بودم، ناخودآگاه به ستاد مرکزی رفتم. دوستان زیادی آنجا بودند. دیدارها تازه شد. گویی آنها هم با شک و تردید و دقیقاً مثل من با تناقض خاصی به ستاد آمده بودند. آیا این حس کاذب است یا واقعی؟ بعید میدانم با این همه تجربه، دلهای سرد شده و ریشهای سفید شده، فریب حس کاذب را بخوریم. حتماً چیزی در پزشکیان هست که ما را حداقل به یک گپ و چایی در دولتش دعوت میکند.
احساس میکنم همراهی با پزشکیان آخرین قماریاست که در میدان سیاست ایران میزنیم. اگر گرفت بازی ادامه مییابد و این جراح قلب، احیای قلبهای شکسته و یخزدهی ما را آغاز میکند و اگر نگرفت بازی برای ما تا همیشه پایان خواهد یافت.
بازی با پزشکیان آخرین قمار ما در میدان سیاست ایران است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
ساختمان « تشریفات » واقع در منطقه ی سعادت آباد تهران روز جمعه 25 خرداد میزبان نشست انتخاباتی « مسعود پزشکیان » کاندیدای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران با فرهنگیان بود .
بر خلاف نام غلط انداز و فریب دهنده این ساختمان اما تدارکات و پشتیبانی جلسه بسیار ضعیف بود .
هوای داخل سالن که در واقع پارکینگ بود بسیار گرم بود و این وضعیت موجب کلافگی بسیاری از حاضران شده بود .
در ابتدا انتظار می رفت « محمد بطحایی » به عنوان رئیس ستاد فرهنگیان مسعود پزشکیان به معلمان و جمع حاضر خوش آمد گفته و حداقل مقدمه ای را بیان کند اما وی که در دوران وزارت خویش توسط حسن روحانی کنار گذاشته شد ترجیح داد تا این « مهم » را به « عبدالرضا فولاوند » مدیر کل پیشین آموزش و پرورش شهرستان های تهران و شهر تهران و قائم مقام ستاد فرهنگیان بسپارد .
از زمانی که حکم ریاست ستاد فرهنگیان برای محمد بطحایی زده شد تعداد قابل توجهی به این تصمیم اعتراض کردند .
« صدای معلم » هم در همین زمینه به انتشار چند گزارش و یادداشت پرداخت . ( این جا )
به نظر می رسد این انتقادها تاکنون بر تصمیمات گردانندگان مرکزی در ستاد انتخابات تاثیری نداشته است .
این معلمان و کنش گران بر این باورند که افرادی چون بطحایی امتحان پس داده اند و نمی توانند اعتماد معلمان را به خود جلب کنند .
فولادوند با وجود سوابق و پیشینه ی ستادی خود سعی کرد تا خود را در نقش یک « کنش گر صنفی مدنی آموزش و پرورش و حتی اپوزیسیون وضعیت موجود » نشان دهد اما این ژست های تبلیغاتی و حتی نمایشی حداقل مطلوب همکارانی نبود که او را می شناختند و با وی کار کرده بودند .
فولادوند در بخشی از سخنان خویش با شور و حرارت چنین گفت : در فضای تقریبا سرد و بی تفاوت جامعه که خیلی هم عجیب نیست شاید این نشست با حضور قابل توجه معلمان و اسقبال آنان کمی دور از انتظار بود ضمن آن که در بانوان و جوان ها حضورشان ملموس بود .
« جای معلمین زندانی در این جلسه خالیه .
( تشویق و کف حاضران )
اونها در راستای احقاق حقوق صنفیشون حرف زدند . ایثارگرند . سالیان سال برای نظام زحمت کشیدند . اما چون به پرداخت ها اعتراض دارند انگ سیاسی ، انگ امنیتی می خورند.
به تبهکاران در تعطیلات عید مرخصی میدن ؛ به معلم زندانی مرخصی نمی دن » .
مشابه همین سخنان را هم هم تشکلی وی در انجمن اسلامی معلمان ایران یعنی « داود محمدی » در هنگام دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در نشست با تشکل های فرهنگیان و معلمان بیان کرده بود .
شاهدان و ناظران گواهی می کنند که فولادوند و بسیاری از کسانی که در دوران حسن روحانی در وزارت آموزش و پرورش پست گرفتند دیده نشده که در جلسات و نشست های رسمی در زمان تصدی مسئولیت خود به چنین مواردی حتی اشاره ای داشته باشند .
در آن هوای بسیار گرم سالن و ازدحام فراوان ، برخی افراد و تشکل های به صف شده بودند تا برای حاضران سخنرانی کنند و صلاحیت پزشکیان را برای رای دادن تایید کنند اما برخی افراد با اعتراض به این موضوع خواهان ایراد سخن توسط پزشکیان شدند .
همین مساله موجب شد تا فرج کمیجانی دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی از تصمیم خود برای سخنرانی منصرف شود .
آذری معلمی از منطقه ی 9 تهران به « صدای معلم » گفت : این مراسم را انجمن اسلامی معلمان اداره می کند.
من به صداقت و مسئولیت پذیری آقای پزشکیان باور دارم اما ایشان باید حواسش به دور و بر خودش باشد .
این آدم هایی که برای سخنرانی به صف شده اند بیش تر از آن که به فکر آموزش و پرورش و مصالح آن باشند دنبال گرفتن پست و مقام برای خودشان هستند .
« طاهره نقی ئی » دبیر کل سازمان معلمان ایران گفت : در ابتدا به عنوان یک معلم پای تخته خودکاری تقدیم می کنم به جناب آقای پزشکیان که قدر آموزش را من در متن های صحبت شان می فهمم .
سلامت ، آموزش و امنیت . آقای پزشکیان شما نزدیک افراد به معلمان هستید . ما یک رویا برای آینده داریم و شما را همراه می بینیم . تا پایان با شما می مانیم . چه انتخاب شوید و چه انتخاب نشوید . این مسیر را که دانایان و شایستگان حذف می شوند را با همت ملت ان شاء الله تصحیح خواهیم کرد .
در آینده عزیزانی شایسته بر مسندها خواهند نشست و از شایستگان جناب آقای پزشکیان عزیز که من به عنوان دبیر کل سازمان معلمان ایران در یک همکاری جبهه ای با 30 حزب دیگر موفق شدیم در یک برنامه فشرده به کاندیدایی برسیم که اعلام شد اگر شورای نگهبان رد کند اعلام می کنیم گزینه نداریم و خوشبختانه اینک رو به روی ماست .
به حرف هایتان وفادار بمانید .
ما شما را جمله جمله تعقیب خواهیم کرد .
به یاد معلمان زندانی که پی گیر مطالباتی بودند که نه از نوع مطالبات شخصی بلکه پی گیر امور اجتماعی ما هستند .
به احترام نسل زد که زبان شان را دیر می فهمیم و باید با آن ها ارتباط برقرار کنیم .
جناب دکتر !
به احترام همه آن هایی که « عقلانی » به آینده نگاه می کنند و برنامه ریزی می کنند باید با هم صمیمانه پیمان ببندیم که تا نقطه پایان همراه هم باشیم و همدیگر را حمایت کنیم .
بیانیه ی سازمان معلمان ایران در حمایت از مسعود پزشکیان توسط علی تفکری در نشست قرائت گردید .
در دقایق پایانی این نشست ، مسعود پزشکیان چنین گفت :
« خداوکیلی شرمنده ام .
اساتیدی را می بینم . روحانیت را دارم می بینم . نماینده را می بینم . زن و برادری و خواهری که این جوری معذب هست ... من کسی نیستم . من یکی از شماها هستم .
من آن چه را که در ذهنم برای مملکتم و برای ایران وبرای خاکی که در آن زندگی می کنم و به دنبال آن هستم ؛ عزت ، سربلندی ، انصاف و عدالت ، حق و رفاه و امنیت و همه ی آن چیزی که زیبایی است .
برای من واقعا شرم آور است که دیگران از ما جلوتر می افتند .
شرم آور هست که آن ها راحت زندگی می کنند و بعد بعضی از آدم های ما سرشان داخل سطل های زباله باشد .
تصور این که چنین آدم هایی در جامعه ما زندگی می کنند خواب و راحتی را بر دیدگان آدم واقعا حرام می کند .
نه دنبال پست هستم . نه دنبال قدرت هستم .
آمده ام تا شما و همه کسانی که به فکر ایران هستند راهی را پیدا کنیم تا از این بحرانی که ما را گرفتارش کرده بتوانیم خارج شویم .
ما می توانیم خارج شویم .
ما قادریم بحران را حل کنیم به شرطی که به کسانی که شایسته هستند ، توان مند هستند و در اقصی نقاط این مملکت زندگی می کنند اجازه ی شکوفایی بدهیم . اجازه ی خودنمایی بدهیم .
تصور نکنیم کسانی که در تهران نشسته اند فقط آن ها می فهمند .
فقط آن ها بلدند . فقط آن ها عاقلند . تازه آن هایی که در تهران نشسته اند فقط یک عده خیال می کنند می فهمند و بقیه نمی فهمند !
این وضعیتی که ما در آن گرفتار هستیم جز با مشارکت شما ، جز با حضور در صحنه و جز با تلاش امکان پذیر نیست .
ما باید گفت و گو کردن با هم را یاد بگیریم . باید بیاییم .
من که نمی توانم به همه شما برسم . هر ایرانی یک ستاد . هر جا که هستید .
اگر من نتوانستم شما را ببینم . وقت نشد و یا اگر خدای ناکرده احساس کردید بی احترامی شده شما را به خدا مرا ببخشید .
من قصد چنین کاری را با کسی ندارم . « ما حق نداریم حق کسی را ضایع کنیم » .
من از این که در خیابان های مملکت به یک زن و دختر ایرانی بی احترامی کنند به پیر و پیغمبر شرمنده ام .
به پیر و پیغمبر شرمنده ام !
انسان کرامت دارد نه مسلمان .
كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ یعنی همه انسان ها کرامت دارند .
برخورد ما با انسان ها باید بر اساس کرامت باشد نه این که وقتی آدم برخی برخوردها را نگاه می کند شرم می کند که نگاه کند !
شرم می کند از این که توجیه کند .
که توجیه پذیر نیست !
ما می توانیم .
با منطق ، با دست به دست هم دادن این مسیر را طی کنیم . مملکت مان را آباد کنیم .
معلمان عزیز !
من الان هیچ قولی نمی دهم .
اما یک قول به شما می دهم . اگر روزی و روزگاری قدرتی و اختیاری پیدا کردم ... این معلم است که آینده ی مملکت ما را درست می کند نه کس دیگری .
این معلم است که تصویر آینده کشور ماست .
این ها هستند که بچه های ما را تربیت می کنند .
این ها هستند که نسل آینده را شکل می دهند .
این ها هستند که فردای کشور را با آزادی ، استقلال ، با غیرت و مردانگی تصویرش را رسم می کنند و یا این که یک عده آدم های ... ( چه می دانم ) بی خودی ، آدم هایی که هویت ندارند.
شما می توانید این هویت را به نسل خودتان و به بچه های خودتان برگردانید .
ما وظیفه داریم برای این که این معلمان بتوانند امنیت ، معیشت و عزت شان حفظ شود برای آن ها تلاش کنیم .
و این را خواهیم کرد .
اما با هم ، با کمک همدیگر و دست در دست همدیگر می توانیم مشکلات را حل کنیم .
نمایندگان عزیزی که این جا هستند و ایستاده و نشسته اند ؛ خدا وکیلی شرمنده ام .
از حضور شما در این جا و این که خاضعانه تشریف دارید واقعا نمی دانم چه بگویم ؟
به هر حال ، بزرگ مایید .
من به شما قول می دهم هر مقداری که از دستم بر بیاید و به کمک همه شما عزیزان برای ایران ، برای مملکت مان در جای جای این آب و خاک ... خوزستان ، بلوچستان و ... همه ایران ؛ همه ایران و برای ایران .
من تنهایی کسی نیستم .
ولی قطره با قطره همراه شود دریایی می شود .
جلوی این دریا هیچ کس نمی تواند بایستد .
( در این هنگام زنی در نشست شروع به صحبت و سوال می کند )
ما باید گفت و گو کردن با هم را یاد بگیریم .
با دعوا کردن مملکت مشکل پیدا می کند .
ما باید گفت و گو کردن با همسایگان را یاد بگیریم .
ما باید گفت و گو کردن با دنیا را یاد بگیریم .
ما حق نداریم با کسی دعوا کنیم .
ما حق نداریم حق کسی را ضایع کنیم » .
در فضای تقریبا سرد و بی تفاوت جامعه که خیلی هم عجیب نیست شاید این نشست با حضور قابل توجه معلمان و اسقبال آنان کمی دور از انتظار بود ضمن آن که در نشست ، بانوان و جوان ها حضورشان ملموس بود .
در حاشیه این نشست ، محمدرضا شهریاری از فعالان تشکل های فرهنگیان به « صدای معلم » گفت :
وقتی دیدم در این همایش افرادی چون فولادوند ، کمره ای ، بطحایی ، پاپایی ، مصلحی و... غیره هستند و اعضای اصلی و تصمیم گیر ستاد را تشکیل داده اند ، در رای دادن خود به آقای پزشکیان مردد شدم .
این ها مدیران پیشین در دولت های قبل بودند و وجهه ای در میان معلمان ندارند » .
با توجه به تاکید اکید مسعود پزشکیان بر موضوع مهم توجه به « شایستگان و توامندان » در این نشست و سایر نشست ها شاید بهتر باشد که این « مهم » ابتدا از ستاد فرهنگیان ایشان آغاز شود .
با آن که این نشست با حضور غالب فرهنگیان تشکیل شده بود اما مشاهده این حجم از زباله در زیر صندلی ها در پایان مراسم قابل تامل و البته تاسف است .
قشری فرهنگی که قرار است « فرهنگ ساز » جامعه باشند .
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
گزارشگر : علی پورسلیمان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
روز 8 تیر 1403 انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری برگزار می شود . از میان شش کاندیدایی که از طرف شورای نگهبان واجد شرایط قانونی شناخته شده اند یک نفر نامزد جبهه اصلاحات است . بر این اساس پنج نامزد اصولگرا را باید حامی وضع موجود آموزش و پرورش برشمرد که خواهان اجرای کامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش خواهند بود و بر ایدئولوژیک تر شدن آموزش و پرورش تاکید دارند .
انتظار می رود که دکتر پزشکیان به عنوان تنها نامزد اصلاح طلب نگاه متفاوتی به آموزش و پرورش داشته باشد .
با اعلام نامزدهای ریاست جمهوری ، ستادهای هر نامزد شکل می گیرد . در جمع ستاد نامزدها به ویژه در بخش آموزش و پرورش بیشتر نیروهایی به کار گرفته می شوند که می خواهند بعد از انتخابات سمت هایی را در انتخابات بر عهده گیرند . این که فعالان عرصه آموزش و پرورش بخواهند مسئولیت هایی را بر عهده گیرند نادرست نیست ولی اینکه با تغییر دولت ها تغییر در رویکردهای آموزش و پرورش به وجود نیاید اعتماد جامعه را نابود می کند .
بخش عمده ای از دلسردی موجود در بدنه آموزش و پرورش نسبت به انتخابات به عدم تغییر پس از انتخابات بر می گردد . مردم به قصد تغییر دادن رای می دهند و اگر با رای دادن تغییری در سیاست ها ایجاد نشود دلسردی به وجود می آورد . تحول با تغییر مدیران و بدون تغییر نگرش ها به وجود نمی آید .
شرایط امروز آموزش و پرورش بحرانی است .
تعداد بالای ترک تحصیل و بازماندگان از تحصیل نشانه بارز بحران مشروعیت و عدالت در آموزش و پرورش است . کیفیت آموزشی با مشکلات عدیده ای رو به رو است . محتوای آموزشی و کتب درسی با نیازهای نسل جدید هم خوانی چندانی ندارد . معیشت معلمان با مشکل روبه رو است و رتبه بندی با همه هزینه های مادی و معنوی که برای آن پرداخت شد نتوانست شکاف میان وضعیت موجود و مطلوب معیشت معلمان را پر کند .
نهاد مدرسه نیز از معضلات اساسی رنج می برد و و مدرسه که باید قلب تپنده و محور تعلیم و تربیت باشد به یک دایره اداری تنزل پیدا کرده است . مدارس دولتی بودجه ای ندارند و خانواده ها مجبورند مبالغی را برای کمک به مدرسه پرداخت کنند .
موارد فوق بخش هایی از معضلات آموزش و پرورش را نشان می دهند.
وزارت آموزش و پرورش بیش از اینکه به حل معضلات اساسی نهاد تعلیم و تربیت بپردازد در پی اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است . سندی که 13 سال از تصویب آن می گذرد ولی هنوز از اتاق های جلسات اداری خارج نشده است و با مناسبات اجتماعی و فرهنگی موجود فاصله فراوان دارد . محتوای سند آموزش و پرورش نظام مطلوب آموزش و پرورش رسمی کشور را نشان می دهد .
در دولت های یازدهم و دوازدهم وزارت آموزش و پرورش در ظاهر در اختیار مدیران غیر اصولگرا بود ولی مدیران اصلاح طلب نیز همسو با اصولگرایان ، سند تحول را به عنوان کعبه آمال خود معرفی می کردند و حرفی متفاوت نمی زدند . این مدیران حتی درصدد واضح تر کردن کلمات مبهم سند تحول گامی برنداشتند تا تغییر رویکردی به وجود آید .
به نظر می رسد بسیاری از مدیران گذشته و فعلی آموزش و پرورش سند تحول را مطالعه نکرده اند و تسلطی بر آن ندارند . گسست بین سند تحول بنیادین و شرایط موجود جامعه و تحولات نسل جدید نیز چندان مورد توجه مدیران نیست .
سیاست گذاران آموزش و پرورش گمان می کنند با تغییر شرایط گزینش یا طرح هایی مثل طرح امین می توان نظام آموزش و پرورش را در جهت اهداف ایدئولوژیک سامان خواهند داد .
موارد فوق نمایی مختصر از وضعیت بحرانی آموزش و پرورش را نشان می دهد. اگر دولتی متفاوت با دولت فعلی در انتخابات ریاست جمهوری بر سرکار آید و بتواند 4 تغییر رویکرد ذیل را در نظر بگیرد تحولاتی در عرصه آموزش و پرورش هر چند اندک انجام می گیرد:
1- مدرسه یک نهاد اجتماعی است :
این تصور که بتوان نهاد مدرسه را تبدیل به محلی همچون پادگان یا یک دایره اداری کرد با کارکرد رسالت و مدرسه در تضاد است . مدرسه یک نهاد اجتماعی است که کارکرد آن با دایره اداری تفاوت دارد . در حال حاضر شعار مدرسه محوری سرداده می شود ولی کمترین اختیار از مدارس گرفته شده است . در برخی موارد حتی مدارس اجازه برنامه ریزی برنامه امتحانات را هم ندارند . ساختار اداری آموزش و پرورش اجازه نفس کشیدن را به مدرسه نمی دهد و عموم تصمیمات باید بر عهده ساختارهای اداری باشد .
2- دانش آموز شهروند است :
نگرش رسمی به دانش آموز در برنامه های آموزش و پرورش به منزله یک موجود اطاعت پذیر است که باید به آن شکل داد و حق تصمیم گیری و انتخاب ندارد . دانش آموزان موظفند همان طوری باشند که آموزه های رسمی می خواهند ؛ در حالی که آموزه های فوق با فضای جامعه و مناسبات اجتماعی و فرهنگی نسل جدید تفاوت های اساسی دارد . اینکه حقوق دانش آموز به رسمیت شناخته شود و جایگاه یک شهروند برای او در نظر گرفته شود بخش مهمی از اشکالات موجود در برنامه های رسمی و محتواهای آموزشی را رفع می کند .
3- معلم مبلّغ نیست :
نگاه به معلم به عنوان فردی که باید مبلّغ سیاست های رسمی باشد و حق هیچ گونه اندیشه و تفکر مستقل ندارد غلط است . این گزاره در طول سال های گذشته تشدید شده است و گمان می رود که با انجام گزینش می توانند معلمانی مطلوب استخدام کنند و محصولات آموزش و پرورش را تغییر دهند . رسالت معلمی آموزش و تربیت است و این با مبلّغ بودن تفاوت های ماهوی دارد .
تربیت بدون آزادی و انتخاب بی معنا می شود .
معلمی که خود فکر و اندیشه مستقل نداشته باشد نمی تواند اندیشیدن را به دانش آموزان بیاموزد . تحولات عرصه تکنولوژی و ارتباطات جایگاه معلمی را تغییر داده است . معلم دیگر نمی تواند دانای کل باشد. امروز با جهانی از اطلاعات و مهارت رو به روییم که مرجعیت معلم را به عنوان دانای کل به تسهیل گر تغییر داده است.
4- آموزش یک حق است :
در حال حاضر شکاف طبقاتی در آموزش و پرورش بیداد می کند . نتایج کنکور نشان می دهد که بخش عمده کسانی که رتبه های بالای کنکور را کسب می کنند دانش آموزان مدارس غیر دولتی خاص و مدارس تیز هوشان و نمونه دولتی هستند . تعداد بالای ترک تحصیل و بازمانده از تحصیل وضعیت افسار گسیخته بی عدالتی آموزشی را نشان می دهد . ساختار اداری آموزش و پرورش اجازه نفس کشیدن را به مدرسه نمی دهد و عموم تصمیمات باید بر عهده ساختارهای اداری باشد .
مجموع موارد فوق معلول نگرش کالایی به آموزش است در حالی که براساس قانون اساسی دولت موظف به تامین آموزش و پرورش به عنوان یک حق است . این نگرش باعث می شود که آموزش و پرورش به آموزش به عنوان یک حق باور نداشته باشد و مسئولیتی در قبال توسعه عدالت آموزشی احساس ننماید . همین رویکرد به آموزش و پرورش موجب شده است که مدارس غیر دولتی به حال خود رها شوند و برخلاف قانون مجبور باشند بودجه خود را از کمک های مردمی تامین کنند . ادامه این نگرش موجب خسران های مهمی در عرصه اجتماعی می شود .
موارد مذکور را می توان به عنوان مهم ترین نیازهای تحول در آموزش و پرورش دانست .
در حال حاضر نگرش به مدرسه ، معلم ، دانش آموز و آموزش مبتنی بر نگرشی ایدئولوژیک است که توسعه کشور و حقوق ملت را به رسمیت نمی شناسد . این نگرش یک سویه و از بالا به پایین است .
تحول در آموزش و پرورش بدون تغییر نگرش های غلط موجود امکان پذیر نیست .
تحول با تغییر مدیران و بدون تغییر نگرش ها به وجود نمی آید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید