صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه دانش آموزی/

گزارش انتقادی صدای معلم درباره اظهارات رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش در مورد مجلس دانش آموزی

 شنبه 17 تیر ؛ « رضا مراد صحرایی » وزیر آموزش و پرورش در آیین افتتاحیه یازدهمین دوره مجلس شورای دانش‌آموزی سخنانی را ایراد کرده است .

پرتال وزارت آموزش و پرورش می نویسد : ( این جا )

« از این به بعد همه معاونان بخشنامه‌های دانش‌آموزی را پیش از ابلاغ در اختیار مجلس قرار دهند تا بررسی و تایید شود. همچنین شما نیز در رویدادهای مختلف آموزش و پرورش مشارکت داشته باشید و حتی خود را متولی تصور کنید، به‌خصوص در رویداد جدیدی که از فردا شروع به‌ کار خواهد کرد؛ رویداد الف‌تا در حقیقت الفبای تحولی است و دستاوردهای حوزه آموزشی و تربیتی در آن به نمایش گذاشته می‌شود تا برای تحول در آموزش و پرورش الگوسازی کنیم .»

گزارش انتقادی صدای معلم درباره اظهارات رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش در مورد مجلس دانش آموزی

هر چند اظهارات بی مطالعه و ابتدا به ساکن وزیر آموزش و پرورش در این مدت کوتاه مسبوق به سابقه است ؛ گزارش تخلفات و تقلب در هشتمین دوره مجلس دانش آموزی در صدای معلم منتشر شد .

بخوانید :

- سرپرست وزارت آموزش و پرورش به جای گفتن خبرهای خوش در مورد "رتبه بندی معلمان " ، مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش را مطالعه کرده و آن ها را جدی بگیرد ! ( این جا )

آقای رضا مراد صحرایی ! بخشنامه وزارتی ممنوعیت شکایت از رسانه ها قبلا صادر شده است ... مشکل این است که کسی به " قانون " توجهی نمی کند ! ( این جا )

 اما پرسش « صدای معلم » از آقای صحرایی آن است که این سخنان مستند به کدام بخش از آیین نامه تشکیل مجلس دانش آموزی است ؟

گزارش انتقادی صدای معلم درباره اظهارات رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش در مورد مجلس دانش آموزی

در کجای این آیین نامه آمده است که معاونین وزارت آموزش و پرورش موظفند تا معاونان بخشنامه‌های دانش‌آموزی را پیش از ابلاغ در اختیار مجلس قرار دهند تا بررسی و تایید شوند ؟ آیا در وقایع تلخ مرتبط با دانش آموزان مانند مسمومیت های فراگیر در مدارس صدایی از شورای دانش آموزی و یا مجلس دانش آموزی برخاست ؛ مجلسی که وزیر آموزش و پرورش آن آن را غیرنمادین و غیرنمایشی تصور می کند ؟

آیا به عنوان مثال و بر اساس همان آیین نامه ؛ مجلس دانش آموزی حق اظهار نظر در مورد پیش نویس طرح ها و لوایح مرتبط با دانش آموزان که از طریق وزارت آموزش و پرورش ، شورای عالی آموزش و پرورش یا مجلس شورای اسلامی ارجاع می شود را دارد ؟

آیا در مدرسه ؛ شورای دانش آموزی حق اظهار نظر و یا تصمیم گیری در مورد وضعیت بوفه ی مدرسه را دارد چه برسد به آن که بخواهد در مورد بخشنامه های وزارتی تصمیم گیری کند ؟

آیا در مدرسه و مطابق آیین نامه ی اجرایی مدارس ؛ کسی و یا سایر ارکان مدرسه ، شورای دانش آموزی را جدی می گیرند که بخواهند در سطوح بالاتر ، به مجلس دانش آموزی اهمیت بدهند ؟

گزارش انتقادی صدای معلم درباره اظهارات رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش در مورد مجلس دانش آموزی

صحرایی در این نشست گفته است : « بسیاری تشکیل این مجلس را یک موضوع ظاهری و نمادین می‌دانند اما در واقع امری حقیقی و اثرگذار خواهد بود. در راستای حقیقی بودن و اثرگذار بودن این مجلس نیز اعضای هیات رئیسه مجلس پس از انتخاب به عنوان مشاوران وزیر منصوب خواهند شد. همچنین کمیسیون‌های پنج‌گانه با معاونان مربوطه جلسات مستمر خواهند داشت تا ارتباطی دوسویه و موثر بین آنها برقرار شود . »

چنین ساز و کاری در آیین نامه تشکیل مجلس دانش آموزی آمده و جزء وظایف مسئولان است و چیز جدیدی نیست که وزیر جدید آموزش و پرورش بخواهد آن را به عنوان یک دست آورد مدیریتی و یا حاصل اتاق فکر آن را برای دانش آموزان شمارش کند .

پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است که چند درصد دانش آموزان کشور اساسا این مجلس یا می شناسند و یا با آن ارتباط دارند ؟

گزارش انتقادی صدای معلم درباره اظهارات رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش در مورد مجلس دانش آموزی

آیا پاسخ به این پرسش نمی تواند موید این فرضیه باشد که هنوز و پس از گذشت 22 سال از تشکیل و استقرار مجلس دانش آموزی ، این تشکیلات نمادین و فرمایشی بوده و کم تر فرد و یا نهادی آن را جدی می گیرد ؟

آقای صحرایی توضیح دهد که مطابق قانون ؛ کدام مصوبه و یا مصوبات مجلس دانش آموزی پس از تایید شورای عالی آموزش و پرورش ، قابلیت اجرایی پیدا کرده است ؟

آیا در وقایع تلخ مرتبط با دانش آموزان مانند مسمومیت های فراگیر در مدارس صدایی از شورای دانش آموزی و یا مجلس دانش آموزی برخاست ؛ مجلسی که وزیر آموزش و پرورش آن آن را غیرنمادین و غیرنمایشی تصور می کند ؟

گزارش انتقادی صدای معلم درباره اظهارات رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش در مورد مجلس دانش آموزی

آیا وزیر جدید آموزش و پرورش از ماجرای تقلب در هشتمین  دوره مجلس دانش آموزی باخبر است که البته توسط « صدای معلم » مطرح و پی گیری شد ؟ ( این جا )

گزارش تخلفات و تقلب در هشتمین دوره مجلس دانش آموزی در صدای معلم منتشر شد . ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا )

گزارش انتقادی صدای معلم درباره اظهارات رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش در مورد مجلس دانش آموزی

مجلسی که بعضا و حتی در مورد تعیین اعضای هیات رئیسه ممکن است اختیاری از خود نداشته باشد و دیگران و از بیرون برای آن تصمیم می گیرند ؛ آیا قرار است برای شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش تعیین تکلیف کند ؟

سال هاست که « منشور حقوق دانش آموزی » روی زمین مانده و خاک می خورد .

اگر قرار است بر خلاف رویه سابق و بر اساس وعده های وزیر فعلی آموزش و پرورش نقش فعال و تاثیرگذاری به مجلس دانش آموزی واگذار شود ؛ این منشور پس از بررسی کارشناسی و نهایی از سوی این مجلس به شورای عالی آموزش و پرورش ارائه و شکل قانونی پیدا کند .

گزارش انتقادی صدای معلم درباره اظهارات رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش در مورد مجلس دانش آموزی

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش انتقادی صدای معلم درباره اظهارات رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش در مورد مجلس دانش آموزی

منتشرشده در دانش آموز

بررسی کارکردهای نامناسب پنهان ‌و آشکار کنکور در نظام آموزشی و جامعه ایران در صدای معلم

کنکور مسابقه بزرگ برای فارغ التحصیلان نظام آموزش و پرورش عمومی به منظور گزینش داوطلبین برای ورود به دانشگاه‌ها ‌و مراکز آموزش عالی است . از منظر جامعه شناسی فراگردهای اجتماعی و رفتارهای گروهی در قالب پیوسته و گسسته محقق می گردد . رفتارهای گروهی پیوسته به دو شکل همکاری و همانند گردی و رفتارهای گروهی گسسته در سه شکل سبقت جویی، رقابت و ستیزه جویی رخنمون می گردد.  کنکور از حیث مفهوم شناسی در زمره ی سبقت جویی قرار می گیرد . سبقت جویی به رفتار گروهی اطلاق می شود که جمعی برای رسیدن به هدف کمیاب بدون ایجاد مزاحمت و خشونت برای دیگران تلاش می کنند .

پرسش اساسی این است که این رفتار جمعی دانش آموزان فارغ التحصیل متوسطه دوم و نظام آموزش عمومی کشور چه کارکردهای پنهان و آشکار نامناسبی را سبب گردیده است ؟ کنکور به رشد تفکر همگرا ‌ و غیر خلاق ؛ به حافظه گرایی و ‌یادگیری مفاهیم انتزاعی و ذهنی ‌غیر کاربردی و خلاصه تشدید ‌تثبیت و تشریع نظام نابرابر طبقاتی از طریق رشد شکاف های آموزشی به نفع نظام نابرابری های اجتماعی ‌و طبقاتی کمک اساسی و بی بدیل می نماید.

به نظر می رسد این کارکردهای نامناسب ‌ و سویه های پیدا و پنهان آن را از چند جهت می توان روایت کرد:

1- کنکور نوعی نظام آموزشی تک سبب بین و تک ساحتی را موجب شده است . تمام تلاش معلمین و خانواده ها و دانش آموزان از همان ابتدای تحصیل معطوف به کنکور و ایستگاهی است که با سیصد سوال تستی کمتر یا بیشتر سرنوشت ایشان را رقم می زند و همگی در تلاشی پرتراکم ، مستمر و مداوم قصد آن می کنند که به این ایستگاه رسیده و سپس مجوز عبور به مراحل بعدی تحصیل در دانشگاه‌ها را کسب کنند  و برای خیلی ها عبور موفقیت آمیز از این سد خصوصا در رشته ها و دانشگاه‌های پر طرفدار یعنی موفقیت در زندگی و عدم عبور به معنی شکست سنگین غیر قابل جبران ؛ در چنین وضعیتی تمام تلاش مدارس، خانواده، معلم و ‌دانش آموز معطوف به یادگیری هایی است که موجب موفقیت در این میدان ‌نبرد نفس گیر گردد و در میدان مبارزه سبقت جویان کنکور چون خبری از دیگر ساحت های تعلیم و تربیت نیست  ؛آن ساحت ها در عرصه آموزش آن هم آموزش حافظه گرایانه کپسولی آموزش مبتنی بر تست زنی ذبح می گردند و به قربانگاه فرستاده می شوند ‌و طبیعی است به قول هربرت مارکوزه ؛ انسان تک ساحتی که موجب پیدایش جامعه تک ساحتی می گردد را پدیدار می سازند.

بررسی کارکردهای نامناسب پنهان ‌و آشکار کنکور در نظام آموزشی و جامعه ایران در صدای معلم

2- کنکور به دلیل ماهیت تک ساحتی آن همچنین موجب دوری دانش آموزان از ظرفیت تمام مغزی می گردد . ندهرمن پدر علم تسلط مغزی ظرفیت و توان مغزی آدمیان را به چهار ربع A,B,C وD تقسیم می کند که به ترتیب به قدرت احساس ، نظم و جزئی نگری، درک تحلیلی کلی و قدرت مهارت ها ‌،کاربرد و خلاقیت راجعند.

نظام تعلیم و تربیت همچنان که باید به شکل تمام ساحتی عمل کند نیز می باید تمام مغزی توان‌ها و ظرفیت های مغزی را رشد دهد . در تحقیقی که در سال ۱۳۹۱ روی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان به انجام رساندم نزدیک به سه درصد دانشجویان تمام مغزی بودند و شصت درصد دو مغزی ، سیزده درصد سه مغزی و بیست و چهار درصد هم تک مغزی . بدون اینکه با نگاهی تقلیل گرایانه بخواهم برای چنین وضعیتی همه چیز رابه کنکور نسبت دهم اما بدون شک کنکور و شرایط آن سهم چشم گیری در پدیدار شدن چنین وضعیتی بر عهده دارد.

3- ظرفیت های یادگیری در سه بعد شناختی ، عاطفی- روانی و مهارتی -عملی باید پدیدار گردد . بنیامین بلوم یادگیری با این ابعاد رایادگیری مناسب و همه سویه تلقی می کند . بُعد شناختی به ظرفیت های عقلانی و معرفتی ، بعد روانی عاطفی به ظرفیت های روحی-روانی و باور پذیری های ارزشی و بعد مهارتی به ظرفیت های عملی و کاربردی مربوط می شود . به عبارتی دیگر ، یادگیری مثلثی است که اضلاع طلایی آن را عقل و قلب و اراده تشکیل می دهند . کنکور به شکل اساسی رشد متوازن یادگیری را به چالش کشیده  و دو بخش ظرفیت ساز قلب و اراده را از میدان یادگیری به در برده است و در نتیجه رویکردهای سطحی حافظه محورانه و تست مرکزانه را به جای یادگیری متوازن که با معرفت شناسی نیروی درونی و قدرت اراده را بر می انگیزاند به عنصر غایب در نظام یادگیری مبدل ساخته و یادگیری سطحی نامتوازن را در پهنه تعلیم و تربیت دامن گستر نموده است .

4- کنکور در حوزه نابرابری های آموزشی و‌ تجاری شدن آموزش نیز نقش اثر گذاری داشته است .

بررسی کارکردهای نامناسب پنهان ‌و آشکار کنکور در نظام آموزشی و جامعه ایران در صدای معلم

به واسطه نقشی که کنکور در موفقیت دانش آموزان ایفا می‌کند یا دست کم فرض موفقیت در آن جست و جو می شود ، موفقیت در این آزمون نه تنها به داشتن اطلاعات علمی و انباشتگی های ذهنی و حافظه محور که به تکنیک های تست زنی به سختی نیازمند است و معمولا نظام مدرسه به این مقولات به شکل حرفه ای نمی پردازد به طور طبیعی دو اتفاق نامیمون را شکل می دهد:

الف- مدارس متنوعی در نظام تعلیم و تربیت شکل می گیرند به گونه ای که تقریبا هم اکنون بیست و چهار نوع مدرسه در آموزش و پرورش ایران به وجود آمده‌اند که اساسا یکی از وجوه ممیزه آنها نوع خدمات کنکور محور است و بر این اساس میزان موفقیت در کنکور به طرز معناداری به تحصیل در این مدارس خصوصا مدارس خاص غیر دولتی و سمپاد و…. بستگی معناداری پیدا نموده است به گونه ای که غالب پذیرفته شدگان و خصوصا رتبه های بالای کنکور از این مدارس اند ؛ مدارسی که نمود طبقاتی یافته و اکثرا به تسخیر طبقات بالای جامعه در آمده اند .

ب- پیدایش تجارت کنکور که بود و نمود آن در هزاران موسسه تجاری آموزشی در قالب آموزشگاه ها ‌و مراکز خصوصی متعدد خود را آشکار ساخته جلوه دیگری از نابرابری آموزشی را نمایان ساخته است.

در جامعه شناسی ؛ ما نظریه ای تحت عنوان شهری شدن سرمایه داریم که بر این نکته تاکید دارد که در نظام شهری همه چیز به سمت انباشت سرمایه و سود میل پیدا می کند . سود راه خود را در همه عرصه های شهری یعنی صنعت، تجارت ،تولید، خدمات فرهنگ، سیاست و از جمله آموزش می جوید . سالانه میلیاردها تومان توسط خانواده ها به این موسسات پرداخت می گردد تا دانش آموزان قدرت تست زنی و موفقیت شان را در کنکور تضمین کنند .

چنین فرایندهایی در گزارش نتایج کنکور سال گذشته روایتی از وضعیت طبقاتی شدن موفقیت های آموزشی را نشان می دهد که دردناک و رنج آور است اینکه هشتاد درصد رتبه های سه رقمی زیر هزار به سه طبقه برخوردار جامعه مربوطند و این موضوع جدی ترین راهبرد آموزش و پرورش و سند تحول بنیادین یعنی عدالت آموزشی را به شکل اساسی به چالش کشانده است .

بررسی کارکردهای نامناسب پنهان ‌و آشکار کنکور در نظام آموزشی و جامعه ایران در صدای معلم

نظام آموزشی که باید ارزان ترین، ساده ترین و سهل الوصول ترین راه تحرک اجتماعی خصوصا برای طبقات فرودست باشد خود به عاملی برای تثبیت، تشدید و تشریع نابرابری های اجتماعی مبدل گردیده است. کنکور در حوزه نابرابری های آموزشی و‌ تجاری شدن آموزش نیز نقش اثر گذاری داشته است .

5- کنکور عامل مهمی در ایجاد اضطراب و استرس فراگیر نه تنها دانش اموزان بلکه خانواده‌ها شده است ، حجم سنگینی از استرس های ناشی از موفقیت و عدم موفقیت در کنکور از همان ابتدای تحصیل و در دوره متوسطه و به ویژه متوسطه دوم و خصوصا سال‌های آخر به حدی است که در بسیاری از خانواده ها روابط اجتماعی شان را به شدت تحت تاثیر قرار داده و با محدودیت و ممنوعیت مواجه می سازد و این دوره طولانی و پر فشار توام با استرس سلامت روانی و اجتماعی و حتی جسمانی دانش آموزان و خانواده آنها را در معرض مخاطره جدی قرار می دهد .

با توجه به کارکردهای نامناسب کنکور همواره بحث حذف یا تعدیل و تصحیح آن ، ذهن برنامه ریزان و به ویژه مدیران آموزشی را به خود مشغول داشته است.

به نظر من گر چه دو مرحله ای شدن کنکور و تاثیر نمرات و معدل دبیرستانی گام مثبتی در این جهت تلقی می گردند اما این اقدامات تا از بین بردن کارکردهای نامناسب پنج گانه ای که اشاره کردم فاصله ای طولانی دارد.

از نیمه دوم دهه هفتاد میلادی ، تیغ تیز انتقادات به نظام های آموزشی آغاز و رفته رفته بر شدت آن افزوده شد .

بررسی کارکردهای نامناسب پنهان ‌و آشکار کنکور در نظام آموزشی و جامعه ایران در صدای معلم

مهم‌ترین نقدها را در سه قلمرو می‌توان خلاصه نمود :

اول اینکه نظام های آموزشی قدرت خلاقیت و تفکر نقاد واگرا را از دانش آموزان گرفته اند و جای آن تفکر همگرا و غیر خلاق ‌و سطحی را نشانده اند .

بررسی کارکردهای نامناسب پنهان ‌و آشکار کنکور در نظام آموزشی و جامعه ایران در صدای معلم

دوم ، نظام های آموزشی با تاکید بیش از اندازه بر مباحث تئوریک و ذهنی و محفوظات ، صندوق ذهن دانش آموزان را از مفاهیم غیر کاربردی و به دور از مهارت های عملی و کاربردی انباشته می کنند به گونه ای که می‌توان ادعا نمود گویی دانستن برای توانستن و زیستن و بهزیستن نیست ؛ دانسته ها یک مقوله اند و توانسته ها مقوله ای دیگر .

سوم ؛  یکی از مهم‌ترین کارکردهای آموزش و پرورش تحرک اجتماعی فراگیر برای جامعه و خصوصا اقشار فرودست بوده و باید باشد اما منتقدین در خصوص این کارکرد نه تنها آموزش وپرورش را ناکام می دانند بلکه از نظر آنها نظام های آموزشی ساختار نابرابری ها و طبقات اجتماعی را در درون مدرسه نه تنها تثبیت و استمرار می بخشند بلکه تشدید و تشریع هم می سازند .

در یک نگاه کلی و در عین حال دقیق ؛ متاسفانه کنکور در جامعه ایران هر سه نوع انتقاد اساسی به نظام های آموزشی در درون خود را تولید و باز تولید می نماید  .کنکور به رشد تفکر همگرا ‌ و غیر خلاق ؛ به حافظه گرایی و ‌یادگیری مفاهیم انتزاعی و ذهنی ‌غیر کاربردی و خلاصه تشدید ‌تثبیت و تشریع نظام نابرابر طبقاتی از طریق رشد شکاف های آموزشی به نفع نظام نابرابری های اجتماعی ‌و طبقاتی کمک اساسی و بی بدیل می نماید.

با توجه به کارکردهای نامناسب کنکور همواره بحث حذف یا تعدیل و تصحیح آن ذهن برنامه ریزان و به ویژه مدیران آموزشی را به خود مشغول داشته است.

به نظر من گرچه دو مرحله ای شدن کنکور و تاثیر نمرات و معدل دبیرستانی گام مثبتی در این جهت تلقی می گردند اما این اقدامات تا از بین بردن کارکردهای نامناسب پنج گانه ای که اشاره کردم فاصله ای طولانی دارد .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی کارکردهای نامناسب پنهان ‌و آشکار کنکور در نظام آموزشی و جامعه ایران در صدای معلم

منتشرشده در دانش آموز
جمعه, 16 تیر 1402 09:58

آسیب های مدرسه

 شعر یک معلم در مورد آسیب های مدرسه من گیج شده ام.

من در راهرو های دانایی گیج شده ام.

من زمانی گیج شدم که من را از من گرفتند و در کوچۀ چه کنم دفن کردند.

در مدرسه به من گفتند:

زرنگ باش، مهربان باش، مومن باش .

من فهمیدم باید همه چیز باشم به غیر از خودم .

من در میان ساحت های تربیتی گم شده ام.

نمی دانم فردا شاخه هایم به کدامین جهت خواهند رویید؟

نمی دانم کجا خواهم رفت، نمی دانم اصلا  باید بروم یا بمانم؟

مدرسه ام بی ساز است.

مدرسه ام بی برگ است.

مدرسه ام بی ساز و برگ است.

مدرسه ام اگر خوب بود، آدم ها خوب بودند.

راه ها، پل ها، قطارها خوب بودند.

مدرسه ام اگر خوب بود.

جنگل ها زیباتر بودند.

شعر یک معلم در مورد آسیب های مدرسه

آب ها زلال تر

آسمان آبی تر.

گلهای باغچه مدرسه مان پژمرده بودند.

باران که بارید شاداب و زیبا شدند.

از معلم پرسیدم چه کسی آنها را شاداب و زیبا کرد.

گفت: خدا

گفتم پس چرا خدا از اول مانع پژمردگی آنها نشد؟

معلم گفت ساکت باش !

گفتم سوال دارم .

گفت ساکت باش .

گفتم دستشویی دارم .

گفت فقط ساکت باش .

ساکت بودن قانون بود.

یک روز هم از ما پرسید قانون یعنی چه؟

یکی گفت: چیزی است که مردم آن را زیر پا می گذارند.

دیگری گفت: گاهی هم آن را دور می زنند.

من هم گفتم هر چه هست در محلۀ ماست چون همیشه سراغ آن را از ما می گیرند.

صبح که کتاب هایم را در کوله پشتی ام گذاشتم.

و آن را به دوشم انداختم.

صدای پچ پچ مهره هایم را شنیدم.

انگار می گفتند؛ خر هم حیوان نجیبی است.

شعر یک معلم در مورد آسیب های مدرسه

یک روز در درس ریاضی معلم مسأله ای پرسید .

3 تا مداد داریم اگر هر کدام 10 ریال باشد مجموعشان چقدر می شود؟

گفتم اجازه آقا !

میشه آدرس فروشگاهی که از آنجا مداد می خرید رو به ما هم بگید .

وقتی از مدرسه غایب می شدم به خانه مان زنگ می زدند.

حداقل آن روزها بود و نبود ما برای کسی مهم بود.

گاهی از شب ها خوابم نمی برد .

ذهنم درگیر نقطه ها و دندانه ها و سرکش ها بود.

آیا در مشقم تعداد آنها را درست نوشته بودم یا نه؟

من پایتخت شیلی را یاد گرفته بودم .

ولی نه پیچاندان را بلد بودم نه باز کردن پیچ را .

می گفتند روزهای خوب خواهند آمد.

نمی دانستم کجا؟ نمی دانستم کی؟

در حیاط مدرسه دکه ای بود که می رفتم از آنجا کیک می خریدم .

یکبار آقاهه لپم را کشید و گفت بزرگ شدی !

نمی دانستم منظورش چه بود؟

در مدرسه در این مورد کسی چیزی به من نگفته بود.

یک بار هم دوستم به شوخی آب نباتم را گرفت انداخت ظرف آشغال .

شعر یک معلم در مورد آسیب های مدرسه

خواستم بگردم پیدایش کنم .

دستمو  کشید گفت بیا بریم زشته !

ولی در راه مدرسه هر روز خیلی ها را می دیدم که دنبال آب نباتشان .

 ظرف های آشغال را می گشتند.

یکبار تصادف کرده بودم .

فردایش همه با من مهربان تر شده بودند

به همین خاطر گاهی گچ پای شکسته ام را می بوسیدم.

مادرم می گفت دعا می کنم دو روزه خوب شوی

و من به خدا گفتم:

  آخر چرا اختیار دنیا دست مادرها نیست؟  


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

شعر یک معلم در مورد آسیب های مدرسه

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ چهارشنبه هفتم تیر ، شاخه ی علوم تربیتی گروه علوم انسانی فرهنگستان علوم میزبان برخی کارشناسان و صاحب نظران برای نقد و ارزیابی « لایحه برنامه ی هفتم توسعه » بود .

در این نشست تخصصی ؛  عباس صدری ، رئیس دفتر منطقه ای آیسسکو ؛ محسن حاجی میرزایی ، وزیر پیشین آموزش و پرورش ؛ علی زرافشان معاون پیشین متوسطه وزارت آموزش و پرورش حضور داشتند .

این نشست توسط محمود مهرمحمدی استاد بازنشسته دانشگاه تربیت مدرس و سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان اداره می شد .

در این نشست که سه ساعت به طول انجامید برخی از فرهنگیان که به صورت آنلاین در نشست حضور داشتند پرسش هایی را مطرح کردند .

در این بخش ، قسمت نخست سخنان « عباس صدری ، رئیس دفتر منطقه ای آیسسکو » را می خوانید .

منتشرشده در گفت و شنود

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای قانون هوای پاک و آلودگی صوتی

شنیدن صدای گوش خراش و تکراری از وانت های دوره گرد حتی در روستاها در ایران به یک « عادت » تبدیل شده است .

این حاملان آلودگی صوتی که تاثیر مستقیم روی روان و روح انسان ها دارد هر روز از صبح تا شب در کوچه ها و خیابان ها پرسه می زنند و به ندرت از « شهرنشین ها » هم نوای اعتراضی بر می خیزد .

27 مرداد 1400 و در حالی که گروه تروریستی طالبان در افغانستان حاکم بر سرنوشت میلیون ها نفر نشده بود در یادداشتی با عنوان « تراژدی افغانستان و فقر فرهنگ دموکراسی » نوشتم : ( این جا )

« حدود یک ماه پیش ، 24 تیر خبری را در مورد افغانستان خواندم و مرا عمیقا به خود فرو برد .

خبر این بود :

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای قانون هوای پاک و آلودگی صوتی

« اداره حفاظت از محیط زیست کابل از جمع‌آوری صدها بلندگو از سراسر شهر برای کاستن از آلودگی صوتی خبر داده است .

محمدکاظم همایون، رئیس این اداره می‌گوید یک هزار و ۱۸۶ بلندگوی ثابت و سیار از سوی کارمندان این اداره در همکاری با فرماندهی پلیس کابل ضبط شده است . معمولا در کابل و سایر ولایت‌ها روزانه صدها دست‌فروش با استفاده از بلندگوها سعی در جلب مشتری می‌کنند .

صدای آزاردهنده بلندگوها هرچند آرامش شهر را به هم می‌زند اما دست‌فروشان می‌گویند با ضبط بلندگوها کارشان کساد شده است . »

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای قانون هوای پاک و آلودگی صوتی

این وضعیت را مقایسه کردم با ایران و مشخصا تهران که در بخش های مختلف این کلان شهر ، آدم های بسیاری سوار بر وانت و با صدای بلند و گوش خراش بلندگوها ، آرامشی برای شهروندان باقی نگذاشته اند .

پیش خود به عملکرد مسئولان شهری کابل آفرین گفتم که این چنین به فکر آرامش شهروندان خود هستند .

این در حالی است که شخصا و بارها با شهرداری و سایر جاها تماس گرفته ام اما کسی در این مورد پاسخ گو نبوده و در بهترین حالت آن را به یکدیگر پاسکاری می کنند . اساسا چنین مسائلی در اولویت مسئولان کشور نیست ... »

اما وقتی که کند و کاو می کنی به « قانون هوای پاک » می رسید که در آن مسئولیت ها و وظایف کار نهادها و دستگاه ها را مشخص و تفکیک کرده است اما مشکل ما عمیق تر از این حرف هاست و پر بیراه نیست که میرزا یوسف خان مستشارالدوله نویسنده کتاب و یا رساله « یک کلمه » را 36 سال پیش از انقلاب مشروطیت  به خاطر نگارش همین کتاب که همه ی مشکلات ایران را در یک کلمه و آن هم « قانون » می دانست دستگیر و به زندان انداختند و پس از سال ها سختی و مرارت و در سکوت و بی تفاوتی سایر اقشار جامعه گوشه ای جان سپرد .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای قانون هوای پاک و آلودگی صوتی

ماده 7 - شهرداري ها، نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران، وزارتخانه ها و سازمان هاي ذي ربط موظفند نحوه تردد وسايل نقليه موتوري و سامانه (سيستم) حمل و نقل شهري را به صورتي طراحي و ساماندهي كنند كه ضمن كاهش آلودگي هوا جوابگوي سفرهاي روزانه شهري باشد ..

ماده 29 – ايجاد هر گونه آلودگي صوتي توسط منابع ثابت و متحرك، ممنوع مي‌باشد. در مورد منابع ثابت، مرتكب به جزاي نقدي درجه هفت موضوع ماده (19) قانون مجازات اسلامي محكوم مي‌شود.

تبصره 1 – نيروي انتظامي مكلف است راننده وسايل‌ نقليه موتوري را برای بار اول ملزم به پرداخت جريمه نقدي معادل يك ميليون (1/000/000) ريال، درصورت تكرار براي بار دوم به پرداخت دو برابر جريمه مذكور و درصورت تكرار بيش از دو بار، به پرداخت جريمه نقدي معادل سه ميليون (3/000/000) ريال محكوم نمايد .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای قانون هوای پاک و آلودگی صوتی

و اما پرسش این است که آیا اساسا نیروی انتظامی در این مورد به وظایف خود عمل می کند ؟

آیا تاکنون رسانه و یا خبرنگاری رئیس نیروی انتظامی را در این موارد مورد پرسش جدی قرار داده است ؟

اگر این نهاد به وظایف قانونی خود در این موارد عمل نمی کند ؛ کدام نهاد باید به این تخلفات از قانون رسیدگی کند و حرمت « قانون » را پاس دارد ؟

آیا فرمانده ی نیروی انتظامی یک استان که با ادبیات خشونت آمیز و حتی فراقانونی افرادی که به حجاب پای بند نیستند را به گردن شکستن و... تهدید می کند ؛ آیا در مواردی که با سلامت روان جامعه نسبت مستقیم دارد ؛ مسئولیتی بر گردن خویش احساس نمی کند ؟

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای قانون هوای پاک و آلودگی صوتی

و چه زمانی « مسئولیت پذیری » وارد معنای « زندگی » و  چرخه ی زندگی  ایرانی ها خواهد شد ؟ آیا برای نیروی انتظامی و سایر مقامات ؛ توجه به سلامت روانی جامعه اهمیتی دارد ؟

جالب است که مسئولیت صیانت و اجرای درست آن بر عهده نهادی قرار داده شده که به نظر می رسد توجهی به وظایف ذاتی خود در موارد ذکر شده ندارد .

ماده 31 نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران و يگان حفاظت سازمان مكلفند به‌عنوان ضابط دادگستري، در موارد وقوع جرايم مشهود مذكور در اين قانون رأساً يا درصورت اعلام سازمان يا با اطلاع از وقوع جرايم غيرمشهود مندرج در اين قانون با نظر دادستان شهرستان ذي‌ربط اقدام لازم را در چهارچوب قوانين و مقررات با واحدهاي آلوده‌كننده يا اشخاص حقيقي يا حقوقي مربوط به‌عمل آورند.

ماده 32 براي رسيدگي به تخلفات و جرايم موضوع اين قانون، به تشخيص رييس قوه‌قضاييه شعبه‌اي تخصصي در هر حوزه قضايي اختصاص مي‌يابد. ماده 29 – ايجاد هر گونه آلودگي صوتي توسط منابع ثابت و متحرك، ممنوع مي‌باشد. در مورد منابع ثابت، مرتكب به جزاي نقدي درجه هفت موضوع ماده (19) قانون مجازات اسلامي محكوم مي‌شود.

و اما این بخش نهیب و تشر به مقامات و مسئولان در کوتاهی مرتبط با وظایف و تعهداتی بود که « قانون » بر گرده آنان نهاده است .

اما چرا این وضعیت متحول نمی شود ؟

چرا سماجت و اصراری که بخش هایی از جامعه در مورد « پوشش » خود به خرج می دهند و البته انتقاد و اعتراض حق طبیعی و مسلم هر شهروند است اما در موضوعاتی که جان و سلامت روانی آنان را تهدید می کند ؛ بی تفاوت هستند ؟

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای قانون هوای پاک و آلودگی صوتی

آیا خبر ندارند که آلودگی هوا سالانه جان هزاران شهروند را می گیرد و یا بر اساس آمارهای رسمی ؛ حدود ۶۰ درصد مردم دارای افسردگی، اضطراب، وسواس و یکی از اختلالات روانی هستند . ( این جا )

آیا مقامات و مسئولان پژوهش ها را مطالعه می کنند و این که آن و خانواده و بستگان آنان هم  درگیر چنین محیطی هستند ؟

* « تحقیقات آسیب‌های مرتبط با آلودگی هوا را بر روی شناخت کودکان بررسی کرده‌اند. در یکی از این تحقیقات، بیش از ۲۰۰ کودک بوستونی از بدو تولد تا میانگین سنی ۱۰ سالگی مورد بررسی قرار گرفتند. آنها دریافتند که احتمال بروز مشکلات توجه و علائم اضطراب و افسردگی در کودکانی که در معرض آلاینده‌های بیشتری از جمله، آلاینده‌های شهری تحت عنوان هیدروکربن‌های آروماتیک چند حلقه‌ای قرار گرفته‌اند، بیشتر است.

تحقیقات اخیر نیز افزایش آلودگی هوا را با افزایش خودکشی مرتبط دانسته و نشان داده‌اند که بزرگ شدن در مکان‌های آلوده خطر ابتلا به اختلالات روانی را افزایش می‌دهد. مطالعات کمی ارتباط بین افسردگی و آلودگی هوا را بررسی کرده‌اند. در مطالعه‌ای توسط محققان پرتغالی، رابطه بین سلامت روانی و زندگی در مناطق صنعتی بررسی شد. آنها دریافتند افراد ساکن در مناطق دارای سطوح بیشتری از آلودگی هوا، در آزمون‌های اضطراب و افسردگی نمرات بالاتری کسب کرده‌اند (مجله روان‌شناسی محیطی، ۲۰۱۱).

اسکن‌های رزونانس مغناطیسی نشان داد که کودکانی که در معرض آلودگی‌های شهری قرار می‌گیرند به طور قابل‌توجهی بیشتر در معرض التهاب مغز و بافت آسیب‌دیده در قشر جلوی مغز هستند. نتایج نشان می‌دهند که التهاب عصبی، سد خونی مغزی را مختل می‌کند و یک عامل کلیدی در بسیاری از اختلالات سیستم عصبی مرکزی، از جمله بیماری آلزایمر و بیماری پارکینسون است. با این حال، مسئله فقط در مورد ایام بزرگسالی این کودکان نیست. بلکه آنها در آزمون‌های حافظه، شناخت و هوش نیز نمرات پایین‌تری کسب کردند » . ( این جا )

در پژوهشی با عنوان « بررسی اثرات روانی و فیزیولوژیکی ناشی از مواجهه مزمن با صدا در یک صنعت خودرو‌سازی که توسط  فخرالدین احمدی کانرش ، ایرج علی محمدی، جمیله ابوالقاسمی و کاظم رحمانی انجام شده چنین آمده است :

« نتایج این پژوهش به‌خوبی ارتباط بین سطوح و شدت صدای دریافتی توسط کارگران صنعت خودروسازی را با سطوح پرخاشگری (مانند خشم، خصومت) و تغییرات فیزیولوژیک (مانند فشار‌خون سیستولیک و دیاستولیک) نشان می‌دهد. خشونت و پرخاشگری با سلامتی و رفتارهای نامطلوب افراد ارتباط تنگاتنگی دارد. به‌طوری‌که سازمان بهداشت جهانی خشم و پرخاشگری را جزء 20 علت اصلی سال‌های ازدست‌رفته عمر با ناتوانی (Disabled Age Lost Years ) طبقه بندی کرده است .

پژوهش‌های گوناگون نشان می‌دهند که خشم کلامی با میزان مواجهه با صدا ارتباط تنگاتنگی دارد که همسو با نتایج این پژوهش است .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای قانون هوای پاک و آلودگی صوتی

حدود 63 درصد از افراد در مواجهه با صدا از درجاتی از خشم و عصبانیت ناشی از صدا رنج می‌برند و این در حالی است که این میزان در افراد سالم و غیر‌مواجهه‌ دار به کمتر از 40 درصد می‌رسد . . آثار روان‌شناختی سر‌ و‌ صدا‏ بر حسب شخص، موقعیت مکانی و زمانی متفاوت است ولی به‌طور‌کلی محیط‌هایی با آلودگی صوتی با افزایش اختلالات در مکالمه، تفهیم مطالب، کم شدن فعالیت‌های مغزی و ناهماهنگی در کارهای فیزیکی همراه است که نتایج این پژوهش به‌ نوعی با نتایج سایر پژوهش‌ها در مورد اثرات صدا بر عملکردها و آثار روانی افراد همسوست . افراد مسن و با سن بالاتر که با صداهای مزمن در محیط‌های کاری و غیر‌کاری مواجه‌اند سطوح بالاتری از حساسیت و خشونت را نسبت به جوانان و افراد کم‌سن‌ و سال دارند. به‌طوری‌که بیشترین میزان تنش‌های رفتاری ناشی از صدا در سنین 30 تا 49 سال رخ می‌دهد و در سنین کمتر از 30 و بیشتر از 49 سال می‌تواند ناشی از ویژگی‌ها وخصوصیات شخصیتی باشد که در مسئولیت‌های خانوادگی و کاری ریشه دارد . نتایج پژوهش ما نیز با یافته‌های این پژوهش‌ها همسوست و همچنین نتایج آنها را تأیید می‌کند . ( این جا )

* « طبق تحقیقات به عمل آمده افرادی که در معرض آلودگی‌های صوتی زیادی قرار دارند با مشکلاتی مانند اضطراب، اختلال در تمرکز، اختلال در خواب، ضعف در تعامل و گفت‌وگو و ... دست و پنجه نرم می‌کنند. حتی ثابت شده آلودگی صوتی با احساس افسردگی هم ارتباط مستقیمی دارد. همچنین این نوع آلودگی باعث سردرد، سرگیجه، فرسودگی و خستگی هم می‌شود.( این جا )

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای قانون هوای پاک و آلودگی صوتی

* « برخی از اثرات آلودگی صوتی بر سلامتی عبارتند از :

-آلودگی صوتی احتمال ابتلا به افسردگی را ۲۵ درصد افزایش می دهد.

مطالعات محققان آلمانی بر روی بیش از سه هزار داوطلب ۴۵ تا ۷۵ ساله به مدت پنج سال، نشان می دهد زندگی در اماکن شلوغ و پر سر و صدا، احتمال ابتلا به افسردگی را ۲۵ درصد افزایش می دهد. محققان احتمال می دهند استرس ناشی از آلودگی صوتی و اختلال خواب، از مهمترین عوامل بروز افسردگی است. مطالعات قبلی نشان می دهد فرکانس های صوتی بالا در افراد زیر پنجاه سال اثر مخرب تری دارد. تاثیر آلودگی صوتی بر سیستم قلبی عروقی، از طریق فعال شدن سیستم عصبی سمپاتیک و محور هیپوتالاموس، هیپوفیز، آدرنال است.

سازمان جهانی بهداشت تخمین می زند که در بخش غربی اروپا حداقل یک میلیون سال عمر شهروندان برای مقابله با پیامدهای بیماری های ناشی از آلودگی صوتی ترافیک تلف می شود.

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای قانون هوای پاک و آلودگی صوتی

-زندگی در مکان های پرسر و صدا سبب چاقی می‌شود.

مطالعات محققان موسسه تحقیقاتی کارولینسکا در سوئد نشان می دهد زندگی در مکان های شلوغ و پر سر و صدا از قبیل نزدیک فرودگاه، ریل راه آهن، بزرگراه و جاده، سبب افزایش شاخص توده بدنی و چاقی می شود. محققان احتمال می دهند که ارتباط بین چاقی و زندگی در جاهایی که آلودگی صوتی دارد، به دلیل افزایش میزان هورمون استرس، کورتیزول، و اختلال خواب است.

-آلودگی صوتی یکی از مهمترین دلایل اختلال خواب است.

اختلال خواب نیز یکی از مهمترین دلایل دیابت، بیماری های قلبی و چاقی است.

-آلودگی صوتی یکی از مهمترین دلایل افزایش فشار خون است.

-آلودگی صوتی سبب کاهش شنوایی می شود.

-آلودگی صوتی یکی از مهمترین دلایل استرس است.

گزارش کامل این تحقیقات در نشریه The Journal of the Acoustical Society of America  منتشر شده است. ( این جا )

*در پژوهشی با عنوان « بررسی تأثیر آلودگی صوتی ناشی از ترافیک بر سلامت عمومی و روانی شهروندان یزد » که توسط الهام اویسی  عباس اسماعیلی ساری  محمود قاسمپوری  پرویز آزاد فلاح انجام گرفته است ؛ چنین آمده است :

« نتایج مبین این مطلب است که کلیة مناطق اندازه گیری از لحاظ استاندارد ایران جزء مناطق مسکونی–تجاری بوده و از نظر میزان آلودگی صوتی از حد استاندارد بالاتر(60 دسی بل) هستند . » ( این جا )

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از عملکرد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای قانون هوای پاک و آلودگی صوتی

و چه زمانی « مسئولیت پذیری » وارد معنای « زندگی » و  چرخه ی زندگی  ایرانی ها خواهد شد ؟

مدتی است که در برخی محافل و نیز توسط برخی مقامات سخن از « حکمرانی خوب » به عنوان مسیری برای خروج از بن بست فعلی ذکر می شود .

آیا مقامات جمهوری اسلامی به این مساله اندیشیده اند که آیا حتی اگر چنین ساز و کار و منظومه ای مطمح نظر آنان باشد و اراده ای به فرض برای تحقق آن باشد ؛  اما در جامعه ای که بیش از 60 درصد مردمان آن از اختلالات روانی رنج می برند و با آن دست  و پنجه نرم می کنند ؛ غیرممکن و شاید بسیار سخت و دشوار باشد !

منتشرشده در پژوهش

بررسی چالش های آموزش و پرورش در برنامه هفتم توسعه  لایحه برنامه هفتم توسعه برای سالهای 1402 تا 1406 تدوین شده که دارای 22 فصل و 7 بخش است که بخش‌های اقتصادی، زیربنایی، فرهنگی و اجتماعی، علمی، فن آوری و آموزشی، سیاست خارجی، دفاعی و امنیتی و اداری، حقوقی و قضایی است.

در پیش‌ گفتار این لایحه آمده است: برنامه هفتم توسعه چهارمین برش از سند چشم‌انداز 20ساله کشور و اولین برنامه در راستای تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است که برای تحقق عدالت و با رویکرد مسئله‌ محوری بر موضوعات انسانی و مهم کشور تمرکز نموده است . این برنامه با اتکا به اسناد بالادستی از جمله؛ سند تحول دولت، مردمی برنامه‌‌های اولویت‌دار مشخصی را براساس پیشران‌‌های توسعه‌ محور انتخاب و مبنای حرکت توسعه مستمر و باثبات در جامعه تنظیم و تدوین نموده است

 این برنامه با هدف توسعه پایدار و تعاملی ایران با تأکید بر تقویت قابلیت‌های داخلی و افزایش کارایی و اثربخشی حکومت در زمینه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تدوین شده است.

به طور کلی، در برنامه هفتم توسعه، توسعه آموزش و پرورش به عنوان یکی از اصلی‌ترین محورهای توسعه منابع انسانی در نظر گرفته شده است و برای تحقق این هدف، برنامه‌های گوناگونی از جمله توسعه فن آوری‌های آموزشی و پرورشی، توسعه بنیان‌های دانش‌بنیان و تحقیقات کاربردی در زمینه آموزش و پرورش و توسعه فضای کارآفرینی در آموزش و پرورش تدوین شده است.

برای رسیدن به این اهداف، برنامه هفتم توسعه در زمینه آموزش و پرورش اقدامات متعددی را شامل می‌شود. برخی از این اقدامات عبارتند از:

  • افزایش سرمایه‌گذاری در زمینه آموزش و پرورش، به ویژه در زمینه‌هایی که نوآوری، کارآفرینی و تحقیق و توسعه را ترویج می‌دهند
  • ایجاد زیرساخت‌های لازم برای استفاده از فن آوری‌های آموزشی در تمامی مقاطع تحصیلی
  • توسعه آموزش مهارت‌های کاربردی و حرفه‌ای در تمامی مراحل آموزشی
  • تقویت مدیریت و نظارت بر آموزش و پرورش با استفاده از فن آوری‌ های نوین
  • تحقیق و توسعه در زمینه آموزش و پرورش، به ویژه در زمینه‌هایی که به توانمندی‌های نیروی کار کشور کمک می‌کنند
  • توسعه آموزش نسل جدید به منظور بهره‌وری از فن آوری‌ های نوین در آینده.

بررسی چالش های آموزش و پرورش در برنامه هفتم توسعه

برنامه هفتم توسعه در زمینه آموزش و پرورش در ایران، تغییرات مهمی را در این حوزه ایجاد کرده است. در زیر به برخی از این تغییرات اشاره می‌شود:

  • افزایش دسترسی به آموزش و پرورش؛
  • بهبود کیفیت آموزش و پرورش؛
  • توسعه فن آوری‌ های آموزشی؛
  • توسعه آموزش مهارت‌های کاربردی و حرفه‌ای؛
  • تحقیق و توسعه در زمینه آموزش و پرورش؛
  • توسعه آموزش نسل جدید؛
  • توسعه زیرساخت‌های آموزشی؛
  • توسعه آموزش در مناطق محروم.

اگرچه در برنامه‌ ششم بسیاری از اهداف و مقاصد، محقق نشدند و یا با رشد و پیشرفت کمی کمی روبه رو بودند، امید است که مجلس و دولت با در نظر گرفتن واقعیات جامعه و انجام تحقیقات و نیاز‌سنجی‌های علمی بتوانند برنامه‌ای را تدوین کنند که بیشتر مسائل و چالش‌های کشور در حوزه‌های مختلف و به‌ویژه در مسایل آموزشی و تربیتی کاهش یابند.

بررسی چالش های آموزش و پرورش در برنامه هفتم توسعه

امروزه آموزش و پرورش از فقدان منابع مالی مناسب و کمبود نیروهای توانمند و با انگیزه رنج می‌برد. مشکلات معیشتی، عدم رسیدگی به اعتراضات رتبه‌بندی، عدم پرداخت فوق‌العاده ویژه برای فرهنگیان، تأخیرهای طولانی در پرداخت‌های قانونی، نداشتن برنامه‌های آموزشی و توانمند‌سازی برای معلمان و مدیران، همسو نبودن برنامه‌های درسی با تغییرات جامعه، نداشتن انگیزه ادامه تحصیل و نا امیدی از آینده، تأثیرات سوء فضای مجازی بر اخلاق و رفتار و گفتار دانش‌آموزان، مهاجرت نخبگان، دانشجویان و دانش‌آموزان برتر و.... بخش کوچکی از مشکلات آموزشی کشور به شمار می‌روند که اگر فکری اساسی در برنامه هفتم توسعه در حوزه‌های ‌آموزشی و پرورشی نشود، کشور دچار بحران شدیدی درسال‌های آتی خواهد شد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی چالش های آموزش و پرورش در برنامه هفتم توسعه

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 14 تیر 1402 08:45

نوشتن، در خود شکستن است

روز قلم و اهمیت نوشتن

با توام با تو ای قلم،
ای آشنای دیرین من،

 می‌دانم خسته‌ای از دو چیز: بیهودگی و دیوار.

قلم اگر حس اثربخشی نکند، موج بیهودگی بر او یورش می‌برد. از این رو، نوشتن، در خود شکستن است، زیرا واژگان، خیلی زودتر از ما می‌فهمند که بر لبه‌ی تیغ راه می‌روند .

با این همه ؛

اما در خلوت مهتاب و شب‌های بی سایه، چشم به راهت می‌گشایم تا مگر از پس ستاره‌ای که پنهان شده‌ای، بیرون بیایی. و تنهایی شبانه را در بزم واژگانی محزون و گریزپای، جشن بگیرم. در ساحل کویر پر تلاطم و بر خط افق دور دست، منتظرم تا شاید با تو لبریز از معنا شوم. در پایان کوچه و آغاز راه، کلمات کز کرده‌ی ذهنم در گوشه‌ای، همچون طفل سرگردان و گمگشته، دست‌هایم را رها نمی‌کنند.

آی قلم، چقدر دوست دارم گرمای آوازت را با دستانم احساس کنم. تو را که داشته باشم، در رودخانه‌ی اسرار آمیز و خیال‌انگیز انتهای شب، روح مجروحم را شست و شو خواهم داد و غم‌هایم را به دست نسیم می‌سپارم. این تو هستی که همیشه به ملاقات دردهای کهنه‌ای می آیی که حلقومم را می‌فشارند. در لبخند نوازشگرت، آهسته و بی آن که بشنوی، با آسمان زمزمه می‌کنم. از زبان تو با خودم سخن می‌گویم.

روز قلم و اهمیت نوشتن

تو که نباشی، کلمه و سخن نیست. شعر نیست. آواز نیست. موسیقی نیست و جهان سوت و کور می‌شود. با تو ، خرد لبخند می‌زند. با تو در هستی تنها نیستم. بی تو اما، تلخی هراس و فراق، رهایم نمی‌کند.

 وقتی واژگان در حصار تاریکی‌اند، قلم، حالش خوب نیست. وقتی قلم حالش خوش نباشد، فرهنگ، افسرده می‌شود، لبخند یادش می‌رود به عیادت لب های پژمرده بیاید و دانایی در ایستگاه جباریت، متوقف می‌شود.

زندگی بی قلم، کودک آواره‌ای را می‌ماند که در کوی و برزن، سرگشته راه می رود اما نمی داند به کجا.

قلم، اما راه رهایی است.

( کانال خرد منتقد )


روز قلم و اهمیت نوشتن

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

گزارش صدای معلم از برخورد با دانش آموز نابینای فلاورجانی و انتقاد از عملکرد وزارت آموزش و پرورش

کلیپی از یک دانش‌آموز دختر نابینا در شهرستان فلاورجان استان اصفهان منتشر شده که در آن این دختر روشندل در حال گریه کردن می باشد .

شخصی که در حال فیلم گرفتن است می‌گوید : این دانش‌آموز از جلسه آزمون ورودی مدارس نمونه مردمی اخراج شده است چون آموزش و پرورش برای جلسه امتحان به او منشی نداده است و وقتی که بازرس می‌آید این دانش‌آموز را اخراج می‌کند. ‌

این فرد توضیح می‌دهد که اینجا دفتر سنجش آموزش و پرورش فلاورجان است و کارمندی را نشان می‌دهد که مسئول این بخش است. به گفته این شخص ، این کارمند مسئولیتی در این قبال نپذیرفته است. ‌

کارمند در این ویدیو بی‌تفاوت به گریه‌های دختر و آنچه که گفته می‌شود، به کارش ادامه می‌دهد. ‌

پس از این واقعه ی آزار دهنده ؛ پرتال روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در بخش اسلاید خود ، اطلاعیه ای را با رنگ قرمز منتشر کرده و می نویسد : ( این جا )

گزارش صدای معلم از برخورد با دانش آموز نابینای فلاورجانی و انتقاد از عملکرد وزارت آموزش و پرورش

« به گزارش مرکز  اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، در پی انتشار خبری مبنی بر ایجاد مشکل برای امتحان آزمون مدرسه نمونه دولتی دانش‌آموز دختر روشندل فلاورجانی، با دستور وزیر آموزش و پرورش، جوانب کار بررسی و مشخص شد با وجود اینکه در فرآیند ثبت‌نام این دانش‌آموز عزیز گزینه «نیاز به منشی» انتخاب نشده بود، با این حال متصدی برگزاری آزمون موظف بوده مقدمات برگزاری آزمون ایشان را فراهم سازد و بر همین اساس، با متصدی یاد شده به دلیل ناهماهنگی، برخورد قانونی صورت پذیرفت. پرسش این است که آیا آموزش و پرورش به لحاظ ماهیت خویش تفاوتی با شهرداری و سایر نهادها دارد یا خیر ؟

گفتنی است؛ مدیرکل آموزش و پرورش استان اصفهان، در تماس تلفنی با والدین این دانش‌آموز، ضمن دلجویی از آن‌ها اعلام نمود که وزیر محترم آموزش و پرورش، پس از اطلاع از موضوع با استفاده از اختیارات خود دستور حل مشکل این دانش آموز عزیز را صادر کرد . »

کمپین معلولان با انتشار این ویدیو نوشته است : «وزارت آموزش و پرورش مکلف است در همه امتحانات منشی در اختیار افراد دارای معلولیت قرار بدهد.

آموزش و پرورش فلاورجان در امتحان روز جمعه نمونه دولتی، هم منشی به این نابینا نداده و هم از جلسه امتحان اخراجش کرده است.»‌

پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش که از « اختیارات خود » برای حل این مساله استفاده کرده آن است که اگر این ویدئو در شبکه های اجتماعی منتشر نمی شد و احساسات و وجدان عمومی جامعه بابت آن جریحه دار نمی شد ؛ باز هم در این مورد « دستور ویژه » ای صادر می گردید ؟

blindgirlinfalavarjan2

وزارت آموزش و پرورش در این اطلاعیه با ذکر این جمله « در فرآیند ثبت‌نام این دانش‌آموز عزیز گزینه «نیاز به منشی» انتخاب نشده بود » گویا منتی هم بر سر این دانش آموز نابینا قرار داده و شاید هم به زعم خویش در حق این دانش آموز لطف کرده است . پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش که از « اختیارات خود » برای حل این مساله استفاده کرده آن است که اگر این ویدئو در شبکه های اجتماعی منتشر نمی شد و احساسات و وجدان عمومی جامعه بابت آن جریحه دار نمی شد ؛ باز هم در این مورد « دستور ویژه » ای صادر می گردید ؟

پرسش این است که آیا آموزش و پرورش به لحاظ ماهیت خویش تفاوتی با شهرداری و سایر نهادها دارد یا خیر ؟ مگر نه این است که این آموزش و پرورش یک « دستگاه انسان ساز » است و باید روحیه انسانی و بلوغ عاطفی و روانی را در جامعه ی از هم گسیخته و بی تفاوت امروز تعریف و گسترش دهد ؟

آیا برخورد با یک متصدی جزء مشکلی را حل می کند ؟

مدیر کلی که به خاطر گزارش انتقادی « نرگس کارگری خبرنگار صدای معلم » از عملکرد اداره کل آموزش و پرورش اصفهان وی را لغو ابلاغ می کند و انواع تضییعات و فشارها را به او روانه می سازد ؛ آیا می توان انتظاری بیش از این داشت ؟ ( این جا )

مدیر کلی که به جای توجه به انجام وظایف قانونی و ارائه گزارش عملکرد ایده و الگوی « تابوت گردانی در مدارس » را برای مطالبه گری نسل جوان پیشنهاد و اجرا می کند ؛ طبیعی است که با یک دانش آموز نابینا چنان برخوردی صورت گیرد . ( این جا )

گزارش صدای معلم از برخورد با دانش آموز نابینای فلاورجانی و انتقاد از عملکرد وزارت آموزش و پرورش

این یک اصل بدیهی در مدیریت است که تفکرات از بالا در سطوح مختلف به سمن پایین جریان پیدا می کند .

توصیه « صدای معلم » به رضا مرادصحرایی وزیر آموزش و پرورش آن است که همان لحن قاطعی را که در مقام رئیس دانشگاه فرهنگیان در نشست با دانشجو معلمان هرمزگان به کار برد ( این جا ) این بار و در عمل در برخورد با زیر مجموعه مدیریتی خویش انجام دهد تا حداقل « صداقت » ایشان در این مورد برای افکار عمومی و معلمان به اثبات برسد .

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم از برخورد با دانش آموز نابینای فلاورجانی و انتقاد از عملکرد وزارت آموزش و پرورش

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور