ظهر جمعه پانزدهم فروردین ،همه جا تعطیل و قرنطینه کرونا ،حاکم بی رقیب این روزها. ناچار برای خرید روزانه به میدان تجاری نزدیک خانه می روی.چند خرید جزیی .پسر جوان فروشنده که می داند تو "معلم"ی و تو را همیشه "استاد" صدا می زند به زبان در می آید که :
- استاد برای شما که خوب شده است، از کی تعطیلین، دیگه تابستونا کم بود ،حالا "کرونا" بیشتر تعطیلتون کرده...
نگاهش می کنی و کارت را در دستگاه کارتخوان می کشی و او هنوز می گوید:
...تو خونه می شینید و حقوقتونم که سرجاشه ،دیگه چی میخواین؟ مث ما که نیستین، سرما و گرما باید بیایم این جا ،سرپا وایسیم و اگه ی روز نیایم چیزی گیرمون نمیاد...
مشتری که تو را می شناسد به طرف داری تو در می آید :
- این جوری هم نیس. معلما خیلی زحمت می کشن.کارشون سخته.
تو هنوز داری گوش می دهی. خریدت تمام شده است. کیسه ها را یکی می کنی.ماسک کرونا را از صورتت برمی داری ...
- حاضری بیای مهر و آبان جای من بری کلاس و من نه ماه بیام در مغازه تو وایسم؟...
معلوم بود جاخورده !
...معلمی کار آسونی نیس پسر. کار هرکسی هم نیس. ما که کارمون خوبه. خدا به داد معلمای ابتدایی برسه. بیس سی تا بچه را می دن دسشون و معلم بیچاره باید تر و خشکشون کنه. ناز بکشه .قهراشونو جور بکشه. بزرگشون کنه...
وسط حرفات پرید که :
- مادر خودم معلمه ،می فهمم...
- به به چه خوب . پس شما دیگه چرا این حرفا رو می زنین؟
مشتری در آمد:
- آره بابا کار هر کسی نیس که با بچه های مردم سروکله بزنه.
- ببین ! مردم می گن و خیال می کنن ما این روزا تعطیلیم و بیکار و حقوقمون هم سرجاشه که هس اما چجورشو دیگه نمی دونن.
این روزا خیلی از معلما بی سر و صدا و با همین گوشی -گوشی را نشانش می دهی - و اینترنتی که خودشون هزینه شو دادن دارن بیش از ساعتای قانونی روزای معمولی درس می دن...
پسر سکوت کرده بود و داشت نگاه می کرد.
... باید صدا ضبط کنن و فیلم بسازن و ویدیو دانلود کنن و پاور بسازن و سوال و تست آماده کنن و تو گروهایی که خودجوش ساختن به بچه ها برسونن تا نکنه درس و مشق مدرسه ها عقب بمونه.اونم تو خونه با زن و بچه و امکانات محدود.
حالا دوس داری جای من باشی و بیای درس بدی؟
پسر سرش پایین است و تو کیسه های خرید را برمی داری و ماسک را به صورت می زنی و از مغازه بیرون می آیی. فرهنگیان هم سابقه این قلم به یاد دارند که سال های آغازین دهه نود در هماهنگی با ارتقای دانش فرهنگیان و با حمایت سازمان فرهنگی "یونسکو"در ایران هم طرح آموزش کامپیوتر اجرا شد و از اصول اولیه آن اهدای یک دستگاه کامپیوتر به هر فرهنگی بود و بودجه آن هم از سوی سازمان ملل تامین شده بود اما مشخص نشد متولیان آن روز آموزش و پرورش آن بودجه ها را در چه مسیر و هدفی هزینه کردند که به هیچ کارمند و معلمی کامپیوتر تعلق نگرفت.
*
از دوم اسفند با فراگیر و برملا شدن حضور و شیوع و گستردگی ویروس "کرونا" به ناچار مدارس و آموزش تعطیل شد و معلم و دانش آموز در خانه ماندند و...
اما آموزش تعطیل نشد. دلسوزان امر آموزش به مدیران آموزشگاه ها پیشنهاد راه اندازی گروه های آموزشی در فضای مجازی دادند و برای هر کلاس و دانش آموزانش برنامه های تدریس تدارک دیده شد.
"به اندازه بود باید نمود خجالت نبرد آنکه ننمود و بود"
بسیاری از معلمان ادعای حرفه ای بودن ندارند ،اما بی جیره و مواجب اضافی ،بی چشمداشتی از دولت- متولی حقوقی آموزش- تنها به حکم وظیفه اخلاقی و صنفی و انسانی خود راضی به توقف آموزش نشدند و نشد.
این روز ها در پیام رسان های "واتس اپ " و "تلگرام"چه بسیار کانال ها و گروه هایی که تشکیل شده اند تا در حد توان خویش - گاه بیش از آن - درس بگویند و نگذارند توقفی ناخواسته در آموزش پیش بیاید.
اگر همه ادارات بزرگ و کوچک و بنگاه های دولتی و خصوصی و شخصی - به تبع این ویروس- به سکون و تعطیلی رفته اند و حتا دانشگاه ها در سکوتند،آموزش و پرورش - معلمان - نخواسته اند و نمی توانند فرزندانشان را رها کنند و با توان مضاعف تدریس را پی گرفته اند.
*
چونان هماره تاریخ این چند دهه، متولیان امر یا در خوابند یا خواب می نمایند. بیش از یک ماه از توقف ناچار آموزش گذشته است و وقتی گمانه ها بر آن شد که ممکن است بازگشایی مدارس به این سرعت و زودی ها نباشد ،گوش به فرمان های وزارتی و "ستاد" دست به کار شده اند تا "خلق الساعه" بخواهند کاری کنند تا عریضه خالی نباشد.
گام نخست :
بمباران برنامه های آموزشی شتاب زده در شبکه تلویزیونی "آموزش" که پر از تدریس های نا کارآمد و گاه نا هماهنگ با بودجه بندی کتاب ها و حتا فاجعه بار تر، تدریس و آموزش غلط مواد و موضوعات آموزشی در تلویزیون( ر ک: به آموزش قالب های غزل و قصیده در فارسی متوسطه اول) و الزام بخشنامه ای مدارس به اطلاع رسانی هر روزه برنامه های شبکه آموزش ،غافل از آن که با گذشت بیش از چند دهه از عمر "صدا و سیما"ی سلیقه ای ،بسیاری از مخاطبان میلی به تماشای هیچ کدام از برنامه های آن ندارند و برنامه های آموزشی که در حالت عادی نتوانسته "طفل گریزپای را به مکتب آورد" چه رسد که بخواهد در قالب برنامه هایی بی روح و جان ، کودکان و نوجوانان پر شر و شور را به تماشای تلویزیون بنشاند.
دو:
پیشنهاد راه اندازی شبکه آموزش دانش آموز "شاد"از سوی "ستاد" در جهت یکسان سازی و همسان سازی آموزش و رفع تبعیض آموزشی.
گویا آقایان فراموش کرده اند که "اول اسباب بزرگیت فراهم باید".
کدام برنامه مدون؟ کدام کار مطالعاتی؟ کدام تحقیقات کارشناسانه؟ چه مشورت هایی به چه کارشناسانی صورت گرفته است؟ و از همه مهم تر کدام زیر ساخت های نرم افزاری و سخت افزاری و انسانی پیس پینی شده است که بتوانند و بخواهند امر خطیر آموزش را کانالیزه کنند.
درست که وزارت خانه فخیمه و عریض و طویل آموزش در تصدی آموزش رسمی کشور است اما نباید فراموش شود که آموزش غیر رسمی به منزله عرصه رقابت است و تابع دستور و بخشنامه نیست که جناب وزیر و سرپرست دایره فناوری اش بخواهند با ابلاغ و بخشنامه معلمان و خانواده دانش آموزان را وادار کنند که از پیام رسان های داخلی استفاده کنند.
گویا حضرات فراموش کرده اند که دیرگاهی است که کاربران فضاهای مجازی فریب شعارهای بی رنگ و بوی "عدم امنیت پیام رسان های خارجی و سرقت اطلاعات کاربران " را نخورده اند و بر عکس نگران نصب پیام رسان های داخلی اند که مبادا داشته و نداشته فردی و خانوادگی اشان مورد سو استفاده قرار بگیرد.
گویا حضرات فراموش کرده اند که در پی نا آرامی های یک دهه گذشته و اصرارشان بر فیلترینگ پیام رسان های اینستاگرام،فیسبوک،تلگرام و توییتر" و اصرار و تبلیغات گسترده بر دعوت مخاطبان به استفاده از پیام رسان پر طمطراق"سروش" دیری نگذشت که حفره های امنیتی و باگ های زیر ساختی اش بر همگان آشکار شد ،ضمن آن که از بیشینه کاربران ایرانی هم چنان شایق و مایل به استفاده از آن چه فیلتر شده بود بودند.
فراموش شده است که هیچ کاری به اجبار ، منتج به پیامدهای مطلوب و اثر بخش نخواهد شد.
گام سوم:
هنوز هفته ای از ابلاغ بخشنامه الزام فرهنگیان و دانش آموزان به نصب و کارگیری نرم افزار امن و پاک "بله" در امر آموزش نگذشته است که هم الان که این متن نوشته می شود ، معاونت فناوری وزارت اعلام کرده است که زیرساخت های ابتدایی - دقت کنیم ،ابتدایی - برای همه گیری پیام رسان مورد نظرشان تامین نشده و دچار اختلال امنیتی است ،پس امکان راه اندازی سامانه "شاد"وجود ندارد و از همکاران خواسته شده به هر وسیله و شیوه ای که می توانند به تدریس خود ادامه دهند.
*
فرهنگیان هم سابقه این قلم به یاد دارند که سال های آغازین دهه نود در هماهنگی با ارتقای دانش فرهنگیان و با حمایت سازمان فرهنگی "یونسکو"در ایران هم طرح آموزش کامپیوتر اجرا شد و از اصول اولیه آن اهدای یک دستگاه کامپیوتر به هر فرهنگی بود و بودجه آن هم از سوی سازمان ملل تامین شده بود اما مشخص نشد متولیان آن روز آموزش و پرورش آن بودجه ها را در چه مسیر و هدفی هزینه کردند که به هیچ کارمند و معلمی کامپیوتر تعلق نگرفت.
اکنون هم که میل حضرات به راه اندازی سامانه "شاد"است و مایلند از پیام رسان دستوری "بله" استفاده کنند،گویی مایلند "از یک سوراخ دوبار گزیده شوند"و از مسئولیت ،گویا،فقط دستور و بخشنامه اش را می شناسند.
هر معلم ،یک کاربر اینترنت است و هزینه های اتصال به شبکه را از سبد خانوار خودش می پردازد- که تازه همین موضوع بسیار جای انگشت نهادن دارد- اما گمان نمی رود که مسولان و متولیان بتوانند و فرهنگیان بپذیرند که از جیب شخصی اشان هزینه کنند تا پیام رسان داخلی و ناامنی چون "بله "را با اینترنت لاک پشتی پرگره کشور را از ورشکستگی نجات دهند.
باور فرهنگیان فرهیخته و اندیشمند این است "یا زنگی زنگ یا رومی روم" و "آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت". اگر در طی این چهل روز تعطیل ناخواسته آموزش، فرهنگیان آستین همت بالا زده اند و داوطلبانه حس مسولیت خویش را به عرصه و منصه رسانده اند،دیگر آن قدر مطیع و فرمانبر نیستند که گوش به فرمان دستور و تکلیف و گاه توبیخ باشند و بخواهند "بی مزد و منت"به دام ناتوانی ها و ناکارآمدی های ستاد بیفتند.
اگر وزارت آموزش و پرورش و شخص وزیر، دلسوز جامعه آموزشی کشور و سرنوشت دانش آموزان هستند در گام های چندگانه باید موارد زیر را بفهمند و اجرایی کنند:
۱- تصدی گری در امر خطیر آموزش را رها کنند؛
۲- به توصیه های کارشناسان خبره و دلسوز اما مستقل گوش کنند.
۳- بدانند که فقط در حوزه ستادی وزارت نیست که کارشناسان حضور دارند بلکه بسیار افراد خبره و کارکشته و دلسوز هستند که در حوزه های میانی و پایین دست نیاز ها و راه کارهای پیشرفت و کارآمدی آموزش را می دانند و اجرایی کرده اند.
۴- مسئولان وزارت باید بدانند که با سلام و صلوات و قیچی و روبان بریدن و ژست های مقابل دوربین نمی توانند آموزش و پرورش را سرپا نگهدارند و به قولی "بی مایه فطیر است "را بفهمند و کاربردی کنند.
5 - هر دانش آموز و البته هر معلمی یک کاربر بالقوه و بالفعل هم زمانند.بهتر است در تمهید زیر ساخت ها "جیب فرهنگیان"را بیت المال فرض نکنند و بکوشند هم نرم افزاری و هم سخت افزاری آنان را تامین کنند تا چنانچه دلسوزی آنان محرز شد،روی یاری و همکاری فرهنگیان هم حساب کنند.
برای این کار :
- بستر سازی و بسط و توسعه اینترنت پرسرعت کشور -هم فرهنگیان و هم دانش آموزان بهره خواهند برد-.
- رفع فیلتر از پیام رسان های پرکاربرد و مورد علاقه کاربران؛
- تامین سخت افزاری نیازهای کاربران،مثلا به هر فرهنگی یک دستگاه تبلت یا تلفن همراه که از ملزومات کاری آنان است اهدا شود؛
- تدوین برنامه های جامع (بلند،میان و کوتاه مدت) آموزش های مجازی که به آمد و رفت دولت ها و وزرا بسته نباشد که بتوان ورودی و خروجی آن ها را پایش و پالایش کرد.
***
و اما ما فرهنگیان چه مسولیتی و چه حقوقی داریم؟
- به اندازه توانمان و در حد و قواره ساختار آموزش و پرورش کار کرده ایم .
- شرایط کاری همیشه بر فرهنگیان تحمیل شده است اما هیچ گاه نخواسته ایم آموزش دچاراختلال و کندی و رکود شود.
- در بزنگاه های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و ،فرهنگیان اگر نه بیش تر از دیگران که همسان و همسوی دیگران هزینه کرده اند که کوچک ترین نمونه اش افزایش ساعات تدریس در دوران جنگ بوده است.
- به حداقل های رفاهی و حقوقی قانعمان کرده اند و ما نیز آبروداری کرده ایم و سیلی به صورتمان نواخته اند و ما دم بر نیاورده ایم .
- هر گونه اظهار نظر صنفی و شغلی و آموزشی فرهنگیان را غدغن کرده اند و از فراخوان های حراستی و امنیتی ما را ترسانده اند ،غافل از این که یک معلم ترسو و ناآگاه نمی تواند جامعه جوان و پرسشگری را تربیت کند.
این روزها ،شواهد و قرائن می نمایانند که برخی مدیران - به ویژه در مدارس دخترانه و البته خاص - برای ابراز فرمانبرداری بسیاری از امکانات نداشته را فراهم کرده اند و گویا همکارانشان را مجبور به نصب پیام رسان های داخلی کرده اند.
این مصداق" از هول هلیم/حلیم به دیگ افتادن"است و فراموش شده است که هیچ کاری به اجبار ، منتج به پیامدهای مطلوب و اثر بخش نخواهد شد.
مراد ما نصیحت بود،گفتیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
« بحران کرونا " تاثیرات منفی را خود علاوه بر اقتصاد در سایر بخش های آموزش و پرورش هم گذاشته است .
جمعی از معلمان مدارس غیردولتی در نامه ای که به وزیر آموزش و پرورش نوشته و در کانال تلگرامی خویش منتشر کرده اند ؛ چنین آورده اند :
" در روزهای سختی که پزشکان و پرستاران در خط مقدم سلامت هستند، آموزش و پرورش و معلمان با شعار آموزش تعطیل نیست، در خط مقدم آموزش هستند. معلمان با استفاده از امکانات محدود آموزش های خود را به صورت مجازی ادامه داده اند و در حال آموزش به دانش آموزان هستند. معلمان مدارس غیر انتفاعی هم پابه پای معلمان مدارس دولتی و شاید با تلاش و انگیزه بیشتری در طول روز ساعت ها در حال آموزش و تدریس در فضای مجازی می باشند و دو برابر کلاس های حضوری وقت می گذارند و دغدغه این را دارند که شاگردانشان کمترین آسیب را ببینند از همان اولین روزهای تعطیلی مدارس حتی قبل از شروع به کار شبکه های سیما ، آموزش در فضای مجازی را ادامه دادند با وجودی که بعضی از این معلمان حقوق اسفند را دریافت نکرده اند ، اما تعهد اخلاقی آنها مانع تعطیلی آموزش شد و همچنان با عشق در حال آموزش فرزندان این مرزوبوم هستند.
اخیراً مؤسسین برای عدم پرداخت حقوق ماههای فروردین، اردیبهشت و خرداد معلمان، برای آنها ترک کار زده اند و یا از آنها خواسته شده که تقاضای ترک کار کنند و برای دریافت بیمه بیکاری به اداره کار مراجعه کنند. حال با توجه به اینکه آموزشها از طریق فضای مجازی تا شروع به کار مدارس ادامه دارد آیا این مسئله نقض قانون و ظلمی عظیم تر به معلمان مدارس غیر انتفاعی نیست؟
از آن جایی که همین معلمان به دلیل کارشکنی مؤسسان مدارس غیر انتفاعی یا اصلا بیمه ندارند یا چند روز در ماه بیمة آنان پرداخت می شود چگونه می توانند از بیمة بیکاری استفاده کنند، حتی با فرض اینکه تعداد محدودی از آنها بتوانند بر اساس قانون از بیمة بیکاری استفاده کنند.
با توجه به شرایط بیمه بیکاری، این معلمان با آینده ای نا مشخص روبه رو خواهندشد. مفهوم بیمه بیکاری یعنی اخراج معلم و ترک کار معلم، در این صورت معلم هیچ تعهدی نسبت به آموزش ندارد و آموزش تعطیل می شود. چه کسی مسئول اجحاف صورت گرفته درحق دانش آموزان است؟ تکلیف آموزش و امتحانات دانش آموزان چیست؟
آیا بهتر نیست به جای پرداخت بیمه بیکاری که هزینه زیادی را بر دولت تحمیل خواهد کرد ، حقوق معلم پرداخت شود که هزینه پرداخت حقوق به مراتب کمتر از پرداخت بیمه بیکاری است و هزینه آن بر دولت تحمیل نمی شود ؟
چرا رویکرد حمایتی از قبیل کمک بلاعوض صندوق حمایت از مدارس غیردولتی به موسسان و یا پرداخت تسهیلات را در پیش نمی گیرید؟
ما معلمان مدارس غیر انتفاعی این موضوع را نوعی فریب و ترفند از طرف مؤسسان تلقی کرده و خواستار آن هستیم که آموزش و پرورش با ورود به این موضوع مانع انجام اعمال خلاف قانون شود و از دور زدن قوانین آموزش و پرورش و قوانین کار از طرف این مؤسسان جلوگیری به عمل آید. "
مجتبي زيني وند، معاون وزير و رئيس سازمان مدارس غيردولتي و توسعه مشاركت هاي مردمي و خانواده وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو بر برنا گفته است :
" موسسین مدارس غیر دولتی و غیر انتفاعی از سوی ما موظف شدهاند که حقوق معوقه معلمین را پرداخت کنند اما این مشکل به صورت کاملا برطرف نشده و ریشه در گرفتاری مالی مدارس غیرانتفاعی دارد که آنها را با مشکلات عدیدهای مواجه کرده است. عدم دریافت اقساط شهریه و عدم وصول مطالبات این مدارس علت مضاعفی شد تا در این ایام روزهای سختتری را سپری کنند. از سوی دیگر آموزش الکترونیکی نیز هزینههای بیشتری را به نظام آموزشی کشور تحمیل کرده است. امید است که با توجه به درخواستی که از دولت داشتهایم شاهد کمکهای دولت در این زمینه باشیم با این حال ما منتظر نماندیم و مدارس غیرانتفاعی و غیر دولتی را موظف کردهایم که در این راستا اقداماتی انجام دهند."
زینی وند تاکید کرده است :
" در این زمینه نیاز به بخشنامه نیست و این امر قبلا به مدیران استانی اعلام شده که باید در راستای پرداخت حقوق معلمان مدارس غیرانتفاعی جدیت به خرج دهند. زمانی که معلم وظیفه خود را انجام می دهد، مدارس موظف هستند حقوق آنان را پرداخت کنند در صورتی که این امر محقق نشود با ابلاغ بخشنامه آن را عملی خواهیم کرد اما باید توجه کرد که مدیران کل استانها در این راستا موظف شدهاند و باید پیگیر این مساله در مراکز خود باشند.
موسسین مدارس تعهد دادهاند و موظف هستند که حقوق معلمان را هر چه سریعتر پرداخت کنند. آن سری از موسساتی که توانایی پرداخت مطالبات را ندارند تسهیلاتی از سوی وزارت خانه به آنها پرداخت خواهد شد و پیگیر آن هستیم تا بتوانیم مبالغ مورد نیاز را در این زمینه از دولت اخذ کنیم. در روزهای اخیر نیز این مطلب به شورای موسسین مدارس غیر انتفاعی اعلام شده تا تعیین تکلیف کنند.
همچنین نامهای به معاون اول رئیس جمهوری که ریاست کمیته اقتصادی را نیز برعهده دارد نوشته شده با این وجود به نامه اکتفا نکردیم و با وزیر کار نیز جلسه داشتیم تا از آن طریق هم پیگیری کنیم بدین ترتیب لازم است مدارس غیرانتفاعی را جزو مشاغلی قرار دهیم که به شدت در این برهه زمانی آسیب دیده اند تا تسهیلاتی نیز از این طریق به مدارس داده شود."
شنبه 21 دی 1398 ، « زینی وند » در جمع خبرنگاران قول داد تا در هفته نخست اسفند نشستی را با موضوع مدارس غیردولتی و مشکلات آن ها برگزار کند .
این نشست به بهانه " کرونا " تاکنون برگزار نشده است و این در حالی است که بسیاری از نشست های ستادی و نیز اداری در آموزش و پرورش در حال برگزاری است .
رئيس سازمان مدارس غيردولتي و توسعه مشاركت هاي مردمي و خانواده وزارت آموزش و پرورش همچنین در نشست دی ماه و در پی پیشنهاد « صدای معلم » متعهد گردید تا بخشنامه الزام شوراهای آموزش و پرورش کشور به دعوت رسانه ها و خبرنگاران برای حضور در نشست شوراهای آموزش و پرورش را صادر کند که تا این لحظه نیز اقدامی صورت نگرفته است .
« صدای معلم » گزارشی را در 23 شهریور 98 با عنوان " معلمان مدارس غیرانتفاعی : کسی صدای ما را نمی شنود ! " که حاوی گفت و گو با معلمان مدارس غیرانتفاعی کشور و مشکلات آنان بود منتشر کرد . ( این جا )
این رسانه در گزارشی با عنوان " رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت های مردمی در مورد درج حقوق قانونی و مصوب در سیستم مؤسسات آموزشی غیردولتی پاسخ گو باشد ! " در 16 مهر 98 نوشت : ( این جا )
" پرسش « صدای معلم » از رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت های مردمی این است که چرا پرداختی ها به این معلمان و نیز دریافتی ها از اولیاء دانش آموزان تحت عنوان " شهریه " از طریق طراحی یک سامانه شفاف سازی نمی شوند ؟ شنبه 21 دی 1398 ، « زینی وند » در جمع خبرنگاران قول داد تا در هفته نخست اسفند نشستی را با موضوع مدارس غیردولتی و مشکلات آن ها برگزار کند .
موضع " شورای نظارت بر مدارس غیردولتی " در مورد سخنان نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و نیز شفاف سازی پرداختی ها به معلمان شاغل چیست ؟
اگر این شورا با چنین طرحی مخالف است دلایل آن را به طور شفاف به اطلاع افکار عمومی برساند .
پرسش دیگر صدای معلم در مورد سکوت « سیدمحمد جواد ابطحی » به عنوان « نماینده کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس » در " شورای نظارت بر مدارس غیردولتی " است .
چرا آقای ابطحی در این موارد سکوت کرده است و از حقوق این معلمان دفاع نمی کند ؟
وظیفه کمیسیون آموزش فقط توصیه و نصیحت نیست !
چرا کمیسیون آموزش و تحقیقات از " ابزارهای قانونی " برای اجرا و نظارت بر قوانین مصوب خودش در این موارد استفاده نمی کند ؟ " رئيس سازمان مدارس غيردولتي و توسعه مشاركت هاي مردمي و خانواده وزارت آموزش و پرورش همچنین در نشست دی ماه و در پی پیشنهاد « صدای معلم » متعهد گردید تا بخشنامه الزام شوراهای آموزش و پرورش کشور به دعوت رسانه ها و خبرنگاران برای حضور در نشست شوراهای آموزش و پرورش را صادر کند که تا این لحظه نیز اقدامی صورت نگرفته است .
هنوز ایشان و وزارت آموزش و پرورش در برابر این گزارش ها ، پاسخ گو نبوده اند .
پرسش « صدای معلم » از آقای زینی وند آن است که مطابق با اساسنامه صندوق حمایت از توسعه مدارس غیردولتی و در مورد بند سوم آن چه عملکردی داشته است ؟
( پ- تأمین بخشی از حق بیمه سهم مؤسس و کارکنان غیررسمی مدارس غیردولتی از محل اعتبارات صندوق در صورت وجود اعتبار تا سقف تعیین شده توسط هیئت امنا. )
آیا در کنار سیاست های انبساطی توسعه مدارس غیرانتقاعی و نیز ورود طرح خرید خدمات آموزشی به لایحه بودجه سال ۹۸ و پیشنهاد تحت پوشش قرار گرفتن سالانه ۱۰ درصد دانش آموزان در آن و یا به استناد ماده 41 قانون الحاق تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت و ... فکری برای معلمان این مراکز و واحدها که پشتیبان قانونی و حقوقی ندارند شده است ؟
ضمانت اجرایی برای اعاده و اجرای حقوق و مطالبات قانونی این معلمان جز وعده ، شعار و فرافکنی چیست ؟
( قرارداد معلم غير انتفاعی سيصد هزار تومان، با سی ميليون تومان وديعه توسط معلم!
حالا هم كه مدرسه تعطيل است، خانوادهها شهريه را میدهند، اما معلمها را فرستاده اند بيمه بيكاری بگيرند.
يک سوال ساده اين است، بيست هزار ميليارد تومان درآمد مدارس غيرانتفاعی پس در جيب كيست، وقتی قرارداد معلم بردگی آموزشي است؟ ( کانال دکتر سعید صفایی موحد )
پایان گزارش/
گروهی از دانشمندان ۵ میمون را در قفسی قرار دادند.
در وسط قفس یک نردبان و بالای نردبان دسته ای موز گذاشتند.
هر زمانی که میمونی بالای نردبان میرفت تا موزها را بردارد، دانشمندان بر روی سایر میمونها آب سرد میپاشیدند.
پس از مدتی، هر وقت که میمونی بالای نردبان میرفت سایرین او را کتک میزدند.
مدتی بعد هیچ میمونی علیرغم وسوسهای که داشت جرات بالا رفتن از نردبان را به خود نمیداد.دانشمندان تصمیم گرفتند که یکی از میمونها را بردارند و با یک میمون جدید جایگزین کنند. اولین کاری که این میمون جدید انجام داد این بود که سعی کرد تا بالای نردبان برود، که بلافاصله توسط سایرین مورد ضرب قرار گرفت.
پس از چندبار کتک خوردن میمون جدید با این که نمیدانست چرا، اما یاد گرفت که بالای نردبان نرود.
میمون دومی جایگزین گردید و همان اتفاق تکرار شد. میمون جدید اول هم در کتک زدن میمون جدید دوم شرکت می کرد. سومین میمون هم جایگزین شد و دوباره همان اتفاق (کتک خوردن) تکرار گردید.
به همین ترتیب چهارمین و پنجمین میمون نیز عوض شدند.آن چیزی که باقی مانده بود گروهی متشکل از ۵ میمون بوده که با این که هیچگاه آب سردی بر روی آنها پاشیده نشده بود، میمونی را که بالای نردبان میرفت را کتک میزدند.
اگر امکان داشت که از میمونها بپرسند که چرا میمونی که بالای نردبان میرود را کتک میزنند شرط خواهیم بست که جواب آنها این خواهد بود:
“من نمیدانم، این رسم ماست. همه این کارو میکنن”
این جواب به نظر شما آشنا نمیآید؟!
ًاین جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین می کند.... !
آدمها هستند که آن را می سازند! جهان سوم جا نیست، شخص است.جهان سوم منم، جهان سوم تویی، جهان سوم طرز تفکر ماست، نه آن مرزهایی که داخلش زندگی می کنیم !
جهان سوم جاییست که درآمد یک دعا نویس از یک برنامه نویس بیشتر است.جهان سوم جاییست که مردمش جهان سومی فکر می کنند جهان سوم جایی است که بسیاری از مردمانش با يک "استخاره" هدف تعيين مي کنند ! و با يک " عطسه " از هدف خود دست مي کشند.
کانال تفکر
گروه گزارش/
پیش از آن که " بحران کرونا " جامعه را تحت الشعاع خویش قرار دهد ؛ « صدای معلم » تصمیم گرفت تا گفت و گویی با دکتر مقصود فراستخواه استاد دانشگاه علامه طباطبائی حول محور " آموزش ایدئولوژیک و چالش های نظام آموزشی ایران " داشته باشد .
این گفت و گو در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه دانشگاه علامه طباطبایی بعد از کلاس درس ایشان برگزار گردیده است .
گروه اخبار/
سیدحمایت میرزاده درباره تدریس معلمان در فضای مجازی، گفت: گوشی تلفن همراه وسیلهای شخصی است، هیچ معلمی را نمی توان مجبور کرد بر خلاف میل باطنی، پیام رسان و یا هر اپلیکیشن دیگری را بر روی آن نصب کند.
نماینده مردم گرمی مغان در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: اگر وزارت آموزش و پرورش چنین توقعی دارد باید به تعداد معلمان گوشی و تبلت تهیه و مانند یک ابزار تدریس در اختیار معلمان قرار دهد تا صرفا برای امر آموزش مورد استفاده قرار گیرد.
وی یادآور شد: تمام پیامرسان های معرفی شده، درخواست دسترسی کامل به تمامی مجوزهای ممکن از قبیل دسترسی به حافظهها و گالری تصاویر و فیلمها و پیامکها و دفترچه تلفن گوشی را، هنگام نصب دارند. آیا تضمینی برای امنیت اطلاعات کاربران وجود دارد ؟
میرزاده اضافه کرد: چرا یک معلم فقط به جرم معلم بودن با بخشنامه وزارتی تهدید شود که اطلاعات و تصاویر شخصی خود را در اختیار پیام رسان خاصی قرار دهد. پس لطفا برای معلمان گوشی یا تبلت مخصوص آموزش تهیه بفرمایید.
این نماینده مردم در مجلس تصریح کرد: تدریس آنلاین نیاز به پهنای باند اینترنت بالا دارد و هزینه بر است. آیا همه معلمان و دانش اموزان به چنین امکانی به صورت رایگان و در هر لحظه و هر مکان دسترسی دارند؟
میرزاده افزود: نمونه این فضای آمرانه را میتوان در اجبار استفاده از برنامهها (اپلیکیشنها) داخلی، مانند شبکه شاد بهعنوان تنها فضای مورد تأیید وزارتخانه مشاهده کرد.
سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تصریح کرد: سیستم آموزشی با اجبار در استفاده معلمها، والدین و دانشآموزان از اپهایی مانند "تلگرام" و "واتساپ" به اپهای داخلی مانند شبکه شاد، سروش، روبیکا، بله، آیگپ و... بعید است بتواند با رویکردهای نو در امر آموزش همراه شود.
خبرگزاری خانه ملت
پایان پیام/
به بهانه فعالیتهای چشمگیر و انسان دوستانه طارمیهای مقیم مرکز در خصوص مهار کرونا در شهرستان طارم تماسی با دکتر علی وقفچی نماینده شهرستانهای زنجان و طارم و عضو فراکسیون فرهنگیان مجلس داشتم.
وی ضمن تشریح فعالیتهای جهادی خیرین استان در خصوص مهار کرونا توضیحی در خصوص اوضاع و احوال نامناسب فرهنگیان کشور داد.
وقفچی با انتقاد از عملکرد آموزش و پرورش گفت: دولت و وزیر آموزش و پرورش توجهی به خواستههای به حق معلمان ندارند.
رویکردها باید نسبت به آموزش و پرورش تغییر یابد. ما اعتقاد داریم که مبنای حقوق و مزایای کارکنان دولت باید بر اساس دریافتی معلمان باشد و تا زمانی که این اتفاق نیفتد و معلمان جایگاه واقعی خودشان را در جامعه نداشته باشند ما در بحث تربیت نیروی انسانی به اهداف عالیه نخواهیم رسید.
وی با بیان اینکه امروزه سرمایه اصلی در دنیا منابع انسان توانمند است نه نفت و گاز، افزود: انسانهای توانمند به وسیله آموزش و پرورش تربیت میشوند و اگر معلمان نقش اساسی در تربیت همه جانبه یک انسان کامل را نداشته و ابعاد شخصیتی انسان را ارتقا ندهند، جامعه با مشکلاتی روبرو خواهد شد.
نماینده مردم زنجان و طارم در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه آموزش و پرورش نیازمند یک نگرش جدید است، گفت: این نگرش جدید حقوق و مزایای مادی و جایگاه معنوی معلمان را در برمیگیرد.
وی با اشاره به اینکه متاسفانه سیستم آموزشی ۵۰ سال گذشته اکنون نیز در مدارس ما جریان دارد، خاطرنشان کرد: باید نگرش گچ و تخته سیاه را تغییر داد و به سمت تحول در نظام آموزشی پیش رفت.
وقفچی با اشاره به عملکرد دولت یازدهم در حوزه آموزش و پرورش افزود: متاسفانه دولت محترم آن طوری که انتظار میرفت به معلمان توجه نداشته و روز به روز وضعیت معیشت برای فرهنگیان سختتر میشود.
آموزش و پرورش در صحنه عمل فاقد برنامههای راهبردی توسعهگرایانه بوده و با روزمرگی دست به گریبان است. بیبرنامگی وزارتخانه در خصوص برگزاری کلاسهای مجازی و شبکه شاد در این روزهای سخت کرونایی نمونهای از این روزمرگی است.
امیدواریم مجلس بعدی بتواند با انرژی بیشتری پیگیر مطالبات منزلتی و معیشتی معلمان عزیز باشد.
لازم به ذکر است که دکتر وقفچی قبل از دوره نمایندگی از فعالان صنفی بوده و مدتی نیز عضو هیات مدیره کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان بودند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
" با سلام و احترام
کشور در شرایط خاصی است ، ولی مردم حافظه بسیار خوبی دارند و با دقت همه رفتارها را زیر نظر دارند ....
*عده ای قلیل و اندکی از معلمان و مدیران در منزل نشسته اند و در کنار خانواده ، تنها دغدغه آن ها این است که لپ تاپ و گوشی هوشمندشان چگونه در اختیار فرزندانشان باشد که هم خودشان تدریس کنند و هم فرزندانشان از آموزش ها برخوردار شوند و مدام پیگیرند که هزینه اینترنت شان را دیگران تامین کنند و همه حق و حقوق و اضافه کاری کلاس های نرفته را دریافت کنند ، هر روز بیانیه ی جدیدی را برای مقابله با بازگشایی مدارس و یا آموزش مجازی می دهند و هزاران بهانه دیگر ....
*عده ی عظیمی نیز صادقانه و با اخلاص به مانند کادر پزشکی و درمانی ، کارکنان شهرداری ، کارگران تولیدی ، پلیس و غیره که در صف اول خطر هستند و روزهای متمادی در کنار خانواده نبوده و هر لحظه با خطر دست و پنجه نرم می کنند ؛ تاکنون در هیچ بیانیه ای و نوشته ای حرف از اضافه کار و فوق العاده و... نمی زنند ؛ دغدغه شان سلامت مردم و کم کردن از آلام و دردها و رفع نیازهای آن هاست .
به نظر ، کدام یک مورد احترام جامعه قرار گیرند ؟ آیا این مسئولان که به نظر می رسد فقط زورشان به معلمان و مدیران می رسد این پرسش را مطرح کرده و می کنند که چرا در مورد ورود و شیوع " ویروس کرونا " این همه پنهان کاری صورت گرفت ؟
برای کدام یک مردم باید برپا باشند ؟
کدام یک باید گروه مرجع جامعه باشند ؟
! خانواده ی آموزش و پرورش باید مراقب باشند سرمایه اجتماعی خودش را به رفاه طلبی عده ای قلیل بی مسئولیت و تنبل نفروشد .
این متنی است که روابط عمومی مدیریت آموزش و پرورش بیرجند در کانال " ایتا " منتشر کرده است .
این را یکی از دوستان برای من ارسال کرد .
لازم می دانم در این مورد برخی موضوعات و نکات را مرور کنم .
1- متن بالا را پس از اصلاح و ویرایش دستوری و نگارشی باز نویسی کردم .
البته متن اصلی در زیر آمده است .
این همه اغلاط و اشتباهات نگارشی و دستوری واقعا موجب تعجب و تاسف است .
نخستین پرسش آن است که آیا نباید مسئولان آموزش و پرورش و به ویژه جای مهمی مانند " روابط عمومی " که ارتباط زنده و پویا با جامعه و متن آموزش و پرورش دارند ؛ از حداقل سواد رسانه ای و آموزشی در نگارش مطالب برخوردار باشند ؟
به نظر می رسد ؛ « بی سوادی » به همه سطوح آموزش و پرورش رخنه کرده است .
2- پرسش دیگر این است که مبنا و استناد آماری این اداره برای استفاده از " عده ای قلیل و اندکی از معلمان و مدیران " و نیز آن " عده ی عظیم " چیست و از کجا استخراج گردیده است ؟
بسیاری از مسئولان و مقامات عادت به " عددسازی " و " آمار سازی " دارند و تصور می کنند بقیه نیز بر حسب موقعیت و سطح اداری و مدیریتی باید حرف آن ها بی چون و چرا قبول کنند .
این می تواند مدعای اثبات این فرضیه در دستگاه آموزش باشد که مدیران و مقامات حتی با الفبای " پژوهش " هم آشنایی ابتدایی ندارند .
3- « صدای معلم » از همان ابتدای اسفند ماه که مدارس تعطیل شدند گفت و گوهایی را با برخی اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه ها انجام داد که بعضا مورد انتقاد برخی از معلمان و مخاطبان این رسانه هم قرار گرفت . ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا )
در یکی از این گفت و گو چنین آمده بود :
" به نظر ميرسد بهترين تصميم آماده سازي محيط مدارس و آموزش بهداشت براي رعايت بهداشت و انجام فعاليت آموزشي است.
بايد توجه داشت كه تعطيلي مدارس در كل كشور براي چند هفته مي تواند پيامدهاي زيانباري داشته باشد و در مورد فايده آن ترديد جدي وجود دارد. اگر موردی در شورای معلمان مدرسه مصوب می شود سیستم اداری و ستادی باید به آن احترام بگذارد .
يكي از پيامدهاي قابل انتظار نوعي لوث مسئوليت و تضعيف هر چه بيشتر اتوريته نظام مركزي سلامت است.
تعطيلي مدارس تنها به معناي متوقف شدن فعاليتهاي آموزشي نيست بلكه نوعي اعلام فاجعه و توقف بسياري از فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي است. لذا بايد ديد مردم و ساير كشورها چه معنايي به اين امر خواهند داد و چگونه رفتار خواهند كرد. "
پیش تر نیز که مسئولان و مقامات مختلف به دلایلی مانند حوادث آبان ماه ۹۸، سقوط هواپیمای اوکراینی، تشییع سردار شهید سلیمانی ، آلودگی هوا و... مدارس را تعطیل می کردند انتقادات مستمر و کارشناسی نسبت به این تصمیمات و مراجع ذی ربط داشته ام و صدای معلم در گزارش های متعدد این تصمیمات را مورد انتقاد قرار داده است .
بارها بر " کوتاه بودن دیوار مدارس " در این موارد تاکید کرده و خواهان بازنگری جدی و اساسی در " زمان آموزش " در نظام آموزشی ایران بر اساس یافته ها و مستندات مراکز پژوهشی و تجارب کشورهای توسعه یافته شده ام .
اما آیا معلمان حق ندارند از مسئولان ، برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان پرسش کنند که آن همه تبلیغات و پروپاگاندا برای هوشمندسازی مدارس چه شد و کجا رفت ؟
آیا حق ندارند بپرسند که آن همه هزینه و تبلیغات برای " تلویزیون تعاملی سینا " برای چه بود و چرا فرد و یا مقامی در این موارد پاسخ گو نیست و شفاف سازی نمی کند ؟
آیا حق ندارند پرسش کنند که آیا زیر ساخت های لازم برای آموزش آنلاین به عنوان " آموزش مکمل " فراهم شده است و اگر در این زمان طولانی کسی به آن ها نپرداخته است ؛ چه کسی مقصر است ؟
« صدای معلم » بارها و در گزارش های متعدد خواهان شفاف سازی در مورد " شبکه شاد " شده است . ( این جا )
آیا حق نداریم پرسش کنیم که اطلاعات شناسنامه ای و شخصی مدیران ، دانش آموزان و معلمان در " سامانه سناد " برای چه باید اخذ شوند در حالی که وزارت آموزش و پرورش و ادارات در پرونده های پرسنلی این اطلاعات را به حد " کفایت " در اختیار دارد ؟
آیا حق نداریم پرسش کنیم که این همه شعار و تبلیغاتی که در مورد " مدرسه محوری " داده می شود کجا باید مورد استناد و عمل قرار گیرد ؟
اگر قرار است مدرسه محوری باشد و معلمان آزادی و استقلال عمل داشته باشند دیگر نیازی به دخالت اداره در این گونه مسائل نیست .
اگر موردی در شورای معلمان مدرسه مصوب می شود سیستم اداری و ستادی باید به آن احترام بگذارد .
وظیفه و ماموریت اداره و وزارتخانه باید فقط و فقط نظارت بر روندها و فرآیندها باشد .
تصدی گری و دخالت تا این حد به هیچ وجه منطقی نبوده و قابل قبول نیست .
این جنس دخالت ها از دو چیز می تواند ناشی شود :
نخست آن که وزارتخانه می خواهد با حفظ اقتدار سازمانی بگوید که من هنوز همه کاره ام و همه چیز باید به تایید و تصویب من برسد . بسیاری از مسئولان و مقامات عادت به " عددسازی " و " آمار سازی " دارند و تصور می کنند بقیه نیز بر حسب موقعیت و سطح اداری و مدیریتی باید حرف آن ها بی چون و چرا قبول کنند .
طبیعی است که مباحثی مانند تمرکززدایی هم فقط در حد شوخی باقی می ماند .
دوم آن که وزارتخانه به مدرسه ، ارکان آن و توانایی های معلمان اعتمادی ندارد .
اگر فرضا معلمان سواد رسانه ای ندارند و یا آموزش رسانه ندیده اند و یا برخی از آن ها حتی نمی دانند که ای میل چیست و یا چگونه ساخته می شود و یا مدیریت یادگیری و تولید محتوا را بلد نیستند و... ؛ انگشت اتهام را باید نخست سوی کسانی گرفت که در کمال ناکارآمدی و سوء مدیریت ، آموزش های ضمن خدمت و مجازی معلمان را آغشته به " آموزش ایدئولوژیک " کرده اند و فرصت تنفس طبیعی و خلاقیت و زایش را از مدرسه و معلمان گرفته اند .
در یادداشت پیشین با عنوان : " معلم آنلاین محور توسعه پایدار است " نوشتم : ( این جا )
"در مورد دوم که انعکاس بسیار فراتر وسیع تری داشت ، استفاده از کلمه " آیلاند " به جای " آنلاین " بود . مشکلات و معضلاتی که در " آموزش حضوری " مشاهده می شوند به همان صورت و حتی در وضعیت " بدتر " در آموزش مجازی بازتولید خواهند شد مگر آن که مفاهیم و سازها در حوزه " آموزش " توسط کارشناسان و متخصصان و کاربلدان مورد بازتعریف و نوسازی قرار گیرند .
در مورد مشابه باز هم این پرسش را از مسئولان و مقامات و برنامه ریزان و تصمیم گیران مطرح می کنم :
آیا معلمی که با 67 سال سن و بعد از 17 سال گذشت از زمان بازنشستگی تلفظ کلمات را به درستی نمی داند و برخی ها سعی کردند آن را با مشکلات گویشی و تلفظ و... پیوند بزنند می تواند افتخاری برای نظام آموزشی و معلمی باشد که قرار است نقش " رهبر آموزشی " و تسهیل گر را در سازمان یاد دهنده - یادگیرنده ایفا کند ؟
نگارنده خود به عنوان " یک معلم " از حس مسئولیت شناسی و بی تفاوت نبودن این معلم تشکر و دفاع می کند اما پرسش این است که آیا این نظام آموزشی هنوز نمی داند که دانستن یک زبان خارجی و آن هم انگلیسی در دنیای امروز و حتی بر اساس استانداردهای یونسکو یک الزام مهم برای " با سواد بودن " و " زیست شهروندی " در دنیای مدرن و پیوند با الزامات مدرنیته است ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش موضع ضعیف و مبهم خویش را در مورد طرح حذف آموزش زبان انگلیسی از مدارس دولتی فراموش کرده است ؟
زمانی که از ایشان در مورد این طرح پرسش شد بدون آن که نظر صریح خود را بیان کند آن را به شورای عالی آموزش و پرورش محول کرد که زیر نظر او فعالیت می کند !
فارغ از حرف ها و شعارهای تبلیغاتی و کلیشه ای که توسط مسئولان و در سطوح مختلف ارائه می شود و فاقد یک منطق مشخص و نیرومند برای تعریف و تبیین آموزش در مدار توسعه است این پرسش اساسی مطرح است که آیا چنین معلمانی هر چند دلسوز ، زحمت کش و فداکار می توانند الگوی دانش آموزان فردا قرار گرفته و اقتدار سازمانی برای معلم در جریان تدریس و کنش های یادگیری ایجاد کنند ؟
این که در چنین سیستمی سواد رسانه ای معلمان در فضای غالب آموزش و پرورش محدود به استفاده از سامانه ال تی ام اس شده و آن ها نمی توانند دانش خود را در حوزه های مختلف و با زبان " جهانی " به روز کنند انگشت اتهام را باید به کدامین سو نشانه رفت ؟
فعلا پوپولیسم سکه رایج و نقدی است که هنوز در جامعه ما مشتری دارد . "
چگونه است که وزارت آموزش و پرورش در مورد دانشگاه فرهنگیان وارد مباحثی مانند " برون سپاری " می شود اما حاضر نیست استقلال حرفه ای معلمان و مدارس را در زمینه آموزش مجازی به رسمیت بشناشد و یا حداقل به آن اعتماد کند ؟
« صدای معلم » در یکی از گزارش ها مطرح کرد : ( این جا )
" تدریس آنلاین ابزارها و قواعد خاصی دارد. مثلا تدریس آنلاین رسمی از طریق سیستم LMS امکان پذیر است.
" باید به مدیران محترم وزارت آموزش و پرورش یادآوری کرد که تدریس آنلاین رسمی فقط از طریق ال ام اس ها ممکن است. چطور شده که بیست سال بیشتر است که شعار هوشمند سازی مدارس سر داده می شود ولی آموزش و پرورش هنوز یک lMS فارسی درست و حسابی برای تدریس آنلاین معلمان طراحی و تدوین نکرده است ؟ " ( این جا )
چه کسی باید در این مورد پاسخ گو باشد ؟
آیا اگر کسی این پرسش ها را مطرح کرد کار اشتباهی انجام داده و سرمایه اجتماعی خویش را به زعم آقایان فروخته است ؟ اگر فرضا معلمان سواد رسانه ای ندارند و یا آموزش رسانه ندیده اند و یا برخی از آن ها حتی نمی دانند که ای میل چیست و یا چگونه ساخته می شود و یا مدیریت یادگیری و تولید محتوا را بلد نیستند و... ؛ انگشت اتهام را باید نخست سوی کسانی گرفت که در کمال ناکارآمدی و سوء مدیریت ، آموزش های ضمن خدمت و مجازی معلمان را آغشته به " آموزش ایددئولوژیک " کرده اند و فرصت تنفس طبیعی و خلاقیت و زایش را از مدرسه و معلمان گرفته اند .
« صدای معلم » در پیام نوروزی خود نوشت : ( این جا )
" از پنهان کاری مسئولان و مرجح بودن انجام مناسک سیاسی بر جان شهروندان گرفته تا لجبازی های بی پایان جامعه عجول ، فاقد تدبیر و نزدیک بین ایرانی که بر خلاف سایر جوامع این بیماری مرگبار را دست کم گرفته و با شلوغ کردن خیابان ها ، بازارها ، بزرگراه ها و... نشان دادند که هنوز در ابتدای راه هستیم و ناگزیر به آزمون و خطا .
این رسانه از کادر درمانی بیمارستان ها و مراکز درمانی که " از خود گذشتند " و برخی از آنان جان خود را تقدیم دیگران کردند تشکر و قدردانی می کند و در برابر آن " ایثارها " سر تعظیم فرود می آورد .
همچنین از شهروندانی که به توصیه ها مبنی بر " قرنطینگی خانگی " احترام گذشته و به وظایف مدنی و شهروندی خویش عمل نمودند .
در این میان درگذشت همکاران ما در اقصی نقاط کشور موجب اندوه خاطر جامعه ی آموزش و پرورش شد ."
آیا این مسئولان که به نظر می رسد فقط زورشان به معلمان و مدیران می رسد این پرسش را مطرح کرده و می کنند که چرا در مورد ورود و شیوع " ویروس کرونا " این همه پنهان کاری صورت گرفت ؟
چرا هنوز مسئولان در مورد تاریخ دقیق ویروس کرونا شفاف سازی نکرده اند ؟
این جاست که باید نگران از بین رفتن و متلاشی شدن اعتماد و سرمایه اجتماعی بود .
3- آیا قرار است معلمان و کادر آموزشی مدارس ، حقوق و مطالبات قانونی خود را مطالبه نکنند ؟
آیا کسانی که در ادارات نشسته اند حاضرند بدون حقوق ، اضافه کاری و... کار کنند ؟
این در حالی است که در این مدت برخی از پرسنل اداری و ستادی وزارت آموزش و پرورش در مکاتبه با « صدای معلم » از خطرات شیوع کرونا گفته و به باز بودن ادارات و اعمال تبعیض مانند مدارس اشاره کرده و حتی گفته اند زمانی که مدارس تعطیل هستند و مراجعه ای صورت نمی گیرد ؛ چرا باید ادارات آموزش و پرورش باز باشند ؟!
این دوستان اداری که در ماجرای افزایش فصل دهم از قانون مدیریت خدمات کشوری شاهد افزایش های چند برابری در حقوق خود بودند اما بسیاری از معلمان از حداقل افزایش برخوردار شدند ؛ آیا نسبت به این گونه اعمال " تبعیض وحشتناک " و " غیرمنطقی " معترض شدند ؟
واقعیت این است که بخش قابل توجهی از بدنه آموزش و پرورش و معلمان ، بخش " ستاد " و یا " اداره " را به عنوان " مرجع " و " کارشناس باسواد و متخصص " قبول ندارند و نمی توانند به تصمیمات آن ها و روایی و اعتبار آن ها اعتماد کنند .
اگر اطاعت و یا تمکینی هم صورت می گیرد بیشتر از جنبه " ترس " و نیز مجازات های احتمالی اداری است .
اگر موجودیت و هویت حرفه ای مدرسه توسط این " گونه " مسئولان به رسمیت شناخته نشود ، حتی اگر بخشی از معلمان هم به این دستورات و بخشنامه ها تمکین کنند در حد یک " رفع تکلیف " خواهد بود و یادگیری عمق و غنای لازم را نخواهد داشت .
مشکلات و معضلاتی که در " آموزش حضوری " مشاهده می شوند به همان صورت و حتی در وضعیت " بدتر " در آموزش مجازی بازتولید خواهند شد مگر آن که مفاهیم و سازها در حوزه " آموزش " توسط کارشناسان و متخصصان و کاربلدان مورد بازتعریف و نوسازی قرار گیرند .
به نظر می رسد ؛ تاراج سرمایه اجتماعی در خانواده آموزش و پرورش بیشتر توسط افراد و مقاماتی صورت می گیرد که بر اساس اصل " کار را باید به کاردان سپرد " در جایگاه واقعی و قانونی خود قرار نگرفته اند .
از ابتدای سال تحصیلی تا شروع امتحانات نوبت اول، دانش آموزان باید مجموعا ۶۴ روز در کلاس درس حاضر می شدند. اما تعطیلات ۱۲ روزه در تهران به دلایلی چون بارش برف، لغزندگی معابر و آلودگی هوا در کنار ۴ روز تعطیلات رسمی، سبب شد تا دانش آموزان تهرانی از یک چهارم روزهای آموزشی در نیمسال اول محروم شوند. این در حالی بود که با توجه به تعطیلات ناشی از بارندگی، احتمال وقوع سیل، برودت هوا، زلزله، ریزگردها، موج بازگشت زائرین اربعین و ... وضعیت روند آموزش در سایر نقاط کشور نیز بهتر از تهران نبود.
درست از همان زمان بعضی از مدارس به صورت خلاقانه اقدام به تولید محتوای آموزشی نموده، کار آموزش مجازی را آغاز کردند تا دانش آموزان از اختلالات پیش آمده در روند آموزش آسیب کمتری ببینند.
شاید پس از شمارش آرای انتخابات مجلس شورای اسلامی، کمتر کسی فکر می کرد که شیوع ویروس کرونا تبدیل به یک بحران ملی شود؛ به طوری که بیش از ۱۴ میلیون دانش آموز بار دیگر و این بار به مدت نامعلوم خانه نشین شوند.
از همان روزهای نخست بحران و حتی پیش از آن که وزارت آموزش و پرورش با شبکه آموزش و شبکه چهار سیما تفاهم نامه همکاری امضا کند، معلمان به صورت خودجوش و بر اساس وجدان کاری و رسالت معلمی خود، آموزش شاگردان را از سر گرفتند و هر کدام به نوعی تلاش کردند که سکان آموزش سرنشینان این کشتی طوفان زده را در دست گیرند.
یکی از بچه ها خواست که "آیلان" باشند و دیگری از یخچال خانه خود وایت برد ساخت! بعضی مدارس آزمون های آنلاین برگزار کردند و بعضی دیگر کلاس های آنلاین. معلم ورزش فایل ورزشی ارسال کرد و معلم دین و زندگی از تاثیر دعا و قرائت آیت الکرسی در این روزها گفت.
ارسال پیام های تربیتی، مشاوره ای و انگیزشی نیز در کنار آموزش شاید مرهمی بود بر زخمی که کرونا ویروس ایجاد کرده بود. با توجه به ممنوعیت برگزاری اردوهای مطالعاتی نوروز، حتی اردوهای مجازی راه اندازی شد تا دانش آموزان پایه دوازدهم بابت کنکور نگرانی نداشته باشند.حالا بعد از گذشت حدود چهل روز از شروع بحران، وزارت آموزش و پرورش به صرافت افتاده تا با راه اندازی شبکه آموزش دانش آموزی موسوم به شاد، بستری را برای آموزش دانش آموزان مهیا کند!
این که این طرح چه اندازه مورد اقبال دانش آموزان و معلمان واقع خواهد شد و همچون طرح هایی نظیر سامانه ملی پایش امور مربوط به لباس فرم دانش آموزان چقدر موفق خواهد بود، بحث دیگری است که در این مقال قصد پرداختن به آن را ندارم.
کاش مسئولین آموزش و پرورش به این باور می رسیدند که سپردن آموزش های مجازی به مدارس تا چه اندازه سبب افزایش استقلال، مسئولیت پذیری، پاسخ گویی، بهبود کیفیت، اثر بخشی آموزش ها و ایجاد تصمیم گیری های صحیح آموزشی در مورد نیازهای خود مدارس خواهد شد.
از طرف دیگر الزام یکپارچه سازی آموزش اگر صرفا بمنظور نظارت بر عملکرد آموزشی مدارس است که شیوه های جایگزین دیگری از قبیل گزارش گیری از مدیران مدارس برای ارزیابی عملکرد این نوع از آموزش ها وجود دارد؛ اما اگر اهداف دیگری برای اجرای این طرح در نظر گرفته شده، باید با شفاف سازی به رفع ابهامات پرداخته شود.
همچنین تجربه نشان داده که هرگاه امر آموزش در بند بخشنامه و دستورالعمل قرار گرفته، از خلاقیت به دور مانده است. طرح هایی نظیر همراه معلم، موید این ادعاست!
آیا وقت آن نرسیده که به مدارس اعتماد شود و مدرسه محوری از شعار صرف، به باور و عمل در آید؟
تنها در این صورت است که آموزش همچون نهری راه خود را به کویر تشنگان دانش خواهد یافت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با ورود ویروس کرونا و شیوع این بیماری در سراسر کشور از اول اسفندماه ،مدارس تعطیل و چرخه آموزش دچار یک وقفه ی اجباری شد.
مدیران و معلمین شریف ،از نقاط برخوردار گرفته تا دورافتاده ترین مناطق کشورمان با تشکیل گروههای دانش آموزی در فضای مجازی و تماس تلفنی و پیامکی بدون دستورات و بخشنامه های تکراری ، علیرغم مشکلات عدیده ای که در روند اطلاع رسانی با آن مواجه بودند، باعشق و علاقه و پشتکار همیشگی شان نگذاشتند چراغ دانایی و خرد در گوشه گوشه ی این سرزمین خاموش شود .
معمولا در اواخر اسفندماه یعنی هفته های سوم و چهارم با نزدیک شدن به سال جدید، روند آموزش و تدریسِ صِرف در کلاس های درس دچار کندی می گردد و تعطیلی ایجاد شده در اسفندماه خیلی بر چرخه آموزش تاثیر گذار نبود.
با شروع ایام نورورز و اخبار و اطلاعاتی که درخصوص شیوع این بیماری در طول شبانه روز دست به دست می شد ، نشان دهنده ی شرایط بحرانی و سختِ کشور بود. در چنین اوضاع و احوالی به تاکید کادر درمانی و در جهت قطع چرخه انتقال ویروس کرونا اولویت هرکدام از افراد جامعه حفظ جان خود و خانواده هایشان از گزند این ویروس می باشد و باید باور و هدف گذاری متولیان ،تصمیم گیران و بخش های مختلف حاکمیت بر مبنای ایجاد تزریقِ روحیه نشاط ،امید ،شادابی همراه با حمایت های مستمر و پیوسته از اقشار آسیب پذیر طراحی گردد .
در طول هفته ی گذشته وزارت آموزش و پرورش دستورالعمل و بخشنامه ی طرح شبکه اجتماعی دانش آموزان (شاد) را به ادارات کل ارسال و مدیران مدارس موظف گردیدند در سامانه ی دانش آموزی سناد ، از میان پنج پیام رسان داخلی یکی را انتخاب نموده و به اطلاع معلمین ،اولیا و دانش آموزان برسانند تا در این پیام رسانها عضو شوند .
قطعا تلاشِ هدفمند در ایجاد چرخه ی آموزش امری لازم و ضروری است اما اینکه ندانیم آموزش و پرورش یک دستگاه اجرایی محض نیست که فقط با بخشنامه و دستوالعمل های خلق الساعه و با امر و نهی و نگاه از بالا به پایین اداره شود، بسیار نگران کننده خواهد بود.
گستره ی تاثیرگذاری آموزش و پرورش به عنوان یک واحد اجتماعی پراهمیت که هر تصمیمی در آن می تواند تکانه های مثبت و منفی فراوانی به جامعه گسیل دارد ما را وا می دارد که همواره تمام اجزا تاثیر گذار این زنجیره ی قدرتمند را به حساب آوریم .
فارغ از سوالات و ابهاماتی که در خصوص عدم رغبت معلمین و بسیاری از اولیا و مدیران مدارس برای عضویت اجباری از جمله امنیت اطلاعات شخصی آنان در پیام رسان های پنج گانه وجود دارد ، ارزش ، اعتقاد و اعتنا به "مدیریت و برنامه ریزی" و تشخیص اولویت ها در شرایط حساس و بحرانیِ این چنینی می طلبید به دور از جار و جنجال های رسانه ای ، بار روانی مضاعفی بر دوش معلمین ، دانش آموزان و اولیا محترم ایجاد نمی کردیم .
گستردگی و اهمیت آموزش و پرورش به گونه ای است که در هر خانه ای ایرانی چراغ آن می سوزد ، وقتی اعلام می دارید ۱۵ میلیون دانش آموز این سرزمین به همراه معلمین خود از۱۶ فروردین در کلاس های مجازی حضور داشته باشند، یعنی تمام خانواده های ایرانی در شرایطی که باید با تمرکز و آسودگی خاطر حافظ جان خود و فرزندانشان باشند، درگیر مهیا نمودن وسایل و امکانات حضور در این کلاسها با بستر نامناسب ، نموده اید .
فقط کافی است یادی نمایید از دانش آموزان و خانواده هایی که در محروم ترین مناطق جغرافیایی این سرزمین نمی دانند به فکرسلامتِ خویش باشند یا استرس و نگرانیِ تهیه موبایل هوشمند، تبلت ،لپ تاپ را به آن اضافه نمایند؟
کاش یادی می کردید از جایگاه و پایگاه معلم به عنوان موتور اصلی شکل گیری فرایند آموزش مستمر و پایدار و نظرات آنها را از تمام مناطق کشور دریافت می نمودید و با تجزیه و تحلیل نظرات آنها تصمیم می گرفتید !
کاش می دانستید ، موبایل یک وسیله ی شخصی است و مجبور نمودن افراد به نصب پیام رسان ها ،کاری نادرست می باشد .
کاش در این وانفسای مبارزه بین مرگ و زندگی که ذهن و روح و روان همه را درگیر نموده، به جای آنکه از شبکه ی اجتماعی دانش آموزان پرده برداری می کردید ، از شادی و امید و آرامش و نگران نبودن در خصوص وضعیت درسی و آموزشی سخن می گفتید.
کاش در این شرایط سخت و کسل کننده که وضعیت روحی روانی و معیشتی هم وطنان خوب نیست، از آموزه های اخلاقی و انسانی و پویش هایی که همگان را به همراهی ، همدلی و در کنارهم بودن دعوت می نمود سخن می راندید.
کاش می دانستید مدیرانِ مدارس و معلمین به عنوان یک شهروند، علاوه بر دغدغه ی شغلی خویش باید در کنار اعضای خانواده نقش ایفا نمایند.
کاش می دانستید مدیران مدارس نمی توانند همچون سوزبان قطار از بام تا شام مواظب و مراقب چگونگی برگزاری کلاسهای درس و پاسخگوی آنلاین اولیا و دانش آموزان درخصوص ایرادات فنی شبکه اجتمای دانش آموزان باشند و همزمان گزارشِ عملکرد مدرسه خود را به مدیران اعلام دارند.
کاش مسئولین میانی و رده های پایین تر در سطح استان ها و شهرستان ها ومناطق می توانستند جسورانه و شجاعانه کاستی ها و دغدغه ها ی جامعه ی مرجع خویش را به مقامات بالاتر بازتاب داده و با اشتراک نظر و پای فشاری دردمندانه موجب سامان گرفتن امور می گردیدند .
در پایان سال نو را خدمت هم وطنان عزیزم در سراسر دنیا تبریک عرض می نمایم و برای آنها لحظاتی پر از امنیت و آرامش آرزومندم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید