گروه گزارش/

نخستین ترکش های نهایی شدن امتحانات نهایی در پایه های دهم و یازدهم در روزهای اخیر پدیدار شد .
وزارت آموزش و پرورش از عهده صدور کارت های ورود به جلسه بر نیامد و بدین ترتیب برنامه امتحان در روزهای 30 و 31 اردیبهشت لغو گردید .
این در حالی است که « صدای معلم » نخستین رسانه ای بود که به این مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی واکنش نشان داد و آن را فاقد معیارهای کارشناسی و تطبیقی دانست .

این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران در گزارش خود با عنوان :
«این همه شتاب زدگی و کارهای بدون کارشناسی و فاقد عقلانیت آموزشی و اداری در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها تا کجا و تا چه زمانی ادامه خواهد داشت ؟»
نظرسنجی وزارت آموزش و پرورش از مدیران مدارس و دانش آموزان به منظور طراحی برنامه آزمون های نهایی ... فعلا به معلمان نیازی نداریم ! نوشت : ( این جا )
« این گونه اظهارات توسط یک مقام مسئول در وزارت آموزش و پرورش در حالی بیان می شوند که بار اصلی برگزاری امتحانات مانند طراحی سوالات ، مراقبت و تصحیح همواره بر دوش معلمان بوده است .
مهم تر و فراتر از این مساله ؛ ورود یک نهاد بیرون از آموزش و پرورش مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و تعیین تکلیف برای ارکان آن است در حالی که حداقل در آموزش و پرورش نهادی مانند شورای عالی آموزش و پرورش مستقر بوده و فعالیت می کند.

این وضعیت ؛ به نوعی زیر سوال بردن استقلال حرفه ای آموزش و دخالت غیر تخصصی در کار آموزش و معلمان است .
پیش تر ؛ « صدای معلم » در یادداشتی نسبت به پیامدهای این تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی هشدار داده و نوشت : ( این جا )
« این مصوبه سکان هدایت فرایند یاددهی - یادگیری را از دست معلمان خارج کرده و به دست امتحان نهایی می سپارد و شاگردان به جای توجه به روندهای حاکم در کلاس درس و تکالیف مدرسه ای در تمام سال به دنبال نمونه سوالاتی خواهند رفت که نمره بهتری را در پایان سال برای آنان تضمین کند و عملا مدرسه متوسطه به کلاس های کنکور بدل خواهد شد.
این بزرگترین آسیب به نظام تعلیم و تربیت است.

هم اکنون که امتحان نهایی تنها در پایه دوازدهم برگزار می شود تامین امنیت و سلامت امتحان نهایی با توجه به برگزاری آزمون در هزاران حوزه اجرا در سطح کشور و در مراحل:
- طراحی و استاندارد سازی آزمون و این عاقبت جامعه ای است که غالبا به امور فکر نمی کند و در روزمرگی های خود ساخته ی خویش مغروق است تا زمانی که بحرانی او را از خواب بیدار کند .
- ارسال ایمن سوالات
- تکثیر آنها در محل اجرای آزمون
- تامین امنیت محیط اجرا
- تصحیح درست و قابل اطمینان اوراق امتحانی
- اعلام نتایج و صدور کارنامه تحصیلی
کاری بسیار سخت و طاقت فرساست و خالی از اشکال و خلل نیز نمی باشد.
اگر چه در سال های گذشته اقداماتی برای ایمن سازی این مراحل انجام شده اما همچنان چالش هایی وجود دارند ؛ حال اگر این حجم از اقدامات به سه برابر میزان فعلی افزایش پیدا کند یقینا مشکلات بسیار بیش از حد تصور خواهد شد و آموزش و پرورش بر آنها فائق نخواهد آمد .
برگزاری هم زمان سه سال امتحان نهایی کاری است که نه نیروی انسانی، نه سالن های امتحانی و فضای مورد نیاز آن در آموزش و پرورش وجود دارد و نه این دستگاه می تواند در آن واحد این حجم از اقدامات را در فرآیندهای نامبرده بالا که آزمون نهایی ناگزیر از مجرای آنها می گذرد انجام بدهد
نکته مهم دیگر این که دبیران برگزاری آزمون های داخلی را بخشی از وظیفه روزمره خود می دانند و آن را با رغبت انجام می دهند اما برگزاری امتحان به صورت نهایی در هر مرحله اعم از طرح سوال، مراقبت و تصحیح اوراق مستلزم پرداخت حق الزحمه است و تسری امتحان نهایی به سه پایه مبالغ هنگفتی را طلب می کند که عملا و با نظر به تجارب گذشته قابل تامین نخواهد بود » .

این نکات و دغدغه ها در گفت و شنود « صدای معلم » با « احمد عابدینی ؛ معاون پیشین شورای عالی آموزش و پرورش » هم مورد تایید و تصریح قرار می گیرند . ( این جا )
پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش و سایر مسئولان و تصمیم گیرندگان آن است :
این همه شتاب زدگی و کارهای بدون کارشناسی و فاقد عقلانیت آموزشی و اداری در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها تا کجا و تا چه زمانی ادامه خواهد داشت ؟
آیا نتایج و عوارض تصمیم های پیشین خود را در برهه های مختلف مشاهده نکرده اند ؟ »

همچنین « صدای معلم » به قلم مدیر مسئول رسانه ضمن ارزیابی این مصوبه از ابعاد مختلف با عنوان : « به نظام آموزشی چه داده اید و چه می خواهید ! آیا مصوبه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی به انحطاط زدایی از نظام آموزشی و جامعه و رشد " تفکر انتقادی " کمکی می کند ؟ » چنین نوشت : ( این جا )
« از زمانی که اعلام شده است امتحانات پایه دهم و یازدهم به صورت « نهایی » برگزار می شوند تب و تاب برای « نمره » شتاب بیشتری گرفته هر چند این بیماری مزمن قبلا نیز وجود داشته است .
معلوم نیست آموزش و پرورش غیر معطوف به آموزش مهارت های زندگی و بیگانه با آن و با این مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی دیگر قرار است به کجا بینجامد و از کدامین « ناکجا آباد » دیگری سر درآورد ؟

نهادی غیر قانونی و غیر پاسخ گو که به جای مراجع قانونی مانند شورای عالی آموزش و پرورش و مجلس تصمیم می گیرد اما هزینه ی این گونه تصمیم ها را باید معلمان و سایر ارکان آموزش پرداخت کنند بی آن که شاهد گشایشی در حوزه ی کیفیت بخشی آموزش و ارتقای سطح آموزش و تربیت باشند .
این وضعیت سال هاست که در نظام آموزشی ایران به یک رویه غالب تبدیل شده و از آن جا که در نهایت به قبولی دانش آموزان و افزایش آمار رضایت منتهی می شود تقریبا همه ارکان آموزش مانند مدیر مدرسه ، خانواده و حتی اداره آموزش و پرورش از آن رضایت دارند و صدای مخالفی بلند نمی شود . «این همه شتاب زدگی و کارهای بدون کارشناسی و فاقد عقلانیت آموزشی و اداری در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها تا کجا و تا چه زمانی ادامه خواهد داشت ؟»
شاید با این مصوبه دیگر وضعیت مانند سابق نباشد و آمار قبولی دانش آموزان از شکل حبابی و یا پفکی خارج شود .
اما در کنار این وضعیت ، نمره محوری به عنوان اساس تمام فعالیت های آموزشی و تربیتی تشدید خواهد شد و حتی اگر معلمی بخواهد از سر مسئولیت پذیری و نگرانی نسبت به آینده ، گریزی به اجتماع داشته و رویکرد حل مساله را برای کاهش چالش های آن مد نظر قرار دهد دیگر گوشی برای شنیدن آن نخواهد بود چون که بر اساس فرهنگ سازمانی شکل گرفته در مدرسه خارج از کتاب بوده و اتلاف وقت محسوب می شود و مهم تر این که روی معدل و نمره دانش آموزان تاثیری نخواهد داشت . پس ارزش طرح و بحث نخواهد داشت ... »
در روزهای گذشته اکثریت قریب به اتفاق جامعه هدف و کنش گران آموزشی یقه ی وزارت آموزش و پرورش را گرفتند در حالی که متهم اصلی از نظرها غایب بود .

عدم توانایی وزارت آموزش و پرورش در انجام یک کار روتین اداری تنها نخستین و شاید کوچک ترین عوارض از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است و سایر پیامدهای و عوارض منفی آن گریبان پیک نحیف و رو به احتضار نظام آموزشی بیمار ایران را فرا خواهد گرفت .
زمانی که در ابتدای بهمن سال 1402 این هشدارها را دادیم کسی و یا نهادی در راس و یا قاعده آن را جدی نگرفت و اصلا نشنید .
و این عاقبت جامعه ای است که غالبا به امور فکر نمی کند و در روزمرگی های خود ساخته ی خویش مغروق است تا زمانی که بحرانی او را از خواب بیدار کند .
که البته آن زمان دیر خواهد بود .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جستارگشایی
چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۴۰۳ تصویر استقبال غیرمعمول و نامرتبط دانشآموزان مدرسه علوم قرآنی امام حسن مجتبی(ع) از شهردار زنجان مرزهای زمان، مکان، زبان و جغرافیا را درنوردیده و با ایجاد حواشی رسانهای در حد لالیگا خبرساز شد. ترکشهای این بمب خبری تا آن جا پیش رفت که زنجان با کره شمالی و رهبر دیکتاتورش مقایسه شده و کلی نکوهشهای پسینی به دنبال داشت. در این مجال درنگی گذرا بر این اتفاق ظاهرن ساده و عادی برای برخی از مدیران خام و تندرو (جا مانده در دهه شصت) مدارس خواهیم داشت تا ابعاد قضیه را بعد از فروکش کردن طوفان خبری واکاوی نمائیم.
فیروزفر؛ مدیری از جنس فرهنگ
یک دههایست علیرغم زاویه سیاسی با شهردار زنجان آشنایی و ارتباط دورادور دارم. دکتر فیروزفر قبل از اینکه شهردار زنجان باشد چهرهایست پراگماتیست و تکنوکرات و البته استوار بر سه پایه علم، فرهنگ و مذهب.
وی از اساتید به نام دانشگاه زنجان بوده و مدتی ریاست دانشگاه آزاد زنجان را به عهده داشته و البته از فعالان درجه اول حسینیه اعظم زنجان میباشد.
در زمان مدیریتش بر دانشگاه آزاد زنجان، بزرگترین مدرسه بدون کیف کشور در ساختمان اعتمادیه دانشگاه آزاد پایهگذاری گردید.
شخصا انتظار داشتم که دکتر فیروزفر حاذق و باهوش با مشاهده پوزیشن معیوب استقبال در این دام غیرعمد و هجمه رسانه نمیافتاد.

روایت مدیر مدرسه از مراسم استقبال
شناخت مستقیمی از این واحد آموزشی و مدیرش ندارم. خانم خدیری مدیر مدرسه در مصاحبه با خبرگزاری مهر سعی در عادی و مرسوم جلوه دادن عکس استقبال دختران از شهردار کرده میافزاید: « رسم دیرین دانش آموزان در مدرسه این است که در ورود بزرگان و میهمانان به مدرسه اعم از خیران مردمی و مسؤولان حامی قرآن و فرهنگ قرآنی، که به احترام این کتاب آسمانی و دختران قرآنی وارد این مدرسه میشوند، به نحو احسن و به رسم ادب میزبانی کرده و با افتخار با گذاشتن گل در مسیر ورود میهمانان، از ایشان استقبال و خوش آمد گویی میکنند.
استقبال و خوش آمد گویی گفتن همراه با گذاشت گل در مسیر مهمانان نه برخلاف شرع و نه برخلاف عرف، بلکه مطابق و موافق ادب یک دانشآموز در یک مدرسه قرآنی است » .
خدیری که در متن منتشر شده از خود به عنوان خادم قرآن و دختران قرآنی در مدارس قرآنی امام حسن مجتبی(ع) زنجان نام برده است، میافزاید: تخریب شخصیت یک مدرسه و دانشآموز قرآنی و یا تخریب یک شخصیت یا یک مسئول دلسوز که حامی فعالیتهای قرآنی و گسترش فرهنگ اسلامی مهمان بوده، آن هم با استفاده از یک عکس لحظهای (که اتفاقاً فیلم و عکس کامل این حضور و استقبال از سایر مهمانان ثبت و موجود میباشد) دور از عدالت و انصاف است.

روایت آموزش و پرورش از مراسم استقبال
روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش زنجان نیز در بیانیهای مینویسد: « تصویری که ابتدا در کانال اطلاع رسانی شهرداری زنجان منتشر شد دستمایه برداشتهای گسترده و هجمه علیه آموزش و پرورش شد، تصویری که القا کننده تعظیم دختران شاغل به تحصیل در مدرسه قرآنی امام حسن مجتبی(ع) است، در حالی که این تصویر تنها قاب کوچک از صحنه استقبال از شهردار زنجان است که (درست در زمانی که دانش آموزان گلها را روی زمین گذاشته و در حال بلند شدن هستند را ثبت کرده است. و این لحظه ثبت شده به بدسلیقگی شهرداری زنجان در کانال این مجموعه منتشر و باعث شده مباحث غیرواقع در این زمینه در فضای مجازی منتشر شود.
تعدادی دانشآموز شاخههای گل را در طرفین مسیر حرکت مهمان به سمت داخل مدرسه به زمین میگذارند و به عبارتی مسیر تردد مهمان را با گل تزئین میکنند » .
« لازم به ذکر است تخریب شخصیت یک مدرسه و دانشآموز قرآنی و یا تخریب یک شخصیت یا یک مسؤول که حامی فعالیتهای قرآنی و گسترش فرهنگ اسلامی بوده، آن هم با استفاده از یک عکس لحظهای و شیطنت رسانهای (درست در زمانی که دانش آموزان گلها را روی زمین گذاشته و در حال بلند شدن هستند) آنها را در حالت تعظیم به شهردار نشان داده و جنجال رسانهای راه انداختهاند، بر خلاف اخلاق حرفهای و اسلامی بوده و کاملاً دور از عدل و انصاف است » .

حرف آخر ؟!
ما معلمان و مدیران مدارس باید بپذیریم که در دهکده جهانی هزاره سوم زمانه عوض شده و مدیرانی همچون خانم خدیری (جا مانده در دهه شصت) یا باید همانند راقم این سطور عرصه را برای جوانترها خالی کنند و یا خود را با اقتضائات زمان و مکان و الزامات نسل جدید وفق دهند وگرنه دیر یا زود اینرسی چنین اتفاقاتی جبرا آنها را از گردونه خدمت به بیرون پرتاب خواهد کرد.
جا دارد از مسئولین آموزش و پرورش استان زنجان بپرسیم که: دقیقا در کجای این جهان پهناور ستاد استقبال (پیشتازان) گل را روی زمین و مقابل قدوم بازدید کننده میگذارند؟
آنچه معمول و مرسوم است نگهداشت گل در دست گروه پیشتاز و ستاد استقبال، اهدای گل به بازدید کننده و یا پرپر کردنش روی سر مسئولین میباشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

« برخی از ما نه تنها گذشته ی خود را حمل می کنیم، بلکه گذشته پدر و مادرهایمان را نیز همراه داریم .
درد، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و تا آن را بررسی نکنیم، این چرخه را هیچ گاه برهم نخواهیم زد » .
نیمه تاریک وجود – دبی فورد
***
جنگیر ( The Exorcist) یک فیلم آمریکایی محصول سال ۱۹۷۳ در ژانر فراطبیعی ترسناک به کارگردانی ویلیام فریدکین است که بر اساس رمانی به همین نام از ویلیام پیتر بلتی ساختهشدهاست.
ماجرا در جورج تاون در حومهٔ واشینگتن دی سی میگذرد. کریس مکنیل، بازیگر زن تلویزیون، نگران سلامت دخترش، رِیگِن، است که دچار تشنج شدید شده و در رختخواب به خود میپیچد. پزشکان از درمان دخترک ناتواناند، تا آنجا که به کریس پیشنهاد میکنند از یک جنگیر کمک بگیرد. کریس به یک کشیش جوان به نام پدر کاراس مراجعه میکند و از او درخواست میکند تا به ریگن کمک کند. پس از تحقیقاتی که پدر کاراس بر روی ریگن انجام میدهد و مطمئن میشود که شیطان بدن او را تسخیر کرده، به کلیسا مراجعه کرده و درخواست میکند تا خودش مراسم جنگیری را انجام دهد. اما کلیسا شخصی باتجربهتر به نام پدر مِرین را پیشنهاد میکند. مِرین کشیشی پیر است و موجودی را که بدن ریگن به تسخیر او درآمده است میشناسد. پدر مِرین به خانهٔ کریس مکنیل میرود و بههمراه پدر کاراس جنگیری را شروع میکنند. ( این جا )
***

تصویری از استقبال عجیب از شهردار زنجان در مدرسه قرآنی امام حسن مجتبی این شهر خبرساز شده است. علیرضا فیروزفر اکنون شهردار زنجان است .
سعید مالکی، خبرنگار با انتشار این عکس در ایکس ( توییتر )نوشت: یک مدرسه در زنجان برای استقبال شهردار دست به اقدامی خبرساز زده است. مدیر و مسئولان مدرسه مسیر او را گلباران کردند و برای احترام بیشتر همه دانشآموزان هم خم شدند در برابر ایشان !
بسیاری با دیدن این صحنه برآشفته شده و اقدام شهردار زنجان را مورد نکوهش قرار دادند .
برخی و البته در اقلیت ، انگشت اتهام را به سوی مدیر مدرسه گرفته و عملکرد این مدیر را موجب تحقیر دانش آموزان دانستند .

شهرام جمالی در این مورد نوشت :
«شاید مدیر این مدرسه تصور کرده که فرمانده یک پادگان نظامی است و دانشآموزان هم سربازان تحت فرمان او هستند که اینچنین آنها را برای ادای احترام به مافوقش بهخط و وادار به تعظیم کرده!
هرچند این شکل از احترام گذاشتن که توام با اقتدار سربازان (و نه خمشدن آنها تا کمر) است، نوعی عرف مرسوم در یک پادگان نظامی است و نمیتوان آن را تحقیر سربازان بهحساب آورد. اما این شکل از تحقیر دختران دانشآموز آن هم در یک محیط آموزشی به نظرم بیسابقه است » . حال اگر آن دانش آموزان و آن فرمانده ی پادگان ( مدرسه ) با همکارانش فقط گوشه ای از این مسائل را می دانستند و به پیرامون خود واقف بودند ؛ باز هم در برابر شهردار و یا هر مقام دیگری سر تعظیم فرود می آوردند ؟ و یا آن که « مطالبه گری » هدف مند و مدنی را پیشه ی خود می کردند ؟
گفته شده که این تشریف فرمایی شهردار و همراهان به مناسبت « روز دختر » بوده است .
از وضعیت ظاهری مدرسه و نیز آسفالت ترک خورده این مدرسه می توان حدس زد که آمدن شهردار به این مدرسه احتمالا برای کمک گرفتن در مورد امور عمرانی مدرسه و یا زمینه سازی برای امور مشابه بوده است .
مدیر مدرسه و سایر کادر هم تصمیم گرفته اند تا بر حسب عادت های غلط ایرانی که یکی از آن ها افراط و تفریط در زمینه « تکریم » است ؛ دانش آموزان را مجبور کنند تا برابر شهردار تعظیم کنند .
و این در حالی است که در بسیاری از کشورها به ویژه جوامع توسعه یافته ، اداره مدارس و پشتیبانی مالی و لجستیکی آن از وظایف شهردار است و « قانون » این را از مسئول طلب می کند . به عنوان مثال ؛ در کشور آلمان شهرداری ها وظایفی چون ساخت، تعمیر و نگهداری مدرسه های ابتدائی، راهنمایی، دبیرستان ها را به عهده دارند .

نظافت، تأمین وسایل آموزشی و نگهداری این گونه بناها را شهرداری ها به کمک افراد تحت استخدام خود انجام می دهند .
شهرداری ها می توانند به تنهایی به تنهایی و یا به کمک سایر اداره های محلی نسبت به تأسیس کلاس های آموزشی جهت بزرگ سالان اقدام نمایند » . ( این جا )

در فرانسه ؛ رسیدگی به امور مدرسه ها و بهداشت مدارس از وظایف مهم شهرداری هاست . ( این جا )
در ایران و با وجود آن که بیش از سه دهه از تصویب و ابلاغ « قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش » گذشته اما شهرداری هنوز همان اندک وظیفه قانونی خود را در برابر آموزش و پرورش به درستی انجام نمی دهد .

« بر اساس بند 3 ماده 13 قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش، شهرداریها باید 5 درصد عوارض صدور پروانههای ساختمانی، تفکیک زمین، پذیره و نوسازی را به عنوان سهم این نهاد از مردم اخذ و مستقیما به حساب آموزش و پرورش استان واریز کنند که متاسفانه این امر تاکنون به درستی محقق نشده و شفافسازی و گزارش عملکرد مالی به مدیرکل آموزش و پرورش استانها و به تبع آن به روسای مناطق صورت نگرفته است » ( این جا )
« صدای معلم » در گزارش خود به تاریخ 25 فروردین 1403 با عنوان « جناب " من شهردارم " ... از مدرسه سازی در منطقه 22 تهران چه خبر ؟ » نوشت : ( این جا )

« ... این وظیفه قانونی شهرداری است که طبق قانون شوراها ماده 18 و 16 سرانه فضای آموزشی را از مالک یا کسانی که انبوه هستند با تایید آموزش و پرورش تحویل بگیرد و بعد، پایان کار صادر کند.
در حال حاضر برای انبوه سازانی که این تکلیف قانونی را انجام ندادند، احکامی صادر شده که به زودی اجرا میشود.
چهاربند این را هم گفته بود که دراین منطقه واحدهای مسکونی هیچ فضای آموزشی برای دانش آموزان در نظرگرفته نشده و ظرف 2 تا 3 سال آینده حداقل هزار دانشآموز ساکن این منطقه می شوند » .
اکنون و حداقل بیش از 10 سال از آن نشست خبری و هشدارهای مدیر کل گذشته و دیگر کسی از وضعیت پرسش نمی کند » .
این بخشی از وظایف شهرداری ها در برابر آموزش و پرورش بود هر چند شهرداری در بسیاری از موارد مانند « قانون هوای پاک » نیز به وظایف خود عمل نمی کند .

کسی نمی پرسد برای این همه فروش تراکم و ساخت و ساز ؛ به موضوع مهم « آمایش سرزمینی » توجه می شود ؟
امکانات اولیه مانند آب ، برق و گاز و مدرسه و... از قبل این همه افزایش جمعیت در کلان شهرها قرار است چگونه انجام پذیرد ؟
حال اگر آن دانش آموزان و آن فرمانده ی پادگان ( مدرسه ) با همکارانش فقط گوشه ای از این مسائل را می دانستند و به پیرامون خود واقف بودند ؛ باز هم در برابر شهردار و یا هر مقام دیگری سر تعظیم فرود می آوردند ؟ و یا آن که « مطالبه گری » هدف مند و مدنی را پیشه ی خود می کردند ؟

و اما نکته ای که باید به آن اشاره کنم و در تحلیل ها و نظرات به آن پرداخته نمی شود ؛ رفتار دانش آموزان در برابر این گونه درخواست هاست .
از نسل جدید با عناوینی مانند نسل زی ، نسل آلفا و... یاد می شود .
پیش تر و در یادداشتی با عنوان : « "نسل زد " و زومرهای ایرانی امتداد همان حکایت نوستالژیک قهرمان سازی؟ » به تحلیل مساله پرداخته و پرسش هایی را مطرح کردم : ( این جا )
« اما در میان اقشار جامعه با افراد فراوانی برخورد می کنیم که چنین می گویند :
« از ما که گذشت ... شاید این نسل جدید بتواند کاری انجام دهد »
آیا تحلیل و برداشت این افراد صحیح است ؟
آیا نسلی که زد خوانده می شود می تواند موجد تحولات ساختاری فراگیر در جامعه ایران شود ؟

شناخت ما از این نسل چیست و به چه میزان است ؟
آیا پژوهش و یا مستنداتی یافت می شوند که نشان دهند نسل زد پتانسیل بر هم زدن ساختارهای موجود را دارد و یا آن که در پس این توصیف ها و تعریف و تعارف ها نوعی القای اعتماد به نفس از نوع کاذب وجود دارد که می خواهد هزینه های تغییر را از دوش خود برداشته و بر عهده دیگری بگذارد ؟
آیا این شیفت ( تغییر ) مسئولیت پذیری اجتماعی می تواند موجب مفهوم سازی در مفاهیمی مانند « قانون » و « آزادی » و یا مقدمه ای برای شالوده ریزی یا بستر سازی برای تشکیل و تشکل ارکان چهار گانه « دموکراسی » گردد ؟
آیا دانش آموزان حاضر می توانند این ماموریت مهم و تاریخی را که گذشتگان قادر به انجام آن نشدند به نقطه ای قابل اتکاء و پایدار برسانند ؟ »

در قضیه کرنش دانش آموزان در برابر شهردار ؛
گیریم که شهردار دچار غرور شده و از این وضعیت لذت می برد .
گیریم که مدیر و معاونین مدرسه به مجیزگویی و رفتار دون شان انسانی غلتیده اند و متوجه عواقب و پیامدهای این گونه تصمیم ها و رفتارها نیستند .
گیریم که « معلمان » و به ویژه « نماینده معلمان » نظاره گر این گونه صحنه ها بوده و برای خودشان هم کلی ادعای « مرجعیت » دارند و خود را طلبکار از همه می پندارند .
اما چرا آن دانش آموزان ابزار این سیستم غلط و ناکارآمد می شوند ؟
آن هم در عصر ارتباطات و رسانه .
هنگامی که نگارش این یادداشت به پایان رسید در کانال « صدای زنجان نیوز » دیدم که مدیر کل آموزش و پرورش استان زنجان برای این رسانه جوابیه ای ارسال کرده است .
جالب است که در این ماجرا ، هدف انتقاد از شهردار و عملکرد او بوده است اما پرسش این که چرا مدیر کل آموزش و پرورش زنجان تا این حد کاسه داغ تر از آش شده آن هم به این سبک و سیاق .
هر توجیهی به کار برود این موضوع قابل انکار و یا کتمان نیست که :
دیکتاتوری و رفتار مستبدانه در وجودمان است .
***
« مدیر مسئول محترم روزنامه صدای زنجان
با سلام
با توجه به انتشار مطلبی با مضمون تعظیم دانشآموزان به مسئولان در مدرسه امام حسن (ع) در کانال صدانیوز مقتضی است جوابیه اداره کل آموزش و پرورش استان زنجان در اسرع وقت در کانال مربوطه منتشر شود.
علی اسماعیلی
مدیر کل آموزش و پرورش استان زنجان
پاسخ روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان زنجان به اخبار کذب منتشر شده در فضای مجازی با مضمون تعظیم دانشآموزان به مسئولان در مدرسه:
در پاسخ به انتشار عکسی با محتوای کذب از مراسم قرآنی مدرسه امام حسن مجتبی (ع) که سعی در القای دروغین ترویج فرهنگ طاغوتی تعظیم در مقابل مسئولان توسط دانشآموزان را دارد؛ به اطلاع میرساند: حفظ جایگاه والای شخصیتی دانشآموزان در مدارس از مهمترین خطوط قرمز دستگاه تعلیم و تربیت استان است و تمامی برنامهها و فعالیت تربیتی ذیل موضوع خودشناسی و تقویت هویت و شخصیت والای دانشآموزان در مدارس برنامهریزی و اجرا میشود.
لازم به ذکر است، مدرسه امام حسن مجتبی (ع) از مدارس شاخص استان در اجرای برنامههای تربیتی و قرآنی است و دانشآموزان این مدرسه در ورود خیرین مردمی و مسئولین حامی قرآن و فرهنگ قرآنی، که به احترام این کتاب آسمانی و دختران قرآنی وارد این مدرسه می شوند، به رسم ادب با ایستادن در مسیر ورودی مدرسه به استقبال آنان میروند و این موضوع مطابق موازین اسلام و همزمان با در نظر گرفتن حفظ کامل جایگاه شخصی دانشآموزان انجام میشود.
تخریب شخصیت يک مدرسه و دانشآموز قرآنی و یا تخریب یک شخصيت یا يک مسئول دلسوز كه حامی فعالیتهای قرآنی و گسترش فرهنگ اسلامی بوده ،آن هم با استفاده از يك عکس لحظه ای و شیطنت رسانه ای(درست در زمانی که دانش آموزان گلها را روی زمین گذاشته و در حال بلند شدن هستند) آنها را در حالت تعظیم نشان داده و جنجال رسانه ای راه انداختهاند، بر خلاف اخلاق حرفه ای و اسلامی بوده و کاملا دور از عدل و انصاف است.
امیدواریم آنان كه با تفسیر به رای خود، اقدام به پخش مطالب تخريبی در فضای مجازی علیه مجموعههای حامی فعالیتهای تربیتی و پرورشی در مدارس انجام دادهاند، نموده و بدتر از آنها، کسانی که این خبر کذب را بازنشر می کنند، بتوانند در محضر عدل الهی و مراجع قانونی برای این بی اخلاقی ها که یقینا مصداق "حق الناس" است، پاسخی داشته باشند.
شایان ذکر است ویدیو کامل حضور نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه زنجان نیز که به همراه مدیر کل آموزش و پرورش استان میهمان این مجموعه بودند در این برنامه منتشر شده است که خود گویای دروغ بودن اخبار منتشر شده در فضای مجازی است.
توضیح صدای زنجان نیوز :
در خصوص توضیحات روابط عمومی محترم ذکر چند نکته ضروری است:
1- جای تاسف است عکسی که توسط روابط عمومی شهرداری گرفته شده و به عنوان سند افتخار در سایت شهرداری منتشر شده و متعاقب آن همین عکس در رسانه های مختلف از جمله صدای زنجان منتشر شده،از آن به عنوان شیطنت رسانه ای و خبر کذب یاد شده است! قاعدتا از روابط عمومی یک دستگاه عریض و طویل فرهنگی، انتظار می رود واقعیت ها را کتمان نکند، زیرا مردم و مخاطبین دارای بینش و قدرت تشخیص کافی هستند و واقعیت های جامعه را آن طور که هست می بینند و درک می کنند.
2- کار اشتباه هرجا باشد اشتباه است، چه مدرسه خاص و چه مدرسه عادی، با این تفاوت که از یک مدرسه قرآنی، بیشتر انتظار می رود، فرامین الهی در خصوص حفظ شان و جایگاه انسانها، به خصوص دانش آموزان دختر را سرلوحه کار خود قرار دهد.
3- فرار از پاسخ گویی به خاطر رفتاری اشتباه و پنهان شدن در پشت مقدسات، با آموزهای دینی ما سازگار نیست، افتخار ما این است که انتقاد و رفتار اشتباه را بپذیریم و آن را اصلاح کنیم.
4- قدر مسلم، اشتباه یک فرد را به کل مجموعه تعمیم دادن کار اشتباه و خطایی است، قدردان زحمات همه معلمان دلسوز و فرهنگیان فرهیخته استان هستیم و آرزوی موفقیت برای همه عزیزان را داریم و از زحمات همه آنان نیز تشکر میکنیم.

سایت کدال چیست و چه کاربردهایی دارد؟
دسترسي صاحبان اصلي سرمايه هاي صندوق به کدال حق مسلم اعضا مي باشد .
خلاصه قسمت هاي قبل :
سازمان بورس با اقتباس از بازارهای جهانی ، پایگاهی را برای انتشار گزارشهای شرکتها معرفی کرد . این پایگاه، همان وبسایتی است که به نام سامانه کدال شناخته میشود و از آدرس codal.ir در دسترس است.
وبسایت جامع کدال یکی از دلایلی است که باعث شفافیت در بازار سرمایه میشود . مهمترین اطلاعاتی که میتوان از این سامانه دریافت کرد شامل مجمع عمومی یا فوقالعاده ، اطلاعات مربوط به افزایش سرمایه شرکتها و مهلت استفاده از حقتقدم در بورس و … است .
سرمایهگذار با توجه به اطلاعات کدال و بر اساس استراتژی معاملاتی خود (ديدگاه کوتاه مدت يا بلند مدت خود ) ادامه حضور با افزايش ، کاهش سرمايه يا خروج از شرکت يا هلدينگ ، تصمیم میگیرد .
سامانه الکترونیکی کدال داخلی صندوق ذخيره فرهنگيان یک پایگاه اطلاعاتی جامع ناشران موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان ، هلدینگها و شرکتهای تابعه است که منطبق بر استانداردها ویژگیها و اصول یکسان جهانی تعریف شده است . استفاده از ساختارهای درختی جهت ایجاد انعطاف در ذخیره سازی داده ها از امکانات کلی این پروژه است .
عملیاتی شدن این سامانه گامی مهم و بزرگ در راستای شفافیت و سرعت به اشتراک گذاری اطلاعات است و نظارت و کنترل جامع تر را در پي دارد .
نجف پور گفت : وعده داديم اطلاعات مالي بنگاه را مبتني بر الزامات حاکميتي ، قوانين تجارت ، شفاف به مرور زمان در اختيار ِ عزيزان فرهنگي قرار خواهيم داد .
تا دسترسي اعضا به اطلاعات صندوق ذخيره فراهم نگردد ، رانت داخلي در صندوق ذخيره فرهنگيان جاري و ساري مي باشد و اعضا هيچ اطلاعاتي براي تحليل ، جهت ادامه عضويت ( افزايش يا کاهش واريزي ماهانه ) يا خروج از صندوق در دسترس ندارند !

قسمت سوم :
پرسش کننده :
چه جالب !
به قرار شنيده ها ، در پايان يک سالگي حضور ِ مدير عامل وقت در صندوق (31 ارديبهشت 1402 ) ، عليرغم فشار هاي جانبي به ايشان براي متوقف کردن تخصيص حقوق مالکانه ، نجف پور عقب نشيني نکرد !
پاسخ دهنده :
اينجانب بر اساس شنيده ها نمي توانم در مورد فشار جانبي به مدير عامل ، نظر بدهم ولي بر اساس اخبار موثق فرهنگيان عزيز ِ حاضر در جلسه 31 ارديبهشت 1402 ( روز رونمايي تخصيص حقوق مالکانه ) اراده مصمم نجف پور در اجراي اين مطالبه 12 ساله اعضا مشخص و بارز بود .
قابل ذکر است عصر همان صبح ِ دوم بهمن 1402 که نجف پور برکنار شد ؛ برخي از کنشگران مدني فعال در حوزه صندوق با ايشان قرار ديدار داشتند . خبر تغيير ِ ناگهاني ايشان ، اين کنشگران که خود را براي حضور در جلسه بعد از ظهر ِ همان روز آماده مي کردند را بسيار متعجب کرد !

پرسش کننده :
سايت رخداد اقتصادي در ششم بهمن 1402 ، به چه نکات ديگري اشاره کرده است ؟
پاسخ دهنده :
سايت رخداد اقتصادي در ششم بهمن 1402 بعد از برکناري نجف پور نوشت :
پرسش کننده :
آيا اعضا محترم صندوق به اطلاعات کدال داخلي دسترسي دارند ؟

پاسخ دهنده :
خير . متاسفانه مطالبات اعضا در سايه کنشگري فعال به تدريج و به صورت قطره چکاني محقق شده و مي شود .
در بهمن 1400 همه چيز براي ورود هلدينگ پترو فرهنگ ( حدود 50 درصد سرمايه هاي صندوق ذخيره فرهنگيان ) به فرا بورس آماده بود ولي به دليل عدم يقين وزير محترم ( عليرغم پذيرش کارشناسان منتصب خود ِ وزير ) اين مهم انجام نشد .
در 31 ارديبهشت 1402 هم ، توسط سرپرست محترم آموزش و پرورش مراسم رونمايي ابتر ماند . در اثر فشار مطالبه گران و کنشگران مدني فعال در حوزه صندوق ذخيره فرهنگيان سرانجام با حضور مبتکرانه برخي از فعالان کنشگر در دفتر کميته عالي ارزش مالکانه ، اجازه انتشار گواهي موفقت سهام سهند صادر شد .
تا زماني که اين سهام قابليت نقد شوندگي نداشته باشند ، اميدها با يقين فاصله زيادي دارند.
پرسش کننده :
پاسخ شما هيچ ربطي به پرسش اينجانب ندارد . آيا اعضا محترم صندوق به اطلاعات کدال داخلي دسترسي دارند ؟
پاسخ دهنده :
همان طور که در بالا اشاره نمودم کسب هر موفقيت بسيار کوچک و ناچيز در صندوق در سايه تلاش خستگي ناپذير کنشگران مدني فعال در حوزه صندوق ذخيره حاصل شده است .
به قرار شنيده ها ؛ بيش از 26 هفته قبل از زمان نگارش اين سطور ، درخواست دسترسي فرهنگيان عضو به سيستم کدال داخلي به صندوق داده شده است و پاسخ چنين بوده است :
براي تعيين سطح دسترسي به اطلاعات ِ کدال نياز به مصوبه هيات مديره مي باشد .
بعد از گذشت بيش از 26 هفته از اين درخواست به حق و قانوني اعضا ؛ دسترسي اعضا به اطلاعات کدال داخلي فراهم نشده است ؛ به عبارت ديگر کدال داخلي هم تاکنون ابتر مانده است .

پرسش کننده :
نظر ِ تيم جديد در اجراي کدال داخلي چه مي باشد ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
محسن احمدي ، 15 بهمن 1402 در روزنامه دنياي اقتصاد گفت :
یکی از انتظارات جامعه فرهنگیان، دولت و وزارت آموزش و پرورش از این صندوق را افزایش کنترلهای داخلی و نظارت هوشمند و مستمر بر فعالیتهای مالی و بازرگانی شرکتهای تابعه برشمرد.
وی یادآور شد: کسانی که با سلامت ، پاک دستی و مسوولیت پذیری ماموریتهای اصلی محوله را به انجام میرسانند مشکلی برای ادامه فعالیت در صندوق نخواهند داشت ، اما انتصابهای سفارشی و غیرتخصصی پذیرفته نیست و مدیران شایسته ، متخصص و باانگیزه جایگزین خواهند شد.
پرسش کننده :
محسن احمدي که انتظارات جامعه فرهنگيان را در کنار دولت و وزارت آموزش و پرورش قرار مي دهد نگران کننده است . در ضمن اشاره ايشان به کساني که باسلامت ، پاک دستي و مسئوليت پذيري مأموريت هاي محوله را انجام مي دهند نگران کننده تر است !
پاسخ دهنده :
درخواست دولت و وزارت آموزش و پرورش در افزايش کتنرل هاي داخلي و نظارت هوشمند و مستمر بر فعاليت هاي مالي و بارزگاني شرکت هاي تابعه صندوق ذخيره به تنهايي جاي هيچ نگراني ندارد ولي بعد از دو سال عدم اجراي انتخاب 6 نفر هيات امناي صندوق که صداي رکن بازرسان هم درآمده است و با گذشت بيش از 26 هفته از يک درخواست عادي که حق مسلم اعضا مي باشد (درخواست دسترسي اعضا به کدال داخلي ) هنوز دسترسي اعضا به کدال داخلي امکان پذير نشده است .
و زمانی که از پاک دستي و سلامت افراد سخن به ميان مي آيد ... نگراني اعضا و کنشگران مدني فعال در حوزه صندوق ذخيره فرهنگيان را صد چندان افزايش داده است .
تجربه جهاني و داخلي گواهي مي دهد که دسترسي صاحبان اصلي سرمايه ( سهامداران ) به کدال ، اجراي قانون سوت زنان ، اجراي اساسنامه قانوني 1400 ( حاکميت شرکتي با نوآوري باز به همراه اجراي آئين نامه هاي مديريت سود ِ پيشنهاد شده از سوي سازمان بورس ) ، ورود هلدينگ ها و شرکت ها در بورس يا فرابورس ، فعاليت شفاف ِ کميته هاي تخصصي سرمايه گذاري ، انتصابات ، ريسک ، حسابرسي داخلي ، تطبيق مقررات ، کميته عالي ارزش مالکانه و تصويب آئين نامه هاي مربوطه و ... تنها شرط لازم و کافي براي پيش گيري از فساد و رانت خواري مي باشد .

پرسش کننده :
مدير عامل جديد چه نگاهي جهت مبارزه با فساد دارد ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
دکتر محسن احمدي با تاکید بر اصل شفافیت و ضرورت نظارت و مبارزه همهجانبه با فساد گفت :
در ادوار گذشته هر زمان و هرجا که ابهام، عدم شفافیت و تاریکی بر روند فعالیتهای این موسسه سایه افکنده بود ، آسیبهای جبرانناپذیری بر پیکره این صندوق وارد ساخته و نهایتا علاوه بر خسارات مالی، وجهه و اعتبار صندوق را نیز خدشهدار کرده است ؛ از این رو مسوولیت داریم با افزایش شفافیت و سلامت در جهت احیای برند این موسسه تلاش مضاعف کنیم .
پرسش کننده :
محسن احمدی همزمان با هفته معلم از آغاز به کار سامانه نظارت و شفافیت اطلاعات و اسناد (پنجره) در صندوق ذخیره فرهنگیان ، خبر داد . آيا صاحبان اصلي سرمايه هم به اطلاعات کدال دسترسي خواهند داشت ؟
پاسخ دهنده ( 6 ) :
وی در پایان تصریح کرد: این سامانهها که در مجموع سیستم نظارتی و شفافیت صندوق ذخیره فرهنگیان را تشکیل میدهند، ابزار بسیار مهمی در اختیار کلیه ذی نفعان به ویژه فرهنگیان عزیز خواهد بود تا از این طریق بر داراییها و سرمایهگذاری این مجموعه عظیم اقتصادی نظارت و کنترل دقیق داشته باشند.
مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان در خصوص چگونگی دسترسی به سامانه هوشمند پنجره خاطر نشان کرد: بعد از تکمیل مرحله ورود داده ها و اطلاعات به این سیستم و طی یک زمان بندی مشخص به تدریج همه ذینفعان به اطلاعات سامانه پنجره دسترسی خواهند داشت.
پرسش کننده :
آيا کدال در لغت به معني " پنجره " است ؟
پاسخ دهنده :
کدال مخفف عبارت انگلیسي Comprehensive Database Of All Listed Companies بوده که به معنای سامانه یا پایگاه اطلاعات جامع شرکتهای پذیرفته شده در بورس است.
پرسش کننده :
پس مديريت جديد با انتخاب نام "پنچره " تلاش مي کند تا کار انجام شده از قبل را به نام ِ خود نمايد ؟
پاسخ دهنده :
شايد احمدي با الهام از پنجره کدال پلاس ، نام پنجره را براي کدال داخلي صندوق انتخاب کرده است . مهم اسم نيست . مهم شفافيت ( دسترسي صاحبان اصلي سرمايه به اطلاعات جامع ) مي باشد .
پرسش کننده :
آيا گفتار درماني مسئولين در رسانه هاي رسمي تاکنون چاره ساز بوده است ؟

پاسخ دهنده :
اعضا و کنشگران مدني فعال در حوزه صندوق ذخيره فرهنگيان عملکرد مسئولين را رصد مي کنند و گفت و گوي رسانه اي آنان تا قبل از عملياتي شدن وعده ها را تبليغات رسانه اي تلقي مي کنند و خواهان اتمام هرچه سريع تر راه آغاز شده و بدون بازگشت تخصيص حقوق مالکانه هستند .
يک ميليون و ششصد هزار عضو صندوق ، هيچ تعللي يا بهانه اي از مسئولين در ابتر ماندن تخصيص حقوق مالکانه را نمي پذيرند .
اعضا هيچ گاه عدم ورود ِ هلدينگ پترو فرهنگ به فرا بورس را در بهمن 1400 ، ابتر ماندن تخصيص حقوق مالکانه در 31 ارديبهشت 1402 يا ... را فراموش نکرده و نمي کنند .
برخي از فعالان مدني بر دفاع از ماهيت خصوصي صندوق ، تدوين آیين نامه انتخابات و اجراي انتخابات ، پاي بندي به اساسنامه 1400 تاکيد دارند و دسترسي اعضا به کدال داخلي را يک مطالبه عاجل و معمولی خود تلقي مي کنند .
اميد است در سايه پيگيري کنش گران مدني و حمايت اعضا از آنان و هوشمندي مسئولين تا سالروز رونمايي تخصيص حقوق مالکانه 31 ارديبهشت 1403 ، عاجل ترين مطالبه اعضا محقق شود و امکان دسترسي اعضا به کدال داخلي فراهم گردد تا هريک از اعضاي کنوني صندوق بر اساس اطلاعات کدال داخلي و استراتژي سرمايه گذاري خود بتوانند آگاهانه در مورد حضور ( افزايش يا کاهش واريزي ماهانه ) يا خروج خود از صندوق ، تصميم گيري آگاهانه داشته باشند و در تداوم کنشگري مدني شاهد تحقق مطالبات ذيل باشيم:
پايان گفت و گو
منابع :
1- باشگاه بلاگ
2- ویکی پدیا
3- دوم مرداد 1402 مدير عامل شرکت پژوهش اعلام کرد : اهتمام صندوق ذخیره برای ورود به عرصه زبدگان دیجیتال
5- روزنامه دنياي اقتصاد 15 بهمن 1402، اولویتهای صندوق ذخیره فرهنگیان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/

دوشنبه 24 اردیبهشت خانه اندیشمندان علوم انسانی میزبان جمعی از فرهنگیان با عنوان « اهالی تعلیم و تربیت » بود .
مناسبت این نشست ، بزرگداشت « مقام معلم » بود .
نشستی که بیش از سه ساعت طول کشید اما بسیاری تا پایان و حتی وقت های اضافه ماندند تا در پایان به نقالی دختر دانش آموزی گوش فرا دهند که متنی بلند بالا از « مهدی اخوان ثالت » را برای آنان و با شور و حرارت خواند .
در این نشست از وزرای پیشین و نیز وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم دعوت به عمل آمده بود اما تنها سه تن یعنی علی اصغر فانی ، محمدبطحایی و محسن حاجی میرزایی به بیان خاطرات خود پرداخته و در پایان در میزگردی شرکت کردند .

همان گونه که انتظار می رفت ، رضامراد صحرایی در این نشست حضور نیافت تا تاییدی باشد بر این ادعا که این وزیر کم تجربه اما پر سر و صدا از حضور در نشست های غیر کنترل شده و مردمی واهمه دارد و ترجیح می دهد در جمع هایی حضور پیدا کند که مخاطبان و به ویژه اهالی رسانه حرفه ای او را مورد نقد و چالش جدی قرار ندهند . متاسفانه مملکت پر شده از دکتر و مهندس هایی که بزرگ ترین هنرشان فقیر کردن این مردم بوده است .
اما این نشست میهمان دیگری داشت که از فاصله ی بسیار دوری به این جا آمده بود تا به بیان خاطره و یا بهتر است بگوئیم به « ذکر مصائب حرفه ی معلمی » بپردازد .
او کسی نبود جز « ثریا مطهرنیا » آموزگار سخت کوش بیجاری که عملکرد خدمت بی ادعا و صادقانه در روستاهای محروم کردستان را در کارنامه ی خود دارد .
زمانی که مطهرنیا به بالای سن رفت تا از خاطرات خود بگوید شاید در آن جمع کم تر کسی او را می شناخت اما طرز سخن گفتن و محتوای کلمات موجب شد تا برخی حاضران در نشست از شنیدن این همه درد و رنجی که بر این معلم رفته منقلب شوند و بگریند .
مطهرنیا سخن خود را با انتقاد از نحوه ی معرفی خود آغاز کرد در جایی که او را با عنوان « دکتر » مورد خطاب قرار داده و به مخاطبان معرفی کرد .
مطهرنیا گفت :

« آقای دکتر صادقی زحمت کشیده بودند دعوت نامه ای را که برای من فرستاده بودند با عنوان « دکتر » مرا خطاب کرده بودند . الان هم مجری این را تکرار کرد .
می خواهم این را اصلاح کنم .
خیلی جاها به من می گویند : دکتر . ولی نه . من بابت این که دخترم می خواست حتما پزشکی تهران قبول شود و زمانی که من باید از رساله ام دفاع می کردم هنوز این اتفاق نیفتاده است و دکترایم را نگرفته ام .
من اذیت می شوم که به من می گویند : دکتر !
( تشویق حاضران )
متاسفانه مملکت پر شده از دکتر و مهندس هایی که بزرگ ترین هنرشان فقیر کردن این مردم بوده است .
« آموزگار برتر جهان » در بخشی از سخنان خود چنین گفت :
« برای خیلی ها سوال است که چرا مرا به عنوان یکی از نامزدهای معلم جهانی انتخاب کردند . هر چند در آینده ای نه چندان دور اسنادی را منتشر می کنم بابت این که چطور کار مرا سیاسی کردند .
تمدن ایران ما در دنیا به مادر تمدن ها معروف است . خیلی از آیین های اصیل ایرانی را که بررسی می کنیم بر پایه صلح ، نوع دوستی ، مهر و محبت و مهربانی بنا شده اند .
( تشویق حاضران )
این نوع دوستی و دگرخواهی که من به آن اشاره می کنم یک کلمه نو و ابداعی نیست . به نظرم ؛ یک نعمت الهی است که در وجود تمام انسان های دنیا قرار داده شده است .
مطهر نیا در حالی که با تاثر زیاد به ذکر یکی از خاطرات خود می پرداخت گفت :
من قلب بسیار رئوف و مهربانی دارم که با کوچک ترین چیزی به شدت ناراحت و اذیت می شوم . او داشت گریه می کرد و من هم داشتم گریه می کردم ...
من پشیمان هستم از این که معلم شدم . معلمی سخت ترین شغل دنیاست .
ده دوازده کشور خیلی خوب را در دنیا رفته ام . نظام آموزشی آن ها را از نزدیک دیده ام و هر موقع به ایران برگشتم واقعا گریه ام گرفته است . آنان پشت به مسئولشان بسته اند اما ما در پشت مان مردم را داریم .»
مشروح این سخنان و سایر بخش های این نشست در « صدای معلم » منتشر خواهد گردید .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/

در جلسه شورای عالی اجتماعی کشور که با هدف کاهش آسیبهای اجتماعی با حضور وزیر آموزش و پرورش و معاون پرورشی این وزارتخانه برگزار شد، رضا مراد صحرایی با بیان اینکه حضور معاونت پرورشی در این جلسه اولین لبیک به سخنان رهبر در هفته معلم بود گفت: برای مقابله با آسیب اجتماعی طرح نماد را در دستور کار داریم؛ «نماد» نظام مراقبت آسیبهای اجتماعی دانش آموزان است که از این طریق مبادی آسیبهای اجتماعی از مدرسه بسته میشود که راه درست این است.
وی با بیان اینکه سند نظام جامع راهنمایی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش میگوید: به ازای هر ۱۲ دانش آموز یک ساعت مشاوره در مدارس تصویب شده است افزود: این آیین نامه را به سمت اجرا بردیم و باعث شد تعداد مراکز مشاوره آموزش و پرورش از 32 مرکز استانی به ۷۰۰ مرکز منطقه ای افزایش یابد . ( ایسنا )
در تیتر این خبر چنین آمده است :
« اختصاص یک ساعت مشاوره در مدارس به ازای هر ۱۲ دانشآموز »

کسی که این عنوان را می بیند ابتدا تصور می کند که برای مدارس و بر حسب فرمول بالا ، « مشاور » تعریف شده است در حالی که اصلا چنین نیست .
در دبستان های عادی دولتی خبری از حضور مشاور نیست در حالی که این دوره پایه است و لازم است که یک مشاور متخصص و به صورت تمام وقت در مدرسه حضور داشته باشد .

در دوره اول متوسطه نیز مشاوران بیشتر با هدف تشکیل و تکمیل پرونده های هدایت تحصیلی در مدارس حضور دارند .
در دوره دوم متوسطه نیز مانند دوره ابتدایی خبری از حضور مشاور در مدرسه نیست .
وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در حالی و با آب و تاب از جهش تعداد مراکز مشاوره آموزش و پرورش سخن می گوید که ویزیت در این گونه مراکز رایگان نیست و فقط به مدارس تخفیف داده می شود ضمن آن که مراکزی شبیه این وجود دارند که کیفیت خدمات ارائه شده در آن ها ممکن است بهتر هم باشد .
باقرزاده معاون پیشین پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش در 7 آبان 1401 با اشاره به وجود ۱۳ هزار مشاور در آموزش و پرورش گفته بود که در حال حاضر ۳۰ هزار مشاور در مراکز مشاوره آموزش و پرورش کم داریم .
با وجود نیاز مبرم و حیاتی مدارس به حضور یک مشاور متخصص ، باتجریه و تمام وقت در مدارس عادی دولتی اما در این مدت دغدغه ی مسئولان آموزش و پرورش به افزایش مربیان پرورشی و یا حضور روحانیون در مدارس معطوف شده است .

در مدارس عادی دولتی به علت فقدان حضور مشاور با ویژگی های فوق ، فرآیند تربیت و حل مشکلات رفتاری دانش آموزان به حاشیه رفته و کیفیت آموزش در چنین مدارسی را تحت الشعاع خود قرار داده است .
احمد صافی، مشاور وزیر آموزشوپرورش در نشست تخصصی «تبیین جایگاه مشاوره مدرسه در سند تحول بنیادین» که 5 آبان 1397 با حضور نمایندگان وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی آموزش و پرورش در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد چنین می گوید : ( این جا )
ابتدا یک مقدار از وضع موجود میگویم برای اینکه دریابیم چگونه به موضوع نگاه کنیم، تعلیمات مشاوره وزارت آموزش و پرورش در مدارس از 1337 تاکنون در مدارس، خیلی فراز و نشیب داشته است.
اکنون در وزارت آموزش و پرورش، 750 منطقه آموزشی وجود دارد که در این 750 منطقه 724 هسته مشاوره وجود دارد، پیام این مسئله این است که اگر در مدرسه دانشآموزی دچار مشکل شود سیستم اصلاح در مدرسه وجود دارد، یعنی همه مناطق کشور دارای مرکز مشاوره است.

دومین مسئله اینکه 18 هزار مشاور اکنون در وزارت آموزش و پرورش حضور دارند که در سه سطح ابتدایی، بیشتر در دوره اول متوسطه و دوره دوم کار میکنند در مدارس ابتدایی خاص مثل مدارس شاهد، مشاور دارند.
صافی با بیان اینکه در تهران 19 منطقه وجود دارد که 18 مرکز آن مشاوره دارد، اظهار کرد: درحالیکه در سال 1352 تمام مناطق تهران دارای مرکز مشاوره بود.
وی درباره استفاده از نیروهای غیر متخصص در حوزه مشاوره در آموزش و پرورش، گفت: در سالهای گذشته تلاش شده از افرادی که در رشته مشاوره تحصیلنکرده و تخصصی ندارند، استفاده نشود بنابراین بهندرت از این افراد استفاده میشود، سیاست موجب شده است که کسانی که تحصیلات مشاوره را دارند وارد این شغل شوند و اکنون وضعیت بهتر شده است.
مشاور وزیر آموزش و پرورش با اشاره به اینکه شرح وظیفه مشاوران شرح وظیفه مصوب سازمان مدیریت کشور است، اظهار کرد: این شغل اینگونه تعریف شده که در برخی پستهایی در واحد آموزشی و تحت نظارت مدیر واحد آموزشی انجام وظیفه امور مشاوره، آموزش مربوط به مشاوره، انجام راهنمایی و مشاوره راهنمایی، هدایت تحصیلی، بهداشت روان دانشآموزان، بررسی، مطالعه و تحقق در این امر و توزیع خدمات مشاوره را به ازای هر 12 دانشآموز در قالب یک ساعت مشاوره انجام دهند. ضمنآنکه به ازای هر 360 دانشآموز یک مشاور تمام وقت باید به مدرسه داده شود.

افرادی که در حوزه مشاوره تحصیلی، هدایت شغلی و هدایت سازشی فعالیت میکنند باید ملاحظات لازم را داشته باشند و علاوه بر این موظف هستند به ازای هر 24 ساعت کار در آموزش و پرورش، 10 ساعت آن را تدریس کند. البته محتوای درسی آن را مشخص کردند و در گذشته کتاب برنامهریزی درسی و شغلی بود ولی اکنون بیشتر پژوهش و تفکر است، بنابراین مشاوران هم تدریس میکنند و با دانشآموزان ارتباط دارند و همین اینکه مشاوره انجام میدهند.
سند تحول بنیادین نکته جالب دیگری دارد و مینویسد از خدمات راهنمایی مشاوره در تمام دورههای تحصیلی استفاده شود.
مشکل اصلی در آموزشوپرورش، ردیف استخدامی است
وی با بیان اینکه هیچکس درباره چگونگی ارائه خدمات مشاور به 7 میلیون و 500 هزار دانشآموز راهکاری ارائه نداده و سؤالی نپرسیده است، گفت: در سال 1371 طرحی به نام طرح نظام بیمه و مشاوره ارائه کردیم، آن زمان در این طرح به چگونگی ارائه خدمات در مدارس پرداختهایم و اکنون هم نظام جامع که روی آن بحث میشود در همان راستا است، بنابراین سؤال اولیه این است که به 7 میلیون و 500 هزار دانشآموز چگونه خدمات مشاورهای ارائه بدهیم؟

صافی با اشاره به اینکه بخش دوم سند بنیادین تحول به حوزه پیشدبستانی پرداخته است، گفت:
آیا در بهترین دوره تحول انسانی یعنی دوره کودکی خدمات مشاوره ارائه بدهیم یا ندهیم؟ جایگاه مشاوره در بخش پیشدبستانی در ایران که بهنظرم بحث بسیار جدی است، سوم دوره اول متوسطه است و سؤال این است که ضوابطی که اکنون به کار میرود صحیح است یا خیر؟ جوابی نیست و همه منتظر این جواب هستند. با وجود نیاز مبرم و حیاتی مدارس به حضور یک مشاور متخصص ، باتجریه و تمام وقت در مدارس عادی دولتی اما در این مدت دغدغه ی مسئولان آموزش و پرورش به افزایش مربیان پرورشی و یا حضور روحانیون در مدارس معطوف شده است .
آزمونها و آزمونهایی که به کار میروند اثربخش است یا خیر؟ آیا نظر والدین باید پنج امتیاز داشته باشد و چرا نظر دانشآموزان 10 امتیاز دارد؟ اینها را باید در دانشگاه، جلسات مختلف و در خود آموزش و پرورش بحث و راهکار جدید ارائه شود.
مشاور وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه مطلب بعدی مسئله ردیف استخدامی است، بیان کرد: دو نوع نگاه از قدیم در حوزه مشاوره وجود داشته، یک نگاه این است که بیشتر باید در زمینه راهنمایی تحصیلی کار کنیم و نگاه علمی میگوید باید همه دورهها تحت پوشش مشاوره قرار بگیرد. متخصصان درباره اهمیت مشاوره معتقدند، مشاوره همانند و همسطح تعلیم و تربیت بوده و یا تسهیلکننده فرآیند تعلیم و تربیت است بنابراین اگر بخواهیم تحولی در نظام و آموزش و پرورش صورت بگیرد باید از خدمات مشاوره در این امر استفاده شود.
به مدیر و معلم باید آگاهی لازم درباره جایگاه مشاوره در تعلیم و تربیت داده شود و مدیران و معلمان باید از اهمیت جایگاه مشاوره در امر تربیت آگاهی داشته باشند.
صافی به پیوستگی بین مدرسه و دانشگاه اشاره کرد و گفت: به نظرم بر اساس تحقیقی، وضع موجود و وضع مطلوب مشاوره این است برای اینکه بخواهید برای راهنمایی و مشاوره جهت کمک به دانشآموزان استفاده کنید، اول باید آموزش عالی را وارد کنید، نمیتوان فقط از سند آموزش و پرورش حرف زد و اصلاً نظام آموزش و پرورش یک سیستم است و سیستم آموزش عالی از ابتدایی پیوسته است، بنابراین جایگاه مشاوره در آموزش عالی مبهم است و در این سند نیست و در سند دیگری هم آن را ندیدهام، ضمنآنکه در سند وزارت آموزش عالی به تفصیل از راهنمایی مشاوره تحصیلی، حرفهای و سازشی سخن گفته باشد.
مشاور وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه مهمترین بحث همین است که چه کسی باید بگوید که وضعیت شغلی جامعه باید به چه شکلی باشد تا امکان هدایت تحصیلی وجود داشته باشد، گفت: در نهایت این شورا و ترکیب آن باید شامل مدیران و معاونان ذیربط راهنمایی مشاوره در وزارت آموزش و پرورش باشد، یعنی ترکیب این سه گروه است که اتفاقاً با وزیر هم در میان گذاشته شد تا چنین ترکیبی را به وجود بیاورد و از دانشگاهها و متخصصان استفاده بهینه شود.
نهایتاً در یک بررسی قوتها و ضعفهای مشاوره بررسی شده است، مهمترین مشکل این است که ردیف استخدامی به آن اختصاص نمییابد که باید نیرو کم شود، من با هر وزیری که وارد آموزش و پرورش شد و با وی جلسه داشتم، گفت به من مأموریت دادند که تعداد مشاوران را در مدارس کم کنم !

اولین مشکل مسئله ردیف استخدامی است که امسال کمترین ردیف استخدامی حتی برای اول متوسطه را دارد، فریاد آموزش و پرورش همین است که اگر بخواهم سند تحول بنیادین را پیاده کنم نیازمند نیرو هستم، دومین مسئله ابزار علمی است که دانشگاه میتواند کمک کند، سومین مسئله خدمات اطلاعاتی در نظام خدمات مشاوره کشور است و نکته آخر باید مراکز مشاوره را بهصورت علمی گسترش دهیم تا به دانش آموزان کمک کنند » .
اکنون پرسش این است که پس از گذشت 6 سال از بیان این مشکلات ؛ چه گامی به جلو برداشته شده است ؟
پرسش و دغدغه بنیادین « صدای معلم » آن است که آیا مطابق قانون به ازای هر 360 دانشآموز یک مشاور تمام وقت به مدرسه داده شده است ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

« هرگز بدون تفکر از بزرگان علمی، سیاسی و مذهبی پیروی نکنید.
همچنین بدون تفکر از سنت و قراردادهای اجتماعی پیروی نکنید.
برای خودتان بهطور مستقل فکر کنید.
به شواهد موجود نگاه کنید و سعی کنید دیدگاهها و رفتارتان را بر پایهٔ اینکه مسائل واقعاً چگونه هستند، بگذارید » .
"جان لاک"
***

آقای شکوهی . ناظم دوران راهنمایی .
آمده تا هنرمند یا فیلم سازی را ببیند که زمانی شاگرد مدرسه بوده است .
این فیلم ساز از تنبیه های دوران کودکی خود به شدت گله مند است اما سعی می کند در ابتدا و در لفافه و تعارف که عادت بسیاری از ایرانی است پنهان کند اما در نهایت این عقده چندین ساله سر باز می کند .
فیلم ساز :
... آقای شکوهی عجب روزی هم شما آمدید .
آقا وسیله دارید ؟
ناظم : نه ... یه جوری می رم .
فیلم ساز : یه جوری چیه ؟ من خودم می رسونم . بریم نهار را بخوریم .
فیلم ساز :
ابدا ! من با راننده خودم می رسونمتون .
خیلی خوشحالم کردید . بعد این همه سال .
خب ... آقای شکوهی . دورانی بود . یادش به خیر .
ناظم : چقدر هم آقا ، زود گذشت .
فیلم ساز :
الان اگر برگردیم به اون دوران . بازم بچه مردم را می زنید ؟
ناظم : من اون موقع هم با « تنبیه بدنی » مخالف بودم . قربان . این وضعیت و شاید به مراتب بدتر از آن در مکان های عمومی ساری و جاری است اما رگ غیرت کسی بالا نمی زند .
فیلم ساز :
مخالف !
من خودم نصف کتکام را از شما خوردم !
ناظم :
از من !
امکان ندارد !
محاله .
فیلم ساز :
شما نبودی می گفتی که این قدر ( منو نگاه کن ) . این قدر می زنمت تو کف دستت با خط کش که تا سه روز نتونی با قاشق غذا بخوری !
ناظم : اشتباه می کنی . من خدمت شما عرض کردم . من اون موقع هم با تنبیه بدنی مخالف بودم .
اصلا من یادم نمی یاد تا حالا کسی را زده باشم !
فیلم ساز :
الان همین یادم نمی یاد کسی رو زده باشم محترمانه یه غلط کردمه ؟ نه !
ناظم :
ببین ...
فیلم ساز :
نمی شه این طوری آقای شکوهی . آدم تو زندگیش هر گوهی دلش می خواد بخوره بعد چند ساله بعد بزنه زیر همه چیز . هیچی هم گردن نگیره !
نه نمیشه !
چطوره من به جای اون همه کتکی که زدی به بچه های مردم ؛ من یه دونه بزنم توی صورتت یه جوری که از این شیشه پرت بشی بیرون !
ناظم :
آخه من پیرمرد زدن دارم ؟
فیلم ساز :
اوخ !
اون بچه های ده دوازده ساله معصوم زدن داشتند ؟ ابتدا انکار مساله . سپس عذرخواهی نکردن بابت اشتباهات صورت گرفته و سماجت در انجام آن و دست آخر وقتی دستش رو می شود و کم می آورد سعی می کند با تحریک احساسات ، ترحم دیگران را برانگیزد .
داود ... همین جا نگه دار !
( این جا آقا ! )
آره . همین جا .
( این جا . چشم )
برو پایین !
( آقا ! هوا سرده . این پیرمرد وسط اتوبان زا به را می شه ! )
تو راننده منی یا راننده این پیرمرد ؟
( ببخشید )
در این چند روز واکنش های مختلف و بعضا متفاوتی نسبت به حرف های رد و بدل شده در این فیلم در میان جامعه و البته میان فرهنگیان مطرح شد .
قاطبه ی معلمان این فیلم را توهین به آنان دانسته و آن را محکوم کردند .
در این مدت واکنشی از سوی آقای معادی نسبت به این واکنش ها ندیدم و یا مشاهده نکردم .
فقط عکسی دو نفره از ایشان منتشر شد .

ایراد و یا انتقاد اصلی معلمان به استفاده از کلمات و یا به عبارات به کار برده شده در دیالوگ فیلم است و این در حالی است که در برخی مدارس و در حال حاضر این گونه فحش ها به راحتی در کلاس و حتی در صف مدرسه توسط سکانداران آموزش و تربیت خطاب به دانش آموزان بیان می شوند اما چگونه است وقتی این واقعیات پنهان در مدرسه علنی می شوند ؛ بسیاری آشفته شده و آن را موجب جریحه دار شدن احساسات عمومی می دانند ؟
این وضعیت و شاید به مراتب بدتر از آن در مکان های عمومی ساری و جاری است اما رگ غیرت کسی بالا نمی زند .

تاکید زیاد وزارت آموزش و پرورش و مسئولان در موضوع « تنبیه بدنی » و البته ترس معلمان از عواقب قانونی آن موجب شده تا تنبیه فیزیکی به تنبیه سفید و یا نرم تغییر نماید .
نکته قابل تامل در این سکانس انکار مساله و یا اصل موضوع توسط ناظم سابق مدرسه است .
این حرف ها بارها توسط ناظم سابق مدرسه تکرار می شوند بی آن که اصل مساله توسط این ناظم پذیرفته شود و همین موجب خشم فیلم ساز می شود .

آیا منکر شدن موضوع و یا پاک کردن مساله موجب تعامل و همدلی خواهد شد ؟
ناظم مدرسه می توانست ضمن پذیرش کلیت قضیه ، دلایل خود را برای این ارتکاب به چنین اعمالی و « صادقانه » بیان می کرد و برای این که نشان دهد واقعا متصف به صفت « فرهنگی » بودن است از فیلم ساز کنونی و دانش آموز سابق « عذرخواهی » می کرد .
اما چرا این کار را نکرد ؟

واقعیت این است که آن برخورد ناظم پیشین مدرسه ، رویه غالب اکثریت ما ایرانی هاست .
ابتدا انکار مساله . سپس عذرخواهی نکردن بابت اشتباهات صورت گرفته و سماجت در انجام آن و دست آخر وقتی دستش رو می شود و کم می آورد سعی می کند با تحریک احساسات ، ترحم دیگران را برانگیزد .
آری .
اگر از من پرسش شود ؛
سخت ترین و شاق ترین کار برای ایرانی ها چیست ؟
بدون تردید ، چرخه معیوب و خانه خراب کن تاریخی بالا را تکرار خواهم کرد که ترجیع بند همیشگی آن ، عذرخواهی نکردن است .

و بی شک این روحیه و این رفتارها درطول تاریخ در « ژن ایرانی ها » حک و ضبط شده و به این زودی ها و به این راحتی ها هم اصلاح نمی شود به ویژه آن که نه اراده ای برای « تغییر» دیده می شود و نه خانواده ایرانی و مدرسه ایرانی ظرفیت و پتانسیلی برای اصلاح این وضعیت بیمار و نژند دارند .
این وضعیت در سطوح مختلف در حال تکرار و بازتولید است و فقط نقش ها دائما عوض می شوند .